گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سيزدهم
2 / 12تفسیر یا تأویل برخی آیات


الف سوره حمد

3326.تاریخ دمشق عن أنس بن مالک :عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «خداوند عز و جل فرموده است که سوره حمد را میان خود و بنده ام قسمت کردم ؛ نیمی از آن برای من و نیمِ دیگر ، از آنِ بنده من است و برای بنده ام ، هر چه بخواهد ، هست .

چون بنده بگوید : «به نام خداوند بخشنده مهربان» ، خدای بزرگِ بِشْکوه می فرماید : بنده ام ، با نام من آغاز کرد و بر من ، حق دارد که کارهایش را به پایان برسانم و در حالات مختلف ، به او برکت بخشم .

و چون بگوید : «ستایش ، ویژه پروردگار جهانیان است» ، خداوند بزرگ بِشْکوه می فرماید : بنده ام ، مرا ستود و دانست که نعمت های نزد او از جانب من است و گرفتاری ها، به فضل و قدرتِ من از او دور شده است . گواهتان می گیرم که نعمت های آخرت را نیز بر نعمت های دنیایش می افزایم و گرفتاری های آخرت را از او دور می کنم ، همان گونه که گرفتاری های دنیا را از او دور کردم .

و چون بنده بگوید : «بخشنده مهربان» ، خدای بزرگ بِشْکوه می فرماید : بنده ام ، گواهی داد که من ، بخشنده و مهربانم . گواهتان می گیرم که بهره اش را از رحمتم فراوان کنم و نصیبش را از عطایم بیش سازم .

و چون بنده بگوید : «مالک روز جزا» ، خدای بزرگ بِشْکوه می فرماید : گواهتان می گیرم همان گونه که [بنده ام] اعتراف کرد که من ، مالک روز جزایم ، حسابش را روز محاسبه ، آسان می کنم و از گناهانش در می گذرم .

و چون بگوید : «تنها تو را می پرستیم» ، خدای عز و جل می فرماید : بنده ام ، راست گفت . فقط مرا می پرستد . گواهتان می گیرم که بر پرستش او چنان پاداشش دهم که همه مخالفانش در پرستش من به او غبطه بخورند .

و چون بگوید : «و فقط از تو یاری می خواهیم» ، خداوند عز و جل می فرماید : بنده ام، از من یاری خواست و به من ، پناه بُرد . گواهتان می گیرم که او را در کارش یاری کنم و در سختی ها به فریادش برسم و دستش را در پیشامدها بگیرم .

و چون بگوید : «ما را به راه راست ، هدایت کن» تا آخر سوره ، خدای عز و جل می فرماید : این ، برای بنده ام هست که هر چه بخواهد ، برایش هست . بی تردید ، دعای بنده ام را اجابت نمودم و آنچه آرزو داشت ، به او عطا کردم و از آنچه بیم داشت ، ایمنش کردم » .

به امیر مؤمنان علیه السلام گفته شد : ای امیر مؤمنان ! به ما بگو : آیا «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» ، جزو سوره حمد است یا نه ؟

فرمود : «آری . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، آن را می خواند و آیه ای از آن می شمرد و می فرمود : سوره حمد ، سَبعُ المثانی (1) است » . .

1- .سوره فاتحه را از این رو «سبع المثانی» نامیده اند که جمَثانی به معنای «آیه» است وج این سوره، شامل «هفت آیه» است و این، یعنی «بسمله»، جزئی از آن است، و مثانی جبه معنای «دوتایی»ج به اعتبار تکرار آن در نمازهای پنجگانه بر آن اطلاق شده است، یا آن را مثانی جبه معنای «ثنا»ج نامیده اند، به جهت این که شامل حمد و ثنای الهی است. م.



3325.امام علی علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام عن محمّد بن زیاد ومحمّد بن سیّار عن الحسن بن علی عن أبیه عن جدّه [الجواد] علیهم السلام :جاءَ رَجُلٌ إلَی الرِّضا علیه السلام فَقالَ لَهُ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، أخبِرنی عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ» ما تَفسیرُهُ ؟

فَقالَ : لَقَد حَدَّثَنی أبی عَن جَدّی ، عَنِ الباقِرِ ، عَن زَینِ العابِدینَ، عَن أبیهِ علیهم السلام أنَّ رَجُلاً جاءَ إلی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَقالَ : أخبِرنی عَن قَولِ اللّهِ عز و جل : «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ» ما تَفسیرُهُ ؟

فَقالَ «الْحَمْدُ لِلَّهِ» هُوَ أن عَرَّفَ عِبادَهُ بَعضَ نِعَمِهِ جُمَلاً ، إذ لا یَقدِرونَ عَلی مَعرِفَهِ جَمیعِها بِالتَّفصیلِ ، لِأَنَّها أکثَرُ مِن أن تُحصی أو تُعرَفَ ، فَقالَ لَهُم : قولوا :

«الْحَمْدُ لِلَّهِ» عَلی ما أنعَمَ بِهِ عَلَینا «رَبِّ الْعَلَمِینَ» ، وهُمُ الجَماعاتُ مِن کُلِّ مَخلوقٍ؛ مِنَ الجَماداتِ وَالحَیَواناتِ .

فَأَمَّا الحَیَواناتُ فَهُوَ یُقَلِّبُها فی قُدرَتِهِ ، ویَغذوها مِن رِزقِهِ ، ویَحوطُها بِکَنَفِهِ ، ویُدَبِّرُ کُلّاً مِنها بِمَصلَحَتِهِ . وأمَّا الجَماداتُ فَهُوَ یُمسِکُها بِقُدرَتِهِ ، ویُمسِکُ المُتَّصِلَ مِنها أن یَتَهافَتَ (1) ، ویُمسِکُ المُتَهافِتَ مِنها أن یَتَلاصَقَ ، ویُمسِکُ السَّماءَ أن تَقَعَ عَلَی الأَرضِ إلّا بِإِذنِهِ ، ویُمسِکُ الأَرضَ أن تَنخَسِفَ إلّا بِأَمرِهِ ، إنَّهُ بِعِبادِهِ لَرَؤوفٌ رَحیمٌ .

وقالَ علیه السلام : «رَبِّ الْعَلَمِینَ» مالِکُهُم وخالِقُهُم وسائِقُ أرزاقِهِم إلَیهِم ، مِن حَیثُ یَعلَمونَ ومِن حَیثُ لا یَعلَمونَ ، وَالرِّزقُ مَقسومٌ ، وهُوَ یَأتِی ابنَ آدَمَ عَلی أیِّ سیرَهٍ سارَها مِنَ الدُّنیا ، لَیسَ تَقوی مُتَّقٍ بِزائِدِهِ ، ولا فُجورُ فاجِرٍ بِناقِصِهِ ، وبَینَهُ وبَینَهُ سِترٌ وهُوَ طالِبُهُ ، فَلَو أنَّ أحَدَکُم یَفِرُّ مِن رِزقِهِ لَطَلَبَهُ رِزقُهُ کَما یَطلُبُهُ المَوتُ .

فَقالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : قولوا : «الْحَمْدُ لِلَّهِ» عَلی ما أنعَمَ بِهِ عَلَینا وذَکَرَنا بِهِ مِن خَیرٍ فی کُتُبِ الأَوَّلینَ قَبلَ أن نَکونَ ، فَفی هذا إیجابٌ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وعَلی شیعَتِهِم أن یَشکُروهُ بِما فَضَّلَهُم ، وذلِکَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : لَمّا بَعَثَ اللّهُ عز و جلموسَی بنَ عِمرانَ علیه السلام وَاصطَفاهُ نَجِیّا ، وفَلَقَ لَهُ البَحرَ ونَجّی بَنی إسرائیلَ ، وأعطاهُ التَّوراهَ وَالأَلواحَ ، رَأی مَکانَهُ مِن رَبِّهِ عز و جل فَقالَ : یا رَبِّ لَقَد أکرَمتَنی بِکَرامَهٍ لَم تُکرِم بِها أحَدا قَبلی !

فَقالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : یا موسی ! أما عَلِمتَ أنَّ مُحَمَّدا عِندی أفضَلُ مِن جَمیعِ مَلائِکَتی وجَمیعِ خَلقی ؟

قالَ موسی علیه السلام : یا رَبِّ ! فَإِن کانَ مُحَمَّدٌ صلی الله علیه و آله أکرَمَ عِندَکَ مِن جَمیعِ خَلقِکَ ، فَهَل فی آلِ الأَنبِیاءِ أکرَمُ مِن آلی ؟

قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : یا موسی ! أما عَلِمتَ أنَّ فَضلَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلی جَمیعِ آلِ النَّبِیّینَ کَفَضلِ مُحَمَّدٍ عَلی جَمیعِ المُرسَلینَ ؟

فَقالَ موسی : یا رَبِّ ! فَإِن کانَ آلُ مُحَمَّدٍ کَذلِکَ فَهَل فی اُمَمِ الأَنبِیاءِ أفضَلُ عِندَکَ مِن اُمَّتی ؛ ظَلَّلتَ عَلَیهِمُ الغَمامَ ، وأنزَلتَ عَلَیهِمُ المَنَّ وَالسَّلوی ، وفَلَقتَ لَهُمُ البَحرَ ؟

فَقالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : یا موسی ! أما عَلِمتَ أنَّ فَضلَ اُمَّهِ مُحَمَّدٍ عَلی جَمیعِ الاُمَمِ کَفَضلِهِ عَلی جَمیعِ خَلقی ؟

فَقالَ موسی علیه السلام : یا رَبِّ ! لَیتَنی کُنتُ أراهُم !

فَأَوحَی اللّهُ عز و جل إلَیهِ : یا موسی ! إنَّکَ لَن تَراهُم ولَیسَ هذا أوانَ ظُهورِهِم ، ولکِن سَوفَ تَراهُم فِی الجَنّاتِ ؛ جَنّاتِ عَدنٍ وَالفِردَوسِ ، بِحَضرَهِ مُحَمَّدٍ فی نَعیمِها یَتَقَلَّبونَ ، وفی خَیراتِها یَتَبَحبَحونَ (2) ، أفَتُحِبُّ أن اُسمِعَکَ کَلامَهُم ؟

فَقالَ : نَعَم إلهی !

قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ : قُم بَینَ یَدَیَّ ، وَاشدُد مِئزَرَکَ قِیامَ العَبدِ الذَّلیلِ بَینَ یَدَیِ المَلِکِ الجَلیلِ .

فَفَعَلَ ذلِکَ موسی علیه السلام ، فَنادی رَبُّنا عز و جل : یا اُمَّهَ مُحَمَّدٍ ! فَأَجابوهُ کُلُّهُم وهُم فی أصلابِ آبائِهِم وأرحامِ اُمَّهاتِهِم : لَبَّیکَ اللّهُمَّ لَبَّیکَ ، لَبَّیکَ لا شَریکَ لَکَ لَبَّیکَ ، إنَّ الحَمدَ وَالنِّعمَهَ وَالمُلکَ لَکَ ، لا شَریکَ لَکَ .

قالَ : فَجَعَلَ اللّهُ عز و جل تِلکَ الإِجابَهَ شِعارَ الحاجِّ .

ثُمَّ نادی رَبُّنا عز و جل : یا اُمَّهَ مُحَمَّدٍ ! إنَّ قَضائی عَلَیکُم أنَّ رَحمَتی سَبَقَت غَضَبی ، وعَفوی قَبلَ عِقابی ، فَقَدِ استَجَبتُ لَکُم مِن قَبلِ أن تَدعونی ، وأعطَیتُکُم مِن قَبلِ أن تَسأَلونی ، مَن لَقِیَنی مِنکُم بِشَهادَهِ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأنَّ مُحَمَّدا عَبدُهُ ورَسولُهُ ، صادِقٌ فی أقوالِهِ ، مُحِقٌّ فی أفعالِهِ ، وأنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ أخوهُ ووَصِیُّهُ مِن بَعدِهِ ووَلِیُّهُ ، یُلتَزَمُ طاعَتُهُ کَما یُلتَزَمُ طاعَهُ مُحَمَّدٍ ، وأنَّ أولِیاءَهُ المُصطَفَینَ الطّاهِرینَ المُطَهَّرینَ المُنبِئینَ بِعَجائِبِ آیاتِ اللّهِ ودَلائِلِ حُجَجِ اللّهِ مِن بَعدِهِما أولِیاؤُهُ ، أدخَلتُهُ جَنَّتی . . . .

قالَ علیه السلام : فَلَمّا بَعَثَ اللّهُ عز و جل نَبِیَّنا مُحَمَّدا صلی الله علیه و آله قالَ : یا مُحَمَّدُ «وَ مَا کُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَیْنَا» (3) اُمَّتَکَ بِهذِهِ الکَرامَهِ . ثُمَّ قالَ عز و جل لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله : قُل : «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ» عَلی مَا اختَصَّنی بِهِ مِن هذِهِ الفَضیلَهِ ، وقالَ لِاُمَّتِهِ : قولوا أنتُم : «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ» عَلی مَا اختَصَّنا بِهِ مِن هذِهِ الفَضائِلِ . (4) .

1- .التَّهافُت : التساقُط قطعهً قطعهً (الصحاح : ج 1 ص 271 «هفت») .
2- .تَبَحبَحَ : تَمکَّنَ فی الحُلولِ والمَقامِ (لسان العرب : ج 2 ص 407 «بحح») .
3- .القصص : 46 .
4- .عیون أخبار الرضا7 : ج 1 ص 282 ح 30 ، علل الشرائع : ص 416 ح 3 ، بشاره المصطفی : ص 212 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری7 : ص 30 ح 11 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 224 ح 2 .


3324.امام علی علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از محمّد بن زیاد و محمّد بن سیّار، از امام عسکری ، از پدرش امام هادی ، از جدّش امام جواد علیهم السلام : مردی نزد [پدرم امام] رضا علیه السلام آمد و به او گفت : ای فرزند پیامبر خدا! این سخن خداوند عز و جل را که «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ؛ ستایش ، ویژه پروردگار جهانیان است» ، برایم تفسیر کن .

فرمود : «پدرم ، از جدّش ، از باقر ، از زین العابدین ، از پدرش [امام حسین علیهم السلام ]نقل کرد که: مردی نزد امیر مؤمنان علیه السلام آمد و همین سؤال را کرد .

ایشان فرمود : « «ستایش ، ویژه خداست» ؛ یعنی آن که خداوند ، برخی از نعمت هایش را به اجمال به بندگانش معرّفی نمود ؛ زیرا بندگان ، تواناییِ شناخت همه آنها را به تفصیل ندارند ، چون بیشتر از آن اند که به شمار در آیند و یا شناخته شوند . پس به بندگانش فرمود ، بگویید : «ستایش ، ویژه خداست» ، به جهت نعمت هایی که بر ما بخشیده است ؛ «پروردگارِ جهانیان» که همه گونه های مخلوقات ، از جمادات و حیوانات را در بر می گیرد .

امّا حیوانات را در قبضه قدرت خویش می چرخانَد و از روزی خویش به آنها می خورانَد ، در سایه حمایتش حفظ کرده، هر یک را به مصلحت خویش، تدبیر می کند .

و امّا جمادات را با قدرت خویش ، نگاه می دارد و مانع گسستگی جمادات به هم پیوسته و نیز به هم چسبیدن گسسته ها می شود و آسمان را از افتادن بر زمین ، جز به اذن خویش ، نگاه می دارد ، و زمین را از فرو رفتن در خود، جز به فرمان خویش، نگاه می دارد، که او با بندگانش رئوف و مهربان است» .

همچنین فرمود : « «پروردگارِ جهانیان» ، یعنی مالک و خالق جهانیان و سوق دهنده روزی هایشان به سوی ایشان است، از جایی که می دانند و از جایی که نمی دانند و روزی ، قسمت شده است و بدون توجّه به کردار انسان ، می آید . نه پروای پرهیزگار ، آن را افزون می کند ، نه فسق و فجور فاجر ، آن را کاهش می دهد. میان روزی و صاحب روزی، پرده ای است که به دنبال او می رود. اگر هر یک از شما از روزی اش بگریزد ، باز، او را می جوید، همان گونه که مرگ، او را می جوید .

خداوند بزرگ بِشْکوه می فرماید : بگویید : «ستایش ، ویژه خداست» ، به جهت نعمت هایی که به ما بخشیده و ما را پیش از پیدایی مان ، در کتاب های نخستین ، به نیکی یاد کرده است . بنا بر این ، بر محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان و پیروان خاندانش لازم است که خدا را بر فضیلتی که به ایشان بخشیده ، سپاس بگزارند و این ، همان گفته پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است که فرمود : چون خداوند عز و جل ، موسی بن عمران علیه السلام را بر انگیخت و با او راز گفت و دریا را برایش شکافت و بنی اسرائیل را نجات داد و تورات و الواح را به او عطا نمود ، جایگاهش را نزد خدای عز و جل دید و گفت : پروردگارا! مرا با کرامتی بزرگ داشتی که هیچ کس را پیش از من ، بدان بزرگ نداشتی .

خدای بزرگ بِشْکوه فرمود : ای موسی ! آیا نمی دانی که محمّد ، نزد من از همه فرشتگان و همه مخلوقاتم برتر است ؟ .

موسی علیه السلام گفت : پروردگارا ! اگر محمّد صلی الله علیه و آله نزد تو از همه آفریدگانت برتر است ، آیا در میان خاندان پیامبران ، کریم تر از خاندان من هست ؟

خدای بزرگ بِشْکوه فرمود : ای موسی ! آیا نمی دانی که برتریِ خاندان محمّد بر همه خاندان های پیامبران ، مانند برتری محمّد بر همه فرستادگان است ؟ .

موسی علیه السلام گفت : پروردگارا ! اگر خاندان محمّد چنین اند ، آیا در میان امّت های پیامبران ، امّت من نزد تو برتر از همه نیست ؟ ابر را برایشان سایه کردی و ترنگبین (1) وبِلدرچین برایشان فرو فرستادی و دریا را برایشان شکافتی .

خدای بزرگ بِشْکوه فرمود : ای موسی ! آیا نمی دانی که برتری امّت محمّد بر همه امّت ها ، مانند برتری خود او بر همه آفریدگانم است ؟ .

موسی علیه السلام گفت : پروردگارا ! کاش آنها را می دیدم .

پس خدای عز و جل به او وحی کرد : ای موسی ! آنها را هرگز نخواهی دید و اکنون، هنگام پیداییِ آنان نیست ؛ امّا به زودی آنها را در بهشت ها ، باغ های عَدْن و فردوس و در حضور محمّد می بینی که در نعمت های بهشت می چرخند و در نیکی هایشان خوش اند . آیا دوست داری که سخن آنان را به تو بشنوانَم؟ .

گفت : آری ، ای خدای من !

خدای بزرگ بِشْکوه فرمود : در پیشگاه من ، بِایست و مانند بنده ای ذلیل در برابر فرمان روایی جلیل ، کمر به میان ببند .

پس موسی علیه السلام چنین کرد و پروردگار ما عز و جل ندا داد : ای امّت محمّد ! .

همه آنان که در پشتِ پدرانشان و رَحِم های مادرانشان بودند ، پاسخ گفتند : «بله! خداوندا، بله! بله! تو شریکی نداری. بله! ستایش، از آنِ توست، و نعمت و سلطنت برای تو! تو شریکی نداری». (2) خداوند عز و جل نیز این پاسخ را شعار حج گزاران، قرار داد .

سپس پروردگار ما عز و جل ندا داد : ای امّت محمّد ! حکم من بر شما این است که رحمتم ، از خشمم پیشی گرفته است و عفوم ، قبل از کیفرم است . من پیش از آن که مرا بخوانید ، شما را اجابت می گویم و پیش از آن که از من بخواهید ، به شما عطا می کنم . هر کس از شما که مرا با شهادتین (گواهی به توحید و رسالت محمّد صلی الله علیه و آله ) و راستیِ گفتار و درستیِ رفتار دیدار کند و گواهی دهد که علی بن ابی طالب ، برادر و وصیّ پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و ولیّ اوست و به فرمانش ملتزم باشد ، همان گونه که به فرمان محمّد، ملتزم است و اولیای برگزیده پاک و پاکیزه اش را اولیای خود گیرد ؛ کسانی که از شگفتی های آیات الهی خبر می دهند و نشانه های حجّت خدا پس از آن دو (محمّد و علی) هستند ، به بهشتش در می آورم ... » .

[همچنین امام حسین علیه السلام ] می فرماید : «چون خدای عز و جل ، پیامبرمان محمّد صلی الله علیه و آله را بر انگیخت ، فرمود : ای محمّد! «تو در کنار [کوه] طور نبودی که ما» امّتت را به این گونه بابرکت «ندا دادیم» .

سپس ، خدا به محمّد صلی الله علیه و آله فرمود : بگو : «ستایش ، ویژه پروردگار جهانیان است» ، بر این فضیلت ویژه که به من ارزانی داشت ؛ و پیامبر صلی الله علیه و آله به امّتش فرمود : شما هم بگویید : «ستایش ، ویژه پروردگار جهانیان است» به این جهت که این فضیلت ها را به ما اختصاص داده است » . .

1- .ترنگبین : شیرابه های گیاه خارشتر که شیرین و مُلیّن است .
2- .این ، همان ذکر حاجیان به هنگام احرام است و معنایش نوعی اعلانِ آمادگی برای اجرای فرمان خدا و حمد و نعمت را ویژه خدا دانستن و یکتایی او را به زبان آوردن است .



ب قَولُهُ : «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم ...» 3322.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :عیون أخبار الرضا علیه السلام بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهماالسلام :قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّمَآءِ فَسَوَّلهُنَّ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ» (1) قالَ : «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا» لِتَعتَبِروا ولِتَتَوَصَّلوا بِهِ إلی رِضوانِهِ وتَتَوَقَّوا بِهِ مِن عَذابِ نیرانِهِ ، «ثُمَّ اسْتَوَی إِلَی السَّمَآءِ» أخَذَ فی خَلقِها وإتقانِها ، «فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَوَاتٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ» ولِعِلمِهِ بِکُلِّ شَیءٍ عَلِمَ المَصالِحَ ، فَخَلَقَ لَکُم کُلَّ ما فِی الأَرضِ لِمَصالِحِکُم یا بَنی آدَمَ . (2) .

1- .. البقره : 29 .
2- .عیون أخبار الرضا7 : ج2 ص 12 ح 29 عن محمّد بن زیاد ومحمّد بن سیّار (صیّاد) عن الإمام العسکری عن آبائه: ، بحار الأنوار : ج 3 ص 40 ح 14 وراجع : التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری7 : ص 215 ح 99 .


ب آیه «هُوَ الَّذِی خَلَقَ لَکُم ...»

3324.عنه علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از امام حسین علیه السلام : امیر مؤمنان علیه السلام ، در باره گفته خداوند عز و جل که : «اوست که همه آنچه را که در زمین است ، برای شما آفرید ، سپس به آسمان پرداخت و آنها را به [شکل] هفت آسمان ، ترتیب داد ، و او به همه چیز ، داناست» ، فرمود : « «اوست که همه موجودات زمین را برای شما آفرید» تا عبرت گیرید و با آن به رضوانش برسید و از عذاب دوزخش محفوظ بمانید . «سپس به آسمان پرداخت» و به آفرینش و استوار کردن آنها آغازید «و آنها را به [شکل ]هفت آسمان ، ترتیب داد ، و او به همه چیز ، داناست» و به دلیل همین دانایی به همه چیز ، مصلحت ها را می داند و تمام موجودات زمین را برای مصلحت شما فرزندان آدم ، آفریده است» . .



ج قَولُهُ : «هَلْ جَزَآءُ الْاءِحْسَنِ إِلَا الْاءِحْسَنُ» 3322.عنه صلی الله علیه و آله :الأمالی للطوسی بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیهماالسلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «هَلْ جَزَآءُ الْاءِحْسَنِ إِلَا الْاءِحْسَنُ» (1) : قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : هَل جَزاءُ مَن أنعَمتُ عَلَیهِ بِالتَّوحیدِ إلَا الجَنَّهُ ؟ (2)د قَولُهُ : «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» 3320.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :المحاسن عن عمرو بن أبی نصر :حَدَّثَنی رَجُلٌ مِن أهلِ البَصرَهِ قالَ : رَأَیتُ الحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام وعَبدَ اللّهِ بنَ عُمَرَیَطوفانِ بِالبَیتِ ، فَسَأَلتُ ابنَ عُمَرَ فَقُلتُ : قَولُ اللّهِ : «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» (3) ؟

قالَ : أمَرَهُ أن یُحَدِّثَ بِما أنعَمَ اللّهُ عَلَیهِ .

ثُمَّ إنّی قُلتُ لِلحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام : قَولُ اللّهِ : «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» ؟

قالَ : أمَرَهُ أن یُحَدِّثَ بِما أنعَمَ اللّهُ عَلَیهِ مِن دینِهِ . (4) .

1- .الرحمن : 60 .
2- .الأمالی للطوسی : ص 569 ح 1177 عن محمّد بن علیّ بن الحسین بن زید بن علیّ بن الحسین عن الإمام الرضا عن آبائه: و ص 429 ح 960 ، التوحید : ص 28 ح 29 ، الأمالی للصدوق : ص 470 ح 628 والثلاثه الأخیره عن موسی بن إسماعیل بن موسی بن جعفر عن الإمام الکاظم عن آبائه: بزیاده «إنّ اللّه عز و جلقال» بعد «رسول اللّه 9» ، بحار الأنوار : ج 3 ص 3 ح 2 .
3- .الضحی : 11 .
4- .المحاسن : ج 1 ص 344 ح 712 ، تحف العقول : ص 246 وفیه ذیله من «ثمّ إنّی» ، من دون إسنادٍ إلی الراوی نحوه ، بحار الأنوار : ج 24 ص 53 ح 9 .


ج آیه «هَلْ جَزَآءُ الْاءِحْسَنِ إِلَا الْاءِحْسَنُ»

3318.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :الأمالی ، طوسی به سندش از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام ، در باره گفته خدای عز و جل : «آیا پاداش نیکی ، جز نیکی است؟» : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «آیا پاداش کسی که نعمت توحید را به او داده ام ، جز بهشت است ؟» .

د آیه «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ»

3320.عنه صلی الله علیه و آله :المَحاسن به نقل از عمرو بن ابی نصر : مردی بصری برایم گفت : حسین بن علی علیه السلام و عبد اللّه بن عمر را دیدم که گِرد خانه خدا، طواف می کنند . از ابن عمر ، تفسیر آیه «و امّا از نعمت پروردگارت سخن بگو» را پرسیدم .

گفت : فرمان داده است تا نعمت هایی را که خدا به انسان داده ، باز گوید .

سپس ، همین سؤال را با حسین بن علی علیه السلام در میان نهادم . فرمود : «فرمان داده است تا نعمت هایی را که خدا در امر دینش به او ارزانی داشته است ، باز گوید» . .



ه قَولُهُ : «وَ شَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ» 3318.عنه صلی الله علیه و آله :المعجم الأوسط عن زید بن أسلم عن الحسین بن علیّ علیهماالسلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَ شَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ» (1) : الشّاهِدُ : جَدّی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وَالمَشهودُ : یَومُ القِیامَهِ . ثُمَّ تَلا هذِهِ الآیَهَ : «إِنَّآ أَرْسَلْنَکَ شَاهِدًا وَ مُبَشِّرًا وَ نَذِیرًا» (2) ، ثُمَّ تَلا : «ذَ لِکَ یَوْمٌ مَّجْمُوعٌ لَّهُ النَّاسُ وَ ذَ لِکَ یَوْمٌ مَّشْهُودٌ» (3) . (4)2 / 13فَضلُ حَمَلَهِ الحَدیثِ3315.شواهد التنزیل ( به نقل از حذیفه بن اسید ) عیون أخبار الرضا علیه السلام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهماالسلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَن حَفِظَ مِن اُمَّتی أربَعینَ حَدیثا یَنتَفِعونَ بِها ، بَعَثَهُ اللّهُ یَومَ القِیامَهِ فَقیها عالِما . (5)3317.عنه صلی الله علیه و آله ( لِعَلِیٍّ علیه السلام ) الخصال بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهماالسلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أوصی إلی أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام ، وکانَ فیما أوصی بِهِ أن قالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ، مَن حَفِظَ مِن اُمَّتی أربَعینَ حَدیثا یَطلُبُ بِذلِکَ وَجهَ اللّهِ عز و جل وَالدّارَ الآخِرَهَ ، حَشَرَهُ اللّهُ یَومَ القِیامَهِ مَعَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وحَسُنَ اُولئِکَ رَفیقا .

فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : یا رَسولَ اللّه ! أخبِرنی ما هذِهِ الأَحادیثُ ؟

فَقالَ : أن تُؤمِنَ بِاللّهِ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وتَعبُدَهُ ولا تَعبُدَ غَیرَهُ ، وتُقیمَ الصَّلاهَ بِوُضوءٍ سابِغٍ فی مَواقیتِها ولا تُؤَخِّرَها ؛ فَإِنَّ فی تَأخیرِها مِن غَیرِ عِلَّهٍ غَضَبَ اللّهِ عز و جل ، وتُؤَدِّیَ الزَّکاهَ ، وتَصومَ شَهرَ رَمَضانَ ، وتَحُجَّ البَیتَ إذا کانَ لَکَ مالٌ وکُنتَ مُستَطیعا .

وألّا تَعُقَّ وَالِدَیکَ ، ولا تَأکُلَ مالَ الیَتیمِ ظُلما ، ولا تَأکُلَ الرِّبا ، ولا تَشرَبَ الخَمرَ ولا شَیئا مِنَ الأَشرِبَهِ المُسکِرَهِ ، ولا تَزنِیَ ، ولا تَلوطَ ، ولا تَمشِیَ بِالنَّمیمَهِ (6) ، ولا تَحلِفَ بِاللّهِ کاذِبا ، ولا تَسرِقَ ، ولا تَشهَدَ شَهادَهَ الزّورِ لِأَحَدٍ قَریبا کانَ أو بَعیدا ، وأن تَقبَلَ الحَقَّ مِمَّن جاءَ بِهِ صَغیرا کانَ أو کَبیرا ، وألّا تَرکَنَ إلی ظالِمٍ وإن کانَ حَمیما قَریبا ، وألّا تَعمَلَ بِالهَوی ، ولا تَقذِفَ المُحصَنَهَ ، ولا تُرائِیَ ؛ فَإِنَّ أیسَرَ الرِّیاءِ شِرکٌ بِاللّهِ عز و جل .

وألّا تَقولَ لِقَصیرٍ : یا قَصیرُ ، ولا لِطَویلٍ : یا طَویلُ ؛ تُریدُ بِذلِکَ عَیبَهُ ، وألّا تَسخَرَ مِن أحَدٍ مِن خَلقِ اللّهِ ، وأن تَصبِرَ عَلَی البَلاءِ وَالمُصیبَهِ ، وأن تَشکُرَ نِعَمَ اللّهِ الَّتی أنعَمَ بِها عَلَیکَ ، وألّا تَأمَنَ عِقابَ اللّهِ عَلی ذَنبٍ تُصیبُهُ ، وألّا تَقنَطَ (7) مِن رَحمَهِ اللّهِ ، وأن تَتوبَ إلَی اللّهِ عز و جل مِن ذُنوبِکَ ؛ فَإِنَّ التّائِبَ مِن ذُنوبِهِ کَمَن لا ذَنبَ لَهُ ، وألّا تُصِرَّ عَلَی الذُّنوبِ مَعَ الاِستِغفارِ فَتَکونَ کَالمُستَهزِئِ بِاللّهِ وآیاتِهِ ورُسُلِهِ .

وأن تَعلَمَ أنَّ ما أصابَکَ لَم یَکُن لِیُخطِئَکَ ، وأنَّ ما أخطَأَکَ لَم یَکُ لِیُصیبَکَ ، وألّا تَطلُبَ سَخَطَ الخالِقِ بِرِضَی المَخلوقِ ، وألّا تُؤثِرَ الدُّنیا عَلَی الآخِرَهِ ؛ لِأَنَّ الدُّنیا فانِیَهٌ وَالآخِرَهَ الباقِیَهُ ، وألّا تَبخَلَ عَلی إخوانِکَ بِما تَقدِرُ عَلَیهِ ، وأن تَکونَ سَریرَتُکَ کَعَلانِیَتِکَ ، وألّا تَکونَ عَلانِیَتُکَ حَسَنَهً وسَریرَتُکَ قَبیحَهً ، فَإِن فَعَلتَ ذلِکَ کُنتَ مِنَ المُنافِقینَ .

وألّا تَکذِبَ ، وألّا تُخالِطَ الکَذّابینَ ، وألّا تَغضَبَ إذا سَمِعتَ حَقّا ، وأن تُؤَدِّبَ نَفسَکَ وأهلَکَ ووُلدَکَ وجیرانَکَ عَلی حَسَبِ الطّاقَهِ ، وأن تَعمَلَ بِما عَلِمتَ ، ولا تُعامِلَنَّ أحَدا مِن خَلقِ اللّهِ عز و جل إلّا بِالحَقِّ ، وأن تَکونَ سَهلاً لِلقَریبِ وَالبَعیدِ ، وألّا تَکونَ جَبّارا عَنیدا ، وأن تُکثِرَ مِنَ التَّسبیحِ وَالتَّهلیلِ وَالدُّعاءِ وذِکرِ المَوتِ وما بَعدَهُ مِنَ القِیامَهِ وَالجَنَّهِ وَالنّارِ ، وأن تُکثِرَ مِن قِراءَهِ القُرآنِ وتَعمَلَ بِما فیهِ .

وأن تَستَغنِمَ البِرَّ وَالکَرامَهَ بِالمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ ، وأن تَنظُرَ إلی کُلِّ ما لا تَرضی فِعلَهُ لِنَفسِکَ فَلا تَفعَلَهُ بِأَحَدٍ مِنَ المُؤمِنینَ ، ولا تَمَلَّ مِن فِعلِ الخَیرِ ، وألّا تُثَقِّلَ عَلی أحَدٍ ، وألّا تَمُنَّ عَلی أحَدٍ إذا أنعَمتَ عَلَیهِ ، وأن تَکونَ الدُّنیا عِندَک سِجنا حَتّی یَجعَلَ اللّهُ لَکَ جَنَّهً .

فَهذِهِ أربَعونَ حَدیثا ، مَنِ استَقامَ عَلَیها وحَفِظَها عَنّی مِن اُمَّتی دَخَلَ الجَنَّهَ بِرَحمَهِ اللّهِ ، وکانَ مِن أفضَلِ النّاسِ وأحَبِّهِم إلَی اللّهِ عز و جل بَعدَ النَّبِیّینَ وَالوَصِیّینَ ، وحَشَرَهُ اللّهُ یَومَ القِیامَهِ مَعَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وحَسُنَ اُولئِکَ رَفیقا . (8) .

1- .البروج : 3 .
2- .الأحزاب : 45 .
3- .هود : 103 .
4- .المعجم الأوسط : ج 9 ص 182 ح 9482 ، المعجم الصغیر : ج 2 ص 131 ، وفی تفسیر مجمع البیان : ج 10 ص 708 عن الإمام الحسن علیه السلام ولیس فیه ذیله من «ثمّ تلا» .
5- .عیون أخبار الرضا7 : ج 2 ص 37 ح 99 ، صحیفه الإمام الرضا7 : ص 226 ح 114 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه: ، بحار الأنوار : ج 2 ص 156 ح 8 .
6- .النَّمِیمَهُ : هی نقل الحدیث من قوم إلی قوم علی جهه الإفساد والشرّ (النهایه : ج 5 ص 120 «نمم») .
7- .القُنوط : هو أشدّ الیأس من الشیء (النهایه : ج 4 ص 113 «قنط») .
8- .الخصال : ص 543 ح 19 عن إسماعیل بن الفضل الهاشمی ، وإسماعیل بن أبی زیاد جمیعا عن الإمام الصادق عن آبائه: ، بحار الأنوار : ج 2 ص 154 ح 7 .


ه آیه «وَ شَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ»

3315.شواهد التنزیل عن حذیفه بن أسید :المعجم الأوسط به نقل از زید بن اَسلَم : حسین بن علی علیه السلام ، درباره سخن خدای متعال : «وَ شَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ» ، فرمود: شاهد ، جدّم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله است و مشهود ، روز قیامت» .

آن گاه، این آیه را تلاوت کرد : «ما تو را شاهد و بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستادیم» .

سپس [این آیه را] تلاوت کرد : «آن روزی است که مردم برای آن گِرد می آیند و آن ، روز مشهود است» » .

2 / 13ارزش حاملان حدیث

3312.امام باقر علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «هر کسی از امّتم که چهل حدیث سودمند برای امّت حفظ کند ، خداوند ، روز قیامت ، او را دین شناس و دانشمند بر می انگیزد» .3311.امام باقر علیه السلام :الخصال به سندش ، از امام حسین علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، به امیر مؤمنان علی علیه السلام سفارش کرد و از جمله فرمود : «ای علی! هر کس از امّتم که چهل حدیث را برای خدا و سرای آخرت حفظ کند، خداوند ، روز قیامت ، او را با پیامبران، صدّیقان (راستگویان) و شهیدان و شایستگان که بهترین همراهان اند ، محشور می کند» .

علی علیه السلام گفت : ای پیامبر خدا! به من بگو این احادیث، چه هستند؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «این که به خدای یگانه بی انباز ، ایمان بیاوری و تنها او ، نه کس دیگری را بپرستی و نماز را با وضویی کامل و در وقت خود و بدون تأخیر ، به جا آوری که در تأخیر آن و [بیرون وقت خواندن] بدون علّت، خشم خدای عز و جل است، [و این که] زکات را بپردازی و ماه رمضان را روزه بگیری و چون مالی داشتی و مستطیع بودی، حج بگزاری .

پدر و مادرت را نافرمانی نکنی ، مال یتیم را به ستم نخوری ، رِبا نخوری و شراب و هیچ یک از نوشیدنی های مست کننده را ننوشی، زنا و لواط و سخن چینی نکنی و به خدا ، سوگندِ دروغ مخوری، دزدی مکنی، گواهی دروغ برای هیچ کس، نزدیک یا دور ، ندهی و حق را از هر کس که آن را آورد، کوچک باشد یا بزرگ ، بپذیری و به ستمکار ، تکیه مکنی، هر چند دوست صمیمی و نزدیک باشد ، و به هوسَت عمل نکنی و به زن عفیف ، تهمت نزنی و ریا نکنی که کمترین ریا، شرک به خدای عز و جل است .

افراد کوتاه و بلند را به زبان عیب ، کوتاه و بلند نخوانی و هیچ یک از آفریدگان خدا را مسخره نکنی و بر بلا و مصیبت ، شکیب ورزی و خداوند را برای نعمت هایی که به تو داده، سپاس بگزاری و خود را از کیفر خدا بر گناهی که می کنی ، ایمن مپنداری و از رحمت خدا ، ناامید نشوی و از گناهانت به سوی خدای عز و جل باز گردی که بازگردنده از گناهانش ، مانند کسی است که گناهی ندارد و در کنار استغفار، بر گناهانت اصرار نورزی که همچون ریشخند کنندگان خدا و آیات الهی و پیامبرانش می شوی.

و این را بدانی که آنچه به تو رسیده ، حتما و بدون خطا، رسیده است و آنچه [به ظاهر] خطا می نماید، نباید به تو می رسیده است. با رضایت آفریده، نارضاییِ آفریدگار را به دست نیاوری و دنیا را بر آخرت ، مقدّم نداری ، که دنیا ، فانی و آخرت ، باقی است. بر برادرانت از آنچه در توان داری ، بخل نورزی و درونت ، مانند برونت باشد ، نه این که ظاهرت، زیبا و باطنت ، زشت باشد ، که اگر چنین کنی، از منافقان خواهی بود.

و این که دروغ نگویی و با دروغگویان ، در نیامیزی و چون سخن حقّی را شنیدی، خشم مگیری. خود، خانواده، فرزندان و همسایگانت را به اندازه توانت ، ادب بیاموزی و به علمت، عمل کنی. با هیچ یک از خلق خدا ، جز به حق ، رفتار نکنی و در برابر نزدیک و دور ، نرم باشی ، نه زورگو و سرسخت. تسبیح و تهلیل و دعا، فراوان بگویی و بسیار به یاد مرگ و پس از آن ، از قیامت تا بهشت و دوزخ باشی ، و بسیار قرآن بخوانی و به آن ، عمل کنی .

نیکی به مردان و زنان مؤمن و گرامیداشتِ آنان را غنیمت بدانی. بنگر هر چه را برای خود نمی پسندی ، با هیچ یک از مؤمنان مکنی و از کار خیر ، ملول مشوی. سربارِ هیچ کس مباشی و چون به کسی نعمتی بخشیدی ، بر او منّت مگذاری و دنیا نزد تو ، زندانی باشد که از آن به سوی بهشت می روی.

این ، چهل حدیث است که هر کس از امّتم بر آن پایداری ورزد و آنها را حفظ کند، به رحمت الهی وارد بهشت می شود و پس از پیامبران و اوصیا، بافضیلت ترین و محبوب ترینِ مردم در نزد خدای عز و جل است و خدا ، او را روز قیامت با پیامبران، صدّیقان (راستگویان) ، شهیدان و شایستگان که بهترین همراهان اند ، محشور می کند» . .



2 / 14تَعلیمُ الحِکمَهِ للأَولادَ3312.عنه علیه السلام :معانی الأخبار عن شریح بن هانئ :سَأَلَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام ابنَهُ الحَسَنَ بنَ عَلِیٍّ علیه السلام ، فَقالَ : یا بُنَیَّ! مَا العَقلُ ؟

قالَ : حِفظُ قَلبِکَ مَا استَودَعتَهُ .

قالَ : فَمَا الحَزمُ ؟

قالَ : أن تَنتَظِرَ فُرصَتَکَ ، وتُعاجِلَ ما أمکَنَکَ .

قالَ : فَمَا المَجدُ ؟

قالَ : حَملُ المَغارِمِ (1) ، وَابتِناءُ المَکارِمِ .

قالَ : فَمَا السَّماحَهُ ؟

قالَ : إجابَهُ السّائِلِ ، وبَذلُ النّائِلِ .

قالَ : فَمَا الشُحُّ ؟

قالَ : أن تَرَی القَلیلَ سَرَفا ، وما أنفَقتَ تَلَفا .

قالَ : فَمَا الرِّقَّهُ (2) ؟

قالَ : طَلَبُ الیَسیرِ ومَنعُ الحَقیرِ .

قالَ : فَمَا الکُلفَهُ ؟

قالَ : التَّمَسُّکُ بِمَن لا یُؤمِنُکَ ، وَالنَّظَرُ فیما لا یَعنیکَ .

قالَ : فَمَا الجَهلُ ؟

قالَ : سُرعَهُ الوُثوبِ عَلَی الفُرصَهِ قَبلَ الاِستِمکانِ مِنها ، وَالاِمتِناعُ عَنِ الجَوابِ ، ونِعمَ العَونُ الصَّمتُ فی مَواطِنَ کَثیرَهٍ وإن کُنتَ فَصیحا .

ثُمّ أقبَلَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ عَلَی الحُسَینِ ابنِهِ علیه السلام فَقالَ لَهُ :

یا بُنَیَّ ! مَا السُّؤدَدُ ؟

قالَ : اِصطِناعُ (3) العَشیرَهِ ، وَاحتِمالُ الجَریرَهِ (4) .

قالَ : فَمَا الغِنی ؟

قالَ : قِلَّهُ أمانِیِّکَ ، وَالرِّضی بِما یَکفیکَ .

قالَ : فَمَا الفَقرُ ؟

قالَ : الطَّمَعُ ، وشِدَّهُ القُنوطِ .

قالَ : فَمَا اللُّؤمُ ؟

قالَ : إحرازُ المَرءِ نَفسَهُ ، وإسلامُهُ عِرسَهُ .

قالَ : فَمَا الخُرقُ ؟

قالَ : مُعاداتُکَ أمیرَکَ ، ومَن یَقدِرُ عَلی ضَرِّکَ ونَفعِکَ .

ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحارِثِ الأَعوَرِ فَقالَ : یا حارِثُ ! عَلِّموا هذِهِ الحِکَمَ أولادَکُم ، فَإِنَّها زِیادَهٌ فِی العَقلِ وَالحَزمِ وَالرَّأیِ . (5) .

1- .المَغْرَمُ : ما یلزم به الإنسان من غرامه ، أو یصاب به فی ماله من خساره وما یلحق به من المظالم (مجمع البحرین : ج 2 ص 1317 «غرم») .
2- .فی بحار الأنوار : «فما السرقه» .
3- .الاصطناع : افتعالٌ من الصنیعه ؛ وهی العطیّه والکرامه والإحسان (النهایه : ج 3 ص 56 «صنع») .
4- .الجَرِیْرَهُ : الجنایه والذنب (النهایه : ج 1 ص 258 «جرر») .
5- .. معانی الأخبار : ص 401 ح 62 ، بحار الأنوار : ج 72 ص 194 ح 14 .


2 / 14آموختن حکمت به فرزندان

3309.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :معانی الأخبار به نقل از شُرَیح بن هانی : امیر مؤمنان علیه السلام از فرزندش حسن علیه السلام پرسید: «عقل به چه معناست ؟» .

حسن علیه السلام گفت : این که دلت ، آنچه را به آن سپردی ، نگه دارد .

پرسید : «دوراندیشی چیست ؟» .

پاسخ داد : منتظر فرصت باشی و به محض امکان داشتن ، عمل کنی .

پرسید : «بزرگواری، یعنی چه ؟» .

پاسخ داد : تحمّل خسارت ها و بنیان نهادن بزرگی ها .

پرسید : «بزرگی چیست ؟» .

گفت : اجابتِ درخواست کننده و بخشیدن آنچه رسیده است .

پرسید : «بخل شدید (شُحّ) ، یعنی چه ؟» .

پاسخ داد : [این که] کم را هم اسراف ببینی و انفاق را تلف .

پرسید : «رِقّت (/ سرقت) ، به چه معناست ؟» .

پاسخ داد : پیجوییِ اندک و منع از چیزِ کم .

پرسید : «تکلُّف (به زحمت ، چیزی را عهده دار شدن) ، یعنی چه ؟» .

گفت : اعتماد به کسی که تو را ایمن نمی کند و توجّه به آنچه به کارَت نمی آید .

پرسید : «نابخردی (جهل)، چه معنایی دارد ؟» .

پاسخ داد : به شتابْ جَستن برای استفاده از فرصت ، پیش از فراهم کردن امکانات و خوددداری از پاسخ دهی ؛ و در بسیاری از جاها ، بهترین یاور ، سکوت است ، هر چند سخنور باشی .

سپس امام علی که درودهای خدا بر او باد ، رو به فرزند دیگرش حسین علیه السلام کرد و به او فرمود :

«پسر عزیزم ! سروَری ، یعنی چه ؟» .

پاسخ داد : احسان به خویشان و تحمّل گناه دیگران .

پرسید : «بی نیازی، به چه معناست ؟» .

پاسخ داد : کمیِ آرزوهایت و خشنودی به آنچه کفایتت می کند .

پرسید : «ناداری (فقر)، یعنی چه ؟» .

پاسخ داد : طمع داشتن [به دیگران] و ناامیدی شدید .

پرسید : «پَستی ، یعنی چه ؟» .

پاسخ داد : این که انسان ، خودش را حفظ کند و عائله اش را وا سپارد .

پرسید : «درشتی، یعنی چه ؟» .

پاسخ داد : دشمنی کردن با فرمان روایت ، و نیز با کسی که بر زیان و سود رساندن به تو تواناست .

سپس امام علی علیه السلام به حارث اَعوَر، رو کرد و گفت : ای حارث ! این حکمت ها را به فرزندانتان بیاموزید ، که [مایه] فزونی در عقل و دوراندیشی و نظر [درست داشتن] است

الفَصلُ الثّالِثُ : الیقین3307.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ( درباره امام علی علیه السلام ) بغیه الطلب فی تاریخ حلب عن محمّد بن مسعر الیربوعیّ :قالَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام لِلحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ علیه السلام : کَم بَینَ الإِیمانِ وَالیَقینِ ؟

قالَ : أربَعُ أصابِعَ .

قالَ : بَیِّن .

قالَ : الیَقینُ ما رَأَتهُ عَینُکَ ، وَالإِیمانُ ما سَمِعَت اُذُنُکَ وصَدَّقَت بِهِ .

قالَ : أشهَدُ أنَّکَ مِمَّن أنتَ مِنهُ ، ذُرِّیَّهٌ بَعضُها مِن بَعضٍ . (1)(2)3310.عنه صلی الله علیه و آله :کفایه الأثر عن یحیی بن یَعمُر :کُنتُ عِندَ الحُسَینِ علیه السلام إذ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ مِنَ العَرَبِ مُتَلَثِّما أسمَرُ شَدیدُ السُّمرَهِ ، فَسَلَّمَ ورَدَّ الحُسَینُ عَلَیهِ السَّلامَ .

فَقالَ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ مَسأَلَهٌ .

قالَ : هاتِ .

قالَ : کَم بَینَ الإِیمانِ وَالیَقینِ ؟

قالَ : أربَعُ أصابِعَ .

قالَ : کَیفَ ؟

قالَ : الإِیمانُ ما سَمِعناهُ ، وَالیَقینُ ما رَأَیناهُ ، وبَینَ السَّمعِ وَالبَصَرِ أربَعُ أصابِعَ .

قالَ : فَکَم بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ ؟

قالَ : دَعوَهٌ مُستَجابَهٌ .

قالَ : فَکَم بَینَ المَشرِقِ وَالمَغرِبِ ؟

قالَ : مَسیرَهُ یَومٍ لِلشَّمسِ . (3) .

1- .بغیه الطلب فی تاریخ حلب : ج 6 ص 2589 ، وفی ذخائر العقبی : ص 238 «قال علیّ علیه السلام للحسن بن علیّ علیه السلام» .
2- .تلمیح إلی الآیه 34 من سوره آل عمران
3- .کفایه الأثر : ص 232 ، بحار الأنوار : ج 36 ص 384 ح 5 ، وفی الاحتجاج : ج 2 ص 15 ح 149 والمناقب لابن شهرآشوب : ج 4 ص 13 عن الإمام الحسن علیه السلام وکلاهما نحوه .
فصل سوم : یقین

3308.الأمالی للصدوق عن أبی اُمامه :بغیه الطلب فی تاریخ حلب به نقل از محمّد بن مِسعَر یَربوعی : علی بن ابی طالب علیه السلام به [فرزندش ]حسین بن علی علیه السلام فرمود : «میان ایمان و یقین ، چه قدر فاصله است؟» .

گفت : چهار انگشت.

فرمود : «توضیح بده» .

گفت : یقین ، آن است که چشمت دیده است و ایمان ، آن است که گوشَت شنیده و تصدیقش کرده است.

علی علیه السلام فرمود : «گواهی می دهم که تو ، از همان کسی هستی که از اویی (از فاطمه علیهاالسلامو پیامبر صلی الله علیه و آله ) ؛ نسلی که برخی از آنها، از برخی دیگرند» . (1)3307.عنه صلی الله علیه و آله ( فی عَلِیٍّ علیه السلام ) کفایه الأثر به نقل از یحیی بن یَعمُر : نزد امام حسین علیه السلام بودم که عربی بسیار گندمگون ، در حالی که روی خود را پوشانده بود ، بر او در آمد و سلام داد و حسین علیه السلام هم پاسخش را داد.


او پرسید : ای فرزند پیامبر خدا! سؤالی دارم.

فرمود : «بگو» .

گفت : میان ایمان و یقین ، چه قدر فاصله است؟

فرمود : «چهار انگشت» .

گفت : چگونه؟

فرمود : «ایمان ، چیزی است که شنیده ایم و یقین ، چیزی است که دیده ایم و میان گوش و چشم ، چهار انگشتْ فاصله است» .

گفت : میان آسمان و زمین ، چه قدر راه است؟

فرمود : «دعایی که مستجاب شود» .

گفت : میان مشرق و مغرب ، چه قدر راه است؟

فرمود : «راه یک روزِ خورشید» . .

1- .اشاره است به آیه 34 از سوره آل عمران.


البابُ الثّانی : الحکم العقائدیّهالفَصلُ الأَوَّلُ : معرفه اللّه عزَّ و جلَّ1 / 1رَأسُ العِلمِ3302.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :جامع الأخبار بإسناده عن الحسین بن علیّ علیهماالسلام :جاءَ رَجُلٌ إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وقالَ : ما رَأسُ العِلمِ ؟

قالَ : مَعرِفَهُ اللّهِ حَقَّ مَعرِفَتِهِ .

قالَ : وما حَقُّ مَعرِفَتِهِ ؟

قالَ : أن تَعرِفَهُ بِلا مِثالٍ ولا شَبیهٍ ، وتَعرِفَهُ إلها واحِدا خالِقا قادِرا ، أوَّلاً وآخِرا ، ظاهِرا وباطِنا ، لا کُفوَ لَهُ ولا مِثلَ لَهُ ، وذلِکَ مَعرِفَهُ اللّهِ حَقَّ مَعرِفَتِهِ . (1) .

1- .جامع الأخبار : ص 36 ح 17 عن الإمام الرضا عن أبیه عن آبائه: ، بحار الأنوار : ج 3 ص 14 ح 36 وراجع : التوحید: ص 285 ح 5 .