گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد پنجم
زمینه‌های بت پرستی:


اشاره

زمینه‌های بت پرستی:
قرآن کریم ضمن انتقاد شدید از شرک* و بت‌پرستی و نفی همه مظاهر آن (انعام/6 19؛ اعراف/7، 191 ـ 192؛ انبیاء/21، 66 ـ 67) و تأکید بر ربوبیت مطلق الهی انبیاء/21، 56 سبأ/34، 22 ـ 23؛ فاطر/35 13) و دعوت مردم به توحید* و
یکتاپرستی (بقره/2، 133، 163؛ توبه/9، 31) اموری را خاستگاه و زمینه‌های بت‌پرستی می‌داند که مهم‌ترین آنها عبارت است‌از:

1. نادانی:

1. نادانی:
زمینه اصلی بت پرستی جهل و ناآگاهی است. (اعراف/7،138؛ یوسف/12،40؛ حجّ/22،71) از یک سو جهل به ذات پاک خداوند و اینکه برای او مانندی تصور نمی‌شود، از سوی دیگر ناآگاهی انسان به علل اصلی حوادث جهان که گاهی آنها را به علل خیالی و خرافی از جمله بت نسبت می‌دهد و از سوی سوم کوتاه فکری برخی انسانها که آنها را تا سر حد چارپایان بلکه پست‌تر سقوط داده‌است، زمینه گرایش به بت‌پرستی را فراهم‌می‌کند.

2. حس‌گرایی:

2. حس‌گرایی:
یکی از مهم‌ترین زمینه‌های گرایش به بت پرستی در طول تاریخ، حس‌گرایی* بوده است (بقره/2،210؛ نساء/4،153؛ اسراء/17، 90 ـ 93؛ فرقان/25،21؛ قصص/28، 38)، بلکه عمده مصائبی که در اجتماعات دینی پدید آمده از آثار بت‌پرستی ابتدایی است که در حس‌گرایی ریشه دارد.[1]
انسان همواره در لغزشگاه مجسم ساختن امور معنوی و ریختن غیر محسوس در قالب محسوس از طریق مجسمه*سازی و تصویر و نقاشی بوده و هست.[2]

3. تقلید کورکورانه:

3. تقلید کورکورانه:
پرورش در محیط بت‌پرستی و اثرپذیری از فرهنگهای غلط[3] و تقلید از آیین نیاکان از زمینه‌های تداوم و انتقال بت‌پرستی از قومی به قوم دیگر و از نسلی به نسل دیگر محسوب می‌شود.
گروهی از بت‌پرستان فرشتگان را دختران خدا می‌پنداشتند و آنها را پرستش می‌کردند و چون از علت آن پرسیده می‌شد، در پاسخ می‌گفتند: ما پدرانمان را بر آیینی یافته‌ایم و خود در پی ایشان رهیافته‌ایم: «بَل قالوا اِنّا وجَدنا ءاباءَنا عَلی اُمَّة واِنّا عَلی ءاثـرِهِم مُهتَدون * و کَذلِکَ ما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ فی قَریَة مِن نَذیر اِلاّ قالَ مُترَفوها اِنّا وجَدنا ءاباءَنا عَلی اُمَّة واِنّا عَلی ءاثـرِهِم مُقتَدون» (زخرف/43، 22 ـ 23 و نیز سبأ / 34 43)؛ همچنین قوم فرعون به موسی گفتند: آیا به سراغ ما آمده‌ای تا ما را از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم منصرف کنی و بزرگی و ریاست در این سرزمین فقط از آن شما باشد: «قالوا اَجِئتَنا لِتَلفِتَنا عَمّا وجَدنا عَلَیهِ ءاباءَنا و تَکونَ لَکُمَا الکِبرِیاءُ فِی الاَرض» . (یونس/10،78) در واقع برای اثبات حقانیت آیین خود و قداست آن تنها بر راه و رسم نیاکان تأکید‌کردند.
بت‌پرستان مکه نیز چون به آنها گفته می‌شد: از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید در برابر این پیشنهاد می‌گفتند: ما از آنچه پدران خویش را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم: «بَل نَتَّبِعُ ما اَلفَینا عَلَیهِ ءاباءَنا» (بقره/2،170) یا زمانی که آیات روشن خدا بر آنها خوانده می‌شد می‌گفتند: این (محمد(صلی الله علیه وآله)) مردی است که می‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان می‌پرستیدند باز دارد: «و اِذا تُتلی عَلَیهِم ءایـتُنا بَیِّنـت قالوا ما هـذا اِلاّ رَجُلٌ یُریدُ اَن‌یَصُدَّکُم عَمّا کانَ یَعبُدُ ءاباؤُکُم» . (سبأ/34،43) قرآن در برابر این منطق مبتنی بر لجاجت و عناد می‌فرماید: آیا از آنان پیروی می‌کنند، هرچند که پدرانشان چیزی نمی‌فهمیدند و راهیافته نبودند: «اَولَو کانَ ءاباؤُهُم لایَعقِلونَ شَیــًا ولا یَهتَدون» . (بقره/2،170) تقلید* آنها اگر تقلید جاهل از عالم بود پذیرفته بود؛ ولی چنین نبود، بلکه تقلید جاهلی از جاهل دیگر بود. از مجموع آیات ذکر شده بر می‌آید که تقلید جاهلانه و از کار انداختن عقل و درایت و شانه خالی کردن از زیر بار رنج تحقیق و تدبر در برابر خرافات پیشینیان یکی از زمینه‌های مؤثر انتقال اعتقاد به بت در قرون و اعصار پیشین بوده است، ازاین‌رو نه تنها پیغمبر اکرم هنگامی که به مبارزه با بت پرستان برخاست در پاسخ او بر تقلید نیاکان تکیه کردند، بلکه این‌شیوه در عصر موسی (یونس/10،10)، ابراهیم (شعراء/26،70،73)، هود (اعراف/7،70) و صالح (هود/11،62) نیز جریان داشت، بلکه بر پایه آیه 23 زخرف/43 این بهانه زشت و جاهلانه در میان همه اقوام بت‌پرست جهان در برابر همه انبیای الهی و پرچمداران توحید‌مطرح می‌شد.

4. هواپرستی و پیروی از گمان:

4. هواپرستی و پیروی از گمان:
یکی از زمینه‌های انحراف از فطرت توحیدی و روی آوردن به بت پرستی پیروی از گمان و هوای نفس است[4]: «اِن یَتَّبِعونَ اِلاّ الظَّنَّ وما تَهوَی الاَنفُسُ» . (نجم/53 23) قرآن با تشبیه بت‌پرستان به چارپایان بلکه گمراه‌تر از آنها: «اَم‌تَحسَبُ اَنَّ اَکثَرَهُم یَسمَعونَ اَو یَعقِلونَ‌اِن هُم اِلاّ کالاَنعـمِ بَل‌هُم‌اَضَلُّ سَبیلا» (فرقان/25،44) در حقیقت به وجه مشترک میان چارپایان و بت‌پرستان اشاره می‌کند که تعقل نمی‌کنند و از سخن جز لفظ و صدایی نمی‌شنوند و معنا را درک نمی‌کنند،[5] گرچه آنها از چارپایان نیز بدترند، زیرا امکان تعقل و اندیشه دارند و از آن استفاده نمی‌کنند (فرقان/25،42،44)، افزون بر آنکه پرستش معبودی که هیچ‌گونه نظارتی بر بندگان خود ندارد و بدون پیامدهای اخروی اعمال به بت پرستان آزادی کامل می‌دهد و تنها در مشکلات پناهگاه آنهاست با هوا و هوسهای سرکش به خوبی سازگاری دارد.[6]
بت‌پرستان که پیرو هوای نفس خویش بودند با مشاهده بت سنگی دیگری که به نظرشان دلپذیرتر و با هوای نفس آنها هماهنگ‌تر بود، آن‌را برمی‌داشتند و می‌پرستیدند[7]: «اَرَءَیتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلـهَهُ هَوه» . (فرقان/25،43)
در همین جهت آنگاه که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)مأموریت یافت تا اعلام کند که از پرستش غیر خدا نهی شده است: «قُل اِنّی نُهیتُ اَن اَعبُدَ الَّذینَ تَدعونَ مِن دونِ اللّه» (انعام/6 56)، برای مشخص شدن دلیل نهی، به فرمان خدا می‌گوید: من از هواهای شما پیروی نمی‌کنم، زیرا در آن صورت گمراه گشته، از صف هدایت شدگان خارج خواهم شد: «قُل‌لا اَتَّبِعُ اَهواءَکُم قَد ضَلَلتُ اِذًا و ما اَنَا مِنَ‌المُهتَدین» . (انعام/6 56)

5 دنیاگرایی:

5 دنیاگرایی:
قرآن دنیاطلبی ثروتمندان متنعم را که توحید را مانع تحقق مطامع دنیوی خویش می‌دانستند و به بهانه‌های واهی به رویارویی با پیامبران برمی‌خاستند (مؤمنون/23،31، 37) از زمینه‌های بت‌پرستی می‌شمارد. تکیه بر عنوان «مترف» نیز مبیّن این حقیقت است[8]: «و کَذلِکَ ما اَرسَلنا مِن قَبلِکَ فی قَریَة مِن نَذیر اِلاّ قالَ مُترَفوها اِنّا‌وجَدنا ءاباءَنا عَلی اُمَّة واِنّا عَلی ءاثـرِهِم مُقتَدون» (زخرف/43،23)؛ همچنین خداوند در آیه 44 انبیاء/21 زندگی مرفه بت‌پرستان و برخورداری آنان و پدرانشان از نعمتهای الهی، از جمله عمر طولانی را[9] به عنوان زمینه انحراف از توحید و روی آوردن به بت‌پرستی مورد تأکید قرار می‌دهد و در آیه 18 فرقان/25 از زبان معبودهای باطل می‌گوید: خداوند آنها و پدرانشان را از نعمتهای این زندگی برخوردار ساخت و همین باعث فراموشکاری آنها شد. بدین‌سان می‌بینیم رهبری بت‌پرستان بیشتر از طبقه اشراف و ثروتمندان جامعه شکل می‌گیرد. (اعراف/7، 75 ـ 79، 88 ـ 93، 103، 109 ـ 110، 123 ـ 127؛ هود/11،26 ـ 27؛ مؤمنون/23، 23‌ـ‌24)

6 خودبزرگ‌بینی:

6 خودبزرگ‌بینی:
خود بزرگ بینی (استکبار) برخی از اقوام پیشین زمینه بت‌پرستی آنان بوده، چنان‌که قوم‌ثمود (اعراف/7،73،75 ـ 76) با داشتن این روحیه به نفی توحید (مؤمنون/23، 33‌ـ‌34) و قوم شعیب نیز با همین روحیه به بت‌پرستی روی آوردند. (اعراف/7،85 88 هود/11،84 91)

عوامل بت‌پرستی

1. شیطان:

1. شیطان:
از عوامل بت‌پرستی شیطان است که به تصریح خودش در پی تغییر فطرت توحیدی انسانهاست[10] و در داستان قوم بت پرست سبأ[11] به عنوان تزیین‌کننده خورشید* پرستی و مانعی بر سر راه پرستش خدای یگانه و هدایت انسانها معرفی شده است: «وجَدتُها وقَومَها یَسجُدونَ لِلشَّمسِ مِن دونِ اللّهِ وزَیَّنَ لَهُمُ‌الشَّیطـنُ اَعمــلَهُم فَصَدَّهُم عَنِ السَّبیلِ فَهُم لا‌یَهتَدون» (نمل/27،24)؛ همچنین در غیبت سلیمان همسرش را به بهانه گرامیداشت پدرش که در جنگ کشته شده بود به بت‌پرستی و سجده بر تمثال پدر تشویق کرد و کنیزان و خدمتکاران دیگر از او پیروی کردند.[12]
چون یکی از عوامل بت‌پرستی شیطان است خدای سبحان او را دشمن آشکار انسان معرفی کرده و از فرزندان آدم پیمان گرفته است که از او پیروی نکنند؛ ولی بت‌پرستان با بی‌توجهی به تحذیر الهی فریب نیرنگهای شیطان را خوردند و به پرستش بتها روی آوردند. از ابن‌عباس نقل شده است که بتهای پنج‌گانه مورد پرستش قوم نوح ـ که پیش از حضرت نوح به القای شیطان و به بهانه بزرگداشت فرزندان آدم ساخته شد ـ[13] در جریان طوفان دفن شد و در عصر جاهلیت* عرب شیطان آنها را بیرون کشید و مردم را به پرستش آنها دعوت کرد.[14] این‌گونه بود که بت‌پرستی تحقق و تداوم یافت و حتی گروهی شیطان پرست شدند و آن طغیانگر را معبود خویش قرار دادند. (نساء/4،117)

2. فریبکاری نفس امّاره:

2. فریبکاری نفس امّاره:
از عوامل بت‌پرستی تسویلات و نیرنگهای نفس امّاره است. در داستان سامری* چنین آمده است: هنگامی که موسی از منظور او پرسید او پس از آنکه پاسخ داد: من چیزهایی دیدم که آنها ندیدند، من قسمتی از آثار رسول خدا را گرفتم و در پیکر گوساله ریختم بر فریبکاری نفس تأکید کرد: «و کَذلِکَ سَوَّلَت لی نَفسی= این‌گونه نفس من آن کار را در نظرم زینت داد.» (طه/20،96)

اعتقادات بت‌پرستان:

اشاره

اعتقادات بت‌پرستان:
بت‌پرستی گرچه به ظاهر یک مذهب است و تقریباً به یک ریشه ـ پرستش سمبل ارباب انواع و اعتقاد به شفیع گرفتن و وجود واسطه بین انسانها و خدا ـ بازمی گردد[15]؛ اما آرای بت‌پرستان چنان متشتت و پیرویشان از هواهای نفسانی و پذیرش خرافات به قدری فراوان است که شمارش مذاهب آنها محال می‌نماید و اکثر این فرقه‌ها از اصول ثابت و قواعد منظم و هماهنگی برخوردار نیستند[16]؛ ولی در عین حال آنچه از میان مذاهب بت پرستی منظم شده و از شهرت و موقعیت ویژه‌ای برخوردار گشته مذهب صابئان* و بت‌پرستی برهمایی و بودایی است که اهل کتاب هم از آنان متأثرند[17] و بعضی از اعتقاداتشان شبیه اعتقاد آنهاست. (توبه/9،30) وجوه مشترک این مذاهب را که بیشتر بت‌پرستان به آنها معتقدند می‌توان این‌گونه برشمرد:

1. اعتقاد به واجب‌الوجود[18]، رب‌الارباب و خدای واحدِ خالق همه هستی:

1. اعتقاد به واجب‌الوجود[18]، رب‌الارباب و خدای واحدِ خالق همه هستی:
(لقمان/31،25) تنها ثنویه* برای خدا شریکی مساوی و همطراز او در وجوب، علم، قدرت و حکمت قائل‌اند که بدیها از او نشئت می‌گیرد.[19]

2. اعتقاد به شفاعت و واسطه گری بتها:

2. اعتقاد به شفاعت و واسطه گری بتها:
بت‌پرستان گرچه خدا را خالق هستی می‌دانستند؛ ولی او را نمی‌پرستیدند، بلکه عبادت را مخصوص بتهای خود دانسته، آنها را به عنوان واسطه‌های تکوینی بین خود و خدا تقدیس می‌کردند، گرچه برخی از این عقیده نیز منحرف شده، برای بتها استقلال قائل شدند.[20] آنان اعتقاد داشتند که خداوند تدبیر موجودات زمینی را به اجرام آسمانی‌ـ که آنان را دارای روح می‌دانستند ـ و فرشتگان و جنیان و قدّیسان از بشر به عنوان فرزندان خدا که واجد بخشی از حقیقت خدا هستند[21] و سایر موجودات قدرتمند طبیعی و غیر‌طبیعی که بتها نماد آنهاست واگذاشته و نیز برای هر نوعی از انواع مخلوقات خدایانی هستند؛ مانند خدای آسمان، خدای زمین و خدای دریا[22] و ذات خداوند هیچ گونه دخالتی در تدبیر عالم و شئون آن ندارد، پس پرستش او بی‌معناست، افزون بر این آنها از آنجا که شفاعت را برای جلب نفع و دفع شر در دنیا و آن را امری تکوینی و لازمه وجود قوی‌ترها در عالم می‌دانستند[23] معتقد بودند که بتها سمبل قوی‌ترها و موجوداتی مستقل[24]، دارای قدرت نافذ و توانا بر آمرزش گناهان[25] و در سرنوشت بت پرستان مؤثرند.[26] آنها بدین جهت و نیز به جهت نیازهای فراوانشان برای ادامه زندگی[27] و بی‌دفاعی آنهادر محاصره بلاها و شرور[28]، از یک سو به امید جلب منفعت (مائده/5 76؛ انعام/ 6 71؛ انبیاء/21،66)، خیر[29]: «اِنَّ الَّذینَ تَعبُدونَ مِن دونِ اللّهِ لا‌یَملِکونَ لَکُم رِزقـًا» (عنکبوت/29،17)، یاری: «واتَّخَذوا مِن دونِ اللّهِ ءالِهَةً لَعَلَّهُم یُنصَرون» (یس/36،74) و عزت[30]: «واتَّخَذوا مِن دونِ اللّهِ ءالِهَةً لِیَکونوا لَهُم عِزّا» (مریم/19،81) و از سوی دیگر به سبب ترس از قهر و غضب بتها ـ که به گمان آنها بر حوادث دنیوی سلطه داشتند ـ جهت دفع شر از خویش به پرستش بتها روی آورده بودند[31] و بر اثر همین ترس بود که ابراهیم را به انتقام خدایان تهدید کردند[32]، چنان‌که قوم هود در پاسخ دعوت آنان به یکتاپرستی و رویگردانی از عبادت بتها می‌گفتند: بتهای ما به تو آزار رسانده و تو را دیوانه کرده‌اند.[33]

3. انکار نبوت و ارتباط انسان با خداوند.[34]

3. انکار نبوت و ارتباط انسان با خداوند.[34]
(مؤمنون/23، 24 ـ 25، 33، یس/36، 15 ـ 16، هود/11، 27)

4. انکار معاد[35]:

4. انکار معاد[35]:
بت پرستان به رغم اعتقاد به مبدأ، روز رستاخیز و بازگشت به سوی خدا را منکر بودند و بر آن با تاکید سوگند یاد می‌کردند. (نحل 16،38) قرآن کریم در مواردی بدین امر اشاره کرده است.[36]

5 اعتقاد به جبر:

5 اعتقاد به جبر:
بت‌پرستان خود را مجبور و بت‌پرستیشان را به اراده خدا می‌دانستند: «و قالَ الَّذینَ اَشرَکوا لَو شاءَ اللّهُ ما عَبَدنا مِن دونِهِ مِن شَیء = اگر خدا می‌خواست ما هیچ چیزی جز او را نمی‌پرستیدیم». (نحل/16، 35؛ زخرف/43، 20) قرآن کریم ضمن نفی این پندار‌نادرست بر اختیار و آزادی انسان در پرستش تأکید میورزد.
افزون بر اعتقادات یاد شده که قرآن بدانها اشاره کرده است عقاید دیگری نیز برای بت‌پرستان ذکر شده است؛ از جمله:
1. آنان طلسمات معینی روی بتهای مختلف می‌گذاردند و سپس به بتها برای آن طلسمها تقرب* می‌جستند. طلسم نوعی سحر است و به گفته برخی از مفسران[37] اَشکال و نقشهایی است که می‌پنداشتند به وسیله آنها قوای آسمانی‌با زمینی آمیخته و مبدأ آثار شگفت‌آوری می‌گردد! این نقشها را بر اشیای مختلف می‌نهادند و معتقد بودند به وسیله آنها موجودات موذی و آزار رسان از آن اشیا دور می‌شوند.
2. گروهی نیز معتقد بودند که خدا و فرشتگان اجسامی در عرش و دارای زیباترین صورت‌اند و خدا نور بزرگ و فرشتگان نورهای کوچک‌ترند، ازاین‌رو بت بزرگ را که زیباترین بت بود مجسمه خداوند بزرگ و بتهای دیگر را مجسمه‌های فرشتگان قرار داده، آنها را می‌پرستیدند.[38]
3. همه یا بیشتر بت‌پرستان به تناسخ معتقد بودند.[39] آنان چنین می‌پنداشتندکه هنگام مرگِ هر انسان، جانش به کالبدی دیگر منتقل می‌شود که در حال خلقت است و همچنین هنگام مرگِ آن بدن باز روح به بدنی دیگر می‌رود. حال اگر در بدن پیشین سعادتی کسب کرده بود در بدن جدید متنعم و سعادتمند می‌گردد و اگر در بدن قبلی شقاوت کسب کرده باشد به بدنی تعلق می‌گیرد که در آن معذب باشد تا کیفر عمل خود را ببیند.[40]

اوصاف بت و بت‌پرستان:

اوصاف بت و بت‌پرستان:
قرآن کریم با عنایت به قانون عمومی حاکم بر عالم یعنی خضوع و تسلیم موجود ضعیف در برابر موجود قوی که همان پرستش قوی است همه قدرتها: «اَنَّ القُوَّةَ لِلّهِ جَمیعـًا» (بقره/2، 165) و همه عزتها را: «فَاِنَّ العِزَّةَ لِلّهِ جَمیعـا» (نساء/4، 139) تنها برای خدا می‌داند و تنها او را ولیّ و شفیع می‌شمارد که سزاوار پرستش است (انعام/6 51) و بتها را چنین وصف می‌کند: موجوداتی بی‌اثر (اعراف/7،191 احقاف/46، 4)، نامهایی بی‌نشان (یوسف/12،40)، تندیسهایی بی‌روح و جان (انبیاء/21، 52 ـ 53)، مصنوع انسان (صافّات/37 95)، ناتوان بر یاری خویش[41] و بت‌پرستان (اعراف/7، 192، 194)، ناتوان از جلب نفع و دفع ضرر از بت‌پرستان (مائده/5 76؛ انعام/6 71؛ یونس/10، 18، 106؛ مریم/19،42؛ طه/20، 89 انبیاء/21، 66 حجّ/22،12 ـ 13؛ فرقان/ 25، 3، 55 شعراء/26،73)، فاقد مالکیت (زمر/39،43)، منفعل محض[42] (نساء/4، 117)، مخلوقاتی نظیر پرستش‌کنندگانشان[43] (اعراف/7، 191، 194؛ صافّات/37، 96)، آتش‌گیره و هیزم جهنم (انبیاء/21، 98) و عین پلیدی. (حجّ/22،30) بتها در دنیا فکر بت‌پرستان را به انحطاط و پستی و خرافات سوق می‌دهند و زیانشان از نفعشان نزدیک‌تر است: «یَدعوا لَمَن ضَرُّهُ اَقرَبُ مِن نَفعِه» (حجّ/22، 13) و موجب گمراهی بسیاری از مردم (ابراهیم/14، 36) و نابودی آنان می‌شود، ازاین‌رو آنها دشمن انسان به شمار می‌آیند[44] (شعراء/26، 77) و نیز آنها قابلیت هدایت و رشد ندارند، زیرا قدرت و شعوری ندارند و قادر بر پاسخگویی نیستند[45] و سکوتشان نشانه ضعف آنهاست و از پرستندگان خویش ناتوان‌ترند و به قدری ضعیف‌اند که برای جابه جا شدن به کمک نیاز دارند و همچنین برای دفاع از موجودیت خود نیازمند حمایت‌اند، زیرا چشم بینا و گوش شنوا و هیچ احساس دیگری در آنها نیست و توان هیچ کاری ندارند (اعراف/7، 194 ـ 195)[46]؛ همچنین قرآن کریم بت‌پرستی را اندیشه‌ای ضد عقل و خرد (مائده / 5 103 ـ 104؛ انبیاء/21، 66 ـ 67)، عملی شیطانی (مائده/5 90)، مانعی برسر راه پرستش خدای سبحان (نمل/27، 43)، مستلزم دور شدن از حق و حقیقت (انبیاء/21، 21، 24)، عامل گمراهی و انحراف از سیر تکاملی انسان (ابراهیم/14، 35 ـ 36)، حرکتی ارتجاعی (انعام/6 71) و آن را خروج از مدار حق و گردش بر محور باطل[47] (یونس/10، 34 ـ 35) معرفی می‌کند که بت‌پرستان با تکیه بر حدس و گمان: «وما‌یَتَّبِعُ الَّذینَ یَدعونَ مِن دونِ اللّهِ شُرَکاءَ اِن یَتَّبِعونَ‌اِلاَّ الظَّنَّ واِن هُم اِلاّ یَخرُصون» (یونس/10 66) و بدون داشتن دلیل نقلی: «ویَعبُدونَ مِن دونِ اللّهِ ما لَم یُنَزِّل بِهِ سُلطـنـًا» (حجّ/22، 71) یا برهانی نظری: «و مَن یَدعُ مَعَ اللّهِ اِلـهـًا ءاخَرَ لا‌بُرهـنَ لَه ...» (مؤمنون/23،117) یا شاهدی از علوم و آگاهیهای بشری (حجّ/22، 71) و تنها با طرح شبهات فکری که خود ناشی از شهوت عملی آنان است آن را پذیرفته‌اند، ازاین‌رو قرآن کریم با بیان اوصاف بت‌پرستان آنان را از نظر شخصیتی انسانهای نادان (اعراف/7، 138، یوسف/12، 40)، متکبر (اعراف/7، 85 88 و نیز صافّات/37، 35 ـ 36)، هواپرست و اسیر نفس اماره (فرقان/25، 42 ـ 43؛ نجم/53 19 ـ 28)، خودپرست (فرقان/25، 42 ـ 43؛ نجم/53 23)، بی‌تقوا (صافّات/37، 124 ـ 125)، دروغگو (مریم/19، 17؛ صافّات/37، 86)، مقلّد (ابراهیم/14، 10)، پیرو شیطان (نساء/4 117؛ مریم/19، 42، 44 ـ 45)، واپسگرا و مخالف هرگونه نوآوری (ص/38، 5 ـ 7)، ستمگر (اعراف/7، 148؛ انبیاء/21، 64)، منحرف و گمراه (ابراهیم/14، 36؛ یس/36، 24) و دارای اعمالی باطل و پوچ (اعراف/7، 139) وصف می‌کند که با عبرت نگرفتن از تاریخ (نحل/16،57 59) آیات الهی را تکذیب می‌کنند (اعراف/7 37؛ یونس/10، 17؛ یس/36، 14) و با افترا و دروغ بستن به خدا (کهف/18، 4 ـ 5 عنکبوت/29، 17؛ سبأ/34، 43؛ صافّات/37، 149 ـ 153؛ نجم/53 19، 23) به‌استهزا و تمسخر پیامبران الهی (فرقان/25، 41‌ـ‌42) و توطئه‌گری بر ضد آنان (اعراف/7، 73، 77‌ـ‌78؛ هود/11، 62 66 68) و گمراه کردن دیگران (صافّات/37، 162) می‌پردازند.

پیامدهای بت‌پرستی:

پیامدهای بت‌پرستی:
قرآن‌کریم بت‌پرستی را رنج و زحمتی بی‌فرجام (مریم/19، 48؛ مؤمنون/23،117) و عملی خسارتبار (زمر/39، 64 ـ 65) و ظالمانه (یونس/10،17‌ـ‌18؛ هود/11، 101؛ کهف/18،15؛ انبیاء/21،64 حجّ/22، 71) که موجب کفران نعمتهای الهی است (یس/36، 71‌ـ‌74) و گناهی نابخشودنی می‌شمرد (نساء/4، 116) که نکوهش (انبیاء/21، 21‌ـ‌26)، انتقام (زخرف/43،19 ـ 25)، خشم خداوند، لعنت خدا در دنیا و آخرت (هود/11،60) و سرانجامْ هلاکت بت‌پرستان[48]را در پی دارد. (اعراف/7، 138؛ هود/ 11، 102)
بت‌پرستی ظلمی کشنده (هود/11، 101؛ انبیاء/21، 64 حجّ/22،71 ) و بدترین زیان و حسرت در زندگی است. (هود/11،101)
بت‌پرستان لجوج که طوق تقلید و زنجیر عادات و رسوم خرافی را بر گردن و دست و پای خود بسته و خویش را از دیدن حقایق محروم ساخته‌اند در حقیقت اسیرانی هستند که غلهای گردن آنان به قدری پهن و گسترده است که سر آنها را بالا نگاه داشته و توان هر گونه حرکت و عکس العملی را از آنان سلب کرده است: «اِنّا جَعَلنا فی اَعنـقِهِم اَغلـلاً فَهِیَ اِلَی الاَذقانِ فَهُم مُقمَحون» . (یس/36، 8)
آنان در قیامت که هنگامه ظهور حق است به‌سرعت به سوی دادگاه عدل الهی می‌شتابند (معارج/ 70، 43)، چنان که در دنیا به سرعت به‌سوی بتهایشان می‌دوند[49]، آنگاه معبودهایشان اعم از انسانها؛ شیاطین، بتها و ... از آنان بیزاری‌می‌جویند. (بقره/2،165ـ166؛ قصص/28، 62‌ـ‌63) بت‌پرستان نیز هنگام دیدن آتش دوزخ از بتها و معبودان تبرّی می‌جویند (بقره/2، 165، 167)[50]؛ ولی این تبرّی جستنها هیچ سودی ندارد، بلکه بت‌پرستان و بتها همگی وارد جهنم شده، هیزم آن خواهند بود: «اِنَّکُم وما تَعبُدونَ مِن دونِ اللّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ اَنتُم لَها ورِدون * لَو کانَ هـؤُلاءِ ءالِهَةً‌ما‌ورَدوها وکُلٌّ فیها خــلِدون ...» . (انبیاء/21 98 ـ 99) پیامبر(صلی الله علیه وآله)در ذیل آیه یاد شده فرمود: هرکس دوست داشته باشد که معبود واقع شود او هم با عابدانش در دوزخ خواهد بود و بت‌پرستان (اعم از پرستندگان فرشتگان، پیامبران و...) در حقیقت شیاطین و هرچه را که شیطان به آنها دستور می‌داد می‌پرستیدند.[51]
بدیهی است معبودانی وارد دوزخ می‌شوند که به عبادت عابدان خود راضی بودند؛ همچون فرعون که مردم را به عبادت خود دعوت می‌کرد؛ نه مانند مسیح(علیه السلام) که از عمل آنها بیزار بوده و هست. (انبیاء/21، 101)
قرآن درآیات 45 مریم/19 و 17 عنکبوت/29 نیز به بت‌پرستان تذکر داده که انسان به سوی خداوند باز گشته و به اعمال او رسیدگی خواهد شد و عبادت خداوند یا غیر خداوند بر سعادت و شقاوت انسان در آخرت تأثیر مستقیم خواهد داشت[52] و بت‌پرستان به سبب روحیه استکباری خویش مجازات بت پرستی خود را خواهند دید[53] (صافّات/37، 35، 38) و نیز در آیه 25 عنکبوت/29 به بت‌پرستان هشدار داده شده که بت پرستی به دشمنی و بیزاریشان از یکدیگر در آخرت خواهد انجامید و آنان را در آتش دوزخ فرو خواهد برد[54] و در آنجا ضمن دشمنی با بتها و شیاطین به گمراهی خویش در مساوی دانستن بتها با پروردگار اعتراف خواهند کرد. (شعراء/26، 91 ـ 99) بعضی سخن ابراهیم(علیه السلام)را در آیه 87 صافّات/37: «فَما ظَنُّکُم بِرَبِّ العــلَمین» نیز در همین جهت نوعی هشدار معنا کرده‌اند که گمان می‌کنید خداوند با شما چه خواهد کرد؟[55]
خدای سبحان هشدار می‌دهد که روزی، همه بت‌پرستان و معبودهایشان[56] را جمع می‌کند: «و‌یَومَ یَحشُرُهُم وما یَعبُدونَ مِن دونِ اللّه» . (فرقان/25، 17) بتها را محشور می‌کند تا ذلّت و بی‌خاصیتی آنها برای بت‌پرستان آشکار شود[57]، آنگاه از آنها می‌پرسد: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنها راه را گم کردند؟ معبودان پاسخ می‌دهند: علت انحراف آنها این بود که آنان و پدرانشان را از نعمتها و مواهب دنیا برخوردار کردی و آنها به جای شکر نعمت در شهوتها فرو رفتند: «و لـکِن مَتَّعتَهُم وءاباءَهُم حَتّی نَسُوا الذِّکر» . (فرقان/25، 18) در اینکه معبودها چگونه سخن می‌گویند احتمالاتی وجود دارد؛ نخست اینکه منظور معبودهایی است که دارای عقل و شعور و ادراک و قدرت پاسخگویی هستند، همچون انسان، شیطان، جن و فرشتگان. دوم اینکه خداوند در آن روز نوعی از حیات و ادراک و شعور به بتها می‌بخشد، به گونه‌ای که توان پاسخگویی خواهند داشت.[58] این احتمال نیز وجود‌دارد که همه معبودهارا شامل بشود، آنگاه نسبت به معبودهایی که دارای عقل و شعورند پاسخگویی آنها واضح است و نسبت به معبودهایی همچون بتهای فاقد عقل و شعور پاسخگویی آنها بدین صورت باشد که با زبان حال حقایق را منعکس سازند.[59]