گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
فصل سیزدهم : برخی از دعاهای پیامبر برای امام



13 / 1 خدایا! برای من یاوری از خاندانم قرار ده؛ علی،برادرم را

فصل سیزدهم : برخی از دعاهای پیامبر برای امام13 / 1خدایا! برای من یاوری از خاندانم قرار ده؛ علی،برادرم را10100.امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! همان گونه که برادرم موسی گفت ، می گویم : خدایا! برای من یاوری از خاندانم قرار ده ؛ علی برادرم را . پشتم را با او محکم بدار و او را در کارم شریک گردان تا تو را فراوانْ تقدیس کنیم و به ذکرت بپردازیم که تو به [کار] ما بینایی .10101.عنه علیه السلام :امام باقر علیه السلام :چون آیه های «و برای من یاوری از خاندانم قرار ده ؛ هارون ، برادرم را . پشتم را با او محکم بدار» نازل شد ، پیامبر خدا ، روی کوهی بود . پس پروردگارش را خواند و فرمود : «خدایا! پشتم را با برادرم علی محکم بدار» و خداوند ، دعایش را اجابت کرد .10102.عنه علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای سرور و خدای من ! از تو می خواهم که برایم یاوری از خاندانم قرار دهی که بازویم را بدان قوی کنی . پس علی را یاور و برادر من قرار ده و شجاعت را در دل او بنِه و هیبتش را در دل دشمنش بیفکن .

.


ص: 436

راجع : ج 8 ص 108 (وزیری) .

13 / 2اللّهُمَّ املَأ قَلبَهُ عِلما وفَهما وحُکما ونورا10101.امام صادق علیه السلام :الإمام علیّ علیه السلام :کُنتُ أدخُلُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَیلاً ونَهارا ، وکُنتُ إذا سَأَلتُهُ أجابَنی ، وإن سَکَتُّ ابتَدَأَنی . وما نَزَلَت عَلَیهِ آیَهٌ إلّا قَرَأتُها وعَلِمتُ تَفسیرَها وتَأویلَها . ودَعَا اللّهَ لی أن لا أنسی شَیئا عَلَّمَنی إیّاهُ ، فَما نَسیتُهُ ؛ مِن حَرامٍ ولا حَلالٍ ، وأمرٍ ونَهیٍ ، وطاعَهٍ ومَعصِیَهٍ . ولَقَد وَضَعَ یَدَهُ عَلی صَدری وقالَ : اللّهُمَّ املَأ قَلبَهُ عِلما وفَهما وحُکما ونورا . ثُمَّ قالَ لی : أخبَرَنی رَبّی عَزَّوجَلَّ أنَّهُ قَدِ استَجابَ لی فیکَ . (1)10102.امام صادق علیه السلام :عنه علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ... یَضَعُ یَدَهُ عَلی صَدری ، ثُمَّ یَقولُ : اللّهُمَّ املَأ قَلبَهُ عِلما وفَهما ونورا وحِلما وحُکما وإیمانا، وعَلِّمهُ ولا تُجَهِّلهُ ، وَاحفَظهُ ولا تُنسِهِ. (2)10103.امام صادق علیه السلام :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَعالی عَهِدَ إلیَّ عَهدا فی عَلِیٍّ ، فَقُلتُ : یا رَبِّ بَیِّنهُ لی . فَقالَ : اِسمَع . فَقُلتُ : سَمِعتُ . فَقالَ : إنَّ عَلِیّا رایَهُ الهُدی ... قُلتُ : اللّهُمَّ اجلُ قَلبَهُ ، وَاجعَل رَبیعَهُ الإِیمانَ . فَقالَ اللّهُ : قَد فَعَلتُ بِهِ ذلِکَ . (3) .

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 386 ح 8993 . راجع : ج 10 ص 484 (ساعه خاصّه لتعلیمه) .
2- .الاعتقادات : ص 121 ح 45 عن سلیم بن قیس وراجع کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 625 .
3- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 66 ، شرح نهج البلاغه : ج 9 ص 167 ، المناقب لابن المغازلی : ص 46 ح 69 کلّها عن أبی برزه وراجع المناقب للخوارزمی: ص 303 ح 299 والأمالی للطوسی : ص 343 ح 705 والتحصین لابن طاووس : ص 542 والمناقب للکوفی : ج 1 ص 410 ح 326 .

ص: 437



13 / 2 خدایا ! قلبش را از علم و فهم و حکمت و نور ، آکَنده ساز

ر . ک : ج8 ، ص 109 (وزیر من).

13 / 2خدایا ! قلبش را از علم و فهم و حکمت و نور ، آکَنده ساز10106.امام کاظم علیه السلام ( به موسی بن بکر واسطی ) امام علی علیه السلام :من شب و روز به نزد پیامبر خدا می رفتم و چون از او می پرسیدم، پاسخم می داد،و اگر ساکت می ماندم ، او آغاز [ به سخن ] می کرد ، و آیه ای بر او نازل نشد، جز آن که قرائتش کردم و تفسیر و تأویل آن را دانستم.

و او از خدا خواست که هیچ یک از آموخته هایش را در حلال و حرام و امر و نهی و طاعت و معصیت ، فراموش نکنم ، و نکردم .

او دستش را بر سینه ام نهاد و گفت : «خدایا! قلبش را از علم و فهم و حکمت و نور ، آکَنده ساز» .

سپس به من فرمود : «پروردگارم عز و جل به من خبر داد که دعایم را در حقّ تو اجابت کرد» . (1)10107.الإمامُ علیٌّ علیه السلام ( لِنَوفٍ البَکالیِّ ) امام علی علیه السلام :پیامبر خدا . . . دستش را بر سینه ام می نهاد و سپس می گفت : «خدایا ! قلبش را از علم و فهم و نور و حلم و حکمت و ایمان ، آکَنده ساز و دانایش کن و نادانش مساز و او را حفظ کن و از یادش مبر» .10108.الإمامُ الباقرُ علیه السلام ( فی صِفهِ الشِّیعَهِ ) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال با من درباره علی پیمانی بست . پس گفتم: ای پروردگار من ! آن را برای من روشن کن .

فرمود : «بشنو» .

گفتم : شنیدم .

فرمود : «بی گمان ، علی ، پرچم هدایت است . . . » .

گفتم : خدایا ! دلش را روشنی بخش و بهارش را ایمان قرار ده .

پس خداوند فرمود : «این را برای او انجام دادم» .

.

1- .ر . ک : ج 10 ، ص 485 (اختصاص ساعتی ویژه برای آموزش وی) .

ص: 438

13 / 3اللّهُمَّ اهدِ قَلبَهُ وثَبِّت لِسانَهُ10107.امام علی علیه السلام ( به نوف بکالی ) الإمام علیّ علیه السلام :دَعا لِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فَقالَ : اللّهُمَّ اهدِ قَلبَهُ ، وَاشرَح صَدرَهُ ، وثَبِّت لِسانَهُ ، وقِهِ الحَرَّ وَالبَردَ . (1)10108.امام باقر علیه السلام ( در بیان اوصاف شیعه ) الإرشاد :لَمّا أرادَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله تَقلیدَهُ قَضاءَ الیَمَنِ ،وإنفاذَهُ إلَیهِم لِیُعَلِّمَهُمُ الأَحکامَ ویُعَرِّفَهُمُ الحَلالَ مِنَ الحَرامِ ، ویَحکُمَ فیهِم بِأَحکامِ القُرآنِ ، قالَ لَهُ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : «تُنفِذُنی یا رَسولَ اللّهِ لِلقَضاءِ وأنَا شابٌّ ولا عِلمَ لی بِکُلِّ القَضاءِ» فَقالَ لَهُ : «اُدنُ مِنّی» فَدَنا مِنهُ فَضَرَبَ عَلی صَدرِهِ بِیَدِهِ ، وقالَ : «اللّهُمَّ اهدِ قَلبَهُ وثَبِّت لِسانَهُ» قالَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام : «فَما شَکَکتُ فی قَضاءٍ بَینَ اثنَینِ بَعدَ ذلِکَ المَقامِ» . (2)راجع : ج 11 ص 468 (أقضی الاُمّه) .

13 / 4اللّهُمَّ أدِرِ الحَقَّ مَعَهُ حَیثُ دارَ10112.تنبیه الخواطر :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :رَحِمَ اللّهُ عَلِیّا ، اللّهُمَّ أدِرِ الحَقَّ مَعَهُ حَیثُ دارَ . (3) .

1- .عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 60 ح 240 عن الحسن بن عبد اللّه بن محمّد بن العبّاس الرازی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .
2- .الإرشاد : ج 1 ص 194 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 244 ح 21 .
3- .سنن الترمذی : ج 5 ص 633 ح 3714 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 135 ح 4629 ، المعجم الأوسط : ج 6 ص 95 ح 5906 ، مسند أبی یعلی : ج 1 ص 280 ح 546 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 448 ح 9022 و 9023 ، المحاسن والمساوئ : ص 41 ، المناقب للخوارزمی : ص 104 ح 107 ؛ کشف الغمّه : ج 1 ص 147 کلّها عن أبی حیّان التیمی عن أبیه عن الإمام علیّ علیه السلام ، الطرائف : ص 102 ح 149 ، نهج الحقّ : ص 224 ح 24 ، بحار الأنوار : ج 38 ص 38 ح 14 .

ص: 439



13 / 3 خدایا ! قلبش را هدایت کن و زبانش را استوار بدار

13 / 4 خدایا ! حق را دایر مدار او قرار بده

13 / 3خدایا ! قلبش را هدایت کن و زبانش را استوار بدار10113.الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :امام علی علیه السلام :پیامبر صلی الله علیه و آله برایم دعا کرد و فرمود : «خدایا! قلبش را هدایت نما و سینه اش را گشاده کن و زبانش را استوار بدار و او را از گرماوسرما محافظت فرما».10114.عنه علیه السلام :الارشاد :هنگامی که پیامبر خدا ، علی علیه السلام را متولّی کار قضاوت در یمن کرد و او را به سوی مردم یمن فرستاد تا بدیشان احکام و حلال و حرام را بیاموزد و بر اساس دستورهای قرآن ، در میان آنان داوری کند ، امیر مؤمنان به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : ای پیامبر خدا! مرا به کار قضاوت وا می داری ، در حالی که من جوانم و اطّلاع کافی از کار قضا ندارم.

پیامبر به او فرمود : «نزدیکم بیا» .

علی علیه السلام به نزدیک پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و ایشان ، دستش را بر سینه وی زد و چنین گفت : «بارخدایا! دلش را هدایت کن و زبانش را استوار بدار».

امیر مؤمنان فرمود : پس از این ماجرا ، هرگز در قضاوت میان دو چیز ، تردید نکردم .ر . ک : ج 11 ، ص 469 (آگاه ترین امّت به موازین قضا) .

13 / 4خدایا ! حق را دایر مدار او قرار بده10114.امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رحمت خداوند بر علی باد! خدایا! حق را بر مدار او بگردان ، هر جا که او می گردد .

.


ص: 440

10115.امام صادق علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ أدِرِ الحَقَّ مَعَ عَلِیٍّ حَیثُما دارَ . (1)راجع : ج 9 ص 138 (الفخر الرازی) . ج 2 ص 192 (علیّ مع الحقّ) .

13 / 5اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ10119.عنه علیه السلام :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاه ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ . (2)10120.الإمامُ الکاظمُ علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله :هذا وَلِیُّ مَن أنَا مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، اللّهُمَّ عادِ مَن عاداهُ . (3)10121.الإمامُ العسکریُّ علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله یَومَ غَدیرِ خُمٍّ : اللّهُمَّ مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وأعِن مَن أعانَهُ . (4)10117.امام صادق علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله فی حَجَّهِ الوَداعِ : مَن یَکُنِ اللّهُ ورَسولُهُ مَولَیاهُ فَإِنَّ هذا مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، اللّهُمَّ مَن أحَبَّهُ مِنَ النّاسِ فَکُن لَهُ حَبیبا ، ومَن أبغضَهُ فَکُن لَهُ مُبغِضا . (5) .

1- .الجمل : ص 81 ، العمده : ص 285 ؛ تفسیر الفخر الرازی : ج 1 ص 210 .
2- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 401 ح 18506 عن البراء بن عازب و ج 7 ص 82 ح 19321 عن أبی الطفیل و ص 86 ح 19344 وص87 ح 19347 و ج 9 ص 51 ح 23204، فضائل الصحابه لابن حنبل: ج 2 ص 597 ح 1017 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 118 ح 4576 کلاهما نحوه وکلّها عن زید بن أرقم و ص 126 ح 4601 عن سعد بن مالک و ص419 ح 5594 عن إیاس الضبّی عن أبیه ، صحیح ابن حبّان : ج 15 ص 376 ح 6931 عن أبی الطفیل ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 499 ح 28 عن زید بن یثیع و ح 29 عن أبی یزید الأودی عن أبیه ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 150 ح 79 عن زید بن أرقم و ص177 ح 96 عن سعد وکلاهما نحوه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 206 ح 8682 عن عبد الرحمن بن أبی لیلی ؛ الکافی : ج 1 ص 294 و 295 ح 3 عن عبد الحمید بن أبی الدیلم عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله و ج 8 ص 27 ح 4 عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 263 ح 746 عن حسّان الجمّال عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
3- .سنن ابن ماجه : ج 1 ص 43 ح 116 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 610 ح 1042 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 35 وفیهما «مولی» بدل «ولیّ» وکلّها عن البراء بن عازب وراجع المناقب للکوفی : ج 1 ص 442 ح 343 .
4- .المعجم الکبیر : ج 4 ص 17 ح 3514 عن حبشی بن جناده و ج ج 5 ص 171 ح 4985 و ص204 ح 5097 کلاهما عن زید بن أرقم ولیس فیهما ذیله .
5- .المعجم الکبیر : ج 2 ص 357 ح 2505، تاریخ دمشق: ج 42 ص 236 کلاهما عن جریر بن عبداللّه البجلی، کنز العمّال : ج 11 ص 609 ح 32948 .

ص: 441



13 / 5 خدایا! هرکس او را دوست می دارد، دوستش بدار، و هرکس دشمنش می دارد، دشمن بدار

10118.امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! حق را بر مدار علی بگردان ، هر جا که او می گردد .ر . ک : ج 9 ، ص 139 (فخر رازی). ج 2 ، ص 193 (علی با حق است).

13 / 5خدایا ! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار ، و هر کس دشمنش می دارد ، دشمن بدار10122.الإمامُ الباقرُ علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که من مولای اویم ، علی مولای اوست . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوست و هر کس او را دشمن می دارد ، دشمن بدار .10123.عنه علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :این [ علی] ، ولیّ هر کس است که من مولای اویم . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار . خدایا! هر کس او را دشمن می دارد ، دشمنش بدار .10124.الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم : خدایا ! هر کس من مولای اویم ، علی مولای اوست . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار و هر کس او را دشمن می دارد ، دشمنش بدار و هر کس وی را یاری می کند ، یاری اش کن و هر کس او را کمک می کند ، کمکش کن .10125.عنه علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حَجّه الوداع : هر کس که خدا و پیامبرش مولای اویند ، این [ علی ]مولای اوست . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار و هر کس وی را دشمن می دارد ، دشمنش بدار . خدایا! با هر کس از مردم که به او محبّت دارد ، دوست باش و با هر کس که وی را دشمن می دارد ، دشمن باش .

.


ص: 442

10122.امام باقر علیه السلام :تاریخ دمشق عن عمرو ذو مرّ وسعید بن وهب وعن زید بن یثیع :سَمِعنا عَلِیّا یَقولُ فِی الرَّحبَهِ (1) : أنشُدُ اللّهَ مَن سَمِعَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله یَقولُ یَومَ غَدیرِ خُمٍّ ما قالَ إلّا قامَ ، فَقامَ ثَلاثَهَ عَشَرَ ، فَشَهِدوا أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ : أ لَستُ أولی بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم ؟ قالوا : بَلی یارَسولَ اللّهِ ، فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَقالَ : مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وأحِبَّ مَن أحَبَّهُ، وأبغِض مَن أبغضَهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ . (2)10123.امام باقر علیه السلام :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :عادَی اللّهُ مَن عادی عَلِیّا . (3)10124.امام صادق علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله :مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وأعِن مَن أعانَهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ ، وَاخذُل عَدُوَّهُ وکُن لَهُ ولِوُلدِهِ ، وَاخلُفهُ فیهِم بِخَیرٍ ، وبارِک لَهُم فیما تُعطیهِم ، وأیِّدهُم بِروحِ القُدُسِ ، وَاحفَظهُم حَیثُ تَوَجَّهوا مِنَ الأَرضِ ، وَاجعَلِ الإِمامَهَ فیهِم ، وَاشکُر مَن أطاعَهُم ، وأهلِک مَن عَصاهُم ، إنَّکَ قَریبٌ مُجیبٌ . (4)راجع : ج 2 ص 216 (واقعه الغدیر) .

.

1- .رَحبَه المکان کمسجد والدار : ساحتُه ومتّسعه ، وکان علیّ علیه السلام یقضی بین الناس فی رَحبَه مسجد الکوفه وهی صحنه . والرَّحبه : محلّه بالکوفه (تاج العروس : ج 2 ص 18) .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 209 ح 8687 و ص 210 ح 8688 نحوه ؛ الأمالی للطوسی : ص 255 ح 459 وفیه عن زید بن نفیع.
3- .اُسد الغابه : ج 2 ص 238 الرقم 1589 ، الإصابه : ج 2 ص 373 الرقم 2560 ، کنزالعمّال : ج 11 ص 601 ح 32899 کلّها عن رافع مولی عائشه ؛ الفصول المختاره : ص 245 وفیه «عادی اللّه من عاداک» .
4- .عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 59 ح 227 عن الحسن بن عبد اللّه بن محمّد بن العبّاس الرازی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .

ص: 443

10126.تحف العقول : ( دَخَلَ عَلیهِ [ أی الإمام الصّادق علیه السلام ] ) تاریخ دمشق به نقل از عمرو ذو مرّ و سعید بن وهب و زید بن یثیع :شنیدیم که علی علیه السلام در رُحْبه (1) می گوید : «شما را به خدا سوگند می دهم ، هر کس که شنیده پیامبر صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم چه گفته است ، برخیزد» .

سیزده نفر برخاستند و گواهی دادند که پیامبر خدا فرمود : «آیا من به مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟» .

گفتند : چرا ، ای پیامبر خدا !

پس دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : «هر کس من مولای اویم ، این ، مولای اوست . خدایا ! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار و هر کس با وی دشمنی می کند ، با او دشمنی کن ، و هر کس که او را دوست می دارد ، دوستش بدار و نسبت به هر کس که از او نفرت دارد ، نفرت داشته باش . و هر کس او را یاری می کند ، یاری اش کن ، و هر کس او را وا می گذارد ، وا بگذارش» .10126.تحف العقول :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند ، دشمن کسی است که با علی دشمنی ورزد .10127.الکافی عن عَمرو بنِ خالدٍ عَن الإمامِ الباقرِ علیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس من مولای او هستم ، علی مولای اوست . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار ، و هر کس دشمنش می دارد ، او را دشمن بدار ، و به هر کسْ او را کمک می کند ، کمک کن ، و هر کس را که یاری اش می کند ، یاری ده و هر کس را که او را وا می نهد ، وا بنه ، و دشمنش را وا گذار .

[ خدایا!] تو خود برای او و فرزندانش باش ، و به نیکی جانشین او در میانشان شو ، و در آنچه به آنان می دهی برکت قرار ده ، و آنان را با روح القدس تأیید (تقویت) فرما ، و در زمین به هر سو رو کردند ، حفظشان کن ، و امامت را در میان آنان قرار ده ، و از هر که اطاعتشان کرد ، سپاس گزاری کن ، و هر کس را که نافرمانی شان کرد ، هلاک گردان که تو نزدیک و اجابت کننده ای .ر . ک : ج 2 ، ص 217 (واقعه غدیر) .

.

1- .قریه ای در نزدیکی قادسیه و به فاصله یک روز راه پیاده از کوفه است . همچنین نام محله ای در کوفه است و به عرصه و فضای میان ستون خانه ها و یا مسجد نیز گفته می شود و رحَبهُ خُنَیس، نام محلّه ای در کوفه است (معجم البلدان: ج3 ص33).

ص: 444

13 / 6اللّهُمَّ انصُر مَن نَصَرَهُ وَاخذُل مَن خَذَلَهُ10128.امام صادق علیه السلام :رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ . (1)10129.امام صادق علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ انصُر مَن نَصَرَ عَلِیّا ، اللّهُمَّ أکرِم مَن أکرَمَ عَلِیّا ، اللّهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ عَلِیّا . (2)10130.عنه علیه السلام ( لعبد الأعلی ) عنه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ انصُر عَلِیّا ، اللّهُمَّ أکرِم مَن أکرَمَ عَلِیّا ، اللّهُمَّ اخذُل مَن خَذَلَ عَلِیّا . (3)10131.عنه علیه السلام :عنه صلی الله علیه و آله :مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ ، وأعِن مَن أعانَهُ . (4)راجع : ج 2 ص 216 (واقعه الغدیر) .

13 / 7اللّهُمَّ انصُرهُ وَانصُر بِهِ10132.امام هادی علیه السلام ( به شیعیان خود ) المعجم الکبیر عن ابن عبّاس :لَمّا عَقَدَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله اللِّواءَ لِعَلِیٍّ یَومَ خَیبَرَ دَعا لَهُ هُنَیهَهً ، فَقالَ : اللّهُمَّ أعِنهُ وأعِزَّ بِهِ ، وَارحَمهُ وَارحَم بِهِ ، وَانصُرهُ وَانصُر بِهِ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ . (5) .

1- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 254 ح 964 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 207 ح 8684 و ص 208 کلّها عن عبد الرحمن بن أبی لیلی ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 181 ح 98 عن سعید بن وهب ولیس فیه «واخذل من خذله» ؛ الأمالی للمفید : ص 58 ح 2 عن الحارث بن ثعلبه ، الخصال : ص 66 ح 98 عن حذیفه ، معانی الأخبار : ص 67 ح 8 عن أنس بن مالک ، علل الشرایع : ص 144 ح 9 عن سلمان ، الفصول المختاره : ص 245 ، رجال الکشّی : ج 1 ص 284 الرقم 119 عن اُمّ سلمه .
2- .الإصابه : ج 4 ص 535 الرقم 5884 ، اُسد الغابه : ج 4 ص 229 الرقم 3961 ولیس فیه ذیله وکلاهما عن عمرو بن شراحیل ، کنز العمّال : ج 11 ص 623 ح 33033 .
3- .المعجم الکبیر : ج 17 ص 39 ح 82 عن عمرو بن شراحیل .
4- .الخصال : ص 479 ح 46 ، کمال الدین : ص 337 ح 9 کلاهما عن عبد اللّه بن أبی الهذیل .
5- .المعجم الکبیر : ج 12 ص 95 ح 12653 ، کنز العمّال : ج 11 ص 610 ح 32954 .

ص: 445



13 / 6 خدایا ! هر کس او را یاری می کند ، یاری اش ده و هر کس وی را وا می نهد ، او را وا بنه

13 / 7 خدایا ! او را نصرت ده و با او نصرت بخش

13 / 6خدایا ! هر کس او را یاری می کند ، یاری اش ده و هر کس وی را وا می نهد ، او را وا بنه10135.الأمالی للطوسی : ( و قد سَألَ رسولَ اللّه صلی الله علیه و آله ابنُ ) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار ، و هر کس او را دشمن می دارد ، دشمنش بدار ، و هر کس او را یاری می کند ، یاری اش ده ، و هر کس او را وا می نهد ، وی را وا بنه .10133.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! هر کس علی را یاری می کند ، یاری اش ده . خدایا! هر کس علی را گرامی می دارد، گرامی اش بدار. خدایا! هرکس علی را وا می نهد، او را وا بنه .10134.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدایا! علی را یاری کن . خدایا! گرامی بدار آن را که علی را گرامی می دارد . خدایا! هر کس علی را وا می نهد ، او را وا بنه .10135.الأمالی للطوسی :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس من مولای اویم ، علی مولای اوست . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار ، و هر کس او را دشمن می دارد ، دشمنش بدار ، و هر کس او را یاری می کند ، یاری اش ده ، و هر کس او را وا می نهد ، وی را وا بنه و به هر کس او را کمک می کند ، کمک کن .ر . ک : ج 2 ، ص 217 (واقعه غدیر) .

13 / 7خدایا ! او را نصرت ده و با او نصرت بخش10136.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :المعجم الکبیر به نقل از ابن عبّاس : چون پیامبر خدا ، پرچم را در جنگ خیبر برای علی بست ، برایش دعا کرد و زیر لب گفت : «خدایا! او را یاری کن و با او عزّت بخش ، و بر او مهر بوَرز ، و با او مهر آور ، و او را نصرت ده ، و با او نصرت بخش . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوستش بدار ، و هر کس با او دشمنی می کند ، دشمنش بدار» .

.


ص: 446

10137.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ( به علی علیه السلام ) رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام یَومَ غَدیرِ خُمٍّ : اللّهُمَّ أعِنهُ وأعِن بِهِ ، وَارحَمهُ وَارحَم بِهِ ، وَانصُرهُ وَانصُر بِهِ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ . (1)10138.التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام :تاریخ دمشق عن أبی ذرّ :سَمِعتُ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ کَلِماتٍ لَو تَکونُ لی إحداهُنَّ أحَبُّ إلَیَّ مِنَ الدُّنیا وما فیها ، سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله وهُوَ یَقولُ : اللّهُمَّ أعِنهُ وَاستَعِن بِهِ ، اللّهُمَّ انصُرهُ وَانتَصِر لَهُ ؛ فَإِنَّهُ عَبدُکَ ، وأخو رَسولِکَ . (2)10139.الإمامُ الکاظمُ علیه السلام ( لمّا قیلَ لَهُ مَرَرنا بِرَجُل فِی السُّوقِ وَ ) رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : اللّهُمَّ ارحَمهُ وتَرَحَّم عَلَیهِ ، وَانصُرهُ وَانتَصِر بِهِ ، وأعِنهُ وَاستَعِن بِهِ ؛ فَإِنَّهُ عَبدُکَ ، وکَتیبَهُ رَسولِکَ . (3)13 / 8اللّهُمَّ أذهِب عَنهُ الحَرَّ وَالبَردَ10140.امام رضا علیه السلام ( در پاسخ به گروهی که پرسیدند چرا دو روز اجازه مل ) الإمام علیّ علیه السلام :دَعا لِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله أن یَقِیَنِی اللّهُ عَزَّوجَلَّ الحَرَّ وَالبَردَ . (4)10141.التفسیر المنسوبِ إلی الإمامُ العسکریُّ علیه السلاسنن ابن ماجه عن عبد الرحمن بن أبی لیلی :کانَ أبو لَیلی یَسمُرُ مَعَ عَلِیٍّ ، فَکان یَلبَسُ ثِیابَ الصَّیفِ فِی الشِّتاءِ ، وثِیابَ الشِّتاءِ فِی الصَّیفِ . فَقُلنا : لَو سَأَلتَهُ ! فَقالَ : إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله بَعَثَ إلَیَّ وأنَا أرمَدُ العَینِ یَومَ خَیبَرَ ، قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنّی أرمَدُ العَینِ ! فَتَفَلَ فی عَینی ، ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ أذهِب عَنهُ الحَرَّ وَالبَردَ . قالَ : فَما وَجَدتُ حَرّا ولا بَردا بَعدَ یَومَئِذٍ . وقالَ : لَأَبعَثَنَّ رَجُلاً یُحِبُّ اللّهَ ورَسولَهُ ، ویُحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ ، لَیسَ بِفَرّارٍ . فَتَشَرَّفَ لَهُ النّاسُ ، فَبَعَثَ إلی عَلِیٍّ فَأَعطاها إیّاهُ . (5) .

1- .فرائد السمطین : ج 1 ص 67 ح 33 عن عمرو ذی مرّ عن الإمام علیّ علیه السلام ، الفردوس : ج 1 ص 499 ح 2037 عن ابن عبّاس .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 54 ح 8390 ، المناقب للخوارزمی : ص 152 ح 179 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 68 ح 35 ؛ الأمالی للصدوق : ص 107 ح 80 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 342 ح 268 ولیس فیه صدره ، بحار الأنوار : ج 22 ص 318 ح 3 .
3- .الأمالی للطوسی : ص 362 ح 752 عن علیّ بن علیّ بن رزین عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عن عمر بن الخطّاب .
4- .عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 63 ح 261 عن الحسن بن عبد اللّه بن العبّاس الرازی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .
5- .سنن ابن ماجه : ج 1 ص 43 ح 117 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 214 ح 778 و ص 281 ح 1117 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 497 ح 17 نحوه ؛ الأمالی للمفید : ص 318 ح 3 ، الأمالی للطوسی : ص 89 ح 137 کلاهما نحوه من «إنّ رسول اللّه » إلی «یومئذٍ» وراجع المعجم الأوسط : ج 2 ص 381 ح 2286 وخصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 274 ح 150 والخصال : ص 555 ح 31 وعیون أخبار الرضا : ج 2 ص 60 ح 240 والاختصاص : ص 310 .

ص: 447



13 / 8 خدایا ! گرما و سرما را از او دور کن

10141.التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام در روز غدیر خم : خدایا! یاری اش کن ، و با او یاری ده ، و بر او مهر بورز ، و با او مهر آور ، و او را نصرت ده ، و با او نصرت بخش . خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوست بدار ، و هر کس او را دشمن می دارد ، دشمن بدار .10142.التفسیر المنسوبِ إلی الإمامُ العسکریُّ علیه السلا ( قال الحسن بن علی ( علیهما السلام ) لِلوالی فی ر ) تاریخ دمشق به نقل از ابو ذر : از پیامبر خدا ، درباره علی بن ابی طالب علیه السلام سخنانی شنیدم که اگر یکی از آنها درباره من بود ، برایم از دنیا و همه آنچه در آن است ، محبوب تر بود . شنیدم پیامبر خدا می گوید : «خدایا! او را یاری کن و با او یاری ده . خدایا! او را نصرت ده و برایش نصرت آور که او بنده تو و برادرِ پیامبر توست» .10142.التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام : ( امام عسکری علیه السلام در مورد مردی که متّهم بو ) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : خدایا! با او مهربان باش ، و بر او رحمت فرست ، و نصرتش بخش ، و با او نصرت ده ، و یاری اش برسان ، و با او یاری ده که او بنده تو و سپاهیِ پیامبر توست .13 / 8خدایا ! گرما و سرما را از او دور کن10143.امام صادق علیه السلام ( بعد از سخن درباره شب و روز ) امام علی علیه السلام :پیامبر صلی الله علیه و آله برای من دعا کرد تا خدای عز و جل مرا از گرما و سرما حفظ کند .10144.عیسی علیه السلام ( در جواب «چگونه صبح کردی؟» ) سنن ابن ماجه به نقل از عبد الرحمان بن ابی لیلی : ابو لیلی ، همیشه با علی علیه السلام به سر می برد و علی علیه السلام ، لباس تابستان را در زمستان ، و لباس زمستان را در تابستان می پوشید . به ابو لیلی گفتیم : کاش رازش را از علی علیه السلام می پرسیدی!

علی علیه السلام فرمود : پیامبر خدا در جنگ خیبر در پی من فرستاد و من ، چشمْ درد داشتم . گفتم : ای پیامبر خدا ! چشمْ درد دارم . پس ، از آب دهان خود بر چشمم نهاد و سپس گفت : «خدایا! گرما و سرما را از او دور کن» .

پس از آن روز ، دیگر گرما و سرمایی احساس نکردم .

و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «[فردا] مردی را روانه می کنم که خدا و پیامبرش او را دوست دارند و او نیز خدا و پیامبرش را دوست دارد و نمی گریزد» .

پس مردم ، گردن کشیدند و پیامبر صلی الله علیه و آله به سوی علی علیه السلام فرستاد و پرچم را به او سپرد .

.


ص: 448

10145.رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ( أیضا ) مسند البزّار عن أبی لیلی :قُلتُ لِعَلِیٍّ وکانَ یَسمُرُ مَعَهُ إنَّ النّاسَ قَد أنکَروا مِنکَ أن تَخرُجَ فِی الحَرِّ فِی الثَّوبِ الثَّقیلِ المَحشُوِّ ، وفِی الشِّتاءِ فِی المَلاءَتَینِ الخَفیفَتَینِ ! فَقالَ عَلِیٌّ : أوَلَم تَکُن مَعَنا ؟ قُلتُ : بَلی . قالَ : فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله دَعی أبا بَکرٍ فَعَقَدَ لَهُ اللِّواءَ ، ثُمَّ بَعَثَهُ فَسارَ بِالنّاسِ فَانهَزَمَ ، حَتّی إذا بَلَغَ ورَجَعَ دَعی عُمَرَ فَعَقَدَ لَهُ لِواءً ، فَسارَ ثُمَّ رَجَعَ مُنهَزِما بِالنّاسِ ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : «لَاُعطِیَنَّ الرّایَهَ رَجُلاً یُحِبُّ اللّهَ ورَسولَهُ ویُحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ ، یَفتَحُ اللّهُ لَهُ ، لَیسَ بِفَرّارٍ» ، فَأَرسَلَ إلَیَّ فَدَعانی ، فَأَتَیتُهُ وأنَا أرمَدُ لا اُبصِرُ شَیئا ، فَتَفَلَ فی عَینی وقالَ : «اللّهُمَّ اکفِهِ ألَمَ الحَرِّ وَالبَردِ» ، فَما آذانی حَرٌّ ولا بَردٌ بَعدُ . (1)10146.الإمامُ علیٌّ علیه السلام ( أیضا ) الغارات عن أبی إسحاق السبیعی :کُنتُ عَلی عُنُقِ أبی یَومَ الجُمُعَهِ وأمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام یَخطُبُ وهُوَ یَتَرَوَّحُ بِکُمِّهِ ، فَقُلتُ : یا أبَه ، أمیرُ المُؤمِنینَ یَجِدُ الحَرَّ ؟ فَقالَ لی : لا یَجِدُ حَرّا ولا بَردا ، ولکِنَّهُ غَسَلَ قَمیصَهُ وهُوَ رَطبٌ ولا لَهُ غَیرُهُ فَهُوَ یَتَرَوَّحُ بِهِ . (2) .

1- .مسند البزّار : ج 2 ص 136 ح 496 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 638 ح 1084 ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 54 ح 13 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 497 ح 17 ، دلائل النبوّه للبیهقی : ج4 ص213 ، تاریخ دمشق : ج42 ص107 ح 8465 ؛ المناقب للکوفی : ج 2 ص 88 ح 575 کلّها نحوه .
2- .الغارات : ج 1 ص 98 .

ص: 449

10147.عنه علیه السلام ( أیضا ) مسند البزّار به نقل از ابو لیلی که شبانه روز با علی علیه السلام بود : به علی علیه السلام گفتم : مردم نمی پسندند که تو در گرما با لباس سنگین و کلفت بیرون می آیی و در زمستان با دو تکه پارچه!

علی علیه السلام فرمود : «مگر با ما نبوده ای ؟» .

گفتم : چرا .

فرمود : «پیامبر خدا ، ابو بکر را فرا خواند و برایش پرچم [فرماندهی] بست و سپس او را روانه کرد . او مردم را حرکت داد و شکست خورد و عقب نشست .

پیامبر صلی الله علیه و آله پس از وی ، عمر را فرا خواند و پرچم برایش بست و او نیز حرکت کرد و شکست خورد و بازگشت . پس پیامبر خدا فرمود : پرچم را به مردی می سپارم که خدا و پیامبرش را دوست دارد و خدا و پیامبرش نیز او را دوست دارند . خدا پیروزش می کند و گریزنده نیست .

پس به سوی من فرستاد و مرا فرا خواند . به نزد او رفتم ، در حالی که چشم درد داشتم و جایی را نمی دیدم . پس ، آب دهان خود را بر چشمم نهاد و گفت : خدایا! او را از گرما و سرما حفظ کن . از آن پس ، گرما و سرما مرا آزار نداد» .10148.عنه علیه السلام ( أیضا لَمّا عادَهُ عبدُ اللّه ِ بنُ جعفرٍ صَباحا ) الغارات به نقل از ابو اسحاق سبیعی : من روز جمعه ای بر دوش پدرم بودم و امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام خطبه می خواند و در همان حال آستینش را تکان می داد . من گفتم : ای پدر ! امیر مؤمنان احساس گرما می کند؟

پدرم گفت : [نه ،] او احساس گرما و سرما نمی کند ؛ امّا پیراهنش را شسته و هنوز نَم دارد و چون پیراهن دیگری ندارد ، آن را تکان می دهد [ تا خشک شود] . .


ص: 450

13 / 9اللّهُمَّ اشفِهِ10146.امام علی علیه السلام ( نیز ) الإمام علیّ علیه السلام :مَرِضتُ ، فَأَتی عَلَیَّ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وأنَا أقولُ : اللّهُمَّ إن کانَ أجَلی قَد حَضَرَ فَأَرِحنی ، وإن کانَ مُتَأَخِّرا فَارفَعنی ، وإن کانَ البَلاء فَصَبِّرنی . فَقالَ : ما قُلتَ ؟ فَأَعَدتُ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : اللّهُمَّ اشفِهِ اللّهُمَّ عافِهِ . ثُمَّ قالَ : قُم . فَقُمتُ ، فَما عادَ لی ذلِکَ الوَجَعُ بَعدَهُ . (1)10147.امام علی علیه السلام ( نیز ) عنه علیه السلام :اِشتَکَیتُ ، فَأَتانِی النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وأنَا أقولُ : اللّهُمَّ إن کانَ أجَلی قَد حَضَرَ فَأَرِحنی ، وإن کانَ مُتَأَخِّرا فَاشفِنی أو عافِنی ، وإن کانَ بَلاءً فَصَبِّرنی . فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : کَیفَ قُلتَ ؟ فَأَعَدتُ عَلَیهِ ، فَمَسَحَ بِیَدِهِ ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ اشفِهِ أو عافِهِ . فَمَا اشتَکَیتُ وَجَعی ذاکَ بَعدُ . (2)10148.امام علی علیه السلام ( نیز در پاسخ به عبد اللّه بن جعفر که صبحگاهی به ) سنن الترمذی عن شعبه عن عمرو بن مرّه عن عبد اللّه بن سلمه عن الإمام علیّ علیه السلام قال :کُنتُ شاکِیا ، فَمَرَّ بی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وأنَا أقولُ : اللّهُمَّ إن کانَ أجَلی قَد حَضَرَ فَأَرِحنی ، وإن کانَ مُتَأَخِّرا فَارفَعنی ، وإن کانَ بَلاءً فَصَبِّرنی . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : کَیفَ قُلتَ ؟ قالَ : فَأَعادَ عَلَیهِ ما قالَ . قالَ : فَضَرَبَهُ بِرِجلِهِ ، فَقالَ : اللّهُمَّ عافِهِ أوِ اشفِهِ شُعبَهُ الشّاکُ فَمَا اشتَکَیتُ وَجَعی بَعدُ . (3) .

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 2 ص 677 ح 4239 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 182 ح 637 کلاهما عن عبد اللّه بن سلمه .
2- .مسند ابن حنبل : ج 1 ص 271 ح 1057 ، المناقب لابن المغازلی : ص 123 ح 161 کلاهما عن عبد اللّه بن سلمه .
3- .سنن الترمذی : ج 5 ص 560 ح 3564 ، مسند ابن حنبل : ج 1 ص 228 ح 841 و ص 182 ح 637 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 697 ح 1192 ، صحیح ابن حبّان : ج 15 ص 388 ح 6940 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 312 ح 8861 ؛ الخرائج والجرائح : ج 1 ص 49 ح 68 نحوه .

ص: 451



13 / 9 خدایا ! او را شفا بده

13 / 9خدایا ! او را شفا بده10151.فاطمهُ الزَّهراءُ علیها السلام ( فی جواب کیف أصبحتِ؟ ) امام علی علیه السلام :بیمار شدم و پیامبر صلی الله علیه و آله به نزد من آمد ، در حالی که می گفتم : خدایا! اگر مرگم در رسیده ، راحتم کن ، و اگر نرسیده ، مرا از جا بلند کن و اگر [ این بیماری ، ]بلا و امتحان است ، شکیبایی ام ده .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چه گفتی؟» .

من [دعای خود را] تکرار کردم .

پیامبر خدا فرمود : «خدایا! او را شفا بده . او را عافیت بخش !» .

سپس فرمود : «برخیز !» .

برخاستم و آن بیماری دیگر به سراغم نیامد .10152.الإمامُ الحسنُ علیه السلام ( أیضا ) امام علی علیه السلام :بیمار شدم و پیامبر صلی الله علیه و آله به نزد من آمد ، در حالی که می گفتم : خدایا ! اگر اجلم سر رسیده ، راحتم کن ، و اگر هنوز مانده ، مرا شفا بده یا عافیت بخش و اگر بلاست ، شکیبایی ام ده .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چه گفتی ؟» .

برایش تکرار کردم .

او با دستش [ بر جای درد ]کشید و فرمود : «خدایا ! او را شفا بده یا عافیتش بخش !» .

من از آن پس ، دیگر به آن درد ، مبتلا نشدم .10150.الأمالی للطوسی ( به نقل از جابر بن عبد اللّه انصاری ) سنن الترمذی به نقل از شُعبه از عمرو بن مُرّه ، از عبد اللّه بن سلمه ، از امام علی علیه السلام :بیمار بودم . پیامبر خدا بر من گذشت ، در حالی که می گفتم : خدایا! اگر اجلم سر رسیده ، راحتم کن ، و اگر هنوز نرسیده ، مرا از جا بلند کن ، و اگر بلاست ، شکیبایی ام ده .

پیامبر خدا فرمود : «چه گفتی؟» .

من گفته ام را تکرار کردم .

پیامبر صلی الله علیه و آله پایش را به من زد و فرمود : «خدایا! او را عافیت (یا شفا (1) ) ده» .

من دیگر به آن بیماری مبتلا نشدم .

.

1- .تردید بین «عافیت» و «شفا» ، از شعبه (راوی سوم) است .

ص: 452

10151.فاطمه زهرا علیها السلام ( در جواب : چگونه صبح کردی؟ ) الإمام علیّ علیه السلام :أخَذَتنِی الحُمّی لَیلَهً ، فَأَسهَرَتنی ، فَسَهرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِسَهَری ، فَباتَ لَیلَتَهُ بَینی وبَینَ مُصَلّاهُ ؛ یُصَلّی ما قُدِّرَ لَهُ ، ثُمَّ یَأتینی یَسأَلُنی ویَنظُرُ إلَیَّ ، فَلَم یَزَل ذلِکَ دَأبُهُ حَتّی أصبَحَ .

فَلَمّا صَلّی بِأَصحابِهِ الغَداهَ قالَ : اللّهُمَّ اشفِ عَلِیّا وعافِهِ ؛ فَإِنَّهُ أسهَرَنِی اللَّیلَهَ مِمّا بِهِ . (1)10152.امام حسن علیه السلام ( نیز ) اُسد الغابه عن أبی رافع فی هِجرَهِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله : أمَرَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلِیّا أن یَلحَقَهُ بِالمَدینَهِ ، فَخَرَجَ عَلِیٌّ فی طَلَبِهِ بَعدَما أخرَجَ إلَیهِ أهلَهُ ، یَمشِی اللَّیلَ ویَکمُنُ (2) النَّهارَ ، حَتّی قَدِمَ المَدینَهَ . فَلَمّا بَلَغَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قُدومُهُ قالَ : اُدعوا لی عَلِیّا . قیلَ : یا رَسولَ اللّهِ ، لا یَقدِرُ أن یَمشِیَ . فَأَتاهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ، فَلَمّا رَآهُ اعتَنَقَهُ وبَکی ؛ رَحمَهً لِما بِقَدَمَیهِ مِنَ الوَرَمِ ، وکانَتا تَقطُرانِ دَما ، فَتَفَلَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فی یَدَیهِ ، ومَسَحَ بِهِما رِجلَیهِ ، ودَعا لَهُ بِالعافِیَهِ ، فَلَم یَشتَکِهِما حَتَّی استُشهِدَ رضی الله عنه . (3)13 / 10رَبِّ لا تَذَرنی فَردا !10155.عنه علیه السلام ( أیضا ) رسول اللّه صلی الله علیه و آله یَومَ الأَحزابِ : اللّهُمَّ إنَّکَ أخَذتَ مِنّی عُبَیدَهَ بنَ الحارِثِ یَومَ بَدرٍ ، وحَمزَهَ بنَ عَبدِ المُطَّلِبِ یَومَ اُحُدٍ ، وهذا أخی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ ؛ «رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیْرُ الْوَ رِثِینَ» ! (4) .

1- .الاحتجاج : ج 1 ص 369 ح 65 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 814 ح 36 عن المقداد نحوه ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 220 من دون إسنادٍ إلی المعصوم ، بحار الأنوار : ج 38 ص 314 ح 18 .
2- .کَمَنَ: تَوارَی واسْتَخْفَی (مجمع البحرین: ج 3 ص 1596 «کمن») .
3- .اُسد الغابه : ج 4 ص 92 الرقم 3789 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 68 ح 8416 ؛ إعلام الوری : ج 1 ص 375 نحوه .
4- .کنز الفوائد : ج 1 ص 297 عن خالد بن یزید عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 329 ح 13 عن علیّ بن داوود عن رجل من ولد ربیعه بن عبد مناف ؛ المناقب للخوارزمی : ص 144 ح 166 عن حسین بن موسی عن أبیه عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلامعنه صلی الله علیه و آله نحوه ، کنز العمّال : ج 10 ص 456 ح 30105 وج 11 ص 623 ح 33034 کلاهما نقلاً عن الدیلمی عن الإمام علیّ علیه السلام وفیها «الحارث» بدل «الحرث» وراجع السیره الحلبیّه : ج 2 ص 319 .

ص: 453



13 / 10 پروردگارا ! مرا تنها مگذار

10156.الإمامُ الباقرُ علیه السلام ( أیضا ) امام علی علیه السلام :شبی تب کردم و تا صبح نخوابیدم . پیامبر خدا نیز به خاطر بیدار ماندن من ، بیدار مانْد و آن شب را در میان من و مصلّایش گذراند . مقداری نماز می خوانْد و سپس نزد من می آمد و از احوالم جویا می شد و مرا می نگریست و کارش این بود تا صبح شد . پس چون نماز صبح را با اصحابش خواند ، فرمود : «خدایا! علی را شفا ده و عافیت بخش که او امشب مرا به خاطر بیماری اش بیدار نگهم داشت» .10153.امام حسین علیه السلام ( نیز ) اُسد الغابه به نقل از ابو رافع ، درباره هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله : پیامبر صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمان داد که خود را در مدینه به او برساند . علی علیه السلام پس از آن که خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله را حرکت داد، به دنبال ایشان، روان شد. شب ها راه می رفت و روزها پنهان می شد تا به مدینه رسید .

چون خبر ورودش به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید ، فرمود : «علی را برایم فرا بخوانید» .

گفته شد : ای پیامبر خدا ! نمی تواند راه برود .

پیامبر صلی الله علیه و آله نزد او آمد و چون وی را دید ، دست در گردنش انداخت و بر پاهای وَرَم کرده و خون چکان او گریست . سپس آب دهانش را در دستان خود ریخت و با آن بر دو پای علی علیه السلام کشید و برایش عافیت خواست . پس از آن علی رضی الله عنه تا هنگام شهادت به دردِ پا مبتلا نشد .13 / 10پروردگارا ! مرا تنها مگذار10156.امام باقر علیه السلام ( نیز ) پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در جنگ احزاب : «خدایا! در جنگ بدر ، عبیده بن حارث را از من گرفتی و در جنگ احد ، حمزه بن عبد المطّلب را و [ امروز ] ، این ، برادر من علی بن ابی طالب است . «پروردگارا ! مرا تنها مگذار و تو بهترین بازمانده ای» (1) » .

.

1- .اشاره است به آیه 89 از سوره انبیا .

ص: 454

10157.رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله ( فی التَّوراه ) شرح نهج البلاغه : لَمّا بارَزَ عَلِیٌّ عَمرا إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ما زالَ رافِعا یَدَیهِ ، مُقمِحا (1) رَأسَهُ نَحوَ السَّماءِ ، داعِیا رَبَّهُ قائِلاً : اللّهُمَّ إنَّکَ أخَذتَ مِنّی عُبَیدَهَ یَومَ بَدرٍ ، وحَمزَهَ یَومَ اُحُدٍ ، فَاحفَظ عَلَیَّ الیَومَ عَلِیّا ؛ «رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیْرُ الْوَ رِثِینَ» (2) ! (3)10158.عنه صلی الله علیه و آله :مروج الذهب :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بَعدَ أن قُتِلَ جَعفَرُ بنُ أبی طالِبٍ الطَّیّارُ بِمُؤتَهَ (4) مِن أرضِ الشّامِ لا یَبعَثُ بِعَلِیٍّ فی وَجهٍ مِنَ الوُجوهِ إلّا یَقولُ : «رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَ أَنتَ خَیْرُ الْوَ رِثِینَ» ! (5)13 / 11اللّهُمَّ بِحَقِّ عَلِیٍّ اغفِر لِعَلِیٍّ !10161.عنه صلی الله علیه و آله :الإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : لَأَقولَنَّ ما لَم أقُلهُ لِأَحَدٍ قَبلَ هذَا الیَومِ : سَأَلتُهُ [النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ]مَرَّهً أن یَدعُوَ لی بِالمَغفِرَهِ ، فَقالَ : أفعَلُ . ثُمَّ قامَ فَصَلّی ، فَلَمّا رَفَعَ یَدَهُ لِلدُّعاءِ استَمَعتُ عَلَیهِ ، فَإِذا هُوَ قائِلٌ : اللّهُمَّ بِحَقِّ عَلِیٍّ عِندَکَ اغفِر لِعَلِیٍّ ! فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، ما هذا ؟ فَقالَ : أواحِدٌ أکرَمُ مِنکَ عَلَیهِ فَأَستَشفِعَ بِهِ إلَیهِ ! (6) .

1- .الإقْماح : رَفْعُ الرأس وغَضُّ البَصَر (النهایه : ج 4 ص 106 «قمح») .
2- .الأنبیاء : 89 .
3- .شرح نهج البلاغه : ج 19 ص 61 ؛ بحار الأنوار : ج 39 ص 3 .
4- .مُؤْتَه : قریه من أرض البَلْقاء بطَرَف الشام الذی یَخرُج منه أهلُه إلی الحجاز ، وهی قریبه من الکَرَک (المصباح المنیر : ص 584 «مؤته») .
5- .مروج الذهب : ج 2 ص 434 .
6- .شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 316 ح 625 .

ص: 455



13 / 11 خدایا ! به حقّ علی ، علی را بیامرز

10162.الإمامُ علیٌّ علیه السلام :شرح نهج البلاغه :چون علی علیه السلام با عمرو [بن عبد ود] به مبارزه پرداخت ، پیامبر خدا ، پیوسته دستانش بالا بود و با چشمانی فرو هشته ، سر به آسمان داشت و پروردگارش را می خواند و چنین گفت : «خدایا! در جنگ بدر ، عبیده را از من گرفتی و در جنگ احد ، حمزه را . پس امروز ، علی را برایم حفظ فرما . «پروردگارا ! مرا تنها مگذار ، هر چند که تو بهترین بازمانده ای» » .10157.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ( در تورات آمده است ) مروج الذهب:پیامبر خدا ، پس از آن که جعفر بن ابی طالب طیّار در مؤته (1) شام شهید شد ، علی علیه السلام را هیچ کجا نمی فرستاد ، مگر آن که می گفت : «پروردگار من ! مرا تنها مگذار و تو بهترین بازمانده ای» .13 / 11خدایا ! به حقّ علی ، علی را بیامرز10160.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : چیزی را می گویم که پیش از امروز به کسی نگفته ام . یک بار از پیامبر صلی الله علیه و آله خواستم که برای من آمرزش بخواهد . فرمود : «[دعا] می کنم» .

پس برخاست و نماز گزارد و چون دستانش را به دعا بلند کرد ، گوش فرا دادم ، شنیدم که می گوید : «خدایا ، به حقّ علی نزد تو ، علی را بیامرز!» .

گفتم : ای پیامبر خدا ! این چه [دعایی] است؟

فرمود : «آیا نزد خدا کسی گرامی تر از تو هست که با او به خدا شفاعت جویم؟!» .

.

1- .مؤته ، آبادی ای از سرزمین بلقا ، میان حجاز و شام و در نزدیکی کَرَک است (المصباح المنیر : ذیل «مؤته») .

ص: 456

13 / 12جَوامِعُ أدعِیَهِ النَّبِیِّ10163.عنه علیه السلام :الإمام علیّ علیه السلام :مَرِضتُ مَرَّهً مَرَضا فَعادَنی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَدَخَلَ عَلَیَّ وأنَا مُضطَجِعٌ ، فَأَتی إلی جَنبی ، ثُمَّ سَجّانی بِثَوبِهِ ، فَلَمّا رَآنی قَد ضَعُفتُ قامَ إلَی المَسجِدِ یُصَلّی ، فَلَمّا قَضی صَلاتَهُ جاءَ فَرَفَعَ الثَّوبَ عَنّی ، ثُمَّ قالَ : «قُم یا عَلِیُّ فَقَد بَرَأتَ» ، فَقُمتُ ، فَکَأَنّی مَا اشتَکَیتُ قَبلَ ذلِکَ ، فَقالَ ما سَأَلتُ رَبّی شَیئا إلّا أعطانی ، وما سَأَلتُ شَیئا لی إلّا سَأَلتُ لَکَ مِثلَهُ . (1)10164.الإمامُ الصّادقُ علیه السلام ( فی التَّوراهِ ) عنه علیه السلام :وَجَعتُ وَجَعا ، فَأَتَیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله ، فَأَقامَنی فی مَکانِهِ وقامَ یُصَلّی ، وألقی عَلَیَّ طَرَفَ ثَوبِهِ ، ثُمَّ قالَ : قَد بَرَأتَ یَابنَ أبی طالِبٍ ، لا بَأسَ عَلَیکَ ؛ ما سَأَلتُ اللّهَ شَیئا إلّا سَأَلتُ لَکَ مِثلَهُ ، ولا سَأَلتُ اللّهَ شَیئا إلّا أعطانیهِ ، غَیرَ أنَّهُ قیلَ لی : إنّهُ لا نَبِیَّ بَعدَکَ . (2)10165.عنه علیه السلام :عنه علیه السلام :دَخَلتُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فِی المَسجِدِ وهُوَ فی مُصَلّیً لَهُ فی بَعضِ حُجَرِهِ ، فَقالَ : یا عَلِیُّ ، بِتُّ لَیلَتی هذِهِ حَیثُ تَری اُصَلّی وأسأَلُ رَبّی تَعالی ، فَما سَأَلتُ رَبّی شَیئا إلّا سَأَلتُ لَکَ مِثلَهُ ، وما سَأَلتُ مِن شَیءٍ إلّا أعطانی ، إلّا أنَّهُ قیلَ لی : لا نَبِیَّ بَعدی . (3) .

1- .تاریخ دمشق: ج 42 ص 311 ح 8859، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 262 ح 146، المناقب للخوارزمی: ص143 ح164 ، فرائد السمطین : ج1 ص220 ح171 کلّها عن سلیمان بن عبد اللّه بن الحارث.
2- .المعجم الأوسط : ج 8 ص 47 ح 7917 ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 263 ح 147 نحوه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 310 ح 8858 ، المناقب لابن المغازلی : ص 135 ح 178 نحوه وکلّها عن عبد اللّه بن الحارث ، فرائد السمطین : ج 1 ص 221 ح 172 عن عبد اللّه بن الحرث ، کنز العمّال : ج 13 ص 170 ح 36513 .
3- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 311 ح 8860 عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق علیه السلام وراجع أنساب الأشراف : ج 2 ص 357 .

ص: 457



13 / 12 دعاهای جامع پیامبر برای امام

13 / 12دعاهای جامع پیامبر برای امام10163.امام علی علیه السلام :امام علی علیه السلام :یک بار بیمار شدم . پس پیامبر خدا از من عیادت کرد و در حالی که بر پهلو خوابیده بودم ، به نزد من آمد و کنارم نشست و مرا با لباسش پوشانید و چون ضعفم را دید ، برخاست و به مسجد رفت و نماز گزارد و چون نمازش پایان یافت ، آمد و لباسش را از روی من برداشت و فرمود: «ای علی! برخیز که بهبود یافته ای» .

من برخاستم ، گویی که پیش از این ، هیچ دردی نداشته ام ؛ و پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «از پروردگارم چیزی نخواستم ، جز آن که به من داد و هیچ چیز برای خود نخواستم ، مگر آن که مانندش را برای تو خواستم» .10164.امام صادق علیه السلام ( در تورات آمده است ) امام علی علیه السلام :به دردی دچار شدم . نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمدم . او مرا در جای خود نشاند و به نماز ایستاد و گوشه لباسش را رویم انداخت و سپس فرمود : «ای پسر ابو طالب ! بهبود یافته ای و هیچ ناراحتی ای نداری . چیزی از خدا نخواستم ، مگر آن که مانند آن را برای تو خواستم ، و چیزی از خدا نخواستم ، مگر آن که به من عطا کرد ، جز آن که به من گفته شد : « پس از تو هیچ پیامبری نیست » .10165.امام صادق علیه السلام :امام علی علیه السلام :در مسجد به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفتم و او در مصلّای خود در یکی از اتاق هایش بود . به من فرمود : «ای علی ! امشب را در همین جا که می بینی به صبح آوردم . نماز می خواندم و از خدایم درخواست می کردم . چیزی از او نخواستم ، جز آن که مانندش را برای تو خواستم و چیزی از خدا نخواستم ، مگر آن که به من عطا کرد ، جز آن که به من گفته شد : هیچ پیامبری پس از من نیست» .

.


ص: 458

10166.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ( به ابو ذر ) تاریخ دمشق عن عبداللّه بن الحارث:قُلتُ لِعَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ رضی الله عنه : أخبِرنی بِأَفضَلِ مَنزِلَتِکَ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، قالَ : نَعَم ؛ بَینا أنَا نائِمٌ عِندَهُ وهُوَ یُصَلّی ، فَلَمّا فَرَغَ مِن صَلاتِهِ قالَ : یا عَلِیُّ ، ما سَأَلتُ مِنَ اللّهِ عزَّ وجَلَّ مِنَ الخَیرِ شَیئا إلّا سَأَلتُ لَکَ مِثلَهُ ، ومَا استَعَذتُ اللّهَ مِنَ الشَّرِّ إلَا استَعَذتُ لَکَ مِثلَهُ . (1)10167.امام علی علیه السلام ( در وصف پرهیزگاران ) کتاب سلیم بن قیس عن المقداد :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله [لِعَلِیٍّ علیه السلام ] : أبشِر یا أخی ! قالَ ذلِکَ وأصحابُهُ حَولَهُ یَسمَعونَ فَقال عَلِیٌّ علیه السلام : بَشَّرَکَ اللّهُ بِخَیرٍ یا رَسولَ اللّهِ ، وجَعَلَنی فِداکَ ! قالَ : إنّی لَم أسأَلِ اللّهَ شَیئا إلّا أعطانیهِ ، ولَم أسأَل لِنَفسی شَیئا إلّا سَأَلتُ لَکَ مِثلَهُ ؛ إنّی دَعَوتُ اللّهِ أن یُؤاخِیَ بَینی وبَینَکَ فَفَعَلَ ، وسَأَلتُهُ أن یَجعَلَکَ وَلِیَّ کُلِّ مُؤمِنٍ بَعدی فَفَعَلَ ، وسَأَلتُهُ إذا ألبَسَنی ثَوبَ النُّبُوَّهِ وَالرِّسالَهِ أن یُلبِسَکَ ثَوبَ الوَّصِیَّهِ وَالشَّجاعَهِ فَفَعَلَ ، وسَأَلتُهُ أن یَجعَلَکَ وَصِیّی ووارِثی وخازِنَ عِلمی فَفَعَلَ . (2)10168.عنه علیه السلام ( أیضا ) الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَمّا نَزَلَ قُدَیدَ (3) قالَلِعَلِیٍّ علیه السلام : یا عَلِیُّ ، إنّی سَأَلتُ رَبّی أن یُوالِیَ بَینی وبَینَکَ فَفَعَلَ ، وسَأَلتُ رَبّی أن یُؤاخِیَ بَینی وبَینَکَ فَفَعَلَ ، وسَأَلتُ رَبّی أن یَجعَلَکَ وَصِیّی فَفَعَلَ .

فَقالَ رَجُلانِ مِن قُرَیشٍ : وَاللّهِ لَصاعٌ مِن تَمرٍ فی شَنٍّ (4) بالٍ أحَبُّ إلَینا مِمّا سَأَلَ مُحَمَّدٌ رَبَّهُ ! فَهَلّا سَأَلَ رَبَّهُ مَلَکا یَعضُدُهُ عَلی عَدُوِّهِ ، أو کَنزا یَستَغنی بِهِ عَن فاقَتِهِ ! وَاللّهِ ما دَعاهُ إلی حَقٍّ ولا باطِلٍ إلّا أجابَهُ إلَیهِ .

فَأَنزَلَ اللّهُ سُبحانَهُ وتَعالی : «فَلَعَلَّکَ تَارِکٌ بَعْضَ مَا یُوحَی إِلَیْکَ وَ ضَآئِقٌ بِهِ صَدْرُکَ» (5) . (6) .

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 309 ح 8857 ، ذخائر العقبی : ص 115 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 218 ح 169 .
2- .کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 814 ح 36 .
3- .قُدَیْد : اسم موضع قرب مکّه (معجم البلدان : ج 4 ص 313) .
4- .الشَّنّ : الخَلَق من کلّ آنیه صُنعت من جلد (لسان العرب : ج 13 ص 241 «شنن») .
5- .هود : 12 .
6- .الکافی : ج 8 ص 378 ح 572 عن عمّار بن سوید ، الأمالی للمفید : ص 279 ح 5 عن عمر بن یزید ، الأمالی للطوسی : ص 107 ح 164 ، بشاره المصطفی : ص 237 کلاهما عن عمّار بن یزید وکلّها نحوه ، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 141 ح 11 عن عمّار بن سوید وفیه «غدیر» بدل «قدید» .

ص: 459

10169.عنه علیه السلام :تاریخ دمشق به نقل از عبد اللّه بن حارث : به علی بن ابی طالب علیه السلام گفتم : مرا از بالاترین منزلتت نزد پیامبر خدا آگاه کن .

گفت : باشد . روزی خوابیده بودم و پیامبر صلی الله علیه و آله نماز می خواند . چون از نمازش فارغ شد ، گفت : «ای علی ! هیچ خیری از خدای عز و جل نخواستم ، مگر آن که مانندش را برای تو خواستم ، و از هیچ شرّی به خدا پناه نبردم ، جز آن که برای تو نیز از آن پناه خواستم» .10170.عنه علیه السلام :کتاب سلیم بن قیس به نقل از مقداد : پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود : «مژده ات باد ای برادر من!» . کلام پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی بود که اصحاب پیرامون پیامبر صلی الله علیه و آله ، آن را می شنیدند .

علی علیه السلام گفت : خدایت بشارت خیر دهد ، و مرا فدای تو کند ای پیامبر خدا!

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چیزی از خدا نخواستم ، مگر آن که عطایم کرد ، و چیزی برای خود نخواستم ، جز آن که مانندش را برای تو خواستم . من از خدا خواستم که بین من و تو برادری قرار دهد ، و قرار داد . از او خواستم که تو را پس از من ولیّ هر مؤمنی کند ، و چنین کرد . از او خواستم چون به من لباس نبوّت و رسالت پوشانده ، به تو لباس وصایت و شجاعت بپوشاند ، که پوشانْد . از او خواستم که تو را وصیّ و وارث و خزانه دار علم من قرار دهد ، که قرار داد» .10171.الإمامُ علیٌّ علیه السلام ( مِن دعاءٍ کانَ یَدعُو بهِ کثیرا ) امام صادق علیه السلام :پیامبر خدا ، چون در قُدَیْد (1) توقّف کرد ، به علی علیه السلام فرمود : «ای علی ! من از پروردگارم خواستم که میان من و تو پیوند ولایت ایجاد کند ، که چنین کرد . از پروردگارم خواستم که میان من و تو برادری قرار دهد ، که قرار داد . از پروردگارم خواستم که تو را وصیّ من قرار دهد ، که قرار داد» .

دو مرد قریشی گفتند : به خدا سوگند ، نزد ما یک من خرما در مشکی کهنه ، محبوب تر از چیزی است که محمّد از پروردگارش خواست! چرا از پروردگارش فرشته ای نخواست تا او را بر دشمنش یاری دهد یا گنجی که از فقرش رهایی دهد ؟ به خدا سوگند ، او از خدا هیچ حق و باطلی نخواسته ، مگر آن که اجابتش کرده است .

پس خداوندِ منزّهِ والا نازل کرد : «نکند برخی از آنچه را به تو وحی می شود ، واگذاری و بدان دل تنگ داری» . .

1- .قُدَیْد ، نام مکانی در نزدیکی مکّه است (معجم البلدان : ج 4 ص313).در تفسیر العیاشی به جای «قدید»،«غدیر» آمده است.

ص: 460

10168.امام علی علیه السلام ( نیز در توصیف پرهیزگاران ) تاریخ دمشق عن ابن عبّاس :أخبَرَتنی أسماءُ بِنتُ عُمَیسٍ أنَّها رَمَقَت رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَلَم یَزَل یَدعو لَهُما خاصَّهً یَعنی عَلِیّا وفاطِمَهَ لا یُشرِکُهُما بِدُعائِهِ أحَدا . (1)راجع : ج 8 ص 224 (سألت ربّی فیک خمس خصال) .

.

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 312 ، المعجم الکبیر : ج 22 ص 412 ح 1022 و ج 24 ص 135 ح 362 ، حلیه الأولیاء : ج 2 ص 75 ح 158 ، المناقب للخوارزمی : ص 340 ح 359 .

ص: 461

10170.امام علی علیه السلام :تاریخ دمشق به نقل از ابن عبّاس : اسماء بنت عمیس به من خبر داد که مدّت زیادی به پیامبر صلی الله علیه و آله چشم دوخته و دیده که او پیوسته و تنها برای علی و فاطمه علیهما السلام دعا می کند و کس دیگری را در دعایش شریک آن دو نمی کند .ر . ک : ج 8 ص 225 (از پروردگارم پنج ویژگی برای تو درخواست کردم).

.


ص: 462

الفصل الرابع عشر : عروج النبیّ من صدر الوصیّکانت الأیّام الأخیره من عمر رسول اللّه صلی الله علیه و آله أیّاما عجیبهً ، فقد کانت لعلیّ علیه السلام أیّاما حافلهً بالغموم ، زاخرهً بالآلام ، ملیئه بالمتاعب والمحن ، وکانت للسّاسه آنذاک أیّام عمل ، ومثابره وتخطیط للاستحواذ علی الخلافه وسعی لرسم السیاسه القادمه ، وتفکیر بالغد وبما یلیه ... أمر رسول اللّه صلی الله علیه و آله بتجهیز الجیش لحرب الروم ، فتعبّأ الجیش وفیه وجوه بارزه ، وعقد صلی الله علیه و آله اللواء بنفسه ودفعه إلی اُسامه بن زید . وکان صغر سنّه قد شکّل ذریعه بأیدی الساسه للاعتراض علیه إخفاءً للبواعث الحقیقیّه التی کانت تدفعهم إلی التلکّؤ والتباطؤ فی الحرکه فی وقت کان النبیّ صلی الله علیه و آله علی فراش المرض یعانی من الحمّی . ولمّا علم بتثاقلهم قام من فراشه ، وتوجّه نحو المسجد بجسمٍ محمومٍ ورأس معصوب ، وأنبأ المسلمین بالتّبعات الذمیمه الشاذّه لفتورهم وتقاعسهم، ثمّ قال : «أنفِذوا جیش اُسامه» (1) . بَیْد أنّ ساسه الدنیا حالوا دون الإنفاذ من خلال توقّف دام أکثر من خمسه عشر یوما. (2) وکان رسول اللّه صلی الله علیه و آله یطوی اللحظات الأخیره من حیاته . ووهب الإمام علیّا علیه السلام درعه ، ولواءه ، وجعله وصیّه (3) ، ونقل إلیه علوما لاتُحصی عبر نجوی طویله (4) . وبینا کان یلفظ کلمته الأخیره : «لا ، مَعَ الرَّفیقِ الأَعلی» فاضت روحه المقدّسه الطاهره وهو فی حجر الإمام علیه السلام . وعرجت تلک الروح الزکیّه المطهّره نحو الرفیق الأعلی من صدر حبیبه ونجیّه ورفیق دربه وحامیه وحافظ سرّه والذابّ عنه بلا منازع : أمیر المؤمنین علیّ بن أبی طالب علیه السلام . (5) إنّه الإمام علیه السلام والغمّ متراکم جاثم علی صدره ، والعیون عَبری ، والقلب حزین ، ملیء غصّهً لفقد رسول اللّه صلی الله علیه و آله مَن یلی غسله والملائکه أعوانه ، والفضل بن عبّاس معه (6) ... ثمّ کفّنه ، وکشف عن وجهه ، وبینا کانت دموعه تنهمر علی خدّیه ، ناداه بصوت حزین وهو یغصّ فی عبرته ، والحزن یعصر قلبه : «بَأَبی أنتَ واُمّی ، طِبتَ حَیّا ومَیِّتا ...» . وصلّی علی جثمانه الطاهر ، ثمّ صلّی علیه الصحابه جماعهً ، جماعهً . ودفنه حیث فاضت روحه المقدّسه الشریفه (7) ، وعاونه علی الدفن جماعه منهم أوس بن خولّی ، والفضل بن عبّاس . (8)

.

1- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 189191 ، المغازی : ج 3 ص 11171120 ؛ تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 113 ، الإرشاد : ج 1 ص 180184 .
2- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 189191 ؛ تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 113 وفیه «واعتلّ أربعه عشر یوما» .
3- .الإرشاد : ج 1 ص 185 .
4- .الإرشاد : ج 1 ص 186 .
5- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 262 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 197 ؛ الطبقات الکبری : ج 2 ص 263 و ص 277 ، تاریخ الطبری : ج 3 ص 211 ، السیره النبویّه لابن هشام : ج 4 ص 312 .
7- .الإرشاد : ج 1 ص 187 .
8- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 291 و 301 ، تاریخ الطبری : ج 3 ص 213 ، السیره النبویّه لابن هشام : ج 4 ص 314 و 315 ؛ الإرشاد : ج 1 ص 188 .

ص: 463