گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و یکم
سوره اَحزاب




سوره اَحزاب
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ وَ لاتُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ اِنَّ اللّهَ کانَ عَلیما حَکیما
ايپیامبرتقوايالهی پیشهکن و ازکافران و منافقان اطاعت منما ، خداوند عالم و حکیم است
از خطرناكترین پرتگاههایی که بر سر راه رهبران بزرگ قرار دارد مسأله پیشنهادهاي سازشکارانه است که از ناحیه مخالفان
مطرح میگردد و در اینجا است که خطوط انحرافی بر سر راه رهبران ایجاد میشود و سعی دارد آنها را از مسیر اصلی بیرون برد
و این آزمون بزرگی براي آنها است .
» بارهاکوشیدندکه باطرح پیشنهادهاي سازشکارانه ، پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله را از خط « مدینه » ومنافقان « مکه » مشرکان
منحرف سازند ، از جمله همان بود که در شأن نزول این سوره منقول است . « توحید
166 ) سوره اَحزاب )
صفحه 58 از 64
اما نخستین آیات سوره احزاب نازل شد و به توطئه آنها پایان داد و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به ادامه روش قاطعانهاش در خط
توحید بدون کمترین سازش دعوتنمود .
این آیات مجموعا چهار دستور مهم به پیامبر صلیاللهعلیهوآله میدهد :
. « یا اَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللّهَ » : دستور اول : در زمینه تقوي و پرهیزکاري است که زمینهساز هر برنامه دیگري میباشد میفرماید
هماناحساسمسؤولیتدرونیاستوتاایناحساس مسؤولیت نباشد انسان به دنبال هیچ برنامه سازندهاي حرکت « تقوي » حقیقت
نمیکند .
هُديً لِلْمُتَّقینْ : این قرآن » : تقوي انگیزه هدایت و بهرهگیري از آیات الهی است ، چنانکه در آیه دوم سوره بقره میخوانیم
. « مایه هدایت پرهیزکاران است
درست است که مرحله نهایی تقوي بعد از ایمان و عمل به دستورهاي خدا حاصل میشود ولی مرحله ابتدایی آن قبل از همه این
مسایل قرار دارد . چراکه انسان اگر احساس مسؤولیتی در خود نکند به دنبال تحقیق از دعوت پیامبران نمیرود و نه گوش به
را که علماي کلام و عقاید آن را پایهتلاش براي « دفع ضرر محتمل » سخنان آنها فرا میدهد ، حتی مسأله
معرفۀاللّهذکرکردهانددرحقیقتشاخهايازتقوياست.
( جزء بیست و یکم ( 167
. « وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَالْمُنافِقینَ » : دستور دوم : نفی اطاعت کافران و منافقان است ، میفرماید
. « اِنَّ اللّهَ کانَ عَلیما حَکیما » : و در پایان این آیه براي تأکید این موضوع میگوید
اگر فرمان ترك پیروي آنها را به تو میدهد روي علم و حکمت بیپایان او است ، زیرا میداند در این تبعیت و سازشکاري چه
مصایب دردناك و مفاسد بیشماري نهفتهاست .
بههرحال،بعدازتقواو احساسمسؤولیت، نخستینوظیفه شستشوي صفحه دل از اغیار و ریشهکننمودنخارهايمزاحمازاین
سرزمیناست.
تنها از وحی الهی پیرويکن
168 ) سوره اَحزاب )
2 وَاتَّبِعْ ما یُوحی اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ اِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرا
و ازآنچه ازسوي پروردگارت به تو وحی میشود پیروي نما که خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است .
.« وَاتَّبِعْ مایُوحی اِلَیْکَ مِنْرَبِّکَ » : در سومین دستور مسأله بذرافشانی توحید و تبعیت از وحیالهی را مطرحمیکند میگوید
. « اِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرا » : و مراقب باش و بدان که
بنابرایننخست بایددیو را از درونجان بیرونراند تا فرشته درآید .
خارها را برچید تا بذر گلها بروید .
بایدطاغوتزداییکرد تا حکومتاللّه و نظامالهیجانشینآن گردد .
3 وَتَوَکَّلْعَلَیاللّهِوَکَفیبِاللّهِوَکیلًا
و توکل برخدا کن و همین بس که خدا حافظ و مدافع انسان باشد .
و ازآنجا که در ادامه اینراه مشکلات فراوان است و تهدیدوتوطئه و کارشکنی بسیار زیاد ، چهارمین دستور را به این
. « وَ کَفی بِاللّهِ وَکیلًا » : صورت صادر میکند
صفحه 59 از 64
( جزء بیست و یکم ( 169
اگر هزار دشمن قصد هلاکت تو را دارند ، چون من دوست و یاور توأم از دشمنان باکی نداشته باش .
گرچه مخاطب در این آیات شخص پیامبر است ، ولی پیدا است که دستوري است براي همه مؤمنان و همه مسلمانان جهان ،
نسخهاي استنجاتبخش و معجونیاست حیاتآفرین براي هر عصر و هرزمان.
ناگفته پیدا است ، مفهوم این دستورها به پیامبر صلیاللهعلیهوآله این نیست که او در مسأله تقوا و ترك اطاعت کافران و منافقان
کوتاهی داشته ، بلکه این بیانات از یک سو جنبه تأکید درمورد وظایف پیغمبر صلیاللهعلیهوآله دارد و از سوي دیگر درسی
است براي همه مؤمنان .
پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله الگوي نوجوانان در تمام زندگی
21 لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَۀٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثیرا
170 ) سوره اَحزاب )
برايشما در زندگی رسولخدا سرمشق نیکویی بود، براي آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد
میکنند .
در اصل به معنی آن حالتی است که انسان به هنگام پیروي از دیگران به خود میگیرد و به تعبیر دیگري همان تأسی کردن « اُسْوَةٌ »
مفهومش این « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِاللّهِ اُسْوَةٌ حَسَ نَۀٌ » و اقتدا نمودن است ، بنابراین معنی مصدري دارد ، نه معنی وصفی و جمله
استکه براي شما در زندگی پیامبر صلیاللهعلیهوآله تأسی و پیروي خوبیاست، میتوانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح
قرار گیرید . « صراط مستقیم » و در مسیر
بهترین الگو براي شما نهتنها در این میدان که درتمام زندگی، شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله است ، روحیات عالی او ،
استقامت و شکیبایی او ، هوشیاري و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث و زانو نزدن در برابر سختیها و
مشکلات ، هرکدام میتواند الگو و سرمشقی براي همه مسلمین باشد .
( جزء بیست و یکم ( 171
این ناخداي بزرگ به هنگامی که سفینهاش گرفتار سختترین طوفانها میشود کمترین ضعف و سستی و دستپاچگی به خود راه
نمیدهد ، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتی، همچراغ هدایت است و هم مایه آرامش و راحت روح و جان
سرنشینان .
همراه دیگر مؤمنان ، کلنگ به دست میگیرد ، خندق میکند، با بیل جمعآوري کرده و با ظرف از خندق بیرون میبرد ، براي
حفظ روحیه و خونسردي یارانش با آنها مزاح میکند و براي گرم کردن دل و جان آنها را به خواندن اشعار حماسی تشویق
مینماید ، مرتبا آنان را به یاد خدا میاندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید میدهد .
از توطئه منافقان برحذر میدارد و هوشیاريلازمرا بهآنهامیدهد.
از آرایش جنگی صحیح و انتخاب بهترین روشهاي نظامی لحظهاي غافل نمیماند و درعینحالاز راههاي مختلف براي ایجاد
شکاف در میان صفوف دشمن از پاي نمینشیند .
172 ) سوره اَحزاب )
آري او بهترین مقتدا و اسوه مؤمنان در این میدان و در همه میدانها است .
جالب اینکه : قرآن در آیه فوق این اسوه حسنه را مخصوص کسانی که داراي سه ویژگی هستند ، امید به اللّه و امید به
صفحه 60 از 64
روز قیامت دارند و خدا را بسیار یاد میکنند .
درحقیقت ایمان به مبدء و معاد انگیزه این حرکت است و ذکر خداوند تداوم بخش آن ، زیرا بدون شک کسی که از چنین ایمانی
قلبش سرشار نباشد ، قادر به قدم گذاشتن در جاي قدمهاي پیامبر نیست و در ادامه این راه نیز اگر پیوسته ذکر خدا نکند و شیاطین
را از خود نراند ، قادر به ادامه تأسی و اقتدا نخواهد بود. ایننکته نیز قابلتوجهاستکه علی با آن شهامت و شجاعتش در همه
» : میدانهاي جنگ که یک نمونه زنده آن غزوه احزاب است و بعد اشاره خواهد شد در سخنی که در نهجالبلاغه آمده میفرماید
کُنّا اِذِا احْمَرَّالْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسُولِ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله فَلَمْ یَکُنْ اَحَدٌ مِنّا اَقْرَبَ اِلَیِّ
( جزء بیست و یکم ( 173
الْعَدُوِّ مِنْهُ : هرگاه آتش جنگ ، سخت شعلهور میشد ما به رسولاللّه پناه میبردیم و هیچیک از ما به دشمن نزدیکتراز او
(1). « نبود
. کلمات قصار ، فصل غرائب ، جمله 9 ، « نهج البلاغه » -1
(174)
درباره