گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد پنجم
بستر


بستر => خوابگاه

بُسر (بشر)[75] بن سفیان

اشاره

بُسر (بشر)[75] بن سفیان: از صحابه پیامبر و از بزرگان خزاعه[76]
درباره زندگانی وی تا سال ششم هجری اطلاعات چندانی در دست نیست. او از بزرگان قبیله خزاعه بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله)در سال ششم‌هجری طی نامه‌ای او را به دین اسلام فرا‌خواند.[77] وی با پذیرش درخواست پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مدینه به حضور آن حضرت رسید و پس از مدتی چون عزم بازگشت نزد خانواده‌اش کرد به پیشنهاد پیامبر(صلی الله علیه وآله)برای شرکت در سفر عمره همراه مسلمانان در مدینه ماند، بُسر در این سفر شرکت کرد و مأمور خرید قربانی از سوی پیامبر شد.[78] آن حضرت در میان راه او را برای خبرگیری از قریش به مکه فرستاد[79]، زیرا قریش از اسلام آوردن او خبر نداشتند.
بُسر پس از کسب اطلاع از قریش مبنی بر تدارک سازماندهی لشکری به فرماندهی خالد‌بن ولید در نزدیک مکه برای رویارویی با پیامبر و مسلمانان،[80]به نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) آمد و خبر آمادگی و تصمیم قریش را به اطلاع ایشان رساند، ازاین‌رو پیامبر(صلی الله علیه وآله) به کمک راه بلدی مسیر خود را تغییر داد تا با لشکر قریش مواجه نشود.[81] بسر در سال هشتم و در جریان فتح مکه از طرف پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سوی قبیله بنوکعب رفت تا نیروهای این قبیله را برای مقابله با قریش بسیج کند. پس از آمادگی نیرو او یکی از سه پرچمدار آن قبیله در فتح مکه شد. بسر در غزوه حُنَین* نیز پرچمدار همین قبیله بود[82] و پس از جنگ به فرمان پیامبر(صلی الله علیه وآله)، برای اسیرانی که پوشش مناسبی نداشتند از مکه لباس خرید.[83]
در سال نهم هجری که پیامبر(صلی الله علیه وآله) افرادی را برای گرفتن صدقات به سوی قبایل می‌فرستاد، بسر را مأمور جمع‌آوری صدقات بنوکعب کرد.[84] در مأموریت دیگری او مأمور جمع‌آوری صدقات خزاعه شد که پس از دریافت صدقات آنان، قبیله بنو تمیم راه را بر او بستند، ازاین‌رو پیامبر(صلی الله علیه وآله)عُیَیْنَة بن حِصْن را با 50 سوار برای یاری او و سرکوبی آنان فرستاد.[85]
بُسر در جنگ تَبوک به همراه عده‌ای دیگر، برای بسیج نیروهای بنوکعب و شرکت در جنگ[86] از سوی پیامبر مأموریت یافت و پس از آن دیگر خبری از وی در منابع دیده نمی‌شود.

بسر‌بن سفیان در شأن نزول:

بسر‌بن سفیان در شأن نزول:
برخی از مفسران ذیل آیه 67 حجّ/22 آورده‌اند که وی (قبل از مسلمان شدن) و دو تن دیگر از مشرکان نسبت به ذبح حیوانات با مسلمانان به جدال برخاسته، گفتند: آیا شما از آنچه خود می‌کشید می‌خورید؛ ولی از آنچه خداوند کشته است (مردار) نمی‌خورید؟[87] که خداوند پیامبر(صلی الله علیه وآله)را از نزاع با آنان برحذر داشت: «فَلا یُنـزِعُنَّکَ فِی‌الاَمرِ» ، هرچند بسیاری از مفسران این آیه را با توجه به ادامه آن که درباره اهل کتاب است، به یهود مربوط می‌دانند.[88]

بسمله

اشاره

بسمله: عبارتی کوتاه برای گفتن یا نوشتن «بِسمِ‌اللّه» یا «بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیمِ»
بسمله مصدری است که از آیه «بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» گرفته شده است[1] و در صورت فعلی «بَسْمَلَ» برای کار کسی که آن را گفته یا نوشته باشد[2] و به صورت اسم فاعلی «مُبَسْمِل» برای گوینده آن به کار می‌رود،[3] افزون بر این واژه بسمله در جایگاه نامی برای آیه «بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» نیز می‌نشیند؛ مانند: «البسملة آیة من الکتاب و الفاتحة» .[4] به نقل برخی واژه پژوهان، بسمله از واژه‌های عربی نوپدید است که از عرب فصیح شنیده نشده؛ اما ابن‌سکیت و مطرزی با نقل شواهدی از شعرای عرب، فصاحت و عربی اصیل بودن آن را ثابت کرده‌اند. به هر حال استفاده از این‌گونه کلمات در زبان عربی شایع است که از جمله می‌توان به «حَمْدَ لَه» برای «اَلحَمدُ لِلّهِ رَبِّ‌العــلَمین» و «حَوْقَلَه» برای «لا حول و لا قوة إلاّ باللّه» اشاره کرد.[5]
کاربرد واژه بسمله نزد مفسران و غیر آنان رایج است[6]؛ اما در میان روایتهای شیعه و سنی تنها شهید ثانی در تفسیر آیه بسمله روایتی را به صورت «لا تترک البسملة ...» نقل کرده است که درباره آن نیز این گمان وجود دارد که روایت «لاتدع بسم‌الله الرحمن الرحیم...» در عبارت شهید ثانی تغییر لفظ یافته باشد.[7] از آیه «بِسمِ اللهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» یا بسم‌الله» به صورت مختصر با واژه «تسمیه» نیز یاد می‌شود.[8] این واژه در مباحث فقهی، به ویژه بحث وجوب ذکر نام خدا در ذبح، کاربرد بیشتری دارد.[9]
همه سوره‌های قرآن جز سوره برائت با «بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» آغاز می‌شود. این آیه شریفه در آیه 30‌نمل/27 هم آمده است: «اِنَّهُ مِن سُلَیمـنَ و اِنَّهُ بِسمِ اللّهِ الرَّحمـنِ الرَّحیم» که در مجموع ذکر بسمله در قرآن به 114 مورد می‌رسد، افزون بر این، آیه «بِسمِ اللّهِ مَجرها ومُرسـها» (هود/11،41) و دسته‌ای از آیات که مربوط به ذکر نام خدا (اسم‌الله) و احکام فقهی آن است (مائده/5 4؛ انعام 6 118 ـ 119، 121، 138؛ حجّ/ 22، 28، 34، 36، 40) و آیاتی که موضوع ذکر (بقره/2، 114؛ نور/ 24، 36؛ مزمّل/73، 8 انسان/ 76، 25؛ اعلی/ 87 15)، تکریم (الرحمن/55 78)، قرائت (علق/ 96، 1) و تسبیح (واقعه/56 74،96؛ حاقّه/69 52 اعلی/87 1) با نام پروردگار را بیان کرده با بسمله مرتبط است.
آیه کریمه «و اِذا ذَکَرتَ رَبَّکَ فِی القُرءانِ وَحدَهُ ولَّوا عَلی اَدبـرِهِم نُفورا» (اسراء/17،46) درباره «بِسمِ‌اللّهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» نازل شده است. روایت است که مشرکان هنگامی که به تلاوت رسول خدا گوش فرا می‌دادند با شنیدن بسمله روی می‌گرداندند و می‌رفتند و چون پیامبر از قرائت این‌آیه فارغ می‌شد باز می‌گشتند.[10]

فضیلت بسمله:

فضیلت بسمله:
در فضیلت بسمله روایات بسیاری وارد شده است. در برخی ازاین‌روایات بسمله با کرامت‌ترین و بزرگ‌ترین آیه قرآن[11] و اسمی از اسماء اللّه شمرده شده است[12] که نزدیکی آن به اسم اعظم به سان نزدیکی سفیدی چشم به سیاهی آن[13] و کتابت زیبای آن برای تعظیم خداوند، موجب غفران و بخشش است.[14]بر پایه برخی روایات زمانی که معلم به کودکی بگوید: بگو: «بسم‌اللّه الرحمن الرحیم» و او آن را بگوید، برای معلم و کودک و پدر و مادر وی برائت و آزادی از آتش دوزخ نوشته می‌شود.[15]
گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در ابتدای هر امر کوچک و بزرگ[16] و نوشتن آن در ابتدای هر نوشته ممدوح و پسندیده است، زیرا در فرهنگ اسلامی هر کار با اهمیتی اگر با «بسم اللّه الرحمن الرحیم» آغاز نشود نافرجام و ناقص می‌ماند.[17]
این ویژگیهای قرآنی و تأکیدهای روایی در مجموع جایگاهی ممتاز و در خور برای بسمله در فرهنگ و آداب مردم رقم زده است، به گونه‌ای که «بِسمِ اللّهِ الرَحمنِ الرَحیمِ» از حیث دلالت بر اسلام، جایگاهی بعد از شهادتین دارد و از شعارهای مخصوص مسلمانان است که کارهای خود را با آن آغاز می‌کنند.[18]

تاریخچه بسمله:

تاریخچه بسمله:
چگونگی پیدایش و آغاز کتابت بسمله از اموری است که روایات تاریخی و دینی متفاوتی درباره آن وجود دارد؛ بعضی امیة‌بن ابی صلت را نخستین کسی می‌دانند که پیش از اسلام در قریش نگارش نوشته‌ها و نامه‌ها را با «باسمک اللهم» آغاز کرد.[19] نقل است که پس از اسلام پیامبر نیز به پیروی از قریش مکاتباتشان را با «باسمک اللّهم» آغاز می‌کردند و با نزول آیه «بِسمِ‌اللّهِ مَجرها ومُرسـها» (هود/11، 41) آن را به «بسم‌اللّه» تغییر دادند و پس از نزول آیه «قُلِ‌ادعوا اللّهَ اَوِ ادعُوا الرَّحمـنَ» (اسراء/17، 110) به «بسم‌اللّه الرحمن» ابتدا می‌کردند تا اینکه آیه «اِنَّهُ‌مِن سُلَیمـنَ واِنَّهُ بِسمِ اللّهِ الرَّحمـنِ الرَّحیم» (نمل/27، 30) نازل شد و نوشتن «بسم اللّه الرحمن الرحیم» در ابتدای مکاتبات آن حضرت تثبیت‌گردید[20].
البته در اینکه ترکیب جمله‌ای به صورت «بسم‌اللّه الرحمن الرحیم» از مصطلحات اسلامی است و پیش از آن در میان عرب جاهلی سابقه نداشته است جای گفت و گو نیست.[21] وقایع شعب‌ابی‌طالب پیش از هجرت[22] و صلح حدیبیه در سال ششم هجری که معروف‌ترین مورد استعمال «بسمک اللّهم» در زمان پیامبر است[23] گواه این است که پیش از اسلام در میان قریش اصطلاح «بسم اللّه الرحمن الرحیم» رایج نبوده است[24]؛ امّا چون سوره نمل/27 پیش از سوره هود/11 و اسراء/17 نازل شده است[25] صحت این قول که تا نزول این آیه، بسمله در میان مسلمانان رایج نبوده و پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز به تبع قریش مکاتباتشان را با «باسمک اللّهم» آغاز می‌کرده‌اند مورد تردید قرار می‌گیرد، افزون بر این بنابر نقل واحدی و سیوطی بسمله اولین آیه نازل شده بر پیامبر است[26] و روایات بسیاری بر وجود بسمله در ابتدای همه سوره‌ها جز برائت دلالت دارد و آن را نشان پایان یافتن سوره و آغاز سوره‌ای دیگر برای پیامبر و مسلمانان معرفی می‌کنند.[27] برخی از روایات بسمله را اول هر کتاب آسمانی[28] و برخی نیز آن را از اختصاصات پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) و حضرت سلیمان(علیه السلام)می‌داند[29]، چنان‌که آیه 30 نمل/27 استعمال بسمله را از جانب حضرت سلیمان ثابت می‌کند. مدلول این روایات با روایاتی که بسمله را اول هر کتاب آسمانی می‌داند[30] خالی از تعارض نیست، اگر چه جمع بین دو روایت به این صورت مقدور است که بسمله نازل بر سلیمان عربی و بر سایر پیامبران غیر عربی باشد، یا اینکه آغاز مکاتبات و نامه‌ها را با بسمله از اختصاصات حضرت سلیمان(علیه السلام)بدانیم.[31]
نخستین ترجمه بسمله را متعلق به سلمان فارسی دانسته‌اند. این ترجمه که به درخواست برخی از ایرانیان صورت پذیرفته عبارت است از «به نام یزدان بخشاینده بخشایند».[32]

تفسیر بسمله:

تفسیر بسمله:
آغاز امور با نام افراد برای انتساب کارها به آنان است، ازاین‌رو انسانها بعضی از کارهایشان را با نام افرادی آغاز می‌کنند که آنان را‌به بزرگی می‌شناسند و بدین وسیله امید رضایت آن بزرگ و جلب نظر او را دارند.[33] شروع قرآن با بسمله و تکرار آن در ابتدای هر سوره بدین معناست که همه احکام، دستورات، اخلاق، آداب و مواعظ بیان شده در این کتاب شریف برای خدا و از جانب او[34] و همچنین آموزشی است برای انسانها تا گفتار و کردار خود را با نام خدا آغار کنند، زیرا شروع کارها با نام خدا موجب استعانت از او و انتساب کارها به آن ذات مقدس است و بدین وسیله گفتار و کردار آدمی جنبه قدسی و الهی پیدا می‌کند و در آن برکت پدید می‌آید و ماندگار می‌شود، زیرا هر آنچه با نام خدا انجام پذیرد باطل و هالک نمی‌گردد و بهره هر چیزی از بقا و ماندگاری به میزان انتساب و ارتباط آن با وجه باقی و کریم ربوبی است. در روایت مشهور نبوی آمده است: «کل أمر ذی بال لم یبدأ فیه باسم اللّه فهو أبتر» .[35]
بنابراین آغاز کردن به بسمله متضمن برائت کار از هرگونه نفسانیت و انتساب به غیر خداست[36] و به سان نشانی برای بندگی و عبودیت خدا در کارهاست، چنان که حضرت رضا(علیه السلام)فرمود: گفتن «بسم اللّه الرحمن الرحیم» یعنی نشان می‌نهم بر خودم به نشانی از نشانه‌های خدا و این نشان همان عبادت و بندگی است.[37]
بعضی از مفسران محتمل دانسته‌اند که گفتن بسمله بدین معنا باشد که به وسیله قدرت و توانایی خدا به این کار موفق می‌شوم و اگر خداوند این توانایی را به من عطا نمی‌فرمود به انجام دادن آن موفق نمی‌شدم.[38] جمعی از مفسران مفهوم بسمله را در هر سوره متناسب با مفهوم و غایت و غرض مترتب بر همان سوره می‌دانند.[39]
بسم اللّه جار و مجرور و نیازمند عاملی است که بدان تعلق گیرد تا همراه آن معنای کاملی از عبارت فهمیده شود. در متعلَّق آن اختلاف است؛ برخی متعلَّق آن را جمله خبری می‌دانند؛ مانند: ابتدأت بسم اللّه یا جمله امری؛ مانند: اِبْدَأْ بسم اللّه. از گروهی نیز قول به اسمی بودن متعلَّق بسم‌اللّه مانند: ابتدائی بسم اللّه گزارش شده است. برخی نیز معنای بسم اللّه را «ابتدائی مستقر و ثابت بسم اللّه» و «ابتدائی بسم‌اللّه موجود و ثابت» دانسته‌اند.[40] برخی هم شاید با توجه به حدیث: «بسم اللّه یعنی أسم علی نفسی ...» متعلق آن را «اَسِمُ» دانسته‌اند.[41] ابن‌عربی متعلَّق «بسم اللّه» را «ابتداء العالم و ظهوره» می‌داند، زیرا معتقد است اسمای الهی سبب وجود عالم و مسلط برآن‌اند.[42] بعضی بسم اللّه را متعلق به سوره می‌دانند؛ مثلا در سوره حمد گفته می‌شود: بسم اللّه... الحمد للّه؛ یعنی به اسم خدای تبارک و تعالی حمد برای اوست.[43]
برخی دیگر «بسم اللّه» را متعلق به عامل محذوفی می‌دانند که به قرینه فعل متکلم که همراه «بسم اللّه» می‌آید، فهمیده می‌شود و قراین حالیه شنونده را از ذکر آن بی‌نیاز می‌سازد.[44] بعضی دیگر بسمله را از قانون جار و مجرور که نیازمند متعلق است خارج دانسته و مدعی شده‌اند که بسمله برای تبرک و حسن طالع در ابتدای افعال و اقوال می‌آید و «بسم اللّه» گفتن را مانند اللّه گفتن اشخاص برای تذکر و توجّه به خدا دانسته‌اند.[45]
باور برخی مفسران نیز این است که «باء» در بسمله بای قسم است، بر این اساس بسمله مذکور در ابتدای هر سوره برای سوگند خداوند و بندگان است؛ خداوند با بسمله بر حقانیت سوره و بر عملی‌ساختن وعده‌ها و وعیدهای مطرح شده در سوره سوگند یاد می‌کند[46] و سوگندی است از جانب بندگان بر صداقت و هماهنگی دل و زبان در آنچه که خوانده می‌شود.[47]
متعلق بسمله را هریک از موارد مذکور بدانیم در باطن خود نافی عقیده جبر و تفویض است، زیرا گوینده با گفتن بسمله از خداوند در گفتار و کردارش طلب یاری و دستگیری می‌کند.
همزه «اسم» همزه وصل است که در کلام نوشته می‌شود؛ ولی خوانده نمی‌شود[48]؛ ولی در بسمله بر‌اثر کثرت استعمال در نوشتار نیز حذف شده‌است.[49]
بعضی از روایات و تأویلات عرفانی برای بسمله اسرار و معانی پنهانی بازگو کرده است؛ از آن جمله علی‌بن‌ابراهیم قمی روایت کرده است: باء «بهاء اللّه» و سین «سناء اللّه» و میم «ملک اللّه» است.[50] میبدی و فخر‌رازی آورده‌اند که 19 حرف آیه بسمله اگر با اخلاص قرائت شود وسیله‌ای برای خلاصی و رهایی از زبانیه (فرشتگان عذاب) نوزده‌گانه جهنّم است.[51]
ملافتح‌اللّه کاشانی آمدن «اسم» بر سر کلمه «اللّه» را اشاره به این مطلب می‌داند که تبرک و استعانت به «اسم» خدای سبحان حاصل است تا چه رسد به «ذات».[52] عرفا برای هر حرفی از حروف بسمله و تقدیم و تأخیر آنها، حرکات و حتی نقطه‌های آن تأویلاتی بیان کرده‌اند.[53]
وصف شدن «اللّه» به «الرحمن الرحیم» در بسمله بدین معناست که شأن خداوند در این است که به صفت «رحمت» مشهورتر و شناخته شده‌تر از صفاتی مانند: قهر و غضب باشد[54]، به همین جهت در روایات و ادعیه عبارتهای گوناگونی بدین‌مضمون که رحمت خدا بر غضبش پیشی گرفته[55] وارد شده است و چون اسم «رحمن» مخصوص ذات باری تعالی است در بسمله بر «رحیم» مقدم شده است.[56] برخی براساس پاره‌ای از روایات بر این باورند که «رحمن» بر کثرت و وسعت دلالت می‌کند و گویای این است که رحمانیت حق بر مؤمن و کافر و بلکه بر گیتی سایه‌افکنده است و «رحیم» بر رحمت* پیوسته و دائم حق دلالت‌می‌کند که تنها شامل بندگان مؤمن خداوند است.[57]
اما برخی ذکر «الرحیم» را بعد از «الرحمن» به سبب ویژگی وزن فعیل می‌دانند که بر غریزی و ذاتی بودن صفت دلالت دارد؛ بدین معنا که در بسم‌الله الرحمن الرحیم واژه «الرحمن» تنها بر ثبوت رحمت برای خداوند دلالت دارد؛ اما واژه «الرحیم» می‌رساند که این رحمت لازمه ذات خداست.[58]
برخی بر این باورند که واژه‌های «الله» ، «الرحمن» و «الرحیم» دارای مرادفهای مناسبی در زبان فارسی نیست[59]، زیرا معمولاً واژه «اللّه» به «خدا» [60] یا «خداوند» [61] و «الرحمن الرحیم» نیز به «بخشنده مهربان» ترجمه می‌شود[62]، حال آنکه واژه «خدا» مخفف «خودآی» [63] ، «خداوند» به معنای «صاحب» [64]، «بخشنده» ترجمه «جواد» [65]و «مهربان» معادل «رئوف» است، ازاین‌رو برخی مترجمان آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» را به نام «اللّهِ رحمانِ رحیم» ترجمه کرده‌اند.[66]

جزئیت بسمله در سوره :

جزئیت بسمله در سوره :
دیر زمانی است که بر سر جزو سوره بودن بسمله، میان مسلمانان اختلاف است؛ شیعه امامیه به اتفاق بسمله را در هر سوره جزو سوره و نخستین آیه آن می‌داند[67] و بر همین باورند کسانی مانند ابن‌عباس و اهل مکه؛ مانند ابن‌کثیر، و اهل کوفه؛ مانند عاصم، کسائی و دیگر کوفیان جز حمزه، و همچنین این قول از ابوهریره و صغار صحابه چون ابن‌عمر، ابن‌زید و تابعین مانند عطاء، طاووس، سعید‌بن جبیر، مکحول، زهری و نیز از اسحاق‌بن راهویه و ثوری و ابوعبید قاسم‌بن سلام نقل شده است. فخر‌رازی[68] نیز با اختیار این نظر آن را به قرّای مکه و کوفه و بیشتر فقهای حجاز‌و ابن‌مبارک و ثوری نسبت داده است و جلال‌الدین سیوطی مدعی تواتر معنوی روایات دال بر این قول‌است.[69]
ابوحنیفه[70] و مالک و جمعی از قراء مانند ابوعمرو، یعقوب و حمزه بسمله را جزو هیچ سوره‌ای نمی‌دانند[71] و آن را آیه‌ای مستقل از سوره*ها می‌دانند که برای تیمن و تبرک و برای بیان‌ابتدای سوره‌ها و جدا کردن دو سوره نازل شده‌است.[72] برای احمد در این مسئله دو قول نقل شده است: 1. نخستین آیه هر سوره و ترک آن در قرآن برابر با ترک 113 آیه است.[73] 2. تنها در سوره حمد جزو سوره است و در سوره‌های دیگر جزو سوره نیست.[74] به نظر شافعی بسمله نخستین آیه سوره حمد است؛ امّا برای سایر سوره‌ها دو قول از او نقل شده است: 1. آیه‌ای از هر سوره است. 2 جزو نخستین آیه هر سوره است که همراه ما بعدش یک آیه محسوب می‌گردد.[75]
قائلان به جزئیت بسمله بر مدعای خود دلایلی اقامه کرده‌اند: 1. احادیث متعددی از اهل‌بیت و از طریق اهل سنت بر جزئیت بسمله دلالت دارد.[76]روایات امامیه در این زمینه بسیار است که از جمله آنها پاسخ امام‌باقر(علیه السلام) به نامه یحیی‌بن ابی عمران است که امام(علیه السلام)تأکید می‌کند: بسمله باید افزون بر سوره حمد همراه سوره‌ای که بعد از آن در نماز خوانده می‌شود قرائت گردد.[77] البته در میان روایات شیعه، روایات معارضی هم وجود دارد که برخی آن را بر تقیه حمل کرده‌اند.[78] از طریق اهل سنت نیز روایات متعددی بر جزئیت بسمله دلالت دارد؛ سعید‌بن جبیر از ابن‌عباس روایت می‌کند که مسلمانان با نزول «بسم اللّه الرحمن الرحیم» می‌دانستند که سوره پیشین پایان یافته است[79]؛ همچنین انس‌بن مالک روایت می‌کند که پیامبر فرمود: هم‌اکنون سوره‌ای بر من نازل شد و فرمود: «بسم اللّه الرحمن الرحیم إنّا أَعطَینـکَ الکَوثَر...» . (کوثر/ 108، 1)[80]
آیة الله خوئی معتقد است روایات معارض اهل سنت که صریحاً بر عدم جزئیت بسمله دلالت دارد تنها دو روایت است: یکی روایت قتاده از انس‌بن مالک که می‌گوید: پشت سر رسول خدا و ابوبکر و عمر و عثمان نماز خواندم و نشنیدم هیچ یک از آنها «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را قرائت کنند و دیگری روایت یزید‌بن عبداللّه‌بن مغفل است که همین مطلب را از پدرش نقل می‌کند[81] و این دو روایت را نیز به دلیل مخالفت با روایات حتی روایات متواتر منقول از اهل سنت و سیره مشهور مسلمین که در نماز بسمله را قرائت می‌کنند قابل قبول نمی‌داند، افزون بر اینکه چنان که گذشت از انس‌بن مالک روایتی دال بر جزئیت بسمله نیز وارد شده است.[82] 2. دلیل دیگری که بر جزئیت بسمله دلالت دارد سیره مسلمانان است، زیرا سیره مسلمانان از ابتدا بر این پایه استوار شده که در آغاز همه سوره‌های قرآن جز برائت بسمله را قرائت کنند و به تواتر ثابت شده است که پیامبر نیز قرائت می‌فرموده‌اند و اگر بسمله جزو قرآن نبود بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)لازم بود که بر این امر تصریح فرمایند تا سبب گمراهی مسلمانان نگردد.[83] 3. آخرین دلیل اینکه مصاحف صحابه و تابعین مشتمل بر بسمله بوده است و اگر بسمله جزو قرآن نبود آنها آن را در ابتدای سوره‌ها ثبت نمی‌کردند، زیرا اهتمام تام صحابه بر پاسداشت قرآن مانع از آن بود که چیزی غیر از قرآن در مصاحف ثبت گردد، چنان که از کتابت بسمله در ابتدای سوره برائت پرهیز می‌کردند.[84]
قائلان به عدم جزئیت نیز افزون بر تمسک به روایاتی در این باب، تواتر را تنها طریق اثبات قرآن دانسته و بیان کرده‌اند که این اختلافات در جزئیت و عدم جزئیت بسمله خود گواهی است بر اینکه بسمله جزو قرآن نیست.[85]
البته قائلین به جزئیت، عدم تواتر را درباره جزئیت بسمله نپذیرفته و معتقدند که روایات متواتری جزئیت را ثابت می‌کند.[86]
در بحث تعلق بسمله به سوره در بعضی از کتب تفسیری و علوم قرآنی بحثی مستقل درباره سوره حمد مطرح شده است و ادلّه خاصی بر جزئیت بسمله برای سوره حمد بیان کرده‌اند[87] که از آن جمله به روایاتی که در تفسیر آیه «ولَقَد ءاتَینـکَ سَبعـًا مِنَ المَثانی» (حجر/15، 87) آمده تمسک شده است.[88] شیخ طوسی از ابن‌مسلم نقل می‌کند که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ این پرسش که آیا «بسم‌اللّه الرحمن الرحیم» جزو «سبع المثانی» (سوره حمد) است می‌فرماید: آری، با فضیلت‌ترین آیه آن است.[89] ابوعمرو دانی می‌نویسد: همه صحابه و تابعان و فقهای بعد از آنان که به خواندن حمد در نماز واجب نظر داده‌اند و نیز پیشوایان شهرهای مکه و دیگر شهرها بسمله را جزئی از سوره حمد دانسته‌اند.[90]
افزون بر این در میان قراء و مفسران نظرهای دیگری نیز مطرح شده است که مجموع آراء در مسئله تعلق یا عدم تعلق بسمله به سوره در یک جمع‌بندی به 10 قول می‌رسد که عبارت است از: 1. بسمله جزو هیچ سوره‌ای نیست. 2. نخستین آیه هر سوره است، جز سوره برائت. 3. تنها آیه‌ای از فاتحه است؛ نه سایر سور. 4. فقط جزئی از نخستین آیه سوره فاتحه است. 5 آیه مستقلی است که برای بیان ابتدای سور و ایجاد فاصله بین آنها نازل شده است و جزو سوره نیست. 6 دانستن یا ندانستن آن از قرآن هر دو جایز است. 7. جزئی از نخستین آیه همه سوره‌هاست. 8 نخستین آیه فاتحه و جزئی از آیه اول سایر سوره‌هاست. 9 جزو آیه نخست سوره فاتحه و آیه اول سایر سور‌است. 10. آیه مستقلی است که بارها نازل شده است.[91]
نظریه جزئیت بسمله برای سوره‌ها افزون بر آثاری که در قرائت قرآن دارد احکام و آثار فقهی مهمی بر آن مترتب است که فقهای امامیه در تألیفات خود بدان متذکر شده‌اند. = همین مقاله: احکام فقهی بسمله)

قرائت بسمله:

قرائت بسمله:
پیرو اختلافی که در بحث جزئیت بسمله مطرح شد، قرائت بسمله در قرآن نیز مورد اختلاف واقع شده است. زمینه بروز اختلاف جایی است که دو یا چند سوره از قرآن به صورت پیوسته و ممتد قرائت گردد. در این صورت قائلین به جزئیت بسمله همه سوره‌ها را با «بسم‌اللّه الرحمن الرحیم» آغاز می‌کنند[92]؛ امّا کسانی که بسمله را جزو سوره نمی‌دانند تنها در قرائت اولین سوره بر ابتدای به بسمله اتفاق نظر دارند؛ ولی در بین دو سوره بعضی مانند عاصم، ابن‌کثیر و کسائی برای تبعیت از خط مصحف و تبرک با بسمله بین دو سوره ـ جز بین دو سوره انفال و برائت ـ فاصله ایجاد می‌کنند و بعضی برای اینکه پایان سوره نخست و آغاز سوره دوم معلوم‌گردد میان دو سوره سَکْت می‌کنند و گروهی مانند حمزه، خلف، یعقوب، و یزیدی دو سوره را به‌هم وصل می‌کنند.[93]
در خصوص مواضع چهارگانه بین سوره‌های: مدثّر و قیامت، انفطار و مطفّفین، فجر و لاأقسم، و عصر و همزه، به جهت قبح و کراهتی که در صورت وصل دو سوره به هم در لفظ آنها پدید می‌آید، قائلان به سکت با گفتن بسمله و قائلان به وصل با سکت بین دو سوره فاصله ایجاد می‌کنند.[94] البته کسانی مانند فارس‌بن‌احمد تفاوتی میان مواضع مذکور و سایر موارد نمی‌دانند.[95] هنگامی که بین دو سوره با بسمله فاصله ایجاد می‌شود، برای قرائت بسمله 4 حالت متصور است: 1. وقف بر ما‌قبل بسمله و وصل بسمله به آیه بعد. 2 وصل بسمله به ما‌قبل و به آیه ما‌بعد آن. 3. وقف بر ما‌قبل بسمله و قطع بسمله از آیه ما‌بعد. 4. وصل بسمله به ما‌قبل و قطع آن از آیه ما‌بعد.
وجوه چهارگانه مذکور در صورت ذکر «استعاذه» پیش از بسمله جایز است. در غیر این صورت چون بسمله برای اوائل سور است نه اواخر آنها قسم چهارم جایز نیست.[96]
هرگاه قرائت از اواسط سور ـ جز سوره برائت ـ آغاز شود همه قراء ابتدای به بسمله را جایز می‌دانند؛ ولی در سوره برائت تنها بعضی جایز دانسته‌اند.[97]

احکام فقهی بسمله:

احکام فقهی بسمله:
در کتب فقهی احکام مختلفی درباره قرآن بیان شده است که از جمله می‌توان به حرمت مسّ قرآن بدون وضو[98]، حرمت مسّ آن برای جنب[99] و حرمت نوشتن قرآن بامرکب نجس[100] و... اشاره کرد. این احکام همگی عام و شامل تمامی آیات قرآن از جمله «بسم اللّه الرحمن الرحیم» است، افزون بر این، آیه شریفه بسمله به تنهایی موضوع احکام اختصاصی و متنوع در فقه است که با مراجعه به منابع فقهی و تفسیری احکام ذیل را می‌توان برشمرد:
آیات شریفه «فَاذکُرُوا اسمَ اللّهِ عَلَیها» (حجّ/22 36)، «فَکُلُوا مِمّا ذُکِرَ اسمُ اللّهِ عَلَیهِ» (انعام/6 118) و «ولا تَأکُلوا مِمّا لَم یُذکَرِ اسمُ اللّهِ عَلَیهِ» (انعام/6 112) بر وجوب تسمیه هنگام ذبح و حرمت خوردن از ذبیحه‌ای که هنگام ذبح آن عمداً بسم‌اللّه گفته نشده باشد دلالت دارد[101]؛ همچنین از این آیات وجوب تسمیه در هنگام تیراندازی برای شکار و فرستادن سگ شکاری برای صید استفاده می‌شود. امامیه، ابوحنیفه و ثوری افزون بر اتفاق بر این آرا، ترک تسمیه را در صورت فراموشی موجب حرمت ذبیحه نمی‌دانند؛ امّا شعبی، داود و ابوثور تسمیه را شرط حلیت ذبیحه و ترک آن را از روی عمد یا فراموشی سبب حرمت ذبیحه می‌دانند؛ ولی شافعی چون نظر به استحباب تسمیه دارد ترک آن را سبب حرمت ذبیحه نمی‌شمرد.[102]
آلوسی ذکر بسمله را در ابتدای کارهای حرام و مکروه، به ترتیب دارای حرمت و کراهت و با قصد استخفاف هر دو صورت را حرام و موجب کفر می‌داند.[103]
قرائت بسمله در نماز نیز دارای احکامی متفاوت در بین مذاهب اسلامی است؛ امامیه ترک بسمله را در نماز جایز نمی‌دانند و جهر (بلند‌خواندن) به آن را در نمازهای جهری واجب و در نمازهای اخفاتی مستحب می‌دانند. شافعی نیز ترک بسمله را جایز نمی‌داند و به وجوب جهر به آن در نمازهای جهری قائل است؛ ولی جهر به آن را در نمازهای اخفاتی مستحب نمی‌داند. احمد‌بن حنبل نیز بسمله را در نمازْ واجب می‌داند؛ ولی جهر به آن را جایز نمی‌داند. ابوحنیفه ترک آن را در نماز جایز می‌داند و در صورت قرائت قائل به اخفات (آهسته خواندن) است و به نظر مالک قرائت بسمله در نماز مکروه است، جز در ماه رمضان که می‌توان آن را تبرکاً بین دو سوره قرائت کرد، بدون اینکه در ابتدای سوره فاتحه آورده شود. ابن‌منذر از برخی تابعان و مفسران نخستین چون عطاء، طاووس، مجاهد و سعید‌بن جبیر قول به جهر بسمله را گزارش کرده و برای ابن‌عمر نیز این نظر روایت شده است؛ امّا از فقهای نخستین سفیان ثوری، اوزاعی و ابوعبیده به اخفات بسمله‌در نماز معتقد بوده‌اند.[104] از اهل سنّت در این رابطه روایاتی وارد شده است که بخشی از آن بر قرائت نکردن بسمله در نماز نیز دلالت دارد[105]؛ از جمله روایاتی که مشخصاً بر اخفات بسمله دلالت دارد روایت انس‌بن مالک است که می‌گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله)، ابوبکر و عمر، بسمله را در قرائت به جهر نمی‌خواندند[106] که البته نقلهای این روایت مختلف است؛ در برخی نقلها آمده است آنان اصلا بسمله را نمی‌خواندند و‌در برخی دیگر آمده است که انس می‌گوید: من بسمله را از آنان نشنیدم.[107]
برای اثبات جهر به بسمله در نماز، نیز به روایات بسیاری از طریق شیعه و سنی می‌توان تمسک کرد. در روایات امامیه به دلالت اخبار مستفیضه جهر به بسمله یکی از 5 علامت مؤمن است.[108] فقهای امامیه تنها در نماز احتیاط و در رکعات سوم و چهارم نماز که نمازگزار به جای تسبیحات حمد قرائت می‌کند به اخفات بسمله فتوا داده‌اند.[109]
در روایات اهل سنّت، بیهقی از ابوهریره روایت کرده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) بسم الله را در نماز بلند می‌خواند.[110] سیوطی از حکم‌بن عمیر این‌گونه روایت می‌کند: پشت سر پیامبر(صلی الله علیه وآله)نماز گزاردم و پیامبر در نمازهای صبح، شب‌هنگام و نماز جمعه «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را به جهر می‌خواندند.[111] بیهقی بلند خواندن آن را از ابن‌عباس[112]، عمر، ابن‌عمر[113] و ابن‌زبیر[114] روایت کرده است. بر اساس روایتی عمرو‌بن سعید‌بن عاص را در مدینه، اولین کسی می‌داند که بسمله را به اخفات خوانده است.[115] فخر رازی جهر به بسم‌الله را سنّت می‌داند و در ضمن ادلّه شش‌گانه‌اش بر این مطلب می‌گوید: «بلند خواندن بسم الله مذهب علی(علیه السلام) است» و این قوی‌ترین دلیلی است که هیچ یک از سخنان مخالفان آن، نمی‌تواند دل انسان را نگران کند. همو در ادامه سخنانش می‌نویسد: به تواتر ثابت شده است که علی بسم‌الله را بلند می‌خواند و هیچ اختلافی در آن نیست و هرکس در دینش به علی اقتدا کند هدایت شده است، زیرا پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمودند: بار خدایا به هر سو علی گردید حق را با او بگردان. وی در پاسخ دو روایت که از انس‌بن مالک و ابن‌مغفل بر خلاف این نظر نقل شده است می‌گوید: روایت انس در نقلهای مختلف مضطرب و متناقض است، افزون بر این در دَوَران بین قول و روش علی با نظر انس و ابن‌مغفل قطعاً پیروی از نظر و روش علی(علیه السلام) اولی است، زیرا هرکس در دینش علی را امام خود قرار دهد یقیناً به دستگیره‌محکم الهی چنگ زده است.[116]
چنان‌که گذشت نظریه جزئیت بسمله برای سوره‌ها متضمن پیامدها و آثاری در مباحث گوناگون فقهی است که برخی از آنها در فقه شیعه عبارت است از: 1. بنابر مشهور هنگام قرائت هر سوره‌ای باید قصد بسمله همان سوره را کرد[117] و در نماز بعد از قصد بسمله سوره‌ای خاص قرائت سوره‌ای دیگر جایز نیست.[118] 2. در سوره‌های جحد و توحید پس از قرائت بسمله[119] و در سوره‌های دیگر اگر با احتساب بسمله نصف سوره قرائت شده باشد عدول از آنها جایز نیست.[120] 3 در نماز آیات، بسمله یک آیه به شمار می‌آید و رکوع بعد از آن جایز است.[121] 4. جزو 7 آیه‌ای که قرائت بیشتر از آن برای جنب مکروه است محسوب می‌گردد[122] و به قصد سوره‌های عزائم قرائت آن بر جنب و حائض حرام است.[123]