گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
9347.امام صادق علیه السلام :الکافی به نقل از عبد العزیز بن مسلم : با امام رضا علیه السلام در مرو بودیم. روز جمعه ای در نخستین روزهای ورودمان، در مسجد جامع، گرد آمدیم که بحث امامت به میان آمد و از اختلاف فراوان مردم در آن، یاد شد. من به نزد سرورم [ امام رضا علیه السلام ] رفتم بگو مگوهای مردم را در این باره، به او خبر دادم.



[ امام علیه السلام ] لبخندی زد و فرمود : «ای عبد العزیز! آنان [ چیزی] نمی دانند و فریب خورده آرای خود شده اند. خداوند عز و جل پیامبرش صلی الله علیه و آله را قبض روح نکرد، تا آن که دین را برایش به کمال رسانْد و قرآن را بر او فرستاد که بیان کننده همه چیز است و حلال و حرام و حدود و احکام را در آن، روشن کرد و نیز هر چه نیاز مردم بود ؛ و فرمود : «ما در این کتاب، هیچ چیز را فروگذار نکردیم» و در حَجّه الوداع، که در پایان عمر پیامبر صلی الله علیه و آله بود، نازل کرد : «امروز، دینتان را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما کامل کردم و دین [ اسلام] را برایتان پسندیدم» و امر امامت، تمام کننده دین است .

و [ پیامبر صلی الله علیه و آله ] درنگذشت، تا آن که برای امّتش، معارف دینشان را روشن کرد و راهشان را مشخص نمود و آنان را در راه حق نهاد و علی علیه السلام را برایشان به رهبری و امامت منصوب کرد و هیچ چیزی را که امّت بدان نیازمند باشند ترک نکرد، جز آن که روشنش ساخت.

پس هر که می پندارد خدای عز و جل دینش را به کمال نرسانْد، کتاب خدا را رد می کند و هر کس کتاب خدا را رد کند، به آن، کفر ورزیده است.

آیا آنان منزلت امامت و جایگاه آن را در میان امّت می دانند تا بتوانند امام خود را انتخاب کنند؟! امامت، منزلتش شکوهمندتر و شأنش بزرگ تر و جایگاهش بالاتر و دست نیافتنی تر و ژرف تر از آن است که مردم، با خِردهایشان بدان برسند، یا با اندیشه هایشان به آن دست یابند و یا با انتخاب خود، کسی را امام کنند.

خداوند، پس از آن که إبراهیم خلیل را «پیامبر» و «دوست» خود کرد، «امامت» را در درجه سوم به او ارزانی داشت و به فضیلت آن، گرامی اش داشت و از آن ، سخن گفت و فرمود : «من تو را امام مردم قرار دادم» و ابراهیم خلیل علیه السلام از سر شادمانی گفت : «و [ آیا ]از دودمانم [ نیز]؟ امام می شوند» و خداوند تبارک و تعالی فرمود : «پیمان من به ستمکاران نمی رسد» . پس، این آیه، امامت هر ستمکاری را تا روز قیامت، باطل کرد و آن را در برگزیدگان [ الهی ]قرار داد». .


ص: 358

9348.امام عسکری علیه السلام :کشف الغمّه عن الحسن بن ظریف :کَتَبتُ إلی أبی مُحَمَّدٍ [الإِمامِ العَسکَرِیِّ علیه السلام ]أسأَلُهُ : ما مَعنی قَولِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام : مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا مَولاهُ ؟ قال : أرادَ بِذلِکَ أن یَجعَلَهُ عَلَماً یُعرَفُ بِهِ حِزبُ اللّهِ عِندَ الفُرقَهِ . (1)10 / 15عیدُ الغَدیرِ فِی الإِسلامِ9351.الإمامُ الصّادقُ عن أبیه علیهما السلام :رسول اللّه صلی الله علیه و آله :یَومُ غَدیرِ خُمٍّ أفضَلُ أعیادِ اُمَّتی وهُوَ الیَومُ الَّذی أمَرَنِی اللّهُ تَعالی ذِکرُهُ فیهِ بِنَصبِ أخی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ عَلَما لِاُمَّتی ، یَهتَدونَ بِهِ مِن بَعدی ، وهُوَ الیَومُ الَّذی أکمَلَ اللّهُ فیهِ الدّینَ ، وأتَمَّ عَلی اُمَّتی فیهِ النِّعمَهَ ، ورَضِیَ لَهُمُ الاِءسلامَ دینا . (2)9352.الإمامُ علیٌّ علیه السلام ( و قد سُئلَ : کیفَ دَفَعَکُم قَومُکُم عَن هذا ال ) الإمام الحسین علیه السلام :اِتَّفَقَ فی بَعضِ سِنی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام الجُمُعَهُ وَالغَدیرُ ، فَصَعِدَ المِنبَرَ عَلی خَمسِ ساعاتٍ مِن نَهارِ ذلِکَ الیَومِ فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ حَمدا لَم یُسمَع بِمِثلِهِ ، وأثنی عَلَیهِ ثَناءً لَم یَتَوَجَّه إلَیهِ غَیرُهُ ، فَکانَ ما حُفِظَ مِن ذلِکَ ... :

ثُمَّ إنَّ اللّهَ تَعالی جَمَعَ لَکُم مَعشَرَ المُؤمِنینَ فی هذَا الیَومِ عیدَینِ عَظیمَینِ کَبیرَینِ لا یَقومُ أحَدُهُما إلّا بِصاحِبِهِ ؛ لِیُکمِلَ عِندَکُم جَمیلَ صَنیعَتِهِ ، ویَقِفَکُم عَلی طَریقِ رُشدِهِ ، ویَقفُوَ بِکُم آثارَ المُستَضیئینَ بِنورِ هِدایَتِهِ ، ویُشمِلَکُم (3) مِنهاجَ قَصدِهِ ، ویُوَفِّرَ عَلَیکُم هَنیءَ رِفدِهِ ، فَجَعَلَ الجُمُعَهَ مَجمَعا نَدَبَ إلَیهِ لِتَطهیرِ ما کانَ قَبلَهُ ، وغَسلِ ما کانَ أوقَعَتهُ مَکاسِبُ السَّوءِ مِن مِثلِهِ إلی مِثلِهِ ، وذِکری لِلمُؤمِنینَ ، وتِبیانَ خَشیَهِ المُتَّقینَ ، ووَهَبَ مِن ثَوابِ الأَعمالِ فیهِ أضعافَ ماوَهَبَ لِأَهلِ طاعَتِهِ فِی الأَیّامِ قَبلَهُ وجَعَلَهُ لا یَتِمُّ إلّا بِالاِئتِمارِ لِما أمَرَ بِهِ ، وَالاِنتِهاءِ عَمّا نَهی عَنهُ ، وَالبُخوعِ (4) بِطاعَتِهِ فیما حَثَّ عَلَیهِ ونَدَبَ إلَیهِ ، فَلا یَقبَلُ تَوحیدَهُ إلّا بِالاِعتِرافِ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله بِنُبُوَّتِهِ ، ولا یَقبَلُ دیناً إلّا بِوِلایَهِ مَن أمَرَ بِوِلایَتِهِ ، ولا تَنتَظِمُ أسبابُ طاعَتِهِ إلّا بِالتَّمَسُّکِ بِعِصَمِهِ وعِصَمِ أهلِ وِلایَتِهِ ، فَأَنزَلَ عَلی نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فی یَومِ الدَّوحِ مابَیَّنَ بِهِ عَن إرادَتِهِ فی خُلَصائِهِ وذَوِی اجتِبائِهِ ...

إنَّ هذا یَومٌ عَظیمُ الشَّأنِ ، فیهِ وَقَعَ الفَرَجُ ، ورُفِعَتِ الدَّرَجُ ، ووَضَحَتِ الحُجَجُ ، وهُوَ یَومُ الإِیضاحِ وَالإِفصاحِ عَنِ المَقامِ الصِّراحِ ، ویَومُ کَمالِ الدّینِ ، ویَومُ العَهدِ المَعهودِ ، ویَومُ الشّاهِدِ وَالمَشهودِ ...

عودوا رَحِمَکُمُ اللّهُ بَعدَ انقِضاءِ مَجمَعِکُم ، بِالتَّوسِعَهِ عَلی عِیالِکُم ، وَالبِرِّ بِإِخوانِکُم ، وَالشُّکرِ للّهِِ عزّوجلّ عَلی ما مَنَحَکُم ، وَاجمَعوا یَجمَعِ اللّهُ شَملَکُم ، وتَبارّوا یَصِلِ اللّهُ اُلفَتَکُم ، وتَهادَوا نِعَمَ اللّهِ کَما مَنّاکُم بِالثَّوابِ فیهِ عَلی أضعافِ الأَعیادِ قَبلَهُ وبَعدَهُ إلّا فی مِثلِهِ ، وَالبِرُّ فیهِ یُثمِرُ المالَ ، ویَزیدُ فِی العُمُرِ ، وَالتَّعاطُفُ فیهِ یَقتَضی رَحمَهَ اللّهِ وعَطفَهُ ، وهَیِّؤوا لِاءِخوانِکُم وعِیالِکُم عَن فَضلِهِ بِالجَهدِ مِن جودِکُم ، وبِما تَنالُهُ القُدرَهُ مِنِ استِطاعَتِکُم ، وأظهِرُوا البِشرَ فیما بیَنَکُم ، وَالسُّرورَ فی مُلاقاتِکُم ، وَالحَمدَ للّهِِ عَلی ما مَنَحَکُم ، وعودوا بِالمَزیدِ مِنَ الخَیرِ عَلی أهلِ التَّأمیلِ لَکُم ، وساووا بِکُم ضُعَفاءَکُم فی مَأکَلِکُم ، وما تَنالُهُ القُدرَهُ مِنِ استِطاعَتِکُم ، وعَلی حَسَبِ إمکانِکُم ، فَالدِّرهَمُ فیهِ بِمِائَهِ ألفِ دِرهَمٍ ، وَالمَزیدُ مِنَ اللّهِ عزَّوجَلَّ ، وصَومُ هذَا الیَومِ مِمّا نَدَبَ اللّهُ تَعالی إلَیهِ ، وجَعَلَ الجَزاءَ العَظیمَ کَفالَهً عَنهُ حَتّی لَو تَعَبَّدَ لَهُ عَبدٌ مِنَ العَبیدِ فِی الشَّبِیبَهِ مِنَ ابتِداءِ الدُّنیا إلی تَقَضّیها صائِماً نَهارَها قائِماً لَیلَها ، إذا أخلَصَ المُخلِصُ فی صَومِهِ لَقَصُرَت إلَیهِ أیّامُ الدُّنیا عَن کِفایَهٍ ، ومَن أسعَفَ أخاهُ مُبتَدِئاً ، وبَرَّهُ راغِباً ، فَلَهُ کَأَجرِ مَن صامَ هذَا الیَومِ وقامَ لَیلَتَهُ . (5) .

1- .کشف الغمّه : ج 3 ص 213 ، معانی الأخبار : ص 66 ح 3 ، المناقب للکوفی : ج 2 ص 395 ح 871 کلاهما عن علیّ بن هاشم عن أبیه وفی صدرهما «ذکر عند زید بن علیّ بن الحسین علیهما السلام قول النبیّ صلی الله علیه و آله ...» ، بحار الأنوار : ج 37 ص 223 ح 95 .
2- .الأمالی للصدوق : ص 188 ح 197 ، بشاره المصطفی : ص 23 ، الإقبال : ج 2 ص 264 ، التحصین لابن طاووس : ص 550 ح 12 کلّها عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، روضه الواعظین : ص 115 .
3- .فی الإقبال : «یسلک بکم» بدل «یشملکم» وهو الأنسب.
4- .بخعتُ له : تذلّلت وأطعت وأقررت (لسان العرب : ج 8 ص 5 «بخع») .
5- .مصباح المتهجّد : ص 752 758 ح 843 ، الإقبال : ج 2 ص 254259 ، مصباح الزائر : ص 154159 کلّها عن الفیّاض بن محمّد بن عمر الطرسوسی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .

ص: 359



10 / 15 عید غدیر در اسلام

9350.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کشف الغُمّه به نقل از حسن بن ظریف : به امام حسن عسکری علیه السلام نامه نوشتم و از او پرسیدم معنای گفته پیامبر خدا در حقّ امیر مؤمنان : «هرکه من مولای اویم، این [ علی ]مولای اوست»، چیست؟

فرمود : «[ پیامبر صلی الله علیه و آله ] خواست که با آن[ سخن]، او را نشانه ای قرار دهد تا هنگام اختلاف، حزب خدا، با او شناخته شود».10 / 15عید غدیر در اسلام9353.الإمامُ الباقرُ علیه السلام :پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :روز غدیر خم، برترین عید امّت من است و آن، روزی است که خداوند متعال به من فرمان داد تا برادرم علی بن ابی طالب را نشانه ای برای امّتم قرار دهم تا پس از من، بدان، راه یابند و آن، روزی است که خداوند، دین را در آن به کمال رسانْد و نعمت را بر امّتم کامل کرد و دین اسلام را برایشان پسندید.9354.تفسیر القمیّ عن الفضلِ بنِ أبی قرّهَ:امام حسین علیه السلام :در [ یکی از سال های] دوران خلافت امیر مؤمنان، جمعه و غدیر با هم یکی شدند. امام علیه السلام پنج ساعت از آن روزْ گذشته به بالای منبر رفت و به حمد و ثنای الهی پرداخت؛ حمدی که مانندش شنیده نشد و ستایشی از خدا کرد که کسی جز او چنین [ ستایش] نکرد. آنچه از آن به یاد مانده ، این است... :

«سپس ای گروه مؤمنان! خداوند متعال، امروز، دو عید بزرگ و سترگ را برایتان جمع کرد که هیچ یک بدون دیگری برپا نمی شود ، تا عطای نیکویش را برایتان تمام گردانَد و بر طریق هدایتش نگاهتان دارد و شما را دنباله رو آثار کسانی قرار دهد که از پرتو هدایتش نور گرفته اند و شما را بر راه روشن اعتدال، به سوی خود در آورد و عطایای خجسته اش را بر شما فراوان کند.

پس، جمعه را روز اجتماع قرار داد و برای پاک کردن گذشته ها و نیز برای شستن پلیدی هایی که انسان از جمعه ای تا جمعه دیگر گرد می آورد، به سوی آن فرا خوانْد و آن را تذکّری برای مؤمنان و نمایشی برای بیمناکیِ پرهیزگاران قرار داد و پاداش اعمال مطیعان را در آن، چندین برابر پاداش دیگر روزها بخشید و آن را این گونه قرار داد که جز با پذیرش فرمان ها و باز ایستادن از نهی ها و سر فرود آوردن به اطاعتش در آنچه بر آن برانگیخت و دعوت کرد، کمال نمی یابد.

پس، توحیدش را جز با اعتراف به نبوّت پیامبرش نمی پذیرد و دین را جز با ولایت آن که به ولایتش فرمان داده، قبول نمی کند و اسباب فرمانبرداری اش جز با چنگ زدن به ریسمانش و ریسمان اهل ولایتش، سامان نمی یابد. پس در روز دُوح (1) بر پیامبرش چیزی فرو فرستاد که اراده او را در انتخاب خالصان و برگزیدگانش روشن کرد... .

بی گمان، این، روزی شکوهمند است. در این [ روز است که] فَرَج (گشایشْ) واقع شد و درجه ها رفیع گشت و حجّت ها آشکار گردید و آن، روز آشکار کردن و روشن نمودن جایگاهِ نمایان [ ولایت] و روز کمال دین و روز پیمانِ بسته شده و روز گواه و گواهی شده است... .

خدایتان بیامرزد! پس از پایان مراسم [ عید غدیر]، بازگردید و بر خانواده تان گشایشی فراهم سازید و به برادرانتان نیکی کنید و پروردگار خود را بر نعمت هایی که به شما ارزانی داشته، سپاس بگذارید. گرد هم آیید تا خداوند، پراکندگی تان را سامان بخشد و به هم نیکی کنید تا خدا رشته الفت شما را نگسلد. نعمت های الهی را به هم هدیه دهید، همان گونه که خداوند، در این روز بر شما منّت نهاد و پاداش را در آن، چندین برابر عیدهای پیشین و پسین و غیر از آن قرار داد.

نیکی در آن [ روز]، ثروت می آورد و عمر می افزاید، و مهربانی به همدیگر در آن، رحمت و رأفت خداوند را سبب می شود. از فضل خدا به برادران و خانواده تان، تا سر حدّ توان ، ببخشید و تا آن جا که دستتان می رسد، برایشان مهیّا دارید. با هم خوش رو باشید و در دیدار یکدیگر، اظهار شادمانی کنید و بر آنچه خداوند به شما بخشیده، سپاس بگزارید. به کسی که به خیر شما امید دارد، افزون بر آن بدهید و به ناتوانان خود، همچون خود و هر اندازه که از دستتان برمی آید و برایتان امکان دارد ، بخورانید.

[ انفاقِ] یک درهم در این روز، پاداش [ انفاقِ ]صد هزار درهم [ در روزهای دیگر ]و [ حتّی] بیشتر را از سوی خدای عز و جل دارد.

خداوند متعال به روزه این روز، فرا خوانده و پاداش بزرگی را برای آن به عهده گرفته است، به گونه ای که اگر بنده ای جوان، از آغاز دنیا تا پایان آن، روزهایش را روزه بگیرد و شب هایش را برخیزد، به پای روزه خالصانه این روز نمی رسد.

هر کس که پیش از درخواست برادر دینی اش، به یاری او بشتابد و از سر رغبت، به او نیکی کند، پاداش کسی را دارد که این روز را روزه گرفته و شبش را [ به عبادت ]برخاسته باشد».

.

1- .دوح (جمع «دَوحه») به معنای درختان بزرگ است. دوح در این جا، اشاره به درختان محلّ غدیر خم دارد که پیامبر صلی الله علیه و آله ولایت علی علیه السلام را در سایه آنها اعلام نمود.

ص: 360

. .


ص: 361

. .


ص: 362

9355.الإمامُ الحسنُ علیه السلام ( لَمّا سَألَهُ أبوهُ عنِ الشُّحِّ ) الکافی عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق علیه السلام :قُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ! لِلمُسلِمینَ عیدٌ غَیرُ العیدَینِ ؟ قالَ : نَعَم یا حَسَنُ ، أعظَمُهُما وأشرَفُهُما ، قُلتُ : وأیُّ یَومٍ هُوَ ؟ قال : هُوَ یَومُ نَصبِ أمیرِ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّهِ وسَلامُهُ عَلَیهِ فیهِ عَلَما لِلنّاسِ ، قُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ وما یَنبَغی لَنا أن نَصنَعَ فیهِ ؟ قالَ : تَصومُهُ یا حَسَنُ ، وتُکِثرُ الصَّلاهَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وتَبَرَّأُ إلَی اللّهِ مِمَّن ظَلَمَهُم ؛ فَإِنَّ الأَنبِیاءَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم کانَت تَأمُرُ الأَوصِیاءَ بِالیَومِ الَّذی کانَ یُقامُ فیهِ الوَصِیُّ أن یُتَّخَذَ عیدا . قالَ : قُلتُ : فَما لِمَن صامَهُ ؟ قالَ : صِیامُ سِتّینَ شَهراً . (1)9353.امام باقر علیه السلام :الکافی عن سالم :سَأَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام : هَل لِلمُسلِمینَ عیدٌ غَیرُ یَومِ الجُمُعَهِ وَالأَضحی وَالفِطرِ ؟ قالَ : نَعَم ، أعظَمُها حُرمَهً . قُلتُ : وأیُّ عیدٍ هُوَ جُعِلتُ فِداکَ ؟ قالَ : الیَومُ الَّذی نَصَبَ فیهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام وقالَ : مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ . قُلتُ : وأیُّ یَومٍ هُوَ ؟ قالَ : وما تَصنَعُ بِالیَومِ ؟ إنَّ السَّنَهَ تَدورُ ، ولکِنَّهُ یَومُ ثَمانِیَهَ عَشَرَ مِن ذِی الحِجَّهِ . فَقُلتُ : وما یَنبَغی لَنا أن نَفعَلَ فی ذلِکَ الیَومِ ؟

قالَ : تَذکُرونَ اللّهَ عَزَّ ذِکرُهُ فیهِ بِالصِّیامِ وَالعِبادَهِ وَالذِّکرِ لِمُحَمَّدٍ ؛ وآلِ مُحَمَّدٍ فَإِنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أوصی أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام أن یَتَّخِذَ ذلِکَ الیَومَ عیداً ، وکَذلِکَ کانَتِ الأَنبِیاءُ علیهم السلام : تَفعَلُ ؛ کانوا یوصونَ أوصِیاءَهُم بِذلِکَ فَیَتَّخِذونَهُ عیدا . (2) .

1- .الکافی : ج 4 ص 148 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 4 ص 305 ح 921 ، مصباح المتهجّد : ص 736 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 90 ح 1816 ، ثواب الأعمال : ص 99 ح 1 ، بشاره المصطفی : ص 238 والثلاثه الأخیره نحوه وراجع تفسیر فرات : ص 118 ح 123 .
2- .الکافی : ج 4 ص 149 ح 3 ، الإقبال : ج 2 ص 263 وراجع مصباح المتهجّد : ص 736 .

ص: 363

9354.تفسیر القمیّ به نقل از فضل بن ابی قرّه :الکافی به نقل از حسن بن راشد : به امام صادق علیه السلام گفتم : فدایت شوم! آیا بجز دو عید [ فطر و قربان]، عید دیگری برای مسلمانان هست؟

فرمود : «آری، ای حسن! از آن دو ، بزرگ تر و والاتر [ نیز هست]».

گفتم : پس آن کدامین روز است؟

فرمود : «روزی که امیر مؤمنان که درودها و سلام خدا بر او باد [ به خلافت ]منصوب شد و [ به عنوان ]نشانه ای برای مردم قرار گرفت».

گفتم : فدایت شوم! شایسته است در آن ، چه کاری بکنیم؟

فرمود : «ای حسن! آن را روزه می داری و فراوان بر محمّد و خاندانش صلوات می فرستی و از ستمکارانِ بر آنها، در نزد خدا بیزاری می جویی؛ زیرا پیامبران که درودهای خداوند بر آنان باد ، اوصیای خود را فرمان می دادند که روز تعیین خود را به وصایت [ و جانشینی]، عید بگیرند».

گفتم : پاداش روزه دارِ این روز چیست؟

فرمود : «برابر روزه شصت ماه».9355.امام حسن علیه السلام ( در پاسخ به پرسش پدرش از او درباره تنگ چشمی ) الکافی به نقل از سالم : از امام صادق علیه السلام پرسیدم : آیا برای مسلمانان، عیدی غیر از جمعه و قربان و فطر هست؟

فرمود : «آری و احترامش از آنها بیشتر است».

گفتم : فدایت شوم! آن عید، کدام است؟

فرمود : «روزی که پیامبر خدا امیر مؤمنان را [ به خلافت] منصوب کرد و فرمود : هرکه من مولای اویم، پس علی مولای اوست ».

گفتم : و آن، کدام روز [ هفته] بوده است؟

فرمود : «روز را برای چه می خواهی؟ چرا که سال ، می گردد ؛ امّا آن، هجدهم ذی حجّه است».

گفتم : شایسته است در آن روز، چه کار کنیم؟

فرمود : «در آن روز ، خداوند را که یادش عزیز باد ، با روزه و عبادت و یاد کردن از محمّد صلی الله علیه و آله و آل محمّد علیهم السلامیاد کنید؛ چرا که پیامبر خدا به امیر مؤمنان وصیّت کرد که آن روز را عید بگیرد که پیامبران [ پیشین ]هم چنین بودند و به اوصیای خود، توصیه می کردند که [ روز تعیین وصی ]را عید بگیرند». .


ص: 364

9356.الإمامُ الصّادقُ علیه السلام :الخصال عن المفضّل بن عمر:قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : کَم لِلمُسلمِینَ مِن عیدٍ ؟ فَقالَ : أربَعَهُ أعیادٍ . قالَ : قُلتُ : قَد عَرَفتُ العیدَینِ وَالجُمُعَهَ . فَقالَ لی : أعظَمُها وأشرَفُها یَومُ الثّامِنَ عَشَرَ مِن ذِی الحِجَّهِ ، وهُوَ الیَومُ الَّذی أقامَ فیهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ونَصَبَهُ لِلنّاسِ عَلَما . قالَ : قُلتُ : ما یَجِبُ عَلَینا فی ذلِکَ الیَومِ ؟ قالَ : یَجِبُ عَلَیکُم صِیامُهُ شُکرا للّهِِ وحَمدا لَهُ ، مَعَ أنَّهُ أهلٌ أن یُشکَرَ کُلَّ ساعَهٍ ، وکَذلِکَ أمَرَتِ الأَنبِیاءُ أوصِیاءَها أن یَصومُوا الیَومَ الَّذی یُقامُ فیهِ الوَصِیُّ یَتَّخِذونَهُ عیدا ، ومَن صامَهُ کانَ أفضَلَ مِن عَمَلِ سِتّینَ سَنَهً . (1)9357.عنه علیه السلام :الإقبال عن أبیالحسن اللیثی عن الإمام الصادق علیه السلام :أنَّهُ قالَ لِمَن حَضَرَهُ مِن مَوالیهِ وشیعَتِهِ : أ تَعرِفونَ یَوما شَیَّدَ اللّهُ بِهِ الإِسلامَ ، وأظهَرَ بِهِ مَنارَ الدّینِ ، وجَعَلَهُ عیدا لَنا ولِمَوالینا وشیعَتِنا ؟ فَقالوا : اللّهُ ورَسولُهُ وابنُ رَسولِهِ أعلَمُ ، أ یَومُ الفِطرِ هُوَ یا سَیِّدَنا ؟ قالَ: لا . قالوا : أفَیَومُ الأَضحی هُوَ ؟ قالَ : لا ، وهذانِ یَومانِ جَلیلانِ شَریفانِ ، ویَومُ مَنارِ الدّینِ أشرَفُ مِنهُما ؛ وهُوَ الیَومُ الثّامِنَ عَشَرَ مِن ذِی الحِجَّهِ ، وإنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله لَمَّا انصَرَفَ مِن حِجَّهِ الوَداعِ وصارَ بِغَدیرِ خُمٍّ أمَرَ اللّهُ عزّوجلّ جَبرَئیلَ علیه السلام أن یَهبِطَ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله وَقتَ قِیامِ الظُّهرِ مِن ذلِکَ الیَومِ ، وأمَرَهُ أن یَقومَ بِوِلایَهِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام ، وأن یَنصِبَهُ عَلَما لِلنّاسِ بَعدَهُ ، وأن یَستَخلِفَهُ فی اُمَّتِهِ .

فَهَبَطَ إلَیهِ وقالَ لَهُ : حَبیبی مُحَمَّدُ ! إنَّ اللّهَ یُقرِئُکَ السَّلامَ ، ویَقولُ لَکَ : قُم فی هذَا الیَومِ بِوِلایَهِ عَلِیٍّ علیه السلام ؛ لِیَکونَ عَلَما لِاُمَّتِکَ بَعدَکَ ، یَرجِعونَ إلَیهِ ، ویَکونُ لَهُم کَأَنتَ ، فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : حَبیبی جَبرَئیلُ ! إنّی أخافُ تَغَیُّرَ أصحابی لِما قَد وُتِروهُ ، وأن یُبدوا ما یُضمِرونَ فیهِ .

فَعَرَجَ ، وما لَبِثَ أن هَبَطَ بِأَمرِ اللّهِ فَقالَ لَهُ : «یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (2) .

فَقامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ذَعِرا مَرعوبا خائِفا مِن شِدَّهِ الرَّمضاءِ وقَدَماهُ تُشوَیانِ ، وأمَرَ بِأَن یُنَظَّفَ المَوضِعُ ویُقَمَّ (3) ما تَحتَ الدَّوحِ (4) مِنَ الشَّوکِ وغَیرِهِ ، فَفُعِلَ ذلِکَ ، ثُمَّ نادی بِالصَّلاهِ جامِعَهً ، فَاجتَمَعَ المُسلِمونَ ، وفیمَنِ اجتَمَعَ أبو بَکرٍ وعُمَرُ وعُثمانُ وسائِرُ المُهاجِرینَ وَالأَنصارِ .

ثُمَّ قامَ خَطیبا وذَکَرَ بَعدَهُ الوِلایَهَ ، فَأَلزَمَها لِلنّاسِ جَمیعا ، فَأَعلَمَهُم أمرَ اللّهِ بِذلِکَ فَقالَ قَومٌ ما قالوا ، وتَناجَوا بما أسَرّوا . (5) .

1- .الخصال : ص 264 ح 145 .
2- .المائده : 67 .
3- .قَمَّ الشیء : کَنَسَه (لسان العرب : ج 12 ص 493 «قمم») .
4- .جمع دَوْحه ؛ وهی الشجره العظیمه المتّسعه (لسان العرب : ج 2 ص 436 «دوح») .
5- .الإقبال : ج 2 ص 279 ، بحار الأنوار : ج 98 ص 300 ح 1 .

ص: 365

9358.الإمامُ علیٌّ علیه السلام ( لَمّا سُئلَ عن أشَحِّ الخَلقِ ) الخصال به نقل از مفضّل بن عمر: به امام صادق علیه السلام گفتم : مسلمانان، چند عید دارند؟

فرمود : «چهار عید».

گفتم : دو عید [ فطر و قربان] و جمعه را می شناسم.

فرمود : «بزرگ ترین و والاترین آنها، روز هجدهم ذی حجّه است و آن، روزی است که پیامبر خدا امیر مؤمنان را در آن، جانشین خود کرد و او را نشانه ای برای مردم قرار داد».

گفتم : لازم است ما در آن روز، چه کنیم؟

فرمود : «بر شما لازم است که از سر سپاس و ستایش خدا، آن روز را روزه بگیرید؛ گرچه خداوند، هر لحظه شایسته سپاس است. پیامبران [ پیشین] هم به اوصیای خود فرمان می دادند که روز تعیین وصی را روزه و عید بگیرند. هر که آن را روزه بدارد، [ پاداشی ]برتر از عمل شصت سال دارد».9356.امام صادق علیه السلام :الإقبال به نقل از ابو الحسن لیثی ، درباره امام صادق علیه السلام : به وابستگان و پیروانش که حاضر بودند، فرمود : «آیا روزی را که خداوند، اسلام را در آن محکم ساخت و چراغ دین را برافروخت و آن را برای ما و وابستگان و پیروانمان عید قرار داد، می شناسید؟».

گفتند : خدا و پیامبرش و فرزند پیامبرش آگاه ترند. ای سرور ما! آیا آن روز ، روز فطر است؟

فرمود : «نه».

گفتند : آیا روز عید قربان است؟

فرمود : «نه، و البتّه این دو روز، بزرگ و والایند ؛ ولی روز برافروختن چراغ دین، از آن دو، والاتر است و آن، روز هجدهم ذی حجّه است. پیامبر خدا، چون از حجّه الوداع بازگشت و به غدیر خم رسید، خداوند عز و جل به جبرئیل علیه السلام فرمان داد که هنگام نماز ظهر آن روز، به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله برود و به او فرمان دهد که به ولایت امیر مؤمنانْ قیام کند و او را برای مردمان پس از خود، منصوب کند و در میان امّتش به جای خود بگمارد.

پس، جبرئیل علیه السلام به نزد او آمد و گفت : دوست من، محمّد! خداوند، به تو سلام می رساند و می گوید : امروز به ولایت علی قیام کن تا پس از تو راهنمای امّتت باشد ، به او مراجعه کنند و برای آنان، همچون تو باشد .

پس، پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : «دوست من، جبرئیل! بیم آن دارم که اصحابم، از آن رو که از وی ضربه خورده اند [و در زمان مشرک بودنشان خونشان به دست او ریخته شده است]، بر او خشم گیرند و کینه های درونی خود را آشکار کنند».

پس،جبرئیل علیه السلام بالا رفت.طولی نکشید که به فرمان خدا باز آمد و به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت : «ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن، که اگر نکنی، پیامش را نرسانده ای و خدا تو را از [ گزند ]مردم، حفظ می کند» .

پس، پیامبر خدا، بیمناک و ترسان و هراسان برخاست و در حالی که پاهایش از شدّت گرما می سوخت، فرمان داد تا جایگاه را تمیز کنند و زیر درختان بزرگ را از خار و خاشاک بروبند و چون انجام شد، فرمان نماز جماعت داد و مسلمانان گرد آمدند، که در میانشان ابو بکر و عمر و عثمان و دیگر مهاجران و انصار هم بودند. سپس به سخنرانی برخاست و پس از آن، از ولایتْ یاد کرد و آن را بر همه مردم، واجب نمود و فرمان خدا را درباره آن، به ایشان اعلام کرد. که برخی چیزهایی گفتند و با یکدیگر به خفا، زمزمه هایی کردند. .


ص: 366

9357.امام صادق علیه السلام :الأمالی للشجری عن صفوان بن یحیی :سَمِعتُ الصّادِقَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام یَقولُ : الثّامِنَ عَشَرَ مِن ذِی الحِجَّهِ عیدُ اللّهِ الأَکبَرُ ، ما طَلَعَت عَلَیهِ شَمسٌ فی یَومٍ أفضَلَ عِندَ اللّهِ مِنهُ ، وهُوَ الَّذی أکمَلَ اللّهُ فیهِ دینَهُ لِخَلقِهِ ، وأتَمَّ عَلَیهِم نِعَمَهُ ، ورَضِیَ لَهُمُ الإِسلامَ دیناً ، وما بَعَثَ اللّهُ نَبِیّا إلّا أقامَ وَصِیَّهُ فی مِثلِ هذَا الیَومِ ، ونَصَبَهُ عَلَما لِاُمَّتِهِ ، فَلیَذکُرِاللّهَ شیعَتُنا عَلی ما مَنَّ عَلَیهِم بِمَعرِفَتِهِ هذَا الیَومَ دونَ سائِرِ النّاسِ .

قالَ : فَقُلتُ : یَا بنَ رَسولِ اللّهِ ، فَما نَصنَعُ فیهِ ؟ فَقالَ : تَصومُهُ ؛ فَإِنَّ صِیامَهُ یَعدِلُ سِتّینَ شَهرا ، وتُحسِنُ فیهِ إلی نَفسِکَ وعِیالِکَ وما مَلَکَت یَمینُکَ بِما قَدَرتَ عَلَیهِ . (1) .

1- .الأمالی للشجری : ج 1 ص 146 .

ص: 367

9358.امام علی علیه السلام ( در پاسخ به این سؤال که تنگ چشم ترین مردم کیست ) الأمالی ، شجری به نقل از صفوان بن یحیی : شنیدم امام جعفر صادق علیه السلام می فرماید : «هجدهم ذی حجّه، بزرگ ترین عید الهی است. خورشید، در هیچ روزی طلوع نکرد که در نزد خدا برتر از آن روز باشد و آن ، همان روزی است که خدا در آن ، دینش را برای آفریدگانش به کمال رسانْد و نعمتش را بر آنان کامل کرد و دین اسلام را برایشان پسندید. خداوند، پیامبری برنینگیخت، جز آن که [ آن پیامبر ،] وصیّش را در چنین روزی به جای خود نهاد و رهبر امّتش قرار داد. پس، پیروان ما باید بر نعمت بزرگِ شناخت این روز که تنها به آنان عطا شده خدا را به یاد آورند».

گفتم : ای پسر پیامبر خدا! در آن روز، چه کنیم؟

فرمود : «آن را روزه بدار ، که روزه اش برابر شصت ماه است. در آن روز به اندازه توان، به خود و عیال خود و هرکه در اختیار توست، احسان کن». .


ص: 368

9359.الإمامُ علیٌّ علیه السلام :مصباح المتهجِّد عن أبی هارون عمّار بن حریز العبدی :دَخَلتُ عَلی أبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فی یَومِ الثّامِنَ عَشَرَ مِن ذِی الحِجَّهِ ، فَوَجَدتُهُ صائِما ، فَقالَ لی : هذا یَومٌ عَظیمٌ ، عَظَّمَ اللّهُ حُرمَتَهُ عَلَی المُؤمِنینَ ، وأکمَلَ لَهُم فیهِ الدّینَ ، وتَمَّمَ عَلَیهِمُ النِّعمَهَ ، وجَدَّدَ لَهُم ما أخَذَ عَلَیهِم مِنَ العَهدِ وَالمیثاقِ . فَقیلَ لَهُ : ما ثَوابُ صَومِ هذَا الیَومِ ؟ قالَ : إنَّهُ یَومُ عیدٍ وفَرَحٍ وسُرورٍ ویَومُ صَومٍ شُکرا للّهِِ تَعالی ، وإنَّ صَومَهُ یَعدِلُ سِتّینَ شَهرا مِن أشهُرِ الحُرُمِ . (1)9360.عنه علیه السلام :الإمام الصادق علیه السلام :صِیامُ یَومِ غَدیرِ خُمٍّ یَعدِلُ صِیامَ عُمُرِ الدُّنیا ؛ لَو عاشَ إنسانٌ ثُمَّ صامَ ما عَمَرَتِ الدُّنیا لَکانَ لَهُ ثَوابُ ذلِکَ ، وصِیامُهُ یَعدِلُ عِندَ اللّهِ عزّوجلّ فی کُلِّ عامٍ مِائَهَ حَجَّهٍ ومِائَهَ عُمرَهٍ مَبروراتٍ مُتَقَبَّلاتٍ ، وهُوَ عیدُ اللّهِ الأَکبَرُ . (2)9359.امام علی علیه السلام :الإقبال عن الإمام الرضا علیه السلام :إذا کانَ یَومُ القِیامَهِ زُفَّت أربَعَهُ أیّامٍ إلَی اللّهِ کَما تُزَفُّ العَروسُ إلی خِدرِها . قیلَ : ما هذِهِ الأَیّامُ ؟ قالَ : یَومُ الأَضحی ، ویَومُ الفِطرِ ، ویَومُ الجُمُعَهِ ، ویَومُ الغَدیرِ ، وإنَّ یَومَ الغَدیرِ بَینَ الأَضحی وَالفِطرِ وَالجُمُعَهِ کَالقَمَرِ بَینَ الکَواکِبِ ، وهُوَ الیَومُ الَّذی نَجّی فیهِ إبراهیمَ الخَلیلَ مِنَ النّارِ ، فَصامَهُ شُکرا للّهِِ ، وهُوَ الیَومُ الَّذی أکمَلَ اللّهُ بِهِ الدّینَ فی إقامَهِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله عَلِیّا أمیرَ المُؤمِنینَ عَلَما ، وأبانَ فَضیلَتَهُ ووِصایَتَهُ ، فَصامَ ذلِکَ الیَومَ ، وإنَّهُ لَیَومُ الکَمالِ ، ویَومُ مَرغمَهِ الشَّیطانِ ، ویَومُ تَقَبُّلِ أعمالِ الشّیعَهِ ومُحِبّی آلِ مُحَمَّدٍ ... وهُوَ یَومُ تَنفیسِ الکَربِ ، ویَومُ تَحطیطِ الوِزرِ ، ویَومُ الحِباءِ وَالعَطِیَّهِ ، ویَومُ نَشرِ العِلمِ ، ویَومُ البِشارَهِ ، وَالعیدِ الأَکبَرِ ، ویَومٌ یُستَجابُ فیهِ الدُّعاءُ ، ویَومُ المَوقِفِ العَظیمِ ، ویَومُ لُبسِ الثِّیابِ ونَزعِ السَّوادِ ، ویَومُ الشَّرطِ المَشروطِ ، ویَومُ نَفیِ الهُمومِ ، ویَومُ الصَّفحِ عَن مُذنِبی شیعَهِ أمیرِ المُؤمِنینَ .

وهُوَ یَومُ السَّبقَهِ ، ویَومُ إکثارِ الصَّلاهِ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، ویَومُ الرِّضا ، ویَومُ عیدِ أهلِ بَیتِ مُحَمَّدٍ ، ویَومُ قَبولِ الأَعمالِ ، ویَومُ طَلَبِ الزِّیادَهِ ، ویَومُ استِراحَهِ المُؤمِنینَ ، ویَومُ المُتاجَرَهِ ، ویَومُ التَوَدُّدِ ، ویَومُ الوُصولِ إلی رَحمَهِ اللّهِ ، ویَومُ التَزکِیَهِ ، ویَومُ تَرکِ الکَبائِرِ وَالذُّنوبِ ، ویَومُ العِبادَهِ ، ویَومُ تَفطیرِ الصّائِمینَ ، فَمَن فَطَّرَ فیهِ صائِما مُؤمِنا کانَ کَمَن أطعَمَ فِئاما وفِئاما إلی أن عَدَّ عَشرا . ثُمَّ قالَ : أوَتَدری مَا الفِئامُ ؟ قالَ : لا . قالَ : مِئَهُ ألفٍ وهُوَ یَومُ التَّهنِئَهِ ، یُهَنِّی ءُ بَعضُکُم بَعضا ، فَإِذا لَقِیَ المُؤمِنُ أخاهُ یَقولُ : الحَمدُ للّهِِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسِّکینَ بِوِلایَهِ أمیرِ المُؤمِنینَ وَالأَئِمَّهِ علیهم السلام . (3) .

1- .مصباح المتهجّد : ص 737 ، مصباح الزائر : ص 167 ، الإقبال : ج 2 ص 276 . راجع : ص 278 ح 803 .
2- .تهذیب الأحکام : ج 3 ص 143 ح 317 ، الإقبال : ج 2 ص 282 کلاهما عن علیّ بن الحسن أو الحسین العبدی ، العدد القویّه : ص 166 ح 4 ، جامع الأخبار : ص 205 ح 503 .
3- .الإقبال : ج 2 ص 260 .

ص: 369

9360.امام علی علیه السلام :مصباح المتهجّد به نقل از ابو هارون عمّار بن حریز عبدی : در روز هجدهم ذی حجّه به نزد امام صادق علیه السلام رفتم و او را روزه دار یافتم. به من فرمود : «امروز، روز بزرگی است. خداوند، حرمت آن را بر مؤمنان، بزرگ داشته و دین را در آن، برایشان به کمال رسانده و نعمت را بر ایشان کامل کرده و عهد و پیمانی را که از ایشان گرفته بود، تجدید کرده است».

از امام علیه السلام پرسیده شد : پاداش روزه این روز چیست؟

فرمود : «آن، روز عید و شادمانی و سُرور است و روز روزه شکر خدای متعال. روزه آن، برابر روزه شصت ماه از ماه های حرام (1) است» (2) .9361.عنه علیه السلام :امام صادق علیه السلام :روزه روز غدیر خم، برابر روزه عمر دنیاست. اگر انسانی به درازای عمر دنیا زندگی کند و [ همه] آن را روزه بدارد، ثواب روزه روز غدیر را دارد و [ نیز] روزه آن، در هر سال، نزد خدای عز و جل برابر صد حج و صد عمره مبرور (3) و مقبول است و آن، عید بزرگ خداست.9362.رسولُ اللّه ِ صلی الله علیه و آله :الإقبال :امام رضا علیه السلام فرمود : «چون روز قیامت شود، چهار روز، به سوی خدا می شتابند، آن گونه که عروس را در شب زفاف به حجله می برند».

پرسیده شد : چه روزهایی؟

فرمود : «روز قربان و فطر و جمعه و غدیر. و روز غدیر، در میان قربان و فطر و جمعه، مانند ماه است در میان ستارگان و آن، روزی است که ابراهیم خلیل علیه السلام از آتش، نجات یافت و آن روز را برای سپاس گزاری از خدا، روزه گرفت و آن، روزی است که خداوند در آن با راهنما قرار دادن علی علیه السلام به دست پیامبر صلی الله علیه و آله ، دین را به کمال رسانْد و فضیلت و وصایت او را آشکار کرد و او آن روز را روزه گرفت.

و آن، روز کمال [ دین] و به خاک مالیده شدن بینی شیطان است و روزی است که اعمال شیعه و دوستداران آل محمّد علیهم السلامپذیرفته می شود ... و آن روز، روز گره گشایی و سبک کردن بار گناه و روز ارمغان و هدیه است و [ نیز ]روز انتشار دانش و روز مژدگانی و شادمانی و بزرگ ترین عید. [ آن روز،] روز استجابت دعا و جایگاه سترگ و روز پوشیدن لباس [ شاد] و کندن [ لباس] سیاه و روز بستن پیمان [ ولایت] و راندن غم ها و روز عفو پیروان گنهکار امیر مؤمنان است.

و آن، روز پیش گامی [ در خیر] و روز فراوانی صلوات بر محمّد و آل محمّد علیهم السلام و روز خشنودی و روز عید اهل بیت محمّد علیهم السلام و روز پذیرش اعمال و روز طلب فراوانی و روز راحت مؤمنان و روز تجارت [ آخرت] و روز دوستی و روز رسیدن به رحمت خدا و روز پاک سازی [ نفس] و روز ترک گناهان کوچک و بزرگ و روز عبادت و روز افطار دادن به روزه داران است و هر کس در آن روز، مؤمن روزه داری را افطار دهد، مانند کسی است که فئام و فئام و... را اطعام کند» و امام علیه السلام «فئام» را ده بار گفت.

سپس فرمود : «آیا می دانی فئام چیست؟».

گفت : نه.

فرمود : «یعنی : صد هزار نفر. و آن [ روز]، روز شادباش است. به همدیگر شادباش بگویید و چون مؤمنی برادرش را دید، بگوید : سپاس، خدای را که ما را از چنگ زنندگان به ولایت امیر مؤمنان و [ دیگر ]امامان علیهم السلامقرار داد». .

1- .ماه های حرام ، یعنی ماه هایی که رعایت حرمتشان واجب است و جنگ و جهاد ابتدایی در آنها جایز نیست و آنها عبارت اند از : رجب ، ذی قعده ، ذی حجّه و محرّم . م .
2- .ر . ک : ص 279 ح 803 .
3- .حجّ مَبرور ، یعنی حجّی که با کلام پاکیزه و اطعام دیگران همراه باشد (ر . ک : حج و عمره در قرآن و حدیث : بخش دوم / فصل چهارم / ح 719) .

ص: 370

9363.عنه صلی الله علیه و آله :الإمام الرضا علیه السلام فی بَیانِ فَضلِ یَومِ الغَدیرِ : لَو عَرَفَ النّاسُ فَضلَ هذَا الیَومِ بِحَقیقَتِهِ لَصافَحَتهُمُ المَلائِکَهُ فی کُلِّ یَومٍ عَشرَ مَرّاتٍ . (1)9364.عنه صلی الله علیه و آله :مصباح المتهجّد عن الفیّاض بن محمّد الطرسوسی :أَنّهُ شَهِدَ أبَا الحَسَنِ عَلِیَّ بنَ موسی الرِّضا علیه السلام فی یَومِ الغَدیرِ وبِحَضرَتِهِ جَماعَهٌ مِن خاصَّتِهِ قَدِ احتَبَسَهُم لِلإِفطارِ ، وقَد قَدَّمَ إلی مَنازِلِهِمُ الطَّعامَ وَالبُرَّ وَالصِّلاتِ وَالکِسوَهَ حَتَّی الخَواتیمَ وَالنِّعالَ ، وقَد غَیَّرَ مِن أحوالِهِم وأحوالِ حاشِیَتِهِ ، وجُدِّدَت لَهُ آلَهٌ غَیرُ الآلَهِ الَّتی جَرَی الرَّسمُ بِابتِذالِها قَبلَ یَومِهِ ، وهُوَ یَذکُرُ فَضلَ الیَومِ وقِدَمَهُ . (2) .

1- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 24 ح 52 ، الإقبال : ج 2 ص 269 ، فرحه الغریّ : ص 107 کلّها عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر .
2- .مصباح المتهجّد : ص 752 ، مصباح الزائر : ص 154 ، وراجع مصباح المتهجّد : ص 736 758 والإقبال : ج 2 ص 237 309.

ص: 371

9361.امام علی علیه السلام :امام رضا علیه السلام در بیان فضیلت روز غدیر : اگر مردم، فضیلت حقیقی این روز را می دانستند، فرشتگان در هر روز، ده بار با آنان مصافحه می کردند.9362.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مصباح المتهجّد به نقل از درباره فیّاض بن محمّد طرسوسی : در روز غدیر، او در نزد امام رضا علیه السلام بود و عدّه ای از یاران خاصّ ایشان هم در آن جا حضور داشتند که امام علیه السلام آنان را برای افطار، نگاه داشته بود و برای خانه هایشان، غذا و هدیه و صِله و پوشاک و حتّی انگشتر و کفش فرستاده بود و وضعیت آنان و اطرافیان خود را تغییر داده بود. امام علیه السلام ، وسایل و ابزارهای کهنه خود را [ نیز] نو کرده بود و فضیلت و سابقه آن روز را بیان می کرد. .


ص: 372

راجع: نفحات الأزهار : ج 6 ، 7 ، 8 ، 9 . الغدیر : ج 1 ص 12 14 و ص 267 289 .

10 / 16زِیارَهُ أمیرِ المُؤمِنینَ فی عیدِ الغَدیر9366.عنه صلی الله علیه و آله ( لِمُعاذٍ ) تهذیب الأحکام عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر :کُنّا عِندَ الرِّضا علیه السلام وَالمَجلِسُ غاصٌّ بِأَهلِهِ ، فَتَذاکَروا یَومَ الغَدیرِ ، فَأَنکَرَهُ بَعضُ النّاسِ ، فَقالَ الرِّضا علیه السلام : حَدَّثَنی أبی عَن أبیهِ علیه السلام قالَ :

إنَّ یَومَ الغَدیرِ فِی السَّماءِ أشهَرُ مِنهُ فِی الأَرضِ ، إنَّ للّهِِ فِی الفِردَوسِ الأَعلی قَصرا لَبِنَهً مِن فِضَّهٍ ولَبِنَهً مِن ذَهَبٍ ، فیهِ مِئَهُ ألفِ قُبَّهٍ مِن یاقوتَهٍ حَمراءَ ، ومِئَهُ ألفِ خَیمَهٍ مِن یاقوتٍ أخضَرَ ، تُرابُهُ المِسکُ وَالعَنبَرُ ، فیهِ أربَعَهُ أنهارٍ : نَهرٌ مِن خَمرٍ ، ونَهرٌ مِن ماءٍ ، ونَهرٌ مِن لَبَنٍ ، ونَهرٌ مِن عَسَلٍ ، وحَوالیهِ أشجارُ جَمیعِ الفَواکِهِ ، عَلَیهِ طُیورٌ أبدانُها مِن لُؤلُؤٍ وأجنِحَتُها مِن یاقوتٍ تُصَوِّتُ بِأَلوانِ الأَصواتِ ، إذا کانَ یَومُ الغَدیرِ وَرَدَ إلی ذلِکَ القَصرِ أهلُ السَّماواتِ یُسَبِّحونَ اللّهَ ویُقَدِّسونَهُ ویُهَلِّلونَهُ ، فَتَطایَرُ تِلکَ الطُّیورُ فَتَقَعُ فی ذلِکَ الماءِ وتَتَمَرَّغُ عَلی ذلِکَ المِسکِ وَالعَنبَرِ ، فَإِذَا اجتَمَعَتِ المَلائِکَهُ طارَت ، فَتَنفُضُ ذلِکَ عَلَیهِم ، وإنَّهُم فی ذلِکَ الیَومِ لَیَتَهادَونَ نِثارَ فاطِمَهَ علیها السلام ، فَإِذا کانَ آخِرُ ذلِکَ الیَومِ نودوا : اِنصَرِفوا إلی مَراتِبِکُم فَقَد أمِنتُم مِنَ الخَطَأِ وَالزَّلَلِ إلی قابِلٍ فی مِثلِ هذَا الیَومِ تَکرِمَهً لِمُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وعَلِیٍّ علیه السلام .

ثُمَّ قالَ : یَا بنَ أبی نَصرٍ ، أینَما کُنتَ فَاحضُر یَومَ الغَدیرِ عِندَ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام ؛ فَإِنَّ اللّهَ یَغفِرُ لِکُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَهٍ ، ومُسلِمٍ ومُسلِمَهٍ ذُنوبَ سِتّینَ سَنَهً ، ویُعتِقُ مِنَ النّارِ ضِعفَ ما أعتَقَ فی شَهرِ رَمَضانَ ولَیلَهِ القَدرِ ولَیلَهِ الفِطرِ ، وَالدِّرهَمُ فیهِ بِأَلفِ دِرهَمٍ لِاءِخوانِکَ العارِفینَ ، فَأَفضِل عَلی إخوانِکَ فی هذَا الیَومِ وسُرَّ فیهِ کُلَّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَهٍ .

ثُمَّ قالَ : یا أهلَ الکوفَهِ ! لَقَد اُعطیتُم خَیرا کَثیرا ، وإنَّکُم لَمِمَّنِ امتَحَنَ اللّهُ قَلبَهُ لِلإِیمانِ ، مُستَقَلّونَ مَقهورونَ مُمتَحَنونَ یُصَبُّ عَلَیکُمُ البَلاءُ صَبّاً ، ثُمَّ یَکشِفُهُ کاشِفُ الکَربِ العَظیمِ ، وَاللّهِ لَو عَرَفَ النّاسُ فَضلَ هذَا الیَومِ بِحَقیقَتِهِ لَصافَحَتهُمُ المَلائِکَهُ فی کُلِّ یَومٍ عَشرَ مَرّاتٍ ، ولَولا أنّی أکرَهُ التَّطویلَ لَذَکَرتُ مِن فَضلِ هذَا الیَومِ وما أعطَی اللّهُ فیهِ مَن عَرَفَهُ ما لا یُحصی بِعَدَدٍ . (1) .

1- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 24 ح 52 ، الإقبال : ج 2 ص 268 ، مصباح الزائر : ص 153 ولیس فیه صدره إلی «لمحمّد صلی الله علیه و آله وعلیّ علیه السلام ثمّ قال» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 358 ح 2 .

ص: 373



10 / 16 زیارت امیر مؤمنان در عید غدیر

10 / 16زیارت امیر مؤمنان در عید غدیر9369.عنه صلی الله علیه و آله :تهذیب الأحکام به نقل از احمد بن محمّد بن ابی نصر : نزد امام رضا علیه السلام بودیم و مجلس، لبریز از جمعیّت بود. [ اهل مجلس] از روز غدیر یاد کردند که برخی آن را انکار کردند. امام رضا علیه السلام فرمود : «پدرم از پدرش نقل کرد که فرمود: روز غدیر، در آسمان، مشهورتر از زمین است. خدا در بهشت برین، کاخی دارد که خشت هایش یکی از سیم و یکی از زر است و در آن، صد هزار گنبد از یاقوت سرخ و صد هزار خیمه از یاقوت سبز است و خاک آن [ نیز] مُشک و عنبر است. در آن، چهار نهر جاری است : نهر شراب، نهر آب، نهر شیر و نهر عسل. و پیرامون آن، درختانی با همه گونه میوه هست که بر آنها پرندگانی با پیکرهایی از مروارید و بال هایی از یاقوت با صداهای گوناگون نشسته اند. چون روز غدیر می شود، ساکنان آسمان با تسبیح و تقدیس و تهلیل خداوند، به آن کاخ، وارد می شوند. پس، همه پرندگان می پرند و داخل آب ها می شوند و خود را به مُشک و عنبر [ بهشتی ]آغشته می کنند و هنگامی که فرشتگانْ گِرد می آیند، پرواز می کنند و آن مشک و عنبر را بر آنها می افشانند و در آن روز، فرشتگان، شاد باش عروسی فاطمه علیها السلام را که سنبل و میخک بهشتی بود (1) به هم هدیه می دهند.

در پایان آن روز، به آنان ندا می شود که به جایگاه های خود بازگردید که به خاطر بزرگداشت محمّد و علی، تا چنین روزی در سال دیگر، از خطا و لغزش ، ایمن خواهید بود».

سپس فرمود : «ای ابن ابی نصر! روز غدیر، هر کجا بودی، نزد [ مزار] امیر مؤمنان حاضر شو، که خداوند [ در این روز]، گناهان شصت ساله هر مرد و زن باایمان و مسلمان را می آمرزد و دو برابر کسانی که در ماه رمضان و شب قدر و شب عید فطر از آتش رهانیده، آزاد می سازد و انفاق یک درهم در آن روز به برادران حق آشنای خود، برابر هزار درهم [ در روزهای دیگر ]است. پس در این روز، به برادرانت احسان کن و هر مرد و زن باایمان را در آن، خوش حال کن».

سپس فرمود : «ای کوفیان! خیری فراوان به شما عطا شده و شما از کسانی هستید که خداوند، دل هایشان را به ایمان آزموده است. شما را خوار و مقهور می سازند و آزمایش می شوید و بلاها بر شما سرازیر می شود. سپس بازکننده گره های بزرگ، آن را می گشاید.

به خدا سوگند، اگر مردم، فضیلت حقیقی این روز را می دانستند، فرشتگان با آنها در هر روز، ده بار مصافحه می کردند و اگر نبود که درازگویی را ناخوش دارم، از فضیلت های این روز و عطایای خداوند بر شناسندگانِ [ قدرِ] این روز، چندان ذکر می کردم که به شماره نیاید».

.

1- .ر . ک : الأمالی ، صدوق ، مجلس 83 ، حدیث نخست . در آنجا آمده است که فرشتگان ، در روز ازدواج علی و فاطمه علیهما السلام سنبل و میخک بهشتی بر سر آن دو افشاندند .

ص: 374

9365.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :الإمام الصادق علیه السلام :إذا کُنتَ فی یَومِ الغَدیرِ فی مَشهَدِ مَولانا أمیرِ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّهُ عَلَیهِ فَادنُ مِن قَبرِهِ بَعدَ الصَّلاهِ وَالدُّعاءِ ، وإن کُنتَ فی بُعدٍ مِنهُ فَأَومِ إلَیهِ بَعدَ الصَّلاهِ وهذَا الدُّعاءُ :

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی وَلِیِّکَ ، وأخی نَبِیِّکَ ، ووَزیرِهِ ، وحَبیبِهِ ، وخَلیلِهِ ، ومَوضِعِ سِرِّهِ ، وخِیَرَتِهِ مِن اُسرَتِهِ ، ووَصِیِّهِ وصَفوَتِهِ وخالِصَتِهِ وأمینِهِ ووَلِیِّهِ وأشرَفِ عِترَتِهِ ؛ الَّذینَ آمَنوا بِهِ ، وأبی ذُرِّیَّتِهِ ، وبابِ حِکمَتِهِ ، وَالنّاطِقِ بِحُجَّتِهِ ، وَالدّاعی إلی شَریعَتِهِ ، وَالماضی عَلی سُنَّتِهِ ، وخَلیفَتِهِ عَلی اُمَّتِهِ ، سَیِّدِ المُسلِمینَ (1) وأمیرِ المُؤمِنینَ ، وقائِدِ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ، أفضَلَ ما صَلَّیتَ عَلی أحَدٍ مِن خَلقِکَ وأصفِیائِکَ وأوصِیاءِ أنبِیائِکَ .

اللّهُمَّ إنّی أشهَدُ أنَّهُ قَد بَلَّغَ عَن نَبِیِّکَ ما حُمِّلَ ، ورَعی مَا استُحفِظَ ، وحَفِظَ مَا استودِعَ ، وحَلَّلَ حَلالَکَ ، وحَرَّمَ حَرامَکَ ، وأقامَ أحکامَکَ ، ودَعا إلی سَبیلِکَ ، ووالی أولِیاءَکَ ، وعادی أعداءَکَ ، وجاهَدَ النّاکِثینَ عَن سَبیلِکَ ، وَالقاسِطینَ وَالمارِقینَ عَن أمرِکَ ، صابِرا مُحتَسِبا ، [ مُقبِلاً] (2) غَیرَ مُدبِرٍ ، لا تَأخُذُهُ فِی اللّهِ لَومَهُ لائِمٍ ، حَتّی بَلَغَ فی ذلِکَ الرِّضاء[و] (3) سَلَّمَ إلَیکَ القَضاءَ ، وعَبَدَکَ مُخلِصا ، ونَصَحَ لَکَ مُجتَهِدا ، حَتّی أتاهُ الیَقینُ ، فَقَبَضتَهُ إلَیکَ شَهیدا سَعیدا ، وَلِیّا تَقِیّا ، رَضِیّا زَکِیّا ، هادِیا مَهدِیّا ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ ، وعَلَیهِ أفضَلَ ما صَلَّیتَ عَلی أحَدٍ مِن أنبِیائِکَ وأصفِیائِکَ ، یا رَبَّ العالَمینَ . (4) .

1- .فی المصدر : «المرسلین» ، وما أثبتناه من بحار الأنوار .
2- .ما بین المعقوفتین أثبتناه من بحار الأنوار .
3- .الزیاده من بحار الأنوار .
4- .الإقبال : ج 2 ص 306 عن محمّد بن أحمد الصفوانی ، بحار الأنوار : ج 100 ص 372 ح 8 .

ص: 375

9366.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ( به معاذ ) امام صادق علیه السلام :چون در روز غدیر در مزار مولایمان، امیر مؤمنان که درودهای خدا بر او باد بودی، پس از نماز و دعا، نزدیک قبرش برو و اگر [ در شهرهای] دور بودی، پس از نماز، به او اشاره کن و این دعا را بخوان:

خدایا! بر ولی ات و برادر نبی ات و وزیر و حبیب و خلیل و رازدارش و برگزیده خاندانش و وصی و گزیده و ویژه و امین و ولیّ و اشرف خاندانش از آنان که به او ایمان آوردند و پدر ذریّه اش و دریچه حکمتش و گوینده حجّتش و دعوتگر آیینش و پوینده راهش و جانشینش در امّتش، سَرور مسلمانان و امیر مؤمنان و پیشوای سپیدرویان، درود فرست، برترین درودی که بر هر یک از آفریدگان و برگزیدگان و اوصیای پیامبران فرستاده ای!

خدایا! من شهادت می دهم که او هر چه از پیامبرت دریافته بود، رسانْد و هر چه را مسئول حفظش بود، پایید و آنچه را بدو سپرده شده بود ، حفظ نمود و حلالت را حلال و حرامت را حرام شمرد و احکامت را برپا داشت و به راه تو فراخوانْد و دوستانت را دوست و دشمنانت را دشمن داشت و با پیمان شکنانِ راه تو و ستمکاران و بیرون روندگان از [ زیر] فرمان تو، پرشکیب و بااخلاص [ رو در رو ]جنگید و پشت نکرد و در راه تو از سرزنش ملامتگران نهراسید، تا آن که به خشنودی تو رسید و تسلیم حکم تو شد. تو را خالصانه پرستید و با تمام توان و اخلاص، برای تو کوشید تا مرگش فرا رسید و او را با شهادتی سعادتمندانه قبض روح کردی، در حالی که ولی ای پرهیزگار و پاک و پسندیده و رهنما و ره یافته بود.

خدایا! بر محمّد درود فرست، برترین درودی که بر هر یک از پیامبران و برگزیدگانت می فرستی، ای پروردگار جهانیان! .


ص: 376

9367.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :الإمام الهادی علیه السلام فی زِیارَهٍ زارَ بِها فی یَومِ الغَدیرِ فِی السَّنَهِ الَّتی أشخَصَهُ المُعتَصِمُ : تَقِفُ عَلَیهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وتَقولُ :

السَّلامُ عَلی مُحَمَّدٍ رَسولِ اللّهِ ، خاتَمِ النَّبِیّینَ ، وسَیِّدِ المُرسَلینَ ، وصَفوَهِ رَبِّ العالَمینَ ، أمینِ اللّهِ عَلی وَحیِهِ ، وعَزائِمِ أمرِهِ ، الخاتِمِ لِما سَبَقَ ، وَالفاتِحِ لِمَا استَقبَلَ ، والمُهَیمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ ، ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، وصَلَواتُهُ وتَحِیّاتُهُ ، السَّلامُ عَلی أنبِیاءِ اللّهِ ورُسُلِهِ ومَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ وعِبادِهِ الصّالِحینَ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، وسَیِّدَ الوَصِیّینَ ، ووارِثَ عِلمِ النَّبِیّینَ ، ووَلِیَّ رَبِّ العالَمینَ ، ومَولایَ ومَولَی المُؤمِنینَ ، ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، یا أمینَ اللّهِ فی أرضِهِ ، وسَفیرَهُ فی خَلقِهِ ، وحُجَّتَهُ البالِغَهَ عَلی عِبادِهِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا دینَ اللّهِ القَویمَ ، وصِراطَهُ المُستَقیمَ . السَّلامُ عَلَیکَ أیُّهَا النَّبَأُ العَظیمُ ، الَّذی هُم فیهِ مُختَلِفونَ ، وعَنهُ یُسأَلونَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَالمُؤمِنینَ ؛ آمَنتَ بِاللّهِ وهُم مُشرِکونَ ، وصَدَّقتَ بِالحَقِّ وهُم مُکَذِّبونُ ، وجاهَدتَ وهُم مُحجِمونَ ، وعَبَدتَ اللّهَ مُخلِصا لَهُ الدّینَ ، صابِرا مُحتَسِبا حَتّی أتاکَ الیَقینُ ، ألا لَعنَهُ اللّهِ عَلَی الظّالِمینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ المُسلِمینَ ، ویَعسوبَ المُؤمِنینَ ، وإمامَ المُتَّقینَ ، وقائِدَ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ورَحمَهُ اللّهِ وَبرَکاتُهُ ، أشهَدُ أنَّکَ أخُو الرَّسولِ ووَصِیُّهُ ، ووارِثُ عِلمِهِ ، وأمینُهُ عَلی شَرعِهِ ، وخَلیفَتُهُ فی اُمَّتِهِ ، وأوَّلُ مَن آمَنَ بِاللّهِ وصَدَّقَ بِما أنزَلَ عَلی نَبِیِّهِ ، وأشهَدُ أنَّهُ قَد بَلَّغَ عَنِ اللّهِ ما أنزَلَهُ فیکَ ، وصَدَعَ بِأَمرِهِ ، وأوجَبَ عَلی اُمَّتِهِ فَرضَ وِلایَتِکَ ، وعَقَدَ عَلَیهِمُ البَیعَهَ لَکَ ، وجَعَلَکَ أولی بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم کَما جَعَلَهُ اللّهُ کَذلِکَ .

ثُمَّ أشهَدَ اللّهَ تَعالی عَلَیهِم فَقالَ : أ لَستُ قَد بَلَّغتُ ؟ فَقالوا : اللّهُمَّ بَلی . فَقالَ : اللّهُمَّ اشهَد ، وکَفی بِکَ شَهیدا وحاکِما بَینَ العِبادِ . فَلَعَنَ اللّهُ جاحِدَ وِلایَتِکَ بَعدَ الإقرارِ ، وناکِثَ عَهدِکَ بَعدَ المیثاقِ ، وأشهَدُ أنَّکَ أوفَیتَ بِعَهدِ اللّهِ تَعالی ، وأنَّ اللّهَتَعالی موفٍ بِعَهدِهِ لَکَ «وَ مَنْ أَوْفَی بِمَا عَهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا» (1) .

وأشهَدُ أنَّکَ أمیرُ المُؤمِنینَ ، الحَقُّ الَّذی نَطَقَ بِوِلایَتِکَ التَّنزیلُ ، وأخَذَ لَکَ العَهدَ عَلَی الاُمَّهِ بِذلِکَ الرَّسولُ ، وأشهَدُ أنَّکَ وعَمَّکَ وأخاکَ الَّذینَ تاجَرتُمُ اللّهَ بِنُفوسِکُم ، فَأَنزَلَ اللّهُ فیکُم : «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقَتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاهِ وَ الْاءِنجِیلِ وَ الْقُرْءَانِ وَ مَنْ أَوْفَی بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَ ذَ لِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * التَّئِبُونَ الْعَبِدُونَ الْحَمِدُونَ السَّئِحُونَ الرَّ کِعُونَ السَّجِدُونَ الْأَمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ الْحَفِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» (2) .

أشهَدُ یا أمیرَ المُؤمِنینَ أنَّ الشّاکَّ فیکَ ما آمَنَ بِالرَّسولِ الأَمینِ ، وأنَّ العادِلَ بِکَ غَیرَکَ عادِلٌ عَنِ الدّینِ القَویمِ الَّذِی ارتَضاهُ لَنا رَبُّ العالَمینَ ، فَأَکمَلَهُ بِوِلایَتِکَ یَومَ الغَدیرِ ، وأشهَدُ أنَّکَ المَعنِیُّ بِقَولِ العَزیزِ الرَّحیمِ : «وَأَنَّ هَذَا صِرَ طِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ» (3) ضَلَّ وَاللّهِ وأضَلَّ مَنِ اتَّبَعَ سِواکَ ، وعَنَدَ عَنِ الحَقِّ مَن عاداکَ .

اللّهُمَّ سَمِعنا لِأَمرِکَ ، وأطَعنا وَاتَّبَعنا صِراطَکَ المُستَقیمَ ، فَاهدِنا رَبَّنا ولا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ الهُدی عَن طاعَتِکَ ، وَاجعَلنا مِنَ الشّاکِرینَ لِأَنعُمِکَ ، وأشهَدُ أنَّکَ لَم تَزَل لِلهَوی مُخالِفا ، ولِلتُّقی مُحالِفا ، وعَلی کَظمِ الغَیظِ قادِرا ، وعَنِ النّاسِ عافِیاً ، وإذا عُصِیَ اللّهُ ساخِطاً ، وإذا اُطیعَ اللّهُ راضِیاً ، وبِما عَهِدَ إلَیکَ عامِلاً ، راعِیا لِمَا استُحفِظتَ ، حافِظا مَا استودِعتَ ، مُبَلِّغا ما حُمِّلتَ ، مُنتَظِرا ما وُعِدتَ، وأشهَدُ أنَّکَ مَا اتَّقَیتَ ضارِعا (4) ، ولا أمسَکتَ عَن حَقِّکَ جازِعا ، ولا أحجَمتَ عَن مُجاهَدَهِ عاصیکَ ناکِلاً ، ولا أظهَرتَ الرِّضا بِخِلافِ ما یَرضَی اللّهُ مُداهِناً ، ولا وَهَنتَ لِما أصابَکَ فی سَبیلِ اللّهِ ، ولا ضَعُفتَ ولَا استَکَنتَ (5) عَن طَلَبِ حَقِّکَ مُراقِبا (6) . مَعاذَ اللّهِ أن تَکونَ کَذلِکَ ، بَل إذ ظُلِمتَ فَاحتَسَبتَ رَبَّکَ ، وفَوَّضتَ إلَیهِ أمرَکَ ، وذَکَّرتَ فَما ذَکَروا ، ووَعَظتَ فَمَا اتَّعَظوا ، وخَوَّفتَهُمُ اللّهَ فَما تَخَوَّفوا (7) .

وأشهَدُ أنَّکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ جاهَدتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ ، حَتّی دَعاکَ اللّهُ إلی جِوارِهِ ، وقَبَضَکَ إلَیهِ بِاختِیارِهِ ، وألزَمَ أعداءَکَ الحُجَّهَ بِقَتلِهِم إیّاکَ ؛ لِتَکونَ لَکَ الحُجَّهُ عَلَیهِم ، مَعَ ما لَکَ مِنَ الحُجَجِ البالِغَهِ عَلی جَمیعِ خَلقِهِ .

السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، عَبَدتَ اللّهَ مُخلِصا ، وجاهَدتَ فِی اللّهِ صابِرا ، وجُدتَ بِنَفسِکَ مُحتَسِبا ، وعَمِلتَ بِکِتابِهِ ، وَاتَّبَعتَ سُنَّهَ نَبِیِّهِ ، وأقَمتَ الصَّلاهَ ، وآتَیتَ الزَّکاهَ ، وأمَرتَ بِالمَعروفِ ، ونَهَیتَ عَنِ المُنکَرِ مَا استَطَعتَ ، مُبتَغِیا مَرضاهَ ما عِندَ اللّهِ ، راغِبا فیما وَعَدَ اللّهُ ، لا تَحفِلُ (8) بِالنَّوائِبِ ، ولا تَهِنُ عِندَ الشَّدائِدِ ، ولا تُحجِمُ عَن مُحارِبٍ ، أفِکَ مَن نَسَبَ غَیرَ ذلِکَ ، وَافتَری باطِلاً عَلَیکَ ، وأولی لِمَن (9) عَنَدَ عَنکَ .

لَقَد جاهَدتَ فِی اللّهِ حَقَّ الجِهادِ ، وصَبَرتَ عَلَی الأَذی صَبرَ احتِسابٍ ، وأنتَ أوَّلُ مَن آمَنَ بِاللّهِ وصَلّی لَهُ وجاهَدَ ، وأبدی صَفحَتَهُ فی دارِ الشِّرکِ ، وَالأَرضُ مَشحونَهٌ ضَلالَهً ، وَالشَّیطانُ یُعبَدُ جَهرَهً .

وأنتَ القائِلُ : لا تَزیدُنی کَثرَهُ النّاسِ حَولی عِزَّهً ، ولا تَفَرُّقُهُم عَنّی وَحشَهً ، ولَو أسلَمَنِی النّاسُ جَمیعا لَم أکُن مُتَضَرِّعا ، اِعتَصَمتَ بِاللّهِ فَعَزَزتَ ، وآثَرتَ الآخِرَهَ عَلَی الاُولی فَزَهِدتَ . وأیَّدَکَ اللّهُ وهَداکَ ، وأخلَصَکَ وَاجتَباکَ ، فَما تَناقَضَت أفعالُکَ ، ولَا اختَلَفَت أقوالُکَ ، ولا تَقَلَّبَت أحوالُکَ ، ولَا ادَّعَیتَ ولَا افتَرَیتَ عَلَی اللّهِ کَذِبا ، ولا شَرِهتَ إلَی الحُطامِ ، ولادَنَّسَکَ الآثامُ ، ولَم تَزَل عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّکَ ویَقینٍ مِن أمرِکَ ، تَهدی إلَی الحَقِّ وإلی صِراطٍ مُستَقیمٍ .

أشهَدُ شَهادَهَ حَقٍّ ، واُقسِمُ بِاللّهِ قَسَمَ صِدقٍ أنَّ مُحَمَّدا وآلَهُ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم ساداتُ الخَلقِ ، وأنَّکَ مَولایَ ومَولَی المُؤمِنینَ ، وأنَّکَ عَبدُ اللّهِ ووَلِیُّهُ ، وأخُو الرَّسولِ ووَصِیُّهُ ووارِثُهُ ، وأنَّهُ القائِلُ لَکَ : وَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ ما آمَنَ بی مَن کَفَرَ بِکَ ، ولا أقَرَّ بِاللّهِ مَن جَحَدَکَ ، وقَد ضَلَّ مَن صَدَّ عَنکَ ، ولَم یَهتَدِ إلَی اللّهِ تَعالی ولا إلَیَّ مَن لا یُهدی بِکَ ، وهُوَ قَولُ رَبّی عزّوجلّ : «وَإِنِّی لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صَلِحًا ثُمَّ اهْتَدَی» (10) إلی وِلایَتِکَ .

مَولایَ فَضلُکَ لا یَخفی ، ونورُکَ لا یُطفی ، وإنَّ مَن جَحَدَکَ الظَّلومُ الأَشقی . مَولایَ أنتَ الحُجَّهُ عَلَی الِعبادِ ، وَالهادی إلَی الرَّشادِ ، وَالعُدَّهُ لِلمَعادِ .

مَولایَ لَقَد رَفَعَ اللّهُ فِی الاُولی مَنزِلَتَکَ ، وأعلی فِی الآخِرَهِ دَرَجَتَکَ ، وبَصَّرَکَ ما عَمِیَ عَلی مَن خالَفَکَ ، وحالَ بَینَکَ وبَینَ مَواهِبِ اللّهِ لَکَ ؛ فَلَعَنَ اللّهُ مُستَحِلِّی الحُرمَهِ مِنکَ ، وذائِدَ الحَقِّ عَنکَ ، وأشهَدُ أنَّهُمُ الأَخسَرونَ الَّذینَ «تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِیهَا کَلِحُونَ» (11) ، وأشهَدُ أنَّکَ ما أقدَمتَ ولا أحجَمتَ ولا نَطَقتَ ولا أمسَکتَ إلّا بِأَمرٍ مِنَ اللّهِ ورَسولِهِ .

قُلتَ : وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ لَقَد نَظَرَ إلَیَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله أضرِبُ قُدّامَهُ بِسَیفی . فَقالَ : «یا عَلِیُّ أنتَ عِندی بِمَنزِلَهِ هارونَ مِن موسی إلّا أنَّهُ لا نَبِیَّ بَعدی ، واُعلِمُکَ أنَّ مَوتَکَ وحَیاتَکَ مَعی وعَلی سُنَّتی» ، فَوَاللّهِ ما کَذَبتُ ولا کُذِّبتُ ، ولا ضَلَلتُ ولا ضَلَّ بی ، ولا نَسیتُ ما عَهِدَ إلَیَّ رَبّی ، وإنّی لَعَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبّی بَیَّنَها لِنَبِیِّهِ ، وبَیَّنَهَا النَّبِیُّ لی ، وإنّی لَعَلَی الطَّریقِ الواضِحِ ، ألفِظُهُ لَفظا .

صَدَقتَ وَاللّهِ وقُلتَ الحَقَّ ؛ فَلَعَنَ اللّهُ مَن ساواکَ بِمَن ناواکَ ، (12) وَاللّهُ جَلَّ ذِکرُهُ یَقولُ : «هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ» (13) ولَعَنَ اللّهُ مَن عَدَلَ بِکَ مَن فَرَضَ اللّهُ عَلَیهِ وِلایَتَکَ ، وأنتَ وَلِیُّ اللّهِ وأخو رَسولِهِ وَالذّابُّ عَن دینِهِ ، وَالَّذی نَطَقَ القُرآنُ بِتَفضیلِهِ ، قالَ اللّهُ تَعالی : «وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَهِدِینَ عَلَی الْقَعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا * دَرَجَتٍ مِّنْهُ وَمَغْفِرَهً وَرَحْمَهً وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا» (14) وقالَ اللّهُ تَعالی : «أَجَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَآجِّ وَعِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ ءَامَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الأَْخِرِ وَجَهَدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یَسْتَوُونَ عِندَ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّلِمِینَ * الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَهَدُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَ لِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَهً عِندَ اللَّهِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَآئِزُونَ * یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُم بِرَحْمَهٍ مِّنْهُ وَرِضْوَ نٍ وَجَنَّتٍ لَّهُمْ فِیهَا نَعِیمٌ مُّقِیمٌ * خَلِدِینَ فِیهَآ أَبَدًا إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ» (15) .

أشهَدُ أنَّکَ المَخصوصُ بِمِدحَهِ اللّهِ ، المُخلِصُ لِطاعَهِ اللّهِ ، لَم تَبغِ بِالهُدی بَدَلاً ، ولَم تُشرِکُ بِعِبادَهِ رَبِّکَ أحَدا ، وأنَّ اللّهَ تَعالَی استَجابَ لِنَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله فیکَ دَعوَتَهُ .

ثُمَّ أمَرَهُ بِإِظهارِ ما أولاکَ لِاُمَّتِهِ ، إعلاءً لِشَأنِکَ ، وإعلاناً لِبُرهانِکَ ، ودَحضاً لِلأَباطیلِ ، وقَطعا لِلمَعاذیرِ ، فَلَمّا أشفَقَ مِن فِتنَهِ الفاسِقینَ ، وَاتَّقی فیکَ المُنافِقینَ ، أوحَی اللّهُ رَبُّ العالَمینَ : «یَأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (16) فَوَضَعَ عَلی نَفسِهِ أوزارَ المَسیرِ ، ونَهَضَ فی رَمضاءِ الهَجیرِ ، فَخَطَبَ فَأَسمَعَ ، ونادی فَأَبلَغَ ، ثُمَّ سَأَلَهُم أجمَعَ فَقالَ : هَل بَلَّغتُ ؟ فَقالوا : اللّهُمَّ بَلی . فَقالَ : اللّهُمَّ اشهَد . ثُمَّ قالَ : أ لَستُ أولی بِالمُؤمِنینَ مِن أنفُسِهِم ؟ فَقالوا : بَلی ، فَأَخَذَ بِیَدِکَ وقالَ :

«مَن کُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ» فَما آمَنَ بِما أنزَلَ اللّهُ فیکَ عَلی نَبِیِّهِ إلّا قَلیلٌ ، ولا زادَ أکثَرُهُم إلّا تَخسیرا ، ولَقَد أنزَلَ اللّهُ تَعالی فیکَ مِن قَبلُ وهُم کارِهونَ : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّهٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّهٍ عَلَی الْکَفِرِینَ یُجَهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَهَ لَائِمٍ ذَ لِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَآءُ وَاللَّهُ وَ سِعٌ عَلِیمٌ * إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَهُمْ رَ کِعُونَ * وَمَن یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَلِبُونَ» (17) «رَبَّنَآ ءَامَنَّا بِمَآ أَنزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّهِدِینَ» (18) «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ» (19) .

اللّهُمَّ إنّا نَعلَمُ أنَّ هذا هُوَ الحَقُّ مِن عِندِکَ ، فَالعَن مَن عارَضَهُ وَاستَکبَرَ ، وکَذَّبَ بِهِ وکَفَرَ «وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ» (20) .

السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، وسَیِّدَ الوَصِیّینَ ، وأوَّلَ العابِدینَ ، وأزهَدَ الزّاهِدینَ ، ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، وصَلَواتُهُ وتَحِیّاتُهُ . أنتَ مُطعِمُ الطَّعامِ عَلی حُبِّهِ مِسکینا ویَتیما وأسیرا لِوَجهِ اللّهِ ، لا تُریدُ جَزاءً ولا شُکوراً ، وفیکَ أنزَلَ اللّهُ تَعالی : «وَ یُؤْثِرُونَ عَلَی أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (21) وأنتَ الکاظِمُ لِلغَیظِ ، وَالعافی عَنِ النّاسِ ، وَاللّهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ (22) ، وأنتَ الصّابِرُ فِی البَأساءِ وَالضَّرّاءِ وحینَ البَأسِ (23) وأنتَ القاسِمُ بِالسَّوِیَّهِ ، وَالعادِلُ فِی الرَّعِیَّهِ ، وَالعالِمُ بِحُدودِ اللّهِ مِن جَمیعِ البَرِیَّهِ ، وَاللّهُ تَعالی أخبَرَ عَمّا أولاکَ مِن فَضلِهِ بِقَولِهِ : «أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَا یَسْتَوُونَ * أَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّلِحَتِ فَلَهُمْ جَنَّتُ الْمَأْوَی نُزُلَا بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» (24) .

وأنتَ المَخصوصُ بِعِلمِ التَّنزِیلِ ، وحُکمِ التَّأویلِ ، ونَصرِ الرَّسولِ ، ولَکَ المَواقِفُ المَشهودَهُ (25) ، وَالمَقاماتُ المَشهورَهُ ، وَالأَیّامُ المَذکورَهُ ؛ یَومُ بَدرٍ ویَومُ الأَحزابِ «إِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَرُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا * هُنَالِکَ ابْتُلِیَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُواْ زِلْزَالًا شَدِیدًا * وَ إِذْ یَقُولُ الْمُنَفِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ مَّا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَا غُرُورًا * وَ إِذْ قَالَت طَّآئِفَهٌ مِّنْهُمْ یَأَهْلَ یَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُواْ وَ یَسْتَئذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَهٌ وَمَا هِیَ بِعَوْرَهٍ إِن یُرِیدُونَ إِلَا فِرَارًا» (26) وقالَ اللّهُ تَعالی : «وَ لَمَّا رَءَا الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُواْ هَذَا مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلَا إِیمَنًا وَتَسْلِیمًا» (27) فَقَتَلتَ عَمرَوهُم ، وهَزَمتَ جَمعَهُم «وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِینَ کَفَرُواْ بِغَیْظِهِمْ لَمْ یَنَالُواْ خَیْرًا وَ کَفَی اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ الْقِتَالَ وَ کَانَ اللَّهُ قَوِیًّا عَزِیزًا» (28) .

ویَومُ اُحُدٍ إذ یُصعِدونَ ولا یَلوونَ (29) عَلی أحَدٍ وَالرَّسولُ یَدعوهُم فی اُخراهُم (30) وأنتَ تَذودُ بِهِمُ المُشرِکینَ عَنِ النَّبِیِّ ذاتَ الیَمینِ وذاتَ الشِّمالِ ، حَتّی رَدَّهُمُ اللّهُ عَنکُما خائِفینَ (31) ، ونَصَرَ بِکَ الخاذِلینَ .

ویَومُ حُنَینٍ عَلی ما نَطَقَ بِهِ التَّنزیلُ «إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیْئا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الأَْرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ * ثُمَّ أَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَی رَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنِینَ» (32) وَالمُؤمِنونَ أنتَ ومَن یَلیکَ ، وعَمُّکَ العَبّاسُ یُنادِی المُنهَزِمینَ : یا أصحابَ سورَهِ البَقَرَهِ ، یا أهلَ بَیعَهِ الشَّجَرَهِ ! حَتَّی استَجابَ لَهُ قَومٌ قَد کَفَیتَهُمُ المَؤونَهَ ، وتَکَفَّلتَ دونَهُمُ المَعونَهَ ، فَعادوا آیِسینَ مِنَ المَثوبَهِ ، راجینَ وَعدَ اللّهِ تَعالی بِالتَّوبَهِ ، وذلِکَ قَولُهُ جَلَّ ذِکرُهُ : « ثُمَّ یَتُوبُ اللَّهُ مِن بَعْدِ ذَ لِکَ عَلَی مَن یَشَآءُ» (33) وأنتَ حائِزٌ دَرَجَهَ الصَّبرِ ، فائِزٌ بِعَظیمِ الأَجرِ .

ویَومُ خَیبَرَ إذ أظهَرَ اللّهُ خَوَرَ المُنافِقینَ ، وقَطَعَ دابِرَ الکافِرینَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ «وَلَقَدْ کَانُواْ عَهَدُواْ اللَّهَ مِن قَبْلُ لَا یُوَلُّونَ الْأَدْبَرَ وَ کَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئولًا» (34) .

مَولایَ أنتَ الحُجَّهُ البالِغَهُ ، وَالمَحَجَّهُ الواضِحَهُ ، والنِّعمَهُ السّابِغَهُ ، وَالبُرهانُ المُنیرُ ، فَهَنیئا لَکَ ما آتاکَ اللّهُ مِن فَضلٍ ، وتَبّاً لِشانِئِکَ ذِی الجَهلِ . شَهِدتَ مَعَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله جَمیعَ حُروبِهِ ومَغازیهِ ، تَحمِلُ الرایَهَ أمامَهُ ، وتَضرِبُ بِالسَّیفِ قُدّامَهُ ، ثُمَّ لِحَزمِکَ المَشهورِ ، وبَصیرَتِکَ بِما فِی الاُمورِ ، أمَّرَکَ فِی المَواطِنِ ولَم یَکُ عَلَیکَ أمیرٌ ، وکَم مِن أمرٍ صَدَّکَ عَن إمضاءِ عَزمِکَ فیهِ التُّقی ، وَاتَّبَعَ غَیرُکَ فی نَیلِهِ الهَوی ، فَظَنَّ الجاهِلونَ أنَّکَ عَجَزتَ عَمّا إلَیهِ انتَهی ، ضَلَّ وَاللّهِ الظّانُّ لِذلِکَ ومَا اهتَدی ، ولَقَد أوضَحتَ ما أشکَلَ مِن ذلِکَ لِمَن تَوَهَّمَ وَامتَری ، بِقَولِکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیکَ : قَد یَرَی الحُوَّلُ القُلَّبُ وَجهَ الحیلَهِ ودونَها حاجِزٌ مِن تَقوَی اللّهِ ، فَیَدَعُها رَأیَ العَینِ ، ویَنتَهِزُ فُرصَتَها مَن لا جَریحَهَ (35) لَهُ فِی الدّینِ . صَدَقتَ وخَسِرَ المُبطِلونَ .

وإذ ماکَرَکَ النّاکِثانِ فَقالا : نُریدُ العُمرَهَ . فَقُلتَ لَهُما : لَعَمرُکُما ما تُریدانِ (36) العُمرَهَ لکِنِ الغَدرَهَ ، وأخَذتَ البَیعَهَ عَلَیهِما ، وجَدَّدتَ المیثاقَ فَجَدّا فِی النِّفاقِ ، فَلَمّا نَبَّهتَهُما عَلی فِعلِهِما أغفَلا وعادا ومَا انتَفَعا ، وکانَ عاقِبَهُ أمرِهِما خُسراً .

ثُمَّ تَلاهُما أهلُ الشّامِ فَسِرتَ إلَیهِم بَعدَ الإِعذارِ وهُم لا یَدینونَ دینَ الحَقِّ ولا یَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ، هَمَجٌ (37) رَعاعٌ (38) ضالّونَ ، وبِالَّذی اُنزِلَ عَلی مُحَمَّدٍ فیکَ کافِرونَ ، ولِأَهلِ الخِلافِ عَلَیکِ ناصِرونَ ، وقَد أمَرَ اللّهُ تَعالی بِاتِّباعِکَ ونَدَبَ المُؤمِنینَ إلی نَصرِکَ ، قالَ اللّهُ تَعالی : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ کُونُواْ مَعَ الصَّدِقِینَ» (39) .

مَولایَ بِکَ ظَهَرَ الحَقُّ وقَد نَبَذَهُ الخَلقُ ، وأوضَحتَ السُّنَنَ بَعدَ الدُّروسِ وَالطَّمسِ ، ولَکَ سابِقَهُ الجِهادِ عَلی تَصدیقِ التَّنزیلِ ، ولَکَ فَضیلَهُ الجِهادِ عَلی تَحقیقِ التَّأویلِ ، وعَدُوُّکَ عَدُوُّ اللّهِ جاحِدٌ لِرَسولِ اللّهِ ، یَدعو باطِلاً ویَحکُمُ جائِرا ویَتَأَمَّرُ غاصِباً ویَدعو حِزبَهُ إلَی النّارِ ، وعَمّارٌ یُجاهِدُ ویُنادی بَینَ الصَّفَّینِ : الرَّواحَ الرَّواحَ إلَی الجَنَّهِ ، ولَمَّا استَسقی فَسُقِیَ اللَّبَنَ کَبَّرَ وقالَ : قالَ لی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : آخِرُ شَرابِکَ مِنَ الدُّنیا ضَیاحٌ مِن لَبَنٍ ، وتَقتُلُکَ الفِئَهُ الباغِیَهُ ، فَاعتَرَضَهُ أبُو العادِیَهِ الفَزارِیُّ فَقَتَلَهُ ، فَعَلی أبِی العادِیَهِ لَعنَهُ اللّهِ ولَعنَهُ مَلائِکَتِهِ ورُسُلِهِ أجمَعینَ ، وعَلی مَن سَلَّ سَیفَهُ عَلَیکَ ، وسَلَلتَ عَلَیهِ سَیفَکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ مِنَ المُشرِکینَ وَالمُنافِقینَ إلی یَومِ الدّینِ ، وعَلی مَن رَضِیَ بِما ساءَکَ ولَم یَکرَههُ ، وأغمَضَ عَینَهُ ولَم یُنکِرهُ ، أو أعانَ عَلَیکَ بِیَدٍ أو لِسانٍ ، أو قَعَدَ عَن نَصرِکَ ، أو خَذَلَ عَنِ الجِهادِ مَعَکَ ، أو غَمَطَ فَضلَکَ ، أو جَحَدَ حَقَّکَ ، أو عَدَلَ بِکَ مَن جَعَلَکَ اللّهُ أولی بِهِ مِن نَفسِهِ ، وصَلَواتُ اللّهِ عَلَیکَ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ وسَلامُهُ وتَحِیّاتُهُ ، وعَلَی الأَئِمَّهِ مِن آلِکَ الطّاهِرینَ ، إنَّهُ حَمیدٌ مَجیدٌ ... وأشبَهتَ فِی البَیاتِ عَلَی الفِراشِ الذَّبیحَ علیه السلام ؛ إذ أجَبتَ کَما أجابَ ، وأطَعتَ کَما أطاعَ إسماعیلُ صابِرا مُحتَسِبا ؛ إذ قالَ لَهُ : «یَبُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی قَالَ یَأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَآءَ اللَّهُ مِنَ الصَّبِرِینَ» (40) وکَذلِکَ أنتَ لَمّا أباتَکَ النَّبِیُّ صَلَّی اللّهُ عَلَیکُما وأمَرَکَ أن تَضطَجِعَ فی مَرقَدِهِ واقِیاً لَهُ بِنَفِسَک ، أسرَعتَ إلی إجابَتِهِ مُطیعاً ، ولِنَفسِکَ عَلَی القَتلِ مُوَطِّناً ، فَشَکَرَ اللّهُ تَعالی طاعَتَکَ ، وأبانَ عَن جَمیلِ فِعلِکَ بِقَولِهِ جَلَّ ذِکرُهُ : «وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ» (41) .

ثُمَّ مِحنَتُکَ یَومَ صِفّینَ وقَد رُفِعَتِ المَصاحِفُ حیلَهً ومَکرا ، فَاُعرِضَ الشَّکُّ ، وعُرِفَ الحَقُّ، وَاتُّبِعَ الظَنُّ ، أشبَهَت مِحنَهَ هارونَ ؛ إذ أمَّرَهُ موسی عَلی قَومِهِ فَتَفَرَّقوا عَنهُ ، وهارونُ یُنادیهِم : «یَقَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَ إِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِی وَ أَطِیعُواْ أَمْرِی * قَالُواْ لَن نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَکِفِینَ حَتَّی یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَی» (42) وکَذلِکَ أنتَ لَمّا رُفِعَتِ المَصاحِفُ قُلتَ : یا قَومِ إنَّما فُتِنتُم بِها وخُدِعتُم . فَعَصَوکَ وخَالَفوا عَلَیکَ وَاستَدعَوا نَصبَ الحَکَمَینِ ، فَأَبَیتَ عَلَیهِم وتَبَرَّأتَ إلَی اللّهِ مِن فِعلِهِم وفَوَّضتَهُ إلَیهِم ، فَلَمّا أسفَرَ الحَقُّ ، وسَفِهَ المُنکَرُ ، وَاعتَرَفوا بِالزَّلَلِ وَالجَورِ عَنِ القَصدِ ، وَاختَلَفوا مِن بَعدِهِ ، وألزَموکَ عَلی سَفَهِ التَّحکیمِ الَّذی أبَیتَهُ ، وأحَبّوهُ ، وحَظَرتَهُ وأباحوا ذَنبَهُمُ الَّذِی اقتَرَفوهُ ، وأنتَ عَلی نَهجِ بَصیرَهٍ وهُدیً ، وهُم عَلی سُنَنِ ضَلالَهٍ وعَمیً ، فَما زالوا عَلَی النِّفاقِ مُصِرّینَ ، وفِی الغَیِّ مُتَرَدِّدینَ ، حَتّی أذاقَهُمُ اللّهُ وَبالَ أمرِهِم ، فَأَماتَ بِسَیفِکَ مَن عانَدَکَ فَشَقِیَ وهَوی ، وأحیا بِحُجَّتِکَ مَن سَعِدَ فَهَدی ، صَلَواتُ اللّهِ عَلَیکَ غادِیَهً ورائِحَهً وعاکِفَهً وذاهِبَهً ، فَما یُحیطُ المادِحُ وَصفَکَ ، ولا یُحبِطُ الطاعِنُ فَضلَکَ ، أنتَ أحسَنُ الخَلقِ عِبادَهً ، وأخلَصُهُم زَهادَهً ، وأذَبُّهُم عَنِ الدّینِ ، أقَمتَ حُدودَ اللّهِ بِجُهدِکَ ، وفَلَلتَ عَساکِرَ المارِقینَ بِسَیفِکَ ، تُخمِدُ لَهَبَ الحُروبِ بِبَنانِکَ ، وتَهتِکُ سُتورَ الشُّبَهِ بِبَیانِکَ ، وتَکشِفُ لَبسَ الباطِلِ عَن صَریحِ الحَقِّ ، لا تَأخُذُکَ فِی اللّهِ لَومَهُ لائِمٍ ، وفی مَدحِ اللّهِ تَعالی لَکَ غِنیً عَن مَدحِ المادِحینَ وتَقریظِ الواصِفینَ ، قالَ اللّهُ تَعالی : «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُواْ مَا عَهَدُواْ اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَی نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُواْ تَبْدِیلاً» (43) ولَمّا رَأَیتَ أن قَتَلتَ النّاکِثینَ وَالقاسِطینَ وَالمارِقینَ وصَدَّقَکَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَعدَهُ فَأَوفَیتَ بِعَهدِهِ ، قُلتَ : أ ما آنَ أن تُخضَبَ هذِهِ مِن هذِهِ ؟ أم مَتی یُبعَثُ أشقاها ؟ واثِقاً بِأَنَّکَ عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّکَ ، وبَصیرَهٍ مِن أمرِکَ ، قادِما عَلَی اللّهِ ، مُستَبشِرا بِبَیعِکَ الَّذی بایَعتَهُ بِهِ ، وذلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظیمُ (44) .

اللّهُمَّ العَن قَتَلَهَ أنبِیائِکَ ، وأوصِیاءِ أنبِیائِکَ ، بِجَمیعِ لَعَناتِکَ ، وأصلِهِم حَرَّ نارِکَ ... .

اللّهُمَّ العَن قَتَلَهَ أمیرِ المُؤمِنینَ ومَن ظَلَمَهُ (45) وأشیاعَهُم وأنصارَهُم ، اللّهُمَّ العَن ظالِمِی الحُسَینِ وقاتِلیهِ ، وَالمُتابِعینَ عَدُوَّهُ وناصِریهِ ، وَالرّاضِینَ بِقَتلِهِ وخاذِلیهِ ، لَعناً وَبیلاً ، اللّهُمَّ العَن أوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ آلَ مُحَمَّدٍ ومانِعیهِم حُقوقَهُم ، اللّهُمَّ خُصَّ أوَّلَ ظالِمٍ وغاصِبٍ لآلِ مُحَمَّدٍ بِاللَّعنِ ، وکُلَّ مُستَنٍّ بِما سَنَّ إلی یَومِ الدّینِ .

اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِیّینَ وسَیِّدِ المُرسَلینَ وآلِهِ الطّاهِرینَ ، وَاجعَلنا بِهِم مُتَمَسِّکینَ ، وبِمُوالاتِهِم مِنَ الفائِزینَ الآمِنینَ ، الَّذینَ لا خَوفٌ عَلَیهِم ولا[هُم] (46) یَحزَنونُ إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ . (47) .

9368.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ( در پاسخ به این سؤال که بدترینْ مردم چه کسانی هس ) امام هادی علیه السلام در هنگام زیارت [ قبر امیر مؤمنان ]در روز غدیرِ سالی که معتصم، او را فرا خوانْد : بر سر [ قبر] او که درودهای خداوند بر او باد می ایستی و می گویی:

سلام و رحمت و برکات خدا و صلوات و درودهای او بر محمّد، پیامبر خدا، خاتم پیامبران و سَرور فرستادگان و گزیده پروردگار جهانیان [ و] امین خداوند بر وحی و امور مهمّش، پایانبخش گذشته ها و گشایشگر آینده ها و نگاهبان همه آنها!

سلام و رحمت و برکات خدا بر پیامبران و فرستادگان الهی و فرشتگان مقرّب و بندگان صالحش!

سلام و رحمت و برکات خدا بر تو، ای امیر مؤمنان و سَرور اوصیا و وارث دانش انبیا و ولیّ پروردگار جهانیان و مولای من و مولای مؤمنان!

سلام بر تو، ای امیر مؤمنان، ای امین خدا در زمینش و سفیر او در خلقش و حجّت رسای او بر بندگانش!

سلام بر تو، ای دین استوار خدا و راه راست او!

سلام بر تو، ای خبر بزرگی که در آن، اختلاف می ورزند و از آن، پرسیده می شوند!

سلام بر تو، ای امیر مؤمنان! تو به خداوند ایمان آوردی، در حالی که آنان مشرک بودند و حق را تصدیق کردی، در حالی که آنان تکذیب می کردند و جهاد کردی، در حالی که آنان پا پس می کشیدند. خدا را با آیینی پاک و بی آلایش، شکیبا و خالصانه پرستیدی، تا رحلتت فرا رسید. هان! نفرین خدا بر ستمکاران!

سلام و رحمت خدا و برکات او بر تو ای سَرور مسلمانان و مهتر مؤمنان و پیشوای متّقیان و پیشوای سپیدرویان!

گواهی می دهم که تو، برادر پیامبر و وصیّ او و وارث دانش او و امانتدار آیین او و جانشین او در میان امّتش هستی و [ نیز ]نخستین کسی که به خدا ایمان آورْد و [ نخستین کسی که] آنچه را خداوند بر پیامبرش نازل کرد، تصدیق نمود.

و [ نیز] گواهی می دهم که او (پیامبر صلی الله علیه و آله )، آنچه خدا درباره تو بر او نازل کرد، ابلاغ نمود و آن را به انجام رساند و فریضه ولایت تو را بر امّتش واجب ساخت و بر آن برای تو بیعت گرفت و تو را به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر قرار داد، همان گونه که خداوند، او را چنین قرار داده بود. سپس خداوند متعال را بر آنان گواه گرفت و فرمود : «آیا من [ رسالت پروردگارم را] ابلاغ نکردم؟».

گفتند : چرا.

فرمود : «خدایا! گواه باش و تو برای گواهی و داوری میان بندگان، کافی هستی».

پس خداوند، انکار کننده ولایتت را پس از اقرار نمودن [ به آن] و شکننده پیمانت را پس از پیمان بستن، نفرین کند!

و گواهی می دهم که تو به عهد خدای متعال، وفا کردی و خداوند متعال هم به عهدش برای تو وفا می کند : «و هر کس به پیمانی که با خدا بسته، وفا کند، زودا که [ خدا ]پاداشی بزرگ به او بخشد» .

و گواهی می دهم که تو همان امیر حقیقیِ مؤمنانی که قرآن به ولایتت زبان گشود (1) و پیامبر خدا بر آن از امّت، تعهّد گرفت.

و گواهی می دهم که تو و عمو و برادرت کسانی هستید که جان های خود را با خدا داد و ستد کردید. پس خداوند درباره شما نازل کرد : «خداوند، جان ها و اموال مؤمنان را در برابر بهشت از آنان خریده است؛ آنان که در راه خدا می جنگند و می کُشند و کشته می شوند. وعده راستینی است که در تورات و انجیل و قرآن برعهده گرفته است ؛ و چه کسی از خداوند به عهدش وفادارتر است؟ پس، مژده باد به داد و ستدی که بدان دست یازیده اید و این ، همان رستگاری بزرگ است. آنان توبه کاران و عابدان و سپاس گزاران و روزه داران و رکوع کنندگان و سجود کنندگان و فرمان دهندگان به معروف و بازدارندگان از منکر و پاسداران احکام الهی اند. و مؤمنان را مژده بده» .

گواهی می دهم ای امیر مؤمنان! آن که در تو شک ورزد، به پیامبر امین، ایمان نیاورده و آن که از تو به دیگران متمایل شود، از دین استوار، منحرف گشته است؛ دینی که پروردگار جهانیان برای ما پسندید و روز غدیر، آن را به ولایت تو کامل کرد.

و گواهی می دهم که تو، مقصود گفته خدای عزیز و رحیمی : «و این، راه راست من است. پس، آن را بپویید و به راه های دیگر نروید، که شما را از راه او جدا می سازد» . به خدا سوگند، هر که از جز تو پیروی کرد، گم راه شد و گم راه کرد و هر که با تو دشمنی کرد، از حقْ جدا گشت.

خدایا! فرمانت را شنیدیم و اطاعت کردیم و راه راست تو را پیمودیم. پس ای پروردگار ما! ما را هدایت کن و دل هایمان را پس از هدایت، از اطاعتت منحرف مگردان و ما را از سپاس گزاران نعمت هایت قرار ده!

و گواهی می دهم که تو هماره با هوای نفست مخالف و با تقوا هم پیمان و بر فرو خوردن خشم، توانا و عفو کننده مردم بودی و چون خدا نافرمانی می شد، خشمگین و چون خدا اطاعت می شد، خشنود می شدی ؛ به آنچه خدا با تو پیمان بست، عمل کننده و برای آنچه حفاظتش را به عهده داشتی، مراقب و آنچه را به تو سپرده بودند، نگاهدار بودی ؛ آنچه را بر دوشت نهادند، [ به مقصد] رساندی و آنچه را وعده داده شدی، انتظار کشیدی.

و گواهی می دهم که از سر ناتوانی پروا نکردی و از سر ناشکیبایی حقّت را فرو ننهشتی و از بیم کارزار با نافرمان هایت پا پس نگذاشتی و از سر سازشکاری و بر خلاف رضایت خدا خود را خشنود ننمودی و گرفتاری هایت در راه خدا، تو را سست نکرد و به چشمداشت دنیا، در طلب حقّ خود، ناتوانی و زبونی نشان ندادی. پناه بر خدا که تو این گونه باشی ؛ بلکه چون بر تو ستم شد، به حساب پروردگارت گذاشتی و کارَت را به او وا گذاشتی و تذکّر دادی و نشنیدند و پند دادی و نگرفتند و آنان را از خدا ترساندی و نترسیدند.

و گواهی می دهم که تو ای امیر مؤمنان! در راه خدا، آن گونه که بایست، کوشیدی، تا این که خدا تو را برگزید و [ جان] تو را به نزد خویش برکشید و کُشتنت را به دست دشمنان، حجّت بر آنها قرار داد تا بر آنان، افزون بر حجّت های رسای دیگری که بر همه خلقش داری ، حجّتی داشته باشی.

سلام بر تو، ای امیر مؤمنان! خدا را خالصانه پرستیدی و در راه خدا صابرانه جنگیدی و جانت را برای خدا بخشیدی و به کتابش عمل کردی و از سنّت پیامبرش پیروی نمودی. نماز را برپا داشتی و زکات را پرداختی و تا آن جا که توانستی، به نیکی فرمان دادی و از زشتی بازداشتی، و این همه را برای کسب رضایت الهی و شوق به وعده خداوند انجام دادی. به گرفتاری ها اهمّیت ندادی و در سختی ها سست نگشتی و از کارزار، پا پس نگذاشتی. هر که جز این گوید، تهمت زده و باطلی را به تو نسبت داده است. وای بر کسی که از تو جدا شد!

در راه خدا به شایسته ترین وجه، جهاد نمودی و مخلصانه بر آزارها صبر کردی. و تو نخستین کسی بودی که به خدا ایمان آورد و برای او نماز گزارد و جنگید و برای او در خانه شرک، سینه سپر کرد، در حالی که زمین از گم راهی ، پر بود و شیطان، آشکارا پرستیده می شد.

و تو گوینده این سخنی که : «فراوانی مردمِ پیرامونم بر عزّتم نمی افزاید و پراکنده شدن آنان، بر تنهایی ام نمی افزاید و اگر همه مردم مرا وا نهند، زاری نمی کنم». به خدا چنگ زدی، پس عزیزت داشت و آخرت را بر دنیا مقدّم داشتی، پس زهد ورزیدی. خدا هم تو را تأیید و هدایت کرد و [ از میان مردم] برکشید و برگزید. پس، کارهایت ضد و نقیض نگشت و گفته هایت مختلف نگردید و احوالت دگرگون نشد و بر خدا ادّعای دروغین و بهتان نبستی و به کالای بی ارزش دنیا حریص نشدی و گناهان، تو را نیالودند و هماره بر دلیلی روشن از جانب پروردگارت بودی و در کارَت یقین داشتی. [ و تو] به حقیقت و راه راست ، ره می نمایی .

به حق ، گواهی می دهم و به خداوند، سوگندی راستین می خورم که محمّد و خاندانش که درودهای خدا بر آنان باد ، سروران مردم اند و تو، مولای من و مولای مؤمنانی و تو، بنده خدا و ولیّ او و برادر پیامبر صلی الله علیه و آله و وصی و وارث اویی؛ و او درباره تو گفت : «سوگند به کسی که مرا به حق بر انگیخت، آن که به تو کفر ورزید، به من ایمان نیاورده و آن که تو را انکار کرد، به خداوند، اقرار نکرده است. آن که از تو دوری گزید، گم راه شد و آن که از تو هدایت نجست، نه به خدای متعالْ راه یافت و نه به من ؛ و این، همان گفته پروردگار من عز و جل است : «ومن، آمرزشگر کسی هستم که توبه کرد و ایمان آورد و کار صالح کرد و سپس هدایت یافت» به ولایت تو».

مولای من! فضیلت تو مخفی و نور تو خاموش شدنی نیست. راستی که هر که تو را انکار کرد، ستمکارتر و بدبخت تر است.

مولای من! تو حجّت بر بندگان و هدایتگر به راه صلاح و توشه آخرتی.

مولای من! خداوند، منزلتت را در دنیا والا گردانید و درجه ات را در آخرت، تعالی بخشید و آنچه را بر مخالفان تو پوشیده مانْد، برای تو روشن ساخت؛ مخالفانی که میان تو و موهبت های خداوندی به تو، جدایی انداختند. پس خداوند، کسانی را که حرمت تو را پاس نداشتند و تو را از حقّت باز داشتند، لعنت کناد! گواهی می دهم که آنان، زیانکارترین اند ، کسانی که «آتش، بر چهره هایشان می زند و آنان، در آن جا تُرش روی اند» .

و گواهی می دهم که نه خود را پیش انداختی و نه پا پس کشیدی و جز به فرمان خدا و پیامبر او نگفتی و دست نکشیدی. گفتی : «سوگند به آن که جانم در دست اوست، پیامبر خدا، در حالی که در جلوی رویَش شمشیر می زدم، به من نگریست و فرمود : ای علی! تو برای من، به منزله هارون برای موسی هستی، جز آن که پیامبری پس از من نیست و به تو اعلام می کنم که مرگ و زندگی ات، با من و به روش من است . به خدا سوگند، نه دروغ گفته ام و نه به من دروغ گفته شده است، نه گم راه شده ام و نه گم راه نموده ام و نه عهد پروردگارم را از یاد برده ام. من بر آن دلیل روشنی هستم که پروردگارم برای پیامبرش روشن نمود و پیامبر صلی الله علیه و آله نیز برای من روشن ساخت. من بر راهی آشکارم و به حقیقت می گویم و باکی از کسی ندارم».

به خدا سوگند که راست و حقیقت گفتی . پس خدا نفرین کند آن که تو را با دشمنانت برابر نهاد، در حالی که خداوند که یادش بلند باد می گوید : «آیا دانایان، با نادانان برابرند؟» و خداوند، لعنت کند آن که تو را با کسی که ولایتت بر او واجب است ، همسنگ کرد ، در حالی که تو ولیّ خدا و برادر پیامبرش و حمایتگر دینش بودی ؛ همان کسی که قرآن به برتری اش زبان گشود و خدای متعال فرمود : «خداوند، مجاهدان را بر خانه نشینان، به پاداشی بزرگ، برتری بخشیده است، به درجاتی از جانبش و نیز آمرزش و رحمت ؛ و خداوند، آمرزنده و مهربان است» .

و نیز خدای متعال فرمود : «آیا سیراب ساختن حاجیان و آباد کردن مسجدالحرام را همانند [ کار ]کسی پنداشته اید که به خدا و روز قیامت، ایمان آورده و در راه خدا جهاد می کند؟ اینها نزد خدا یک سان نیستند و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند. کسانی که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان هایشان در راه خدا جنگیدند، نزد خدا منزلتی والاتر دارند و اینان رستگارند. پروردگارشان آنان را به رحمتی از جانب خود و خشنودی و باغ هایی که در آنها نعمتی پایدار دارند، مژده می دهد. جاودانه در آنها خواهند بود و بی گمان، خداست که نزدش پاداشی بزرگ است» .

گواهی می دهم که تو به ستایش خداوند ، اختصاص یافتی و در طاعت خداوند ، اخلاص ورزیدی ، در برابر هدایت، چیزی نخواستی و در عبادت پروردگارت احدی را شریک نساختی. خداوند متعال هم دعای پیامبرش را درباره تو اجابت کرد. سپس برای بالا بردن منزلت تو و اعلان حجّت تو و ابطال نمودن باطل ها و از میان بردن بهانه ها، او را به اظهار کردن ولایتت بر امّتش، فرمان داد و چون [ پیامبر صلی الله علیه و آله ] از فتنه انگیزی فاسقان، بیمناک و از کار منافقان درباره تو، هراسناک شد، خداوندِ پروردگار جهانیان، وحی کرد : «ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن، که اگر نکنی، پیامش را نرسانده ای و خداوند، تو را [ گزند] از مردم، حفظ می کند» .

پس، سختی های راه را به جان خرید و در اوج گرما برخاست و سخن راند و به گوش همه رساند و ندا داد و ابلاغ کرد و سپس از همه آنان پرسید و فرمود : «آیا [ پیام حق را] رساندم؟».

گفتند : آری.

فرمود : «خدایا! شاهد باش».

سپس فرمود : «آیا من به مؤمنان، از خود آنها سزاوارتر نیستم؟».

گفتند : چرا.

پس دستت را گرفت و فرمود : «هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار و یاورش را یاری ده و وا گذارنده اش را وا گذار».

پس به آنچه خداوند درباره تو بر پیامبرش نازل کرده بود، جز اندکی ، ایمان نیاوردند و بیشترشان، جز بر زیان [ خود ]نیفزوند.

و خداوند، پیش از آن هم درباره تو چیزهایی نازل کرده بود که آنان را خوش نمی آمد :

« ای مؤمنان! هر کس از شما از دین خود برگردد، به زودی خدا گروهی [ دیگر] را می آورد که آنان را دوست دارد و آنان هم او را دوست دارند. آنان در برابر مؤمنان، فروتن و بر کافران، سرفراز و در راه خدا جهادگر و از سرزنش ملامتگر ، بی هراس اند. این، فضل خداست که آن را به هر که خواهد، می دهد و خدا گشایشگر داناست. ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند؛ همان ها که نماز برپا می دارند و در حال رکوع، صدقه می دهند . و هر کس خدا و پیامبر او و مؤمنان را ولیّ خود گیرد، بداند [ پیروز است] که حزب خدا پیروز است» ؛

و «پروردگارا! به آنچه نازل کردی، ایمان آوردیم و پیامبر را پیروی کردیم. پس، ما را در زمره گواهان بنویس» ؛

و «پروردگارا! پس از آن که ما را هدایت نمودی، دل هایمان را دستْ خوش کژروی مگردان و از جانب خود، رحمتی بر ما ارزانی دار، که تو بخشنده ای» .

خدایا! ما می دانیم که این، حق است و از جانب تو. پس، هر کس را که با آن می ستیزد و گردن فرازی می کند و آن را تکذیب و انکار می نماید، لعنت کن «و ستمکاران، به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه، باز می گردند» .

سلام و رحمت و برکات و صلوات و درودهای خدا بر تو، ای امیر مؤمنان و سَرور اوصیا و اوّلینِ عابدان و زاهدترین زاهدان!

تو همانی که خوراکت را با وجود میل به آن، برای خدا به مسکین و یتیم و اسیر دادی و پاداش و سپاس نخواستی (2) و خداوند متعال درباره تو [ چنین] نازل کرد : «هرچند خود نیازی مبرم دارند، دیگران را بر خود، مقدّم می دارند و هر کس از خسّتِ نفس خود، نگاه داشته شود، رستگار است» .

تو فرو خورنده خشم و عفو کننده مردم بودی و خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد. (3)

تو در سختی و زیان و هنگامه جنگ، شکیبا بودی (4) و مساوی تقسیم کردی و در میان مردم، عادل و از همه مردمان به احکام الهی داناتر بودی و خداوند متعال با این آیه از آنچه به تو عطا کرده بود، خبر داد : «آیا مؤمن، همچون فاسق است؟ یک سان نیستند ؛ امّا کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، در برابر کارهایشان، باغ هایی دارند که در آنها، جای می گیرند» .

و تو ویژه به علم تنزیل [ قرآن] و حکم تأویل و یاری پیامبر صلی الله علیه و آله هستی و تو جایگاه هایی مشهود و مقام هایی مشهور و روزهایی به یاد ماندنی داری : روز بَدر و روز احزاب : «آن گاه که چشم ها خیره شد و جان ها به لب رسید و به خدا گمان هایی [ نابجا ]می بردید. آن جا مؤمنان، آزمایش شدند و سخت تکان خوردند ؛ و هنگامی که منافقان و کسانی که دل هایشان بیمار بود، می گفتند : خدا و پیامبرش وعده ای جز فریب به ما ندادند ؛ و هنگامی که گروهی از آنان گفتند : ای مردم مدینه! دیگر جای درنگ ندارید. پس، بازگردید و گروهی از آنان از پیامبر صلی الله علیه و آله اجازه می خواستند و می گفتند : خانه های ما بی حفاظ است، و حال آن که [ خانه هایشان ]بی حفاظ نبود. آنان جز فرار نمی خواستند» .

و خداوند متعال فرمود : «و چون مؤمنانْ دسته های دشمن را دیدند، گفتند : این همان است که خدا و پیامبرش به ما وعده دادند و خدا و پیامبرش راست گفتند و جز بر ایمان و تسلیم آنان، نیفزود» .

پس، عمرو [ قهرمان آنان] را کُشتی و گروهشان را پراکندی «و خداوند، کافران را بی آن که به مال برسند، به غیظ و حسرت، بازگرداند و خدا [ زحمت ]جنگیدن را از مؤمنان برداشت و خدا نیرومند پیروز است» .

و روز جنگ اُحد، هنگامی که [ مسلمانان کم ایمان، ]راه خویش در پیش گرفتند و به پشت سرشان هم ننگریستند و پیامبر صلی الله علیه و آله به دنبالشان، آنها را فرا می خوانْد، (5) تو حمله مشرکان را از چپ و راست، دفع می کردی و آنان را از پیامبر صلی الله علیه و آله دور می ساختی، تا آن که خداوند، آنان را ترسان و هراسان از شما دور ساخت و هزیمت یافتگان را با تو یاری نمود.

و روز جنگ حُنَین بنا به آنچه قرآن می گوید : «[ و به یاد آورید] آن گاه را که فراوانی تان، شما را خوش آمده بود؛ ولی هیچ سودی برایتان نداشت، و زمین با همه فراخی اش بر شما تنگ آمد و عقب نشینی کردید. سپس خداوند، آرامش خویش را بر پیامبرش و بر مؤمنان فرو فرستاد» و «مؤمنان»، تو و همراهانت بودید و عمویت عبّاس، که فراریان را ندا می داد: ای اصحاب سوره بقره، ای بیعت کنندگان شجره! تا آن که گروهی او را اجابت کردند.

به جای آنان، رنج جنگ را به دوش کشیدی و یاری [ پیامبر صلی الله علیه و آله ] را به عهده گرفتی و آنان، مأیوس از پاداش و تنها به امید وعده خداوند متعال به قبول توبه، باز آمدند و این، همان گفته خداوند بلندمرتبه است : «و در پی آن، خداوند از هر کس که بخواهد، درمی گذرد» . تو به درجه صبر نائل گشتی و به پاداشی بزرگ رسیدی .

و روز جنگ خیبر، آن گاه که خداوند، منافقان را سست و کافران را ریشه کن ساخت. سپاس، از آنِ خدای جهانیان است . «و همینان بودند که پیش تر، با خدا پیمان بسته بودند که پشت نکنند، و پیمان الهی بازخواست دارد» .

مولای من! تو حجّت رسا و راه آشکار و نعمت فراوان و برهان نورافشانی. مبارکت باد فضیلتی را که خدا به تو بخشید و نابود باد دشمن جاهلت!

در همه جنگ ها و نبردهای پیامبر صلی الله علیه و آله با او بودی و پرچم را پیشاپیش او حمل می کردی و در جلوی او شمشیر می زدی. سپس تو را به خاطر دوراندیشیِ مشهور و بینشت در امور، در معرکه ها فرمانده کرد و کسی بر تو فرمانده نبود.

چه بسیار که تقوا تو را از اجرای تصمیمت بازداشت ؛ ولی غیر تو برای دستیابی بدان، از هوا و هوس خویش پیروی کرد . از این رو، جاهلان پنداشتند که تو در آنچه اتّفاق افتاد، ناتوان بودی. به خدا سوگند، کسی که چنین پنداشت، گم راه شد و ره نیافت و تو خود درود خدا بر تو باد! با این سخنت : «بینا و آگاه به امور می داند چگونه حیله کند ؛ امّا تقوای الهی مانع اوست. پس، دیده را نادیده می گیرد ؛ امّا آن که پروای دین ندارد، از آن فرصت، سوء استفاده می کند»، هر چه را در این میانْ مبهم بود، برای آنان که دچار توهّم و تردید بودند، توضیح دادی. تو راست گفتی و باطل اندیشان زیانکارند.

و چون پیمان شکنان ( طلحه و زبیر ) با تو مکر کردند و گفتند : قصد عمره داریم، تو به آنان گفتی : «به جانتان (6) سوگند که آهنگ عمره ندارید ؛ بلکه قصد خیانت دارید» و از آن دو، بیعت گرفتی و تجدید پیمان کردی ؛ امّا آن دو در نفاق، جدّیت ورزیدند و چون آن دو را بر کارشان آگاهی دادی، بی اعتنایی کردند و بازگشتند و [ از تذکّرت] سود نبردند و فرجامشان به زیان کشید.

پس از آن دو، اهالی شام بودند که پس از اتمام حجّت بر آنان، به سویشان حرکت کردی، در حالی که نه به دین حق گرویده بودند و نه تدبّری در قرآن داشتند؛ [ کسانی ]پَست و سبکْ سر و گُم راه. و به آنچه درباره تو بر محمّد صلی الله علیه و آله نازل شد، منکر و یاور مخالفان تو بودند، در حالی که خدای متعال، به پیروی از تو فرمان داده بود و مؤمنان را به یاری تو فرا خوانده بود، [ آن جا که ]خداوند متعال فرمود : «ای مؤمنان! از خدا پروا کنید و با راستان باشید» .

مولای من! حق، با تو آشکار شد، در حالی که مردم، آن را دور افکنده بودند. سنّت ها را پس از کهنگی و فرسودگی، روشن ساختی و برای توست سابقه جهاد بر سرِ تصدیق ظاهر قرآن و برای توست فضیلت جهاد در تحقّق باطنی آن.

دشمن تو دشمن خدا و منکر پیامبر خداست ، که به باطل می خوانَد و به ستم، حکم می دهد و غاصبانه فرمان می رانَد و پیروانش را به سوی آتش می کشاند.

عمّار، می جنگید و میان دو لشکر، ندا می داد : پیش به سوی بهشت! و چون آب خواست و با شیر سیرابش کردند، تکبیر راند و گفت : پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود : «آخرین نوشیدنیِ تو از دنیا، شیر رقیق شده است و تو را گروه ستمکار می کشد».

پس،ابو عادیه فزاری راه بر او گرفت و وی را به شهادت رساند.پس،لعنت خدا و لعنت همه فرشتگان و فرستادگانش تا روز قیامت بر ابو عادیه باد و نیز بر هر کسی که به روی تو شمشیر کشید و نیز بر مشرکان و منافقانی که تو ای امیر مؤمنان! بر آنها شمشیر کشیدی و نیز لعنت خدا بر آن که به ناخشنودی تو رضایت داد و آن را ناپسند نداشت و چشم بر هم نهاد و انکارش نکرد، یا با دست و زبان [ ، دشمنت را ]بر ضدّ تو یاری داد، یا از یاری ات دست کشید، یا از جهاد در کنار تو تن زد، یا فضلت را برنتافت، یا حقّت را انکار کرد، یا کسی را که خداوند، تو را به او از خودش سزاوارتر قرار داده بود، با تو هم تراز شمرد!

و درودهای خدا و نیز رحمت و برکات و سلام و شادباش های او بر تو و پیشوایان از میان خاندان پاک تو که او ستوده و بِشْکوه است!... .

تو [ با] شب خوابیدن در بستر [ پیامبر صلی الله علیه و آله ]، به [ اسماعیل] ذبیح [ در قربانگاهْ] مانند بودی، هنگامی که همچون او [ به پیامبر صلی الله علیه و آله ] پاسخ مثبت دادی و همانند اسماعیل، صبورانه و خالصانه اطاعت نمودی، آن گاه که [ ابراهیم علیه السلام ] به او گفت : «پسرم! من در خواب دیدم که تو را قربانی می کنم ، نظر تو چیست؟ گفت : ای پدرم! آنچه را فرمان یافته ای، انجام بده، که إن شاء اللّه مرا از صابران می یابی» .

و همین گونه تو، آن گاه که پیامبر صلی الله علیه و آله تو را که درود خدا بر شما دو تن باد بر بستر خویش خواباند و به تو فرمان داد که در خوابگاه او بیارامی تا با [ بذل] جانت او را حفظ کنی، از سرِ اطاعت ، بی درنگ اجابتش کردی و خود را برای کشته شدن، آماده ساختی.

پس، خدای متعال از این فرمانبرداری ات سپاس گزاری نمود و این کار زیبایت را در گفته خویش که یادش بزرگ باد ، چنین آشکار کرد : «و از مردم، کسی است که در طلب رضایت خدا، جان فشانی می کند» .

سپس در نبرد صِفّین، تو را آزمود، در حالی که قرآن ها را به حیله و مکر، بالا بردند و شک، رو آورد و در حالی که حقْ مشخّص بود، از گمانْ پیروی شد، همچون ابتلای هارون، آن گاه که موسی علیه السلام او را بر قوم خود فرمانروا کرد ؛ امّا از او گسستند و هارون ندایشان می داد : «ای قوم من! شما با این [ گوساله] به فتنه افتادید و پروردگار شما، [ خدای ]رحمان است. پس مرا پیروی کنید و فرمان مرا بپذیرید[ آن] قوم [ در پاسخ هارون ]گفتند: ما به پرستش گوساله ادامه می دهیم تا موسی [ از میقات ]به نزد ما بازگردد» . تو نیز ، آن هنگام که قرآن ها بر سر نیزه رفت، این گونه گفتی : «ای قوم من! شما [ با این حیله ]فتنه زده و گول خورده اید» ؛ امّا آنان از تو سرپیچیدند و با تو مخالفت کردند و خواستار تعیین داور شدند، و تو امتناع کردی و از کار آنان، نزد خدا بیزاری جستی و [ کار را] به خودشان واگذار نمودی و چون حقْ چهره گشود و زشتیِ منکَرْ نمایان شد ، به لغزش و انحراف خود از حق، اقرار نمودند و پس از آن، اختلاف کردند و تو را با وجود خودداری ات، به [ پذیرش] حکمیّتی نابخردانه وادار کردند و بدان علاقه نشان دادند، با آن که آنان را هشدار داده بودی ؛ و گناه خودکرده را روا دانستند، در حالی که تو بر راه روشن و هدایت بودی و آنان بر [ کج ]راه تاریکی و ضلالت. پس همواره بر نفاق خود، اصرار داشتند و در گم راهی می چرخیدند، تا آن که خداوند، سرانجامِ کارشان را به آنان چشانید و با شمشیر تو، معاندانت را کشت ، که بدبخت و نگون سار شدند . و [ خداوند] با حجّت تو، سعادتمندان را زنده و هدایت کرد.

درودهای خدا هر صبح و شام ، و در سفر و در حَضَر بر تو باد که ستایشگر، به اوصاف تو احاطه نیابد و سرزنشگر، فضیلتت را نابود نمی تواند کرد. تو نیکوترینِ مردم در عبادت و خالص ترین آنان در زهد و غیورترینْ حامی دین بودی. با تمام توانت، احکام الهی را جاری کردی و لشکر خوارج را با شمشیرت در هم شکستی. با سرپنجه ات آتش جنگ را خاموش کردی و با بیانت پرده های شبهه را دریدی و حق را از میان تیرگی های باطل، بیرون کشیدی. در راه خدا از سرزنش ملامتگران نهراسیدی و مدح خدای متعال، تو را از مدح مدّاحان و ستایش توصیفگران، بی نیاز کرده است، [ که ]خدای متعال فرمود: «از میان مؤمنان، مردانی هستند که صادقانه به عهدشان با خدا وفا کردند. برخی به شهادت رسیدند و برخی در انتظارند و آنان هرگز [ عقیده خود را ]تغییر ندادند» .

چون دیدی با کشتن عهدشکنان (ناکثین) و ستمکاران (قاسطین) و از دین به در رفتگان (مارقین) ، وعده پیامبر خدا به تو درست بود و به عهدش وفا نمودی، گفتی : «آیا وقت آن نرسیده است که این [ ریش] با این [ خون سر ]خضاب شود؟» یا: «بدبخت ترین فرد امّت ، کِی دست به کار می شود؟» ؛ چون ، به این که دلیلی روشن از جانب پروردگارت داری، مطمئن بودی و در کارَت بینش داشتی و به سوی خداوند، می رفتی و از سودایی که با او کرده ای، بشارت یافته بودی و این ، همان رستگاری بزرگ است.

خدایا! قاتلان پیامبرانت و [ قاتلان] اوصیای پیامبران را با همه نفرین هایت نفرین کن و داغیِ آتشت را به آنان بچشان!

خدایا! قاتلان امیر مؤمنان و ستمکاران بر او و پیروان و یاورانشان را نفرین کن!

خدایا! ستمکاران بر حسین علیه السلام و قاتلان او و پیروان و یاوران دشمنش و رضایتمندان به قتلش و فروگذاران او را نفرینی سخت و شدید بنما!

خدایا! نخستین ستمکاری را که بر خاندان محمّد صلی الله علیه و آله ظلم کرد و [ آنان را] از حقّشان بازداشت، لعنت فرست!

خدایا! اوّلین ستمکار و غاصب حقّ خاندان محمّد صلی الله علیه و آله را به لعن، مخصوص بدار و نیز هر بدعت گذاری را که بدعتش تا قیامت می پاید!

خدایا! بر محمّد، خاتم پیامبران و سَرور فرستادگان و خاندان پاکش درود فرست و آنان را دستاویز ما ، و ولایتشان را مایه رستگاری و ایمنی ما قرار ده؛ [ همان ]کسانی که بیمی بر آنها نیست و اندوهگین نیز نمی شوند، که تو ستوده بزرگی! .

1- .اشاره به آیه 55 از سوره مائده است . ر . ک : ص 119 (احادیث ولایت) .
2- .اشاره به آیات 8 و 9 از سوره انسان است.
3- .اشاره به آیه 134 از سوره آل عمران است.
4- .اشاره به آیه 177 از سوره بقره است.
5- .اشاره به آیه 153 از سوره آل عمران است .
6- .در نسخه اصلی «به جانم» آمده است.

ص: 378

. .


ص: 379

. .


ص: 380

. .


ص: 381

. .


ص: 382

. .


ص: 383

. .


ص: 384

. .


ص: 385

. .


ص: 386

. .


ص: 387

. .


ص: 388

. .


ص: 389

. .


ص: 390

. .


ص: 391

. .


ص: 392

. .


ص: 393

. .


ص: 394

. .


ص: 395

. .


ص: 396

. .


ص: 397

. .


ص: 398

. .


ص: 399

. .


ص: 400

10 / 17مَسجِدُ الغَدیرِ9371.عنه صلی الله علیه و آله :الإمام الباقر علیه السلام :أمَرَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عِندَما جاءَتهُ آیَهُ العِصمَهِ مُنادِیا یُنادی فِی النّاسِ بِالصَّلاهِ جامِعَهً ، ویَرُدُّ مَن تَقَدَّم مِنهُم ، ویَحبِسُ مَن تَأَخَّرَ ، وتَنَحّی عَن یَمینِ الطَّریقِ إلی جَنبِ مَسجِدِ الغَدیرِ ، أمَرَهُ بِذلِکَ جَبرَئیلُ عَنِ اللّهِ عز و جل ، وکانَ فِی المَوضِعِ سَلَماتٌ (1) . (2)9372.عنه صلی الله علیه و آله :الکافی عن حسّان الجمّال :حَمَلتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام مِنَ المَدینَهِ إلی مَکَّهَ ، فَلَمَّا انتَهَینا إلی مَسجِدِ الغَدیرِ نَظَرَ إلی مَیسَرَهِ المَسجِدِ فَقالَ : ذلِکَ مَوضِعُ قَدَمِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَیثُ قالَ : مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ . (3)9373.عنه صلی الله علیه و آله :الإمام الصادق علیه السلام :یُستَحَبُّ الصَّلاهُ فی مَسجِدِ الغَدیرِ ؛ لِأَنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أقامَ فیهِ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ، وهُوَ مَوضِعٌ أظهَرَ اللّهُ عزّوجلّ فیهِ الحَقَّ . (4)9374.عنه صلی الله علیه و آله :الکافی عن عبد الرحمن بن الحجّاج :سَأَلتُ أبا إبراهیمَ علیه السلام عَنِ الصَّلاهِ فی مَسجِدِ غَدیرِ خُمٍّ بِالنَّهارِ وأنَا مُسافِرٌ ، فَقالَ : صَلِّ فیهِ ؛ فَإِنَّ فیهِ فَضلاً ، وقَد کانَ أبی یَأمُرُ بِذلِکَ . (5) .

1- .جمعُ جمعِ سَلَمه ؛ شجر من العِضاه (النهایه : ج 2 ص 395 «سلم»).
2- .الاحتجاج : ج1 ص138 ح32 عن علقمه بن محمّد الحضرمی، روضه الواعظین : ص 102 .
3- .الکافی : ج 4 ص 566 ح 2 ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 263 ح 746 .
4- .الکافی : ج 4 ص 567 ح 3 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 19 ح42 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج2 ص559 ح 3142 کلّها عن أبان.
5- .الکافی : ج 4 ص 566 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 18 ح 41 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 559 ح 3143 .

ص: 401



10 / 17 مسجد غدیر

اشاره

10 / 17مسجد غدیر9377.عنه علیه السلام :امام باقر علیه السلام :پیامبر خدا، هنگامی که آیه عصمت (1) بر او نازل شد، فرمان داد که منادی در میان مردم، ندای نماز جماعت در دهد و آنان که پیش تر رفته اند، بازگردند و بازماندگان بمانند و [ خود] از سمت راست راه، به سوی مسجد غدیر، کناره گرفت. جبرئیل علیه السلام ، این را از جانب خدای عز و جل به او فرمان داد و در محل، درختان بزرگ خار بود.9378.عنه علیه السلام :الکافی به نقل از حَسّانِ جمّال ( شتربان ) : امام صادق علیه السلام را از مدینه به مکّه بردم. چون به مسجد غدیر رسیدیم، نگاهی به سمت چپ مسجد کرد و فرمود : «این جا قدمگاه پیامبر خداست، آن گاه که فرمود : هرکه من مولای اویم، پس علی مولای اوست ».9370.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امام صادق علیه السلام :نماز در مسجد غدیر، مستحب است ؛ چون پیامبر صلی الله علیه و آله امیر مؤمنان را در آن [ به جای خود] منصوب کرد و آن، محلّی است که خداوند، حق را در آن آشکار کرد.9371.پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :الکافی به نقل از عبد الرحمان بن حَجّاج : از امام کاظم علیه السلام درباره نماز گزاردن در هنگام روز در مسجد غدیر خم در حال سفر، سؤال کردم. فرمود : «در آن جا نماز بگزار که فضیلت دارد و پدرم نیز به آن، فرمان می داد».

.

1- .منظور ، آیه 67 از سوره مائده است : «خداوند ، تو را از [ گزند ]مردم ، نگه می دارد» .

ص: 402

. .


ص: 403



بحثی درباره مکان غدیر

بحثی (1) درباره مکان (2) غدیرغدیر خم از مکان هایی است که شاهد توقّف های متعدّد پیامبر اسلام بوده است. توقّف های پیامبر صلی الله علیه و آله در غدیر خم را می توان چنین خلاصه کرد: 1 . هنگام هجرت به مدینه، 2 . در بازگشت از حَجّه الوداع، 3 . هنگام وقوع بیعت غدیر در آن. هر یک از اینها، سازنده بخشی مهم از تاریخ اسلام اند : هجرت، که مبدأ انتشار دعوت به اسلام و فراتر رفتن آن از حصار مکّه و فراگیر شدن آن در همه دنیا بود؛ حجّه الوداع و بازگشت از مکّه به مدینه، که پایان رسالت بود و در آن، دین به کمال رسید و نعمت، کامل شد؛ و بیعت غدیر، که زمینه سازی برای عهد امامت و امام، در انتهای عهد رسالت و رسول بود. و از این جاست که «غدیر خم»، در جغرافیای اسلام، اهمّیت، و در میان نشانه های برافراشته تاریخ اسلام، منزلتی رفیع یافت. این مکان، بیشتر به عنوان محلّ نصب امیر مؤمنان به ولایت، مشهور است تا به

.

1- .این بحث ، از مقاله دکتر عبد الهادی فضلی، برگرفته شده که به مناسبت گذشت چهارده قرن از واقعه غدیر، در شماره بیست و پنجم مجلّه تراثنا به چاپ رسیده است.
2- .برای آشنایی و آگاهی بیشتر ، به نقشه ها و تصاویر پایان کتاب مراجعه شود