گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و پنجم
سوره فُصِّلَت




حرص و طمع انسانهاي کمظرفیت
49 لایَسْأَمُالاِْنْسانُ مِنْدُعاءِالْخَیْرِ وَ اِنْمَسَّهُالشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوطٌ
انسان هرگز از تقاضاي نیکی ( و نعمت ) خسته نمیشود و هرگاه شر و بدي به او رسد مأیوس و نومید میگردد .
گاه بهمعنی خواندن کسیاست و گاه بهمعنی طلبکردن چیزي است و درآیه مورد بحث بهمعنی دوم میباشد، بنابراین « دُعاء »
. « لایَسْاَمُ الاِْنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَیْرِ: یعنی انسان از طلب و تقاضاي نیکیها هرگز ملول و خسته نمیشود »
به یک معنی است ، یعنی انسان نومید ، یا دو معنی مختلف دارد و تفاوت میان این دو « قَنُوط » و « یَئُوس » در اینکه
چیست ، در میان مفسران گفتگو است .
در قرآن مجید به دست میآید ، این است که یَأْس و قُنُوط تقریبا در یک « قُنُوط » و « یَأْس » ولی آنچه از موارد استعمال واژه
معنی به کار میرود ، مثلاً در داستان یوسف میخوانیم که یعقوب فرزندان خود را از یأس از رحمت الهی برحذر داشت ، در
حالیکه آنها در مورد پیدا کردن یوسف هم قلبا مأیوس بودند و هم نشانههاي یأس را ظاهر کرده بودند ( 87 / یوسف ) .
12 ) سوره فُصِّلَت )
و در مورد قُنُوط در داستان بشارت فرزند به ابراهیم میخوانیم که او از این مسأله اظهار تعجب کرد ، اما فرشتگان به او
55 / حجر ) . ) « بَشَّرْناكَ بِالْحَقِّ فَلا تَکُنْ مِنَ الْقانِطینَ : ما تو را به حق بشارت دادیم ، بنابراین مأیوس نباش » : گفتند
اي است که قلبش به نور معرفت الهی و ایمان پروردگار و احساس مسؤولیت در روز « انسان تربیتنایافته » منظور از انسان در اینجا
جزا روشن نشده ، انسانهایی که بر اثر جهانبینیهاي غلط در محدوده عالم ماده گرفتارند و روح بلندي که ماوراي آن را
ببیند و ارزشهاي والاي انسانی را بنگرد ، ندارند .
آري آنها به هنگام اقبال دنیا مسرور و مغرورند و بههنگام ادبار
( جزء بیست و پنجم ( 13
دنیا مغموم و مأیوسند ، نه پناهگاهی دارند که به آنها پناه دهد و نه چراغ فروزانی که نور امید بر قلب آنها بپاشد .
صفحه 12 از 61
50 وَ لَئِنْ اَذَقْناهُ رَحْمَ ۀً مِنّا مِنْ بَعْدِ ضَ رّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هذا لی وَ ما اَظُنُّ السّاعَۀَ قائِمَ ۀً وَ لَئِنْ رُجِعْتُ اِلی رَبّی اِنَّ لی عِنْدَهُ لَلْحُسْنی
فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بِما عَمِلُوا وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنْ عَذابٍ غَلیظٍ
و هرگاهاورا رحمتیازسوي خود بعداز ناراحتی بچشانیم، میگوید : این به خاطر شایستگی و استحقاق من بوده و گمان نمیکنم
قیامت بر پا شود ( و به فرض که قیامتی باشد ) هرگاه به سوي پروردگارم بازگردم ، براي من نزد او پاداشهاي نیک است، ما
کافران را از اعمالی که انجام دادهاند ( به زودي ) آگاه خواهیم کرد و عذاب شدید به آنها میچشانیم .
به معنی عذاب شدید و متراکم است . « عَذابٍ غَلیظٍ »
14 ) سوره فُصِّلَت )
این بینواي مغرور فراموش میکند که اگر لطف خدا نبود ، بهجاي این نعمت باید گرفتار بلا شود و همچون قارون مستکبر که وقتی
نه » : خداوند براي آزمایش او ثروت زیادي به وي بخشید و به او گفتند : تو هم نیکی کن آنگونه که خدا بر تو روا داشته ، گفت
قال اِنَّما اُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدي ) ( 78 / قصص ) . ) « ، من هر چه دارم بر اثر علم و دانش و لیاقت ذاتی خودم دارم
من باور ندارم قیامتی در کار » : در دنباله آیه میافزاید : این غرور سرانجام او را به انکار آخرت میکشاند و میگوید
وَ ما اَظُنُّ السّاعَۀَ قائِمَۀً ) . ) « باشد
و به فرض که قیامتی در کار باشد ، هرگاه من بهسوي پروردگارم بازگردم ، پاداشهاي نیک و مواهب بسیار از براي من نزد او »
خدایی که در دنیا مرا اینچنین گرامی داشته ، حتما در آخرت بهتر از این پذیرایی خواهد کرد ( وَ ، « آماده است
لَئِنْ رُجِعْتُ اِلی رَبّی اِنَّ لی عِنْدَهُ لَلْحُسْنی ) .
( جزء بیست و پنجم ( 15
51 وَ اِذا اَنْعَمْنا عَلَی الاِْنْسانِ اَعْرَضَ وَنَا بِجانِبِه وَ اِذا مَسَّهُالشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ
و هرگاه نعمتی بهانسان دهیم ، روي میگرداند و با حال تکبر از حق دور میشود ، ولی هرگاه مختصر ناراحتی بهاو رسد،
تقاضايفراوان و مستمر ( برايبرطرفشدن آن ) دارد.
پهلو ) پشت سر آن قرارگیرد ، کنایهاز ) « جانِب » به معنی دور شدن میباشد و هنگامی که « نَأْي » از ماده « نَآ »
تکبر و غرور است، چون آدمهاي متکبر صورت خود را برمیگردانند و با بیاعتنایی دور میشوند .
به معنی پهن در مقابل طویل است و عرب این دو تعبیر را در مورد کثرت و زیادي بهکار میبرد . « عَریض »
وَ اِذا مَسَّ الاِْنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِه اَوْ قاعِدا اَوْ قائِما فَلَمّا کَشَ فْنا عَنْهُ ضُ رَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ » : شبیه همین معنی در سوره یونس آمده است
یَدْعُنا اِلی ضُرٍّ مَسَّهُ کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما
16 ) سوره فُصِّلَت )
کانُوا یَعْمَلُونَ : هنگامی که به انسان مختصر زیانی برسد ما را در همه حال میخواند ، در حالی که به پهلو خوابیده ، یا نشسته یا
ایستاده است ، اما هنگامی که ناراحتی او را برطرف سازیم ، چنان میرود که گویی هرگز ما را براي حل مشکلی نخوانده ،
12 / یونس). ) « اینگونه براي اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است
مغرور » و « حریص » آري چنین است ، انسان فاقد ایمان و تقوا که دائما به این حالات گرفتار است ، به هنگام روي آوردن نعمتها
. « پر جزع » ونومیدو « مأیوس » و بههنگامپشتکردننعمتها « فراموشکار » و «
ولی درمقابل، مردان حق و پیروان راستین مکتب انبیا ، آنچنان پر ظرفیت و پرمایهاند ، که نه روي آوردن نعمتها آنها را
رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللّهِ : » دگرگون میسازد و نه ادبار دنیا ، ضعیف و ناتوان و مأیوس ، آنها به مصداق
آنها فلسفه تلخیها و شیرینیهاي زندگی را ، « سودمندترین تجارتها و پرفایدهترین درآمدها ، آنها را از یاد خدا غافل نمیسازد
صفحه 13 از 61
بهخوبی میدانند ، آنها میدانند که گاه تلخیها زنگ بیدارباش است و شیرینیها آزمایش و امتحان الهی .
گاه تلخیها مجازات غفلتها است و نعمتها براي برانگیختن حس شکرگزاري بندگان .
( جزء بیست و پنجم ( 17
شده ، که مفهومش این است با مختصر رو آوردن دنیا یا زوال نعمتها « مَسَّهُ » و « اَذَقْنا » قابلتوجه اینکه در آیات فوق تعبیر به
، وضع این افراد کممایه دگرگون میشود و راه غرور ، یا نومیدي و یأس را پیش میگیرند ، آنها چنان کوتاه فکر و
. « با غورهاي ترش میشوند و با مویزي شیرین » : ضعیفند که طبق ضربالمثل معروف
آري یکی از مهمترین آثار ایمان به خدا همان وسعت روح و بلندي افق فکر و شرح صدر و آمادگی مقابله با مشکلات و مصائب
و مبارزه با هیجانات نامطلوب نعمتها است .
نکته :
18 ) سوره فُصِّلَت )
اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ : هنگامیکه » : در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه : در آیات مورد بحث خواندیم
. « به انسان شر و ناراحتی برسد ، دعاي عریض و مستمر دارد
) « وَ اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ کانَ یَؤُسا: هنگامی که بدي به او برسد ، مأیوس میشود » : ولی در آیه 83 اسراء آمده است
همین مضمون در آیات مورد بحث نیز آمده بود ) .
سؤال این است : دعاي مستمر و کثیر دلیل بر امیدواري است ، درحالی که در آیه دیگر میگوید: اونومیدمیشود .
تقاضایی از خداوند نیست ، بلکه جزع و فزع فراوان است ، شاهد این سخن « فَذُو دُعاءٍ عَریضٍ » این احتمال وجود دارد که منظور از
اِنَّ الاِْنْسانَ خُلِقَ هَلُوعا اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعا : انسان حریص آفریده شده ، هنگامی که » : آیه 20 سوره معارج است که میفرماید
. « ناراحتی به او رسد ، بسیار جزع و فزع میکند
یا اینکه این دو حالت ، در دو مرحله به اینگونه افراد کمظرفیت دست میدهد ، در ابتدا شروع بهدعا و تقاضايزیاد از پیر و پیغمبر
میکنند و فریاد و جزع و فزع سر میدهند ، اما چیزي نمیگذرد که حالت یأس سراسر وجود آنهارا فراگرفته، مأیوس و خاموش
میشوند .
( جزء بیست و پنجم ( 19
نشانههاي حق در جهان بزرگ و کوچک
53 سَنُریهِمْ ایاتِنا فِی الاْفاقِ وَ فی اَنْفُسِهِمْ حَتّی یَتَبَیَّنَ لَهُمْاَنَّهُالْحَقُّ اَوَلَمْیَکْفِبِرَبِّکَاَنَّهُعَلی کُلِّ شَیْءٍ شَهیدٌ
بهزودي نشانههاي خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم، تا آشکار گردد که او حق
است،آیاکافینیستکهاو برهمهچیزشاهد وگواهاست.
همچون آفرینش خورشید و ماه و ستارگان با نظام دقیقی که بر آنها حاکم است و آفرینش انواع جانداران و « آیات آفاقی »
گیاهان و کوهها و دریاها با عجایب و شگفتیهاي بیشمارش و موجودات گوناگون اسرار آمیزش ، که هر زمان اسرار تازهاي از
خلقت آنها کشف میشود ، هر یک آیه و نشانه است بر حقانیت ذات پاك او .
20 ) سوره فُصِّلَت )
همچون آفرینش دستگاههاي مختلف جسم انسان و نظامی که بر ساختمان حیرتانگیز مغز و حرکات منظم قلب و « آیات انفسی »
عروق و بافتها و استخوانها و انعقاد نطفه و پرورش جنین در رحممادران و از آنبالاتر اسرار و شگفتیهاي روح انسان
صفحه 14 از 61
میباشد ، که هر گوشهاي از آن کتابی است از معرفت پروردگار و خالق جهان .
فعل » که « سَنُریهِمْ » درست است که این آیات قبلاً به اندازه کافی از سوي پروردگار ارائه شده ، اما با توجه به جمله
و دلیل بر استمرار است ، این ارائه بهطور مستمر ادامه دارد و اگر انسان صدها هزار سال نیز عمر کند ، هر زمان « مضارع
کشف تازه و ارائه جدیدي از آیات الهی خواهد داشت ، چراکه اسرار این جهان پایانپذیر نیست .
تمام کتابهاي علوم طبیعی و انسانشناسی در تمام ابعادش (علم تشریح ، فیزیولوژي ، روانشناسی،روانکاوي) و علوم مربوط به
شناخت گیاهان و حیوانات و مواد آلی طبیعت و هیئت و غیر آن ، در حقیقت همه کتب توحید و معرفۀاللّه هستند ، چرا که عموما
پرده از روي اسرار شگفتانگیزي برمیدارند که بیانگر علم و حکمت و قدرت بیپایان آفریننده اصلی این جهان است .
( جزء بیست و پنجم ( 21
گاه یکی از این علوم ، بلکه یک رشته از دهها رشته از یکی از این علوم ، تمام عمر یک دانشمند را به خود اختصاص میدهد و در
افسوس که هنوز از این رشته چیزي نمیدانم و آنچه تا به حال دانستهام ، مرا به عمق نادانیم رهنمون » : پایان میگوید
. « گردیده
پایان سوره فُصِّلَت
22 ) سوره فُصِّلَت )
سوره