گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
تفسیر تابعین


اشاره

تفسیر / تفسیر تابعین: تفاسیر و مفسران تابعی و شیوه تفسیری و تفسیرنگاری آنان
تابعین جمع تابع و تابع به معنای «پیرو» است. معمولا در تعریف آن گفته می شود تابعی کسی است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ندیده باشد؛ ولی در حال ایمان به آن حضرت با صحابی ایشان مصاحبت داشته و با ایمان از دنیا رفته باشد.[1] گفته اند که نخستین تابعی از نظر وفات، معمر بن زید بوده که در سال 30 قمری از دنیا رفته است و آخرین تابعی خلف بن خلیفه بوده که متوفای سال 180 قمری است.[2]
تلاش برای رفع اجمال و تشابه از مطالب مجمل و متشابه قرآن از یک سو و فعالیت جهت تکوین فقه، کلام و نحو از سوی دیگر، توجه به قرآن را در عصر تابعین* جدی تر کرد، با این حال به سبب ابتدایی بودن دانش های مرتبط با تفسیر چون علوم بلاغی و دانش کلام که مراحل شکل گیری خود را می گذراندند، تحول چشمگیری در دانش تفسیر در عصر تابعین در مقایسه با عصر صحابه پدید نیامده[3] و تنها حضور اسرائیلیات و ادبیات داستانی در این دوره به نظر رواج بیشتری نسبت به عصر صحابه یافته که دلیل آن نیز حضور جدی تر قَصّاصان در این برهه است.[4]

مفسران تابعی:

اشاره

مفسران تابعی:
در بحث از دانش تفسیر در دوره تابعین، عموماً بر اساس محل سکونت تابعین، از مدرسه های تفسیری کوفه، بصره، مدینه و مکه سخن رفته و هریک از این مکاتب تفسیری متأثر از یکی از صحابه بوده است.[5] آرای تفسیری ابن عباس* در میان تابعیان مکه، آرای عبدالله* بن مسعود در میان تابعیان کوفه و آرای اُبیّ بن کعب در میان تابعیان ساکن در مدینه رواج داشته است.[6]

1. مفسران تابعی مکه:

1. مفسران تابعی مکه:
عمده ترین چهره های تفسیر نگاری تابعین در مکه، مجاهد بن جَبْر مکی (م. 104 ق.)، عطاء بن ابی رباح

(م. 114 ق.)، سعید بن جبیر (م. 95 ق.)[7] و عکرمه مولی ابن عباس (م. 105 ق.)[8] هستند که همه از شاگردان ابن عباس و متأثر از شیوه های او در تفسیر بوده اند.[9] توجه به اسباب نزول از مباحث مورد توجه شاگردان ابن عباس و متأثر از توجه وی به این موضوع بوده است، چنان که در خبری مجاهد از قول ابن عباس نقل کرده که او را به پرسش از این گونه مسائل ترغیب کرده است.[10]
از میان مفسران مکی، عموم روایات تفسیری به نقل از مجاهد بن جبر است.[11] کثرت شاگردان او نیز نشان رواج یافتن دیدگاه های تفسیری اوست.[12] چنان که خضیری اشاره کرده در تفسیر طبری، بیشترین نقل قول ها از اوست و طبری 6109 نقل قول تفسیری از او آورده است.[13] در شرح حال مجاهد نیز به تبحر وی در تفسیر و سرآمدی او در این دانش اشاره شده است.[14]
از ویژگی های قابل ذکر در تفسیر نگاری مجاهد، توجه او به مفهوم تأویل (حمل کلام بر معنای غیر ظاهر) است؛ به عنوان مثال، مجاهد در معنای آیه 65 بقره/2 از مسخ گروهی از یهودیان سخن گفته، آن را مسخ قلب و نه صورت ظاهری آن ها دانسته و در علت بیان تأویل خود، چنین استدلال کرده که گفته خداوند اشاره به مَثَلی دارد، چنان که در جایی دیگر از عالمان یهود به چارپایانی تعبیر کرده که بار کتاب می برند. خضیری نمونه هایی از این گونه تأویلات را ذکر کرده است.[15] با وجود چنین تأویلاتی که از مجاهد نقل شده، آرای او در تفسیر آیات تشبیهی قرآن به آرای اهل حدیث نزدیک است؛ به عنوان مثال در بحث از «مقام محمود» در آیه 79 اسراء/17، معنایی تشبیهی برای آیه بیان کرده است.[16] هرچند از قول وی مقام محمود، به شفاعت نیز تفسیر شده است.[17] در تفسیر آیه 106 بقره/2، از مجاهد قول به نسخ حکم و ابقای تلاوت نقل شده است.[18] احمد اسماعیل نوفل در فصلی از تحقیق خود

درباره مجاهدبن جبر و شیوه تفسیری او، آرای مهم مجاهد و نظرهای همانند وی با اهل حدیث را در تفسیر آیات مورد بحث گردآورده است.[19] وثاقت مجاهد نزد اهل تسنّن مورد اتفاق است.[20]
روایات زیادی درباره فضایل امام علی(علیه السلام) از وی نقل شده است. نقل این روایات گرچه شیعه بودن او را ثابت نمی کند، نشان دهنده علاقه وی به امیر مؤمنان علی(علیه السلام) است.[21]
سعیدبن جبیر دیگر مفسر مشهور مکّی است که آرای فراوانی در تفسیر دارد و حتی کتابی در تفسیر قرآن برایش ذکر کرده اند.[22] اجازه داشتن او از ابن عباس در نقل حدیث[23] و فتوا[24] از مرتبه والای علمی او حکایت دارد. از بعضی روایات برمی آید که شیعه و دوستدار اهل بیت(علیهم السلام) بوده است.[25] وثاقت وی مورد اتفاق مؤلفان صحاح ستّه اهل سنت و کتب اربعه شیعه است.[26]
عطاء بن ابی رباح از فقهای نامدار مکّه نیز پرورش یافته مکتب تفسیری ابن عباس بود. ابن عباس اهل مکّه را برای اخذ معارف دینی به او ارجاع می داد.[27]
روایات تفسیری عطاء کمتر از مجاهد و سعید بن جبیر است. ذهبی علّت آن را دوری وی از تفسیر به رأی دانسته است.[28] بنابر روایتی امام باقر(علیه السلام) او را ستوده است.[29] مامقانی همانند شیخ طوسی معتقد است وی از اصحاب امیرمؤمنان(علیه السلام) ولی فردی مخلّط بوده؛ بدین معنا که صحیح و ناصحیح را به هم می آمیخته است[30]؛ امّا آیة الله معرفت با ارائه شواهدی دیدگاه وحید بهبهانی را استوار دانسته، او را از اصحاب امام باقر(علیه السلام) و از خواص معرفی می کند.[31] عطاء از جانب دانشمندان اهل سنت نیز توثیق شده است.[32]
ابوعبدالله عِکْرِمة بن عبدالله اهل مغرب، دیگر مفسر تابعی مکی است. وی غلام حصین بن حرّ عنبری بود و زمانی که ابن عباس از سوی علی بن ابی طالب(علیه السلام) والی بصره شد، او را به وی بخشید. ابن عباس در تعلیم قرآن و روایات به وی کوشش فراوان کرد[33] تا آنجا که در تفسیر مقامی والا یافت. اهل تسنن در وثاقت عکرمه اختلاف

دارند؛ مؤلفان صحاح ستّه، ابن ابی حاتم، ابن معین، عجلی و نسایی او را توثیق[34] و در مقابل، مالک[35]، احمدبن حنبل[36] و گروهی دیگر او را تضعیف کرده اند.[37] غالب دانشمندان شیعه او را ثقه ندانسته اند[38]؛ ولی آیة الله معرفت به تفصیل اتهامات وارده به وی را پاسخ گفته است.[39]

2. مفسران تابعی مدینه:

2. مفسران تابعی مدینه:
از مشایخ تفسیر در مدینه، ابوالعالیه رفیع بن مهران ریاحی (م. 93 ق.)، محمد بن کعب قُرَظی (م. 108 ق.) و سعید بن مسیب (م. 94 ق.) را می توان نام برد.[40] تابعین مدینه تفسیر را مستقیم یا با واسطه، از ابیّ بن کعب، دریافت کرده بودند.[41]
ابوالعالیه رفیع بن مهران، اهل بصره و از تابعان بزرگ و مشهور به تفسیر است که زمان جاهلیت را درک کرد و دو سال پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، اسلام آورد. وی از امیر مؤمنان علی(علیه السلام)، ابن مسعود، ابیّ بن کعب، ابن عباس، حذیفه، ابوذر و دیگر بزرگان اصحاب روایت کرده است.[42] ابوجعفر رازی از ربیع بن انس از ابوالعالیه، حجم بزرگی از تفسیر از ابیّ بن کعب نقل می کند. سیوطی سند این روایت را صحیح دانسته و ابن جریر، ابن ابی حاتم، حاکم و احمدبن حنبل از او نقل کرده اند.[43] اهل سنت بر ثقه بودن او اتفاق نظر دارند[44]؛ ولی علمای امامیه درباره وثاقت وی سخنی نگفته اند.
محمدبن کعب قرظی نیز در ردیف مفسران مشهور مدرسه مدینه ذکر شده است. خضیری معتقد است استفاده علمی او از محضر ابن عباس او را در صدر مفسران مدرسه مدینه قرار داده است.[45] آرای تفسیری وی در کتب تفسیری شیعه و سنّی نقل شده و کتابی در تفسیر نیز به او نسبت داده اند.[46] رجال شناسان شیعه از وی یاد نکرده اند؛ ولی جمعی از دانشمندان اهل سنت مانند ابن سعد، عجلی و ابن حجر او را توثیق کرده اند.[47]
از دیگر تابعان مدرسه مدینه سعیدبن مسیّب (م. 94 ق.) است. به گزارش کشّی وی از اصحاب امام سجّاد(علیه السلام) بوده است[48]، بنابراین بعید نیست که عمده علوم خود را از آن حضرت فرا گرفته باشد؛ نیز با توجه به اینکه او را تربیت یافته امام علی(علیه السلام) دانسته اند[49] می توان گفت آن حضرت نخستین

استاد وی در تفسیر بوده است. در تفسیر آیه 25 اسراء/17: «... فَاِنَّهُ کَانَ لِلاَوّابینَ غَفورا» از وی نقل شده که منظور از «اوّاب» کسی است که گناه و سپس توبه کرده و باز گناه و بار دیگر توبه کرده است؛ ولی هیچ گاه عمداً به گناه بازنگشته است.[50] آیة الله معرفت ضمن برشمردن تفاسیر مختلف از این آیه تفسیر سعید بن مسیب را دقیق ترین تفسیر می داند.[51] در مذهب سعید اختلاف است و روایات مختلفی نقل شده است. برخی معتقدند شیعه بودن وی با دلیل معتبر ثابت است و به روایات معارض اعتنایی نیست.[52] از رجال شناسان شیعه، مامقانی او را توثیق کرده است.[53] شوشتری نیز او را شیعه و مورد اعتماد دانسته است.[54] از اهل سنت احمد بن حنبل و ابو زرعه او را ثقه دانسته اند.[55]

3. مفسران تابعی بصره:

3. مفسران تابعی بصره:
مدرسه بصره نیز با حضور برخی مفسران تابعی در تکوین دانش تفسیر نقش داشته است. در میان مفسران تابعی بصره، حسن بصری مهم ترین مفسر است.[56] هرچند در منابع متأخر، کتابی تفسیری به او نسبت داده شده؛ اما در اینکه وی کتابی در تفسیر نگاشته باشد، تردید است، در هر حال آرای تفسیری منسوب به او به اسناد مختلفی در قرن دوم و سوم رواج داشته اند.[57] حسن بصری نیز همانند دیگر مفسران تابعی، با بهره گیری از تفسیر قرآن به قرآن، روایات نبوی و اقوال صحابه به تفسیر قرآن پرداخته است؛ همچنین نمونه هایی از تفسیر به رأی نیز در آرای تفسیری او مشاهده می شود.[58] مجموعه ای مدون از آرای تفسیری حسن بصری در زمان ثعلبی موجود بوده و او روایات فراوانی از آن در تفسیر خود نقل کرده است.[59] حسن بصری از دیدگاه رجالیان اهل سنت ثقه است، هرچند تدلیس می کرده است.[60] درباره مذهبش اختلاف است؛ اهل سنت (اشاعره) او را از خود دانسته، سخنان وی را درباره اختیار توجیه می کنند.[61] از سوی دیگر معتزله او را در ردیف علمای معتزلی یاد کرده، وی را صاحب عقاید معتزله می دانند.[62] از علمای شیعه، سید مرتضی او را دوستدار امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) دانسته است.[63] آیة الله معرفت نیز به روایاتی که در نکوهش و دشمنی وی با امام علی(علیه السلام) وارد شده، پاسخ گفته و او را از

محبّان اهل بیت(علیهم السلام) معرفی کرده است.[64]
علامه شوشتری به رغم شیعه ندانستن او، به تقوا و تقیّد وی نظر داده است.[65] برخی نیز از جمله محمد باقر مجلسی[66] و محدّث قمی[67]او را تضعیف و مذمّت کرده اند.

4. مفسران تابعی کوفه:

4. مفسران تابعی کوفه:
تابعیان کوفی نیز از عبدالله بن مسعود متأثر و از ویژگی های آنان، توجه کمتر به روایات اهل کتاب است. از مهم ترین چهره های تابعی مفسر کوفی می توان به ابوشِبْل عَلقمة بن قیس نخعی، مَسروق بن اَجْدَع همدانی، عُبیدة بن عَمرو سلمانی مرادی، ابومَیْسَرة بن شَرَحبیل همدانی، اَسوَد بن زید نخعی، حارث بن قیس جُعفی، مُرَّة بن شراحیل همدانی و قُتادة بن دَعامه سُدوسی اشاره کرد.[68]
قتادة بن دعامه از مشهورترین مفسران تابعی مدرسه کوفه است. در اینکه تفسیر را از چه کسی فرا گرفته اختلاف است؛ ابن حجر استفاده علمی قتاده از سعید بن مسیّب در چندین روز را نقل کرده است[69]؛ ولی پس از آن از تضعیف روایات قتاده از سعید بن مسیب توسط علی بن مدین به دلیل وجود واسطه در آن روایات، خبر می دهد.[70] با توجه به نقل اخیر احتمال شاگردی قتاده نزد سعید بن مسیب ضعیف می شود؛ همچنین ذهبی او را از رجال مشهور مدرسه تفسیری ابن مسعود به شمار آورده[71]؛ ولی ابن مسعود در ردیف کسانی که قتاده از آن ها روایت کرده ذکر نشده است[72]، به هر حال وثاقت وی نزد اهل تسنن ثابت است[73]؛ اما از جانب رجال شناسان شیعه توثیق نشده است.
مسروق بن اجدع از اصحاب خاص ابن مسعود بود که به مردم حدیث می آموخت.[74] در جامع البیان، مجمع البیان، الدرالمنثور و تفسیر ابن کثیر روایات تفسیری فراوانی از او نقل شده است. اهل سنت او را ثقه دانسته اند[75]؛ ولی رجال شناسان شیعه وی را نکوهش کرده اند.[76] آیة الله معرفت به تفصیل در روایاتی که در مذمّت وی نقل شده، خدشه کرده است.[77]
ابوعمرو عامر بن شراحیل شعبی کوفی از همدانیان است. گفته شده از 150 تن از صحابه روایت کرده است.[78] برخی از اهل سنت او را ثقه دانسته اند[79]؛ ولی شیعه او را مذمّت کرده است.[80]

توجه به روایات، دوری از اجتهاد در تفسیر و استفاده از علوم ادبی از ویژگی های روش تفسیری او شمرده شده است[81].
با وجود شهرت فراوان ابن مسعود و مدرسه کوفه در تفسیر، آرای تفسیری عبدالله بن مسعود و شاگردانش تأثیر اندکی در تکوین دانش تفسیر داشته است که خضیری برخی ادله تأثیر کم مکتب تفسیری عبدالله بن مسعود را برشمرده است.[82]

5. مفسران تابعی خراسان:

5. مفسران تابعی خراسان:
از دیگر مراکز دینی در عهد تابعین، خراسان و برجسته ترین مفسر تابعی آن، ضحاک بن مزاحم هلالی (م. 105 ق.) است.[83] شیوه تفسیری ضحاک، روایی و مبتنی بر احادیث نبوی و اقوال صحابه بوده و به سبب تبحر او در لغت و نحو، توجه بیشتری به این مسائل در آرای تفسیری وی مشاهده می شود. درباره شاگردی ضحاک نزد ابن عباس در دانش تفسیر، در منابع اختلاف نظر به چشم می خورد[84]؛ همچنین گفته شده که ضحاک در ری با سعید بن جبیر دیدار داشته و دانش تفسیر را از او آموخته است.[85]
عطوان معتقد است که ضحاک اثری در تفسیر داشته که البته به نظر می رسد تدوین شاگردان او باشد. دو تحریر از آرای تفسیری ضحاک در اختیار طبری بوده و نقل قول های فراوانی از او در تفسیر خود دارد.
ضحاک بن مزاحم در تفسیر خود، شیوه اهل حدیث را داشته و آرای تفسیر او نیز منعکس کننده مکتب اهل حدیث است. وی در تفسیر آیات بر روایت متکی بوده و از تفسیر لغوی و استناد به اشعار شاعران جاهلی و دوره اسلامی در تفسیر مشکلات قرآن بهره می گرفته است.[86]
توجه به مسائل فقهی نیز از دیگر موضوعات مورد توجه ضحاک بوده و تأثیر فقه عراق را در آرای نقل شده از او می توان دید؛ همچنین توجه اندکی به اسرائیلیات در اقوال تفسیری باقی مانده از او دیده می شود.[87]

ویژگی های کلی تفسیر تابعین:

ویژگی های کلی تفسیر تابعین:
از ویژگی های کلی تفسیر در دوره تابعین، تفسیر قرآن به قرآن، تفسیر قرآن با سنت نبوی و تفسیر قرآن با استناد به اقوال و آرای صحابه، فهم و اجتهاد تابعین و اسرائیلیات است.[88]
خضیری ضمن اشاره به این موارد، شواهدی برای هریک ارائه کرده و از اختلافات تابعین در

رجوع به این مصادر سخن گفته است.[89] مهم ترین راویان اسرائیلیات در این دوره وهب بن منبّه و عبدالملک بن جریج بوده اند[90]؛ همچنین خضیری دیدگاه های مختلف تابعین را درباره اسرائیلیات یاد کرده است.[91] از ویژگی های تابعین مکی، تساهل در نقل اسرائیلیات است.[92] (=> اسرائیلیات) تفسیر تابعین همچنین واجد سرشت روایی، گرایش فرقه ای و کثرت آراء در تفسیر است.[93]
گسترش دامنه تفسیر به تناسب گسترش علوم و آشنایی با فرهنگ امت های تازه مسلمان، پیدایش ریشه های تفسیر کلامی و آغاز شکل گیری و تدوین تفسیر، از دیگر ویژگی های تفسیر در عصر تابعین شمرده شده اند.[94] ژیلیو نیز تفسیر نگاری در دوره تابعین را به سه شیوه، تفسیر لغوی، مأثور و فقهی تقسیم کرده است.[95]

اعتبار تفسیر تابعین:

اعتبار تفسیر تابعین:
صاحب نظران درباره اعتبار تفسیر تابعین و رجوع به اقوال آن ها اختلاف رأی دارند[96]؛ احمد بن حنبل (م. 241 ق.) و عبدالله بن محمد بن عقیل (م. 513 ق.) و شعبة بن حجاج عتکی (م. 160 ق.) اخذ به قول تابعان را در تفسیر لازم ندانسته اند.[97] شعبة بن حجاج قول تابعیان از پیش خود را بادی دانسته که بر آن اعتماد نتوان کرد و بر این اساس، سخن آن ها در تفسیر را نیز بی اعتبار دانسته است.[98] ادله این عالمان برای چنین نظری، عدم سماع تابعان از پیامبر، (برخلاف صحابه که از پیامبر نقل کرده اند)، عدم حضور در زمان نزول آیات و منصوص نبودن عدالت تابعین برخلاف عدالت صحابه است، چنان که ابوحنیفه در این زمینه خود را همردیف تابعین دانسته است[99]، با این حال گفته دیگری از احمد بن حنبل در جواز رجوع به تفسیر تابعین نقل شده است. در این قول، احمد بن حنبل پذیرش قول تابعی را مشروط به نبود تفسیری از سنت و قول صحابه درباره آیات ذکر کرده و اعتبار قول تابعی را به دلیل معاشرت آن ها با صحابه و اخذ تفسیر از ایشان دانسته است.[100] این قول را اکثر مفسران پذیرفته اند.[101] ابن تیمیّه در صورت یکی بودن اقوال تابعین، پذیرش آن را واجب دانسته و در صورت اختلاف، از عدم حجیت

آن سخن گفته است.[102] ذهبی نیز همین قول را ترجیح داده است.[103]
آیة الله جوادی آملی با ردّ حجیّت تعبّدی اقوال تفسیری تابعان، توجه به آن ها را راهگشا و زمینه ساز آشنایی با قرآن و برداشت های تفسیری می شمارد.[104] آیة الله معرفت نیز پذیرش بی قید و شرط آرای تفسیری تابعان را ناروا می شمارد و در عین حال معتقد است رجوع به آرای بزرگان تابعی در تفسیر، به دلیل نزدیکی آنان به عصر نزول و منابع تفسیر همراه با بررسی عقلانی آن ها مقتضای روش صحیح و محقّقانه در تفسیر است.[105]

آثار تفسیری تابعین:

آثار تفسیری تابعین:
در میان کتاب شناسی های کهن، گزارش ابن ندیم درباره مجموعه های تفسیری تدوین شده از آرای تابعیان، ظاهراً کهن ترین گزارش موجود است.[106] بر اساس آنچه احمد بن محمد ثعلبی (م. 427 ق.) در مقدمه تفسیر خود، الکشف والبیان آورده است، مجموعه های تدوین شده از اقوال تفسیری تابعین چون تفسیر عکرمه، تفسیر مجاهد، تفسیر حسن بصری، تفسیر محمد بن کعب قرظی و تفسیر سعید بن مسیّب در زمان وی موجود بوده و گاه به چند طریق روایت می شده اند.[107] اطلاعات مشابه از وجود مجموعه هایی تدوین شده از اقوال تفسیری تابعین را در آثار دیگر شرح حال نگارانه چون الارشاد فی معرفة علماء الحدیث از ابویعلی خلیل بن عبدالله خلیلی قزوینی (م. 446 ق.) و التحبیر فی المعجم الکبیر اثر عبدالکریم بن محمد سمعانی (م. 532 ق.) نیز می توان یافت. خلیلی از روایت تفسیر جویبر، تفسیر عطاءبن دینار و تفسیر ابی روق نام برده است.[108] سمعانی از تفاسیر تدوین شده از اقوال تابعین به تفسیر مجاهد بن جبر اشاره کرده است[109]، هرچند برخی از این مجموعه ها به نظر در دوره هایی متأخرتر تدوین شده اند، چنان که آنچه به عنوان تفسیر مجاهد بن جبر بر اساس نسخه خطی شماره 1075 دارالکتب قاهره منتشر شده، در حقیقت جمع آوری نقل قول های تفسیری نقل شده از مجاهد به نقل از تفسیر طبری است.[110] این اقوال تفسیری که به روایت ابن ابی نجیح از مجاهد است، ظاهراً بعدها به صورت انتخابی از تفسیر طبری استخراج شده، هرچند سزگین معتقد است

که نسخه حاضر یکی از منابع مورد استفاده طبری در تألیف تفسیرش بوده است.[111] آنچه این گمان را تقویت می کند، عبارت صفحه عنوان نسخه است که در آن از ابومیمون محمد بن عبدالملک بن حسن بن خیرون به عنوان نگارنده تفسیر (تفسیر القرآن للشیخ الامام العالم الفقیه ابو میمون محمد بن عبدالملک بن الحسن بن خیرون) یاد شده است.[112]
یکی از مهم ترین منابع مشتمل بر آرای تفسیری تابعین جامع البیان فی تأویل آی القرآن از محمدبن جریر طبری (م. 310 ق.) است که به تفصیل آرای تفسیری تابعین را نقل کرده است.[113] همین گونه در تفاسیر روایی دیگری چون الجامع لتفسیر القرآن از عبدالله بن وهب بن مسلم مصری (م. 197 ق.) تحقیق میکلوش مورانی، (بیروت 2003 میلادی)، تفسیر القرآن تألیف عبدالرزاق بن همام صنعانی (م. 211 ق.) تحقیق مصطفی مسلم محمد ریاض (م. 1410 ق.) و تفسیر القرآن العظیم تألیف عبدالرحمن بن محمد بن ادریس رازی (م.327 ق.) تحقیق اسعد محمد طیب، (بیروت 1419 ق.) و الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور اثر جلال الدین عبدالرحمن سیوطی (م. 911 ق.) نقل قول های تفسیری فراوانی از تابعین می توان یافت.[114] در میان کتاب های حدیثی، مهم ترین تألیفی که آرای تفسیری تابعین را در بردارد الجامع الصحیح اسماعیل بخاری (م. 256 ق.) است. وی اغلب روایات تفسیری تابعین را به نقل از شاگردان ابن عباس آورده است.[115] این افراد نیز در تفسیر از همان شیوه تفسیری ابن عباس پیروی کرده اند.[116] خضیری مصادر مهم مشتمل بر اقوال تابعین را به تفصیل شناسانده است.[117]
در میان تابعیان شیعه نیز توجه به دانش تفسیر، به نگارش آثاری انجامیده است. از مشهورترین تابعیان شیعی، باید ابان بن تغلب (م. 141 ق.)، ابوحمزه ثابت بن دینار کوفی (م. 148 ق.)، ابوالجارود زیاد بن منذر کوفی (م. 150 ق.) و جابر بن یزید جعفی (م. 128 ق.)[118] را نام برد که هر سه آثاری تفسیری تألیف کرده اند. ابوسعید ابان بن تغلب ربعی از موالی بنو جریر و شیعیان سرشناس کوفه بوده است. وی افزون بر تبحر در فقه، حدیث

و نحو در دانش قرائات و تفسیر چهره ای شناخته شده بوده است. وی کتابی در قرائت داشته و نقل قول هایی از آن در متون بعدی مانده است[119]؛ همچنین وی کتاب دیگری در غریب القرآن به نام تفسیر غریب القرآن داشته که ابن ندیم از آن به معانی القرآن[120] یاد کرده و نقل قول های متعددی از این کتاب در متون امامیه مانده است[121]؛ همچنین محمد بن عبدالرحمن به تدوین و تلفیق روایات تفسیری ابان، ابوروق عطیة بن حارث و محمد بن سائب پرداخته و آرای این سه تن را در کتابی واحد گرد آورده است.[122]
نجاشی در ذکر آثار ابوحمزه ثمالی به کتاب التفسیر او اشاره کرده و به طریق و متن متداول این تفسیر در روزگار خود (نجاشی) به روایت ابوبکر محمد بن عمر جعابی از ابوسهل عمرو بن حمدان در محرم 307 قمری از سلیمان بن اسحاق مهلبی اشاره کرده است.[123]
ثعلبی در تألیف تفسیر خود تفسیر ابوحمزه ثمالی را در اختیار داشته و در فهرست تفاسیر در دستش به آن اشاره کرده است.[124]
ابوحمزه ثمالی در تفسیر خود توجه فراوانی به اسباب النزول و ذکر فضایل اهل بیت(علیهم السلام) داشته است؛ شیوه ای که بعدها برخی مفسران امامی با تألیف آثاری به نام ما نزل من القرآن فی اهل البیت آن را تعالی بخشیدند.[125] ابوحمزه ثمالی در تفسیر خود، از شیوه های تفسیر قرآن به قرآن بهره گرفته و از لغت، نحو و روایات اهل بیت(علیهم السلام) نیز استفاده کرده است.[126]
عبدالرزاق محمد حسین حرزالدین، روایات تفسیری نقل شده از ابوحمزه ثمالی را در مجلدی با عنوان تفسیر القرآن الکریم لابی حمزة ثابت بن دینار الثمالی گردآورده است.[127]
ابوالجارود زیاد بن منذر خارفی، دیگر تابعی مشهور شیعی است[128] که اثری تفسیری داشته و در آن، تفسیر برخی آیات قرآن را گردآورده است. وی در تفسیر خود به گردآوری روایات تفسیری که خود از امام باقر(علیه السلام) شنیده اقدام کرده و تفسیر او به کتاب التفسیر عن أبی جعفرالباقر مشهور بوده است. ابوحاتم قزوینی گردآورنده تفسیر مشهور به علی بن ابراهیم[129] که نسخه ای از تفسیر ابوالجارود را در اختیار داشته، روایات تفسیری

فراوانی از آن را به تفسیر علی بن ابراهیم افزوده است.[130] تفسیر ابوالجارود منعکس کننده دیدگاه های زیدیه (شاخه جارودیه) است و در مواردی با دیدگاه امامیه تفاوت دارد.[131]
جابربن یزید جعفی از رجال سرشناس کوفی امامی است که کتابی در تفسیر داشته و نجاشی و طوسی به دو طریق متفاوت به آن اشاره کرده اند: طوسی کتاب را به روایت گروهی از استادان خود از هارون بن موسی تلعکبری (م. 385 ق.) از طریق او به روایت شاگرد جعفی، منخل بن جمیل روایت کرده است.[132] نجاشی نیز آن را به روایت از احمد بن محمد بن هارون از راوی مشهور جارودیه در کوفه، ابن عقده و طریق او از عبدالله بن محمد جعفی روایت کرده است.[133] تفسیر جابر مورد استفاده عیاشی و علی بن ابراهیم قمی بوده و مطالبی از آن نقل کرده اند. مدرسی فهرستی از روایات تفسیری جابر بن یزید گردآورده که احتمالا در تفسیر او نقل شده است.[134]

اصالت تفسیر تابعین:

اصالت تفسیر تابعین:
برخی خاورشناسان درباره اصالت تفسیر تابعین تردید کرده اند. این تردیدها بر سه اساس است: نخست روایاتی در ذم تفسیر که طبری (م. 310 ق.) به نقل از برخی تابعین و صحابه نقل کرده است.[135] این در حالی است که از همین افراد روایات تفسیری فراوانی نقل شده است.[136]
اسناد احادیث دال بر منع تفسیر، نشان می دهند که راویان آن ها، مدنی بوده اند که تنها می توانند بازتاب دهنده دیدگاه برخی صحابه و تابعین مدینه درباره تفسیر قرآن باشند؛ همچنین نکته دیگری که توجه چندانی به آن نشده است، تحول در معنا و مفهوم تفسیر در قرون اولیه است و به احتمال قوی، تفسیر در قرن اول به معنای تفسیر به رأی تلقی می شده است؛ اما جدی ترین تردید درباره اصالت تفسیر تابعین بحث مکتوب بودن آرای تفسیری تابعین است. نظر مقبول تر در میان محققان درباره مکتوب بودن آرای تفسیری تابعین این است که این مکتوبات در حد یادداشت های شخصی بوده که در نسل های بعد از تابعین به صورت مدون مکتوب شده اند.[137] تفاوت در نقل قول های تفسیری تابعین در ذیل یک آیه

یا آیات مشابه مهم ترین دلیل برای این نظر است.[138]
بخشی دیگر از تردید خاورشناسان درباره وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم، به مشکل انتساب آثار قرن چهارم و پنجم از سوی محققان مسلمان به افرادی از قرن اول باز می گردد. نمونه ای مهم از این دست، تفسیر مشهور تنویر المقباس من تفسیر ابن عباس است که بیشتر به عنوان اثری تألیف فیروزآبادی (م. 817 ق.) شهرت دارد. کلود ژیلیو در مدخل تفسیر نگاری دوران کلاسیک اسلامی در بحث از مسئله وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم به این تفسیر مثال زده و با مبنا قرار دادن انتساب آن به افرادی مختلف از قرن اول تا قرن نهم، به استدلال برای نفی وثاقت متون تفسیری قرن اول و دوم پرداخته است[139]، در حالی که این کتاب ـ که به رغم چاپ های مکرر آن، هنوز نیز چاپ انتقادی از آن منتشر نشده ـ به وضوح نشان می دهد که اثری از قرن چهارم و تألیف یکی از عالمان کرّامیه نیشابور است.[140]اندرو ریپین ناتوان از شناخت هویت اصلی مؤلف کتاب در بحثی درازدامن به بحث از هویت نگارنده این تفسیر پرداخته است. همچنین ونسبروا به عنوان معیاری در ارزیابی اصالت متون تفسیری قرن اول و عصر تابعین، به دلیل استناد به شعر در تفاسیر مقاتل بن سلیمان، کلبی و سفیان ثوری کوفی (م. 161 ق.)، در اصالت متون تفسیری عصر تابعین تردید کرده و مدعی است که استناد به شعر در تفسیر پس از نگارش تفاسیر پیشگفته بوده است.[141] تفسیر کلبی که مورد استفاده ونسبروا در تحقیق خود قرار گرفته در حقیقت همان الواضح فی تفسیر القرآن است که اساساً اثری تألیف شده در قرن چهارم است و استناد وی به آن کتاب برای بررسی اصالت متون تفسیری قرن اول و دوم نادرست است.[142]

پژوهش درباره تفسیر تابعین:

پژوهش درباره تفسیر تابعین:
در سالیان اخیر توجه به تحقیق و پژوهش درباره تفاسیر تابعین از موضوعات مورد علاقه قرآن پژوهان مسلمان و غیر مسلمان بوده و تک نگاشته های فراوانی در این موضوع تألیف شده است. از مهم ترین این پژوهش ها می توان به مجاهد بن جبر و منهجه فی التفسیر از جمیله غزانی، عطاء بن ابی رباح و جهوده فی التفسیر از عبدالواحد بکر ابراهیم عاید، تفسیر سعید بن جبیر

از محمد ایوب محمد یوسف، مجاهد المفسر و التفسیر از احمد اسماعیل نوفل و ابراهیم النخعی و آثاره الواردة فی تفسیر سورة الفاتحة والبقرة و آل عمران از خانم نوال لهیبی (رساله کارشناسی ارشد در دانشگاه ام القری) را نام برد. در سالیان اخیر، تلاش هایی برای بازسازی تفاسیر تابعین صورت گرفته که از جمله آن ها می توان به بازسازی تفسیر سعید بن جبیر با عنوان تفسیر سعید بن جبیر و نقش آن در تطور تفسیر از جواد ترندک (تهران، 1378 ش.)، تفسیر قتاده: جمع و تحقیق و دراسة مشتمل بر 10 جزء اول قرآن از عبدالله ابوالسعود بدر (پایان نامه کارشناسی ارشد در دانشگاه قاهره 1977 م.)، تفسیر الحسن البصری به کوشش محمد عبدالرحیم (قاهره، 1992 م.) و بازسازی صحیفه علی بن ابی طلحه (م. 120 ق.) با عنوان تفسیر ابن عباس المسمی صحیفة علی بن ابی طلحه عن ابن عباس فی تفسیر القرآن الکریم از راشد عبدالمنعم رجال (بیروت، 1414 ق.) اشاره کرد. آیة الله محمد هادی معرفت (م. 1385 ش.) نیز به تفصیل درباره تفسیر در دوره تابعین و روش های تفسیری آن ها بحث کرده است