گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
تاریخ تفسیر


اشاره

تفسیر / تاریخ تفسیر: سرگذشت تفسیر قرآن و تفاسیر آن و بررسی تحولات و پیشرفت آن دو
تاریخ در لغت به معنای تعریف وقت[1] و تاریخ شیء عبارت از زمان حدوث آن چیز است.[2] تاریخ تفسیر دانشی است که به سرگذشت تفسیر قرآن و تفاسیر آن و بررسی تحولات و سیر تطور و تکامل آن دو از زمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) تاکنون می پردازد.

اهمیت و ضرورت:

اهمیت و ضرورت:
بی تردید فهم بخش عظیمی از معارف قرآن به تفسیر و تلاش علمی مناسب نیاز دارد. این نیاز در گذر زمان روز به روز بیشتر شده و در نتیجه علمی به نام تفسیر قرآن پدید آمده و کتاب های تفسیری فراوانی تدوین شده است. دانش تاریخ تفسیر ما را با مفسران، تفاسیر، فراز و فرودها و تغییر و تطورهای آن علم و احیاناً قوت و ضعف روش ها، مکتب ها و نظریات مطرح در آن آشنا می کند و بدیهی است آشنایی با این دانش نقش مؤثری در استفاده بهینه از علم تفسیر دارد و با توجه به اینکه تفسیر قرآن از علوم مهم، ضروری و اثرگذار در حیات دنیوی و اخروی انسان است و انسان بدون آن نمی تواند به هدف اعلا و کمال نهایی خود دست یابد، این دانش می تواند در سعادت و کمال انسان نقشی مؤثر داشته باشد.[3]

پیشینه:

پیشینه:
در میان پیشینیان کتاب مستقلی با عنوان «تاریخ تفسیر» نگاشته نشده و مباحث مربوط به آن در میان کتاب های دیگر پراکنده اند؛ رجالیان و فهرست نویسان به اجمال، به مفسران و تفاسیر آنان اشاره کرده اند. برخی از مفسران مانند شیخ طوسی[4]، ابن عطیه[5] و ابن عاشور[6] در مقدمه تفاسیرشان به اجمال به برخی مباحث تاریخ تفسیر اشاره کرده اند؛ همچنین مراغی در مقدمه تفسیرش، طبقات مختلف مفسران و افراد هر طبقه را به اجمال معرفی می کند.[7] برخی از نویسندگانِ کتاب های علوم قرآن مانند سیوطی نیز در نوع 88 اتقان فی علوم القرآن و زرقانی در مبحث 12 مناهل العرفان فی علوم القرآن هرچند کوتاه به این بحث پرداخته اند. افزون بر این جمعی

کتاب هایی در شناساندن مفسران و تفاسیرشان تألیف کرده اند.
سیوطی (م. 911 ق.) نخستین کسی بود که کتابی مستقل در طبقات المفسرین نگاشت. وی 136 نفر از مفسران ادوار مختلف را در کتابش شناساند.[8] بعد از سیوطی شاگردش داودی (م. 945 ق.) کتابی با همین عنوان نگاشت و در آن 704 نفر از مفسران را به ترتیب الفبایی معرفی کرد.[9] در همین زمان شیخ ابوسعید بن صنع الله الکوز کنانی (م. 980 ق.) از دانشمندان روستای کوزکنان تبریز کتابی در طبقات المفسرین تدوین کرده است[10] که اثری از آن نیست. در قرن 11 احمد بن محمد بن ادنه وی (زنده در 1092 ق.) کتابی با همین عنوان نوشت و 638 نفر مفسر را بر اساس قرن معرفی کرد. بنا به آنچه در مقدمه کتاب آمده است وی به مفسران بعد از داودی و نیز مفسرانی پرداخت که داودی از قلم انداخته بود.[11]
دکتر منیع عبدالحلیم محمود نیز در کتاب مناهج المفسرین به معرفی جمعی از مفسران می پردازد. وی از سفیان ثوری (م. 161 ق.) شروع و به محمد محمود حجازی ختم می کند و ضمن معرفی شخصیت و کتاب های تفسیری نامبردگان و شیوه تفاسیر آنان، به نمونه ای از تفاسیرشان نیز اشاره می کند.[12]
مذاهب التفسیر الاسلامی نوشته ایگناس گلدزیهر خاورشناس یهودی، اثری است در تاریخ و تحلیل تفسیرنگاری در جهان اسلام که شامل مباحثی چون نخستین مرحله تفسیرنگاری و پیدایش آن، تفسیر مأثور، تفسیر در پرتو اعتقاد، تفسیر در پرتو تصوف اسلامی، تفسیر در پرتو فرقه های دینی و تفسیر در پرتو تمدن اسلامی است.[13]
التفسیر والمفسرون محمدحسین ذهبی از نگاشته های مشهور در این زمینه است. ذهبی کتابش را در یک مقدمه و سه باب و خاتمه تنظیم کرده است. وی در مقدمه به مباحثی چون تعریف تفسیر، تأویل و فرق آن دو و ترجمه قرآن پرداخته است و باب نخست را به اولین مرحله تفسیر یعنی تفسیر در دوران صحابه و تابعان، باب دوم را به مرحله دوم تفسیر یعنی تفسیر در عهد تابعان، باب سوم را به دوره سوم تفسیر یعنی تفسیر در عهد تدوین (دوره عباسیان) تا زمان حاضر و خاتمه را به مهم ترین الوان تفسیری در عصر جدید، اختصاص داده است.
دراسات فی التفسیر و رجاله اثر ابوالیقظان عطیة الجبوری، معجم مصنفات القرآن الکریم اثر علی شواخ، معجم المفسرین من صدر الاسلام

حتی العصر الحاضر اثر عادل نویهض که در مقدمه کتابش تفسیر به سه دوره ترسیم شده است[14]، الموسوعة المیسرة فی تراجم ائمة التفسیر والاقراء والنحو واللغه اثر جمعی از نویسندگان، معجم تفاسیر القرآن الکریم در دو جلد، جلد اوّل تألیف جمعی از مؤلفین و جلد دوم تألیف محمد بوخبزة از کتاب هایی اند که در زمان حاضر در این خصوص نگاشته شده اند.
نیز طبقات مفسران شیعه اثر عقیقی بخشایشی که به معرفی مفسران شیعه می پردازد، التفسیر بالمأثور و تطویره عند الشیعة الامامیه اثر احسان امین، المفسرون حیاتهم ومنهجهم و نیز شناخت نامه تفاسیر هر دو از سید محمدعلی ایازی، نموذجٌ من اسماء المفسرین اثر غلام رضا مولانا بروجردی (شامل 349 نفر از مفسران صدر اول تا قرن 13 در مقدمه تفسیر الصراط المستقیم[15])، سه مقاله در تاریخ تفسیر از محمدباقر حجتی، آشنایی با تفاسیر قرآن و مفسران از استادی، تاریخ تفسیر قرآن کریم اثر حبیب الله جلالیان، تاریخ تفسیر از عبدالوهاب طالقانی، مفسران شیعه از محمد شفیعی، تاریخ تفسیر قرآن کریم اثر سهراب مروتی، آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران تألیف علوی مهر و دو کتاب مکاتب تفسیری و تاریخ تفسیر قرآن از علی اکبر بابایی از جمله کتاب هایی اند که نویسندگان معاصر شیعه در این زمینه نگاشته اند. کتاب التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب تألیف معرفت از بهترین کتاب هایی است که در این زمینه نگاشته شده است. وی سعی کرده است در این کتاب ضعف ها و کاستی های التفسیر والمفسرون ذهبی را برطرف سازد. از جمله مزیت های این کتاب اختصاص فصلی از آن به نقش اهل بیت(علیهم السلام) در تفسیر قرآن است.[16]

پیدایش تفسیر:

تفسیر در عصر تدوین:

اشاره

تفسیر در عصر تدوین:
تفسیر تا پیش از عصر تدوین یعنی اواخر دوره بنی امیه و اوایل بنی عباس تنها به صورت شفاهی و نقل روایت آموخته می شد و صحابه و تابعان روایات تفسیری را از پیامبر(صلی الله علیه وآله) یا از یکدیگر گزارش می کردند. همزمان با عصر تدوین (آغاز قرن دوم) مرحله دیگری در تفسیر قرآن آغاز شد.[20]

1. قرن دوم:

1. قرن دوم:
در ابتدای این دوره تألیف مستقلی نگاشته نشده که سوره ها و آیه های قرآن را به صورت منظم تفسیر کند، بلکه پیشوایان حدیث مانند یزیدبن هارون سلمی (م. 117 ق.) شعبة بن حجاج (م. 160 ق.)، وکیع بن جراح (م. 197 ق.) و سفیان بن عیینه (م. 198 ق.) ضمن تدوین روایات، بابی را به روایات تفسیری اختصاص می دادند. شاید بتوان گفت این مرحله تا اواسط قرن سوم ادامه داشته است؛ ولی تدریجاً تفسیر از علم الحدیث جدا شد و به صورت علم مستقل درآمد[21] و تفاسیر جامعی که به تمامی قرآن می پرداختند، تألیف شدند. محمدبن یزید بن ماجه (م. 275 ق.)، ابن جریر طبری (م. 310 ق.)، ابوبکربن منذر نیشابوری (م. 318 ق.)، ابن ابی حاتم (م. 327 ق.)، ابوالشیخ بن حبان (م. 369 ق.)، محمدبن عبدالله حاکم نیشابوری (م. 405 ق.) و گروهی دیگر این کار را تحقق بخشیده اند. ذهبی از این مرحله به سومین مرحله تفسیر یاد کرده است.[22]
درباره نخستین نگارنده تفسیر قرآن بین دانشمندان اختلاف است؛ بنابه نقلی از ابن ابی ملیکه، مجاهد درباره تفسیر همه قرآن از ابن عباس پرسید و به دستور وی آن را نگاشت.[23] طبق این نقل با توجه به اینکه ابن عباس در سال 68 قمری از دنیا رفته است باید تفسیر تمام قرآن و تدوین آن پیش از این انجام گرفته باشد[24]؛ ولی محققان در این حدیث تردید دارند.[25] جمعی از محققان ترجیح داده اند که نخستین تفسیر را سعید بن جبیر (م. 95 ق.) نگاشته باشد.[26]

ابن حجر با رد این نظریه که اولین مدون ابن جریج (م. 150 ق.) یا فراء (م. 207 ق.) بوده است، نخستین تدوین کننده تفسیر را سعید بن جبیر می داند.[27] به گفته او عبدالملک مروان (م. 86 ق.) از سعیدبن جبیر درخواست کرد که برایش تفسیر قرآن بنویسد و سعید آن را نگاشت. عطاء بن دینار این کتاب را در دیوان یافت و چون گویا سعید را ندیده بود آن را به طور مرسل از وی روایت کرد.[28] این روایت صریحاً نشان می دهد سعید بن جبیر پیش از مرگ عبدالملک مروان تفسیر قرآن را نگاشته است. ابن ندیم نیز از کتاب ابن جبیر یاد کرده است.[29]
افزون بر آنچه گذشت ابن ندیم در لیست تفاسیر قرآن کریم از تفسیر عکرمه (م. 104 یا 105 ق.) یاد می کند[30] و به گفته ابن خلکان عمرو بن عبید، از سران معتزله (م. 144 ق.) کتابی در تفسیر قرآن کریم از حسن بصری (م. 110 ق.) نوشته است.[31] ابن ندیم نیز از تفسیر حسن بصری یاد می کند.[32]
برخی از تفسیر بزرگی در سه جزء به عنوان تفسیر ابن جریج (م. 150 ق.) یاد کرده اند.[33] احمد بن حنبل او را اولین مدون تفسیر دانسته است[34]، با این حال سعید بن جبیر در میان مدونان تفسیر در عصر تابعان از همه جلوتر است؛ همچنین از اسماعیل سدّی (م. 128 ق.)، محمدبن سائب کلبی (م. 146 ق.) صاحب تفسیر کبیر، ابوحمزه ثمالی (م. 148 ق.) از یاران خاص امام سجاد و امام باقر(علیهما السلام) که روایات تفسیری وی مورد توجه مفسرانی چون عیاشی، طبری، طبرسی و قرطبی قرار گرفته است[35] و ابوبصیر اسدی (م. 150 ق.) از یاران امام صادق(علیه السلام) به عنوان کسانی یاد کرده اند که در این دوره به نگارش تفسیر قرآن دست زده اند.[36]
ابن ندیم نقل می کند عمربن بکیر از یاران فراء (م. 207 ق.) از او خواست تا اصول یا کتابی در تفسیر قرآن برای وی تدوین کند تا در موارد نیاز به آن مراجعه کند. فراء در پاسخ او کتاب معانی القرآن را که از فاتحة الکتاب تا پایان قرآن را دربردارد به شاگردانش املا کرد.[37]احمد امین تفسیر فراء را نخستین تفسیری می داند که همه قرآن را به ترتیب آیات و سوره ها و به طور گسترده تفسیر کرده است و تفاسیر قبل از آن را ناپیوسته و تنها شامل آیات مشکل قرآن می داند.[38] معرفت نیز به این نظر متمایل است[39]؛ ولی ذهبی با استناد به گزارش های تاریخی که به برخی از آن ها

اشاره شد، معتقد است تفسیر کامل و پیوسته قرآن قبل از این انجام شده است.[40]
به هر روی تفسیر در این دوره تدوین شد و رفته رفته از مرحله نقل مأثور خارج و گسترده و فراگیر و متنوع شد[41]، هرچند بسیاری از آثار مدون در این دوره از بین رفته اند. گفتنی است امامان شیعه(علیهم السلام) در این دوران با وجود محدودیت های زیاد، بیشترین نقش را در گسترش، تعمیق و نشر تفسیر قرآن داشته و سعی کرده اند با ارائه روش صحیح در تفسیر قرآن[42] و آسیب شناسی آن، از انحراف در آن جلوگیری کنند.[43] پس از پیامبر(صلی الله علیه وآله)، بر اساس حدیث متواتر ثقلین طریق اهل بیت(علیهم السلام) مطمئن ترین راه در تفسیر قرآن است، زیرا در این روایت و دیگر روایات رسیده از پیامبر(صلی الله علیه وآله) به صراحت بیانات خاندان پیامبر(صلی الله علیه وآله) در امر دین، از جمله شرح و توضیح قرآن، معتبر شمرده شده است، بر این اساس، تفسیر اهل بیت(علیهم السلام) که منشأ شکل گیری تفسیر مأثور شیعی بوده حجیت دارد. (=> تفسیر اهل بیت(علیهم السلام))

2. قرن سوم:

2. قرن سوم:
تفسیر از قرن سوم به بعد تحت تأثیر انواع دانش ها و معارف و فرهنگ های رایج، متنوع و متحول شد[44] و استقلال خود را به دست آورد. روایات تفسیری ائمّه(علیهم السلام) و صحابه گسترش یافت و با شکوفا شدن علوم مختلف، تفاسیر زیادی با رویکردهای گوناگون روایی، ادبی، لغوی، فقهی و عرفانی تدوین شدند. مجاز القرآن ابوعبیده (م. 209 ق.)، معانی القرآن فراء (م. 207 ق.)، نظم القرآن جاحظ (م. 225 ق.)، تأویل مشکل القرآن ابن قتیبه (م. 276 ق.)، احکام القرآن هشام بن محمد بن سائب کلبی (م. 204 ق.) و احکام القرآن شافعی (م. 204 ق.) از مهم ترین نگاشته های این دوره اند.[45] برخی این قرن را در مقایسه با دو قرن پیشین، عصر شکوفایی و بالندگی تفسیر و مفسران دانسته اند.[46]

3. قرن چهارم:

3. قرن چهارم:
در قرن چهارم همزمان با شکوفایی اندیشه و گسترش دانش و فروکش کردن درگیری های سیاسی، تدوین تفاسیر زیادی از جمله تفاسیر روایی آغاز شد. تفسیر علی بن ابراهیم قمی (م. 307 ق.)، تفسیر فرات کوفی (م. 307 ق.)، تفسیر عیاشی اثر ارزشمند محمد بن مسعود بن عیاش (م. 320 ق.) از محدثان بزرگ شیعه[47]، تفسیر منسوب به امام عسکری(علیه السلام) تألیف محمد بن قاسم استرآبادی (م. 350 ق.) و تفسیر

نعمانی (م. 360 ق.) از مهم ترین تفاسیر شیعه در این دوران اند و مهم ترین تفاسیر اهل سنت در این دوره عبارت اند از: جامع البیان عن تأویل آی القرآن تألیف ابوجعفر محمد بن جریر طبری (م. 310 ق.) که نگارش آن نقطه عطفی در تاریخ تفسیرنگاری بود و از جامع ترین و ارزشمندترین تفاسیر نقلی موجود به شمار می رود که اقوال سلف را با ذکر سند ذکر می کند، هرچند نقل روایات ضعیف و اسرائیلیات از ضعف های عمده این تفسیر به شمار می آید[48]، تفسیر المسند اثر ابوحاتم محمد بن ادریس (م. 327 ق.) و تفسیر بحرالعلوم تألیف نضربن محمد سمرقندی (م. 375 ق.).
البته در این زمان تفسیرهای دیگری با رویکرد ادبی لغوی مانند معانی القرآن زجاج (م. 311 ق.)، بیانی مانند تفسیر القرآن الکریم رمانی (م. 384 ق.) و کلامی مانند تأویلات القرآن ماتریدی (م. 333 ق.) نیز نگاشته شده اند. تدوین علوم گوناگون، مانند لغت و صرف و نحو، ترجمه کتب فلسفی، ظهور اختلافات فقهی و کلامی و رواج تعصبات فرقه ای و مذهبی و ورود اجتهاد در تفسیر قرآن، از جمله عوامل مؤثر در رشد و بسط تفسیر در این زمان شمرده شده اند.[49] در این عصر بیش از هر عصر دیگر، تفاسیر قرآن رونق و رواج داشته اند.[50]

4. قرن پنجم:

4. قرن پنجم:
قرن پنجم نیز عصر ترجمه و شکوفایی دانش های مختلف و رویارویی مذاهب اسلامی در جهان اسلام است.[51] حقایق التأویل فی متشابه التنزیل سید رضی (م. 406 ق.)، الامالی سید مرتضی (م. 436 ق.) و التبیان شیخ طوسی (م. 460 ق.) که نخستین تفسیر اجتهادی و جامع شیعه است، مهم ترین تفاسیر شیعی نگاشته شده در این قرن اند. تفسیر الکشف والبیان ثعلبی (م. 427 ق.)، لطائف الاشارات قشیری (م. 465 ق.)، النکت والعیون ماوردی (م. 450 ق.) الوسیط فی تفسیر القرآن واحدی (م. 468 ق.) و المحرر الوجیز ابن عطیه (م. 546 ق.) مهم ترین تفاسیر سنی نگاشته شده در این زمان اند.[52]

5. قرن ششم:

5. قرن ششم:
لیست تفاسیر نگاشته شده در قرن ششم حکایت از بالندگی و پیشرفت دانش تفسیر در این دوران دارد. مجمع البیان طبرسی (م. 548 ق.)، متشابه القرآن ابن شهر آشوب (م. 558 ق.)، روض الجنان و روح الجنان ابوالفتوح رازی (م. 554 ق.) و فقه القرآن راوندی (م. 573 ق.) مهم ترین تفاسیر شیعه در این زمان اند که البته به باور برخی در این تفاسیر به روایات تفسیری بدان جهت که بیشتر آن ها ضعف سند

دارند توجهی نشده است.[53] معالم التنزیل بغوی (م. 510 ق.)، کشف الاسرار میبدی (م. 520 ق.)، الکشاف زمخشری (م. 538 ق.) که تاکنون به سبب جایگاهش در محافل تفسیری ده ها حاشیه بر آن نگاشته شده است و زادالمسیر ابن جوزی (م. 597 ق.) نیز مهم ترین تفاسیر سنی تألیف شده در این زمان اند.[54]

6. قرن هفتم و هشتم:

6. قرن هفتم و هشتم:
نگارش تفسیر به شیوه روایی و اجتهادی در قرن هفتم و هشتم، با گرایش های مختلف ادامه یافت، هرچند سیر نگارش تفاسیر شیعی در این دوران به علت اوضاع نابسامان سیاسی (حمله مغول و جنگ های صلیبی) و توجه دانشمندان شیعه به فقه دچار نوعی کندی بوده است[55]، از این رو با وجود تفاسیر فراوانی که به قلم دانشمندان شیعه نگاشته شده اند در آن ها تفسیر جامع کمتر دیده می شود. نهج البیان عن کشف معانی القرآن تألیف محمد بن حسن شیبانی (زنده در 640 ق.) از تفاسیر ارزشمند شیعه در این زمان است.[56]
مفسران اهل سنت در این دو قرن تفاسیر ارزشمندی از خود باقی گذاشته اند[57] که مهم ترین آن ها عبارت اند از: مفاتیح الغیب یا التفسیر الکبیر تألیف فخر رازی (م. 606 ق.) که تفسیری گسترده و به روش اجتهادی عقلی و با گرایش کلامی فلسفی است، الجامع لاحکام القرآن اثر ابوعبدالله محمد بن احمد انصاری قرطبی (م. 671 ق.) که از بهترین تفاسیری شمرده شده است که در آن همه آرا و اقوال را جمع و به لغت، ادب، فقه، کلام و... توجه و حتی المقدور از ذکر اسرائیلیات پرهیز کرده است[58]، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل نوشته عبدالله بن عمر بیضاوی (م. 791 ق.) که دارای سبکی شیوا، عباراتی ظریف و موجز، و قدرت بیانی شگفت و همانند تفسیر الکشاف زمخشری از معدود تفاسیری است که مورد توجه مجامع علمی شیعه و سنی قرار گرفته و ده ها شرح و حاشیه بر آن نگاشته شده است[59]، البحر المحیط تألیف ابوحیان اندلسی (م. 754 ق.) که تأکید بر مباحث ادبی و بیانی برای اثبات اعجاز قرآن و اثبات ارتباط میان سوره ها از ویژگی های آن اند[60]، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان نیشابوری (م. 728 ق.) که در مذهب وی شک و تردیدهایی شده است،[61] تفسیر القرآن العظیم از ابن کثیر (م. 774 ق.) که از مهم ترین تفاسیر روایی است که در کنار نقل روایات به نقد،

تحلیل، بررسی و جرح و تعدیل آن ها می پردازد.[62]

7. قرن نهم:

7. قرن نهم:
سیر نگارش تفسیر در قرن نهم نیز ادامه یافت. منهاج الهدایه ابن متوّج بحرانی (م. 820 ق.)، کنزالعرفان فاضل مقداد (م. 826 ق.) و شفاء العلیل فی شرح خمسمأة آیة من التنزیل تألیف عبدالله بن محمد بن ابی القاسم زیدی نجری (م. 877 ق.) که هر سه آیات الاحکام و احکام عملی و اجتماعی اسلام را مورد توجه قرار داده اند از تفاسیر شیعی نگاشته شده در این قرن اند.[63] الجواهر الحسان فی تفسیر القرآن تألیف عبدالرحمن ثعالبی (م. 875 ق.) و نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور برهان الدین ابوالحسن بقاعی (م. 885 ق.) نیز از مهم ترین نگاشته های تفسیری سنی در این دوران اند.[64]

8. قرن دهم:

8. قرن دهم:
از قرن دهم به عنوان دوران پویایی و تحرک تفسیر قرآن یاد شده است. جواهر التفسیر با رویکرد اجتماعی تربیتی والمواهب العلیّه با رویکرد ادبی عرفانی هر دو از کاشفی سبزواری[65] (م. 910 ق.)، تفسیر فارسی جلاء الاذهان و جلاءالاحزان معروف به تفسیر گازر از حسین بن حسن جرجانی که در تاریخ 968 قمری از نگارش آن فارغ شده است و بیشتر برگرفته از تفسیر ابوالفتوح رازی است، تفسیر میرابوالفتح حسینی یا تفسیر شاهی تألیف میر سید ابوالفتح حسینی (م. 976 ق.)، زبدة البیان فی آیات الاحکام نگاشته احمد بن محمد اردبیلی (م. 993 ق.) که دو مورد اخیر تنها به تفسیر آیات الاحکام پرداخته اند[66]، منهج الصادقین تألیف ملا فتح الله کاشانی (م. 988 ق.) و حاشیه های فراوانی که بر تفسیر بیضاوی نگاشته شده اند بخشی از آثار تفسیری دانشمندان شیعه در این قرن اند.[67]
الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور از جلال الدین سیوطی (م. 911 ق.)، حاشیه شیخ زاده بر تفسیر بیضاوی و ارشاد العقل السلیم تألیف ابوالسعود محمد بن محمد العمادی (م. 951 ق.) نیز از تفاسیر مشهور اهل سنت در این زمان اند.[68]

9. قرن یازدهم:

9. قرن یازدهم:
از سده یازدهم آثار تفسیری زیادی از بزرگان شیعه به جا مانده است، هرچند شیوه غالب در این تفاسیر شیوه روایی (محض و غیر محض) است، زیرا تفکر اخباریگری تفکر غالب این دوران بوده است؛ ولی تفاسیر زیادی به سبک اجتهادی نیز حاوی همه یا بخش هایی از قرآن در این دوران تألیف شده اند. مهم ترین تفاسیر این دوران عبارت اند از تفسیر آیات الاحکام استرآبادی تألیف محمد بن علی بن استرآبادی (م. 1028 ق.)، تفسیر القرآن

الکریم ملاصدرا (م. 1050 ق.)، تفسیر مسالک الافهام الی آیات الاحکام فاضل الجواد الکاظمی (م. 1065 ق.)، تفسیر شریف لاهیجی اثر شیخ محمد بن شیخ علی لاهیجانی (م. 1090 یا 1095 ق.) و تفسیر الصافی ملامحسن فیض کاشانی (م. 1091 ق.)[69] که سه تفسیر از تفاسیر یاد شده همان گونه که از نام آن ها پیداست درباره آیات الاحکام اند.

10. قرن دوازدهم:

10. قرن دوازدهم:
فضای غالب در سده دوازدهم نیز فضای اخباریگری بوده است، از این رو شاهد تدوین معروف ترین تفاسیر روایی شیعه در این دوره هستیم. البرهان فی تفسیر القرآن تألیف سید هاشم بحرانی (م. 1107 ق.)، تفسیر المعین از نورالدین محمد بن مرتضی الکاشانی (م. 1115 ق.)، تفسیر نورالثقلین اثر عبدعلی بن جمعه (م. 1112 ق.)، کنزالدقائق نگاشته میرزا محمد المشهدی (م. 1125 ق.) و الوجیز فی تفسیر القرآن العزیز نوشته شیخ علی بن حسین آملی (م. 1135 ق.) در این قرن نگاشته شده اند[70]؛ ولی در این زمان تفاسیر زیادی از اهل سنت در دست نیستند. روح البیان فی تفسیر القرآن از اسماعیل حقی بروسوی (م. 1117 ق.) از تفاسیر خوب اهل سنت در این دوره است.

11. قرن سیزدهم:

11. قرن سیزدهم:
هرچند عالمان شیعه در قرن سیزدهم تفاسیر زیادی نگاشته اند؛ ولی تفسیر جامعی که به همه مباحث مورد نیاز بپردازد نگاشته نشده است. سه تفسیر بزرگ، متوسط، کوچک از سید عبدالله شُبَّر (م. 1242 ق.) به نام های صفوة التفاسیر، الجوهر الثمین، و الوجیز از تفاسیر نگاشته شده در این دوره اند که البته تفسیر بزرگ شُبَّر (صفوة التفاسیر) تاکنون به صورت خطی مانده است.[71] تفسیر الصراط المستقیم تألیف سید حسین بروجردی (م. 1277 ق.) که در 5 جلد منتشر شده و حاوی 14 مقدمه و تفسیر سوره حمد و بخشی از سوره بقره تا آیة الکرسی است[72]؛ همچنین تفسیر الدرالنظیم فی تفسیر القرآن العظیم تألیف محمدرضا معروف به کوثر علیشاه و کوثر همدانی (م. 1247 ق.) به زبان فارسی به سبک موضوعی و با گرایش عرفانی فلسفی[73] و تفسیر بزرگ بحرالعرفان و معدن الایمان از شیخ محمد صالح برغانی (م. 1271 ق.) به شیوه روایی، ادبی و کلامی[74] از دیگر تفاسیر شیعه اند. البته مؤلف تفسیر اخیر 4 اثر تفسیری دیگر نیز دارد.[75]
برخلاف قرن دوازدهم، در این قرن شاهد پدیدار شدن چند تفسیر ارزشمند در جهان اهل سنت هستیم که تفسیرالمظهری تألیف قاضی

محمد ثناءالله المظهری (م. 1225 ق.)، روح المعانی اثر محمود آلوسی (م. 1270 ق.) و فتح البیان نگاشته محمدصدیق حسن خان القنوجی از آن جمله اند؛ همچنین تفسیر فتح القدیر تألیف محمد بن علی شوکانی (م. 1232 ق.) زیدی که گرایش های سلفی داشته است از تفاسیر مختصر و جامع این قرن است که به قول مؤلفش میان روایت و درایت جمع کرده است.[76]

تفسیر در عصر جدید:

تفسیر در عصر جدید:
آنچه بیان شد گزارشی از فراز و فرود تفسیر در ادوار پیشین بود. به باور محمد هادی معرفت تفسیر در این دوران همگام با پیشرفت ادب و علوم و معارف گسترش یافت و جوانب مختلف فهم معانی قرآن در همه زمینه ها شکوفاتر گردید. البته دیری نپایید که با رکود علم در جهان اسلام و افول تمدن اسلامی به ویژه پس از فتنه مغول، تفسیر نیز از حرکت باز ایستاد و بیشتر تفاسیر به تلخیص یا شرح یا حاشیه تفاسیر پیشین تبدیل و فاقد هرگونه ابتکار و نوآوری قابل ذکری شدند، هرچند برخی از این اقتباس ها با ذوق لطیف و افزودن نکات ظریف انجام گرفته است. وی سپس نمونه هایی از هر دو نوع را یاد می کند.[77]
گسترش علم و فلسفه، نیازهای پیچیده جوامع برای راهیابی به معنویت و سعادت، دگرگون شدن لوازم و ابزار زندگی، درخواست از دین برای پاسخگویی به نیازهای بشر و جامعه و باور به توان قرآن برای پاسخگویی به نیازمندی های بشر در همه اعصار از ویژگی های عصر حاضرند که از قرن چهاردهم شروع می شود[78]، از این رو در عصر جدید تحولی بزرگ و همه جانبه در شیوه های تفسیری و سبک های مختلف آن و روش های جدید در تفسیر موضوعی پدیدار شد.[79]
تاریخ تفسیر در یک قرن اخیر با نهضت های اجتماعی، به ویژه نهضت های اصلاح دینی در سراسر جهان اسلام همراه بوده است. نهضت نوخواهی و نواندیشی در عالم اسلام، خاستگاه و خواسته های دینی و نیز دنیوی داشته است. سلسله جنبان نهضت های اصلاح طلبی در جهان اسلام، مواجهه گسترده با فرهنگ غرب بوده است که به شیوه مستقیم و غیرمستقیم بر ارزش ها و نگرش های جامعه اسلامی به ویژه و در درجه اول بر تحصیل کرده ها و روشنفکران اثر نهاده است. خصوصیت اصلی این نهضت ها در این بوده است که اسلام را دین پویا و یک نظام کامل دینی و دنیوی و اخلاقی، سیاسی، عبادی و اجتماعی می دیده اند.[80]
تفسیرنگاری در قرن اخیر نه فقط به سبب انبوه تفاسیر با مکتب ها و مشرب های متفاوت

بلکه به علت یاد شده و تحول دیدگاه تفسیرنویسی از دیدگاه فردی و اخروی به دیدگاه اجتماعی از هر قرن دیگر ممتاز است. بازگشت به قرآن و نهضت عظیم تفسیرنویسی در این دوره بارزترین مشخصه انقلاب اصلاحی فراگیر است[81]؛ برای نمونه سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ محمد عبده مقالات پرشور و برانگیزاننده خود را در نشریه العروة الوثقی به آیات قرآن و تفسیر آیاتی مستند می کردند که اهمیت اجتماعی بیشتری داشت.[82] شیخ محمد عبده مکتب جدیدی در تفسیر قرآن و متفاوت از مکتب تفسیرنویسی قدیم با دو ویژگی ابداع کرد: 1. اعتماد بسیار به عقل در فهم مراد خداوند. 2. کوشش برای توافق دادن اسلام با تمدن غرب یا ارزش ها و معیارهای جدید زندگی.[83] گفتنی است انکار معجزات و توجیه مادی آن ها از ضعف های تفسیر اوست.[84] رشیدرضا شاگرد وی درس های تفسیر او را از ابتدای قرآن تا آیه 126 سوره مبارک نساء دقیقاً مطابق نظر استاد در تفسیر المنار گرد آورد. سپس به همان سبک و سیاق، نگارش آن را تا آیه 101 یوسف پیش برد. البته تفاوت عمده ای بین آرای رشیدرضا و عبده دیده نمی شود، جز اینکه وی معتقد به اصلاح نظام خلافت اسلامی به شکل صدر اسلام و گرایش افراطی به سلفی گری و دشمنی با شیعه بود.[85]
طنطاوی (م. 1358 ق.) شاگرد دیگر عبده تفسیر الجواهر فی تفسیرالقرآن را با گرایش افراطی به علم و قیاس حقایق قرآن با علوم جدید تدوین کرد.[86]
احمد مصطفی مراغی در تفسیر المراغی هرچند در سبک تفسیری و خطوط اصلی تابع مکتب تفسیری عبده است، برخلاف وی به آرای مفسران قدیم و احادیث رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) و سلف صالح آگاه تر و متعهدتر است و از تفسیر و توجیه آیات بر مبنای یافته های علوم جدید خودداری می کند.[87]
جمال الدین قاسمی نیز در تفسیر مهم و مفصل خود محاسن التأویل متأثر از عبده است و از او به «الاستاذ الحکیم» یاد و حتی در مقدمه تفسیرش 10 صفحه از مقدمه تفسیر عبده را نقل می کند.[88] قاسمی هرچند نگرش سلفی دارد؛ ولی به علت فضل فراوانش تمایلات وهابیگری در او چندان ظاهر نیست، بلکه بیشتر اشعری گرا و اهل حدیث است و در کنار گرایش های نقلی او گرایش های عقلی نیز مشهودند. غالب منابع فکری و موارد نقل و نقد او آثار قدماست و از

معاصران تنها به عبده توجه دارد و تفسیرش به سبک و سیاق تفاسیر قدیم است.[89]
سید قطب نیز از مصلحانی است که به قصد اصلاحگری به قرآن و تفسیر آن پرداخت و تفسیر فی ظلال القرآن را نگاشت.
محمود شلتوت نیز از مفسران مصری همین دوره است که نمی توان او را پیرو تفسیر عبده دانست و خود دارای سبک و سیاق مستقل و متفاوت از عبده است و در آثار تفسیریش از جمله تفسیر القرآن الکریم در برابر گرایش علمی ـ عقلی عبده گرایش سنتی ـ نقلی بارزی دارد.[90]
در همین دوره طالقانی از مفسران و مصلحان مبارز شیعه نیز تفسیر فارسی خود پرتوی از قرآن (شامل سوره حمد تا آیه 28 سوره نساء و جزء آخر قرآن) را با عنایت به مباحث اجتماعی و اصلاحی با گرایش هدایتی ـ تربیتی و توجه به مسائل علمی و اعجاز قرآن تدوین کرد.[91]
علامه سید محمدحسین طباطبایی (م. 1402 ق.) از مفسران بزرگ معاصر نیز تفسیر کم نظیر المیزان فی تفسیر القرآن را به روش تفسیر قرآن به قرآن و با گرایش ادبی ـ اجتماعی تدوین کرده است. جمع بین دو روش تفسیر موضوعی و ترتیبی، توجه به وحدت موضوعی و انسجام سور[92] و وحدت کلی حاکم بر همه قرآن[93] از ویژگی های این تفسیرند.
شایان ذکر است افزون بر تفاسیر یاد شده در این دوره تفاسیر فراوان دیگری نیز در جهان اسلام نگارش شده اند که به برخی از مهم ترین آن ها اشاره می شود.
1. اضواءالبیان فی ایضاح القرآن بالقرآن تألیف محمدامین بن محمد شنقیطی (م. 1393 ق.) فقیه مالکی موریتانیایی متمایل به ابن تیمیه و وهابی گری که به مدت 30 سال در مسجد النبی تفسیر قرآن تدریس می کرده و تفسیرش را به روش قرآن به قرآن از ابتدای قرآن تا سوره حشر تدوین کرده و سپس شاگردش عطیه سالم آن را تا پایان قرآن به همان سبک مؤلف ادامه داده است.[94]
2. التحریروالتنویر نگاشته محمد طاهربن عاشور (م. 1393 ق.) از فقهای مالکی که در تونس منصب افتا را برعهده داشت. وی از داعیان اصلاح اجتماعی دینی در آنجا به شمار می رفت و در این زمینه نوشته های فراوانی دارد. تفسیر وی که در 30 جزء با رویکرد اجتماعی، تربیتی، اخلاقی و سیاسی نگاشته شده از بهترین تفاسیر عصری و روزآمد به شمار می رود.[95]

3. الاساس فی التفسیر اثر سعید حوی (م. 1411ق.) از روشنفکران اسلامگرا که تفسیر خود را در مسیر اهداف تربیتی، اخلاقی و اجتماعی و با توجه به نکات ادبی و بلاغی نگاشت. وی مسئله وحدت موضوعی سور و آیات را مطرح کرد و از این راه آفاق گسترده ای را در تفسیر گشود. این تفسیر در نوع خود کم نظیر است و افزون بر نکات یاد شده به مسائل علمی ای پرداخته که گاه در قرآن بدان ها اشاره شده است.[96]
4. تفسیر القرآن و هو الهدی والفرقان تألیف سید احمد خان هندی که نخستین تفسیری است که راه تأویل به شیوه عصری را در تبیین مفاهیم قرآن گشود. وی با این پندار نادرست که معجزه نقض و خرق قوانین طبیعی است آن را نمی پذیرد و معجزات پیامبران در قرآن را تأویل می کند؛ برای نمونه شکافته شدن دریا برای حضرت موسی(علیه السلام) را جزر و مد تأویل می کند. او همچنین با این توجیه که قوانین طبیعی تخطی ناپذیرند، تأثیر دعا را رد می کند.[97]
5. الهدایة والعرفان فی تفسیرالقرآن بالقرآن که تقریباً خلاصه ای از تفسیر سید احمد خان و به تقلید از او[98] و بر اساس تفسیر قرآن به قرآن تألیف شده است. مؤلف سعی کرده است قرآن را تنها از راه مراجعه به متن آن تفسیر کند، بر این اساس روایات را به کلی کنار نهاده و از این رهگذر بخشی از مطالب مسلم میان مسلمانان را انکار و ادعاهای عجیبی را به قرآن نسبت داده است.[99]
6 و 7. دو تفسیر بیان المعانی[100] اثر سید عبدالقادر ملاحویش آل غازی[101] (م. 1382 ق.) و التفسیر الحدیث تألیف عزة دروزه[102] (م. 1404 ق.) که بر اساس ترتیب نزول تدوین شده اند.
8. التفسیر المنیر تألیف وهبه زحیلی که تفسیری جامع معقول و منقول و متناسب با اندیشه و فرهنگ و ادب معاصر است و با سبکی شیوا نوشته شده است.[103]
9. آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن تألیف علامه محمدجواد بلاغی (م. 1352 ق.) که شامل تفسیر قرآن از آغاز تا آیه 57 سوره نساء و مقدمه ای در مباحث علوم قرآن است که در شناخت قرآن و دفاع از آن مطالب ارزشمندی را به روش تحلیلی و استدلالی ارائه کرده است.[104]
10. تقریب القرآن الی الاذهان اثر سید محمد شیرازی که با قلمی شیوا و روان افزون بر شرح و بسط لغوی و ادبی به مناسبت به مسائل کلامی، فقهی، اجتماعی و اخلاقی قرآن می پردازد.[105]

11. من هدی القرآن از سید محمدتقی مدرسی که تفسیری است تحلیلی و تربیتی، به روش قرآن به قرآن و پیراسته از مباحث جدلی و اسرائیلیات.[106]
12. تفسیر من وحی القرآن تألیف سید محمدحسین فضل الله که تفسیری تربیتی ـ اجتماعی است. به گفته معرفت این تفسیر به سبب داشتن سبک جالب ادبی و امتزاج آن با سبک علمی، ممتاز و برجسته است و خواننده را به خود جذب می کند.[107]
13. تفسیر نمونه اثر آیة الله مکارم با همکاری جمعی از فضلای حوزه علمیه قم که تفسیری است با گرایش عصری و اجتماعی که به زبان روان و برای پاسخگویی به نیازهای نسل کنونی تألیف شده است. این تفسیر با نام الامثل به زبان عربی ترجمه شده است.
14. التفسیر الکاشف نگاشته شیخ محمدجواد مغنیه که تفسیری است اجتهادی با سبکی جدید و متناسب با نیازهای جامعه در عصر کنونی این تفسیر مفاهیم قرآن را موجز و متناسب با مقتضیات زمان و با عباراتی زیبا و محکم و ادله ای متین و معقول بیان کرده و تفسیری جامع، کامل و پاسخگو به پرسش های نسل جدید است.[108]
15. الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن والسنه اثر محمد صادقی که در 30 مجلد و به روش تفسیر قرآن به قرآن تدوین شده است، هرچند در آن از روایات و تحلیل و استدلال های عقلی و علمی نیز غفلت نشده است.[109]
16. مخزن العرفان تألیف بانو امین اصفهانی که تفسیری است اجتهادی جامع و کامل و به سبکی تربیتی ـ اخلاقی و عرفانی و مبتنی بر تهذیب نفس و تزکیه اخلاق به گونه ای نیکو نوشته شده است.
17. تفسیر نوین نوشته محمدتقی شریعتی از پیشگامان تفسیرنگاری به شیوه عصری که با انگیزه اصلاح طلبی فکری و اجتماعی و دینی به تدوین تفسیر جزء سی ام قرآن پرداخته است.
18. التفسیر الاثری الجامع تألیف محمدهادی معرفت که در نوع خود از بهترین تفاسیر تدوین شده در سال های اخیر است، هرچند مؤلف به تکمیل آن موفق نشد. روش وی در این تفسیر، روایی ـ تحلیلی است. این تفسیر مقدمه ای دقیق و عمیق درباره تفسیر و فهم قرآن دارد و مؤلف کوشیده تا روایات صحیح را از ناصحیح شناسایی کند.
19. تسنیم تألیف آیة الله جوادی آملی که با محوریت روش تفسیر قرآن به قرآن و بهره گیری از روش های تفسیر قرآن به سنت و عقل با هدف پاسخگویی به نیازهای زمان در حال نگارش است. این تفسیر که گرایش اخلاقی، تربیتی،

معرفتی و اجتماعی دارد تاکنون 19 جلد آن منتشر شده است.[110]
افزون بر موارد یاد شده دانشمندان شیعه و سنی تفاسیر فراوانی را با روش ها و گرایش های مختلف در این دوره نگاشته اند.[111]
از ویژگی های این دوره رشد و بالندگی نگارش تفسیر به سبک موضوعی است که در نگاشته های تفسیری سلف کمتر به چشم می خورد، هرچند مشابه آن در برخی آثار گذشته نظیر تفسیر آیات الاحکام شیعه مشاهده می شود. (=> تفسیر موضوعی)