گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
درآمد



اشاره

درآمدالحمد للّه الذی هدانا لهذا و ما کنّا لنهتدی لولا أن هدانا اللّه ، وصلّی اللّه علی سیّد المرسلین وخاتم الأنبیاء محمّد وأهل بیته الطیّبین الطاهرین ، الذین أذهب اللّه عنهم الرجس وطهّرهم تطهیرا . پیامبر خدا فرمود : عَلِیٌّ آیَهُ الحَقِّ و رایَهُ الهُدی . (1) علی ، آیت حق و پرچم هدایت است . از علی علیه السلام چه بگویم که سخن گفتن از او ، دشوار است و سخنِ درخور آن چهره تابناک گفتن ، دشوارتر . درنگریستن به شخصیت علی علیه السلام ، اندیشه سوز است و نیوشیدن ابعاد شخصیت او ، طاقتی کوهوار می طلبد ، و بازگویی اندکی از والایی ها و زیبایی های آن چهره تابناکِ تاریخ بشر ، کلامی دیگر می خواهد و زبانی دیگر . به واقع ، زبانی به پهنای فلک می خواهد تا مگر اندکی از والایی ها ، زیبایی ها و بی همتایی هایِ آن «مَلَک» زمینی گفته آید و سخنی درخور شأن آن انسان آسمانی شکل گیرد . آنان که درباره او ژرف اندیشی کردند و ابعاد وجودی او را تا حدّی دریافتند ، در درد ناتوانی سوختند و خاموشی گُزیدند و فریاد برآوردند که : این خاموشی ، نه از

.

1- .الأمالی ، طوسی : ص 506 ح 1107 ، بحار الأنوار : ج 22 ص 197 ح 11 .

ص: 18

برای تن زدن از برنمودن والایی های اوست که بی گمان ، «مادح خورشید ، مدّاحِ خود است» ؛ بلکه از سرِ ناتوانی و فروماندگی در چگونه سپردن آن همه والایی ها به واژه هاست . به راستی کم نیستند کسانی که این کلام والایِ متنبّی از اعماق جانشان بر می آید که : وتَرَکتُ مَدحی لِلوَصِیِّ تَعَمُّدا إذ کانَ نورا مُستَطیلاً شاملاً وإذَا استَطالَ الشَّی ءُ قامَ بِنَفْسِهِ وصِفاتُ ضَوءِ الشَّمسِ تَذهَبُ باطِلاً . و از سر عمد ، مدح وصی را وا نهادم چون فضیلتی برکشیده و گسترده بود. و چون چیزی بالا کشد ، بر پای خود می ایستد و توصیف نور خورشید ، بیهوده است . آن که درباره علی علیه السلام و والایی های او آهنگ سخن دارد ، درمی ماند که چه بگوید . به راستی سخن استوار و شایسته و درخور ، درباره این «پدیده شگفت هستی» ، برای هر کسی و با هر امکان و استعداد و زمینه ای ، فروماندگی و گرفتاریِ شگفتی است . بی گمان ، ابو اسحاق نظّام ، از پسِ تأمل ها و درنگریستن های بسیار ، درباره مولا و ابعاد شخصیتی او گفته است : عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام مِحنَهٌ عَلَی المُتَکَلِّمِ : إن وَفّاهُ حَقَّهُ غَلا ، و إن بَخَسَهُ حَقَّهُ أساءَ... . (1) علی علیه السلام ، آزمون سخنور است : اگر حقّش را ادا کند ، گویی که غلو کرده ، و اگر کم گذارَد ، بد کرده است. علی علیه السلام ، رزم آورترینِ نستوهِ آوردگاه های رزم ، نرم خوی ترین چهره صحنه زندگی ، دلداده ترین پرستنده دل شب ، مهربان ترین انسان در برابر مردمان در گستره

.

1- .الأمالی ، طوسی : ص 588 ح 1218 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 125 ح 15 .

ص: 19

زمین ، انعطاف ناپذیرترین حقگزارِ صحنه های حقگزاری و حق مداری ، و سخنورترین و چیره ترین بلیغان در وادی آفرینشِ شکوهزادترین سخن ها ، خطابه ها و . . . است . به گفته سراینده علوی اندیشی : کَم لَهُ شَمسُ حِکمَهٍ تَتَمَنّی غُرَّهُ الشَّمسِ أن تَکونَ سَماها . او را بسی خورشید حکمت است که آرزو دارد پرتو خورشید ، آسمانِ آن باشد . آیا می توان بر معبر تاریخ ایستاد و این فرازمندترین و شکوهمندترین قلّه وادی کرامت ، آزادی ، انسانیت و شرف را ندید ؟ آیا می توان بر دشتستان زندگی نگریست و این والاترین نماد عشق و عبادت ، جهاد و شهامت ، ایثار و صداقت ، ایمان و جلالت را ندید ؟ آیا می شود که قلمزنی ، صفحاتی را در موضوعی رقم زند و با همه وجود ، تمنّایِ عطرآگین ساختن خامه را با نام و یاد علی علیه السلام و گزارش والایی ها و ارجمندی های زندگی سراسر اقدام ، شور و جهاد و ایثار و . . . او نداشته باشد؟ به پندارم همه ، همه آنان که اندیشیده اند و واقعِ صادق این پدیده شگفتِ هستی را دریافته اند ، بر این باورند که چگونه قطره را شاید که در ثنای اقیانوسْ سخن گوید ، و ذرّه را آید که در فضلِ خورشید ، حماسه بسراید و ... . و این قلم ... و این قلم ، هرگز بر این باور نبود که سخنی درخور ، در وصف آن آفتاب جهانتاب خواهد گفت و بخشی از شعاع ناپیدا کرانه وجود آن خورشید حق را انعکاس خواهد داد و نَمی از یَمِ موج خیز فضایل و مناقب و عظمت هایش را عرضه خواهد کرد ؛ امّا به روزگاری که به تدوین میزان الحکمه همّت ورزیده بود ، در مدخَل

.


ص: 20

«امامت» ، به الزامِ ساختار کتاب ، به این دریای موج خیز ، از دور ، نگاهی افکند . باری ، نگاهی بود از دور به دریا ؛ و چهره نازنین آن امام انسان ها را در آینه کلام الهی و نبوی نگریست و جلوه هایی از شخصیت و سیره آن بزرگوار را بر اساس روایات معصومان رقم زد ، و چون تقدیر الهی چنان رقم خورد که میزان الحکمه که سپاسْ خدای را که بارهای بارْ نشر یافت ، مرزها را درنوردید و تا دور دست ترین نقاط ، جستجوگران معارف دینی را در حدّ خود ، بهره رسانْد گسترده شود و محتوای فصل ها دامن گشاید و افزون گردد ، نگارنده ، پس از تأمّل بسیار ، دامن همّت بر کمر ارادت زد و عزم را جزم کرد تا این بخش را نیز بگسترانَد . راهِ مقصد ، دراز بود و این رهرو ، نُوسفر . همّت والای فاضلانی بدرقه راه شد و عنایت ویژه آن امامِ کرامت و نوازنده راهیانِ حق ، شامل حال؛ و اکنون آنچه پیش روی شماست ، ثمره کشش و کوششی است که از پسِ سال ها به بار نشسته و عنوان دانش نامه امیر المؤمنین علیه السلام بر پایه قرآن ، حدیث و تاریخ به خود گرفته است و اینک در سالی که به نام زیبای امام علی علیه السلام نامبردار شده (1) و هزاران هزار همّت و کشش و کوشش را به خود معطوف داشته است ، نشر می یابد . خداوند را از بُنِ جان سپاس می گویم که برای قلم زدن در موضوعی چنین فخیم ، توفیق را رفیقِ راه کرد ، گره ها را گشود ، دشواری ها را هموار ساخت و سختی ها را آسان . این دانش نامه ، شیرین ترین ، گواراترین و افتخارآمیزترین حاصل عمر این شیدای ناچیزِ نام و یاد علی علیه السلام است که به فضل الهی و به یاری پیراسته تنی چند از فاضلان ، سامان یافته است .

.

1- .سال 1379 هجری شمسی ، که از سوی رهبر معظّم انقلاب ، آیه اللّه سیّد علی خامنه ای ، «سال امام علی علیه السلام » نام گرفت .

ص: 21

این دانش نامه ، برای من ، تحقّق بلند ترین ، ارجمندترین و دست نایافتنی ترین آرزوست . از این رو ، خدای را با همه وجود ، سپاس می گویم ومولا را نیز و توجّه بنده نوازانه اش را پاس می دارم ، که اگر نبود آن همه دستگیری ها ، نواختن ها ، زدودن دشواری ها ، باز کردن بن بست ها و . . . ، این همه ، شکل نمی گرفت ؛ و آنچه اکنون بر این خامه می رود ، عذرْ نامه کوتاهی هاست ، و فراز آوردن سپاس ها ؛ سپاس هایی سرشار از شیفتگی ، اعجاب و اخلاص در برابر دستگیری ها و رسیدن به مقصد و مقصود . دانش نامه امیرالمؤمنین علیه السلام برپایه قرآن، حدیث و تاریخ، نگاهی است به زندگانی امیر مؤمنان ، سیره علوی و تاریخ حیات کامل ترین انسان ، برجسته ترینِ مؤمنان و بزرگ ترین چهره تاریخ اسلام پس از پیامبر خدا . این دانش نامه ، به آهنگ برنمودنِ برجسته ترین ، آموزنده ترین و تنبّه آفرین ترین آموزه ها از زندگی علی علیه السلام و سیره سپیدی آفرین او به قلم جاری شده است . دانش نامه أمیرالمؤمنین ، می کوشد تا با ترسیم چهره ملکوتی امامِ انسان ها و گزارش ویژگی های علمی ، اخلاقی و عملی زندگانی سرشار از ایمان و اقدام پیشوایِ حقیقت ، و تبیین تلاش های شگرف «صدای عدالت انسانی» در راه عدالت گستری و حق مداری ، عملاً به این سؤال پاسخ گوید که چرا کتاب الهی ، «علی» را در کنار خداوند ، شاهد «رسالت» قرار داده است . (1) این دانش نامه ، با طرحی نو ، پردازش ابتکاری و نظمی جدید و کارآمد ، سیره علوی را در شانزده بخش در پیش دید پژوهشگران و جستجوگران معارف علوی و شیفتگان مولا و تشنگان حق و حقیقتْ فرا می نهد که معرّفی این بخش ها در زیر می آید .

.

«دانش نامه امیر المؤمنین» در یک نگاه


بخش یکم : تبار امام علی

«دانش نامه امیر المؤمنین» در یک نگاهبخش یکم : تبار امام علیدر بخش اوّل ، از نیاکان امیر مؤمنان و محیط رشد و زندگانی وی ، پدر و مادر ، نام ها ، کنیه ها ، لقب ها ، سیرت و صورت ایشان بحث به میان آمده و از ازدواج های امام علیه السلام ، زنان و فرزندان او سخن رفته است . در این بخش ، روشن شده است که مولا در خانواده ای بزرگ و محیطی پاک ، بالیده است . نیاکان آن بزرگوار ، یک سر ، موحّدانِ پاک اندیش و استوارْگام در راه خدا بودند و در تبار آن موحّد بی بدیل تاریخ اسلام ، هرگز شائبه شرک و آلودگی فکری و اعتقادی نبوده است . او در دامن پدری مؤمن ، نستوه ، حق مدار ، و مادری نیکْ نهاد و معادْباور بالیده است . زندگی را با همسری که پاک ترینِ روزگار و سرآمد زنان جهان بوده ، در هاله ای از قداست و با امر الهی آغاز کرده است و فرزندانی بزرگ و تاریخ آفرین ، که مصداق والایِ «کوثر» بوده اند ، به یادگار نهاده است . کنیه ها و القاب او که بیشتر آنها را رسول الهی رقم زده است ، همه و همه ، نشان دهنده شخصیت والا و جایگاه بی بدیل او در اسلام و تاریخ است .

.


ص: 23



بخش دوم : امام علی با پیامبر

بخش سوم : کوشش های پیامبر برای رهبری علی پس از ایشان

بخش دوم : امام علی با پیامبرپیامبر خدا ، در روزگاری فرمان رسالت یافت و بعثت شگفت و تاریخ سازش را اعلام کرد که جزیره العرب ، در تاریکی و سیاهی و جهل می سوخت . بعثت آن پیامبر آزادی و کرامت ، با ناباوری مردمان و نیز با توطئه جبّاران روبه رو شد . از آغازین روزهایِ این قیام الهی ، امیر مؤمنان ، همراه جدایی ناپذیر و مدافع خستگی ناپذیر او بود. در این بخش ، جایگاه والایِ امام علیه السلام در تحقّق نهضت اسلام و نقش دوران ساز آن بزرگوار در تداوم آن قیام الهی در عصر پیامبر خدا ، باز گفته شده است . این بخش نشان می دهد که مولا ، دوش به دوش پیامبر خدا ، از آغازین روزهای بعثت تا هنگام رحلت ، برای حاکمیت اسلام در جامعه با تمام توان کوشید و در تمام صحنه ها و گردونه ها با پیامبر خدا همبَر شد و در تمام دشواری ها برای رفع بن بست از پیش روی حرکت اسلام ، پیشتاز بود . این بخش نشان می دهد که علی علیه السلام ، در دفاع از دین ، گسترش اسلام ، حراست از پیامبر خدا و نگهبانی از آیین نوپای الهی ، استوارْگامی نستوه بود که از هیچ کوششی در رساندن این آیین الهی به مقصد و مقصود ، دریغ نورزید .

بخش سوم : کوشش های پیامبر برای رهبری علی پس از ایشاناسلام ، خاتم ادیان و پیامبر ما ، خاتم پیامبران و قرآن ، فرجام بخش کتاب های آسمانی است . پیامبر صلی الله علیه و آله ، ابلاغ کننده دینی است که رنگ ابدیت دارد و زمان ، طومار حیات آن را در هم نمی پیچد . پیامبر خدا برای تضمین آینده آیین و امّتش چه کرده است؟ تدبیر الهی در این زمینه چیست؟ در این بخش ، آینده نگری آیین الهی و جایگاه مولا

.


ص: 24



بخش چهارم : امام علی پس از پیامبر

در این تدبیر الهی نشان داده شده است . به دیگر سخن ، در این بخش ، ولایت علوی و امامت علی بن ابی طالب علیه السلام در قالب تلاش پیامبر خدا برای سعادت آینده امّت ، بازخوانی شده ودلایل عقلی و نقلی اثبات این مدّعا که پیامبر خدا ، امّت را بی سرپرست ننهاده و آینده امّت را بدون طرحی مشخّص رها نکرده ، بلکه در درازنای 23 سال و با زمینه سازی های گسترده ، رهنمودهای بسیار ، اشاره ها و صراحت های فراوان ، آینده را به دقّت و روشنی رقم زده ، به تفصیلْ گزارش شده است . در این بخش ، نشان داده شده که «غدیر» ، اوج این کوشش مستمر بوده است و بر این نکته تأکید کرده ایم که پس از آن نیز پیامبر صلی الله علیه و آله از این مهم ، غفلت نورزید و تا آخرین لحظات عمر ، بر آن تأکید ورزید ، گو این که تدبیرهای نهایی آن رسول انسان ها ، و آهنگ آن بزرگوار برای کتابت وصیّت (و استوار سازی آنچه بارها در طول سال های سال بر آن تأکید کرده بود به گونه وصیّتی مکتوب) ، در فضای غوغا آلود اطرافیان به ثمر نرسید ، و نیز اعزام سپاه اسامه که تدبیری دیگر بود در این زمینه . امّا با این همه ، در همین دو جریان نیز پیامبر خدا با گفته ها و اشاره ها و مواضعی روشنگر راز و رمزها ، حقیقت را بر نمود . در این بخش ، از اینها سخن رفته و نکات مهمّی بر اساس اسناد و مدارک استوار فریقین ، گزارش شده است .

بخش چهارم : امام علی پس از پیامبرشگفتا و اسفا که آنچه پیامبر خدا برای آینده امّتْ رقم زده بود ، تحقّق نیافت و جامه خلافت را کس دیگری ، جز آن که فرمان الهی بدان صادر شده بود ، به تن کشید! آن گاه ، مولا بود و واقعیّت تلخِ استخوان سوزِ وارونگیِ حقیقت و ملازمات ومصالح آیینی نوپا و مردمانی که نوآیین و به تعبیر آن بزرگوار ، «حدیث الإسلام» بودند . امام علیه السلام چه باید می کرد؟ وظیفه الهی او چه بود؟ واقعِ آن روزگار با شرایط ویژه

.


ص: 25



بخش پنجم : سیاست امام علی

داخلی وخارجی چه اقتضا می کرد؟ در این بخش ، به این سؤال ها و جز اینها در سیره علوی پس از رحلت پیامبر خدا تا زمان حکومت وی پاسخ داده شده است . زمینه ها و علل نادیده انگاشتن رهنمودهای پیامبر در باره آینده امّت و رهبری مولا ، در این بخش ، بازشناسی شده است و ضمن گزارش سیر حوادث پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و روزگار خلافت عثمان و خیزش مردم علیه او ، چگونگی و چرایی مواضع حکیمانه امام حکیمان ، تشریح و تبیین شده است .

بخش پنجم : سیاست امام علیمردم از پسِ 25 سال خلافتِ خلفا و گسترده گشتن کج نگری ها وکج روی هایی که پس از پیامبر خدا آغاز شده و تا بدان جا پیش رفته بود که علی علیه السلام در خطابه پرشور و تکان دهنده خود در آغاز خلافت ، از آن به «بلیّه ای» چونان روزگار قبل از اسلام یاد کرد ، (1) علیه خلیفه و نوع رفتار و حکومتداری او به پا خاستند و پس از قتل او ، در تجمّعی شگفت ، خواستار زمامداری علی علیه السلام شدند . امام علیه السلام که می دانست «آب رفته را به جویْ باز گرداندن» در آن شرایط ، بسی دشوار است ، ابتدا از پذیرش آن تن زد و پس از اصرار و تأکید مسلمانان پذیرفت و در اوّلین خطبه، از دیگرسانی گسترده در تمام اجتماع، مبانی وروش ها سخن گفت. در این بخش ، چگونگی رسیدن امام علیه السلام به زمامداری ، آغاز اصلاحات ، مبانی امام علیه السلام در دیگرسانی ها و اصلاحات و بازتاب های آن در جامعه ، به تفصیل ، سخن رفته است . بازشناسی محوری ترین مبانی امام علیه السلام در اصلاحات در زمینه های مختلفِ فرهنگی ، اقتصادی ، اجتماعی ، قضایی و امنیتی ، از جمله بحث های مهم

.

1- .

ص: 26



بخش ششم : جنگ های امام علی

این بخش است . نیز دیدگاه های امام علیه السلام در پیوند با سیاست ، عوامل استوارسازی حکومت ها ، علل و عوامل تزلزل و دگرگونی حکومت ها ، چگونگی همکاری دولت ها با هم و ... از جمله بحث های این بخش از کتاب است .

بخش ششم : جنگ های امام علیامام علی علیه السلام ، زمام حکومت را به دست گرفت و به اجرای آنچه از آن سخن گفته بود ، پرداخت . آنچه او پیش بینی کرده بود ، یعنی بر تابیده نشدن عدالت ، اصلاح ، مساوات ، زدودنِ امتیازهای موهوم و ... اندک اندک رخ نمود ، فتنه ها سر بر آورد و بحران های حکومت آغاز شد و شگفتا که ابتدا کسانی بحران را رقم زدند که خود ، بیشتر از هر کسی در ساقط کردن حکومت پیشین نقش داشتند! در این بخش ، چرایی و چگونگی بر آمدن این فتنه ها و نیز ریشه ها ، روندها و پیامدهای آنها بررسی و همچنین فتنه های «ناکثین» ، «قاسطین» و «مارقین» که به واقع ، بازتاب حرکت اصلاحی امام علیه السلام وموضع اصولی وانعطاف ناپذیر آن بزرگوار در برابر حقوق الهی و حقوق مردم و ارزش ها بود ، تبیین و تشریح و گزارش شده است . گزارش برخی از زوایای فکری ، روحی و مواضع سیاسی فتنه انگیزان در این بخش ، از نکات بدیع و ناگفته ای برخوردار است ، از جمله ، بحث از «تعمّق (تُندرَوی)» و تبیین دقیق آن در جریان معرّفی خوارج نهروان . این بحث ، بدان گونه که در این پژوهش آمده است و در پرتو اسناد تاریخی و رهنمودهای رواییِ محتویِ این ویژگی ها بازشناسی شده است ، سخنی است نو و تحلیلی بکر و بدیع . این بخش ، از جمله آموزنده ترین بخش های کتاب است .

.


ص: 27



بخش هفتم : روزگار محنت

بخش هفتم : روزگار محنتسال های نخستین حکومت امیر مؤمنان ، یکسر درگیری بود و رویارویی آن بزرگوار با فتنه انگیزان . مردمان از ادامه این همه فتنه گری و درگیری و ناهنجاری خسته شده بودند و از سوی دیگر ، فتنه انگیزان ، بویژه کانون بنیادی آن : «شام» ، یکسر بحران می آفرید ، فتنه درست می کرد و برای حکومت مرکزی مشکل فراهم می آورد . در بخش هفتم ، از این روزگار سخن رفته است . سخنان امام در این روزگار ، آکنده است از سوز و گداز تنهایی و رنج و شکنجه روزگار . در این زمان ، مصر سقوط کرد و پاک ترین و کارآمدترین و دلیرترین یار وفادارش مالک اشتر ، شهد شهادت نوشید که قلب امام علیه السلام را فشرد و جانش را فسُرد . این بخش ، گزارش تنهایی امام علیه السلام ، مرثیه مظلومیت او ، و انعکاس فریادهای تنهایی آن بزرگوار است . این بخش نشان می دهد که در این روزگار ، دیگر از آن رویکرد گسترده آغازین ، خبری نبود ، مردم از حضور در جبهه ها تن می زدند و فراخوانی هایِ امام علیه السلام را پاسخ نمی گفتند . گلایه های مکرّر ایشان از مردمان ، نشان دهنده گرانْ جانی ، دنیازدگی و سستی مردمان آن روزگار است . در چنین شرایطی سپاه معاویه با شبیخون های مکرّر نظامی به شهرها و قتل و غارت مردم بی دفاع ، عواطف و احساسات امام علیه السلام را سخت جریحه دار می کرد . امام علیه السلام بود و گزارش های ستمگری ها ، غارتگری ها و پرده دری هایِ سپاه معاویه و قهقهه های مستانه او ، و فریادهایی که امام علیه السلام از سرِ سوز و درد ، از بُن جان بر می کشید و پاسخ نمی یافت؛ بدان سان که امام علیه السلام ، بارها و بارها آرزوی مرگ کرد و با این همه ، تا آخرین لحظه ها از تلاش و مقاومت ، دست نکشید و تسلیم حوادث نشد . باری ، در آخرین روزهای زندگی ، علی علیه السلام پس از خطابه ای آتشین ، سپاه گرانی

.


ص: 28



بخش هشتم : شهادت طلبی امام علی

سامان داد و فرمان بازگشت به صفّین را صادر کرد . در این سپاه عظیم ، حسین بن علی علیهما السلام ، قیس بن سعد و ابو ایوب انصاری ، هر یک بر ده هزار رزم آور ، فرماندهی می کردند ؛ امّا اندوها که ترور ناجوان مردانه امام علیه السلام به دست جنایتکارِ «متنسّک (پایبند به ظواهر دین)» ، همه برنامه ها را به هم زد و تدبیرهای ارجمند امام علیه السلام برای از بُن درآوردن ریشه فتنه در شام ، نقش بر آب شد ، نیروها باز گشتند و ...! در این بخش ، از آنچه به اختصار آمد ، به تفصیل ، گزارش شده است و ریشه ها و زمینه ها و چرایی و چگونگی این حوادث غمبار ، تحلیل و تبیین شده است .

بخش هشتم : شهادت طلبی امام علیپیامبر خدا از شهادت امیر مؤمنان علی علیه السلام خبر داده بود . امام علیه السلام که بیش از آن که صبغه ای زمینی داشته باشد ، آهنگی آسمانی و درون مایه ای ملکوتی داشت ، در انتظار پرواز بود ؛ آن هم پروازی سرخ . چنین بود که در هنگامه ای که شمشیر بر فرقش نشست و آن را شکافت و در آستانه عروج قرار گرفت ، فرمود: وَاللّهِ ما فَجَأَنی مِنَ المَوتِ وارِدٌ کَرِهتُهُ ، ولا طالِعٌ أنکَرتُهُ ، وما کنُتُ إلّا کَقارِبٍ وَرَدَ ، وطالِبٍ وَجَدَ. (1) به خدا سوگند ، با مردن ، چیزی بر من درنیامد که آن را نپسندم ، و چیزی پدیدار نگردید که آن را زشت شمارم ؛ بلکه مانند جویای شبانه آب بودم که ناگهان بدان رسد یا خواهانی بودم که مطلوبش را بیابد. بخش هشتم ، ویژه گزارش تفصیلی پیشگویی پیامبر خدا از شهادت علی علیه السلام ، و گفتار مولا درباره شهادتش و مسائل مرتبط با آن است . گزارش چگونگی جریان ترور ، سخنان آموزنده و عظیم امام علیه السلام از هنگام ترور تا لحظه شهادت ، موضع

.

1- .نهج البلاغه : نامه 23 .

ص: 29



بخش نهم : دیدگاه هایی درباره شخصیت امام علی

سرسخت ترین دشمن امام علیه السلام و سخنان او به هنگام شنیدن خبر شهادت ایشان ، جریان تجهیز و تدفین امام علیه السلام ، اختفای قبر امام علیه السلام و سرانجام اشاره ای به زیارت ایشان و برکات زیارت آن مرقد مطهّر و مضجع منوّر ، از جمله محتوای این بخش است .

بخش نهم : دیدگاه هایی درباره شخصیت امام علیانعکاس شخصیت علی علیه السلام در بیان و بنان چهره های صاحب نام تاریخ (و حتّی مخالفان یا دشمنانش) ، یکی از فصول برجسته شناخت ابعاد شخصیت امام علیه السلام است . اگر بگوییم که حجم داوری ها ، حقگزاری ها ، بزرگداری ها ، شگفت زدگی ها ، تحیّرها ، سکوت ها ، فریادها ، خطابه ها ، سروده ها و . . . درباره علی علیه السلام با هیچ شخصیتی در تاریخ اسلامْ قابل سنجش نیست ، سخنی به گزاف نگفته ایم . در این بخش ، خواننده ، شخصیت مولا را از منظر قرآن ، پیامبر صلی الله علیه و آله ، خودِ امام ، زهرای اطهر علیها السلام ، اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله ، اهل بیت علیهم السلام ، همسران پیامبر صلی الله علیه و آله ، شماری از برجسته ترین چهره های علمی ، فرهنگی و سیاسی ، شاعران ، ادیبان و سخنوران و حتی مخالفان و دشمنانش می نگرد . در این بخش ، خواننده می نگرد کسانی که از سرِ عشق و سوز درباره علی علیه السلام سخن گفته اند ، گاه تصریح کرده اند که بازگویی مناقب و فضایل وی ، در شمارش نیاید و صفحات آثار مکتوب ، برکشیدن تمامت آنها را برنتابد . گفته اند که سکوت ، گویاترین سخن درباره مولاست . گفته اند که علی علیه السلام در میان امّت ، آگاه ترین و ژرف نگرترین کسان به کتاب اللّه است . علی علیه السلام ، شجاع ترین ، پاک ترین ، مطیع ترین ، مخلص ترین ، دلداده ترین ، نرم خوی ترین ، سخنورترین ، خستگی ناپذیرترین ، شکست ناپذیرترین ، نستوه ترین ، آگاه ترین ، حق مدارترین و ... بوده است . علی علیه السلام ، «همه آنچه را که نیکان روزگار دارند ، به تنهایی داشت» .

.


ص: 30



بخش دهم : ویژگی های امام علی

علی علیه السلام در جامعیتِ همه زیبایی ها و والایی ها و بزرگی ها و رادی ها ، تنهایِ تنهاست و این حقیقت را در این بخش و در ضمن گفتار ده ها تن از متفکّران با گرایش های مختلف و دیدگاه های گوناگون و گاه متضاد می نگریم . خواندن این داوری ها ، اظهار نظرها و ارجگزاری ها و بزرگداری ها بسیار خواندنی و دلپذیر است .

بخش دهم : ویژگی های امام علیعلی علیه السلام ، نسخه منحصر به فرد «انسان کامل» پس از پیامبر صلی الله علیه و آله است . این واقعیت ارجمند را در فصل پیشین در داوری های معصومان علیهم السلام ، صحابیان ، عالمان ، فیلسوفان ، متکلّمان و پژوهشگران دیدیم . بخش دهم کتاب ، ویژگی های امام علیه السلام را در پیش دید می نهد و شخصیت او و چگونگی ابعاد شخصیت آن بزرگوار را از منظرهای گونه گون گزارش می کند ، ویژگی های اعتقادی ، اخلاقی ، عملی ، سیاسی ، اجتماعی و فکری آن ابرمرد تاریخ را که بی گمان ، در تمام زمینه ها نسخه ای است منحصر به فرد . او هرگز و حتّی یک لحظه کفر نورزید . ایمان او استوارترین و ژرف ترین باورها بود . حُسن خُلق ، اخلاص ، ایثار و تمام مکرمت های اخلاقی ، سراسر زندگی او را فرا گرفته بود . او برترین و والاترین و دلداده ترین عابد و نمازگزار روزگار بود . در صحنه سیاست ، استوارگام ترین ، هوشمندترین و زمان شناس ترین بود و یار خستگی ناپذیر مظلوم و خصم آشتی ناپذیرِ ظالم . دانش او گسترده ترین ، و بینش او ژرف ترین و سالم ترین ، ونگرشش به خدا و هستی و خلق ، ناب ترین و زلال ترین بود .

.


ص: 31



بخش یازدهم : دانش امام علی

باری! علی ، علی بود . بنده پیراسته جانِ خداوند ، شاهد رسالت و عینیت بخش آرمان ها و ایده ها و باورهای والا . این بخش ، این همه را در آینه آیات قرآن و گزارش های تاریخی ، در پیش دید شیفتگان شناخت علی علیه السلام و تشنگان حقّ و حقیقت ، قرار می دهد .

بخش یازدهم : دانش امام علیعلی علیه السلام ، برترین و ارجمندترین شاگرد مکتب محمّد صلی الله علیه و آله است ؛ کامل ترین کسی که پیامبر خدا به لحاظ شایستگی ، استعداد و زمینه های فراگیری که داشت ، جانش را از دانش آکند و گستره حقایق را بدو نمایاند و به تعبیر متون روایی و تاریخی : «هزار باب» ، «هزار حرف» ، «هزار کلمه» و «هزار حدیث» در باب شناخت حقایق ، بدو آموخت . (1) علی علیه السلام ، باب حکمت و علم پیامبر خدا ، گنجینه دانش پیامبر صلی الله علیه و آله ، وارث دانش او و همه انبیای الهی ، و میراثبان حکمت و علم او و از این رو ، «اعلم امّت» بود . علی علیه السلام ، هر آنچه فرا گرفت ، فراموش نکرد . بدین سان ، جانش لبریز از حقایق شد . و اَسفا و اندوها که کسانی که ظرفیت فراگیری این دانش گسترده را داشته باشند ، در میان مردمان نبودند تا علی علیه السلام پرتوی از آن همه را بتابانَد و اندکی از آن همه را بگسترانَد! علی علیه السلام ، از علم کاملی برخوردار بود که آصف بن بَرخیا با داشتن بخشی از آن ، تخت بلقیس را در زمانی کم تر از یک چشم برهم زدن ، نزد سلیمان علیه السلام آورد . (2) گستره آگاهی های علی علیه السلام ، تمامت دانش ها را در نوردیده بود : دانش قرآن ،

.

1- .این عناوین در متون مختلف آمده است که ممکن است مقصود از تعبیرهای مختلف : «باب» ، «کلمه» ، «حرف» و «حدیث» ، یکی باشد .
2- .اشاره ای است به : نمل ، آیه 40 .

ص: 32

دین ، شرایع ، علم بلایا و منایا ، دانش گذشته ها ، آینده ها و ... . او در شناخت خداوند ، بی همتا بود که پیامبر خدا به وی فرمود: ما عَرَفَ اللّهَ إلّا أنَا وَ أنتَ. (1) کسی خدا را نشناخت ، جز من و تو. چنین است که گفتارهای آن بزرگوار در تبیین راه های شناخت خداوند ، مراتب خداشناسی و تشریح صفات الهی ، فوق العاده مهم است و در نگاه فیلسوفان و متکلّمان ، از جایگاهی بس بلند برخوردار . آنچه امام علیه السلام درباره آفرینش و آفریده ها گفته و نکات بدیعی که درباره خلقتْ عرضه نموده ، بهترین گواه احاطه علمی او بر انواع دانش های بشری است . سخنان امام علیه السلام درباره آغاز آفرینش ، آفرینش فرشتگان ، آسمان ، زمین و حیوانات ، و سخنان آن بزرگوار در زمینه جامعه شناسی ، روان شناسی ، تاریخ ، ریاضیات ، فیزیک ، زمین شناسی و ... ، به واقع ، پیشگویی های علمی و معجزات علمی آن بزرگوار است که اعجاب آفرین است و خضوع آور . تاریخ ، برگستره خود به یاد ندارد که کسی ، دانشمندی ، فیلسوفی و متفکّری ، بلندقامت و استوار بایستد وبگوید : «از من هر آنچه می خواهید ، بپرسید» و در پاسخ ، فرو نمانَد و برای پاسخ ، هرگز نیاز به تأمّل نداشته باشد . در این بخش ، با اندکی از آنچه یاد شد ، آشنا می شویم . این بخش ، گزارشگر «نَمی» است از «یم» دانش مولا و نگاهی است گذرا به گستره دانش آن بزرگوار .

.

1- .مختصر بصائر الدرجات : ص 125 .

ص: 33



بخش دوازدهم : داوری های امام علی

بخش سیزدهم : کرامت های امام علی

بخش دوازدهم : داوری های امام علیداوری ، دشوار است و داوریِ درست و استوار و حق مدار ، بسی دشوارتر . داوری از یک سو دانشی استوار می خواهد و از سوی دیگر ، روحی بزرگ و شخصیتی استوار گام ، که در مقابل تهدیدها نهراسد و در برابر تطمیع ها نلرزد و وابستگی ، او را از حق مداری باز ندارد و ... . داوری های امیرمؤمنان علیه السلام ، از فصول برجسته زندگانی او و از جمله افتخارهای والایِ زندگانی سیاسی وی ، و از شگفتی های تاریخ داوری است . در این بخش ، در چهار فصل ، ابعاد داوری های امام علیه السلام نشان داده شده است . در فصل اوّل ، از جایگاه داوری مولا سخن رفته است و از این که به اقتضای صریح کلام پیامبر خدا ، «اَقضی الاُمّه (بهترین قاضی امّت)» بوده است . نمونه هایی از داوری های آن بزرگوار در زمان پیامبر خدا ، و روزگار خلافتش گزارش شده ، که همه و همه ، نشان دهنده گستره دانش ، صلابت رفتار ، استواری موضع و حق مداری آن پاسدار حقّ و حقیقت است در زندگی .

بخش سیزدهم : کرامت های امام علیانسان ، خلیفه الهی در زمین است . ابعاد معنوی انسان ، والاترین نماد شخصیت اوست . انسان اگر در این بُعد پیش رود و خود را در سلوک معنوی به خداوند نزدیک گرداند ، آنچه از او سر خواهد زد ، شگفت آور خواهد بود و در زندگی و تعامل با هستی ، «جلوه» قدرت الهی خواهد بود . علی علیه السلام ، به تعبیر پیامبر صلی الله علیه و آله که آشناترین فرد نسبت به اوست ، و علی ، تربیت شده وی است «مَمسوسٌ فی ذات اللّه (ذوب شده در ذات الهی)» است . پس باید زندگی اش روشن ترین جلوه این خلیفه اللهی باشد ، و هست .

.


ص: 34



بخش چهاردهم : مهرورزی به امام علی

این فصول ، گزارش نمونه هایی است از قدرت معنوی ، ولایت تکوینی ، جلوه های خلیفه اللهی آن امامِ انسان ها و جلوه والای قدرت و عظمت الهی ؛ نمونه هایی مانند: اجابت دعوات ، سخن گفتن از ناپیداها و نادیده ها (اخبار مَغیبات) ، کرامت ها (همچون «ردّ الشمس» که منقبتی است منحصر به فرد و فضیلتی تحیّر آفرین و شگفتی آور) و . . . . این بخش ، ابعاد معنوی امام علیه السلام را در تعامل با گستره هستی ، و جایگاه والای او را در اوج عروج ، و مکانت عظیم این بنده خداگونه را بر گستره زمین و در نقش خلیفه اللهی نشان می دهد .

بخش چهاردهم : مهرورزی به امام علیزیبایی ، محبوب انسان است و انسان ، دوستدار زیبایی . هیچ انسانی از زیبایی ها ، والایی ها و گران قدری ها روی بر نمی گردانَد و از عشق ورزی به ارجمندی ها و دلربایی ها تن نمی زند . علی علیه السلام ، سرچشمه همه زیبایی ها ، کمال ها ، ارزش ها ، والایی ها وارجمندی هاست . مگر می شود کسی این همه را بفهمد و بدو عشق نورزد؟ مگر می شود دیده ای گشوده داشت و آفتاب را ندید؟ بگذریم از معدود کسانی که تیره جانی و سیه دلی ، چشمانشان را از دیدن زیبایی ها و جلوه های زیبایی باز داشته است . انسان اگر انسان بماند ، زیباجوی است و زیبا خواه . علی علیه السلام ، محبوب ترین آفریده است نزد خداوندِ زیبایی آفرین و عظمت بخش ، و نیز در نزد فرشتگان و پیامبر خدا ، و این همه ، مگر جز به لحاظ جوهره ذات و مکانت عظیم آن انسان ملکوتی است ، که فرشتگان نیز با مهر ورزیدن به او ، در بارگاه خداوند ، تقرّب می جویند؟ «محبّت علی» ، در فرهنگ دینی ما ، موضوعی عظیم و تأمّل برانگیز است . این بخش ، متون مربوط به این حقیقت را گزارش کرده است . متون گزارش شده در این بخش ، نشان می دهد که دوست داشتن علی علیه السلام ،

.


ص: 35

دوست داشتن خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله است، و واجب و عبادت و نعمت است ، و ریسمان محکم الهی است ، و بهترین عمل و بلکه در رأس کارهای نیک در نامه اعمالِ مؤمنان است . متون مرتبط با علی علیه السلام در این بخش که بی گمانْ تمام آن چیزهایی نیست که در متون روایی توان یافت ، نشان دهنده آن است که : راهیابی به حقایق دینی ، آرامش در زندگی ، کامل شدن ایمان و عمل ، پذیرفته شدن عملهای ما ، اجابت دعا ، آمرزش گناهان ، شادی در هنگام مرگ ، دیدار مولا علیه السلام در آستانه مرگ ، جواز عبور از پل دوزخ و استوارْگامی بر آن ، رهایی از آتش دوزخ و در نهایت ، زندگی شیرین در بهشت جاوید ، در گرو محبّت علی علیه السلام است . روایات ، نشان می دهد که دوستی علی علیه السلام ، گواه پاکیزگی مَوْلِد و نشانه ایمان ، تقوا ، سعادت و مایه شهرت انسان در آسمان هاست . این همه تأکید و ترغیب به حبّ علی و پیوند ناگسستنی آن با حبّ الهی و حبّ پیامبر خدا ، نشان دهنده آن است که محبّت راستین محمّدی ، بدون محبّت علوی امکان پذیر نیست و ادّعای دوست داشتن او بدون دوست داشتن علی ، گزافه ای بیش نیست و از سوی دیگر ، نشان دهنده آن است که حبّ علی علیه السلام ، به واقع ، علی مداری و علی وارِگی در زندگی است : مانند علی اندیشیدن ، مانند علی زیستن ، به سان علی گام برداشتن ، و علی وار عشق ورزیدن ، علی گونه کین ورزیدن ، ارزشگرا بودن و... ؛ و گرنه چگونه ممکن است عشق علی داشتن و معاویه وار زندگی کردن و ...؟ آخرین نکته که بسی تأمّل برانگیز است ، این که این بخش نشان می دهد که با همه تأکیدها بر دوست داشتن علی علیه السلام و آثار و برکات آن در زندگی مادّی و معنوی ، آموزه های نبوی و دینی ترغیب کننده به دوست داشتن علی علیه السلام ، به شدت ، غلوّ در

.


ص: 36



بخش پانزدهم : دشمنی با امام علی

دوست داشتن و افراط در عشق ورزی را نکوهیده (1) و از آن تحذیر کرده و آن را انحرافی زمینه ساز انحراف های بزرگ ، تلقّی کرده است .

بخش پانزدهم : دشمنی با امام علیچهره زیبای علی علیه السلام ، به همان میزان که برای دل های پاک ، اندیشه های ارجمند و نهادهای پیراسته و آزادخو ، زیبا ، جاذبه آفرین و دوست داشتنی است ، برای فخرجویان ، خویشتن بینان ، آتش نهادان و سیاه دلان ، کین آفرین و دشمنی زاست . به راستی تاریخ نشان می دهد که دشمنان علی علیه السلام به لحاظ روحی ، نااستوار و به لحاظ فکری ، کژاندیش و به لحاظ شخصیتی ، انسان هایی خودْمراد ، زشت خوی وآلوده درون بوده اند . پیامبر خدا ، در آینه زمان ، آینده تاریخ اسلام را می نگریست ، توطئه ها را می دانست و از فتنه جویی فتنه جویان ، آگاه بود . از این رو ، در زندگانی سراسر اقدام و تلاش و تعهّدش ، بر دوستی علی علیه السلام تأکید کرد و مردمان را از دشمنی با او ، برحذر داشت و از دشنام دادن وی ، نهی کرد ؛ دشمنی با علی علیه السلام را کفر دانست و آزُردنِ او را آزردن خود تلقّی کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله می کوشید تا در جبهه بندی عام اجتماعی ، آنانی را که با علی علیه السلام هستند و بدو عشق می ورزند ، هم جبهه خود نشان دهد و مخالفان و دشمنانش را هم جبهه دشمن خویش و رسالت خویش . متون احادیث معتبر فریقین که در این بخش گزارش شده است ، نشان دهنده این است که دشمنان علی علیه السلام ، از رحمت الهی به دورند و هلاکت آنان ، قطعی است . مرگ کین ورزان به علی علیه السلام ، مرگ جاهلی است و دشمن داشتنِ او ، نشانِ نفاق ، فسق و شقاوت . اگر دشمن داشتن علی علیه السلام ، مرگ جاهلی را در پی دارد ، پس

.

1- .درباره مفهوم نکوهیده بودن افراط در محبّت امام علیه السلام ، ر . ک : ج 12 ص 275 (برحذر داشتن از غلو در دوست داشتن امام علی) .

ص: 37



بخش شانزدهم : یاران و کارگزاران امام علی

انسانی با چنین ویژگی ، از تظاهر به اسلام، سودی نخواهد برد ودر قیامت، کور محشور می شود وسرنوشتی جز آتش دوزخ نخواهد داشت . این بخش ، متون روایی و تاریخی بسیاری در اختیار خواننده می نهد و افزون بر این ، شماری از سرسخت ترین مخالفان و دشمنان مولا و جمعی از منحرفان از ایشان و نیز قبایلی را که بدو کین می ورزیدند ، شناسانده است که : «تُعرَفُ الأشیاءُ بأضدادِها» . اکنون نام علی علیه السلام ، پس از نام پیامبر خاتم ، بلند آوازه ترین نام در تاریخ است و آموزه هایش چونان مشعلی فروزان بر معبر تاریخ . در این بخش ، از تلاش های شگفت کسان بسیاری از آتشْ نهادانِ سیه دل که در خاموش کردن این مشعل پرفروغ بسی کوشیدند ، یاد شده است ، تا دانسته شود که آنچه برای خدا و از آنِ خدا و در راه اوست ، زوال ناپذیر است و چراغ ایزدی ، خاموشی نمی پذیرد : « یُرِیدُونَ لِیُطْفِئواْ نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَ هِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَفِرُونَ. (1) می خواهند نور خدا را با دهان های خویش خاموش سازند ، در حالی که خداوند ، تمام کننده نور خویش است ، هر چند کافران را خوش نیاید» .

بخش شانزدهم : یاران و کارگزاران امام علیبا این بخش ، کتاب ، پایان می پذیرد . اکنون خواننده پس از مطالعه پانزده بخش از کتاب و دستیابی به آگاهی های گسترده در ابعاد مختلف حیات سرشار از آموزه های بیداری آفرین و انسان ساز و روشنی بخش علی علیه السلام ، در این بخش با شرح حال و چگونگی شخصیتِ شماری از اصحاب و کارگزاران امیرمؤمنان ، به اجمالْ آشنا

.