گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد پنجم
برادران یوسف


برادران یوسف => یوسف

برادری

برادری => اخوت

برائت

برائت => تبرّی

برائت / سوره

برائت / سوره => توبه / سوره

برج

اشاره

برج: بنای بلند و شاخص
این کلمه در زبان فارسی به هر بنای شاخص اعم از قلعه، کاخ، بارو، کوشک و هر ساختمان بلند یا وسیع دیگر گفته می‌شود و بناهای تاریخی زیادی در ایران به نام برج معروف هستند؛ در اصطلاح هیئت به منزلگاه ستارگان و نیز به هریک از ماههای دوازده‌گانه سال در روز شمار شمسی گفته می‌شود.[108] زبان دانان عرب به دلیل وجود همخانواده‌های فراوان و در بسیاری موارد ناسازگار با هم[109]، در شناسایی ریشه این کلمه دچار سردرگمی شده و احیاناً برای آن دو اصل مستقل یاد کرده‌اند: ظهور و پناهگاه.[110] برخی نیز جهت برقراری ارتباط بین این واژه با دیگر همخانواده‌های آن مانند تبرّج به دو شاخصه بلندی و در معرض دید بودن در تعریف برج اشاره کرده‌اند[111] بعضی هم اصل آن را ظهور دانسته و برای تعمیم این مفهوم به منظور شمول بر همه مشتقات این ریشه کوشیده‌اند.[112] این در حالی است که ریشه شناسان، برج به معنای مورد نظر را از واژگان معرّب شمرده، برای آن سابقه‌ای یونانی و به تبع آن سریانی قائل‌اند.
واژه پِرگِس در یونانی به معنای کنگره‌های روی باروی شهر، در زبان سریانی با اندکی تغییر به معنای مناره، کنگره و ماندگاه مسافران و به همین مناسبت در خصوص توقفگاه اجرام آسمانی به کار رفته و به احتمال بسیار اصطلاحی نظامی در شام و عربستان شمالی از مناطق تحت نفوذ رومیان بوده و از آن به گویشهای آرامی و سپس عربی پا گذاشته وبا پذیرش قواعد جمع عربی به شکل بروج در قرآن به کار رفته است.[113]
واژه برج در عربی نیز مانند فارسی کاربردی وسیع داشته، بر هر بنای شاخص اطلاق می‌شود.[114] مطالعه سیر تاریخی این واژه در کتابهای لغت نشان می‌دهد که برج در آغاز تنها بر باروهای ساخه شده بر گوشه‌های دیوارهای شهر، قلعه‌ها و کاخها اطلاق می‌شده[115] و سپس دچار توسعه معنایی شده[116]، بر خود آن بناها نیز صرف نظر از وجود بارو گفته شده است.[117]
واژه برج به شکل جمع مکسّر (بروج) 4 بار در قرآن آمده که تنها یک مورد آن به معنای مورد نظر است (نساء/ 4، 78) و بقیه موارد به برجهای آسمان به معنای منزلگاه ستارگان ارتباط دارد. = بروج) افزون بر واژه بروج، کلیدواژه‌های «صرح: خانه و بنای مرتفع و قابل دید» [118]، «قصر* و صحن و سرا» [119]و نیز «برج و قلعه» [120]، «حصن: مکان و بنای بلند و غیر قابل دسترس[121] و محفوظ و مطمئن[122] و نیز دژ دفاعی» [123]، «صیاصی: دژهای دفاعی و غیر قابل نفوذ[124] و نیز قصر» [125]، «مصانع: قلعه و حصن» [126] و «قصر: کاخ بلند و محکم و استوار» [127] نیز در مواردی به برج معنا شده یا در تعریف برج از آنها یاد شده است.[128] در واقع تفکیک چندان مشخصی بین برج و دیگر بناهای مشابه در قرآن برقرار نشده و مفسران نیز در بسیاری موارد هر واژه را به دیگری معنا کرده و تفاوت چندانی بین آنها ندیده‌اند.[129] این نابسامانی در تعریف واژگان تا اندازه زیادی متأثر از وضعیت زندگی عرب شمال در دوره قبل از اسلام است که عمدتاً در خیمه‌ها یا خانه‌های بسیار ابتدایی زندگی کرده و ساختمانهای شاخص در زندگی آنها کاربرد چندانی نداشته، تنها در حین مسافرت به مناطق اطراف از جمله شام و یمن و ایران به چنین بناهایی برمی‌خورد یا در ارتباط با برخی اقوام مهاجر مانند یهودیان که در چنین بناهایی زندگی می‌کردند یا در موقعیتهای جنگی از آنها استفاده می‌کردند با چنین بناهایی آشنا می‌شود؛ ازاین‌رو عمده واژگان مربوطه را نیز از زبانهای پیرامونی به استعاره گرفته و به طور طبیعی تفاوتهای کارکردی هر بنا را مورد توجه ویژه قرار نداده، همه را به نوعی یکسان می‌شمرد.[130]
آیه 78 نساء/ 4 به ناگزیری مرگ برای انسانها هر چند در برجهای محکم و استوار پناه برند، اشاره دارد: «اَینَما تَکونوا یُدرِککُمُ المَوتُ ولَو کُنتُم فی بُروج مُشَیَّدَة» . روشن است که منظور از برج در آیه الزاماً بنایی ویژه و متفاوت با قلعه، قصر و... نیست، بلکه هرگونه ساختمان محکم و به ظاهر نفوذناپذیر مورد نظر است.[131] برخی نیز احتمال داده‌اند که بروج* در این آیه نیز به معنای برجهای آسمان است و آیه گویای آن است که انسان حتی اگر به آسمان یا کرات آن پناه برد باز در نهایت مرگ او را خواهد ربود.[132] مفسران معمولا ذیل این آیه به داستان زنی اشاره می‌کنند که همسرش برجی بلند برایش ساخت تا او را از مرگ در امان نگه دارد؛ اما آن زن سرانجام با زهر عنکبوتی که توانسته بود از برج بالا رود کشته شد.[133] در نمونه دیگری از آیات برخورداری اقوام گذشته از کاخهایی در دشت وکوهستان (اعراف/ 7، 74) و نیز بناهای مرتفع قوم عاد بر بالای بلندیها (شعراء/ 26، 129)[134] یاد شده و به آثار بر جای مانده از گذشتگان و از جمله بناهای بلند و محکم و استوار که امروز تهی از ساکنان خویش، ویران گشته[135] اشاره شده است: «فَکَاَیِّن مِن قَریَة اَهلَکنـها وهِیَ ظالِمَةٌ فَهِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُروشِها وبِئر مُعَطَّـلَة و قَصر مَشید» . (حجّ/ 22، 45)
در مجموعه دیگری از آیات از برخی کافران اهل کتاب یاد شده که تنها از درون مناطق امن و از پشت دیوارهای بلند به مقابله با پیامبر برخاسته، شهامت رویارویی با وی را ندارند. (حشر/ 59 14)[136] آنان گمان می‌کنند که بناهای محکم و استوارشان می‌تواند ایشان را در برابر خداوند محافظت کند: «ظَنّوا اَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللّهِ» . (حشر/59 2) سرانجام خداوند مسلمانان را بر آنان چیره ساخته، آنان را از پناهگاههایشان[137] بیرون آورد و برخی را کشتند و دیگران را اسیر کردند: «واَنزَلَ الَّذینَ ظـهَروهُم مِن اَهلِ الکِتـبِ مِن صَیاصیهِم وقَذَفَ فی قُلوبِهِمُ الرُّعبَ فَریقـًا تَقتُلونَ وتَأسِرونَ فَریقـا» . (احزاب/ 33، 26) مفسران آیات سوره حشر را در شأن بنی نضیر[138] و آیه احزاب را در شأن بنی قریظه[139] شمرده‌اند.
در آیه دیگری از ماجرای ستیزه‌جویی فرعون با خداوند یاد شده است. وی از وزیرش می‌خواهد که برایش بنایی بزرگ و بلند[140] بسازد تا بر فراز آن رود و از وجود معبودی غیر از خود آگاه گردد، گرچه احتمال وجود چنین خدایی را دور از ذهن شمرده، موسی را دروغگو می‌پندارد: «یـاَیُّهَا المَلاَُ ما عَلِمتُ لَکُم مِن اِلـه غَیری فَاَوقِد لی یـهـمـنُ عَلَی الطّینِ فَاجعَل لی صَرحـًا لَعَلّی اَطَّـلِعُ اِلی اِلـهِ موسی واِنّی لاََظُنُّهُ مِنَ الکـذِبین» . (قصص/28، 38 و نیز نک: غافر/ 40، 36 ـ 37). مفسران در تکمیل این داستان چنین افزوده‌اند که فرعون پس از اتمام بنای برج بر فراز آن رفته، تیری به آسمان رها کرد و چون خون‌آلود بازگشت، ادعا کرد که بر خدای موسی چیره گشته است.[141] مفسران ذیل آیه 26 نحل/ 16 نیز داستان مشابهی از نمرود ذکر کرده‌اند. در این آیه از ناکارآمدی مکر برخی گذشتگان و فروپاشی آنان از اساس و بنیان یاد شده است: «قَد مَکَرَ الَّذینَ مِن قَبلِهِم فَاَتَی اللّهُ بُنیـنَهُم مِنَ القَواعِدِ» . گفته شده که این آیه درباره برج بابل[142] است که نمرود آن را برای رویارویی با خداوند ساخته بود؛ ولی سرانجام به فرمان خدا فرو ریخت.[143] این برج در منابع اسلامی دارای 5000 ذراع طول و 3000 ذراع عرض دانسته شده است.[144]
در ماجرای ملاقات سلیمان و ملکه سبأ از محلی با تعبیر «صَرْح» یاد شده که سلیمان از ملکه می‌خواهد در آن پا گذارد: «قیلَ لَهَا ادخُلِی الصَّرحَ» . (نمل/ 27، 44) منظور از صرح را خانه بلند و برجسته و شاخص دانسته‌اند.[145] قرآن کریم در ادامه آیه این مکان را کاخی ساخته شده از بلور دانسته است: «صَرحٌ مُمَرَّدٌ مِن قَواریر» (نمل /27،44).[146]