گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و پنجم
سوره شُوري




سوره شُوري
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 حمآ
حم
2 عآسآقآ
عسق
روبرو میشویم ، حروف مقطعهاي که در یکی از مفصلترین اشکال منعکس شده ، یعنی پنج « حروف مقطعه » باز در این سوره با
حرف ( حمآ ، عآسآقآ ) .
در آغاز هفت سوره قرآن مجید است ( سورههاي مؤمن ، فصلت ، شوري ، زخرف ، دخان ، جاثیه ، احقاف ) منتها در « حمآ »
نیز بر آن افزوده شده است . « عآسآقآ » خصوص سوره شوري
درباره تفسیر حروف مقطعه قرآن سخن بسیار گفته شده و هر یک
( جزء بیست و پنجم ( 23
از مفسران در این زمینه بحثهاي فراوانی دارند و به گفته مفسر بزرگ مرحوم طبرسی ، یازده تفسیر براي حروف مقطعه قرآن شده
آوردهایم ، از جمله « مریم » و « اعراف » ، « آلعمران » ، « بقره » است که قسمتهاي قابل توجه آن را ما قبلاً در آغاز سورههاي
براي خاموش ساختن کفار و جلب توجه مردم به محتواي قرآن بوده ، زیرا مشرکان لجوج مخصوصا به « حروف مقطعه » اینکه
یکدیگر توصیه کرده بودند ، هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله قرآن میخواند کسی گوش به آن فرا ندهد و با ایجاد سر و صدا و
صفحه 15 از 61
غوغا نگذارند صداي پیامبر صلیاللهعلیهوآله به گوش مردم برسد ، لذا خداوند در آغاز بسیاري از سورههاي قرآن ( 29 سوره )
حروف مقطعه را که مطلب نوظهوري بوده و جلب توجه میکرده ، قرار داده است .
تفسیر دیگري این است که ، این حروف ممکن است اشارات و رموزي براي نامهاي خدا و نعمتهاي او و مسائل دیگر باشد ، فی
را به « ق» را به قدوس و « س» ، را به علیم « ع» ، را به مجید « م» ، را اشاره به رحمن « ح » المثل در سوره مورد بحث ، سوره شوري
( قاهر دانستهاند .( 1
24 ) سوره شُوري )
گر چه بعضی به این سخن ایراد کردهاند ، که اگر منظور از رموز این است که دیگري آگاه نشود ، این معنی در حروف مقطعه
صادق نیست ، چراکه این نامهاي بزرگ خدا در آیات دیگر با صراحت آمده ، ولی باید توجه داشت که اشارات و رموز همیشه
براي محرمانه ماندن مطالب نیست ، بلکه گاه جنبه علامت اختصاري دارد ، این معنی در گذشته وجود داشته و در عصر ما نیز بسیار
گسترش پیدا کرده است ، بهطوري که نامهاي بسیاري از مؤسسات و تشکیلات بزرگ بهصورت حروف مقطعه است ، که هر کدام
را از آغاز یک کلمه انتخاب نموده ، سپس با هم تلفیق کردهاند .
3 کَذلِکَ یُوحی اِلَیْکَ وَ اِلَی الَّذینَ مِنْ قَبْلِکَ اللّهُ الْعَزیزُ الْحَکیمُ
جلد 9 صفحه 5822 به نقل از امام صادق . « تفسیر قرطبی » -1
( جزء بیست و پنجم ( 25
اینگونه خداوندعزیز و حکیم به تو و پیامبرانی که قبل از تو بودند ، وحی میکند .
بعد از حروف مقطعه ، طبق معمول سخن از وحی و قرآن شروع میشود .
اشاره به محتواي این سوره و مطالب بلند و والاي آن است . « کَذلِکَ » در حقیقت
سرچشمه وحی همه جا یکی است و آن علم و قدرت پروردگار است و محتواي وحی نیز در اصول و کلیات نسبت به تمام
پیامبران یکی است ، هر چند در خصوصیات آن برحسب نیاز زمان و مسیر تکاملی انسانها تغییراتی رخ
میدهد .
لارْضِ وَ هُوَالْعَلِیُّ الْعَظیمُ 􀂟 4 لَهُ مافِیالسَّمواتِ وَ ما فِیا
آنچهدر آسمانها و آنچه در زمین است ، از آن اوست و او بلند مرتبه و بزرگ است .
او که چهارمین و پنجمین اوصاف او در این آیات است ، اشاره به این است که او هیچگونه نیاز و حاجتی « عظمت » و « علو مقام »
به اطاعت و بندگی بندگان ندارد و اگر برنامههایی براي آنان تنظیم کرده و از طریق وحی فرستاده است ، تنها
براي این است که بر بندگان، جودي کند .
26 ) سوره شُوري )
نزدیکاستآسمانها متلاشیشوند
لارْضِ اَلا اِنَّ اللّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ 􀂟 5 تَکادُالسَّمواتُیَتَفَطَّرْنَمِنْفَوْقِهِنَوَالْمَلائِکَۀُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِیا
نزدیکاست آسمانها (بهخاطر نسبتهاي نارواي مشرکان) ازبالامتلاشیشوند،فرشتگانپیوستهتسبیحوحمد پروردگار خود را به
جا میآورند و براي کسانی که در زمین هستند استغفار میکنند ، آگاه باشید خداوند آمرزنده و مهربان است .
در اصل به معنی شکاف از طول است . « فَطر » از ماده « یَتَفَطَّرْنَ »
( جزء بیست و پنجم ( 27
صفحه 16 از 61
فراز اول آیه دو گونه تفسیر دارد که براي هر کدام شاهدي در دست است : نخست اینکه در ارتباط با مسأله وحی که موضوع
لَوْ اَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ » : بحث آیات گذشته بود ، میباشد و در حقیقت شبیه چیزي است که در آیه 21 سوره حشر آمده
لَرَأَیْتَهُ خاشِعا مُتَصَدِّعا مِنْ خَشْیَۀِ اللّهِ : هر گاه این قرآن را بر کوهی نازل میکردیم ، بهخاطر خوف خداوند خاشع و از هم
. « شکافته میدیدي
آري این کلام خدا است که نزولش از آسمانها لرزه بر آنها میافکند ، نزدیک است آنها را از هم متلاشی سازد ، اگر بر کوهها
نازل میشد از هم میشکافت ، چراکه سخنی است عظیم از سوي خداوندي حکیم ، تنها قلب این انسان لجوج و خیره سر است
که در برابر آن نرم و تسلیم نمیشود .
دیگر اینکه نزدیک است آسمانها بهخاطر شرك و بتپرستی این مشرکان که پستترین موجودات را همردیف مبدأ بزرگ
عالم هستی قرار میدهند ، از هم متلاشی گردد .
28 ) سوره شُوري )
تفسیر اول متناسب آیات مورد بحث در زمینه وحی است و تفسیر دوم متناسب با آیه 90 و 91 سوره مریم میباشد که بعد از ذکر
لارْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدّا اَنْ 􀂟 تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ ا » : گفتار ناهنجار کفار که براي خدا فرزند قائل شدند ، میفرماید
دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَدا : نزدیک است آسمانها بهخاطر این سخن از هم پاره شود و زمین بشکافد و کوهها به شدت فرو ریزد ، چراکه
این دو تفسیر در عین حال با هم منافاتی ندارد و میتواند در مفهوم . « آنها براي خداوند رحمن ، فرزندي قائل شدند
آیه جمع باشد .
در اینکه چگونه آسمانها و کوهها که موجوداتی جامدند ، در برابر عظمت وحی یا گفتار ناهنجار مشرکان ممکن است
از هم بشکافند ، تفسیرهايمتعددي وجود دارد که شرح آنرا در سوره مریم، ذیل آیات فوق آوردهایم و خلاصهاش
چنین است :
مجموعه عالم هستی ، از جماد و نبات و غیر آن ، داراي یکنوع عقل و شعور است ، هرچند ما آن را درك نمیکنیم و بر همین
اساس تسبیح و حمد خدا میگویند و در برابر کلام او خاضع و خاشعند .
( جزء بیست و پنجم ( 29
یا اینکه این تعبیر کنایه از عظمت و اهمیت مطلب است ، مثل اینکه میگوییم حادثه به قدري عظیم بود که گویی آسمان
و زمین را بر سر ما خراب کردند .
فرشتگان تسبیح و حمد پروردگارشان را بهجا میآورند و براي کسانیکه در زمین » : سپس در دنباله آیه میافزاید
لارْضِ ) . 􀂟 وَ الْمَلائِکَۀُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی ا ) « هستند ، استغفار میکنند
رابطه این جمله با جمله قبل بنابر تفسیر اول چنین است که فرشتگان حامل این وحی بزرگ آسمانی ، پیوسته حمد و تسبیح خدا
بهجا میآورند و او را به هر کمالی میستایند و از هر نقصی منزه میشمرند و چون در محتواي این وحی بزرگ یک سلسله
تکالیف و وظایف الهی است و احیانا ممکن است براي مؤمنان لغزشهایی پیش آید ، میگوید آنها به یاري مؤمنان
میشتابند و براي لغزشهاي آنها از خدا طلب آمرزش میکنند .
30 ) سوره شُوري )
اما بنابر تفسیر دوم ، تسبیح و حمد ملائکه براي تنزیه خداوند از نسبت شرك به او است و استغفارشان نیز براي مشرکانی است که
بیدار شده و ایمان آوردهاند و راه توحید را یافته و به سوي پروردگار یکتا بازگشتهاند .
جایی که فرشتگان براي این گناه بزرگ در مورد گروه با ایمان استغفار کنند ، به طریق اولی براي سایرگناهان آنها نیزاستغفار
صفحه 17 از 61
خواهند کرد و شاید مطلق بودن آیه نیز بههمین دلیل است .
در پایان این آیه به ششمین و هفتمین اوصاف پروردگار که آن هم در زمینه غفران و رحمت است و تناسب نزدیکی با مسأله وحی
اَلا اِنَّ اللّهَ هُوَ ) « آگاه باشیدخداوندآمرزنده و مهرباناست » : و محتواي آن در مورد وظایف مؤمنان دارد ، اشارهکردهمیفرماید
الْغَفُورُ الرَّحیمُ) .
و به این ترتیب مجموعه کاملی از اسماي حسناي خداوند را در رابطه با مسأله وحی بیان میکند و در ضمن اشاره لطیفی است بر
اجابت دعاي فرشتگان در مورد استغفار براي مؤمنان ، بلکه علاوه بر آمرزش ، رحمتش را نیز بر آن میافزاید، که فضلاو
عظیماست .
( جزء بیست و پنجم ( 31
آیا فرشتگان براي همه استغفار میکنند ؟
در اینجا مطلق است و نشان میدهد که فرشتگان « لارْضِ 􀂟 وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی ا » در اینجا سؤالی پیش میآید و آن اینکه : جمله
براي تمام اهل زمین استغفار میکنند ، اعم از مؤمن و کافر ، آیا این معنی ممکن است ؟
بنابراین شرط آن ایمان است ، به علاوه « یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذینَ امَنُوا » : پاسخ این سؤال را آیه 7 سوره مؤمن داده است ، زیرا میگوید
آنها معصومند و هرگز براي کسانی که زمینه آمرزش ندارند ، تقاضاي محال نمیکنند .
ایمانوعملاجباري ارزش معنويندارد
6 وَالَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِه اَوْلِیاءَ اللّهُ حَفیظٌ عَلَیْهِمْ وَ ما اَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکیلٍ
32 ) سوره شُوري )
کسانی که غیر خدا را ولی خود انتخاب کردند ، خداوند حساب همه اعمال آنها را نگه میدارد و تو مأمور نیستی که آنها را
مجبور به قبول حق کنی .
در آیه مورد بحث به نتیجه کار مشرکان و انتهاي مسیرشان میپردازد ، سپس روي سخن را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله کرده ،
وَ ما اَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکیلٍ ) . ) « تو مأمور نیستی که آنها را مجبور به قبول حق سازي » : میگوید
لَسْتَ عَلَیْهِمْ » : وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت و رسانیدن پیام خدا به همه بندگان است ، شبیه این جمله در قرآن فراوان است
22 / غاشیه ) . ) « بِمُصَیْطِرٍ : تو سیطره و غلبه بر آنها نداري
45 / ق ). )« ما اَنْتَعَلَیْهِمْ بِجَبّارٍ: تو موظف بهاجبار آنها نیستی »
ما عَلَی الرَّسُولِ اِلاَّ » .( 107 / انعام ) « وَ ما جَعَلْناكَ عَلَیْهِمْ حَفیظا : تو مسؤول اعمال آنها نیستی و براي اجبار آنان مبعوث نشدهاي »
99 / مائده ) . ) « الْبَلاغُ : رسول وظیفهاي جز ابلاغ رسالت ندارد
( جزء بیست و پنجم ( 33
خداوند میخواهد بندگان آزاد باشند و راه او را با اراده و اختیار خود بپویند ، چراکه ارزش واقعی ایمان و عمل صالح در همین
است و ایمان و عمل اجباري ارزشمعنويندارد.
اسلام دینی جهانی است
7 وَ کَذلِکَ اَوْحَیْنا اِلَیْکَ قُرْانا عَرَبِیّا لِتُنْذِرَ اُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فیهِ فَریقٌ فِی الْجَنَّۀِ وَ فَریقٌ فِی
صفحه 18 از 61
السَّعیرِ
و اینگونه قرآنیعربی ( فصیح و گویا ) بر تو وحی کردیم، تا ام القري و کسانی را که اطراف آن هستند ، انذار کنی و آنهارا از
روزيکه همهخلایق در آن روز جمع میشوند و شک و تردید درآننیست بترسانی، همانروزکهگروهی در بهشتند و
گروهی در آتش .
استفاده میشود ، که وظیفه پیامبر هم انذار است و « فَریقٌ فِی الْجَنَّۀِ وَ فَریقٌ فِی السَّعیرِ » : درست است که از ذیل آیه یعنی جمله
در نفوس مخصوصا در افراد نادان و لجوج عمیقتر است ، در آیه ، دو بار فقط « انذار » هم بشارت ، ولی از آنجا که تأثیر
تکیه شده ، با این تفاوت که در مرحله اول سخن از انذارشوندگان است و در مرحله دوم سخن از چیزي « انذار » روي
است که باید از آن بترسند ، یعنی دادگاه قیامت .
34 ) سوره شُوري )
روزي که بهخاطر اجتماع عموم انسانها ، رسواییش بسیار دردناك و شدید است .
استفاده نمیشود که هدف از نزول قرآن « لِتُنْذِرَ اُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها » در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه آیا از جمله
انذار مردم مکه و اطراف آن است ؟ آیا این تعبیر با جهانی بودن اسلام تضاد ندارد ؟
که یکی از نامهاي مکه است ، از دو واژه « اُمُّ الْقُري » پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن میشود و آن اینکه : کلمه
میگویند که اساس و « اُمّ » که در اصل به معنی اساس و ابتدا و آغاز هر چیزي است و مادر را هم به همین جهت « اُمّ » ترکیبیافته
اصل فرزندان است .
( جزء بیست و پنجم ( 35
به معنی هر گونه آبادي و شهر است ، اعم از شهرهاي بزرگ و کوچک یا روستاها و شواهد زیادي نیز « قریه » که جمع « قُري » و
در قرآن براین معنی وجوددارد .
نامیدهاند ؟ ( مادر و اصل همه آباديها ) . « اُمُّ الْقُري » را « مکه » اکنون ببینیم چرا
روایات اسلامی تصریح میکند که همه زمین ، نخست زیر آب غرق بود و خشکیها تدریجا سر از آب بیرون آوردند
( علم امروز نیز این معنی را پذیرفته است ) .
کعبه بود و سپس خشکیهاي زمین از کنار آن گسترش یافت » این روایات میگوید : نخستین نطفهاي که از زیر آب سر برآورد
. « لارْضِ ( "گسترش زمین ) یاد شده است 􀂟 که از آن به عنوان" دَحْوُ ا
اصل و اساس و آغاز همه آباديهاي روي زمین است، بنابراین هرگاه گفته « مکه » با توجه به این تاریخچه روشن میشود که
( پیداست که تمام مردم روي زمین را شامل میشود .( 1 « اُمُّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها » شود
36 ) سوره شُوري )
از این گذشته میدانیم اسلام تدریجا گسترش یافت :
وَ اَنْذِرْ » : پیامبر صلیاللهعلیهوآله نخستمأمور بودبستگان نزدیک خود را انذار کند ، چنانکه در آیه 214 سوره شعرا میخوانیم
تا هسته بندي اسلام محکم شود و آماده گسترش گردد . ، « لاقْرَبینَ 􀂟 عَشیرَتَکَا
قُرْانا عَرَبِیّا لِقَوْمٍ » : سپس در مرحله دوم پیامبر مأمور شد ، ملت عرب را تبلیغ و انذار کند ، چنانکه در آیه 3 سوره فصلت آمده
وَ اِنَّهُ لَذِکْرٌ » : و در آیه 44 سوره زخرف نیز آمده است . « یَعْلَمُونَ : این قرآن است عربی براي قومی که میفهمند و درك میکنند
. « لَکَ وَ لِقَوْمِکَ : این قرآن مایه تذکر تو و قوم تو است
-1 این تعبیر در آیه 92 سوره انعام نیز آمده و توضیح بیشتر در این زمینه در جلد 5 تفسیر نمونه صفحه 44 درج شده است .
صفحه 19 از 61
( جزء بیست و پنجم ( 37
هنگامی که پایههاي اسلام در میان این قوم قوي و مستحکم شد ، پیامبر صلیاللهعلیهوآله مأموریت گستردهتري یافت و مأمور انذار
تَبارَكَ الَّذي نَزَّلَالْفُرْقانَ عَلی عَبْدِه لِیَکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیرا : جاوید و پر » : جهانیان شد ، چنانکه در آیه اول سوره فرقان میخوانیم
و آیات فراوان ) « برکت است خداوندي که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا همه جهانیان را انذار کند
دیگر ) .
و بهخاطر همین مأموریت بود که پیامبر صلیاللهعلیهوآله نامه به سران بزرگ جهان آن روز ، در خارج از جزیره عربستان نوشت و
کسراها و قیصرها و نجاشیها را به اسلام دعوت کرد .
و نیز بر اساس همین خط و برنامه بود ، که پیروانش براي تبلیغ اسلام بعد از او به همه جهان گام نهادند و تعالیم
اسلام را در دنیا منتشر ساختند .
نامیده شده ، تفسیرهاي متعددي وجود دارد ، ولی ظاهر این است که منظور اجتماع ، همه « یَوْمُ الْجَمْعِ » در اینکه چرا روز قیامت
لاوَّلینَ وَ الاْخِرینَ 􀂟 قُلْ اِنَّ ا » : خلایق در آن روز بزرگ است ، از اولین و آخرین ، همانگونه که در آیه 50 سوره واقعه آمده است
. « لَمَجْمُوعُونَ اِلی میقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ : بگو ، اولین و آخرین همگی در موعد روز معینی جمع میشوند
38 ) سوره شُوري )
8 وَ لَوْ شاءَ اللّهُ لَجَعَلَهُمْ اُمَّۀً واحِدَةً وَ لکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فی رَحْمَتِه وَ الظّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ لانَصیرٍ
و اگر خداوند میخواست همه آنها را امت واحدي قرار میداد ( و اجبارا هدایت میکرد ، ولی هدایت اجباري فایدهاي ندارد ) اما
خداوند هر کس را بخواهد در رحمتش وارد میکند و براي ظالمان ولی و یاوري نیست .
اگر خدا » : بیانگر تقسیم مردم به دو گروه بود ، در این آیه میافزاید « فَریقٌ فِی الْجَنَّۀِ وَ فَریقٌ فِی السَّعیرِ » و از آنجا که جمله
وَ لَوْ شاءَ اللّهُ ) « میخواست همه آنها را امت واحدي قرار میداد و به حکم اجبار هدایت میکرد و مؤمن میساخت
لَجَعَلَهُمْ اُمَّۀً واحِدَةً) .
( جزء بیست و پنجم ( 39
اما ایمان اجباري چه ارزشی دارد و چگونه میتواند معیار کمال انسانی گردد ؟ تکامل واقعی آن است که انسان با اراده
خویش و در نهایت اختیار و آزادي طی کند .
آیات قرآن پر است از دلایل اختیار و آزادي اراده انسان ، اصولًا امتیاز انسان از جانداران دیگر ، همین مسأله است و اگر آزادي
انسان از او گرفته شود ، در حقیقت انسانیت او از او گرفته شده است. این بزرگترین امتیازي است که خداوند به او داده و راه
تکامل را به صورت نامحدود به روي او گشوده است ، این سنت غیر قابل تغییر الهی است .
و عجیب است که گروهی بیخبر هنوز طرفدار مکتب جبرند و در عین حال دم از مکتب انبیا میزنند ، در حالیکه قبول جبر
مساوي
40 ) سوره شُوري )
است ، با نفی تمام محتواي مکتب انبیا ، نه تکلیف مفهومی خواهد داشت ، نه سؤال و جواب ، نه اندرز و نصیحت و به طریق اولی
نه ثواب و عقاب . نه انسان هرگز در کار خود تردید میکند و نه پشیمانی مفهومی خواهد داشت و نه اصلاح اشتباهات گذشته .
سپس به مسأله مهم دیگري در این رابطه میپردازد و توصیف گروهیرا کهاهل بهشت و سعادتمند در برابر گروهی که به دوزخ
مشخص میکند ، روشن « ظلم » فرستاده میشوند ، بیان میکند ( وَ لکِنْ یُدْخِلُ ... ). با توجه به اینکه گروه دوزخی را با وصف
« عادلان » هر کس را بخواهد ) در جمله اول گروهی است که ظالم نیستند. به این ترتیب ) « مَنْ یَشاءُ » میشود که منظور از
صفحه 20 از 61
بهشتیاند و غرق در رحمت خدا و ظالمان دوزخیند .
در اینجا و در بسیاري دیگر از آیات قرآن ، معنی وسیع و گستردهاي دارد و تنها شامل کسانی « ظالِم » اما باید توجه داشت که
نمیشود که به دیگران ستم کردهاند ، بلکه کسانیکه بر خود ستم کرده ، یا آنها که در عقیده منحرفند ، نیز ظالمند و چه ظلمی
برتر از شرك و کفر است ؟
( جزء بیست و پنجم ( 41
یا بُنَیَّ لا تُشْرِكْ بِاللّهِ اِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظیمٌ : فرزندم ، چیزي را شریک خدا قرار مده که شرك ظلم » : لقمان به فرزندش میگوید
13 / لقمان ) . ) « عظیم است
اَلا لَعْنَۀُ اللّهِ عَلَی الظّالِمینَ الَّذینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِاللّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجا وَ هُمْ بِالاْخِرَةِ کافِرُونَ : آگاه باشید ، » : در آیه دیگر میخوانیم
لعنت خدا بر ظالمان است ، همانها که مردم را از راه حق باز میدارند و آن را دگرگون میسازند و به آخرت ایمان ندارند
. «
« نَصیر » کسی است که بدون درخواست به انسان کمک کند ، اما « وَلّی » ، بعضی گفتهاند « نَصیر » و « وَلّی » در مورد فرق میان
( مفهومی اعم دارد .( 1
خدا روزي بخش است چرا و چگونه ؟
لارْضِ یَبْسُطُالرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ اِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ 􀂟 12 لَهُ مَقالیدُالسَّمواتِ وَا
جلد 8، صفحه 279 (ذیل 22 / عنکبوت). ،« مجمعالبیان » -1 طبرسی در
42 ) سوره شُوري )
کلیدهاي آسمان و زمین از آن اوست ، روزي را براي هر کس بخواهد ، گسترش میدهد و براي هر کس بخواهد ، محدود
میسازد ، او از همه چیز آگاه است .
جمع مِقلید به معنی کلید است و این کلمه در بسیاري از مواقع به صورت کنایه از تسلّط کامل بر چیزي بهکار میرود ، « مَقالید »
گفته میشود کلید این کار در دست من است ، یعنی راه و برنامه و شرایط پیروزي آن همه در اختیار من قرار دارد و ( درباره ریشه
این لغت و ویژگیهايآن بحث مشروحتري در ذیل آیه 63 سوره زمر در جلد 19 تفسیر نمونه درج شده است ) .
. « یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ » : در توصیف بعد میافزاید
از آنجا که خزائن عالم در دست او است ، تمام رزق و روزيها نیز در قبضه قدرت او قرار دارد و بر طبق مشیتش که از
حکمت او سرچشمه میگیرد و مصالح بندگان در آن ملحوظ است ، آنرا تقسیم میکند .
( جزء بیست و پنجم ( 43
و از آنجا که بهرهمند ساختن همه موجودات زنده از روزيها نیاز بهعلم و آگاهی از مقدار احتیاجات و محل و سایر خصوصیات
اِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ ) . ) « او به همه چیز دانا است » : آن دارد، در آخرین توصیف اضافه میکند
چند نکته مهم در ارتباط با رزق و روزي
معیار گستردگی و تنگی روزي: هرگز نباید تصور کرد که وسعت رزق دلیل بر محبت خداوند و یا تنگی معیشت دلیل بر خشم و
غضب او است ، زیرا خداوند گاه انسان را به وسعت روزي آزمایش میکند و اموال سرشاري در اختیار او قرار میدهد و گاه با
تنگی معیشت میزان مقاومت و پایمردي او را روشن میسازد و آنها را از این طریق پرورش میدهد . گاه ثروت زیاد مایه بلا و
صفحه 21 از 61
عذاب جان صاحبان آنهاست و هر گونه آرامش و استراحت را از آنها میگیرد ،
44 ) سوره شُوري )
فَلا تُعْجِبْکَ اَمْوالُهُمْ وَ لا اَوْلادُهُمْ اِنَّما یُریدُ اللّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ » : چنانکه قرآن مجید در آیه 55 سوره توبه میگوید
تَزْهَقَ اَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ: فزونی اموال و اولاد آنها تورا در شگفتی فرونبرد ، خدا میخواهد آنان را به این وسیله در زندگی
. « دنیا مجازات کند و در حال کفر بمیرند
اَیَحْسَ بُونَ اَنَّما نُمِدُّهُمْ بِه مِنْ مالٍ وَ بَنینَ نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُونَ : آیا آنها چنین میپندارند » : در جاي دیگر میگوید
که اموال و فرزندانی را که به آنان دادهایم ، براي این است که درهاي خیرات را به رویشان بگشاییم ، چنین نیست ، آنها
55 و 56 / مؤمنون ) . )« نمیفهمند
تقدیر روزي تضادي با تلاشها ندارد : نباید از آیاتی که در زمینه تقدیر و اندازهگیري روزي به وسیله پروردگار آمده ، چنین
استنباط کرد که تلاشها و کوششها نقشی در این زمینه ندارد و اینها را بهانه تنبلی و فرار از زیر بار مسؤولیتها و مجاهدتها در
مقیاس فرد
( جزء بیست و پنجم ( 45
و اجتماع قرار داد ، که این پندار بر ضد آیات فراوانی از قرآن مجید است که سعی و کوشش و تلاش را معیار موفقیتها شمرده
است .
هدف این است که با تمام تلاشها و کوششها باز به روشنی میبینیم دست دیگري نیز درکار استکه گاه نتیجهتلاشها بر باد
کار میکند . « لاسْبابِ 􀂟 مُسَبِّبُ ا » میرود و گاه بهعکس، تا مردم فراموشنکنند در پشت عالم اسباب دست قدرت
و در هر حال محرومیتهاي ناشی از تنبلی و سستی را هرگز نباید به حساب تقسیم روزي از ناحیه خداوند گذارد ، چراکه خود
. « روزي را به تناسب تلاشهاوسعت میدهم » : فرموده
روزي تنها به معنی مواهب مادي نیست : روزي معنی وسیعی دارد که روزيهاي معنوي را نیز دربر میگیرد ، بلکه روزي اصلی
همین روزي معنوي است ، در دعاها تعبیر به رزق در مورد روزيهاي معنوي بسیار به کار رفته است ، در مورد حج میگوییم:
در مورد توفیق اطاعت و دوري از .« اَللّهُمَارْزُقْنی حَجَبَیْتِکَ الْحَرام »
46 ) سوره شُوري )
. «... اَللّهُمَارْزُقْنی تَوْفیقَالطّاعَۀَ وَ بُعْدِالْمَعْصِیَۀِ » : معصیت آمده
دعاي روز 15 ) و همچنین مواهب معنوي دیگر . ) « اَللّهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ طاعَۀَ الْخاشَعین » : در دعاهاي روزه ماه رمضان میخوانیم
قرآن و اسباب فزونی روزي : قرآن چند امر را معرفی کرده ، که خود درسی سازنده براي تربیت انسان است ، در یکجا
لَئِنْ شَ کَرْتُمْ لََازیدَنَّکُمْ : هر گاه شکر نعمتها را بهجاآورید (و آن را در مصرف واقعی صرف کنید) نعمت را » : میگوید
7/ ابراهیم) . ) « بر شما افزون میکنم
لارْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِه : او 􀂟 هُوَالَّذي جَعَلَ لَکُمُ ا » : در جاي دیگر مردم را به تلاش دعوت کرده ، میگوید
15 / ملک ). در ) « کسی است که زمین را تسلیم و خاشع در برابر شما قرار داد تا بر پشت آن راه روید و از رزق آن استفاده کنید
وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُري امَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ » : جاي دیگر تقوي و درستکاري را معیار گشایش روزي قرار داده ، میفرماید
بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ
( جزء بیست و پنجم ( 47
/ 96 )« رْضِ : هرگاه مردم روي زمین ایمانآورند و تقوا پیشهکنند برکات آسمان و زمین را به روي آنها میگشاییم 􀂟 الا
صفحه 22 از 61
اعراف ) .
تنگی رزق و مسائل تربیتی : گاه تنگی رزق بهخاطر جلوگیري از طغیان مردم است، چنانکه در آیه 27 شوري ( همین سوره )
رْضِ : هرگاه خداوند روزي را بر مردم گشاده دارد ، راه ظلم و 􀂟 وَ لَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِه لَبَغَوْا فِیالا » : میخوانیم
. « طغیان پیش میگیرند
کسب روزي در سایه توکل بهخدا : قرآن تأکیددارد که انسانها روزيبخش خود را تنها خدا بدانند و از غیر او تقاضا نکنند و به
هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اللّهِ یَرْزُقُکُمْ مِنَ » : دنبال این ایمان و توکل بر نیرو و تلاش و سعی خود متکی باشند ، در آیه 3 فاطر آمده است
و در آیه 17 عنکبوت « رْضِ : آیا خالقی غیر از خدا وجود دارد که شما را از آسمان و زمین روزي دهد 􀂟 السَّماءِ وَ الا
. « فَابْتَغُوا عِنْدَ اللّهِ الرِّزْقَ : تنها روزي را نزد خدا بجویید » : میخوانیم
48 ) سوره شُوري )
در مورد تقسیم ارزاق و تلاش براي زندگی و اسباب و سرچشمههاي روزي ، بحثهاي مشروحی در جلد 11 تفسیر
نمونه صفحه 310 به بعد ( ذیل آیه 71 نحل ) و در جلد 9 صفحه 18 به بعد ( ذیل آیه 6 هود ) مطرح شده است .
آیین پیامبر صلیاللهعلیهوآله عصارهآیین همه انبیاست
13 شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدّینِ ما وَصّ ی بِه نُوحا وَ الَّذي اَوْحَیْنا اِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِه اِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی اَنْاَقیمُوا الدّینَ وَ لاتَتَفَرَّقُوا
فیهِکَبُرَ عَلَیالْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ اِلَیْهِ اللّهُ یَجْتَبی اِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدي اِلَیْهِ مَنْ یُنیبُ
آیینی را براي شما تشریعکرد که به نوح توصیه کرده بود و آنچهرا بر تو وحیفرستادیم و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش
نمودیم، که دینرا برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید. بر مشرکان گران است آنچه شما آنان را به سویش دعوت میکنید.
خداوند هرکسرا بخواهد برمیگزیند و کسی را که به سوي او بازگردد، هدایت میکند .
( جزء بیست و پنجم ( 49
میگویند ، سپس این کلمه در مورد « شَریعَۀ » در اصل بهمعنی راه روشن است ، راه ورود به نهرها را نیز « شَرْع » از ماده « شَرَعَ »
ادیان الهی و شرایع آسمانی بهکار رفته ، چراکه راه روشن سعادت در آن است و طریق وصول به آب حیات ایمان و تقوي و صلح و
عدالت است. و از آنجا که آب مایه پاکیزگی و طهارت و حیات است ، این واژه تناسب روشنی با آیین الهی که از نظر معنوي
( همین کارها را با روح و جان انسان و جامعه انسانیت میکند ، دارد .( 1
. « آنچه خوبان همه دارند تو تنها داري » به این ترتیب آنچه در شرایع همه انبیا بوده ، در شریعت تو است و
نشان میدهد که هماهنگی شرایع آسمانی تنها « مِنَ الدّینِ » تعبیر
و دیگر کتب لغت آمده است . « مُفْرَداتِ راغِب » و « لِسانُالْعَرَب » -1 این معنی به طور اجمال در
50 ) سوره شُوري )
در مسأله توحید و یا اصول عقاید نیست ، بلکه مجموعه دین الهی از نظر اساس و ریشه همه جا یکی است ، هر چند تکامل
جامعه انسانی ایجاب میکند که تشریعات و قوانین فرعی هماهنگ با تکامل انسانها رو به تکامل رود ، تا به سر حد
نهایی و خاتم ادیان رسد .
به همین دلیل در آیات دیگر قرآن شواهد فراوانی وجود دارد که نشان میدهد، اصول کلی عقاید و قوانین و
وظایف در همه ادیان یکسان بوده .
(1). « یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللّهَ » : مثلًا در شرح حال بسیاري از انبیا در قرآن مجید میخوانیم که نخستین دعوتشان این بود
صفحه 23 از 61
انذار به رستاخیز نیز در دعوت بسیاري از انبیا آمده است ( 130 / انعام ، 59 /اعراف، 135 / شعراء، 15 / طه، 31 / مریم ) .
84 / هود به ترتیب در مورد نوح ، هود ، صالح ، شعیب آمده است . ، 61 ، 85 / اعراف 50 ، 73 ، 65 ، 59 -1
( جزء بیست و پنجم ( 51
موسی و عیسی و شعیب: از نماز سخن میگویند ( 14 /طه، 31 /مریم ، 87 /هود) ابراهیم دعوت به حج میکند ( 27 /حج) و روزه در
همه اقوام پیشین بوده است ( 183 / بقره) .
به همه آنها توصیه کردیم که دین را برپا » : لذا در دنباله آیه به عنوان یک دستور کلی به همه این پیامبران بزرگ ، میافزاید
اَنْ اَقیمُوا الدّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فیهِ ) . ) « دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید
توصیه به دو امر مهم ، نخست : برپا داشتن آیین خدا در همه زمینهها ( نه تنها عمل کردن بلکه اقامه و احیاي آن ) ، دوم : پرهیز
از بلاي بزرگ ، یعنی تفرقه و نفاق در دین .
و به دنبال آن میافزاید : ( کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ اِلَیْهِ ) .
آنها بر اثر جهل و تعصب سالیان دراز آنچنان به شرك و بتپرستی خو گرفتهاند و در اعماق وجودشان حلول کرده که دعوت به
توحید مایه وحشت آنها است ، بهعلاوه در شرك منافع نامشروع سران مشرکان محفوظ است ، در حالیکه توحید مایه قیام
مستضعفان میگردد و جلو هوي پرستیها و مظالم آنها را میگیرد .
52 ) سوره شُوري )
در این آیه نکتههایی است که باید به آن توجه داشت :
در این آیه تنها به پنج تن از پیامبران خدا اشاره شده ( نوح و ابراهیم و عیسی و موسی و محمد علیهمالسلام ) چرا که پیامبران
اولوالعزم ، یعنی صاحبان دین و آیین جدید ، تنها این پنج تن هستند و در حقیقت آیه اشارهاي است به انحصار پیامبران
صاحب شریعت در این پنج نفر .
در آغاز از نوح یاد شده ، چراکه نخستین شریعت ، یعنی آیینی که داراي همهگونه قوانین عبادي و اجتماعی بود از او آغاز گشت
و پیامبران پیش از او برنامه و دستورات محدودي داشتند .
و به همین دلیل در قرآن و روایات اسلامی سخنی از کتب آسمانی قبل از نوح نیامده است.
قابلتوجه اینکه در ذکر این پنجتن نخست از نوح
( جزء بیست و پنجم ( 53
سخن بهمیان آمده، سپس از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و بعد از ابراهیم و موسی و عیسی ، این ترتیببندي به خاطر این است که
نوح به خاطر آغازگر بودنش در آغاز قرار گرفته و پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله به خاطر عظمتش بلافاصله بعد از او و دیگران
به ترتیب زمان ظهور بعد از آنها .
وحی بر تو فرستادیم ) میکند ، اما ) « اَوْحَیْنا اِلَیْکَ » این نکته نیز قابلتوجه است که در مورد پیامبر صلیاللهعلیهوآله تعبیر به
شده است ، شاید این تفاوت تعبیر براي اهمیت اسلام نسبت به سایر ادیان آسمانی « توصیه » درباره سایرین تعبیر به
است .
هر کس را بخواهد ) کهاشاره سربستهاي است به ) « مَنْ یَشاءُ » در پایان آیه ، در مورد چگونگی گزینش پیامبران تعبیر به
کسی که به سوي خدا بازگردد و از گناهتوبه کند و ) « مَنْ یُنیبُ » شایستگیهاي وجودي رسولان الهی . اما در مورد امتها تعبیر به
از در اطاعت درآید ) تا معیار هدایت الهی و شرایط آن براي همگان روشن گردد و راه وصول به دریاي رحمتش را
بیابند .
صفحه 24 از 61
54 ) سوره شُوري )
مَنْ تَقَرَّبَ مِنّی شِبْرا تَقَرَّبْتُ مِنْهُ ذِراعا وَ مَنْ اَتانی یَمْشی ، اَتَیْتُهُ هَرْوَلَۀً : کسی که یک وجب به » : در حدیث قدسی آمده است
(1). « سوي من آید ، من یک ذراع به سوي او میروم و کسی که آهسته به سوي من بیاید من شتابان به سوي او میروم
دستورات پنجگانه براي تحقق عدالت
15 فَلِذلِکَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ کَما اُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ اَهْواءَ هُمْ وَ قُلْ امَنْتُ بِمْا اَنْزَلَ اللّهُ مِنْ کِتابٍ وَ اُمِرْتُ لَاِعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ لَنا
اَعْمالُنا وَ لَکُمْ اَعْمالُکُمْ لاحُجَّۀَبَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُاللّهُیَجْمَعُبَیْنَناوَاِلَیْهِ الْمَصیرُ
تو نیز آنها را به سوي این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شدهاي، استقامت نما و از هوي و
. فخر رازي ، جلد 27 ، صفحه 157 « تفسیر کبیر » -1
( جزء بیست و پنجم ( 55
هوسهايآنان پیرويمکن و بگو: بههرکتابی که از سوي خدانازل شده،ایمانآوردهامو مأمورمدرمیانشما عدالت کنم ، خداوند
پروردگار ما و شما است ، نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست و
خداوند ما و شما را در یکجا جمعمیکند و بازگشت همه به سوي اواست .
آیه مورد بحث از پنج دستور مهم به شرح زیر تشکیل یافته است :
» 1 اصل دعوت 2 وسیله پیشرفت آن یعنی استقامت ، آن هم استقامت منطبق بر دستور و طبق برنامه 3 توجه به موانع راه که
است 4 نقطه شروع که از خویشتن است 5 هدف نهایی که گسترش و تعمیم عدالت است. « هوي پرستی
بدنبال این پنج دستور ، به جهات مشترك همه اقوام که آنهم در پنج قسمت خلاصه شده ، اشاره میکند .
56 ) سوره شُوري )
هم خدايما یکیاست و هم سرانجام ما یکجاست و هم قاضی دادگاه و مرجع امورمان و از این گذشته همه در برابراعمالمان
مسؤولیم و هیچ یک امتیازي بر دیگري جز به ایمان و عمل پاك نداریم .
مزرعه دنیا و آخرت
20 مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الاْخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِه وَ مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِه مِنْها وَ ما لَهُ فِیالاْخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ
کسیکه زراعت آخرت را بخواهد بهاو برکت میدهیم و بر محصولش میافزاییم و آنها که فقط کشت دنیا را میطلبند
کمیاز آن به آنها میدهیم ، اما در آخرت هیچ نصیبی ندارند .
در اصل به معنی پاشیدن بذر در زمین و مهیا ساختن آن براي زارعت » : به طوري که راغب در مفردات میگوید « حَرْثَ » واژه
و در قرآن مجید نیز کرارا در این معنی به کار رفته . « است
( جزء بیست و پنجم ( 57
انسانها همگی زارعند و این جهان مزرعه ماست ، اعمال ما بذرهاي آن و امکانات الهی بارانی است که بر آن میبارد ، اما این
بذرها بسیار متفاوت است ، بعضی محصولش نامحدود ، جاودانی و درختانش همیشه خرم و سرسبز و پر میوه ، اما بعضی دیگر
محصولاتش بسیار کم ، عمرش کوتاه و زودگذر و میوههایی تلخ و ناگوار دارد .
ولی نمیگوید از تمتع دنیا « نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِه : زراعت او را افزون میکنیم » : جالب اینکه در مورد کشتکاران آخرت میگوید
» : بعد میافزاید « مقداري از آن را که میخواهند به آنها میدهیم » : نیز بینصیبند ، اما در مورد کشتکاران دنیا میگوید
صفحه 25 از 61
. « در آخرت هیچ نصیب و بهرهاي ندارند
به این ترتیب نه دنیا پرستان به آنچه میخواهند ، میرسند و نه طالبان آخرت از دنیا محروم میشوند ، اما با این تفاوت که گروه
اول با دست خالی به سراي آخرت میروند و گروه دوم با دستهاي پر .
58 ) سوره شُوري )
آیه فوق ترسیم گویایی از بینش اسلامی درباره زندگی دنیا است ، دنیایی که مطلوب با لذات است و دنیایی که مقدمه جهان دیگر
و مطلوب بالغیر ، اسلام به دنیا به عنوان یک مزرعه مینگرد که محصولش در قیامت چیده میشود .
وَ هَلْ تُکِبُّ النّاسِ عَلی مَناخِرِهِمْ فِی النّارِ اِلاّ حَصائِدُ اَلْسِنَتِهِمْ : آیاچیزي مردمرا » : در حدیثی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله میخوانیم
(1). « بهزور درآتش میافکند جز محصولات درو شده زبانهاي آنها
این نکته را نیز از آیه فوق میتوان استفاده کرد ، که دنیا و آخرت هر دو نیاز به تلاش و سعی و کوشش دارد و هیچکدام
بیزحمت و رنج به دست نمیآید ، همانگونه که هیچ بذر و محصولی بیرنج و زحمت نیست، چه بهتر که انسان با رنج و
زحمتش درختی پرورش دهد ، که بارش شیرین و همیشگی و دائم و برقرار باشد، نه درختی که زود خزان میشود و نابودمیگردد
.
جلد 5، صفحه 193 ، کتابآفاتُاللِّسانِ . ،« مَحَجَّۀُ الْبَیْضاء » -1
( جزء بیست و پنجم ( 59
کسی که نیتش دنیا باشد ، خداوند کار او را » : این سخن را با حدیثی از پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله پایان میدهیم ، فرمود
پریشان میسازد ، فقر را در برابر او قرار میدهد و جز آنچه براي او مقرر شده ، چیزي از دنیا به چنگ نمیآورد و کسی که نیتش
سراي آخرت باشد ، خداوند پراکندگی او را به جمعیت مبدل میسازد و غنا و بینیازي را در قلبش قرار میدهد ، دنیا تسلیم او
(1). « میگردد و به سراغ او میآید
در حقیقت اقتباسی از مجموع بیانات فوق است . « اَلدُّنْیا مَزْرَعَۀُ الاْخِرَةِ » اینکه در میان علما مشهور است
خدا توبه بندگان را میپذیرد
25 وَ هُوَالَّذییَقْبَلُالتَّوْبَۀَ عَنْعِبادِه وَیَعْفُواعَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ
ذیل آیات مورد بحث . ، « مجمع البیان » -1
60 ) سوره شُوري )
او کسی است که توبه را از بندگانش میپذیرد و گناهان را میبخشد و آنچه را انجام میدهید ، میداند .
از آنجا که خداوند راه بازگشت را همواره به روي بندگان باز میگذارد ، کرارا در آیات قرآن بعد از مذمت از اعمال زشت
مشرکان و گنهکاران به مسأله گشوده بودن درهاي توبه اشاره میکند ، اما اگر تظاهر به توبه کنید ، ولی در خفا کار دیگر انجام
وَ ) « او آنچه را انجام میدهید ، میداند » دهید ، تصور نکنید که از دیده تیزبین علم پروردگار مخفی خواهد ماند ، نه
یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ ) .
26 وَیَسْتَجیبُالَّذینَامَنُوا وَ عَمِلُواالصّالِحاتِ وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِه وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ
و درخواست کسانی را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند ، اجابت میکند و از فضلش بر آنها میافزاید ، اما
براي کافران عذاب شدیدي است .
خداوند هر گونه درخواستی را مؤمنان صالح العمل داشته باشند ، میپذیرد و از آن بالاتر اموري را که شاید به فکر آنها نیامده
صفحه 26 از 61
است که از خدا درخواست کنند ، از فضلش به آنها میبخشد و این نهایت لطف و مرحمت خداوند درباره
مؤمنان است .
( جزء بیست و پنجم ( 61
اَلشَّفاعَۀُ لِمَنْ وَجَبَتْ » : میخوانیم « وَ یَزیدُهُمْ مِنْ فَضْلِه » در حدیثی از امام صادق از پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله در تفسیر
لَهُ النّارُ مِمَّنْ اَحْسَنَ اِلَیْهِمْ فِی الدُّنْیا : آنچه را خداوند از فضلش بر آنها میافزاید ، شفاعت براي کسانی است که در دنیا به آنها
1) این حدیث پرمعنی نیز مفهومش این نیست که فضل ). « نیکی کردهاند ، اما ( بر اثر سوء اعمالشان ) مستحق آتش دوزخ شدهاند
اضافی خداوند منحصر به این است ، بلکه بیان یکی از مصداقهاي روشن آن است .
مرفهین طغیانگر
لارْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ اِنَّهُ بِعِبادِه خَبیرٌ بَصیرٌ 􀂟 27 وَ لَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِه لَبَغَوْا فِی ا
ذیل آیات موردبحث . « مجمعالبیان » -1
62 ) سوره شُوري )
هرگاه خداوند روزي را بر بندگانش وسعت بخشد ، در زمین طغیان و ستم میکنند، لذا به مقداري که میخواهند نازل میکند
که او نسبت به بندگانش آگاه و بینا است .
اِنَّ الاِْنْسانَ لَیَطْغی اَنْ رَآهُ اسْتَغْنی : انسان طغیان میکند هرگاه » : شبیه این معنی در آیه 6 و 7 سوره علق آمده است
. « احساس بینیازي و غنی نماید
و به راستی چنین است و مطالعه در حال انسانها گواه صادق این واقعیت است که وقتی دنیا به آنها روي میآورد و صاحب
زندگی مرفه میشوند و مسیر حوادث بر وفق مراد آنها است ، دیگر خدا را بنده نیستند ، به سرعت از او فاصله میگیرند ، در
دریاي شهوات غرق میشوند و آنچه ناگفتنی است ، آن میکنند و هر گونه ظلم و ستم و فساد را در زمین گسترش میدهند .
دراینجا دو سؤال پیش میآید :
نخست اینکه اگر برنامه تقسیم روزي چنین است ، پس چرا گروهی را میبینیم که روزي فراوان دارند و طغیان و فساد
کردهاند و دنیا را به تباهی کشاندهاند و خداوند جلو آنهارا نگرفته، هم در مقیاس افراد و هم در مقیاس دولتهاي غارتگر
زورگو .
( جزء بیست و پنجم ( 63
در پاسخ این سؤال باید به این نکته توجه داشت که گاه گسترش روزي وسیلهاي است براي امتحان و آزمایش ، چراکه همه
انسانها باید در این جهان آزمایش شوند ، گروهی نیز با ثروت آزمایش میشوند .
و گاه بهخاطر این است که هم خودشان و هم انسانهاي دیگر بدانند ، که ثروت خوشبختی نمیآفریند ، شاید راه را
پیدا کنند و به سوي خدا بازگردند ، هم اکنون جامعههایی را میبینیم که غرق انواع نعمت و ثروت و رفاهند و در
عین حال گرفتار انواع مصائب و بدبختیها میباشند ، ناامنی ، کشتار ، آلودگی فراوان اخلاقی ، اضطراب و انواع
نگرانیها جسم و روح آنها را فرا گرفته است .
گاهی نیز ثروت بیحساب یک مجازات الهی است که خدا بعضی را گرفتار آن میسازد ، دورنماي زندگانیشان
دلانگیز ، اما اگر از نزدیک نگاه کنیم میبینیم از خودشان بدبختتر خودشانند ، در این زمینه سرگذشتهاي فراوانی
ازسلاطین ثروت دنیا وجوددارد که بسیاري شنیدهاید و نقل آنها سخن را به درازا میکشد .
صفحه 27 از 61
64 ) سوره شُوري )
سؤال دیگر اینکه : آیا مفهوم این سخن این نیست که هرگاه انسان فقیر و محروم است ، نباید دست و پایی براي وسعت روزي کند
، به احتمال این که خدا مصلحت او را در این دانسته است ؟
در پاسخ این سؤال نیز باید توجه داشت که گاهی کمبود روزي بهخاطر سستی و تنبلی خود انسان است ، این کمبودها و
محرومیتها خواست حتمی خداوند نیست ، بلکه نتیجه اعمال او است که دامنگیرش شده و اسلام بر اساس اصل
سعی و کوشش که هم در آیات قرآن منعکس است و هم در سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه هدي علیهمالسلام همه را
دعوت به تلاش و جهادکرده است .
( جزء بیست و پنجم ( 65
ولی هرگاه انسان نهایت تلاش خود را بهکار گرفت ، در عین حال درها به روي او بسته شد ، باید بداند در این امر
مصلحتی بوده ، بیتابی نکند ، مأیوس نشود ، زبان به کفران نگشاید و به تلاش خود ادامه دهد و تسلیم
رضاي الهی نیز باشد .
بندگانش ) هرگز منافاتی با طغیان آنها در صورت گسترش روزي ندارد ، ) « عِبادِه » این نکته نیز قابل ذکر است که تعبیر به
قُلْ یا عِبادِيَ الَّذینَ اَسْرَفُوا عَلی اَنْفُسِهِمْ لا » چراکه اینتعبیر در موردبندگان خوب و بد و متوسطالحال همه به کار میرود ، مانند
. « تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَۀِ اللّهِ : بگو اي بندگان من که درباره خویش اسراف کردهاید ، از رحمت خدا نومید نشوید
باران مظهر امید و طراوت
28 وَ هُوَ الَّذي یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمیدُ
66 ) سوره شُوري )
او کسی است که باران نافع را بعد از آنکه مأیوس شدند نازل میکند و دامنه رحمت خویش را میگستراند و او ولی و
حمید است .
این آیه در عین اینکه بیان نعمت و لطف پروردگار است از آیات و نشانههاي توحید نیز سخن میگوید ، چراکه نزول باران
نظام بسیار دقیق و حساب شدهاي دارد ، از موقعی که آفتاب بر اقیانوسها میتابد و ذرات لطیف آب را از املاح جدا کرده
و به صورت تودههاي ابر به آسمان میفرستد و هنگامی که قشر سرد فوقانی هوا آنها را متراکم میسازد و سپس بادها آنها
را بر دوش خود حمل میکنند و بر فراز زمینهاي تشنه و خشکیده میبرند و براثر برودت و فشار مخصوص هوا تبدیل به
دانههاي کوچک باران میشود ، که به نرمی برزمین نشیند و در آن نفوذ میکند ، بیآنکه ویرانی بیافریند .
آري اگر این نظام را بادقت بررسیکنیم ، نشانههاي علم و قدرت
( جزء بیست و پنجم ( 67
خداوند در آن نمایان است ، او ولی حمیدي است که نیازهاي بندگان را تأمین کرده و آنها را مشمول الطاف خویش میگرداند.
چنانکه بسیاري از مفسران و بعضی از اهل لغت تصریح کردهاند ، به معنی باران نافع است ، در ، « غَیْث » قابل توجه اینکه
حالی که مطر به هرگونه باران گفته میشود ، خواه نافع باشد یا غیر نافع .
رحمت خود را گسترش میدهد ) آمده است . ) « وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ » و لذا به دنبال آن جمله
چه تعبیر زیبا و جامعی ، رحمت خود را در زنده کردن زمینهاي مرده ، در رویانیدن گیاهان ، در شستشوي هوا ، در تأمین آب
آشامیدنی انسانها و موجودات زنده دیگر و خلاصه در تمام زمینهها میگستراند .
صفحه 28 از 61
اگرانسان بخواهد مفهوم اینجمله قرآنیرا دركکند، باید پساز نزولباران دریک ساعت آفتابی، قدم بهکوه و دشت و بیابان
بگذارد و لطافت و زیبایی و طراوت را که رحمت گسترده خدا است ، در همه جا مشاهده کند .
68 ) سوره شُوري )
لارْضِ وَ ما بَثَّ فیهِما مِنْ دابَّۀٍ وَ هُوَ عَلی جَمْعِهِمْ اِذا یَشاءُ قَدیرٌ 􀂟 29 وَ مِنْ ایاتِه خَلْقُ السَّمواتِ وَ ا
و از آیات او است آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگاندر آنها خلق و منتشر نموده و او هرگاه بخواهد قادر بر
جمع آنها است .
آسمانها با آن همه عظمت ، با آن منظومهها و کهکشانها و میلیونها میلیون ستاره عظیم و درخشان ، آسمانها با آن نظامی که
انساناز مطالعه آن در حیرت فرو میرود و زمین با انواع منابع حیاتیش ، با گیاهان متنوع و رنگارنگ و گلها و میوهها ، با انواع
مواهب و برکات و انواع زیباییهایش ، همه آیات و نشانههاي او است ، این از یکسو .
از سوي دیگر جنبندگان زمین و آسمان ، انواع پرندگان ، صدها هزار نوع حشرات ، انواع حیوانات وحشی و اهلی و خزندگان و
ماهیان بسیار کوچک و ظریف و غول پیکر و عظیم و انواع آبزیان و عجایب و شگفتیهایی که در ساختمان هر یک از آنها بهکار
رفته و از همه مهمتر
( جزء بیست و پنجم ( 69
و زندگی و اصول اسرارآمیزي که بر آن حاکم است ، که هنوز بعد از هزاران سال مطالعه میلیونها « حیات » در اصل حقیقت
دانشمند ، کسی به عمق آن نرسیده ، همه و همه آیات خدا است .
هم موجودات زنده ذرهبینی را شامل میشود که داراي حرکت ظریف و مرموزي است و هم حیوانات غول « دابَّۀ » جالب اینکه
پیکري که دهها متر طول و دهها تن وزن دارد ، هر یک به نوعی تسبیح حق میگویند و ثناخوان او هستند و با زبان حال بیانگر
عظمت و قدرت و علم بیپایان او. و در پایان آیه میفرماید :( وَ هُوَ عَلی جَمْعِهِمْ اِذا یَشاءُ قَدیرٌ ) .
در اینکه منظور از جمع کردن تمام جنبندگان در این آیه چیست ، بسیاري از مفسران آن را به معنی ، جمع براي حساب و جزاي
یاد میکند ، گواه بر این معنا گرفت ( « یَوْمُ الْجَمْع » اعمال در قیامت دانستهاند و میتوان آیاتی را که از قیامت به عنوان
مانند آیه 7 همین سوره شوري و 9 / تغابن ) .
70 ) سوره شُوري )
دراینصورتاینسؤال پیشمیآیدکه آیا همه جنبندگان در قیامت محشور میشوند، حتی غیر انسانها؟ بلکه گاه گفتهمیشودکه
جنبنده ) معمولًا به غیر انسانها اطلاق میشود، در این صورت این مشکل مطرح خواهد شد که چگونه جنبندگان غیر انسان ) « دابَّۀ »
حشر و حساب دارند، در حالی که عقل و شعور و تکلیفی ندارند .
پاسخ این سؤال را ذیل آیه 38 سوره انعام دادهایم و گفتیم زندگی بسیاري از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزي است
، چه مانعی دارد که این اعمال بیانگر نوعی عقل و شعور در آنها باشد ، چه لزومی دارد که همه اینها را به غریزه تقسیم کنیم ؟
در اینصورت نوعی از حشر و حساب براي آنها متصور خواهد بود ( شرح بیشتر این موضوع را در جلد پنجم تفسیر نمونه صفحه
224 به بعد ذیل آیه فوق مطالعه فرمایید ) . این احتمال هم نیز در تفسیر آیه مورد بحث وجود دارد که منظور از جمع نقطه مقابل
بَثّ ( پراکندن ) است که هر گاه خدا بخواهد آنها را جمع و نابود و منقرض میسازد .
( جزء بیست و پنجم ( 71
بیان یکی دیگر از معجزات علمی قرآن (ستارگان آسمان داراي موجودات زندهاند)
صفحه 29 از 61
از نکات قابل ملاحظهاي که از این آیه استفاده میشود ، این استکه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمانها دارد ،
در میان کواکب آسمان » : گرچه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمیکنند ، همین قدر سربسته میگویند
آنچهدر آسمان ) « وَ ما بَثَّ فیهِما مِنْ دابَّۀٍ » به احتمال قوي ستارگان زیادي هستند که داراي موجودات زندهاند ، ولی قرآن با جمله
و زمین ازجنبندگان گستردهاست )باصراحتاین حقیقت را اعلام میداردکه در پهنهآسمان نیز جنبندگان زنده فراواناست. و اینکه
است و به « ضمیر تثنیه » منحصر به کره زمین باشد ، بسیار بعید به نظر میرسد ، زیرا « فیهِما » بعضی از مفسران احتمال دادهاند
« دابَّۀ » به فرشتگان آسمان ، تفسیري است بسیار بعید ، چرا که « دابَّۀ » آسمان و زمین هر دو برمیگردد ، همانگونه که تفسیر
معمولًا به جنبندگان مادي اطلاق میشود .
72 ) سوره شُوري )
این معنی از آیات متعدد دیگر قرآن مجید نیز استفاده میشود .
هذِهِ النُّجُومُ الَّتی فِی السَّماءِ مَدائِنُ مِثْلُالْمَ دائِنِ » : در حدیث معروفی از امیر مؤمنان امام علی بن ابیطالب نقل شده است که فرمود
لارْضِ مَرْبُوطَۀٌ کُلُّ مَدینَۀٍ اِلی عَمُودٍ مِنْ نُورٍ: این ستارگانی که در آسمان است ، شهرهایی همچون شهرهاي زمین دارد ، 􀂟 الَّتی فِی ا
(1). « هر شهري با شهر دیگر (هر ستارهاي با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است
مراجعه کرد ) . « الهیئۀ و الاسلام » روایات متعدد دیگري نیز در این زمینه نقل شده است ( براي اطلاع بیشتر میتوان به کتاب
علت گرفتاريها و مشکلات
30 وَ ما اَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَۀٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ
. ماده نجم ، جلد 20 صفحه 574 « سفینۀ البحار » -1
( جزء بیست و پنجم ( 73
هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام دادهاید و بسیاري را نیز عفو میکند.
در این آیه نکاتیاست که باید بهآن توجهداشت:
این آیه بهخوبی نشان میدهد ، مصائبی که دامنگیر انسان میشود ، یکنوع مجازات الهی و هشدار است ( هر چند استثنائاتی
دارد که بعد به آن اشاره خواهد شد ) و به این ترتیب یکی از فلسفههاي حوادث دردناك و مشکلات زندگی روشن
میشود .
خَیْرُ آیَۀٍ فی » : جالب اینکه درحدیثی از امیرمؤمنان علی میخوانیم، که از پیامبر گرامی خدا صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که فرمود
کِتابِاللّهِ هذِهِ الاْیَۀُ ، یا عَلِیُّ ما مِنْ خَ دْشِ عُودٍ وَ لا نَکْبَۀِ قَدَمٍ اِلاّ بِذْنْبٍ وَ ما عَفَی اللّهُ عَنْهُ فِی الدُّنْیا فَهُوَ اَکْرَمُ مِنْ اَنْ یَعُودَ فیهِ وَ ما
عاقَبَ عَلَیْهِ فِی الدُّنْیا فَهُوَ اَعْدَلُ مِنْ اَنْ یُثَنّی عَلی عَبْدِه : این آیه ( وَ ما اَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَۀٍ ... ) بهترین آیه در قرآن مجید است ،
ايعلیهر خراشیکهازچوبی بر تنانسانواردمیشود و هرلغزش قدمی، براثر
74 ) سوره شُوري )
گناهیاستکه از او سرزده و آنچه خداوند دردنیا عفو میکند، گرامیتراز آن است که ( در قیامت ) در آن تجدید نظر فرماید و
(1) . « آنچه را که در این دنیا عقوبت فرموده، عادلتر از آن است که در آخرت بار دیگر کیفر دهد
و به این ترتیب اینگونه مصائب علاوه بر اینکه بار انسان را سبک میکند ، او را نسبت به آینده کنترل خواهد نمود .
گرچه ظاهر آیه عام است و همه مصائب را دربرمیگیرد ، ولی مطابق معمول در عمومات ، استثناهایی وجود دارد ، مانند مصائب
و مشکلاتی که دامنگیر انبیاء و ائمه معصومین علیهمالسلام میشد که براي ترفیع مقام آنها بود .
صفحه 30 از 61
و همچنین مصائبی که گریبان غیر معصومین را میگیرد و جنبه آزمون دارد و یا مصائبی که بر اثر ندانم کاريها و عدم دقت و
مشورت و سهلانگاري در امور حاصل میشود ، که اثر تکوینی اعمال خود انسانها است .
جلد 9 ، صفحه 31 ، ذیل آیات مورد بحث . ، « مجمع البیان » -1
( جزء بیست و پنجم ( 75
و به تعبیر دیگر جمع میان آیات مختلف قرآن و روایات ایجاب میکند که عموم این آیه در مواردي تخصیص پیدا کند و این
مطلب تازهاي نیست که مایه گفتگوي بعضی از مفسران شده است . کوتاه سخن اینکه مصائب و گرفتاريهاي سخت ،
فلسفههاي مختلفی دارد که در بحثهاي توحیدي و مباحث عدل الهی ، به آن اشاره شده است .
شکوفایی استعدادها تحت فشار مصائب ، هشدار نسبت به آینده ، آزمون الهی ، بیداري از غرور و غفلت و کفاره گناه و ... .
اما از آنجا که بیشتر موارد آن جنبه کیفري و کفارهاي دارد ، آیه فوق آن را به صورت عموم مطرح ساخته است .
یا عَلِیُّ ما اَصابَکُمْ » : و لذا در حدیثی میخوانیم : هنگامی که امام علی بن الحسین وارد بر یزید شد ، یزید نگاهی به او کرد و گفت
اشاره به اینکه حوادث کربلا ) « مِنْ مُصیبَۀٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ
76 ) سوره شُوري )
کَلّا ما هذِه فینا نَزَلَتْ ، اِنَّما نَزَلَ فینا" ما اَصابَ مِنْ » : نتیجه اعمال خود شما بود ) . ولی امام علی بن الحسین فورا در پاسخ فرمود
لارْضِ وَ لا فی اَنْفُسِکُمْ اِلاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ اَنْ نَبْرَأَها اِنَّ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما 􀂟 مُصیبَۀٍ فِی ا
( آتاکُمْ(" 1) فَنَحْنُ الَّذینَ لا نَأْسی عَلی ما فاتَنا مِنْ اَمْرِ الدُّنْیا وَ لا نَفْرَحُ بِما اوُتینا :( 2
چنین نیست ، این آیه در مورد ما نازل نشده ، آنچه درباره ما نازل شده آیه دیگري است که میگوید : هر مصیبتی در زمین یا در
جسم و جان شما روي دهد ، پیش از آفرینش شما در کتاب ( لوح محفوظ ) بوده و آگاهی بر این امر بر خداوند آسان است ، این
براي آن است که شما بهخاطر آنچه از دست میدهید ، غمگین نشوید و بهخاطر آنچه در دست دارید ، زیاد خوشحال نباشید (
هدف از این مصائب عدم دلبستگی شما به مواهب زودگذر دنیا است و یک نوع تربیت و آزمون براي شما است ). سپس امام افزود
ما کسانی هستیم که هرگز بهخاطر آنچه از دست دادهایم ، غمگین نخواهیم شد و بهخاطر آنچه در دست داریم ، خوشحال » :
نیستیم" همه را زودگذر میدانیم و چشم به لطف و عنایت خدا بستهایم "
22 و 23 / حدید . -1
. جلد 4 ، صفحه 580 ، « نور الثقلین » -2
( جزء بیست و پنجم ( 77
میدانید » : این سخن را با حدیث دیگري از امام صادق پایان میدهیم : هنگامی که از حضرتش تفسیر آیه فوق را خواستند ، فرمود
، « علی و اهلبیتش بعد از او گرفتار مصائبی شدند ، آیا بهخاطر اعمالشان بود؟ درحالیکه آنها اهل بیت طهارتند و معصوم ازگناه
اِنَّ رَسُولَ اللّهِ کانَ یَتُوبُ اِلَی اللّهِ وَ یَسْتَغْفِرُ فی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَۀٍ مِأَةَ مَرَّةٍ مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ اِنَّ اللّهَ یَخُصُّ اَوْلِیائَهُ بِالْمَصائِبِ » : سپس افزود
لِیَأْجُرَ هُمْ عَلَیْها مِنْ غَیْرِ ذَنْبٍ : رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پیوسته توبه میکرد و در هر شبانه روز صد بار استغفار مینمود ، بیآنکه
گناهی مرتکب شده باشد ، خداوند براي اولیاء و دوستانش مصائبی قرار میدهد تا بهخاطر صبر در برابر آن از او پاداش
(1) . « گیرند ، بیآنکه گناهی مرتکب شده باشند
78 ) سوره شُوري )
گاه بعضی در این مسأله تردید کردهاند که مصائب در آیه فوق اشاره به مصائب دنیا باشد، چرا که دنیا دار عمل
است نه دار پاداش و کیفر .
صفحه 31 از 61
فراوانی نشان میدهد که گاه انسان در همین دنیا گوشهاي از کیفر « روایات » و « آیات » ولی این اشتباه بزرگی است ، چراکه
اعمالش را میبیند و اینکه میگویند : دنیا دار مجازات نیست ، یعنی تمام حسابها تصفیه نمیشود ، نه اینکه مطلقا مجازاتی
وجود ندارد و انکار این حقیقت از نظر آشنایان به آیات و روایات ، شبیه انکار یک امر بدیهی است .
گاه مصائب ، جنبه دستجمعی دارد و محصول گناهان جمعی است ، همانگونه که در آیه 41 سوره روم میخوانیم :
. جلد 4، صفحه 581 ،« نورالثقلین » -1
( جزء بیست و پنجم ( 79
ظَهَرَالْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِي النّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ : فساد در خشکی و دریا بهخاطر اعمال »
. « مردم آشکار شد ، تا نتیجه بعضی از اعمالی را که انجام دادهاند ، به آنها بچشاند ، شاید بازگردند
روشن است که این درباره جوامع انسانی است ، که بهخاطر اعمالشان گرفتار نابسامانیها میشوند . و در آیه 11 سوره رعد آمده
اِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِمْ : خداوند سرنوشت هیچ جمعیتی را تغییر نمیدهد ، مگر اینکه » : است
. « خویشتن را تغییر دهند
و امثال این آیات که گواهی میدهد ، در میان اعمال انسان و نظام تکوینی زندگی او ارتباط و پیوند نزدیکی وجود دارد ، که اگر
بر اصول فطرت و قوانین آفرینش گام بردارند ، برکات الهی شامل حال آنها میشود و هرگاه فاسد شوند ، زندگی آنها
به فساد میگراید .
و گاه ممکن است این قضیه در مورد فرد فرد انسانها صادق شود
80 ) سوره شُوري )
و هر کس در مقابل گناهی که مرتکب میشود ، به مصیبتی در جسم و جان یا اموال و متعلقاتش گرفتار گردد ، همانطور که در
( آیه فوق آمده است . ( 1
گرفتاريهاي شما نتیجه رفتار خودتان است
این تصور براي بسیاري وجود دارد که گمان میکنند رابطه اعمال انسان با جزاي الهی ، همان رابطه قراردادي است که شبیه آن در
مورد قوانین دنیا و پاداش و کیفر آن وجود دارد ، در حالی که بارها گفتهایم که این ارتباط ، به یک نوع ارتباط تکوینی شبیهتر
بیشتر بازتاب طبیعی و تکوینی اعمال انسانهااست که دامن » است تا ارتباط تشریعی و قراردادي و به تعبیر دیگر پاداش کیفرها
. « آنها را میگیرد
آیات فوق شاهد گویایی براي این واقعیت است .
در این زمینه روایات زیادي در منابع اسلامی وارد شده که به
. جلد 18 ، صفحه 61 ، « المیزان » -1
( جزء بیست و پنجم ( 81
گوشهاي ازآن براي تکمیل این بحث اشاره میکنیم :
هیچ ملتی از آغوش ناز و نعمت زندگی گرفتهنشد ، مگر بهواسطه گناهانیکه » : در یکی از خطبههاي نهج البلاغه آمده است
انجام دادند زیرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمیدارد ، هرگاه مردم در موقع نزول بلاها و سلب نعمتها با صدق نیّت
بهپیشگاه خدا تضرع کنند و با دلهاي پر اشتیاق و آکنده از مهرخدا از او درخواست جبران نمایند مسلما آنچه از دستشان رفته
(1). « بهآنها بازمیگرداند و هرگونه مفسدهاي رابراي آنها اصلاح میکند
صفحه 32 از 61
لانْبِیاءِ 􀂟 اِنَّ الْبَلاءَ لِلظّالِمِ اَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحانٌ وَ لِ » : حدیثدیگري از امیرمؤمنان علی نقل شده است که فرمود « جامعالاخبار » در
لاوْلِیاءِ کَرامَۀٌ : بلاها براي ظالم تأدیب است و براي مؤمنان امتحان و براي پیامبران درجه و براي اولیاء 􀂟 دَرَجَۀٌ وَ لِ
(1). « کرامت و مقام است
. خطبه 178 ، « نهج البلاغه » -1
82 ) سوره شُوري )
این حدیث شاهد گویایی است براي آنچه در مورد استثناهاي آیه بیان کردیم .
اِنَّ الْعَبْدَ اِذا کَثُرَتْ ذُنُوبُهُ وَ لَمْ یَکُنْ عِنْدَهُ مِنَ الْعَمَلِ » : از حضرت امامصادق آمده است که فرمود « کافی » در حدیث دیگري در
ما یُکَفِّرُها ، ابْتَلاهُ بِالْحُزْنِ لِیُکَفِّرَها : هنگامی که انسان گناهش افزون شود و اعمالی که آن را جبران کند ، نداشته باشد ،
(2). « خداوند او را گرفتار اندوه میکند تا گناهانش را تلافی کند
تازه همه اینها غیر از گناهانی است که خداوند طبق صریح آیه فوق مشمول عفو و رحمتش قرارمیدهد، که
آن نیز بهنوبه خود بسیار است .
. جلد 81 ، صفحه 198 ، « بِحار الانوار » -1
. حدیث 2 ، « تَعْجیلِ عُقُوبَۀِ الذَّنْب » بابُ « کتابُ الاْیمانِ وَ الْکُفْر » ، جلد 2 « کافی » -2
( جزء بیست و پنجم ( 83
رفع یک اشتباه بزرگ در ارتباط با بحث مصیبتها
ممکن است کسانی از این حقیقت قرآنی سوء استفاده کنند و هرگونه مصیبتی دامنشان را میگیرد ، با آغوش باز از آن استقبال
نمایند و بگویند باید در برابر هر حادثه ناگواري تسلیم شد و از این اصل آموزنده و حرکتآفرین قرآنی نتیجه معکوس ، یعنی
نتیجه تخدیري بگیرند که این بسیار خطرناك است .
هیچگاه قرآن نمیگوید در برابر مصائب تسلیم باش و در رفع مشکلات کوشش مکن و تن به ظلمها و ستمها و بیماريها بده ،
بلکه میگوید : اگر با تمام تلاش و کوششی که انجام دادي باز هم گرفتاريها بر تو چیره شد ، بدان گناهی کردهاي که نتیجه و
کفارهاش دامانت را گرفته ، به اعمال گذشتهات بیندیش و از گناهانت استغفار کن و خویشتن را بساز و ضعفها را اصلاح
نما .
و اگرمیبینیم در بعضی از روایات ، این آیه بهترین آیه قرآن معرفی شده ، بهخاطر همین آثارتربیتی مهم آن است و بهخاطر سبک
84 ) سوره شُوري )
کردن بار انسان از سوي دیگر و زنده کردن نور امید و عشق پروردگار در قلب و جان او از سوي سوم .
لارْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ 􀂟 31 وَ ما اَنْتُمْ بِمُعْجِزینَ فِی ا
و شما هرگز نمیتوانید در زمین از قدرت خداوند فرار کنید و غیر از خدا هیچ ولی و یاوري براي شما نیست .
بهمعنی بهعجز درآوردن است ، اما این کلمه در بسیاري از آیات قرآن به معنی فرار کردن از « اِعْجاز » از ماده « مُعْجِزین »
حیطه قدرت الهی و از چنگال عذاب او آمده است که لازمه معنی آن میباشد . چگونه شما میتوانید از حیطه قدرت و
حاکمیت او بگریزید ، در حالیکه تمام عالم هستی عرصه حکومت بلامنازع پروردگار است .
برايدفعمضرت است « نصیر » سرپرستیاست برايجلبمنفعت و « ولی » ممکناست از این نظر باشد که « نَصیر » و « وَلی » فرق میان
( جزء بیست و پنجم ( 85
صفحه 33 از 61
کسی است که در کنار خود انسان قرار میگیرد و او را « نصیر » بهکسی گفتهمیشودکه مستقلًا به دفاع برخیزد و « ولی » و یا اینکه
یاري میدهد .
وزش بادهايمنظم و حرکت کشتیها از آیات خدا است
لاعْلامِ 􀂟 32 وَ مِنْ ایاتِهِ الْجَوارِ فیِ الْبَحْرِ کَا
از نشانههاي او کشتیهایی است همچون کوهها که در دریا در حرکت است .
به معنی کشتی ، که براي اختصار از عبارت حذف شده و اصولًا « سَفینَۀ » جمع « سُفُن » توصیفی است براي « جاریۀ » جمع « جَوار »
تکیه آیه روي همین جریان و حرکت کشتیهاست و به همین دلیل مخصوصا این وصف موضوع سخن قرار گرفته .
گفته میشود، به خاطر جریان نشاط جوانی در تمام وجود آنها است . « جارِیَۀ » و اینکه درلغت عرب به دختران جوان
عَلَمُ » است ، ولی در اصل بهمعنی علامت و اثري است که از چیزي خبر میدهد ، مانند « کوه » به معنی « عَلَم » جمع « اَعْلام »
« الطریق
86 ) سوره شُوري )
گفته میشود ، بهخاطر همین است که از دور « عَلَم » « کوه » پرچم لشکر) و مانند آن و اگر به ) « عَلَمُالْجَیْش » (نشانههاي راه) و
نمایان است و گاه بر فراز آن آتشی میافروختند تا نشانهاي براي رهگذران باشد ، ولی بود و نبود آتش در این نامگذاري تأثیري
ندارد .
به این ترتیب قرآن مجید در این آیه ، همچون آیات متعدد دیگر ، حرکت کشتیهاي کوه پیکر را بر صفحه دریاها بر اثر وزش
بادهاي منظم از نشانههاي خداوند میشمرد .
اگر زورق یا قایقکوچکی برصفحه آب بهخاطر وزش باد حرکت کند ، زیاد مهم نیست ، مهم آن است که کشتیهاي کوهپیکر با
وزش امواج لطیف هوا با عده زیادي مسافر و بار فراوان بهحرکت درآید و هزاران کیلومتر راه را در میان دو نقطه بپیماید و
بهمقصد برسد .
راستی چه کسی اقیانوسها را با این وسعت و عمق و ویژگیهاي آب آفریده ؟ چه کسی به چوب و موارد دیگري که
کشتی را با آن شکل مخصوص میسازند ، این خاصیت را بخشیده که بر صفحهآب ثابت بماند ؟
( جزء بیست و پنجم ( 87
و چه کسی به بادها دستور داده است به صورت منظمی بر صفحه دریاها و اقیانوسها بوزند که هر کس از هر نقطه به نقطه
دیگري میخواهد برود ، بتواند از آن استفاده کند ؟
همه جا نظم نشانه عقل و دانش است و در اینجا نیز همین گونه است .
اصولًا اگر نقشههایی که دریانوردان از حرکت بادها در اختیار دارند و معلوماتی که بشر درباره وزش بادها از قطبین زمین
بهسوي خط استوا و از خط استوا بهسوي دو قطب و همچنین وزشهاي متناوب از سوي سواحل و خشکیها به دریا و از سوي
دریا به خشکی ، درنظر بگیرید ، میدانید چهقدر این مسأله حساب شده است .
البته در عصر ما نیرويمحرك کشتیها موتورهاي نیرومندي است، که پروانههاي کشتی را به حرکت درمیآورد، ولی با اینحال
وزش بادها در حرکت این کشتیها نیز مؤثر است .
88 ) سوره شُوري )
صفحه 34 از 61
اگر بادها نبودند
33 اِنْیَشَأْ یُسْکِنِ الرّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلی ظَهْرِه اِنَّ فی ذلِکَ لَاآیاتٍ لِکُلِّ صَبّارٍ شَکُورٍ
اگر اراده کند باد را ساکن میسازد تا آنها بر پشت دریا متوقف شوند ، در این نشانههایی است براي هر صبر کننده
شکرگزار .
آري در این حرکت بادها و جریان کشتیها و آفرینش دریاها و نظام و هماهنگی مخصوصی که بر این امور حکمفرماست ،
نشانههاي گوناگونی براي ذات پاك او است .
میدانیم وزش بادها در درجه اول بهخاطر تفاوت درجه حرارت در دو نقطه روي زمین است ، زیرا هوا بر اثر حرارت منبسط میشود
، سپس به طرف بالا حرکت میکند و به همین دلیل از یکسو فشار بر هواي اطراف میآورد و آنها را متحرك میسازد و از
سوي دیگر ، هنگامی که به سمت بالا حرکت کند ، جاي خود را به هواي اطراف میدهد ، اگر خداوند فقط این خاصیت انبساط را
از آن بگیرد ، سکون و سکوتی مرگبار بر آن حاکم میشود و کشتیهاي بادبانی بیحرکت بر صفحه اقیانوسها حیران و
سرگردان میمانند .
( جزء بیست و پنجم ( 89
هر دو صیغه مبالغه است که یکی فزونی صبر را میرساند و دیگري فزونی شکر را . تکیهبر این دو وصف در « شَ کُور » و « صَ بّار »
آیه مورد بحث و چند مورد دیگر از آیات قرآن مجید ( 1) اشاره به نکات لطیفی دارد : این دو وصف مجموعا ترسیمگویایی از
حقیقت ایماناست ، چراکه مؤمن در مشکلات و گرفتاريها صبور و در نعمتها شکور است ، لذا در حدیثی از پیامبر
صلیاللهعلیهوآله میخوانیم :
5/ابراهیم، 31 /لقمان، 19 /سباوآیهموردبحث . -1
شُوري љ 90 ) سو )
(1) . « اَلاْیمانُ نِصْفانِ: نِصْفٌ صَبْرٌ وَ نِصْفٌ شُکْرٌ : ایمان دو نیمه است ، نیمی از آن صبر و نیمی از آن شکر است »
به علاوه مطالعه اسرار نظام آفرینش از یک سو نیاز به صبر و حوصله و پشتکار و صرف وقت دارد و از
سوي دیگر انگیزه شکر منعم .
هرگاه این دو دست به دست هم میدهند ، انسان را آماده براي مطالعه این آیات میسازند و اصولًا مطالعه اسرار
آفرینش خود یک نوع شکر است .
از سوي سوم به هنگامی که انسان سوار بر کشتی میشود ، این دو وصف در او از هر زمان دیگر نمایانتر است ، صبر
در برابر حوادث و مشکلات دریا و شکر به هنگام رسیدن به ساحل مقصود .
ذیل 31 / لقمان . ، « قرطبی » و « فخر رازي » « تفسیر صافی » « مجمع البیان » -1
( جزء بیست و پنجم ( 91
38 وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ اَقامُوا الصَّلوةَ وَ اَمْرُهُمْ شُوري بَیْنَهُمْ وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ
و آنها که دعوت پروردگارشان را اجابت کرده و نماز را برپا داشته و کارهایشان به طریق مشورت در میان آنها صورت
میگیرد و از آنچه به آنها روزي دادهایم انفاق میکنند .
در آیه مورد بحث سخن از بازسازي افراد شایسته است ، که از همه مهمتر اجابت دعوت پروردگار و تسلیم در برابر فرمان او است ،
مطلبیکه همه نیکیها و خوبیها و اطاعتاوامر الهی در آن جمع است ، آنها با تمام وجود در برابر فرمانش تسلیمند و در مقابل
اراده او از خود ارادهاي ندارند و باید چنین باشد ، چراکه بعداز پاکسازي قلب و جان از آثار گناه که موانع راه حقند ،
صفحه 35 از 61
تسلیم و اجابت قطعی است .
ولی از آنجا که در میان اوامر الهی مسائل بسیار مهمی وجود دارد که باید انگشت روي آن گذاشت ، چند موضوع مهم را به دنبال
آن
92 ) سوره شُوري )
است ، نمازي که ستون دین ، پیوند خلق و خالق ، مربی نفوس ، معراج « نماز » یادآور میشود که مهمترین آنها
مؤمن و نهیکننده از فحشا و منکر است .
است که بدون آن همه کارها ناقص است ، یک انسان هر قدر از نظر « شوري » بعد از آن مهمترین مسأله اجتماعی همان اصل
فکري نیرومند باشد ، نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد مینگرد و لذا ابعاد دیگر بر او مجهول میماند ، اما هنگامی
که مسائل در شوري مطرح گردد و عقلها و تجارب و دیدگاههاي مختلف به کمک هم بشتابند ، مسائل کاملًا پخته و کم
عیب و نقص میگردد و از لغزش دورتر است .
اَنَّهُ ما مِنْ رَجُلٍ یُشاوِرُ اَحَدا اِلاّ هُدِيَ اِلَی الرُّشْدِ » : لذا در حدیث پرمعنایی از پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله میخوانیم
. « : احدي در کارهاي خود مشورت نمیکند ، مگر اینکه به راه راست و مطلوب هدایت میشود
( جزء بیست و پنجم ( 93
قابل توجه اینکه : تعبیر در اینجا به صورتی است که آن را یک برنامه مستمر مؤمنان میشمرد ، نه تنها در یک کار زودگذر و
موقت ، میگوید : همه کارهاي آنها در میانشان به صورت شوري است و جالب اینکه خود پیامبر صلیاللهعلیهوآله با اینکه عقل
کل بود و با مبدأ وحی ارتباط داشت ، در مسائل مختلف اجتماعی و اجرایی ، در جنگ و صلح و امور مهم دیگر ، بهمشورت با
یارانمینشست و حتی گاه نظرآنهارا ترجیح میداد ، با اینکه مشکلاتی از این ناحیهحاصل میشد، تا الگو و اسوهاي براي مردم
باشد، چراکه برکات مشورت از زیانهاي احتمالی آن بهمراتب بیشتراست .
بحثهاي « وظیفه مشاور » و « اوصاف کسانی که باید مورد مشورت قرار گیرند » و « شرایط شوري » و « مشورت » درباره اهمیت
مشروحی در ذیل آیه 159 سوره آل عمران جلد 3 تفسیر نمونه صفحه 142 ذکر شده است که نیازي به تکرار آن نیست ، اما چند
موضوع را باید در اینجا اضافه کنیم :
94 ) سوره شُوري )
الف : شوري منحصرا در مورد کارهاي اجرایی و شناسایی موضوعات است ، نه درباره احکام که تنها باید از مبدأ وحی و از کتاب
کارهایشان ) نیز ناظر به همین معنی است ، چراکه احکام ، کار مردم نیست ، کار خدا است ) « اَمْرُهُمْ » و سنت گرفته شود ، تعبیر به
اَلْیَوْمَ » ، بهخصوص اینکه مامعتقدیم هیچامري دراسلام نیست، مگر اینکه نص عام یا خاصیدرمورد آن صادر شده است و گرنه
3/مائده) صحیح نبود ( شرح این معنی را باید در کتب اصول فقه در مورد بطلان اجتهاد به معنی قانونگذاري ) « اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ
در اسلام مطالعه کرد ) .
در مورد انصار است و این یا بهخاطر آن است « وَ اَمْرُهُمْ شُوري بَیْنَهُمْ » ب : بعضی از مفسران گفتهاند که شأن نزول جمله
که آنها حتی قبل از اسلام کارهایشان بر اساس شوري بود و یا اشاره به آن گروهی از انصار است که قبل از هجرت
با او بیعت کردند و از حضرتش دعوت به مدینه نمودند ( چون این سوره « عقبه » پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایمان آوردند و در
مکی است و آیات فوق نیز ظاهرا در مکه نازل شده ) .
( جزء بیست و پنجم ( 95
ولی به هر حال آیه مخصوص شأن نزولش نیست و یک برنامه عمومی و همگانیرا بیان میکند .
صفحه 36 از 61
لا ظَهیرَ کَالْمُشاوَرَةِ وَ الاِْسْتِشارَةُ عَیْنُ الْهِدایَۀِ : » : این سخن را با حدیثی از امیرمؤمنان علی پایان میدهیم ، آنجا که فرمود
(1). « هیچ پشتیبان و تکیه گاهی همچون مشورت نیست و مشورت عین هدایت است
این نکته نیز قابل توجه است که آخرین توصیفی که در این آیه مطرح شده تنها انفاق در مسائل مالی را بیان نمیکند ، بلکه
انفاق از تمام آنچه خداوند روزي داده است ، از مال ، از علم ، از عقل و هوش و تجربه ، از نفوذ اجتماعی و خلاصه از
همهچیز .
پایان سوره شُوري
جلد 8 ، صفحه 425 ، باب 21 از ابواب اَحْکامُ الْعِشْرَة . ، « وسائل الشیعه » -1
96 ) سوره شُوري )
سوره