گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
تکویر / سوره


اشاره

تکویر / سوره: نام هشتاد و یکمین سوره قرآن کریم
این سوره به اتفاق مفسران مکی است.[1] در ترتیب مصحف هشتاد و یکمین سوره است و بین دو سوره عبس و انفطار قرار گرفته و در ترتیب نزول ششمین یا هفتمین سوره بوده[2] که پس از مَسَد و پیش از اعلی نازل شده است.[3] گفته شده که در مصحف امیرمؤمنان، علی(علیه السلام) بین دو سوره نازعات و انفطار و سیزدهمین سوره بوده است.[4] نام مشهور این سوره «تکویر» (درهم پیچیدن) است.[5] «کوّرت» و «الشمس» دو نام دیگر این سوره اند.[6] در روایات[7] و منابع کهن[8] و برخی تفاسیر از آن به سوره «اذا الشمس کوّرت» یاد شده است.[9] این سوره 29 آیه[10] و 104 کلمه دارد[11] و

یکی از 7 سوره قرآن است که با «إذا» شروع شده و به سوره های زمانیه شهرت دارند.[12] از نظر حجم در گروه «مفصّلات» یعنی سوره های کوچک قرار دارد[13] و در سال های آغاز بعثت نازل شده است.[14] برخی نزول آن را در سال اوّل یا دوم بعثت حدس زده اند.[15]

محتوای سوره:

محتوای سوره:
سوره تکویر در سال های آغاز بعثت، قبل از هجرتِ نخست مسلمانان به حبشه نازل شده است. در این زمان مشرکان با تهمت و افترا به مسلمانان و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و اذیت و آزار آن ها به شدّت به مخالفت با پیامبر(صلی الله علیه وآله) برخاسته بودند، از این رو این سوره با تهدید مشرکان به حسابرسی اعمال در قیامت و با سوگندهای متعدد و با تأکید به دفاع از حریم وحی و قرآن و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می پردازد.[16]
محتوای سوره را می توان در سه بخش خلاصه کرد: در بخش نخست به صورت جمله شرطیه به 12 حادثه تکان دهنده در ارتباط با رستاخیز اشاره می کند که 6 رخداد آن مربوط به مرحله فنای این جهان و 6 حادثه دیگر مربوط به مرحله دوم یعنی حیات پس از مرگ است.[17] سپس این حقیقت که در قیامت* همه اعمال انسان ها حاضر می شوند و هرکس عملش را می بیند و به آن آگاه می شود به عنوان جزای شرط بیان شده است.
در بخش دوم بر حقانیت قرآن و صدق گفتار پیامبر تأکید و قرآن را سخن فرشته بزرگوار، نیرومند، والا مقام، فرمانروای فرشتگان و امین وحی معرفی می کند و نسبت های ناروای مشرکان به پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نفی کرده، تصریح می کند که آن حضرت جبرئیل را در افقی برتر از سایر آفاق که مناسب با عالم فرشتگان است آشکارا مشاهده و وحی را از او تلقی و بی کم و کاست تبلیغ کرد.
در بخش سوم مشرکان را به سبب مخالفت با پیامبر(صلی الله علیه وآله) سرزنش و دعوت قرآن را جهانی و آن را هدایتگر همه کسانی می داند که خواهان راه مستقیم هستند و در آخرین آیه بر غلبه اراده پروردگار بر اراده انسان ها تأکید می کند.

فضیلت سوره:

فضیلت سوره:
روایات متعددی در فضیلت و آثار تلاوت این سوره گزارش شده است.[18] رسول خدا(صلی الله علیه وآله) این سوره را از سوره هایی شمردند که سبب نمایان شدن پیری زودرس در چهره ایشان شده است[19] و درباره آن فرمودند: «کسی که دوست دارد قیامت را چنان بنگرد که گویی آن را با چشم می بیند، سوره «اذا الشمس

کوّرت» و «اذا السماء انفطرت» و «اذا السماء انشقت» را بخواند[20]، زیرا در این سوره ها نشانه های قیامت آن چنان بیان شده است که گویی تلاوت کننده را در برابر صحنه قیامت قرار می دهند.


تگرگ

اشاره

تگرگ
از تگرگ در زبان عربی با واژه هایی گوناگون مانند بَرَد[1]، حَبّ الغَمام، حَبّ المُزْن و حَبّ قُرّ[2] یاد می شود که از میان آن ها تنها واژه «بَرَد» در قرآن به کار رفته است. (نور/24، 43) بَرَد از ریشه «ب ـ ر ـ د» به معنای سرماست[3]؛ اما برخی وجه نامگذاری تگرگ به بَرَد را آن دانسته اند که تگرگ مانند سوهان (مِبْرَد) لایه روی زمین را می کَند.[4]
در قرآن کریم تنها یک بار در آیه 43 نور/24 سخن از تگرگ به میان آمده است. البته بر اساس قولی شاذّ مقصود از سنگی که از ترس خدا فرود می آید، در آیه 74 بقره/2، تگرگ است که از ابر* فرود می آید.[5] در آیات پیش از آیه 43 نور بیان شده است که خداوند نور معرفت خود را به مؤمنان اختصاص می دهد. سپس در آیه 43 با ذکر نظیری، به علت اختصاص مزبور یعنی وابسته بودن آن به خواست و مشیت الهی اشاره شده است، زیرا خداوند هرگاه بخواهد از آسمان باران فرو می فرستد که در آن فوایدی برای انسان ها و حیوانات اهلی و باغ و بستان های آنان است و هرگاه بخواهد تگرگ نازل می کند که باغ و بستان ها را نابود کرده، چه بسا موجب کشته شدن انسان ها و حیوانات اهلی می شود؛ تگرگی که نزدیک است نور برق آن چشم ها را ببرد[6]: «... فَتَرَی الوَدقَ یَخرُجُ مِن خِلــلِهِ و یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِن جِبال فیها مِن بَرَد فَیُصیبُ بِهِ مَن یَشاء ویَصرِفُهُ عَن مَن یَشاء یَکادُ سَنا بَرقِهِ یَذهَبُ بِالاَبصـر».(نور/24،43) اختلاف در اعراب واژه های این آیه، به ویژه با سه بار تکرار شدن کلمه «مِنْ»[7] و ذکر کوه ها (جبال) در آن موجب شده تا مفسران معانی گوناگونی را برای آیه ارائه دهند که عمده آن ها سه معناست:
1. خداوند تگرگ هایی را که پیش از فرود آمدن به صورت متراکم در ابرها وجود دارند از جهت تراکم و کثرت به کوه هایی تشبیه کرده که تگرگ از آن ها نازل می شود.[8] در تفسیر علمی این آیه نیز گفته شده که پس از اختراع هواپیما و امکان پروازهای بلند، انسان توانست ابرهای مرتفع را که به صورت پرده های بافته شده از یخ هستند، مشاهده کند و پیش از آن کسی از وجود یخ یا برف و تگرگ در ابرهای آسمان خبر نداشت. این امر پس از مشاهده مستقیم و محاسبات

ترمودینامیک مکشوف شد.[9]
2. در آسمان کوه هایی از جنس تگرگ وجود دارد که تگرگ از آن ها فرود می آید.[10] علامه مجلسی گفته است: ظاهر روایات فراوانی بر این قول دلالت دارد و هیچ دلیل قاطعی بر نفی آن نیست.[11] بر اساس روایتی از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)، ابرها مانند غربالی تگرگ های آسمان را آب کرده و آن را به صورت باران نازل می کنند تا آسیبی به انسان ها نرسد و تگرگی که فرود می آید عذابی الهی است که این غربال آن را به صورت باران درنیاورده است.[12] به نظر می رسد میان دو قول یاد شده تفاوتی جدّی وجود ندارد و می توان آن ها را با هم جمع کرد؛ ولی در این میان قول عجیبی نیز نقل شده که بر اساس آن در آسمان کوه هایی هستند که در آن کوه ها تگرگ وجود دارد.[13]
3. خداوند از آسمان به اندازه کوه هایی، تگرگ فرود می آورد.[14]
بسیاری از مفسران، یاد کردن خداوند از تگرگ و به میان نیاوردن نامی از برف را ـ با وجود آنکه بارش برف در مجموع بیش از تگرگ است ـ از این رو دانسته اند که مخاطبان قرآن تگرگ را می شناختند؛ ولی با برف آشنا نبودند، زیرا در سرزمین های آنان برف نمی بارید.[15]نقل شده که ابن عباس گفته است: من هرگز برف را ندیده ام.[16] البته برخی احتمال داده اند «بَرَد» در قرآن کریم به هر دو معنای تگرگ و برف به کار رفته باشد.[17]
گرچه در قرآن با صرف نظر از احتمال مزبور، به صراحت نامی از برف به میان نیامده؛ ولی در تفسیر آیاتی از قرآن، اقوال و روایاتی وجود دارد که در آن ها از برف سخن رفته است:
1. یکی از عذاب های فرعونیان که در قرآن با واژه «رِجْز» از آن یاد شده (اعراف/7،134 ـ 135) در روایاتی برف[18] یا برف سرخ[19]دانسته شده است.
2. عذاب یاد شده در آیه 12 دخان/44 برف دانسته شده است.[20]
3. در بیان مقصود از «رزق» در آیه «و فِی السَّماءِ رِزقُکُم و ماتوعَدون» (ذاریات/51،22)

از برف نام برده شده است.[21]
4. مقصود از «رسّ» در ترکیب «اصحاب الرسّ» (فرقان/25،38) که به یکی از اقوام عذاب شده اشاره دارد، برف متراکم در کوه ها دانسته شده است.[22]
5. «غسّاق» که یکی از عذاب های آخرت است (ص/38،57) برف سردی دانسته شده که سرمای آن در نهایت شدت است و گفته شده: سرمای این برف اشخاص را می سوزاند، چنان که آتش، با گرما می سوزاند.[23] گفتنی است که در موارد یاد شده، از واژه «ثَلْج» استفاده شده که ممکن است مقصود برخی از صاحبان اقوال مزبور از این واژه یخ باشد نه برف، زیرا ثَلْج در لغت هم به معنای برف به کار رفته است و هم به معنای یخ.



تلاوت

اشاره

تلاوت: خواندن قرآن کریم با آرامش و بزرگداشت آن
تلاوت از ریشه «ت ـ ل ـ و» در لغت به معنای متابعت است.[1] مُتابعت گاهی جسمانی و گاهی با پیروی از مواعظ و حکمت ها و گاهی با قرائت و تدبّر در معناست؛ مانند «اِنَّ الَّذینَ یَتلونَ کِتـبَ اللّهِ واَقاموا الصَّلوةَ واَنفَقوا مِمّا رَزَقنـهُم سِرًّا وعَلانِیَةً یَرجونَ تِجـرَةً لَن تَبور».[2] (فاطر/35،29) البته در دو صورت اول مصدرش «تُلُوّ» و «تُلْو» و در صورت سوم «تلاوة» است. راغب برای متابعت جسمانی نمونه ای قرآنی نیاورده است؛ ولی برخی آیه «و الشَّمسِ وضُحـها * والقَمَرِ اِذا تَلـها» (شمس/91،1 ـ 2) را از این دست دانسته اند.[3]
به گفته راغب، تلاوت ویژه پیروی از کتاب های آسمانی است؛ خواه با خواندن آن باشد که گویا قاری در پی کلمات و معانی می رود و خواه با پیروی از اوامر و نواهی آن[4]، از این رو باید قرآن* را امام و پیشوای خود قرار داد و در پی آن حرکت کرد و این همان حقیقت تلاوت است.[5] واژه تلاوت همراه با احترام و قداست بوده، درباره کتاب های آسمانی به ویژه قرآن کریم به کار می رود.[6] واژه تلاوت و مشتقات آن بیش از 60 بار در قرآن کریم به کار رفته اند.
برخی، معانی دیگری چون نازل کردن (آل عمران/3،58)[7] و بازگو کردن (قصص/28،3)[8] برای تلاوت ذکر کرده اند. برخی نیز تلاوت در آیه «واتَّبَعوا ما تَتلوا الشَّیـطینُ عَلی مُلکِ سُلَیمـنَ»(بقره/2،102) را به معنای دروغ بستن دانسته[9] و معتقدند اگر فعل «تلا» با «عَلی» متعدی شود به این معناست.[10] فخر رازی معنای تلاوت در آیه را خبر دادن می داند و معتقد است اگر خبر دهنده دروغ بگوید، گفته می شود: «تلا علی فلان» و زمانی که راست بگوید گفته می شود: «تلا عن فلان»[11]، به هر روی تلاوت در اصطلاح عبارت است از خواندن قرآن با ترتیل و آرامش همراه با طنین ویژه ای که ناشی از بزرگداشت و خشوع تلاوت کننده در برابر آن باشد.[12]
«قرائت» در لغت به معنای جمع کردن و در اصطلاح ضمیمه کردن حروف و کلمات به یکدیگر است.[13]

واژه قرائت در باره قرآن و دیگر کتاب ها و نوشته ها به کار می رود، با این تفاوت که درباره قرآن تلفظ الفاظ و کلمات در آن، لازم است؛ ولی در مورد سایر کتاب ها و نوشته ها، اصل در آن، ادراک معنا و مفهوم کلام است؛ خواه با نگاه کردن و مطالعه و خواه با تلفظ و خواندن باشد. واژه «قرء» و مشتقات آن (به جز قرآن) 18 بار در قرآن به کار رفته اند و واژه «قرآن» 70 بار به کار رفته است که دو مورد آن (قیامت/75،17 ـ 18) به معنای خواندن[14] و دو مورد دیگر (اسراء/17، 78) به معنای نماز صبح است.[15] در سایر موارد نام کتاب آسمانی مسلمانان است[16] که به بخشی از آن نیز اطلاق می شود.
واژه تلاوت تنها در باره کتاب های آسمانی[17] به ویژه قرآن کریم به کار می رود که با احترام و تکریم همراه است و پس از خواندن، عمل به مضامین آن نیز لازم است؛ ولی قرائت در خواندن هر نوشته ای به کار می رود[18]؛ همچنین قرائت در خواندن یک کلمه نیز به کار می رود؛ ولی تلاوت در باره دو کلمه و بیشتر است.[19]

فضیلت تلاوت قرآن:

فضیلت تلاوت قرآن:
از مهم ترین اهداف بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) تلاوت آیات الهی بر مردم است: «لَقَد مَنَّ اللّهُ عَلَی المُؤمِنینَ اِذ بَعَثَ فیهِم رَسولاً مِن اَنفُسِهِم یَتلوا عَلَیهِم ءایـتِهِ». (آل عمران/3، 164)
خدای متعالی تلاوت قرآن را به پیامبر اکرم فرمان داد: «اُتلُ ما اوحِیَ اِلَیکَ مِنَ الکِتـبِ»(عنکبوت/29،45)، چنان که خود آن حضرت از این مأموریت خبر داده است: «واُمِرتُ اَن اَکونَ مِنَ المُسلِمین * واَن اَتلُوا القُرءانَ»(نمل/27،91 ـ 92)، از این رو تبلیغ رسالت پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) با تلاوت قرآن آغاز شد.

آداب تلاوت قرآن:

اشاره

آداب تلاوت قرآن:
آداب تلاوت قرآن به ظاهری و باطنی قسمت می شوند.

1. آداب ظاهری:

اشاره

1. آداب ظاهری:
مهم ترین آداب ظاهری تلاوت که در روایات آمده عبارت اند از:

أ. طهارت و آراستگی:

أ. طهارت و آراستگی:
سزاوار است قاری با طهارت و وضو باشد[20] و مسواک بزند تا دهانش که مَعْبر قرآن است خوشبو شود.[21] لباس او نیز تمیز و مرتّب باشد و در کمال ادب و وقار و آرامش رو به قبله بنشیند؛ مانند شاگردی که در برابر استاد نشسته و بر چیزی تکیه ندهد.[22]

ب. مکان مناسب:

ب. مکان مناسب:
مکان تلاوت باید پاکیزه

و مناسب باشد و خواندن قرآن در مسجد فضیلت بیشتری دارد[23]، گرچه نباید خواندن قرآن در خانه ترک شود، زیرا به گفته رسول خدا(صلی الله علیه وآله) تلاوت قرآن در خانه سبب برکت و نورانی شدن آن است.[24]

ج. دعا:

ج. دعا:
از امامان معصوم(علیهم السلام) دعاهای فراوانی برای شروع و ختم تلاوت رسیده است.[25]

د. استعاذه و تسمیه[26]:

د. استعاذه و تسمیه[26]:
خداوند متعالی می فرماید: هنگامی که خواستی قرآن بخوانی از شرّ شیطان رانده شده به خداوند پناه ببر (نحل/16، 98) و نیز می فرماید: بخوان به نام پروردگارت که انسان را آفرید. (علق/96،1) بسیاری از مفسران مراد از آیه را خواندن قرآن می دانند.[27]
به نقل ابن عباس نخستین چیزی که جبرئیل بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نازل کرد این بود: ای محمد! بگو: «أستعیذُ بالسمیع العلیم من الشیطان الرّجیم». سپس فرمود: بگو: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم». سپس گفت: «اِقرَأ بِاسمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَق».[28]
از ابوسعید خدری گزارش شده است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبل از قرائت قرآن همواره «أعوذ بالله من الشیطان الرجیم» می فرمودند و این مشهور بین امامیه و جمعی از اهل سنت است.[29]
بنا به نقلی امام هفتم(علیه السلام) هنگام استشهاد به آیه ای از قرآن نخست استعاذه می کردند. سپس «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»می گفتند؛ آن گاه آیه را تلاوت می فرمودند.[30] قُرّاء در گفتن استعاذه* پیش از تلاوت اتفاق نظر دارند.[31]
قرائت بسمله* نیز در آغاز سوره سفارش شده است و چنانچه تلاوت از میان سوره آغاز گردد گفتن بسم الله بسیار نیکو و پسندیده است.[32]

هـ . صدای زیبا و حزین:

هـ . صدای زیبا و حزین:
از دیگر آداب تلاوت قرآن خواندن آن با صدای بلند و نیکو و حزین و قرائت با لهجه عربی و رعایت ترتیل* در آن است.[33]
خواندن قرآن با صدای آهسته از ریا و خودنمایی دور بوده، در برخی روایات به صدقه پنهانی تشبیه شده[34]؛ ولی قرائت با صدای بلند بیشتر سفارش شده[35] و در سیره عملی

پیامبر(صلی الله علیه وآله)[36] و امامان معصوم(علیهم السلام)[37] گزارش شده است.
برای تلاوت قرآن با صدای بلند آثاری چون افزایش نشاط، کم شدن کسالت، حضور قلب، ترویج فرهنگ قرآن در جامعه، تأثیر مثبت در تربیت افراد خانواده[38] و بهره مندی قاری و مستمع از پاداش بیان شده است.[39]

و. استماع و انصات:

و. استماع و انصات:
این ادب در باره شنوندگان کلام الهی است. خداوند متعالی می فرماید: و چون قرآن خوانده شود بدان گوش فرا دهید و متوجّه و ساکت باشید، تا مشمول رحمت خداوند گردید. (اعراف/7،204) در روایات نیز بر این ادب تأکید شده است.[40]

ز. قرائت از روی مصحف:

ز. قرائت از روی مصحف:
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آن را سخت ترین حالت برای شیطان دانسته اند.[41] امام صادق(علیه السلام) نیز آن را سبب بهره مندی چشم و سبک شدن بار گناه پدر و مادر دانسته است، هرچند کافر باشند.[42]
مقدار تلاوت قرآن در یک شبانه روز با ملاحظه وضع قاری متفاوت است[43]؛ برخی آن را در مدّت سه روز ختم می کنند. به فرموده پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) هرکس قرآن را در کمتر از سه روز ختم کند در آن اندیشه عمیق نکرده است.[44] امام صادق(علیه السلام) در پاسخ این پرسش که آیا قرآن را در یک شب ختم کنم، فرمودند: دوست ندارم در کمتر از یک ماه ختم کنی. قرآن را نباید با شتاب خواند، بلکه باید آن را با ترتیل و تدبّر خواند[45]؛ همچنین فرمودند: قرآن پیمان خدا با بندگان خویش است. سزاوار است هر مسلمان در این پیمان بنگرد و هر روز 50 آیه از آن را بخواند.[46]
مفسران در مقدار «قرائت آنچه میسّر است» که خداوند در آیه 20 مزمّل/73 به آن فرمان داده است: «فَاقرَءوا ما تَیَسَّرَ مِنَ القُرءانِ»بر یک رأی نیستند؛ سعیدبن جبیر آن را 50، ابن عباس 100، سُدّی 200 آیه و جُوَیْبِر ثلث قرآن دانسته است.[47] امام رضا(علیه السلام)«ما تَیَسَّرَ»را آن مقدار از قرآن دانسته اند که با خشوع قلب و صفای درون خوانده شود.[48] شاید مراد از روایت «اقرءوا القرآن ما ائتلف علیه قلوبکم»[49] نیز همین باشد. از روایات اسلامی بر می آید که فضیلت

تلاوت قرآن در زیاد خواندن آن نیست، بلکه در خوب خواندن و تدبّر و اندیشه در آن است.[50]

2. آداب باطنی:

اشاره

2. آداب باطنی:
آداب باطنی تلاوت بدین شرح اند:[51]

أ. توجه به عظمت کلام:

أ. توجه به عظمت کلام:
نخستین ادب باطنی تلاوت، توجه داشتن به عظمت و بلندی کلام خدا و نیز توجّه به لطف و فضل الهی به بندگانش در تنزل دادن آن از عرش جلال خویش تا فهم خلایق است.[52]

ب. تعظیم متکلّم:

ب. تعظیم متکلّم:
قاری باید عظمت متکلّم را در دل خویش حاضر بیابد و بداند آنچه می خواند از سنخ کلام بشر نیست و در حدّ رتبه متکلّم به کلام وی توجّه کند. تعظیم کلام در پی تعظیم متکلّم حاصل می شود.[53]

ج. حضور قلب:

ج. حضور قلب:
اهمیت این ادب تا بدان حد است که اهل ذکر و عبادت اگر سوره ای را بدون حضور قلب می خواندند آن را تکرار می کردند.[54]
حضور قلب با تعظیم متکلّم حاصل می شود و از سوی دیگر همه اسباب حضور قلب و انس دل در قرآن موجود بوده و چنان که در روایات نیز آمده هیچ گاه قاری قرآن از قرائت کلام خداوند خسته نمی شود.[55]

د. تدبّر:

د. تدبّر:
خداوند متعالی علت نزول قرآن را تدبر در آیاتش بیان کرده است. (ص/38،29) تدبّر اندیشیدن در معانی و مفاهیم قرآن کریم و مرحله ای برتر از حضور قلب است، از این رو به ترتیل در قرائت قرآن سفارش شده تا زمینه های تدبّر در آن فراهم گردد.[56]
به گفته امیرمؤمنان(علیه السلام) در قرائت بی تدبر خیری نیست.[57]

هـ . تفهّم:

هـ . تفهّم:
تفهّم بدین معناست که قاری به تدبر در فهم معنا اکتفا نکند و از هر آیه آنچه سزاوار و شایسته است بفهمد و سعی کند حقیقت معنا بر او روشن شود و مقصود خداوند را از آن دریابد و به عظمت وی بیندیشد و بداند که جز خداوند همه چیز فانی است.[58]

و. تخلّی:

و. تخلّی:
تخلّی، زدودن موانع فهم آیات مانند اصرار بر گناه، کبر و خودپسندی و حب دنیا از دل است تا حجاب ها و پرده های مانع فهم عمیق اسرار قرآن کریم برطرف شوند.[59]

ز. تخصیص:

ز. تخصیص:
تخصیص آن است که قاری

فرض کند مخاطب همه خطاب های قرآن است و اوامر و نواهی و وعد و وعید قرآن ناظر به اوست و گویی آیات الهی هم اکنون بر قلب او فرو فرستاده شده اند.[60]

ح. تأثر:

ح. تأثر:
دگرگون شدن حال قاری هنگام تلاوت را «تأثر» می نامند. او بر حسب معرفت و مقام خود، هنگام قرائت حالت اندوه و ترس و امیدواری به خود می گیرد و هرچه شناخت وی بیشتر شود ترس و اندوه افزون تری در تلاوت به وی دست می دهد. در روایات آمده است که قرآن با حزن فرود آمده و شایسته است با صدای حزین نیز خوانده شود و نیز آمده است که هیچ بنده ای قرآن نخواند مگر آنکه حزن و اندوهش فزونی یابد و شادیش کم گردد، گریه اش بسیار و خنده اش اندک شود.
خضوع و خشوع در برابر جلال و جمال خداوند نتیجه تأثر هنگام خواندن قرآن است و بکاء و تباکی نیز محصول همین ادب باطنی قرائت است.[61]

ط. ترقّی:

ط. ترقّی:
ترقی آن است که قاری در حال پیشرفت باشد و تا آنجا پیش رود که کلام خداوند را از جانب خود او استماع کند نه از طرف خویش. نازل ترین درجه ترقّی آن است که قاری قرآن احساس کند که آیات قرآن را بر خداوند قرائت می کند. احساس حضور در برابر خداوند نیز حالت های دعا، گریه و توبه را در وی پدید می آورد. دومین مرتبه آن است که در قلب خود مشاهده کند که گویا خداوند عظیم به لطف و کرم خود به او خطاب می کند و سخن می گوید و امر و نهی می کند. او در این هنگام در مقام هیبت و حیا و گوش دادن و شنیدن است.
سومین و برترین حدّ ترقی آن است که قاری صفات خداوند را در کلام او بیابد و در این مرحله به خود و قرائت خود توجه نکند و همه همتش مصروف به خداوند و تفکّر در مقام و عظمت الهی شود.[62]
امام صادق(علیه السلام) در این باره می فرمایند: به خدا سوگند که خداوند در کلام خود برای بندگانش تجلّی کرده است؛ ولی آنان نمی بینند[63]؛ همچنین می فرمایند: آن قدر آیه را در دل خود تکرار کردم تا آن را از متکلّمش شنیدم و طاقت نیاوردم.[64]

ی. تبرّی:

ی. تبرّی:
بیزاری تبرّی از خویشتن و نیز ننگریستن در خود به چشمرضایت و تزکیه است. در این حالت اگر آیاتی شامل مدح و ستایش نیکان و مؤمنان را بخواند، خود را از آنان ندانسته، اهل صدق و یقین را از آنان می داند و آرزو می کند

تا خداوند وی را از آنان قرار دهد و چنانچه آیات نکوهش گناهکاران را قرائت کند خود را در آن مقام و مخاطب آن آیات دیده، می کوشد از آنان نباشد.[65]
امیرمؤمنان(علیه السلام) می فرمایند: پرهیزگاران چون به آیه ای می رسند که در آن از عذاب خداوند سخن رفته گوش دل را بدان می سپرند، چنان که گویی صدای آتش جهنم در گوش آنان طنین انداز است.[66]
درباره آداب تلاوت قرآن کتاب های فراوانی نگاشته شده و در بیشتر کتاب های علوم قرآنی مباحثی به آن اختصاص داده شده است. ابوحامد غزالی در احیاءالعلوم و ملامحسن فیض کاشانی در المحجّة البیضاء به تفصیل در این باره سخن گفته اند.[67] رعایت آداب تلاوت قرآن سبب می شود تا قاری آن از خواندن قرآن بهره بیشتری برده، به ادراک فضیلت برتری نایل گردد.

احکام تلاوت:

اشاره

احکام تلاوت:
تلاوت قرآن احکامی دارد که به برخی آن ها اشاره می شود:

1. مسّ کتابت:

1. مسّ کتابت:
فقیهان امامیه[68] و همه مذاهب اهل سنت[69] با استناد به آیه شریفه «لایَمَسُّهُ اِلاَّالمُطَهَّرون»(واقعه/56،79) و برخی روایات، مس کتابت قرآن را بر افراد بیوضو و به طریق اولی برای جنب حرام می دانند.
برخی فقیهان شیعه مس حاشیه قرآن را برای فاقدان طهارت مکروه دانسته اند.[70]

2. طهارت از حدث:

2. طهارت از حدث:
فقیهان امامیه تنها قرائت سوره هایی را که سجده واجب دارند بر جنب، حایض و نفساء حرام دانسته[71] و گروهی از آنان خواندن بیش از 7 آیه از سایر سوره ها را مکروه شمرده اند[72]، هرچند برخی مطلقاً کراهت آن را پذیرفته اند.[73]
بیشتر فقهای اهل سنت قرائت قرآن را برای جنب، حایض و نفساء حرام می دانند؛ خواه کم باشد یا زیاد، مگر در این موارد: أ. ذکر بسمله پیش از آغاز کارها؛ مانند غذا خوردن. ب. قرائت آیه ای کوتاه برای دعا یا ثنای دیگری؛ مانند «ربّ اغفرلی ولوالدیّ»(نوح/71، 28) یا «اشدّاء علی الکفار رحماء بینهم».(فتح /48،29)[74] ج. قرائت

یکی دو آیه برای ایمن ماندن از شرّ دشمنان و نظایر آن. د. قرائت یکی دو آیه برای استدلال در جهت اثبات حکم شرعی. هـ . قرائت آیه «سُبحـنَ الَّذی سَخَّرَ لَنا هـذا وما کُنّا لَهُ مُقرِنین»(زخرف/43،13) هنگام سوار شدن بر مرکب.[75] افزون بر این قرائت قرآن در دستشویی و حمام و نیز در رکوع و سجده با استناد به روایتی از امیرمؤمنان(علیه السلام) مکروه دانسته شده است.[76]

3. حکم سجده تلاوت:

3. حکم سجده تلاوت:
در آیات 206 اعراف/7؛ 15 رعد/13؛ 49 نحل/16؛ 109 اسراء/17؛ 58 مریم/19؛ 18 و 77 حجّ/22؛ 60 فرقان/25؛ 25 نمل/27؛ 15 سجده/32؛ 24 ص/38؛ 37 فصّلت/41؛ 62 نجم/53؛ 21 انشقاق/84 و 19 علق/96[77] سجده وارد شده است که از دیدگاه فقیهان امامیه سجده تلاوت در سوره های سجده، فصّلت، نجم و علق که سور عزائم[78] نام گرفته اند واجب و در دیگر سوره ها و نیز در هر آیه ای که به سجده اشاره شده مستحب است.[79]
مواضع سجده نزد حنفیان 14 (به جز آیه 77 حجّ/22) و نزد شافعیان نیز 14 (به جز ص /38) و نزد حنبلیان 13 (به جز آیه 77 حجّ/22 و آیه 23 ص/38) و نزد مالکیان 11 موضع (به جز سوره های نجم، انشقاق و علق) است.[80]
حنفیان سجده تلاوت در غیر نماز را واجب موسّع می دانند که تأخیر آن کراهت دارد؛ ولی سایر مذاهب سجده تلاوت را در نماز وغیر آن را واجب فوری می شمارند.[81] فقها برای وجوب سجده تلاوت احکام و شرایط دیگری نیز ذکر کرده اند.[82]

4. قرائت قرآن در نماز:

4. قرائت قرآن در نماز:
قرائت قرآن در نماز احکامی دارد[83]؛ مانند اینکه قرائت سوره های طولانی در نماز واجب اگر سبب فوت وقت گردد و نیز قرائت سوره های عزایم در نماز واجب جایز نیست[84]؛ همچنین رعایت ترتیب و موالات میان حروف، کلمات و نیز آیه ها و نیز قرائت بسمله در ابتدای سوره ها جز سوره توبه واجب است.[85]

گفتنی است که تمامی مذاهب اسلامی جز شافعیان اهدای ثواب قرائت قرآن به مردگان را صحیح می دانند که نوعی هبه و بخشش است؛ اما شافعی با استناد به آیه «واَن لَیسَ لِلاِنسـنِ اِلاّ ما سَعی»(نجم/53،39) اعتقاد دارد ثواب قرائت قرآن به مردگان نمی رسد[86]؛ ولی روایات زیادی که از پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) گزارش شده است و نیز اجماع مسلمانان با دیدگاه وی مخالف است[87] و عموم آیه مذکور جایی که عمل کننده ثواب عملش را اهدا کند شامل نمی شود.[88]

آثار تلاوت قرآن:

آثار تلاوت قرآن:
آثار فردی و اجتماعی تلاوت قرآن فراوان است. مهم ترین آثار فردی آن عبارت اند از:
تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت الهی (آل عمران/3،164)، هدایت (طلاق/65، 11)، هراس دل از عظمت خدا و افزون شدن ایمان و توکّل بر پروردگار. (انفال/8،2؛ زمر/39،23)
در روایات اسلامی نیز برای تلاوت قرآن آثار فراوانی بیان شده است که مهم ترین آن ها عبارت اند از زدوده شدن زنگار از دل و جلا یافتن آن[89]، خرم و بهاری شدن آن[90]، زنده شدن دل[91]، مصونیت انسان از کارهای ناشایسته و ناپسند و ستم[92]، باروری ایمان[93]، بی نیازی[94]، آمرزش گناهان[95]، نزول رحمت[96]، بالا رفتن درجات انسان در بهشت[97]، همنشینی با پیامبران و شهیدان[98] و فرشتگان[99]، قبولی شفاعت[100]خشنودی پروردگار[101]، استجابت دعا[102]، گویا شدن زبان قاری هنگام مرگ به ذکر خدا و حرام شدن جسدش بر آتش[103]، آمیخته شدن قرآن با گوشت و خون او و محشور شدن او با فرشتگان[104]، فزونی برکت و وسعت خانه بر اثر تلاوت قرآن در آن.[105]

برخی آثار اجتماعی تلاوت قرآن نیز عبارت اند از تشویق انسان ها به انس با قرآن و ایجاد فضای قرآنی در جامعه، بهره گیری بهینه اوقات فراغت و رویارویی با تهاجم فرهنگی بیگانگان و دشمنان دین، زمینه سازی برای اجرای احکام قرآن در جامعه.

کافران و ستمگران در برابر قرآن:

کافران و ستمگران در برابر قرآن:
قرآن کریم عامل شفا و رحمت برای مؤمنان و سبب افزایش زیان و خسران برای کافران است: «ونُنَزِّلُ مِنَ القُرءانِ ما هُوَ شِفاءٌ ورَحمَةٌ لِلمُؤمِنینَ ولا یَزیدُ الظّــلِمینَ اِلاّ خَسارا». (اسراء17/82) خدای سبحان خطاب به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: هنگامی که قرآن می خوانی، میان تو و آن ها که به آخرت ایمان نمی آورند حجابی ناپیدا قرار می دهیم و بر دل هایشان پوشش هایی و در گوش هایشان سنگینی قرار می دهیم تا آن را نفهمند: «واِذا قَرَأتَ القُرءانَ جَعَلنا بَینَکَ وبَینَ الَّذینَ لا یُؤمِنونَ بِالأخِرَةِ حِجابـًا مَستورا وجَعَلنا عَلی قُلوبِهِم اَکِنَّةً اَن یَفقَهوهُ وفِی ءاذانِهِم وَقرًا...». (اسراء/17،45 ـ 46)
کافران در برابر تلاوت قرآن مستکبرانه روی برمی گردانند و آن را نشنیده می گیرند (لقمان/31،7)، در چهره آنان آثار انکار مشاهده می شود (حجّ/22،72)، از پیامبر روی بر می گردانند (اسراء/17، 46) و می گویند: به این قرآن گوش فرا ندهید (فصّلت/41،26)، آن را شنیده ایم و اگر بخواهیم مانند آن را می آوریم (انفال/8،31)، افسانه پیشینیان (قلم/68،15؛ مطفّفین/83،13) و سحری آشکار است (احقاف/46،7)، پیامبر(صلی الله علیه وآله) این سخنان را به دروغ به خداوند نسبت داده است (احقاف/46،8؛ یونس/10،38؛ هود/11،13) و می خواهد شما را از آنچه پدرانتان می پرستیدند باز دارد (سبأ/34،43)، اگر راست می گویید پدرانمان را بیاورید (جاثیه/45،25)، می گویند: کدام یک از دو گروه (ما و شما) جایگاهش بهتر است (مریم/19،73) و قرآنی دیگر بیاور