گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هفتم
تحریم / سوره


اشاره

تحریم / سوره : شصت و ششمین سوره قرآن‌کریم
سوره تحریم مدنی[1] و شصت و ششمین سوره در ترتیب مصحف است که بین دو سوره طلاق و مُلک و در پایان جزء 28 واقع شده و در ترتیب نزول یکصد و هشتمین سوره‌ای است که پس از سوره حجرات و پیش از سوره جمعه نازل شده است.[2] در دیگر روایاتِ ترتیب نزول، ردیفهای 95، 100، 103، 105، 106 و 107 برای آن ذکر شده است.[3] این سوره دارای 12 آیه[4] و 254 کلمه است.[5] نام مشهور آن تحریم و برگرفته از آیه نخست آن است.[6] نام «سورة النبی»، «لِمَ تُحرّم» و «المتحرّم» نیز بر این سوره اطلاق شده است.[7] ابن زبیر از آن به «سورة‌النساء» یاد می‌کرده است.[8] سوره‌تحریم آخرین سوره از 16

سوره «ممتحنات» است.[9]
برخی آیه چهارم این سوره را «آیه صالح المؤمنین» نامیده‌اند.[10] بر اساس روایات متعددی از شیعه[11] و سنی[12] مقصود از «صالح* المؤمنین» علی(علیه السلام)است؛ ولی برخی روایات اهل سنّت آن را بر افراد دیگری تطبیق کرده‌اند.[13]

سبب نزول :

سبب نزول :
در سبب نزول آیات نخستین این سوره آمده است که پیامبر هر روز پس از نماز صبح به خانه همسرانش سر می‌زد.[14] در چند نوبت وقتی به خانه زینب* می‌آمد او شربتی از عسل به آن حضرت می‌نوشانید، از این رو درنگ آن حضرت نزد وی بیشتر می‌شد. عایشه* از این رخداد ناراحت بود و چون از علت‌آن باخبر شد با حفصه* قرار گذاشت هرگاه رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله) بر هریک از آنها وارد شود به او بگویند که از وی بوی مغافیر (درختی بدبو) به مشام می‌رسد و چنین کردند. آن حضرت به آنها فرمود: من شربت عسل نوشیده‌ام. آنها گفتند: حتماً زنبور آن از درخت مغافیر تغذیه کرده است. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) که به بوی بد حساس بود سوگند یاد کرد که دیگر از آن عسل ننوشد و از آنها خواست این داستان را باز نگویند. در پی این ماجرا این آیات نازل شد.[15] برخی روایات نام برخی دیگر از همسران رسول‌الله(صلی الله علیه وآله) را در این ماجرا ذکر کرده‌اند[16]؛ ولی روایت اول درست به نظر می‌رسد[17]، زیرا روایات معتبر مقصود از ضمیر تثنیه در آیه چهارم را حفصه و عایشه دانسته‌اند. عمر نیز با اکراه در پاسخ سؤال ابن‌عباس از این آیه به این امر اعتراف کرده است.[18] برخی نیز در سبب نزول این آیات گفته‌اند: حفصه از آن حضرت اجازه خواست تابه خانه پدرش برود. آن حضرت در غیاب او در خانه وی با کنیزش ماریه دیدار کرد و پس از آگاهی حفصه از این ماجرا به شدّت ناراحت شده، به پیامبر(صلی الله علیه وآله)اعتراض کرد. آن گرامی برای خشنودی وی سوگند یاد کرد ماریه را بر خود حرام کند و از حفصه خواست تا این داستان را نهان نگه دارد؛ ولی وی آن را برای عایشه افشا کرد و در پی آن، این آیات نازل شد.[19] نووی و خفاجی با رد این روایت، نوشیدن عسل نزد زینب را درست دانسته‌اند و طیّبی گفته است که قصه ماریه در کتابهای مشهور نیامده است. [20]


محتوای سوره:

محتوای سوره:
سوره تحریم از 4 بخش تشکیل شده است: در بخش نخست به ماجرایی که بین پیامبر(صلی الله علیه وآله) و برخی همسرانش رخ داده اشاره و خطاب می‌کند: چرا چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده برای جلب رضایت همسرانت با سوگند بر خود حرام می‌کنی؟ خدا آمرزنده و مهربان است و با علم و حکمت راهِ گشودن سوگندهایتان را با پرداخت کفّاره بیان کرده است. در آیه سوم رازگویی پیامبر(صلی الله علیه وآله) با یکی از همسرانش و افشای آن راز به وسیله او و آگاه شدن آن حضرت از عدم رازداری همسرش از راه وحی و رفتار کریمانه رسول‌خدا(صلی الله علیه وآله) با او را یادآوری می‌کند. در آیه چهارم به دو تن از همسران آن حضرت (حفصه و عایشه)[21]که بر ضدّ آن حضرت توطئه کرده و او را آزرده بودند اشاره کرده، می‌گوید: اگر توبه کنید به نفع شماست، زیرا دلهای شما از حقّ منحرف شده است و اگر بر ضدّ پیامبر(صلی الله علیه وآله)دست به دست هم دهید همانا خداوند، جبرئیل و صالحی از مؤمنان، و نیز فرشتگان یار و پشتیبان او هستند. در آیه بعد به همسران پیامبر(صلی الله علیه وآله)هشدار می‌دهد که اگر رفتار آنها سبب شود رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آنها را طلاق دهد، خداوند زنانی بهتر از آنها و با اوصاف پسندیده جایگزین آنها می‌کند.
در دومین بخش به مؤمنان توصیه می‌کند خود و خانواده خود را با تقوا و تربیت صحیح از آتش سوزان جهنم حفظ کنند که آتشگیره آن مردم و سنگ است و فرشتگان سختگیر و توانمند بر آن گمارده شده‌اند. سپس با اشاره به عذرخواهی کافران در قیامت پاسخ می‌دهد: عذر مخواهید. جز این نیست که کارهایی که می‌کردید سزای شما قرار داده می‌شود. در آیه بعد به مؤمنان فرمان می‌دهد برای نجات از آتش جهنم به درگاه خداوند توبه‌ای راستین (نصوح) کنند و پوشیده شدن گناهان و درآمدن به بهشت را دو اثر توبه شناسانده، روز قیامت را به روزی وصف می‌کند که پروردگار، پیامبر(صلی الله علیه وآله) و کسانی را که با او ایمان آورده‌اند خوار نمی‌سازد و مؤمنان نورشان پیشاپیش آنها و از سمت راستشان حرکت می‌کند و از پروردگار می‌خواهند که نورشان را کامل سازد و آنها را بیامرزد.
در بخش سوم به پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمان می‌دهد که با کافران و منافقان جهاد و با آنها درشتی کند و جایگاه آنان را جهنم معرّفی می‌کند.
در بخش چهارم خداوند برای کافران به زن نوح و لوط به عنوان سمبل زنان ناصالح مَثَل می‌آورد. آنان با اینکه همسر دو پیامبر الهی بودند بر اثر خیانت یعنی کفر و فساد عقیده جهنمی شدند. مفسّران معتقدند این آیه تعریض به حفصه و عایشه است که پیامبر(صلی الله علیه وآله)را آزردند تا مبادا به سبب شرافت همسری آن بزرگوار مغرور شوند و

هشداری است به آنها که اگر از راه حق منحرف شوند و رسول خدا را آزار دهند صرف همسری آن حضرت نمی‌تواند نجاتبخش آنان باشد.[22] سپس زن فرعون را الگوی زنان مؤمن معرفی می‌کند. او با اینکه همسر طاغوت زمانش بود، به سبب ایمان و بردباری در راه آن به مراتب عالی معنویت و بهشت دست یافت. در آخرین آیه حضرت مریم(علیها السلام) را که نمونه‌ای دیگر از زنان پرهیزگار و مؤمن و مطیع فرمان پروردگار است الگوی مردان و زنان مؤمن می‌شناساند.

فضیلت تلاوت:

فضیلت تلاوت:

تحول انواع

تحول انواع => فرضیه تکامل

تحیت

اشاره

تحیت : گفتار و کردار احترام‌آمیز هنگام روبه‌رو شدن با دیگران
تحیت از ریشه «ح ـ ی ـ ی» و در لغت به معنای بقا و ملک (پادشاهی)[1]، سلامتی[2] و زندگی خواستن برای دیگری[3] آمده و در اصطلاح عبارت است از گفتار یا کردار احترام‌آمیزی که هنگام روبه‌رو شدن با دیگران یا وارد شدن به مکانی خاص صورت می‌گیرد.[4]
به نظر برخی، تحیّت در اصل به معنای دعاکردن برای حیات شخص دیگر بوده. سپس در معنای مطلق دعا کردن شیوع یافته و در نهایت در متون شرعی در معنای دعای مخصوص یعنی «سلام علیک» و مانند آن به کار رفته است.[5]
واژه «سلام» نیز به معنای درود فرستادن و تحیت است، با این تفاوت که مفهوم واژه تحیت عام است و هرگونه گفتار احترام‌آمیز مانند «حیاک‌الله = خدا تو را زنده نگه دارد» و «لک البشری = بشارت بر تو باد» و مانند آن را در برمی‌گیرد، در حالی که سلام شامل این موارد نمی‌شود.[6]
در احادیث نیز تحیت در معنایی فراتر از سلام به کار رفته، کارهایی همچون مصافحه (دست دادن) و معانقه (صورت بر صورت گذاشتن)[7] و تعابیری مانند «یرحمکم الله» و «یغفرالله لکم» که هنگام عطسه کردن رد و بدل می‌شوند[8] و حتی هر کار نیک[9] مصداقی از تحیت دانسته شده است.
واژه صلوات نیز در اصل به معنای دعا بوده، سپس در معانی دیگر از جمله نماز، ثنا و تحیت و نیز تحیت خاص بر پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) به کار رفته است.[10]

مفهوم تحیت در قرآن با واژگان و تعابیر گوناگونی آمده است؛ از جمله: 1. واژه «حیی» و مشتقات آن که در قرآن بسیار به کار رفته؛ ولی در 8 آیه به معنای تحیت آمده است؛ مانند «و اِذَا حُیّیتُم بِتَحِیَّة فَحَیّوا‌بِاَحسَنَ مِنها». (نساء/4،86 و نیز یونس/10، 10؛ ابراهیم/ 14،23؛ مجادله/58، 8) 2. «سلام» و مشتقات آن که در آیات متعددی آمده؛ اما در حدود‌30‌آیه به معنای تحیت به کار رفته است؛ مانند «فَقُل سَلـمٌ عَلَیکُم»(انعام/6،54)؛ «فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم».(نور/24، 61) 3. «صلوات» و مشتقات آن که در بیشتر آیات به معنای دعا و نماز است و در چند آیه به معنای تحیت آمده است؛ مانند «اُولـئِکَ عَلَیهِم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم»(بقره/2 157 و نیز احزاب/33، 56)؛ همچنین در برخی آیات دیگر از تحیت با تعبیرهایی مانند «و‌خَرّوا لَهُ سُجَّدًا»(یوسف/12، 100)[11]، «بورِکَ مَن فِی النّارِ»(نمل/27، 8)[12] و «رَحمَتُ اللّهِ و بَرَکـتُهُ عَلَیکُم»(هود/11، 73)[13] یاد شده است. در این آیات قرآن‌کریم از تحیت خداوند و فرشتگان الهی و نیز تحیت مؤمنان در دنیا و آخرت سخن به میان آورده و به برخی از احکام فقهی آن پرداخته است.

پیشینه تحیت در شرایع و ملل:

پیشینه تحیت در شرایع و ملل:
تحیت و درود فرستادن و شادباش گفتن هنگام ملاقات با دیگران از آداب و سنتهای مهم اجتماعی است که در میان همه اقوام و ملل رایج بوده است، هرچند به تناسب اخلاق، آداب و سنتهای حاکم، هر یک از آنها شیوه خاصی برای تحیت داشته‌اند. شرایع الهی نیز این سنت پسندیده را تأیید و ترغیب کرده‌اند.[14] تحیت عمده رومیان هنگام روبه‌رو شدن با یکدیگر جملات «سالم باشی»، «جسمی قوی داشته باشی» و تحیت یونانیان جمله «شادباشی» بود.[15]مسیحیان به هنگام تحیت دست بر دهان می‌گذاشتند و یهودیان با انگشت به یکدیگر اشاره[16] و در برابر بزرگان خود سجده می‌کردند.[17] تحیت مجوسیان به صورت خم شدن یا بوسیدن دست یا پا یا زمین بود.[18] اعراب عصر جاهلی با جملاتی مانند «صبح به خیر» یا «شب به‌خیر»[19] یا «خدا چشمت را با نعمت روشن کند» به یکدیگر تحیت می‌گفتند[20] و

هنگام روبه‌رو شدن با پادشاهان از تعبیرهایی همچون «بسیار سالم باشی» و «1000‌سال زنده باشی» استفاده می‌کردند.[21]
به نظر عده‌ای از مفسران آیه 8 مجادله /58: «و‌اِذا جاءوکَ حَیَّوکَ بِما لَم یُحَیِّکَ بِهِ اللّه»به برخی از همین تحیتهای عصر جاهلی اشاره دارد.[22] برخی نیز آن را اشاره به تحیت منافقان[23] یا اهل کتاب[24] می‌دانند که با تعبیر «السام علیک» و مانند آن به پیامبر اسلام توهین می‌کردند، افزون بر این، شیوه‌های دیگری برای تحیت مانند دست دادن، دست گذاشتن بر سینه یا سر، دست روی دست گذاشتن، بوسیدن دست یا پیشانی و برداشتن کلاه، در میان ملل گوناگون مرسوم بوده است.[25]
قرآن‌کریم در آیاتی به برخی مصادیق تحیت در ملل و شرایع پیشین و نیز میان مسلمانان اشاره کرده‌است. برخی آیات از تحیت در زمان حضرت‌ابراهیم(علیه السلام) یاد می‌کند؛ از جمله هنگامی که فرشتگان الهی به عنوان مهمان بر آن حضرت وارد شدند و با تعبیر سلام بر آن حضرت تحیت گفتند: «و‌نَبِّئهُم عَن ضَیفِ اِبرهیم * اِذ دَخَلوا عَلَیهِ فَقالوا سَلـمـًا»(حجر/15،51 ـ 52 و نیز هود/11، 69) و حضرت ابراهیم(علیه السلام)نیز با همان تعبیر تحیت آنان را پاسخ گفت: «قالَ سَلـمٌ»(هود/11، 69)؛ همچنین در آیه‌ای دیگر به تحیت آن حضرت برای عمویش آزر اشاره شده است: «قالَ سَلـمٌ عَلَیکَ سَاَستَغفِرُ لَکَ رَبّی».(مریم 19، 47)
در آیه 100 یوسف/ 12 به سجده حضرت یعقوب و فرزندانش در برابر یوسف اشاره شده: «و‌رَفَعَ اَبَوَیهِ عَلَی العَرشِ وخَرّوا لَهُ سُجَّدًا».برخی مفسران این کار را نوعی تحیت در برابر یوسف دانسته‌اند[26]، چنان‌که برخی سجده کردن ملائکه برای آدم(علیه السلام) را نیز تحیت شمرده‌اند.[27] نظر دیگر این است که این کار خانواده حضرت یوسف تحیت نبوده، بلکه آنان به شکرانه نعمت یافتن یوسف، برای خدا سجده کردند.[28]
در شریعت موسی(علیه السلام) نیز سلام به عنوان تحیت مطرح بوده است، از این رو آن حضرت و برادرش هارون هنگام ملاقات با فرعون با گفتن سلام بر پیروان هدایت بر وی تحیت گفتند:

«فَأتیاهُ فَقولا اِنّا رَسولا رَبِّکَ ... والسَّلـمُ عَلی مَنِ اتَّبَعَ الهُدی».(طه/20،47)
تحیت شریعت اسلام نیز همان تحیت دیگر شرایع الهی یعنی «سلام» است که قرآن در آیات متعدد پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان را به گفتن آن توصیه کرده است. در آیه 54 انعام/6 خداوند به پیامبر‌اکرم فرمان می‌دهد که هرگاه مؤمنان نزد او آمدند با سلام به آنان تحیت بگوید: «و اِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِـایـتِنا فَقُل سَلـمٌ عَلَیکُم»(انعام/6، 54) و در آیه‌ای دیگر خطاب به مسلمانان آمده است که هرگاه وارد خانه‌ای شدند به یکدیگر یا خود سلام کنند[29]:«فَاِذا دَخَلتُم بُیوتـًا فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم»(نور/24،61)؛ همچنین به نظر برخی مفسران در آیه 94 نساء/ 4 به مسلمانان فرمان داده شده که اگر کسی به آنان سلام گوید حق ندارند به وی بگویند مؤمن نیستی[30]: «و لا تَقولوا لِمَن اَلقی اِلَیکُمُ السَّلـمَ لَستَ مُؤمِنـًا». این امر بدان جهت است که «سلام‌کردن» تحیتی اسلامی و نشانه مسلمان بودن فرد به شمار می‌رود.[31]
برخی درباره برتری تحیت در قالب سلام کردن بر تحیتهای دیگر وجوهی را برشمرده‌اند؛ از جمله اینکه «سلام» دعایی است که به وسیله آن شخص برای تحیت شونده آرزوی سلامتی از آفات دینی و دنیوی می‌کند[32] یا سلام کننده با این تحیت به مخاطب می‌گوید: تو از جانب من در سلامت و امنیت هستی و هیچ آسیبی از ناحیه من به تو نمی‌رسد[33]؛ همچنین سلام نامی از نامهای خداوند است: «هُوَ المَلِکُ القُدّوسُ السلام»(حشر/59،23) و مسلمان با انتخاب این نوع تحیّت افزون بر تحیت فرستادن بر دیگری نام خدا را نیز بر زبان می‌آورد، افزون بر این سلام، تحیت خداوند است، زیرا خداوند در 12 آیه با این تحیت بر پیامبران و بندگان مؤمن خویش درود فرستاده است؛[34] مانند «سَلـمٌ عَلی نوح فِی العــلَمین» (صافّات/37،79 و نیز 109، 120، 130، 181 صافّات)، به علاوه، سلام تحیت فرشتگان در دنیا: «فَقالوا سَلـمـًا»(حجر/ 15، 52) و آخرت: «اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِکَةُ طَیِّبینَ یَقولونَ سَلـمٌ‌عَلَیکُمُ»(نحل/16،32) بر مؤمنان است و نیز تحیت بهشتیان به شمار می‌رود: «و تَحِیَّتُهُم فِیها سَلـمٌ».(یونس/10،10[35] و نیز فرقان /25، 75؛ واقعه/56، 26 و ...)

تحیت شوندگان:

اشاره

تحیت شوندگان:
قرآن‌کریم در آیاتی

چند از مورد تحیت قرار گرفتن، ملائکه، پیامبران و مؤمنان در دنیا و آخرت از سوی خداوند، فرشتگان و نیز مؤمنان سخن به میان آورده است. این تحیتها با تعابیری مانند سلام و صلوات یا گونه‌های دیگر صورت گرفته است. مهم‌ترین این موارد عبارت‌اند از:

1. فرشتگان:

1. فرشتگان:
در آیات 24 ـ 25 ذاریات/51 از ورود ملائکه به صورت ناشناس بر حضرت ابراهیم(علیه السلام)[36] و سلام کردن آنان بر آن حضرت و نیز سلام کردن ابراهیم(علیه السلام) بر آنان یاد شده است: «هَل‌اَتـکَ حَدیثُ ضَیفِ اِبرهیمَ المُکرَمین * اِذ دَخَلوا عَلَیهِ فَقالوا سَلـمـًا قالَ سَلـمٌ». (و نیز هود/11، 69) برخی مراد از ضیف ابراهیم را جبرئیل، میکائیل و اسرافیل دانسته‌اند که مأمور عذاب قوم لوط بودند.[37] شماری دیگر کروبیل را نیز جزو آنان دانسته‌اند. برخی شمار این ملائکه را 9، 11 یا 12 دانسته‌اند.[38] در تفسیر آیه «سَلـمٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجر» (قدر/97،5) نیز گفته شده که مراد، سلام فرشتگان الهی در شب قدر است که تا سپیده دم بر یکدیگر سلام می‌کنند.[39]

2.پیامبران‌الهی:

2.پیامبران‌الهی:
خداوند درآیه181 صافّات/37 بر همه پیامبران الهی درود فرستاده است: «و سَلـمٌ عَلَی المُرسَلین». در آیه‌ای دیگر بندگان برگزیده خدا مورد تحیت قرار گرفته‌اند: «و سَلـمٌ عَلی عِبادِهِ الَّذینَ اصطَفی» (نمل/27،59) که طبق یک نظر مراد انبیای الهی هستند[40]؛ همچنین در آیاتی دیگر برخی پیامبران به طور خاص مورد تحیت قرار گرفته‌اند؛ از جمله در آیه 48 هود/11 بر نوح پیامبر و همراهان او در هنگام فرود آمدن از کشتی درود فرستاده شده است[41]: «قیلَ یـنوحُ اهبِط بِسَلـم مِنّا وبَرَکـت عَلَیکَ و عَلی اُمَم مِمَّن مَعَکَ» و در آیه‌ای دیگر نیز بر آن حضرت درود فرستاده شده و طبق نظر برخی مفسران این سلام تا قیامت ادامه دارد[42]: «و‌تَرَکنا عَلَیهِ فِی الأخِرین * سَلـمٌ عَلی نوح فِی العــلَمین».(صافّات/37،78 ـ 79) در آیه 109 صافّات/37 خداوند بر ابراهیم(علیه السلام)درود فرستاده: «سَلـمٌ عَلی اِبرهیم» و در آیات 69 هود/11 و 52 حجر/ 15 و 25 ذاریات/ 51 نیز تحیت فرشتگان الهی بر آن حضرت ذکر شده است.
موسی و هارون از دیگر پیامبران الهی‌اند که مورد‌تحیت خداوند قرار گرفته‌اند: «سَلـمٌ عَلی موسی‌و هـرون»(صافّات/37،120)؛ همچنین

قرآن بر الیاس‌پیامبر درود فرستاده است[43]: «و اِنَّ اِلیاسَ لَمِنَ‌المُرسَلین ... سَلـمٌ عَلی اِلیاسین».(صافّات/37،123 ـ 130) برخی مفسران مراد از «الیاسین» را در آیه، پیروان الیاس[44]، پیامبر اسلام[45] یا آل‌محمد(علیهم السلام)[46] ذکر کرده‌اند، چنان‌که معنای اخیر در روایات اهل‌بیت(علیهم السلام) نیز تأیید شده است.[47] برخی نیز مراد از آن را همان «یس» دانسته‌اند که نام سوره‌ای از قرآن است. آنان گفته‌اند که این سلام خطاب به کسانی است که به قرآن ایمان می‌آورند.[48]

3. پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل‌بیت(علیهم السلام):

3. پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل‌بیت(علیهم السلام):
افزون بر اینکه پیامبر‌اکرم به عنوان یکی از پیامبران الهی در برخی آیات از جمله آیه 130 و 181 صافّات/37 و 51 نمل/ 27 مورد تحیت قرار گرفته، در آیاتی دیگر نیز به طور خاص بر آن حضرت و خاندان او درود فرستاده شده است؛ از جمله در آیه 91 واقعه/ 56 از سلام اصحاب یمین بر آن حضرت سخن به میان آمده[49]: «فَسَلـمٌ لَکَ مِن اَصحـبِ الیَمین»؛ همچنین در تفسیر «سلام» در آیه 5 قدر/ 97 گفته‌اند که مراد، سلام‌بر پیامبر و اهل‌بیت(علیهم السلام)است.[50] در روایتی این آیه چنین تفسیر شده است که ملائکه الهی از آغاز هبوط خود در شب قدر تا سپیده‌دم بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)[51] و امام(علیه السلام)[52] درود می‌فرستند.
بنابر آیه 56 احزاب/ 33 خداوند و فرشتگان بر پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) درود می‌گویند، افزون بر این، مؤمنان نیز مأمور شده‌اند که بر آن حضرت درود بفرستند: «اِنَّ اللّهَ و مَلـئِکَتَهُ یُصَلّونَ عَلَی النَّبیِّ یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا صَلّوا عَلَیهِ وسَلِّموا تَسلیمـا». در شأن نزول آیه، از شیعه[53] و اهل سنت[54] روایت شده است که پس از نزول این آیه، مردم از پیامبر پرسیدند که چگونه بر شما صلوات بفرستیم آن حضرت فرمود: بگویید «اللهم صل علی محمد و آل محمد کما صلیت علی إبراهیم و آل‌إبراهیم». در روایاتی دیگر این دعا نیز افزوده شده: «و بارک علی محمد و آل محمد کما بارکت علی ابراهیم و آل‌إبراهیم»[55]

یا این دعا «وارحم محمداً و آل محمد کما رحمت ابراهیم و آل إبراهیم».[56]در روایاتی دیگر کیفیت صلوات چنین ذکر شده است:«اللهم صل علی محمد و آل محمد کما سلمت علی ابراهیم»[57]یا «اللهم تحنّن علی محمد و آل محمد کما تحنّنت علی إبراهیم و آل‌إبراهیم».[58]تحیت بر آل محمد(علیهم السلام) در پی درود فرستادن بر آن حضرت تا آنجا مورد تأکید پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) بوده است که آن حضرت فاصله‌انداختن میان تحیت بر خود و تحیت بر خاندانش را با کلمه «علی» جایز ندانسته[59] یا آن را تحیتی ناقص شمرده است.[60] بنابر احادیث، تحیت کامل بر پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله)آن است که تحیت بر آل او نیز بر صلوات بر آن حضرت افزوده شود.
در ادامه آیه 156 احزاب/33 مؤمنان افزون بر صلوات*، به سلام کردن بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز مأمور‌شده‌اند: «و سَلِّموا تَسلیمـا».برخی گفته‌اند: مراد از این جمله، سلام کردن بر پیامبر است، چنان‌که در روایتی آمده که با جمله«السلام‌علیک یا رسول الله»بر آن حضرت سلام کنید.[61] نظر برخی دیگر این است که مراد از این تعبیر آن است که در همه امور تسلیم و سر‌سپرده آن حضرت باشید.[62] (درباره وجوب یا‌استحباب صلوات => همین‌مقاله، احکام فقهی تحیت)

4. بندگان برگزیده خدا:

4. بندگان برگزیده خدا:
در آیه 59 نمل/27 خداوند به پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمان می‌دهد که پس از حمد الهی، بر بندگان برگزیده خداوند تحیت فرستد: «قُلِ‌الحَمدُ لِلّهِ وسَلـمٌ عَلی عِبادِهِ الَّذینَ اصطَفی».برخی بندگان برگزیده خدا را پیامبران دانسته‌اند.[63] در برخی روایات نیز آنان آل محمد[64] و فرزندان پیامبر از ذریّه فاطمه دانسته شده‌اند، زیرا آنان از آل ابراهیم اند که خداوند آنان را در آیه «اصطَفی ءادَمَ ونوحـًا وءالَ اِبرهیم» از بندگان برگزیده خدا دانسته است.[65] برخی نیز آنان را اصحاب پیامبر[66]، علمای اسلامی[67] یا امت آن

حضرت‌شمرده‌اند.[68]

5. مؤمنان:

5. مؤمنان:
مؤمنان به سبب جایگاه رفیع خود نزد خداوند که از ایمان آنها نشئت گرفته همواره مورد تحیت خداوند و فرشتگان قرار دارند و خداوند به تحیت فرستادن به آنان فرمان داده است. در آیه 43 احزاب/33 از درود فرستادن خداوند و ملائکه او بر مؤمنان سخن به میان آمده است: «هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیکُم ومَلـئِکَتُهُ لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّـلُمـتِ اِلَی‌النّورِ وکانَ بِالمُؤمِنینَ رَحیمـا»؛ همچنین برخی مفسران آیات 4 ـ 5 قدر/ 97 را که در آن از نزول فرشتگان الهی در شب قدر و تحیت فرستادن آنان تا بامدادان سخن گفته:«تَنَزَّلُ المَلـئِکَةُ والرّوحُ ...* سَلـمٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجر» به معنای تحیت ملائکه بر همه مردان و زنان مؤمن دانسته‌اند.[69] به نظر برخی، ملائکه در این شب بر اهل مسجد سلام می‌کنند. البته به نظر برخی دیگر سلام در این آیه به معنای سالم و پاک بودن این شب از شرور و آفات است.[70]
همچنین خداوند به پیامبرش فرمان داده که هرگاه مؤمنان نزد او آمدند، به آنان سلام کند: «و اِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِـایـتِنا فَقُل سَلـمٌ عَلَیکُم».(انعام/6،54) در شأن نزول این آیه روایات مختلفی نقل شده است؛ از جمله اینکه مراد از «الَّذینَ یُؤمِنونَ»مسلمانانی بودند که خداوند پیامبر را از طرد کردن آنان از نزد خود منع کرد. قول دیگر این است که آیه درباره مؤمنان گنهکار و توبه کننده نازل شده است.[71] پس از نزول این آیه، پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) هرگاه این گروه از مؤمنان را ملاقات می‌کرد بر آنان سلام می‌گفت و می‌فرمود: خدا را سپاس که در میان امت من کسانی را قرار داد که مرا به سلام کردن به آنان فرمان داده است.[72] در آیاتی دیگر نیز مؤمنان به تحیت گفتن بر یکدیگر هنگام ملاقات کردن با آنان یا وارد شدن به خانه‌هایشان توصیه شده‌اند. ( =>همین مقاله، احکام فقهی تحیت)
افزون بر دنیا، مؤمنان در آخرت نیز مورد تحیت خداوند و فرشتگان قرار می‌گیرند. در آیه‌32 نحل/16 از تحیت فرشتگان مأمور قبض روح هنگام گرفتن جان مؤمنان یاد شده است[73]: «اَلَّذینَ تَتَوَفـّـهُمُ المَلـئِکَةُ طَیِّبینَ یَقولونَ سَلـمٌ عَلَیکُم».برخی این سلام را در هنگام خارج‌شدن آنان از قبرها[74] یا زمان ورودشان به

بهشت دانسته‌اند.[75]
در آیه‌ای دیگر از تحیت مؤمنان هنگام ملاقات با خدا سخن به میان آمده است: «تَحیَّتُهُم یَومَ یَلقَونَهُ سَلـمٌ واَعَدَّ لَهُم اَجرًا کَریمـا».(احزاب/33،44) به نظر برخی، مراد تحیت ملائکه بر مؤمنان هنگام قبض روح است.[76] بنابر نظر دیگر خود مؤمنان هنگام دریافت پاداش الهی بر یکدیگر درود می‌فرستند.[77]
همچنین هنگام هدایت مؤمنان به سوی بهشت و باز شدن درهای آن بر روی آنان، فرشتگان به آنها‌سلام و خوشامد می‌گویند: «و سیقَ الَّذینَ اتَّقَوا رَبَّهُم اِلَی الجَنَّةِ زُمَرًا حَتّی اِذا جاءوها و فُتِحَت اَبوبُها و قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلـمٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلوها خــلِدین».(زمر/39،73 و نیز ر. ک: حجر/15،25؛ ق/50،34) مؤمنان هنگام استقرار در بهشت نیز مورد تحیت ملائکه قرار می‌گیرند: «والمَلـئِکَةُ یَدخُلونَ عَلَیهِم مِن کُلِّ باب * سَلـمٌ عَلَیکُم...». (رعد/13،23 ـ 24) آیه‌ای دیگر این تحیت ملائکه را بر مؤمنان از جانب خدا دانسته است[78]: «سَلـمٌ قَولاً مِن رَبّ رَحیم»(یس/36،58)، افزون بر این، مؤمنان در بهشت خود نیز بر یکدیگر درود می‌فرستند: «تَحِیَّتُهُم فیها سَلـم».(ابراهیم/14،23؛ یونس/10، 10 و نیز ر. ک: الفرقان /25،75) بنا بر آیاتی دیگر مؤمنان در بهشت جز سخن نیک و سلام نمی‌شنوند: «لاّ یَسمَعونَ فِیها لَغوًا اِلاّ سَلـمـًا...».(مریم/19،62 و نیز ر. ک: واقعه/56، 25 ـ 26)
در برخی آیات، بهشت خانه سلام (دارالسلام) نامیده شده: «واللّهُ یَدعوا اِلی دارِالسَّلـم».(یونس/10،23 و نیز ر ک: انعام /6،127) اطلاق این نام بر بهشت از آن روست که سلام نام خداوند و بهشت خانه اوست یا از آن جهت که بهشتیان از آفات در امن و سلامتی هستند[79] یا بدان جهت که اهل بهشت مورد تحیت و سلام خداوند قرار می‌گیرند.[80] (=> دارالسلام)

5. جاهلان:

5. جاهلان:
در آیه 63 فرقان/25 یکی از ویژگیهای بندگان خاص خدا سلام کردن بر جاهلان؛ دانسته شده است به هنگامی که از آنان سخنان نابخردانه می‌شنوند[81]: «و عِبادُ الرَّحمـنِ الَّذینَ یَمشونَ عَلَی الاَرضِ هَونـًا واِذا خاطَبَهُمُ الجـهِلونَ قالوا سَلـمـا»؛ همچنین‌یکی از ویژگیهای مؤمنان سلام کردن به گویندگان سخن لغو شمرده شده است: «و‌اِذا سَمِعوا اللَّغوَ

اَعرَضوا عَنهُ و قالوا لَنا اَعمــلُنا و‌لَکُم اَعمــلُکُم سَلـمٌ عَلَیکُم لا نَبتَغِی الجـهِلین».(قصص/28،55)
مفسران درباره تفسیر سلام در این آیات، اقوال مختلفی دارند؛ برخی آن را به معنای سلامتی و در امان بودن دانسته‌اند؛ یعنی مؤمنان به جاهلان می‌گویند که آزاری از زبان و عمل ما به شما نخواهد رسید[82]؛ اما بسیاری با تفسیر سلام به معنای برائت جستن و متارکه، گفته‌اند: مراد این است که ما با شما کاری نداریم و هر یک به راه خود می‌رویم[83]، چنان که ابتدای آیه مذکور نیز به این مفهوم اشاره دارد: «اَعرَضوا عَنهُ و قالوا لَنا اَعمــلُنا ولَکُم اَعمــلُکُم».برخی از مفسران سلام حضرت ابراهیم به آزر را که در آیه‌47‌مریم 19 آمده: «سَلـمٌ عَلَیکَ سَاَستَغفِرُ لَکَ رَبّی» به همین معنا دانسته و گفته‌اند که مراد آن حضرت جدایی میان وی و آزر بوده است[84]، چنان‌که به نظر شماری دیگر فرمان خداوند به پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله)مبنی بر روی گرداندن آن حضرت از کافران و سلام دادن به آنان نیز به همین معناست[85]: «فَاصفَح عَنهُم و قُل سَلـمٌ فَسَوفَ یَعلَمون».(زخرف/43،89)

اسباب و زمینه‌های تحیت :

اشاره

اسباب و زمینه‌های تحیت :
با الهام از تعابیر قرآن در برخی آیات می‌توان دریافت که برخی خصایص و ارزشهای معنوی در انسان موجب می‌شوند که وی مورد تحیت خداوند و فرشتگان الهی یا مؤمنان قرار گیرد. برخی از این اسباب و زمینه‌ها عبارت‌انداز:

1. ایمان:

1. ایمان:
در آیه 43 احزاب/33 از تحیت خداوند و فرشتگان بر مؤمنان یاد شده و در پایان آیه، خداوند نسبت به مؤمنان رئوف شمرده شده است. به نظر برخی مفسران، ذکر کلمه «مؤمنین» حاکی از نقش ایمان در برخورداری از این نعمت الهی است[86]، چنان‌که در آیه 52 انعام/6 خداوند به پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله)سفارش کرده که بر مؤمنان درود فرستد: «و‌اِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤمِنونَ بِـایـتِنا فَقُل سَلـمٌ عَلَیکُم».

2. نیکوکاری و عمل صالح:

2. نیکوکاری و عمل صالح:
خداوند با فرستادن درود بر نوح پیامبر آن را پاداش نیکوکاری آن حضرت شمرده است «سَلـمٌ عَلی نوح فِی العــلَمین * اِنّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین»(صافّات/37،79 ـ 80)؛ همچنین در آیاتی دیگر، این صفت نیکو از جمله اسباب تحیت خداوند بر برخی پیامبران و اولیای الهی از جمله ابراهیم(علیه السلام): «سَلـمٌ عَلی اِبرهیم * کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین»(صافّات/37، 109 ـ 110)، موسی و هارون(علیهما السلام): «سَلـمٌ عَلی موسی و هـرون * اِنّا

کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین(صافّات/37، 120 ـ 121) و الیاس(علیه السلام): «سَلـمٌ عَلی اِلیاسین * اِنّا کَذلِکَ نَجزِی المُحسِنین»(صافّات/37، 130 ـ 131) به شمار رفته است؛ همچنین ایمان و عمل صالح موجب می‌شود که انسان وارد بهشت شده، مورد تحیت فرشتگان یا مؤمنان قرار گیرد: «واُدخِلَ الَّذینَ ءامَنوا ... و عَمِلوا الصّــلِحـتِ جَنّـت تَجری مِن تَحتِهَا الاَنهـرُ ... تَحِیَّتُهُم فیها سَلـم».(ابراهیم/14،23) در آیاتی دیگر نیز این ویژگی برای برخی مصادیق عمل صالح مانند وفای به عهد، صله رحم، اقامه نماز، انفاق در راه خدا در نهان و آشکارا و دفع بدی به نیکی ذکر شده است. (رعد/13 20‌ـ‌24)

3. تقوای الهی:

3. تقوای الهی:
از دیگر خصلتهای نیک که موجب ورود در بهشت و تحیت فرشتگان الهی می‌شود، تقواست: «وسیقَ الَّذینَ اتَّقَوا رَبَّهُم اِلَی الجَنَّةِ زُمَرًا... و قالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلـمٌ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلوها خــلِدین».(زمر/39،73) مشابه این مفهوم در آیاتی دیگر نیز مطرح شده است: «اُزلِفَتِ الجَنَّةُ لِلمُتَّقینَ ... * ... مَن خَشِیَ الرَّحمـنَ بِالغَیبِ وجاءَ‌بِقَلب مُنیب * اُدخُلوها بِسَلـم».(ق/50، 31، 33 ـ 34)

4. صبر بر طاعت و مصیبت:

4. صبر بر طاعت و مصیبت:
ملائکه بر کسانی که در راه اطاعت از اوامر خداوند[87] و سختیهای دنیا[88] صبر پیشه کنند در بهشت درود می‌فرستند: «والمَلـئِکَةُ یَدخُلونَ عَلَیهِم مِن کُلِّ باب * سَلـمٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم» (رعد/13،23 ـ 24 و نیز ر. ک: فرقان/25،75)؛ همچنین کسانی که هنگام ابتلا به مصیبت بردباری کرده و جمله «اِنّا لِلّهِ واِنّا اِلَیهِ رجِعون»را می‌گویند مورد تحیت خداوند قرار می‌گیرند: «اَلَّذینَ اِذا اَصـبَتهُم مُصیبَةٌ قالوا اِنّا لِلّهِ‌واِنّا اِلَیهِ رجِعون * اُولـئِکَ عَلَیهِم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم و رَحمَةٌ واُولـئِکَ هُمُ المُهتَدون».(بقره/2 154 ـ 157)

احکام فقهی تحیت

1. تحیت گفتن:

1. تحیت گفتن:
قرآن در آیه 61 نور /24 به مؤمنان توصیه می‌کند که هنگام ورود به خانه‌ای، از جانب خداوند بر خود سلام کنند: «فَاِذا دَخَلتُم بُیوتـًا فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم تَحِیَّةً مِن عِندِ اللّهِ مُبـرَکَةً طَیِّبَةً»؛ همچنین در آیه‌ای دیگر آنان از ورود به خانه‌های دیگران بدون اجازه‌گرفتن (استیناس) و سلام کردن بر اهل خانه منع شده‌اند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَدخُلوا بُیوتـًا غَیرَ بُیوتِکُم حَتّی تَستَأنِسوا و تُسَلِّموا عَلی اَهلِها ذلِکُم خَیرٌ لَکُم لَعَلَّکُم تَذَکَّرون».(نور/24،27) درباره چگونگی تحیت در این موارد و وجوب یا عدم وجوب آن دانشمندان اسلامی آرای گوناگونی دارند. درباره تعبیر «سلام کردن بر خود»: «فَسَلِّموا عَلی اَنفُسِکُم» (نور/24، 61). برخی گفته‌اند مراد این است که هنگام ورود به

خانه خود لازم است بر اهل خانه سلام کرد.[89] در حدیثی از اهل‌بیت(علیهم السلام) نیز این تفسیر آمده‌است.[90] برخی مراد از «بیوت» را مساجد دانسته‌اند[91]؛ ولی شماری دیگر تعبیر آیه را عام و شامل همه مکانها دانسته‌اند[92]؛ همچنین گفته شده که هرگاه کسی وارد خانه‌ای شود که شخصی در آن حضور دارد، بر وی سلام کند و اگر کسی در آن حضور ندارد سزاوار است با تعبیر «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین»[93]و بر پایه برخی روایات با «السلام علینا من عند ربنا»[94]تحیت‌گوید. در روایتی نیز نقل شده که جمله: «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»گفته شود. در این صورت مخاطب او دو فرشته شاهد بر کارهای آدمی‌اند.[95]
درباره عبارت «تَستَأنِسوا وتُسَلِّموا عَلی اَهلِها»(نور/24،27) نیز گفته‌اند که مراد از «استیناس» اجازه خواستن یا خوگرفتن یا طلب انس و الفت یافتن با افراد حاضر در خانه است که با کارهایی مانند تنحنح (صدایی خاص)، بر زمین کوفتن یا کشیدن کفش، تکبیر، تهلیل و زدن کوبه دَرِ خانه صورت می‌گیرد و مراد از «تسلّموا» سلام کردن است.[96] برخی گفته‌اند: در آیه تقدیم و تأخیر صورت گرفته و تقدیر کلام چنین است «حَتّی تُسَلِّموا و تَستَأنِسوا»، بر این اساس آیه اقتضا‌دارد که سلام کردن پیش از اجازه خواستن باشد.[97] به تصریح احادیث نیز پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) هنگام وارد شدن به خانه ابتدا سلام می‌کرد و سپس اجازه ورود می‌طلبید[98] و به دیگران نیز چنین توصیه می‌کرد.[99]
درباره وجوب یا عدم وجوب سلام در موارد ذکر شده یا به طور کلی، در فقه اسلامی دو دیدگاه وجود دارد: معدودی از فقها با این استدلال که در این آیات مسلمانان به سلام کردن فرمان یافته‌اند و امر بر وجوب دلالت دارد یا بدین استدلال که سلام شعار اسلام است و اظهار شعار اسلام واجب است، سلام کردن (ابتدا به سلام) را واجب شمرده‌اند[100]؛ اما اکثر قریب به اتفاق فقهای

شیعه[101] و اهل سنت[102] ابتدا کردن به سلام را مستحب می‌دانند.

2. پاسخ دادن به تحیت:

2. پاسخ دادن به تحیت:
آیه 86 نساء/4 به مؤمنان فرمان داده است که تحیت دیگران را همانند یا بهتر از آن پاسخ گویند: «و اِذَا حُیّیتُم بِتَحِیَّة فَحَیّوا بِاَحسَنَ مِنها اَو رُدّوها اِنَّ اللّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیء حَسیبا». همه فقهای شیعه[103] و اهل‌سنت[104] با استناد به امر خداوند مبنی بر پاسخ دادن به تحیت در این آیه و نیز تعابیر روایات، پاسخ دادن به سلام را واجب دانسته‌اند، افزون بر این، برخی از آن رو که جواب ندادن به سلام اهانت به مؤمن شمرده می‌شود، پاسخ دادن به سلام را واجب شمرده‌اند.[105]
در صورتی که تحیت و سلام خطاب به گروهی صورت گیرد، شماری از فقهای اهل سنت وجوب پاسخ سلام را عینی[106]؛ اما فقهای امامیه[107] و بیشتر فقهای اهل سنت[108] آن را واجب کفایی دانسته‌اند؛ همچنین وجوب جواب سلام به نظر بیشتر فقها فوری است.[109] برخی آن را از حرف فاء در «فحیّوا»که بر تأخیر نداشتن پاسخ تحیت دلالت دارد، استفاده کرده‌اند.[110] شماری دیگر آن را از امر به جواب پس از ذکر تحیت: «اِذَا حُیّیتُم بِتَحِیَّة فَحَیّوا» استفاده کرده‌اند.[111]
همچنین فقها از عموم آیه استفاده کرده‌اند که پاسخ دادن به سلام در همه حالات حتی نماز، واجب است.[112] فقهای امامیه با استناد به روایات اهل‌بیت(علیهم السلام)گفته‌اند: نمازگزار باید با جمله «سلام علیکم» پاسخ دهد نه با «علیکم السلام»[113]؛ ولی فقهای اهل سنت پاسخ دادن با الفاظ را در حال نماز موجب بطلان نماز دانسته[114]، بر آن‌اند که نمازگزار باید با اشاره دست یا سر پاسخ دهد.[115] شماری از اهل سنت نیز گفته‌اند که نمازگزار باید

پس از نماز با الفاظ صحیح سلام دیگران را پاسخ‌گوید.[116]
فقهای امامی درباره اینکه پاسخ چه نوع تحیتی واجب است آرای متفاوتی دارند؛ برخی از آنان تنها پاسخ دادن به تحیتی را واجب دانسته‌اند که با واژه «سلام» صورت گیرد، زیرا تنها آن را تحیت می‌دانند[117]؛ اما برخی دیگر پاسخ دادن به گونه‌های دیگر تحیت را نیز واجب شمرده[118] و حتی برخی بر آن‌اند که پاسخ گفتن به هر سخن یا لفظی که عرفاً تحیت به شمار رود واجب است.[119]
به نظر فقها مستحب است پاسخ تحیت نیکوتر از خود تحیت باشد[120]؛ مانند اینکه در پاسخ «سلام علیکم» گفته شود «سلام علیکم و رحمة الله» یا در پاسخ «سلام علیکم و رحمة الله» گفته شود «سلام علیکم و رحمة الله و برکاته».[121] بنا بر روایتی، پیامبراکرم(علیهم السلام) در پاسخ فردی که آن حضرت را با عبارت «سلام علیکم و رحمة الله و برکاته» تحیت گفت با واژه «علیک» پاسخ داد و در پاسخ این پرسش که چرا پاسخ تحیت شما بهتر نبود، فرمود که وی چیزی برای افزودن بر پاسخ تحیت باقی نگذاشت.[122] در روایتی دیگر نقل شده که علی(علیه السلام)در مقابل کسانی که تحیت آن حضرت را با کلماتی بیش از پاسخ پیشگفته جواب دادند، فرمود: از تحیت ملائکه الهی بر ابراهیم تجاوز نکنید، زیرا آنان به «رحمة الله و برکاته علیکم أهل البیت» بسنده کردند.[123] برخی گفته‌اند که پاسخ تحیت به گونه بهتر آن است که هرگاه تحیت با لفظی جز واژه «سلام» صورت گیرد، مسلمان آن را با واژه «سلام» پاسخ گوید، زیرا این بهترین تحیت‌است.[124]

3. تحیت بر پیامبر و اهل‌بیت(علیهم السلام):

3. تحیت بر پیامبر و اهل‌بیت(علیهم السلام):
بنا بر نص آیه 56 احزاب/ 33 و نیز احادیث متعددی که از طریق شیعه و اهل‌سنت نقل شده مسلمانان مکلف‌اند که بر پیامبر‌اکرم(صلی الله علیه وآله) و اهل‌بیت(علیهم السلام)درود فرستند (=> همین مقاله، تحیت شوندگان، 3 پیامبر و اهل‌بیت(علیهم السلام))؛ اما فقها درباره وجوب یا استحباب این تکلیف و چگونگی آن آرای گوناگونی دارند؛ نظر مشهور در میان فقهای امامیه این است که صلوات بر پیامبر و خاندان او تنها در تشهد نماز واجب است.[125] مستند این رأی جمله

«صلّوا علیه و سلّموا»(احزاب/33، 56) است؛ با این استدلال که امر مذکور بر وجوب صلوات دلالت دارد و از آنجا که این کار به نظر فقهای امامیه در غیر نماز واجب نیست، جایگاه آن در نماز است. برخی از فقیهان اهل‌سنت از جمله شافعی نیز صلوات را تنها در نماز واجب می‌دانند[126]؛ اما شماری دیگر از فقیهان اهل سنت و امامیه آن را تنها یک بار در طول عمر [127] و برخی یک بار در هر مجلس واجب شمرده‌اند[128] و برخی دیگر بر آن‌اند که هر بار که نام آن حضرت برده شود صلوات بر آن حضرت واجب است.[129]

4. تحیت بر کافران:

4. تحیت بر کافران:
از آنجا که سلام کردن نوعی دعای خیر و طلب سلامتی، عزت و رحمت برای سلام شونده است[130] و یکی از ویژگیهای مسلمانان و شعار اسلام[131] و تحیت بهشتیان[132] به شمار می‌رود، برخی از فقها سلام کردن بر کافر را جایز ندانسته‌اند؛ همچنین گفته‌اند که در صورت تحیت گفتن بر کافر، باید همانند تحیت پیامبران بر کافران باشد؛ مانند «السلام علی من اتبع الهدی»یا «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» یا تحیتی که بر آبادی دنیای آنان دلالت داشته باشد.[133]
برخی احادیث شیعه[134] و اهل سنت[135] نیز از سلام کردن به کافر منع کرده‌اند؛ اما برخی فقها با استناد به آیه‌8‌ممتحنه/60 که بر جواز نیکی کردن به کافران غیر محارب دلالت دارد: «و لا یَنهـکُمُ اللّهُ عَنِ الَّذینَ لَم‌یُقـتِلوکُم فِی‌الدّینِ ولَم یُخرِجوکُم مِن دیـرِکُم اَن تَبَرّوهُم و تُقسِطوا اِلَیهِم اِنَّ اللّهَ یُحِبُّ المُقسِطین» و نیز سفارش قرآن به تأسی کردن به ابراهیم(علیه السلام)(ممتحنه/60،4) و اینکه از جمله کردارهای آن حضرت تحیت فرستادن بر عموی کافر خود بود: «سَلـمٌ عَلَیکَ سَاَستَغفِرُ لَکَ»(مریم/19،47) سلام‌کردن بر کافران را جایز شمرده‌اند.[136] در برخی احادیث نیز سلام کردن به کافران به ویژه در موارد ضرورت جایز شمرده شده است.[137]

درباره پاسخ تحیت کافران نیز در فقه اسلامی آرای گوناگونی وجود دارد؛ بیشتر فقها با استناد به عموم آیه‌86‌نساء/4: «و اِذَا حُیّیتُم بِتَحِیَّة فَحَیّوا بِاَحسَنَ مِنها اَو رُدّوها»پاسخ تحیت کافر را واجب دانسته‌اند[138]؛ اما معدودی از فقها آن را واجب نمی‌دادند[139] یا حتی آن را ممنوع می‌شمارند.[140] برخی گفته‌اند که مراد از پاسخ بهتر در آیه مذکور، پاسخ تحیت مسلمان است و مراد از پاسخ همانند: «اَو‌رُدّوها»، پاسخ تحیت کافران و اهل کتاب است.[141] در احادیث بسیاری که در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده به پاسخ تحیت کافر با تعابیری مانند «علیک»[142]،%%«علیکم»[143]،%%«سلام»[144]یا«بارک‌الله لک فی دنیاک»[145]و مانند آن توصیه شده است.

بنا به نقلی از امام‌صادق(علیه السلام) هرکس سوره طلاق و تحریم را در نماز واجب بخواند خداوند او را در قیامت از ترس و اندوه پناه می‌دهد و از آتش دوزخ رهایی می‌بخشد و او را به سبب تلاوت این سوره و عمل به آن وارد بهشت می‌کند، زیرا این دو سوره از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله)اند.[23] در روایاتی دیگر برای تلاوت این سوره آثار و خواص دیگری نیز گزارش شده است