گروه نرم افزاری آسمان
صفحه اصلی
کتابخانه
دیوان عطار
منطق الطير
فی التوحید باری تعالی جل و
حکایت عیاری که اسیر نان و ن
در نعت رسول (ص)
حکایت مادری که فرزندش در آ
فی فضیلة امیرالمؤمنین ابو
فی فضیلة امیرالمؤمنین عمر
فی فضیلة امیرالمؤمنین عثم
فی فضیلةامیرالمؤمنین علی
در تعصب گوید
حکایت عمر که میخواست خلا
حکایت شفقت کردن مرتضی بر د
حکایت گفتن مرتضی اسرار خوی
حکایت چوب خوردن بلال
حکایت رفتن مصطفی بسوی غار
سخنی از رابعه
درخواست پیغمبر(ص) از پرورد
مجمع مرغان
حکایت سیمرغ
حکایت بلبل
حکایت درویشی که عاشق دختر
حکایت طوطی
گفتگوی خضر (ع) با دیوانهای
حکایت طاووس
قصه رانده شدن آدم از بهشت
حکایت بط
عقیده دیوانهای درباره دو
داستان کبک
حکایت سلیمان و نگین انگشتر
داستان همای
احوال سلطان محمود در آن جه
حکایت باز
حکایت پادشاهی که تیر بر سر
حکایت بوتیمار
گفتگوی مرد دیدهور با دریا
حکایت کوف
حکایت مردی که پس از مرگ حقه
حکایت صعوه
حکایت یعقوب و فراق یوسف
پرسش مرغان
حکایت پادشاهی که بسیار صاح
حکایت اسکندر که خود به رسو
حکایت محمود و ایاز
جواب هدهد
حکایت شیخ سمعان
عزم راه کردن مرغان
تحیر بایزید
حکایت مسعود و کودک ماهیگیر
حکایت خونیی که به بهشت رفت
حکایت سلطان محمود و خارکن
حکایت شیخ نوقانی
حکایت دیوانهای برهنه که
به کعبه رفتن رابعه
حکایت دیوانهای که از مگس
حکایت مرد توبه شکن
حکایت مرد بت پرستی که بت را
حکایت صوفی و انگبین فروش
حکایت موسی و قارون
حکایت زاهدی خودپسند که از
گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رس
گمشدن شبلی از بغداد
خصومت دو مرقع پوش
حکایت مفلسی که عاشق شاه مص
حکایت گور کنی که عمر دراز ی
گفتار عباسه دربارهٔ نفس
گفتگوی سالک ژندهپوش با پ
حکایت دو روباه که شکار خسر
حکایت غافلی که از ابلیس گل
احوال مالک دینار
پند دیوانهای با خواجها
گفتار مردی پاکدین
حکایت نومریدی که زر از شیخ
نکتهای که شیخ بصره از راب
عابدی که پس از سالها عبادت
حکایت شهریاری که قصری زرنگ
حکایت بازاریی که سرای زرنگ
حکایت عنکبوت و خانهٔ او
حکایت مردی گران جان که در ب
سوگواری مردی که بیقرار و
حکایت غافلی که عود میسوخت
حکایت دردمندی که از مرگ دو
حکایت تاجری که از فروختن ک
حکایت خسروی که سگ تازی خود
حکایت حلاج که در دم مرگ روی
حکایت جنید که سر پسرش را بر
حکایت مرگ ققنس
سوگواری پسری که در مرگ پدر
گفتار نایبی در دم مرگ
گفتگوی عیسی با خم آب
گفتگوی سقراط با شاگردش در
راهبینی که از دست کسی شرب
حکایت چاکری که از دست شاه م
گفتار مردی صوفی از روزگار
حکایت پیرزنی که از شیخ مهن
گفتار جنید دربارهٔ خوشدلی
حکایت خفاشی که به طلب خورش
حکایت خسروی که به استقبالش
حکایت خواجهای که بایزید
گفتار شیخ خرقان در دم آخر
حکایت بندهای که با خلعت ش
دو چیزی که پیر ترکستان دوس
حکایت بادنجان خوردن شیخ خر
حکایت ذالنون که چهل مرقع پ
دولتی که سحرهٔ فرعون یافتند
حکایت پیرزنی که به ده کلاو
گفتگوی مردی درویش با ابراه
گفتگوی شیخ غوری با سنجر
سخن دیوانهای دربارهٔ عالم
حکایت احمد حنبل که پیش بشر
حکایت پادشاه هندوان که اسی
حکایت مردی غازی و مردی کاف
حکایت یوسف و ده برادرش که د
حکایت غلامان عمید خراسان و
حکایت دیوانهای که از سرم
حکایت مردی که خری به عاریت
قحطی مصر و مردن مردم و گفته
حکایت دیوانهای که تگرگی
گفتهٔ واسطی که گذارش بر گو
پاسخ بایزید به نکیر و منکر
حکایت درویش حقجو و راز و
حکایت محمود که مهمان گلخن
سقایی که از سقای دیگر آب خو
حکایت شیخ بوبکر نشابوری که
حکایت رازجویی موسی از ابلیس
عقیدهٔ مردی پاکدین دربار
شیخی که از سگی پلید دامن در
حکایت عابدی که در زمان موس
حکایت ابلهی که در آب افتاد
حکایت صوفیی که هرگاه جامه
حکایت دیوانهای که در کوه
حکایت عزیزی که از داشتن خد
حکایت مستی که مست دیگر را ب
حکایت عاشقی که عیب چشم یار
حکایت محتسبی که مستی را می
گفتهٔ بوعلی رودبار در وقت
پیام خداوند به بندگان توسط
نارضا بودن ایاز از اینکه م
مناجات رابعه با خداوند
خطاب خالق با داود
حکایت محمود که لات را به هن
حکایت محمود که برای فتح غز
حکایت چوب خوردن یوسف به دس
حکایت خواجهای که از غلام
گفتار بوعلی طوسی دربارهٔ ا
حکایت مردی که از نبی اجازه
بیان وادی طلب
حکایت سجده نکردن ابلیس بر
حکایت شبلی که گاه مردن زنا
حکایت مجنون که خاک میبیخ
گفتار یوسف همدان دربارهٔ ص
گفتگوی شیخ ابوسعید مهنه با
حکایت محمود و مردی خاکبیز
حکایت مردی که گشایش میخواس
بیان وادی عشق
حکایت خواجهای که عاشق کو
حکایت مجنون که پوست پوشید
حکایت مفلسی که عاشق ایاز ش
حکایت عربی که در عجم افتاد
حکایت عاشقی که قصد کشتن مع
حکایت خلیلالله که جان به
بیان وادی معرفت
حکایت مردی که در کوه چین سن
حکایت عاشقی که خفته بود و م
حکایت پاسبانی عاشق که هیچ
گفتار عباسه دربارهٔ عشق و
حکایت محمود و دیوانهٔ ویرا
بیان وادی استغنا
حکایت مردی که پسر جوانش به
گفتار یوسف همدان دربارهٔ ع
حکایت مردی که صورت افلاک ب
گفتار پیری مستغنی
حکایت مگسی که به کندو رفت و
حکایت شیخی خرقهپوش که عا
حکایت مریدی که از شیخ خواس
بیان وادی توحید
عقیدهٔ دیوانهای دربارهٔ
حکایت پیرزنی که کاغذ زری ب
راز و نیاز لقمان سرخسی با پ
حکایت عاشقی که در پی معشوق
حکایت محمود و ایاز و حسن در
بیان وادی حیرت
حکایت دختر پادشاه که بر غل
مادری که بر خاک دختر میگر
گفتار یک صوفی با مردی که کل
حکایت شیخ نصر آباد که پس از
نومریدی که پیر خود را به خو
بیان وادی فقر
گفتار معشوق طوسی (محمد) با
گفتار عاشقی که از بیم قیام
حکایت پروانگان که از مطلوب
گفتار مردی صوفی با کسی که ا
حکایت مفلسی که عاشق پسر پا
سال پاکدینی از نوری دربا
سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
گفتهٔ مجنون که دشنام لیلی
پاسخ پروانه به پرندگان که
حکایت خطی که برادران یوسف
سخن عاشقی که بر خاکستر حلا
...
فی وصف حاله
گفتهٔ دانای دین هنگام نزع
پند ارسطاطالیس بر اسکندر ه
صوفی که از مردان حق سخن می
گفتار مردی راهبین هنگام
گفتهٔ پاکدینی که سیسال
گفتار شبلی که پس از مردن به
سال پیری راهبر از روحانیان
حکایت ابوسعید مهنه با مستی
پاسخ عزیزی به سالات پروردگ
گفتار نظام الملک در حال نزع
سال سلیمان از موری لنگ
حکایت ابوسعید مهنه با قایم