گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیستم
سوره عَنکبوت



سوره عَنکبوت
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 الآمآ
الم .
در ابتداي این سوره به حروف مقطعه ( الف ، لام ، میم ) برخورد میکنیم که تاکنون بارها و بارها تفسیر آن را از
( دیدگاههاي مختلف بیان کردهایم .( 1
آزمایش الهی یک سنت جاویدان
2 اَحَسِبَالنّاسُ اَنْیُتْرَکُوا اَنْیَقُولُواامَنّاوَهُمْ لا یُفْتَنُونَ
صفحه 62 از 71
آیا مردم گمان کردند به حال خود رها میشوند و آزمایش نخواهند شد ؟
جلد 1 ، آغاز بقره و جلد 2 ، آغاز آلعمران و جلد 6 ، آغاز اعراف. ، « تفسیر نمونه » -1
180 ) سوره عَنکبوت )
3 وَ لَقَدْ فَتَنَّاالَّذینَ مِنْقَبْلِهِمْفَلَیَعْلَمَنَاللّهُ الَّذینَصَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ
ما کسانی را که پیش از آنان بودند ، آزمودیم ( و اینها را نیز امتحانمیکنیم ) باید علمخدا در موردکسانی که راست میگویند
و کسانی که دروغ میگویند ، تحقق یابد .
در اصل به معنی گذاشتن طلا در آتش براي شناختهشدن میزان خلوص آن است ، سپس به « فِتْنَۀ » از ماده « یُفْتَنُونَ »
هرگونه آزمایش ظاهري و معنوي اطلاق شده است .
است ( این تشبیهات در متون احادیث اسلامی وارد شده ) برنامه این است که « مزرعه » یا یک « دانشگاه » این عالم همچون یک
برسد . « فعلیّت » است ، به « قوّه » در دانشگاه استعدادها شکوفا گردد ، لیاقتها پرورش یابد و آنچه در مرحله
باید در این مزرعه ، نهاد بذرها ظاهر گردد و از درون آنها جوانهها بیرون آید، جوانهها سر از خاك بردارند، پرورش یابند ، نهال
کوچکی شوند و سرانجام درختی تنومند و بارور ، و این امور هرگز بدون آزمایش و امتحان ممکن نیست .
( جزء بیستم ( 181
از اینجا میفهمیم که آزمایشهاي الهی براي شناخت افراد نیست ، بلکه براي پرورش و شکوفایی استعدادها است .
بنابرایناگرماآزمایشمیکنیم،برايکشفمجهولاست،امااگرخداوند آزمایش میکند، براي کشف مجهول نیست که علمش به
همهچیز احاطه دارد، بلکه براي پرورش استعدادها و به فعلیت رسانیدن قوهها است .
جلد 1 ، ذیل آیه 157 سوره بقره بیان شده است « تفسیرنمونه » توضیح بیشتر درباره آزمایش الهی و جوانب این موضوع در
.
فرار از حوزه قدرت خدا ممکن نیست
4 اَمْحَسِبَالَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ اَنْ یَسْبِقُونا ساءَما یَحْکُمُونَ
آیا کسانی که اعمال بد به جا میآورند ، گمان کردند از حوزهقدرتمابیرونخواهندرفت؟ چه بدداوري میکنند.
182 ) سوره عَنکبوت )
مهلت الهی ، کفار و مشرکین را مغرور نکند که این نیز براي آنها آزمونی است و فرصتی براي توبه و بازگشت
.
5 مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللّهِ فَاِنَّ اَجَلَ اللّهِ لَاتٍ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ
کسی که امید به لقاء اللّه ( و رستاخیز ) دارد ، ( باید در اطاعت فرمان او فروگذار نکند ) زیرا زمانی را که خدا تعیین کرده ،
سرانجام فرامیرسد و او شنوا و دانا است .
در قیامت ، یک ملاقات حسی « لقاء پروردگار » : ملاقات پروردگار ) چیست ؟ باید گفت ) « لِقاءَ اللّهِ » در اینکه منظور از
را به معنی ملاقات حساب و جزا و بعضی به ملاقات حکم و فرمان خداوند تفسیر کردهاند و بعضی آن را « لِقاءَ اللّه » نیست ، بعضی
کنایه از قیامت و رستاخیز دانستهاند و معلوم است که همه آنها در قیامت موجود است .
6 وَ مَنْ جاهَدَ فَاِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ اِنَّ اللّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ
( جزء بیستم ( 183
صفحه 63 از 71
کسی که جهاد و تلاش کند، براي خود جهاد میکند، چرا که خداوند از همه جهانیان بینیاز است .
برنامهآزمونالهی، جهاد با هواينفس و مبارزه با دشمنان سرسخت براي حفظ ایمان و پاکی و تقوا ، برنامه خود انسان است ، وگرنه
خداوند وجودي است نامتناهی از هرنظر و هیچ نیازي ندارد که به وسیله عبادت یا اطاعت بندگان برطرف شود ، کمبودي ندارد که
دیگران به او بدهند، بلکه دیگران هر چه دارند، از او دارند ، از خودشان چیزي ندارند .
7 وَ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَحْسَنَ الَّذي کانُوا یَعْمَلُونَ
و کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند ، گناهان آنها را میپوشانیم ( و میبخشیم ) و آنها را به بهترین اعمالی
که انجام دادهاند ، پاداش میدهیم .
در اصل به معنی پوشاندن است و منظور از پوشاندن گناهان در این جا عفو و بخشش الهی است . « تکفیر » از ماده « نُکَفِّرُ »
184 ) سوره عَنکبوت )
) « اَحْسَن » باشد و چه « حَسَن » با اینکه خداوند همه اعمال نیک انسان را جزا میدهد ، چه « اَحْسَنَ الَّذي کانُوا یَعْمَلُونَ » تعبیر به
چه خوب و چه خوبتر ) ممکن است اشاره به این باشد که ما همه اعمال خوب آنها را به حساب بهترین آنها میگذاریم ، یعنی
اگر بعضی از اعمال آنها عالی و بعضی خوب یا متوسط است ، همه را به حساب عالی میگذاریم و این است معنی تفضل
لِیَجْزِیَهُمُ اللّهُ اَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزیدَهُمْ مِنْ » ؛ پروردگار که درآیات دیگر قرآن ( مانند آیه 38 سوره نور ) نیز به آن اشاره شده است
. « فَضْلِهِ : تا خداوند بهترین اعمال آنها را پاداش دهد و از فضلش بر آن بیفزاید
مهربانی به پدر و مادر
8 وَ وَصَّیْنَا الاِْنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْنا وَ اِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما اِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَاُنَبِّئُکُمْ بِما
کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
ما بهانسان توصیهکردیمکه بهپدر و مادرش نیکیکند و اگر آنها تلاش کنند که براي من شریکی قائل شويکه به آن علم نداري،
از آنها اطاعت مکن، بازگشت همه شما به سوي من است و شما را از آنچه انجام میدادید ، باخبر خواهم ساخت .
( جزء بیستم ( 185
خط ایمان و تقوا با پیوندهاي عاطفی و خویشاوندي است ، « تضاد » یکی از مهمترین آزمایشهاي الهی ، مسأله
قرآن در این زمینه تکلیف مسلمانان را به روشنی بیان کرده است .
وَ» : نخست بهعنوان یک قانون کلی که از ریشههاي عواطف و حقشناسی سرچشمه میگیرد، میفرماید
. « وَصَّیْنَاالاِْنْسانَ بِوالِدَیْهِ حُسْنا
گرچه این یک حکم تشریعی است ، ولی این مسأله پیش از آنکه یک لازم تشریعی باشد ، بهصورت یک قانون تکوینی در نهاد
در اینجا جلب توجه میکند ، چراکه این قانون مخصوص مؤمنان نیست ، « اِنْسان » همه انسانها وجود دارد و مخصوصا تعبیر به
بلکه هرکس شایسته نام انسان است ، باید در برابر پدر و مادر ، حقشناس باشد و احترام و تکریم و نیکی به آنها را در تمام
عمر فراموش نکند ، هرچند با این اعمال هرگز نمیتواند دَیْن خود را به آنها اداء کند .
186 ) سوره عَنکبوت )
سپس براي اینکه کسی تصور نکند که پیوند عاطفی با پدر و مادر، میتواند بر پیوند انسان با خدا و مسأله ایمان ، حاکم گردد ،
و اگر آندو ( پدر و مادر ) تلاش و کوشش کنند و به تو » : بایک استثناء صریح ، مطلب را در این زمینه روشن کرده ، میفرماید
وَ اِنْ جاهَداكَ لِتُشْرِكَ بی ما لَیْسَ ) « اصرار ورزند که براي من شریکی قائل شويکه به آن علم نداري ، از آنها اطاعت مکن
صفحه 64 از 71
لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما ... ) .
مفهومش بهکار گرفتن نهایت تلاش و کوشش و اصرار آنها است . « جاهَداكَ » تعبیر به
به » : فرمود ؟ « من به چه کسی نیکی کنم » : در حدیثیاز پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخوانیم: شخصی خدمتش آمد و عرض کرد
؟ « بعد از او به چه کسی » : بار سوم سؤال کرد ، « به مادرت » : فرمود ؟ « بعد از او به چه کسی » : دوباره سؤال کرد ، « مادرت
( و در چهارمین بار توصیه پدر و سپس سایر بستگان را به ترتیب نزدیکی آنها با انسان فرمود .( 1 « به مادرت » : باز فرمود
( جزء بیستم ( 187
چیزي که به آن علم نداري ) اشاره به منطقی نبودن شرك است ، چون اگر واقعا شرك ، صحیح ) « ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ » و تعبیر به
بود ، دلیلی بر آن وجود داشت و به تعبیر دیگر جایی که انسان به چیزي علم نداشته باشد ، نباید از آن پیروي کند تا چه
رسد به جایی که علم به بطلان آن داشته باشد .
9 وَالَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِیالصّالِحینَ
کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، آنها را در زمره صالحان وارد خواهم کرد .
ذیل آیات مورد بحث . ، « مجمع البیان » -1
188 ) سوره عَنکبوت )
» اصولاً عمل انسان به انسان رنگ میدهد ، عمل صالح انسان را از نظر روحی به رنگ خود درمیآورد و در زمره
. « ناصالحان » وارد میکند و عمل سوء در زمره « صالحان
بلاهاي زمینی و آسمانی نتیجه گناه آدمهاست
لارْضَ وَ مِنْهُمْ مَنْ اَغْرَقْنا وَ ما 􀂌 40 فَکُ  لا اَخَ ذْنا بِذَنْبِهِ فَمِنْهُمْ مَنْ اَرْسَلْنا عَلَیْهِ حاصِ با وَ مِنْهُمْ مَنْ اَخَذَتْهُ الصَّیْحَۀُ وَ مِنْهُمْ مَنْ خَسَ فْنا بِهِا
کانَ اللّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا اَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
ما هریکاز آنهارا به گناهانشان گرفتیم، بر بعضی از آنها طوفانی توأم با سنگریزه فرستادیم و بعضی از آنها را صیحه آسمانی
فرو گرفت و بعضی دیگر را در زمین فرو بردیم و بعضی را غرق کردیم ، خداوند هرگز به آنها ستم نکرد، ولی آنها خودشان بر
خویشتن ستم نمودند .
( جزء بیستم ( 189
به معنی سنگریزه است ) . « حَصْباء » ) به معنی طوفانی است که در آن سنگریزهها به حرکت درآیند « حاصِب »
منظور از این گروه در فراز اول آیه، قوم عاد است که بر طبق سوره ذاریاتوحاقَّۀ و قمر، طوفان شدید و بسیارکوبندهاي درمدت 7
شب و 8 روز برآنها مسلطگردید، خانههایشانرادرهمکوبید و اجسادشان را همچون برگهاي پاییزي به اطراف پراکنده
ساخت ( 5 تا 7 / حاقَّۀ).
. « بعضی دیگر را صیحه آسمانی فروگرفت »
صیحه آسمانی ، نتیجه صاعقهها است که با زمین لرزه در مرکز وقوعش همراه است و این عذابی بود که براي قوم
ثمود و بعضی اقوام دیگر نازل گردید .
. « و بعضی دیگر از آنها را در زمین فروبردیم »
این مجازاتی بود که در مورد قارون ، ثروتمند مغرور مستکبر بنیاسرائیل تحققیافتکه در آیه 81 سورهقصص بهآن اشاره
شدهاست.
. « و بالاخره بعضی دیگر را غرق کردیم »
صفحه 65 از 71
190 ) سوره عَنکبوت )
میدانیم این اشاره به فرعون و هامان و اتباع آنها است که در سورههاي مختلف قرآن از آن بحث شده است .
تکیهگاههاي سست همچون لانه عنکبوت
41 مَثَلُالَّذینَاتَّخَذوُا مِنْ دوُنِ اللّهِ اَوْلِیاءَ کَمَثَلِالْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتا وَ اِنَّ اَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ
کسانی که غیر از خدا را اولیاء خود برگزیدند ، همچون عنکبوتندکه خانهاي براي خود انتخاب کرده و سستترین خانهها ،
خانه عنکبوت است ، اگر میدانستند .
هر حیوان و حشرهاي براي خود خانه و لانهاي دارد ، اما هیچیک از این خانهها به سستی خانه عنکبوت نیست .
اصولًا خانه باید دیوار و سقف و دري داشته باشد و صاحب آن را از حوادث ، حفظ کند، طعمه و غذا و نیازهاي او را درخود نگاه
دارد ، بعضی از خانهها سقف ندارند اما حداقل دیواري دارند یا اگر دیوار ندارند ، سقفی دارند .
( جزء بیستم ( 191
اما لانه عنکبوت که از تعدادي تارهاي بسیار نازك ساخته شده ، نه دیواري دارد ، نه سقفی ، نه حیاطی و نه دري ، اینها همه از
یکسو .
از سوي دیگر مصالح آن به قدري سست و بیدوام است که در برابر هیچ حادثهاي مقاومت نمیکند .
معبودهاي دروغین این گروه نیز نه سودي دارند و نه زیانی ، نه مشکلی را حل میکنند و نه در روز بیچارگی پناهگاه کسی
هستند .
42 اِنَّ اللّهَ یَعْلَمُ ما یَدْعُونَ مِنْ دوُنِهِ مِنْ شَیْءٍ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ
خداوند آنچه راکه غیر از او میخوانند ، میداند و او شکستناپذیر و حکیم است .
بعضی از مفسران این جمله را اشاره به بهانههایی دانستهاند که مشرکان براي خود میتراشیدند و آن اینکه ؛ اگر ما این بتها را
میپرستیم ، به خاطر خودشان نیست ، اینها در حقیقت مظهر و سمبل هستند از ستارگان آسمان و از پیامبران و
فرشتگان ، ما در حقیقت براي آنها سجده میکنیم و نسبت به آنها احترام بهعمل میآوریم و خیر و شرّ ما و سود و زیان ما
در دست آنها است .
192 ) سوره عَنکبوت )
قرآن میگوید: خدا میداند شما چه چیزهاییرا میخوانید ، هرکه باشند و هرچه باشند ، در برابر قدرت فرمان او چون تار عنکبوت
هستند و از خود چیزي ندارند که به شما بدهند .
لامْثالُنَضْرِبُهالِلنّاسِ وَمایَعْقِلُها اِلاَّ الْعالِمُونَ 􀂌 43 وَ تِلْکَا
اینها مثالهاییاستکه ما برايمردم میزنیمو جز عالمان آن را درك نمیکنند .
اهمیت و ظرافت مثال ، در بزرگی و کوچکی آن نیست ، بلکه در انطباق آن بر مقصود است ، گاه کوچک بودن آن ،
بزرگترین نقطه قوت آن است .
برايمثال هنگامیکه سخن از تکیهگاههاي سست و بیاساساست، باید مثال را از تار عنکبوت انتخاب کرد که بهتر از
هر چیز میتواند این سستی و ناپایداري و عدم ثبات را منعکس کند ، این عین فصاحت و بلاغت است .
( جزء بیستم ( 193
اینجا است که میگوید: تنها عالمان هستند که ریزهکاريهاي مثالهاي قرآن را درك میکنند .
صفحه 66 از 71
لارْضَ بِالْحَقِّ اِنَّ فی ذلِکَ لَایَۀً لِلْمُؤْمِنینَ 􀂌 44 خَلَقَ اللّهُ السَّمواتِ وَ ا
خدا آسمانها و زمین را به حق آفرید ، در این آیتی است براي مؤمنان .
باطل و بیهوده در کار او راه ندارد ، اگر مثال به عنکبوت و خانه سست و بیبنیادش میزند ، روي حساب است و اگر موجود
کوچکی را براي تمثیل برگزیده ، براي بیان حق است ، وگرنه او آفریننده بزرگترین کهکشانها و منظومههاي
آسمانی است .
اگر ) « لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ » : است ، در یکجا میفرماید « ایمان » و « علم » جالب اینکه در پایان این چند آیه ، تکیه روي
جز عالمانآگاه، اینمثلهارا دركنمیکنند ) و دراینجا میفرماید : ) « وَ مایَعْقِلُها اِلاَّالْعالِمُونَ » : میدانستند )و جايدیگر میفرماید
در این نشانه بزرگی است براي افراد باایمان). ) « اِنَّ فی ذلِکَ لَایَۀً لِلْمُؤْمِنینَ »
194 ) سوره عَنکبوت )
اشاره به این نکته که چهره حق ، روشن و آفتابی است اما در زمینههاي مستعد شکوفا میشود، قلبی آگاه و جستجوگر، روحی بیدار
و تسلیم در مقابل حق ، لازم است و اگر این کوردلانجمال حق رانمیبینند، بهخاطر خفاي آننیست ، بلکه به خاطر نابینایی آنها
است .
نماز بازدارنده از زشتیها و بديها
45 اُتْلُ مااوُحِیَاِلَیْکَ مِنَالْکِتابِ وَ اَقِمِ الصَّلوةَ اِنَالصَّلوةَ تَنْهی عَنِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللّهِ اَکْبَرُ وَ اللّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ
آنچه را که از کتاب آسمانی قرآن بر تو وحی شد بر خلق تلاوت کن و نماز را (که بزرگ عبادت خدا است) بجاي آر که همانا
نماز است که اهل نماز را از هر کار زشت و منکر باز میدارد همانا ذکر خدا بزرگتر و برتر از اندیشه خلق است و خدا به هر
چه کنید آگاهست .
( جزء بیستم ( 195
فَحْشاء » گناهان بزرگ آشکار است و یا « مُنْکَر » گناهان بزرگ پنهانی و « فَحْشاء » آن است که « مُنْکَر » و « فَحْشاء » تفاوت میان
گناهانی است که بر اثر غلبه قوه غضبیه صورت میگیرد . « مُنْکَر » گناهانی است که بر اثر غلبه قواي شهویه و «
. « وَ اَقِمِ الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ » : سپس میگوید
طبیعت نماز از آنجا که انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنی اعتقاد به مبدأ و معاد میاندازد ، داراي اثر بازدارندگی
از فحشاء و منکر است .
این عمل چند بار در شبانه روز تکرار میگردد ؛ هنگامی که صبح از خواب برمیخیزد ، در یاد او غرق میشود ، در
وسط روز هنگامی که غرق زندگی مادي شده ، ناگهان صداي تکبیر مؤذن را میشنود، برنامه خود را قطع کرده ، به درگاه
او میشتابد و حتی در پایان روز و آغاز شب پیش از آنکه به بستر استراحت رود ، با او راز و نیاز میکند و دل را
مرکز انوار او میسازد .
196 ) سوره عَنکبوت )
از این گذشته هنگامی که آماده مقدمات نماز میشود ، خود را شستشو میدهد ، پاك میکند ، حرام و غصب را از خود دور
میسازد و به بارگاه دوست میرود ، همه این امور تأثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد .
منتها هر نمازي به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است ، نهی از فحشاء و منکر میکند ، گاه
نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود .
صفحه 67 از 71
ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچ گونه اثري در او نبخشد ، هر چند نمازش صوري باشد ، هر چند آلوده گناه باشد ، البته این
گونه نماز تأثیرش کم است ، اینگونه افراد اگر همان نماز را نمیخواندند ، از این هم آلودهتر بودند .
( جزء بیستم ( 197
روشنتر بگوییم : نهی از فحشاء و منکر ، سلسله مراتب و درجات زیادي دارد و هر نمازي به نسبت رعایت شرایط ، داراي
بعضی از این درجات است .
. « وَ لَذِکْرُ اللّهِ اَکْبَرُ » : در دنباله آیه میافزاید
ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمتري براي نماز میباشد یعنی یکی دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتی از نهی از
فحشاء و منکر نیز مهمتر است ، آن است که انسان را به یاد خدا میاندازد که ریشه اصلی هر خیر و سعادت است و حتی عامل
میباشد، درواقع برتري آن بهخاطر آن است که علت و ریشه محسوب میشود « ذکر اللّه » اصلی نهیاز فحشاء و منکر نیز همین
.
اَلا بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ : آگاه » ؛ اصولًا یاد خدا ، مایه حیات قلوب و آرامش دلها است و هیچ چیز به پایه آن نمیرسد
28 / رعد ) . ) « باشید یاد خدا ، مایه اطمینان دلها است
اصولاً روح همه عبادات ، چه نماز و چه غیر آن ، ذکر خدا است ، اقوال نماز ، افعال نماز، مقدمات نماز ، تعقیبات نماز ،
همه و همه در واقع یاد خدا را در دل انسان زنده میکند.
198 ) سوره عَنکبوت )
پایان جزء بیستم
( جزء بیستم ( 199
درباره