گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد سيزدهم
فصل هشتم : بیعت با یزید


8 / 1ویژگی های یزید

3700.عنه علیه السلام :دعائم الإسلام :حسین بن علی علیه السلام نامه ای کوبنده به معاویه نوشت و او را به سبب کارهایی که کرده بود ، سرزنش کرد . در آن نامه چنین بود : «سپس ، حکومت را به پسرت دادی ، در حالی که جوانی شرابخوار و سگباز است . در امانت نزد خود، خیانت کردی و مردمت را وا نهادی و به نصیحت پروردگارت عمل نکردی . چگونه کسی را که شراب می نوشد ، بر امّت محمّد صلی الله علیه و آله می گماری ، با آن که شرابخوار ، از فاسقان است و کسی که مست کننده می نوشد ، از اشرار؟! شرابخواری که نمی تواند امانتدار یک دِرهم باشد، چگونه امین امّت باشد؟!

به زودی نتیجه عملت را می بینی ، هنگامی که دیگر، صحیفه های استغفار ، پیچیده و بسته شده است» . .




8 / 2اِمتِناعُ الإِمامِ علیه السلام عن بَیعَهِ یَزیدَ3781.شرح نهج البلاغه عن أبی سعید الخدری :الفتوح عن الإمام الحسین علیه السلام لَمّا أمَرَهُ مَروانُ بِبَیعَهِ یَزیدَ : وَیحَکَ ! أتَأمُرُنی بِبَیعَهِ یَزیدَ وهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ ؟ لَقَد قُلتَ شَطَطا (1) مِنَ القَولِ یا عَظیمَ الزَّلَلِ ! لا ألومُکَ عَلی قَولِکَ لِأَنَّکَ اللَّعینُ الَّذی لَعَنَکَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وأنتَ فی صُلبِ أبیکَ الحَکَمِ بنِ أبِی العاصِ ، فَإِنَّ مَن لَعَنَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لا یُمکِنُ لَهُ ولا مِنهُ إلّا أن یَدعُوَ إلی بَیعَهِ یَزیدَ .

ثُمَّ قالَ : إلَیکَ عَنّی یا عَدُوَّ اللّهِ ، فَإِنّا أهلُ بَیتِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وَالحَقُّ فینا وبِالحَقِّ تَنطِقُ ألسِنَتُنا، وقَد سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ:«الخِلافَهُ مُحَرَّمَهٌ عَلی آلِ أبیسُفیانَ، وعَلَی الطُّلَقاءِ (2) أبناءِ الطُّلَقاءِ ، فَإِذا رَأَیتُم مُعاوِیَهَ عَلی مِنبَری فَابقُروا (3) بَطنَهُ» ، فَوَاللّهِ لَقَد رَآهُ أهلُ المَدینَهِ عَلی مِنبَرِ جَدّی فَلَم یَفعَلوا ما اُمِروا بِهِ ، فَابتَلاهُمُ (4) اللّهُ بِابنِهِ یَزیدَ ! زادَهُ اللّهُ فِی النّارِ عَذابا . (5)3782.الأمالی للطوسی عن أبی سعید الخدری ( لَمّا ذَکَروا عَلِیّا علیه السلام ) مثیر الأحزان عن الإمام الحسین علیه السلام لِمَروانَ لَمّا أشارَ عَلَی الوَلیدِ والِی المَدینَهِ بِضَربِ أعناقِ القَومِ إذ لَم یَرضَوا بِبَیعَهِ یَزیدَ : وَیلی عَلَیکَ یَ ابنَ الزَّرقاءِ ، أنتَ تَأمُرُ بِضَربِ عُنُقی؟ ! کَذَبتَ ولَؤُمتَ ، نَحنُ أهلُ بَیتِ النُّبُوَّهِ ومَعدِنُ الرِّسالَهِ ، ویَزیدُ فاسِقٌ شارِبُ الخَمرِ وقاتِلُ النَّفسِ ، ومِثلی لا یُبایِعُ لِمِثلِهِ ، ولکِن نُصبِحُ وتُصبِحونَ (6) أیُّنا أحَقُّ بِالخِلافَهِ وَالبَیعَهِ . (7)راجع: ج 3 ص 390 (القسم السابع / الفصل الأوّل / ماجری بین الإمام7 والولید لأخذ البیعه) و ص 410 (مناقشه مروان والإمام7 فی الطریق).



1- .الشَّطَطُ : الإفراط فی البُعد (مفردات ألفاظ القرآن : ص 453 «شطط») .
2- .الطُلَقاءُ : هم الذین خلّی عنهم (النبیّ9) یوم فتح مکّه ، وأطلقهم ولم یسترقّهم (النهایه : ج 3 ص 136 «طلق») .
3- .فی المصدر : «فافقروا» ، وما فی المتن أثبتناه من المصادر الاُخری .
4- .فی المصدر : «قاتلهم» ، وما فی المتن أثبتناه من المصادر الاُخری .
5- .الفتوح : ج 5 ص 17 ، مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : ج 1 ص 185 .
6- .فی الملهوف هنا زیاده : «ونَنظُرُ وتَنظُرونَ» .
7- .مثیر الأحزان : ص 24 ، الملهوف : ص 98 نحوه ، بحار الأنوار : ج 44 ص 325 .



8 / 2خودداری امام علیه السلام از بیعت با یزید

3782.الأمالی ، طوسی ( به نقل از ابو سعید خدری ، هنگامی که از علی علیه ) الفتوح :چون مروان، حسین علیه السلام را به بیعت با یزید فرمان داد، وی علیه السلام فرمود : «وای بر تو! آیا مرا به بیعت با یزید ، فرمان می دهی ، در حالی که او مردی فاسق است؟! ای که لغزشت بزرگ است! سخنِ بس بیراهی گفتی . من ، تو را بر سخنت سرزنش نمی کنم که تو بر زبان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله لعنت شدی ، در حالی که هنوز در پشت پدرت، حکم بن ابی عاص بودی ، و لعنت شده پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، جز این نمی تواند باشد که به بیعت با یزید ، فرا بخواند» .

سپس فرمود : «ای دشمن خدا! از من دور شو که ما خاندان پیامبر خداییم و حق، میان ماست و زبان هایمان ، به حق سخن می گوید . شنیدم که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می فرماید : خلافت، بر خاندان ابوسفیان و نیز بر آزاد شدگان از نسل آزاد شدگان ، (1) حرام است و چون معاویه را بر منبر من دیدید، شکمش را بشکافید .

به خدا سوگند، اهل مدینه ، او را بر منبر جدّم دیدند و آنچه فرمان یافته بودند ، نکردند و خدا هم ، آنان را به پسرش یزید ، مبتلا کرد . خدا، بر عذابش در آتش [ِ دوزخ ]بیفزاید!» .3594.امام علی علیه السلام :مثیر الأحزان از امام حسین علیه السلام ، خطاب به مروان، هنگامی که به ولید ، حاکم مدینه ، اشاره کرد تا کسانی را که به بیعت با یزید رضایت نداده اند، گردن بزند : وای بر تو، ای پسر زنِ کبودْ چشم! تو به گردن زدن من، فرمان می دهی؟ نادرست گفتی و پستی کردی . ما اهل بیت نبوّت و معدن رسالتیم و یزید، فاسق، شرابخوار و قاتل مردم است . مانند من ، با مانند اویی بیعت نمی کند ؛ امّا ما و شما منتظر می مانیم تا ببینیم کدام یک از ما به خلافت و بیعت ، سزاوارتریم» .ر. ک: ج 3 ص 391 (بخش هفتم / فصل یکم / رخدادهای میان امام علیه السلام و ولید برایبیعت گرفتن) و ص 411 (بگو مگوی مروان و امام علیه السلام در راه).



1- .آزاد شدگان (طُلَقا) ، به کسانی از مردم مکّه گفته می شود که تا فتح مکّه، مسلمان نشده بودند و پیامبر صلی الله علیه و آله درروز فتح، آنان را «آزاد» اعلام کرد و به اسارت نگرفت، در حالی که بر اساس قوانین اسلام و سنّت عربِ آن روز، «اسیر» محسوب می شدند و باید به عنوان «بَرده»، همچون غنیمت جنگی، بین مسلمانان، قسمت می شدند که در این صورت، فرزندان و نسل آنها نیز به تَبَعِ خود آنها، بَرده شمرده می شدند.



الفَصلُ التّاسِعُ : أسباب الخروج علی یزید9 / 1إحیاءُ السُّنَّهِ ومَعالِمِ الدّینِ3599.الإمام علیّ علیه السلام :أنساب الأشراف :قَد کانَ الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ علیه السلام کَتَبَ إلی وُجوهِ أهلِ البَصرَهِ یَدعوهُم إلی کِتابِ اللّهِ ، ویَقولُ لَهُم : إنَّ السُّنَّهَ قَد اُمیتَت ، وإنَّ البِدعَهَ قَد اُحیِیَت ونُعِشَت (1) . (2)3597.امام علی علیه السلام :الطبقات الکبری فی ذِکرِ أحداثِ یَومِ عاشوراءَ : ثُمَّ قالَ حُسَینٌ علیه السلام لِعُمَرَ وأصحابِهِ : لا تَعجَلوا حَتّی اُخبِرَکُم خَبری : وَاللّهِ ما أتَیتُکُم حَتّی أتَتنی کُتُبُ أماثِلِکُم بِأَنَّ السُّنَّهَ قَد اُمیتَت ، وَالنِّفاقَ قَد نَجَمَ (3) ، وَالحُدودَ قَد عُطِّلَت ، فَاقدَم لَعَلَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی یُصلِحُ بِکَ اُمَّهَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، فَأَتَیتُکُم ! فَإِذا کَرِهتُم ذلِکَ ، فَأَنَا راجِعٌ عَنکُم ، وَارجِعوا إلی أنفُسِکُم فَانظُروا هَل یَصلُحُ لَکُم قَتلی ، أو یَحِلُّ لَکُم دَمی ؟

ألَستُ ابنَ بِنتِ نَبِیِّکُم وَابنَ ابنِ عَمِّهِ وَابنَ أوَّلِ المُؤمِنینَ إیمانا ؟ !

أوَلَیسَ حَمزَهُ وَالعَبّاسُ وجَعفَرٌ عُمومَتی ؟ !

أوَ لَم یَبلُغکُم قَولُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فِیَّ وفی أخی : «هذانِ سَیِّدا شَبابِ أهلِ الجَنَّهِ» ؟ ! (4) .

1- .نَعَشَهُ : رَفَعَهُ (النهایه : ج 5 ص 81 «نعش») .
2- .أنساب الأشراف : ج 2 ص 335 ، تاریخ الطبری : ج 5 ص 357 وراجع: هذه الموسوعه : ج 4 ص 40 (القسم السابع / الفصل الثالث / کتابه إلی وجوه أهل البصره).
3- .نَجَمَ الشیء : ظَهَرَ وطَلَعَ (الصحاح : ج 5 ص 2039 «نجم») .
4- .الطبقات الکبری (الطبقه الخامسه من الصحابه) : ج 1 ص 468 ، سیر أعلام النبلاء : ج 3 ص 301 الرقم 48 وراجع: هذه الموسوعه : ج 6 ص 94 (القسم الثامن / الفصل الثانی / احتجاجات الإمام علیه السلام علی جیش الکوفه).