اعجاز قرآن/ علمی
اشاره
اعجاز قرآن/ علمی: اثبات وحیانیبودن قرآن ازراه کشف دقایق علمی ناشناخته در عصر نزول و پس از آن
یکی از ابعاد اعجاز قرآن، بعد علمی آن است. مقصود از علم* در اینجا علوم تجربی، اعم از علوم طبیعی، مانند فیزیک، شیمی، زیستشناسی، و علوم انسانی، مانند جامعهشناسی است; یعنی علومی که براساس روش مشاهده و تجربه حسّی پایهگذاری شده و در برابر علوم عقلی، نقلی و شهودی است.
مراد از اعجاز علمی قرآن وجود آیاتی در آن است که نوعی رازگویی علمی است; یعنی مطلبی علمی را که قبل از نزول آیه، کسی از آن اطلاع نداشته، بیان میکند و ممکن است مدتها بعد از نزول، ازسوی دانشمندان علوم تجربی کشفشود; این مطلب علمی بهگونهای است که با وسایل عادیِ بشر عصر نزول، قابل فهم و بیان نبودهاست.
مبحث اعجاز علمی قرآن از جهتی زیر مجموعه بحث اعجاز قرآن و از منظر دیگر زیر مجموعه تفسیر علمی آن است، ازاینرو با مبانی اتخاذ شده در تفسیر علمی قرآن ارتباطی وثیق دارد و در آنجا روشن میشود که هدف اصلی قرآن، هدایت انسان به سوی خداست و اشارات علمی آن از اهداف فرعی است که در راه خداشناسی و معادشناسی از آنها استفاده میشود (مثلا نک: آیات 2ـ4 رعد/13; 190 آلعمران/3; 5ـ8 طارق/ 86; 54 حجّ/22) و موجب تحریک حسّ کنجکاوی بشر و توجه او به دانش و رشد علوم در بین مسلمانان شدهاست.
نیز در مبحث تفسیر علمی، روشن میگردد که ظواهر قرآن همه علوم بشری را برنمیتابد تا از آن قابل استخراج باشد. از طرفی تحمیل نظریههای علمی نیز بر قرآن جایز نیست، بلکه نوعی تفسیر به رأی و حرام است، بنابراین، فقط میتوانیم از شیوه استخدام علوم در فهم و تفسیر بهتر آیات قرآن استفاده کنیم. این مطلب در برخی موارد، اعجاز علمی قرآن را نیز ثابت میکند.
در مبحث تفسیر علمی، باز بیان میشود که مفسر نمیتواند قرآن را بر هر نظریه علمی تطبیق کند و قرآن را تابع علوم متغیر سازد، بلکه در تفسیر و اعجاز علمی از علوم قطعی تجربی، یعنی گزارههای علمی که به حد بداهت حسّی رسیده باشد، مانند نیروی جاذبه، یا به وسیله دلیل عقلیپشتیبانی گردد، استفاده میشود.[1]
تفسیر علمی قرآن، هرچند از قرن چهارم و پنجم هجری قمری در آثار مکتوب بوعلی سینا دیده میشود[2] و با فراز و نشیبهایی تا قرن حاضر ادامه یافته است; امّا بحث اعجاز علمی قرآن که برگرفته از تفسیر علمی است، تنها در قرن حاضر مورد توجه مسلمانان و غیر مسلمانان قرار گرفته است. برخی از کتابهای تألیف شده در این باره عبارت است از: معجزات القرآن فی وصف الکائنات والاعجاز والطب الحدیث عبدالعزیز اسماعیل، اعجاز قرآن از نظر علوم امروزی یداللّه نیازمند شیرازی، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر سید رضا پاک نژاد، الاسلام و الهیئه هبة الدین شهرستانی، الاعجاز العلمی فی القرآن الکریم سامی محمدعلی، الاعجاز العلمی فی الاسلام محمّد کامل عبدالصمد، القرآن و العلم الحدیث، الاعجاز العددی للقرآن الکریم، اللّه و العلم الحدیث، اسرار و عجب و من الآیات العلمیه عبدالرزاق نوفل والقرآن و العلم و القرآن والطب احمد محمّد سلیمان. در این میان برخی تفاسیر معاصر نیز بهصورت گسترده به موارد اعجاز علمی قرآن اشاره کردهاند; همچون تفسیر نمونه، طنطاوی و ..
در میان خاورشناسان، موریس بوکای در کتاب مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم از کسانی است که رویکردی مثبت به اشارات علمی قرآن داشته و در برخی موارد به صراحت اذعان کرده که قرآن مطالبی علمی را بیان میکند که تا قرنها بعد برای انسان ناشناخته بوده است.[3]
پرسش اساسی که مخالفان اعجاز قرآن مطرح کردهاند آن است که آیا انطباق آیات قرآن بر یافتههای علوم تجربی، اعجاز علمی قرآن را ثابتمیکند؟ برخی گفتهاند: در این ملازمه چنداشکال وجود دارد:
1. این بعد اعجاز قرآن را فقط اهل علم و متخصصان علوم تجربی در مییابند، درحالیکه قرآن برای همه افراد معجزه است.
2. تحدّی قرآن درباره هر یک از سورههای آن است، درحالیکه مطالب و اشارات علمی آن در همه سورهها وجود ندارد.
3. بحث اعجاز قرآن با علم تفسیر درهمآمیخته شده است، چون هدف علم تفسیر بیان معانی الفاظ و جملات، و هدف اعجاز، دلیلآوردن بر صدق سخنان پیامبر(صلی الله علیه وآله) است.
4. مطابقت برخی مطالب علمی قرآن با اکتشافات جدید، ثابت میکند که قرآن را انسانی عادی بیان نکرده، بلکه از طرف خدای دانای به حقایق نازل شده است; ولی این مطلب اعجاز قرآن را ثابت نمیکند، چون تورات و انجیل اصلی هم از طرف خدا نازل شدهاند; ولی معجزه نبودند. اعجاز قرآن درباره اعجاز بیانی و ادبی آن است که کسی مثل آن را نمیتواند بیاورد.[4]
برخی محققان با پذیرش این نکته که انطباق قرآن با علوم تجربی اعجاز علمی قرآن را ثابت میکند، به اشکالات وی پاسخ دادهاند که اشکال نخست به ابعاد دیگر اعجاز قرآن نیز وارد است; برای مثال، اعجاز ادبی قرآن را تنها افراد ادیب و متخصص به خوبی ادراک میکنند و مردم عادی و غیر عرب متوجه آن نمیشوند; ولی دلیل بیاعتبار بودن اعجاز ادبی یا علمی قرآن نیست.
اشکال دوم را این گونه پاسخ دادهاند که مدعیان اعجاز علمی، آن را برای یکایک سورههای قرآن ثابت نمیدانند، بلکه میگویند: اعجاز قرآن جهات مختلف (ادبی، علمی، قوانین عالی و ..) دارد و لازم نیست هر سوره آن از همه جهات معجزه باشد، بلکه از یک جهت هم که معجزه باشد کافی است و تحدّی قرآن صحیح است، بنابراین، اگر اعجاز علمی تنها در برخی سوره ها تحقق یافت زیانی به تحدّی نمیزند.
در مورد اشکال سوم گفتهاند: گاه هدف از تفسیر علمی قرآن اثبات نظرات انحرافی، یا تحمیل رأی بر قرآن، یا اثبات این نکته است که همه علوم در قرآن وجود دارد. این برداشت، نتیجه سوء فهم و سوء استفاده از تفسیر علمی و موجب بدبینی به آن است، و گاه هدف آن روشن کردن معانی و مقاصد آیات، یعنی همان تفسیر اصطلاحی است، و گاهی هدف اثبات اعجاز قرآن است. البته بیان اعجاز علمی قرآن در راستای تفسیر و یکی از اهداف فرعی آن است.
اشکال چهارم، چنین پاسخ داده شده که قرآن در 14 قرن قبل مطالبی علمی را آورده که دانشمندان علوم تجربی قرنها بعد آن را کشف کردهاند. این کشف دو چیز را نشان میدهد:
1. قرآن، کلام انسانی معمولی نیست، بلکه از ناحیه خداست.
2. انسانهای عادی در عصر نزول نمیتوانستند این مطالب علمی را بیابند، همان طور که اکنون نیز یک انسان عادی نمیتواند کشفیات علوم تجربی چند قرن بعد را بیاورد، بنابراین، بین تورات و انجیل با قرآن تفاوت هست، چون قرآن هم کلام خدا و هم معجزه پیامبر(صلی الله علیه وآله)است; امّا تورات و انجیل اصلی فقط کلام خدا بوده و معجزه و دلیل صدق موسی و عیسی(علیهما السلام) را چیز دیگری تشکیل میداده است.[5]
موارد اعجاز علمی در قرآن:
اشاره
موارد اعجاز علمی در قرآن:
اعجاز علمی قرآن با دو نظر افراطی و تفریطی مواجه است، درحالیکه برخی افراد آن را به کلی منکر شدهاند بعضی دیگر در آیات فراوانی از قرآن کریم ادعای اعجاز علمی کردهاند که بخشی از آن قابل قبول، و برخی دیگر مورد نقد است; مهمترین موارد ادعایی اعجاز علمی در قرآن به شرح زیر است:
1. نیروی جاذبه:
1. نیروی جاذبه:
در آیاتی از قرآن بیان شده که خدا آسمانها را بدون ستونهای دیدنی برافراشته است:«رَفَعَ السَّمـوتِ بِغَیرِ عَمَد تَرَونَها» (رعد/13،2)، «خَلَقَ السَّمـوتِ بِغَیرِ عَمَد تَرَونَها» (لقمان/31،10)
برخی مفسران[6] آیات فوق را اشاره به نیرویجاذبه* و نشانهای از اعجاز علمی قرآن دانستهاند، زیرا کشف نیروی جاذبه را بعضی به ابوریحان بیرونی (م 440ق.)[7] و مشهور به نیوتن در قرن هفدهم میلادی نسبت میدهند[8]، پس اشاره قرآن به ستون*های نامرئی بین کراتآسمانی نوعی رازگویی علمی و از نمونههای اعجاز علمی قرآن است; امّا باید توجه داشت که جمع بودن واژه «عَمَد»[9] (ستونها) میتواند اشاره به نیروهای متعددی باشد که نیروی جاذبه یکی از مصادیق آن است و سایر نیروها هنوز کشف نشده است.
2. حرکتهای خورشید:
2. حرکتهای خورشید:
قرآن در آیات متعددی به حرکتهای خورشید* اشاره کرده که برخلاف تصورات رایجِ در عصر نزول بوده و امروزه آن حرکات ثبت شده است.
الف. برخی مفسران از آیه «الشَّمسُ تَجری لِمُستَقَرّ لَهَـا» (یس/36،38) حرکت انتقالی مستقیم خورشید در درون کهکشان راه شیری، یعنی حرکت طولی خورشید به سمت معین یا ستارهای دور دست را استفاده کردهاند. در این تفسیر «لام» به معنای «الی» و «مستقر» اسم مکاناست[10] و مفسران و صاحب نظران متعددی آن را از قرآن برداشت کردهاند[11] و برخی آن را اعجاز علمی قرآن میدانند.
ب. از همین آیه حرکت وضعی خورشید نیز استفاده شده است; یعنی خورشید در قرارگاهی معین به دور خود میچرخد. این برداشت مبتنی بر این است که «لام» به معنای «فی» باشد.[12]
ج. درون خورشید دائماً انفجارهایی هستهای صورت میگیرد تا انرژی، نور و گرما تولید کند; این انفجارها باعث زیر و رو شدن مواد مذاب داخل خورشید میگردد که گاهی تا کیلومترها پرتاب میشود.[13] شاید بتوان از تعبیر «تجری» در آیه 38یس/ 36 که به معنای جریان داشتن و متفاوت با «تحرک» است استفاده کرد که خورشید نه تنها حرکت میکند، بلکه جریان هم دارد; یعنی همچون آب در حال حرکت زیر و رو میشود. این برداشت از آیه را که مورد تأیید کشفیات علمی نیز هست میتوان یکی از موارد اعجاز علمی قرآن بهشمار آورد[14]; ولی باید توجه داشت که اشارات قرآن به حرکتهای خورشید گرچه نوعی رازگویی علمی است; امّا در بخشی که قبلاً از کتاب مقدس گزارش شد، یعنی حرکت انتقالی دَوَرانی خورشید، اعجاز علمی نیست و تنها در بخشهایی که برخلاف هیئت بطلمیوسی رایج در زمان نزول، بیان شده، (مانند حرکت انتقالی مستقیم، حرکتوضعی، حرکت تا زمان معین و حرکت درونی خورشید) اگر به قطعیت برسد، اعجاز علمی قرآن است.[15]
د. نیز از آیه «فی فَلَک یَسبَحون» (یس/36، 40; انبیا/21،3) حرکت انتقالی دَوَرانی خورشید به همراه منظومه شمسی، یعنی حرکت دَوَرانی خورشید در مدار خود که به دور ستارهای خاص یا به دور مرکز کهکشان است یا به همراه کهکشان راه شیری است که به دور خود میچرخد استفاده شده است[16]، چون «فَلَک» بر مجرای کرات آسمانی[17] یا مسیر دَوَرانی آنها اطلاق میشود.[18] البته این مطلب قرآن (حرکت خورشید بر مدار) بر خلاف دیدگاه هیئت بَطلَمیوسی است که در عصر نزول در محافل علمی رایج بوده و تا 17 قرن بر فکر بشر سایه افکنده بود. براساس هیئت قدیم، افلاک حرکت میکنند و ستارگان در فلک ثابت هستند; ولی از آیه استفاده میشود که خورشید حرکت دَوَرانی دارد و در مداری شناور است.[19]
هـ از آیه شریفه «کُلٌّ یَجری لاَِجَل مُسَمًّی» (رعد/13،2) نیز استفاده شده که حیات خورشید تا زمان معینی ادامه دارد. این آیه بر این نظریه علمی تطبیق داده شده[20] که خورشید بر اثر انفجارهای هستهای و سوخت مواد درونی آن، تا چند میلیارد سال دیگر عمرش به پایان میرسد.[21]
3. زوجیّت:
3. زوجیّت:
در آیات متعددی از قرآن به زوجیت میوهها و گیاهان و انسانها اشاره شده است (رعد/13،3; شعراء/26، 7; یس/ 36، 36) همین مضمون در آیات 5 حجّ/22; 10 لقمان/31; 7ق/50; 53 طه/20 و 189 اعراف/7 نیز یافت میشود. در برخی آیات به زوجیت چیزهایی اشاره شده که انسان اطلاعی از آنها ندارد (یس/36، 36) و در برخی آیات سخن از زوجیّت همه موجودات است: «ومِن کُلِّ شَیء خَلَقنا زَوجَینِ لَعَلَّکُم تَذَکَّرون» (ذاریات/51،49)
واژه زوج در حیوانات به نر و ماده و در غیر حیوانات به هر یک از دو چیزی که قرینه یکدیگر است، گفته میشود و به چیزهای مقارن، مشابه و متضاد نیز اطلاق میگردد[22]، ازاینرو برخی واژه زوج را درباره ذرات درون اتم (الکترون و پروتون) و نیروهای مثبت و منفی بهکار بردهاند.[23] بسیاری از مفسران و صاحبنظران با شگفتی، آیات فوق را از اشارات علمی قرآن به مسئله زوجیت گیاهان و زوجیّت عام موجودات[24]، و برخی آن را اعجاز علمی قرآن دانستهاند[25]، زیرا انسانها از قدیم میدانستند که برخی گیاهان همچون نخل، زوج هستند; امّا نظریه زوجیت عمومی را کارل لینه گیاهشناس معروف سوئدی، در سال 1731 میلادی ابراز کرد.
بنابراین، مردم عصر نزول از زوجیت همه گیاهان اطلاع نداشتند; ولی قرآن نه تنها به این مطلب، بلکه به زوجیت همه موجودات اشاره کرده که تا قرن اخیر کسی از آن اطلاع نداشت[26] و نوعی رازگویی قرآن است که حکایت از اعجاز علمی این کتاب مقدس دارد.
اشارات علمی قرآن در این موارد هر چند میتواند اعجاز علمی به شمار آید; امّا تطبیق آیه49 ذاریات/ 51 با مواردی همچون الکترونها، پروتونها و کواکب، قطعی نیست و این موارد حداکثر ممکن است از مصادیق آیه مذکور بهشمارآید.2
4. لقاح:
4. لقاح:
در آیه 22 حجر/ 15 به بادهای زایا و باردار کننده اشاره شده است: «واَرسَلنَا الرِّیـحَ لَوقِحَ فَاَنزَلنا مِنَ السَّماءِ ماءً» برخی در تفسیر آیه گفتهاند: مقصود بادهایی است که گردههای گیاهان نر را به گیاهان ماده میرسانند و آنها را زایا میکنند[27]، و این آیه را نمونهای از اعجاز علمی قرآن دانستهاند. تفسیر دیگر این است که آیه اشاره به لقاح ابرها و بارور شدن آنها دارد[28]، زیرا ادامه آیه که مسئله نزول باران را مطرح کرده، نتیجه لقاح ابرهاست. احمد امین این آیه را معجزهای جاودانی میداند، زیرا منظور از آن تأثیری است که باد در اتحاد الکتریسیتهمثبت و منفی در دو قطعه ابر و آمیزش و لقاح آنهادارد.[29]
برخی نیز برآناند که آیه میتواند اشاره به لقاح ابرها و گیاهان، هر دو باشد[30]، چون بخش اول آیه مطلبی کلی را میگوید (زایا بودن بادها) که اعم از لقاح ابرها و گیاهان است; ولی در ادامه، آیه یکی از نتایج این لقاح را که همان نزول باران از ابر است، یادآور میشود.[31]
باید دانست که اشاره قرآن به لقاح گیاهان، اعجاز علمی آن به شمار نمیآید، زیرا در صدر اسلام بهطور اجمال از تأثیر گرده افشانی برخی گیاهان (همچون خرما) اطلاع داشتند.
5. مراحل آفرینش انسان:
5. مراحل آفرینش انسان:
قرآن کریم در آیات متعددی از مراحل آفرینش انسان* یاد کرده است. از این آیات استفاده میشود که زندگی انسان 15مرحله دارد:
1. خاک (تراب و طین). (حجّ/22، 5; مؤمنون/23، 12; غافر/ 40، 67)
2. آب (ماء، ماء دافق، ماءمهین).(طارق/86،6; سجده/ 32، 8)
3. منی (نطفه). (قیامت/ 75، 37)
4. نطفه مخلوط. (دهر/ 76، 2)
5. عَلَقه. (مؤمنون / 23، 14; حجّ / 22، 5; غافر/ 40، 67)
6. مُضغه. (مؤمنون/23، 14; حجّ/22، 5)
7. تنظیم، تصویر وشکلگیری.(سجده/32،9)
8. شکلگیری استخوانها.(مؤمنون/23،14)
9. مرحله پوشاندن گوشت بر استخوانها. (مؤمنون/23، 14)
10. آفرینش جنس جنین*. (قیامت /75،39)
11. آفرینش روح یا دمیدن جان در انسان و پیدایش گوش و چشم. (سجده/32، 6ـ9)
12. تولد طفل. (غافر/40، 67)
13. بلوغ. (حجّ/22، 5; غافر/40، 67)
14. کهنسالی. (حجّ/22، 5; غافر/40، 67)
15. مرگ. (حجّ/22، 5; غافر/40، 67)
این آیات نیز مشتمل بر برخی اشارات علمی است که برخی پزشکان را به حیرت آورده و آنها را دلیل اعجاز علمی، بلکه اعجاز بلاغی قرآن دانستهاند.[32]
هرچند بیان هر یک از این مراحل آفرینش انسان، به تنهایی نمیتواند دلیل مستقلی بر اعجاز علمی قرآن باشد; ولی با توجه به گواهی دانشمندان بر عدم آگاهی مردم عصر نزول از نظم در این مراحل، بیان و چینش آن، نوعی رازگویی علمی است که میتواند اعجاز علمی قرآن بهشمارآید.[33]
6. آغاز جهان و چگونگی پیدایش آن:
6. آغاز جهان و چگونگی پیدایش آن:
بسیاری از پژوهشگران مطالب قرآن را در مورد آغاز جهان و پیدایش آن از تودهای گازی شکل (دخان) و به هم پیوسته که در آیات 30 انبیا/21 و 11 فصّلت/41 به آن اشاره شده، از اخبار غیبی و اعجاز علمی آن میدانند، چون با نظریه انفجار بزرگ (مهبانگ)[34] و جداشدن آسمان و زمین از یکدیگر و توده گازیشکلبودن، هماهنگ است.
هرچند ظاهر آیات قرآن با نظریه مشهور مهبانگ بهطور شگفت انگیزی همخوان است و برخی مفسران بدان اذعان دارند[35]; امّا اعجاز علمی قرآن در این مورد پذیرفته نیست، زیرا این نظریه قطعی نیست و نظریههای رقیب (همچون نظریه کهبانگ و جهان* پلاسما و حالت پایدار) نیز در اینباره وجود دارد و در مورد آیات فوق، تفسیرها و روایات دیگری نیز هست.[36]
7. هفت آسمان:
7. هفت آسمان:
برخی با طرح مسئله هفتآسمان در قرآن (29 بقره / 2; 44 اسراء / 17; 86 مؤمنون/23...) مدعی شدهاند که با توجه به کشفیات جدید علوم کیهانشناسی در صحنه کهکشانها، این گزاره نوعی اعجاز علمی قرآن را دربردارد.
امّا با توجه به احتمالات متعددی که مفسران و صاحبنظران درباره معنای «سَبعَ سَمـوت» مطرح کردهاند و ابهاماتی که هنوز در مورد آسمانها و کهکشانها وجود دارد و نظریههای متفاوت و بالندهای که هر روز ارائه میشود[37]، نمیتوان نظری قطعی را در این باره به قرآن نسبت داد و اعجاز علمی آن را ثابت دانست.
8. حرکت زمین:
8. حرکت زمین:
برخی مفسران از آیه 88 نمل/27: «وتَرَی الجِبالَ تَحسَبُها جامِدَةً وهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ» حرکت زمین را استفاده کردهاند و آن را معجزه علمی دانستهاند.[38] از آیات دیگری چون 10 زخرف/43; 53 طه/20; 7 نبأ / 78[39]; 4شمس/91 و 30 نازعات / 79، حرکت وضعی و انتقالی زمین*[40] و از آیات 25ـ27; مرسلات/77، حرکتهای متعدد آن استفاده شدهاست.[41]
صرف نظر از اشکالاتی که به برداشتهای فوق از آیات، میتوان گرفت، قرآن از حرکت زمین برخلاف نظریه حاکم و مشهور عصر نزول، خبر داده است، زیرا در محافل علمی عصر نزول نظریه بطلمیوس، مبنی بر سکون و مرکزیت زمین حاکم بود[42] و این عظمت قرآن را میرساند; ولی اعجاز علمی آن به شمار نمیآید، چون قبل از اسلام برخی دانشمندان، مانند فیثاغورس، فلوته خوش، ارشمیدس، استرخوس ساموسی و کلیانتوس آسوسی که قبل از بطلمیوس زندگی میکردهاند قائل به حرکت زمین بودهاند[43]، بنابراین، اعجاز در این مورد معنا ندارد.
9. پیدایش حیات از آب:
9. پیدایش حیات از آب:
آیات 45 نور/ 24 و 30 انبیاء/ 21 که منشأ پیدایش موجودات را آب* معرفی میکند، از دیگر معجزههای علمی قرآن معرفی شده[44] و برخی از مفسران نیز به انطباقیافتههای علوم تجربی با این آیات اعتراف کردهاند[45]; ولی با توجه به معانی متعددی که مفسران در این آیات بیان کردهاند، نمیتوان معنایی قطعی را به قرآن نسبت داد و اعجاز علمی دانست، چون ممکن است مقصود از آب در اینجا نطفه یا ماده اصلی بدن موجودات زنده یا مایع آبگونهای که جهان از آن پدید آمده یا منشأ پیدایش نخستین موجود باشد.[46]
افزون بر این، قبل از اسلام نیز برخی از فلاسفه یونان (مانند تالس) اصل هستی را از آب میدانستند[47]، پس مطالب آیات فوق شگفتانگیز بوده و عظمت قرآن را میرساند; ولی اعجاز علمی آن را ثابت نمیکند.
10. ممنوعیت شرابخواری:
10. ممنوعیت شرابخواری:
در آیه 90 مائده/5 به صراحت، نوشیدن شراب ممنوع اعلامشده: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِنَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ والاَنصابُوالاَزلـمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطـنِ فَاجتَنِبوهُلَعَلَّکُم تُفلِحون» و در آیه 219 بقره/2، به ضررهای آن اشاره شده است: «یَسـَلونَکَ عَنِ الخَمرِ والمَیسِرِ قُل فیهِما اِثمٌ کَبیرٌ ومَنـفِعُ لِلنّاسِ واِثمُهُما اَکبَرُمِن نَفعِهِما» و در برخی آیات با اشاره از آن نهی شده است. (نحل/16، 67; نساء/4، 43) بسیاری از پزشکان صاحبنظر و مفسران درباره زیانهای شراب و شرابخواری مطالب زیادی نوشته و با شگفتی از قرآن یادکردهاند[48]، زیرا قبل از اسلام شرابخواری عادتی بشری بوده، چنان که در عصر حاضر در بسیاری از کشورهای غیر مسلمان اینگونه است و حتی تورات و انجیل کنونی نیز به نوعی آن را تشویقمیکنند[49]; ولی اسلام با این پدیده زیانآور برخورد کرد که خود از خدمات اعجازآمیز قرآن بهبشریت است.
میتوان گفت که با توجه به گزارش ممنوعیتشرابخواری در ادیان قبل از اسلام[50]، ممنوعیت آن خدمت شگفتانگیز و تحسینآمیز قرآن به بشریت است; امّا اعجاز علمی بهشمارنمیآید.
11. ممنوعیت آمیزش در عادت ماهیانه:
11. ممنوعیت آمیزش در عادت ماهیانه:
در آیه 222 بقره/ 2 به مردان دستور داده شده که در ایّام عادت ماهیانه، از نزدیکی با زنان دوریکنید و آن حالت را زیانبار معرفی میکند: «ویَسـَلونَکَ عَنِ المَحیضِ قُل هُوَ اَذیً فَاعتَزِلُوا النِّساءَ فِی المَحیضِ ولا تَقرَبوهُنَّ حَتّی یَطهُرنَ.. » برخی از پزشکان نیز زیانهای این کار را برشمرده و با دیده اعجاب به قرآن نگریستهاند[51] و حتی آیه فوق را اعجاز علمی قرآن شمردهاند[52]; امّا با توجه به سابقه ممنوعیت آن در تورات[53]، نمیتواند اعجاز علمی منحصر به فرد قرآن باشد.
گفتنی است که درباره آیات دیگری از قرآن نیز ادعای اعجاز علمی شده است; مانند اعجاز واژه «صمد» (توحید/112، 2) و ارتباط آن با فضای خالی درون اتمها[54]، صفت «لطیف» (انعام/6،103) و آفرینش موجودات ریز که با چشم دیده نمیشوند[55]، آتش درون شاخههای سبز درختان (یس/36، 80)[56]، بودن آسمان دنیا محل کرات آسمانی که بر خلاف دیدگاه هیئت بطلمیوسی بوده است[57]، تشبیه ضیق صدر به صعود در آسمان و تنگی نفس بر اثر کمبود هوا (انعام/ 6، 125)[58] و اعجاز علمی قرآن درباره اینکه کوهها همچون میخ و زره محکم، زمین را از لرزش حفظ میکنند. (نحل/ 16، 15)[59] البته این موارد قابل نقد است و از بررسی تفصیلی آنها صرف نظر میکنیم.
بنابراین، اعجاز علمی را میتوان یکی از ابعاد اعجاز قرآن کریم که در یک قرن اخیر بهطور گسترده مطرح شده و در موارد محدودی قابل قبول است، برشمرد، با این حال انطباق قرآن با یافتههای جدید علوم تجربی (در مواردی که قطعی باشد) و رازگوییهای قرآن در این موارد باتوجه به امّی بودن آورنده آن قابل توجه مهم و گویای وحیانی بودن قرآن کریم است.
اعجاز قرآن/ غیبی
اشاره
اعجاز قرآن/ غیبی: اثبات وحیانیبودن قرآن با توجّه به بیان اخبار و امور ناپیدای گذشته، حال یا آینده جهان هستی در آن
واژه «غیب» بیان کننده هر آن چیزی است که در حضور انسان نباشد یا خارج از حوزه حواس و ادراک و علم او باشد. هنگامی که خورشید و جز آن از انظار پنهان گردد گفته میشود: غایب شد.[1] برخی هر آنچه را از نظر آدمی پنهان است غیب میدانند; چه در ذهن باشد یا نباشد.[2]
این واژه در بسیاری از آیات به همان معنای لغوی بهکار رفته و در برخی از آنها خداوند با وصف «عَلاّمُ* الغیوب» یا «عالِمَ* الغَیب» (دانای امور نهانی) معرفی شده است. در برخی دیگر، دانش غیب مختص به خدا شمرده شده است: «ویَقولونَ لَولا اُنزِلَ عَلَیهِ ءایَةٌ مِن رَبِّهِ فَقُل اِنَّمَا الغَیبُ لِلّه» (یونس/ 10، 20) و در آیهای دیگر کلیدهای غیب را نزد خدا میداند: «وعِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یَعلَمُها اِلاّ هُوَ». (انعام/6، 59) قرآن در برخی آیات به ذکر مصادیق غیب* الهی پرداخته است; مانند زمان بر پایی قیامت، زمان و مقدار ریزش باران، جنین داخل شکم مادر، کارهای آینده افراد و مکان مردن مردمان: «اِنَّ اللّهَ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ ویُنَزِّلُ الغَیثَویَعلَمُ ما فِی الاَرحامِ وما تَدری نَفسٌ ماذا تَکسِبُ غَدًا وما تَدری نَفسٌ بِاَیِّ اَرض تَموتُ اِنَّ اللّهَ عَلیمٌ خَبیر» (لقمان/31،34)
کاربرد دیگر واژه غیب در قرآن، به معنای وحی است که در یک آیه آمده است: «وما هُوَ عَلَی الغَیبِ بِضَنین= و او بر غیب (وحی) بخیل نیست». (تکویر/81، 24) در این آیه همه قرآن پیش از آنکه بر زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)جاری شود مصداقی از غیب دانسته شده است.
وجود اخبار غیبی در قرآن:
وجود اخبار غیبی در قرآن:
بهترین دلیل وجود اخبار غیبی در قرآن کریم، تصریح خود قرآن است; خداوند در سه سوره آلعمران، هود و یوسف، پس از گزارش اخباری از دوران گذشته، بر غیبی بودن آنها تأکید کرده است. از جمله بعد از بیان داستان زندگی حضرت یوسف(علیه السلام)فرموده است: «ذلِکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیهِ اِلَیکَ= این (داستان) از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم». (یوسف/ 12، 102) در بسیاری از آیات نیز مطالبی ذکر شده که از امور غیبی به شمار میآید، هر چند در قرآن به خبر غیبی بودن آن اشاره نشده است. نمونه آن، آیات بیان کننده وقایع و سرنوشت مردمان دورانهای گذشته است که آگاهی از برخی از آنها با روشها و ابزارهای متعارف در دست بشر، نه در زمان نزول قرآن ممکن بوده و نه اکنون میسّر است. آیاتی که از چگونگی آغاز آفرینش خبر میدهد، آیات حاکی از حوادث و وقایع آینده جهان، و آیاتی که درباره پایان جهان موجود و برپایی قیامت و عوالم پس از آن است، همه بیان کننده مطالب بیرون از قلمرو معارف متعارف بشری و گواه وجود اخبار غیبی در قرآن است. قرآنپژوهان نیز بر وجود اخبار غیبی قرآن تأکید دارند و کسی آن را انکار نکرده است.
وجود اخبار غیبی در قرآن:
وجود اخبار غیبی در قرآن:
بهترین دلیل وجود اخبار غیبی در قرآن کریم، تصریح خود قرآن است; خداوند در سه سوره آلعمران، هود و یوسف، پس از گزارش اخباری از دوران گذشته، بر غیبی بودن آنها تأکید کرده است. از جمله بعد از بیان داستان زندگی حضرت یوسف(علیه السلام)فرموده است: «ذلِکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیهِ اِلَیکَ= این (داستان) از خبرهای غیبی است که به تو وحی میکنیم». (یوسف/ 12، 102) در بسیاری از آیات نیز مطالبی ذکر شده که از امور غیبی به شمار میآید، هر چند در قرآن به خبر غیبی بودن آن اشاره نشده است. نمونه آن، آیات بیان کننده وقایع و سرنوشت مردمان دورانهای گذشته است که آگاهی از برخی از آنها با روشها و ابزارهای متعارف در دست بشر، نه در زمان نزول قرآن ممکن بوده و نه اکنون میسّر است. آیاتی که از چگونگی آغاز آفرینش خبر میدهد، آیات حاکی از حوادث و وقایع آینده جهان، و آیاتی که درباره پایان جهان موجود و برپایی قیامت و عوالم پس از آن است، همه بیان کننده مطالب بیرون از قلمرو معارف متعارف بشری و گواه وجود اخبار غیبی در قرآن است. قرآنپژوهان نیز بر وجود اخبار غیبی قرآن تأکید دارند و کسی آن را انکار نکرده است.
تحدّی قرآن به اخبار غیبی و دلایل آن:
اشاره
تحدّی قرآن به اخبار غیبی و دلایل آن:
برخی از عالمان بر این باورند که اخبار غیبی در قرآن آمده; ولی به آن تحد*ی نشده است، زیرا به همه سورههای قرآن تحدّی شده، درحالیکه بسیاری از سورهها دارای خبر غیبی نیست، افزون بر اینکه مدعیان همانندآوری در عصر نزول قرآن دسترسی به غیب نداشتند و بهطور طبیعی ناتوانی آنان از همانندآوری آشکار بود، در صورتی که کسی از آنان چنین عذری را مطرح نکرده است; همچنین آنان که به اعجاز غیبی باور دارند، نمیتوانند آن را از بیان قرآنی جدا و به عنوان وجه اعجازی مستقل مطرح کنند. در کتابهای آسمانی پیشین نیز برخی از این امور (اخبار غیبی مربوط به گذشته و آینده) آمده بود، با آنکه کتابهای یاد شده معجزه نبوده و کسی از یهود و نصارا ادعای اعجاز آنها را نداشته است.[36] بسیاری از صحابیان نیز به صرف شنیدن بخشی از آیات، معجزه بودن آن را باور کردند و منتظر تحقق آنچه قرآن خبر داده بود ننشستند.[37]
نبود اخبار غیبی در همه سورهها دلیل عدم تحدّی به آن نیست، زیرا خواهد آمد که قرآن به همه قرآن نیز تحدّی کرده و کسی که بخواهد به این تحدّی پاسخ گوید باید حجم زیادی خبر غیبی باز گوید. اگر قرآن در سیر تحدّی از مراحل سختتر (آوردن کتابی مانند قرآن) صرف نظر کرده و برای اثبات ناتوانی مخالفان، مراحل آسانتری را پیشنهاد کرده است، نه تنها دلیلی بر نفی معجزه بودن خبرهای غیبی و عدم تحدّی به آنها نیست، بلکه ناتوانی مخالفان را نمایانتر میسازد، افزون بر این، اگر همانندآوران بخواهند مانند یکی از سورههای دربردارنده خبر غیبی را بیاورند، سخن آنان نیز باید دارای خبر غیبی باشد وگرنه در ابطال ادعای قرآن ناکام خواهند بود. کوتاه بودن دست همانندآوران از خبر غیبی نیز کمال ناتوانی آنان را نشان میدهد، و چنانچه به این نکته اعتذار میجستند، به شکست خود در برابر قرآن اقرار کرده بودند.
همچنین عدم ادعای اعجاز کتابهای آسمانی گذشته ـدر عین در برداشتن خبرهای غیبیـ دلیلی بر نفی اعجاز غیبی قرآن نیست، زیرا خدایمتعالی و به تبع او پیامبران مبلّغ کتابهای آسمانی، براساس مصالحی آنها را به عنوان معجزه و دلیل صدق دعوت خود قرار نداده و درپی تحدّی به آنها نبودهاند، بلکه برای اثبات حقانیت خود به معجزات دیگری، مطابق با نیاز جامعه خود، روی آوردهاند، بر خلاف قرآن که معجزه جاوید خدای سبحان است و بر پایه مصلحت الهی، در ابعاد مختلف و از جمله خبرهای غیبی، معجزه بوده و به آن تحدّی شده است.
نکته پایانی آنکه ایمان صحابیان به قرآن، ناشی از فهم همه ابعاد اعجاز قرآن نبوده تا عدم انتظار آنان برای تحقق درستی اخبار غیبی قرآن را دلیلی بر نفی معجزه بودن اخبار غیبی بشماریم، بلکه معتقدیم که بسیاری از صحابیان با مشاهده عبارات و آهنگ اعجازی قرآن و همچنین سابقه درس ناخواندگی و امانتداری پیامبر و جز آن به سرعت به درستی ادعای خدایی بودن قرآن پی برده و اسلام آوردند. با این توضیح، روشن شد که اعتقاد به اعجاز غیبی، مستلزم نفی وجوه اعجازی دیگر قرآن نیست، بلکه در کنار دیگر ابعاد، همانندآوران را در تنگنای بیشتری قرار میدهد.
در قرآن کریم آیهای که فقط به این وجه از اعجاز تحدّی کرده باشد وجود ندارد. تنها در برخی آیات بر عدم آگاهی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و قوم ایشان از برخی خبرهای غیبی تصریح شده است: «تِلکَ مِن اَنباءِ الغَیبِ نوحیها اِلَیکَ ما کُنتَ تَعلَمُها اَنتَ ولا قَومُکَ مِن قَبلِ هـذا= این از خبرهای غیبی است که آن را به تو وحی میکنیم. پیش از این نه تو آن را میدانستی و نه قوم تو» (هود/11، 49); ولی میتوان گفت که تحدّی مطلق و عام قرآن شامل تحدّی به اخبار غیبی هم میشود، آن گونه که برخی از مفسران به این نکته تصریح کرده و در ذیل آیات تحدّی، تحدّی به اخبار غیبی را نیز مطرح کردهاند. علامه طباطبایی با استناد به آیه «قُل لـَئِنِ اجتَمَعَتِ الاِنسُ والجِنُّ عَلی اَن یَأتوا بِمِثلِ هـذا القُرءانِ لا یَأتونَ بِمِثلِهِ ولَو کانَ بَعضُهُم لِبَعض ظَهیرا» (اسراء/17،88) معتقداست که قرآن، همه انسانها و جنیان را در همه زمانها و در تمامی ابعاد اعجاز، به همانندآوری دعوت کردهاست، زیرا اگر فقط به فصاحت و بلاغت تحدّی کرده بود ویژه عربهای زمان نزول میبود.[38]
بنابراین، با توجه به مطلق آمدن «مِثْل» و تعمیم تحدّی به همه انس و جن در هر زمان و مکان، در این آیه، مدعیان غیر خدایی بودن قرآن و همانند آوران، باید کتابی بیاورند که از هر نظر همگون و هموزن قرآن باشد تا واژه «مِثْل» بر آن راست آید و در صورتی که کتاب آنان همه ویژگیهای قرآن را در بر نداشته باشد، درستی ادعای قرآن نمایان خواهد شد، پس اگر آنان کتابی بیاورند که با همه اوصاف قرآن برابری کند ولی از خبر غیبی تهی باشد، «مثل» قرآن بر آن صادق نخواهد بود.
محمد باقر حکیم نیز بر این باور است که مشرکان این تحدّی را جدی گرفتهاند و در پی ناتوانی در مبارزه با آن، افسانه بودن قرآن را مطرح کردهاند. در زمان معاصر نیز همین سخن از سوی برخی مخالفان قرآن مطرح شده و دانشمندان مسلمان براساس آیات قرآن و شواهد تاریخی به آن پاسخ گفتهاند; همچنین مقارنه قصص قرآن با «عهد قدیم» بر تحدّی قرآن در این بُعد تأکید میورزد و اعجاز آن را بهصورت روشنتری برملا میکند، زیرا تورات، که قرآن به تحریف آن گواهی داده است، قصص گذشتگان را همراه با خرافات و اساطیری آورده که کرامت انبیای الهی را خدشهدار میسازد، و از اهداف تبلیغ و دعوت الهی دور شده است.[39]
خبرهای غیبی قرآن را به انواع مختلفی تقسیم کردهاند که بهطور فشرده به بررسی آن میپردازیم:
1. اخبار گذشتگان:
1. اخبار گذشتگان:
قرآن کریم در بعضی از آیات به بیان قصص انبیا و امتهای پیشین و سرانجام آنان پرداخته و بخشی از تاریخ آنها را با جهتگیری خاصی آورده است; در سوره هود درباره راز گزارش بخشی از خبرهای پیامبران الهی و معارف ثابت و استواری که موجب ثبات جان و دل پیامبر و پند و یادآوری مؤمنان است میفرماید: «وکُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِن اَنباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ وجاءَکَ فی هـذِهِ الحَقُّ ومَوعِظَةٌ وذِکری لِلمُؤمِنین= ما از هر یک از سرگذشتهای انبیا برای تو بازگو کردیم تا به وسیله آن قلبت را آرامش بخشیم (و ارادهات قوی گردد) و در این (اخبار و سرگذشتها) برای تو حق و برای مؤمنان موعظه و تذکر آمده است». (هود/11،120) با توجه به اینکه داستانهای انبیای الهی در طول تاریخ دچار تحریف یا به کلی فراموش شده بود، خداوند برای هدایت مردم، آنها را در قالب جملههایی دلکش و موزون بیان کرده و حتی برخی از آنها را تکرار کرده است. اهمیت این داستانها در این است که بشر هیچگونه امکان و ابزار متعارفی برای دستیابی به آنها نداشت و کسی جز خداوند به درستی از آن آگاه نبود، زیرا اگر چه برخی از این داستانها در کتابهای آسمانی پیشین نیز آمده بود; اما به دلیل تحریف، محتوای وحیانی خود را از دست داده بود. نزول این آیات، خرافات و مطالب نادرست کتابهای تحریف شده تورات و انجیل را از صفحه ذهنها زدود و ساحت قدس خدا و فرشتگان و پیامبران الهی را از نارواها پیراست.
2. اخبار زمان نزول:
2. اخبار زمان نزول:
در برخی از آیات قرآنکریم که حوادث جاری عصر نزول را بیان میکند، از اموری یاد شده که پیامبر و مردم از طریق عادی به آن دسترسی نداشتند. خداوند با نزول سآیاتی، اخبار درونگروهی منافقان که ضدپیامبر(صلی الله علیه وآله)توطئه میکردند و منش و نیتهای قلبی آنان را افشا میکرد و پیامبر را از خطرشان برحذر میداشت. در یکی از این آیات میخوانیم: «ویَقولونَ طاعَةٌ فَاِذا بَرَزوا مِن عِندِکَ بَیَّتَ طَـائِفَةٌ مِنهُم غَیرَ الَّذی تَقولُ واللّهُ یَکتُبُ مایُبَیِّتونَ فَاَعرِض عَنهُم وتَوَکَّل عَلَی اللّهِ وکَفی بِاللّهِ وکیلا= و (در حضور تو میگویند) فرمانبرداریم و چون از نزد تو بیرون شوند شبانه گروهی از آنان جز آنچه میگویند ـیا تو میگوییـ در سر میپرورند و خدا آنچه را به شب در سر میپرورند مینویسد. از آنها روی بگردان و بر خدا توکل کن و خدا کارسازی بسنده است». (نساء/ 4، 81)
همچنین در آیه دیگری از بهانه جوییهای منافقان در ترک جهاد سخن میگوید که اگر آنان را به سفری کوتاه و کاری آسان بگمارند از آن استقبال میکنند; ولی از سختی گریزاناند و به خدا سوگند یاد میکنند که اگر میتوانستیم با شما همراهی میکردیم; ولی خداوند میداند که آنان دروغگو هستند: «لَو کانَ عَرَضـًا قَریبـًا وسَفَرًا قاصِدًا لاَتَّبَعوکَ ولـکِن بَعُدَت عَلَیهِمُ الشُّقَّةُ وسَیَحلِفونَ بِاللّهِ لَوِ استَطَعنا لَخَرَجنا مَعَکُم یُهلِکونَ اَنفُسَهُم واللّهُ یَعلَمُ اِنَّهُم لَکـذِبون». (توبه/ 9، 42)
3. پیشگوییها:
اشاره
3. پیشگوییها:
بخشی از اخبار غیبی قرآن که درباره وقایع بعد از نزول است، به دو بخش این جهانی و آن جهانی تقسیم میشود. در میان اخبار غیبی این جهانی قرآن، دستکم دو موضوع بهچشم میخورد: یکی حوادث اجتماعی و دیگری حوادث در آستانه پایان جهان.
الف. حوادث اجتماعی:
الف. حوادث اجتماعی:
قرآن کریم کسانی را که دلبستگی به اسلام از خود نشاننمیدادند و احتمال ارتداد آنان میرفت، تهدید کرده، و از آوردن قومی دیگر به جای آنان، سخن میگوید: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا مَن یَرتَدَّ مِنکُم عَن دینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللّهُ بِقَوم یُحِبُّهُم ویُحِبّونَهُ اَذِلَّة عَلَی المُؤمِنینَ اَعِزَّة عَلَی الکـفِرینَ یُجـهِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ ولا یَخافونَ لَومَةَ لائِم ذلِکَ فَضلُ اللّهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ واللّهُ وسِعٌ عَلیم= ای کسانی که ایمان آوردهاید! هر کس از شما از دین خود برگردد به زودی خدا گروهی (دیگر) را میآورد که آنان را دوست میدارد و آنان (نیز) او را دوست میدارند با مؤمنان فروتن و بر کافران سرافرازند. در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمیترسند. این فضل خداست، آن را به هر که بخواهد میدهد و خدا گشایشگر داناست».(مائده/ 5، 54)
در اینکه مصداق آن قوم دیگر چه کسانی هستند، روایات مختلفی رسیده و آرای متفاوتی مطرح شده است; براساس برخی روایات، مقصود از آن قوم، قائم آلمحمد(صلی الله علیه وآله)و یاران ایشان است. در برخی دیگر نیز از امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) و یارانشان، یمنیها، ایرانیان، پیکارگران با مرتدان و جز آنان یاد شدهاست[40]; همچنین برخی آیات خبر از وقوع فتنهها و جنگها و شکستها و پیروزیها درآینده دور یا نزدیک دادهاند. برخی از عالمان، اینگونه پیشگوییها را ذیل عنوان ملاحم قرآن قرار دادهاند[41] و با پدید آمدن مصداق عینی برخیاز این خبرها در صدر اسلام، مخالف و موافق به صدق آن اذعان کردهاند. در ذیل به ذکر دو نمونه از آیات ملاحم که صدق آن آشکار آمده، میپردازیم:
یک. «سَیُهزَمُ الجَمعُ ویُوَلّونَ الدُّبُر= بهزودی این جمع در هم شکسته و (به دشمن) پشت کرده و میگریزند.» (قمر/54،45) این آیه سالیانی قبل از جنگ* بدر، در مکه نازل شده و به شکست کافران مکی در آینده خبر داده است; آنان بر این باور بودند که در برابر مخالفان خود متحد و پیروزند و همین را بر زبان میآوردند: «اَم یَقولونَ نَحنُ جَمیعٌ مُنتَصِر= بلکه میگویند: ما گروهی هستیم همیار یا انتقام گیرنده». (قمر/ 54، 44) درستی این خبر در سال دوم پس از هجرت، در کنار چاه بدر روشن شد. آنگاه که گروه کافران بهرغم داشتن عِدّه و عُدّه بیشتر، تن به شکستداده، به سوی مکه گریختند. طبرسی دراین باره میگوید: موافقت این خبر با واقع از معجزات پیامبر(صلی الله علیه وآله)به شمارمیآید.[42]
دو. وقتی خبر پیروزی ایرانیان بر روم*یان موحد و اهل کتاب، به مکه رسید، مشرکان خوشحال شدند; اما خداوند با پیشگویی پیروزی رومیان بر امپراطور ایران، در مدتی کمتر از 10سال (بِضعِ سِنین)، به مسلمانان روحیه بخشید و یکی از معجزات قرآنی را رقم زد: « غُلِبَتِ الرّوم * فی اَدنَی الاَرضِ وهُم مِن بَعدِ غَلَبِهِم سَیَغلِبون*فی بِضعِ سِنینَ لِلّهِ الاَمرُ مِن قَبلُ ومِن بَعدُ ویَومَئذ یَفرَحُ المُؤمِنون= رومیان مغلوب شدند، در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از (این) شکستشان به زودی پیروز خواهند شد. در چند سال (آینده). همه کارها از آنِ خداست; چه قبل و چه بعد (از این شکست و پیروزی) و در آن روز مؤمنان (بر اثر پیروزی دیگری) خوشحال خواهند شد». (روم/30، 2ـ4) هنگامی که مسلمانان در منطقه بدر بر مشرکان مکی پیروزشدند، خبر پیروزی رومیان بر ایرانی*ان نیز منتشر شد و درستی خبر غیبی قرآن را بر همگان آشکار کرد.[43]
ب. اخبار پایان جهان:
ب. اخبار پایان جهان:
قرآن در بخشی از آیات خود از حوادث پیش از پایان گرفتن جهان خبر میدهد. یکی از آنها بیرون آمدن «دابّة الارض» است که این آیه بدان اشاره دارد: «واِذا وَقَعَ القَولُ عَلَیهِم اَخرَجنا لَهُم دابَّةً مِنَ الاَرضِ تُکَلِّمُهُم اَنَّ النّاسَ کانوا بِـایـتِنا لا یوقِنون = و هنگامی که فرمان عذاب آنان فرا رسد (و در آستانه رستاخیز قرار گیرند)، جنبندهای را از زمین برای آنان خارج میکنیم که با ایشان تکلم میکند (و میگوید) که مردم به آیات ما ایمان نمیآوردند». (نمل/ 27، 82)
از دیگر خبرهای پایان جهان، رهایی یأجوج* و مأجوج از سدی است که آنان را محاصره کرده و قبل از بازگشایی آن همچنان در منطقه خود زمین گیرند: «حَتّی اِذا فُتِحَت یَأجوجُ ومَأجوجُ وهُم مِن کُلِّ حَدَب یَنسِلون= تا آن زمانی که یأجوج و مأجوج گشوده شوند، و آنها از هر محل مرتفعی به سرعت عبور میکنند». (انبیاء/21،96) اخبار مربوط به پایان جهان در قرآن فراوان آمده است.
4. اخبار آن جهانی:
4. اخبار آن جهانی:
مهمترین بخش از اخبار غیبی قرآن گزارش از جهان دیگر است که هم شمار آن نسبت به دیگر اخبار غیبی بسیار افزونتر است و هم موضوعات شگفتی از بهشت و جهنم و نعمتها و نقمتهای آن دو و جزئیات فراوان دیگری را بازگو میکند. نمونه آن اخباری است که در سوره واقعه آمده و در آن، از وقوع حتمی قیامت* و آثار آن نسبت به افراد مختلف در خوار شدن یا مقام یافتن، و انهدام موجودات عظیمی چون کوهها و لرزش زمین و خبرهای فراوان دیگری از این قبیل سخن میگوید: «اِذا وقَعَتِ الواقِعَه* لَیسَ لَوَقعَتِها کاذِبَه* خافِضَةٌ رافِعَه* اِذا رُجَّتِ الاَرضُ رَجـّا* وبُسَّتِ الجِبالُ بَسـّا * فَکانَت هَباءً مُنـبَثـّا * وکُنتُم اَزوجـًا ثَلـثَه». (واقعه/56، 1ـ7)
گستره اعجاز غیبی:
گستره اعجاز غیبی:
گستره اعجاز غیبی قرآن متأثر از نوع نگاه ما به خبر غیبی، وسعت و ضیق مییابد; اگر اخبار غیبی را به داستانهای پیشینیان و اخبار پوشیده دوران نزول قرآن و خبرهای مربوط به آینده محدود کنیم، این بعد از اعجاز را فقط در سورههایی میتوان یافت که از قصص گذشتگان، مکنونات قلبی کافران و منافقان و اخبار و پیشگوییهای مربوط به آینده حکایت دارد; ولی اگر مطالب مربوط به آفرینش جهان و اوصاف کائنات و مطالب علمی خارج از دسترس بشر در زمان نزول را به امور پیشگفته بیفزاییم، اخبار غیبی قرآن گستره بیشتری خواهدیافت، زیرا بشر قرنها پس از نزول قرآن بهبرخی از این مطالب پی برده; ولی در زمان نزول، کسی از آنها آگاهی نداشته و بهطور عادی دسترسی به آن غیر ممکن بوده است. اخبار مربوط به پیدایش آسمانها و زمین و انسان و برخی دیگر از پدیدههاـ مانند ابر و باد و باران و ماه و خورشید و ستارگان، زوجیت گیاهان، مراحل تکوین جنین، و وجود جن و فرشتگان و جز آنها ـهمه را میتوان اخبار غیبی نامید[44]، گرچه بخشی از این مطالب را به لحاظی دیگر از اعجاز علمی قرآن به شمار آوردهاند.