گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و هشتم
سوره مُنافِقُون




سوره مُنافِقُون
صفحه 48 از 69
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 اِذا جاءَكَالْمُنافِقُونَ قالُوانَشْهَدُ اِنَّکَلَرَسُولُاللّهِ وَ اللّهُ یَعْلَمُاِنَّکَلَرَسُولُهُ وَاللّهُیَشْهَدُاِنَالْمُنافِقینَ لَکاذِبُونَ
هنگامی که منافقان نزد تو میآیند ، میگویند : ما شهادت میدهیمکه حتما تو رسول خدایی خداوند میداند که تو قطعا رسول او
هستی ولی خداوند شهادت میدهد که منافقان دروغگو هستند .
به معنی " کانالها و نقبهایی است که زیر زمین « نفق » به معنی" نفوذ و پیشروي "است و « نفق » در اصل از ماده « مُنافِق »
میزنند تا براي استتار یا فرار از آن استفاده کنند ."
کسی است که طریقی مرموز و مخفیانه براي خود برگزیده تا با مخفیکاري و پنهانکاري در جامعه نفوذ « منافق » و به این ترتیب
کند
128 ) سوره مُنافِقُون )
و بههنگام خطر از طریق دیگر فرار نماید .
نخستین نشانه نفاق ، دوگانگی ظاهر و باطن است که با زبان مؤکدا اظهار ایمان میکنند ولی در دل آنها مطلقا خبري از
ایمان نیست ، این دروغگویی و کذب ، این دوگانگی درون و برون محور اصلی نفاق را تشکیل میدهد .
در قسم اول معیار ، موافق و . « صدق و کذب مخبري » و « صدق و کذب خبري » ؛ قابل توجه اینکه صدق و کذب دو گونه است
مخالف واقع بودن است، ولی در قسم دوم موافقت و مخالفت با اعتقاد ، مطرح است ، یعنی اگر انسان خبري میدهد که مطابق با
واقع است ولی بر خلاف عقیده او ، آن را کذب ( مخبري ) مینامیم و اگر موافق عقیده او است، صدق میباشد .
روياینحساب،شهادت منافقانبه رسالتپیامبرگرامیاسلام صلیاللهعلیهوآله از نظر اخبار ، هرگز کذب نبود ، یک واقعیت بود ،
ولی از نظر گوینده و مخبر چون بر خلاف عقیده آنها بود ، کذب محسوب میشد ، لذا قرآن میگوید: تو پیغمبر خدا هستی
اما اینها دروغ میگویند .
( جزء بیست و هشتم ( 129
بهتعبیردیگرمنافقاننمیخواستند خبراز رسالت پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله بدهند ، بلکه میخواستند از اعتقاد خود به نبوت او
خبر دهند و مسلما در این خبر دروغگو بودند .
سرچشمه نفاق و نشانههاي منافقان
مسألهنفاقومنافقاندراسلاماززمانیمطرحشدکه پیامبراسلام صلیاللهعلیهوآله به مدینه هجرت فرمود و پایههاي اسلام ، قوي و
پیروزي آن آشکار شد وگرنه در مکه تقریبا منافقی وجود نداشت ، زیرا مخالفان قدرتمند هر چه میخواستند ، آشکارا بر ضد
اسلام میگفتند و انجام میدادند و از کسی پروا نداشتند و نیازي به کارهاي منافقانه نبود .
اما هنگامی که نفوذ و گسترش اسلام در مدینه دشمنان را در ضعف و ناتوانی قرار داد ، دیگر اظهار مخالفت به طور آشکار مشکل
و گاه غیر ممکن بود و لذا دشمنان شکستخورده براي ادامه برنامههاي تخریبی خود تغییر چهره داده ، ظاهرا به صفوف مسلمانان
پیوستند ،
130 ) سوره مُنافِقُون )
ولی در خفاء به اعمال خود ادامه میدادند .
اصولًا طبیعت هرانقلابی این است که بعد از پیروزي چشمگیر با صفوف منافقان روبرو خواهد شد و دشمنان سرسخت دیروز به
صفحه 49 از 69
صورت عوامل نفوذي امروز در لباس دوستان ظاهري جلوهگر میشوند و از اینجا است که میتوان فهمید چرا اینهمه آیات
مربوط به منافقین در مدینه نازل شده نه در مکه .
این نکته نیز قابل توجه است که مسأله نفاق و منافقان خاص عمر پیامبر صلیاللهعلیهوآله نبود ، بلکه هر جامعهاي مخصوصا
جوامع انقلابی با آن روبرو هستند ، به همین دلیل باید تحلیلها و موشکافیهاي قرآن را روي این مسأله نه به عنوان یک مسأله
تاریخی ، بلکه به عنوان یکمسأله موردنیاز فعلی، موردبررسی دقیق قرارداد و از آن براي مبارزه با روح نفاق و خطوط منافقین در
جوامع اسلامی امروز الهام گرفت .
و نیز باید نشانههاي آنها را که قرآن به طور گسترده بازگو کرده است ، دقیقا شناخت و از طریق این
( جزء بیست و هشتم ( 131
نشانهها به خطوط و نقشههاي آنها پی برد .
نکته مهم دیگر اینکه خطر منافقان براي هر جامعه از خطر هر دشمنی بیشتر است ، چراکه از یکسو شناخت آنها غالبا آسان
نیست و از سوي دیگر دشمنان داخلی هستند و گاه چنان در تار و پود جامعه نفوذ میکنند که جدا ساختن آنها کار بسیار
مشکلیاست و از سوي سوم روابط مختلف آنها با سایر اعضاي جامعه کار مبارزه با آنها را دشوار میسازد .
به همین دلیل اسلام در طول تاریخ خود بیشترین ضربه را از منافقان خورده و نیز به همین دلیل قرآن سختترین حملات خود را
متوجه منافقان ساخته و آنقدر که آنها را کوبیده ، هیچ دشمنی را نکوبیده است .
« رفتاري » و « اعتقادي » نفاق
نفاق معنی وسیعی دارد که هرگونه دوگانگی ظاهر و باطن را شامل میشود، مصداق بارز آن ، نفاق عقیدتیاست که آیات سوره
منافقین
132 ) سوره مُنافِقُون )
معمولاً ناظربه آن است و آن مربوطبه کسانی است که در ظاهر اظهار ایمان میکنند ولی در دل شرك و کفر راپنهان
میدارند .
اما نفاق رفتاري در مورد کسانی است که اعتقاد باطنی آنها اسلام است ولی اعمالی برخلاف این تعهد باطنی انجام میدهند که
دوگانگی چهره درون و برون را نشان میدهد ، مانند پیمانشکنی ، دروغ ، خیانت در امانت و ... لذا در حدیثی از پیامبر اسلام
ثَلاثٌ مَنْ کُنَّ فیهِ کانَ مُنافِقا وَ اِنْ صامَ وَ صَ لّی وَ زَعَمَ اَنَّهُ مُسْلِمٌ ؛ مَنْ اِذَا ائْتُمِنَ خانَ وَ اِذا حَ دَثَ » : صلیاللهعلیهوآله آمده است
کَذَبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخْلَفَ : سه چیز است که در هرکس باشد ، منافق است هر چند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند ؛
« کسی که در امانت خیانت میکند و به هنگام سخن گفتن دروغ میگوید و هرگاه وعدهاي میدهد ، تخلّف میکند
(1).
ما زادَ » : در حدیث دیگري از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میخوانیم
. جلد 2، صفحه 605 ، « سفینۀالبحار » -1
( جزء بیست و هشتم ( 133
خُشُوعُ الْجَسَ دِ عَلی ما فِی الْقَلْبِ فَهُوَ عِنْدَنا نِفاقٌ: هر مقدار خشوع ظاهر برآنچه درقلب است،افزونگردد، او در نزد ما
(1). « نفاقاست
اِنَّ الْمُنافِقَ یَنْهی وَلا یَنْتَهی وَ یَأْمُرُ بِما لا یَأْتی : منافق ، نهی از منکر » : و در جاي دیگري از امام علیّبنالحسین میخوانیم
صفحه 50 از 69
2) و از شعب مهم نفاق ). « میکند اما خود ، آن را ترك نمیگوید و امر به معروف میکند ، اما خودش آن را انجام نمیدهد
عملی ، مسألهشرك و ریاکارياستکهدرروایاتاسلامینیزبهآناشارهشدهاست.
پایان سوره مُنافِقُون
. جلد 2 ، باب صفۀ النفاق ، حدیث 6 ، « اصول کافی » -1
. جلد 2 ، باب صفۀ النفاق ، حدیث 3 ، « اصول کافی » -2
134 ) سوره تَغابُن )
سوره