گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و هشتم
سوره جُمُعَه




سوره جُمُعَه
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
لارْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ 􀂙 1 یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی ا
آنچه در آسمانها و زمین است ، همواره تسبیح خدا میگویند ، خداوندي که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصی
مبرّا و عزیز و حکیم است .
تأکید میکند ، زیرا با توجه « منزّه بودن خداوند از هرگونه ظلم و ستم و نقص » و سپس « مالکیت و حاکمیت » نخست بر
همه شستشو میشود « قُدُّوس » تداعی معانی نامقدسی میکند که با کلمه « مَلِک » به مظالم بیحساب ملوك و شاهان ، واژه
.
که دو رکن اصلی حکومت است ، تکیه مینماید . این صفات ارتباط نزدیکی به « علم » و « قدرت » و از طرفی روي
بحثهاي
( جزء بیست و هشتم ( 95
آینده این سوره دارد و نشان میدهد که انتخاب اوصاف حق در آیات مختلف قرآن روي حساب و نظم و رابطه خاصی
است .
درباره تسبیح عمومی موجودات جهان ، به تفسیر نمونه جلد 12 صفحه 133 ذیل آیه 44 سوره اسراء و جلد 14 صفحه 497 ذیل آیه
41 سوره نور مراجعه کنید ، ضمنا خلاصه مطالب مذکور درباره تسبیح موجودات جهان ذیل آیه 1 سوره تغابن در همین
جلد منتخب تفسیر نمونه آمده است .
صفحه 38 از 69
اهداف سهگانه بعثت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
2 هُوَالَّذیبَعَثَفِیالاُْمِّیّینَرَسُولًامِنْهُمْیَتْلُواعَلَیْهِمْایاتِهِ وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُالْکِتابَ وَالْحِکْمَۀَ وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ
او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده ، رسولی ازخودشانبرانگیخت تاآیاتش را بر آنها بخواند و آنها را پاکیزهکند و
کتاب و حکمتبیاموزد، هرچند پیش از آن
96 ) سوره جُمُعَه )
در گمراهی آشکاري بودند .
مادر ) یعنی مکتبی جُز دامان مادرش را ندیده است ) « اُم » بهمعنی" درس نخوانده "است ، منسوب به « اُمّی » جمع « اُمِّیّینَ »
.
میگوید : پیامبر اسلام از میان همین گروه و همین قشر درس نخوانده برخاسته تا عظمت رسالت او را روشن سازد و دلیلی باشد بر
حقانیت او ، چراکه کتابی مثل قرآن با این محتواي عمیق و عظیم و فرهنگی چون فرهنگ اسلام ، محال است زاییده فکر بشر باشد ،
آن هم بشري که نه خود درس خوانده و نه در محیط علم و دانش پرورش یافته است ، این نوري است که از ظلمت
برخاسته و باغ سرسبزي است که از دل کویر سربرآورده و این خود معجزهاي است آشکار و سندي است روشن بر
حقانیت او .
در آیه فوق هدف از این بعثت را در سه امر به شرح زیر خلاصه کرده است :
1 جنبه مقدماتی دارد و آن تلاوت آیات الهی است .
( جزء بیست و هشتم ( 97
2 تهذیب و تزکیه نفوس .
3 تعلیم کتاب و حکمت .
دو مورد اخیر ، دو هدف بزرگ و نهایی را تشکیل میدهد. آري پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمده است که انسانها را هم در زمینه علم
و دانش و هم اخلاق و عمل ، پرورش دهد تا به وسیله این دو بال بر اوج آسمان سعادت پرواز کنند و مسیر الی
اللّه را پیش گیرند و به مقام قرب او نایل شوند .
« تزکیه » مقدم بر « تعلیم » و در بعضی « تعلیم » مقدم بر « تزکیه » این نکته نیز شایان توجه است که در بعضی از آیات قرآن
شمرده شده ، یعنی از چهار مورد در سه مورد تربیت بر تعلیم مقدم است و در یک مورد تعلیم بر تربیت مقدم .
این تعبیر ضمن اینکه نشان میدهد این دو امر در یکدیگر تأثیر متقابل دارند ( اخلاق زاییده علم است همانگونه که
علم زاییده اخلاق است ) اصالت تربیت را مشخص میسازد ،
98 ) سوره جُمُعَه )
البته منظور علوم حقیقی است نه اصطلاحی در لباس علم .
در اصل به معنی " منع کردن به قصد اصلاح "است ، بنابراین مفهوم آن دلایل عقلی است و از اینجا روشن میشود « حِکْمَۀ »
بوده باشد « عقل » و « وحی » پشت سر یکدیگر میتواند اشاره به دو سرچشمه بزرگ شناخت یعنی « حِکْمَۀ » و « کِتاب » که ذکر
، یا به تعبیر دیگر احکام آسمانی و تعلیمات اسلام در عین اینکه از وحی الهی سرچشمه میگیرد با ترازوي عقل قابل
سنجش و درك میباشد ( منظور کلیات احکام است ) .
گمراهی آشکار ) که در ذیلآیه بهعنوان سابقه قوم عرب بیان شده ، اشاره سربسته و پرمعنایی است به عصر ) « ضَلالٍ مُبینٍ » و اما
جاهلیت که گمراهی بر سراسر جامعه آنها حکمفرما بود ، چه گمراهی از این بدتر و آشکارتر که بتهایی از سنگ و چوب با
صفحه 39 از 69
دست خود میتراشیدند ، پرستش میکردند و در مشکلات خود به این موجودات بیشعور پناه میبردند.
( جزء بیست و هشتم ( 99
دختران خود را با دست خویش زنده به گور میکردند ، سهل است به این عمل فخر و مباهات نیز میکردند که نگذاردیم
ناموسمان به دست بیگانگان بیفتد .
مراسم نماز و نیایش آنها کف زدن و سوت کشیدن در کنار خانه کعبه بوده و حتی زنان به صورت برهنه مادرزاد بر گِرد خانه
خدا طواف میکردند و آن را عبادت میشمردند .
انواع خرافات و موهومات بر افکار آنها حاکم بود و جنگ و خونریزي و غارتگري مایه مباهاتشان ، زن در میان آنها متاع
بیارزشی بود که حتی روي آن قمار میزدند و از سادهترین حقوق انسانی محروم بود، کینهها و عداوتهارا پدران به ارث به
فرزندانشان منتقلمیکردند و بههمین دلیل خونریزي و کُشت و کُشتار یکامر عادي محسوب میشد.
آري پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمد و آنها را از این ضلال مبین به برکت کتاب و حکمت نجات داد و تعلیم و تربیت نمود و به
راستی نفوذ در چنین جامعه گمراهی خود یکی از دلایل عظمت اسلام و
100 ) سوره جُمُعَه )
معجزه آشکار پیامبر بزرگ ما است .
3 وَ اخَرینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ
و رسول بر گروه دیگري که هنوز به آنها ملحق نشدهاند و او عزیز و حکیم است .
نبود ، بلکه دعوتش همهجهانیانرا دربرمیگیرد . اقوام دیگري که بعد از « اُمّی » پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله تنها مبعوث به این قوم
یاران پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پا به عرصه وجود گذاردند ، در مکتب تعلیم و تربیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله
پرورشیافتندوازسرچشمهزلالقرآنوسنتمحمدي صلیاللهعلیهوآله سیراب گشتند ، آري آنها نیز مشمول این دعوت بزرگ
بودند .
بهاینترتیب آیه فوقتمام اقوامی را که بعد از صحابه پیامبر صلیاللهعلیهوآله به وجود آمدند از عرب و عجم شامل میشود ، در
؟ « اینها چه کسانی هستند » : حدیثی میخوانیم ؛ هنگامی که پیامبر صلیاللهعلیهوآله این آیه را تلاوت فرمود ، سؤال کردند
لَوْ کانَ الاْیمانُ فِی الثُّرَیّا لَنالَتْهُ رِجالٌ مِنْ هؤُلاءِ : » : پیامبر صلیاللهعلیهوآله دست خود را بر شانه سلمان گذارد و فرمود
( جزء بیست و هشتم ( 101
اگر ایمان در ثریا ( ستاره دوردستی که در این زمینه ضربالمثل است ) باشد ، مردانی از این گروه ( ایرانیان ) به آن دست
. « مییابند
4 ذلِکَ فَضْلُاللّهِیُؤْتیهِمَنْیَشاءُوَاللّهُ ذوُالْفَضْلِالْعَظیمِ
این فضلخدا است که به هر کس بخواهد ( و شایسته بداند ) میبخشد و خداوند صاحب فضل عظیم است .
هم رهبريِ پیامبر صلیاللهعلیهوآله ، براي امت فضل الهی است و هم مقام نبوت برايشخص پیامبر صلیاللهعلیهوآله . ناگفته پیدا
هرکس را بخواهد ) مفهومش این نیست که خدا بیحساب ، فضل و مرحمت خود را به کسی میدهد ، ) « مَنْ یَشاء » استکه تعبیر
بلکه مشیت در اینجا توأم با حکمت است ، همانگونه که توصیف خداوند را به عزیز و حکیم در نخستین آیه سوره این مطلب را
روشن ساخته است .
فضل الهی روي حساب است
صفحه 40 از 69
اي رسول خدا ! ثروتمندان » : درحدیثیآمدهاستکهجمعیازفقرايامتخدمترسولخدا صلیاللهعلیهوآله رسیدند و عرض کردند
اموالی براي انفاق
102 ) سوره جُمُعَه )
. « دارند و ما چیزي نداریم ، وسیلهاي براي حج دارند و ما نداریم و امکانات براي آزاد کردن بندگان دارند و ما نداریم
» بگوید ، افضل است از آزاد کردن یک برده و کسی که صد بار « تکبیر » هر کسی که صد بار » : پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود
« لا اله الاّ اللّه » بگوید ، افضل است از اینکه یکصد اسب را براي جهاد زین و لجام کند و کسی که صد بار « تسبیح خدا
. « بگوید ، عملش از تمام مردم در آن روز برتر است ، مگر این که کسی بیشتر بگوید
این سخن به گوش اغنیاء رسید، آنها نیز به سراغ این اذکار رفتند ، فقراي امت خدمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله رسیدند و عرض
. « سخنشما به گوش اینها رسیده و آنها نیز مشغول ذکر شدهاند » : کردند
اشاره ) « ذلِکَ فَضْ لُ اللّهِ یُؤْتیهِ مَنْ یَشاءُ : اینفضلالهیاست بههرکس بخواهد، میدهد » : پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود
بهاینکه این براي امثال شمااست که اشتیاق انفاق دارید و وسیله آن را در اختیار ندارید و اما براي آنها که ثروتمندند ، راه وصول
به فضل الهی از طریق انفاق از
( جزء بیست و هشتم ( 103
( ثروتهایشان است و البته در این ثواب شما هم شریک شدهاند ) .( 1
چهارپایی بر او کتابی چند
5 مَثَلُالَّذینَحُمِّلُواالتَّوْریۀَثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُاَسْفارابِئْسَمَثَلُالْقَوْمِالَّذینَکَذَّبُوا بِایاتِ اللّهِ وَ اللّهُ لا یَهْدِي الْقَوْمَ
الظّالِمینَ
کسانیکهمکلفبهتورات شدندولی حقآنرااداءننمودند، ماننددرازگوشیهستندکه کتابهاییرا حملمیکند، قومی که
آیاتالهیرا تکذیب کردند،مثال بديدارند و خداوند جمعیت ظالمان را هدایت نمیکند .
لذا ، « اگر محمد به رسالت مبعوث شده ، رسالتش شامل حال ما نیست » : در بعضی از روایات آمده است که یهود میگفتند
نخستین آیه مورد بحث به آنها گوشزد میکند که اگر کتاب آسمانی خود را دقیقا
. جلد 10 ، صفحه 284 ،« مجمع البیان » -1
104 ) سوره جُمُعَه )
خوانده و عمل میکردید ، این سخن را نمیگفتید ، چراکه بشارت ظهور پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله در آن آمده است
.
او از کتاب چیزي جُز سنگینی احساس نمیکند و برایش تفاوت ندارد که سنگ و چوب بر پشت دارد یا کتابهایی که دقیقترین
اسرار آفرینش و مفیدترین برنامههاي زندگی در آن است .
این گویاترین مثالی است که براي عالِم بیعمل میتوان بیان کرد که سنگینی مسؤولیت علم را بر دوش دارد بیآنکه از برکات
آن بهره گیرد و افرادي که با الفاظ قرآن سر و کار دارند ولی از محتوا و برنامه عملی آن بیخبرند ( و چه بسیارند این
افراد در بین صفوف مسلمین ) مشمول همین آیهاند .
این آیه هشداري است به همه مسلمانان که مراقب باشند سرنوشتی همچون یهود پیدا نکنند ، این فضل عظیم الهی که شامل حال
تعویذ چشم » آنها شده و این قرآن مجید که بر آنها نازل گردیده ، براي این نیست که تنها در خانهها خاك بخورد ، یا به عنوان
صفحه 41 از 69
حمایل « زخم
( جزء بیست و هشتم ( 105
کنند یا براي حفظ از حوادث به هنگام سفر از زیر آن رد شوند ، یا براي میمنت و شگون خانه جدید همراه آیینه به خانه تازه
بفرستند و تا این حد آن را تنزل ندهند و یا آخرین همت آنها تلاش وکوشش براي رعایت تجوید و تلاوت زیبا و ترتیل و حفظ
آن باشد ، ولی در زندگی فردي و اجتماعی کمترین انعکاسی نداشته باشد و در عقیده و عمل از آن اثري به چشم نخورد .
نشوند در حالی که نه « حمار حامل اسفار » چگونه آنها تشبیه به « . . . بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ » : سپس در ادامه این مثل میافزاید
تنها با عمل که با زبان هم آیات الهی را انکار کردند ؟
. « خداوند ، قوم ستمگر را هدایت نمیکند » : و در پایان آیه در یک جمله کوتاه و پرمعنی میفرماید
درست است که هدایت کار خدا است ، اما زمینه لازم دارد و زمینه آن که روح حقطلبی و حقجویی است ، باید از ناحیه
خود انسانها فراهم شود و ستمگران از این مرحله دورند .
106 ) سوره جُمُعَه )
6 قُلْ یا اَیُّهَا الَّذینَ هادوُا اِنْ زَعَمْتُمْ اَنَّکُمْ اَوْلِیاءُ لِلّهِ مِنْ دوُنِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ
بگو اي یهودیان ! اگر گمان میکنید که شما دوستان خدا غیرازمردم هستید،آرزوي مرگ کنید، اگر راست میگویید ( تا به
لقاي محبوبتان برسید ) .
اگر شما راست میگویید و دوست خاص او هستید ، پس چرا اینقدر به زندگانی دنیا چسبیدهاید ؟ چرا اینقدر از مرگ وحشت
دارید؟ این دلیل بر این است که شما در این ادعاي خود صادق نیستید .
آنها را حریصترین مردم بر زندگی این » : قرآن همین معنی را به تعبیر دیگري در آیه 96 سوره بقره بازگو کرده است ، میگوید
دنیا مییابی ، حتی حریصتر از مشرکان ، تا آنجا که هر یک از آنها دوست دارد هزار سال عمر کند ، در حالی که این عمر
. « طولانی او را از عذاب الهی باز نخواهدداشت و خداوند به اعمال آنها بینا است
عالِم بیعمل
( جزء بیست و هشتم ( 107
بدون شک تحصیل علم ، مشکلات فراوانی دارد ، ولی این مشکلات هر قدر باشد ، در برابر برکات حاصل از علم ، ناچیز است .
بیچارگی انسان روزي خواهد بود که زحمت تحصیل علم را بر خود هموار کند ، اما چیزي از برکاتش عاید او نشود ، درست بسان
چهارپایی است که سنگینی یک بار کتاب را به پشت خود احساس میکند ، بیآنکهاز محتوايآن بهرهگیرد .
ابر بیباران ) یا شمعی که ) « سَحابٌ بِلا مَطَر » درخت بیمیوه ) یا ) « شَجَرٌ بِلا ثَمَر » در بعضی از تعبیرات ، عالِم بیعمل به
میسوزد و اطراف خود را روشن میکند ولی خودش از بین میرود، یا چهارپایی که به آسیابمیبندند و دائما زحمت میکشد و
طی طریق میکند ، اما چون به دور خود میگردد ، هرگز راهی را طی نمیکند و به جایی نمیرسد و مانند این تشبیهات
که هر کدام بیانگر گوشهاي از سرنوشت شوم عالِم بیعمل است ، تشبیه شده است .
در روایات اسلامی نیز در نکوهش اینگونه عالِمان، تعبیرات
108 ) سوره جُمُعَه )
تکاندهندهاي آمده است :
هرکس علمش افزوده شود ولی بر هدایتش نیفزاید، این علم جُز دورياز خدا ، » : از جمله؛ از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده
صفحه 42 از 69
( مَنِ ازْدادَ عِلْما وَ لَمْ یَزْدَدْ هُدًي لَمْ یَزْدَدْ مِنَ اللّهِ اِلاّ بُعْدا ) .( 1 ) « براياو حاصلی ندارد
علم باعمل توأم است ، هر کس چیزي را میداند ، باید به آن عمل کند و علم فریاد » : درجاي دیگراز امیرمؤمنان علی میخوانیم
اَلْعِلْمُ مَقْروُنٌ بِالْعَمَلِ، فَمَنْعَلِمَعَمِلَ وَالْعِلْمُ ) « میزند و عمل را دعوت میکند ، اگر به او پاسخ مثبت نداد ، از آنجا کوچ میکند
( یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَاِنْ اَجابَهُ وَ اِلاَّ ارْتَحَلَ عَنْهُ ) .( 2
7 وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ اَبَدا بِما قَدَّمَتْ اَیْدیهِمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِالظّالِمینَ
ولی آنها هرگز تمناي مرگ نمیکنند ، به خاطر اعمالی
. جلد 1 ، صفحه 125 و 126 ، « مَحََجۀُ الْبَیْضاء » -1
. کلمات قصار ، جمله 366 ، « نهج البلاغه » -2
( جزء بیست و هشتم ( 109
کهازپیشفرستادهاندوخداوندظالمانرابهخوبی میشناسد.
در حقیقت ترسانسان از مرگ بهخاطر یکیاز دو عامل است ؛ یا به زندگی بعداز مرگ، ایمانندارد و مرگرا هیولاي فنا و نیستی
و ظلمتکده عدم میپندارد و طبیعی است که انسان از نیستی و عدم بگریزد .
و یا اینکه به جهان پس از مرگ معتقد است ، اما پرونده اعمال خود را چنان تاریک و سیاه میبیند که از حضور در آن
دادگاه بزرگ ، سخت بیمناك است .
و از آنجا که یهود معتقد به معاد و جهان پس از مرگ بودند ، طبعا علت وحشت آنها از مرگ ، عامل دوم بود
.
8 قُلْ اِنَالْمَوْتَالَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَاِنَّهُ مُلاقیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ اِلیعالِمِالْغَیْبِوَالشَّهادَةِفَیُنَبِّئُکُمْ بِماکُنْتُمْ تَعْمَلُونَ
بگو اینمرگیکهازآن فرار میکنید،سرانجامباشما ملاقات خواهدکرد، سپس بهسوي کسیکه از پنهان و آشکار باخبر است ، برده
میشوید و شما را از آنچه انجام میدادید، خبر میدهد .
110 ) سوره جُمُعَه )
ولی مسلما این وحشت و اضطراب ، مشکلی را حل نمیکند چون مرگ ، شتري است که بر دَرِ خانه همه خوابیده
است .
قانون مرگ ، از عمومیترین و گستردهترین قوانین این عالَم است ، انبیاء بزرگ الهی و فرشتگان مقربین همه میمیرند و جُز
ذات پاك خداوند در اینجهان باقی نمیماند .
تنها راه براي پایان دادن به این وحشت ، پاكسازي اعمال و شستشوي دل از آلودگی گناه میباشد که هرکس حسابش
پاك است ، از محاسبهاش چه باك است ؟
علل سهگانه ترس انسان از مرگ
معمولًا غالب مردم از مرگ میترسند ، تنها گروه اندکی هستند که بر چهره مرگ لبخند میزنند و آن را در آغوش میفشارند ،
( دلقی ( 1
-1 دَلْق یعنی جامه کهنه وصلهدار ، آنهم وصلههاي غیرهمرنگ .
( جزء بیست و هشتم ( 111
رنگ رنگ را میدهند و جانی جاودان را میگیرند .
صفحه 43 از 69
چرا مرگ و مظاهرش و حتی نام آن براي عدهاي دردآور است ؟
1 دلیل عمدهاش این است که به زندگی بعد از مرگ ، ایمان ندارند و یا اگر ایمان دارند، این ایمان به صورت یک باور عمیق
درنیامده و بر افکار و عواطف آنها حاکم نشده است .
وحشت انسان از فناء و نیستی ، طبیعی است . انسان حتی از تاریکی شب میترسد چرا که ظلمت ، نیستیِ نور است و گاه از مرده نیز
میترسد چرا که آن هم در مسیر فناء قرار گرفته است .
( اما اگر انسان با تمام وجودش باور کند که دنیا ، زندان مؤمن و بهشت کافر است ( اَلدُّنْیا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّۀُ الْکافِرِ ) .( 1
اگر باور کند که این جسم خاکی ، قفسی است براي مرغ روح او که وقتی این قفس شکست ، آزاد میشود و به هواي کوي
دوست پَر و بال
. جلد 1، صفحه 603 ،« سَفینَۀُالْبِحار » -1
112 ) سوره جُمُعَه )
مسلما در آرزوي آن دَم است که از این چهره پرده ، « حجاب چهره جان میشود غبار تنش » میزند ، اگر باور کند که
برفکند .
آري اگر ، « دو سه روزي قفسی ساختهاند از بدنش » اگر باور کند که مرغ باغ ملکوت است و از عالَم خاك نیست و تنها
دیدگاه انسان درباره مرگ چنین باشد ، هرگز از مرگ وحشت نمیکند ، در عین این که زندگی را براي پیمودن مسیر
تکامل خواهان است .
2 علت دیگر براي ترس از مرگ، دلبستگی بیش از حد به دنیا است، چراکه مرگ میان او و محبوبش جدایی میافکند و دل
کندن از آن همه امکاناتی که براي زندگی مرفه و پُرعیش و نوش فراهم ساخته، براي او طاقت فرسا است .
3 عامل سوم خالی بودن ستون حسنات و پُر بودن ستون سیّئات نامه عمل است
یا رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله من چرا مرگ را » : در حدیثی میخوانیم : کسی خدمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمد و عرض کرد
آیا » : فرمود ؟« دوستنمیدارم
( جزء بیست و هشتم ( 113
به همین دلیل » : فرمود ، « نه » : عرض کرد ؟« چیزي از آن را پیش از خود فرستادهاي » : فرمود ،« آري » : عرضکرد ؟« ثروتی داري
(1). «( است که مرگ را دوست نداري ( چون نامه اعمالت از حسنات خالی است
لاَِنَّکُمْ عَمَّرْتُمُ الدُّنْیا وَ خَرَّبْتُمُ الاْخِرَةَ فَتَکْرَهُونَ » : فرمود ؟ « چرا از مرگ متنفریم » : دیگري نزد ابوذر آمد و همین سؤال را کرد که
اَنْ تَنْتَقِلُوا مِنْ عُمْرانٍ اِلی خَرابٍ : براي اینکه شما دنیا را آباد کردهاید و آخرتتان را ویران، طبیعیاستکه دوست ندارید از
(2). « نقطه آبادي به نقطه ویرانی منتقل شوید
بزرگترین اجتماع عبادي سیاسی هفته
9 یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنُوا اِذا نُودِيَلِلصَّلوةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَۀِ فَاسْعَوْا اِلی ذِکْرِ اللّهِ وَ ذَروُا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ اِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ
. جلد 8 ، صفحه 258 ، « مَحَجَۀُالْبَیْضاء » -1
. جلد 8 ، صفحه 258 ، « مَحَجَۀُالْبَیْضاء » -2
114 ) سوره جُمُعَه )
اي کسانی که ایمان آوردهاید ! هنگامی که براي نماز روز جمعه اذان گفته میشود ، به سوي ذکر خدا بشتابید و خرید و
صفحه 44 از 69
فروش را رها کنید که این براي شما بهتر است اگر میدانستید .
به معنی " بانگ برآوردن "است و در اینجا به معنی " اذان "است ، زیرا در اسلام ندایی براي نماز جُز اذان « نداء » از ماده « نُودِيَ »
نداریم .
البته ترك خرید و فروش مفهوم وسیعی دارد که هر کار مزاحمی را شامل میشود .
را به این نام نامیدهاند ؟ به خاطر اجتماع مردم در این روز براي نماز است . « جمعه » اما اینکه چرا روز
لارْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُروُا اللّهَ کَثیرا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ 􀂙 10 فَاِذا قُضِیَتِالصَّلوةُفَانْتَشِروُا فِیا
وهنگامیکه نماز پایانگرفت، شما آزادیددرزمین پراکنده شوید و از فضل الهی طلب کنید و خدا را بسیار یاد نمایید تا
رستگارشوید .
( جزء بیست و هشتم ( 115
فضل خدا را طلب کنید ) یا تعبیرات مشابه آن در قرآن مجید شاید غالبا به معنی " طلب ) « اِبْتَغُوا مِنْ فَضْ لِ اللّهِ » گرچه جمله
روزي و کسب و تجارت "آمده است ، ولی روشن است که مفهوم این جمله گسترده است و کسب و کار یکی از مصادیق آن
است ، لذا بعضی آن را به معنی " عیادت مریض " و " زیارت مؤمن "یا " تحصیل علم و دانش "تفسیر کردهاند ، هرچند
منحصر به اینها نیز نمیباشد .
مفهوم گستردهاي دارد که اشاره به یاد خدا و فکر و توجه به خدا در بازارها و به هنگام معاملات و « وَ اذْکُروُا اللّهَ کَثیرا » جمله
است و ذکر بیفکر « فکر » ، « ذکر » عدم انحراف از اصول حق و عدالت ، مصادیقی از آن است . این نیز مسلّم است که روح
، لقلقه زبانی بیش نیست و آنچه مایه فلاح و رستگاري است ، همان ذکر آمیخته با تفکر در جمیع حالات است .
سبب میشود که یاد خدا در اعماق جان انسان « ذکر » اصولًا ادامه
116 ) سوره جُمُعَه )
رسوخ کند و ریشههاي غفلت و بیخبري که عامل اصلی هرگونه گناه است ، را بسوزاند و انسان را در مسیر فلاح و رستگاري قرار
حاصل گردد . « لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » دهد و حقیقت
11 وَ اِذا رَاَوْاتِجارَةً اَوْ لَهْوا انْفَضُّوا اِلَیْها وَ تَرَکُوكَ قائِما قُلْ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللّهُ خَیْرُ الرّازِقینَ
هنگامی که تجارت یا سرگرمی و لهوي را ببینند ، پراکنده میشوند و بهسويآن میروند و توراایستاده به حال خود رهامیکنند،
بگو آنچه نزدخدااست، بهترازلهوو تجارت است و خداوند بهترین روزيدهندگان است .
اشاره به طبل و سایر آلات لهوي است که به هنگام ورود قافله تازهاي به مدینه میزدند که هم نوعی اخبار و « لَهْو » تعبیر به
اعلام بود و هم وسیلهاي براي سرگرمی و تبلیغ کالا .
به معنی " پراکنده شدن "و " انصراف از نماز « اِنْفَضُّوا » تعبیر به
( جزء بیست و هشتم ( 117
وارد مدینه شد ، با صداي طبل و « دحیه » جماعت "و" رويآوردن به کاروان "است که طبق شأن نزول آیه هنگامی که کاروان
سایر آلات لهو مردم را به بازار فراخواند ، مردم مدینه حتی مسلمانانی که در مسجد مشغول استماع خطبه نماز جمعه پیامبر
صلیاللهعلیهوآله بودند ، به سوي او شتافتند و تنها سیزده نفر و به روایتی کمتر در مسجد باقی ماندند .
نشان میدهد که پیامبر صلیاللهعلیهوآله ایستاده ، خطبه نماز جمعه را میخواند . « قائِما » تعبیر به
ثواب و پاداش الهی و برکاتی که از حضور در نماز جمعه و شنیدن مواعظ و اندرزهاي پیامبر صلیاللهعلیهوآله و تربیت معنوي و
روحانی عاید شما میشود ، قابل مقایسه با هیچ چیز دیگر نیست و اگر از این میترسید که روزيِ شما بریده شود ، اشتباه
صفحه 45 از 69
میکنید ، خداوند بهترین روزيدهندگان است .
نخستین نماز جمعه در اسلام
در بعضی از روایات اسلامی آمده است که مسلمانان مدینه ، پیش
118 ) سوره جُمُعَه )
از آنکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله هجرت کند ، با یکدیگر صحبت کردند و گفتند : یهود در یک روز هفته اجتماع میکنند ( روز
شنبه ) و نصاري نیز روزي براي اجتماع دارند ( یکشنبه ) ، خوب است ما هم روزي را قرار دهیم و در آن روز جمع شویم و ذکر
نامیده میشد ، براي این هدف « یَوْمُ الْعَروُبَۀ » خدا گوییم و شکر او را بهجا آوریم ، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان
یکی از بزرگان مدینه ) رفتند ، او نماز را به صورت جماعت با آنها بهجا آورد و به ) « اسعد بن زراره » برگزیدند و به سراغ
دستور داد گوسفندي را ذبح کردند « اسعد » . نامیده شد ، زیرا روز اجتماع مسلمین بود « جمعه » آنها اندرز داد و آن روز ، روز
و نهار و شام همگی از همان یک گوسفند بود ، چراکه تعداد مسلمانان در آن روزبسیارکمبود ... و این نخستین جمعهاي بود که
در اسلامتشکیل شد .
اما اولین جمعهايکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با اصحابش تشکیل دادند ، هنگامی بود که به مدینه هجرت کرد ، وارد مدینه شد
و آن روز ، روز دوشنبه دوازدهم ربیعالاول هنگام ظهر بود ، حضرت صلیاللهعلیهوآله چهار روز
( جزء بیست و هشتم ( 119
ماندند و مسجد قبا را بنیان نهادند ، سپس روز جمعه به سوي مدینه حرکت کرد ( فاصله میان قبا و مدینه بسیار کم است و « قبا » در
رسید و مراسم نماز جمعه را در آنجا « بنیسالم » امروز قبا یکی از محلههاي داخل مدینه است ) و به هنگام نماز جمعه به محله
برپاداشت و این اولین جمعهاي بود که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در اسلام بهجا آورد ، خطبهاي
( همدرایننمازجمعهخواندکهاولینخطبهحضرت صلیاللهعلیهوآله در مدینهبود.( 1
اهمیت نماز جمعه
بهترین دلیل بر اهمیت این فریضه بزرگ اسلامی قبل از هر چیز آیات همین سوره استکه بههمه مسلمانان و اهل ایمان دستور
میدهد به محض شنیدن اذان جمعه به سوي آن بشتابند و هرگونهکسب و کار و برنامه مزاحم را ترك گویند تا آنجاکه اگر در
سالی که مردم گرفتار
. جلد 10 ، صفحه 286 ،« مجمعالبیان » -1
120 ) سوره جُمُعَه )
کمبود موادغذایی هستند، کاروانی بیاید و نیازهاي آنها را با خود داشته باشد، به سراغ آن نروند و برنامه نماز جمعه را
ادامه دهند .
در احادیث اسلامی نیز تأکیدهاي فراوانی در این زمینه وارد شده است از جمله : در خطبهاي که موافق و مخالف آن را از پیامبر
خداوند نماز جمعه را بر شما واجب کرده ، هر کس آن را در حیات من » : گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند ، آمده است
یا بعد از وفات من از روي استخفاف یا انکار ترك کند ، خداوند او را پریشان میکند و به کار او برکت نمیدهد، بدانید نماز
او قبول نمیشود، بدانید زکات او قبول نمیشود، بدانید حج او قبول نمیشود ، بدانید اعمال نیک او قبول نخواهد شد تا از
(1). « این کار توبه کند
صفحه 46 از 69
روایات دراینزمینهبسیاراست که ذکر همه آنها بهطولمیانجامد، در اینجا با اشاره به یک حدیث دیگر این بحث را پایان
میدهیم .
. جلد 5، باب وجوب صلوةالجمعه ، حدیث 28 ، « وسائل الشیعه » -1
( جزء بیست و هشتم ( 121
، « یا رسول اللّه ! من بارها آماده حج شدهام ، اما توفیق نصیبم نشده » : کسی خدمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله آمد ، عرض کرد
1) ( اشاره به اینکه بسیاري ) « عَلَیْکَ بِالْجُمْعَۀِ فَاِنَّها حَجُّ الْمَساکینِ : بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است » : فرمود
از برکات کنگره عظیم اسلامی حج در اجتماع نماز جمعه وجود دارد ) .
البتهبایدتوجهداشتکهمذمتهايشدیديکهدرموردتركنمازجمعه آمده است و تارکان نماز جمعه در ردیف منافقان شمرده
شدهاند ، در صورتی است که نماز جمعه واجب عینی باشد ، یعنی در زمان حضور امام معصوم و مبسوط الید ، ولی در زمان غیبت
بنابراینکه واجب مخیّر باشد ( تخییر میان نماز جمعه و نماز ظهر ) و از روي استخفاف و انکار انجام نگیرد ، مشمول این مذمتها
نخواهد شد ، هرچند عظمت نماز جمعه و اهمیت فوقالعاده آن در این حال نیز محفوظ است ( توضیح
. جلد 5 ، صفحه 5 ، حدیث 17 ، « وسائل الشیعه » -1
122 ) سوره جُمُعَه )
بیشتر دربارهاین مسألهرا در کتبفقهیباید مطالعهکرد ) .
فلسفه نماز عبادي سیاسی جمعه
نماز جمعه قبل از هر چیز یک عبادت بزرگ دستجمعی است و اثر عمومی عبادات را که تلطیف روح و جان و شستن دل از
آلودگیهاي گناه و زدودن زنگار معصیت از قلب میباشد ، دربردارد ، خصوصا اینکه مقدمتا دو خطبه دارد که مشتمل بر انواع
مواعظ و اندرزها و امر به تقوا و پرهیزگارياست .
و اما از نظر اجتماعی و سیاسی ، یک کنگره عظیم هفتگی است که بعد از کنگره سالانه حج، بزرگترین کنگرهاسلامی میباشد و به
همین دلیل در روایتی که قبلًا از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل کردیم ، آمده بود که جمعه ، حج کسانی است که قادر به
شرکت در مراسم حج نیستند .
در حقیقت اسلام به سه اجتماع بزرگ اهمیت میدهد ؛
اجتماعات" روزانه "که در نماز جماعت حاصلمیشود .
اجتماع " هفتگی "که در مراسم نماز جمعه است .
( جزء بیست و هشتم ( 123
و اجتماع حج که در کنار خانه خدا " هر سال یکبار "انجام میگیرد .
نقشنمازجمعه در این میان بسیار مهم است، خصوصا اینکه یکی از برنامههاي خطیب در خطبه نماز جمعه ، ذکر مسائل مهم
سیاسی و اجتماعی و اقتصادي است و به این ترتیب این اجتماع عظیم و پرشکوه میتواند منشأ برکات زیر شود :
الف : آگاهی بخشیدن به مردم در زمینه معارف اسلامی و رویدادهاي مهم اجتماعی و سیاسی .
ب : ایجاد همبستگی و انسجام هرچه بیشتر در میان صفوف مسلمینبهگونهايکهدشمنان را بهوحشت افکند و پشت آنها را بلرزاند.
ج : تجدید روحدینی و نشاطمعنوي برايتوده مردم مسلمان.
د : جلب همکاري براي حل مشکلات عمومی .
صفحه 47 از 69
بههمیندلیلهمیشهدشمنان اسلام،ازیک نماز جمعه جامع الشرایط که دستورهاي اسلامی دقیقا در آن رعایت شود ، بیم
داشتهاند .
124 ) سوره جُمُعَه )
و نیز به همین دلیل نماز جمعه همیشه به عنوان یک اهرم نیرومند سیاسیدر دست حکومتها بودهاست ، منتها حکومتهاي عدل
همچون حکومت پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از آن بهترین بهرهبرداريها را به نفع اسلام و حکومتهاي جور همانند بنیامیه از
آن سوءاستفاده براي تحکیم پایههاي قدرت خود میکردند .
درطول تاریخ موارديرا مشاهده میکنیم که هرکس میخواست بر ضدّ حکومتی قیام کند ، نخست از شرکت در نماز جمعه او
جمع شدند و « سلیمان بن صرد خزاعی » خودداري میکرد ، چنانکه در داستان عاشوراء میخوانیم که گروهی از شیعیان در خانه
نعمانبنبشیر "والی بنیامیهبرکوفه، منزويشده و ما » :" نامهاي خدمت امام حسین ازکوفهفرستادندکه در نامهآمده بود
(1).« درنمازجمعهاو شرکتنمیکنیم و چنانچه بدانیم شما بهسوي ما حرکت کردهاید، اورا ازکوفه بیرون خواهیم کرد
. جلد 44 ، صفحه 333 ،« بِحارالانوار » -1
( جزء بیست و هشتم ( 125
توجه به این نکته که طبق فقه شیعه در محدوده یک فرسخ در یک فرسخ ، بیش از یک نماز جمعه جایز نیست و حتی کسانی که
در دو فرسخی ( تقریبا 11 کیلومتري ) از محل انعقاد نماز جمعه قرار دارند ، در آن نماز شرکت میکنند ، روشن میشود که عملًا
در هر شهر کوچک یا بزرگ و حومه آن یک نماز جمعه بیشتر منعقد نخواهد شد ، بنابراین چنین اجتماعی عظیمترین اجتماع آن
منطقه را تشکیل میدهد .
شرایط وجوب نماز جمعه
در اینکه امام جمعه مانند هر امام جماعت دیگر باید عادل باشد ، تردیدي نیست ولی سخن در این است که
شرایطی افزون بر این دارد یا نه ؟
جمعی معتقدند این نماز از وظایف امام معصوم یا نماینده خاص او است و بهتعبیر دیگر مربوط به زمان حضور امام معصوم است .
در حالی که بسیاري از محققین معتقدند که این شرط وجوب عینی
126 ) سوره جُمُعَه )
نماز جمعه است ، ولی براي وجوب تخییري این شرط لازم نیست و در زمان غیبت نیز میتوان نماز جمعه را برپاداشت و جانشین
نماز ظهر میشود و حق هم همین است ، بلکه هر گاه حکومت اسلامی با شرایط آن از طرف نایب عام امام تشکیل گردد ، احتیاط
این است که امام جمعهمنصوب از طرف او باشد و مسلمانان در نماز جمعه شرکت کنند .
سایر مسائل مربوط به نماز جمعه را باید در کتب فقهی و حدیثی جستجو نمود .( 1)پایان سوره جُمُعَه
. جلد 89 و 90 ، « بِحار الانوار » -1
( جزء بیست و هشتم ( 127
سوره