گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
نام مکان



منزلی از منازل موجود در راه هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله ، یا راه بازگشت از حجّه الوداع. سخن ما درباره این مکان مقدّس، در عناوین زیر آمده است: نام مکان، سبب نام گذاری، حدود جغرافیایی مکان، موقعیّت تاریخی آن، جایگاه اعلان ولایت، اَعمال مستحبّ این مکان، موقعیّت کنونی آن، راه های منتهی به آن، تصویرها. (1)

نام مکانالف این مکان به نام «غدیر خُم» مشهور شده است. در حدیثی از کتاب السیره النبویّه، چنین می خوانیم: مطّلب بن زیاد، از عبد اللّه بن محمّد بن عقیل، از جابر بن عبد اللّه نقل می کند که : ما در جُحفه در «غدیر خُم» بودیم. پس پیامبر خدا از چادر یا خیمه ای به نزد ما آمد... . (2) در حدیث زید بن ارقم، آمده است:

.

1- .برخی از این تصویرها در پایان همین جلد آمده است .
2- .السیره النبویّه ، ابن کثیر : ج 4 ص 424 .

ص: 405

پیامبر خدا در «غدیر خم»، در زیر درختان، خطبه خواند. (1) و همین گونه است در حدیث دیگرش: چون پیامبر خدا از حجّه الوداع بازگشت و در «غدیر خم» توقّف کرد، فرمان داد که زیر درختان را بروبند... . (2) در شعر نُصیب آمده است: و در غدیر، غدیر خم ، گفت: برادر کوچک من! تا کی در سفری؟ آیا ندیدی که تا وقتی در میان مایی، می خوابم و چون می روی، نمی خوابم؟ (3) و نیز در شعر کُمَیت اسدی آمده: و [ در] روز درختان، درختان غدیر خم ولایت او را آشکار کرد. کاش اطاعت می شد! (4) واژه «خُم» در لسان العرب به فتح «خ» ضبط شده است ؛ ولی همان جا از ابن دُرَید نقل شده است که: آن ، خُم به ضمّ «خ» است. (5) ب این مکان به خاطر موقعیّت جغرافیایی اش «وادی خم» نیز نامیده می شود. حازمی می گوید: خُم، وادی میان مکّه و مدینه در نزدیکی جحفه است و در آن، گودالی است که

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 118 ح 4576 .
2- .الصواعق المحرقه : ص 43 .
3- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 510 .
4- .ر . ک : ج 9 ، ص 225 (علی از زبان شاعران / کمیت بن زید اسدی) .
5- .لسان العرب : ماده «خمم» .

ص: 406

پیامبر خدا در آن جا سخنرانی کرد. این وادی به وخامت (ناهمواریِ) بسیار، توصیف شده است. (1) این نام، در حدیثی که ابن کثیر آورده، چنین است: امامْ احمد می گوید : عفّان، از ابو عوانه، از مغیره، از ابو عبید، از میمون (ابو عبد اللّه ) برای ما نقل کرد که او شنیده است زید بن ارقم گفت : با پیامبر خدا در منزلی فرود آمدیم که «وادی خُم» نامیده می شد. (2) متن کتاب المراجعات نیز چنین است: و امامْ احمد بن حنبل، حدیث زید بن ارقم را چنین آورده است : با پیامبر خدا در وادی ای که «وادی خم» نامیده می شد، فرود آمدیم. پس به نمازْ فرمان داد و آن را، هنگام گرمای ظهر خواند... . (3) ج گاه به جهت اختصار، تنها واژه «خُم» بر آن اطلاق می شود، همان گونه که در کتاب صفه جزیره العرب آمده است. نویسنده این کتاب (همْدانی)، هنگام شمارش شهرهای «تهامه» در یمن، می گوید: و مکّه ؛ حوزه های آن، برای قریش و خزاعه است که از جمله آن نواحی است : مرّ الظهران، تنعیم، جعرانه، سَرِف، فخ، عصم، عسفان، قدید که از آنِ خزاعه است ، جحفه و خم، تا آن جا که به منطقه جُهَینه و محلّه های بنی حرب می رسد. (4) و نیز همان گونه که در شعر مَعْن بن اوس مُزَنی، آمده است: خم ، از آن یار که با تو بود ، تهی گشت

.

1- .معجم البلدان: ج2 ص389، معجم معالم الحجاز: ج3 ص157.
2- .السیره النبویّه، ابن کثیر : ج 4 ص 422.
3- .المراجعات : ص 309 .
4- .صفه جزیره العرب : ص 259 .

ص: 407

و یاد و آثار مانده در مسحاء در سَرِف (1) ، تو را مشتاق نموده است. در شعر مجالد بن ذی مرّان همدانی در قصیده ای که خطاب به معاویه بن ابی سفیان سرود، آن گاه که فریبکاری وی و عمرو بن عاص و نیرنگ آن دو را به مردم در خونخواهی عثمان دید نیز آمده است : و او ( علی )، حرمت ولایت بر مردم را دارد از «خُم» و به [ سبب] گفته ای آشکار و بلند. (2) د در برخی احادیث، نام «جُحفه» نیز بر آن اطلاق شده است، از باب نام گذاری کل به جزء ؛ زیرا خم، جزئی از وادی بزرگ جُحْفه است همان گونه که می آید . این نام، در حدیث عایشه دختر سعد نیز آمده است، که آن گونه که در المراجعات (3) آمده ، نسائی ، آن را در کتاب خصائص أمیر المؤمنین (4) آورده است. متن آن، چنین است: از عایشه، دختر سعد ، شنیدم که می گوید : پدرم می گفت : شنیدم پیامبر خدا روز «جحفه»... . ابن کثیر نیز آن را در السیره، از ابن جریر طبری چنین نقل کرده است: از عایشه، دختر سعد، روایت شده که شنیده است پدرش می گوید : شنیدم پیامبر خدا روز «جحفه»، در حالی که دست علی علیه السلام را گرفته بود، فرمود : ... . (5) ه به آن «خَرّار» هم گفته می شود. سکونی می گوید:

.

1- .سَرِف، جایی در شش میلی مکّه است. پیامبر خدا در آن جا با میمونه، دختر حارث ، ازدواج کرد. محلّ درگذشت میمونه نیز همان جاست (معجم البلدان : ج 3 ص 212) .
2- .شعر همدان و أخبارها، حسن عیسی ابو یاسین : ص372 .
3- .ر . ک : المراجعات : ص 311 .
4- .ر . ک : خصائص امیر المؤمنین ، نسایی : ص 42 ح 8 .
5- .ر . ک : السیره النبویّه ، ابن کثیر : ج 4 ص 423 .

ص: 408

به موضع غدیر در غدیر خم، «خرّار» می گویند. (1) این تعریف، با تعریف بکری از «خرّار» در معجم ما استعجم، مطابقت دارد. او می گوید: زبیر می گوید : آن، وادی ای در حجاز است که [ آبش ]به جحفه می ریزد. (2) و هم اکنون، مردم، نامش را مختصر می کنند و به آن «غدیر» می گویند. ز غُرَبه ، که نام کنونیِ منطقه است و آن را ساکنان امروزین آن، بر آن اطلاق می کنند. بلادی می گوید: غدیر خم، امروزه «غُرَبه» نامیده می شود و آن، گودالی است که تعدادی اندک درخت خرما دارد که برای مردمی از بلادیّه حرب است و آن، در دیار آنان و در هشت کیلومتری شرق جحفه واقع است و هر دو در وادی ای به نام وادی خرّار قرار دارند. (3) واژه «غدیر» با اضافه شدن به «خُم» مقیّد می شود تا از دیگر غدیرها (برکه ها) تمایز یابد. دیگر غدیرها نیز با اضافه شدن کلمه ای ، مشخّص می شوند، مانند: غدیر اشطاط (در نزدیکی عسفان)، غدیر بَرَکه (برکه زبیده)، غدیر بنات (در پایین درّه خماس)، غدیر سلمان (در درّه اغراف)، غدیر عروس (باز هم در درّه اغراف). (4) گاه به غدیر مورد بحث ما، «غدیر جحفه» می گویند، همان گونه که در حدیث زید بن ارقم آمده است:

.

1- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 510 .
2- .ر . ک : معجم ما استعجم : ج 2 ص 492 .
3- .معجم معالم الحجاز : ج 3 ص 159 .
4- .ر . ک : معجم معالم الحجاز : ج 6 ص 223 .

ص: 409



علّت نام گذاری

پیامبر در حَجّه الوداع [ به سوی مدینه] آمد، تا آن که در «غدیر جحفه» ، میان مکّه و مدینه ، فرود آمد. (1)

علّت نام گذاریاز مجموع آنچه معجم های عربی درباره «غدیر» گفته اند، می توانیم آن را چنین تعریف کنیم : گودالی طبیعی در زمین، که آب باران و سیل در آن جمع می شود و تا تابستان نمی مانَد. (2) غدیر، به صورت «غُدُر» (به ضمّ هر دو حرف نخست)، «غُدْر» (به ضمّ حرف نخست و سکون حرف دوم)، «اَغدُره» و «غُدران» ، جمع بسته می شود. در بیان علّت نام نهادن واژه «غدیر» بر گودالی که در آن آب جمع می شود، گفته اند: 1 . آن، اسم مفعول است ؛ زیرا سیل، آن را بر جای می نهد ؛ یعنی : هنگامی که سیل، گودال را با آبْ پُر می کند، آن را با آبش رها می کند. 2 . آن، اسم فاعل از غَدْر است ؛ زیرا به واردان بر خویش خیانت می کند، از آنان پوشیده می ماند و به اهلش خیانت می ورزد. نیز هنگام نیاز شدید به آب آن [ در تابستان، ]بی آب می گردد. زبیدی، در معجمش تاج العروس، این وجه [ دوم] را با شعر کُمَیت، تقویت کرده است: و گذشتگان، به سبب خیانتش، آن را «غدیر» نامیدند و به غدیر، لقب «غدیر» دادند. (3)

.

1- .الغدیر : ج 1 ص 36، کشف الغمّه : ج 1 ص 48، التحصین : ص 578 ح 29 .
2- .ر . ک : لسان العرب و تاج العروس :ماده «غدر» .
3- .تاج العروس : ماده «غدر» به معنای خیانت .

ص: 410



موقعیّت جغرافیایی غدیر

بر اساس وجه نخست ، علّت نام گذاری این مکان به «غدیر»، به جهت آن است که جای گود درّه است ؛ امّا چرا آن را «خُم» نامیده اند؟ یاقوت حَمَوی در معجم البلدان از زمخشری نقل می کند که او گفته است: خُم، نام مردی رنگرز است که گودال میان مکّه و مدینه واقع در جحفه، به او نسبت داده شده است. (1) سپس از صاحب المشارق نقل کرده که او گفته است: خُم، نام بیشه ای در آن جاست و در آن ، غدیری (برکه ای) به آن منسوب است. همین تعلیل را بَکری پسندیده و در معجم ما استعجم آورده است: و غدیر خم، در سه میلی جحفه و در سمت چپ جاده است و آب چشمه ای به آن می ریزد و پیرامون آن ، درختان فراوان و در هم تنیده ای قرار دارد. آن بیشه، خُم نامیده می شود. (2)

موقعیّت جغرافیایی غدیربسیاری از لغتدانان، جغرافیدانان و مورّخان، تصریح کرده اند که غدیر خم در میان مکّه و مدینه واقع است. در لسان العرب، ذیل مادّه «خمم» آمده است : و خُم، گودالی معروف، میان مکّه و مدینه است. (3) ابن اثیر نیز در همان مادّه (خمم) آورده است: غدیر خم، جایی میان مکّه و مدینه است. (4) در معجم البلدان [ آمده است] :

.

1- .معجم البلدان : ج 2 ص 389 .
2- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 368 .
3- .لسان العرب : ماده «خمم» .
4- .النهایه : ماده «خمم» .

ص: 411

حازمی می گوید : خم، وادی ای میان مکّه و مدینه است. (1) و در همان کتاب است: زمخشری گفته است که خم، نام مردی رنگرز است که آبگیر میان مکّه و مدینه، به او نسبت داده شده است. از این همه، آشکار می گردد که میان دانشمندان ، درباره واقع بودن غدیر خم در بین مکّه و مدینه، اختلافی نیست. تنها، اختلافی کوچک در تعیین مکان دقیق غدیر خم وجود دارد، که بیشتر معتقدند آن، در «جُحْفه» واقع است، (2) از جمله : ابن منظور در لسان العرب در مادّه «خمم» : خَم، گودالی معروف میان مکّه و مدینه، در جحفه است. آن ، همان غدیر خَم است. (3) فیروزآبادی در القاموس المحیط در مادّه «خمّ» می گوید: غدیر خم، جایی در سه میلی جحفه، میان دو حرم (مکّه و مدینه) است. (4) زَمَخشَری در متنی که پیش تر گذشت و حَمَوی، آن را در معجم البلدان نقل کرده است، می گوید: خُم، نام مردی رنگرز است که آبگیر میان مکّه و مدینه [ واقع] در جحفه، به او نسبت داده شده است. 5 در حدیث [ موجود] در سیره ابن کثیر، که پیش تر آوردیم، [ چنین آمده است] : مطّلب بن زیاد، از عبد اللّه بن محمّد بن عقیل نقل می کند که شنیده است

.

1- .لسان العرب : ماده «خمم» .
2- .معجم البلدان : ج 2 ص 389 .
3- .منظورشان از «فی الجحفه» یا «بالجحفه» همان وادی جحفه است، چنان که خواهد آمد.
4- .القاموس المحیط : ماده «خمم» .

ص: 412

جابر بن عبد اللّه می گوید : ما در جحفه، در غدیر خم بودیم... . (1) همان گونه که گفتیم، منظور همگی اینان از «جحفه» در این جا، وادی جحفه است، نه آبادی جحفه که میقات حج است ، به این قرینه که آنان، مقدار فاصله میان غدیر خم و جحفه را ذکر می کنند و این می فهماند که غدیر خم، غیر از آبادی جحفه است ؛ زیرا وادی جحفه از غدیر آغاز می شود و تا دریای سرخ، امتداد می یابد. پس غدیر، جزئی از آن می شود و بنا بر این، معنا ندارد که کسی فاصله میان غدیر و وادی ای را که غدیر، جزئی از آن است، بیان کند. [ در مقابل نظر بیشتر دانشمندان،] تنها حِمْیری در الروض المعطار، موقعیّت غدیر را میان جحفه و عسفان تعیین کرده و گفته است: و غدیر خم، میان جحفه و عسفان است. (2) و این بدون شک، توهّمی بیش نیست، بویژه آن که این مکان را در سه میلی جحفه و سمت چپ جاده دانسته است که در این فاصله (میان جحفه و عسفان) مکانی به این نام نیست. ظاهرا او عبارت : «سه میلی جحفه، سمت چپ جاده» را از کتاب معجم ما استعجم نقل کرده است ؛ ولی توجّه نکرده که منظور بکری از «سمت چپ جاده» نسبت به کسی است که از مدینه به سوی مکّه می رود، نه از مکّه به مدینه. از این رو دچار این توهّم شده است. بکری در معجم ما استعجم می گوید: غدیر خم، در سه میلی جحفه و سمت چپ جاده است. (3) و همان گونه که گفتیم، منظورش از سمت چپ، سمت چپ کسی است که از

.

1- .السیره النبویّه ، ابن کثیر : ج 4 ص 424 .
2- .الروض المعطار : ص 156 .
3- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 368.

ص: 413

مدینه به سوی مکّه می رود و این، از توضیحاتی به دست می آید که او در بیان منازل میان مکّه و مدینه و تعیین فاصله های آنها، ذکر نموده است. او در بیان راه مکّه و مدینه از طریق «عقیق» می گوید: راه مدینه به سوی مکّه از طریق عقیق : از مدینه تا ذوحُلَیفه... . (1) [ در این جا] می توانیم چنین نتیجه بگیریم که غدیر خم، در وادی جحفه و در سمت چپ راه حج گزارانِ به راه افتاده از مدینه و نیز در آغاز وادی جحفه و انتهای وادی خرّار، واقع است و از این جاست که برخی آن را «خرّار» نامیده اند همان گونه که گذشت و شاید، علّت استظهار سمهودی در کتابش وفاء الوفا که گفته : «خرّار در جحفه است»، (2) این باشد که غدیر خم، در ابتدای وادی جحفه واقع است که دقیقا انتهای وادی خرّار می شود. گفته زبیر (نقل شده در معجم ما استعجم)، این نظر را تأیید می کند. پیش تر گفتیم که او می گوید: آن ( خرّار )، وادی ای در حجاز است که [ آبش] به جحفه می ریزد. و حَمَوی، در معجم البلدان به این قول، اشاره کرده است: خرّار، ... موضعی در حجاز است و گفته می شود که آن، نزدیک جحفه است. (3) و عبارت عرّام که در پی می آید، تأکید می کند که غدیر، جزو جحفه است. حموی در معجم البلدان از او نقل می کند: پایین تر از جحفه، به فاصله یک میلی، غدیر خم است و آب آن به دریا می ریزد. (4) و منظور از «آب آن»، آب وادی جحفه است ؛ زیرا آنچه به دریا می ریزد، آب

.

1- .معجم البلدان : ج 2 ص 389 .
2- .معجم ما استعجم : ج 3 ص 954.
3- .وفاء الوفا : ج 4 ص 1200 .
4- .معجم البلدان : ج 2 ص 350 .

ص: 414

وادی جحفه است که تا دریا امتداد دارد. امّا فاصله میان غدیر خم تا آبادی جحفه که میقات حاجیان است در برخی منابع، معیّن شده است، که در پی می آید: بکری، در معجم ما استعجم، آن را سه میل (1) دانسته است و از زمخشری «دو میل» نقل کرده و آن را ضعیف دانسته است. (2) حموی، در معجم البلدان، فاصله میان این دو را دو میل می داند: غدیر خم، میان مکّه و مدینه است و میان آن و [ آبادیِ] جحفه، دو میل راه است. (3) فیروزآبادی، در القاموس (مادّه «خمّ») آن را سه میل دانسته است: غدیر خُم، مکانی میان دو حرم (مکّه و مدینه) و در سه میلی [ آبادی] جحفه است. (4) نصر (5) و عرّام (6) هر دو، آن را یک میل گفته اند. در تاج العروس (مادّه «خمّ») آمده است: و نصر گفته است : [ آن،] در نزدیکی [ آبادی ]جحفه به فاصله یک میل، و در میان دو حرم شریف (مکّه و مدینه) [ واقع ]است. (7)

.

1- .القاموس المحیط : ماده «خمم» .
2- .هر میل ، معادل یک سومِ فرسنگ و برابر با دو هزار متر است .
3- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 368 .
4- .معجم البلدان : ج 4 ص 188.
5- .نصر بن عبد الرحمان اسکندری (م 561 ق). او کتابی به نام الأمکنه والمیاه والجبال والآثار ونحوها دارد (الأعلام، زِرِکلی : ج 8 ص 24) .
6- .عرّام بن اصبغ سلمی (م 275 ق). او صاحب کتاب أسماء جبال تهامه وسکّانها وما فیها من القری وما ینبت علیها من الأشجار وما فیها من المیاه است (الأعلام، زِرِکلی : ج 4 ص 223).
7- .تاج العروس : ماده «خمم» .

ص: 415



توصیف تاریخی مکان

1 . چشمه آب

و در معجم البلدان آمده است: عرّام گفته است : در نزدیکی [ آبادی] جحفه به فاصله یک میل، غدیر خم واقع است... . (1) و این تفاوتِ در فاصله از یک تا سه میل، امری عادی است ؛ زیرا راه ها گوناگون است، بویژه آن که وادی جحفه، پس از غدیر، عریض می شود و در آبادی جحفه پهن تر می شود و در نزدیکی دریا کاملاً گسترده می گردد و بسیار می شود که شخصی از کناره کوه برود و یک میل بپیماید ، و یا از میانه وادی برود و دو میل بپیماید و یا کسی از راه دشت برود و راهش سه میل گردد.

توصیف تاریخی مکانتاریخ، تصویر روشن و کاملی از موقعیّت غدیر و نشانه های آن برایمان نگاه داشته است، این چنین:

1 . چشمه آبدر لسان العرب در ذیل مادّه «خمم» آمده است: ابن اثیر می گوید : آن، محلّی میان مکّه و مدینه است که چشمه آبی به آن جا می ریزد. (2) در معجم ما استعجم و الروض المعطار، چنین آمده است : به این گودال، چشمه آبی می ریزد. (3) و در معجم البلدان است که:

.

1- .معجم البلدان : ج 2 ص 389.
2- .النهایه : ماده «خمم» ، لسان العرب : ماده «خمم» .
3- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 368، الروض المعطار : ص 156 .

ص: 416



2 . غدیر(بِرکه)

3 . درخت

خم، محلّی است که چشمه آبی به آن می ریزد. (1) این چشمه آب، در شمال غربی غدیر خم واقع است. این نکته از ذکر نشانه های دیگر، آشکار می شود.

2 . غدیر(بِرکه)جایی است که چشمه آبی که گفته شد، به آن می ریزد، همان گونه که از متن های نقل شده پیشین پیداست.

3 . درختدر حدیث طبرانی آمده است: پیامبر خدا در غدیر خم، زیر درختانی سخنرانی کرد. (2) و در حدیث حاکم نیشابوری است: چون پیامبر خدا از حَجّه الوداع بازگشت و در غدیر خم فرود آمد، فرمان داد که زیر درختان بزرگ را بروبند. (3) در حدیث احمد بن حنبل آمده است: و برای پیامبر خدا، سایبانی با پارچه برای جلوگیری از حرارت خورشید، بر روی درخت سمره، افکنده شد. (4) و در حدیث دیگر او، چنین آمده است: و زیر دو درخت را برای پیامبر خدا روفتند و نماز ظهر را خواند. (5)

.

1- .معجم البلدان : ج 2 ص 389 .
2- .الصواعق المحرقه : ص 43 .
3- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 118 ح 4576 .
4- .مسند ابن حنبل : ج 7 ص 86 ح 19344 .
5- .مسند ابن حنبل : ج 6 ص 401 ح 18506 .

ص: 417



4 . بیشه

5 . گیاهان صحرایی

درختی که در این جا به آن اشاره شده است، از گونه «سَمُرَه» و از درختان خاردار و بزرگ و دارای شاخه های فراوان است و از این رو ، در احادیث و اشعار که برخی از آنها گذشت ، آن را «دوح (درخت بزرگ)» (1) گفته اند و این، غیر از «غیضه (بیشه)» است ؛ زیرا بیشه شامل چند درخت پراکنده است.

4 . بیشهبه جایی که در آن، درختان فراوان و در هم تنیده باشد ، «(غیضه (بیشه)» گفته می شود و به صورت «غیاض» و «اغیاض»، جمع بسته می شود. بیشه در پیرامون غدیر است. بکری، در معجم ما استعجم می گوید: به این غدیر، چشمه آبی می ریزد. نیز پیرامون آن، درختان فراوان و در هم تنیده ای هستند که بیشه نامیده می شوند. (2) نیز گذشت که صاحب المشارق گفته است: خم، نام بیشه ای در آن جاست و در آن، برکه ای منسوب به آن است.

5 . گیاهان صحرایییاقوت حموی، در معجم البلدان از عرّام نقل کرده که او گفته است: هیچ گیاهی جز درخت بادام تلخ، (3) یَز (4) ، اراک (5) و اِستَبْرَق (6) در آن نیست.

.

1- .دوح، جمع «دوحه» است.
2- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 368.
3- .در متن عربی، «مرخ» آمده که ممکن است «بارهنگ» باشد؛ گیاهی از تیره بارهنگ ها و نزدیک به تیره زیتونیان (ر . ک : فرهنگ فارسی معین : ذیل واژه «بارهنگ»).
4- .یَز، گیاهی خاردار است که بر اطراف خیمه می نهند تا مردم و جانوران نتوانند داخل شوند. به آن «یزبُن» هم گفته می شود (ر . ک : لغت نامه دهخدا : ذیل مدخل «یز»).
5- .اراک، درختچه ای از تیره اراکی هاست و از ریشه آن، مسواک تهیّه می کنند. این گیاه، خواصّ دارویی دارد و اُشتران از برگش تغذیه می کنند (فرهنگ فارسی معین : ذیل واژه «اراک»).
6- .استبرق، درختچه ای از تیره کاکتوس هاست که در نقاط گرمسیری می روید و از گیاهان کائوچویی ف به شمار می آید (ر . ک : فرهنگ فارسی معین : ذیل واژه «استبرق») .

ص: 418



6 . مسجد

7 . ناهمواری

6 . مسجدگفته اند که در غدیر خم، بر قدمگاه پیامبر خدا مسجدی ساختند، همان جا که نماز گزارْد و سخنرانی کرد و علی علیه السلام را به خلافت و ولایت مسلمانان نصب کرد. مکان این مسجد را میان گودال و چشمه آب گفته اند. بکری، در معجمش می گوید: میان گودال و چشمه آب، مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله است. (1) در معجم البلدان آمده که صاحب المشارق گفته است: خُم، جایی است که به آن، چشمه آبی می ریزد. آن، میان گودال و چشمه آب، واقع است و میان این دو، مسجد پیامبر خدا قرار دارد. (2) ظاهرا این مسجد، از میان رفته و در زمان شهید اوّل (م 786 ق) جز دیوارهایش چیزی از آن باقی نبوده است، چنان که صاحب جواهر در کتاب جواهر الکلام از کتاب الدروس فی الفقه الإمامیهی شهید اوّل، (3) نقل می کند: در الدروس چنین آمده است : و دیوارهای مسجد تاکنون باقی مانده است ؛ و خداوند، عالِم است. (4) امّا اکنون، هیچ اثری از آن نیافتیم... و به این، اشاره خواهیم کرد.

7 . ناهموارییاقوت حموی، در معجم البلدان از حازمی نقل می کند: این وادی به وخامت (دُرشتناکی و ناهمواریِ) بسیار، توصیف شده است. (5)

.

1- .معجم ما استعجم : ج 2 ص 368 .
2- .معجم البلدان : ج 2 ص 389 .
3- .الدروس : ص 156 .
4- .جواهر الکلام : ج 20 ص 75 .
5- .معجم البلدان : ج 2 ص 389.

ص: 419



8