گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و هفتم
سوره واقِعَه




سوره واقِعَه
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 اِذا وَقَعَتِ الْواقِعَۀُ
هنگامیکه واقعهعظیم (قیامت) برپا شود،
2 لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَۀٌ
هیچکس نمیتواند آن را انکار کند .
شده است و حتی « واقعه » به صورت سربسته اشاره به مسأله رستاخیز است و از آنجا که وقوعش حتمی است، ازآن تعبیر به « واقِعَۀ »
بعضی آن را یکیاز نامهاي قیامت شمردهاند.
را در اینجا بعضی به معنی مصدري گرفتهاند ، اشاره به اینکه وقوع قیامت آنچنان ظاهر و آشکار خواهد « کاذِبَۀ » واژه
بود ، که هیچگونه جاي تکذیب و گفتگو ندارد ، بعضی آن را به معنی ظاهریش که اسم فاعل است ، تفسیر کردهاند
و گفتهاند : در
( جزء بیست و هفتم ( 141
برابر وقوع رستاخیز ، تکذیبکنندهاي وجود نخواهد داشت .
3 خافِضَۀٌ رافِعَۀٌ
گروهی را پایین میآورد و گروهی را بالا میبرد .
مستکبران گردنکش و ظالمان صدرنشین سقوط میکنند و مستضعفان مؤمن و صالح بر اوج قله افتخار قرار میگیرند و این
است خاصیت یک انقلاب بزرگ و گسترده الهی .
رستاخیزخافضهاست، چراکه به خدا سوگند دشمنان » : لذا در روایتی از امام علی بن الحسین میخوانیم که در تفسیر این آیه فرمود
(1). « خدا را در آتش ساقط میکند و رافعه است، چراکه به خدا سوگند اولیاءاللّه را به بهشت بالا میبرد
لارْضُ رَجّا 􀂒 4 اِذا رُجَّتِ ا
این در هنگامیاست که زمین به شدت به لرزه درمیآید .
. جلد 5 ، صفحه 204 ، « نور الثقلین » -1
142 ) سوره واقِعَه )
5 وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسّا
و کوهها در هم کوبیده میشود .
صفحه 53 از 77
6 فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثّا
و به صورت غبار پراکنده درمیآید .
به اضطراب گفته میشود . « رَجْرَجَۀ » بر وزن حَجّ ) به معنی حرکت دادن شدید است و ) « رَجّ » از ماده « رُجَّت »
بر وزن حَجّ ) در اصل به معنی نرم کردن آرد به وسیله آب است . ) « بَسّ » از ماده « بُسَّت »
آن غبارهاي بسیار کوچکی است « هَباء » به معنی پراکنده ، بعضی گفتهاند « مُنْبَث » به معنی غبار است و « هَباء »
که در فضا معلق است و در حال عادي دیده نمیشود ، مگر زمانی که نور آفتاب از روزنهاي به درون محل تاریکی
بتابد .
اکنون باید اندیشید که آن زلزله و انفجار تا چه حد سنگین است که میتواند کوههاي عظیم را که در صلابت و استحکام ،
ضربالمثلند ،
( جزء بیست و هفتم ( 143
آنچنان متلاشی کند که تبدیل به غبار پراکنده کند و فریادي که از این انفجار عظیم برمیخیزد ، از آن هم
وحشتناكتر است .
در قرآن درباره وضع کوهها در آستانه قیامت ، تعبیرات گوناگونی آمده که مراحلمختلف انفجارکوههارا نشان میدهد .
7 وَ کُنْتُمْ اَزْواجا ثَلاثَۀً
و شما به سه گروه تقسیم خواهید شد .
اطلاقمیشود و « زوج » همیشه به جنس مذکر و مؤنث گفته نمیشود ، بلکه به اموري که قرین هم هستند، نیز « زَوْج »
اطلاق شده است . « اَزْواج » ازآنجاکه اصنافیازمردم در قیامت و حشر و نشر، قرین یکدیگر هستند ، به آنها
8 فَاَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ ما اَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ
هستند ، چه اصحاب میمنهاي ؟ « اصحاب میمنه » نخست
به معنی سعادت و خوشبختی گرفته شده و به این ترتیب گروه اول ، گروه سعادتمندانند . « یُمْن » از ماده « مَیْمَنَۀ »
144 ) سوره واقِعَه )
چه گروه خوشبختی ؟ ) براي بیان این حقیقتاست که حد و نهایتی برايخوشبختی و سعادت ) « ما اَصْحابُ الْمَیْمَنَۀِ » تعبیر به
فلانکس انسان » : آنها متصور نیست و این بالاترین توصیفی است که دراینگونهمواردامکان دارد، مثلایناستکه میگوییم
!؟« است، چه انسانی
9 وَ اَصْحابُ الْمَشْأَمَۀِ ما اَصْحابُ الْمَشْأَمَۀِ
هستند ، چه اصحاب شومی ؟ « اصحاب شوم » گروه دیگر
به معنی بدبختی و شقاوت است . « شوم » از ماده « مَشْأَمَۀ »
گروهی بدبخت و تیرهروز و بیچاره و بینوا که نامه اعمالشان را به دست چپشان میدهند که خود نشانه و رمزي است
براي تیرهبختی و جرم و جنایت آنها .
10 وَ السّابِقُونَ السّابِقُونَ
. « پیشگامان پیشگام » و سومین گروه
11 اُؤلئِکَ الْمُقَرَّبُونَ
آنهامقربانند .
صفحه 54 از 77
( جزء بیست و هفتم ( 145
کسانی هستند که نه تنها در ایمان ، پیشگامند ، که در اعمال خیر و صفات و اخلاق انسانی نیز پیشقدمند ، « سابِقُونَ »
مردمند و امام و پیشواي خلقند و به همین دلیل مقربان درگاه خداوند بزرگند . « قُدْوَة » و « اُسْوَة » آنها
در اینجا" قرب مقامی "است نه" قرب مکانی ، "چراکه خداوندمکان ندارد و از ما به ما نزدیکتر « قُرْب » بدیهی است منظور از
است .
12 فی جَنّاتِ النَّعیمِ
در باغهاي پرنعمت بهشت جاي دارند .
انواع نعمتهاي مادي و معنوي بهشت را شامل میشود . « جَنّاتِ النَّعیم » تعبیر به
لاوَّلینَ 􀂒 13 ثُلَّۀٌ مِنَ ا
گروه کثیري ازامتهاينخستین هستند .
14 وَ قَلیلٌ مِنَ الاْخِرینَ
و اندکی از امت آخرین .
146 ) سوره واقِعَه )
میگوید ، در اصل به معنی قطعه مجتمع از پشم است ، سپس به معنی جماعت و گروه به « مفردات » در « راغب » چنانکه « ثُلَّۀ »
بهمعنی قطعه عظیم است . ،« قَلیلٌ مِنَالاْخِرینَ » کار رفته است و در اینجا به قرینه مقابله با
طبق این دو آیه ، گروه زیادي از مقربان ، از امتهاي پیشین هستند و تنها کمی از آنها از امت محمد صلیاللهعلیهوآله
میباشند .
ممکن است در اینجا این سؤال پیش آید که چگونه این مسأله با اهمیت فوقالعاده امتاسلامی سازگاراست، با اینکه خداوند
110 / آل عمران ) . ) « ... کُنْتُمْ خَیْرَ اُمَّۀٍ » : آنهارا بهترین امت خطاب کرده و فرموده است
پاسخ این سؤال با توجه به دو نکته روشن میشود : نخست اینکه منظور از مقربان ، همان سابقون و پیشگامان در ایمان هستند ،
مسلم است که در امت اسلامی پیشگامان در پذیرش اسلام، گروه اندکیبودندکه نخستین آنها از مردان علی و از زنان خدیجه بود
،
( جزء بیست و هفتم ( 147
درحالیکه کثرت پیامبران پیشین و تعداد امتهاي آنها و وجود پیشگاماندر هر امت، سبب میشود که آنها از نظر تعداد ، فزونی
یابند .
دیگر اینکه کثرت عددي دلیل بر کثرت کیفی نیست و به تعبیر دیگر ، ممکن است تعداد سابقون این امت کمتر باشند ، ولی
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنا بَعْ َ ض هُمْ عَلی بَعْضٍ : ما » : از نظر مقام بسیار برتر ، همانگونه که در میان خود پیامبران نیز تفاوت است
253 / بقره ) . ) « بعضی از رسولان را بر بعضی دیگر برتري دادیم
معاد شناسی
57 نَحْنُ خَلَقْناکُمْ فَلَوْلا تُصَدِّقُونَ
ما شما راآفریدیم، چراآفرینش مجدد را تصدیقنمیکنید؟
بهاصطلاح براي ترغیب و تحریک بر انجام کاري است . « لَوْ لا »
صفحه 55 از 77
میگوید: ما شما را خلق کردهایم، چرا آفرینش مجدد یعنی معاد را تصدیق نمیکنید؟
این استدلال در حقیقت شبیه همان است که در آیه 78 و 79 سوره
148 ) سوره واقِعَه )
چه کسی این » : آمده که قرآن در پاسخ یکی از مشرکان که استخوان پوسیدهايرا در دست گرفته بود و میگفت « یس »
او براي ما مَثَلی زد و آفرینش نخستین خود را فراموشکرد و گفت: چهکسی » : میفرماید ؟ « استخوانها را زنده میکند
. « استخوانهاي پوسیده را زنده میکند ؟ بگو : همانکس که آن را در آغاز آفرید و او ازهمه مخلوقات خودآگاه است
زارع ، خداوند است یا شما ؟
63 اَفَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ
آیا هیچ درباره آنچه کِشت میکنید، اندیشیدهاید ؟
64 ءَاَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ
آیا شما آن را میرویانید ، یا ما میرویانیم ؟
آیات 63 تا 67 به سه دلیل دیگر که هرکدام نمونهاي از قدرت بیپایان خدا در زندگی انسان است ، اشاره میکند که یکی مربوط
به " آفرینش دانههاي غذایی "و دیگري " آب "و سومی " آتش "است ، زیرا سه رکن اساسی زندگی انسان را اینها تشکیل
میدهد ، دانههاي گیاهی
( جزء بیست و هفتم ( 149
مهمترین ماده غذایی انسان محسوب میشود و آب مهمترین مایع آشامیدنی و آتش مهمترین وسیله براي اصلاح مواد
غذایی و سایر امور زندگی است .
میکند که بهمعنی کشت کردن ( افشاندن دانه و آماده ساختن آن براي نمو « حَرْث » از ماده « تَحْرُثُون » 5 در آیه 63 ، تعبیر به
میکند ، که به معنی رویانیدن است . « زراعت » از ماده « تَزْرَعُونَه » است ) و در آیه دوم تعبیر به
بدیهی است کار انسان، تنها کِشت است، اما رویانیدن ، تنها کار خدا است و لذا در حدیثی از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل
لا یَقُولَنَّ اَحَدُکُمْ زَرَعْتُ وَ لْیَقُلْ حَرَثْتُ ( فَاِنَّ الزّارِعَ هُوَ اللّهُ ) : هیچیک ازشما نگوید : من زراعت کردم ، » : شده که فرمود
. « ( بلکه بگوید : کِشت کردم ( زیرا زارع حقیقی خدا است
شرح این دلیل چنین است که انسان کاريرا که در مورد زراعت میکند ، بیشباهت به کار او درمورد تولد فرزند نیست ، دانهاي را
150 ) سوره واقِعَه )
میافشاند و کنار میرود ، این خداوند است که در درون دانه یک سلول زنده بسیار کوچک آفریده که وقتی در محیط مساعد قرار
گرفت ، در آغاز از مواد غذایی آماده در خود دانه استفاده میکند ، جوانه زده و ریشه میدواند ، سپس با سرعت عجیبی از
مواد غذایی زمین کمک میگیرد و دستگاههاي عظیم و لابراتوارهاي موجود در درون گیاه به کار میافتد و غوغایی برپا
میکند ، ساقه و شاخه و خوشه را میسازد و گاه از یک تخم ، صدها یا هزاران تخم برمیخیزد .
دانشمندان میگویند : تشکیلاتی که در ساختمان یک گیاه به کار رفته ، از تشکیلات موجود در یک شهر عظیم صنعتی با
کارخانههاي متعددش شگفتانگیزتر و به مراتب پیچیدهتر است .
آیا کسی که چنین قدرتی دارد ، از احیاي مجدد مردگان عاجز است ؟
65 لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاما فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ
صفحه 56 از 77
هرگاه بخواهیم آن را تبدیل به کاه درهم کوبیده میکنیم، به گونهاي که تعجب کنید .
( جزء بیست و هفتم ( 151
در اصل به معنی شکستن چیزي است و غالبا به شکستن اشیاء خشک مانند استخوان پوسیده و یا ساقههاي « حَطْم » از ماده « حُطام »
خشک گیاهان اطلاق میشود و در اینجا منظور کاه است.
به مزاح و شوخی و گفتن لطیفهها که میوه جلسات انس « فَکاهَت » و به معنی میوه است ، سپس « فاکِهَۀ » از ماده « تَفَکَّهُون »
است ، اطلاق شده ولی این ماده گاهی به معنی تعجب و حیرت نیز آمده است و آیه مورد بحث از این قبیل
است .
میتوانیم تندباد سمومی بفرستیم که آنرا قبلاز بستن دانهها خشک کرده و درهم بشکند یا آفتی براي آن مسلط کنیم که محصول
را از بین ببرد و نیز میتوانیم سیل ملخها را بر آن بفرستیم و یا گوشهاي از یک صاعقه بزرگ را بر آن مسلط سازیم، به گونهاي که
چیزي جز یک مشت کاه خشکیده از آن باقی نماند و شما از مشاهده منظره آن در حیرت و ندامت فرو روید.
152 ) سوره واقِعَه )
آیا اگر زارع حقیقی شما بودید ، این امور امکان داشت ؟ پس بدانید همه این برکات از جاي دیگر است .
66 اِنّا لَمُغْرَمُونَ
( به گونهاي که بگویید : ) به راستی ما زیان کردهایم .
67 بَلْ نَحْنُ مَحْروُمُونَ
بلکه ما به کلی محرومیم .
آیا اگر زارع حقیقی شما بودید ، چنین سرنوشتی امکانپذیر بود ؟ اینها نشان میدهد که اینهمه آوازهها از او است و هم او است
که از یک دانه ناچیز ، گیاهان پرطراوت و گاه صدها یا هزاران دانه تولید میکند ، گیاهانی که دانههایش خوراك انسانها و
شاخ و برگش ، غذاي حیوانات و گاه ریشهها و سایر اجزایش درمان انواع دردها است .
این آب و آتش از کیست ؟
68 اَفَرَأَیْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ
آیابهآبیکه مینوشید، اندیشیدهاید ؟
( جزء بیست و هفتم ( 153
69 ءَاَنْتُمْ اَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ اَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ
آیا شما آن را از ابر نازل میکنید یا ما نازل میکنیم ؟
به معنی ابرهاي روشن است و بعضی آن را به ابرهاي بارانزا تفسیر کردهاند . « مُزْن »
6 این آیات وجدان انسانها را در برابر یک سلسله سؤالها قرار میدهد و از آنها اقرار میگیرد و در واقع میگوید : آیا درباره
این آبی که مایه حیات شما است و پیوسته آن را مینوشید ، فکر کردهاید ؟
چه کسی به آفتاب فرمان میدهد بر صفحه اقیانوسها بتابد و از میان آبهاي شور و تلخ تنها ذرات آب خالص و شیرین و
پاك از هرگونه آلودگی را جدا ساخته و بهصورتبخار بهآسمان بفرستد ؟
چهکسی به این بخارات دستور میدهد دست به دست هم دهند و فشرده شوند و قطعات ابرهاي بارانزا را تشکیل دهند
؟
صفحه 57 از 77
چه کسی دستور حرکت به بادها و جابهجا کردن قطعات ابرها و فرستادن آنها را بر فراز زمینهاي خشک و مردهمیدهد ؟
154 ) سوره واقِعَه )
چه کسی به طبقات بالاي هوا این خاصیت را بخشیده که به هنگام سرد شدن ، توانایی جذب بخار را از دست دهد و در نتیجه
بخارات موجود به صورت قطرات باران ، نرم و ملایم، آهسته و پیدرپی بر زمینها فرود آیند ؟
کسیکه اینقدرت را دارد که با وسایلی اینچنین ساده ، آنچنان برکاتی براي شما فراهم سازد ، آیا قادر بر احیاي مردگان نیست ؟
این خود یکنوع احیاي مردگان است ، احیاي زمینهاي مرده که هم نشانه توحید و عظمت خدا است و هم دلیل بر رستاخیز
و معاد .
70 لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ اُجاجا فَلَوْلا تَشْکُروُنَ
هرگاه بخواهیم این آبگوارا را تلخ و شور قرار میدهیم ، پس چرا شکر نمیکنید ؟
آتش یعنی برافروختگی و سوزندگی آن گرفته شده است و به آبهایی که بهخاطر شوري یا « اَجیج » در اصلاز « اَجّ » از ماده « اُجاج »
تلخی و حرارت ، دهان را میسوزاند ، اُجاج میگویند.
( جزء بیست و هفتم ( 155
آري اگر خدا میخواست ، به املاح محلول در آب نیز اجازه میداد که همراه ذرات آب تبخیر شوند و دوش به دوش آنها به
آسمان صعود کنند و ابرهایی شور و تلخ تشکیل داده ، قطرههاي بارانی درست همانند آب دریا شور و تلخ فرو ریزند ، اما او به
قدرت کاملهاش این اجازه رابه املاح نداد ، نهتنها املاح در آب ، بلکه میکروبهاي موذي و مضر و مزاحم نیز اجازه ندارند همراه
بخارات آب به آسمان صعود کرده و دانههاي باران را آلوده سازند ، به همین دلیل قطرات باران هرگاه هوا آلوده نباشد،
خالصترین، پاكترین و گواراترین آبها است.
71 اَفَرَأَیْتُمُ النّارَ الَّتی تُوروُنَ
آیا درباره آتشی که میافروزید ، فکر کردهاید ؟
72 ءَاَنْتُمْ اَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها اَمْ نَحْنُ الْمُنْشِؤُنَ
آیا شما درخت آن را آفریدهاید یا ماآفریدهایم ؟
7 سرانجام به هفتمین و آخرین دلیل معاد در این سلسله آیات میرسیم و آن آفرینش آتش است ، آتشی که از مهمترین ابزار
156 ) سوره واقِعَه )
زندگی بشر و مؤثرترین وسیله در تمام صنایع است ، میفرماید : آیا هیچ درباره آتشی که میافروزید ، اندیشیدهاید ؟
بر وزن نَفْی ) به معنی مستور ساختن است و به آتشی که در وسایل آتشافروزي نهفته است و آن را از ) « وَرْي » از ماده « تُوروُن »
میگویند . « ایراء » و « وَرّي » ، طریق جرقه زدن بیرون میآورند
توضیح اینکه : از نظر علمی ثابت شده ، آتشی که امروز به هنگام سوختن چوبها مشاهده میکنیم ، همان حرارتی است که
درختان طی سالیان دراز از آفتاب گرفته و در خود ذخیرهکردهاند، ما فکرمیکنیم تابش پنجاهسال نور آفتاب بر بدنه درخت از میان
رفته ، غافل از اینکه تمام آن حرارت در درخت ذخیره شده و به هنگامی که جرقه آتش به چوبهاي خشک میرسد و شروع به
سوختن میکند ، آن حرارت و نور و انرژي را پس میدهد .
یعنی در اینجا رستاخیز و معادي برپا میشود و انرژيهاي مرده از نو زنده میشوند و جان میگیرند و به ما میگویند :
( جزء بیست و هفتم ( 157
خدایی که رستاخیز ما را فراهم ساخت ، قدرت دارد که رستاخیز شما انسانها را نیز فراهم سازد .
صفحه 58 از 77
( براي دستیابی به توضیح بیشتر در این زمینه، به بحث مشروحی که در جلد 18 تفسیر نمونه ، صفحه 461 تا 467 مطرح
شده است ، مراجعه کنید ) .
که به معنی آتش افروختن است ، گرچه معمولًا در اینجا به استفاده از آتشزنه تفسیر شده است ، ولی هیچ مانعی « تُوروُن » جمله
ندارد که آتشگیره ( هیزم ) را نیز شامل شود ، زیرا به هر حال آتشی است پنهان که آشکار میگردد .
73 نَحْنُ جَعَلْناها تَذْکِرَةً وَ مَتاعا لِلْمُقْوینَ
ما آن را وسیله یادآوري ( براي همگان ) و وسیله زندگی براي مسافران قرار دادهایم .
بههر وسیلهايکه انسان در زندگیخویش ازآن بهرهمند میشود، اطلاق میگردد . « مَتاع »
158 ) سوره واقِعَه )
بازگشت آتش از درون درختان سبز از یکسو یادآور بازگشت روح به بدنهاي بیجان در رستاخیز است و از سوي دیگر این
نارُکُمْ هذِهِ الَّتی » : آتش تذکري است نسبت به آتش دوزخ ، چراکه طبق حدیثی پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمود
(1). « تُوقِدُونَ جُزْءٌ مِنْ سَبْعینَ جُزْءً مِنْ نارِ جَهَنَّمَ : این آتشی که برمیافروزید ، یک جزء از هفتاد جزء آتش دوزخ است
دو تفسیر آمده ؛ نخست « مُقْوین » اشاره کوتاه و پرمعنی به فواید دنیوي این آتش است ، زیرا در معنی « مَتاعا لِلْمُقْوین » و اماتعبیربه
به کسانی میگویند که در بیابانها گام « مُقْوین » بر وزن کتاب ) به معنی بیابان خشک و خالی است ، لذا ) « قِواء » اینکه از ماده
مینهند و از آنجاکه افراد بادیهنشین غالبا فقیرند ، گاه این تعبیر در معنی" فقیر "نیز به کار رفته است .
. جلد 9،صفحه 6392 ،« تفسیرقرطبی » -1
( جزء بیست و هفتم ( 159
و به معنی نیرومندان است ، لذا واژه مزبور از لغاتی است که در دو معنی متضاد به کار « قوت » تفسیر دوم اینکه از ماده
میرود .
مورد استفاده همگان است ، ولی چون مسافران براي دفع « آتشگیره » و « آتشزنه » و درختان « آتش » درست است که
سرما و طبخ غذا مخصوصا در سفرهاي قدیم به وسیله قافلهها بیش از همه محتاج به آن بودند ، روي آن تکیه شده
است .
از آتش نیز به خاطر گستردگی زندگی آنها روشن است ، مخصوصا اگر این بحث را به جهان امروز گسترش « اقویاء » استفاده
دهیم که چگونه حرارت ناشی از انواع آتشها دنیاي صنعتی را به حرکت درمیآورد و چرخهاي عظیم کارخانجات را به گردش
وامیدارد که اگر این شعله عظیم ( که همه از درختان است ، حتی آتشی که از زغالسنگ و یا مواد نفتی گرفته میشود ، آن
هم بیواسطه یا باواسطه به گیاهان بازمیگردد ) روزي خاموش شود ، نه تنها چراغ تمدن ، که چراغ زندگی انسانها نیز
خاموش خواهد گشت .
160 ) سوره واقِعَه )
بدون شک آتش یکی از مهمترین اکتشافات بشر است ، در حالیکه تمام نقش ایجاد در آنرا آفرینش برعهده گرفته و نقش انسان
در آن بسیار ناچیز و بیارزش است و نیز بدون شک از زمانی که آتش کشف شد ، بشریت در مرحله تازهاي از تمدن خود
گام نهاد .
آري قرآن مجید در همین یک جمله کوتاه به تمام این حقایق به صورت سربسته اشاره کرده است .
در مورد ذکر این نعمتهاي سهگانه ( دانههاي غذایی ، آب و آتش ) ترتیبی رعایت شده که یک ترتیب کاملًا طبیعی است
، انسان نخست بهسراغ دانههاي غذایی میرود ، بعد آنها رابا آب میآمیزد و سپس آن را با آتش طبخ و براي تغذیه آماده
صفحه 59 از 77
میکند .
74 فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ
حال که چنین است ، به نام پروردگار بزرگت تسبیح کن ( و اورا پاك و منزه بشمار ) .
آري خداوندي که اینهمه نعمت را آفریده است و هرکدام یادآور
( جزء بیست و هفتم ( 161
توحید و معاد و قدرت و عظمت او است ، شایسته تسبیح و تنزیه از هرگونه عیب و نقص است .
نکته
دراینجا لازماست بهچند حدیث پرمعنی درارتباط باآیات فوق از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امیرمؤمنانعلی اشارهکنیم:
اَفَرَاَیْتُمْ ما تُمْنُونَ ، » شبی از شبها حضرت به هنگام نماز و خواندن سوره" واقعه ، "وقتی به آیه » : 1 در حدیثی از علی میخوانیم
و « بَلْ اَنْتَ یا رَبِّ : بلکه تو خالق انسان هستی اي پروردگار » : رسید ، سه بار عرض کرد « ءَاَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ اَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ
بَلْ اَنْتَ یا رَبِّ : بلکه زارع حقیقی تویی اي » : رسید ، باز سه مرتبه عرض کرد « ءَاَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ اَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ » هنگامیکه به آیه
بَلْ اَنْتَ یا رَبِّ : » : رسید ، باز سه مرتبه عرض کرد « ءَاَنْتُمْ اَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ اَمْ نَحْنُالْمُنْزِلُونَ » و هنگامی که به آیه « پروردگار
ءَاَنْتُمْ » سپس آیه ، « تویی که باران را از ابرها فرومیفرستی اي پروردگار
162 ) سوره واقِعَه )
بَلْ اَنْتَ یا رَبِّ : تویی که درختان » : را تلاوت فرمود و سه مرتبه عرض کرد « اَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَها اَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ
(1). « « آتشزا را آفریدهاي اي پروردگار
از این حدیث استفاده میشود که مناسب است انسان در برابر جملههاییکه به صورت استفهام تقریري در قرآن مجید آمده است،
پاسخ مساعد دهد ، گویی که خدا با او سخن میگوید ، سپس حقیقت آن را در روح و جان خود زنده نماید و تنها به
تلاوت بیروح و فاقد اندیشه و عمل قناعت نکند .
لا تَمْنَعُوا عِبادَ اللّهِ فَضْلَ الْماءِ وَ لا کِلاءَ وَ لا » : 2 در حدیث دیگري از پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله آمده است که فرمود
نارا فَاِنَّ اللّهَ تَعالی جَعَلَهامَتاعا لِلْمُقْوینَ وَ قُوَّةً لِلْمُسْتَضْعَفینَ : هرگز بندگان خدا را از آب اضافی که در اختیار دارید ، منع نکنید و نه
از
. جلد 27 ، صفحه 130 ،« روحالمعانی » -1
( جزء بیست و هفتم ( 163
(1). « مرتع اضافی و نه از آتش ، چراکه خداوند اینها را وسیله زندگی مسافران و مایه قوت نیازمندان قرار داده است
نازل شد ، پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: « فَسَ بِّحْ بِاسْمِ رَبِّکَ الْعَظیمِ » 3 در حدیث دیگري میخوانیم : هنگامیکه آیه
( « سُبْحانَ رَبِّیَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ » : در رکوع خود بگویید ) « اِجْعَلُوها فی رُکُوعِکُمْ : آن را ذکر رکوع خود قرار دهید »
(2).
75 فَلااُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ
سوگند به جایگاه ستارگان و محل طلوع و غروب آنها .
به هنگام نزول این آیات غالب مردم اهمیت این سوگند را نمیدانستند ، امروز براي ما روشن شده است که ستارگان آسمان هر
کدام جایگاه مشخصی دارد و مسیر و مدار آنها که طبق قانون جاذبه و دافعه تعیین میشود ، بسیار دقیق و حساب شده است
صفحه 60 از 77
و سرعت
. جلد 6 ، صفحه 161 ، « دُرُّالْمَنْثُور » -1
. جلد 9 ، صفحه 224 ، « مَجْمَعُ الْبَیان » -2
164 ) سوره واقِعَه )
سیر آنها هرکدام با برنامه معینی انجام میپذیرد .
این مسأله گرچه در کرات دوردست ، دقیقا قابل محاسبه نیست ، اما در منظومه شمسی که خانواده ستارگان نزدیک به ما را تشکیل
میدهد ، دقیقا مورد بررسی قرار گرفته و نظام مدارات آنها به قدري دقیق و حسابشده است که انسان را به شگفتی
وامیدارد .
هنگامی که به این نکته توجه کنیم که طبق گواهی دانشمندان تنها در کهکشان ما حدود یکهزار میلیون ستاره وجود دارد و
در جهان کهکشانهاي زیادي موجود است که هرکدام مسیر خاصی دارند ، به اهمیت این سوگند قرآن آشناتر
میشویم .
دانشمندان فلکی معتقدند این ستارگانی که از میلیاردها متجاوزند که » : میخوانیم « اللّه و العلم الحدیث » در صفحه 33 از کتاب
قسمتی از آنها رابا چشم غیرمسلح میتوان دید و قسمت ( بسیار بیشتري ) را جز با تلسکوپها نمیتوان دید ، بلکه قسمتی از آنها
حتی با تلسکوپ هم قابل مشاهده نیست ، فقط با وسایل خاصی میتوان از
( جزء بیست و هفتم ( 165
آنها عکسبرداري کرد ، همه اینها در مدار مخصوص خود شناورند و هیچ احتمال این را ندارد که یکی از آنها در حوزه جاذبه
ستاره دیگري قرار گیرد ، یا با یکدیگر تصادف کنند و در واقع چنین تصادفی همانند این است که فرض کنیم یک کشتی
اقیانوسپیما در دریاي مدیترانه با کشتی دیگري دراقیانوس کبیر تصادفکند، درحالیکه هردو کشتیبهیکسو و باسرعتواحدي
. « در حرکتند و چنین احتمالی اگر محال نباشد ، لااقل بعید است
با توجه به این اکتشافات علمی از وضع ستارگان ، اهمیت سوگند بالا روشنتر میگردد .
76 وَ اِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظیمٌ
و این سوگندي است بسیار بزرگ ، اگر بدانید .
اگر بدانید ) به خوبی گواهی میدهد که علم و دانش بشر در آن زمان این حقیقت را به طور کامل ) « لَوْ تَعْلَمُونَ » تعبیر به
درك نکرده بود و این خود یک اعجاز علمی قرآن محسوب میشود
166 ) سوره واقِعَه )
که در عصري که شاید هنوز عدهاي میپنداشتند ستارگان میخهاي نقرهاي هستند که بر سقف آسمان کوبیده شدهاند ،
یکچنین بیانی آنهم در محیطی که به حق محیط جهل و نادانی محسوب میشد ، از یک انسان عادي محال است .
77 اِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ
که آن قرآن کریمی است .
در مورد خداوند، بهمعنی احسان و انعام و در مورد انسانها بهمعنی دارا « کرم » با توجه به اینکه ) « کَریم » به « قُرْآن » توصیف
بودن اخلاق و افعال ستوده و به طور کلی اشاره به محاسن بزرگ است ) نیز اشاره به زیباییهاي ظاهري قرآن از نظر فصاحت و
بلاغت الفاظ و جملهها و هم اشاره به محتواي جالب آن است ، چراکه از سوي خدایی نازل شده که مبدأ و منشأ هر کمال و جمال
و خوبی و زیبایی است .
صفحه 61 از 77
حال ببینیم قسم عظیمی که در آیه قبل آمده ، براي چه منظوري ذکر شده است ؟ در واقع این آیه پرده از روي آن برداشته است
.
( جزء بیست و هفتم ( 167
و به این ترتیب به مشرکان لجوج که پیوسته اصرار داشتند این آیات ، نوعی کهانت است و یا اَلْعَیاذُ بِاللّه سخنانی است جنونآمیز
، یا همچون اشعار شاعران یا از سوي شیاطین است ، پاسخ میگوید که این وحی آسمانی است و سخنی است که آثار عظمت
و اصالت از آن ظاهر و نمایان است و محتواي آن حاکی از مبدأ نزول آن میباشد و آنچنان این موضوع عیان است که
حاجت به بیان نیست .
78 فی کِتابٍ مَکْنُونٍ
که در کتاب محفوظ جاي دارد .
که از هرگونه خطا و تغییر و تبدیل ، محفوظ است ، بدیهی است کتابی که از چنان « علم خدا » در « لوح محفوظ » در همان
مبدئی ، سرچشمه میگیرد و نسخه اصلی آن در آنجا است ، از هرگونه دگرگونی و خطا و اشتباه مصون است .
تنها پاکان به حریم قرآن راه مییابند
79 لا یَمَسُّهُ اِلاَّ الْمُطَهَّروُنَ
168 ) سوره واقِعَه )
و جزپاکاننمیتوانندآنرامسکنند .
بسیارياز مفسران به پیروياز روایات و احادیثیکه از امامان معصوم علیهمالسلام وارد شده ، این آیه را به عدم جواز مسّ
کتابت قرآنبدونغسل و وضوتفسیرکردهاند .
بعضی نیز آن را اشاره به این معنی میدانند که حقایق و مفاهیم عالی قرآن را جز پاکان درك نمیکنند ، همانگونه که در آیه 2
و « ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدًي لِلْمُتَّقینَ : این کتاب شکی در آن نیست و مایه هدایت پرهیزگاران است » : سوره بقره میخوانیم
به تعبیر دیگر حداقل پاکی که داشتن روح حقیقتجویی است ، براي درك حداقل مفاهیم آن لازم است و هرقدر پاکی و
قداست بیشتر شود ، درك انسان از مفاهیم قرآن و محتواي آن افزون خواهد شد .
ولی هیچ منافاتی در میان این دو تفسیر وجود ندارد و ممکن است همه در مفهوم آیه جمع باشد .
80 تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمینَ
( جزء بیست و هفتم ( 169
این چیزي است که از سوي پروردگار عالمیان نازل شده .
خداییکه مالک و مربیتمام جهانیان است، اینقرآنرا براي تربیت تمام انسانها بر قلب پاك پیامبرش نازل کرده است و همانگونه
که در جهان تکوین، او مالک و مربی است، در جهان تشریع نیز هرچه هست، از ناحیه او میباشد .
81 اَفَبِهذَا الْحَدیثِ اَنْتُمْ مُدْهِنُونَ
آیا این سخن را ( این قرآن را با اوصافی که گفته شد ) سست و کوچک میشمرید ؟
به معنی روغن است و از آنجا که براي « دُهْن » در اصل از ماده « مُدْهِنُون » این سخن ) اشاره به قرآن است و ) « هذَا الْحَ دیث »
به معنی مدارا و ملایمت و گاه به معنی سستی و « اِدْهان » نرم کردن پوست تن و یا اشیاء دیگر آن را روغنمالی میکنند ، کلمه
عدم برخورد جدي آمده است و نیز از آنجا که افراد منافق و دروغگو غالبا زبانهاي نرم و ملایمی دارند ، این واژه احیانا به معنی
صفحه 62 از 77
تکذیب و انکار نیز به کار رفته است و هر دو معنی در آیه فوق محتمل است . اصولاً انسان چیزي را که باور دارد ، جدي
میگیرد ، اگر آن را جدي نگرفت ، دلیل بر این است که آن را باور ندارد .
170 ) سوره واقِعَه )
ویژگیهاي چهارگانه قرآن مجید
از چهار توصیفی که در آیات فوق درباره قرآن ذکر شد ، چنین میتوان نتیجه گرفت که عظمت قرآن از یکسو به خاطر" عظمت
محتواي آن "و از سوي دیگر" عمق معانی "و از سوي سوم" قداستش "که جز پاکان و نیکان به آن راه نمییابند و از سوي
چهارم" جنبه تربیتی "فوقالعادهاي است که دارد ، چراکه از جانب ربّالعالمین نازل شده است .
پایان سوره واقِعَه
( جزء بیست و هفتم ( 171
سوره