گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد پنجم
اولوا العلم


اولوا العلم => علم

اولوا القربی

اولوا القربی => اهل‌بیت

اولیاء اللّه

اشاره

اولیاء اللّه: کاملانِ در ایمان و عبودیّت
اولیاء جمع وَلیّ بر وزن فعیل و از ریشه «و ـ ل ـ ی» است. وَلْی در لغت به معنای قرب و نزدیکی است.[66] برخی آن را در اصل به معنای وقوع چیزی پس از چیزی، همراه با رابطه‌ای بین آن دو دانسته و استعمال آن را در معانی دیگری مانند نزدیکی، دوستی، یاری و پیروی، از آثار آن اصل به حساب آورده‌اند.[67] برای ولیّ نیز معانی گوناگونی مانند دوستدار، رفیق و یاری کننده ذکر شده است[68] که در هر یک از آنها نوعی قرب و نزدیکی وجود دارد.
اولیاءاللّه ترکیبی اضافی است و مراد از آن کسانی هستند که از دوستی و قرب الهی برخوردارند. ولیّ خدا شدن لازمه ایمان به خداست، بنابراین هر مؤمنی از اولیاء اللّه است؛ ولی درجات اولیاء اللّه به مقدار درجه ایمانشان متفاوت است.[69] گرچه دارندگان هر یک از مراتب ایمان* از اولیاء اللّه هستند؛ ولی مراد از اولیاء اللّه در قرآن، کسانی هستند که به درجه عالی ایمان و عبودیت رسیده‌اند.[70] آنان کاملانی هستند که از لباس بشریت بیرون آمده، و از قدس جبروت گذشته و در قدس لاهوت وارد شده‌اند و آنها موحّدان حقیقی‌اند و در حدیث قدسی در مورد ایشان آمده است: اولیای مرا کسی جز من نمی‌شناسد.[71]البته این گروه نیز خود دارای مراتبی هستند، زیرا کمال ولایت پایانی نداشته، مراتب اولیاء اللّه نامتناهی است.[72] برخی نیز ولیّ اللّه را کسی دانسته‌اند که فرشته با او سخن گوید یا کارهای نیک به او الهام شود.[73] رسیدن به درجه عالی ایمان و عبودیت و برخورداری از این مرتبه ولایت*، موجب می‌شود انسان نوعی ولایت تکوینی بر عالم پیدا کرده، بتواند در آن تصرّف کند، چنان که سرپرستی دیگر انسانها و‌تدبیر امور آنان را نیز خداوند به چنین انسانهایی واگذار می‌کند.
در قرآن کریم لفظ اولیاء الله فقط در دو مورد به‌کار رفته است: در آیات 62 ـ 64 یونس/10، برخی از ویژگیهای اولیاء اللّه بیان شده و در آیه‌6‌جمعه/62 خطاب به یهودیان* آمده است: اگر گمان می‌کنید تنها شما اولیای خدا هستید پس مرگ را آرزو کنید ... . در برخی از روایات عنوان اولیاءاللّه بر اهل* بیت(علیهم السلام)، پیروان ایشان[74]، و ابرار[75] تطبیق شده است.

ویژگیهای اولیاء اللّه:

اشاره

ویژگیهای اولیاء اللّه:
قرآن برای اولیاء اللّه، ویژگیهای گوناگونی برشمرده است. از ویژگیهایی که ذکر می‌شود دو مورد نخست، مقدمه قرار گرفتن در زمره اولیاء اللّه و سایر موارد از آثار و نتایج مقام و مرتبه ایشان است؛ نیز مجموع این ویژگیها از مختصات اولیاءاللّه است، بنابراین وجود برخی از آنها در غیر ایشان نیز امکان‌پذیر است.

1. ایمان:

1. ایمان:
یکی از ویژگیهای اولیاء الله برخورداری از ایمان است: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ ... * اَلَّذینَ ءامَنوا...» . (یونس/10،63) مقصود از ایمان اولیاء اللّه، مرتبه اولیه ایمان نیست، بلکه مراد، ایمان کامل و درجه عالی ایمان است، زیرا اولیاءاللّه، پیش از برخورداری از چنین ایمانی دارای تقوایی مستمرّ بودند «و کانوا یَتَّقون» (یونس/10،63)، افزون بر اینکه از آیه 62 یونس/10 با توجه به نفی هرگونه ترس و اندوهی از اولیاء الله استفاده می‌شود که ایمان آنان آن مرتبه از ایمان است که آنها را به عبودیت و مملوکیت محض می‌رساند، به گونه‌ای که درمی‌یابند مالکیت ویژه خداست و آنها نمی‌توانند مالک چیزی باشند تا برای آن ترسیده یا از فقدان آن اندوهگین شوند.[76]

2. تقوا:

2. تقوا:
اولیاء اللّه از تقوای مستمر برخوردارند: «و کانوا یَتَّقون...» . (یونس/10،63) برخی گفته‌اند: تقوا سه مرتبه دارد: دوری از شرک، اجتناب از هرگونه گناه و معصیتی، اعم از فعل‌و‌ترک، و تبتّل و انقطاع کامل به خدا و دوری‌از هر چیزی که باطن انسان را از خدا بازدارد و مقصود از تقوا* در آیه فوق مرتبه سوم است. البته این مرتبه شامل دو مرتبه پیش از خود نیز می‌شود.[77]
برخی مراد از ایمان در این آیه را کمال حال قوه نظریه و مراد از تقوا را کمال حال قوه عملیه دانسته‌اند.[78]

3. دوری از ترس و اندوه از غیر خدا:

3. دوری از ترس و اندوه از غیر خدا:
در دل اولیای الهی هیچ‌گونه خوف و حزنی از غیر خدا نیست: «اَلا اِنَّ اَولِیاءَ اللّهِ لا خَوفٌ عَلَیهِم و‌لا‌هُم‌یَحزَنون » . (یونس/10،62) انسان از چیزی که ممکن است به او آسیبی برساند می‌هراسد و برای از دست دادن چیزی که آن را دوست دارد یا تحقّق چیزی که آن را نمی‌پسندد اندوهگین می‌شود و این در صورتی است که برای خود نسبت به چیزی که برای آن می‌ترسد یا برای از دست دادن آن اندوهگین می‌شود، مالکیت یا حقّی قائل باشد، لیکن اولیاء الله به سبب بهره‌مندی از توحید کامل، خداوند را مالک مطلق همه چیز می‌دانند، به گونه‌ای که هیچ‌کس در مالکیت چیزی شریک خداوند نیست، بنابراین، اولیای الهی برای خود نسبت به چیزی مالکیت یا حقّی قائل نیستند تا بر اثر آن بترسند یا اندوهگین شوند.[79] گفته شده: لازمه ترسیدن از چیزی یا اندوهگین شدن برای چیزی، تصور آن چیز است. در حالی که اولیاء الله به سبب استغراق در نور جلال الهی از غیر خدا غافل‌اند، بنابراین وجود ترس* و اندوه در آنها غیر ممکن است.[80] برخی نیز گفته‌اند: چون اولیاء الله در ذات الهی فانی گشته‌اند، دیگر برای آنها غایتی بالاتر از آنچه بدان رسیده‌اند وجود ندارد تا بر اثر آن بترسند یا اندوهگین شوند.[81] برخی از مفسّران نبودن ترس و اندوه در اولیاء الله را مربوط به آخرت دانسته‌اند[82]؛ ولی آیه 62 یونس/10 مطلق است و دنیا را نیز شامل می‌شود و مقید کردن آن به آخرت هیچ دلیلی ندارد.[83] بر اساس آیات دیگری، اولیاء اللّه از پروردگار می‌ترسند؛ مانند: «اِنّا نَخافُ مِن رَبِّنا» (انسان/ 76، 10) و «اِنَّما یَخشَی اللّهَ مِن عِبادِهِ العُلَمـؤُا» (فاطر/ 35، 28)، بنابراین نبودن ترس در ایشان نسبت به غیر خداست؛ اما ترس از خدا از صفات اولیاء الله است، چنان که اندوه برای از دست دادن کرامت الهی نیز از ویژگیهای آنان است.[84] نبودن ترس و اندوه از غیر خداوند در اولیاء‌الله باعث می‌شود که امنیت و آرامش واقعی بر وجود آنها حکمفرما شود.[85]

4. بشارت:

4. بشارت:
به اولیاء الله در زندگی دنیا و در آخرت بشارت داده می‌شود: «لَهُمُ البُشری فِی‌الحَیوةِ الدُّنیا و فِی الأخِرَةِ» . (یونس/10،64) در برخی روایات مراد از بشارت* در دنیا، رؤیای نیکو دانسته شده است که مؤمن برای خودش می‌بیند یا دیگران برای او می‌بینند و مراد از بشارت در آخرت، بشارت فرشتگان به مؤمن هنگام خروج وی از قبر و در قیامت دانسته شده که پی در پی او را‌به بهشت بشارت می‌دهند.[86] بر اساس روایات دیگری، هنگام مرگ مؤمن، رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله) و امیرمؤمنان(علیه السلام)نزد وی حاضر شده، او را به همنشینی با خودشان و سکونت در بهشت، بشارت می‌دهند.[87]

5. فوز عظیم:

5. فوز عظیم:
اولیاء الله به سعادت*، کامیابی و پیروزی بزرگی می‌رسند: «ذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیم» . (یونس/10،64) آرامش کامل در دنیا، برخورداری از بشارتهای الهی در دنیا و آخرت، دوستی با خدا و در نهایت وارد شدن در بهشت و همنشینی با پیامبر(صلی الله علیه وآله)و اهل بیت(علیهم السلام) از مصادیق فوز عظیمی است که اولیاء اللّه از آن برخوردارند.

6. آرزوی مرگ:

6. آرزوی مرگ:
قرآن خطاب به یهودیان می‌گوید: اگر گمان می‌کنید تنها شما اولیای الهی هستید پس آرزوی مرگ کنید، اگر در این ادعا صادقید: «قُل یـاَیُّهَا الَّذینَ هادوا اِن زَعَمتُم اَنَّکُم اَولِیاءُ لِلّهِ مِن دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا المَوتَ اِن کُنتُم صـدِقین» . (جمعه/62،6) یهودیان ادعا داشتند که فرزندان و دوستان خدا بود (مائده/5،18)، جهان آخرت ویژه آنهاست (بقره/2،94) و هیچ‌کس وارد بهشت نمی‌شود، مگر آنکه یهودی باشد (بقره/2،111)، بنابراین اگر یهودیان در این ادعای خود راستگو بودند باید آرزوی مرگ* می‌کردند، زیرا انسان اگر ولیّ کسی باشد ملاقات با او را دوست دارد و کسی که یقین دارد ولیّ خدا بوده، بهشت مخصوص اوست و بین او و رسیدن به لقای الهی و بهشت کرامت چیزی جز مرگ فاصله نیست، آرزوی مرگ می‌کند.[88] امیرمؤمنان، علی(علیه السلام)فرموده است: به خدا سوگند اُنس علی بن‌ابی‌طالب به مرگ بیشتر از انس طفل به سینه مادر خویش است.[89] در روایت دیگری نیز آمده است که اولیاء اللّه آرزوی‌مرگ‌دارند.[90]
افزون بر قرآن، در روایات نیز به برخی از ویژگیهای اولیاء اللّه اشاره شده است؛ مانند اینکه دیدار آنان انسان را به یاد خدا می‌اندازد و دوستی آنان با دیگران برای خدا و دشمنیشان نیز برای خداست، مساجد را با ذکر خدا آباد می‌کنند، به مردم خوبی می‌آموزند و آنان را به اطاعت خدا فرا‌می‌خوانند، در آخرت انبیا و شهدا به مقام آنان غبطه می‌خورند و....[91]