ادای دین
انتشار مجموعه کتاب گیلان مرهون حمایتهای بیدریغ و کمکهای ارزنده شخصیتهای فرهنگدوست و دانشپروری است که ذیلا نام برده میشوند.
شرح حمایتها و کمکهای آنان در این مختصر نمیگنجد و قلم ما از ادای حق بزرگی که ایشان در انتشار کتاب گیلان دارند عاجز است. ذکر نام این وجودهای ارجمند در سرآغاز کتاب، برای ادای دین نشانه حقشناسی و قدردانی عمیق ما نسبت به آنان میتواند باشد. توفیقشان را در خدمات شایسته به کشور صمیمانه آرزو میکنیم:
آیت اللّه حاج محمد یزدی رئیس قوه قضائیه کشور.
مهندس حاج سید مصطفی میرسلیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی.
آیت اللّه حاج صادق احسانبخش نماینده ولایت فقیه در گیلان و امامجمعه رشت.
حجت الاسلام دکتر حاج سید محمد خاتمی وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی.
دکتر خسرو بیژنی عضو حقوقدانان شورای نگهبان.
مهندس سید علی اکبر طاهائی استاندار گیلان.
استاد احمد سمیعی (گیلانی) عضو شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی.
دکتر اصغر ورسهای رئیس دانشگاه گیلان.
دکتر ابو تراب قنبری رئیس دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی گیلان.
احمد مسجد جامعی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
سید عبد اللّه حسینی مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی.
ابو القاسم ایرجی مشاور اجرائی معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
علیرضا برازش مدیر کل مراکز روابط فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
سید روح اللّه حسنی کارشناس و مدیر طرحهای کلان معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
مهندس محمد ابوذری معاون سازمان میراث فرهنگی کشور.
حجت الاسلام حاج یوسف صدیق عربانی مدرس دانشگاه گیلان.
دکتر پرویز فخرائی (که تعدادی از عکسهای تاریخی مربوط به نهضت جنگل و مشروطیت را از گنجینه شادروان ابراهیم فخرائی در اختیار گروه پژوهشگران قرار دادند).
*** در اینجا لازم میداند به ذکر نام شادروان احمد عطاری معاون پیشین امور پژوهشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بپردازد. وی در زمان تصدی خود برای انتشار کتاب گیلان از هیچگونه کمکی دریغ نکرد. افسوس که این وجود ارجمند اکنون در میان ما نیست تا شاهد انتشار مجموعهای باشد که مشتاقانه آرزوی انتشارش را داشت. روانش شاد و یادش گرامی باد.
ص: 10
تشکر و قدردانی
در تدوین مطالب کتاب گیلان و تهیه آمارها و تصویرهای هوائی و ماهوارهای و نقشههای متعدد تنی چند از اولیاء و مسئولان امور و مدیران فرهنگدوست سازمانها به ویژه در گیلان، گروه پژوهشگران ایران را صمیمانه یاری دادند و مشکلات بسیاری را از پیش پای ما برداشتند. برخی از این عزیزان حتی مشوق دائمی ما در کار انتشار کتاب بوده و روزها و ساعتها از وقت گرانبهای خود را وقف این خدمت بزرگ فرهنگی کردهاند. ضمن تشکر و قدردانی از زحمات این عزیزان برای همه آنان آرزوی موفقیت میکنیم:
حاج ابو القاسم امینی معاون سیاسی و امنیتی استانداری گیلان.
مهندس عبد الرسول دهقان معاون عمرانی استانداری گیلان.
حاج محمد ابراهیمی هردورودی رئیس سازمان برنامه و بودجه گیلان.
دکتر علی اکبر نجفی عضو هیئت مدیره و مدیر امور تسهیلات اعطائی و سرمایهگذاریهای بانک صادرات گیلان و عضو هیئت علمی و قائممقام دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت.
دکتر محمد تقی رزازی رئیس میراث فرهنگی گیلان.
رضا اسلامی گیلانی مشاور استاندار گیلان.
روح اللّه اسحاقی مدیرکل دفتر اجتماعی استانداری گیلان.
احمد تهرانی مقدم رئیس اداره باستانشناسی تهران.
علی قربانی معاون آمار و اطلاعات سازمان برنامه و بودجه گیلان.
هوشنگ پروازپور معاون اداره کل بازرگانی گیلان.
دکتر احمد صحراگرد معاون پژوهشی اسبق دانشگاه گیلان.
دکتر جواد محمدپور معاون اسبق اداره کل بهداری گیلان.
عباس منهاج رئیس اداره امور تسهیلات اعطائی و سرمایهگذاریهای بانک صادرات گیلان.
عبد الحسین احمدی معاون اداره امور تسهیلات اعطائی و سرمایهگذاریهای بانک صادرات گیلان.
فریدون حسینینژاد کارشناس اداره حقوقی بانک صادرات گیلان.
سید فخر الدین شعاعی کارشناس اداری، عزیز اللّه اخوان کارشناس امور جهانگردی، احمد پوراحمدی صفت عربانی کارشناس سمعی و بصری، محمد آگاه کارشناس سمعی و بصری و مهدی نصیری عکاس و فیلمبردار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان.
مهندس علی جابریان رئیس پیشین، مهندس محمد ذالفی، مهندس محمد چراغچشم، و مهندس فاضل فروتن از جهاد سازندگی گیلان.
مهندس حسن فرهمند مدیرکل معادن و فلزات گیلان.
مهندس حسین وطنپرست رئیس اداره بهرهبرداری، مهندس ایرج مهدیزاده سرپرست اداره اکتشافات، علی منتظری کارشناس بهرهبرداری و یوسف عابدی کارشناس و نقشهبردار اداره کل معادن و فلزات گیلان.
محمد گلی کلیشمی مدیرکل و محمد بهابادی مدیرکل اسبق اداره کل صنایع گیلان.
محمد رضا کیاپرور رئیس روابط عمومی و مسعود شعبانی کارشناس بانک اطلاعات صنعتی اداره کل صنایع گیلان.
جمشید مهرپویا مدیر آموزش و انتشارات سازمان میراث فرهنگی.
هوشنگ مدنی کارشناس ارشد مرکز آمار ایران.
علی محمد احمد پناهی کارشناس مرکز آمار ایران.
ابراهیم گلسرخی رئیس اداره راه و ابنیه گیلان.
اصغر طلوع بهبود رئیس اداره صنایع دستی گیلان.
اسلام فقیری کارشناس بناهای تاریخی اداره میراث فرهنگی گیلان.
محمد هادی نفیسی رئیس تقسیمات کشوری استانداری گیلان.
حسین اسد اللّهزاده کارشناس بهداشت محیط سازمان منطقهای بهداشت و درمان گیلان.
جلیل زیبائی، مدیر عکاسی زیبائی رشت.
حمید ذاکری و محمود منشی، کارشناسان سازمان برنامه و بودجه گیلان.
محمد ولی خوشهچین کارمند اداره محیط زیست گیلان.
عباس مکبری، محمد فروهر و حبیب اللّه قهرمانی، مرکز سنجش از دور ایران.
جاسم غضبانپور عکاس.
رمضانیان کارشناس اجتماعی و اقتصادی اداره کل منابع طبیعی گیلان.
محمد هادی جوادی، اکبر افرائی، حسن خازنی، کامبیز نایبزاده و وحید رضا موسوی.
حوری سیرتدوست و اعظم السادات قدیری اصلی، که تعدادی از عکسهای تهیه شده توسط آنان مربوط به لباسهای محلی گیلان توسط استاد جلیل ضیاءپور در اختیار گروه پژوهشگران قرار گرفت.
*** سازمان جغرافیائی کشور، سازمان هواشناسی کل کشور، سازمان زمینشناسی، مرکز سنجش از دور ایران وابسته به وزارت پست و تلگراف و تلفن، اداره کل آبهای زیرزمینی استان تهران، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان و جهاد سازندگی گیلان.
ص: 11
گروه پژوهشگران و مشاوران
برحسب حروف الفبا
* ابراهیم اصلاح عربانی ابراهیم اصلاح عربانی در عربان صومعهسرا متولد شد، تحصیلات خود را در زادگاه خود و تهران طی نمود. وی در سال 1344 سازمان تحقیقاتی فار را در تهران پیافکند، آنگاه به تهیه و تدوین کتاب راهنمای شهرستانهای ایران پرداخت و این کتاب را به سال 1346 انتشار داد که مورد استقبال فراوان قرار گرفت. او که عاشق کارهای فرهنگی بود در سال 1356 گروه پژوهشگران ایران را بنیاد نهاد. وی طلیعه کتاب گیلان را که معروف کتاب گیلان بود در سال 1368 منتشر کرد. ابراهیم اصلاح عربانی مسئولیت و نظارت بر کلیه امور کتاب گیلان از طرح و برنامهریزی و تأمین بودجه تا تهیه مدارک، نقشهها، عکسها و چاپ و انتشار آن را به عهده داشته است.
در کتاب گیلان مقالات تقسیمات کشوری، نمایندگان مجلس، پول و بانک و بیمه و تأمین اجتماعی حاصل مطالعات و تجربیات و پژوهشهای اوست.
* ایرج اصلاح عربانی ایرج اصلاح عربانی به سال 1344 در تهران متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید.
در شروع فعالیت گروه پژوهشگران برای انتشار کتاب گیلان کار خود را در این گروه آغاز کرد. وی علاوه بر مدیریت امور فنی و اداری، در امور مربوط به صفحهآرائی، تنظیم تصاویر، نمودارها، جداول و نظارت بر امور چاپ همکاری داشته است.
* دکتر انوش برزیگر دکتر انوش برزیگر به سال 1326 در میانده (شهرستان صومعهسرا) متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود و رشت به اتمام رسانید. سپس در رشته پزشکی از دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی سابق) به اخذ درجه دکترا نائل گردید، دوره تخصص داخلی و دوره فوق تخصص قلب و عروق را نیز در همین دانشگاه گذرانید. وی سالها در دانشگاه علوم پزشکی گیلان تدریس کرده و در اولین فارغ التحصیلی این دانشگاه به عنوان استاد نمونه معرفی گردید. و در حال حاضر دانشیار و معاون آموزشی دانشگاه مزبور میباشد. دکتر برزیگر عضو هیئت امنای دانشگاه، عضو هیئت ممتحنه پره بورد تخصصی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، عضو هیئتمدیره جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران و دادستان نظامپزشکی گیلان میباشد. وی از متخصصان بنام قلب و عروق و بنیانگذار و مدیر گروه داخلی و قلب و رئیس دپارتمان قلب و عروق بیمارستان دکتر حشمت رشت است. آثاری که از وی منتشر شده از این قرار است: کتاب تشخیص بیماریهای قلب و عروق به روش سمع قلب، کتاب آریتمیها و آنتیآریتمی، نظارت در ترجمه کتابهای بیماریهای قلب و عروق اطفال (طب نلسون) و الکترو کاردیوگرافی (برانوالد). همچنین 12 مقاله تحقیقی در مورد بیماریهای قلب و عروق در نشریات پزشکی به چاپ رسانیده و در بهمنماه 73 به عنوان محقق نمونه دانشگاه علوم پزشکی گیلان انتخاب شده است. گروه پژوهشگران ایران از راهنمائیهای مفید این پزشک متخصص سود جسته است.
وی عضو مشاور این گروه میباشد.
* ناصر پویان ناصر پویان به سال 1317 شمسی در عربان صومعهسرا متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود و رضائیه به اتمام رسانید. پس از طی دوره بهداشت وارد خدمت بهداشت آذربایجان گردید. چندی بعد با استفاده از بورس تحصیلی سازمان جهانی بهداشت به انگلستان رفت و پس از آن تحصیلات عالیه و دوره مدیریت امور بیمارستانها را در تهران گذراند. وی مجموعا 35 سال در زمینه بهداشت و درمان، آموزش پزشکی و پیراپزشکی، بهزیستی و دادستان دادگاه اداری در استانهای آذربایجان غربی و شرقی، ستاد وزارت بهداری، استانهای همدان، گیلان، ایلام، بیمارستان فیروزآبادی شهر ری و مرکز پزشکی و آموزشی و درمانی مسیح دانشوری دارآباد تهران مدیریت کرده و آخرین سمت وی کارشناسی ارشد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بود. او در سال 1372 بازنشسته شده و اینک بهطور مداوم با گروه پژوهشگران ایران همکاری میکند. ناصر پویان در حین خدمت به تدریس در مدارس عالی و کارهای تحقیقاتی نیز پرداخته است. برخی از آنها از جمله طرح جمعآوری و تجزیه و تحلیل 150 بیماری و علل پزشکی مرگ برطبق توصیههای مصوب سازمان جهانی بهداشت هنوز هم مورد عمل است. همچنین چندین نشریه در زمینه وقایع حیاتی (تولد، ازدواج، طلاق و مرگ) و جمعیت به فارسی و انگلیسی و ترجمه طبقهبندی بین المللی بیماریها و علل پزشکی مرگ سازمان جهانی بهداشت(WHO) حاصل کارهای تحقیقاتی اوست.
در این کتاب مطالب بهداشت و درمان، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، بهزیستی گیلان و مطالب سینماها و شرح حال دکتر علی زرگری، دکتر علی نوبخت حقیقی و محمود نامجو به قلم اوست.
* دکتر ایرانپور جزنی دکتر ایرانپور جزنی لیسانس تاریخ و جغرافیا از دانشگاه تهران و دکتر در جغرافیای اقتصادی از دانشگاه توبینگن آلمان
ص: 12
است. وی چندی در دانشگاه ماربورگ آلمان به تدریس جغرافیا اشتغال داشت، سپس به ایران مراجعت کرد و به کار تحقیق و تدریس پرداخت. دکتر جزنی سالهای مدید در دانشگاه شهید بهشتی تدریس کرده و در این دانشگاه سمت ریاست دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی را به عهده داشته است. از دکتر جزنی تاکنون آثار ارزندهای در زمینه جغرافیای سیاسی و کشاورزی، جغرافیای ممالک جهان، خراسان و استراخان به چاپ رسیده است.
گروه پژوهشگران ایران در کارهای تحقیقاتی و انتشاراتی خود از راهنمائیهای ارزنده این استاد گرانمایه سود جسته است.
* دکتر حسن حاج سید جوادی دکتر حسن حاج سید جوادی پس از کسب درجه لیسانس ادبیات فارسی از دانشگاه تهران رشته ادبیات تطبیقی را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی پاریس (سوربن) به پایان رسانید و به اخذ درجه دکترا با امتیاز افتخارآمیز نائل آمد.
پس از بازگشت به ایران ابتدا در وزارت آموزش و پرورش مشاغل حساسی از جمله ریاست اداره کل نگارش، بازرسی فنی، عضویت هیئت تحریریه سازمان کتب درسی را بر عهده گرفت.
سپس در دانشسرای عالی، مدرسه عالی بازرگانی، مدرسه عالی پارس، مدرسه عالی شمیران به تدریس زبان و ادبیات فرانسه و ادبیات تطبیقی پرداخت. همزمان با کار علمی و پژوهشی، در مؤسسه اطلاعات فعالیت مطبوعاتی را آغاز کرد. در این مؤسسه ریاست آرشیو و نیز سردبیری نشریات مختلف را به عهده گرفت.
مدتی نیز سردبیر روزنامه اطلاعات بود. تألیف و ترجمه 12 جلد کتاب و انتشار بیش از هزار مقاله انتقادی در روزنامه اطلاعات و 29 مقاله در ژورنال دو تهران (به زبان فرانسه) او را به شهرت رسانید. آثار مهم او عبارتند از: ایران در آثار شعرای فرانسه- مقایسه سعدی و حافظ- گنجینه نثر پارسی- وسمه بر ابروی کور- کشتی به خشک راندن- ادبیات کودکان (کتاب درسی)- چهار جلد فارسی و تاریخ ادبیات برای دورههای راهنمائی و عالی (با دکتر حسن انوری)- ترجمه داستانهای شگفتانگیز ادگارپو (با دکتر شیرینلو)- ترجمه خاطره گاندی و خیانت بزرگ (با مهندس گودرز شیدائی)- تألیف و ترجمه فرهنگ مواد مخدر.
دکتر حسن حاج سید جوادی از روزنامهنگاران، نویسندگان، مترجمان و محققان بنام کشور است. سید محمد علی جمالزاده نویسنده بزرگ معاصر ایران طی نامهای به مناسبت انتشار کتاب کشتی به خشک راندن به وی مینویسد: «... من سالهاست که در آسمان مملکتمان و در افق نویسندگی و حقیقتگوئی و بصیرت و حذاقت و دلسوزی ستارگانی را سراغ کردهام که شمار آنها حتّی به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسد و جنابعالی را یکی از آن عده بسیار معدود تشخیص دادهام و چهبسا از دور بر انگشت و قلم شما بوسه دادهام ...»
در کتاب گیلان علاوه بر ویراستاری مطالب، فصول مربوط به تاریخ گیلان، مشروطیت، نهضت جنگل، صنایع دستی، سیر تحول مذاهب و قیامها ... به قلم اوست.
* استاد جعفر خمامیزاده استاد جعفر خمامیزاده از محققان و نویسندگان و مترجمان فاضل گیلان است. شرح حال و تألیفات این محقق در فصل مشاهیر گیلان به تفصیل آمده است.
مقالات آموزش و پرورش، ورزش، جغرافیای تاریخی، کتابخانهها و مقدمهای بر صنعت گیلان حاصل مطالعات و تحقیقات ارزنده او در کتاب حاضر است. وی همچنین به عنوان مشاور با این گروه همکاری دارد.
* رضا رضازاده لنگرودی رضا رضازاده لنگرودی به سال 1329 شمسی در لنگرود زاده شد. آموزش ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان برد و تحصیلات دانشگاهی را در دانشگاه پهلوی شیراز (سابق) و دانشگاه تهران در رشته تاریخ به انجام رسانید، آنگاه به کارهای پژوهشی و فرهنگی پرداخت. از آثار او به جز کتاب «یادگارنامه فخرائی» 30 مقاله تحقیقی در زمینه تاریخ و فرهنگ ایران در مجموعهها و مجلات ایرانی و خارجی به چاپ رسیده است و آثار ارزندهای درباره جنبشهای اجتماعی در ایران زیر چاپ دارد. او اکنون از محورهای ویراستاری و نویسندگان مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی است. وی به عنوان مشاور با گروه پژوهشگران ایران همکاری مستمر دارد.
در این کتاب شرح حال اسفار بن شیرویه، مرداویج زیاری، قیام غریب شاه گیلانی و برخی نوشتهها درباره محققان و نویسندگان معاصر گیلان به قلم اوست.
* استاد محمد روشن استاد محمد روشن نویسنده و محقق فاضل از چهرههای آشنا در ادبیات معاصر است. شرح حال وی به تفصیل در فصل مشاهیر گیلان آمده است. وی به عنوان مشاور با گروه پژوهشگران ایران صمیمانه همکاری دارد.
شرح حال چند تن از مشاهیر گیلان از جمله ابراهیم پورداود، دکتر محمد معین، کریم کشاورز و عبد العلی طاعتی به قلم اوست.
* دکتر محمد تقی رهنمائی دکتر محمد تقی رهنمائی متولد 1323 در تالش، تحصیلات ابتدائی را در تالش و دوره دبیرستان را در رشت به پایان رساند.
پس از دریافت لیسانس جغرافیا در ایران، در سال 1352 با استفاده از بورس تحصیلی دوره دکترا برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و در دانشگاه فیلیپس ماربورگ به تحصیل پرداخت.
در سال 1358 پس از اخذ درجه دکترا در جغرافیا به ایران بازگشت و از مهرماه همان سال فعالیت آموزشی خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد. از سال 1359 رسما به عضویت هیئت علمی گروه جغرافیا درآمد و تاکنون به تدریس در دانشگاه تهران اشتغال دارد. از سال 1366 با همکاری گروهی از اساتید دانشگاه و مسئولین وزارت مسکن و شهرسازی، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران را فعال کرد و در طول دوره همکاری با این مرکز در تهیه پنج طرح مطالعاتی مشارکت داشت. علاوه بر آن تهیه طرحهای مطالعاتی دیگر با
ص: 13
سازمانهای مختلف از قبیل شهرداری تهران، سازمان منطقه آزاد کیش، سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت کشاورزی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همکاری نزدیک دارد. در سال 1372 از طرف دانشگاه کلاگن فورت اتریش، برای تدریس درس مسایل جغرافیائی ایران به آن دانشگاه دعوت شد. آثاری که تاکنون از وی به چاپ رسیده عبارتند از ایران: مبانی کشورشناسی جغرافیائی، جغرافیا از مجموعه مباحث و روشهای شهرسازی، توانهای محیطی ایران؛ این کتاب در محافل علمی آلمان مورد نقد و بررسی قرار گرفت و امروزه از کتابهای درسی گروههای جغرافیا به شمار میرود. علاوه بر مشارکت در تهیه 11 طرح مطالعاتی و ترجمه و تألیف 3 جلد کتاب، تاکنون از وی 5 مقاله به زبانهای آلمانی و فرانسه و 21 مقاله به زبان فارسی چاپ و منتشر شده است. وی از نخستین همکاران گروه پژوهشگران ایران است.
تألیف فصلهای کشاورزی و گیلانگردی در کتاب گیلان حاصل مطالعات و پژوهشهای ارزنده این محقق است.
* دکتر حبیب اللّه زنجانی دکتر حبیب اللّه زنجانی تحصیلات خود را در پاریس به پایان رسانیده و از دانشگاه معروف سوربن به اخذ درجه دکترا نائل شده است. وی از کارشناسان و متخصصان بنام جمعیتشناسی است که اطلاعات عمیق و وسیع در این رشته دارد. او عضو انجمن بین المللی جمعیتشناسی و کارشناس این انجمن در مطالعات تاریخی مربوط به رشته مزبور است. سازمانهای مختلف کشور در مسائل جمعیتشناسی از اطلاعات و تجربیات و دانش او استفاده میکنند.
دکتر زنجانی مدتها سرپرست بخش جمعیتشناسی دانشگاه تهران، معاون و سرپرست دانشکده علوم اجتماعی و سرپرست مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران بوده و در حال حاضر ضمن تدریس دروس تخصصی جمعیتشناسی در دورههای فوقلیسانس و دکترا سرپرستی بخش جمعیت مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران وابسته به وزارت مسکن و شهرسازی را به عهده دارد. آثاری که تاکنون از وی به چاپ رسیده بدین قرار است: کتاب جمعیتشناسی تطبیقی جهان، مسئله پیران و سالخوردگی جمعیت در ایران، ترجمه لغتنامه جمعیتشناسی سازمان ملل (با همکاری سه تن از اساتید)، تقویم تاریخ دموگرافیک ایران (جلد اول: استانهای شمالی و مرکزی)، ترجمه کتاب جمعیت و جمعیتشناسی از دائرة المعارف لاروس، جمعیت شهرهای ایران، جمعیت و شهرنشینی در ایران، جلد اول جمعیت ایران، مجموعه مباحث و روشهای شهرسازی، جمعیت و توسعه، مجموعه مطالعات تحول جمعیت ایران در 36 مجلد، گزارش تحقیقی جمعیت و توسعه منطقهای: طرح مشترک سازمان ملل و وزارت مسکن و شهرسازی در 3 جلد. وی در حال حاضر کتابی تحت عنوان «شرح و تحلیل جمعیت» برای سازمان مطالعه و تدوین کتابهای دانشگاهی در دست تألیف دارد.
بررسی مسائل جمعیتشناسی و مسکن گیلان و تدوین مطالب مربوط به آن در کتاب گیلان به عهده این استاد فاضل بوده است.
* مهندس مهدی شعاعی شیخانی مهندس مهدی شعاعی شیخانی به سال 1313 در رشت متولد شد. وی فارغ التحصیل رشته مهندسی طراحی از دانشکده علم و صنعت تهران است. وی ضمن خدمات فنی از امور سیاسی غافل نبود و در کنار روحانیون مبارز گیلان فعالیت وسیعی را آغاز کرد. پس از انقلاب اسلامی معاونت افتخاری استانداری و عضویت کمیته امور کار و کارگری استان گیلان را به عهده گرفت. خدمات صمیمانه مهندس شعاعی در این دوران هرگز از خاطره مردم گیلان فراموش نمیشود. در سال 1358 به عنوان مشاور افتخاری وزیر کار در گیلان منصوب گردید و در جهت حفظ اشتغال و جلوگیری از تعطیل کارخانهها و واحدهای صنعتی استان به خدمات ارزنده خود ادامه داد. از سال 1359 تا 1363 نمایندگی سازمان صنایع ملی ایران را در کارخانههای گیلان به عهده داشت. در خلال سالهای بعد از انقلاب دوره مدیریت عالی را در ژاپن طی کرد و با کارآموزی و مطالعه در کارخانهها و واحدهای صنعتی ژاپن، فرانسه، انگلستان، ترکیه، مجارستان، سوئیس، اتریش، پاکستان و کشورهای آسیای میانه تجربیات و دانش فنی خود را افزایش داد. هماکنون رئیس اجرائی اطاق بازرگانی و صنایع و معادن و مشاور استاندار گیلان میباشد. او اکنون مدیرکل اداره کل استاندارد و تحقیقات صنعتی گیلان است و با عنوان مشاور و نیز در تهیه مطالب مربوط به امور صنعتی کتاب گیلان با گروه پژوهشگران ایران همکاری صمیمانه و نزدیک داشته است.
* استاد جلیل ضیاءپور استاد جلیل ضیاءپور از نقاشان بنام معاصر ایران و از محققان فاضل کشور است. نقاشان و هنرمندان وی را پیشوای شیوه نقاشی کوبیسم و پدر هنر نو در ایران میدانند. شرح حال استاد به تفصیل در فصل نقاشان گیلان به چاپ رسیده است.
در کتاب گیلان فصلهای نقش و تصویر، گلان، پوشاک و رزمابزار و نقاشان گیلان به قلم اوست. وی همچنین به عنوان مشاور با گروه پژوهشگران ایران همکاری دارد.
* دکتر علی فروحی دکتر علی فروحی در سال 1308 شمسی در صومعهسرا متولد شد. تحصیلات عالی را در دانشکده پزشکی تهران به پایان رسانید. دوره تخصصی جراحی عمومی را نیز در همین دانشکده گذرانید. آنگاه به عنوان رئیس بهداری و جراح بیمههای اجتماعی استان گیلان به رشت عزیمت کرد. مدتی بعد با سمت ریاست بخش جراحی 2 بیمارستان پورسینای رشت به مداوای بیماران پرداخت. سپس به لندن سفر کرد و دوره تخصصی علوم پایه پزشکی را در کالج سلطنتی انگلستان، و دوره تکمیلی جراحی را در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه لندن طی نمود.
پس از بازگشت به ایران مسئولیت بخش جراحی بیمارستانهای شفا یحیائیان و لولاگر را عهدهدار شد ضمنا در دانشگاه ملی ایران (شهید بهشتی فعلی) به تدریس پرداخت و در حال حاضر استاد آناتومی دانشگاههای علوم پزشکی ایران و شهید بهشتی و
ص: 14
استاد جراحی دانشگاه آزاد اسلامی است. دکتر علی فروحی عضو مشاور این گروه میباشد و در کتاب شهرستانهای گیلان تاریخچه تأسیس بیمارستان پورسینای رشت و عکسهای تاریخی مربوط به آن از ایشان است.
* تراب کمائی تراب کمائی به سال 1301 در کما (از توابع کسما) دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود و شهرستانهای فومن و رشت به پایان رسانید. در دوره تحصیل دانشسرای مقدماتی از دانشآموزان ممتاز و در شمار شاگردان اول و دوم بود به همین جهت برای ادامه تحصیل به دانشسرای عالی تهران دعوت شد. به سال 1328 از دانشسرای عالی و دانشکده ادبیات تهران در رشته تاریخ و جغرافیا فارغ التحصیل گردید و به تدریس در دبیرستانها پرداخت. با تأسیس گروه فرهنگی ابوریحان خدمات شایستهای به فرهنگ گیلان نمود و افراد شایستهای برای کشور تربیت کرد. مطالعات عمیق و اطلاعات وسیعی در مورد تاریخ و جغرافیا و اقتصاد و فرهنگ گیلان دارد و به علت شخصیت ممتاز و آگاهیهای وسیع خود در جامعه گیلان از اعتبار و احترام زیادی برخوردار است. تراب کمائی در کار مصلای بزرگ رشت (مسجد امام خمینی) شرکت مؤثر دارد و عضو هیئت امنای این مسجد است. از نخستین روز با گروه پژوهشگران در تدوین کتاب گیلان همکاری داشته و عضو مشاور این گروه میباشد.
* دکتر عبد الکریم گلشنی دکتر گلشنی از محققان و نویسندگان و مترجمان فاضل گیلان است. شرح حال این استاد تاریخ در فصل مشاهیر گیلان به تفصیل آمده است. وی به عنوان مشاور با گروه پژوهشگران ایران صمیمانه همکاری دارد.
* دکتر محمد حسن گنجی دکتر محمد حسن گنجی یکی از با سابقهترین استادان دانشگاه تهران است که در رشته تخصصی خود- به ویژه مسائل مربوط به هواشناسی- شهرتی جهانی دارد. وی به سال 1312 با درجه لیسانس از دار المعلمین عالی فارغ التحصیل شد؛ سپس برای ادامه تحصیلات به انگلستان عزیمت کرد و از دانشگاه منچستر فوقلیسانس جغرافیا گرفت. پس از مدتی که به کار تحقیق و تدریس اشتغال داشت به آمریکا رهسپار شد و در سال 1332 موفق به اخذ درجه دکترای جغرافیا از دانشگاه کلارک در ایالت ماساچوست گردید. دکتر گنجی که بنیانگذار هواشناسی در ایران است از سال 1335 تا 1346 مدیر کل سازمان هواشناسی ایران بود. او همچنین نخستین رئیس انجمن جغرافیدانان ایران است. از سال 1317 تا 1354 یعنی زمان بازنشستگی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی به کار تدریس و تحقیق اشتغال داشت و مدتی نیز رئیس این دانشکده و معاون دانشگاه تهران بود. دکتر گنجی که نمایندگی دائمی ایران را در سازمان هواشناسی جهانی به عهده داشته در بیش از سی کنفرانس و کنگره علمی به عنوان نماینده ایران شرکت کرده است. او مدتی مدید، در سمت ریاست هواشناسی منطقه آسیا انجام وظیفه کرده است. تألیفات او عبارتند از: اطلس اقلیمی ایران، آب و هوای ایران (به زبانهای فارسی و انگلیسی)، چندین جلد کتاب درسی برای دورههای متوسطه و عالی، جغرافیا در ایران از دار الفنون تا انقلاب اسلامی و حدود 80 مقاله علمی به زبانهای فارسی و انگلیسی. وی اکنون از همکاران دائرة المعارف بزرگ اسلامی است.
فصل هواشناسی گیلان به قلم این استاد دانشمند است.
* احمد محامد احمد محامد به سال 1307 در انزلی متولد شد و تحصیلات متوسطه را در انزلی و رشت به پایان رسانید و در سال 1328 از دانشکده افسری فارغ التحصیل شد و با درجه ستوان دومی وارد خدمت ارتش گردید. پس از چند سال از خدمت ارتش کنارهگیری کرد و تحصیلات خود را در رشته ئیدرولوژی ادامه داد و دورههای تخصصی و فوق تخصص ئیدرولوژی (مسائل مربوط به منابع آب و آبیاری) را در داخل و خارج از کشور با موفقیت به پایان رسانید. از سال 1336 با مهندسین مشاور عمران آبیاری گیلان در مطالعات منابع آب همکاری داشته و از سال 1342 با سمت سرپرستی مطالعات منابع آب، به استخدام سازمان آب و برق سفیدرود (وزارت آب و برق) درآمد. در سالهای دهه 1350 مدیریت امور مطالعات منابع و آب و خاک سازمان آب و برق منطقهای شمال را عهدهدار بود. وی در سمت کارشناس ارشد مسائل آب در سال 1362 بازنشسته شد. احمد محامد با مطالعات وسیع و عمیق و تجربیات فراوان خود یکی از برجستهترین کارشناسان مسائل آب و آبیاری در ایران است.
مقاله منابع آب و مصارف آن در گیلان به قلم وی است.
* دکتر فرج اللّه محمودی دکتر فرج اللّه محمودی تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در سنندج به پایان رسانیده و در سال 1340 با رتبه اول در رشته تاریخ و جغرافیای دانشگاه تهران به اخذ درجه لیسانس نائل شده است. سپس با استفاده از بورس تحصیلی در سال 1342 جهت ادامه تحصیل به کشور فرانسه اعزام شده و در رشته جغرافیای طبیعی (ژئومرفولوژی) به اخذ درجه دکترا نائل گردیده است.
دکتر محمودی از جمله جغرافیادانان برجسته کشور است و در حال حاضر رئیس انجمن جغرافیائی کشور میباشد. بیش از 40 سال به کار تدریس و تحقیق اشتغال داشته و کتابهای متعدد و دهها مقاله از وی به چاپ رسیده است. از جمله کتابهای وی میتوان به جغرافیای طبیعی ایران و جغرافیای عمومی برای آموزش جغرافیا در دبیرستان اشاره نمود. وی که استاد شاغل دانشگاه تهران است مدتی مدیریت گروه جغرافیای این دانشگاه را به عهده داشته و در طرحهای تحقیقاتی متعددی به صورت عضو اصلی و یا مجری فعالیت داشته است و حاصل کارهای پژوهشی وی، اطلسها و کتابهای متعددی است که میتوان از آن
ص: 15
جمله به اطلس شیب ایران، اطلس مقاطع ارتفاعی ایران، کتاب ریگزارهای مهم ایران، کتاب جغرافیای ناحیهای بخشی از کردستان و چند کتاب به صورت تألیف یا ترجمه در مورد دشت لوت ایران اشاره نمود. دو جلد کتاب تحت عناوین ژئومرفولوژی ساختمانی و اقلیمی در سالهای 1368 و 1370 ترجمه و از طریق انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسانیده است. کتاب ژئومرفولوژی اقلیمی وی به عنوان کتاب سال 1370 در جغرافیا شناخته شد و برنده جایزه گردید. آخرین فعالیت علمی مشارالیه تألیف 3 جلد کتاب ژئومرفولوژی در زمینه دینامیک درونی و بیرونی زمین و ژئومرفولوژی اقلیمی برای دانشگاه پیام نور است که دو جلد آن چاپ شده و جلد سوم در دست تهیه میباشد.
سیمای طبیعی گیلان (زمینشناسی) در کتاب حاضر بخشی از تحقیقات جالب علمی اوست.
* حجة الاسلام حسن مظفری حسن قنبرزاده معروف به مظفری به سال 1328 در لاهیجان متولد شد. پس از تحصیلات ابتدائی به تهران عزیمت کرد و در مدرسه عالی سپهسالار سابق (شهید مطهری) به تحصیل علوم دینی پرداخت. آنگاه راهی قم شد و تحصیلات خود را تا سطح عالی نزد اساتید حوزه علمیه از جمله آیت اللّه محفوظی به اتمام رسانید. وی منظومه حکمت را نزد استاد انصاری شیرازی فراگرفت. در تفسیر قرآن و نهج البلاغه از محضر درس اساتید عالیقدری نظیر آیت اللّه مشکینی، آیت اللّه جوادی آملی و استاد حسین نوری بهره گرفت. در سال 1350 به علت شرکت در فعالیتهای سیاسی بازداشت شد؛ ابتدا در قم و سپس در زندان قزل قلعه تهران زندانی گردید. پس از آزادی بار دیگر فعالیتهای سیاسی را از سر گرفت و به همین سبب در اواخر سال 1353 دستگیر و در زندان کمیته مشترک محبوس گردید. در سال 1354 از زندان آزاد شد و در سال 1356 بار دیگر در رودسر دستگیر گردیده در دادگاه نظامی رشت محکوم به 6 ماه اقامت اجباری در املش شد. در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به منظور تشکیل کمیته در استان گیلان مأموریت یافت و از قم به گیلان عزیمت کرد و مأموریتش را در املش و کلاچای و رودسر انجام داد و با تشکیل سپاه در رودسر همکاریش را با سپاه پاسداران آغاز کرد و برای ادامه تحصیلات و مطالعات به قم بازگشت. پس از یک سال مجددا رهسپار گیلان شد و در سازمان تبلیغات اسلامی به فعالیت پرداخت. همزمان سرپرستی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی را به عهده گرفت و در سال 1362 با سمت مدیریت کل این سازمان به خدمات صادقانه خود ادامه داد. وی در این سمت منشأ خدمات زیادی به مردم گیلان بوده و مورد علاقه و احترام خاص عموم میباشد.
گروه پژوهشگران ایران از راهنمائیهای ارزنده این روحانی عالیقدر و تجربیات و مطالعات عمیق وی سود بسیار برده است.
ص: 16
همکاران تحریری
برحسب حروف الفبا
* دکتر امیر اشرف آریانپور دکتر امیر اشرف آریانپور به سال 1307 در تهران متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه تحصیلات عالی را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به پایان رسانید و همزمان به تدریس زبان انگلیسی در دبیرستانها پرداخت. سپس به اداره کل هنرهای زیبا منتقل شد. مدتی سردبیر مجله موسیقی و دبیر تاریخ هنر و روانشناسی در هنرستان عالی موسیقی بود. ضمنا رشته روزنامهنگاری و علوم اداری را در دانشکده حقوق به پایان رسانید. در سال 1339 با استفاده از بورس تحصیلی به وین رفت و به تحصیل در رشته موزیکولوژی پرداخت. پس از اخذ درجه دکترا از دانشگاه وین به سمت نماینده فرهنگی ایران در آلمان منصوب شد. در سال 1354 به ایران بازگشت و ابتدا در دانشگاه تهران و سپس در مدرسه عالی شمیران و هنرستان عالی موسیقی به تدریس پرداخت. در 1358 به آلمان رفت ومدتی در دانشگاه فرانکفورت به تدریس موسیقی اشتغال ورزید. در 1370 به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران و آزاد اسلامی تدریس موسیقی و تاریخ هنر را به عهده گرفت. دکتر آریانپور افزون بر تألیف واژهنامه بزرگ آلمانی- فارسی کتابهائی درباره موسیقی از زبانهای انگلیسی، آلمانی، ایتالیائی و فرانسوی ترجمه کرده که اهم آنها بدین شرح است: انگلیسی: هارمونی، هزار و یک سؤال و پاسخ موسیقی، سالومه. آلمانی: کارایان، پیانیستهای بزرگ جهان از آغاز تاکنون، ورتر گوته و پابلو کازالس، بزرگترین نوازنده ویولنسل جهان. ایتالیائی: اپرای لابوهم و مادام باترفلای و از فرانسه کارمن.
مقدمه موسیقی گیلان در کتاب حاضر به قلم اوست.
* حسن ابراهیمی مطلق حسن ابراهیمی مطلق به سال 1320 در صومعهسرا متولد شد تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به اتمام رساند و بعنوان آموزگار در وزارت آموزش و پرورش استخدام شد و پس از هشت سال به تهران منتقل گردید و همزمان در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران به تحصیل مشغول شد و در رشته حقوق قضائی با رتبه ممتاز فارغ التحصیل گردید.
پس از دبیری دبیرستانهای تهران به دفتر حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش انتقال یافت و مدت 17 سال تحت عنوان کارشناس و سپس مدیر کلی دفتر مذکور منشأ خدمت بود.
در آبانماه سال 70 بازنشسته شد و به عنوان مشاور حقوقی با بیمه ایران همکاری کرد و سپس به کار وکالت مشغول شد. وی در تدوین مطالب مربوط به بیمه همکاری کرده است.
* محمد اسدیان خرمآبادی محمد اسدیان در سال 1323 شمسی در خرمآباد لرستان متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید و آنگاه به دانشگاه تهران راه یافت و از این دانشگاه در رشته حقوق موفق به اخذ درجه لیسانس گردید.
اسدیان شاعر و پژوهشگر مردمشناسی و فرهنگ عامه است و در این زمینه مقالات و تحقیقات بسیاری از او به چاپ رسیده است.
علاوه بر مقالات یادشده کتابهای زیر از او منتشر شده است: در مدار بسته ساعت (دفتر شعر)، باور و دانستهها در ایلام و لرستان (با همکاری باجلان فرخی و منصور کیائی)، افسانههای مردم ایران (لرستان)، بوی بارانهای تاریک از او در دست چاپ است.
در این کتاب باورهای مردم گیلان به قلم اوست.
* بهزاد اصلاح عربانی شادروان بهزاد اصلاح عربانی به سال 1347 شمسی در تهران دیده به جهان گشود. پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه در شروع تحصیلات دانشگاهی به سائقه ذوق و استعداد و علاقه فراوان به مطالعه و تحقیق همکاری خود را با گروه پژوهشگران ایران آغاز کرد. او لحظهای از تلاش و کوشش باز نمیایستاد و تمام اوقات خود را در محیط تحصیلی دانشگاه و خارج از آن به مطالعه و تحقیق میگذرانید. در مردادماه 1372 هنگامی که عازم دفتر گروه پژوهشگران بود در یک حادثه جانخراش رانندگی به شدت مصدوم شده چشم از جهان پوشید و بدین ترتیب در راه علم و فضیلت و تحقیق جان خود را فدا کرد.
مقاله جالب گیلان از نظر جهانگردان و مستشرقان حاصل همکاریهای ارزنده او با گروه پژوهشگران ایران است. روانش شاد و قرین آرامش باد!
* مهندس محمد باقری مهندس محمد باقری در سال 1329 شمسی در رشت متولد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید. وی تحصیلات عالیه را در دانشگاه صنعتی شریف گذراند و به اخذ درجه مهندسی برق نایل آمد. مهندس باقری یکی از متخصصان در زمینه آثار گوشیار گیلانی است؛ در این زمینه مقالات ارزندهای به چاپ رسانیده و نیز در بیشتر کنفرانسهای جهانی که درباره تاریخ علم تشکیل شده شرکت داشته است. افزون بر مقالات یادشده کتابهای زیر از او انتشار یافته است: روش سریع تراختنبرگ در حساب، واژگان ریاضی، اصول حساب هندی گوشیار، چکیده زیج جامع گوشیار و ...
مهندس باقری با دانشگاه صنعتی شریف و بنیاد دائرة المعارف اسلامی همکاری دارد.
در این کتاب مقالههای گوشیار گیلانی، محمد باقر طاهری و قطب الدین لاهیجی به قلم اوست.
ص: 17
* محمد بشرا محمد بشرا ملقب به «درویش گیلانی» به سال 1316 در رشت متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه به تدریس ادبیات در مدارس راهنمائی پرداخت. ذوق و قریحه شاعری و علاقه به مطالعه و تحقیق وی را در سرودن اشعار زیبا و نگارش آثار ارزنده یاری کرده است. بشرا شاعری خوشقریحه، نویسندهای فاضل و محققی پرتلاش است. آثاری که تاکنون از وی منتشر شده عبارتند از: شب شکار، تحقیقی در فرهنگ مردم گیلان، هنگی ئیسه هنگی نییه، تحقیقی در چیستانهای محلی گیلکی رشت، ایله جار دفتری در شعر گیلکی اوزان نیمائی و دو مجموعه ادبی، پژوهشی و هنری به نام کادوس. محمد بشرا مدت 8 سال نیز با صدا و سیمای گیلان به عنوان نویسنده و محقق فیلمهای مستند همکاری داشته و حاصل کار وی 30 فیلم مستند بوده که برخی از آنها از این قرارند: قلعه رودخان، سیمای شهرهای گیلان (7 فیلم مستند)، ورزا جنگ، برنجکاری در گیلان، کشتی گیله مردی، بادام زمینی، یاوران صید، نیشکر گیلان، عروسی در اشکور، عروسه گوله، تیتی کاروانسرا و ...
همکاری صمیمانه بشرا با کتاب گیلان به ویژه در تهیه مطالب مربوط به فولکلور گیلان و شاعران گیلکیسرا به غنای مطالب مزبور افزوده است.
* محمود پاینده لنگرودی محمود پاینده لنگرودی از محققان و نویسندگان فاضل گیلان است. شرح حال و آثار این محقق ارجمند در فصل شاعران گیلکیسرا و پارسیگو به تفصیل آمده است.
پاینده در این کتاب بخش شاعران پارسیگو را به رشته نگارش کشیده است.
* محمد تقی پوراحمد جکتاجی محمد تقی پوراحمد جکتاجی به سال 1326 در رشت متولد شد. پس از اخذ دیپلم در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به تحصیل پرداخت و بعد از فراغت از تحصیل در کتابخانه ملی ایران به کار پرداخت. مقارن انقلاب اسلامی به زادگاه خود بازگشت و از آن زمان تاکنون به عنوان کارشناس امور کتابخانهها مشغول کار است. نخستین اثر او زیر عنوان قصه کوی و برزن ما در سال 1350 منتشر گردید. در سال 1359 نشریه گیلکی زبان دامون را منتشر ساخت که انتشار آن تا 28 شماره ادامه داشت و در سال 1360 متوقف شد. در سال 1361 با انتشار کتاب مطبوعات گیلان در عصر انقلاب بنیان یک مؤسسه انتشاراتی به نام گیلکان را پی افکند که تاکنون موفق به انتشار 12 اثر در مورد گیلان و مازندران شده است. در سال 1366 نخستین جلد از مجموعه گیلانشناسی را منتشر ساخت. از این مجموعه 3 جلد انتشار یافته و چهارمین جلد در زیر چاپ است.
در سال 1370 موفق به اخذ امتیاز ماهنامه گیلهوا شد که نخستین شماره آن در تیرماه 1371 به دو زبان فارسی و گیلکی منتشر گردید و انتشار آن ادامه دارد. جکتاجی نویسندهای پرکار است و در شناساندن فرهنگ و گویش و فولکلور زادگاه خود گیلان گامهای بلندی برداشته و موفق به نشر آثار ارزنده شده است.
مقاله بقاع گیلان، در کتاب حاضر حاصل آگاهیهای عمیق و پژوهشهای دقیق اوست.
* فریدون پوررضا فریدون پوررضا به سال 1311 در لشتنشا متولد شد. از اوان جوانی به موسیقی عشق میورزید و با صدای خوب آوازها و ترانههای محلی را اجرا میکرد. در سال 1329 ردیفشناسی آواز سنتی را در محضر اساتید تهران فراگرفت و در بازگشت به گیلان به جمعآوری گوشههای آوازی و سازی و ضربی تعزیه همت گماشت و بسیاری از گوشههای ناشناخته را شناسائی و جمعآوری کرد. در سال 1339 به عنوان خواننده به استخدام رادیوی رشت درآمد و همزمان قطعاتی در برنامه جمعه شما و رادیو تهران اجرا کرد که مورد توجه زیاد قرار گرفت. از سال 1345 تاکنون به مطالعه و تحقیق در آوازها و آواهای سازی و ترانههای گیلان اشتغال دارد و کتابی در همین زمینه تألیف و آماده چاپ دارد. اکنون به عنوان کارشناس موسیقی بومی و مدرس آوازهای ایرانی با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان همکاری دارد. در تدوین موسیقی گیلان از همکاری و راهنمائیهای ارزنده این محقق گرانقدر استفاده شده است.
* مرتضی چینیچیان مرتضی چینیچیان در سال 1322 در رشت متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید و تحصیلات دانشگاهی را به ترتیب در مدرسه عالی بازرگانی، مرکز مطالعات عالی بین المللی دانشگاه تهران و دانشگاه آمریکن واشینگتن دیسی طی کرده و موفق به اخذ درجه لیسانس بازرگانی، فوقلیسانس اقتصاد بین الملل و فوقلیسانس اقتصاد از مؤسسات فوق شده است. وی از سال 1348 تاکنون به تدریس دروس اقتصادی در دانشگاه اشتغال دارد. به علاوه، در دوران زندگی دانشگاهی خود مشاغلی چون مدیریت گروه آموزشی اقتصاد بازرگانی، معاونت آموزشی و پژوهشی مؤسسه آموزش عالی بیمه (اکو) و عضویت کمیسیون پژوهشی دانشگاه علامه طباطبائی را به عهده داشته است. هماکنون عهدهدار سردبیری فصلنامه پژوهشهای اقتصادی میباشد. چینیچیان آثار تحقیقی و مقالات بسیاری را به رشته نگارش کشیده و یا ترجمه کرده است که اهم آنها عبارتند از: نظریههای تجارت بین الملل، توزیع درآمد ملی، اقتصاد کلان شاخصها، تشکیلات بازرگانی، سیر قیمتها در ایران (فصل ششم) و ترجمه کتاب بررسی نتایج بیست و پنج ساله توسعه اقتصادی و چند اثر دیگر ...
صنایع گیلان و ویژگیهای آنها در کتاب گیلان اثر ارزنده این استاد فاضل است.
* مهندس فرهاد دواچی مهندس فرهاد دواچی به سال 1335 در تهران متولد شد و در سال 1357 از دانشکده کشاورزی مازندران در رشته دامپروری فارغ التحصیل گردید و در مؤسسات مختلف دامداری
ص: 18
و مرغداری به کار پرداخت. در سال 1366 به عنوان کارشناس ثبت مشخصات دام و مسئول گروه اصلاح نژاد در اداره کل کشاورزی گیلان استخدام شد و اکنون نیز در همین سمت مشغول خدمت است.
مقاله دامپروری و پرورش طیور در کتاب حاضر به قلم اوست.
* مهندس احمد رضایی مهندس احمد رضایی به سال 1328 در خرمآباد متولد شد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی و متوسطه در سال 1351 موفق به گذراندن دوره مهندسی آب و خاک دانشکده کشاورزی اهواز گردید و به استخدام مؤسسه تحقیقات خاک و آب درآمد. وی پس از اتمام دورههای تخصصی ارزیابی منابع اراضی و تفسیر عکسهای هوایی تاکنون در شهرستان رشت مشغول انجام وظیفه در بخش تحقیقات خاک و آب (ارزیابی و خاکشناسی) است، طی این مدت موفق به انجام مطالعات ارزیابی اراضی و شناسائی و طبقهبندی خاکها در گیلان و نقاط مختلف کشور گردید. از جمله فعالیتهای علمی وی انجام مطالعات ارزیابی و تهیه نقشههای خاک استانهای لرستان، سمنان، خراسان، مازندران، زنجان و آذربایجان شرقی است.
مهندس رضائی از چندی پیش به عنوان ناظر فنی مؤسسه تحقیقات خاک و آب انتخاب شد و در دانشکده کشاورزی گیلان نیز مباحث ردهبندی خاک و ارزیابی اراضی را تدریس مینماید.
وی در تدوین فصل خاکهای گیلان با مهندس مهاجر شجاعی همکاری کرده است.
* دکتر محمد اسماعیل رضوانی دکتر محمد اسماعیل رضوانی به سال 1300 شمسی در یکی از روستاهای بیرجند دیده به جهان گشود. پس از اتمام تحصیلات متوسطه به کار تدریس پرداخت و سپس برای تحصیل عازم تهران شد. تحصیلات عالیه را تا اخذ درجه دکترای تاریخ ادامه داد. و با سمت استادی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. در سال 1358 بازنشسته شد، ولی همچنان به تحقیقات علمی و تدریس در دانشگاهها اشتغال دارد. مقالات تحقیقی متعددی از وی در مجلات معتبر به چاپ رسیده و کتابهای ارزندهای را تألیف و تصحیح و تحشیه کرده است.
مهمترین آثار او عبارت است از انقلاب مشروطیت ایران، تألیف یکدوره کامل کتابهای علوم اجتماعی و تاریخ و جغرافیا برای تدریس در دبیرستانها و دانشسراهای مقدماتی بهکمک همکاران علمی خود. تعلیقات برنامه تنسر همراه با استاد فقید مجتبی مینوی. تصحیح 3 جلد تاریخ منتظم ناصری. تصحیح 2 جلد خاطرات ناصر الدین شاه در سفر سوم به فرنگستان به کمک بانو فاطمه قاضیها. تصحیح سفرنامه میرزا علیخان ظهیر الدوله به فرنگستان، زمینی که در روی آن زندگی میکنیم از انتشارات یونسکو.
مقاله تاریخچه چاپ و چاپخانههای گیلان از دکتر رضوانی است.
* علی رفیعی علی رفیعی به سال 1330 شمسی در چاه عینی شهرستان لامرد فارس متولد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود و شیراز به پایان رسانید، آنگاه به نجف عزیمت کرد و دوره مقدماتی و سطح را در آنجا فراگرفت و به ایران بازگشت و برای ادامه تحصیلات حوزوی وارد قم شد. از علی رفیعی تاکنون کتاب و مقالات زیادی به چاپ رسیده که برخی از آنها به قرار زیر است: تاریخمندی سوسیالیسم، سیر مطالعات موضوعی، تاریخچه مطبوعات در ایران، تحقیق کتاب ریاض الجنه زنوزی، درآمدی بر دائرة المعارف کتابخانههای جهان. وی از نویسندگان بنیاد دائرة المعارف اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی و سازمان دائرة المعارف تشیع است و هماکنون با این مراکز فرهنگی همکاری دارد.
در این کتاب مقاله ابو الفتح گیلانی به قلم اوست.
* دکتر بهمن رمضانی گورابی دکتر بهمن رمضانی گورابی به سال 1340 در فومن متولد شد. پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه، تحصیلات عالیه را در رشته جغرافیای طبیعی و کلیماتولوژی تا اخذ درجه دکترا ادامه داد. وی از سال 1371 همکاری خود را با سازمان برنامه و بودجه استان گیلان آغاز کرد و اکنون معاون پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی رشت و عضو و نماینده سازمان انرژی اتمی ایران در کمیته غارشناسی استان گیلان است. کتابهائی که تاکنون از وی منتشر شده عبارتند از: نوسانات آب دریای خزر (مجموعه مقالات)، زباله شهر رشت، بررسی منابع آلودهکننده اکوسیستم رودخانههای شهر رشت و زلزلهخیزی ناحیه گیلان. مقالات متعددی از دکتر رمضانی در مجلات معتبر معماری و شهرسازی، ایرانشناسی، گاهنامه سازمان برنامه و بودجه و غیره به چاپ رسیده است.
چشمههای آب معدنی در کتاب گیلان از تحقیقات ارزنده اوست.
* ابراهیم رهبر ابراهیم رهبر به سال 1317 در صومعهسرا زاده شده.
دورههای ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانیده و از دانشگاه تهران (دانشکده علوم) لیسانس در رشته زمینشناسی گرفته است. اکنون بعد از سالها خدمت دولتی و تدریس بازنشسته شده و تماموقت به کار داستاننویسی اشتغال دارد. از این نویسنده کتابهای مهربانان و سه نمایشنامه دیگر (مجموعه نمایشنامههای تکپردهای)، دود (مجموعه داستان)، من در تهرانم (مجموعه داستان)، سوگواران (مجموعه داستان) انتشار یافته است. در سالهای اخیر نیز 25 داستان کوتاه از او در مجلهها چاپ شده است.
نام کسما در کتاب شهرستانهای گیلان بقلم اوست.
ص: 19
* مهندس برهان ریاضی مهندس برهان ریاضی به سال 1327 در تهران متولد شد.
پس از پایان تحصیلات ابتدائی و متوسطه در تهران، به دریافت درجه مهندسی منابع طبیعی از دانشگاه تهران نائل آمد. وی ضمن گذرانیدن چندین دوره تخصصی در زمینههای مربوط به محیط زیست و منابع طبیعی، درجه کارشناسی ارشد در رشته مطالعات محیط زیست را از دانشگاه شهید بهشتی دریافت کرده است. ضمنا در زمینه یادشده، دارای مقالات و گزارشهای تحقیقی متعدد و تألیفاتی است. از سال 1352 با عنوان کارشناس محیط زیست در سازمان حفاظت محیط زیست مشغول کار است و ضمنا به تدریس در دانشگاههای تهران، شهید بهشتی و آزاد اسلامی اشتغال دارد.
مقاله حیات وحش در کتاب حاضر به قلم این استاد فاضل است.
* مهندس سید حسین ریاضی ضیابری مهندس حسین ریاضی ضیابری به سال 1329 در ضیابر متولد شد. وی تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود و رشت به پایان رسانید. سپس در دانشگاه تبریز رشته زمینشناسی را به پایان رسانید. مدتی بعد در دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته معدن به تحصیل پرداخت و به اخذ درجه مهندسی اکتشاف معدن (معادل فوقلیسانس) نائل شد. پس از اتمام تحصیلات در اداره صنایع و معادن گیلان به کار پرداخت. مهندس ضیابری بسیاری از پتانسیلهای معدنی گیلان را شناسائی کرده و مشخصات آنها را منتشر ساخته است.
فصل معادن گیلان نتیجه تحقیقات و مطالعات ارزنده اوست.
* دکتر عباس سعیدی دکتر عباس سعیدی لیسانسیه جغرافیا از دانشگاه شهید بهشتی (ملی ایران سابق) است. وی پس از اخذ درجه فوق لیسانس رشته جغرافیای طبیعی از همین دانشگاه، به آلمان عزیمت کرد و در دانشگاه ماربورگ به ادامه تحصیل مشغول شد. در سال 1363 با درجه دکترا در رشته جغرافیای کشاورزی از دانشگاه مزبور فارغ التحصیل شد و یک سال نیز دوره پژوهش و توسعه بین المللی را در دانشکده کشاورزی دانشگاه کاس آلمان طی کرد. وی در حال حاضر، دانشیار گروه جغرافیا در دانشگاه شهید بهشتی است. دکتر سعیدی گذشته از رسالههای فوقلیسانس و دکترا، مقالات متعددی به زبانهای فارسی و آلمانی در مجلات و نشریات علمی به چاپ رسانیده است. وی با دائرة المعارف بزرگ اسلامی نیز همکاری دارد و چند مقاله برای آن تدوین کرده است.
فصل بازرگانی و راهها در کتاب گیلان حاصل تحقیقات اوست.
* دکتر علی اکبر صارمی دکتر علی اکبر صارمی به سال 1322 در زنجان متولد شد.
پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه در سال 1341 به ادامه تحصیل در رشته معماری دانشکده هنرهای زیبا پرداخت و به کسب درجه فوقلیسانس نائل آمد. آنگاه به آمریکا عزیمت کرد و در دانشگاه پنسیلوانیا به ادامه تحصیل پرداخت. پس از اخذ درجه دکترا به تهران بازگشت و به تدریس در دانشگاه فارابی مشغول شد. وی هماکنون در دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی به تدریس اشتغال دارد. مقالات وی در کتاب تهران و کتاب معماری و موسیقی انتشار یافته است. دکتر صارمی حاصل مطالعات و تحقیقات خود را به زودی در کتابی تحت عنوان ارزشهای پایدار در معماری ایران منتشر خواهد ساخت.
در این کتاب فصل معماری گیلان توسط دکتر صارمی و مهندس گلامینی تدوین شده است.
* مهندس رضا صالح مهندس رضا صالح به سال 1321 در بخش خلجستان قم متولد شد و پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه تحصیلات خود را در آموزشگاه عالی جنگل و مرتع گرگان ادامه داد و به اخذ مدرک معادل لیسانس جنگل و مرتع نائل گردید. سپس در سرجنگلداری گیلان، بخش اسالم و رضوانشهر مشغول کار شد و ضمن خدمت در مدرسه عالی بازرگانی رشت به تحصیل پرداخت و در رشته بازرگانی موفق به اخذ درجه لیسانس گردید.
وی با استفاده از بورس تحصیلی سازمان جنگلها و مراتع به آمریکا عزیمت کرد و در دانشگاه آریزونا رشته اقتصاد کشاورزی را به اتمام رسانید و فوقلیسانس شناخته شد. پس از بازگشت به ایران خدمات خود را در اداره مرتع منابع طبیعی گیلان ادامه داد. رضا صالح از سال 1358 تاکنون با سمت کارشناس در اداره کل منابع طبیعی استان گیلان به کار اشتغال دارد و اوقات فراغت را به مطالعه و تحقیق میگذراند.
مقالات مراتع گیلان و جنگلنشینان به قلم اوست.
* فرامرز طالبی فرامرز طالبی به سال 1329 متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در رشت و تهران به پایان رسانید و سپس در دانشگاه تهران به ادامه تحصیل پرداخت و در رشته تاریخ به اخذ درجه لیسانس نائل شد. وی از آغاز نوجوانی فعالیتهای هنری و ادبی را آغاز کرد و به پژوهش و تحقیق و تألیف دل بست. در تالار فردوسی و تالار مولوی دانشگاه تهران چهار نمایشنامه را بر روی صحنه آورد. از طالبی تاکنون نمایشنامههای زیر منتشر شده است: شب طلوع (دو نمایشنامه پیوسته)، خورشید بر بام، آوای جنگلی، مجموعه 10 نمایشنامه. چند اثر از جمله روزنامه طیاتر و سفرنامه ایران و روس را همراه محمد گلبن تصحیح کرده و هماکنون نیز چند نمایشنامه، داستان و اثر تحقیقی در دست چاپ دارد. فصل تآتر گیلان در این کتاب به قلم اوست.
ص: 20
* دکتر میراحمد طباطبائی دکتر میراحمد طباطبائی به سال 1303 در رشت متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و دوره اول متوسطه را در رشت و دوره دوم دبیرستان را در تهران گذرانید و سپس در رشته فلسفه و علوم تربیتی به تحصیل پرداخت. پس از اخذ درجه لیسانس به تدریس در دبیرستانها اشتغال ورزید. مدتی نیز رئیس دفتر وزارتی و بازرس فنی وزارت فرهنگ بود. در سال 1328 به ازبکستان عزیمت کرد و در دانشکده خاورشناسی آسیای میانه (تاشکند) به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت. سپس به مسکو منتقل گردید و در انستیتوی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی مشغول کار شد. ضمنا به تحصیل ادامه داد و موفق به اخذ درجه دکترا گردید. پس از انقلاب اسلامی به ایران بازگشت و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت. مقالات متعددی از وی در مطبوعات خارجی و داخلی به چاپ رسیده و تعداد قابلتوجهی از متون فارسی را ویراستاری کرده است. چند جلد کتاب نیز توسط وی به رشته نگارش کشیده شده یا ترجمه گردیده است. از تألیفات وی باید تحلیل مثنوی پیر و جوان اثر میرزا نصیر الدین و دیگری تحلیل ترجیعبند هاتف اصفهانی را نام برد.
تحقیق در گویش گیلکی در کتاب گیلان اثر دکتر میراحمد طباطبائی است. شرح حال آیة اللّه نجفی گیلانی، محمد علی جواهری، ادیب السلطنه، دکتر اسد اللّه آل بویه و احمد سمیعی نیز به قلم اوست.
* مهندس حسن غیاثی مهندس حسن غیاثی به سال 1319 در خمام متولد شد و پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه در خمام و رشت به تهران عزیمت کرد و در سال 1343 از دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران با درجه فوقلیسانس فارغ التحصیل گردید. وی خدمات دولتی را در سازمان ترویج کشاورزی گیلان آغاز کرد و هماکنون با سمت کارشناس حاصلخیزی خاک مشغول خدمت است. وی از جمله کارشناسانی است که در امر برنج تجربیات زیادی دارد و با آموزش کشاورزی در جهت ازدیاد این محصول بومی خدمات ارزندهای انجام داده است.
مقاله کشاورزی شهرستانهای استان گیلان به قلم اوست.
* عنایت اللّه فاتحینژاد عنایت اللّه فاتحینژاد به سال 1340 در طبس خراسان متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود و مشهد گذرانید و از دانشگاه تهران در رشته زبان و ادبیات عرب موفق به اخذ درجه فوقلیسانس گردید. فاتحینژاد از نویسندگان مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی است و از سال 1367 با این مرکز در بخش ادبیات عرب همکاری دارد.
در این کتاب مقاله مهیار دیلمی به قلم اوست.
* دکتر باقر قدیری اصلی
دکتر باقر قدیری اصلی از چهرههای برجسته اقتصاد ایران و از محققان و مؤلفان فاضل در رشته اقتصاد است. شرح حال و تألیفات این استاد عالیقدر در فصل مشاهیر گیلان به تفصیل آمده است.
در کتاب حاضر مقدمهای بر اقتصاد گیلان به قلم اوست.
* مهندس شهرام گلامینی مهندس شهرام گلامینی در سال 1339 در آستارا متولد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در بندر انزلی و رشت به پایان رسانید. سپس تحصیلات عالیه را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، رشته معماری شروع کرد و با درجه فوقلیسانس از این دانشکده فارغ التحصیل گردید. وی با تحقیقات و مطالعات مستمر به ویژه در معماری معاصر ایران و جهان بر اندوختههای علمی خویش افزوده است. در مسابقه معماری فرهنگستان جمهوری اسلامی ایران همراه با مهندسین مشاور تجیر عنوان دوم را کسب کرد. علاوه بر کارهای معماری به تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی اشتغال دارد.
فصل معماری در این کتاب توسط دکتر صارمی و مهندس گلامینی تدوین شده است.
* تیمور گورگین تیمور گورگین از شاعران و نویسندگان معروف گیلان است.
شرح حال و آثار منتشرشده این شاعر ارجمند در فصل شاعران گیلکیسرا به تفصیل آمده است.
در کتاب گیلان شعر گیلکی و شعرای گیلکزبان از این شاعر محقق است.
* مهندس احمد محمدپور مهندس احمد محمدپور به سال 1327 در آمل متولد شد.
پس از اتمام تحصیلات متوسطه دوره لیسانس رشته خاکشناسی را در دانشگاه تبریز و فوقلیسانس آن را در دانشگاه تهران به پایان برد. وی که کارشناس تعبیر و تفسیر اطلاعات ماهوارهای است در مرکز سنجش از دور ایران وابسته به وزارت پست و تلگراف و تلفن به کار اشتغال دارد. دورههای آموزشی را در امریکا به ویژه در زمینه سنجش از دور گذرانده است. مهندس محمدپور مقالات متعددی در زمینه فضا و ماهواره به کنفرانسها و سمینارهای بین المللی عرضه نموده و در این زمینه اطلاعات و تجربیات ارزندهای دارد. وی در تهیه عکسهای ماهوارهای و اطلاعات مربوط به آن با گروه پژوهشگران ایران همکاری کرده است.
* غلامرضا مرادی صومعهسرائی غلامرضا مرادی به سال 1327 در صومعهسرا متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید و سپس به دانشگاه تهران راه یافت و در رشته فلسفه به اخذ درجه لیسانس نائل آمد. تاکنون 2 مجموعه شعر به نامهای لحظههای آبی عشق و پرواز مرغ سلیمان از او به چاپ رسیده و چند اثر نیز
ص: 21
در دست چاپ دارد. سه مجموعه شعر نیز با شاعران دیگر به صورت مشترک منتشر ساخته است. وی در گردآوری برخی از مطالب مربوط به هنر و ادبیات گیلان با ما همکاری کرده است.
* علی اکبر مرادیان گروسی علی اکبر مرادیان گروسی به سال 1307 در رشت متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در رشت طی نموده و دارای درجه لیسانس بازرگانی از مدرسه عالی بازرگانی رشت است.
وی سالها به عنوان دبیر ادبیات در مدارس متوسطه رشت به تدریس پرداخت و سپس معاونت مدرسه عالی رشت را به عهده گرفت و در حال حاضر بازنشسته آموزش و پرورش گیلان است.
علی اکبر مرادیان گروسی شاعر و ترانهسرا و نویسندهای باذوق است. آثاری که تاکنون از وی منتشر شده عبارتند از: لکلک پیر (دفتر شعر فارسی)، تحقیقی در فرهنگ مردم گیلان شامل:
ترانههای روستائی گیلک، ضرب المثلهای گیلکی و قصههائی از گیلان. همچنین منظومه پیکارگر (منظومه نوروز و آقادیو) و ئیجگره (دفتری از شعر گیلکی اوزان نیمائی). وی 72 شماره «هفتهنامه گیلهمرد» را نیز از 1359 تا 1361 منتشر نموده و هماکنون در زمینه گیلانشناسی با مطبوعات گیلان همکاری دارد. وی در تدوین مطالب مربوط به گویش گیلکی با کتاب گیلان همکاری کرده است.
* هوشنگ مردکار هوشنگ مردکار به سال 1308 در رشت متولد شد. دوره متوسطه را در دانشسرای مقدماتی به پایان رسانید و به عنوان آموزگار در آموزش و پرورش مشغول کار شد، سپس تحصیلات عالیه را در دانشکده حقوق دانشگاه تهران به پایان برد و به عنوان دبیر دبیرستانهای رشت به کار تدریس ادامه داد. تا سال 1358 در مشاغل مختلف از جمله ریاست آموزش و پرورش رودبار، ریاست روابط عمومی و دبیری شورای آموزش و پرورش استان گیلان، مدیریت کتابخانههای آموزش و پرورش و دادستانی اداری و کارشناسی امور حقوقی انجام وظیفه کرد.
در این موقع بنا به تقاضای خود بازنشسته شد و به شغل وکالت دادگستری پرداخت.
فصل دادگستری گیلان در این کتاب به قلم اوست.
* احمد مرعشی احمد مرعشی نویسنده و مترجم پرکار گیلانی است.
شرح حال وی به تفصیل در فصل مشاهیر گیلان آمده است.
کتله و شلوغ درگانان در کتاب شهرستانهای گیلان به قلم اوست.
* موسی مسعود موسی مسعود در سال 1325 در شوئیل اشکور متولد شد.
پس از تحصیلات ابتدائی و متوسطه از دانشگاه ملی سابق به اخذ درجه لیسانس در رشته شیمی نایل آمد. سپس دوره تخصصی صنایع آبکاری فلزات را در مرکز آموزش عالی صنایع گذرانید و هماکنون به عنوان مشاور فنی صنایع مشغول فعالیت میباشد.
آثاری که از وی منتشر شده عبارتند از: ترموپلاستها در صنایع پلاستیک، بررسی مطالعاتی و تحقیقاتی تهیه پانن از گیاهان موجود در ایران، پوست، چرم و آموزشهای شیمیایی.
در این کتاب شرح احوال حسن بن فیروزان، کیا فریدون، ماکان کاکی، کیا هزاراسب، کیاملک هزاراسبی، امیر محمد رانکوهی، لیلی بن نعمان، امیر کاکی، هندو شاه، محمد بن ماکان، ملک خورشید، آقا ملک و کیا محمد بن شاه ملک به قلم اوست.
* مهندس ولی اللّه مظفریان ولی اللّه مظفریان به سال 1332 در دماوند متولد شد، دوران تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود طی کرد و در سال 1356 با اخذ درجه مهندسی منابع طبیعی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. وی خدمات خود را در باغ گیاهشناسی سابق و مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع امروز آغاز کرد و از آن زمان تاکنون به عنوان گیاهشناس در مؤسسه مزبور به انجام وظیفه مشغول است. دوره فوقلیسانس را به سال 1368 در دانشکده علوم دانشگاه تهران به پایان رسانید. طی مسافرتهای متعدد به مناطق مختلف ایران با گیاهان بومی آشنائی یافته و 14 گونه گیاه جدید به جهان گیاهشناسی معرفی کرده و بیش از 35 گونه گیاه بومی ایران را شناسائی کرده است. به زبان لاتین (اختصاصی علم گیاهشناسی) و زبان انگلیسی تسلط دارد. 4 مقاله به زبان لاتین و انگلیسی در مجله ژورنال گیاهشناسی ایران و یک مقاله به زبان انگلیسی نیز در مجله
Mitteilungen der Botanischen Staatssammlung Munchen
به چاپ رسانده است، دارای کتابهائی به نامهای ردهبندی گیاهی در دو مجلد و کتابی به نامDictionary of Botanical Terms به پنج زبان لاتین، انگلیسی، فرانسه، آلمانی و فارسی و کتاب دیگری به نام فرهنگ گیاشناسیDictionary of Botanical name به سه زبان لاتین، انگلیسی و فارسی حاوی اسامی گیاهان ایران و کتاب فلور خوزستان را در دست چاپ دارد. در سمینارهای متعددی که مربوط به پوشش گیاهی و مسائل مرتع و مرتعداری و جوامع گیاهی در ایران میباشد شرکت نموده است. مهندس مظفری در حال حاضر عضو هیئت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع میباشد.
فصل مربوط به گلها و گیاهان گیلان توسط این محقق فاضل به رشته نگارش کشیده شده است.
* مهندس سید حسن معصومی اشکوری مهندس سید حسن معصومی اشکوری به سال 1335 شمسی در رشت متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در این شهر گذراند. در سال 1353 جهت ادامه تحصیل به شیراز رفت و در دانشگاه شیراز در رشته عمران ملی و برنامهریزی منطقهای موفق به اخذ مدرک لیسانس گردید. در سال 1361 به استخدام سازمان برنامه و بودجه درآمد. مدتی در تهران مشغول کار شد.
سپس به رشت منتقل گردید. وی حین انجام وظایف اداری
ص: 22
تحصیلات عالیه را ادامه داد و در سال 1371 موفق به اخذ درجه فوقلیسانس در رشته شهرسازی (برنامهریزی شهری و منطقهای) از دانشگاه تهران شد. از مهندس اشکوری مقالات متعددی در زمینه برنامهریزی شهری، روستائی و منطقهای در مجله علمی معماری و شهرسازی و برخی نشریات دیگر به چاپ رسیده است. کتاب وی تحت عنوان اصول و مبانی برنامهریزی منطقهای توسط سازمان برنامه و بودجه استان گیلان در سال 1370 چاپ و منتشر شده است.
چگونگی شکلگیری شهرهای گیلان که در آخرین جلد از مجموعه کتابهای گیلان منتشر خواهد شد به قلم اوست.
* مهدی معین مهدی معین به سال 1329 در رشت متولد شد و تحصیلات عالی را در رشته دامپروری به پایان رسانید. ضمن خدمت در بخشهای مختلف وزارت کشاورزی در زمینه دامپروری، پرورش طیور و زنبورداری به مطالعه و تحقیق پرداخت.
هماکنون با سمت کارشناس ترویج در اداره کل کشاورزی گیلان مشغول خدمت است.
مقاله زنبورداری در گیلان به قلم اوست.
* محمد حسین مقدم محمد حسین مقدم به سال 1314 متولد شد و تحصیلات خود را تا اخذ درجه لیسانس در رشته جنگل و مرتع ادامه داد.
وی از سال 1339 همکاری خود را با سازمان جنگلها و مراتع کشور آغاز کرد و مشاغل مختلفی را در این سازمان بر عهده گرفت که اهم آنها بدین قرار است: ریاست گروه تهیه طرحهای جنگلداری، کارشناسی جنگل، معاونت اداره کل منابع طبیعی گیلان، مدیریت کل منابع طبیعی گیلان، عضویت هیئت علمی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی گیلان. محمد حسین مقدم دارای مطالعات و تحقیقات ارزنده در زمینه جنگلها و مراتع کشور است و حاصل مطالعات و تحقیقات خود را در مقالات گوناگون و کتاب چگونه جنگل را بشناسیم و آن را اداره کنیم منتشر ساخته است.
وی در تهیه مطالب مربوط به جنگل با گروه پژوهشگران ایران همکاری نموده است.
* مهندس عبد اللّه ملتپرست مهندس عبد اللّه ملتپرست به سال 1324 در آستارا متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسط را در آستارا و بندر انزلی به پایان رسانید. به سال 1345 در انستیتوی بررسیهای علمی و صنعتی ماهی ایران مشغول کار شد و در همان ایام تحصیلات عالیه را در آموزشگاه عالی ماهیشناسی و صنایع شیلات و دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران آغاز کرد و در رشته مهندسی شیلات و محیط زیست فارغ التحصیل گردید. مهندس ملتپرست که در خانوادهای هنرمند و هنردوست پرورش یافته بود از دوره کودکی به موسیقی علاقمند بود و ابتدا در نزد پدر و سپس در محضر اساتیدی نظیر استاد علی اکبر خان شهنازی، استاد عبادی، هرمز سعیدی، پورتراب، استاد کریمی و دکتر داریوش صفوت رموز موسیقی را آموخت و همزمان با آموزش موسیقی در هنرکده موسیقی ملی به تحصیل پرداخت. وی شیوههای جدیدی را در ارائه موسیقی محلی گیلان و در قالب آهنگهای محلی پایهگذاری کرد. نتیجه تجربیات و مطالعات او در موسیقی تألیف آثار و مقالات مختلفی است نظیر: پژوهش در موسیقی و مردم طالش، موسیقی ایرانی و پندارهای اجتماعی، تاریخچه موسیقی گیلان ... وی در زمینه مسائل مربوط به دریای خزر و مطالعات لیمنولوژیک رودها نیز تحقیقات ارزندهای نموده که در سمینارهای مختلف، از جمله سمینار اقیانوسشناسی یونسکو (1369) و سمینار مسائل هیدروشیمی دریای خزر مربوط به آکادمی علوم آذربایجان (1372) ارائه شده است.
مهندس ملتپرست در کتاب گیلان فصل مربوط به شیلات و نیز موسیقی گیلان را نگاشته است.
* مهندس سید مسعود منوری سید مسعود منوری به سال 1333 در رشت متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانیده و سپس در دانشگاه اصفهان به تحصیل پرداخت و در رشته برنامهریزی به اخذ درجه لیسانس نائل آمد. وی در سال 1358 به آمریکا عزیمت کرده و تحصیلات خود را در دانشگاه ایالتی اوکلاهما ادامه داده در رشتههای محیط زیست و همچنین مطالعات مدیریت به اخذ درجه فوقلیسانس نائل آمد. از سال 1362 در سازمان محیط زیست ایران به عنوان کارشناس ارشد آلودگیهای محیط زیست و سپس مجری طرح مطالعات وضعیت محیط زیست کشور مشغول کار شد. در دانشگاه گیلان درسهای اکولوژی و آلودگیهای محیط زیست را تدریس کرده است. از آثار منتشرشده او کتاب بررسی اکولوژیک تالاب انزلی و تعداد زیادی مقالات علمی در زمینه محیط زیست و آلودگیهای آن در نشریات معتبر است.
در کتاب گیلان بررسی محیط زیست و تالاب انزلی حاصل مطالعات و پژوهشهای ارزنده اوست.
* سید محمود موسوی محمود موسوی به سال 1319 شمسی در زنجان به دنیا آمد. تحصیلات ابتدائی را در زنجان و دوره دبیرستان را در تهران به پایان رسانید و در رشته باستانشناسی مشغول تحصیل شد. پس از فراغت از تحصیل در سال 1345 وارد خدمت در اداره کل باستانشناسی و فرهنگ عامه (سابق) گردید. از آن سال تا امروز که عهدهدار مدیریت پژوهشهای باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی کشور است، پژوهشهای صحرائی و میدانی فراوانی را همراهی و همکاری یا سرپرستی نموده است. کتابها و مقالات متعددی در زمینه باستانشناسی چاپ و منتشر کرده، منجمله کتاب توس شهر خفته در تاریخ (که نگاهی تازه است به توس زادگاه حکیم فردوسی براساس یافتههای باستانشناسی)، راهنمای تخت سلیمان، تاریخچه باستانشناسی ایران، مقدمهای
ص: 23
بر باستانشناسی کرمان (در یادنامه کرمانشناسی) و چند اثر دیگر. نامبرده از کارشناسان و باستانشناسان قدیمی و ارشد سازمان میراث فرهنگی کشور است.
باستانشناسی و بناهای تاریخی گیلان به قلم اوست.
* مهندس محمد حسن مهاجر شجاعی مهندس محمد حسن مهاجر شجاعی به سال 1324 در اندیمشک متولد شده، تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در بروجرد و تهران طی نموده است. وی دارای درجه لیسانس مهندسی کشاورزی از دانشگاه شهید چمران اهواز (جندی شاپور سابق) و فوقلیسانس در رشته بررسی محیط زیست از دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی ایران سابق) است. مهندس شجاعی عضو هیئت علمی در مؤسسه تحقیقات خاک و آب وزارت کشاورزی است. حدود 25 سال در زمینه تحقیقات ارزیابی اراضی، شناسائی خاکها و تعیین تناسب آنها در مؤسسه مزبور سابقه خدمت دارد. نتایج حاصله از تحقیقات وی نشریات و نقشههای متعددی است که در ارتباط با نواحی مختلف کشور توسط مؤسسه تحقیقات خاک و آب چاپ و منتشر گردیده است.
در کتاب گیلان فصل خاکهای گیلان را همراه مهندس احمد رضائی نوشته است.
* حیدر مهرانی حیدر مهرانی به سال 1315 در مهران طالقان متولد شد.
پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، در دانشسرای کشاورزی ورامین به ادامه تحصیل پرداخت و سپس به استخدام وزارت کشاورزی درآمد و در شهرستانهای مختلف گیلان مشغول انجام وظیفه شد. از سال 1341 به بعد خدمات خود را در اصلاحات ارضی گیلان ادامه داد. پس از 4 سال به ریاست اصلاحات ارضی و تعاون روستائی شهرستان صومعهسرا منصوب گردید و تا سال 1358 با سمت ریاست اصلاحات ارضی در شهرستانهای صومعهسرا، تالش، لنگرود، بندر انزلی و لاهیجان به انجام وظیفه اشتغال داشت. وی ضمن خدمت تحصیلات خود را نیز در رشته مدیریت ادامه داد و از دانشکده مدیریت گیلان فارغ التحصیل گردید.
آخرین سمت مهرانی قبل از بازنشستگی معاونت کل کشاورزی استان گیلان در امور اصلاحات ارضی بود. پس از بازنشستگی به عنوان کارشناس رسمی دادگستری در امور کشاورزی انتخاب شد. هماکنون مدیریت امور اداری را در دانشگاه آزاد اسلامی (واحد شرق گیلان) به عهده دارد. فصل مربوط به اصلاحات ارضی در گیلان حاصل مطالعات و تجربیات اوست.
* سید محمد تقی میر ابو القاسمی سید محمد تقی میر ابو القاسمی به سال 1309 در رشت متولد شد و تحصیلات مقدماتی را در رشت و تهران به انجام رسانید و در دانشکده معقول و منقول تهران به تحصیل پرداخت.
پس از اخذ درجه لیسانس در دوره دکترا به ادامه تحصیل پرداخت، ولی به علت اشتغال در آموزش و پرورش به گیلان بازگشت و به تدریس در دانشسراها اشتغال یافت. از سال 1362 به تدریس تاریخ و ادبیات عرب در دانشگاه گیلان و دانشگاههای آزاد و پیامنور پرداخت. در سال 1368 بازنشسته شد و کار مطالعه و تحقیق و تألیف را ادامه داد. آثار منتشرشده او عبارتند از: دانشنامه کاوه (1342)، پیکار با بیسوادی در ایران و اسلام (1348)، تاریخ و جغرافیای طالقان، پژوهشی در زندگی مذهبی جوانان، نقش الگوها در تربیت، بازگشت به امیدهای نو در دنیای اسلام، نهضتهای روستائی در ایران، مردم و سرزمین گیل و دیلم، آموزش دینی از آغاز تا عصر حاضر، تربیت و تعلیم دینی (کتاب درسی برای دانشجویان دانشسراها)، گیلان از آغاز تا انقلاب مشروطیت. چندین اثر نیز در زیر چاپ دارد که تاریخ قرامطه، دکتر حشمت و اندیشه اتحاد اسلام و بازمانده میراث اسماعیلیه در ایران از آن جمله است.
در کتاب حاضر مقاله بازارهای گیلان از اوست. مقاله گیلان سرزمین قیامها و شورشها را مشترکا با دکتر حاج سید جوادی تهیه کرده و شرح حال چند تن از علمای گیلان را نیز به رشته نگارش کشیده است.
* محمّد میرشکرائی محمد میرشکرائی به سال 1321 در تفرش متولد شد.
دارای درجه فوقلیسانس فرهنگ و زبانهای باستانی از دانشگاه تهران میباشد. وی از سال 1341 تاکنون فعالیتهای پژوهشی خود را در زمینه زبان و گویش و فولکلور و مردمشناسی در مناطق مختلف ایران ادامه داده و حاصل تحقیقات خود را در 36 مقاله و یک کتاب منتشر ساخته است. همچنین تعدادی فیلمهای مستند برپایه پژوهشهای وی تهیه و پخش شده است.
میرشکرائی از سال 1352 به عنوان کارشناس مردمشناسی در مرکز مردمشناسی ایران مشغول کار شد و طی دوره خدمت خود سمتهائی از جمله سرپرستی موزه پژوهشی مردمشناسی و سرپرستی بخش تحقیقات روستائی مرکز مردمشناسی را به عهده داشته و از سال 1368 تاکنون مدیریت پژوهشهای مردمشناسی را در سازمان میراث فرهنگی کشور عهدهدار است. وی سالها در نقاط مختلف گیلان به مطالعه و تحقیق در زمینه مردمشناسی و فولکلور این استان پرداخته و دارای تحقیقات جامعی در زمینه نمایشهای بومی و سنّتی منطقه گیلان و مازندران میباشد که طی سلسله مقالاتی انتشار یافته است.
مقاله مردمشناسی و فرهنگ عامه حاصل مطالعات و پژوهشهای ارزنده اوست.
* دکتر محمّد طاهر نظامی دکتر محمّد طاهر نظامی دارای درجه فوقلیسانس جنگل و مرتع از دانشگاه تهران و درجه دکترای خاکشناسی از فرانسه است. وی از سال 1349 که پس از اتمام تحصیلات، به ایران مراجعت کرده در سازمان جنگلها و مراتع کشور مشاغل و پستهای مختلفی را به عهده داشته است، اهم آنها عبارتند از:
کارشناسی، معاونت مدیر کل، مدیریت کل، معاونت سازمان و عضویت هیئتمدیره صنایع چوب و کاغذ ایران. در حال حاضر
ص: 24
نیز عضو شورای عالی جنگل، مرتع و خاک در سازمان مزبور میباشد. دکتر نظامی ضمنا رشته تخصصی خود را از بیست و سه سال قبل تاکنون در دانشگاهها و مدارس عالی تدریس میکند.
وی که از چهرههای سرشناس کشور در مسایل مربوط به منابع طبیعی است علاوه بر مقالات متعدد جزوههای مختلفی نیز در زمینههای حفاظت آب و خاک، مبارزه با فرسایش، محیط زیست، زمینشناسی، منابع آب، آبخیزداری و کویرزدایی منتشر ساخته است. مدتی سردبیر مجله جنگل و مراتع و فصلنامه سازمان جنگلها و مراتع بوده و هماکنون عضو شورای نویسندگان آن میباشد.
دکتر نظامی در تدوین مطالب مربوط به جنگل با گروه پژوهشگران همکاری داشته است.
* فریدون نوزاد فریدون نوزاد از نویسندگان و محققان و شاعران خوش قریحه گیلان است. شرح حال و تألیفات این فاضل گرانمایه در فصول شاعران گیلکیسرا و پارسیگو آمده است.
در کتاب گیلان چهره مطبوعات گیلان و شرح حال گروهی از مشاهیر به قلم اوست.
* حسن یوسفی اشکوری حجة الاسلام حسن یوسفی اشکوری در سال 1328 شمسی در اشکور متولد شد. پس از فراگیری تحصیلات ابتدائی به حوزه علمیه رودسر وارد شد و سپس در سال 1344 به قم رفت و در آنجا فقه و اصول و دیگر دروس متداول دینی را فراگرفت. در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی به نمایندگی مردم شهرستان تنکابن انتخاب شد. از سال 1359 مقالاتی در مجلات و نشریات مختلف کشور به چاپ رسانده و آثاری نیز پدید آورده است که برخی از آثار از این قرارند: بتهای شکسته، عدل در جهانبینی توحید، نگاهی به تاریخ صدساله اخیر ایران، نقدی بر شهید مطهری افشاگر توطئه ... و ترجمههائی چون: امام صادق و مذاهب چهارگانه، ابن بادیس و الجزایر و رهبران تجددخواهی اسلامی در جهان معاصر. وی هماکنون از نویسندگان دائرة المعارف بزرگ اسلامی و از ویراستاران و نویسندگان دائرة المعارف تشیع است.
تاریخ اشکور در آخرین جلد کتاب گیلان به قلم اوست.
ص: 25
همکاران هنری، فنی و دفتری
برحسب حروف الفبا
* محمد احصائی محمد احصائی هنرمندی است که در چند رشته از هنرهای زیبا تبحر و تسلط دارد. او به ظرافت تابلوهایش خط مینویسد و به زیبائی خطش نقش میآفریند؛ در هنر عکاسی و تزئین صفحه (میزانپاژ) مهارتی قابل تحسین دارد.
با تمام استادی و مهارتی که در فن خطاطی دارد نمیتوان گفت که آثار وی در هنر خطاطی از تابلوهایش زیباتر است و با همه تسلط و تبحری که در آفرینش تابلوهای نقاشی بکار میزند نمیتوان ادعا کرد که تابلوهایش جذابتر از کارهای خطاطی اوست. احصائی تحصیلات خود را در دانشگاه تهران به اتمام رسانیده، سپس برای ادامه تحصیل و مطالعات هنری به آمریکا عزیمت کرده است. وی هماکنون در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران تدریس میکند. غالب کتابهای درسی یادگارهائی از هنر ارزنده اوست.
پوشش کتاب گیلان و کارهای خطاطی این کتاب نیز نشانه هنر والای این هنرمند گرامی است.
* آذر اصلاح عربانی آذر اصلاح عربانی به سال 1341 متولد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران به پایان رسانید. وی از همکاران پرتلاش گروه پژوهشگران ایران است که افزون بر فیشبرداری مطالب و تنظیم کتابخانه در تصحیح مطالب کتاب گیلان همکاری صمیمانه داشته است.
* افشین اصلاح عربانی افشین اصلاح عربانی به سال 1339 در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در تهران به پایان رسانید.
وی از آغاز با گروه پژوهشگران ایران همکاری فعال داشته و در انتشار کتاب گیلان و طلیعه آن کوشا بوده است. او هماکنون در سوئد به ادامه تحصیل در رشته عکاسی مشغول است.
* بنفشه اصلاح عربانی بنفشه اصلاح عربانی در مهرماه 1350 در تهران به دنیا آمد.
وی پس از اتمام دورههای ابتدائی و متوسطه تحصیلات عالی را در تهران ادامه داد و به اخذ درجه لیسانس نائل گردید. همزمان با تحصیلات دانشگاهی همکاری خود را با گروه پژوهشگران آغاز کرد. او در تمام مراحل تنظیم و چاپ این کتاب و همچنین نشریه طلیعه گیلان صمیمانه همکاری نموده و نیز مسئولیت کتابخانه و آرشیو گروه پژوهشگران را بر عهده داشته است.
* بهرام اصلاح عربانی بهرام اصلاح عربانی در اسفندماه 1345 در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در همین شهر به پایان رسانید. از دوران نوجوانی علاقه وافری به نقاشی و خطاطی داشت و چندین سال است که در رشتههای هنری فعالیت دارد.
نامبرده از اعضاء انجمن خوشنویسان ایران است و در امور خطاطی با گروه پژوهشگران همکاری دارد.
* علی اصلاح عربانی علی اصلاح عربانی در سال 1352 در تهران متولد شد. وی پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه در تهران همکاری خود را با گروه پژوهشگران آغاز کرد. او در تنظیم و تصحیح مطالب کتاب و ترسیم نقشهها و نمودارها همکاری صمیمانه داشته است.
* رمضان اقبال حضوری رمضان اقبال حضوری به سال 1336 در رشت متولد شد.
پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسط یک دوره حسابداری تکمیلی را در انجمن حسابداران خبره ایران به پایان رسانید.
ضمن کارهای حسابداری به آموختن هنر خطاطی همت گماشت و خطاطی را به کمال آموخت. در سال 1362 به عضویت انجمن خوشنویسان ایران درآمد و در سال 1368 به اخذ درجه ممتاز از این انجمن نائل گردید.
وی در امور خطاطی و حسابداری با گروه پژوهشگران ایران همکاری دارد.
* مهندس محمد علی الطافی مهندس محمد علی الطافی به سال 1326 در رشت متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدائی و متوسطه به تهران عزیمت کرد و تحصیلات خود را در رشته گرافیک دانشگاه هنر به پایان رسانید. وی هنرمندی باذوق و پرکار است که آثار ارزندهای در هنرهای نقاشی، پیکرتراشی، عکاسی و گرافیک عرضه کرده است. از این هنرمند گیلانی تصاویری در کتاب گیلان به چاپ رسیده است.
* بهمن جلالی بهمن جلالی به سال 1323 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید؛ تحصیلات عالیه را در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه ملی (شهید
ص: 26
بهشتی) ادامه داد و به اخذ درجه لیسانس نائل شد. با توجه به علاقه زیادی که به هنر عکاسی داشت مدت 2 سال در لندن به کار عکاسی تبلیغات پرداخت. در 1355 پس از بازگشت به ایران مسئولیت واحد عکاسی انتشارات صدا و سیما را به عهده گرفت. از 1350 تا 1365 طی مدت 15 سال 13 نمایشگاه عکاسی در تهران دایر کرد. از کارهای برجسته بهمن جلالی انجام طرح هنر آفریقا در 7 کشور آفریقائی و چاپ کتاب هنر آفریقا است. وی در بیش از 12 جشنواره بین المللی و نمایشگاه عکس از جمله نمایشگاه عکس سازمان جهانی یونسکو در توکیو عضو هیئت داوران بوده است.
از این هنرمند خوشذوق و توانا تاکنون آثار و تألیفات متعددی به چاپ رسیده که اهمّ آنها عبارتند از: کتاب هنر افریقای سیاه، روزهای خون روزهای آتش، آبادان که میجنگد، خرمشهر، عکاسی سیاه و سفید، عکاسان و عکاسی، ایران سرزمین نور و رنگ.
تعداد زیادی از اسلایدها، عکسهای رنگی و عکسهای سفید و سیاه کتاب گیلان محصول ذوق و هنر بهمن جلالی است.
* عطاء اللّه خازنی عطاء اللّه خازنی به سال 1335 در کاشان متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در قم به پایان رسانید. در سال 1358 وارد انجمن خوشنویسان ایران شد و در آذرماه 1362 موفق به اخذ گواهینامه ممتاز خوشنویسی گردید. پس از آن یک دوره تکمیلی نزد استاد غلامحسین امیرخانی گذرانید و در سال 1369 موفق به اخذ گواهینامه «لوح هنری» درجه 2 کشور شد.
مدت 5 سال در کلاسهای آزاد خوشنویسی به تعلیم خط اشتغال داشته و در نمایشگاههای جمعی انجمن خوشنویسان (فرحآباد ساری- اردوگاه میرزا کوچک خان- هتل شاه عباس اصفهان و نمایشگاه خانه آفتاب) شرکت داشته است و اکنون از اعضاء اصلی انجمن خوشنویسان ایران میباشد.
خازنی از سال 1353 به عنوان خطاط و خوشنویس در مرکز آمار ایران استخدام شده. در کار خطاطی کتاب گیلان، با گروه پژوهشگران همکاری داشته است.
* طاهره خوشنظر طاهره خوشنظر در سال 1328 در شهر رشت متولد شد.
دوره تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در رشت به پایان رسانید و از سال 1348 تا 1352 در بخش خصوصی به ترسیم نقشههای ساختمانی پرداخت و از سال 1352 تاکنون در مرکز آمار ایران به عنوان کاردان نقشهبردار مشغول خدمت است. وی در کار ترسیم نقشههای مختلف ساختمانی و آماری و نمودارها مهارتی قابل تحسین دارد. از نخستین سالهای شروع فعالیت گروه پژوهشگران در تهیه نقشهها و نمودارهای گوناگون با این گروه صمیمانه همکاری داشته است.
* ابراهیم دروی ابراهیم دروی به سال 1318 در بندر انزلی به دنیا آمد. دوره اول متوسطه را در زادگاه خود و تهران گذرانید و به کار عکاسی پرداخت. پس از تکمیل معلومات فنی عکاسی، اولین عکاسی مدرن را در بندر انزلی تأسیس نمود و ضمن کار عکاسی شاگردان زیادی نیز تربیت کرده که در سطح استان گیلان مشغول کار هستند.
در وی در سال 1361 یک لابراتوار رنگی و استودیو عکاسی در رشت تأسیس نمود و هماکنون (1374) به این کار اشتغال دارد. تعدادی از عکسهای بقاع متبرکه در کتاب گیلان اثر این عکاس هنرمند است.
* ناظم رام ناظم رام در سال 1347 در گرگان متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید. وی از سال 1367 در روزنامه رسالت و سپس در روزنامه همشهری و برخی نشریات به کار صفحهآرائی پرداخت.
ناظم رام در این کتاب در بخش صفحهآرائی با گروه پژوهشگران همکاری کرده است.
* معصومه رحیم زادیانی معصومه رحیم زادیانی به سال 1331 در بندر انزلی متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدائی و متوسطه به آلمان عزیمت کرد و در دانشگاه فرانکفورت رشته زمینشناسی را به پایان رسانیده موفق به اخذ درجه لیسانس گردید. پس از پایان تحصیلات همکاری خود را با مؤسسه پژوهشی خاورمیانه در هانور آغاز کرد. در سال 1369 به ایران بازگشت و در مؤسسات مختلف به کار ترجمه پرداخت.
خانم معصومه رحیم زادیانی به عنوان مترجم زبان آلمانی با گروه پژوهشگران ایران همکاری دارد.
* سید علی زیباکناری سید علی زیباکناری، پژوهشگر، شاعر و هنرمند گیلانی در سال 1322 در زیباکنار گیلان چشم به جهان گشود، تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در زادگاه خود و در رشت به پایان رسانید.
و در تهران به تکمیل اطلاعات علمی خود در زمینه هنر موسیقی پرداخت.
او از کودکی به فرهنگ مردم گیلان و هنر موسیقی عشق میورزید و به همین سبب آثارش تلفیق دلنشینی از شعر، موسیقی و فرهنگ عامه گیلان بود.
زیباکناری در سال 1348 به استخدام وزارت فرهنگ و هنر سابق درآمد و در کتابخانه ملی رشت مشغول کار شد و نیز به تدریس آواز و آموزش موسیقی همت گماشت و در همین زمینهها با رادیو گیلان نیز همکاری مینمود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اداره کل ارشاد اسلامی گیلان به آموزش و ساخت و اجرای سرودهای انقلابی پرداخت.
از سال 1367 از طرف سازمان میراث فرهنگی گیلان سرپرست موزه رشت شد و از همین سال با توجه به زمینه مطالعات و شناختی که از فرهنگ عامه گیلان داشت مسئولیت
ص: 27
پژوهشهای مردمشناسی و هنرهای سنتی را در میراث فرهنگی گیلان بر عهده گرفت.
زیباکناری گیلان را عاشقانه دوست داشت و همه وجودش با فرهنگ این سرزمین عجین بود.
زیباکناری در تیرماه 1370 زندگی را بدرود گفت. وی در آخرین سالهای زندگی برای جمعآوری مدارک و اطلاعات لازم با پژوهشگران و نویسندگان کتاب گیلان همکاری کرد.
* حجت قاسمی گوابری حجت قاسمی گوابری به سال 1343 در املش متولد شد.
پس از اتمام تحصیلات ابتدائی و متوسطه در رشته حسابداری به تحصیل پرداخت. وی در وزارت جهاد به کار پرداخت و همزمان در زمینههای اقتصاد و صنعت گیلان به مطالعه و تحقیق اشتغال ورزید. قاسمی گوابری در تهیه آمارهای مختلف کارخانههای روستائی و نیز کارگاههای صنایع دستی و قالیبافیها با گروه پژوهشگران ایران صمیمانه همکاری کرده است.
* محمد کاشفی محمد کاشفی نائینی به سال 1317 متولد شد. ابتدا با شغل آموزگاری و دبیری به کار پرداخت و همزمان، به کار فیلم و عکس روی نهاد. پس از تحصیل رشته فیلم و عکاسی در هنرهای زیبا، از سال 1346 در سازمان جلب سیاحان مشغول کار شد.
بخش تصاویر نشریات، کتابها و پوسترهای سازمان مزبور از کارهای ارزنده اوست.
کاشفی به اتفاق دکتر منوچهر ستوده فرهنگ لهجههای نائینی را منتشر ساخته است. سایر آثار او عبارتند از: تصاویر کتابهایThe Iran of to -day از انتشارات وزارت امور خارجه،Iran of to -day سازمان جلب سیاحان،The Land of Kings سازمان جلب سیاحان،The Land of Norooz به اتفاق دیگران مربوط به مرکز صادرات ایران و آخرین اثر منتشر شده او «سفال معاصر ایران» در 2 مجلد است که مربوط به موزه هنرهای معاصر میباشد. تعدادی از تصاویر کتاب گیلان اثر این هنرمند باذوق است.
* هرمز کاظمیراد هرمز کاظمیراد به سال 1326 در اباتر صومعهسرا متولد شد. پس از پایان تحصیلات ابتدائی و متوسطه در سازمان دامپروری وزارت کشاورزی به کار مشغول شد. مدتی بعد رشته مدیریت را در دانشگاه گیلان به پایان رسانید و به اخذ درجه لیسانس در رشته مدیریت صنعتی نائل آمد. اکنون به عنوان کارشناس و مسئول اداره طرحها و بررسیها در سازمان کشاورزی استان گیلان به کار اشتغال دارد. وی دارای مطالعات وسیعی در زمینه دامپروری و کشاورزی است و اهم آثاری که به صورت کتاب و مقاله از او به چاپ رسیده بدین قرار است: بررسی اجمالی کشاورزی و دامپروری، اوضاع اقتصاد کشاورزی گیلان (سال 1365)، بررسی اقتصاد کشاورزی گیلان (سال 66)، بررسی اوضاع اقتصاد کشاورزی گیلان (سال 67)، تصویری از اوضاع اقتصادی و اجتماعی گیلان (سال 69)، کشت و کار و بررسی ضایعات برنج (زیر چاپ). هرمز کاظمیراد در تهیه آمار کشاورزی شهرستانهای گیلان با گروه پژوهشگران ایران صمیمانه همکاری داشته است.
* محمد کوچکپور محمد کوچکپور در روستای کپورچال (بندر انزلی) به دنیا آمده و بدون هیچگونه آموزش قبلی کار عکاسی را شروع کرده است. اکنون بیش از 10 هزار عکس از مناظر زیبای گیلان و زندگی مردم آن مخصوصا منطقه تالش در آرشیو خود دارد. از سال 1366 به بعد در جشنوارههای مختلف خارجی و داخلی عکسهای خود را به نمایش گذاشته در مسابقات عکاسی شرکت کرده است. عکسهای زیبای او در چندین مسابقه از جمله مسابقات عکاسی آسیا و اقیانوسیه در 1989 ژاپن برنده جایزه شده است. در مسابقات جهانی روزنامه معروف آساهی شینبون ژاپن نیز در شمار موفقترین عکاسان جای گرفت.
تعداد قابل توجهی از عکسهای کتاب گیلان از آثار این عکاس هنرمند است.
* نعمت اللّه محرّمی نعمت اللّه محرّمی در سال 1335 در زنجان متولد شد.
تحصیلات ابتدائی و متوسطه را در تهران به پایان رسانید. وی در حال حاضر دانشجوی رشته مترجمی زبان فرانسه را در دانشگاه علامه طباطبائی میباشد.
در تدوین تقسیمات کشوری و نمایندگان مجلس از همکاری و راهنمائیهای ارزنده ایشان استفاده شده است.
* مهدی مرکزی مهدی مرکزی به سال 1299 در شهر کراسنوودسک واقع در شرق دریای خزر متولد شد. تحصیلات ابتدائی را در همان شهر گذراند و در سال 1311 به همراه خانواده خود به ایران مهاجرت نمود. در سال 1320 پس از گذراندن دوره دانشسرای تربیت معلم گیلان در مدارس بندر انزلی به تدریس رسم و نقاشی پرداخت. وی به سال 1322 به رشت منتقل شد و مشغول تدریس رسم و نقاشی در دانشسراها و مدارس رشت گردید.
مهدی مرکزی علاوه بر تدریس به کار عکاسی نیز پرداخته است.
در سال 1336 کتاب خودآموز نقاشی و سپس کتاب روش نوین نقاشی را تألیف نمود که با استقبال هنرآموزان و علاقمندان این رشته قرار گرفت. مهدی مرکزی در حال حاضر بازنشسته آموزش و پرورش گیلان است. در دوره بازنشستگی نیز در زمینه هنر نقاشی و عکاسی فعالیت دارد. عکسهای قدیمی آموزش و پرورش گیلان که در این کتاب به چاپ رسیده از کارهای اوست.
ص: 28
فهرست تفصیلی
فصل اول: گیلان در تقسیمات کشوری صفحه 54- 33 تقسیمات کشوری ایران در دوره فرمانروائی سلسله هخامنشی 33- تقسیمات کشوری ایران در دوره سلوکیان 34- تقسیمات کشوری ایران در دوره اشکانیان 34- استقلال گیلان در دوره اشکانیان 34- تقسیمات کشوری ایران در دوره ساسانیان 34- گیلان و مرزهای آن پس از انقراض ساسانیان 35- محدوده دیلم در قرن چهارم هجری 36- موقعیت گیلان از قرن پنجم تا دوره مغول 37- موقعیت گیلان در دوران صفویه، افشاریه و قاجاریه 37- تقسیمات کشوری ایران و موقعیت گیلان از سال 1302 تا 1316 شمسی 38- تقسیمات کشوری ایران و موقعیت گیلان در دوران پهلوی تا انقلاب اسلامی 38- تقسیمات کشوری و موقعیت گیلان بعد از انقلاب اسلامی 40- شهرستان آستارا 43- شهرستان آستانه اشرفیه 43- شهرستان بندر انزلی 43- شهرستان تالش 44- شهرستان رشت 45- شهرستان رودبار 47- شهرستان رودسر 48- شهرستان صومعهسرا 50- شهرستان فومن 50- شهرستان لاهیجان 51- شهرستان لنگرود 53- تبدیل سه بخش به شهرستان 54- تغییرات در مهرماه 1373 صفحه 54- شهرستان آستانه اشرفیه 54- شهرستان رودبار 54- شهرستان رودسر 54- شهرستان صومعهسرا 54- شهرستان طوالش (تالش) 54- شهرستان فومن 54- شهرستان لاهیجان 54- شهرستان لنگرود 54.
فصل دوم: سیمای طبیعی و زمینشناسی گیلان صفحه 104- 55 سرگذشت زمینشناسی گیلان 57- پرکامبرین (قبل از دوران اول) 57- پالئوزوئیک (دوران دیرزیستی یا دوران اول) 59- مزوزوئیک (میانهزیستی یا دوران دوم) 60- تریاسیک 60- ژوراسیک 60- کرتاسه 61- سنوزوئیک (دوران سوم و چهارم) 61- تاریخچه تحول ساختمان زمین 62- دریای خزر 64- تاریخچه تحول زمینشناسی خزر جنوبی 65- فعالیتهای اکتشافی نفت در سواحل ایرانی دریای خزر 67- پیکرشناسی کف دریای خزر 67- ویژگیهای کلی دریای خزر 68- گسلهای مهم و میزان زلزلهخیزی استان گیلان 69- گسل البرز 70- گسل آستارا 71- گسل سفیدرود 71- گسل قزل اوزن 72- گسلهای میانی البرز غربی 72- گسلهای تالش 72- گیلان سرزمین زلزلهخیز 72- زلزله سال 1369 صفحه 72- آثار شکلزائی زلزله 73- تحول پیکرشناسی گیلان 76- ویژگیهای پیکرشناسی واحد کوهستانی 76- نواحی مرتفع کوهستانهای گیلان 78- گیلان جنوبی (حوضه قزلاوزن- شاهرود) 85- تحول ناهمواریهای گیلان جنوبی 85- جلگه ساحلی گیلان 89- دریابارها 89- رسوبهای دلتائی 89- پادگانههای آبرفتی 89- پادگانههای دریائی 91- رشتههای ماسه ساحلی 92- دلتای سفیدرود 95- دلتای جدید سفیدرود 98- تالابهای استان گیلان 100- تالاب انزلی 101- مواد معدنی در تالاب انزلی 102.
فصل سوم: آب و هوای گیلان صفحه 145- 105 مقدمه و کلیات 105- نیروی خورشید و تابش آفتاب 108- فشار هوا و باد 110- گرما 115- وضع متوسط گرما در استان گیلان 115- وضع متوسط گرما در دیماه و تیرماه و تفاوت آن 118- وضع متوسط و مطلق حد اکثر و حد اقل گرما در استان گیلان 118- رطوبت و باران 121- رطوبت هوا در استان گیلان 122- ابری بودن هوا در استان گیلان 124- باران در استان گیلان 126- پراکندگی سالانه باران در استان گیلان 128- پراکندگی مکانی (فضائی) باران 128- پراکندگی زمانی باران در استان گیلان 129- پربارانترین و کمبارانترین ماههای سال 131- نوسان سالانه مقدار باران 131- شدت بارندگی در استان گیلان 132- ریزش برف در استان گیلان 133- جمع مقدار آب حاصل از باران در سطح استان گیلان 134- تبخیر در استان گیلان 135- تقسیمات اقلیمی استان گیلان 136- جداول هواشناسی 138.
فصل چهارم: منابع و مصارف آب در گیلان صفحه 258- 147 کلیات 147- منابع آب غرب گیلان (منطقه تالش) 148- جریانهای سطحی 148- فیزیوگرافی حوزههای آبخیز رودها 148- رژیم رودها 151- رودهای غرب گیلان 152- آبدهی رودهای غرب گیلان 154- مقدار آب سالانه رودهای تالش 154- توزیع فصلی آب رودها 155- مواد رسوبی یا بار جامد رودها 155- کیفیت شیمیایی آب رودها 155- منابع آبهای زیرزمینی 155- سازندهای آبدار یا سفره آبهای زیرزمینی 155- تغذیه سفره آبهای زیرزمینی 156- تخلیه آب سفرههای زیرزمینی 156- کیفیت آبهای زیرزمینی 156- منابع آب منطقه تالش 156- منابع آب حوزه فومنات یا تالاب انزلی 158- جریانهای سطحی 158- حوزههای آبخیز رودهای فومنات 158- رژیم ئیدرولژی رودها 158- رودهای فومنات 158- شبکه نهرها و رودهای مشرق حوزه فومنات یا تالاب انزلی 160- آبدهی رودهای فومنات 161- کیفیت شیمیائی آب رودها 161- منابع آبهای زیرزمینی حوزه فومنات یا تالاب انزلی 162- کیفیت شیمیائی منابع آبهای زیرزمینی فومنات 163- منابع آب منطقه فومنات 163- منابع آبی حوزه سفیدرود 163- سفیدرود 165- آبدهی سفیدرود 167- توزیع فصلی و ماهانه
ص: 29
آب سفیدرود 169- رسوبهای معلق در جریان آب سفیدرود 169- کیفیت شیمیائی آب سفیدرود 173- حوزههای آبخیز سفیدرود گیلان 173- آبدهی رودهای فرعی سفیدرود در گیلان 174- کیفیت شیمیائی آب رودهای پایاب سفیدرود 175- سفیدرود در آستانه اشرفیه 175- آبهای زیرزمینی ناحیه دلتای سفیدرود 176- منابع آب شرق گیلان 177- آبهای سطحی 177- فیزیوگرافی حوزههای آبخیز رودهای شرق گیلان 177- رژیم ئیدرولژی رودهای شرق گیلان 177- جریانهای سطحی یا رودهای شرق گیلان 179- آبدهی رودهای شرق گیلان 180- بار جامد جریان آب رودها 181- کیفیت شیمیائی آب رودها 181- آبهای زیرزمینی شرق گیلان 181- ظرفیت منابع آبهای زیرزمینی 182- کیفیت شیمیائی آبهای زیرزمینی 182- منابع آب حوزه شرق گیلان 183- منابع آبهای زیرزمینی و سطحی 183- منابع آبهای ساکن 183- دریای خزر 183- منابع آب دریای خزر 183- اتلاف آب دریای خزر 184- حساسیت بیلان آبی دریای خزر 184- تغییرات ارتفاع سطح آب دریای خزر 184- تغییرات عمده ارتفاع سطح آب دریای خزر 185- جریانهای دریائی 188- امواج دریا 188- عمق دریا 188- درجه حرارت آب دریا 189- شوری و نمکهای دریا 190- مسئله دریای خزر 190- تالاب انزلی 192- موقعیت جغرافیائی و شرایط مورفولوژیک 192- وسعت تالاب 193- آبهای ورودی به تالاب انزلی 194- بخش آبی تالاب انزلی 194- آبگیرهای تالاب انزلی 196- مسئله تالاب انزلی 197- تالاب امیر کلایه (شیخعلی کل) 198- استخرهای گیلان 199- انواع استفاده از استخرها 199- تعداد استخرها 200- منابع آبی استخرها 200- استخرهای به صورت محیط زیست طبیعی 203- استخرهای پرورش ماهی 203- مصارف آب در گیلان 204- مصارف آبیاری 205- شبکه آبیاری سفیدرود 205- آبگیری نهرهای سنتی 205- مشخصات آبیاری سنتی 207- تنگناهای آبیاری سنتی 207- تنظیم جریان آب سفیدرود 208- مشخصات سد سفیدرود 208- طرح اولیه عمران آبیاری- کشاورزی گیلان 210- اصول و ضوابط لازم 210- نیاز به آب در آبیاری 211- تأسیسات زیربنائی آبیاری 212- تونل آببر فومن 212- کانال فومن 213- سد انحرافی تاریک 213- سد انحرافی سنگر 214- کانال سمت راست سد سنگر 216- کانال سمت چپ سد سنگر (قطعه مشترک) 216- کانال سمت چپ سد سنگر 217- سد انحرافی پسیخان 217- سد انحرافی شاخرز 218- آب تنظیم شده در ابتدای مناطق عمرانی 218- تحلیلی از وضع آبیاری گیلان 218- شرایط ویژه اقتصادی- اجتماعی 218- کاهش ظرفیت مفید سد سفید رود 220- طرح اصلاح شبکه آبیاری سنتی- استفاده از نهرهای بتونی پیش ساخته 220- واحدهای عمرانی آبیاری کشاورزی (ئیدروآگریکل) 220- واحدهای عمرانی آبیاری- کشاورزی «د» 221- واحدهای عمرانی آبیاری- کشاورزی «ژ» 224- واحدهای عمرانی آبیاری- کشاورزی «اف» 227- تکمیل تأسیسات بافت زیربنائی و اصلاح شبکه آبیاری 230- طرح سد گلهرود 230- اصلاح و ادامه کانال سمت چپ 231- طرح آبیاری سفیدرود بعد از سال 1357 صفحه 231- آبیاری در شرق و غرب گیلان 233- طرح عمران آبیاری شرق گیلان 234- طرح عمران آبیاری غرب گیلان 234- مصارف شرب 236- آبشناسی (ئیدرولژی) و اندازهگیری آب (ئیدرومتری) 238- اندازهگیری آبهای سطحی ساکن 238- اندازهگیری آبهای جاری 238- رسوبسنجی 240- مطالعات و اندازهگیری منابع آبهای زیرزمینی 240- نیروی انسانی متخصص در مسائل آب 241- مدیریت آب گیلان 241- قوانین و تصویبنامههای مربوط به آب 242- قوانین مربوط به آب 243- تصویبنامهها 244- آببها 244- آببها در گیلان 245- وصول حقابه 246- مسئله کاهش ظرفیت مخزن سد سفیدرود 246- رسوبزدائی مخزن سد سفیدرود 248- منابع 248- تصاویر رنگی 258- 251.
فصل پنجم: چشمههای آب معدنی صفحه 268- 259 تعریف چشمه 259- خواص درمانی آبهای معدنی 260- آبهای بیکربناته 260- آبهای سولفاته 261- آبهای سولفوره 261- آبهای کلروره 261- آبهای آهندار 261- آبهای رادیو اکتیویته 261- روشهای استفاده از آبهای معدنی 261- استحمام با استفاده از وان یا خزینه 261- استحمام با استفاده از دوش 261- آبهای معدنی گیلان 262- چشمه آب معدنی زمزمه ماسوله 262- چشمه آب معدنی علی زاخونی ماسوله 263- چشمه آب شورلاکان 264- چشمه چشماگل طالم سهشنبه سنگر 265- چشمههای آب معدنی سنگرود 265- چشمه آب گرم ماستخور منجیل 267- چشمه آب معدنی سجیران 267.
فصل ششم: خاک صفحه 287- 269 مقدمه 269- مشخصات عمومی منطقه 270- منابع اراضی و تناسب آنها 272- تیپها و واحدهای اراضی و مساحت آنها در گیلان 272- تناسب واحدهای اراضی برای استفادههای مختلف 276- طبقهبندی تناسب اراضی 277- منابع خاکها 279- رژیم رطوبتی و حرارتی خاک در استان گیلان 279- خصوصیات شیمیائی خاکها 279- خصوصیات فیزیکی خاکها 280- پراکندگی جغرافیائی خاکها 281.
فصل هفتم: پتانسیلهای معدنی گیلان صفحه 316- 289 مقدمه 289- مواد معدنی سوختنی 290- معدن ذغال سنگ سنگرود (البرز غربی) 290- معدن ذغال سنگ آغوزبن شیباشی 292- منابع نفت و گاز در گیلان 293- مواد معدنی نسوز 293- معدن خاک نسوز سنگرود 293- معدن سیلیس بزبره عمارلو 295- معدن کوارتزیت منطقه خلیلدشت 295- معدن سیلیس عطاکوه لاهیجان 296- معدن میکای سیاه (بیوتیت) یا علیگوابر املش 296- معدن ماسه ریختهگری لاکان 297- مواد معدنی ساختمانی 297- معدن سنگ آهک لوشان (معدن تخت آسمان) 297- معدن سنگ آهک صنعتی علیآباد رودبار 298- معادن شن و ماسه استان 299- معادن رودخانه سفیدرود 299- معادن رودخانه امامزاده ابراهیم 300- معادن ماسههای ساحلی دریای خزر 300- رسوبهای کنگلومرائی دوران دوم زمینشناسی 300- خاک رس 301- معدن
ص: 30
خاک رس رواجیر لاکان 301- مواد معدنی صنعتی 302- مواد معدنی دولومیت مربّو 302- ذخایر فلدسپات پتاسیک ناحیه زمیدان لاهیجان 302- فلدسپات ناحیه زندانه پره سر 303- کانسارباریم 303- معدن گل سرشور بندبن لاهیجان 303- معدن خاک رس پشت سد سفیدرود (شاخه شاهرود) 304- توجیه اقتصادی و اجتماعی 304- معدن خاک رس بیبی یانلو 305- معدن خاک رس صنعتی چنار چوبر شفت 305- سنگهای نما (تزئینی) 306- معدن سنگ تزئینی گابرو- دیوریت گیلوندرود ماسوله 306- معدن گابرو- دیوریت زودل ماسوله 306- معدن سنگ چینی کریستال مسکا ماسوله 306- معدن سنگ مرمریت ناوه عمارلو 307- معدن سنگ نمای مرمریتی شیه 307- معدن سنگ مرمریت قرمز تطفرود آلیان 308- معدن سنگ نمای مرمریتی کلهوش حاجی ده تونکابن 308- معدن سنگ نمای مرمریت مطلا کوه 309- معادن صدف دریائی (گوشماهی) 309- سواحل بحر خزر (هشتپر- آستارا) 309- ذخیره صدف ناحیه هشتپر- جوکندان 310- معدن صدف لمیر- آستارا 310- ذخیره صدف ناحیه شیرآباد- کشلّی و حوت 310- کانسارهای فلزی و کانیهای همراه معادن سرب و روی 311- معدن بزبره 311- معادن متروکه سرب و روی 311- ذخایر آهن 312- کانسار آهن گورن ماسوله 312- ذخایر پراکنده آهن در منطقه دانگایه، سرچشمه، آهندان و شیرنسا 312- کانسار پلاسری آهن و تیتان سواحل رودسر، دستک و کپورچال 312- کانسار مس 314- معادن فعال و غیرفعال استان گیلان و موقعیت آنها در سال 1372 صفحه 314.
فصل هشتم: محیط زیست صفحه 338- 317 محیط طبیعی 317- مقدمه 317- تقسیمات چشماندازهای طبیعی 318- چشماندازهای طبیعی خشکی 318- چشماندازهای آبی و تالابی 320- تنوع اکولوژیک در چشماندازهای طبیعی 321- محیط انسانی 322- مقدمه 322- آلودگی آب 323- زباله 325- آلودگی هوا 327- تحلیل نهائی از کیفیت محیط زیست 328- تصاویر رنگی 338- 331.
فصل نهم: تالاب انزلی صفحه 350- 339 مفهوم تالاب 339- موقعیت جغرافیائی 340- اهمیت و ارزش تالاب انزلی 340- روند کاهش سطح تالاب انزلی در پویه تاریخ 344- علل مرگ تدریجی تالاب 346- عوامل آلودگی و آثار آنها 347- تأثیر آلودگیها بر اکوسیستم تالاب انزلی 348.
فصل دهم: حیات وحش در گیلان صفحه 364- 351 مقدمه 351- پستانداران 352- مرال 352- شوکا 353- گراز 353- فک خزر 353- پلنگ 353- سیاهگوش 353- گربه جنگلی 353- شنگ 354- گورکن 354- خرس قهوهای 354- شغال 354- گرگ 354- خرگوش وحشی 355- کیسهدهان خاکستری 355- موش خانگی 355- موش سیاه 355- موش قهوهای 355- موش پلنگ موش یا عروس موش 356- پرندگان 356- آمار پرندگان 356- آمار پرندگان آبزی استان گیلان 357- انواع پرندگان گیلان 357- روشهای سنتی شکار 358- تشت و سو 358- نما خال 359- دام و گذر 359- واکار بستن 359- نصب تور هوائی 359- شکار با کدو 359- شکار ابیا 359- شکار بلدرچین 360- خزندگان 360- سوسمارها 360- مارها 360- لاکپشتها 360- دوزیستان 361- ماهیها 361- عمدهترین روشهای صید سنتی ماهی 361- علل و عوامل کمبود ماهی 361- مهمترین انواع ماهی 362- فیلماهی 362- شیب (ماهی) 362- اوزونبرون 362- تاس ماهی 362- کیلکا 362- آزادماهی دریای خزر 362- سوف 362- کفال 362- کلمه 362- سفیدماهی 363- کپور 363- ماش ماهی 363- سس ماهی 363- سیم 363- ماهیهای رودخانهای 363- تصاویر رنگی 372- 365.
فصل یازدهم: گلها و گیاهان داروئی گیلان صفحه 468- 373 مقدمه 373- گاوپنبه، گیاه حساس، کلاه میرحسنها، افراها 374- تیره شببو، غافث (دوای جگر)، درخت عرعر 375- شب خسب، خطمی، قاشق واش 376- پیاز 377- سیر 378- تره، توسکاها، تاج خروسها، آناغالیس 379- شوید، کرفس 380- بادام زمینی، باباآدم 381- زردآلو، افسنطین 382- گندواش، برنجاسف، آسپرو گوپروکومبنس، ستارهای، شابیزک (بلادون) 383- مینای چمنی، هزارنی، شمشاد خزری 384- ابریشم مصری، همیشهبهار، اسکنبیل، کالیستژیا سیلواتیکا، کاملیا 385- چای 386- گلهای استکانی، پیچ اناری، اختر، شاهدانه 387- کیسه کشیش، فلفل سبز، ممرز 388- داغداغانها، گل گندمها 389- گیلاس، آلبالو، رازم واش، ارغوان 390- مامیران، سلمک 391- خاک سلیمه، درمنه ترکی، کاسنی 392- مرکبات 393- دغدغک، شوکران، پیچک صحرائی، نوعی پیچک، پیچک ایرانی 394- تیره کاسنی، گشنیز، ال (فلفل درختی)، یونجه باغی 395- فندق، زالزالکها 396- درخت پر، کوسینیا، به 397- زعفران خزری، کدوها 398- زربین، نگونسار، تیره جگن، همیشک، تاتوره 399- هویج وحشی 400- میخک، گل انگشتانه، کلهو (خرمندی)، دیتریشیا گراوالنس 401- گل گاوزبان، پیرمرد باغ، ازگیل ژاپنی 402- سوزن چوپانها، منداب، چوچاخ، شیرسگها 403- گوشوارک، راش، سیاه انجیل 404- یاس زرد، توتفرنگی وحشی، سیاه توسه 405- زبان گنجشک، زلنگ، شاهتره، شمعدانیهای وحشی 406- گلایول وحشی، شیرینبیان خاردار 407- پنبه، گرامینهآ (تیره گندمیان)، قمیش 408- جو دوسر، کاتابروزا آکاتیکا، شال تسبیح، مرغ 409- دیژیتاریا سانگلینالیس، سورف، جو وحشی 410- چچمها، ابلیسمنوس آندولاتیفولیوس، برنج 411- ارزن، پاسپالوم دیلاتاتوم، نی، گاورس 412- چائیر، گندم، بلال (ذرت) 413- داردوست، آفتابگردان، سیبزمینی ترشی، زنبق رشتی 414- لیلکی، گلپر، شب بوی خزری، خطمی درختی، رازک 415- تخت قورباغه، هیدروکوتیل 416- بذر البنج، هوفاریقون، گل راعی، زوفا 417- خاس، نیلوفر، زنبق، زنبق زرد 418- یاس زرد وحشی، یاس رازقی، گردو 419- سازوها، ارس 420- کاهوی وحشی، گزنه سفید 421- خلرها، جل، برگ بو 422- عدسک آبی، ترتیزک، برگ نو
ص: 31
423- سوسن چلچراغ، پیچ امین الدوله، یونجههای زرد، گوجهفرنگی، لیتروم سالیکاریا 424- ماگنولیا، سیب، پنیرک 425- یونجهها، زیتون تلخ، اکلیل الملک، فرنجمشگ 426- پونه آبی، پونه 427- خالواش، ازگیل، توت 428- میریوفیلوم اسپیکاتوم، مورد، ترهتیزک آبی (بولاغ اوتی) 429- لاله مردابی، نوعی نعنا، خرزهره، تنباکو، نیلوفر آبی سفید 430- نیلوفر آبی زرد، نیمفوآدس (تیره قنطوریون)، ریحان، گل مغربی 431- زیتون 432- نوعی اسپرس، مرزنگوش، شبدر ترشک 433- گل صدتومانی، سیاه تلو، شقایقها (کوکنارها)، پاریتاریا اوفیسینالیس 434- انجیلی، شمعدانیها، هلو، جعفری 435- لوبیا، عروسک پشت پرده، سرخاب کولی 436- ترهتیزک باغی، کاردی، بارهنگ 437- اسفرزه، چنار، شقایق، علف هفتبندها 438- تبریزیها، خرفه 439- بارهنگهای آبی، پوتانتیلارپتانس، پامچالها 440- جغجغک، گوجهها، لرک، پرند 441- انار ترش، گلابی جنگلی (خوج) 442- بلوطها، آلالهها 443- ترب، سیاه آل، رامنوس پالازی، سماق 444- گالش انگور، بیبی کنه، اقاقیا، گل سگ 445- روناس، تمشک درختی 446- ترشکها، کوله خاس 447- تیرکمان آبی، بیدها، نوعی مریم گلی، سالویا نموروزا 448- پلم (آقطی)، مرزه، پیرگیاه، سسبانیا پونیسهآ 449- علف ملکوتی، عکوب، خاکشیر 450- از ملک، تاجریزی پیچ، بادنجان 451- سگانگور، سیبزمینی، توروف 452- طاووسی، اسفناج 453- گوش بره، دانه قناری، یاس بنفش، تمیس، بابونه گاوی، توکریوم بیرکانیکوم 454- مریمنخودی، آویشنها، سوسنبر کوهی، نرمدار (نمدار) 455- ماستونک، سرکوله خیز، خارخسک، شبدرها 456- شنبلیلهها، بابونه کاذب 458- لوئی (گرز)، نارونها، گزنه 459- صابونی، قرهقات، والیسنریا اسپیرالیس 460- گل ماهورها، شاهپسند، سیزابها 461- بداغ، ماشکها، پیچ تلگرافی 462- بنفشه معطر، دارواش، انگور 463- نخل بادبزنی، گلیسین، اگزانتیوم استروماریوم 465- زنگولهای، آزاد، عناب، سرخسها، پر سیاوش 466- سرخس سیاه، سرخس ماده، سرخس نر، سرخس غول، مارزبان، زنگیدارو، بسفایج 467- سرخس پنجهای، سرخس عقابی، سرخس شناور، دم اسب 468.
فصل دوازدهم: جغرافیای تاریخی گیلان صفحه 499- 469 گیلان و اوضاع جغرافیائی آن در دوره پیش از تاریخ 469- گیلان از پیش از دوران اول تا دوران چهارم زمینشناسی 469- طبیعت و محیط جغرافیائی گیلان در دوران چهارم زمینشناسی 470- آثار برخاسته از آب و هوای مرطوب و بارانی 470- گیلان در گذر از دوران پیش از تاریخ 471- گیلان در عصر نوسنگی 472- ادامه شرائط اقلیمی گرم و مرطوب با حالتی تعدیل یافته 472- پیدایش مزارع جزیرهای بدون حضور دائم انسان 473- نشانههای بارز چشماندازهای طبیعی و معیشتی این دوره 473- جنگلهای سرو کوهی یا زربین به عنوان نمونه جنگلی منطقه سردسیر باقیمانده از زمانهای پیش 473- تالاب انزلی 474- دلتای سفیدرود 475- پسروی دریا 476- کاهش باران و افزایش نسبی میانگین دما 476- تمدن مارلیک 477- تمدن املش و دیلمان 478- تمدن تالشها یا کادوسها 478- تمدن سکاها 479- تاتهای کوهپایه و کوهستاننشین 480- گیلان و چشمانداز آن در عصر تاریخ 480- گیلان از زمان فروپاشی سلسله ساسانی تا آغاز تشکیل حکومتهای محلی 481- گیلان و دیلمان به روایت برخی از پژوهندگان 482- گیلان از آغاز تشکیل حکومتهای محلی تا تأسیس سلسله صفویه 484- گیلان از عهد صفویه تا پایان قاجارها 489- راههای گیلان 492- راههای آبی گیلان 493- راهآهن رشت به پیربازار 493- شهرها، پلها و قلعههای مهم تاریخی این دوره 494- قلعههای قدیمی گیلان 496- گیلان از پایان قاجاریه تا آغاز انقلاب اسلامی ایران 498.
فصل سیزدهم: باستانشناسی گیلان صفحه 546- 501 مقدمه 501- گیلان در دنیای باستان 502- تمدنهای باستانی حوزه جنوب دریای خزر 504- مسایل و ابهامات باستانشناختی کرانههای جنوبی دریای خزر 507- ویژگیهای هنر باستانی گیلان و مازندران 510- سه رویداد مهم تاریخ 517- کاوشها و پژوهشهای علمی در گیلان 519- بررسیهای باستانشناسی 520- بررسیهای ژاک دومورگان در حوزه شمالی گیلان و طوالش 520- بررسیهای هیئت ایرانی در اشکور سفلی 521- گورستان باستانی میارکشه 524- گورستان قلعه کوتی کومنی 525- گورستانهای بالا محله کومنی، زرگر چشمه، لشکستان، سنجد دره و شاهجان 526- بررسیهای پیترویلی در اشکور سفلی 527- گنجینه نفیس مارلیک 529- کاوشهای کلورز، جوبن، رستمآباد، رحمتآباد و عمارلو 533- کاوشهای گرمابک و تماجان، دیلمان، حلیمه جان و شهران 534- کاوشهای هیئت باستانشناسان ژاپنی در گیلان 534- گنجینه اصطلخ جان 535- کاوشهای پل بلگور و رستمآباد 536- بررسیها و کاوشهای پراکنده 536- تصاویر رنگی 546- 539.
فصل چهاردهم: بناهای تاریخی گیلان صفحه 555- 547 روستای ماسوله 547- مناره گسگر صومعهسرا 548- قلعه رودخان شفت 548- بقعه شیخ زاهد گیلانی 548- بقعه شیخ محمود خیوی آستارا 549- بقعه میر شمس الدین لاهیجی 549- کاروانسرای لات 549- بقعه آقا سید احمد و آقا سید حیدر در امیر بنده کلاچای 549- مسجد جامع امیربنده کلاچای 550- بقعه پیر محله رودسر 550- مجموعه میدان اصلی شهرستان رودسر 550- کاخ اختصاصی رضاشاه در رودسر 550- بقعه سید ابو جعفر ثایری 550- پل آجری تمیجان 550- قلعه بندبن قاسمآباد 551- خانه منجمباشی در لنگرود 551- منزل دریابیگی در لنگرود 551- بقعه چهار پادشاهان لاهیجان 551- خانه محمد صادقی در لاهیجان 552- مسجد جامع لاهیجان 552- مسجد اکبریه لاهیجان 552- حمام گلشن لاهیجان 552- پل خشتی لاهیجان 552- پل خشتی گوکه لاهیجان 553- تیتی کاروانسرا 553- پل خشتی نیاکو 553- پل آجری لنگرود 553- مدرسه شاهپور رشت 553- برج ساعت 553- کاخ میان پشته بندر انزلی
ص: 32
553- پل غازیان و پل میان پشته بندر انزلی 554- ساختمان شهرداری و دیگر بناهای تاریخی بندر انزلی 554- پل تاریخی لوشان 554- بقعه خواهر امام رشت 554- تپهها و محوطههای مهم و شناختهشده باستانی گیلان 554.
فصل پانزدهم: بقاع متبرکه و اماکن مذهبی گیلان صفحه 580- 557 مقدمه 557- آپیر جنگی، آقا سید ابراهیم در ذاکلهبر، آقا سید ابراهیم در بابوجان، آقا سید ابراهیم (امامزاده تورار)، آقا سید ابراهیم و آقا سید عبد اللّه 558- آقا سید ابو جعفر، آقا سید احمد، آقا سید ابو القاسم، آقا سید اسماعیل، آقا سید ابراهیم، آقا سید جعفر آقا، آقا سید حسن در خمام، آقا سید حسن در آستانه و آقا سید حسین 559- آقا سید حسین، آقا سید ابراهیم، آقا سید حسین کیا، آقا سید عباس، سید اسماعیل، آقا سید عبد اللّه و آقا سید قاسم 560- آقا سید محمد در سیاهکل، آقا سید محمد در آستانه، آقا سید محمد در رودسر، آقا سید محمد در پینچا، آقا سید محمد در گوهردان و آقا سید محمد رضا 561- آقا سید محمد یمنی، آقا سید محمود مرندی، آقا سید محمد یمنی در لاهیجان، آقا سید مرتضی، آقا سید ابراهیم، آقا سید معین و آقا سید مبین 562- آقا سید مهر علی، سید رضا علی، آقا سید نبی اللّه، آقا سید حبیب اللّه، آقا میر شهید، آکاشا، امامزاده ابراهیم در شفت، امامزاده ابراهیم در رودبار و امامزاده ابراهیم و قاسم 563- امامزاده ابو الحسن، امامزاده ابو الحسن و ابو المحسن و ابو الفضل، امامزاده اسحق، امامزاده حمزه، امامزاده یوسف، امامزاده زین علی، امامزاده عین علی و امامزاده شفیع 564- امامزاده صالح، امامزاده طاهر، امامزاده طیب و طاهر، امامزاده عسکر، امامزاده کنعان، امامزاده عمران، امامزاده برهان، امامزاده محمد حنفیه، امامزاده محمد و امامزاده هادی یا شاه شهیدان 565- امامزاده هادی، بشمن پیر، بیبی حوریه، امامزاده هاشم در رشت، امامزاده هاشم در ماسوله و امیر احمد و امیر حیدر 566- باباولی، پیر اسد، پیر حسن، پیر مسعود، پیر عابد، پیر علی و پیر قطب الدین 567- پیر موسی، پیر ولی خان، پیر هرات، تربه بورسرا، چوی اولیا و چهار پادشاهان 568- خواهر امام، دانای علی، دستخط کچا، دوازده تن و سرتربت 569- سلطان باباحاجی، سلطان برزکوه، سلطان سید محمود، سلطان غریب بنده و سلطان محمود شاه دینوری 570- سلیمان داراب، سید ابو القاسم، سید ابو جعفر ثایری، سید احمد یمنی، سید جلال الدین اشرف و سید سرا بزرگوار 571- سید شرفشاه، سید صفی الدین، سید علی غزنوی، سید محمد دوست و سید نصیر علیکیا 572- سید نیکی، شیخ تاج الدین محمود خیوی، شیخ زاهد گیلانی، شیخ مفید، عون بن علی و قوشه جد در هشتپر 573- قوشه جد در جوکندان، ملا پیر شمس الدین، ملا عاقل، میر شمس الدین، هفت امام، سایر بقاع و زیارتگاهها و آستارا 574- آستانه اشرفیه، اسالم، اشکورات، املش، کجید، بندر انزلی، پیرکوه، خمام و خورگام 575- دیلمان، رحمتآباد، رحیمآباد، رستمآباد، رشت، رودبار، رودسر، سنگر و سیاهکل 576- شفت، صومعهسرا، طالشدولاب، فاراب، فومن، گرگانرود شمالی، گرگانرود جنوبی، کوچصفهان و کیاشهر 577- لاهیجان، لشتنشا، لنگرود، ماسال و شاندرمن 578.
فصل شانزدهم: پوشاک و رزمابزار گلان صفحه 613- 581 مقدمه 581- پوشاک زنان گیلانزمین در گذشتههای دور 582- پوشاک مردان گیلانزمین در گذشتههای دور 589- کلاه مردان گیلانزمین در گذشتههای دور 591- رزمابزار گیلانزمینیان در گذشتههای دور 592- توانمندیهای گیلان زمینیان 595- تکیه بر سنت امین 596- نشانههای زینتی کهن در پوشاک زنان گیلان 596- پوشاک مردان گیلک 607- تعلیقات و اضافات 610.
فصل هفدهم: نقش و تصویر صفحه 644- 615 مقدمه 615- بررسی نقش و تصویر هنرمندان 616- دوران کهن گیلانزمین از لحاظ هنری 616- تصاویر زینتی دوران کهن گیلانزمین 625- نقش و تصویر زینتی سدههای اخیر گیلانزمین یادآور رابطه با روزگاران کهن است 627- معماری، طرح زینتی سرستونها 632- یادداشتها، اضافات و ملحقات مربوط به مقدمه 635- یادداشتها، اضافات و ملحقات مربوط به بخش یکم 635- تصاویر رنگی 644- 637.
فصل هیجدهم: گیلان از نظر جهانگردان و مستشرقین صفحه 665- 645 مقدمه 645- آدام اولئاریوس 646- پییر امده ژوبر 647- کارلاسرنا 649- گریگوری والریانویچ ملگونف 652- دکتر هینریش بروگش 653- س. ج. و.
بنجامین 655- ارنست اورسل 660- بهلر 661- اوژن اوبن 663- فردریک ریچاردز 664.
فصل نوزدهم: نمایندگان گیلان صفحه 687- 667 مجلس شورای ملی 667- نمایندگان گیلان در دوره اول 669- نمایندگان دوره دوم 669- نمایندگان دوره سوم 670- نمایندگان دوره چهارم 670- نمایندگان دوره پنجم 670- نمایندگان دوره ششم 671- نمایندگان دوره هفتم 671- نمایندگان دوره هشتم 672- نمایندگان دوره نهم 672- نمایندگان دوره دهم 672- نمایندگان دوره یازدهم 673- نمایندگان دوره دوازدهم 673- نمایندگان دوره سیزدهم 673- نمایندگان دوره چهاردهم 674- نمایندگان دوره پانزدهم 674- نمایندگان دوره شانزدهم 674- نمایندگان دوره هفدهم 675- نمایندگان دوره هیجدهم 675- نمایندگان دوره نوزدهم 676- نمایندگان دوره بیستم 676- نمایندگان دوره بیست و یکم 677- نمایندگان دوره بیست و دوم 678- نمایندگان دوره بیست و سوم 679- نمایندگان دوره بیست و چهارم 680- مجلس سنا 680- مجلس شورای اسلامی 681- نمایندگان در دوره اول 682- نمایندگان دوره دوم 684- نمایندگان دوره سوم و چهارم 685- مجلس خبرگان 686.
ص: 33
فصل اول گیلان در تقسیمات کشوری
اشاره
از دوران باستان تا جمهوری اسلامی ایران (مهرماه 1373)
سابقه تقسیمات کشوری ایران به قرن پنجم پیش از میلاد مسیح یعنی دوره فرمانروائی سلسله هخامنشی میرسد. نخستین تقسیمات کشوری برطبق اسناد و مدارک و مآخذ مربوط به دورههای باستانی، در زمان پادشاهی داریوش اول انجام گرفت. در آن عهد قلمرو سلطنت ایران منطقهای بسیار وسیع بود که فلات ایران، جلگه بین النهرین، آسیای صغیر، ناحیه شرقی شبه جزیره بالکان، سواحل مدیترانه شرقی، ناحیه درّه نیل در مغرب ایران، قسمت اعظم ترکستان و بالاخره تمامی درّه سند را در شرق و شمال شرقی فلات ایران شامل میشد.
بدینترتیب میتوان گفت که قلمرو پادشاهی ایران شامل تمام منطقه خاورمیانه، خاور نزدیک و آسیای مرکزی بود. داریوش اول این منطقه وسیع را به 30 قسمت کرد و برای هرقسمت فرمانروا یا حکمرانی به عنوان «خشتروپان» یعنی شهربان برگزید. در روزگاران کهن، شهر به مفهوم کشور بود چنانکه در شاهنامه فردوسی شهر به همین معنی آمده است:
تو را بانوی شهر ایران کنمبه زور و به دل کار شیران کنم
بنابراین میتوان یقین کرد که هریک از قسمتهای سیگانه قلمرو سلطنت داریوش به منزله یک کشور بوده است.
ضابطه تقسیمبندی سرزمینهای ایران به 30 ولایت یا استان و یا کشور دقیقا روشن نیست، ولی به احتمال زیاد این تقسیمبندی برمبنای حدود جغرافیائی و ویژگیهای نژادی و قومی انجام گرفته است.
هیچیک از کتیبههای رسمی پادشاهان پارس، سرزمین کادوسیان و کاسپیان یعنی گیلان و بخشهای دیگر سواحل دریای خزر را جزو سرزمینهای
ص: 34
تابع هخامنشیان نمیشمارد. از آنچه دیاکونوف مورخ روس در کتاب تاریخ ماد نوشته چنین برمیآید که ساکنان گیلان در دوران ماد و پس از آن دارای استقلال بودهاند. وی مینویسد: «در اراضی نزدیکتر به کرانه دریای کاسپی (خزر) و نیمه سفلای درّه قزلاوزن (سفیدرود) و نقاط شمالیتر آن پادشاهیهای کوچک وجود داشت و قبایلی در آنجا میزیستند که مؤلفان عهد باستان بعدها ایشان را گلها و کادوسیان و کاسپیان و غیره نامیدند ...»[1]
دیاکونوف در جای دیگر اظهارنظر میکند که ساکنان گیلان نخستین بار سر به اطاعت کورش نهادند. در فهرست ساتراپنشینهای هرودوت مورخ یونانی عهد باستان ذکری از ساکنان گیلان به میان نیامده است، اما ظاهرا آنان جزو ساتراپنشینهای یازدهم بودهاند.
گزنفون مورخ یونانی نوشته است که بردیا فرزند کورش ساتراپ یعنی حکمران ارمنستان و سرزمین کادوسیان یا گیلان بوده است. اما در کتیبه نقش رستم که کاملترین فهرست اسامی سرزمینهای تابع داریوش در قرن پنجم قبل از میلاد است نامی از سرزمین کادوسیان دیده نمیشود.
پس از هخامنشیان، ایران مدت زمانی زیر فرمان سلوکیان یعنی جانشینان اسکندر مقدونی بود. سلوکیان با آنکه بر تمامی قلمرو پادشاهی هخامنشیان حکمفرمائی نداشتند سرزمینهای ایران را به 72 ساتراپی تقسیم کردند و برای هرساتراپی حکمرانی تعیین نمودند که ساتراپ نامیده میشد. ولی روشن نیست که گیلان یکی از ساتراپیهای هفتاد و دوگانه بود یا نه؟ اگر به قول ابن مقفع اعتماد کنیم سرزمین گیلان نمیباید جزو ساتراپیهای مزبور باشد، زیرا از آنچه وی در مقدمه «نامه تنسر» مینویسد چنین برمیآید که گیلان و طبرستان در عهد سلوکیان استقلال خود را بازیافته بودند.
در دوره اشکانیان تقسیمبندی کشوری سلوکیان جای خود را به تقسیمبندی جدیدی داد. در مورد این تقسیمبندی «ایرانشهر» نشریه یونسکو مینویسد:
«در عهد اشکانیان در قلمرو سلطنت آنان دو نوع ایالت وجود داشت: یکی ایالاتی که اطاعت از سلاطین داخلی داشتند و از شاهنشاهان اشکانی اسما تبعیت میکردند، دیگر ایالاتی که مستقیما تابع حکومت مرکزی شاهنشاه اشک بودند و برای هریک از آنها از طرف شاهنشاهان اشکانی فرمانروا معین میگردید. عده اینگونه ایالات تابعه 18 ایالت بود.»[2]
تردید نمیتوان داشت که گیلان جزو ایالاتی بوده که از پادشاهان داخلی خود پیروی میکرده و تابع حکومت مرکزی شاهنشاه اشک نبوده است. به عبارت دیگر در شمار 18 ایالت تابعه اشکانیان قرار نداشته است.
در ابتدای دوران پادشاهان ساسانی سازمان کشور کموبیش همچون گذشته بود.
ابن خردادبه در اثر مشهور خود «المسالک و الممالک»، پادشاهان زمین در آغاز روزگار و همچنین لقب پادشاهان زمین را ذکر کرده و سپس زیر یک عنوان دیگر 33 تن از شاهان را نام میبرد. در متن عربی تصحیح شده توسط دخویه عنوان مزبور چنین است: «الملوک الذین سماهم اردشیر شاهین» یعنی پادشاهانی که اردشیر شاهین نامیده شدهاند. این عنوان به فرانسه چنین ترجمه شده است: «پادشاهانی که اردشیر به آنها لقب شاه داده است». نه تنها ترجمه فرانسه درست نیست بلکه صحت اصل عبارت عربی نیز مورد تردید است.
زیرا اولا «اردشیر شاهین» معنی و مفهومی ندارد و ثانیا در موردی که ابن خرداد به از آن گفتگو میکند بحثی از اردشیر مؤسس سلسله ساسانی نیست و به زمان او نیز ارتباط ندارد. در یک نسخه دیگر که دخویه نیز به آن اشاره کرده عبارت ابن خرداد به چنین است: «الملوک الذین سماهم شاها شاه» یعنی پادشاهانی که شاهنشاه نامیده شدهاند.
تصور میرود این عبارت درست باشد زیرا گذشته از آنکه برخلاف عبارت قبلی مفهوم و معنای درستی دارد پس از شرحی درباره القاب پادشاهان زمین آمده است.
بههرحال در میان اسامی پادشاهانی که توسط ابن خردادبه ذکر شده و ذیلا خواهد آمد نام «گیلان شاه» نیز دیده میشود: «بزرگ کوشان شاه، گیلان شاه، بوذاردشیران شاه یعنی موصل، میسان شاه، بزرگ ارمنیان شاه، آذرباذکان شاه، سجستان شاه، مروشاه، کرمان شاه، بدشوارگر شاه، یمان شاه، تازیان شاه، کاذش شاه، برجان شاه، اموکان شاه، سابیان شاه، مشکزدان شاه (در خراسان)، اللّان شاه (موقان)، براشکان شاه (در آذربایجان)، قفص شاه (در کرمان)، مکران شاه (در سند)، توران شاه (به ترکستان)، هندوان شاه، کابلان شاه، شیریان شاه (در آذربایجان)، ریحان شاه (در هند)، قیقان شاه (در سند)، بلاشجان شاه، داوران شاه (سرزمین داور)، نخشبان شاه، کشمیران شاه، بکردان شاه، کذافت شاه.»[3]
از نوشته ابن خردادبه چنین استنباط میشود که در آن دوران گیلان سرزمینی مستقل بوده که پادشاه داشته است. اما بهطور کلی از تحولاتی که به وجود آمده و همچنین چگونگی استقلال سرزمینهائی نظیر گیلان در آن دورهها اطلاع درستی در دست نیست.
سعید نفیسی مؤلف «تاریخ تمدن ایران ساسانی» معتقد است که ایران در دوره ساسانیان از یک نوع دولت متحد یا کنفدراسیون تشکیل شده بود و هریک از این کنفدراسیونها حکمرانان مستقلی داشتهاند که غالبا به نام سرزمین یا نژادشان کلمه شاه میافزودهاند. بدینترتیب وی سرزمینهای یاد شده توسط ابن خردادبه از جمله گیلان را یکی از ولایات مستقل و کنفدراسیون ایران میشمارد.
وی مینویسد: «هرناحیهای که نژاد دیگر داشته یا مرزهای طبیعی آنرا از ناحیه دیگر جدا میکرده ... حکمران جداگانه و اغلب موروث از خانواده معینی داشته که در کار خود بیشتر مستقل و مختار بوده منتهی مکلف بوده است در سال مقدار معینی پول به خزانه شاهنشاهی و مقداری هدایای نوروز و مهرگان به دربار بفرستد و در موقع جنگ عده معینی سوار و پیاده به میدان جنگ روانه کند و لباس و سلاح آنها را تهیه کند و حتی در میدان جنگ خرج آنها را بدهد و گاهی هم خود فرمانده آنها باشد. هریک ازین حکمرانان مستقل و موروث عنوان خاصی داشتهاند که بیشتر به نام سرزمین یا نژادشان کلمه شاه
ص: 35
میافزودهاند و در نواحی شرقی کشور عنوان مخصوص داشتهاند. رویهمرفته حکمرانان نواحی بزرگتر، شاه به شمار میرفتهاند و حکمرانان نواحی کوچکتر عنوان مخصوص به خود داشتهاند.»[4]
طبق برخی از بررسیها «قبل از انوشیروان، ایران را مرزبانان اداره میکردند و از میان ایشان 4 مرزبان خیلی اهمیت داشتند: 1- مرزبان ارمنستان 2- مرزبان خوارزم 3- مرزبان حدود روم 4- مرزبان مرز خزر و آرانیها. به مرزبانها تخت نقره میدادند به استثنای مرزبان حدود خزر که تختی از زر داشت.»[5]
کسری انوشیروان سازمان نوینی برای اداره کشور به وجود آورد و کشور را به 4 پاذگس (قسمت) شرق و غرب و شمال و جنوب یعنی جهات چهارگانه تقسیم نمود. پاذگسهای چهارگانه انوشیروان برطبق برخی از اسناد و مآخذ عبارت بودند از:
1- استان شرق شامل خراسان و کرمان.
2- استان غرب شامل عراق و بین النهرین.
3- استان شمال شامل ارمنستان و آذربایجان.
4- استان جنوب شامل فارس و خوزستان.
در بعضی از مآخذ پاذگسها به ترتیب دیگری نقل شده که با ترتیب فوق اندکی تفاوت دارد. مؤلف «ایران در عهد باستان» ترتیب مزبور را چنین یادداشت کرده است: «اول- اپاختر (یعنی ایالت شمالی). دوم- خراسان (یعنی ایالت شرقی). سوم- نیمروز (یعنی ایالت جنوبی). چهارم- خوروران (یعنی ایالت غربی).»[6]
بهر ترتیب هر پاذگس یا هر استان از چندین شهر بزرگ و کوچک تشکیل میشد و هرشهر روستاها و دهکدههای متعددی در حوزه خود داشت. حاکم شهر را شهریک و حاکم ده را دهیک مینامیدند. در برخی مآخذ آمده است که فرمانروایان شهرهای سرحدی را مرزبان میخواندند و در بعضی دیگر گفته شده است که حکام همه شهرستانها مرزبان نام داشتند.
پس از انقراض ساسانیان و تسلط اعراب بر ایران تقسیمات کشوری چند قرن در ایران مفهومی نداشت و پیوسته در معرض تغییر و تبدیل بود. گیلان طی 3 قرن با ایالات دیگر ایران که تحت تسلط اعراب بودند رابطهای نداشت و دارای استقلال بود.
اما مرزهای گیلان در آن زمان با امروز تفاوت زیاد داشت و از طرف دیگر سرزمین گیلان یکپارچه نبود بلکه سلسلههای کوچک پادشاهان محلی بر هر بخشی فرمانروائی و سلطنت داشتند. برطبق روایات مختلف در نیمه دوم قرن دوم هجری خاندان جستان بر بخش وسیعی از گیلان و دیلمان فرمانروائی داشتند. قبل از این خاندان سلسلههای پادشاهی دیگری بر بخشهای گیلان حکومت میکردند. یکی از بخشهای مهم گیلان در آن زمان رودبار الموت بود.
ابو اسحق ابراهیم اصطخری مؤلف «مسالک و ممالک» و ابو سعد آوهای صاحب «تاریخ ری» متذکر شدهاند که پایتخت جستانیان رودبار بوده است.
اصطخری مؤلف «المسالک و الممالک» که در نیمه اول قرن چهارم هجری میزیسته حدود دیلم و گیلان را در زمان خود مشخص ساخته است. وی مینویسد:
«و اما دیلم و محدوده آن، از جنوب محدود است به قزوین و طرم (طارم) و قسمتی از آذربایجان و بخشی از ری. از سمت مشرق به باقی ری و طبرستان.
از شمال به دریای خزر، از مغرب به قسمتی از آذربایجان و سرزمین ارّان و ما بخشی از کوهستانهای روبنج و فادوسبان و کوههای قارن و گرگان را به آن ضمیمه نمودیم و برای دریای خزر نقشه جداگانهای کشیدیم و در آن نقشه صورت دیلم و ضمائم آن را بدان افزودیم و از شهرهای دیلم آنچه را در اطراف آن واقع شده است مانند دیگر جایها که قبلا اشاره کردیم یاد میکنیم. اما دیلم دو بخش فلات و کوهستانی دارد، بخش فلات دیلم متعلق به گیلان است که در کرانه دریا زیر کوههای دیلم گسترده شدهاند و بخش کوهستانی متعلق به دیلمان اصلی است که عبارت است از کوههای بلند، منطقهای را که پادشاه دیلمان در آن اقامت دارد روذبار نامند و در آن آل جستان اقامت دارند که بر دیلمان فرمانروائی میکنند. بعضی گفتهاند که دیلمان طایفهای از بنی ضبّه بودهاند و سرزمینهایشان پردرخت و بیشهزار و درختزارها در آن سوی که روی به دریا و طبرستان است از آن گیلان است و روستاهایشان در آن نواحی گسترده است. آنان اهل کشاورزی و دامداری هستند ...»[7]
در حاشیه صفحه، دکتر محمد جابر عبد العال اظهارنظر کرده که «در روزگار آل بویه نام دیلم، گیلان و طبرستان و گرگان و قومس را دربر میگرفت، پس از آن سرزمینهای مزبور از دیلم جدا شده استقلال یافتند و سرزمین دیلم به همان منطقه کوهستانی محدود گردید و منطقه فلات که ناحیه کناره دریای خزر باشد سرزمین گیلان گردید، یعنی وضعیت به همان شکلی که پیش از فرمانروائی بویهییان داشت بازگشت.»
در کتاب «تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه» نیز براساس تحقیقات مورخان پیشین نوشته شده است که تختگاه جستانیان رودبار الموت بود و هنگامی که این خاندان دچار ضعف شد تختگاه خود را به لاهیجان منتقل ساخت.
جستان پسر وهسودان که از معروفترین پادشاهان سلسله جستانیان بود و مدت 50 سال در نیمه دوم قرن سوم هجری بر بخشهای وسیعی از گیلان و دیلمان حکومت کرد، تصمیم گرفت قلمرو فرمانروائی خود را توسعه دهد. او با کمک حسن بن زید داعی کبیر بر ری و قزوین و ابهر و زنجان دست یافت و این نقاط را ضمیمه قلمرو خویش ساخت. مدتی بعد سپاه خلیفه المعتز بالله نواحی مزبور را از دیلمیان پس گرفت.
چنین به نظر میرسد که رودبار الموت مدتهای مدید تختگاه پادشاهان گیلان بوده است. در بررسی وقایع گیلان و دیلمان طی نیمه اول قرن چهارم هجری درمییابیم که تختگاه یکی از فرزندان جستان بن وهسودان به نام «ماناذر» که عنوان پادشاهی دیلمیان داشته رودبار الموت بوده است. ماناذر لشکریان دیلمی را به کمک عضد الدوله دیلمی فرستاد و دختر خود را به
ص: 36
همسری وی درآورد. پایتخت خسرو شاه فرزند ماناذر نیز در رودبار الموت بود. نام وی در روی سکههائی که به سالهای 361 و 363 هجری در رودبار ضرب شده بود منقوش است. خسرو شاه تا سالهای آخر قرن چهارم در رودبار الموت مستقر بود و بر بخشهائی از گیلان و دیلمان فرمانروائی داشت. رودبار الموت به عنوان تختگاه گیلان موقعیت خود را تا زمان حسن صباح رهبر اسماعیلیه و جانشینان او حفظ کرده بود. از آنچه مقدسی در «احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم» نوشته و لسترنج در «جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی» به آن اشاره کرده است چنین برمیآید که در زمان مقدسی یعنی قرن چهارم مصادف با قدرت آل بویه تمام گیلان و ولایات کوهستانی که در مشرق گیلان و در امتداد سواحل دریای خزر قرار داشت یعنی طبرستان، جرجان و قومس جزء ایالت دیلم بود اما به تدریج این نواحی از هم جدا شد و نام دیلم نیز از زبانها افتاد و نام زمینهای دلتای سفیدرود یعنی جیلان بر تمام ناحیه مجاور اطلاق گردید، در صورتی که جیلان اراضی ساحلی و دیلم کوهپایه مشرف بر آن اراضی ساحلی است. هریک از نامهای گیلان یا جیلان و دیلم گاه بر تمام سرزمینی که در جنوب باختری دریای خزر واقع شده بود اطلاق میگردید.[8]
ابن حوقل که در سال 367 هجری کتاب «صورة الارض» را به رشته نگارش کشیده محدوده دیلم را به روزگار خود تعیین کرده و نقشه آن را نیز ترسیم نموده است. وی مینویسد:
«دیلم محدود است از جنوب به قزوین و طرم (طارم) و قسمتی از آذربایجان و بخشی از ری و از مشرق به بقیه ری و طبرستان و از شمال به دریای خزر و از مغرب به قسمتی از آذربایجان و بلاد اران و جبال روبنج و باذوسبان و کوههای قارن و گرگان را نیز که بدان متصلاند جزو آن قرار دادهام ... اما ناحیه دیلم شامل فلات و بخش کوهستانی است و فلات متعلق به گیلان است که در کناره دریای خزر زیر کوههای دیلم گسترده شده است و ساکنان این کوهها دیلم اصل هستند و کوههائی بسیار استوارند و سرزمینی را که تختگاه پادشاه است طرم نامند و مقام آل جستان نیز در آنجاست و فرمانروائی دیلم با آنهاست ... این سرزمین سراسر درخت و بیشه است و بیشتر آن در قسمتی که روبروی دریا و طبرستان است به گیلان تعلق دارد.»[9]
این نوشته در اشاره به طارم به عنوان مقام آل جستان تا حدودی محل تردید است؛ طبق مآخذ معتبر در سال تألیف «صورة الارض» مقر فرمانروائی آل جستان رودبار الموت بوده است. در برخی از دورهها گیلان و دیلم یا دیلمان دو منطقه کاملا جدا از یکدیگر بودهاند. این جدایی در کتاب «حدود العالم من المشرق الی المغرب» که به سال 372 تألیف شده به وضوح دیده میشود.
مؤلف حدود و موقعیت و مساحت هریک از این دو ناحیت را جدا از یکدیگر مشخص میسازد. ابتدا در مورد دیلمان مینویسد:
نقشه دیلم و طبرستان در کتاب صورة الارض تألیف ابن حوقل
«دیلمان ناحیتی است دیلم خاصه که از این ناحیت باشند میان طبرستان و جبال و گیلان و دریای خزران نهاده است و این مردمان دو گروهاند یک گروه بر کران دریا باشند و دیگر گروه اندر کوهها و شکستگیها، و گروهی اندر میان این هردو قوم است. اما اینکه بر کران دریاست ایشان را 10 ناحیت است خرد چون: لترا، وارپوا، لنکا، مرد، جالکرود، کرکرود، دیناررود، جوداهنجان، ملان رودبار، هوسم، و از پس کوه برابر این 10 ناحیت 3 ناحیت بزرگ است چون: وستان، شیر، پژم، و هرناحیتی را از این ناحیتها، ناحیتها و دههای بسیارست و اینهمه اندر مقدار 20 فرسنگ است اندر 25 فرسنگ. و این ناحیت دیلم ناحیتی است آبادان و با خواسته و مردمان وی همه لشکریاند یا برزیگر و زنانشان نیز برزیگری کنند و ایشان را هیچ شهری با منبر نیست و شهرشان کلار است و چالوس.»[10]
سپس در تعریف گیلان میگوید:
ص: 37
«گیلان ناحیتی است جدا میان دیلمان و جبال و آذربادگان و دریای خزران و این ناحیتی است بر صحرا نهاده میان دریا و کوه با آبهای روان بسیار، و یکی رودی است عظیم سپیدرود خوانند، میان گیلان ببرد و به دریای خزران افتد و این گیلان دو گروهند یک گروه میان دریا و این رودند و ایشان را این سوی رودی خوانند و دیگر گروه میان رود و کوهاند ایشان را از آن سوی رودی خوانند، اما ازین سوی رودیان را 7 ناحیت است بزرگ چون: لافجان، میالفجان، کشکجان، برفجان، داخل، تجن، جمه. و اما آنکه از آن سوی رودیاناند ایشان را 11 ناحیت است بزرگ چون: حانکچال، ننک، کوتم، سراوان، پیلمانشهر، رشت، تولیم، دولاب، کهنرود، استراب، خانبلی. و هر ناحیتی را از این دههاست سخت بسیار و این ناحیت گیلان ناحیتی آبادان و بانعمت و توانگرست ...»[11]
از قرن پنجم تا دوره مغول در مآخذ و منابع معتبر شرح قابل توجه و دقیقی در مورد حدود و موقعیت گیلان دیده نمیشود.
برطبق اطلاعاتی که حمد الله مستوفی در «تاریخ گزیده» میدهد ایران در عهد پادشاهان مغول شامل 20 بخش به قرار ذیل بوده و گیلان یکی از این بخشهای بیستگانه محسوب میشده است:
1- عراق عرب 2- عراق عجم 3- آذربایجان 4- ارّان و مغان 5- شیروان 6- گرجستان 7- ملک روم 8- ولایت ارمن 9- دیاربکر و ربیعه 10- کردستان 11- خوزستان 12- فارس 13- شبانکاره 14- کرمان و مکران و هرموز 15- مفازه میان کرمان و سیستان 16- قهستان و نیمروز و زاولستان 17- خراسان 18- مازندران 19- قومس و جرجان 20- گیلان.
گرچه در این تقسیمبندی، گیلان، به عنوان استان بیستم ایران معرفی شده ولی نباید فراموش کرد که این سرزمین در دوره مغول نیز تابع حکومت مرکزی نبوده و خطّه مستقلی محسوب میشده است.
در عهد صفویه، ایران به 4 والینشین و 13 بیگلربیگینشین تقسیم شده بود.
برطبق مدارک و مآخذ موجود از جمله کتاب «نظام ایالات در دوره صفویه» تألیف رهربرن گیلان در دوره مزبور یکی از ایالات چهارگانه ایران شناخته شده بود. نباید فراموش کرد که قبل از شاه عباس اول حکومت مرکزی تسلطی بر این سرزمین نداشت. در ابتدای دوره صفویه نه تنها گیلان بلکه سایر ولایات نیز وابستگی اندکی به حکومت مرکزی داشتند. حکام ولایات هریک مبالغی باج میدادند و گاه نیز در دربار حضور یافته نسبت به شاه ادای احترام میکردند. «بعدها دستگاه سلطنت کوشید که داخل سلسلههای محلی، هرچه بیشتر فرمانروایان را تحت نفوذ خود درآورد. آنگاه از اواسط دوره فرمانروائی شاه طهماسب اول تلاشهایی شد که فرمانروایان محلی را از قدرت برکنار سازند و اولیای دولت قاهره را به جای ایشان منصوب سازند.»[12]
به طوری که از منابع و مآخذ موجود استنباط میشود گیلان و فرمانروای آن خان احمد در میان سایر ایالات از موقعیت خاصی برخوردار بودهاند.
مؤلف کتاب «نظام ایالات در دوره صفویه» در مورد القاب والیان مینویسد:
«در مورد والیان این معمول است که همیشه بعد از عالیجاه همواره القاب بسط داده میشود و این بسط یا به صورتی اضافی است که فوقا به آنها اشاره شد و یا به صورت مختصرتر ... یک بار نیز عمدة الحکام الکرام قدوة الولات العظام ...»[13] و این یک بار مربوط به فرمان ابو طالب میرزا به خان احمد والی گیلان است.
گردنکشی و نافرمانی خان احمد از شاه عباس اول آتش اختلاف را دامن زد و موجبات جنگ را فراهم ساخت. لشکریان سلطان صفوی بر قوای خان احمد غلبه کردند، وی ناچار خاک گیلان را ترک کرده به پادشاه عثمانی پناهنده شد. در این موقع شاه عباس به اقداماتی در جهت کاهش اهمیت و اعتبار گیلان دست زد، از آن جمله وزارت تیول و خالصه و ممیزی کل گیلان را به عهده مسیحا خواجه روح الله وزیر خراسان محول ساخت و «وزرای گیلان همه به عنوان زیردست او تلقی میشدند. در فرمان انتصاب وزیر ... از وزرای جزو گیلان صحبت میشود.»[14] اسکندر منشی مؤلف «تاریخ عالمآرای عباسی» نیز متذکر شده است که زمانی وزرای گیلان، قزوین، مازندران و مشهد از عمال و گماشتگان میرزای عالمیان وزیر کل خراسان بودهاند.
مؤلف «نظام ایالات در دوره صفویه» مینویسد هنگام سلطنت شاه عباس دوم در گیلان چند منطقه کوچکتر را تبدیل به حکومت کرده بودند. ولی نام این مناطق را ذکر نکرده است.
در دوره افشاریه وضع ایران از نظر تقسیمات کشوری با دوران صفویه تفاوت زیادی نداشت.
قاجاریان تقسیمات کشوری را تغییر دادند. در دوره پادشاهی فتحعلی شاه که مصادف با آغاز قرن سیزدهم هجری بود کشور ایران به 5 ایالت و تعدادی ولایت تقسیم شد.
ولایات مهم را درجه اول و ولایات کوچک را درجه دوم به حساب آوردند.
شگفت آنکه گیلان با وجود اهمیت فوق العادهای که داشت در شمار 5 ایالت بزرگ ایران قرار نداشت و جزو ولایات درجه دوم بود. 5 ایالت بزرگ عبارت بودند از: خراسان، آذربایجان، کرمان، فارس و خوزستان.
یک سال پس از تصویب متمم قانون اساسی یعنی در سال 1325 هجری قمری قانون تشکیل ایالات و ولایات به تصویب دومین دوره قانونگزاری مجلس شورای ملی رسید. در ماده 2 قانون مزبور تعریف ایالت و اسامی ایالات ایران چنین تعریف شده است:
«ایالت قسمتی از مملکت است که دارای حکومت مرکزی و ولایات حاکمنشین جزء است و فعلا منحصر به 4 ایالت است: آذربایجان، کرمان و بلوچستان، فارس و بنادر، خراسان و سیستان.»
ص: 38
نقشه تقسیمات کشوری در آبانماه سال 1316
ولایت در قانون تشکیل ایالات و ولایات چنین تعریف شده است:
«ولایت قسمتی از مملکت است که دارای یک شهر حاکمنشین و توابع باشد اعم از اینکه حکومت آن تابع پایتخت یا تابع مرکز ایالتی باشد.»
در قانون مزبور اسامی ولایات و تعداد آنها ذکر نشده بود، ولی در عمل 12 ولایت وجود داشت که عبارت بودند از: استرآباد، مازندران، گیلان، زنجان، کردستان، لرستان، کرمانشاهان، همدان، اصفهان، یزد، عراق و خوزستان.
مؤلف «کلیات جغرافیای طبیعی و تاریخی ایران» مینویسد:
«در سال 1341 هجری قمری (1302 شمسی) ایران دارای 8 ایالت به شرح زیر بود:
1- آذربایجان 2- گیلان 3- مازندران 4- استرآباد 5- خراسان (ولایات شرقی قاینات، قهستان و سیستان جزو آن محسوب میشدند) 6- ایالت کرمان که مشتمل بر بلوچستان و مکران و بنادر دریای عمان بود 7- فارس که لارستان و کهکیلویه و بنادر خلیج فارس از مضافات آن بود 8- ایالت خوزستان، ولایات دیگر شامل ولایات غربی، لرستان و کرمانشاهان و کردستان و ولایات مرکزی که ناحیه وسیع عراق عجم را دربر میگرفت، هر ولایت مشتمل بر چند بلوک و هربلوک مشتمل بر چند محال بود.»[15]
پس از قانون تشکیل ایالات و ولایات اوّلین قانون مدوّن تقسیمات کشوری در آبانماه 1316 تهیه و تصویب گردید[16]. براساس این قانون کشور ایران به استانهای شمال، غرب، جنوب، شمال غرب، شمال شرق و مکران تقسیم شد. از زمان تصویب این قانون تغییر تقسیمات کشور در اختیار هیئت وزیران قرار گرفت و هرنوع تغییری موکول به تصویبنامه هیئت وزرا شد.
نقشه تقسیمات کشوری در دیماه سال 1316
توابع استان شمال، شهرستانهای گیلان- تنکابن- مازندران- گرگان- تهران- قزوین- قم و ساوه- کاشان- اصفهان- اراک (عراق)- گلپایگان و محلات- خمسه- سمنان و دامغان بود.
براساس قانون مذکور و صورت ضمیمه آن، شهرستان گیلان شامل مناطق زیر بود:
1- حومه فومنات- صومعهسرا- لشتنشا- کوچصفهان. (مرکز:
کوچصفهان)
2- پهلوی- چهار فریضه- خمام- گسکر. (مرکز: بندر پهلوی)
3- رحمتآباد- رودبار- سیاهکل- دیلمان- چهارلو. (مرکز:
رودبار)
4- لاهیجان- رانکو- دهشال. (مرکز: لاهیجان)
5- گرکانرود- اسالم- طوالش. (مرکز: گرکانرود)
شکل تقسیمات سیاسی و اداری فوق چند ماهی بیش دوام نیاورد و در 19 دیماه همان سال طی تصویبنامهای[17]، مصوبه قبلی اصلاح گردید و استانها از استانهای شمال، جنوب، شمال شرق، شمال غرب، غرب و مکران به استانهای یکم تا دهم تغییر یافت. براساس اصلاحیه فوق کشور ایران به 10 استان، 49 شهرستان و 290 بخش تقسیم شد. هراستان از چند شهرستان و هرشهرستان از چند بخش و هربخش از چند دهستان و هردهستان از چند ده تشکیل میشد.
استان یکم شامل شهرستانهای مشروحه زیر بود:
1- شهرستان زنجان: شامل 5 بخش به نامهای زنجان، ابهر، سیردان،[18]
کتاب گیلان ؛ ج1 ؛ ص38
ص: 39
قیدار و ماهنشان.
2- شهرستان قزوین: شامل 6 بخش به نامهای قزوین، صدرآباد، ضیاءآباد، معلم کلایه، آوه و قشلاق.
3- شهرستان رشت: شامل 8 بخش به نامهای رشت، صومعهسرا، رودبار، لاهیجان، بندر پهلوی، کوچصفهان، خمام و لنگرود. (با توجه به مصوبه آبانماه 1316 و همچنین مصوبه تشکیل شهرستان فومن در سال 1323 به نظر میرسد بخش صومعهسرا که در اینجا آمده است همان فومنات باشد چون بخش صومعهسرا در سال 1323 همزمان با تبدیل بخش فومن به شهرستان به عنوان بخش شناخته شد.)
4- شهرستان ساوه: شامل 2 بخش به نامهای ساوه و نوبران.
5- شهرستان سلطانآباد: شامل 4 بخش به نامهای سلطانآباد، فرمهین، ترخوران، سربند و وفس.
6- شهرستان شهسوار: شامل 3 بخش به نامهای شهسوار، نوشهر و رودسر.
پس از سال 1316 در 21 شهریورماه 1317 بخش شفارود که در حوزه شهرستان اردبیل استان سوّم قرار گرفته بود از آن استان منتزع و ضمیمه شهرستان رشت استان یکم[19] گردید که با این الحاق تعداد بخشهای شهرستان رشت به 9 بخش رسید. در سال مذکور نام سیاهدهن به تاکستان تغییر یافت.
در 14 فروردینماه 1320 بخش لنگرود از شهرستان رشت منتزع شد و به شهرستان شهسوار ملحق گردید.[20] در سوم آذرماه همان سال دوباره بخش لنگرود از شهسوار جدا شد و به رشت پیوست. در پی این انتزاع و الحاق بخش رودسر نیز در نهم دیماه 1320 از شهسوار مجزّا شد و جزء شهرستان رشت گردید.[21] با در نظر گرفتن این تغییرات تعداد بخشهای شهرستان رشت تا پایان سال 1320 به 10 بخش رسید و تا سال 1323 تغییراتی عمده در استان یکم مشاهده نشد فقط روستاهای نرجه- نوده- قرقسین- تاکستان و قنبر شاه از بخش بوئین قزوین منتزع شد و ضمیمه بخش ضیاءآباد همان شهرستان گردید.[22]
از سال 1323 تغییراتی در استان یکم ایجاد شد که قابل توجه بود، زیرا طی آن شهرستانها و بخشهای جدیدی بوجود آمد.
در 22 مرداد 1323 بخشهای پهلوی و شفارود که از توابع شهرستان رشت بودند از شهرستان مذکور منتزع شده هریک به شهرستان جدیدی تبدیل گردیدند[23]. در 24 بهمن 1323 بخش فومن از شهرستان رشت منتزع شد و به شهرستانی مستقل تبدیل گردید. همزمان با انتزاع این شهرستان، در محدوده دهستانهای گسکر و صومعهسرا بخش جدیدی به نام بخش صومعهسرا ایجاد شد که از نظر تابعیت، جزء شهرستان جدید التأسیس فومن[24] بود. در 30 بهمن 1323 در محدوده دهستان زرند شهرستان ساوه، بخش زرند تأسیس شد[25] و وضعیت تقسیمات استان یکم تا سال 1325
در همان سال شهرستان شهسوار از استان یکم منتزع گردید و به استان دوّم ملحق شد.[26] در 29 تیرماه 1324 بخش لاهیجان از بخشهای تابعه شهرستان رشت به شهرستان تبدیل گردید و 2 بخش رودسر و لنگرود نیز از شهرستان رشت جدا شده تابع شهرستان لاهیجان شدند.[27] در 18 آذرماه همان سال مرکز شهرستان طوالش، که در شفارود قرار گرفته بود، به هشتپر منتقل شد و آخرین تغییری که در سال 1324 انجام گرفت تأسیس بخش سیاهکل در شهرستان لاهیجان و در محدوده دهستانهای سیاهکل و دیلمان بود. مرکز آن قصبه سیاهکل تعیین شد (27 اسفند 1324) مرکز بخش، لشتنشا نیز در 28 اسفند 1324 دهستان لشتنشا از توابع کوچصفهان تعیین گردید.
بخش و شهرستان شفارود که از سال تأسیس شهرستان در آن محل (1323) گاهی شهرستان شفارود و گاه شهرستان طوالش نامیده میشد در تاریخ 9 آذر 1325 طی تصویبنامهای به اسم سابق خود یعنی خمسه طوالش نامیده شد.[28] در سال 1325 دهستان طارم سفلی از توابع شهرستان زنجان از شهرستان تابعه خود منتزع و به شهرستان قزوین ملحق گردید.[29]
ص: 40
در محدوده دهستان جعفرآباد شهرستان ساوه به تاریخ 30 شهریور 1326 بخش جدید جعفرآباد تأسیس شد[30] و در بیست و سوم مهرماه 1326 شهرستانهای ساوه و قزوین از استان یکم منتزع گردیده ضمیمه استان جدید التأسیس تهران شد.[31]
در مهرماه 1329 دو بخش طالش دولاب و ماسال، که هرکدام شامل دهستانهای زیر بودند، تأسیس شدند:
1- بخش طالش دولاب با ترکیب دهستانهای شفارود، پرهسر، خاشابر، میانده و گیل دولاب. مرکزیت این بخش روستای پونل میباشد.
2- بخش ماسال از ترکیب دهستانهای ماسال و شاندرمن و مرکز آن بازار ماسال تعیین گردید.
در سال 1336 طی مصوبه شماره 23276 در محدوده بخش تفرش شهرستان اراک، شهرستان تفرش تأسیس شد. بخش رودسر که تا تاریخ 28 خرداد 1337 از توابع شهرستان لاهیجان بود از شهرستان مذکور منتزع شد و به شهرستان مستقلی تبدیل شد.[32] در همان سال دهستان حسن کیاده از بخش آستانه شهرستان لاهیجان جدا شد و به بخش تبدیل گردید.[33] یک سال بعد در 25 شهریور 1338 بخش لنگرود با کلیه روستاهای تابعه از شهرستان لاهیجان منتزع شد و به صورت شهرستان مستقلی درآمد.[34]
در 16 آبان 1338 بخش رودبار نیز از شهرستان رشت جدا شد و به شهرستان مستقلی تبدیل گردید. در محدوده دهستان عمارلو این شهرستان بخش عمارلو به مرکزیت جیرنده تأسیس شد. دهستانهای رحمتآباد و حومه، بخش حومه شهرستان رودبار را تشکیل میدهند.[35] همزمان با تشکیل شهرستان رودبار، بخش صومعهسرا نیز که از توابع شهرستان فومن بود به سطح شهرستان ارتقاء یافت و دهستان تولم این شهرستان نیز به بخش تولم تبدیل شد که مرکز آن قریه ماتک[36] بود. بخش آستارا که از سال 1316 در تابعیت استان قرار داشت و در تاریخ 24 مهرماه 1337 تبدیل به شهرستان شده بود[37] در 22 خرداد 1339 از استان سوّم منتزع و ضمیمه استان یکم گردید.[38] در 19 تیرماه 1339 طی مصوبه شماره 11438 در محدوده دهستان شفت مربوط به شهرستان فومن بخش شفت تأسیس گردید. تا سال 1339 به غیر از استانهای جدید التأسیس که با اسم مشخص میشد باقی استانها با شمارههای 1 تا 10 و گاه نامهای اصلی خود نامیده میشدند، ولی از 21 اردیبهشتماه 1339 با توجه به ماده 13 قانون وظایف و اختیارات استانداران (دولت مکلف است با توجه به سوابق تاریخی نام استانها را تعیین و اعلام نماید). نام استانها تغییر یافت و استان یکم، به استان گیلان تبدیل شد. در تاریخ 7 بهمن 1340 شهرستان اراک از استان گیلان منتزع و به استان تهران ملحق گردید.[39] در 27 اسفند 1340 مرکز بخش تولم از توابع شهرستان صومعهسرا که ماتک تعیین گردیده بود به مرجقل انتقال یافت و در چهارم بهمنماه 1343 نام بندر و بخش حسن کیاده به فرحناز تبدیل شد.[40] روستای شلمان از توابع شهرستان رودسر در 26 شهریور 1345 از این شهرستان منتزع شد و ضمیمه شهرستان لنگرود گردید.[41]
شهرستان زنجان که تا تاریخ 6 مرداد 1348 از توابع استان گیلان بود از استان گیلان منتزع گردید و در محدوده آن شهرستان فرمانداری کل زنجان تأسیس شد.[42]
از سال 1348 تا سال 1351 تغییری در استان گیلان بوجود نیامد، ولی از سال 1351 به بعد پارهای تحولات انجام شد که مربوط به تغییر نام و تأسیس یک شهرستان و چند بخش جدید بود.
در 16 دیماه 1351 نام شهر رضوانده به شهر رضوان و در 22 شهریور 1356 نام روستای باز قلعه لات از توابع بخش مرکزی شهرستان رشت به «بازدژ» و در 27 اسفند همین سال نام شهرستان طوالش و مرکز آن هشتپر به تالش تغییر پیدا کرد.
تقسیمات بعد از انقلاب اسلامی
پس از انقلاب اسلامی در تاریخ 20 شهریور 1358 نام بندر پهلوی به بندر انزلی تغییر[43] یافت و نام روستای زیده بالا از توابع بخش مرکزی فومن به سردار جنگل تبدیل شد.[44]
در تاریخ 28 بهمن 1358 در محدوده دهستانهای املش و کجید واقع در بخش مرکزی رودسر بخش املش تشکیل شد، اما روستاهائی که ذیلا نام برده میشوند جزو این بخش جدید التأسیس قرار نگرفتند:
اشکیت، چماقستان، تازهآباد، بالا محله، شیخ محله، میان محله سورکوه، بالا چهارده، پائین چهارده، تمیجان، پائین محله سورکوه، دلاک محله، کهنه گوراب، کرف محله، دیودره، سفید اربن، سپردان، سرگله، ششصدی سیویر، پرامسرا، گرماسرا، سوختهکیش، هلوسرای پائین، بالا هلوسرا، للیج گوابر، ازاربن.
در 28 اسفندماه سال 1358 در محدوده بخشهای آستانه اشرفیه و حسن کیاده شهرستان جدیدی به نام شهرستان آستانه اشرفیه تأسیس شد[45] و در تاریخ 4 خرداد 1359 نام حسن کیاده از توابع شهرستان آستانه اشرفیه به کیاشهر تغییر یافت.[46]
ص: 41
در تاریخ شهریور 1359 نقاط جغرافیائی، پاچنار- قرهتیکان بالا- قره تیکان پائین- مزرعه پاچنار شمالی- تله سیاه- شرکت ایران راه از بخش طارم سفلای شهرستان قزوین منتزع شده تابع بخش عمارلوی شهرستان رودبار گردیدند.[47]
قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری
اشاره
قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری در تیرماه سال 1362 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. براساس این قانون یک واحد جدید سیاسی به نام دهستان در کشور پیشبینی گردید و برای تشکیل دهستان معیارها و ضوابط بخصوصی نیز در ماده 4 قانون در نظر گرفته شد.
در اجرای قانون مزبور استان گیلان در تاریخ 30/ 11/ 63 دارای 11 شهرستان، 31 شهر، 22 بخش و 56 دهستان گردید و پس از آن تا سال 1370 در تقسیمات گیلان تغییری حاصل نگردید؛ لیکن از سال 1370 به بعد تقسیمات مزبور تغییر کرد. در آخرین بررسیهای حاضر تا پایان شهریور 1373 با توجه به تغییرات انجام شده، استان گیلان دارای 11 شهرستان، 27 بخش، 34 شهر، 95 دهستان و 3043 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) میباشد که به تفصیل شرح داده میشود.
نقشه استانهای کشور طبق آخرین تقسیمات در سال 1373
ص: 42
استان گیلان در تقسیمات کشوری، شهریورماه 1373
ص: 43
شهرستان آستارا
اشاره
شهرستان مزبور که مرکز آن شهر آستارا میباشد دارای 1 بخش به نام بخش مرکزی است. بخش مرکزی از 3 دهستان مشتمل بر 106 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده که عبارتند از: حیران، لوندویل و ویرمونی.[48]
دهستان حیران:
این دهستان دارای 30 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای گیلاده میباشد.
آقمسجد، باسکم چال، بهارستان، پاسگاه آقچای، پاسگاه بهارستان، چملر، حاج امیرونه بین بالا، حاج امیرونه بین پائین، حیران سفلی، حیران علیا، حیران وسطی، داش دیبی، دگرمانکشی، دمیراوغلی کش، زره ژیه، سواژیه، سیج، شادقولا[49]، شیله، صیادلر، فندق پشته، گودی اولر، گیلاده، لاطون، مشند، موهنی، میناهونی، هلستون، هوژیه و هونستان.
دهستان لوندویل:
این دهستان دارای 42 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای لوندویل میباشد.
آقاجان محله، اسبه نه، بابا علی، باغچهگری، باش محله لوندویل، بهرام محله، توراده، جواد علی محله، چلوند، چلوند بالا، چلوند پائین، خان بلاغ، خان بلاغی، خان حیاطی، خسرو محله، خلج محله، خلیفه حیاطی، خلیلهسرا، دلیم، دیله، رحیم محله، سرالیوه، سلی، سهراب محله، سیبلی، شوان، شیری حیاطی، عزیز بیک حیاطی، عنبران کومه، قرهسو، قنبر محله، کانرود، کردهسرا، کشتهدل، کفتربر، کوته کومه، گل ییلاق، گوراده، گونش، لوندویل، میهکومی و نظر محله.
دهستان ویرمونی:
این دهستان دارای 34 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای ویرمونی میباشد.
باغچهسرا، برزنا، بیجاربین، بیبی یانلو، ترک محله، تله خان، جبرئیل محله، جلالآباد، خانههای آسیاب، خشک دهنه، دربند، سوژایه، شاطارود، شونان، شونده چولا، شیخ علی محله، شیخ محله، صیادلر، عباسآباد، عسکرآباد، عسکر محله، عنبران محله، عوضلر، عوض لر صیادلر، غلام محله، قلعه، کشفی، لمیر محله، مرغداری شماره 3، مرغداری شماره 5، ویرمونی، هودشت، هودول و هوده.
شهرستان آستانه اشرفیه
اشاره
مرکز این شهرستان شهر آستانه اشرفیه است. در محدوده شهرستان مزبور 2 شهر به اسامی آستانه اشرفیه و کیاشهر قرار دارند. این شهرستان از 2 بخش و 5 دهستان مشتمل بر 91 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است.[50]
بخش کیاشهر:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 2 دهستان است. مرکز بخش، شهر کیاشهر میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: دهگاه و کیاشهر که مجموعا 30 آبادی دارند.
دهستان دهگاه:
این دهستان دارای 14 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دهگاه میباشد.
انبارسر، بالا محله گیلده، پایین رودپشت، پایین محله گیلده، دستک، دشمن کرده، دهگاه، دهنه سر سپیدرود کهنه، سلیم چاف، صیدگاه تازهچای، صیقل ده، لله وجهسر، لوخ و محسنآباد.
دهستان کیاشهر:
این دهستان دارای 16 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دهسر میباشد.
اشمان دهکا، اشمان کماچال، امیر کیاسر، ایستگاه رادیو و تلویزیون کیاشهر، دهسر، زارم کلایه، سالکده، صفرابسته، صیدگاه شیلات امیر کیاسر، لب دریا لسکو کلایه، لسکو کلایه، لاکوژده، محسنآباد پایین، نبی دهکا، نقره ده و نوبیجار محله.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 3 دهستان است. مرکز بخش، شهر آستانه اشرفیه میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: دهشال، کیسم و گورکا که مجموعا 61 آبادی دارند.
دهستان دهشال:
این دهستان دارای 17 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دهشال میباشد.
امیر هنده، پشل، تازهآباد فوشازده، تاسنده، داخل، درگاه، دهشال، زیر ده، سوخته کوه، ششکل، صیقلسرا، فوشازده، کارسیدان، کلیدسر، لیشکا، لشکام و نوشر.
دهستان کیسم:
این دهستان دارای 23 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کیسم میباشد.
امشل، امیر هنده، بازان، بیربنه پایین، بیربنه بالا، پنجاه، تجن، تجن گوکه، تهام، خلشاچهارده، سالستان، سیاه کوچه، شیرکوه چهارده، کاچاچهارده، کته شصت آبادان، کته شصت آبادان چهارده، کلده، کماچال بالا محله، کماچال پایین محله، کیسم، کیسم جوگل، گاچرا چهارده و نیاکو.
دهستان گورکا:
این دهستان دارای 21 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای گورکا میباشد.
ایشلیکی، اسطلخ بیجار، پرگاپشت مهدیخانی، پرگاپشت یاورزاده، تمچال، جوپشت، چورکوچان، جوشادستان،[51] خشکاروندان، شادبندری،[52] کشل آزادسرا، کشلآزاد محله، کینچاه، گوراب جوار، گورکا، گوهردان، لفوت بالا، لفوت پایین، ماشک تهرانچی، مردم کده و نازکسرا.
شهرستان بندر انزلی
اشاره
شهرستان مزبور که مرکز آن شهر بندر انزلی است دارای 1 بخش به نام بخش مرکزی میباشد. بخش مرکزی از 2 دهستان مشتمل بر 34 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده که عبارتند از: چهار فریضه ولیچارکی
ص: 44
حسنرود.[53]
دهستان چهار فریضه:
این دهستان دارای 24 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کپورچال میباشد.
آبکنار، اشبلا، اشترکان، بشمن، پلیس راه کپور چال آستارا، تربهبر، چاه بیجار، خمیران، دامداری شماره 1 انزلی، رودپشت، سنگاچین، سیاه خالهسر، سیاه وزان، شیلسر، علیآباد، قرارگاه تیپ یکم 52 قدس، کپور چال، کچلک، گرکان، کلویر، کوچک محلّه، گلوگاه، بشم، ماهروزه و معاف.
دهستان لیچارکی حسنرود:
این دهستان دارای 10 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای لیچارکی حسنرود میباشد.
پادگان الزهرا، تأسیسات نظامی نیروی دریایی، تربگوده، حسنرود، دهکده ساحلی، شانگهای پرده، شاهور، طالبآباد، گلشن و لیچارکی حسنرود.
شهرستان تالش
اشاره
مرکز این شهرستان شهر هشتپر است. در محدوده شهرستان مزبور 4 شهر به اسامی پرهسر، رضوانشهر، ماسال و هشتپر قرار دارند. این شهرستان از 3 بخش و 12 دهستان مشتمل بر 627 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است.[54]
بخش رضوانشهر:
اشاره
این بخش دارای 2 شهر و 4 دهستان است. شهرهای بخش رضوانشهر عبارتند از: رضوانشهر (مرکز بخش) و پرهسر و دهستانهای آن خوشابر، دیناچال، گیل دولاب و ییلاقی ارده میباشند که مجموعا 120 آبادی دارند.
دهستان خوشابر:
این دهستان دارای 36 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای شانکاور میباشد.
آرکند، آقاجان محله، آلان، آهنگر محله، باسکه مشم، باناصر، بن منیکش، بنگاه، بیجارکن، پلختار، پلنگ پاره، چاخ، چکوچهپشت، خالدشت، خیلگاوان، درواز، دشت میان، دیلج محله، رزدار، رودبارسرا، رینج محله، سرک، سکام، سیاه بیل، شانکاور، شیخ محله، شیربچهپیر، شیروا، شیشار، گالشخیل، ملالپائین، وانگاه، و رزمی، وزشت و ویشهسرا.
دهستان دیناچال:
این دهستان دارای 30 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بازار دیناچال میباشد.
آبویار، آلکام جلالوند، اردهجان، الکان، بازار دیناچال، بخش بیک محله، برهسرا، پیش محله، پیلمبرا، جنبهسرا، چران، حوریان، خلخالیان، دیگهسرا، دیناچال، رودکنار، سندیان، سنگده بالا، سنگده پائین، سیاه مکان، سیمبری خاله، شرشر محله، صیقلسرا، قلم باغ آلکام، کلاب، کوهستان، کیش خاله، مازوپشت، مقدمی محله آلکام و نوکنده.
دهستان گیل دولاب:
این دهستان دارای 20 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دارسرا میباشد.
الله بخش محله، بداغ محله، تازهآباد، چنگریان، خلیل محله، خیمهسر، دارسرا، رودسر، ساسانسرا، سیاه بلاش بالا، سیاه بیل، شادکوه[55]، شفارود، صنایع چوب و کاغذ چوکا، صیدگاه شفارود، طارمسرا، کلیمان، گیل چالان، لاکتاسرا و میانرود.
دهستان ییلاقی ارده:
این دهستان دارای 34 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای ارده میباشد.
آقمسجد، ارده، برزکوه، برین، بارگام، تت بالو، جلوبرداشت، جان گریه، چاران، چروده، خجه دره، دشتانسر، دشت دامن، دکان بیجاری، دیانسر، رزدارستان، روشنده، زندانه، سرداوین، سفیددشت، سندیکه، سنگده، سیاهلرز، کوره رودبار، کهنه کلان، کهنه که، گیلیار، لتوم، لرزه، لوسه و انجه، میانرود، نوده و سکه و ویسادار.
بخش ماسال شاندرمن:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 2 دهستان است.
مرکز بخش شهر ماسال میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: ماسال و شاندرمن که مجموعا 113 آبادی دارند.
دهستان شاندرمن:
این دهستان دارای 71 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بازار جمعه میباشد.
آرنجپا، آستهسر، اسطلخ زیر، امامزاده شفیع، انجیلان، انگولش، اورما، اولم، بازار جمعه، برگسرا، برج راه، بنهسرا، بیاچال، بیتم، پاشکم، پشت، پلنگسرا، پنگاپشت، پیرسرا، تالبدره، توسهسرا، چالهسرا، چای خاله، چپهزاد، چماچار، چموشدوزان، چوتاش، چورک موزان، چت بن، حاجی بیجار، حاجیبیجار وجاسنسی، خرف کوره، خشکهدریا، خلورجان، خواجه شم، دران، دلیجان، دوله کوه، رزین دول، زرابچه، زردول، سرخه سنگان، سیاه دوله، سیاهکوه، سیاه مرد، شالکه، شیخنشین، عنبر ادول، طالشی، قران، کفود، کفود مژده، کوههبن، کوره جان، کیش خاله، گرمسر، گسکمیجان، گل گل، لتشت، لچور، لله کن، مشه که، معاف، ملک بگور، ملک جهان، مماز دول، میرمحله، نیلاش، ودان و وزمتر.
دهستان ماسال:
این دهستان دارای 42 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای طاسکوه میباشد.
آهکلان، اسب ریسه، پرسه نسا، پیرسرا، تالارگاه، تبرسرا، توتنسا، تولی نسا، چسلی، خروم، خون، خری دول، دول کوه، ریزهمندان، سراکه، سلیمآباد، سوئه چال، سوتهکش، سیاه دول، سید محله، شالما، شالماکوه، طاسکوه، طبق سر، کلهسر، کوچکام، کوه ربار، کیش خاله، کیش خانی، گاومیشبان، گرمخانی، گنذر، لیپا، لیر، لکه پشته، ماسوله خانی، مهدیخان محله، میرمحله، نسا، وردوم، ورمیه و ویزهدول.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 6 دهستان است. مرکز بخش شهر هشتپر میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: اسالم، ساحلی جوکندان، طولارود، کوهستانی تالش، گرگانرود و لیسار که مجموعا 394 آبادی دارند.
ص: 45
دهستان اسالم:
این دهستان دارای 87 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای اسالم میباشد.
آلالان قدیم، ارشاد محله (سیاهچال)، اسالم، اسب سیاه، اسبه بونی، الکری، الله ده، اله ده، انده، بالاده، بالاده دخاله کوه، بداغ محله، پنبه پشته، پیر لیلی، پیر هرات، ترک محله آلالان قدیم، تقیسرا، جنگ میره، چارسو، چنحره محله، چواژیه، حاج بهرام محله، حاج شهباز محله، حاجیه محله، خاله سرای میانده، خاله سرای پنجاه و نه، خاله سرای پنجاه و هفت، خانقاه بالا و پائین، خرجگیل، خرخونی، خطایی، خلیان، خلیفآباد، دراز محله، درزی محله، درواج محله، دریابن، دزدی قلعه، دوله زمین، رستم محله، رنگرج محله، روهام بیک محله، زروان، زمان محله، سیاه بیل، سی بستان، شیخسرا، طاهر بیک محله، علیسرا، غریب محله، قندیسرا، کاربند، کرمدول، کریمسرا، کشاورز، کلهسرا، کوره رود، گتگسر، گیجو، گیسوم، گیلک محله آلالان، گیلانده، گیلانده، لاچو محله، لاکتاشن، لرزه ده، لرزیره پشت، لک، لومه دشت، لون بالاده، لمیر، لمیر سفلی، لمیر علیا، لوابن، متش، ملا محله، مناری پشته، نارنج دول، ناو، ناو بالا، ناو پائین، ناورود، واردهسرا، ورگه دره، ویش خس محله، یاری محله و یگانه محله.
دهستان ساحلی جوکندان:
این دهستان دارای 25 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای چلونهسر (چلونصر) میباشد.
انوش محله جوکندان، پشته، پیسرا، ترک محله، تره طول گیلان، تیتک، جماکوه، جوکندان بزرگ، چلونصر، خاصهسرا، خواجهگری، دولبین، دیراگری، دیزگاه محله، رهنما محله، سراگاه، سیاهگل، شرکت بیسیم گاز، شیخ محله، شیلان، قروق، قنبر محله، کواکری، نصور محله و نعلبند.
دهستان طولارود:
این دهستان دارای 37 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای طولارود میباشد.
ارباسر، اسبسرا، انوش محله، اوله دشت، برزگرو، بسنمسر، پالوته، تازه آباد، ترشاپور، تکیآباد، جولندان، چالهخونی، حایمر، حیان، خلیفهگری، درازلو، دولهکری، دهنه سیاهدرون، ریک، سئونسر، سوراپشت، سیاهونی، شارسول[56]، طولارود، عنبراپشت، کله دشت، کندهسرا، کیشا ویشه سفلی، کیشا ویشه علیا، گوخس، للکه پشته، میانکوه، نیککری، وزنه سر، هره شوندشت و هندهگران.
دهستان کوهستانی تالش:
این دهستان دارای 68 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کیش دیبی میباشد.
آقاولر، آلشه چال، اسبسرا، اسب عمر، اوا، براپشت، بسک، بلوره پشت، بوراپشت، بیابند، بیگلو، بیلیابین، پشتههیر، پیراکری، تنده بین، تنگاب، جنگو، حسن دایرمان، دولهسر، دیزگاه، دیگ لی، ذولتنگ، رزه، رسمجی، زربیل، سیاویچال، سرابند، سرداب خانه پشت، سله یوردی، سنابند، سنگ سرا، سیاه پشت، سیاهونی، سیغ چال، سیلهسر، شیله وشت، طول، طول گیلان، قاضی هونی، قلعه بین، قلعه چال، قلعهزار، کبودمهر، کراله، کسمه جان، کشتمی، کندوله، کولانه، کیش دیبی، لر، لمیر، لمبه، لواده، لوراهونی، لورون، لیر، ماشینخانه، مثلا کوه، مردوان، مریان، مکش، میانکوه، ناوان، نماهونی، نوعون، ونه خونی، ویزادشت و هوری ژیه.
دهستان گرگانرود:
این دهستان دارای 98 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای حویق میباشد.
آغاسی[57]، اترانمار، الاوسی، انون، اوتار، ایزنه، ایلکوفی، بابالو محله، باغشلو محله، بالاژیه، بالا محله چوبر، بالاهنزنی، بخش حیاطی، برزژی، برژی، برمه سرای حویق، برزبر، بیجاربین، پلاسی، تخته پوری، چاله بیجار، چوبر، حاج ید الله محله، حیلهسرا، خلج لر، خلج لر یوردی، خلخالیان، خلیل سرا، خودکارمحله، داش دیبی، دانبلوط، درزگری، دروار محله، دواهیل، دودده، رزی، رکوع، رندهسر، رودبارسرا، ریک حویق، زرگریوردی، زرهونی، زمری، زندهکش، ستوم، سرداب هونی، سفید سنگان، سوتاپارا، سوحاجر، شادگری محله[58]، شلقون، صولی محله، صیدگاه حویق، طوئل، عنوی، قراخان محله، قرهچی، قرهداشت، قراقوزه، کاروانسرا، کته چول، کچوم محله، کش بیل، کوه بن، کوهستان، کوهستان حویق، کهنه حیاط، کردیوردی، گروف، گندو، گنده سر، لپگه، لکه محله، لم لر، لمیر، لنزا، لنزی، لیشکی، مطلا دشت، محروم زومه، محمد علی یوردی، مژده علی، مسجد قباقی، مسکین، مطالعسرا، نظرژی، نقله کش، نوده، وسی، وشره، وله چول، ویزنه، وینستان، هرندان، هشتروچونی، هنزنی، هاچاقیه و ییلاق ویزنه.
دهستان لیسار:
این دهستان دارای 79 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای لیسار میباشد.
آغاسی[59]، اگری بوجاق، امیر بیگلو، انبوه، اوتار، اوتار محله شیرآباد، بازارگاه، بده پشت، برزبیل، برون بالا، برون پائین، بزچمن گل، بلیطی، بنون، بوراسرا، پیسرا، تاجده، تخته، ترک محله، تمشه لانه، تنبوه، تنگسر، چوپان محله، چولاده، خطبهسرا، خواجهکری، داوان، رندل، زرمی، زنگوله، سله مر، سوباتان، سوست، سیاه جعفر، سیاه کت، سیدلر، سید محله شیرآباد، شادمیل رزان[60]، شش انگزی، شیرآباد، شیرآباد محله، غلام یوردی، قلعه بین، قلعه بین یوردی، قلعه دوش، کتهسر، کشاورز خطبهسرا، کشلی، کلات خطبه مشایخ، کلمر، کوهستان، گل، گلین داشی، گنجه خانه، لپاقا صدق، لتن پرت، لواچال، لواچان، لوکه، لیار محله، لیسار، لیسارا، لیسار محله، محمودآباد، مریم گلشن، مشگدی، مظلم کم، مهار، نمازی محله، نو، نولون، نومندان، ورزان، هره دشت، هله دمه، هلیش، هماسر، هولیژی و هونیش.
شهرستان رشت
اشارة
مرکز این شهرستان شهر رشت، است که مرکز استان گیلان نیز میباشد. در محدوده شهرستان مزبور 6 شهر به اسامی خشکبیجار، خمام، رشت، سنگر، کوچصفهان و لشتنشا قرار دارند. این شهرستان از 5 بخش و 18 دهستان
ص: 46
مشتمل بر 319 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است[61].
بخش خمام:
اشاره
این بخش دارای 2 شهر و 5 دهستان است. شهرهای بخش خمام عبارتند از خمام و خشکبیجار و دهستانهای آن چاپارخانه، چوکام، حاجی بکنده خشکبیجار، کته سر خمام و نوشر خشکبیجار میباشند که مجموعا دارای 79 آبادی هستند.
دهستان چاپارخانه:
این دهستان دارای 16 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای چاپارخانه میباشد.
پشتستان گورابجیر، تازهآباد صدر، توکسر شیجان، جفرود بالا، جفرود پائین، چاپارخانه، دهنه سرشیجان، راسته کنار، زرنگ محله[62]، زیرده، شیجان، غلامرضا باغ، فتاتو، فشتکه، گورابجیر و میان محله.
دهستان چوکام:
این دهستان دارای 14 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بالا محله چوکام میباشد.
اشکیک، بالا محله چوکام، بلسکله، بیج، بیجرودکل، تازهآباد خاچکین، جیر سر باقر خاله، جیرسر چوکام، خاچکین، دوآب مردخ، فرشکی چوکام، لله گا، مصر دشت و میانکل.
دهستان حاجی بکنده خشکبیجار:
این دهستان دارای 16 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای حاجی بکنده میباشد.
امیر بکنده، امینآباد، باغ امیر بکنده، بلسکه امامجمعه، پیر علی ده، تازه آباد، جیر کویه، چپرپرد، چپر پردزمان، چوکده، حاجی بکنده، سرخشکی، سیاه اسطلخ سقط الملک، شهرستان، طالش محلّه و گیلوا محله.
دهستان کته سرخمام:
این دهستان دارای 13 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کته سر میباشد.
اسماعیلآباد، اشمنانطالم، برمچه بالا محلّه، برمچه پائین محله، تیسیه، دافچاه، کتهسر، کلاچاه، کویشاد[63]، لات، مرزدشت، مشکاپشت و معاف محله.
دهستان نوشر خشکبیجار:
این دهستان دارای 20 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای نوشر میباشد.
آلمان، باغچه بنه، بستهدیم، بلسکله سید ابو القاسم، تمل، جور کویه، جیر سرویشکا، رفوه چاه، رودپشت، سیاه اسطلخ میرزا ربیع، شیشه گوراب، کوریجان، گلبازو، ماشال اعلم، مریدان، نوشر، نیساچاه، ویشکا، یوسفآباد و یوسف محله.
بخش سنگر:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 3 دهستان است. مرکز بخش شهر سنگر میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: اسلامآباد، سراوان و سنگر که مجموعا 45 آبادی دارند.[64]
دهستان اسلامآباد:
این دهستان دارای 18 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای اسلامآباد میباشد.
آئینهور، باز قلعه اکبر، بخش تحقیقات آب و خاک، بنکده، بهدان، پیش کنار، جوبنه، دره پشت، دهبنه اسلامآباد، سکاچا، شهرستان، شیخ علی بست، طالمسهشنبه، فشتام، کشل ورزل، کنسستان، مرکز تحقیقات دامپروری و نصر اللّهآباد.
دهستان سراوان:
این دهستان دارای 7 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای سراوان میباشد.
امامزاده هاشم، جوکول بندان، سراوان، قاضیان، کچا، گلسرک و موشنگا.
دهستان سنگر:
این دهستان دارای 20 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای ویشکاننک میباشد.
امشه، ایستگاه بررسی برنج، باز قلعه ملک، تورانسرا، چنچه، دلچه، دولتآباد، رودبرده، سروندان، شرکت سهامی دامپروری سفیدرود، قلعهسرا، کدوسرا، کیاسرا، گیساوندان، گیل پردهسر، گیلاوندان، میانده، نشرودکل، ورازگاه و ویشکاننک.
بخش کوچصفهان:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 3 دهستان است. مرکز بخش، شهر کوچصفهان میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: بلسبنه، کنار سرولولمان که مجموعا 49 آبادی دارند.
دهستان بلسبنه:
این دهستان دارای 26 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بلسبنه میباشد.
احمدسرا، ایمنآباد، بالا محله برکاده، برکاده پائین، بلسبنه، پشکه، جعفرآباد، جیرسرا، حسنآباد، حشکوا، خشت مسجد، سده، سیاه صوفیان، شکارسرا، علیسرا، علی نوده، فرشم، فشکچه، کته کل شکارسرا، کالمرز، گورابسر، لاله دشت، مژده، ملاسرا، نواسطلخ و نویده.
دهستان کنارسر:
این دهستان دارای 10 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کنارسر بزرگ میباشد.
پیر موسی، جانکبر، جوربیجارکل، رودکل، شیرایه، کنارسر بزرگ، گراکو، گیلوادشتان، مامودان و هندوانه پردسر.
دهستان لولمان:
این دهستان دارای 13 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای پیربست لولمان میباشد.
ابراهیمسرا، پیربست لولمان، چلک، چولاب، خالکی، رشتآباد، رودبارکی، طارمسر، فشتم، کتیک لاهیجان، کرباسده، ماشک سپهداری و مبارکآباد.
بخش لشتنشا:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 3 دهستان است. مرکز بخش، شهر لشتنشا میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: جیرهنده لشتنشا، علیآباد زیباکنار و گفشه لشتنشا که مجموعا 50 آبادی دارند.
دهستان جیرهنده لشتنشا:
این دهستان دارای 16 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای جیرهنده میباشد.
بلکده، پیچاه، توچاه آلمان، جیرهنده، چالکش، خشکرود، دهسر، دهمردسرا، زهنده، سالستان، کردخیل ولم، لسکو، لیچاه، لاشه، نوحدان و
ص: 47
نورود.
دهستان علیآباد زیباکنار:
این دهستان دارای 18 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای زیباکنار میباشد.
اژدها بلوچ، امیلدان، ایستگاه بررسی برنج، ایستگاه تحقیقاتی شهید مهندس سرقیب، تازهآباد، جلیدان، چالکش لات، چونچنان، خشک اسطلح، دوباج، دوباج، زیباکنار، شهمیرسرا، علیآباد، فخرآباد، ملکده، نوده و هتل زیباکنار.
دهستان گفشه لشتنشا:
این دهستان دارای 16 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بالا گفشه میباشد.
آجی بوزایه، اسطلک، بالا محله گفشه، پس بیجار گفشه، جوپشت، جوریاب، چافوچاه، چپک شفیع محله، چپک ناظمی محله، چلیکدان، شیخان گفشه، علی بوزایه، کنارسراربابی، لیموچاه، لاله گفشه و میان محله گفشه.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 4 دهستان است. مرکز بخش، شهر رشت میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: پسیخان، پیربازار، حومه و لاکان که مجموعا 96 آبادی دارند.
دهستان پسیخان:
این دهستان دارای 20 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای خشت مسجد میباشد.
آتشگاه، احمد گوراب، انبار سیلو شرکت سپیدرود، بیجار کنار، پس ویشه، پسیخان، تازهآباد، خشت مسجد، دافسار، شرکت تعاونی تولیدی پرورش ماهی، شرکت تولیدی دامپروری پسویشه، صفسر، طراز کوه، کارخانه خوراک دام سپیدرود، کسار، کلش طالشان، گالش محله، مرغ مادر سپیدرود و نخودچر.
دهستان پیربازار:
این دهستان دارای 26 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای پیربازار میباشد.
آلمان، بیجار خاله، پستک، پیربازار، پیرده، پیلهدار بن، جورده، خنفچه، راسته کنار، رجاکل، سوخته لوله، سیاه اسطلخ، سیاهرود کنار، شمس بیجار، طش، علویان، فخب، فیضآباد، کفتهرود، کماکل، گالش خیل، گالش گاچه، گراکه، مبارکآباد، محمّدآباد و منگوده.
دهستان حومه:
این دهستان دارای 27 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دارسازی (خناچاه) میباشد.
آج بیشه، بالا کویخ، بیجار بنه، بیجارپس، پاچکنار، پائین کویخ، پشتامسرا، پلکو، پیر کلاچاه، پیشهور، تویسراوندان، چراغ مکان، خاجان چهاردانگ، خاجان دودانگ، خناچاه، دوچی پایبست، رکنسرا، سوقه، شالکو، شکار اسطلخ، کژده، کرجوندان، گرفم، گوراب، لچه گوراب، میشامندان و ویشکاسوقه.
دهستان لاکان:
این دهستان دارای 23 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای لاکان میباشد.
اسکده، انستیتو تکنولوژی لاکان، تخسم، چشمهسر، خوکی، رواجیر، سقالکسار، سلکیسر، سلیمانداراب بالا، سیاه گلوندان، صیقلان ورزل، طالشان، عزیز کیان، فلکده، کتیگر، کسار، کیسارورزل، گوراب ورزل، لوله گاز، لاکان، ماتیرویشکا، نارنج کل و ویشکاورزل.
شهرستان رودبار
اشاره
مرکز این شهرستان شهر رودبار است. در محدوده شهرستان مزبور 4 شهر به اسامی رستمآباد، رودبار، لوشان و منجیل قرار دارند. این شهرستان از 3 بخش و 9 دهستان مشتمل بر 221 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است.[65]
بخش رحمتآباد و بلوکات:
اشاره
این بخش دارای 3 دهستان است. مرکز بخش، روستای توتکابن میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: بلوکات، دشتویل و رحمتآباد که مجموعا 74 آبادی دارند.[66]
دهستان بلوکات:
این دهستان دارای 21 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای شهر بیجار میباشد.
آلوبن، انجیل بن، براگور، حلیمه جان، دلدیم بزرگ، دیلمعده، رناسک بن، رودسر، سر فریرود، شهر بیجار، شیخ علی توسه، کشالم، کندلات، کوکنه، گردپشته، گیلزارود، لیهسرا، لیافو، موشبیجار، میانفریرود و میرزا گلبند.
دهستان دشتویل:
این دهستان دارای 25 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دشتویل میباشد.
استخرگاه، پره، پسیندره، پشتهان، پلنگ دره، تازهآباد، چاک، چره، چلکاسر، چلهبر، حاجیده، حاجی شیرکیا، خاصه کول، دره دشت، دشتویل، دفراز، راجعون، رشی، رودخانه، سیدان، کلوسیفروش، گنبک، لافندسرا، مخشر و ولیجار.
دهستان رحمتآباد:
این دهستان دارای 28 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای توتکابن میباشد.
اسطلخ جان، انارکول، ایلیات اوبه، بیجارکی، پنج خاله، توتکابن، جازمکل، خرشک، دره محله، دولتآباد، دیورش، دیورود، رودآباد، سلطانبر، سندس، شهران، شیرکوه، فتحکوه، فتلک، فیشم، کتله، کشکشان، کلایه، کیاباد، گاوخس، گورتیم، لیسن و نصفی.
بخش عمارلو:
اشاره
این بخش دارای 3 دهستان است. مرکز بخش، روستای جیرنده میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: جیرنده، خورگام و کلیشم که مجموعا دارای 79 آبادی هستند.
دهستان جیرنده:
این دهستان دارای 23 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای جیرنده میباشد.
آئینه ده، اسکابن، بیورزین، پارودبار، پاکده، جیرنده، داماش، دربند، دشت رز، دوسلان، زردکش، زکابر، سنگرود، سه کوره، کرماک بالا، کرماک پائین، کره رود، کیاخل، گورد، معدن سنگ سیمان، معدن سنگرود، میان کوشک و یکنم.
دهستان خورگام:
این دهستان دارای 45 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای برهسر میباشد.
ص: 48
آسیا برک، اسپهبدان، اسطلخ کوه، برارود، بره سر، پسطالکوه، پشته کلاه، تیه، جلالده، چراکوه، چلوانسرا، چمبل، چهار محله، چهپش، چیچال، حشمت آباد، دنبالده، دوسالده، سرمل، سنگ سرک، سوسف، سه پستانک، سیاه دشتبن، سیبن، شاه شهیدان، شیرکده، صیقلده، طالکوه، قوشه لانه، کرف چال، کشکش، گیاش، گلنکش، گردویشه، گرزنه چاک، گوفل، لیاول سفلی، لیاول علیا، ماشمیان، مگس خانی، ناش، ناوه، نوده، نور العرش و ویشان.
دهستان کلیشم:
این دهستان دارای 11 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کلیشم میباشد.
انبوه، خرّمکوه، دگاسر، کلیشم، گردلات، لایه، ناوه، نواخان لایه، نواخان ناوه، نوده و ویه.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 4 شهر و 3 دهستان است. شهرهای بخش مرکزی عبارتند از: رستمآباد، رودبار، لوشان و منجیل و دهستانهای آن رستمآباد جنوبی، رستمآباد شمالی، و کلشتر میباشد که مجموعا 68 آبادی دارند.
دهستان رستمآباد جنوبی:
این دهستان دارای 14 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن شهر رستمآباد میباشد.
امینآباد، پیری، جوبن، سالانسر، سایت مایکروویو، فیلده، کبته، کرارود جمشیدآباد، کلاس، گنجه، ییلاق تکلیم، ییلاق دارستان، ییلاق دوگاهه و ییلاق لاکه.
دهستان رستمآباد شمالی:
این دهستان دارای 23 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای اسکولک میباشد.
اسکولک، بیجار پشته، پادگان نقلهبر، پیرسرا، توسستان، توسهرود، جورچشمه، چارمان، چوبتراشمحله، خولک، دیزکوه، رشتهرود، سیاهرود، شیرین بک محله، قلعه کل، کلاپیرسرا، کلاشم، کولهکش، کهنه بنسرا، گزکرک، مازیان، هرکیان و هزار هزار.
دهستان کلشتر:
این دهستان دارای 31 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کلشتر میباشد.
آغوزبن، برند، بزبره ییلاقی، بلستان، پاچنار، پادگان امام خمینی، ترکنشین لوشان، جمالآباد، حلاج، حلاوا، داغداغان، دربند خلخال، دشتگان، رزهکند، رستمخانی، ساریچم، سفیدرود، سیسر علیشارود، طلابر، علیآباد، فراکش، قشلاق بابائی، کلشتر، کوسه، گلورز، مداوا، مرجانآباد، ناون، نمک آوران، هرزویل و هلوچال.
شهرستان رودسر
اشاره
مرکز این شهرستان شهر رودسر است. در محدوده شهرستان مزبور 6 شهر به اسامی املش، چابکسر، رحیمآباد، رودسر، کلاچای و واجارگاه قرار دارند. این شهرستان از 3 بخش و 11 دهستان مشتمل بر 556 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است.[67]
بخش املش:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 4 دهستان است. مرکز بخش، شهر املش میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: املش جنوبی، املش شمالی، سمام و کجید که مجموعا 157 آبادی دارند.
دهستان املش جنوبی:
این دهستان دارای 79 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای شبخوس لات میباشد.
آزاربن سفلی، آزار بن علیا، آسیا بسران، آفتابخور تاب، اسماعیل گوابر، باغ محله نرکه، بالا زربیجار، بالا هلوسرا، بزگویه، بهشتآباد، پائین زربیجار، پائین هلوسرا، پرامسرا، پردین لنگه، پشتدره لنگه، پیلجه، پیلدره، پیلام سانک، تابستاننشین، تبرزین لنگه، تپهسر، توشه میان، جورکاسر، جورگوابر، جیرگوابر، چالاکش، حاجیآباد، حرمسرا، درتموش، درزی گوابر، دعوای لات، رمشایه، رودگوابر، سپردان، سرکله، سوخته کیش، سور شفیع لات، سیاه مرز گوابر، سیویر، شبخوسسرا، شبخوس لات، شلیشه، شندر بالنگه، شیردره، شی شارستان، طارمسرا، طهماسبگوابر، عباس گوابر، علیآباد، کاروانسرا، کاوه لنگه، کشک لایه، کلجار، کلانسرا، کوره تاشه، کهنه گویه بالا، کهنه گویه پائین، گرکرود، گرمابسرا، گشکور، گلستانسرا، گودی گوابر، گودین گوابر، گوشتپزان، لرداسر، للیم، للیج گوابر، لاتسرا، لاتک، ماضیدار خورته، محمد علی گوابر، نارنج بن، ورکوره، ولی کلام، هادی گوابر، هردوآب، یا علی گوابر و یوسفآباد.
دهستان املش شمالی:
این دهستان دارای 35 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کهنه گوراب میباشد.
استاد کلایه، اشکر میدان، اشکیت، بازکل، بالا محله نرکه، بیجارگه، پائین محله نرکه، پیش بیجار، پیله باغ، تازهآباد چماقستان، تازهآباد نرکه، جعفرآباد بیجارگه، چپر کلایه، چلارس، چماقستان، چهارده، حسینآباد، خرشتم، خمیر محله، دلاک محله، سفیداربن، سورکوه، شکرپس، شکرکش محله، شیخ محله، علی کلایه، کارخانه رئیسیان، کرفستان، کرفمحله، کویه علیا، کهنه گوراب، کیاکلایه، لکموج، مشکله و نجمآباد.
دهستان سمام[68]:
این دهستان دارای 25 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای ملکوت میباشد.
آغوزی، اسک، امام، بویه، دولبره، زازل، زیحون بره، سیاه استخر، سیاه خلک، سیاهکوه، شوک، شیرچاک، شیه، کاغذی، کاکرود، کشمش، کلامرود، گرماور، گورج، لرود، لله جار، مربو، ملکوت، موسی کلایه و هلوبن دره.
دهستان کجید:
این دهستان دارای 18 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کجید میباشد.
اربوداردشت، استخر سر، الاکلنگه، باباجان دره، تماجان، خصیل دشت، دیماجانکش، رودبارده سر، سرتربت، شولک، شهر سمام، طارش، کجید، کرفکش، گرمایسر، مطلاکوه، ملجادشت و هلوچاک.
ص: 49
بخش رحیمآباد:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 4 دهستان است. مرکز بخش، شهر رحیمآباد میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: اشکور سفلی، اشکور علیا و سیارستاق ییلاقی، رحیمآباد و شوئیل که مجموعا 225 آبادی دارند[69].
دهستان اشکور سفلی:
این دهستان دارای 48 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای زیاز میباشد.
آبدبوچال، آسیا بدره، آغوزبن کندسر، بالالام بشکست، پرمکوه، پرچ کوه، ترپو، تواسانکش، توسه چال، جیر کل، چشان، چلمرود، چمتوکش، خراسان پشته، دیورود، رزگردن، رودبارک، ریاب، زورزمه، زیاز، سجیران، سرخانی، سلجچال، سلیمان چپر، سنگ بنگ، سیاهکشان، سیپل، شرمدشت، طولای بزرگ، طولای کوچک، عزتآباد، فکش، کاکرود، کلایه پهلو، کیارمش، گرمابدشت، گره گوابر، لام بشکست پائین، لیما، لیما چال، لیماگوابر، مازوبن، میان لنگه، میلاش، نرکی، نسامکوه، نیلو و نیلو پردهسر.
دهستان اشکور علیا و سیارستاق ییلاقی:
این دهستان دارای 55 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای سارم میباشد.
آغوزکله، ارکم، ارّه چاک، بازار محله، بلترک، پتنگ، پرندان، پرویز خانی، پلستان، پلنگدم، پوده، تکامجان، جورده، جیرده، چاکان، چاکانک، چاکل، چکرود، خمیر محله، دارجه، درسنک، درگاه، دلیجان، دوگل، رزان، زیدی، سارم، سزیرود، سنگسرود، سیارستاق، سیاه شکوه، شاراج سفلی[70]، شاراج علیا[71]، طلابن، عروس محله، قاضی چاک، کشایه، کلرود، کلایه، کیاشکول، گرجانسو، گوگاه، گیری، لات محله، لشکان، لیاسی، مایستان بالا، مایستان پائین، محمودلات، میانرود، نیاسن، نی دشت، ولنی، ویشکی و یاسور.
دهستان رحیمآباد:
این دهستان دارای 63 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای طول لات میباشد.
آجه، آخوند ملک، آزارکی، اربوسرا، امیر گوابر، بازنشین سفلی، بازنشین علیا، بلدسرا، بندبن، بنکسر، بیجار پشته، پائین درازلات، پرشو، پلط دشت، پلام، تازهآباد، تبطوس، توسکا لنگه، چماقستان، خاناپشتان، خانکسرای سفلی، خانکسرای علیا، خم پته اربوسرا، خورتابسرا، درازلات بالا، دیزلی، دوگل سرا، دولا گوابر، دهکده قدس، دیمابن، رجهسرا، زرخان لات، سجاره، سلاکجان، سوگوابر، سیاهچال، سیاهگلچال، سیسرا، شمشادسرا، طول لات، فبیلسرا، قلعه گردن، کج محمد گوابر، کرباسسرای سفلی، کرباس سرای علیا، کشکوه، کندسربی بالان، کوشکوه، گوزلبن، گوزه لنگه، گوسفند گویه، گوگاه، لات پرشو، لاتک، لاته، لرداربن، لردبن، لوسرا، مازی گوابر، نرماش، نعمتسرا، وپرسر و هراتبر.
دهستان شوئیل:
این دهستان دارای 59 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای شوئیل میباشد.
اکبرآباد، امیر محله، ایزدین، اینی، برگام، برمکوه، بزچاله، بلکوت، بنان، پی آغوزبن، تازهآباد، تلهسر، تلهسر، تلیکان، تلابنک، تلیسین، توسه چالک، توکاس، چاکان، چمتو، خانه سرک، خرامانسر، خرسند کلایه، دتورسر، دشتک، دوآب، راهسران، روم دشت، ریسن، زبران، زراکی، سراورسو، سرتله، سولکابن سفلی، سولکابن علیا، سولکابن وسطی، سوخته کش، شرمدشت، شفیعآباد، شوئیل، شیرکوه، صمدآباد، کوجی، کیاسه، کیکاووس، گواجی، گورخالی، گیلایه، لات محله، لترود، لرده، لسبو، لیلکی، مازودره، مازوگاه، مؤمن زمین، وربن، و گلخانی و هسیکوه.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 4 شهر و 3 دهستان است. شهرهای بخش مرکزی عبارتند از: رودسر (مرکز بخش و شهرستان)، چابکسر، کلاچای و واجارگاه و دهستانهای آن اوشیان و سیاهکلرود، چینی جان و رضا محله میباشند که مجموعا دارای 174 آبادی هستند.
دهستان اوشیان و سیاهکلرود:
این دهستان دارای 64 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای چایجان میباشد.
اربه دشت، ارزن پشته، باغدشت، باجی گوابر، بالا محله قاسمآباد، بزگویه، بندبن قاسمآباد، بورسرا، بینه پهلو، پایین محله قاسمآباد، پشتانسران، پلط کلهسر، ترک، تلهبن، تلهسر، تلهمیان، توساپشته، توسکا، محله قاسمآباد، جنگسرا، جواهر دشت، جورسرا، جور محله، جینکی، چاشلم، چایجان، چایخانسر، چملکسرا، خان اله، خانهسر، خشکاسرا، خشک لات، خیاط محله، رضا محله، سارسر، سجیدان، سراگوابر، سولسرا، سیاهکش، سیاه کشسرا، سیاهکلرود، شاه مراد محله، کلوج گوابر، کوناک، گاو ماست، گرازران، گرچهآب، گیل ملک، لمک، لیمهسرا، لیه کلام، مازو کلهپشته، مازوکله پشته، ماسرک، مرسه، مرگواز، ملکمیان و نهار خورلات.
دهستان چینیجان:
این دهستان دارای 21 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای چینیجان میباشد.
احمدآباد، باقرآباد، بالا گواسرا، پایین گواسرا، تمیجان، چافجیر، چینیجان، حسینآباد، خلیفه محله، دیودره، صحنهسرا، علیآباد، کلکاسرا، گیشاکجان، لله رود، لهداربن، مازندران محله، میان پشته، میان گواسرا، ناصرسرا و ولیسه.
دهستان رضا محله:
این دهستان دارای 89 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای رضا محله میباشد.
اربه لنگه، افرمجان سفلی، افرمجان علیا، بازرگان محله، بزاستان، بلالم، بهادر محله، بیجارگاه سفلی، بیجارگاه علیا، پائین کلا محله، پسچور، پیجان، پیر محله، ترشایه، توتکله سفلی، توتکله علیا، جانباز محله، جوپشتان، چالکسرا، چناربن، چور کلایه، حاجیآباد، حسنکسرا، خسادان سفلی، خسادان علیا، خمیر محله، خمیر محله حاجیآباد، خورگردان، دادا محله، داروگر محله، درزی محله، دعویسرا، دوستکوه، رضا محله، رودمیانه، روشن آبسر بالا، روشن آبسر پائین، زر کلام، زنگول بره، زیاز محله، سارسر، سالو محله، سجوبسر، سرایدشت، سرمستان، سلطانسرا، سلاکجان، سورچان محله، سیاوان محله، سیاهلات، شاهمراد محله، شاهیسرا، شیرایه، شیر علی بیک
ص: 50
محله، شیر محله، صیاد محله، عروس محله، علی اوسط محله، قاضی محله، کل محله، کلدره سفلی، کلدره علیا، کلن کلایه، کندبن، کندسر، کودکان، کورجه پشت، کوگاه، کویه سفلی، کیاسج محله، کیاسرا، کیوان پشته، گرمجان، گنجارود، گیلاکجان، لاکلایه، لسبو محله، لشکاجان سفلی، لشکاجان علیا، ماچیان، ماهسایه، مرداببن، مردابسر، میران محله، میرزا حسن لنگه، میرک محله، نارنج کلایه سفلی، نارنج کلایه علیا و هادی کیاشر.
شهرستان صومعهسرا
اشاره
مرکز این شهرستان شهر صومعهسرا میباشد. این شهرستان از 2 شهر، 3 بخش و 7 دهستان مشتمل بر 153 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است[72].
بخش تولم:
اشاره
این بخش دارای 2 دهستان است. مرکز بخش شهر مرجقل[73] میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: تولم و هنده خاله[74] که مجموعا 33 آبادی دارند.
دهستان تولم:
این دهستان دارای 19 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای ماتک پائین میباشد.
بریران، بودیان، خراط محله، خواجه علیوندان، دلیوندان، زیمسار، سسمس، سیاه تن، شالگا، صیقلوندان، صیقلان، کلکوه، کلاشم، پائین، گلابخوران، گوراب، لیفشاگرد، ماتک، مردخه و مرسارود.
دهستان هنده خاله:
این دهستان دارای 14 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای هندهخاله میباشد.
باقلاکش، خمسر، سادات محله، سیاوی، سیاه درویشان، شیخ محله، صوفیان ده، کیشستان، گاز گیشه، لاکسار، نرگستان، نوخاله اکبر، نوخاله جعفری و هنده خاله.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 3 دهستان است. مرکز بخش، شهر صومعهسرا میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: ضیابر، طاهر گوراب و کسما که مجموعا 91 آبادی دارند.
دهستان ضیابر:
این دهستان دارای 34 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای ضیابر میباشد.
آقا محله بهمبر، ارم سادات، اسفقنسر، اسفند، بهمبر، بیجار کن، بیشهسرا، بیشهگاه، بیشهگاه بهمبر، پلیس راه ضیابر، جیرسر بهمبر، جیرسر نوده، چکوور، خشک رودبار، خلیفه کنار، سارمه، سنگ بیجار بست بهمبر، شفت محله، طالش محله بهمبر، فتمهسر، قرابا، کتمجان سید عبد الوهابی، کتمجان معتمدی، کتمجان یوسفعلی، کلنگستان، لشمر زمخ، لارسر، لالم، مازندران محله.
بهمبر، معاف وزیری، میان گسکر، نوپاشان و نوده.
دهستان طاهر گوراب:
این دهستان دارای 24 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای طاهر گوراب میباشد.
آسیابسر، اباتر، اومندان، پاتاوان، پشتیر، جاده کنار، چمن، خانه کنار، خشتامدخ، راجیر، زیگسار، شکر باغان، طاهر گوراب، کرد محله، کلیدبر، کوده، محمودکیان، مزرعه پرنیان شرکت ابریشم، معاف اومندان، ملکسر، ملاسرا، مناره بازار، نوکاشت و ویشهسرا.
دهستان کسما:
این دهستان دارای 33 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای کسما میباشد.
ازگم، اسلامآباد[75]، اشپلم، پوستینسرا، پیشخان، جیر گوراب، جیر محله کسما، چمثقال، چنهسر، چوبه، خاکیان، خرف کام، خطیبان، دوگور، دهنده (دخنده)، راسته کنار، زرکام، زعفاندهنده، سنگ جوب، شارم، شبکه گاز، صنایع ابریشم گیلان، صیقلان، عربان، فشخام، قاضده، قصابسرا، کسما، کلسر، کهنهسر، گیاکو، میانده و واقعهدشت.
بخش میرزا کوچک جنگلی:
اشاره
این بخش دارای 2 دهستان است. مرکز بخش روستای گوراب زرمیخ میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: گوراب زرمیخ و مرکیه[76] که مجموعا 29 آبادی دارند.
دهستان گوراب زرمیخ:
این دهستان دارای 15 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای گوراب زرمیخ میباشد.
پشت مخ، پشتیر، پیرسرا، تطف، تنیان، چالکسر، رفتگی، سورم، سهسار، سیاهکوه، گوراب زرمیخ، مهویزان، میانبر، ندامان و ولد.
دهستان مرکیه:
این دهستان دارای 14 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای مرکیه میباشد.
بالا بلگور، پاسکه، پائینبلگور، پردسر، پشت مسار، خرف، خشت پل، سهشنبه، سیاه اسطلخ، شعلهپس، کما، لادمخ، مرکیه و نفوت.
شهرستان فومن
اشاره
مرکز این شهرستان شهر فومن است. در محدوده شهرستان مزبور 3 شهر به اسامی شفت، فومن و ماسوله قرار دارند. این شهرستان از 2 بخش و 10 دهستان مشتمل بر 258 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است.[77]
بخش شفت:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 3 دهستان است. مرکز بخش شهر شفت میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: احمد سرگوراب، جیرده و
ص: 51
چوبر که مجموعا 84 آبادی دارند.
دهستان احمد سرگوراب:
این دهستان دارای 29 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای نصیر محله میباشد.
آقا محله، احمد سرگوراب، بدآب، پشتسرا، پیرده شفت، پیر مؤمنسرا، خرفکل، خره کش، دوبخشر، ذو الپیران، زرکام، زیان دشت، سالک معلم، سفیدمزگی، سیاهمزگی، شالما، عثماوندان، علیسرا، قصاب محله، گنجار، لپوندان، لختکی، لاقان، مردخه، میرمحله، نصیر محله، نهزمصیقلکومه، والی سرا و ونهبنه.
دهستان جیرده:
این دهستان دارای 18 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای جیرده میباشد.
برزوهندان، بیالوا، تکرم، جیرده، چماچا، چوسر، خرطوم، خطیبان، خمیران، شالده، شیخ محله، کلاچ خندان، کوزان، کولی سران، کمسار، گیلده، مژدهه و ناصران.
دهستان چوبر:
این دهستان دارای 37 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای چوبر میباشد.
آقا نور سه تن، امامزاده ابراهیم، امامزاده اسحاق، بابارکاب، بیجارسر، بیجارگاه، پلنگ پشت، تانی محله، تنز، تولر، جنگلکاری چوبر، چنار رودخان، چوبتراشان، چوبر، خرمآباد، داکلهسرا، درودخان، سفیدخانی، سله مرز، سیاه کش، شادنشین[78]، صیقلان، طالقان، قلعه کل، کاظمآباد، کوچک کمسار، کولوان، کیش خاله، لیسم، لیفکو خندان، لیفکوه، لاسک، ماشااله کل، مبارک آباد، محرمان، میرسرا، و ویسرود.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 2 شهر و 7 دهستان است. شهرهای بخش مرکزی عبارتند از: فومن (مرکز بخش و شهرستان) و ماسوله و دهستانهای آن آلیان، رودپیش، سردار جنگل، گشت، گوراب پس، لولمان و ملاسرا که مجموعا 174 آبادی دارند.
دهستان آلیان:
این دهستان دارای 19 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای سیاهورود میباشد.
پلنگدره، تطفرود، توسهکله، تیمورکوه، جیرده، خجکه، دوالکوه، سفید سنگان، سیاه ورود، شلاشدره، عباسکوه، کلتانسر، کوریه، کیشدره، گاوکوه، لطیمپرد، مسجد پیش، موسیکوه و میشکه.
دهستان رودپیش:
این دهستان دارای 22 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای رودپیش میباشد.
آلاسر، پیشده، تازهآباد کلاشم، چیران، حلقهسرا، خداشهر، خرم بیشه، خسمخ، خطیب گوراب، رودپیش، فلاحآباد، کهنه گوراب، کیابان، گل افزان، گوشلوندان، گیگاسر، لادمخ، مالوان، مخسر، معاف محله، ملاکوه و میرمحله.
دهستان سردار جنگل:
این دهستان دارای 52 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بالا ماکلوان میباشد.
آبرود، آغوز کله، اسپید اربن، اشکلیت، امامزاده هاشم، انجیل بنه، بالا ماکلوان، برکیله، برهگون[79]، پائین ماکلوان، پردهسر، توتون لات، توریشم، جیرزودل، چپول، چپول کش، خالصان، خانه وانه، دارهسر، درام درام باران، درفشه، دلهخانی، رباب چال، رضی نسا، زردلجه، زودل، زیده بالا، زیده پائین، سیخبن، سیابکون، سیاه خونی، سیاه کش، شاددول، شالتوک، شلهویل، کلرم، کلوعه، کمادول، کوچی چال، کوره خرم، گسکره، لات، لش، ملاباغ، ملال، میان رز، نمیهشت، واشنا، وزمنا، وقفی، ویزبن، و هرزلکوه.
دهستان گشت:
این دهستان دارای 26 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای گشت میباشد.
امامزاده تقی، بویین، پیش حصار، تیپ 52 قدس، حسینآباد، حسینکوه، حلقه بسته، خلیلسرا، دارباغ، رودبار جیره، شالده، شرکت سهامی پرورش کرم ابریشم، شکال گوراب بالا، شلکه بانان، شولم، شیرذیل، علیسرا، کرد محله، کمسر، گراکو، گشت، گشت گوراب، للکام، مجتمع دامپروری شهید بهشتی، مودگان و نصر اللّه محله.
دهستان گوراب پس:
این دهستان دارای 22 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای گورابپس میباشد.
ازبر، باسکمرودبار، تله کنگاه، تنگدره، حلاج محله، حیدرالات، خسروآباد، راسته کنار بوئین، زریندشت، سسطلان، سیاهکش، سیدآباد، سیدسرا، شاهرود، فوشه، قلعه رودخان، کلفت، کیش رودبار، گرداولاست، گشترودخان، گوراب پس و ملسکام.
دهستان لولمان:
این دهستان دارای 16 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای لولمان میباشد.
اتورسرا، اشکلن، باغبانان، پامسار، خشک نودهان بالا، خشک نودهان پائین، سیاه پیران کاشانی، سیاه پیران کسمائی، شنبهبازار، شیرتر، قصابعلی سرا، کلده، کمامردخ، لولمان، ماوردیان و نصر اللهآباد.
دهستان ملاسرا:
این دهستان دارای 17 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای ملاسرا میباشد.
تازهآباد پسیخان، جیرده پسیخان، چکوسر، راسته کنار پسیخان، شادخال[80]، طالش محله، فشالم، کاسان، کلاشم بالا، کوزهگران، گوراب آقا سید یعقوب، گوراب لیشاوندان، ماشاتوک، ملاسرا، نوده پسیخان و نوده مرخال.
شهرستان لاهیجان
اشاره
مرکز این شهرستان شهر لاهیجان است. در محدوده شهرستان مزبور 2 شهر به اسامی سیاهکل و لاهیجان قرار دارند. این شهرستان از 3 بخش و 12 دهستان مشتمل بر 449 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده است.[81]
ص: 52
بخش دیلمان:
اشاره
این بخش دارای 2 دهستان است. مرکز بخش روستای دیلمان میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: دیلمان و پیرکوه[82] که مجموعا 108 آبادی دارند.
دهستان پیرکوه:
این دهستان به هنگام اجرای ماده 3 قانون و در مرحله تقسیمبندی دهستانها در تاریخ 20 دیماه 1366 در حوزه شهرستان رودبار واقع بوده، ولی هنگام اجرای ماده 12 در تاریخ 14 مهرماه 1369 و تعیین تابعیتها در حوزه لاهیجان قرار گرفت. مرکز این دهستان روستای پیرکوه علیا میباشد، دهستان از 29 آبادی به اسامی زیر تشکیل گردیده:
آسیابسر، بنه زمین، پیرکوه سفلی، پیرکوه علیا، پیشکلیجان بالا، پیشکلیجان پائین، پینوند، تلیجان کر، جاران، جلیسه، چاکرود، چمچال، زاکام، زنش، زنشدره، سردسر شاهی جان، کارسنگ شاهی جان، کلاک، کمنی، گرماور، گیلارکش، لرده، لوالی، لیهچاک، ملامحله، وسمه جان، هفتبند، یرشلمان ویسن.
دهستان دیلمان:
این دهستان دارای 79 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دیلمان میباشد.
آبی نام، آتشکی، آزار ستانک، آسیابر، آسیابرک، آغوزی، ارباستان، اروشکی، اسپیلی، اسطلخ کیان، ایژگی، ایشکوه بالا، ایشکوه پائین، بابا ولی، بندبن، بنه دیم، پش سفلی، پش علیا، پلهشاه، پیلبور، تاریکدره، تکام، تلومخانی، تنگرود، جورود، چال میرسر، چانهسرا، چشناسر، خاص خانی، خاک شور، خرم رود، خشک دشت، درویش خانی، دزدلیم، دیارجان، دیلمان، ذالکوه، رزدره، زانوسرا، زردرود، زینپشته، سرداب، سنگ بن، سنگسر، سیاه خانی، سیاه سر، سیاه کاربن، سیستان، سیوسرک، شاد ملک بره[83]، صوفیانسر، طالشکوه، عاشورآباد، علیوا، عین شیخ، فیگورسر، قشلاق، لاغرخانی، کشتیگیرچاک، کلاچخانی، کوشیل، کوهپس، گالش کلاممحله، گلاکی، گوتربن، گولک، گیسل، لارخانی، لنگل، لوار، لور، لیسانه، لیه، لیه چاک، ملومه، میان مرز، میاندشت، میکال، نوروز محله، و نیاول.
بخش سیاهکل:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 3 دهستان است. مرکز بخش شهر سیاهکل میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: توتکی، خرارود و مالفجان میباشند که مجموعا 148 آبادی دارند.
دهستان توتکی:
این دهستان دارای 70 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای توتکی میباشد.
آذرچه، آغوزبن، آغوز چال، اربهبن، اسبراهان، اسفندیارسرا، اسو، اشکم جهان پهلو، انگلبر، باباکوه، بالارود، بیجارسرا، پترود، پلتوردشت، پیلهسرا، تمرین، تناکوه، توتکی، توشی، توکنده، جانشرود، چالکسراکی، چشمهسر، خشکاب، خوتنگاسو، رنگال، زرچهسرا، زیزاکش، سردشت، سوت گوابر، سه چکه، سیاه بیجار، سیکاشی، شبخوسلات، شرم لنگه، شویدسرا، صالح کوه، ضیاکوه، کاروانسراتی تی، کاشکی، کرف پشته، کرف پشته ایلیاتی، کرف پشته تازهآباد، کرف پشته گالشی، کشل، کشوره، کلدمسرا، کلنادان بالا، کلنادان پائین، کلنده، کهنهسرا، کیارود، کیش چاله، گالش زمین، گلپر، گندمسرا، لشکج، لوشاده، لیالکل بالا، لیالکل پائین، لیش، لاکاران، لانه، مهربن، نسبی، وارشدار، ولنسبی، هلوبنسر، یزدیمسرا و یکابرک.
دهستان خرارود:
این دهستان دارای 39 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای خرارود میباشد.
آغوزچال، آغوزچکه، اشکراب، بام، بزگاه، پنابندان، تازهآباد جانکاه، توئی دشت، چالشم، چهل گاچه، خرارود، درلاف، دلدیم کوچک، دهگاه، رادار پشته، رودبارسرا، رنگی رود، سردارآباد، سلش، سوسرا، شیمیدیم، فشتال، کاجان، کجیل، کلارده، کلارود، کلامسر، گاوکول، گردکوه، گلستانسرا، گندلاور، گیل بام، لیشک، لابن، لانه پاک، مادرسرا، مجتمع تولید ابریشم، ملت سرا[84] و ملک رود.
دهستان مالفجان:
این دهستان دارای 39 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای مالفجان میباشد.
ازبرم، بالا کلاگوابر، برپشته سر، بوتستان، بیجار پشت، بیدرون، بینه کرده، پائین کلاگوابر، چوشل، چوفلکی، خوشل، دزدرو، دهبنه، دیماسرا، رجور ازبرم، روبرابر، روبرک، زیارتگاه، سپردان، سرارود، سیاهکل محله، شیرکوه محله، علیبیکسرا، کرفستان، کرفکول، کلاگوابر، کلسرا، کلاهدوز محله، کیش محله، گالش موشا، لشکریان، للم، مالده، مالفجان، موشا، نمیجی، نمک رودبار، نوروزآباد و هلستان.
بخش مرکزی:
اشاره
این بخش دارای 1 شهر و 7 دهستان است. مرکز بخش و شهرستان شهر لاهیجان میباشد و دهستانهای آن عبارتند از: آهندان، بازکیا گوراب، رودبنه، شیر جوپشت، لفمجان، لیالستان و لیل که مجموعا 193 آبادی دارند.
دهستان آهندان:
این دهستان دارای 41 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای آهندان میباشد.
آزارستان، آزارستانکی، آهندان، اشکالی، بالابندبن، بالاتموشل، بالا نارنج لنگه، بندبن پائین، بوجایه، بیجار انکیش بالا، بیجار انکیش پائین، بیلاژ محله، پائین تموشل، پائیننارنج لنگه، جورگوابر، جیرگوابر، چمندان، چی چی نیکوتی، خرتاب، خورتای، دره جیر، دزدکسو، دهسر، راهدارخانه، سادات محله، سوختهکوه، شرم لنگه، صالحبر، قاضی گوابر، کورهبر، کوه بنه، گردکوه، گلستان، لواسی محله، لیالمان، مازی کله، ملاگوابر، ملامحله چهلستون، میانگوابر، میان محله زاکلهبر و هالوخانی.
دهستان بازکیا گوراب:
این دهستان دارای 21 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بازکیا گوراب میباشد.
انارستان، ایشگاه، بازکیا گوراب، بالا محله گلرودبار، بهادر کلایه، پائین محله گلرودبار، تبر کلایه، توستان، چفل، حاجیآباد، خالوباغ، دراپشتان،
ص: 53
دلیجان، دهسر، سادات محله، سرشکه، شکاکم، کلشتاجان، لاشیدان، حکومتی، مال بیجار و میان محله گلرودبار.
دهستان رودبنه:
این دهستان دارای 21 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای رودبنه میباشد.
اکبرآباد، ایشکا، پائینمحله رودبنه، پهمدان، چاروقدوز محله، حاجی سلیم محله، رعیت محله، رودبنه، شاددهسر[85]، شاده سر، شرفشاده، شیخ علی کلایه، صدا پشته، کنف گوراب، کهنه رودپشت، گل چال[86]، لاشیدان مطلق، لاکمهسر، مهدیآباد، میان محله رودبنه و یوسف ده.
دهستان شیرجوپشت:
این دهستان دارای 30 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بالا محله ناصر کیاده میباشد.
اربابستان، اربو کلایه، امیرآباد، ایوان استخر، بارکوسرا، بالارود پشت، بالا محله ناصر کیاده، بین کلایه، پائین محله ناصر کیاده، تیتی پریزاد، جیرباغ، حسن بکنده، حسنعلی ده، دهبنه، ساختمان شیلات صیدگاه دهنهسر سفیدرود، سحرخیز محله، سراجار، سید محله، شیر جوپشت بالا، شیر جو پشت پائین، صیقل بنه، فشو پشته، کچلام، کورنده، گاویه، متعلق محله ارباستان، میان محله چاف گاویه، میردریاسر، ناصر کیاده میان محله و نوشر.
دهستان لفمجان:
این دهستان دارای 22 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای بازارسر لفمجان میباشد.
اسلام ده[87]، بازارده، بازار سر لفجان، بالا محله پاشاکی، بالا محله لفمجان، بیجاربنه، پائینشادده، پائینمحله لفمجان، پائین محله پاشاکی، تازهآباد مرزیان، جوپیش، خلشا، خوبده، راهیجان، شیوا، کرد محله، کلنگران، کمک محله لفمجان، کیاسرا، گوشکجان، گوکه و لاحشر.
دهستان لیالستان:
این دهستان دارای 18 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای لیالستان میباشد.
الکی صحرا، بیجار بستهسر، بیجار بنه بالا، بیجار بنه پائین، چهارخانه سرپائین، دیزبن، سپهر پشت، سیاه گوراب بالا، سیاهگوراب پائین، شیخانهور، قصاب محله، کوچکده، کوشال، گورندان، لیالستان، متعلق محله نوبیجار، نخجیر کلایه و نوبیجار.
دهستان لیل:
این دهستان دارای 40 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای سطلسر میباشد.
امیر کلایه، بالاتنه رود، بالا محله زمیدان، بنگبر، به پس باغ، بیجار باغ، پائینتنهرود، پائین گمل، پائین محله زمیدان، تساودشت، چلک، چهارخانه سربالا، دنگایه، رحیمآباد، رمضان بیجار، زمیدان، زمیدانسرا، ستارآباد، سراش، سرچشمه، سطلسر، سوستان، سیاهکش، شیرین نسا، علیسرود، فیدره سفلی، فیدره علیا، کتشال بالا، کتشال پائین، کردگاور، کلکش، کوره، کوه بیجار، گردگرف، گرمابرود، گمل، گملسرا، مراددهنده، میشکاسرو نارنج کلایه.
شهرستان لنگرود
اشاره
شهرستان مزبور دارای 3 شهر به اسامی لنگرود، کومله و شلمان[88] و 1 بخش به نام بخش مرکزی است. بخش مرکزی از 6 دهستان مشتمل بر 229 آبادی (روستا، مزرعه، مکان) تشکیل شده که عبارتند از: چاف، دریاسر، دیوشل، کومله، گل سفید و لات لیل.[89]
دهستان چاف:
این دهستان دارای 15 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای چاف پائین میباشد.
بالا محله پاپکیاده، پادگان آموزشی خیبر، پائین پاپکیاده، پشت لله سر، تازهآباد، تازهآباد چاف، چاف بالا، چاف پائین، حسنآباد، حسینآباد چاف، خال کیاسر، رادار کومه، سادات محله، مرکز آموزشی شهید مطهری و میان محله پاپکیاده.
دهستان دریاسر:
این دهستان دارای 9 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دریاسر میباشد.
بالا سالکویه، پائین سالکویه، پرشکوه، دریاسر، سیگارود، شادکلایه[90] (کیا کلایه)، کلیدبر، گلاب محله و ملاط.
دهستان دیوشل:
این دهستان دارای 23 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای دیوشل میباشد.
آبچالگی، آخوند محله نالکیاشر، اسماعیلسرا، بالا محله نالکیاشر، پائینسرا، پائین محله نالکیاشر، جدا نوکر، حاج ابراهیم ده، خالیاکل، خراط محله، درویشانبر، دیوشل، دیوشل پشته، سادات محله، سیاهکلده، صادق علی سرا، طالش محله، عطا کوه، کوشال شاد،[91] گاچهور، گالشکلام لیلاکوه، لوکلایه و لیلاکوه.
دهستان کومله:
این دهستان دارای 111 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای اطاقور است.
آقا علیسرا، آلمان لنگه، اربولنگه، اسدسرا، اشکال، اشکو، اطاقور، اکبرسرا، انبلانسرا، اوترود، ایشیان، باجیسرا، بازکلی، بالاشکرکش، بندر محله، بهشت لات، بیجار انجیل کچل بن، بیروم، پائین شکرکش، پائین کش سرا، پروش بالا، پروش پائین، پشتلسرا، پنو، پیله محله، تازهآباد کردسرا کوه، تازهآباد لیسهرود، تنهرود، توکش، تیام، تیکسر، جانعلیآباد، جوارده، چوری، حاجیسرا، حسینسرا، خانوارسرا، خانهپشتان، خرار، خرتای، خرما، خمیر محله، خلیفه گوابر، دشت علم، دهجان، رجبسرا، سادات محله، سارسر، سبز علیسرا، سلاجان، سنگسرا، سوگوابر، سیاهرودبار، سیاه کردگوابر، سیزکوه، سیلابکش، شریفعلیسرا، ششکلایه، ششلو، صفرسرا، طالبسرا، ظهرابعلیسرا، علمسر، علیآباد، علی جانسرا، فبیل گاوسرا، کاه بیجار، کچل بن، کردسرا کوه بالا، کردسرا کوه پائین، کرد گوابر، کرسر، کشسرا، کفشکن محله، کنار رودخانه، کند سرزیم پره، کندسر شکرکش، کندسر مرزلات، کنده سر، کوگاه، کهل بن، کیش پشت، گالش واجارگاه، گاوکلی، گروسی، گره
ص: 54
گوابر، گلسو، لات محله تیکسر، لرزیان، لشه، لطف علی گوابر، لکپشت، لمش، پشت، لیارج پره، لیارج دمه، لیسهرود، لیشیمه، مادیان گوابر، محمد جعفر محله، محمد نصیر محله، مریدان، ملازگوابر، میان شکرکش، نارنجبن، ناوسر، نشاط[92]، نقرهچی، واپه، واجارگاه، وندارکش و ینج.
دهستان گل سفید:
این دهستان دارای 14 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای گل سفید میباشد.
بازارده گلباغ، پلط کله، پیرپشته، تپه، چمخاله، خالجیر، دریاکنار، سلطان مرادی، فتیده، کمال الدین پشته، گالش خاله، گالشکلام، گل سفید و موبندان.
دهستان لات لیل:
این دهستان دارای 57 آبادی به شرح زیر است و مرکز آن روستای لات لیل میباشد.
آبدنگسر، آتشسرا، آغوزچال، اربع گردن، اربه لانه، بلوردکان، بیلیلنگه، پشتهسرا، پل دره، پیتی شیم بالا، پیتی شیم پائین، پیشکوه بالا، پیشکوه پائین، تازه آباد تاشکله، تلهلوک، توچال، چالدشت، چنگول، چهار سوپشته، چیلکی، حسینآباد، خالهسر، دادغانسرا، زرگوش، سرلیل، سلوش، سنگتاش، سیاه منسه سربالا، سیاه منسه سرپائین، شبخوس پهلو، شصتانرود بالا، شصتانرود پائین، علیآبادسرا، فابیلی، فبلیشه، فیآب، کاس خورته، کلچال، کنهخورته بالا، کنه خورته پائین، کهلستان، کیاگهان، گرسک بالا، گرسک پائین، گنج علیسرا، لات لیل، لاتک، لیارود، لیاشوسرا علیا، لیاشوسرا وسطی، لیاشوسرا استاد ولی، لیشاکوه، میانسرا، میان گوابر، هلودشت و یوسفآباد.
تبدیل سه بخش به شهرستان
به دنبال تقاضاهای مکرر مردم بخشهای شفت، ماسال و رضوانشهر برای تبدیل این بخشها به شهرستان آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور در بازدید اردیبهشتماه 1373 خود از استان گیلان دستور داد هیئتی زیر نظر آقای بشارتی وزیر کشور در محل به تقاضای مردم رسیدگی نماید. هیئت مزبور موضوع را مورد بررسی قرار داد و چون هرسه بخش واجد شرائط قانونی برای مبدل شدن به شهرستان بودند مراتب را به رئیس جمهور گزارش داد. آقای هاشمی رفسنجانی به وزارت کشور دستور داد در این زمینه اقدامات لازم را به عمل آورد و مقدمات تبدیل بخشهای شفت، ماسال و رضوانشهر را به شهرستان فراهم سازد.
تا هنگام تنظیم این مطلب (مهرماه 1373) تبدیل بخشهای مزبور به شهرستان عملی نشده ولی امید است در آینده نزدیک به مرحله اجرا درآید.
تغییرات در مهرماه 1373
اشاره
کلیه تغییرات و تحولات گیلان در تقسیمات کشوری تا شهریورماه 1373 شرح داده شد. در آخرین روزهائی که کتاب حاضر زیر چاپ بود هیئت وزیران به پیشنهاد وزارت کشور تغییرات و اصلاحاتی را در دهستانهای گیلان مورد تصویب قرار داد که عینا نقل میشود:[93]
شهرستان آستانه اشرفیه:
مرکز دهستان گورکا از روستای گورکا به روستای کشل آزادسرا تغییر یافت.
شهرستان رودبار:
مرکز دهستان کلشتر از روستای کلشتر به روستای جمالآباد تغییر پیدا کرد.
شهرستان رودسر:
روستاهای هادی گوابر، کوره تاشه، کاوه لنگه و کلجار از دهستان املش جنوبی منتزع و به دهستان رضا محله ملحق شدند.
دهستان ماچیان به مرکزیت روستای ماچیان مشتمل بر 42 روستا، مکان و مزرعه به اسامی ذیل در بخش مرکزی این شهرستان تشکیل گردید:
میرزا حسن لنگه، خسادان علیا، خسادان سفلی، بیجارگاه سفلی، بیجارگاه علیا، سیاه لات، اربه لنگه، نارنج کلایه علیا، نارنج کلایه سفلی، ماچیان، سارسر، درزی محله، رودمیانه، صیاد محله، هادی کیاشر، شاهینسرا، قاضی محله، کندبن، کوگاه، شاهمرادمحله، علی اوسطمحله، کندسر، بزاستان، جانباز محله، کیاسرا، خمیر محله پسخور، سجوبسر، شیر علی بیک، چناربن، شیر محله، سلطانسرا، میران محله، پائین کلا محله، کیاسج محله، کودکان، کلن کلایه، هادی گوابر، کوره تاشه، کاوه لنگه، کلجار، دادا محله و زنگول بره.
روستاهای تازهآباد نرکه، پائین محله نرکه و بالا محله نرکه از دهستان املش شمالی منتزع و به دهستان املش جنوبی ملحق شدند.
روستاهای شوک و هلوبن دره از دهستان سمام منتزع و به دهستان اشکور سفلی ملحق گردیدند.
نام دهستان املش جنوبی به دهستان شبخوس لات تغییر یافت.
دهستان املش جنوبی به دهستان شبخوسلات تغییر یافت.
دهستان املش جنوبی به مرکزیت روستای حاجیآباد مشتمل بر 43 روستا، مکان و مزرعه به اسامی ذیل در بخش املش شهرستان رودسر تشکیل گردید:
در تموش، شلیشه، کاروانسرا، گودی گوابر، تابستاننشین، توشهمیان، تپهسر، گودین گوابر، ولیکلام، چالاکش، پیلام سانک، بالازربیجار، پائین زربیجار، طهماسب گوابر، حاجیآباد، ساه مرز گوابر، هردوآب، یا علی گوابر، پیلچه، شیردره، آفتاب خورتاب، پرامسرا، شیشارستان، پیلدره، دعوی لات، کلانسرا، جورکاسر، شندربالنگه، باغ محله نرکه، محمد علی گوابر، نارنجبن، کشکلایه، بالا محله نرکه، للیم، عباس گوابر، درزین گوابر، پائین محله نرکه، یوسفآباد، بیل لنگه، توچال، میانهسر، شبخوس پهلو و تازهآباد نرکه.
شهرستان صومعهسرا:
روستاهای پاسکه، نفوت، کما و شعلهپس از دهستان مرکیه منتزع و به دهستان کسما ملحق شدند.
مرکز دهستان تولم از روستای ماتک پائین به روستای لیف شاگرد تغییر یافت.
شهرستان طوالش (تالش):
روستاهای شیرآباد، اوتار محله، بلیس، سید محله شیرآباد، هوشیری، بازارگاه نوه، بلیطی، لوکه و خان یوردی از دهستان لیسار منتزع و به دهستان گرگانرود ملحق شدند.
شهرستان فومن:
روستای سهسار از دهستان آلیان شهرستان فومن منتزع و به دهستان گوراب زرمیخ شهرستان صومعهسرا ملحق شد.
شهرستان لاهیجان:
روستاهای تازهآباد مرزیان، خلشا و راهیجان از دهستان لفمجان شهرستان لاهیجان منتزع و به دهستان کیسم شهرستان آستانه اشرفیه ملحق شدند.
شهرستان لنگرود:[94]
کتاب گیلان ؛ ج1 ؛ ص54
ستاهای بیل لنگه، توچال، میانهسر، شبخوس پهلو و یوسفآباد از دهستان لات لیل شهرستان لنگرود منتزع و به دهستان املش جنوبی شهرستان رودسر ملحق شدند.
روستای سیاهرودبار از دهستان کومله شهرستان لنگرود منتزع و به دهستان لیل شهرستان لاهیجان ملحق شد.
ص: 55
فصل دوم سیمای طبیعی و زمینشناسی گیلان
اشاره
استان گیلان بر قسمتی از ارتفاعات شمالی ایران شامل: دامنههای شرقی کوهستانهای تالش از خط الرأس ارتفاعات تا جلگه ساحلی دریای خزر و بخشی از البرز غربی[95]، از حوضه انتهائی دره شاهرود تا جلگه گیلان اطلاق میشود که نواری ساحلی با پهنائی متغیر و امتدادی متفاوت، مجموعه کوهستانهای فوق را در ارتباط با دریای خزر قرار میدهد. این سرزمین از رود آستارا در شمال تا مرز جنوبی بخش عمارلو در حاشیه شاهرود در جنوب، به ترتیب بین 36 درجه و 36 دقیقه و 3 ثانیه- و 38 درجه و 27 دقیقه و 7 ثانیه عرض شمالی در امتداد شمال غربی- جنوب شرقی کشیده شده و در جهت مداری، از قلل مرتفع بغروداغ یا بکروداغ (دهستان گرگانرود جنوبی) در مغرب تا مرزهای غربی استان مازندران در مشرق به ترتیب بین 48 درجه و 34 دقیقه و 25 ثانیه- و 50 درجه و 26 دقیقه و 42 ثانیه طول شرقی گسترده شده است. (نقشه شماره 1).
شکل جغرافیائی آن به صورت بدنهای پرحجم شامل البرز غربی و جلگه
ص: 56
نقشه شماره 1- نقشه توپوگرافی استان گیلان
اقتباس از نقشه 000، 000، 1: 1 توپوگرافی استان گیلان.
ص: 57
گیلان در جنوب و گردنی استوار و افراشته شامل: کوههای تالش و جلگه ساحلی به سمت شمال میباشد و مساحتی حدود 14711 کیلومتر مربع را میپوشاند. با توجه به موقع جغرافیائی آن، در جنوب غربی دریای خزر و از برکت همین دریا، یکی از سرسبزترین، زیباترین و حاصلخیزترین استانهای کشور میباشد. آب فراوان، جنگلهای پرپشت و متراکم و متنوع، مراتع وسیع و گسترده و سرانجام جلگهای مستعد، آبرفتی یا ماسه دریائی، از نظر مظاهر محیط طبیعی، استان گیلان را ممتاز و حتی در زمینههای خاصی بیبدیل ساختهاند.
ارتباط این استان بدون محدودیت خاصی در جهت مشرق و شمال چه از راه دریا و چه از طریق جلگه ساحلی، با اتحاد جماهیر شوروی سابق و سایر استانهای ساحلی برقرار است. در حالیکه کوهستانهای تالش و البرز غربی، چون سدی عظیم، به ترتیب ارتباط آنرا با آذربایجان و ایران داخلی (محدوده بین البرز و زاگرس) با محدودیت و مشکلاتی روبرو میسازند، تنها ارتباط طبیعی آن با فلات داخلی از طریق دره سفیدرود برقرار میشود. سراسر کوههای شمالی ایران، دره زمینساختی سفیدرود، تنها عارضه مهمی است که بهطور طبیعی، سد کوهستانی را شکافته و به صورت موهبتی، بر اهمیت و مقام این استان افزوده است. این دره علاوه بر سهولت ارتباط، حجم عظیمی از آبهای آذربایجان و کردستان را به این سرزمین پرنعمت، هدایت نموده و باروری و سرسبزی بیشتر آنرا تضمین کرده است (سد سفیدرود). ارتباط گیلان با آذربایجان از طریق گردنههای: حیران، گرگانرود، اسالم، ماسوله و چند مسیر فرعی مالرو برقرار است که با دشواریهای طبیعی روبرو میباشد.
در اثنای زمستان به علت بارش برف، با وجود بهرهوری نسبی از ابزار و ادوات مکانیکی، ارتباط برای مدتی ولو محدود بکلی قطع میشود. متأسفانه جادهها با توجه به اصول فنی و در مسیرهای صحیح و کمخطر، ساخته نشدهاند. به همین دلیل در اثنای بارندگیهای فراوان و نسبتا شدید، آسیبهای زیادی میبینند و اغلب عبور وسائط نقلیه با دشواریهائی روبرو میگردد. هنوز اکثر این جادهها آسفالت نشدهاند.
روند ناهمواریهای تالش و البرز غربی تابعی از ساختمان توده سخت کف دریای خزر است که در بحث زمینساخت به توجیه آن بازمیگردیم. مسیر توسعه و گسترش این ناهمواریها به صورت سدی نفوذناپذیر، پیدایش دو قلمرو اقلیمی را به دنبال داشته است. این تضادها بین دامنههای شرقی تالش و آذربایجان از یک سو و دامنههای شمالی البرز غربی و دره شاهرود از سوی دیگر به وضوح مشاهده میشوند. عدم تقارن دامنهها، یکی دیگر از ویژگیهای این کوهستانها میباشد که به ویژه در ارتفاعات تالش بسیار محسوس است.
هنگامی که از دشتهای مرتفع اردبیل به کوهستانهای تالش نظر افکنیم، آنها را به صورت برجستگیهائی با حد اکثر ارتفاع چند صد متر مشاهده میکنیم که در مجموع در امتداد شمالی- جنوبی کشیده شده و به زحمت درههای کمعمق و بیشتر فرسایشی در آنها حفر شدهاند. در صورتی که از حاشیه دریای خزر به صورت کوهستانهای عظیمی با چند هزار متر ارتفاع قد برافراشته و درههای طولانی و عمیق فراوانی دامنههای شرقی آنرا به شدت ناهموار ساختهاند.
نقش این عدم تقارن در بحث تحول ناهمواریها مجددا مورد بررسی قرار میگیرد. مه نسبتا متراکمی که اغلب دامنههای شرقی کوهستانهای تالش و دامنه شمالی البرز را میپوشاند، یکی دیگر از پدیدههای دیدنی این سرزمین است. در فرود از ارتفاعات به سمت دریا به ویژه در تالش، قلل کوهستانهائی که هنوز پوشش جنگلی خود را حفظ کردهاند، همچون جزایری در اقیانوس مواج مه، گاهی ناپدید و زمانی آشکار میشوند. علاوه بر آثار زیستی و فرسایشی، حضور این مه، یکی از جاذبههای تماشائی برای مسافرین و ییلاقنشینان گیلان محسوب میشود. در کوهستانهای البرز غربی نیز وضع مشابهی به چشم میخورد، اختلاف ارتفاع پائین رود شاهرود، نسبت به جلگه گیلان، این مسئله را به روشنی توجیه میکند.
موقع جغرافیائی گیلان در جنوب غربی دریای خزر، این استان را از مساعدترین شرایط اقلیمی بهرهمند ساخته و مواهب طبیعی کمنظیر آن نتیجه تداوم همین شرایط در طول زمان میباشد. مجموعه این ویژگیها بازتاب پدیدههای بسیار متنوع و پیچیدهای میباشند که در طول زمانهای زمینشناسی به تدریج شکل گرفتهاند. زمینشناسان ایرانی و خارجی، تلاشهای فراوانی در این زمینه به عمل آورده که در اینجا به خلاصهای از آنها اشاره میکنیم.
سرگذشت زمینشناسی گیلان
اشاره
چون گسترش پدیدههای زمینشناسی، فقط در وسعت منطقهای قابل بررسی است، بنابراین تاریخچه تحول این سرزمین را در مقیاس واحدهای کوهستانی تالش و البرز از یک طرف و دریای خزر از طرف دیگر مورد مطالعه قرار میدهیم. تلاشهای زمینشناسان ایرانی و خارجی تا حدودی گذشته زمینشناسی ایران و از جمله گیلان را روشن ساختهاند. علاوه بر اطلاعاتی که در نقشههای 000، 500، 2: 1 و 000، 000، 1: 1 زمینشناسی ایران منعکس میباشند، در پارهای موارد به مطالعات تفصیلی مبادرت ورزیده و نقشههای بزرگ مقیاسی از نواحی مختلف، از آن جمله: قزوین، رشت، زنجان، بندر- انزلی و اردبیل، تهیه نمودهاند که در مجموع استان گیلان را دربر میگیرند.
چون ویژگیهای فیزیکی سنگهای تشکیلدهنده ناهمواریها، چه از نظر نحوه شکلپذیری در برابر حرکات متنوع و مکرر زمینساخت و چه در ارتباط با دخالت فرایندهای بیرونی، نقش قابل توجهی به عهده دارند، لذا مطالعه را با شناخت خلاصهای از مجموعههای چینهشناسی سنگها، از قدیمترین ایام، دنبال میکنیم. (نقشه شماره 2).
پرکامبرین[96] (قبل از دوران اول)
هرچند سرزمین گیلان از گذشتههای بسیار دور، همیشه جزئی از فلات ایران بوده و در سرگذشت بسیار پیچیده آن سهیم و شریک بوده است، امّا شناسائی قدمت تاریخی آن در ارتباط با رخنمون سنگهائی خواهد بود که یا بر اثر حرکات زمینساخت ولو به صورت جزئی در سطح زمین ظاهر شده و یا عوامل فرسایش با شکافتن قلب کوهستانها، دسترسی مستقیم به آنها را فراهم نموده باشند. جنگلهای متراکم و پوشش یکپارچه خاک ناشی از تخریب و
ص: 58
نقشه شماره 2- زمینشناسی استان گیلان
اقتباس از نقشه زمینشناسی 000، 000، 1: 1 شرکت ملی نفت ایران.
ص: 59
هوازدگی در شرایط اقلیم مرطوب خزری، چون حجابی قسمت اعظم سنگها را پوشانیده و از دید مستقیم پنهان ساخته است. اشکال نفوذ به داخل جنگلها و توپوگرافی نامساعد به صورت پرتگاههای غیر قابل دسترس به نوبه خود بر این مشکلات افزوده و مطالعه مستقیم و فراگیر همه ناهمواریها را تقریبا دچار اشکال ساخته است. چهبسا در آینده با شناسائی نمونههای جدید، قدمت سنگها به زمانهائی بسیار دورتر از آنچه تاکنون شناسائی شدهاند، برسند. بنابراین در حال حاضر به مطالعه سنگهائی اکتفا میشود که وسیله زمینشناسان شناسائی شده و در نقشههای موجود منعکس شدهاند.
قدیمترین سنگهای شناخته شده شامل میکاشیستهای مختلف، اپیدوتیت، آمفی بولیت، و گنیسهای دانهدرشت و سرپانتینیتهای اولترابازیک و ...
میباشند. این سنگها در نواحی شاندرمن و اسالم شناسائی شدهاند. در واقع اسکلت قسمت وسیعی از ناهمواریهای نیمه جنوبی تالش از سنگهای بسیار قدیمی تا قدیمی تشکیل شده است. گاه بخشی از این سنگها، خط الرأسهای اصلی را تشکیل میدهند (اطراف ماسوله) و گاهی در تشکیل دامنههای مسلط به جلگه ساحلی شرکت دارند (شاندرمن و اسالم) اختلاف پالئوژئوگرافی این سرزمین در پرکامبرین سبب شده است که پراکندگی سنگهای تشکیلدهنده آن متفاوت باشند. مثلا در اطراف ماسوله بیشتر فیلیتهای متورّق و میکاشیست و کوارتزیت به چشم میخورند، درحالیکه در البرز غربی، ماسهسنگ قرمز و شیل و آهک و دولومیت فراوانترند.
نتایج تحقیقات زمینشناسان نشان میدهد که مجموعه سنگهای قبل از دوران اول دوبار تحت تأثیر دگرگونی قرار گرفتهاند. قسمت زیرین، که دگرگونی بیشتری را متحمل شده و قسمت فوقانی، که دگرگونی کمتری را نشان میدهد. به نظر بعضی از زمینشناسان، حد بین این دو بخش از نوع دگرشیبی فرسایشی است (کلارک و همکاران 1975).
مجاورت این سنگها با سنگهای جدیدتر از خود بیشتر به صورت گسلی است. در بسیاری از موارد فرسایش، آبهای جاری این سنگها را عمیقا شکافته و امکان شناسائی ساختمان فیزیکی و ترکیب کانیشناسی آنها را فراهم ساختهاند (درههای ماسوله، اسالم، شاندرمن، گشت، قلعه و ...) در این سنگها گسلها فراوان بوده و جهات متفاوتی دارند. گاهی نیز رگهها و تودههای نفوذی جوانتری این سنگها را قطع کردهاند (دره ماسوله: گابروو پریدوتیت).
همانطور که قبلا گفته شد، قلمرو گسترش این سنگها، نیمه جنوبی کوهستانهای تالش است که تا خط الرأسهای مسلط بر دره قزلاوزن ادامه دارند و در البرز غربی، قسمت وسیعی از دامنههای مرتفع مسلط بر دره شاهرود و جلگه گیلان را شامل میشوند.
پالئوزوئیک[97] (دوران دیرزیستی یا دوران اول)
قبل از آغاز دوران اول، پلاتفرم نسبتا همواری، سراسر فلات ایران را تشکیل میداده و به احتمال زیاد منطقه کنونی گیلان، قسمتی از حاشیه شمالی آنرا شامل میشده است. فرونشینی تدریجی این سکوی عظیم، شرایط رسوبگذاری قدیمترین سنگهای دوران اول (کامبرین)[98] را فراهم ساخته است. قدیمترین سنگهای شناختهشده این دوره، آرنهای قرمز و اسپیلیت در جنوب تاتاورود و کوارتزیتهای سفیدرنگ در دامنههای شمالی البرز میباشند که آخرین واحد ماسهسنگی کامبرین زیرین هستند. این مجموعه با رسوبهای اوردوویسین[99] پوشیده شدهاند. مجاورت این سنگها با سایر سنگهای قدیمتر یا جدیدتر از خود اغلب از طریق گسل میباشد. به تدریج با عمیق شدن دریاها در اوردوویسین، در پارهای از نقاط رسوبهای آهکی تشکیل شده که نمونههائی از آن در نواحی اطراف خلخال گزارش شده است.
از پایان اوردوویسین، پلاتفرم ایران مخصوصا قسمت شمالی آن (گیلان و تالش) تحت تأثیر حرکات خشکیزائی مثبت یا منفی قرار گرفته و بنابراین تداوم منظم رسوبهای دوران اول، دچار آشفتگی شده است. این حرکات کموبیش تا اواسط کربنیفر[100] ادامه داشته و دگرگونیها و آتشفشانیهائی را نیز به همراه داشتهاند. از بقایای سنگهای این دورهها میتوان به آهکهای مختلف و ماسهسنگ در کوهستانهای تالش (اطراف خلخال)، بازالت، آندزیت و آندزیتهای آتشفشانی در ارتفاعات دیوگاه، کوارتزیت قاعده دونین[101] و آتشفشانهای بازی در غرب امامزاده هاشم، آهک دولومیتی و شیل در حاشیه دره شاهرود، اشاره نمود. در ناحیه ماسوله و گشت، تودههای نفوذی متعددی شامل گرانیتهای قدیمی وجود دارند که تعیین سن دقیق آنها هنوز میسر نشده است، در مشرق گشت- رودخان و نیز حوالی ماسوله سنگهای نفوذی، به صورت تودههای کوچکتر، احتمالا مربوط به دونین میانی یا قدیمتر وجود دارند (دیویس و همکاران 1975).
به تدریج در مراحل آخرین دوره کربنیفر، کاهش حرکات زمینساخت و فرونشینی تدریجی بعضی از نواحی گیلان و تالش، مجددا شرایط مناسبی برای ایجاد حوضههای رسوبی به وجود آورد. دریای کربنیفر میانی و فوقانی از محل کوهستانهای فعلی تالش از طریق البرز تا افغانستان ادامه داشته است.
در این دریا ابتدا ماسهسنگ دانهریز و سپس با افزایش عمق آن آهک خاکستری (معادل تشکیلات مبارک) تهنشین شدهاند. در دورههای بعد، گسلهای فراوان و رگهها یا تودههای نفوذی آنها را قطع نمودهاند. در حال حاضر این آهکها قسمتهای قابل توجهی از ارتفاعات البرز غربی و مرکزی را تشکیل میدهند. در کوههای جنوب لاهیجان، شیستها و فیلیتهای دگرگونشدهای وجود دارند که آنها را متعلق به کربنیفر زیرین میدانند (آنّل و همکاران 1975). فیلیتهای مغرب مخروطافکنه سفیدرود در پایکوه و توده بزرگ نفوذی مشرق لاهیجان را نیز وابسته به کربنیفر زیرین میدانند. در ارتفاعات بغروداغ تا حوالی عرض فومن به سمت پایکوه سنگهای آذرآواری با بین لایههای آهکی نیز، سنی مربوط به کربنیفر دارند. این سنگها با ساختمانهای مشخص چینخورده در امتداد شمال غربی- جنوب شرقی، تا جنوب ماسوله مشاهده میشوند.
چنین به نظر میرسد که گسترش رسوبهای پرمین[102] در این محدودهها، بیش از کربنیفر باشد. این سنگها در البرز غربی و تالش بهطور پراکنده رخنمون
ص: 60
دارند. پس از یک مرحله خشکیزائی در کربنیفر بالا، پیشروی دریای پرمین، رسوبهای ماسهسنگی، آهک ماسهای و سرانجام آهک خاکستری (معادل تشکیلات روته و دورود) و گاهی سیلتی را تهنشین ساخته است. گاهی در البرز غربی همین سنگها همراه کوارتزیت و شیل نیز مشاهده میشوند. پراکندگی آنها نسبتا فراوان میباشد که از آن جمله میتوان به، غرب امامزاده هاشم، در خط الرأس البرز غربی در جنوب حوضه سیاهرود به صورت چینخورده، همراه گسلهای متعدد و تودههای نفوذی و سرانجام در جنوب کوههای تالش به صورت ماسهسنگ و شیل و آهک و دولومیت در شکل یک نوار شرقی- غربی، مشاهده میشوند.
مزوزوئیک[103] (میانهزیستی یا دوران دوم)
بهطور کلی مرز بین دوران اول و دوم در ایران در ارتباط با مناطق مختلف و زونهای ساختمانی، متفاوت میباشد. این مرز گاهی به صورت دگرشیبی فرسایشی و زمانی تدریجی و همشیب است.
تریاسیک[104]
در این ناحیه مطالعات رسوبشناسی و چینهشناسی نشان میدهد که دریای تریاس، اغلب با عمق نسبتا کم بر روی رسوبهای پرمین پیشروی داشته، امّا در تریاس بالا، دخالت یک حرکت زمینساخت، سبب پیدایش یک دوره خشکیزائی به ویژه در محدوده البرز فعلی بوده است.
بنابراین در رسوبهای تریاس پایین، هماهنگی خاصی به چشم میخورد. این سنگها اغلب به صورت کوارتزیت- توف، شیل آهکی، سیلت استون (در تالش) و آهک ضخیم دولومیتی (تشکیلات الیکا) در البرز غربی وجود دارند.
همین سنگها قسمتی از خط الرأس ارتفاعات البرز را به سمت دره شاهرود، تشکیل میدهند. امّا حرکات تریاس میانی، این هماهنگی را به شدت بهمزده و منجر به تشکیل حوضههای رسوبی جداگانهای گردیدهاند که تغییرات رخسارهای شدیدی دارند. همزمان با این حرکات، دگرگونی و ماگماتیسم شدیدی، این ناحیه را تحت تأثیر قرار داده است. تعدادی از تودههای نفوذی گیلان و مجموعههای اولترابازیک تا بازیک، به صورت عدسیهای کشیده یا مدور و بهندرت سنگهای آتشفشانی اسیدی، حاصل آن میباشند. گرانیت بیوتیتدار جنوب لاهیجان که بخشی از آهکهای مجاور خود را به مرمر تبدیل نموده و گرانیتهای تورمالیندار گشت- ماسوله که رسوبهای اواخر دوران اول را قطع کرده است، مربوط به همین زمان میباشند. در دامنه جنوبی کوههای تالش، مسلط به دره قزلاوزن و نیمه شمالی همین کوهها تا آستارا، سنگهای تریاس، رخنمون ندارند. به استثنای مواردی در البرز غربی، برخورد سنگهای تریاس با رسوبهای مجاور خود اغلب گسلی است.
ژوراسیک[105]
پس از حرکات تریاس میانی، قسمت اعظم ایران و از جمله ناحیه تالش و البرز از آب خارج شده و به صورت محیطهای مردابی- رودخانهای درآمدهاند. گسترش جنگلهای انبوه در تریاس پایانی و آغاز ژوراسیک و تشکیل رسوبهای قارهای لیاس (تشکیلات زغالسنگی ایران) نتیجه آن است.
در بعضی از نواحی گیلان، کنگلومرای پیشرونده ژوراسیک روی سنگهای مختلف الجنس تریاس قرار میگیرد. از آن جمله تشکیلات شمشک که بهطور دگرشیب تودههای اولترابازیک تریاسیک را در هردو طرف دره ماسوله میپوشاند. رسوبهای قارهای لیاس در مناطق وسیعی از ایران و از جمله از قفقاز تا البرز را نیز دربر میگرفتهاند. به تدریج عمق دریاهای ژوراسیک افزایش یافته و رسوبهای نواحی نیمه عمیق نیز تشکیل شده است.
در ارتفاعات تالش، سنگهای شناختهشده این دوره بیشتر شامل کنگلومرا و ماسهسنگ و کوارتزیت و شیل (با فسیل آمونیت) میباشند. در قسمت جنوبی تالش و مسلط به دره سفیدرود، این سنگها، قسمتی از خط الرأس و دامنههای مرتفع را تشکیل دادهاند. در قسمتهائی از شمال شرق و جنوب بغروداغ به صورت یک نوار شمالی جنوبی از دره گرکانرود، در حوالی مریان میگذرد.
امّا به سمت جنوب بین زردالماس و شاندرمن وسعت آن افزایش مییابد.
گسلهای متعددی آن را تحت تأثیر قرار داده و در مجاورت غیرعادی با سنگهای دیگر میباشند. اغلب با شیبهای طبقاتی مشخصی دارند (گاهی بیش از 45 درجه). در اطراف دره ماسوله و مخصوصا جنوب شرقی آن، حجم قابل توجهی از ناهمواریها را تشکیل میدهند. گرانیت- پگماتیت تورمالیندار مشرق ماسوله و گرانیت مغرب لیسار (بین راه انزلی و آستارا) نیز مربوط به پایان همین دوره میباشند.
سنگهای ژوراسیک با تنوع بیشتر و وسعت زیادتری در البرز شناسائی شدهاند. اختلاف آنها در پارهای از موارد با رسوبهای ژوراسیک در تالش، نتیجه تفاوت پالئوژئوگرافی و اختلاف حوضههای رسوبی آنها بوده است.
بهطور کلی هراندازه از قاعده رخسارههای لیاس به انتهای آنها نزدیکتر شویم، خواص و صفات دریائی بودن آنها بیشتر میشوند. سنگهای ژوراسیک تحتانی، مشابهتی با سنگهای تالش دارند و بیشتر از کنگلومرا، ماسهسنگ و شیست تشکیل شدهاند. پراکندگی این سنگها در طرفین دره سفیدرود (اطراف رودبار) به صورت چینخورده که در امتداد مشرق تا حوضه رود لاهیجان ادامه دارد، قسمت زیادی از حوضه علیای پلرود و چالکرود را دربرگرفته و اغلب خط الرأس ارتفاعات در این حوضهها را نیز تشکیل داده است.
مجاورت آنها با سنگهای جوانتر یا قدیمیتر به صورت گسلی است و محور مشخص بیشتر چینخوردگیها شمال غربی- جنوب شرقی است. این سنگها در تشکیل ناهمواریهای نیمه شرقی دامنههای البرز غربی سهم مهمی به عهده دارند.
ژوراسیک میانی با وسعت محدودتر در مجاور ژوراسیک تحتانی و روی آن قرار دارند. کیفیت رسوبها نشان میدهند که عمق دریاها به تدریج افزایش مییافته است و عمدتا شامل تشکیلات دلیچای و آهک بیوترمال و سرانجام آهکهای معادل تشکیلات لار میباشند.
ژوراسیک فوقانی شامل آهک خاکستری همراه چرت[106] و ماسهسنگ و شیل و گاهی لایههای آتشفشانی است. مجموعه این رسوبها چینخورده و
ص: 61
گسلی است که امتداد محور بیشتر تغییر شکلهای آن شرقی- غربی میباشد.
پراکندگی آن در حوضه علیای رود لاهیجان، در حوضه پلرود، در مجاورت سفیدرود و سرانجام روی دامنههای شمالی البرز در امتداد یک گسل بزرگ با سنگهای کرتاسه همجوار است.
کرتاسه[107]
برخلاف قسمت وسیعی از ایران، رسوبهای ژوراسیک و کرتاسه در کوههای تالش، بدون وقفه و بهطور ممتد ادامه داشته است. به عبارت دیگر دگرشیبی مشخصی که بر اثر حرکات کیمرین پسین[108] در اغلب نقاط ایران و از جمله البرز بین ژوراسیک و کرتاسه شناخته شده است در تالش به چشم نمیخورد. وجود چنین حوضههای رسوبی محلی را که درعینحال دارای ویژگی نواحی عمیق میباشند، میتوان به احتمال زیاد به حوضههای فروروی نسبت داد که اغلب در حواشی (تالش) و یا حتی داخل فلات ایران وجود داشتهاند. بنابراین دریاهای کرتاسه که در محل ارتفاعات تالش وجود داشته، دنباله دریاهای ژوراسیک بوده و سپس به تدریج نواحی البرز را نیز در بر گرفتهاند.
رسوبهای کرتاسه که به صورت همشیب در تالش بر روی رسوبهای ژوراسیک نهاده شده، بیشتر آهکی است و سهم قابل توجهی در ناهمواریهای تالش دارند. قدیمترین رسوبهای شناختهشده کرتاسه، کنگلومرای قاعده و آهک ریزدانه چینخوردهای است که در دره ماسوله شناخته شده است. در داخل همین دره آهکها به صورت یک ناودیس مشخص شرقی- غربی و گسل خورده در ناهمواری کنونی ظاهر میشود. همین سنگ در خط الرأس حوضه علیای ماسوله و ناهمواریهای جنوب شرقی آن نیز شرکت دارد که شیبهای طبقاتی مشخص و متفاوتی دارند. این آهک اغلب از تناوب لایههای سیلت و مارن و بهندرت ماسهسنگ تشکیل شده که نوع اخیر بیشتر در شمال دره ماسوله رخنمون دارد. این رسوبها دارای چینهای مشخصی در امتداد شمالی- جنوبی است. در قسمتی از خط الرأسهای میانی کوهستانهای تالش و دامنههای شرقی آن نیز ظاهر میشوند که اغلب گسلهای محلی نظم آنها را برهم زده و در داخل درهها، برشهای مناسبی از آنها ظاهر شدهاند. کرتاسه میانی بر بالای این رسوبها شامل: آهک ناخالص و شیل به صورت نوار پهنی از شمال به جنوب کشیده شده است. در حوالی سرچشمه رود اسالم کنگلومرای کرتاسه میانی، ساختمانی عمودی دارد و حتی در مجاورت جلگه و مسلط به روستاهای پرهسر و سیاهبیل نیز مشاهده میشود.
کرتاسه فوقانی با ابعاد وسیعتری، در ناهمواریها شرکت جسته و بسته به موقع جغرافیائی از رسوبهای متنوعی تشکیل شده است. در شمالیترین محدوده کوههای تالش ایران، شامل آهکهای بلورین ضخیملایه و رگههای نازک مارن میباشد که امتداد محور تغییر شکلهای آن، جنوب شرقی- شمال غربی است. یک توده گرانیتی نئوژن در حدفاصل دو گسل مجاور این رسوبها در ناهمواری ظاهر شده است و سرانجام جدیدترین رسوبهای کرتاسه شامل تناوبی از ماسهسنگ و سیلتاستون و شیل و آهک به صورت دو تاقدیس بزرگ و کوچک در امتداد شمال شمال غربی- جنوب جنوب شرقی در شمال کوههای تالش وجود دارد که طول آن حدود 15 کیلومتر است و دنباله آن از دره آستارا میگذرد. در شاخه جنوبی دره گرکانرود، تودههائی از کنگلومرای پلیژنیک وجود دارند که آنها را مربوط به کرتاسه فوقانی میدانند. در دامنههای تالش جنوبی و مسلط به دره قزلاوزن سنگهای اغلب آهکی کرتاسه تحت تأثیر 3 گسل مایل و متقاطع قرار گرفته و در مجاورت غیرعادی با سنگهای پرکامبرین میباشند. به عبارت دیگر این تراستها، سنگهای قبل از دوران اول را بر روی رسوبهای کرتاسه راندهاند، شیب طبقاتی و پرتگاههای متعددی به ویژه در حوالی خط الرأس به وجود آورده و گسترش این سنگها از شمال جمشیدآباد به داخل دره سفیدرود ادامه دارد.
رسوبهای کرتاسه در کوهستانهای البرز غربی ویژگیهای دیگری دارند.
قدیمترین سنگهای این دوره کنگلومرای قاعده در جنوب امامزاده هاشم و سپس آهک همراه شیل، گاهی تودهای و پرضخامت و بهندرت سنگهای بازی آتشفشانی است. پراکندگی این سنگها نسبتا قابل توجه میباشد. گسترش آنها بیشتر در مغرب جاده امامزاده هاشم، داخل حوضه پلرود (به صورت تاقدیسها و ناودیسهای مشخص با گسلهای شرقی- غربی)، بین رود سیاهکل و جواهرده و در جنوب رامسر مجاور خط الرأس به شکل نوارهای کمعرض و گسلهای شمالی- جنوبی میباشند. سرانجام میتوان به آهکهای کرتاسه فوقانی اشاره نمود که بر اثر زمینساخت و به ویژه فرسایش آبهای جاری در حوضه سیاهرود ظاهر شدهاند. این سنگها به سمت سفیدرود وسیله یک گسل در مجاورت غیرعادی با رسوبهای جوانتر از خود در تماس میباشد.
سنوزوئیک[109] (دوران سوم و چهارم)
با تغییر جغرافیای گذشته استان گیلان بر اثر حرکات زمینساخت در اواخر کرتاسه، شرایط حوضههای رسوبی نسبت به گذشته به کلی تغییر میکند.
به عبارت دیگر قسمتی از البرز و کوهستانهای جنوبی تالش متعاقب حرکات فوق از آب خارج شده و جدائی حوضههای رسوبی دریای خزر و ایران داخلی را سبب میشوند. احتمالا دریاهای مسلط به آذربایجان در حوالی آستارا با حوضه دریای خزر در ارتباط بودهاند. زیرا سنگهای آذرین و رسوبی پالئوژن، اسکلت کوهستانهای مسلط به آستارا و دریای خزر را در حال حاضر تشکیل میدهند. بهطور کلی میتوان گفت که دوران سنوزوئیک، زمان فعالیت ماگماتیسم در ایران بوده است. هرچند قسمت عظیمی از تالش جنوبی و البرز شمالی به دلیل خارج بودن از آب، ظاهرا از این فعالیتها برکنار ماندهاند.
بنابراین قلمرو استان گیلان در سنوزوئیک در دو وضع متفاوت قرار داشته است. در بخشی که تحت تسلط دریاهای دوران سوم قرار داشتهاند، رسوبگذاری انجام میشده، درحالیکه در بقیه این سرزمین (البرز شمالی و تالش جنوبی)، فرسایش، حتی رسوبهای قدیمیتر را از بین میبرده است. بر این اساس به مختصری از چینهشناسی متفاوت این سرزمین اشاره میشود.
- در زون (محدوده) شمالی البرز، رسوبهای ائوسن و اولیگوسن وجود ندارد و رسوبهای کمیاب میوسن به صورت دگرشیب بر روی سنگهای کرتاسه
ص: 62
یا قدیمتر دیده میشود. آثار آن بین لنگرود و لاهیجان و در جنوب لاهیجان در داخل کوهستان بیشتر به صورت کنگلومرا و ماسهسنگ و سیلت قرمز رنگ هنوز از دستبرد فرسایش در امان مانده است این رسوبها اغلب چینخورده و گسلی هستند. امتداد محور چینها و گسلها شمال غربی- جنوب شرقی است، امّا به سمت مغرب بیشتر شرقی- غربی میباشند.
- در زون جنوبی البرز غربی، شرایط به کلی فرق میکند و سنگهای سنوزوئیک با ضخامت قابل توجه و وسعت زیاد، در ساخت ناهمواریها دخالت فراوانی دارند. پالئوژن تحتانی شامل کنگلومرای قاعده میباشد که در قسمت علیای حوضه پلرود، در مجاورت خط الرأس رخنمون دارد. بر بالای آن توفهای اسیدی و آندزیتی و خاک رس قرار دارند که گاهی قسمت فوقانی آنها ژیپسی میباشند. پالئوژن میانی بیشتر از گدازههای بازیک تشکیل شده که چینخورده و پر از گسل میباشند. پراکندگی آنها بیشتر در حوضه علیای پلرود و قسمت زیادی از حوضه سیاهرود به چشم میخورد. در این حوضه آخری گسترش آنها از خط الرأسها گذشته و دره شاهرود آنها را عمیقا بریدهاند. مجاورت آنها با سنگهای دیگر گسلی است و دایکهای بازالتی و آندزیتی فراوانی در آنها وجود دارند.
سنگهای دوران سوم در کوهستانهای تالش ولو به صورت محلی اختلافاتی با البرز دارند. همانند رسوبهای کرتاسه، سهم فوق العاده مهمی در ساخت ناهمواریها به ویژه در دامنههای شرقی و نیمه شمالی آن به عهده دارد.
پالئوژن[110] تحتانی شامل، ماسهسنگ توفی و توف برشی با میان لایههایی از گدازههای آندزیتی، قسمت زیادی از دامنههای شرقی کوهستان تالش را دربر گرفتهاند. چینهای مشخصی در آن وجود دارند که امتداد قابل رؤیت آنها به بیش از 10 کیلومتر میرسد. پالئوژن میانی به صورت «برش»[111] های آتشفشانی و گدازههای آندزیتی و گاهی همراه با لایههای آهکی میباشند، گسترش بیشتر این سنگها در تالش شمالی است و دنباله آنها به جمهوری آذربایجان کشیده میشود. تعدادی از قلل بغروداغ در این سنگهای مقاوم شکل گرفتهاند. پالئوژن فوقانی شامل: مگاپرفیر آندزیت- لاتیت میباشد که همانند پالئوژن میانی سهم وسیعی در تشکیل خط الرأسها دارد و گاهی تا پای دامنه، سنگهای قدیمیتر پالئوژن را پوشانیده است. دامنههای جنوبی تالش، مسلط به دره قزلاوزن بیشتر از سازندهای کرج همراه توف بالایی و شیل تشکیل شده و در حوالی رودبار در تشکیل دامنههای دره سفیدرود، شرکت دارد. این سنگها بیشتر چینخورده و شکسته میباشند و مجاورت آنها با سنگهای دیگر در تالش جنوبی از طریق گسلهای بزرگ برقرار است.
حوضههای رسوبی نئوژن[112]، در حوضه خزر و جنوب استان گیلان در شرایط متفاوتی قرار داشتهاند. حوضه گسترش این رسوبها در جنوب استان بیشتر در حفرهها و چالههای پایکوهی بوده است، درحالیکه در جلگه گیلان رسوبهای دریایی تشکیل میشده که در بحث تحول دریای خزر به آن اشاره خواهد شد. حوضههای انتهایی قزلاوزن و شاهرود، از لوشان به سمت شمال غربی در امتداد قزلاوزن و در ارتباط با حوضههای رسوبی آذربایجان، محل تراکم رسوبهائی بوده است که بعدها در طی فاز فشاری پلیوسن[113] پایانی به صورت یک ناودیس وسیع تغییر شکل یافتهاند. این رسوبها شامل کنگلومرا و ماسهسنگ قرمز و بهندرت خاک رس و سیلت میباشند و جاده لوشان- منجیل رسوبهای مزبور را قطع کرده و مقاطع فراوانی از آنها را در اختیار نهاده است.
به دنبال آخرین حرکات پلیو- پلهایستوسن[114]، پیکرشناسی استان گیلان در مجموع به تکامل زمینساختی خود دست یافته و برای همیشه از قید دریاهای زمینشناسی آزاد گردیده است. تنها اختلاف با زمان حال، وسعت بیشتر دریای خزر میباشد که در تماس مستقیم با کوهستانها قرار داشته و با وجود پسروی دریا از هولوسن[115] و دخالت شدید عوامل فرسایش، هنوز آثار آن به صورت دریابارهای متعدد، بر پایکوه نقش بستهاند. بنابراین به استثنای بخشی از جلگه خزر و خود پهنه دریاچه، رسوبهای دوران چهارم، در ارتباط با عوامل مسلط فرسایش بیشتر در خشکی تشکیل شدهاند. آثار این رسوبها به صورت تراکم در حفرههای پایکوهی و حاشیه درهها و دامنههای کمشیب، کموبیش در قالب رسوبهای تخریبی به جای ماندهاند. این رسوبها شامل:
بقایای یخرفتها در نواحی مرتفع و بخش علیای درهها و آثار ریزشها و لغزشهای بسیار وسیع و خزش رسوبهای دامنهای و سرانجام آبرفتهای متنوع در حاشیه درهها و سطح جلگه میباشند که در تحول پیکرشناسی این سرزمین به زمان و نحوه تشکیل و پراکندگی آنها اشاره خواهد شد.
تاریخچه تحول ساختمان زمین
اشاره
با تکیه بر مطالعات انجام شده، در صدها میلیون سال قبل، بر اثر حرکات زمینساخت، از تغییر شکل رسوبهای دریاهای زمینشناسی قدیمیتر و سنگهای آذرین همراه آنها، کوهستانهای عظیمی در فلات ایران و از جمله در استان گیلان ایجاد شدهاند، در مجموعه سنگهای بسیار قدیمی و دگرگون شده[116] ناحیه گشت، بین دو بخش فوقانی و تحتانی یک دگرشیبی فرسایشی شناسایی شده است (کلارک و همکاران 1975) که احتمالا ناشی از حرکاتی بسیار قدیمی میباشد. مهمترین حرکتی که مجموعه سنگهای قبل از دوران اول را به شدت تحت تأثیر قرار داده است به نام بایکالی[117] یا کاتانگائی[118] نامگذاری شده است. زمان عملکرد آن را در حدود 850 تا 570 میلیون سال قبل میدانند. فرایندهای بیرونی در طول میلیونها سال، از این مجموعه کوهستانی، فلات نسبتا همواری به وجود آورده که آثار آن در البرز و آذربایجان، به صورت دگرشیب در قاعده سنگهای اواخر پرکامبرین یا جدیدتر از آن شناسایی شدهاند. هرچند روند تغییر شکلهای این رخداد، بیشتر شمالی و جنوبی است، امّا عدهای اعتقاد دارند که امتداد شرقی- غربی البرز نیز ممکن است، متعلق به پرکامبرین باشد و چینخوردگیهای بعدی نیز تحت
ص: 63
تأثیر آن قرار گرفته باشند[119].
پس از یک آرامش نسبی، حد اقل از آغاز دوران اول، این فلات هموار شده به تدریج فرونشسته و دریاهای زمینشناسی کمعمقی در سراسر ایران آن را پوشانیدهاند. در این چرخه رسوبی، رسوبگذاری بیشتر از نوع قارهای و تقریبا یکسان بوده است. این وضع تا اواخر کامبرین ادامه داشته که رسوبهای آن، پوشش پلاتفرم[120] نامیده شده است. در طول دوران اول، کف حوضه رسوبی، تحت تأثیر نوسانهای نسبتا شدیدی قرار گرفته که تنوع سنگها و تغییر شکلهای شناخته شده در رسوبهای آن، گویای این مسئله میباشند. البته در طی دوران اول، آثار فعالیتهای آتشفشانی زیادی در این ناحیه دیده شده که هنوز کاملا شناسائی نشدهاند. مهمترین جنبش، حرکات کالدونین است که در حدّ فاصل دورههای اوردوویسین و سیلورین[121] یعنی از حدود 430 میلیون سال قبل آغاز شده و احتمالا میلیونها سال بهطور نسبی فعّال بوده است. این حرکات اغلب به صورت خشکیزائی یعنی بهطور مثبت عمل کردهاند. آثار آن به صور مختلف در استان گیلان شناسائی شده است. مهمترین آنها به صورت فقدان رسوبهای (لاکونا)[122] سیلورین فوقانی و دونینزیرین در کوهستانهای تالش و البرز غربی میباشد و حتی در البرز مرکزی رسوبهای اوردوویسین فوقانی نیز مشاهده نشدهاند. به عبارت دیگر طبقات کامبرین و اوردوویسین، وسیله رسوبهای دونین یا جوانتر پوشیده میشوند. مفهوم این مسئله آن است که در دورههای فوق، در محل کنونی استان، دریاهای زمینشناسی پسروی نموده و فرسایش بر این سرزمین حاکم بوده است. یکی دیگر از نتایج آن فعالیتهای ماگمائی و دگرگون شدن سنگها میباشد. پیدایش سنگهای دگرگونی در مشرق ماسوله (گنیس و میکاشیست و میگماتیت) و مجموعه گشت در جنوب غربی فومن شامل: گنیسهای دانهدرشت بیوتیتدار و میکاشیستهای مختلف و حتی بخش فوقانی آن (فیلیت و شیستهای سریسیت و کلریتدار) را به حرکات کالدونین یا هرسینین[123] نسبت میدهند.
در اوایل دونین تحت تأثیر یک فاز فشاری، حوضه رسوبی کمعرض گرگان تا بندر انزلی دگرگون شده است (رخساره شیست سبز). سن پرتوسنجی این سنگها در ناحیه ماسوله در حدود 400 میلیون سال برآورده شده است این جنبش در بعضی از نواحی از نوع کوهزایی بوده و اغلب با فعالیت ماگمائی نیز همراه میبوده است. احتمالا گسل شمالی البرز از دوره سیلورین و یا قدیمتر از آن فعّال بوده است.
پس از یک آرامش نسبی که از سیلورین فوقانی تا دونین زیرین کموبیش ادامه داشته، مجددا جنبشهایی در بخشی از کمربند آلپ- هیمالایا، اتفاق افتاده است. این حرکات اصطلاحا هرسینین نامگذاری شده که در نواحی شمال فلات ایران به ویژه کارساز بوده است. جنبشهای هرسینین در شمال ایران بیشتر دریازا بوده و خشکیهای کالدونین را به تدریج به زیر آب کشانیده است. بر اثر این حرکات که تقریبا از 320 میلیون سال قبل به تدریج آغاز شده، کوههای تالش- ماسوله تحت تأثیر قرار گرفتهاند (بربریان و کینگ 1981). قسمتی از حاصل این حرکات بسته شدن اقیانوس موجود بین دو قاره اور- آسیا در شمال و گندوانا در جنوب بوده است (تتیس قدیمی). بر اثر این برخورد دگرگونی و ماگماتیسم مهمی در نواحی مجاور دو ابر قاره و از جمله در استان گیلان، اتفاق افتاده است. بیرونزدگی سنگهای بازیک و اولترابازیک (گابروتاپریدوتیت) را در ناحیه گیلان، علائمی از پوسته اقیانوسی میدانند که در اثر این برخورد و بسته شدن، تتیس قدیمی به وجود آمدهاند. سنگهای دگرگونی تالش شامل: گنیس و فیلیتهای متنوع و شیستها و فیلیتهای جنوب لاهیجان، حاصل حرکات اواخر دوران اول است (دیویس و کلارک 1975- 1972). در دوره پرمین قسمتی از محدوده کنونی خزر جنوبی و بخشی از جنوب تالش (اطراف ماسوله) به صورت یک خشکی خارج از آب قرار داشته و رسوبگذاری غیردریایی در آن انجام شده است. علاوه بر فعالیتهای آتشفشانی در جنوب غربی دریای خزر، افیولیتهای همین ناحیه را نیز به پالئوزوئیک پایانی نسبت میدهند.
اواخر دوران اول را میتوان زمان آرامش نسبی حرکات زمینساخت دانست. دریاهای زمینشناسی تا آغاز دوران دوم، نواحی وسیعی از ناحیه موردنظر را پوشانیده و تا اواخر تریاسیک رسوبگذاری کموبیش ادامه داشته است.
دوران دوم یکی از دورههای پرتحرک زمینشناسی میباشد و در این دوران، حرکات مشخص متعددی رخ داده که آثار آن کموبیش، حد اقل در قسمتی از استان گیلان شناسائی شدهاند. پیریزی اسکلت ناهمواریهای گیلان به ویژه مدیون آخرین حرکات این دوران میباشد.
همانطور که قبلا اشاره شد حد بین دوران اول و دوم با توجه به مناطق و محدودههای ساختمانی متفاوت میباشد. اولین حرکات زمینساخت دوران دوم به نام کیمرین پیشین[124] (حدود 200 میلیون سال قبل) در پایان دوره تریاسیک، زمینهای شمالی ایران را از قید دریاهای زمینشناسی آزاد ساخته و تغییر شکل داده است. این حرکت با شواهدی نظیر بالاآمدگیهای ناحیهای و چینخوردگی و دگرگونی و ماگماتیسم همراه بوده است. یکی از مهمترین آثار آن پیدایش خشکی وسیعی است که بخشی از ایران و افغانستان و توران را از آب خارج ساخته و چنین به نظر میرسد که سبب بسته شدن، اقیانوس پایانی دوران اول بین ایران و پلاتفرم توران شده باشد. دگرشیبی فرسایشی بین رسوبهای تریاس و شیل و ماسهسنگهای لیاس[125] (ژوراسیک تحتانی)، حاصل این حرکات میباشد.
در آغاز ژوراسیک قسمت اعظم گیلان به صورت محیط مردابی- رودخانهای درآمده و از جنگلهای متراکمی پوشیده شده است. سپس پیشروی تدریجی دریاهای ژوراسیک و مدفون شدن بقایای جنگلها، پیدایش لایههای زغالسنگی را به دنبال داشتهاند که در البرز شناسائی و استخراج میشوند. با توجه به کیفیت رسوبهای ژوراسیک میانی و بالائی، مخصوصا در البرز، بر عمق دریاها افزوده شده و نواحی وسیعی از گیلان مجددا در زیر
ص: 64
اقیانوسها مدفون میشوند.
در پایان ژوراسیک مجددا حرکات زمینساخت وسیعی منطقه را تحت تأثیر قرار داده که اصطلاحا کیمرین پسین (در حدود 136 میلیون سال قبل) نامیده شده است. این حرکات جنوب ناحیه گیلان را از آب خارج ساخته در حالی که ناحیه تالش کماکان در زیر آب قرار داشته است. همشیبی رسوبهای ژوراسیک و کرتاسه در کوههای تالش، مبین این مسئله میباشد. از آثار این حرکات علاوه بر دگرشیبی بین رسوبهای ژوراسیک و کرتاسه در جنوب گیلان، میتوان به پدیده گرانیتزائی در جنوب لاهیجان و مشرق ماسوله و مغرب لیسار و پیدایش تودههای اولترابازیک نیز اشاره نمود.
اصولا دوره کرتاسه در ایران از آرامش برخوردار نبوده و در ناحیه گیلان حد اقل با تغییر عمق دریاهای زمینشناسی همراه بوده است. دریائی که از دوره ژوراسیک در منطقه تالش وجود داشته، به تدریج تمام استان گیلان را در برگرفته و رسوبهای نواحی عمیق تا نیمه عمیق در آن تهنشین شدهاند.
رسوبهای این دریاها در نواحی مختلف گیلان از نظر زمانی و نوع رخساره متفاوت میباشند.
در اواخر دوران دوم و آغاز دوران سوم، حرکات زمینساخت مهمی به نام لارامین[126] (در حدود 65 میلیون سال قبل) در سراسر ایران به وقوع پیوسته و در نواحی شمالی ایران آثار بارزی از آن به جای مانده است. آثار این حرکات همه جا به صورت دگرشیبی در قاعده سنگهای دوران سوم مشهود میباشد. بر اثر این حرکات کوهستانهای البرز و تالش که در اواسط دوران دوم پیریزی شده بود برای نخستین بار به صورت جزایر عظیمی از قید دریاهای زمینشناسی آزاد شدند. بدینترتیب ارتباط بین دریاهای فلات مرکزی ایران با دریاهای شمالی که دریای کنونی خزر باقیمانده آن محسوب میشود، قطع گردیده است. دامنههای شمالی البرز و قسمتی از محل فعلی دریای خزر و قسمت مهمی از دامنههای شرقی تالش از آب خارج شده، درحالیکه دامنه غربی تالش و شمال این کوهستان (از محدوده آستارا به سمت شمال) کماکان در زیر آب باقیماندهاند. در تداوم این حرکات، فعالیتهای آتشفشانی شدیدی در البرز و آذربایجان به وقوع پیوسته و گسلهای مهم مجددا فعال شدهاند.
در آغاز دوران سوم، استان گیلان از دو بخش متمایز تشکیل میشده است.
نیمه شمالی البرز و دامنههای شرقی تالش، خارج از آب قرار داشته، در حالی که نیمه جنوبی البرز و مغرب و شمال تالش را دریاهای زمینشناسی آغاز دوران سوم، میپوشانیدهاند. در خشکی فرایندهای بیرونی دستاندرکار تغییر چهره زمین بودهاند و در طول دهها میلیون سال حجم قابل توجهی از رسوبهای قدیمی را از بین بردهاند. امّا در قلمرو گسترش دریاها، علاوه بر رسوبهای نواحی کمعمق، آتشفشانهای زیردریائی شدیدی فعالیت داشته است. اصولا دوران سنوزوئیک ایران را باید دوران فعالیت ماگماتیسم نامید. قسمت اعظم کانسارهای مس و سرب و روی و آلومینیم از منشأ آذرین، در نتیجه فعالیت همین ماگماتیسم و عملکرد بعدی آنها به وجود آمدهاند. در طول دوران سوم، ادامه حرکات زمینساخت کموبیش به صورت مثبت یا منفی ادامه داشته که علاوه بر آشفتگی در ساختمانهای قدیمیتر، در پیدایش خشکیهای جدید در منطقه گیلان، مؤثر افتاده است.
در طی حرکاتی که بین دورههای ائوسن[127] و اولیگوسن[128] اتفاق افتاده و به حرکات پیرنهای (حدود 37 میلیون سال قبل) مشهور است، قسمت دیگری از استان گیلان از آب خارج شده و اسکلت کامل کوهستانهای تالش و البرز شکل گرفته است. وجود افیولیت ملانژها در کوهستان تالش را نتیجه حرکات پیرنهای در این محدوده میدانند. همانطور که قبلا یادآوری شد، رسوبهای ائوسن و اولیگوسن در قسمت اعظم استان گیلان مشاهده نمیشوند. بنابراین در تمام این مدت کوهستانها تحت تأثیر فرسایش قرار داشتهاند. بعد از حرکات پیرنهای، حوضههای رسوبی نئوژن به اطراف کوهستانهای تالش و البرز یعنی به حوضههای خزر و آذربایجان شرقی و ناحیه منجیل (در امتداد درههای قزل اوزن و شاهرود) محدود میشدهاند. رسوبهای میوسن به صورت دگرشیب بر روی سنگهای کرتاسه یا ژوراسیک قرار دارند و در حال حاضر گسترش آن بسیار محدود میباشد (احتمالا بر اثر طول مدت فرسایش از بین رفتهاند). تنها حوضه قابل توجه نئوژن در استان گیلان (غیر از حوضه دریای خزر) در محل دریاچه فعلی سد منجیل و اطراف آن قرار دارد که ظاهرا با دریای خزر ارتباطی نداشته امّا از سمت مغرب و مشرق به ترتیب با حوضههای رسوبی آذربایجان و زنجان و طالقان در ارتباط بوده است. در میوسن میانی مجددا حرکات زمینساخت، این محدوده را تا حدودی تحت تأثیر قرار داده و سبب گرانیتزائی در کوههای تالش شده است.
در پایان پلیوسن[129]، آخرین و مهمترین حرکات زمینساخت به نام پاسادنین[130] (در حدود 2 تا 3 میلیون سال قبل) اتفاق افتاده و اسکلت ناهمواریهای ایران و از جمله استان گیلان به صورت تقریبا نهائی، شکل گرفتهاند. دریاهای زمینشناسی به کلی از این سرزمین، عقب نشسته و دریای خزر در پای کوهستانهای تالش و البرز ختم میشده است؛ دریای نئوژن منجیل به احتمال زیاد بر اثر این حرکات و احتمالا نقش گسلهائی به سوی دریای خزر تخلیه شده و رسوبهای نئوژن، در حاشیه دریای خزر و محدوده منجیل چینخورده و تغییر شکل یافتهاند. گسلهای قدیمی فعال شده و گسلهای جدیدی نیز به وجود آمدهاند. (شکلهای شماره 1 و 2).
دریای خزر
چون مواهب طبیعی استان گیلان منشأ خزری دارند، لذا مطالعه این سرزمین بدون آشنائی با ویژگیهای دریای خزر و شناسائی نحوه پیدایش و تحول آن در زمانهای زمینشناسی کامل نخواهد بود. در واقع سرنوشت کوهستانهای تالش و البرز، وجوه اشتراکی ناگسستنی با تحول این دریا در ابعاد قارهای داشتهاند. در بحث تحول چینهشناسی و ساختمانی سرزمین گیلان به کرّات از دریای خزر و یا دریاهای وسیعتری که خزر کنونی بازمانده بخشی از آنها میباشد، نام برده شده است. در این مقوله، تاریخچه مختصر و فشرده خزر از زمانی که به صورتی مستقیم در پیدایش و تحول سرزمین گیلان و
ص: 65
شکل شماره 1- برش زمینشناسی البرز غربی؛ 6 کیلومتری شمال غرب لنگرود
شکل شماره 2- برش زمینشناسی تالش؛ بندر انزلی
اقتباس از نقشه 000، 250: 1 زمینشناسی قزوین- رشت
شکل شماره 2- برش زمینشناسی تالش؛ بندر انزلی
اقتباس از نقشه 000، 250: 1 بندر انزلی
سایر نواحی مجاور خود دخالت داشته، مورد مطالعه قرار میگیرد. بنابراین ابتدا به تحول زمینشناسی دریای خزر و مخصوصا بخشی از آنکه در مجاورت سواحل ایران قرار دارد میپردازیم.
تاریخچه تحول زمینشناسی خزر جنوبی
با اتکاء به نتایج حاصل از امواج زلزله، فدینسکی در سال 1972 شمائی از ساختمان حفره جنوبی دریای خزر ارائه داده است که محققین بعدی نیز در مطالعه این قلمرو به آن استناد جستهاند. براساس نظریات این محقق، توده سختی در کف این گودال وجود دارد که ضخامت آن حدود 20 کیلومتر میباشد و آن را پوسته اقیانوسی تصور نموده است. سطح این توده در عمق 20 کیلومتری کف دریای خزر قرار دارد. یعنی به عبارت دیگر بر روی این پیوسته سخت اقیانوسی، رسوبهای فراوانی با ضخامت 20 کیلومتر تهنشین شدهاند.
گسستگی موهوروویچ، از عمق 40 کیلومتری کف گودال یعنی بلافاصله بعد از پوسته اقیانوسی آغاز میشود. ضخامت آن در زیر گودال 40 کیلومتر و در زیر شکل شماره 3- شمائی از گودال خزر جنوبی و رابطه آن با کوههای اطراف
نقل از: مجله رشد، آموزش زمینشناسی (بدون مقیاس)
نواحی کوهستانی تا عمق 150 کیلومتر، یعنی تا مجاورت استنوسفر پائین میرود (درویشزاده 1360). (نقشه شماره 3 و شکل شماره 3).
ص: 66
نقشه شماره 3- حوضههای سهگانه دریای خزر
اقتباس از مجله نفت ایران شماره 83
بربریان در سال 1983 با مطالعه مجدد این ساختمان ضمن تأیید نظریات فدینسکی، چنین اظهارنظر نمود که کف گودال خزر فاقد پوسته گرانیتی میباشد و این توده سخت از مواد سنگینی با وزن مخصوص 3/ 3 تا 3 ساخته شده است. به همین دلیل سایر پژوهشگران آن را پوسته اقیانوسی و از جنس بازالت میدانند. از طرف دیگر تعدادی از محققین اتحاد شوروی سابق، این پوسته سخت را تودهای دگرگونی از جنس آنفیبولیت و گرانولیت و اکلوژیت میپندارند. جنس این توده سخت هرچه باشد وسیله دو گسل بسیار مهم به نام گسل البرز با امتداد شرقی- غربی در ساحل جنوبی و یک گسل شمالی- جنوبی در مغرب به نام گسل آستارا به ترتیب، دریای خزر را از کوهستانهای البرز و تالش جدا میسازد.
چون مجموعه سنگهائی که در تشکیل کوهستانهای البرز و تالش شرکت دارند، در کف دریای خزر مشاهده نشدهاند، بنابراین سن و منشأ پوسته سخت کف خزر را نمیتوان با اتکاء به شواهد شناختهشده چینهشناسی تعیین نمود.
ناچار در این زمینه تناقضات و مشکلاتی وجود دارد و نظریات مختلفی ارائه شدهاند که در زیر به مهمترین آنها اشاره میکنیم.
- تعدادی از پژوهشگران روسی اعتقاد دارند که کف دریای خزر بقایای سنگهای قدیمی قبل یا آغاز دوران اول است که به علت فشردگی زیاد و دگرگونی شدید، بسیار سخت شده و ویژگی پوسته سخت اقیانوسی را پیدا کردهاند. علت این اظهارنظر وجود سنگهای دگرگونشدهای در مغرب و مشرق دریای خزر میباشد که در بحث چینهشناسی به آنها اشاره شده است (شیستهای گرگان و میکاشیستهای اسالم و شاندرمن).
- عدهای دیگر چنین میپندارند که این پوسته سخت بقایای پوسته اقیانوس قدیمی تتیس میباشد که بین قارههای گندوانا در جنوب واور- آسیا در شمال قرار داشته است، سپس این دریا بر اثر حرکات هرسینین در دوره کربنیفر و یا حرکات کیمرین پیشین (در دوره تریاس) بسته شده و قسمتی از بقایای کف آن، توده سخت کف خزر جنوبی را تشکیل داده است. علت این اظهارنظر شناسائی سنگهائی از همین نوع در کوهستانهای تالش میباشد و باز در همین زمینه با شناسائی سنگهائی در آذربایجان و قفقاز شرقی عدهای دیگر آنرا نتیجه چینخوردگیهای شدید پایان کرتاسه میدانند.
- سرانجام عدهای وجود آنرا نتیجه بازشدگی کف چاله و ریفت حاصل از حرکات کرتاسه پایانی- پالئوسن و یا حتی فاز کششی پالئوژن تصور میکنند (آدامیا 1980- بربریان 1983).
- یکی دیگر از تئوریهای قابل ذکر، نسبت دادن این پوسته سخت به پدیده اقیانوسزائی دریای خزر است، بدینترتیب که بر اثر فعل و انفعالات درونی، قسمتی از مواد سنگین وزن استنوسفر، سنگهای فوقانی خود را شکافته و به صورت گنبدهای دیاپیری به داخل قسمتهای فوقانی پوسته نفوذ کردهاند.
نظریات دیگری نیز وجود دارد که در این نوشته از ذکر آنها خودداری شده است.
در مجموع میتوان گفت که چاله جنوبی خزر گودالی ساختمانی است که در داخل سیستم چینخوردگیهای آلپی تشکیل شده است. مغرب و جنوب این حفره را به ترتیب کوههای تالش و البرز محدود میکنند و مرز شمالی آن از یک برجستگی زیردریائی در امتداد شمال غربی- جنوب شرقی تشکیل شده است که مرتفعترین قسمتهای آن در عمق 200 متری از سطح دریای خزر قرار دارد. در واقع این برجستگی زیرآبی، بخش میانی کوهستانهائی است که از قفقاز در جمهوری آذربایجان تا کپهداغ در خراسان شمالی کشیده شده است، پائین رفتن قسمت میان آن را در ارتباط با فرونشینی کف گودال خزر میدانند.
بربریان در سال 1983 در دو ستون چینهشناسی، مشخصات زمینشناسی این گودال را با البرز شمالی ترسیم و مقایسه نموده است. با مقایسه این دو ستون متوجه میشویم که ضخامت رسوبهای نئوژن و کوارترنر در طول 20 میلیون سال در البرز حدود 800 متر است، درحالیکه طی همین مدت تقریبا 20 کیلومتر رسوب در کف چاله خزر تهنشین شده است. رسوبهای نئوژن به صورت دگرشیب در البرز شمالی بر روی رسوبهای چینخورده و شکسته دوران دوم با ضخامت تقریبی 2 کیلومتر قرار دارد، امّا رسوبهای نئوژن
ص: 67
کف دریای خزر به صورت همشیب بر روی سنگهای پالئوژن و دوران دوم قرار گرفته و ضخامت آنها در مجموع بالغ بر 20 کیلومتر است. در ستون چینهشناسی البرز شمالی، سنگهای پالئوژن وجود ندارند.
سنگهای دوران دوم در کف خزر مستقیما روی پوسته سخت اقیانوسی قرار دارند امّا در ستون چینهشناسی البرز شمالی به ترتیب در زیر سنگهای دوران دوم، رسوبهای دوران اول و پرکامبرین تا عمق 50 کیلومتری سطح زمین گسترش دارند. با توجه به اینکه بلافاصله بر روی پوسته احتمالا بازالتی کف دریای خزر، رسوبهای دوران دوم قرار دارند، میتوان حدس زد که پیدایش این پوسته مربوط به حرکات کیمرین پیشین (تریاس میانی) و یا حرکات هرسینین در دوره کربنیفر باشد. نتایج دیگری که از مقایسه این دو ستون حاصل میشود، فرونشینی مداوم کف دریای خزر از آغاز دوران دوم تا حال حاضر است، درحالیکه البرز در طول این زمان تحت تأثیر حرکات مثبت و منفی شدیدی قرار داشته و دگرشیبیهای مشخصی در مراحل مختلف گویای این تحرک میباشند.
از ویژگیها و ترکیب کانیشناسی سنگهای دوران دوم و ابتدای دوران سوم (پالئوژن) در کف دریای خزر، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. امّا با اتکاء به حفر چاههای متعددی که در سواحل دریای خزر حفر شدهاند و با شناسائی بقایای این رسوبها به ویژه در پایکوههای مازندران میتوان خصوصیات چینهشناسی سنگها را از میوسن میانی تا حال حاضر دنبال نمود.
فعالیتهای اکتشافی نفت در سواحل ایرانی دریای خزر
به علت اهمیت وجود احتمالی مخازن نفت در رسوبهای پلیوسن تحتانی در سواحل ایرانی خزر، توضیحات بیشتری از مشخصات فیزیکی آن مفید به نظر میرسد، هرچند مقاطع زمینشناسی مطالعه شده مربوط به استان گیلان نیست و به این دلیل که حفاریهای عمیق در استان گیلان به عمل نیامده، امّا به دلیل وجود احتمالی دنباله این رسوبها در گیلان به توضیح مختصری از آن میپردازیم.
رسوبهای کنگلومرائی و مارنی پلیوسن با دگرشیبی بر روی ماسهسنگهای میوسن میانی قرار دارد. این سنگها در ضخیمترین مقاطع خود، حدود 1400 تا 1700 متر ضخامت دارند. توالی سنگشناسی این سری، شامل لایههای ضخیم کنگلومرا با عناصری از 1 تا 3 سانتیمتر در بخش تحتانی و از 1 تا 5 سانتیمتر در بخش فوقانی از یک طرف و لایههائی از مارنهای ماسهای قرمز متمایل به قهوهای از طرف دیگر میباشد. در پارهای از موارد دانهبندی عناصر کنگلومرائی بسیار منظم و گرد شدهاند و سیمانی آهکی دارند. این سری در چاههای اکتشافی گرگان از 1050 تا 1200 متر ضخامت دارد. این رسوبها معادل سری بالاخانه در جمهوری آذربایجان است، تفاوت اصلی در این است که سری بالاخانه در جمهوری آذربایجان است، تفاوت اصلی در این است که سری بالاخانه در محیط عمیق دریاچهای تهنشین شده است، درحالیکه سری معادل آن در ایران از اختصاصات محیط خشکی برخوردار میباشد.
فعالیتهای اکتشافی نفت در طبقات پلیوسن تحتانی، از اواخر قرن نوزدهم، در سواحل روسیهای خزر توجه همگان را به این نواحی جلب نمود. اکتشافات بعدی در شبهجزایر آپشرون و کراسنودسک، هرنوع تردیدی را در این مورد از بین برد. به همین دلیل از دیرباز مطالعه رسوبهای چلکن (پلیوسن تحتانی) در کرانههای دریای خزر، مورد علاقه ایران بوده است.
اولین فعالیتهای اکتشافی در مازندران در بین سالهای 1930- 1928 وسیله یک هیئت فرانسوی انجام شد که در مجموع به حفر چهار حلقه چاه انجامید ولی نتایج این حفاری در اختیار نیست. مجددا یک هیئت آلمانی در سالهای 39- 1938 اقدام به حفر دو حلقه چاه در مازندران نمود که متأسفانه اطلاعات ثبت شده از آن وجود ندارد. شورویها هنگام اشغال شمال ایران، در سالهای 42- 1941، دو حلقه چاه اکتشافی در مازندران و گرگان حفر نمودند، امّا هیچ اطلاعی از ویژگی زمینشناسی را در اختیار دولت ایران قرار ندادند.
شرکت ملی نفت ایران در فاصله سالهای 70- 1960، رأسا به حفر یازده حلقه چاه اکتشافی دست زد که دو چاه آن در استان گیلان، در شمال غرب و جنوب شرق بندر انزلی قرار دارد. در بعضی از چاههای گرگان در عمق 731 تا 826 متری، شواهدی از وجود نفت و گاز شناسائی شد و حتی یکی از چاهها به علت برخورد به گاز دچار حریق گردید[131]. بنابراین، وجود نفت در سواحل ایرانی خزر حتمی است. امّا هنوز تلاشهای کافی برای شناسائی مادرسنگ نفت و اهمیت اقتصادی آن به عمل نیامده است. وجود نفت در جلگههای ساحلی و یا اعماق مجاور ساحل یکی دیگر از امتیازاتی است که استانهای ساحلی و از جمله گیلان در آینده میتوانند از آن بهرهمند شوند