انشقاق/سوره
اشاره
انشقاق/سوره: نام هشتادوچهارمین سوره قرآن کریم
این سوره به اتفاق، مکی[63] و در ترتیب نزول، هشتاد و سومین سوره قرآن است[64] که پس از سوره انفطار و قبل از سوره روم نازل شده[65] و به این ترتیب، از آخرین سورههای فرود آمده در مکّه است. نظم سوره و پیوستگی آیات آن دلیل بر نزول یکپارچه آن است.[66]
سوره انشقاق دارای 25 آیه، 108 کلمه[67] و 430 حرف[68] است[69]. برخی با ادغام آیات 7 ـ 8 آن را 24 آیه[70] و بعضی افزون بر آن با یکی دانستن آیات 10 و 11 آن را 23 آیه[71] دانستهاند.
نام مشهور سوره، انشقاق[72] است و بعضی آن را «انشقت» خواندهاند که از آیه نخست آن گرفته شده است.
آیه 21 انشقاق/84 یکی از موارد دهگانه سجده مستحب نزد دانشمندان شیعه[73] و از موارد چهاردهگانه سجده واجب نزد بیشتر علمای اهل سنت است.[74]
محتوای سوره:
محتوای سوره:
1. آیات 1 ـ 5 با بیان حوادث هولناک پایان این جهان، به برپایی روز قیامت اشاره دارد.
2. در آیه 6 میفرماید: برای انسان سیری است به سوی پروردگارش و او در این مسیر تا آنجا پیش میرود که پروردگارش را ملاقات کند.
3. در آیات 7 ـ 12 ملاک پاداش در روز رستاخیز را نامه عمل میداند که براساس آن به حساب انسانها رسیدگی میشود.
4. در آیات 13 ـ 15 خوشحالی از کفر و گناه و نیز گمان به عدم معاد و بازگشت پس از مرگ را دو علّت برای عذاب بدکاران میشمارد و احاطه همه جانبه ربّ العزّه به تمامی رفتارها و پندارهای انسان را یادآور میشود.
5 . در آیات 16 ـ 19 با 4 سوگند، به مراحل سیر انسان در دنیا و آخرت و انتقالش از حالی به حال دیگر اشاره میکند.
6 . آیات پایانی سوره، ابراز شگفتی از ایمان نیاوردن کافران و آگاهی پروردگار از آنچه ایشان در دل پنهان کردهاند و بیان فرجام بدکاران و نیکوکاران را دربردارد.[75]
در فضیلت تلاوت این سوره، از امام صادق(علیه السلام)نقل شده است: کسی که همواره در نمازهای واجب و مستحب سورههای انفطار و انشقاق را بخواند، خداوند بین او و حاجتش فاصله نمیافکند و مانعی میان او و خدا نخواهد بود و پیوسته خداوند به او مینگرد تا از حساب مردم فارغ شود.[76]
در حدیثی دیگر از پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) آمده است: هرکس همواره این سوره را بخواند خداوند او را از دریافت نامه عمل از پشت سر در امان میدارد.[77]
انصاب
اشاره
انصاب: هر نماد مقدس برای پرستش و تبرّک
انصاب، جمع نُصُب، هر چیزی است که برای هدفی معین، چون پرستش، راهنمایی افراد، ترساندن و فراری دادن حیوانات، تقرب جستن به خدا و مانند آن نصب میشود.[78] نُصُب جمع نصیب یا نصیبه هر چیزی جز خدای متعالی است که پرستش میشود.[79]
انصاب در اصطلاح در دو معنا بهکار رفته است: 1. سنگهایی که در دوران جاهلیت پیرامون کعبه نصب میشد تا با تکریم آنها و قربانی کردن برای آنها به بتها تقرب جویند. گاه این سنگها را به دلخواه با سنگهای بهتر عوض میکردند[80]و شمار آنها را 360 تخته گفتهاند.[81] 2. سنگها یا هر چیز دیگری که مورد پرستش قرار میگرفت. مشرکان این سنگها را با خود حمل میکردند و هرگاه سنگ بهتری مییافتند سنگ پیشین را رها میکردند.[82]
تفاوت انصاب با «اوثان» و «اصنام» که مشرکان آنها را نیز میپرستیدند این است که اوثان از سنگ و چوب ساخته میشد و دارای پیکره بود؛ اما صورت نداشت. اصنام با چوب یا سنگهای گرانبها یا جواهرات معدنی ساخته میشد و برای آن پیکره و صورت میتراشیدند و به جواهرات و فلزات گرانبها میآراستند[83]؛ ولی انصاب بدون صورت و پیکره بوده و یا خود پرستش میشد یا مقابل اصنام قرار میگرفت و خون قربانی بر آن ریخته میشد.[84]
پرستش بتها منحصر به قوم عرب نبود، بلکه اقوام سامی و غیر سامی نیز به آن میپرداختند.[85] اکنون نیز در برخی مناطق اقوامی ابتدایی یافت میشوند که سنگها و پیکرههایی را با خود حمل میکنند و آنها را دارای کرامت و قدرت میدانند که میتوانند مردم را حفظ کنند و نیازشان را برآورند. برای این پیکرهها و سنگها قربانی میکنند، به آنها تقرب میجویند و آنها را میپرستند. اگر سودی دیدند بر احترام و تکریمشان میافزایند و گرنه آنها را رها کرده، معبودهای دیگری برمیگزینند.[86]
درباره کیفیت رواج بت*پرستی بین عرب گفته شده که چون فرزندان اسماعیل(علیه السلام) در مکه فزونی یافتند و با یکدیگر درگیر شدند هرکس که شهر را ترک میکرد یکی از سنگهای حرم را با خود میبرد و در محل اقامت جدید برای تعظیم حرم گِرد آن به نیت کعبه طواف میکرد. بعدها پرستش آن سنگها رایج شد؛ اما برخی مناسک، چون طواف و اقامت در مشاعر باقی ماند.[87]
در قرآن کریم واژه نُصُب در آیات 3 مائده/5 و 43 معارج/70 و واژه انصاب در 90 مائده/5 آمده است. افزون بر این سه آیه، مفسران ذیل برخی آیات دیگر نیز به موضوع انصاب پرداختهاند. (نک: بقره/2، 58 ؛ یونس/10، 19)
در آیه 3 مائده/5 خدای سبحان پس از بیان برخی خوردنیهای حرام چون مردار، خون، گوشت خوک و آنچه به هنگام کشتن، نام غیر خدا بر آن برده شده باشد، خوردن گوشت حیوانات تذکیه نشده را نیز حرام دانسته و همگان را از ذبح* حیوانات بر نُصُب باز داشته است: «حَرَّمَ عَلَیکُمُ المَیتَةَ والدَّمَ و لَحمَ الخِنزِیرِ و ما اُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللّهِ ... و ما ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ» امام باقر(علیه السلام)مقصود از «ما اُهِلَّ بِهِ لِغَیرِ اللّه» را هر چیزی دانسته که برای بتها قربانی* میشود.[88] در آیه 43 معارج/70 سرعت خروج کافران از قبرها در قیامت، به سرعت گرد آمدن آنان بر نُصُب تشبیه شده است: «یَومَ یَخرُجونَ مِنَ الاَجداثِ سِراعـًا کَاَنَّهُم اِلی نُصُب یوفِضون» برخی مفسران مقصود از نصب در این آیه را اصنام میدانند[89] و برخی دیگر چنین تعبیری را در کلام خدا بعید دانسته آن را به معنای علامتی میدانند که برای راهنمایی افراد در راهها نصب میشود.[90] در آیه 90 مائده/5 نیز شراب، قمار، انصاب و قرعه کشی با تیرهای ازلام، رجس و از اعمال شیطان شمرده شده و بر لزوم اجتناب از آن برای نیل به رستگاری تأکید شده است: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِنَّمَا الخَمرُ والمَیسِرُ والاَنصابُ والاَزلـمُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّیطـنِ فَاجتَنِبوهُ»
برخی مورخان با ذکر آیه 158 بقره/2 به نحوه آوردن اصنام وانصاب در صفا و مروه و آداب جاهلیت* در این باره اشاره کردهاند[91]؛ همچنین در تفسیر آیات 103 مائده/5 و 19 یونس/10 به نقش عمرو بن لحی بن حارثه در پیدایش «بحیره»، «سائبه»، «وصیله» و «حام» و تغییر دین اسماعیل(علیه السلام)پرداختهاند که بتپرستی را رواج داد و اوثان را نصب کرد[92] و میان مردم اختلاف افکند.[93] مورخان نیز چگونگی انتقال بتها به شبه جزیره عربستان و تغییر دین حضرتابراهیم و اسماعیل(علیهما السلام)به وسیله وی را که در زمان شاپور ذوالاکتاف ساسانی بر مکه سیادت داشت ذکر کردهاند.[94]
از دیگر آیات مرتبط با موضوع انصاب، آیات 19 ـ 20 نجم/53 و 23 نوح/71 دانسته شده است. در این آیات نام بتهای معروف مورد پرستش عرب* آمده است و مفسران و مورخان در نحوه انتقال بتهای قوم نوح میان آنها مطالبی را آوردهاند. در روایتی داستانگونه، مورخان گفتهاند که پرستش بت، نخستینبار بین فرزندان قابیلبنآدم از قوم ادریس و نوح رواج یافت و پس از توفان و نابودی کافران، بتهای قوم نوح زیر گل و لای مدفون شد. سرانجام شیطان یا یکی از جنیان جای آنها را به عمرو بن لحی نشان داد و او نخستین کسی بود که بتپرستی را در عرب رواج داد.[95] هرچند انصاب غیر از اوثان و اصنام است؛ اما برخی مفسران «نُصُب» در آیه 43 معارج/70 را به صنم معنا کردهاند[96]، افزون بر این، انصاب با اوثان و اصنام در بسیاری موارد کارکردهای مشترکی داشتهاند. برخی بتهای بزرگ، مانند لات و ودّ و سواع و نسر، در معابد خاصی نگهداری میشد و مردم با پرستش و نذر به آنها تقرب میجستند و برخی بتهای کوچک در خانهها نگهداری میشد و آنها را در سفرها برای تبرک به بتهای بزرگ همراه میبردند.[97]
از دیگر بتهای معروف عرب اساف و نائله بود؛ اساف نام مردی یمنی است که به نائله عشق میورزید و این دو چون برای حج گزاردن به مکه آمدند، دور از انظار، درون خانه با یکدیگر به فسق درآمیختند. صبحگاه مردم آن دو را که به صورت سنگی مسخ شده بودند برای عبرت دیگران پیشاپیش کعبه نهادند و چون مدتی گذشت و پرستش بت رواج یافت این دو نیز پرستش میشدند؛ یکی از این دو کنار کعبه و دیگری در جایگاه زمزم بود و قریشیان هر دو را کنار زمزم نهاده، گوسفند و شتر پیش آنان قربانی میکردند.[98] افزون بر بتهای قبیلهای و خانگی 360 بت به شمار روزهای سال پرستش میشد و حوادث هر روز به یکی از آنها منسوب میگردید.[99] افزون بر سنگها درختان نیز پرستش و برای آنها قربانی میشد.[100]
در تفسیر آیه 103 مائده/5 روایاتی به این مضمون از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نقل شده که عمرو بن لحی چون دین خدا را تغییر داد و در آن بدعتهایی نهاد گرفتار عذاب الهی شد و پیامبر در سفر معراج، عذاب سخت وی را مشاهده کرد.[101]