گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سيزدهم
فصل چهارم : مادر امامان ، از اهل بیت علیهم السلام است


4 / 1فضائل فاطمه علیها السلام ، دختر پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله

3688.عنه علیه السلام :المناقب ، کوفی به سَنَدش، از امام حسین علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «فاطمه ، سَرورِ زنان جهانیان است» .3687.عنه علیه السلام :مئه مَنقبه به سندش ، از امام حسین علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «فاطمه ، حیاتِ دل من است و پسرانش ، میوه دل من ، شوهرش نور دیده ام و امامانِ از نسل او ، امانتداران پروردگارم و ریسمانِ کشیده شده میان او و خلقش هستند . هر کس به آنان چنگ زند ، نجات می یابد و هر کس از آنان رو بگردانَد، سرنگون می شود» .3686.عنه علیه السلام :المستدرک علی الصحیحین به سندش ، از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام فرمود : «خداوند ، با خشم تو خشم می گیرد و با خشنودی ات ، خشنود می شود» . .




3685.امام علی علیه السلام :الإرشاد :إنَّ الحَسَنَ بنَ الحَسَنِ خَطَبَ إلی عَمِّهِ الحُسَینِ علیه السلام إحدَی ابنَتَیهِ ، فَقالَ لَهُ الحُسَینُ علیه السلام : اِختَر یا بُنَیَّ أحَبَّهُما إلَیکَ ، فَاستَحیَا الحَسَنُ ولَم یُحِر (1) جَوابا .

فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام : فَإِنّی قَدِ اختَرتُ لَکَ ابنَتی فاطِمَهَ ، وهِیَ أکثَرُهُما شَبَها بِاُمّی فاطِمَهَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله . (2)3684.امام علی علیه السلام :دلائل الإمامه بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهماالسلام :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : إنَّما سُمِّیَت فاطِمَهُ فاطِمَهَ ، لِأَنَّها فُطِمَت هِیَ وشیعَتُها وذُرِّیَّتُها مِنَ النّارِ . (3)4 / 2شهادَتُها3681.امام علی علیه السلام :الأمالی للمفید بإسناده عن الحسین علیه السلام :لَمّا مَرِضَت فاطِمَهُ بِنتُ النَّبِیِّ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وآلِهِ وعَلَیهَا السَّلامُ ، وَصَّت إلی عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ أن یَکتُمَ أمرَها ، ویُخفِیَ خَبَرَها ، ولا یُؤذِنَ أحَدا بِمَرَضِها ، فَفَعَلَ ذلِکَ ، وکانَ یُمَرِّضُها بِنَفسِهِ ، وتُعینُهُ عَلی ذلِکَ أسماءُ بِنتُ عُمَیسٍ رَحِمَهَا اللّهُ عَلَی استِسرارٍ بِذلِکَ کَما وَصَّت بِهِ .

فَلَمّا حَضَرَتهَا الوَفاهُ وَصَّت أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام أن یَتَوَلّی أمرَها ، ویَدفِنَها لَیلاً ، ویُعَفِّیَ (4) قَبرَها . فَتَوَلّی ذلِکَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام ودَفَنَها ، وعَفّی مَوضِعَ قَبرِها .

فَلَمّا نَفضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبرِ هاجَ بِهِ الحُزنُ ، فَأَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیهِ ، وحَوَّلَ وَجهَهُ إلی قَبرِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ :

السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّهِ مِنّی ، وَالسَّلامُ عَلَیکَ مِنِ ابنَتِکَ وحَبیبَتِکَ وقُرَّهِ عَینِکَ ، وزائِرَتِکَ وَالبائِتَهِ فِی الثَّری بِبُقعَتِکَ ، وَالمُختارِ لَهَا اللّهُ سُرعَهَ اللِّحاقِ بِکَ ، قَلَّ یا رَسولَ اللّهِ عَن صَفِیَّتِکَ صَبری ، وضَعُفَ عَن سَیِّدَهِ النِّساءِ تَجَلُّدی ، إلّا أنَّ فِی التَّأَسّی لی بِسُنَّتِکَ وَالحُزنِ الَّذی حَلَّ بی بِفِراقِکَ مَوضِعَ التَّعَزّی ، فَلَقَد وَسَّدتُکَ فی مَلحودِ قَبرِکَ بَعدَ أن فاضَت نَفسُکَ عَلی صَدری ، وغَمَّضتُکَ بِیَدی ، وتَوَلَّیتُ أمرَکَ بِنَفسی ، نَعَم وفی کِتابِ اللّهِ أنعَمُ القَبولِ : «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّآ إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» (5) .

لَقَدِ استُرجِعَتِ الوَدیعَهُ ، واُخِذَتِ الرَّهینَهُ ، وَاختُلِسَتِ الزَّهراءُ ، فَما أقبَحَ الخَضراءَ وَالغَبراءَ (6) ، یا رَسولَ اللّهِ ! أمّا حُزنی فَسَرمَدٌ (7) ، وأمّا لَیلی فَمُسَهَّدٌ (8) ، لا یَبرَحُ الحُزنُ مِن قَلبی أو یَختارَ اللّهُ لی دارَکَ الَّتی أنتَ فیها مُقیمٌ ، کَمَدٌ (9) مُقَیِّحٌ ، وهَمٌّ مُهَیِّجٌ ، سَرعانَ ما فُرِّقَ بَینَنا ، وإلَی اللّهِ أشکو . وسَتُنَبِّئُکَ ابنَتُکَ بِتَضافُرِ اُمَّتِکَ عَلَیَّ وعَلی هَضمِها حَقَّها ، فَاستَخبِرهَا الحالَ ، فَکَم مِن غَلیلٍ مُعتَلِجٍ (10) بِصَدرِها لَم تَجِد إلی بَثِّهِ سَبیلاً ، وسَتَقولُ ، ویَحکُمُ اللّهُ وهُوَ خَیرُ الحاکِمینَ .

سَلامٌ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّهِ سَلامَ مُوَدِّعٍ ، لا سَئِمٍ ولا قالٍ (11) ، فَإِن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَهٍ ، وإن اُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّهُ الصّابِرینَ ، وَالصَّبرُ أیمَنُ وأجمَلُ ، ولَولا غَلَبَهُ المُستَولینَ عَلَینا لَجَعَلتُ المُقامَ عِندَ قَبرِک لِزاما ، ولَلَبِثتُ عِندَهُ مَعکوفا ، ولَأَعوَلتُ إعوالَ الثَّکلی عَلی جَلیلِ الرَّزِیَّهِ ، فَبِعَینِ اللّهِ تُدفَنُ ابنَتُکَ سِرّا ، وتُهتَضَمُ حَقَّها قَهرا ، وتُمنَعُ إرثَها جَهرا ، ولَم یَطُلِ العَهدُ ، ولَم یَخلُ مِنکَ الذِّکرُ ، فَإِلَی اللّهِ یا رَسولَ اللّهِ المُشتَکی ، وفیکَ أجمَلُ العَزاءِ ، وصَلَواتُ اللّهِ عَلَیکَ وعَلَیها ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . (12) .

1- .لم یحر جوابا : أی لم یردّ جوابا (مجمع البحرین : ج 1 ص 472 «حور») .
2- .الإرشاد : ج 2 ص 25 ، العُدد القویّه : ص 355 ح 18 ، عمده الطالب : ص 98 ، کشف الغمّه : ج 2 ص 205 ، بحار الأنوار : ج 44 ص 167 ح 3 ؛ مقاتل الطالبیّین : ص 167 ، سرّ السلسله العلویّه : ص 6 نحوه .
3- .دلائل الإمامه : ص 148 ح 57 عن الحسین بن زید عن الإمام زین العابدین علیه السلام وراجع : کشف الغمّه : ج 2 ص 89 .
4- .عَفَتِ الریحُ الأثرَ : أی درسته ومحته (تاج العروس : ج 19 ص 687 «عفو») .
5- .البقره : 156 .
6- .الغبراء : الأرض . والخضراء : السماء ؛ للونهما (النهایه : ج 3 ص 337 «غبر») .
7- .السّرمَد : الدائم الذی لا ینقطع (النهایه : ج 2 ص 363 «سرمد») .
8- .السُّهد : الأرق (القاموس المحیط : ج 1 ص 305 «سهد») .
9- .الکَمْد بالفتح وبالتحریک : تغیّر اللون وذهاب صفائه ، والحزن الشدید ، ومرض القلب (القاموس المحیط : ج 1 ص 333 «الکمده») .
10- .اعتلجَ المَوجُ : التطمَ ، واعتلج الهمّ فی صدره ، کذلک علی المثل (لسان العرب : ج 2 ص 327 «علج») .
11- .القِلَی : البُغض . یقال : قلاهُ یقلیه قِلیً وقَلیً : إذا أبغضه (النهایه : ج 4 ص 105 «قلا») .
12- .الأمالی للمفید : ص 281 ح 7 عن علی بن محمّد الهرمزانی عن الإمام زین العابدین علیه السلام ، الأمالی للطوسی : ص 109 ح 166 عن علیّ بن محمّد الهرمزدانی عن الإمام زین العابدین عنه8 ، بشاره المصطفی : ص 258 عن علیّ بن محمّد الهرمزداری عن الإمام زین العابدین عنه8 ، الکافی : ج 1 ص 458 ح 3 عن علیّ بن محمّد الهرمزانی ، دلائل الإمامه : ص 137 ح 46 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه: ولیس فیها صدره إلی «وصّت به» ، وکلاهما نحوه ، بحار الأنوار : ج 43 ص 193 ح 21 .



3680.امام باقر علیه السلام ( درباره سخن خداوند عز و جل : {Q} «تا آن که [ مبا ) الإرشاد :حسن، پسر امام حسن علیه السلام یکی از دختران عمویش حسین علیه السلام را از ایشان خواستگاری کرد . امام حسین علیه السلام به او فرمود : «پسر عزیزم ! هر کدام را که بیشتر دوست داری ، برگزین» ؛ امّا حسن ، خجالت کشید و پاسخی نداد .

امام حسین علیه السلام فرمود : «من ، دخترم فاطمه را برای تو برگزیدم که بیشترین شباهت را به مادرم فاطمه ، دختر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دارد» .3685.عنه علیه السلام :دلائل الإمامه به سندش، از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام : شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید : «فاطمه ، به این دلیلْ فاطمه (باز داشته) نامیده شد که او و پیروان و فرزندانش، از آتش [ِ دوزخ ] ، باز داشته شدند» .

4 / 2شهادت فاطمه علیها السلام

3682.الإرشاد عن حکیم بن جبیر عن الإمام علیّ علیه السلاالأمالی ، مفید به سندش، از امام حسین علیه السلام : چون فاطمه علیهاالسلامدختر پیامبر صلی الله علیه و آله بیمار شد ، به علی که درود خدا بر او باد سفارش کرد که موضوع را پنهان و خبرش را مخفی بدارد و هیچ کس را از بیماری اش آگاه نکند و علی علیه السلام چنین کرد و خود ، از او پرستاری می کرد . اسماء بنت عُمَیس نیز که خدایش بیامرزد ، او را بر مخفی داشتن این موضوع، همان گونه که فاطمه علیهاالسلامسفارش کرده بود ، یاری می داد .

چون وفاتش فرا رسید ، به امیر مؤمنان علیه السلام وصیّت کرد که کارش را خود به عهده بگیرد و او را شبانه دفن کند و قبرش را بی نشان و مخفی بگذارد . امیر مؤمنان علیه السلام ، این کار را به عهده گرفت و فاطمه علیهاالسلام را به خاک سپرد و نشانه های قبرش را محو کرد .

چون دستش را از خاک قبر تکانْد ، غم به او هجوم آورد و اشک هایش بر گونه هایش سرازیر شد. رو به قبر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله کرد و گفت : «ای پیامبر خدا! از من به تو سلام ، و نیز از دختر و محبوب و روشنیِ چشمت و زائرت و خفته در خاک بقعه ات ؛ او که خدا، پیوستنِ شتابان به تو را برایش برگزید !

ای پیامبر خدا! شکیبایی ام برای از کف دادن یار مهربانت ، کم گشته و توانِ حرکتم از فقدان سَرور زنان ، سست شده است ، جز آن که اقتدای من به سنّت تو و اندوهی که در فراق تو به من دست داد ، تسلّی بخش من در این مصیبت است که من ، پس از جان دادنت بر روی سینه ام و بستن چشمانت با دستم ، خود ، عهده دارِ کارَت شدم و تو را در قبر نهادم و سنگش را محکم کردم . آری ! در کتاب خدا ، در باره بهترین [عاملِ] تحمّل [ِ مصیبت ] آمده است : «ما از آنِ خداییم و به سوی او باز می گردیم» .

بی گمان ، امانت ، باز گردانده و گرو ، باز گرفته شد و زهرا ، رُبوده شد . چه زشت به نظر می آید آسمان و زمین ، ای پیامبر خدا ! اندوهم، جاودان و شبم، بی خواب است . اندوه از دلم بیرون نمی رود تا خداوند برای من نیز سرای اقامت تورا برگزیند . غمی دهشتناک و اندوهی هیجان زاست . چه زود از هم جدا شدیم ! به خدا، شِکوه می بَرَم .

دخترت ، هجومِ پشتْ در پشتِ امّتت بر من و خوردن حقّش را به تو خبر می دهد . وضع او را از خودِ او بپرس ، که بسی دردمند که چیزی در دلش عقده می شود و راهی برای عقده گشایی نمی یابد ، و او به زودی، برای تو می گوید ، و خدا حکم می رانَد ، و او بهترینِ داوران است .

خدا حافظ ، ای پیامبر خدا ! خداحافظیِ کسی که جدا شدنش از تو ، از روی ناراحتی و ناخوش داشتن نیست . اگر باز می گردم ، از ملالت نیست، و اگر می مانم ، از بدگمانی به وعده خداوند به شکیبایان نیست ، که شکیبایی، مبارک تر و زیباتر است . اگر چیرگی این چیرگان بر ما نبود ، برای همیشه نزد قبرت می ماندم و در کنارت، معتکف می شدم و چون زنِ فرزندْمُرده ، بر بزرگی مصیبت ، شیون می کردم . در دیدرَسِ خدا ، دخترت، مخفیانه دفن می شود و حقّش، به زور خورده می شود و آشکارا از [رسیدن به] ارثش بازش می دارند، در حالی که از عهد تو مدّتی نگذشته و تو از یاد نرفته ای .

ای پیامبر خدا! به خدا شِکوه می برم و زیباترین شکیب را از تو می آموزم . درودهای خدا و رحمت و برکات او بر تو و فاطمه باد!» . .



4 / 3غُسلُها وکَفنُها3679.امام علی علیه السلام :بحار الأنوار عن أبی عبد اللّه الحسین علیه السلام :إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام غَسَّلَ فاطِمَهَ علیهاالسلام ثَلاثا وخَمسا ، وجَعَلَ فِی الغَسلَهِ الخامِسَهِ الآخِرَهِ شَیئا مِنَ الکافورِ ، وأشعَرَها (1) مِئزَرا سابِغا (2) دونَ الکَفَنِ ، وکانَ هُوَ الَّذی یَلی ذلِکَ مِنها وهُوَ یَقولُ :

اللّهُمَّ إنَّها أمَتُکَ ، وبِنتُ رَسولِکَ وصَفِیِّکَ وخِیَرَتِکَ مِن خَلقِکَ ، اللّهُمَّ لَقِّنها حُجَّتَها ، وأعظِم بُرهانَها ، وأعلِ دَرَجَتَها ، وَاجمَع بَینَها وبَینَ أبیها مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله . (3) .

1- .الشِّعار : ما ولی الجسد من الثیاب (المصباح المنیر : ص 315 «شعر») .
2- .شیء سابغ : أی کاملٌ وافٍ (الصحاح : ج 4 ص 1321 «سبغ») .
3- .بحار الأنوار : ج 81 ص 309 ح 29 نقلاً عن مصباح الأنوار .



4 / 3غسل و کفن فاطمه علیها السلام

3679.عنه علیه السلام :بحار الأنوار از امام حسین علیه السلام : امیر مؤمنان علیه السلام ، سه بار و پنج بار ، فاطمه علیهاالسلام را غسل داد و در بار پنجم و آخر ، با آب و کافور ، غسلش داد و جامه ای سرتاسری زیرِ کفن بر او پوشانْد و خود ، این امور را به عهده داشت و می گفت : «خدایا! او کنیز تو و دختر پیامبرت و برگزیده تو و برگزیده از میان آفریدگان توست . خدایا! حُجّتش را بر او تلقین کن و بُرهانش را بزرگ دار و درجه اش را بالا ببر و او را با پدرش محشور کن». .




4 / 4شَکواها لِأَبیها3676.امام علی علیه السلام :الملهوف عن عمر بن علیّ بن أبی طالب عن الحسین بن علیّ علیه السلام :لَتَلقَیَنَّ فاطِمَهُ أباها شاکِیَهً ما لَقِیَت ذُرِّیَّتُها مِن اُمَّتِهِ ، ولا یَدخُلُ الجَنَّهَ أحَدٌ آذاها فی ذُرِّیَّتِها . (1)4 / 5حَشرُها3676.عنه علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهماالسلام :قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : تُحشَرُ ابنَتی فاطِمَهُ علیهاالسلام یَومَ القِیامَهِ ومَعَها ثِیابٌ مَصبوغَهٌ بِالدِّماءِ ، تَتَعَلَّقُ بِقائِمَهٍ مِن قَوائِمِ العَرشِ ، تَقولُ : یا أحکَمَ الحاکِمینَ ! احکُم بَینی وبَینَ قاتِلِ وَلَدی .

ویُحکَمُ لِابنَتی فاطِمَهَ ورَبِّ الکَعبَهِ . (2)3675.عنه علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهماالسلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : تُحشَرُ ابنَتی فاطِمَهُ وعَلَیها حُلَّهُ الکَرامَهِ ، وقَد عُجِنَت بِماءِ الحَیَوانِ (3) ، فَیَنظُرُ إلَیهَا الخَلائِقُ فَیَتَعَجَّبونَ مِنها . ثُمَّ تُکسی أیضا مِن حُلَلِ الجَنَّهِ ألفَ حُلَّهٍ ، مَکتوبٌ عَلی کُلِّ حُلَّهٍ بِخَطٍّ أخضَرَ : «أدخِلوا بِنتَ مُحَمَّدٍ الجَنَّهَ عَلی أحسَنِ صورَهٍ وأحسَنِ کَرامَهٍ وأحسَنِ مَنظَرٍ» ، فَتُزَفُّ إلَی الجَنَّهِ کَما تُزَفُّ العَروسُ ، فَیُوَکَّلُ بِها سَبعونَ ألفَ جارِیَهٍ . (4) .

1- .الملهوف (طبعه منشورات دار الهدی) : ص 20 .
2- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 9 ح 21 عن أبی أحمد بن سلیمان الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه: ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 89 ح 21 عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه: ، کشف الغمّه : ج 3 ص 59 عن الإمام الرضا عن آبائه عنه: ، بحار الأنوار : ج 43 ص 220 ح 2 .
3- .الحیوانُ : أی دارُ الحیاه الدائمه (تاج العروس : ج 19 ص 356 «حیی») .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 30 ح 38 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 122 ح 79 ، دلائل الإمامه : ص 155 ح 69 کلّها عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه: ، بحار الأنوار : ج 43 ص 221 ح 6 ؛ تاریخ دمشق : ج 13 ص 334 ح 3297 عن داوود بن سلیمان القاری عن الإمام الرضا عن آبائه عنه: .



4 / 4شکایت بردن فاطمه علیها السلام به پدرش صلّی الله علیه و آله

3672.امام علی علیه السلام :الملهوف از عمر بن علی بن ابی طالب ، از امام حسین علیه السلام : بی گمان ، فاطمه علیهاالسلامبه پدرش از آنچه فرزندانش از امّت دیده اند ، شکایت می بَرَد و هر کس که فاطمه علیهاالسلام را با آزردن فرزندانش ، آزار دهد ، به بهشت در نمی آید .

4 / 5محشور شدن فاطمه علیها السلام

3669.امام علی علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام : پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «فاطمه ، روز قیامت ، در حالی محشور می شود که لباسی خونین همراه دارد و یکی از ستون های عرش را گرفته و می گوید : ای داورترینِ داوران ! میان من و قاتل فرزندم حُکم کن .

و به پروردگار کعبه سوگند ، به سود دخترم فاطمه ، حکم می شود!» .3668.امام علی علیه السلام :عیون أخبار الرضا علیه السلام به سندش ، از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام : پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : «دخترم فاطمه ، در حالی محشور می شود که جامه کرامت به تن دارد ؛ جامه ای که با آب حیات ، عجین شده است و مردم به آن می نِگرند و از آن، به شگفت می آیند .

سپس ، دوباره از جامه های زَربَفت بهشتی ، هزار جامه بر او می پوشانند و بر هر جامه به خطّی سبز نوشته شده است : دختر محمّد را با بهترین صورت و نیکوترین بزرگداشت و به زیباترین شکل ، به بهشت در آورید .

پس همچون عروس شبِ زفاف ، او را به بهشت می برند و هفتاد هزار بانوی خدمتکار را به خدمت وی می گمارند» . .






مِن سُندُسٍ ، حَتّی یَجوزوا بِهَا الصِّراطَ ، ویَأتوا بِهَا الفِردَوسَ ، فَیَتَباشَرُ بِمَجیئِها أهلُ الجِنانِ .

فَتَجلِسُ عَلی کُرسِیٍّ مِن نورٍ، ویَجلِسونَ حَولَها، وهِیَ جَنَّهُ الفِردَوسِ الَّتی سَقفُها عَرشُ الرَّحمنِ ، وفیها قَصرانِ : قَصرٌ أبیَضُ وقَصرٌ أصفَرُ مِن لُؤلُؤَهٍ عَلی عِرقٍ (4)

واحِدٍ ؛ فِی القَصرِ الأَبیَضِ سَبعونَ ألفَ دارٍ مَساکِنُ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وفِی القَصرِ الأَصفَرِ سَبعونَ ألفَ دارٍ مَساکِنُ إبراهیمَ وآلِ إبراهیمَ .

ثُمَّ یَبعَثُ اللّهُ عز و جل مَلَکا لَها لَم یُبعَث إلی أحَدٍ قَبلَها ، ولا یُبعَثُ إلی أحَدٍ بَعدَها ، فَیَقولُ : إنَّ رَبَّکِ یَقرَأُ عَلَیکِ السَّلامَ ویَقولُ : سَلینی .

فَتَقولُ : هُوَ السَّلامُ ، ومِنهُ السَّلامُ ، قَد أتَمَّ عَلَیَّ نِعمَتَهُ ، وهَنَّأَنی کَرامَتَهُ ، وأباحَنی جَنَّتَهُ ، وفَضَّلَنی عَلی سائِرِ خَلقِهِ ، أسأَلُهُ وُلدی وذُرِّیَّتی ، ومَن وَدَّهُم بَعدی وحَفِظَهُم فِیَّ .

قالَ : فَیوحِی اللّهُ إلی ذلِکَ المَلَکِ مِن غَیرِ أن یَزولَ مِن مَکانِهِ ، أخبِرها أنّی قَد شَفَّعتُها فی وُلدِها وذُرِّیَّتِها ومَن وَدَّهُم فیها ، وحَفِظَهُم بَعدَها .

قالَ : فَتَقولُ : الحَمدُ للّهِِ الَّذی أذهَبَ عَنِّی الحَزَنَ ، وأقَرَّ عَینی . فَیُقِرُّ اللّهُ بِذلِکَ عَینَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله . (5) .

1- .النَجِیبُ : الفاضل من کلّ حیوان ، والنجیب من الإبل : وهو القویّ منها ، الخفیف السریع (النهایه : ج 5 ص 17 «نجب») .
2- .الزِمامُ : الخیط الذی یشدّ . . . فی طرفه المقود ، وقد یسمّی المِقود زماما (الصحاح : ج 5 ص 1944 «زمم») .
3- .النُّمرُقَهُ : وسادهٌ صغیره (الصحاح : ج 4 ص 1561 «نمرق») .
4- .العِرْقُ : أصل کُلِّ شیء وما یقوم علیه (تاج العروس : ج 13 ص 325 «عرق») .
5- .دلائل الإمامه : ص 153 ح 68 عن علیّ بن جعفر بن محمّد عن أخیه الإمام الکاظم عن آبائه: ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 32 ح 55 ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 156 ح 102 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه: وفیهما صدره إلی «بنت محمّد» ، بحار الأنوار : ج 43 ص 220 ح 4 وراجع : کشف الغمّه : ج 2 ص 83 .



3672.عنه علیه السلام :دلائل الإمامه به سندش ، از امام حسین علیه السلام ، از امام علی علیه السلام ، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : چون روز قیامت شود ، منادی ندا می دهد : «ای مردم ! دیده هایتان را فرو بخوابانید و سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه دختر محمّد ، بگذرد » .

پس او ، نخستین کسی است که پوشانده می شود و دوازده هزار حوریه از بهشت به استقبالش می آیند و نیز پنجاه هزار فرشته ، سوار بر مَرکب هایی از یاقوت که بال ها و زمام هایشان از مروارید نو و رکاب هایشان از زِبَرجد و جهازشان از دُرّ است و بر هر جهازی ، فرشی از ابریشم گسترده است تا او را از صراط بگذرانند و به بهشتْ در آورند و بهشتیان ، همدیگر را به آمدنش مژده می دهند .

فاطمه ، بر تختی از نور می نشیند و آنان ، گِرد او می نشینند . آن جا ، بهشتِ فردوس است که سقفش عرش رحمان است و در آن ، دو قصر است : قصری سفید و قصری زرد ، از مرواریدِ یک شکل . در قصر سفید ، هفتاد هزار خانه برای محمّد و خاندان اوست و در قصر زرد ، هفتاد هزار خانه برای ابراهیم علیه السلام و خاندان اوست .

سپس ، خداوند عز و جل ، فرشته ای برای او روانه می کند که پیش از آن برای هیچ کس نفرستاده است و پس از او نیز به سوی کسی روانه نمی کند و [فرشته ]می گوید : «پروردگارت به تو سلام می رسانَد و می گوید : از من بخواه» .

فاطمه می گوید : او سلام است و سلامت ، از اوست . نعمتش را بر من تمام ، کرامتش را برایم مهیّا و بهشتش را برایم روا کرده و مرا بر بقیّه خلقش برتری داده است . از او [حقّ شفاعت] فرزندان و دودمانم و هر کس که پس از من ، آنان را دوست داشته و به خاطر من ، رعایتشان کرده است ، می خواهم .

پس خداوند به آن فرشته و در همان جا وحی می کند که : «به او خبر بده که من ، او را در حقّ فرزندان و نسل و دوستداران و رعایت کنندگان آنها پس از او ، شفیع قرار دادم» .

فاطمه می گوید : ستایش ، خدایی راست که اندوهم را بُرد و چشمم را روشن داشت .

پس خداوند ، بدان ، چشم محمّد را روشن می دارد . .



الفَصلُ الخامِسُ : إمامه أهل البیت علیهم السلام5 / 1الاِحتِجاجُ عَلی إمامَهِ أهلِ البَیتِ علیهم السلام3668.عنه علیه السلام :کتاب سُلَیم بن قیس :لَمّا کانَ قَبلَ مَوتِ مُعاوِیَهَ بِسَنَهٍ ، حَجَّ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وعَبدُ اللّهِ بنُ عَبّاسٍ وعَبدُ اللّهِ بنُ جَعفَرٍ مَعَهُ . فَجَمَعَ الحُسَینُ علیه السلام بَنی هاشِمٍ ؛ رِجالَهُم ونِساءَهُم ومَوالِیَهُم وشیعَتَهُم مَن حَجَّ مِنهُم ، ومِنَ الأَنصارِ مِمَّن یَعرِفُهُ الحُسَینُ علیه السلام وأهلُ بَیتِهِ ، ثُمَّ أرسَلَ رُسُلاً : لا تَدَعوا أحَدا مِمَّن حَجَّ العامَ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله المَعروفینَ بِالصَّلاحِ وَالنُّسُکِ إلَا اجمَعوهُم لی .

فَاجتَمَعَ إلَیهِ بِمِنیً أکثَرُ مِن سَبعِمِئَهِ رَجُلٍ وهُم فی سُرادِقِهِ (1) ، عامَّتُهُم مِنَ التّابِعینَ ، ونَحوٌ مِن مِئَتَی رَجُلٍ مِن أصحابِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وغَیرِهِم . فَقامَ فیهِمُ الحُسَینُ علیه السلام خَطیبا ، فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ ، ثُمَّ قالَ :

أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ هذَا الطّاغِیَهَ قَد فَعَلَ بِنا وبِشیعَتِنا ما قَد رَأَیتُم وعَلِمتُم وشَهِدتُم ، وإنّی اُریدُ أن أسأَلَکُم عَن شَیءٍ ، فَإِن صَدَقتُ فَصَدِّقونی ، وإن کَذَبتُ فَکَذِّبونی : أسأَلُکُم بِحَقِّ اللّهِ عَلَیکُم وحَقِّ رَسولِ اللّهِ وحَقِّ قَرابتی مِن نَبِیِّکُم ، لَمّا سَیَّرتُم مَقامی هذا ووَصَفتُم مَقالَتی ، ودَعَوتُم أجمَعینَ فی أنصارِکُم مِن قَبائِلِکُم مَن أمِنتُم مِنَ النّاسِ ووَثِقتُم بِهِ ، فَادعوهُم إلی ما تَعلَمونَ مِن حَقِّنا ؛ فَإِنّی أتَخَوَّفُ أن یَدرُسَ (2) هذَا الأَمرُ ویَذهَبَ الحَقُّ ویُغلَبَ ، وَاللّهُ مُتِمُّ نورِهِ ولَو کَرِهَ الکافِرونَ .

وما تَرَکَ شَیئا مِمّا أنزَلَ اللّهُ فیهِم مِنَ القُرآنِ إلّا تَلاهُ وفَسَّرَهُ ، ولا شَیئا مِمّا قالَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی أبیهِ وأخیهِ واُمِّهِ وفی نَفسِهِ وأهلِ بَیتِهِ إلّا رَواهُ .

وکُلُّ ذلِکَ یَقولُ الصَّحابَهُ : اللّهُمَّ نَعَم ، قَد سَمِعنا وشَهِدنا .

ویَقولُ التّابِعِیُّ : اللّهُمَّ قَد حَدَّثَنی بِهِ مَن اُصَدِّقُهُ وأَأتَمِنُهُ مِنَ الصَّحابَهِ .

فَقالَ : أنشُدُکُمُ اللّهَ إلّا حَدَّثتُم بِهِ مَن تَثِقونَ بِهِ وبِدینِهِ .

قالَ سُلَیمٌ : فَکانَ فیما ناشَدَهُمُ الحُسَینُ علیه السلام وذَکَّرَهُم أن قالَ :

أنشُدُکُمُ اللّهَ ، أتَعلَمونَ أنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام کانَ أخا رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله حینَ آخی بَینَ أصحابِهِ ، فَآخی بَینَهُ وبَینَ نَفسِهِ ، وقالَ : أنتَ أخی وأنَا أخوکَ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قال : أنشُدُکُمُ اللّهَ ، هَل تَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله اشتَری مَوضِعَ مَسجِدِهِ ومَنازِلِهِ فَابتَناهُ ، ثُمَّ ابتَنی فیهِ عَشَرَهَ مَنازِلَ ؛ تِسعَهً لَهُ ، وجَعَلَ عاشِرَها فی وَسَطِها لِأَبی ، ثُمَّ سَدَّ کُلَّ بابٍ شارِعٍ (3) إلَی المَسجِدِ غَیرَ بابِهِ ، فَتَکَلَّمَ فی ذلِکَ مَن تَکَلَّمَ ، فَقالَ صلی الله علیه و آله : «ما أنَا سَدَدتُ أبوابَکُم وفَتَحتُ بابَهُ ، ولکِنَّ اللّهَ أمَرَنی بِسَدِّ أبوابِکُم وفَتحِ بابِهِ» ، ثُمَّ نَهَی النّاسَ أن یَناموا فِی المَسجِدِ غَیرَهُ ، وکانَ یُجنِبُ فِی المَسجِدِ ومَنزِلُهُ فی مَنزِلِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَوُلِدَ لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ولَهُ فیهِ أولادٌ ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قال : أفَتَعلَمونَ أنَّ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ حَرَصَ عَلی کَوَّهٍ (4) قَدرَ عَینِهِ یَدَعُها مِن مَنزِلِهِ إلَی المَسجِدِ ، فَأَبی عَلَیهِ ، ثُمَّ خَطَبَ صلی الله علیه و آله فَقالَ : «إنَّ اللّهَ أمَرَ موسی أن یَبنِیَ مَسجِدا طاهِرا لا یَسکُنُهُ غَیرُهُ وغَیرُ هارونَ وَابنَیهِ ، وإنَّ اللّهَ أمَرَنی أن أبنِیَ مَسجِدا طاهِرا لا یَسکُنُهُ غَیری وغَیرُ أخی وَابنَیهِ» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أنشُدُکُمُ اللّهَ ، أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله نَصَبَهُ یَومَ غَدیرِ خُمٍّ ، فَنادی لَهُ بِالوِلایَهِ وقالَ : «لِیُبَلِّغِ الشّاهِدُ الغائِبَ» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أنشُدُکُمُ اللّهَ ، أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ لَهُ فی غَزوَهِ تَبوکَ : «أنتَ مِنّی بِمَنزِلَهِ هارونَ مِن موسی ، وأنتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤمِنٍ بَعدی» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أنشُدُکُمُ اللّهَ ، أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله حینَ دَعَا النَّصاری مِن أهلِ نَجرانَ إلَی المُباهَلَهِ ، لَم یَأتِ إلّا بِهِ وبِصاحِبَتِهِ وَابنَیهِ ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أنشُدُکُمُ اللّهَ ، أتَعلَمونَ أنَّهُ دَفَعَ إلَیهِ اللِّواءَ یَومَ خَیبَرَ ، ثُمَّ قالَ : «لَأَدفَعُهُ إلی رَجُلٍ یُحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ ویُحِبُّ اللّهَ ورَسولَهُ ، کَرّارٍ غَیرِ فَرّارٍ ، یَفتَحُهَا اللّهُ عَلی یَدَیهِ» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله بَعَثَهُ بِبَراءَهَ ، وقالَ : «لا یُبَلِّغُ عَنّی إلّا أنَا أو رَجُلٌ مِنّی» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَم تَنزِل بِهِ شِدَّهٌ قَطُّ إلّا قَدَّمَهُ لَها ثِقَهً بِهِ ، وأنَّهُ لَم یَدعُهُ بِاسمِهِ قَطُّ إلّا أن یَقولَ : یا أخی ! وَادعوا لی أخی ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قَضی بَینَهُ وبَینَ جَعفَرٍ وزَیدٍ ، فَقالَ لَهُ : «یا عَلِیُّ ، أنتَ مِنّی وأنَا مِنکَ ، وأنتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَهٍ بَعدی» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّهُ کانَت لَهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله کُلَّ یَومٍ خَلوَهٌ وکُلَّ لَیلَهٍ دَخلَهٌ ؛ إذا سَأَلَهُ أعطاهُ ، وإذا سَکَتَ أبدَأَهُ ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَضَّلَهُ عَلی جَعفَرٍ وحَمزَهَ حینَ قالَ لِفاطِمَهَ علیهاالسلام : «زَوَّجتُکِ خَیرَ أهلِ بَیتی ؛ أقدَمَهُم سِلما ، وأعظَمَهُم حِلما ، وأکثَرَهُم عِلما» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : «أنَا سَیِّدُ وُلدِآدَمَ ، وأخی عَلِیٌّسَیِّدُ العَرَبِ ، وفاطِمَهُ سَیِّدَهُ نِساءِ أهلِ الجَنَّهِ ، وَابنایَالحَسَنُ وَالحُسَینُ سَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّهِ» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أمَرَهُ بِغُسلِهِ ، وأخبَرَهُ أنَّ جَبرَئیلَ یُعینُهُ عَلَیهِ ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

قالَ : أتَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ فی آخِرِ خُطبَهٍ خَطَبَها : «أیُّهَا النّاسُ : إنّی تَرَکتُ فیکُمُ الثَّقَلَینِ ؛ کِتابَ اللّهِ وأهلَ بَیتی ، فَتَمَسَّکوا بِهِما لَن تَضِلّوا» ؟

قالوا : اللّهُمَّ نَعَم .

فَلَم یَدَع شَیئا أنزَلَهُ اللّهُ فی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام خاصَّهً وفی أهلِ بَیتِهِ مِنَ القُرآنِ ولا عَلی لِسانِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله إلّا ناشَدَهُم فیهِ ، فَیَقولُ الصَّحابَهُ : اللّهُمَّ نَعَم ، قَد سَمِعنا ، ویَقولُ التّابِعِیُّ : اللّهُمَّ قَد حَدَّثَنیهِ مَن أثِقُ بِهِ ، فُلانٌ وفُلانٌ .

ثُمَّ ناشَدَهُم أنَّهُم قَد سَمِعوهُ صلی الله علیه و آله یَقولُ : «مَن زَعَمَ أنَّهُ یُحِبُّنی ویُبغِضُ عَلِیّا فَقَد کَذَبَ ، لَیسَ یُحِبُّنی وهُوَ یُبغِضُ عَلِیّا» ، فَقالَ لَهُ قائِلٌ : یا رَسولَ اللّهِ ، وکَیفَ ذلِکَ ؟ قالَ : «لِأَنَّهُ مِنّی وأنَا مِنهُ ، مَن أحَبَّهُ فَقَد أحَبَّنی ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّهَ ، ومَن أبغَضَهُ فَقَد أبغَضَنی ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّهَ» ؟

فَقالوا : اللّهُمَّ نَعَم ، قَد سَمِعنا . وتَفَرَّقوا عَلی ذلِکَ . (5) .

1- .السُّرادِقُ : هو کلّ ما أحاط بشیء من حائط أو مضرب أو خِباء (النهایه : ج 2 ص 359 «سردق») .
2- .دَرَسَ : أی عفا (الصحاح : ج 3 ص 927 «درس») .
3- .شرعَ البابُ إلی الطریق شروعا : اتّصل به (المصباح المنیر : ص 310 «شرع») .
4- .الکَوَّه ویُضمّ : الخرق فی الحائط (القاموس المحیط : ج 4 ص 384 «کوو») .
5- .کتاب سُلیم بن قیس : ج 2 ص 788 ح 26 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 181 ح 456 وراجع : الاحتجاج : ج 2 ص 87 ح 162 .

.3673.عنه علیه السلام :دلائل الإمامه بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهماالسلام عن النبیّ صلی الله علیه و آله :إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ نادی مُنادٍ : یا مَعشَرَ الخَلائِقِ ، غُضّوا أبصارَکُم ونَکِّسوا رُؤوسَکُم حَتّی تَمُرَّ فاطِمَهُ بِنتُ مُحَمَّدٍ . فَتَکونُ أوَّلَ مَن یُکسی ، وتَستَقبِلُها مِنَ الفِردَوسِ اثنا عَشَرَ ألفَ حَوراءَ ، وخَمسونَ ألفَ مَلَکٍ ، عَلی نَجائِبَ (1) مِنَ الیاقوتِ ، أجنِحَتُها وأزِمَّتُهَا (2) اللُّؤلُؤُ الرَّطبُ ، رُکُبُها مِن زَبَرجَدٍ ، عَلَیها رَحلٌ مِنَ الدُّرِّ ، عَلی کُلِّ رَحلٍ نُمرُقَهٌ (3)