گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر نوجوان
جلد بیست و هفتم
سوره الرَّحْمن




سوره الرَّحْمن
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 اَلرَّحْمنُ
خداوند بخشنده .
که رمزي از رحمت واسعه « رَحْمن » از آنجا که این سوره بیانگر انواع نعمتها و مواهب بزرگ الهی است ، با نام مقدس
او نبود ، اینچنین خوان نعمت را براي دوست و دشمن « رحمانیت » او است ، آغاز میشود ، چراکه اگر صفت
نمیگسترانید .
2 عَلَّمَ الْقُرْآنَ
قرآنرا تعلیمفرمود .
بیان میکند ، چه تعبیر جالب و پُرمحتوایی ، چراکه اگر درست « تعلیم قرآن » و به این ترتیب نخستین و مهمترین نعمت را همان
بیندیشیم ، این قرآن مجید سرچشمه همه مواهب و وسیله وصول به هر
94 ) سوره الرَّحمن )
خلقت » را حتی قبل از مسأله « تعلیم قرآن » نعمت و بهرهگیري از تمام نعمتهاي معنوي و مادي است و جالب اینکه بیان نعمت
و بعد « آفرینش انسان » ذکر کرده است ، درحالیکه از نظر ترتیب طبیعی باید نخست اشاره به مسأله « تعلیم بیان » و « انسان
شود ، اما عظمت قرآن ایجاب کرده که بر خلاف این ترتیب طبیعی نخست « تعلیم قرآن » و سپس نعمت « تعلیم بیان » نعمت
از آن سخن گوید .
گستردهترین مفهوم را در میان نامهاي پروردگار دارد ، زیرا میدانیم خداوند داراي دو رحمت « اللّه » بعد از نام « رَحْمن » نام
» او است که همگان را شامل میشود و نام « رحمت عام » اشاره به « رَحْمن » نام . « رحمت خاص » و « رحمت عام » : است
او است که مخصوص اهل ایمان و طاعت است . « رحمت خاص » اشاره به « رَحیم
در اینکه خداوند قرآن را به چه کسی تعلیم کرده است ؟ مفسران تفسیرهاي گوناگونی ذکر کردهاند ؛ گاه گفتهاند : به جبرئیل و
فرشتگان ، گاهگفتهاند: بهپیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله و گاه گفتهاند: بههمهانسانها و حتیجن.
( جزء بیست و هفتم ( 95
و از آنجا که این سوره بیانگر رحمتهاي الهی به جن و انس است و لذا 31 بار بعد از ذکر بحثهایی از این نعمتها از آنها
مناسب همان تفسیر آخر است که خدا این قرآن را به ؟ « کدامیک از نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید » : سؤال میکند
وسیله پیامبر بزرگش محمد صلیاللهعلیهوآله به جن و انس تعلیم فرمود .
3 خَلَقَ الاِْنْسانَ
انسان را آفرید .
در اینجا" نوع انسان "است نه حضرت آدم ، چراکه در چند آیه بعد درباره او جداگانه سخن میگوید و « اِنْسان » مسلما منظور از
صفحه 38 از 77
نه شخص پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله ، هرچند ایشان برترین و والاترین مصداق آن است .
گستردگی نعمت بیان که بعد از آن میآید نیز شاهد دیگري بر عمومیت معنی انسان است .
قابل دقت است ، چراکه قرآن ، « قرآن » بعد از « انسان » ذکر نام
96 ) سوره الرَّحمن )
مجموعه اَسرار هستی به صورت تدوین است و انسان خلاصه این اَسرار به صورت تکوین است و هر کدام نسخهاي
است از این عالَم بزرگ و پهناور .
نعمت زبان و قدرت سخن گفتن
4 عَلَّمَهُ الْبَیانَ
و به او بیان را تعلیم کرد .
از نظر مفهوم لغت ، معنی گستردهاي دارد و به هر چیزي گفته میشود که آشکارکننده چیزي باشد ، بنابراین نه فقط نطق و « بَیان »
سخن را شامل میشود که حتی کتابت و خط و انواع استدلالات عقلی و منطقی که مُبَیِّن مسایل مختلف و پیچیده است ، همه در
جمع است ، هرچند شاخص این مجموعه همان" سخن گفتن "است . « بَیان » مفهوم
گرچه ما به خاطر عادت به سخن گفتن ، آن را مسأله سادهاي میدانیم ، ولی در واقع سخن گفتن از پیچیدهترین و ظریفترین
اعمال انسان است ، بلکه میتوان گفت : هیچ کاري به این ظرافت و پیچیدگی
( جزء بیست و هفتم ( 97
نیست ، زیرا از یکسو دستگاههاي صوتی براي ایجاد اَصوات مختلف بایکدیگر همکاري میکنند ، ریه هوا را در خود جمع
میکند و آن را تدریجا از حنجره بیرون میفرستد ، تارهاي صوتی به صدا درمیآیند و صداهاي کاملًا متفاوت که بعضی نشانه
رضا ، برخی خشم ، بعضی استمداد و برخی دیگر محبت یا عداوت است ، ایجاد میکنند ، سپس این صداها با کمک زبان
، لبها ، دندانها و فضاي دهان ، حروف الفبا را با سرعت و ظرافت خاصی به وجود میآورند و به تعبیر دیگر آن
صداي ممتد و یکنواخت که از حنجره بیرون میآید ، به اَشکال و اندازههاي مختلف بریده میشود و حروف از آن تشکیل
میگردد .
از سوي دیگر مسأله وضع لغات پیش میآید که انسان بر اثر پیشرفت فکري لغات گوناگون براي انواع نیازهاي مادي و معنویش
وضع میکند و عجیب اینکه هیچگونه محدودیتی براي انسان در وضع لغات نیست و تعداد زبانهاي موجود در دنیا به قدري زیاد
است که دقیقا نمیتوان آنها را احصا کرد و حتی با گذشت زمان لغات و زبانهاي جدیدي تدریجا تشکیل میشود .
98 ) سوره الرَّحمن )
بعضی تعداد زبانهاي موجود در دنیا را سههزار زبان میدانند و بعضی این عدد را بالاتر از این ذکر کردهاند ( 1) ، ولی به نظر
میرسد که هدف ، شمارش اصول زبانها بوده وَالاّ اگر زبانهاي محلی را در نظر بگیریم ، مطلب از این هم فراتر خواهد بود تا
آنجا که گاه دیده شده دو روستاي مجاور با دوزبان مختلف محلی صحبت میکنند.
از سوي سوم مسأله تنظیم جملهبنديها و استدلالات یا بیان احساسات از طریق عقل و فکر پیش میآید که روح بیان و نطق است
و به همین دلیل سخن گفتن مخصوص انسانها است .
درست است که بسیاري از حیوانات براي تفهیم نیازهایشان اَصوات مختلفی ایجاد میکنند ولی تعداد این اَصوات بسیار محدود و
فرید وجدي ، جلد 8 ، صفحه 364 ، ماده لغت . « دایرة المعارف » -1
صفحه 39 از 77
( جزء بیست و هفتم ( 99
گنگ و مبهم است ، درحالیکه بیان به صورت گسترده و نامحدود در اختیار انسانها قرار دارد ، چراکه خداوند قدرت فکري لازم
را براي سخن گفتن به آنها بخشیده است .
را در تکامل و پیشرفت زندگی انسانها و پیدایش و ترقی تمدنها در نظر بگیریم ، یقین « بیان » از اینها که بگذریم اگر نقش
خواهیم کرد که اگر این نعمت بزرگ نبود ، انسان هرگز نمیتوانست تجربیات و علوم خود را به سادگی از نسلی به نسل دیگر
منتقل سازد و باعث پیشرفت علم و دانش و تمدن و دین و اخلاق گردد و اگر یکروز این نعمت بزرگ از انسانها گرفتهشود ،
جامعه انسانی به سرعت راه قهقرا را پیش خواهد گرفت و هرگاه بیان را به معنی وسیع آن که شامل خط و کتابت و حتی انواع
هنرها میشود ، تفسیر کنیم ، نقش فوقالعاده مهم آن در زندگیانسانها روشنتر میگردد .
اینجا است که میفهمیم چرا بعد از نعمت خلقت انسان ، سخن از تعلیم بیان در این سوره که مجموعهاي از
مواهب پروردگار است ، به میان آمده است .
100 ) سوره الرَّحمن )
حرکت منظم و حساب شده ماه و خورشید
5 اَلشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ
خورشید و ماه برطبق حساب منظمی میگردند .
بر وزن غفران ) مصدر است و به معنی" حساب و نظم و ترتیب "میباشد و آیه محذوفی دارد و در تقدیر چنین ) « حُسْبان »
. « اَلشَّمْسُ وَالْقَمَرُ تَجْرِیانِ بِحُسْبانٍ » : است
اصل وجود خورشید از بزرگترین نعمتها براي انسان است ، چراکه بدون نور و حرارت حاصل از آن زندگی در منظومه شمسی
غیرممکن است . هر جنبش و حرکتی در کره خاکی ما صورت میگیرد ، سرچشمه اصلی آن نور و حرارت خورشید است ، نمو و
رشدگیاهان، تمام مواد غذایی، بارش بارانها، وزش بادها همه بهبرکت این موهبتالهی است .
ماه نیز به سهم خود نقش مهمی را در حیات انسان ایفاء میکند ،
( جزء بیست و هفتم ( 101
علاوه بر اینکه چراغ شبهاي تاریک است ، جاذبهاش که سرچشمه جزر و مد در اقیانوسها است ، عاملی است براي بقاء حیات
در دریاها و مشروب ساختن بسیاري از سواحل که رودخانهها در مجاورت آن به دریا میریزند .
و افزون بر همه اینها نظام ثابت حرکت این دو حرکت ( یا به تعبیر دیگر حرکت ماه به دور زمین و حرکت زمین به دور خورشید )
که سبب پیدایش منظم شب و روز ، ماه و سال و فصول مختلف است ، سبب نظم زندگی انسانها و برنامهریزي براي امور
تجاري و صنعتی و کشاورزي است که اگر این سِیر منظم نبود ، زندگی بشر هرگز نظام نمییافت .
نه تنها حرکت این کرات آسمانی نظام بسیار دقیقی دارد ، بلکه مقدار جرم و جاذبه آنها و فاصلهاي که از زمین و از یکدیگر دارند
است و به طور قطع هر کدام از این امور به هم بخورد ، اختلالات عظیمی در منظومه شمسی و « حُسْبان » ، همه روي حساب و
به دنبال آن در نظام زندگی بشر رخ میدهد .
102 ) سوره الرَّحمن )
منظومه شمسی ما از مخلوط ( ظاهرا ) درهم برهم مواد و مصالحی که با حرارت دوازده هزار درجه از خورشید جدا شده و با
سرعتی غیر قابل تصور در فضاي بیپایان پراکنده گشته ، به وجود آمده است .
صفحه 40 از 77
اما در همین آشفتگی ظاهري و انقلابجوي چناننظم و ترتیب دقیق و منظمیایجاد شده که امروزحتی دقایق و لحظات حوادث
آینده آن را میتوانیم پیشبینی کنیم و نتیجه این نظم و ترتیب، آناستکه اوضاعفلکی ما هزارمیلیون سالاست که به همین حال
باقی مانده است.
این نکته نیز قابل توجه است که خورشید هر چند در وسط منظومه شمسی ظاهرا بدون حرکت و ثابت مانده است ، ولی نباید
فراموش کرد که آن هم به اتفاق تمام سیارات و اَقمارش در دل کهکشانی که به آن تعلق دارد ، به سوي نقطه معینی (
ستاره معروف وگا ) در حرکت است و این حرکت نیز نظم و سرعت معینی دارد .
گیاهان نیز در برابر قوانین الهی متواضعند
( جزء بیست و هفتم ( 103
6 وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یَسْجُدانِ
و گیاه و درخت براياو سجده میکنند .
درخت ) معنی دوم ) « شَجَر » گاه به معنی" ستاره "میآید و گاه به معنی " گیاهان بدون ساقه "و در اینجا به قرینه « نَجْم »
میگویند، به « نجم » یعنی گیاهان بدون ساقه مدّنظر است . اصولًا این واژه در اصل بهمعنی " طلوع "است و اگر به این گیاهان نیز
گفتهمیشود،بهخاطرطلوعآن است. « نجم » خاطر آن است که از زمین سربرمیآورند و اگربهستارهنیز
میدانیم تمام مواد غذایی انسانها در اصل از گیاهان گرفته میشود ، با این تفاوت که قسمتی را انسان مستقیما مصرف میکند و
قسمت دیگري صرف تغذیه حیواناتی میشود که جُزء مواد غذایی انسانها است ، این معنی حتی در مورد حیوانات دریایی نیز
صادق است ، زیرا آنها نیز از گیاهان بسیار کوچکی تغذیه میکنند که میلیونها میلیون از آن در هر گوشه و کنار دریا در پرتو
نور آفتاب میروید و در لابلاي امواج در حرکت است .
104 ) سوره الرَّحمن )
انواع گیاهان ساقهدار ( مانند « شَجَر » انواع گیاهان کوچک و خزنده ( مانند بوته کدو ، خیار و امثال آنها ) و « نَجْم » بهاینترتیب
غلات و درختان میوه و غیر آن ) را شامل میشود .
این دو سجده میکنند ) اشاره به تسلیم بیقید و شرط آنها در برابر قوانین آفرینش و در مسیر منافع انسانها ) « یَسْجُدان » تعبیر
است ، مسیري که خدا براي آنها تعیین کرده و آن را بیکموکاست میپیمایند .
خدا آسمانرابرافراشت و براي هرچیز مقرراتیقرار داد
7 وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ
و آسمان را برافراشت و میزان و قانون (در آن) گذاشت .
در این آیه خواه به معنی" جهت بالا "باشد ، یا " کواکب آسمانی "و یا" جوّ زمین ( "یعنی قشر عظیم هوایی که « آسمان »
گرداگرد این کره را فراگرفته و همچون سپري ، زمین را در مقابل اشعه زیانبار کیهانی و سنگهاي آسمانی حفظ میکند و نیز
گرماي آفتاب و رطوبت برخاسته از دریا را براي تشکیل ابرها و نزول باران در خود نگاه میدارد ) هرکدام باشد ، موهبتی است
بزرگ و نعمتی است بینظیر ، چراکه بدون آن زندگی کردن براي انسان محال است و یا ناقص .
( جزء بیست و هفتم ( 105
آري نور و روشنایی که مایه گرما و هدایت و حیات و حرکت است ، از سوي آسمان میآید ، باران از طریق آسمان میبارد و
صفحه 41 از 77
نزول وحی نیز از آسمان است ( در این صورت آسمان ، مفهوم اعم از مادي و معنوي دارد ) .
بهمعنی" هرگونه وسیله سنجش "است، سنجش حقاز باطل، سنجش عدالت از ظلم و ستم، سنجش ارزشها و سنجش « میزان »
حقوق انسانها در مراحل و مسیرهاي مختلف اجتماعی .
در لغت به معنی" ترازو و وسیله وزنکردن سنگینی اجسام "است ، اما مسلما میزانی که در این آیه بعد از « میزان » درست است که
ذکر آفرینش آسمان به آن اشاره شده ، مفهوم گستردهاي دارد که هر وسیله سنجش و همه قوانین تکوین و تشریع را فرامیگیرد ،
نه فقط وسیله سنجش وزناجناس .
106 ) سوره الرَّحمن )
8 اَلاّ تَطْغَوْا فِی الْمیزانِ
تا در میزان طغیان نکنید (و از مسیر عدالت منحرف نشوید) .
شما نیز بخشی از این عالَم عظیم هستید و هرگز نمیتوانید به صورت یک وصله ناهمرنگ در این جهان بزرگ زندگی
کنید ، عالَم نظام و میزانی دارد ، شما هم باید نظام و میزان داشته باشید .
اگر میزان و قانون از عالَم بزرگ برچیده شود ، راه فنا و نابودي پیش میگیرد و اگر زندگی شما هم فاقد نظم و
میزان باشد ، رو به فنا خواهید رفت .
مسأله نظم و حساب در زندگی
در بدن ما بیش از بیست فلز و شبهفلز به کار رفته است که هر کدام با کیفیت خاص و کمیت معینی است و هر گاه کمترین تغییري
در میزان و معیار آنها رخ دهد ، سلامت ما به خطر میافتد ، مثلاً در فصل گرما که انسان زیاد عرق میکند ، گاه گرفتار
گرمازدگی میشود و بیآنکه بیماري دیگري داشته باشد ، ممکن است تا سرحد مرگ پیش رود ،
( جزء بیست و هفتم ( 107
درحالیکه علت آن مسأله بسیار سادهاي است و آن کم شدن آب بدن و نمک خون میباشد و درمان آن چیزي جُز
نوشیدن آب و خوردن نمک اضافی نیست .
این یک نمونه سادهاز نظم و حساب در ساختمان تن ما است ، گاه اندازهگیريها در ساختمان موجودات ظریفتر همچون سلولها
و از آن ظریفتر اتمها به قدري دقیق و ظریف است که یکهزارم و گاه یکمیلیونم میلیمتر یا میلیگرم ، سرنوشتساز
است تا آنجا که دانشمندان ناچارند براي این محاسبات دقیق از مغزهاي الکترونیکی استفاده کنند
این درنظام تکوین است، چه بسا در جریانهاي اجتماعی نیز انحراف از قانون عدالت ، ملتی را در کام نیستی فروبَرَد .
وَ السَّماءَ » قرآن مجید در چهارده قرن قبل با تعبیراتی که در آیات فوق خواندیم ، پرده از روي این حقیقت برداشته و با جمله
همه گفتنیها را « رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمیزانَ اَلاّ تَطْغَوْا فِی الْمیزانِ
108 ) سوره الرَّحمن )
گفته است و طغیان و سرپیچی از قوانین تشریعی را همسنگ طغیان و سرپیچی از قوانین تکوینی که حاکم بر آسمانها است ،
شمرده است .
یوم » چه تصویر جالبی قرآن در این آیات از جهان هستی و از عالَم انسانیت ارائه میدهد، نه تنها این جهان بلکه جهان آخرت نیز
بلکه در آنجا حساب و میزان به درجات دقیقتر از اینجا است و به همین دلیل در روایات « نصب موازین » است و روز « الحساب
اسلامی به ما دستور داده شده است که حساب خودمان را برسیم ، پیش از آنکه به حسابمان برسند و خویشتن را در میزان
صفحه 42 از 77
سنجش بگذاریم ، پیش از آنکه ما را وزن کنند ( حاسِبُوا اَنْفُسَکُمْ قَبْلَ اَنْ تُحاسَبُوا وَزِنُوها قَبْلَ اَنْ تُوزَنُوا ) .
9 وَ اَقیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِروُا الْمیزانَ
وزن را بر اساس عدل برپادارید و در میزان کم نگذارید .
ذکر شده است ، با اینکه ممکن بود در مرحله دوم و سوم از ضمیر استفاده « میزان » قابل توجه اینکه در این آیات سه بار کلمه
شود ،
( جزء بیست و هفتم ( 109
در این سه آیه به سه معنی متفاوت است که استفاده از ضمیر ، جوابگوي آن نیست و تناسب آیات « میزان » این نشان میدهد که
نیز چنین ایجاب میکنند ، چراکه در مرحله اول سخن از" میزان و معیار و قوانینی "است که خداوند در سراسر عالَم هستی قرار
داده است .
و درمرحله دوم سخن از" عدم طغیان انسانها در تمام موازین زندگی فردي و اجتماعی "است که طبعا دایره محدودتري دارد
.
و در مرحله سوم روي مسأله" وزن به معنی خاص "آن تکیه کرده و دستور میدهد که در سنجش و وزناشیاء بههنگام معامله
چیزي کم و کسر نگذارند و این مرحله محدودتر است
چه در کل « میزان » و به هر حال با توجه به اینکه همه این آیات در مقام ذکر نعمتهاي الهی است ، روشن میشود که وجود
جهان هستی و چه در جامعه انسانیت و روابط اجتماعی و چه در کسب و کار و تجارت ، همه از نعمتهاي گرانبهاي خداوند
است .
لانامِ 􀂒 لارْضَ وَضَعَها لِ 􀂒 10 وَ ا
110 ) سوره الرَّحمن )
و زمین را براي خلایق آفرید .
به معنی " انسانها " ، "انس و جن "و" هرموجود ذيروح "میباشد . « اَنام »
البته جمعی از ارباب لغت و مفسران آن را به مطلق" خَلق "نیز تفسیرکردهاند، ولی قرائنموجود و خطابهايسورهکهمتوجهانس و
جن است، نشان میدهد که منظور از آن در اینجا همان " انس و جن "است .
گهواره) یاد گردیده، ) « مهاد » آرياینکرهخاکیکهدراینجابهعنوان یکموهبتمهمالهیذکر شده و در آیات دیگر از آن به عنوان
قرارگاه مطمئنوآراموآمادهاياستکه برايغالب مااهمیتشدرحالتعادي درك نمیشود، اما هنگامیکه یکزمینلرزهکوچک
همه چیز را به هم میریزد و یا یکآتشفشان، شهري را زیر مواد مذاب و دود و آتش دفن میکند ، به این حقیقت پی میبریم که
این زمین آرام چه نعمت و برکتی است .
لاکْمامِ 􀂒 11 فیها فاکِهَۀٌ وَالنَّخْلُ ذاتُ ا
کهدرآنمیوههاونخلهاي پرشکوفه است.
( جزء بیست و هفتم ( 111
به معنی" هرگونه میوه "است . « فاکِهَۀ »
به معناي" غلافی استکه میوه را میپوشاند ." « کِمْ » جمع « اَکْمام »
انتخاب این توصیف در مورد میوه درخت نخل که در آغاز در غلافی پنهان است و سپس غلاف میشکافد و خوشه نخل به طرز
جالبی بیرون میریزد ، ممکن است به خاطر زیبایی خیرهکننده آن باشد و یا به خاطر منافعی که در همان غلاف نهفته است و داراي
صفحه 43 از 77
عصاره اسانس مخصوصی است که هم جنبه غذایی دارد و هم دارویی و از همه گذشته این غلاف همچون رَحِم مادر ،
فرزندان نخل را تا مدتی در خود پرورش میدهد و از آفات حفظ میکند و هنگامی که توانستند راه خود را در برابر
هوا و نور آفتاب ادامه دهند ، غلاف جدا میشود و کنار میرود .
از همه گذشته وضع خاص میوه این درخت که نخست در غلاف است و بعد به صورت خوشهاي بیرون میآید ، چیدن آن را سهل
و آسان میسازد و اگر بنا بود درخت نخل با آن طول قامت ، میوههاي
112 ) سوره الرَّحمن )
پراکندهاي مانند درخت سیب داشت ، چیدنش بسیار مشکل بود .
12 وَ الْحَبُّ ذوُالْعَصْفِ وَ الرَّیْحانُ
و دانههایی که همراه با ساقه و برگی است که به صورت کاه درمیآید و گیاهان خوشبو.
به معنی برگها و اجزائی است که از گیاهان جدا میشوند و گاه به وسیله بادها به « عَصْف » به هرگونه دانه میگویند و « حَب »
هرسو پراکنده میگردد و به " کاه "نیز گفته شده است .
در اینجا به معنی " گیاهان خوشبو "است . « رَیْحان »
دانههاي غذایی خوراك انسان و برگهاي تر و خشکش خوراك حیواناتی است که در خدمت انسان است و از شیر و
گوشت و پوست و پشم آنها بهره میگیرد و به این ترتیب چیزي از آن بیفایده و دور ریختنی نیست .
ازسويدیگر گیاهان خوشبو و گلهارا نیز در زمین آفریده که مشام جسم و جان را معطر میکند و روح را آرامش میبخشد و به
این وسیله نعمتهایش را بر انسان تمام کرده است .
( جزء بیست و هفتم ( 113
13 فَبِاَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را تکذیب میکنید شما اي گروه انس و جن ؟
این آیه 31 بار در سوره الرّحمن ذکر شده است که بهوسیله آن خدا از بندگانش بر نعمتهاي خود اقرار میگیرد .
این استفهام ، استفهام تقریري یا انکاري است که در مقام اقرار گرفتن میآورند و لذا در روایتی از امام صادق به ما دستور
) « پروردگارا ما هیچیک از نعمتهاي تو را تکذیب نمیکنیم » : داده شده است که بعد از ذکر این جمله عرضه داریم
لابِشَیْءٍ مِنْ آلائِکَ رَبِّ اُکَذِّبُ ) .
گرچه در آیات گذشته تنها سخن از انسانها به میان آمده است و مطلقا سخنی از طایفه جن در میان نبود، ولی آیات بعد نشان
میدهد که مخاطب در ضمیر تثنیه ( کُما ) این دو گروهند.
114 ) سوره الرَّحمن )
شناخت نعمتها، نردبان معرفت خداست
کمی دقت در نعمتهاي دوازدهگانه فوق ( نعمت قرآن ، خلقت انسان ، تعلیم بیان ، حساب منظم زمان ، آفرینش گیاهان و
انواع اشجار ، آفرینش آسمان ، حاکمیت قوانین ، آفرینش زمین با ویژگیهایش ، خلقت میوهها ، خلقت نخل ، آفرینش
حبوبات و خلقت گلها و گیاهان معطر ) با جزئیات و ریزهکاريها و اَسراريکه در هریک نهفته است ، کافی است که حس
شکرگزاري را در انسان برانگیزد و او را به دنبال عرفان و شناخت مبدأ این نعمتها بفرستد .
و به همین دلیل خداوند متعال از بندگانش بعد از ذکر این نعمتها نسبت به یک یک آنها اقرار میگیرد
صفحه 44 از 77
.
آفرینش انسان از خاکی همچون سفال
14 خَلَقَ الاِْنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخّارِ
انسان را از گِلِ خشکیدهاي همچون سفال آفرید .
در اصل به معنی" رفتوآمد صدا در اجسام « صَلْصال »
( جزء بیست و هفتم ( 115
خشک "است ، سپس به خاكهاي خشکیده که وقتی اشاره به آن میکنند ، صدا میکند ، گفته شده است .
گرفته شده و به معنی کسی است که بسیار فخر میکند و از آنجا که اینگونه اشخاص آدمهایی « فخر » از ماده « فَخّ ار »
توخالی و پر سر و صدا هستند ، این کلمه به کوزه و هرگونه" سفال "به خاطر سر و صداي زیادي که دارد ،
اطلاق شده است .
از آیات مختلف قرآن و تعبیرات گوناگونی که درباره مبدأ آفرینش انسان آمده ، بهخوبی استفاده میشود که انسان در آغاز
لجن ) شد ( 28 ) « گل بدبو » درآمد ( 2 / انعام ) و بعد « گل » خاك بوده ( 5 / حج ) سپس با آب آمیخته شده و به صورت
« صَلْصالٍ کَالْفَخّار » درآمد و حالت « خشکیده » پیدا کرد ( 11 / صافات ) و بعدا به صورت « چسبندگی » / حجر ) سپس حالت
به خود گرفت (آیه مورد بحث) .
تعبیراتمزبور بیانگر یکواقعیت است که با مسائل تربیتی انسان پیوند مهمی دارد و آن اینکه ماده اولیه انسان بسیار بیارزش و
بیمقدار و از حقیرترین مواد روي زمین بوده، اما خداوند بزرگ از چنین ماده بیارزشی چنانمخلوقپرارزشیساختکه
گُلسرسبدجهانآفرینش شد.
116 ) سوره الرَّحمن )
15 وَ خَلَقَ الْجانَّ مِنْ مارِجٍ مِنْ نارٍ
و جن را از شعلههاي مختلط و متحركآتش .
به معنی " اختلاط و آمیزش "است و اینجا منظور اختلاط شعلههاي مختلف آتش میباشد « مَرَج » در اصل از « مارِج »
، زیرا هنگامیکه آتش شعلهور میشود ، گاه به رنگ سرخ ، گاه به رنگ زرد ، گاه به رنگ آبی و گاه به رنگ سفید
درمیآید .
آب و خاك بوده ، ، « انسان » بیشترین موجوداتی که ما با آن سر و کار داریم ، آب و خاك و باد و آتش است . مبدأ آفرینش
باد و آتش است و این دوگانگی مبدأ آفرینش ، سرچشمه تفاوتهاي زیادي در میان این « جن » درحالیکه مبدأ آفرینش
دو است .
16 فَبِاَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید ؟
( جزء بیست و هفتم ( 117
باز به دنبال نعمتهایی که در آغاز آفرینش انسان بوده ، جمله فوق را تکرار میکند .
17 رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ
او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است .
صفحه 45 از 77
درست است که خورشید در هر روزي از ایام سال از نقطهاي طلوع و در نقطهاي غروب میکند و به این ترتیب به تعداد
آن در حقیقت دو مشرق « میل جنوبی » آفتاب و « میل شمالی » روزهاي سال مشرق و مغرب دارد ، ولی با توجه به حداکثر
و دو مغرب دارد و بقیه در میان این دو میباشد .
این نظام که مبدأ پیدایش فصول چهارگانه سال با برکات فراوانی است، در حقیقت تأکید و تکمیلی است براي آنچه در آیات قبل
آمده ، آنجا که سخن از حساب سیر خورشید و ماه در میان است و همچنین سخن از وجود میزان در آفرینش آسمانها میباشد و
اشارهاي است به نعمتها و برکاتی که از این رهگذر عاید انسان میشود .
118 ) سوره الرَّحمن )
فَلا اُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِب : » ؛ از آنچه گفتیم ، این نکته به خوبی روشن شد که چرا در بعضی آیات قرآن آمده است
40 / معارج ) . ) « سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها
زیرا در آنجا اشاره به تمام مشرقها و مغربهاي خورشید در عرض سال است ، درحالیکه در آیه مورد بحث تنها
به نهایت قوس صعودي و نزولی آن اشاره میکند .
18 فَبِاَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید ؟
به هر حال بعد از ذکر این نعمت باز جن و انس را مخاطب ساخته و در خصوص نعمتهايالهی ازآنها اقرار میگیرد .
دریاها با ذخایر گرانبهایشان
19 مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ
دو دریاي مختلف را در کنار هم قرار داد ، در حالی که
( جزء بیست و هفتم ( 119
با هم تماس دارند .
20 بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ
امادرمیانآندوبرزخیاستکهیکیبردیگريغلبهنمیکند.
به معنی مخلوط کردن و یا فرستادن و رها نمودن است و در اینجا به معنی فرستادن و در کنار هم قراردادن میباشد ، « مَرَج »
. « بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ » به قرینهجمله
در ادامه شرح نعمتهاي پروردگار سخن از دریاها به میان میآورد ، اما نه همه دریاها بلکه کیفیت خاصی در پارهاي از دریاها که
هم پدیدهاي است عجیب و نشانهاي است از قدرتبیپایانحق و هم وسیلهاياست براي پدیدآمدن بعضی از متاعهاي مورد
استفادهانسانها.
وَ هُوَ الَّذي » : است ، آنجاکه میفرماید « شور » و « شیرین » منظور از این دو دریا به گواهی آیه 53 سوره فرقان ، دو دریاي آب
مَرَجَالْبَحْرَیْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ اُجاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُما بَرْزَخا وَ حِجْرا مَحْجُورا : او کسی است که دو دریا را در کنار هم
. « قرار داد ؛ یکی گوارا و شیرین است و دیگري شور و تلخ و در میان آنها برزخی قرار داد تا با هم مخلوط نشوند
120 ) سوره الرَّحمن )
منظور از این دو دریا چیست ؟
سابقا در تفسیر سوره فرقان به این واقعیت اشاره کردیم که رودخانههاي عظیم ، آب شیرین هنگامی که به دریاها و اقیانوسها
صفحه 46 از 77
میریزند ، معمولًا دریایی از آب شیرین در کنار ساحل تشکیل میدهند و آب شور را به عقب میرانند و عجیب اینکه تا
مدت زیادي این دو آب شیرین و شور ، به خاطر تفاوت درجه غلظت به هم آمیخته نمیشوند .
در مسافرت با هواپیما به مناطقی که این رودخانهها به دریا میریزند ، منظره دریاهاي آب شیرین و شور که در کنار هم قرار
دارند و از هم جدا هستند ، به خوبی از بالا نمایان است و هنگامی که کناره این آبها به یکدیگر مخلوط شوند ، آبهاي
شیرین تازه ، جاي آنها را میگیرند ، به طوري که این دو دریاي جدا از هم ، دائما جلب توجه میکند .
( جزء بیست و هفتم ( 121
جالب اینکه به هنگام مد دریا که سطح اقیانوس بالا میآید ، آبهاي شیرین به عقب رانده میشود و بیآنکه با آب شور مخلوط
گردند ( مگر در مواقع خشکسالی و کمآبی ) و قسمت زیادي از خشکی را میپوشانند ، لذا ساحلنشینان در این مناطق با مهار
کردن این آبهاي شیرین ، نهرهاي زیادي در منطقه ساحلی به وجود میآورند که به وسیله آن زمینهاي فراوانی
مشروب میشود .
این نهرها که از برکت جزر و مد ساحلی و تأثیر آن در آب این نهرها بهوجود میآید، در شبانه روز دوبار از آب شیرین پر و خالی
میشود و وسیله بسیار مؤثري براي آبیاري مناطق وسیعی هستند.
گلف استریم و رودهاي عظیم دریایی
نام دارد « گلف استریم » در سراسر اقیانوسهاي جهان ، رودهاي عظیمی در حرکت است که یکی از نیرومندترین آنها
.
اینرود عظیم از سواحل آمریکاي مرکزي حرکت میکند و سراسر اقیانوس اطلس را میپیماید و به سواحل اروپاي شمالی
میرسد .
122 ) سوره الرَّحمن )
این آبها که از مناطق نزدیک به خط استوا حرکت میکنند ، گرم هستند و حتی رنگ آنها گاه بارنگ آبهاي مجاور متفاوت
است و عجیب اینکه عرض این رود عظیم دریایی ( گلف استریم ) در حدود 150 کیلومتر و عمق آن چندصد متر میباشد .
سرعت آن در بعضی از مناطق به قدري است که در یک روز 160 کیلومتر راه را طی میکند .
تفاوت درجه حرارت این آبها با آبهاي مجاور ، در حدود 10 تا 15 درجه است و لذا حاشیه غربی آن را دیوار سرد
مینامند .
بادهاي گرمی به وجود میآورد و مقدار قابل توجهیاز حرارتش را بهطرف کشورهاي شمالی قاره اروپا میبرد و « گلف استریم »
هوايآن کشورهارا بسیار مطبوع میکند و شاید اگر این جریان نبود ، زندگی در آن کشورها بسیار سخت و
طاقتفرسا بود .
یکی از این رودها است و در آبهاي پنج قاره جهان نظیر این جریان دریایی فراوان است . « گلف استریم »
( جزء بیست و هفتم ( 123
و عامل اصلی آن تفاوت حرارت منطقه استوائی زمین و مناطق قطبی است که این حرکت را در آب دریاها به وجود میآورد .
این موضوع را با یک تجربه ساده میتوان دریافت ؛ اگر ظرف بزرگ آبی داشته باشیم ، در یک طرف آن قطعه یخی قرار دهیم و
در طرف دیگر قطعه آهن داغی و روي سطح آب کمی کاه بریزیم ، میبینیم جریانی در سطح این آب پیدا میشود و آبها
آهسته از آن منطقه گرم به سوي منطقه سرد حرکت میکنند ، عین این ماجرا در کل دریاهاي جهان روي میدهد و
صفحه 47 از 77
سرچشمه پیدایش این رودهاي دریایی است .
عجیب اینکه این رودهاي عظیم دریایی با آبهاي اطراف خود کمتر آمیخته میشوند و هزاران کیلومتر راه را به همان صورت
را به وجود میآورند . « مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ » میپیمایند و مصداق
و از آن جالبتر اینکه در محل برخورد این آبهاي گرم با
124 ) سوره الرَّحمن )
آبهاي سرد مجاور ، پدیدهاي رخ میدهد که براي انسان بسیار پرسود است ، زیرا در محل تقاطع این آبهاي گرم و سرد
یک نوع حالت بیحسی یا مرگ دستجمعی براي حیوانات ذرهبینی که در میان آب معلق هستند ، به وجود میآید و از این راه
ماده غذایی فراوان و بیحساب جمع میشود که سبب جلب دستههاي بزرگ ماهیان میگردد و به این ترتیب این منطقه
یکی از بهترین مناطق صید ماهی در کره زمین است .
لذا یک تفسیر براي آیات فوق ، همین است و منافاتی با سایر تفسیرها ندارد و جمع میان همگی ممکن است .
21 فَبِاَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید ؟
بار دیگر بندگان را مخاطب ساخته و در برابر این نعمتها از آنها سؤال میکند .
22 یَخْرُجُ مِنْهُمَا الُّلؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ
( جزء بیست و هفتم ( 125
از آندو لؤلؤ و مرجان خارجمیشود .
دو وسیله جالب زینتی است و در طب و معالجه بیماريها نیز استفاده میشود ، ضمنا مال التجاره و کالاي خوبی « مرجان » و « لؤلؤ »
است که از آن عواید زیادي به دست میآید و روي همین جهات به عنوان دو نعمت در آیات فوق به آن اشاره
شده است .
گویند ، دانه شفاف و گرانبهایی است که در درون صدف در اعماق دریاها پرورش « مروارید » که در فارسی آنرا « لؤلؤ » اما
مییابد و هرقدر درشتتر باشد ، قیمتیتر است و در طب موارد استعمال گستردهاي دارد، اطباي پیشین از آن داروهایی را براي
تقویت قلب و اعصاب و برطرف کردن انواع خفقان و حالت ترس و وحشت و تقویت کبد و رفعبدبویی دهان و سنگهاي کلیه و
مثانه و یرقان تهیه میکردند ، حتی در بیماريهاي چشم نیز از آن استفاده مینمودند .
موجود زندهاي است شبیه شاخه کوچک درخت که در اعماق دریاها میروید و تا مدتها دانشمندان آن را نوعی گیاه « مرجان »
میپنداشتند ، ولی بعدا روشن شد که نوعی حیوان است ، هرچند به صخرههاي کف دریا میچسبد و گاه منطقه وسیعی را
معروف است. « جزایر مرجانی » میپوشاند و تدریجا افزوده میشود و جزایري را تشکیل میدهد که به
126 ) سوره الرَّحمن )
معمولًا در آبهاي ساکن نشو و نما میکند . « مرجان »
بهترین نوع مرجان زینتی ، مرجان سرخرنگ است و هرقدر سرختر باشد ، قیمتیتر است و در تشبیهات شعرا در اشعارشان نیز بر
همین اساس است و بدترین نوع مرجان ، مرجانسفید است که به طور فراوان یافت میشود و در میان این دو ، مرجان سیاه
قراردارد.
نیز علاوه بر جنبه زینت ، استعمال طبی دارد و خواص زیادي براي آن ذکر کردهاند ، از جمله از آن « مرجان »
داروهایی میسازند که براي تقویت قلب ، دفع سم افعی ، تقویت اعصاب ، معالجه اسهال و خونریزيهاي رحم ،
صفحه 48 از 77
بهرهگیري میکنند و گفتهاند براي بیماري صرع نیز مفید است .
( جزء بیست و هفتم ( 127
23 فَبِاَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید ؟
24 وَ لَهُ الْجَوارِ الْمُنْشَأتُ فِی الْبَحْرِ کَالاْءَعْلامِ
وبراياواستکشتیهايساختهشدهايکهدر دریابه حرکت درمیآیند که همچون کوهی هستند .
زیرا آنچه بیشتر مورد توجه است ، ، « کشتیها » به معناي جریان و حرکت ، توصیفی است براي « جاریۀ » جمع « جَوار »
همین جریان و حرکت کشتیها است ، به همین جهت روي همین وصف تکیه شدهاست .
گفته « جاریه » ، میگویند، به خاطر حرکت و کوشش او در انجام خدمات است و نیز اگر به دختر جوان « جاریه » و اینکه کنیز را
میشود، بهخاطر جریان نشاط جوانی در وجود او است.
که حکایت از « مُنْشَات » به معنی ایجاد است و جالب اینکه در عین تعبیر به « انشاء » اسم مفعول از « مُنْشَأ » جمع « مُنْشَات »
از براي خدا است ... ) اشاره به اینکه مخترعان و ) « وَ لَهُ » : مصنوع بودن کشتی به وسیله انسان میکند ، میفرماید
سازندگان کشتی از خواص خداداد که در مصالح مختلفی که در کشتیها به کار میرود ، استفاده میکنند ، همچنین از
خاصیت سیال بودن آب دریاها و نیروي وزش بادها بهره میگیرند و خدا است که در آن مواد و در دریا و باد این
خواص و آثار را آفریده است .
128 ) سوره الرَّحمن )
به معنی کوه است ، هرچند در اصل به معنی علامت و اثرياست که از چیزي خبر میدهد و چون « عَلَم » جمع « اَعْلام »
شده است ، همانگونه که پرچم را نیز عَلَم میگویند . « عَلَم » کوهها از دور نمایان هستند ، از آنها تعبیر به
به این ترتیب قرآن روي کشتیهاي بزرگ که بر صفحه اقیانوسها و دریاها حرکت میکنند ، تکیه کرده است و برخلاف آنچه
بعضی تصور میکنند ، کشتیهاي بزرگ مخصوص عصر موتور و بخار نیست، در داستان جنگهاي یونانیان و کشورهاي
دیگر میخوانیم که از
( جزء بیست و هفتم ( 129
کشتیهاي بسیار بزرگ نیروبر استفاده میکردند .
25 فَبِاَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ
پس کدامین نعمتهاي پروردگارتان را انکار میکنید ؟
26 کُلُّ مَنْ عَلَیْها فانٍ
تمام کسانی که روي آن ( زمین ) هستند ، فانی میشوند .
میتواند در زمره نعمتهاي الهی قرار گیرد ؟ ممکن است از این نظر باشد که این فنا به معنی « مسأله فنا » چگونه
فناي مطلق نیست بلکه دریچهاي است به عالَم بقا و دالان و گذرگاهی است که شرط وصول به سراي جاویدان ، عبور از آن
است .
کسانیکه بر زمین هستند) انس و جن است. ) « مَنْعَلَیْها » منظوراز
چیست ؟ « فنا » حقیقت
صفحه 49 از 77
اینکه در آیات فوق خواندیم که جز خدا همه فانی میشوند ، به معنی نابودي مطلق نیست ، به این معنی که حتی روح انسان نیز
نابود میشود و یا خاكهاي حاصل از جسم او معدوم میگردد ، چراکه آیات قرآن تصریح به وجود برزخ تا روز رستاخیز
» میکند ( 1) و از سوي دیگر بارها میگوید که مردگان در قیامت از قبرها برمیخیزند ( 2) و استخوانهاي پوسیده و
( به فرمان خدا لباس حیات در تن میپوشند .( 3 « عظم رمیم
130 ) سوره الرَّحمن )
و اینها همه گواه براي این است که فنا در این آیه و آیات مشابه ، به معنی بههمریختن نظام جسم و جان و قطع پیوندها و برهم
خوردننظمعالَمخلقتوجانشینشدنعالَمدیگريبهجاي آن است .
27 وَ یَبْقی وَجْهُ رَبِّکَ ذوُ الْجَلالِ وَ الاِْکْرامِ
و تنها ذاتذوالجلال و گرامی پروردگارت باقی میماند .
از نظر لغت به معنی صورت است که به « وَجْه »
79 / یس . - 51 / یس . 3 - 100 / مؤمنون . 2 -1
( جزء بیست و هفتم ( 131
هنگام مقابله با کسی با آن مواجه و روبرو میشویم، ولی هنگامی که در مورد خداوند به کار میرود، منظور ذات پاك او
است .
از صفاتی « ذو الجلال » است ، اشاره به صفات جلال و جمال خدا است ، زیرا « وجه » که توصیفی براي « ذوُ الْجَلالِ وَ الاِْکْرام » اما
به صفاتی اشاره میکند که حسن « اکرام » مینامند و « صفات سلبیه » خبر میدهد که خداوند ، اجل و برتر از آن است، این صفات را
خداوند میگویند ، مانند علم و قدرت و حیاتاو. « صفات ثبوتیه » ، و ارزش چیزي را ظاهر میسازد و به این قبیل صفات
بنابراینمعناي آیه رويهمرفته چنین میشود ؛ تنها ذات پاك خداوندي که متصف به صفاتثبوتیهومنزهازصفاتسلبیهاست،
دراینعالَمباقیوبرقرار میماند .
ورود به آسمانها فقط با ابزار مخصوص امکانپذیر است
لارْضِ فَانْفُذوُا لا تَنْفُذوُنَ اِلاّ بِسُلْطانٍ 􀂒 33 یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ اِنِ اسْتَطَعْتُمْ اَنْتَنْفُذوُا مِنْ اَقْطارِ السَّمواتِ وَ ا
132 ) سوره الرَّحمن )
اي گروه جن و انس! اگر میتوانید از مرزهاي آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی هرگز قادر نیستید مگر
با نیرویی (الهی) .
بهجمعیت کاملی گفته « مَعْشَر » به معنی عدد ده ، گرفته شده و چون عدد ده ، یک عدد کامل است ، واژه « عَشَر » از « مَعْشَر »
میشود که از اَصناف و طوایف مختلفی تشکیل گردد.
اشاره به این است که « مِنْ اَقْطار » در اصل به معنی پارهکردن و عبور کردن از چیزي است و تعبیر به « نفوذ » از ماده « تَنْفُذوُا »
جوانب آسمانها رابشکافید و ازآنبگذرید و بهخارج آنها سفر کنید .
به معنی اطراف چیزي است . « قطر » جمع « اَقْطار »
در اینجا ممکن است به خاطر این باشد که آنها آمادگی بیشتري براي سیر آسمانها دارند . « جن » ضمنا مقدم داشتن
در اینکه آیه فوق ، مربوط به قیامت است یا دنیا و یا هر دو ؟
( جزء بیست و هفتم ( 133
صفحه 50 از 77
در میان مفسران گفتگو است و چون آیات قبل و بعد از آن ناظر به رویدادهاي سراي دیگر است ، به نظر میرسد که این
آیه نیز مربوط به فرار از چنگال عدالت الهی در قیامت باشد و مؤید آن بعضی از اخباري است که در منابع اسلامی در این
زمینه نقل شده است .
در روز قیامت ، گنهکاران از سیمایشان شناخته میشوند
لاقْدامِ 􀂒 41 یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصی وَ ا
بلکهمجرمانبا قیافههایشانشناختهمیشوندوآنگاه آنها راباموهايپیشسروپاهایشانمیگیرند(وبهدوزخمیافکنند).
در اصل به معنی علامت و نشانه است و هرگونه علامت و نشانهاي راکه در صورت و یا سایر نقاط بدن آنها باشد، شامل « سیما »
میشود، ولی از آنجا که علایم خوشحالی و بدحالی بیشتر در صورت نمایان میگردد ، به هنگام ذکر این لفظ ، غالبا صورت ،
تداعی میشود .
134 ) سوره الرَّحمن )
بر وزن نَصْ ر ) به معنی اتصال و ) « نَصْ أ » و در اصل به معنی موهاي پیش سر و از ماده « ناصیۀ » جمع « نَواصی » کلمه
نیز به معنی گرفتن موي پیش سر است و گاه کنایه از غلبه و تسلط کامل بر « اَخذ به ناصیه » پیوستگی است و
چیزي است .
به معنی پاها است . « قدم » جمع « اَقْدام »
در قیامت گروهی داراي چهرههاي بشاش نورانی و درخشان هستند که بیانگر ایمان و عمل صالح آنها است و گروهی دیگر
صورتهایی سیاه و تاریک و زشت و عبوس دارند که نشانه کفر و گناه آنها است ، چنانکه در آیات 38 تا 41 سوره عبس
وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِکَۀٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ : در آنروز چهرههایی درخشان و نورانی » : میخوانیم
. « هستند و چهرههایی تاریک ، که سیاهی مخصوصی آن را پوشانیده است
گرفتن مجرمان با موي پیش سر و پاها ، ممکن است به معنی حقیقی آن باشد که مأموران عذاب این دو را میگیرند و آنها را از
زمین
( جزء بیست و هفتم ( 135
برداشته ، با نهایت ذلت به دوزخ میافکنند و یا کنایه از نهایت ضعف و ناتوانی آنها در چنگال مأموران عذاب الهی است ،
که اینگروه را با خواري تمام به دوزخ میبرند و چه صحنه دردناك و وحشتناکی است آن صحنه .
68 فیهِما فاکِهَۀٌ وَ نَخْلٌ وَ رُمّانٌ
در آنها (در بهشت آخرت) میوههاي فراوان و درخت نخل و انار است .
مفهوم گستردهاي دارد و همه انواع میوه را شامل میشود ولی اهمیت خرما و انار سبب شده که بالخصوص از « فاکِهَۀ » بدون شک
داخل نیست ، اشتباه است ، زیرا علماي « فاکِهَۀ » آن دو نام برده شود و اینکه بعضی مفسران پنداشتهاند که این دو میوه در مفهوم
لغت آن را انکار کردهاند و اصولاً عطف خاص بر عام در مواردي که امتیازي موجودباشد،کاملاًمعمول است، چنانکه در آیه
مَنْ کانَ عَدُوّا لِلّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْریلَ وَ میکالَ فَاِنَّ اللّهَ » : 98 سورهبقره میخوانیم
136 ) سوره الرَّحمن )
عَدُوٌّ لِلْکافِرینَ : کسی که دشمن خدا و ملائکه و فرستادگان او و جبرئیل و میکائیل باشد ( کافر است و ) خداوند دشمن
. « کافران میباشد
صفحه 51 از 77
« ملائکۀ » که دو نفر از فرشتگان خاص بزرگ خدا هستند ، بعد از ذکر کلمه « میکائیل » و « جبرئیل » در اینجا
که عام است ، مورد توجه قرار گرفتهاند .
ارزش غذایی میوهها خصوصا خرما و انار
» اما ذکر خصوص میوهها از میان غذاهاي بهشتی ، به خاطر اهمیتی است که میوهها در تغذیه دارند ، تا آنجا که انسان را موجودي
نامیدهاند و نقش میوهها در طراوت و شادابی و نشاطانسان نهتنها ازنظر علمی بلکه از نظر تجربه عمومی مردم نیز « میوهخوار
آشکار است .
و اما ذکر درخت نخل به جاي میوه آن ، ممکن است از این نظر باشد که درخت نخل ، علاوه بر میوهاش از جهات مختلف مورد
استفاده است ، درحالیکه درخت انار چنین نیست ، از برگهاي نخل ، انواع وسایل زندگی از فرش گرفته تا کلاه و لباس و وسیله
حمل و نقل و
( جزء بیست و هفتم ( 137
تختخواب میبافند و از الیاف آن استفادههاي مختلف میکنند ، بعضی از قسمتهاي آن خواص دارویی دارد و حتی از تنه آن به
عنوان ستون براي بعضی عمارتها یا پل براي عبور از نهرها استفاده میکنند .
و اما انتخاب این دو میوه از میان میوههاي بهشتی ، به خاطر تنوع این دو میباشد ؛ یکی غالبا در مناطق گرم میروید و
دیگري در مناطق سرد ، یکی ماده قندي دارد و دیگري ماده اسیدي ، یکی از نظر طبیعت ، گرم است و دیگري سرد ، یکی
غذا است و دیگري برطرفکننده تشنگی .
درباره مواد حیاتی موجود در خرما و انواع ویتامینهاي آن که امروز کشف شده است و بالغ بر 13 ماده حیاتی و 5 نوع ویتامین
( است و همچنین سایر خواص آن ذیل آیه 25 سوره مریم تحت عنوان یک غذاي نیروبخش سخن گفتهایم .( 1
. جلد 13 ، صفحه 46 ، « تفسیر نمونه » -1
138 ) سوره الرَّحمن )
و اما انار در حدیثی از پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله به عنوان بهترین میوهها ( سَیِّدُ الْفاکِهَۀ ) معرفی شده است
(1).
دانشمندان غذاشناس در اینباره مطالب بسیاري گفتهاند ، از جمله روي قدرت پاكکنندگی خون و وجود مقدار قابل
در آن تکیه کردهاند . « ویتامین ث » ملاحظهاي
فواید فراوان دیگري براي انار ( شیرین و ترش ) در کتب آمده است ، از جمله تقویت معده ، دفع تبهاي صفرایی ،
یرقان ، بیماري خارش ، تقویت دید چشم ، رفع جراحات مزمن ، تقویت لثه و دفع اسهال است .
اَطْعِمُوا صِبْیانَکُمُ الرُّمّانَ ، فَاِنَّهُ اَسْرَعُ لِشَبابِهِمْ : به کودکانتان انار دهید که موجب رشد سریع » : امام صادق فرموده
(2). « آنهاست
. جلد 66 ، صفحه 163 ، « بِحار الانوار » -1
( جزء بیست و هفتم ( 139
(1). « فَاِنَّهُ اَسْرَعُ لَاِلْسِنَتِهِمْ : زودتر به سخن میآیند » : و در حدیث دیگري نیز آمده است
لارْضِ ثَمَرَةٌ کانَتْ اَحَبَّ اِلی 􀂒 ما عَلی وَجْهِ ا » : و در حدیث دیگري از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آمده است که فرمودند
. « رَسُولِاللّهِ صلیاللهعلیهوآله مِنَ الرُّمّانِ : هیچ میوهاي در روي زمین نزد رسولخدا صلیاللهعلیهوآله محبوبتر از انار نبود
صفحه 52 از 77
2)پایان سوره رَحْمن )
. جلد 66 ، صفحه 164 و 165 ، « بِحار الانوار » - 2 و 3
. جلد 6 ، صفحه 352 ، « کافی » -1
140 ) سوره واقِعَه )
سوره