گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
تکاثر


اشاره

تکاثر: افزون خواهی برای خودستایی و برتربینی بر یکدیگر
تکاثر از ریشه «ک ـ ث ـ ر» به معنای هماوردی و تفاخر در بسیاریِ مال و قوم[1]، مناقب خود را برشمردن[2]، افزون بینی[3] و زیاده طلبی[4] آمده است. این واژه دو بار در قرآن به کار رفته است: نخست در آیه 20 حدید/57، که 5 صفت برای دنیا* و در ضمن آن ها تکاثر اهل دنیا برشمرده شده است: «اِعلَموا اَنَّمَا الحَیوةُ الدُّنیا لَعِبٌ ولَهوٌ و زینَةٌ و تَفاخُرٌ بَینَکُم و تَکاثُرٌ فِی الاَمولِ والاَولـد» و بار دوم در آیه اول تکاثر/102 که مردم را به سبب تکاثر ورزیدن و هماوردی در جمع مال* و فرزندان و ... و غفلت از سعادت واقعی توبیخ کرده، پیامدهای ناگوار این شیوه رفتاری را برمی شمرد[5]: «اَلهـکُمُ التَّکاثُر ... لَتَرَوُنَّ الجَحیم» (تکاثر/102،1،6)، افزون بر این، آیات دیگری مانند 2 همزه/104: «اَلَّذی جَمَعَ مالاً و عَدَّدَه» و 6 مدثّر /74: «ولا تَمنُن تَستَکثِر» و 15 همان سوره: «ثُمَّ یَطمَعُ اَن اَزید» بدون تصریح به واژه تکاثر آن را نکوهش کرده است. آیه 34 توبه/9 نیز صریحاً تکاثر و ثروت اندوزی و گنجینه سازی اموال را تحریم کرده، به مسلمانان دستور می دهد که اموال خویش را در راه خدا و بهره گیری بندگان خدا به کار اندازند

و از اندوختن و ذخیره و خارج ساختن آن ها از گردش معاملات به شدت بپرهیزند وگرنه باید منتظر عذاب دردناکی باشند.[6]
این صفت از رذایل اخلاقی خطرناک است، چنان که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به مسلمانان فرمودند: من از فقر بر شما نمی ترسم؛ ولی از تکاثر و افزون طلبی بر شما هراس دارم.[7]
صیغه تفاعل در «تکاثر» برای مبالغه در فعل است و طرفین در آن لحاظ شده است، به گونه ای که متکاثر بسان کسی است که با فزون طلبی درصدد چیرگی بر شخصی برآید[8]، همان گونه که در آیه 34 کهف /18 آمده است[9]: «اَنا اَکثَرُ مِنکَ مالاً واَعَزُّ نَفَرا» ؛ ولی به اعتقاد برخی این واژه بعداً بر به دست آوردن چیز زیاد بدون آنکه در آن غلبه بر کسی لحاظ شده باشد نیز اطلاق شده است[10]، بنابراین تکاثر به معنای فزونخواهی و افزایش جویی است، بی آنکه در آن رقابت و مغالبه شرط باشد.[11] برخی نیز احتمال داده اند باب تفاعل در اینجا به معنای تکلف و خود را به زحمت انداختن و حرص برای زیاد کردن مال است.[12]
مفسران در تفسیر تکاثر اقوال فراوانی بیان کرده اند که با وجود اختلاف آن ها از جهت الفاظ بیشتر به سه قول باز می گردند: 1. حرص* بر مال و طلب زیاد کردن آن[13] و سرگرمی به زندگی و تجارت.[14] برخی روایات[15] از جمله روایتی از رسول خدا که تکاثر را به گردآوری مال از طریق نامشروع و خودداری از ادای حق آن و ذخیره کردن آن تفسیر کرده است[16]، این معنا را تأیید می کند.[17]
2. مسابقه و رقابت در زیادی[18] مال، فرزند و عزت[19] و هر چیزی که فراوان داشتن آن مطلوب است[20] و تلاش هر یک در تحصیل زیادی برای چیره شدن بر دیگری[21] و مباهات به آن؛ یعنی هر

یک زیاد داشتن را به رخ دیگری بکشد[22] و درصدد غلبه بر دیگری برآید، چنان که اهل جاهلیت با فراوانی مال، اثاث، مهمانداری، کمک به رنج دیدگان و اطعام گرسنگان، آن گونه که اشعار و خطبه هایشان گواهی می دهد، درپی غلبه بر یکدیگر برمی آمدند.
3. فخرفروشی بر یکدیگر به بسیاری مال، فرزند، نفرات[23]، مناقب[24] و هرچه انسان را از خدا باز دارد و همت او را صرف گردآوری اش کند.[25] جمعی از مفسران تکاثر را به این معنا دانسته اند[26] و برخی روایات نیز آن را تأیید می کند.[27]
درباره فرق بین تفاخر و تکاثر آرای گوناگونی بیان شده است؛ فخر رازی تکاثر را مرادف تفاخر دانسته است.[28] برخی دیگر تفاخر را در حسب و نسب و تکاثر را در مال و نفرات دانسته اند.[29] بعضی هم تفاخر را از کسی که مال و فرزند دارد بر آن که مال و فرزند ندارد صحیح می دانند؛ ولی تکاثر را الزاماً برای دو نفری صحیح می دانند که هر دو دارای مال و فرزند باشند.[30] صدرالمتألهین فرق آن دو را در منشأ دانسته، منشأ تفاخر را قوه غضبیه و خوی درندگی و منشأ تکاثر را قوه شهویه و خوی حیوانی بیان کرده است.[31]
اطلاق تکاثر بر تفاخر از آن جهت است که تکاثر سبب تفاخر است و تفاخر، مسبب آن[32] و همین رابطه سببی و مسببی بیشتر مفسران را واداشته است تکاثر را به تفاخر تفسیر کنند، به هر روی، تکاثر هر کوششی برای به دست آوردن موجبات افتخار و برتری بر دیگران از جهت مال و مقام را در بر می گیرد.[33]
البته تلاش برای کسب و کار بدون هدف افزون طلبی و تکاثر و به قصد اطاعت و بندگی خدا، اداره زندگی خود وخانواده، صله رحم و کمک به برادران دینی از برترین عبادات است.[34]
از آیات قرآن بر می آید که نادانی انسان به پاداش و کیفر الهی و عدم ایمان به معاد و نیز جهل او به آغاز پیدایش و سرانجام خود و آسیب پذیری هایش از عوامل اصلی این صفت رذیله است.[35]
برای تکاثر پیامدهای زیانباری از قبیل غفلت
484
از آخرت[36] و یاد خدا[37]، هلاکت، بدبختی، قساوت قلب، کوردلی، نابودی عقل، قلب، دین، فطرت و عواطف انسانی[38]، بازماندن از واجبات، مستحبات، اطاعت خدا، تفکر و تدبر[39]، فضایل اخلاقی نظیر تواضع و دلسوزی و محبت، رشد رذایل اخلاقی، تجملگرایی، دوری از مردم به ویژه فقرا و مساکین، نیز دوری از عدالت و قسط، اسارت در بند حرص و طمع، از بین بردن روح همکاری و تعاون و مسئولیت اجتماعی بیان شده است.[40]
در روایات، تکاثر از سپاهیان جهل[41] و شعبه ای از طمع شمرده شده است.[42] امام علی(علیه السلام) آن را بازی و سرگرمی و بازدارنده انسان از یاد خدا و جایگزین کننده دنیا و سرگرمی های آن با آخرت و نعمت های ابدی آن وصف کرده است.[43] دنیاطلبی از راه مشروع با انگیزه تکاثر و تفاخر و ریا نیز سبب غضب الهی در قیامت[44] و جای گرفتن در آتش[45] و مسافرت برای افزون طلبی و تکاثر، گام برداشتن در راه شیطان[46]شمرده شده است.



تکاثر / سوره

اشاره

تکاثر / سوره: یکصد و دومین سوره قرآن کریم
سوره تکاثر در ترتیب مصحف یکصد و دومین سوره قرآن کریم و از نظر ترتیب نزول چهاردهمین[1]، پانزدهمین[2]، شانزدهمین[3] یا هجدهمین[4] سوره است که بعد از کوثر و قبل از ماعون نازل شده است.[5] این سوره 8

آیه[6] و 28 کلمه[7] دارد.
بعضی با استناد به پاره ای از روایات شأن نزول و قراین دیگر، این سوره را مدنی دانسته اند[8]؛ ولی مطابق روایات ترتیب نزول، مکّی بودن آن صحیح تر به نظر می رسد، افزون بر این سیاق آیات آن به سوره های مکّی شباهت دارد و لحنِ شدید آیه ها با روحیه مادّی شدید حاکم بر مشرکان مکّه مناسب است و همچنین استعمال لفظ «کَلاّ» که خاص سوره های مکی است مکّی بودن سوره را تأیید می کند.[9] از روایات ترتیب نزول می توان استفاده کرد که این سوره قبل از هجرت به حبشه نازل شده است.[10]
در اکثر مصاحف و تفاسیر این سوره را «تکاثر» نامیده اند که از آیه نخست آن گرفته شده است[11]؛ ولی در برخی مصاحف کهن و روایات از آن به «سورة ألهاکم» یاد شده است.[12] نقل است که اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) این سوره را «مقبره» می نامیدند.[13]

شأن نزول:

شأن نزول:
مفسران اتفاق دارند که سوره تکاثر درباره قبایلی نازل شده است که با کثرت نفرات یا اموال بر یکدیگر تفاخر می کردند؛ ولی در اینکه کدامین قبایل بوده اند اختلاف است؛ بعضی آن را مربوط به دو قبیله بنی* عبد مناف بن قصی و بنی* سهم بن عمرو از قریش می دانند[14] و برخی دیگر آن را ناظر به دو قبیله از انصار در مدینه یا یهود می دانند.[15] از آنجا که مکّی بودن سوره ترجیح دارد، رأی نخست صحیح تر است.

فضای نزول و هدف سوره:

فضای نزول و هدف سوره:
اعراب جاهلی مکّه تا زمان فتح مکّه و سیطره اسلام بر آن، گرایش شدیدی به مادیّات داشتند و بر اثر تکبّر که از صفات شاخص آن ها بود با امور موهوم دنیوی بر یکدیگر فخر می فروختند. در چنین اوضاع اجتماعی سوره تکاثر نازل شد و این رفتار آنان را به شدت نکوهش کرد و این تفاخر و برتری جویی را عامل غفلت و رویگردانی آن ها از خدای متعالی و قیامت دانست.[16]

محتوای سوره:

محتوای سوره:
این سوره مردم را به شدت توبیخ می کند که با تکاثر ورزیدن و مسابقه گذاشتن در جمع اموال و اولاد و یاوران با یکدیگر

از خدا، قیامت و سعادت واقعی خود و از آثار سوء و زیانبار این سرگرمی خود غفلت میورزند. سپس ایشان را تهدید می کند که به زودی نتیجه این غفلت و سرگرمی های بیهوده خود را خواهند دید. اگر به حقیقت امر یقین داشتند از تکاثر و تفاخر دست می کشیدند، یا بنابر تفسیری، در همین دنیا دوزخ را با چشم دل می دیدند. حال که چنین نیست حتماً در قیامت پیش و پس از ورود به دوزخ آن را خواهند دید و درباره نعمت هایی که به آن ها ارزانی شده است تا از آن ها بهره گیرند و شکرش را به جای آورند بازخواست خواهند شد.[17]
در روایات فراوانی که شیعه نقل کرده منظور از «نعیم» در آیه «ثُمَّ لَتُسـَلُنَّ یَومَئِذ عَنِ النَّعیم» ، نعمت ولایت پیامبر و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) معرفی شده است، چنان که امام صادق(علیه السلام) درباره این آیه فرمود: این امّت از نعمت رسول خدا و سپس اهل بیت او که خدای متعالی به آن ها ارزانی داشته بازخواست می شوند.[18] به نظر می رسد منظور از نعیم، مطلق نعمت است، از جهت نعمت بودن و آنچه در این گونه روایات آمده است از باب ذکر مصداق بارز و مهم و از آن جهت است که با ارشاد پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه(علیهم السلام) چگونگی استفاده از نعمت های خدای متعالی و شکر آن ها مشخص می شود.[19]

فضیلت تلاوت سوره:

فضیلت تلاوت سوره:
روایات متعددی در فضیلت تلاوت این سوره نقل شده است[20]؛ در روایتی از امام صادق(علیه السلام) به خواندن این سوره در نمازهای واجب و مستحب تشویق شده است.[21] در حدیث دیگری به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمده است: هرکس سوره تکاثر را هنگام خواب بخواند از فتنه قبر رهایی می یابد.