گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد پنجم
برگ


اشاره

برگ
واژه «وَرَق» به معنای برگ[99]، سه بار در قرآن به کار رفته است (انعام/6 59 اعراف/7، 22؛ طه/20،121)، افزون بر آن در آیات بسیاری که باغهای بهشتی یا زمینی با تعابیری چون «حَدائِقَ ذاتَ بَهجَة» (نمل/27،60) به معنای باغهای خوش منظره و سرورآفرین[100]، «و جَنّـت اَلفافـا» (نبأ/78،16) به معنای باغهایی با تراکم بسیار[101]، «جَنّـت تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ» (بقره/2،25) به‌معنای باغهایی با نهرهای جاری از زیر درختان وصف شده، یا گیاهان و روییدنیهای زمین آیتی الهی قلمداد شده اشاراتی به برگ رفته است. بنا به نظر برخی مفسران، تعبیر «اَهُشُّ بِها عَلی غَنَمی» (طه/20،18) نیز در جریان تکلم خدا با موسی(علیه السلام)به معنای فرو ریختن برگها از درختان برای تغذیه گوسفندان است.[102] شایان ذکر است که واژه «وَرِق» در آیه «فَابعَثوا اَحَدَکُم بِوَرِقِکُم هـذِهِ اِلَی المَدینَةِ» (کهف/18،19) به معنای دِرهَم بوده و به دلیل تشابه آن با برگ در پهنا، بدین نام خوانده می‌شده‌است.[103]
برگهای درختان با ایفای نقش غذاسازی، تولید اکسیژن و پاکسازی هوا، از شگفتیهای آفرینش به شمار می‌آیند[104] و در روایتی منسوب به امام صادق(علیه السلام)، با اشاره به ساختمان پیچیده آنها، آیتی الهی بیان شده‌اند.[105] گیاهان بدون برگ، در تهیه غذا به دیگر گیاهان وابسته‌اند و انگل به حساب می‌آیند.«سِپِس» (Dodder و در طب سنتی کشوث) از این دسته گیاهان است که پس از یافتن گیاه میزبان به آن پیوند خورده، سپس ریشه و قسمت پیش از پیوند می‌خشکد.[106] برخی مفسران «شَجَرَةِ خَبیثَة» (ابراهیم/14،26) را که گیاهی بی‌ریشه در زمین وصف شده، به آن تفسیر کرده‌اند.[107]
خداوند در آیات بسیاری برای بیان علم و قدرت خود به برگها و روییدنیهای زمین اشاره کرده است. در آیه 59 انعام/6 از علم خداوند به هرآنچه در خشکی و دریاست و از جمله ریزش یکایک برگها سخن می‌رود: «و عِندَهُ مَفاتِحُ الغَیبِ لا یَعلَمُها اِلاّ هُوَ ویَعلَمُ ما فِی البَرِّ والبَحرِ وما تَسقُطُ مِن ورَقَة اِلاّ یَعلَمُها...» . این آیه افزون بر اشاره به علم کلی خداوند به همه اشیا، بیانگر آگاهی او به همه جزئیات و حتی ریزش برگهاست که بر اثر فراوانی آنها، برای بشر غیر قابل شمارش می‌نمایند.[108] در برخی روایات نیز ریزش برگها به سقط جنین تأویل شده است.[109] خداوند در آیاتی دیگر با اشاره به سرسبزی زمین و زیبایی بخشی گیاهان* به طبیعت که بیشتر ناشی از برگهای درختان است نشانه‌ای بر قدرت خود می‌آورد که از آن جمله سبز گشتن زمین با آب باران در آیات 99 انعام/6 و 63 حجّ/22 و زیبایی بخشی درختان تحت عنوان «بَهیج» و «بَهجة» در آیات 5 حجّ / 22؛ 60 نمل/27 و 7 ق/50 است.
در آیات دیگری نیز از برگ به عنوان پوششی برای بدن و سایه ساری برای موجودات یاد شده است؛ آدم و حوّا پس از سرپیچی از فرمان خداوند با خوردن از آن درخت* ممنوع، از لباسهای بهشتی عریان شده، برای پوشاندن خود از برگ درختان استفاده کردند: «فَلَمّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَت لَهُما سَوءتُهُما‌وطَفِقا یَخصِفانِ عَلَیهِما مِن ورَقِ الجَنَّةِ...» . (اعراف/7،22؛ طه/20،121) بر اساس گفته برخی مفسران آدم و حوا، خود را با برگ درخت انجیر پوشاندند.[110] برخی با تأویل «وَرَقِ الجَنَّة» به معنایی غیر مادی آن را برگ صفا و روحانیت دانسته‌اند که مرهم آسیبهای ناشی از خوردن میوه درخت خودپسندی و انانیت است.[111] درباره حضرت یونس نیز گفته شده که خداوند پس از خروج او از شکم ماهی، بوته‌ای بدون ساقه در کنارش رویانید که به نظر بسیاری از مفسران بوته کدوبن بوده است[112]: «و اَنبَتنا عَلَیهِ شَجَرَةً مِن یَقطین» . (صافّات/37،146) یونس در زیر برگهای پهن و مرطوب آن آرمید و خود را از گزند حشرات و سوزش آفتاب در امان نگاه داشت.[113]
همچنین از سایه درختان بهشتی نیز در قرآن یاد شده که ناشی از برگهای آنهاست. (واقعه/56 30؛ نساء/4،57 رعد/13، 35؛ یس/36،56 مرسلات/77،41؛ انسان/76، 14)
برخی با رویکردی علمی، آیه 80 یس/ 36 را اشاره به ساختار و نظام عملکرد برگ دانسته‌اند.[114] «اَلَّذی جَعَلَ لَکُم مِنَ الشَّجَرِ الاَخضَرِ نارًا...» . استناد به توانایی‌خداوند در پدیدآوری آتش سرخ از درخت سبز نشانه‌ای بر قدرتش در رستاخیز مردگان تلقی شده است[115] که طبق نظر این دسته از مفسران تصریح بر سبزی درختانِ پدید آورنده آتش اشاره به سلولهای سبز رنگ (کلروفیل) موجود در برگ دارد که طی فرآیند نورخاست (فتوسنتز) غذای لازم را برای رشد گیاه فراهم می‌آورند.[116]

برگزیدگی

برگزیدگی => اصطفا

بروج

اشاره

بروج: برجهای آسمان
واژه برج در فارسی و عربی مشترک و در فارسی میانه نیز وجود داشته است.[1] بنای مرتفع، استوار و قلعه مانند را برج گویند[2]؛ همچنین به هریک از12 خانه فرضی خورشید (منطقة‌البروج)، برج اطلاق می‌شود.[3] این واژه در عربی، در معانی گوناگونی مانند دژ، کاخ[4]، ستاره بزرگ و درخشان[5]، گشادی چشم[6]، فاصله میان دو ابرو[7] به کار رفته است. وجه اشتراک همه این معانی را می‌توان ظهور و ارتفاع دانست.[8]
واژه‌شناسان معاصر آن را از اصلی یونانی‌ـ‌رومی دانسته‌اند که از طریق سریانی یا‌آرامی به عربی راه یافته است[9]؛ همچنین احتمال داده‌اند که واژه‌ای سریانی و اصطلاحی نظامی بوده که رومیان آن را در شام و عربستان رواج داده‌اند و از آنجا وارد گویشهای آرامی و سپس عربستان جنوبی شده است.[10] این لفظ در عبری هم به معنای منزلگاه است و برای منازل آفتاب به کار می‌رفته که اشاره به 12‌برج منطقة البروج است و در یهودا، مظهر عبادت بت‌پرستانه بوده‌است.[11]
تقسیم آسمان به برجها، نخستین بار در بین‌النهرین و اواخر دوره بابلی انجام گرفته و از آنجا به یونان راه یافته است.[12]
در یونان باستان مسیر ظاهری حرکت خورشید بین ستارگان در یک سال به 12 قسمت مساوی (برج) تقسیم می‌شده است. هر برج را نیز با صورت فلکی محاذی آن که غالباً نشان حیوانی بوده، می‌خواندند و ازاین‌رو، دایرة‌البروج، در یونانی به دایره حیوانات تعبیر شده است.[13] مدارهای ماه و ستارگان نیز تقریباً با دایرة‌البروج هم صفحه‌اند و ماه و سیارات همواره در میان برجها دیده می‌شوند، بدین سبب برجها از عوامل اصلی احکام نجوم و طالع بینی هستند.[14] نام صورتهای فلکی منطقة البروج که از نقطه اعتدال بهاری در مشرق آغاز می‌شوند، بدین ترتیب است: حَمَل، ثَور، جَوزاء (بروج ربیعیّه)، سَرَطان، اَسَد، سُنبُله (بروج صَیفیّه)، میزان، عقرب، قوس (بروج خَریفیّه)، جَدْی، دَلو، حُوت (بروج شَتَویّه).[15]
برخی معتقدند بروج دوازده گانه برای عرب جاهلی ناشناخته بود، زیرا آنها در علم هیئت پیشرفته نبودند تا نیازی به ثبت و شناسایی بروج و سیر سیارات در آن داشته باشند[16]؛ ولی به اعتقاد برخی دیگر نشانه‌هایی بر آشنایی آنان با آسمان و برجهای آن وجود دارد، به ویژه اینکه آنان با یهودیان شبه جزیره و مسیحیان در ارتباط بودند و از دانشهای آنان استفاده می‌کردند.[17]
واژه بروج (جمع برج) 4 بار در قرآن آمده است و جز یک بار که به معنای دژ و قلعه است[18] (نساء/4،78) معنای عام ستاره یا برجهای آسمان* دارد. (حجر/15،16؛ فرقان/25،61 بروج/85 1) البته برخی، بروج در هر 4 آیه را به معنای دژ و قلعه برای دفاع از چیزی دانسته‌اند که مورد اول مربوط به دژهای زمینی برای دفاع در برابر دشمنان و سه مورد دیگر مربوط به جایگاه ستارگان است که دژهایی آسمانی برای دفع شیاطین هستند.[19] آیات 16 ـ 17 حجر/15 قرینه‌ای بر تفسیر بروج به دژهای آسمانی شمرده شده است.[20]
نام هشتاد و پنجمین سوره قرآن هم بروج است که در نخستین آیه آن خداوند به آسمان دارای برجها سوگند یاد کرده است: «والسَّماءِ ذاتِ البُروج» . برخی نیز در تفسیر حرکت خورشید* به سوی قرارگاهش در آیه 38 یس/36 به گونه‌ای به برجهای آسمان اشاره داشته‌اند.[21]
دسته‌ای از مفسران، بروج را اشاره به برجهای دوازده‌گانه پنداشته‌اند[22] و برخی از ایشان بر این عقیده‌اند که آشنایی عرب با نظام حرکت خورشید در میان برجها و حساب سال از روی آن، سبب شده است که خداوند بر اثبات وحدانیت خود از شکوه و زیبایی برجهای آسمان سخن گوید[23]: «و‌لَقَد جَعَلنا فِی‌السَّماءِ بُروجـًا و زَیَّنّـها لِلنّـظِرین» (حجر/15،16)؛ اما دیگران بروج در قرآن را به معنای ستارگان درخشان آسمان دانسته‌اند[24] و برخی بر این سخن دلیل آورده‌اند که این‌گونه تصورات درباره هیئت آسمان و ستاره‌ها، سالها پس از نزول آیات به فرهنگ مسلمانان راه یافت[25] و افزون بر آن، بروج دوازده‌گانه یونانی، بروجی اعتباری‌اند که یونانیان قدیم، نام آنها را از نامهای خدایان خود گرفته‌اند[26]، بنابراین، اصطلاح و نامگذاری خاص بروج بر این مجموعه ستارگان خاص باید از همان تعبیر قرآنی گرفته شده باشد؛ نه آنکه این آیه را بر آن نظرهای هیئتی تطبیق کنیم.[27]
اقوال دیگری هم در این زمینه وجود دارد؛ برخی مراد از بروج را قصرهای آسمان دانسته‌اند که از طلای سرخ و زبرجد سبز و نقره سفید و گوهر و مروارید ساخته شده و جایگاه عبادت فرشتگان در آسمانهاست، چنان‌که مساجد، عبادتگاه انسانها در زمین است.[28] جایگاه ستارگان[29]، درهای آسمان[30]، 12 امام معصوم[31]، آب‌و ریگ[32] و همچنین درجات آسمانِ روح انسان[33] از دیگر تفسیرها و تأویلها در این زمینه است. تفسیر دیگری نیز با توجه به معنای لغوی برج ارائه شده، مبنی بر اینکه ساختمانهایی با برج و باروهایی عظیم و فروزان در ستارگان وجود دارد که اشاره‌ای ضمنی به وجود نوعی ساکن و نگهبان در آنهاست.[34]

بروج/سوره

اشاره

بروج/سوره: نام هشتاد و پنجمین سوره قرآن کریم
سوره بروج بیست و هفتمین سوره در ترتیب نزول و هشتاد و پنجمین در ترتیب مصحف است[35] و بعد از سوره شمس و قبل از سوره تین نازل شده است.[36] زرکشی نزول آن را پس از العادیات می‌داند.[37] این سوره دارای 22 آیه و 109 کلمه است[38] و به اتفاق مفسران، مکی[39] و در فاصله میان هجرت مسلمانان به حبشه و معراج پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)نازل شده است.[40]
این سوره از مجموعه سوره‌های مفصَّل (سوره‌های کوتاه آخر قرآن[41]) است و با سه سوره انفطار/82 انشقاق/84 و طارق/ 86 به سُور «سماوات» معروف و با سوگند‌آغاز شده است.
نام سوره از آیه نخست آن گرفته شده است.[42] بروج جمع برج است و به مجموعه ستارگانِ درخشان و نورانی گفته می‌شود و به جهت ظهور و آشکار بودنشان که معنای اصلی برج است بروج نامیده می‌شوند[43]؛ اما در برخی روایات از این سوره به «والسَّماءِ ذاتِ البُروج» و «السَّماءِ ذاتِ البُروج» یاد‌شده است.[44]
سوره بروج در شرایطی نازل شده است که مشرکان مکه مؤمنان را برای بازگشتن از ایمانشان، با انواع شکنجه‌های روحی و جسمی به‌شدت می‌آزردند.

غرض و محتوای سوره:

غرض و محتوای سوره:
با توجه به فضای نزول و محتوای سوره به نظر می‌رسد هدف اصلی سوره آرامش دادن به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تقویت روحیه مؤمنان و تشویقِ آنان به پایداری در برابر شکنجه‌های مشرکان بوده است.[45] این سوره برای توجه دادن انسانها به عظمت پروردگار و زمینه‌سازی برای مطالب بعدی با سوگند به آسمان دارای ستارگان، روز قیامت و شاهد و مشهود (گواه‌و گواهی شده) آغاز می‌شود. سپس برای تسلّی دادن به پیامبر(صلی الله علیه وآله)و یارانش که به سبب ایمان‌به خداوند، به دست مشرکان به شدت شکنجه می‌شدند، داستان اصحاب اُخدود را بیان می‌کند. بر پایه یک نظر (روایت) اصحاب اخدود گروهی از یهودیان بودند که مسیحیان مؤمن را فقط به سبب ایمانشان به خداوند در گودالهایی از آتش می‌سوزاندند تا از ایمانشان دست بردارند.[46] = اصحاب اُخدود)
در بخش دیگر (آیات 10 ـ 12) آتش سوزان دوزخ را جزای کسانی می‌داند که مردان و زنان مؤمن را شکنجه دادند و توبه نکردند و به کسانی که ایمان آورده، کارهای شایسته انجام دادند بشارت می‌دهد که پاداش آنها باغهای بهشتی است که نهرها زیر درختانش جاری است و تأکید می‌کند که انتقام الهی از ستمگران سخت خواهد بود. در آیات بعد (13 ـ 16) برای نفی هرگونه تردیدی درباره وقوع قیامت می‌فرماید: خداوند است که آفرینش را آغاز کرده و نیز هموست که آن را باز می‌گرداند. سپس 5 صفت از اوصاف خداوند را بیان می‌کند.[47] در بخش بعدی (17 ـ 20) برای تسلّی پیامبر(صلی الله علیه وآله) و عبرت‌گیری مشرکان مکه، به داستان فرعون و ثمود اشاره می‌کند که با وجود قدرت فراوان در برابر فرمان عذاب الهی به زانو در آمدند و نابود شدند و‌به مشرکان هشدار می‌دهد که خداوند بر آنها احاطه دارد. در آیات پایانی سوره به عظمت قرآن‌مجید اشاره می‌کند.

فضیلت سوره:

فضیلت سوره:
درباره فضیلت سوره بروج نقل است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را در نماز عشا می‌خواندند[48] و به مسلمانان فرمان می‌دادند تا 4‌سوره سماوات را که بروج نیز از آنهاست در نماز عشا بخوانند.[49] جابر‌بن سمره می‌گوید: آن حضرت سوره بروج و طارق را در نماز ظهر و عصر می‌خواندند.[50] از امام صادق(علیه السلام)منقول است که بروج سوره پیامبران است و هرکس آن را در نمازهای واجب بخواند با پیامبران و رسولان و شایستگان محشور می‌شود.[51]

بَروَع بنت عَقَبَه

اشاره

بَروَع بنت عَقَبَه: از زنان مرتد
نام او به اختلاف بروع[52] و یروع[53] ثبت شده که به نظر می‌رسد این اختلاف ناشی از تصحیف باشد. نام پدرش نیز به اختلاف عقبه[54] یا عُتْبَةِ[55]بن رَبیعَه ذکر شده؛ اما درباره نسبش اطلاعی در دست نیست.
با توجه به اینکه در سنت عرب آن روز مهریه* زنان در زمان ازدواج پرداخت می‌شد[56]، اسلام آوردن زن، خسارتی برای شوهر مشرکش و ارتداد او ضرری برای همسر مسلمانش تلقی می‌شد. این امر با صلح حدیبیه (در سال 6 ق.) و پیوستن برخی از بانوان نومسلمان مکه به جمع مسلمانان در مدینه نمود بیشتری پیدا کرد.[57] خداوند با نزول آیه 10 ممتحنه/60: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِذا جاءَکُمُ المُؤمِنـتُ مُهـجِرت فَامتَحِنوهُنَّ اللّهُ اَعلَمُ بِایمـنِهِنَّ فَاِن‌عَلِمتُموهُنَّ مُؤمِنـت فَلا تَرجِعوهُنَّ اِلَی الکُفّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُم ولا هُم یَحِلّونَ لَهُنَّ وءاتوهُم ما اَنفَقوا ولا جُناحَ عَلَیکُم اَن تَنکِحوهُنَّ اِذا ءاتَیتُموهُنَّ اُجورَهُنَّ و لا تُمسِکوا بِعِصَمِ الکَوافِرِ و سـَلوا ما اَنفَقتُم و لیَسـَلوا ما اَنفَقوا...» بازپرداخت مهریه زنان مسلمانی که از شوهران کافر خود جدا شده و هجرت کرده‌اند را بر عهده مسلمانان و بازگرداندن مهریه زنان مرتد به شوهران مسلمانشان را بر عهده کافران قرار داد[58]؛ ولی چون کافران از پذیرفتن بازپرداخت مهریه زنان مرتد خودداری کردند؛[59] با نزول آیه 11 ممتحنه/60 پیامبر مأمور شد تا از طریق غنایم به دست آمده از جنگ مهریه پرداختی به زنان مرتد را به شوهرانشان بازگرداند: «و اِن فاتَکُم شَیءٌ مِن اَزوجِکُم اِلَی الکُفّارِ فَعاقَبتُم فَـاتوا الَّذینَ ذَهَبَت اَزوجُهُم مِثلَ ما اَنفَقوا...» . مفسران این آیه را در شأن‌بروع و 5 زن مرتد دیگر می‌دانند که از اسلام جدا شده، به جمع مشرکان پیوستند.[60]