گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و هفتم
سوره نَجْم




سوره نَجْم
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 وَ النَّجْمِ اِذا هَوي
سوگندبهستاره هنگامیکهافول میکند .
اقتضا میکند ، سوگند به همه ستارگان آسمان است که از نشانههاي بارز عظمت « اَلنَّجْم » ظاهر آیه آنچنان که اطلاق واژه
صفحه 23 از 77
خداوند و از اسراربزرگجهانآفرینش و ازمخلوقاتفوقالعاده عظیم پروردگاراست.
تکیه بر غروب آنها ، در حالیکه طلوع آنها بیشتر جلب توجه میکند ، بهخاطر آن است که غروب ستارگان دلیل بر
حدوث آنها میباشد و نیز دلیلی است بر نفی عقیده ستارهپرستان ، همانگونه که در داستان ابراهیم آمده
است .
همان « نجم » اصل « مفردات » در « راغب » افتاده، چراکه به گفته « نجم » در ریشه لغت « طلوع » اینمعنی نیز قابلتوجهاستکه مسأله
48 ) سوره نَجم )
« آشکارشدننظریهاي درذهن » و « دندان در دهان » و « روئیدن گیاه در زمین » است و بهخاطرهمیناستکهاز « کوکبطالع »
میشود. « نجم » تعبیربه
2 ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ وَ ما غَوي
که هرگز دوست شما ( محمد صلیاللهعلیهوآله ) منحرف نشده و مقصد را گم نکرده است .
که به معنی دوست و همنشین است ، ممکن است اشاره به این باشد که آنچه او میگوید از روي محبت و « صاحِب » تعبیر به
جهلی است که با عقیده باطلی « غوایت » به معنی مطلق جهل و نادانی و بیخبرياست، ولی « ضلالت » . دلسوزي براي شما است
توأم باشد و به هر حال خداوند میخواهد در این عبارت ، هر گونه انحراف و جهل و گمراهی و اشتباه را از پیامبرش نفی کند و
تهمتهاییراکه در این زمینه از سوي دشمنان به او زده میشد، خنثی کند .
3 وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوي
و هرگزاز روي هواي نفس سخن نمیگوید .
( جزء بیست و هفتم ( 49
اینتعبیرشبیهاستدلالیاستبرايآنچهدرآیهقبلدرزمینهنفیضلالت و غوایتآمده، چراکهسرچشمهگمراهیهاغالباپیرويازهواينفس
است.
ناظر « وَ ما غَوي » ناظر به نفی جنون از پیامبر صلیاللهعلیهوآله است و جمله « ما ضَلَّ صاحِبُکُمْ » بعضیاز مفسران معتقدند که جمله
وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ : شعرا » : به نفی شاعر بودن و یا هر گونه ارتباط به شعر است ، چراکه در آیه 224 سوره شعرا میخوانیم
« وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوي » شعراي خیالپرداز و بیهدف ) و جمله ) « کسانی هستند که گمراهانازآنها پیروي میکنند
نفینسبت کهانت است، زیراکاهنان افرادي هواپرست و هوسبازند .
4 اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُو حی
آنچهآوردهچیزي جز وحی نیستکه به او وحی شدهاست.
او از خودش چیزي نمیگوید و قرآن ساخته و پرداخته فکر او نیست ، همه از ناحیه خدا است و دلیل این ادعا در خودش نهفته
است ، بررسی آیات قرآن بهخوبی گواهی میدهد که هرگز یک انسان هر قدر
50 ) سوره نَجم )
عالمومتفکرباشد،تا چهرسد بهانسان درسنخواندهايکه درمحیطی مملو از جهل و خرافات پرورش یافته ، قادر نیست سخنانی چنین
پرمحتوا بیاورد که بعد از گذشتن قرنها الهامبخش مغزهاي متفکران است و میتواند پایهاي براي ساختن اجتماع صالح ،
سالم،مؤمن و پیشرو گردد .
ضمنا باید توجه داشت این سخن تنها در مورد آیات قرآن نیست ، بلکه به قرینه آیات گذشته سنت پیامبر صلیاللهعلیهوآله را نیز
او از روي هوي سخن نمیگوید ، » : شامل میشود که آنهم برطبق وحی الهی است ، چراکه این آیه با صراحت میگوید
صفحه 24 از 77
. « هرچه میگوید ، وحی است
حدیث جالب زیر شاهد دیگري بر این مدعا است :
چنین نقل میکند : روزي رسول خدا صلیاللهعلیهوآله « درالمنثور » که از دانشمندان معروف اهل سنت است در تفسیر « سیوطی »
دستور داد تمام درهاي خانههایی را که به داخل مسجد پیامبر صلیاللهعلیهوآله گشوده میشد ( جز در خانه علی ) بسته شود ،
عموي پیغمبر صلیاللهعلیهوآله از این کار گله کرد که « حمزه » این امر بر مسلمانان گران آمد، تا آنجا که
( جزء بیست و هفتم ( 51
چگونه در خانه عمویت و ابوبکر و عمر و عباس را بستی، اما در خانه پسرعمویت را بازگذاردي؟ (و او را بر دیگران ترجیح
دادي).
هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله متوجه شد که این امر بر آنها گران آمده است ، مردم را به مسجد دعوتفرمود و خطبه
اي مردم ، من شخصا درها را نبستم و نگشودم و من شما را از » : بینظیري در تمجید و توحید خداوند ایراد کرد ، سپس افزود
مسجد بیرون نکردم و علی را ساکن ننمودم ( آنچه بود وحی الهی و فرمان خدا بود ) سپس این آیات را تلاوت کرد" : وَ
(1"). « النَّجْمِ اِذا هَوي ... اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی
اینحدیث کهبیانگرمقام والاي امیرمؤمنان علی در میان تمام امت اسلامی بعد از شخص پیامبراست، نشانمیدهد که نه تنها
گفتههاي پیامبر صلیاللهعلیهوآله بر طبق وحی است بلکه اعمال و کردار او نیز چنین است .
نخستین دیدار دوست
. جلد 6 ، صفحه 122 ، « دُرُّالْمَنثور » -1
52 ) سوره نَجم )
5 عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوي
آنکس که قدرت عظیمی دارد او را تعلیم داده .
یا مانند آن در قرآن مجید هیچگاه در مورد جبرئیلبهکارنرفته و اینتعبیردرموردخداوندنسبت بهپیامبر اسلام « عَلَّمَهُ » تعبیر به
صلیاللهعلیهوآله و پیامبران دیگر بسیار زیاد است و به عبارت دیگر جبرئیل معلم پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبود ، بلکه واسطه وحی
بود و معلمش تنها خدا است .
به معنی کسی که تمام قدرتهایش فوقالعاده است ، تنها مناسب ذات پاك پروردگار است . « شَدیدُ الْقُوي »
6 ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوي
همانکس که توانایی فوقالعاده و سلطه بر همهچیز دارد .
است و از آنجا که هر قدر طناب بهتر تابیده شود ، محکمتراست، اینکلمه در معنیقدرت و توانایی « تابیده شده » به معنی « مِرَّة »
و استحکاممادي یا معنوي بهکار میرود .
( جزء بیست و هفتم ( 53
آرزوهاي دور و دراز
24 اَمْ لِلاِْنْسانِ ما تَمَنّی
آیا آنچه انسان تمنا دارد بهآن میرسد .
صفحه 25 از 77
25 فَلِلّهِ الاْخِرَةُ وَ الاُْولی
درحالی که آخرت و دنیا از آن خدا است .
آرزو و تمنی از محدودبودن قدرت انسان و ناتوانی او سرچشمه میگیرد ، زیرا هرگاه به چیزي علاقه داشت و به آن نرسید، شکل
آرزو و تمنی بهخود میگیرد و اگر همیشه خواستن ، توانستن بود و هرچه میخواست فورا به آن دست مییافت، آرزو معنی
نداشت .
البته تمنیات انسان گاهی صادق است و از روح بلند او سرچشمه میگیرد و عاملی است براي حرکت و تلاش و جهاد و
سیر تکاملی او ، مثل اینکه انسان آرزو میکند در علم و دانش و تقوي و شخصیت و آبرو سرآمد جهانیان باشد .
ولی بسیار میشود که این آرزوها کاذب است و درست برعکس
54 ) سوره نَجم )
آرزوهايصادقمایهغفلت و بیخبري و تخدیروعقبماندگیاست، مثل
آرزويرسیدنبهعمرجاویدانوخلوددرزمینودراختیارگرفتنتمام اموال و ثروتها و حکومت بر همهانسانها و موهومات دیگري از
این قبیل .
و بههمیندلیل در روایات اسلامی تشویق شده که مردم ، به سراغ آرزوهاي خیر بروند، در حدیثی از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
مَنْ تَمَنّی شَیْئا وَ هُوَ لِلّهِ عَزَّوَجَ لَّ رِضیً لَمْ یَخْرُجْ مِنَ الدُّنْیا حَتّی یُعْطاهُ : کسی که تمنی چیزي کند که موجب » : میخوانیم
(1) . « رضاي خدا است ، از دنیا بیرون نمیرود، مگر به آن برسد
( و از بعضی روایات استفاده میشود که هر گاه در دنیا به آن نرسد ، به ثواب و پاداش آن خواهد رسید .( 2
تعریف از خود کردن
. جلد 71 ، بابُ ثَوابِ تَمَنِّیالْخَیْرات ، صفحه 261 ،« بِحارالانوار » - 1 و 2
( جزء بیست و هفتم ( 55
32 ... فَلا تُزَکُّوا اَنْفُسَکُمْ هُوَ اَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی
...خودستایی نکنید چراکهاو پرهیزکارانرا بهتر میشناسد.
سرچشمه اصلی این عمل ناپسند ، عدم شناخت خویشتن است ، چراکه اگر انسان خود را بهخوبی بشناسد ، کوچکی خود را در
برابر عظمت پروردگار و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسؤولیتهاي سنگینی که برعهده دارد و نعمتهاي عظیمی را که خدا به
او بخشیده ، بداند هرگز گام در جاده خودستایی نخواهد گذاشت .
غرور و غفلت و خود برتربینی و تفکرات جاهلی نیز انگیزههاي دیگري براي این کار زشت است .
اعتراف به » خودستاییاز آنجا که بیانگر اعتقاد انسان به کمال خویشتن است ، مایه عقبماندگی او است ، چراکه رمز تکامل
و قبول وجود نقصها و ضعفها است . « تقصیر
ناگفته نماند که گاه ضرورتهایی ایجاب میکند که انسان خود را با تمام امتیازاتی که دارد، معرفی کند، چراکه بدون
آن هدفهاي مقدسی پایمال میگردد ، میان اینگونه سخنان، با خودستایی و تزکیه نفس تفاوت بسیار است .
56 ) سوره نَجم )
نمونه این سخن خطبه امامسجاد در مسجد شام است ، در آن هنگام که میخواهد خود و خاندانش را به مردم شام معرفی کند
، تا توطئه بنیامیه در زمینه خارجی بودن شهیدان کربلا عقیم گردد و نقشههاي شیطانی آنها نقش برآب شود .
صفحه 26 از 77
گاه بهخاطر ضرورتهایی » : در روایتی از امام صادق نیز میخوانیم ، هنگامی که از مسأله ستایش خویشتن سؤال کردند ، فرمود
سپس به دو مورد از سخنان انبیا که در قرآن آمده است ، استدلال کرد : نخست یوسف که به عزیز مصر پیشنهاد کرد « لازم میشود
و دیگري در مورد پیامبر بزرگ خدا « اِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ : من نگاهبان آگاهی هستم » : ، او را خزانهدار کشور مصر کند و افزود
. « اَنَا لَکُمْ ناصِحٌ اَمینٌ : من براي شما خیر خواه ، امینی میباشم » : "هود "که قوم خود را مخاطب ساخته ، گفت
( جزء بیست و هفتم ( 57
خوشبختی یا بدبختی نوجوانان نتیجه تلاش خودشان است
39 وَ اَنْ لَیْسَ لِلاِْنْسانِ اِلاّ ما سَعی
و اینکه براي انسان بهرهاي جز سعی و کوشش او نیست .
در اصل به معنی راه رفتن سریع است که به مرحلهدویدن نرسیده ، ولی غالبا به معنی تلاش و کوشش بهکار میرود، « سَ عی »
چراکه به هنگام تلاش و کوشش در کارها انسان حرکات سریعی انجام میدهد ، خواه کار خیر باشد یا شر .
جالب اینکه نمیفرماید : بهره انسان کاري است که انجام داده ، بلکه میفرماید : تلاشی است که از او حاصل شده است ،
اشاره به اینکه ، مهم تلاش و کوشش است هرچند انسان احیانا به مقصد و مقصودش نرسد که اگر نیتش خیر باشد ، خدا پاداش
خیر به او میدهد ، چراکه او خریدار نیتها و ارادههاست ، نه فقط کارهاي انجام شده .
40 وَ اَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُري
واینکهسعیشبهزوديدیدهمیشود(و بهنتیجهاش میرسد).
58 ) سوره نَجم )
نه تنها نتیجههاي این سعی و تلاش ، چه در مسیر خیر باشد یا شر ، بلکه خود اعمال او ، در آن روز در برابرش آشکار
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْ َ ض را: روزيکه هرکس اعمال » : میشود، همانگونه که در جاي دیگر میفرماید
30 / آل عمران). ) « نیکی را که انجام داده، حاضر میبیند
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْرا یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ » : و نیز درباره مشاهده اعمال نیک و بد در قیامت در سوره زلزال آیه 7 و 8 میخوانیم
مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّا یَرَهُ : هر کس به قدر سنگینی ذرهاي کار خیر کرده باشد آنرا میبیند و هرکس به اندازه سنگینی ذرهاي کار بد
. « کرده باشد ، آنرا خواهد دید
لاوْفی 􀂒 41 ثُمَّ یُجْزیهُ الْجَزاءَ ا
سپس به او جزاي کافی داده خواهد شد .
جزایی است که درست بهاندازه عمل باشد ، البته این منافات با تفضل الهی در مورد اعمال نیک به ده برابر ، « جَزاءَ اَوْفی » منظور از
یا
( جزء بیست و هفتم ( 59
صدها و هزاران برابر ندارد. پایان سوره نَجْم
60 ) سوره قَمَر )
سوره