گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیستم
سوره نَمل




سوره نَمل
رْضَ قَرارا وَ جَعَلَ خِلالَها اَنْهارا وَ جَعَلَ لَها رَواسِیَ وَ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حاجِزا ءَ اِلهٌ مَعَاللّهِ بَلْ اَکْثَرُهُمْ لا 􀂌 61 اَمَّنْ جَعَلَ الا
یَعْلَمُونَ
( جزء بیستم ( 11
آیا کسی که زمین را مستقر و آرام قرار داد و در میان آن نهرهایی روانساخت و برايزمین کوههاي ثابت و پابرجا ایجاد کرد و
میان دو دریا مانعی قرار داد ( تا با هم مخلوط نشوند ، با این حال ) آیا معبودي با خدا است ؟ ، نه بلکه اکثر آنها نمیدانند
( و جاهلند ) .
به معنی ثابت و پابرجا میباشد . « راسِیَۀ » جمع « رَواسی » دراصل بهمعنی شکاف میان دو چیز است و « خِلال »
به این ترتیب ، چهار نعمت بزرگ در این آیه آمده است که سه قسمت از آن سخن از آرامش میگوید :
آرامش خود زمین که در عین حرکت سریع به دور خودش و به دور آفتاب و حرکت در مجموعه منظومه
شمسی ، آنچنان یکنواخت و آرام است که ساکنانش به هیچوجه آن را احساس نمیکنند، گویی در یک جا میخکوب
شده و ثابت ایستادهاست و کمترین حرکتی ندارد .
12 ) سوره نَمل )
و دیگر وجود کوهها دور تا دور زمین را فراگرفته و ریشههاي آنها به هم پیوسته و زره نیرومندي را تشکیل داده است و در برابر
فشارهاي داخلی زمین و حرکات جزر و مد خارجی که بر اثر جاذبه ماه پیدا میشود مقاومت میکند و هم مانعی است براي
( طوفانهاي عظیم که آرامش زمین را برهم میزنند .( 1
آب شیرین، آب شور
و دیگر حجاب و حایل طبیعی است که میان بخشهایی از آب شیرین و آب شور اقیانوسها قرارداده ، این حجاب نامریی چیزي جز
آنها نیست که سبب میشود که آب نهرهاي « وزن مخصوص » تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین و به اصطلاح تفاوت
عظیمی که به دریا میریزند تا مدت زیادي ، در آب شور حل نشوند و در نتیجه جزر و مد دریا آنها را بر بخش عظیمی
از سواحل آماده کشت و زرع مسلط میسازد و آنها را آبیاري میکند.
-1 درباره نقش کوهها در ثبات زمین و برکات دیگر آن ، درجلد 10 تفسیرنمونه ، صفحه 113 ( ذیل آیه 3 سوره رعد ) نیز
بحثشدهاست .
صفحه 12 از 71
( جزء بیستم ( 13
دو دریاي آب شور و شیرین در کنار هم
در جلد پانزدهم تفسیرنمونه ذیل آیه 53 سوره فرقان که مفهوم مشابهی با آیه مورد بحث دارد تفسیر جالبی به شرح
زیر درج شده است :
او کسی است که دو دریا را در کنار هم قرار داد، یکی گوارا و شیرین و دیگري شور و تلخ، و در میان آنها برزخی قرار »
وَ هُوَالَّذي مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ هذا ) !« دور باش و نزدیک شدن تو به من حرام است » : داد، گویی هر یک از آنها به دیگري میگوید
عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ اُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخا وَ حِجْرا مَحْجُورا).
بر وزن فلج) به معنی مخلوط کردن و یا ارسال و رها نمودن است و در این جا به معنی درکنار هم قرار گرفتن ) « مرج » از ماده « مرج »
آب شیرین و شور است.
به معنی « اجاج » به معنی شور، و « ملح » ، به معنی خوش طعم و خوشگوار است « فرات » به معنی گوارا و پاکیزه و خنک، و « عذب »
تلخ و گرم است (بنابراین ملح و اجاج نقطه مقابل عذب و فرات است).
14 ) سوره نَمل )
چنانکه سابقا هم (ذیل آیه 22 همین سوره) اشاره کردیم « حجرا مهجورا » بهمعنی حجاب و حائل میاندوچیزاستوجمله « برزخ »
جملهاي بوده است که در میان عرب به هنگامی که با کسی روبرو میشدند و از او وحشت داشتند براي گرفتن امان، این جمله را
.« ما را معاف و در امان دارید و از ما دور باشید » میگفتند، یعنی
به هر حال این آیه یکی دیگر از مظاهر شگفتانگیز قدرت پروردگار را در جهان آفرینش ترسیم میکند که چگونه یک حجاب
نامرئی و حائل ناپیدا در میان دریاي شور و شیرین قرار میگیرد و اجازه نمیدهد آنها باهم آمیخته شوند.
وزن » و به اصطلاح تفاوت « تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین » البته امروز ما این را میدانیم که این حجاب نامرئی همان
آنها است که سبب میشود تا مدت مدیدي به هم نیامیزند. « مخصوص
( جزء بیستم ( 15
گرچه جمعی از مفسران براي پیدا کردن چنین دو دریایی در روي کره زمین به زحمت افتادهاند که در کجا دریاي آب شیرین در
کنار آب شور قرار گرفته و مخلوط نمیشود، ولی این مشکل نیز براي ما حل شده است، زیرا میدانیم تمام رودخانههاي عظیم آب
شیرین که به دریاها میریزند در کنار ساحل، دریایی از آب شیرین تشکیل میدهند و آبهاي شور را به عقب میرانند و تا مدت
حجرا » زیادي این وضع ادامه دارد و به خاطر تفاوت درجه غلظت آنها از آمیخته شدن با یکدیگر ابا دارند، و هر یک به دیگري
میگوید ! « مهجورا
جالب این که بر اثر جزر و مد آب دریاها که در شبانه روز دو مرتبه بر اثر جاذبه ماه صورت میگیرد سطح آب دریا به مقدار
زیادي بالا و پائین میرود، این آبهاي شیرین که دریایی را تشکیل دادهاند در مصب همان رودخانهها و نقاط اطراف آن در
خشکی پیش میروند و انسانها از زمانهاي قدیم از این موضوع استفاده کرده، نهرهاي زیادي در این گونه مناطق دریا کندهاند و
زمینهاي فراوانی را زیر کشت درختان بردهاند که وسیله آبیاري آنها همین آب شیرین است که به وسیله جزر و مد بر مناطق
وسیع گسترش مییابد.
16 ) سوره نَمل )
هماکنون در جنوب ایران شاید میلیونها نخل وجود دارد که ما قسمتی از آن را از نزدیک مشاهده کردهایم که تنها با همین وسیله
صفحه 13 از 71
آبیاري میشوند، و در فاصله زیادي از ساحل دریا قرار گرفتهاند، در سالهایی که بارندگی کم و آب رودخانههاي عظیمی که به
دریا میریزد تقلیل پیدا کند گاهی آب شور غلبه میکند که مردم کشاورز این سامان از آن سخت نگران میشوند زیرا به
زراعت آنها لطمه میزند.
قرار گرفته، به آن آمیخته نمیشود، سرمایه « ملح و اجاج » که در کنار آن آب « عذب و فرات » ولی معمولاً چنین نیست و این آب
بزرگی براي آنها محسوب میشود.
ناگفته پیدا است وجود علل طبیعی در این گونه مسایل هرگز از ارزش آنها نمیکاهد مگر طبیعت چیست؟ جز فعل خدا و اراده و
مشیت پروردگار است که این خواص را به این موجودات داده؟!
( جزء بیستم ( 17
جالب این که هنگامی که انسان با هواپیما از این مناطق میگذرد، منظره این دو آب که رنگهاي متفاوتی دارند و با هم آمیخته
نمیشوند به خوبی نمایان است که انسان را به یاد این نکته قرآنی میاندازد.
ممکن است اشاره و تشبیهی در این امر نیز باشد که « ایمان » و « کفر » ضمنا قرار گرفتن این آیه در میان آیات مربوط به
گاهی در یک جامعه، در یک شهر، و گاه حتی در یک خانه افرادي باایمان که همچون آب عذب و فراتند در کنار افراد بیایمان
که همچون آب ملح و اجاجند، با دو طرز تفکر، دو نوع عقیده، و دو نوع عمل پاك و ناپاك، قرار میگیرند، بیآن
که به هم آمیخته شوند.
و در عین حال در لابلاي بخشهاي مختلف زمین ، نهرهایی از آب که مایه حیات و زندگی و سرچشمه طراوت و خرمی و
مزارع آباد و باغهاي پرثمر است ، قرارداده ، بخشی از منابع این آبها در کوهها است و بخشی در لابلاي قشرهاي
زمین .
آیا این نظام میتواند مولود تصادف کور و کر و مبدئی فاقد عقل و حکمت باشد ؟
18 ) سوره نَمل )
آیا بتها نقشی در این نظام بدیع و شگفت انگیز دارند ؟
لارْضِ ءَاِلهٌ مَعَ اللّهِ قَلیلًا ما تَذَکَّرُونَ 􀂌 62 اَمَّنْیُجیبُالْمُضْطَرَّاِذادَعاهُوَیَکْشِفُالسُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ ا
یا کسی که دعاي مضطر را اجابت میکند و گرفتاري را برطرف میسازد و شما را خلفاي زمین قرار میدهد، آیا معبودي با خدا
است ؟ کمتر متذکّر میشوید .
آري در آن هنگام که تمام درهاي عالم اسباب به روي انسان بسته میشود کارد به استخوانش میرسد و از هر نظر درمانده و
مضطر میگردد ، تنها کسی که میتواند قفل مشکلات را بگشاید و بنبستها را برطرف سازد و نور امید در دلها بپاشد و درهاي
رحمت به روي انسانهاي درمانده بگشاید ، تنها ذات پاك او است و نه غیر او .
مضطري که دعاي او به اجابت میرسد کیست ؟
تکیه شده « مُضْطَرّ » گرچه خداوند دعاي همه را هرگاه شرایطش جمع باشد ، اجابت میکند ولی در آیه فوق مخصوصا روي عنوان
است ، به این دلیل که یکی از شرایط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب به کلی برگیرد و تمام قلب و روحش را در
اختیار خدا قرار دهد ، همه چیز را از آن او بداند و حلّ هر مشکلی را به دست او ببیند و این درك و دید در حال اضطرار
دست میدهد .
( جزء بیستم ( 19
صفحه 14 از 71
درست است که عالم ، عالم اسباب است و مؤمن نهایت تلاش و کوشش خود را در این زمینه به کار میگیرد ولی هرگز در جهان
دیدهاي نافذ و سببسوراخکن داردکه اسبابرا ازبیخ و بنبرمیکند » ، اسباب گم نمیشود ، همه را از برکت ذات پاك او میبیند
را میبیند و همه چیز را از او میخواهد . « لاسْبابِ 􀂌 مُسَّبِبُا » ودرپشت حجاب اسباب ذات «
آري اگر انسان به این مرحله برسد مهمترین شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است .
جالب اینکه در بعضی از روایات این آیه تفسیري به قیام حضرت مهديصلواتاللّه و سلامه علیه شده است . در روایتی از
امام باقر میخوانیم :
20 ) سوره نَمل )
به خدا سوگند گویا من مهدي را میبینم که پشت به حجرالاسود زده و خدا را به حق خود میخواند ... سپس فرمود : به خدا »
(1).« سوگند مضطر در کتاباللّه درآیه اَمَّنْ یُجیبُالْمُضْطَرَّ ... او است
این آیه در مورد مهدي از آل محمّد نازل شده ، به خدا سوگند مضطر او است » : در حدیث دیگري از امام صادق چنین آمده است
، هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز بجامیآورد و دست به درگاه خداوند متعال برمیدارد دعاي او را اجابت
. « میکند ، ناراحتیها را برطرف میسازد و او را خلیفه روي زمین قرار میدهد
بدون شک منظور از این تفسیر منحصر ساختن مفهوم آیه به وجود مبارك مهدي نیست ، بلکه آیه مفهوم گستردهاي دارد که یکی
از مصداقهاي روشن آن وجود مهدي است که در آن زمان که همهجا را فساد گرفته باشد ، درها بسته شده ، کارد به استخوان
رسیده بشریت در بنبست سختی قرارگرفته و حالت اضطرار در کل عالم نمایان است در آن هنگام در مقدسترین نقطه روي
زمین دست به دعا برمیدارد و تقاضاي کشف سوء میکند و خداوند این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانی او قرار
او و یارانش را خلفاي روي زمین میکند . « لارْضِ 􀂌 وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفاءَ ا » میدهد و به مصداق
. جلد 4 ، صفحه 94 ، « نورالثقلین » -1
( جزء بیستم ( 21
و اینکه چرا گاهی بعضی از دعاها به اجابت نمیرسد، به طور مشروح در « شرایط اجابت آن » و « دعا » درباره اهمیت
جلد اول تفسیر نمونه، ذیل آیه 186 سوره بقره بحث شده است .
چه کسی شما را در تاریکیهاي صحرا و دریا هدایت میکند
63 اَمَّنْیَهْدیکُمْفیظُلُماتِالْبَّرِ وَالْبَحْرِ وَ مَنْیُرْسِلُ الرِّیاحَ بُشْرا بَیْنَ یَدَيْ رَحْمَتِه ءَاِلهٌ مَعَ اللّهِ تَعالَیاللّهُ عَمّا یُشْرِکُونَ
22 ) سوره نَمل )
یا کسی که شما را در تاریکیهاي صحرا و دریا هدایت میکند و کسی که بادها را بشارتدهندگان پیشاز نزول رحمتش
میفرستد، آیا معبودي با خدا است ؟ خداوند برتر است از این که شریک براي او قرار دهند .
به معنی مُبَشِّر و بشارت دهنده است . « بَشُور » جمع « بُشُر » مخفف « بُشْر »
بادهایی که بیانگر نزول بارانند و همانند پیک مخصوص بشارت ، پیشاپیش آن حرکت میکنند ، در حقیقت کار آنها نیز
هدایت مردم است به نزول باران .
در مورد باران هردو جالب است، چراکه بادهاهستند که رطوبت « رحمت » بشارتدهندگان ) در مورد بادها و تعبیر به )« بُشْرا » تعبیر
هوا و قطعات ابر را از صفحه اقیانوسها برداشته و بر دوش خود حمل میکنند و به نقاط خشک و تشنه میبرند و از
قدوم باران خبر میدهند .
صفحه 15 از 71
( جزء بیستم ( 23
همچنین باران است که نغمه حیات را در سراسر کره خاك سرمیدهد و هر جا نازل شود خیر و رحمت و
برکت و زندگی میآفریند .
( شرح بیشتر درباره نقش بادها در نزول باران در سوره اعراف ذیل آیه 57 جلد ششم تفسیر نمونه ، صفحه 214 آمده است ) .
آغاز آفرینش دلیل تکرار زندگی در آخرت
لارْضِ ءَاِلهٌ مَعَ اللّهِ قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ 􀂌 64 اَمَّنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ وَ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَالسَّماءِ وَا
یا کسی که آفرینش را آغاز کرد و سپس آن را تجدید میکند و کسی که شمارا از آسمان و زمین روزي میدهد، آیا معبودي
با خدا است ؟ بگو دلیلتان را بیاورید اگر راست میگویید.
24 ) سوره نَمل )
در این آیه ، بحث را از یک گذرگاه ظریف به مسأله معاد منتقل میکند ، چرا که آغاز آفرینش خود دلیلی بر انجام
آن است و قدرت بر خلقت دلیل روشنی بر معاد محسوب میشود .
و از اینجا پاسخ سؤالی که بسیاري از مفسران مطرح کردهاند معلوم میشود و آن اینکه مشرکان که مخاطب این آیات هستند غالبا
عقیده به معاد ( معادجسمانی ) نداشتند با این حال چگونه ممکن است از آنها سؤال کنیم و اقرار بخواهیم
؟
پاسخ این که این سؤال توأم با دلیلی است که طرف را وادار به اقرار میکند زیرا همین که معترف باشند که آغاز آفرینش از او
است و اینهمه روزيها و مواهب از ناحیه او میباشد ، کافی است که قبول کنند امکان بازگشت مجدد به زندگی در قیامت
موجود است .
گیاهان و موادغذایی مختلفی است که « رزق زمین » باران و نور آفتاب و مانند آن است و منظور از « رزق آسمان » ضمنا منظور از
مستقیما از زمینمیروید یا به طور غیرمستقیم از زمین نشأت میگیرد
( جزء بیستم ( 25
همچون دامها ، همچنین معادن و مواد گوناگون که انسان در زندگی خود از آن بهره میگیرد .
همه جا دعوت به استدلال منطقی
در « هاتُوا بُرْهانَکُمْ : دلیل خود را بیاورید » کرارا در آیات قرآن میخوانیم که از مخالفان مطالبه دلیل میشود، مخصوصا جمله
« برهان » چهار مورد از قرآن مجید آمده است ( 111 / بقره ، 24 / انبیاء ، 24 /نمل و 75 / قصص ) و در موارد دیگري نیز روي کلمه
مخصوصا تکیه شده است ( برهان به معنی محکمترین دلیلی است که همواره با صدق همراه است ) .
اسلام حکایت از محتواي قوي و غنی آن میکند چراکه سعی دارد با مخالفان خود نیز برخورد منطقی « برهان طلبی » این منطق
داشته باشد، چگونه ممکن است از دیگران مطالبه برهان کند و خود نسبت به آن بیاعتنا باشد ؟ آیات قرآن مجید مملو است از
استدلالات منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف براي مسایل گوناگون .
26 ) سوره نَمل )
میداند و عقل « دل » این درست برخلاف چیزي است که مسیحیت تحریف یافته امروز روي آن تکیه میکند و مذهب را تنها کار
را از آن بیگانه معرفی میکند و حتی تضادهاي عقلی ( همچون توحید در تثلیث ) را در مذهب میپذیرد و به همین دلیل انواع
صفحه 16 از 71
خرافات را اجازه ورود به مذهب میدهد ، درحالی که اگر مذهب از عقل و استدلال جدا شود هیچ دلیلی برحقانیت
آن وجود نخواهد داشت و آن مذهب و ضد آن یکسان خواهد بود.
عظمت این برنامه اسلامی ( تکیه بر برهان و دعوت مخالفان به استدلال منطقی ) هنگامی آشکارتر میشود که توجه کنیم
اسلام از محیطی آشکار شد که بیشترین محتواي فکري محیط را خرافات بیپایه و مسایل غیرمنطقی تشکیل میداد .
لارْضِ الْغَیْبَ اِلاَّ اللّهُ وَ ما یَشْعُرُونَ اَیّانَ یُبْعَثُونَ 􀂌 65 قُلْ لا یَعْلَمُ مَنْ فِیالسَّمواتِ وَ ا
بگو کسانی که در آسمان و زمین هستند از غیب آگاهی ندارند جز خدا و نمیدانند کی برانگیخته میشوند .
( جزء بیستم ( 27
بدون شک آگاهی از غیب و از جمله تاریخ وقوع قیامت مخصوص خدا است ولی این منافات با آن ندارد که خداوند بخشی از
علم غیب را در اختیار هرکس بخواهد بگذارد
و به تعبیر دیگر علم غیب بالذات و استقلالًا و به صورت نامحدود مخصوص خدا است و دیگران آنچه میدانند از ناحیه او است
( ولی به هرحال مسأله تاریخ وقوع قیامت از این امر مستثنیاست و هیچکس بر آن آگاه نیست .( 1
66 بَلِادّارَكَ عِلْمُهُمْ فِی الاْخِرَةِ بَلْ هُمْ فی شَکٍّ مِنْها بَلْ هُمْ مِنْها عَمُونَ
این مشرکان اطلاع صحیحی درباره آخرت ندارند ، بلکه در اصل آن شک دارند، بلکه نابینا و اعمی هستند .
جلد 5 ، صفحه 245 و جلد 7 صفحه 46 به بعد مطرح شده ، « تفسیرنمونه » -1 درباره علم غیب بحثهاي مشروحی در
است .
28 ) سوره نَمل )
« اِدّارَكَ عِلْمُهُمْ فِیالاْخِرَةِ » بوده که به معنی پشت سرهم قرارگرفتن است بنابراین مفهوم جمله « تَدارَكَ » در اصل از « اِدّارَكَ »
آنها از » : این است که آنها تمام معلومات خود را در مورد آخرت به کارگرفتند اما به جایی نرسیدند ، لذا بعد از آن میفرماید
چرا که نشانههاي آخرت در زندگی همین دنیا نمایان است : بازگشت زمین مرده به حیات در « آن در شکّند ، بلکه نابینا هستند
فصل بهار ، بارور شدن درختانی که در فصل زمستان از کارافتاده بود و مشاهده عظمت قدرتخدا درمجموعه آفرینش ، همگی
دلیل بر امکان زندگی پس از مرگ است ، اما آنها همچون نابینایان از کنار این صحنهها میگذرند .
به این ترتیب براي جهل منکران آخرت سهمرحله ذکر شده است :
و چون ندیدند » نخست این که انکار و ایراد آنها به خاطر آن است که از خصوصیات آخرت بیخبرند
. « حقیقت ره افسانه میزنند
دیگر این که آنها در اصل وجود آخرت شک
( جزء بیستم ( 29
دارند و سؤال از زمان تحقق آن از این شک ریشه میگیرد .
و دیگر اینکه این جهل و شک آنها نه به خاطر این است که دلیل کافی بر آخرت در اختیار ندارند ، بلکه دلایل بسیار است اما
آنها چشم بر هم نهاده نمیبینند .
67 وَقالَالَّذینَکَفَرُواءَاِذاکُنّاتُراباوَاباؤُنااَئِنّا لَمُخْرَجُونَ
کافران گفتند: آیا هنگامی که ما و پدرانمان خاك شدیم باز هم از دل خاك بیرون میآییم.
آنها به همین اندازه قناعت کردند که این مسأله بعیدي است که انسان خاك شود و دوباره به زندگی برگردد ، درحالی که روز
اول خاك بودند و از خاك برخاستند ، چه مانعی دارد که باز به خاك برگردند و سپس حیات جدیدي پیدا کنند .
صفحه 17 از 71
جالب اینکه در هشت مورد از قرآن به همینگونه تعبیر برخورد میکنیم که آنها به مجرد استبعاد راه انکار را در مورد قیامت
پوییدهاند .
لاوَّلینَ 􀂌 68 لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ اباؤُنا مِنْ قَبْلُ اِنْ هذا اِلاّ اَساطیرُ ا
30 ) سوره نَمل )
این وعدهاي است که به ما و پدرانمان از پیش داده شده اینها همان افسانههاي خرافی پیشینیان .
بنابراین نخست از استبعاد شروع میکردند و بعد آن را پایه انکار مطلق قرار میدادند ، گویی انتظار داشتند رستاخیز به زودي
متحقق شود و چون در عمر خود شاهد و ناظر آن نبودند آن را نفی میکردند .
به هر حال این تعبیرات همگی نشانه غرور و غفلت آنهااست .
ضمنا آنها با این تعبیر میخواستند سخن پیامبر را در مورد قیامت تحقیر کنند و بگویند این از وعدههاي کهنه و بیاساس است که
دیگران هم به نیاکان ما دادهاند و مطلب تازهاي به نظر نمیرسد که قابلبررسی و مطالعه باشد .
لارْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَۀُ الْمُجْرِمینَ 􀂌 69 قُلْ سیرُوا فِیا
بگو در روي زمین سیر کنید ، ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید ؟
( جزء بیستم ( 31
شما میگویید این وعدهها به نیاکان ما نیز داده شد و آنها نیز به آن اعتنا نکردند و ضرري هم ندیدند ، اما اگر کمی درجهان سیر
کنید و آثار این گذشتگان مجرم و گنهکار و منکر توحید و معاد را که مخصوصا در اطراف همین سرزمین حجاز شما
قرار دارد بنگرید میدانید مطلب چنین نیست .
نوبت شما هم میرسد ، عجله نکنید ، شما هم اگر مسیر خود را اصلاح نکنید به همان سرنوشت شوم گرفتار خواهید شد.
مشاهده آثار باستانی عبرتی براي آیندگان
قرآن مجید کرارا مردم را به سیر در ارض و مشاهده آثار گذشتگان سرزمینهاي ویران شده اقوامی که به عذاب گرفتار شدهاند ،
کاخهاي درهم شکسته شاهان ، قبرهاي درهمریخته و استخوانهاي پوسیده مستکبران ، اموال و ثروتهاي بیصاحبمانده
ثروتمندان مغرور ،
32 ) سوره نَمل )
دعوت کرده است ، مخصوصا تصریح میکند که مطالعه این آثار که تاریخ زنده و گویا و ملموس پیشینیان است دلها را
بیدار و چشمها را بینا میکند و به راستی چنین است ، گاهی مشاهده یکی از آثار آنچنان طوفانی در دل و جان انسان برپا
میکند که مطالعه چندین کتاب تاریخ قطور اثري ندارد .
گفته شده، اشاره بهاینکه تکذیب آنها « مُجْرِمین » « مُکَ ذِّبین : تکذیب کنندگان معاد » قابل توجه اینکه در آن آیه به جاي
بهخاطر آن نبود که در تحقیق و بررسی اشتباه کرده باشند، بلکه سرچشمه آن لجاجت و عناد و آلوده شدن بهانواع جرمهابود
.
70 وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لا تَکُنْ فی ضَیْقٍ مِمّا یَمْکُرُونَ
از تکذیب و انکار آنها غمگین مباش و این همه غصه آنها را مخور و سینهات از توطئه آنها تنگ نشود .
و از آنجا که پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله از انکار و مخالفت آنها رنج میبرد و به راستی دلش براي آنها میسوخت و عاشق
هدایت و
صفحه 18 از 71
( جزء بیستم ( 33
بیداري آنها بود و از سوي دیگر ، همواره با توطئههاي آنها مواجه بود این آیه پیامبر صلیاللهعلیهوآله را دلداري میدهد
.
71 وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ
میگویند این وعده ( عذاب را که به ما میدهی ) اگر راست میگویید کی خواهد آمد ؟
ولی این منکران لجوج به جاي اینکه از این هشدار پیامبر دلسوز و مهربان و ملاحظه عاقبت کار مجرمان ، پند و اندرز گیرند ،
باز در مقام سخریه و استهزاء برآمدند .
با اینکه مخاطب ، پیامبر صلیاللهعلیهوآله بود ولی مطلب را به صورت جمع میآورند ، به خاطر این که مؤمنان راستین نیز با پیامبر
صلیاللهعلیهوآله در این سخن هم صدا بودند و طبعا آنها نیز مخاطبند .
72 قُلْ عَسی اَنْیَکُونَ رَدِفَلَکُمْ بَعْضُ الَّذي تَسْتَعْجِلُونَ
بگو شاید پارهاي از آنچه را عجله میکنید نزدیک و در کنار شما باشد .
34 ) سوره نَمل )
« ردیف » ، به معنی قرار گرفتن پشت سر چیزي است ، لذا به کسی که پشت سر اسب سوار مینشیند « رَدْف » از ماده « رَدِفَ »
گفته میشود ، همچنین در مورد افراد و اشیایی که پشت سر یکدیگر قرار میگیرند این کلمه به کار
میرود .
آیه اشاره میکند که چرا عجله میکنید ؟ چرا مجازات الهی را کوچک میشمرید ؟ چرا به خود رحم نمیکنید ؟ آخر عذاب خدا
شوخی نیست . احتمال بدهید به خاطر همین سخنانتان قهر و غضب خدا بر سر شما سایه افکنده باشد و به همین زودي بر شما
فرود آید و نابودتان کند ، اینهمه سرسختی براي چیست ؟
73 وَ اِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّاسِ وَ لکِنَّ اَکْثَرَهُمْ لا یَشْکُرُونَ
پروردگار تو نسبت به مردم فضل و رحمت دارد ولی اکثر آنها شکرگزار نیستند .
اگر خداوند در مجازات شما عجله نمیکند ، به خاطر فضل و
( جزء بیستم ( 35
رحمتش بر شما است ، تا براي اصلاح خویش و جبران گذشته به قدر کافی مهلت داشته باشید .
74 وَ اِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ ما تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما یُعْلِنُونَ
و پروردگارت آن چه را در سینههاشان پنهان میدارند و آنچه را آشکار میکنند به خوبی میداند .
به چیزي گفته میشود که اشیاء را در آن محفوظ و مستور میدارند و منظور در اینجا ، رازها و اندیشهها و « کِنّ » از ماده « تُکِنُّ »
توطئههایی است که کفار در دل پنهان میداشتند .
او به همان اندازه از خفایاي درونشان آگاه است که از اعمال برون و اصولًا پنهان و آشکار و غیب و شهود براي او یکسان است ،
این علم محدود ما است که این مفاهیم را ساخته و پرداخته ، وگرنه در مقابل یک وجود نامحدود ، این مفاهیم ، به سرعت رنگ
خود را میبازند .
انگیزههاي توکل
79 فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ اِنَّکَ عَلَی الْحَقِّ الْمُبینِ
صفحه 19 از 71
36 ) سوره نَمل )
پس بر خدا توکل کن که تو بر طریقه حق آشکار هستی .
در منطق قرآن به معنی اعتماد و تکیهکردن بر خدا است و او را ولی و وکیل خود قراردادن و بر اثر آن « وِکالَت » از ماده « تَوَکَّل »
از حجم مشکلات و انبوه موانع نهراسیدن و این یکی از نشانههاي مهم ایمان است و از عوامل پیروزي و موفقیت در
مبارزهها .
جالب اینکه در آیه فوق دلیل توکل را دو چیز شمرده : یکی قدرت و علم و آگاهی کسی که انسان بر او اعتماد میکند و دیگر
روشن بودن راهی که انسان برگزیده است .
در حقیقت میگوید : دلیلی ندارد که ضعف و سستی و ترس و وحشتی به خود راه دهی ، تکیهگاه تو خداوندي است که هم عزیز
و شکستناپذیر و هم علیم و آگاه است و از سوي دیگر تو بر طریقه حق مبین هستی ، کسی که از حق مبین دفاع
میکند چرا ترس و وحشتی داشته باشد ؟
و اگر میبینی جمعی با تو مخالفند هرگز نگران مباش ، آنها چشم بینا و گوش شنوا و قلب زنده ندارند و اصلًا از محدوده تبلیغ و
هدایت خارج هستند ، تنها حق طلبان و عاشقان خدا و تشنگان عدالت به دنبال سرچشمه زلال قرآن تو میآیند تا از آن سیراب
شوند .
( جزء بیستم ( 37
کوران و کران سخن حق را پذیرا نیستند
80 اِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتی وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ اِذا وَ لَّوْا مُدْبِرینَ
تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی و نمیتوانی کران را هنگامی که روي برمیگردانند و پشت میکنند صدا
کنی .
مخاطب تو زندگان هستند ، آنها روحی زنده و بیدار و حق طلب دارند، نه مردگان زندهنما که تعصب و لجاجت و استمرار
برگناه ، فکر و اندیشه آنها را تعطیل کرده است .
حتی کسانی که زندهاند اما گوشهاي آنها کر است نمیتوانی سخن خودرا به آنها برسانی ، مخصوصا »
. « هنگامی که پشت کنند و از تو دور شوند
38 ) سوره نَمل )
باز اگر نزدیک تو بودند ، ممکن بود سردر گوش آنها بگذاري و فریاد کشی و کمی از امواج صوت تو در سامعه سنگین آنها
منعکس گردد اما آنها کرانی هستند که روبرتافته و مرتبا دور میشوند .
81 وَ ما اَنْتَ بِهادِي الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ اِنْ تُسْمِعُ اِلاّ مَنْ یُؤْمِنُ بِایاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ
و نیز نمیتوانی کوران را از گمراهی برهانی، تو فقط میتوانی سخنخودرابهگوشکسانیبرسانیکهآمادهپذیرش ایمان به
آیات ما هستند و در برابر حق تسلیم هستند .
باز اگر آنها به جاي گوش شنوا چشم بینایی داشتند ، در این صورت گرچه صدا به گوش آنها نمیرسید ، اما ممکن بود با
علامت و اشاره صراط مستقیم را پیدا کنند ، اما افسوس که آنها نابینا هم هستند .
و به اینترتیب تمام راههاي درك حقیقت به روي آنها بستهاست، قلبهایشان مرده ، گوشهاشان کر و چشمهاشان نابینا
است .
صفحه 20 از 71
( جزء بیستم ( 39
در حقیقت دو آیه فوق ، مجموعه روشنی را از عوامل شناخت و طرق ارتباط انسان با جهان خارج را بازگو میکند .
و عقل بیدار ، در مقابل دلمردگی . « حس تشخیص »
براي جذب سخنان حق از طریق سمع . « گوش شنوا »
براي مشاهده چهره حق و باطل از طریق بصر . « چشم بینا » و
اما لجاجت و خود سري و تقلید کورکورانه و گناه ، چشم حقیقتبین انسان را نابینا و گوش او را کر و گاه عقل و قلب او را نیز از
کار میاندازد و چنین کسانی اگر تمام انبیاء و اولیاء و فرشتگان براي هدایتشان بسیج شوند بیاثر خواهد بود ، چرا که ارتباطشان با
عالم بیرون وجودشان به کلی قطع است و تنها در خود فرورفتهاند .
بیان حرکت زمین یک معجزه علمی قرآن
88 وَ تَرَي الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّالسَّحابِ صُنْعَاللّهِ الَّذي اَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ اِنَّهُ خَبیرٌبِما تَفْعَلُونَ
کوهها را میبینی و آنها را ساکن و جامد میپنداري در
40 ) سوره نَمل )
حالیکه مانند ابر درحرکتند این صنع و آفرینش خداوندي است که همه چیز را متقن آفریده او از کارهایی که شما انجام
میدهید آگاه است .
که « حرکت کرهزمین » آیه فوق از قبیل آیات توحید و نشانههاي عظمت خداوند در همین دنیا است و به
براي ما محسوس نیست اشاره میکند .
معلوم است این تعبیر با حوادث « گمان میکنی کوهها جامد و ساکنند ، درحالی که همچون ابر در حرکتند » : آیه فوق میگوید
از مشاهده آنها مادران کودکان » آغاز رستاخیز سازگار نیست ، چرا که این حوادث به قدري آشکار است که به تعبیر قرآن
شیرخوار خود را فراموش میکنند و زنان باردار سقط جنین مینمایند و مردم از شدت وحشت همچون مستانند در حالی که
2 / حج ) . ) « مست نیستند
که به معنی منظم ساختن و محکم نمودن است نیز تناسب با زمان برقراري نظام جهان دارد ، نه زمانی « اِتْقان » تعبیر به
( جزء بیستم ( 41
که این نظام فرومیریزد و متلاشی و ویران میگردد .
فعل مضارع است نشان میدهد که مربوط به این دنیا است چرا « تَفْعَلُونَ » مخصوصا با توجه به اینکه « اِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعَلُونَ » جمله
و اگر مربوط به پایان این جهان بود میبایست « او از اعمالی که شما در حال و آینده انجام میدهید با خبر است » : که میگوید
دقت کنید ) . ) « ما فَعَلْتُمْ : کاري که انجام دادید » گفته شود
از مجموع این قراین دقیقا چنین استفاده میشود که این آیه یکی دیگر از عجایب آفرینش را بیان میکند .
نتیجهاي که از این تفسیر میگیریم این است که این کوهها که ما آنها را ساکن میپنداریم با سرعت زیاد در حرکت
هستند ، مسلما حرکت کوهها بدون حرکت زمینهاي دیگر که به آنها متصل است معنی ندارد و به این ترتیب معنی آیه چنین
میشود که زمین با سرعت حرکت میکند همچون حرکت ابرها .
طبق محاسبات دانشمندان امروز سرعت سیر حرکت زمین به دور خود نزدیک به 30 کیلومتر در هر دقیقه است و سرعت سیر آن
در حرکت انتقالی به دور آفتاب از این هم بیشتر است .
صفحه 21 از 71
42 ) سوره نَمل )
را مرکز بحث قرارداده شاید به این جهت است که کوهها از نظر سنگینی و وزن و پابرجایی ضربالمثلند و « کوهها » امّا چرا قرآن
براي تشریح قدرت خداوند نمونه بهتري محسوب میشوند ، جایی که کوهها با این عظمت و سنگینی به فرمان خدا ( همراه زمین )
حرکت کنند قدرت او بر هرچیز به ثبوت میرسد .
« گالیله » ، بههرحال آیهفوق ازمعجزاتعلمی قرآن است ، زیرا میدانیم نخستین دانشمندانی که حرکت کره زمین را کشف کردند
لهستانی بودند که در اواخر قرن 16 و اوایل 17 میلادي این عقیده را برملا ساختند ، هرچند ارباب کلیسا « کپرنیک » ایتالیایی و
شدیدا آنها را محکوم کرده و تحت فشار گذاشتند .
ولی قرآن مجید حدود یکهزار سال قبل از آنها ، پرده از روي حقیقت برداشت و حرکت زمین را به صورت فوق به
عنوان یک نشانه توحید مطرحساخت .
( جزء بیستم ( 43
89 مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَۀِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ امِنُونَ
کسانیکه کار نیکی انجام دهند پاداشی بهتر از آن خواهند داشت و آنها از وحشت آن روز در امانند .
و ایمان « لااِلهَ اِلاَّاللّه » چیست ؟ مفسران تعبیرات گوناگونی دارند : بعضی آن را به کلمه توحید و « حَسَ نَه » در اینکه منظور از
به خدا تفسیر کردهاند .
نیز در اینجا مفهوم وسیعی دارد که همه اعمال « حَسَنَۀ » البته همان گونه که بارها گفتهایم معنی آیات وسیع و گسترده است
نیک را در برمیگیرد ، از جمله ایمان به خدا و پیامبر اسلام و ولایت ائمه علیهمالسلام که در رأس هر کار نیک
قرار دارد .
90 وَ مَنْجاءَبِالسَّیِّئَهِفَکُبَّتْوُجُوهُهُمْفِیالنّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ اِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
44 ) سوره نَمل )
و آنها که اعمال بدي انجام دهند به رو در آتش افکنده میشوندآیاجزایی جزآنچهعملمیکردیدخواهید داشت.
صورتها ) در ) « وُجُوهُ » در اصل به معنی افکندن چیزي به صورت بر زمین است و بنابراین ذکر « کَبَّ » از ماده « کُبَّت »
آیه فوق از باب تأکید است .
افکندن این گروه را به صورت در آتش به عنوان بدترین نوع عذاب است . به علاوه چون هنگامی که مواجه با حق میشدند ،
صورت خود را برمیگرداندند و با همان صورت از گناه استقبال میکردند اکنون باید گرفتار چنین مجازاتی شوند .
ممکناست پاسخ سؤالی باشد که در اینجا مطرح میشود و آن اینکه اگر کسی بگوید این « هَلْ تُجْزَوْنَ اِلاّ ماکُنْتُمْ تَعْمَلُونَ » جمله
مجازات ، مجازات شدیدي است ، در پاسخ گفته میشود این همان اعمال شما است که دامانتان را گرفته شما جزایی جز اعمالتان
ندارید ؟
پایان سوره نَمْل
( جزء بیستم ( 45
سوره