گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و هشتم
سوره تَغابُن




تسبیح و حمد عمومیموجوداتجهان
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
لارْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ 􀂙 1 یُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی ا
آنچهدرآسمانهاوزمیناست، برايخداتسبیح میگویند، مالکیت و حکومت از آنِ او است و ستایش از آنِ او و بر همه چیز
توانا است .
این سوره با تسبیح خداوند آغاز میشود ، خداوندي که مالک و حاکم بر کل جهان هستی و قادر بر همه چیز است .
این تسبیح و حمد در حقیقت لازمه قدرت او بر همه چیز و مالکیت او نسبت به هر چیز است ، زیرا تمام اوصاف جمال و
جلالش در این دو امر نهفته است .
( جزء بیست و هشتم ( 135
در آیات مختلف قرآن ، سخن از تسبیح و حمد موجودات عالَم هستی در برابر خداوند بزرگ به میان آمده است .
قرآن میگوید : عالَم هستی یکپارچه زمزمه و غوغا است ، هر موجودي به نوعی به حمد و ثناي حق مشغول است و غلغلهاي
خاموش در پهنه عالَم هستی طنین افکنده که بیخبران ، توانایی شنیدن آن را ندارند ، اما اندیشمندانی که قلب و و جانشان به نور
ایمان زنده و روشن است ، این صدا را از هر سو به خوبی به گوش جان میشنوند .
ولی در تفسیر حقیقت این حمد و تسبیح در میان دانشمندان و فلاسفه و مفسران بسیار گفتگو است :
که خلاصه نظرات آنها را با آنچه مورد قبول ما است در ذیل ، « قالی » دانستهاند و بعضی « حالی » بعضی آن را حمد و تسبیح
میخوانیم :
1 جمعی معتقدند که همه ذرات موجودات این جهان اعم از آنچه ما آن را عاقل میشماریم یا بیجان و غیرعاقل، همه داراي
یکنوع درك و شعورند و در عالَم خود تسبیح و حمد خدا میگویند ،
136 ) سوره تَغابُن )
هر چند ما قادر نیستیم به نحوه درك و احساس آنها پی ببریم و زمزمه حمد و تسبیح آنها را بشنویم .
74 / بقره ) . ) « وَ اِنَّ مِنْها لَما یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَۀِ اللّهِ : بعضی از سنگها از ترس خدا از فراز کوهها به پایین میافتند » آیاتی مانند
لارْضِائْتِیا طَوْعا اَوْ کَرْها قالَتا اَتَیْنا طائِعینَ: خداوند به آسمان و زمین فرمود از روي اطاعت یا کراهت به 􀂙 فَقالَ لَها وَلِ » و مانند آیه
11 / فصلت) ... و مانند آن را میتوان گواه بر این عقیده گرفت . ) « فرمان من آیید، آنها گفتند ما از درِ اطاعت میآییم
صفحه 51 از 69
مینامیم ، حقیقی است نه مجازي ولی به زبان « زبانحال » 2 بسیاري معتقدند که این تسبیح و حمد، همان چیزي است که ما آن را
حال است نه قال ( دقت کنید ) .
توضیح اینکه : بسیار میشود که آثار ناراحتی و درد و رنج و بیخوابی در چهره و چشم او نمایان است ، میگوییم : هر چند تو از
ناراحتیت سخن نمیگویی اما چشم تو میگوید که دیشب بهخواب نرفتیوچهرهاتگواهیمیدهدکهاز درد و ناراحتیجانکاهیرنج
میبري.
( جزء بیست و هشتم ( 137
را تحتالشعاع خود قرار میدهد و به تکذیب آن برمیخیزد، « زبان قال » گاهی آنقدر قوي و نیرومند است که « زبان حال » این
ما اَضْ مَرَ اَحَدٌ شَیْئا اِلاّ ظَهَرَ فی فَلَتاتِ لِسانِهِ وَ صَ فَحاتِ وَجْهِهِ : هرگز » : این همان چیزي است که علی در گفتار معروفش میفرماید
(1). « کسی رازي را در دل پنهان نمیکند مگر اینکه در لابلاي سخنان ناآگاه و صفحه صورتش آشکار میگردد
از سوي دیگر آیا میتوان انکار کرد که یک تابلوي بسیار زیبا که شاهکاري از هنر راستین است ، گواهی بر ذوق و مهارت
نقاش میدهد و او را مدح و ثنا میگوید ؟
آیا میتوان انکار کرد که دیوان شعر شعراي بزرگ و نامدار از قریحه عالی آنها حکایت میکند و دائما آنها را میستاید
؟
. حکمت 26 ، « نهج البلاغه » -1
138 ) سوره تَغابُن )
آیا میتوان منکر شد که ساختمانهاي عظیم و کارخانههاي بزرگ و مغزهاي پیچیده الکترونیک و امثال آنها ، با زبان
بیزبانی از سازنده و مخترع و مبتکر خود سخن میگویند و هر یک در حدّ خود از آنها ستایش
میکنند ؟
بنابراین باید قبول کرد که عالَم شگرف هستی با آن نظام عجیبش، با آن همه رازها و اسرار ، باآن عظمت خیرهکنندهاش
خداوند را بهجا میآورند . « تسبیح و حمد » و با آن ریزهکاريهاي حیرتآور همگی
جُز به معنی پاك و منزهشمردن از عیوبمیباشد ؟ ساختمان و نظم این عالَم هستی همگی میگویند خالق « تسبیح » مگر
آن از هر گونه نقص و عیبی مبرّا است .
چیزي جُز بیان صفات کمال میباشد ؟ نظام جهان آفرینش از صفات کمال خدا ، از علم بیپایان و قدرت بیانتها « حمد » مگر
و همچنیناز حکمتوسیعوفراگیراو سخنمیگوید .
( جزء بیست و هشتم ( 139
مخصوصا با پیشرفت علم و دانش بشر و پرده برداشتن از گوشههایی از اسرار و رازهاي این عالَم پهناور ، این حمد و تسبیح
عمومی موجودات آشکارتر شده است .
اگر یک روز آن شاعر نکتهپرداز ، هر برگی از برگهاي درختان سبز را دفتري از معرفت کردگار میدانست ، دانشمندان
گیاهشناس امروز درباره این برگها نه یک دفتر ، بلکه کتابها نوشتهاند و از ساختمان اسرارآمیز کوچکترین اجزاي آن یعنی
سلولها گرفته تا طبقات هفتگانه برگ و دستگاه تنفسی آن و رشتههاي آبیاري و تغذیه و سایر مشخصات بسیار پیچیده برگها
در این کتابها ، بحثها کردهاند .
بنابراین هر برگی شب و روز نغمه توحید سرمیدهد و آواز رساي تسبیحش را در درون جنگل ، بر فراز کوهها و در خمیدگی
درهها پخش میکند ، اما بیخبران چیزي از آن نمیفهمند ، خاموشش میشمارند و زبانبسته .
صفحه 52 از 69
این معنی براي تسبیح و حمد عمومی موجودات کاملًا
140 ) سوره تَغابُن )
قابل درك است و نیاز به آن ندارد که ما براي همه ذرات عالَم هستی درك و شعور قائل شویم ، چراکه دلیل قاطعی براي آن
در دست نیست و آیات گذشته نیز به احتمال زیاد همان را بیان میکند .
ولی در اینجا یک سؤال باقی میماند و آن اینکه اگر منظور از تسبیح و حمد ، حکایت نظام آفرینش از پاکی و عظمت و قدرت
او را شرح میدهد پس چرا قرآن میگوید : شما حمد و تسبیح آنها را نمیفهمید ؟ اگر « ثبوتیه » و « سلبیه » خدا است و صفات
بعضی نفهمند، حداقل دانشمندان که میفهمند .
ولی این سؤال ، دو پاسخ دارد :
نخست اینکه روي سخن با اکثریت مردم نادان و مخصوصا مشرکان است و دانشمندان با ایمان که در اقلیت قرار دارند ، از این
عموم ، مستثنا هستند که هر عامی استثنایی دارد .
دیگر اینکه آنچه ما از اسرار این عالَم میدانیم ، در برابر آنچه نمیدانیم ، همانند قطرهاي است در برابر دریا و ذره کاهی
است در مقابل یک کوه عظیم ، که اگر درست بیندیشیم ، حتی نام علم و دانش نمیتوان بر آن گذاشت .
( جزء بیست و هشتم ( 141
بنابراین ما تسبیح و حمد اینموجودات را هرچند دانشمند باشیم ، نمیشنویم چراکه آنچه را میشنویم ، تنها یک کلمه است از
یک کتاب بزرگ و روي این حساب میتوان به صورت یک حکم عمومی خطاب به همه جهانیان گفت شما تسبیح و حمد
موجودات عالَم هستی را که به زبان حال دارند ، درك نمیکنید ، زیرا آنچه درك میکنید ، بهقدري ناچیز است که به حساب
نمیآید .
در روایاتی که از پیامبر صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام رسیده ، تعبیرات جالبیدر اینزمینه دیده میشود، ازجمله؛
کُلُّ شَیْءٍ » : 44 / اسراء ) سؤال کردم ، امام فرمود ) « وَ اِنْ مِنْ شَیْءٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ » یکیازیارانامام صادق میگوید : از تفسیر آیه
یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ اِنّا لَنَري اَنْ یَنْقُضَ الْجِدارُ وَ هُوَ تَسْبیحُها : آري هر چیز تسبیح و حمد خدا را میگوید، حتی هنگامی که دیوار
142 ) سوره تَغابُن )
(1). « میشکافد و صدایی از آن به گوش میرسد ، آن نیز تسبیح است
نَهی رَسُولُ اللّهِ عَنْ اَنْ تُوسَمَ الْبَهائِمُ فی وُجُوهِها وَ اَنْ تُضْرَبَ وُجُوهُها لَاِنَّها تُسَبِّحُ بِحَمْدِ » : از امام باقر نقل شده که فرمود
رَبِّها : پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود : علامت داغ در صورت حیوانات نگذارید و تازیانه به صورت آنها نزنید ، زیرا آنها حمد
(2). « و ثناي خدا میگویند
ما مِنْ طَیْرٍ یُصادُ فی بَرٍّ وَ لا بَحْرٍ وَ لا شَيْءٌ یُصادُ مِنَ الْوَحْشِ اِلاّ بِتَضْ ییعِهِ التَّسْبیحَ : هیچ » : و نیز از امام صادق نقل شده است
(3). « پرندهاي در صحرا و دریا صید نمیشود و هیچ حیوان وحشی به دام صیاد نمیافتد ، مگر به خاطر ترك تسبیح
امام باقر صداي گنجشکانی را شنید ، فرمود :
. جلد 3 ، صفحه 168 ، « نور الثقلین » -1
. جلد 3 ، صفحه 168 ، « نور الثقلین » -2
. جلد 3 ، صفحه 168 ، « نور الثقلین » -3
( جزء بیست و هشتم ( 143
» : فرمود ، « عرض کردم : نه » : ابوحمزه ثمالی که از یاران خاص امام بود ، میگوید ؟ « میدانید اینها چه میگویند »
صفحه 53 از 69
اینها تسبیح خداوند بزرگ را میگویند و روزي خودشان را از او میخواهند ( یُسَ بِّحْنَ رَبَّهُنَّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْئَلْنَ قُوتَ
(1). « ( یَوْمِهِنَّ
عرض کرد : ، « این دو لباس مرا بشوي » : در حدیث دیگري میخوانیم که یک روز پیامبر صلیاللهعلیهوآله نزد عایشه آمد و فرمود
اَما عَلِمْتَ اَنَّ الثَّوْبَ یُسَ بِّحْنَ فَاِذَا اتَّسَخَ انْقَطَعَ تَسْبیحُهُ : آیا نمیدانی که لباس انسان » : فرمود ، « اي رسول خدا ! دیروز شستم »
(2). « نیز تسبیح خدا میگوید و هنگامی که چرك و آلوده شود ، تسبیح آن قطع میشود
حیوان بر صاحبش ، شش حق دارد ؛ بیش از تواناییاش بر او بار نکند ، پشت او را » : در حدیث دیگري از امام صادق فرمود
مجلسی براي سخن گفتن قرار ندهد (بلکه هنگامی که به دیگري میرسد
ذیل آیه 44 سوره اسراء . ، « المیزان » -1
ذیل آیه 44 سوره اسراء . ، « المیزان » - 2 و 3
144 ) سوره تَغابُن )
و میخواهد بااو سخن بگوید ، پیاده شود و پس از اتمام سخن سوار شود ) ، در هر منزلی وارد میشود ، نخست علف او را آماده
کند ، علامت داغ در صورت او نگذارد و او را نزند ، چرا که تسبیح خدا میگوید و هنگامی که بر چشمه آب و
(1). « ( مانند آن میگذرد ، او را به کنار آب برد ( تا اگر تشنه است ، بنوشد
مجموعه این روایات که بعضی از آنها معانی دقیق و باریکی دارند ، نشان میدهد که این حکم عمومی تسبیح موجودات ، همه
چیز را بدون استثناء دربرمیگیرد و همه اینها با آنچه از تفسیر دوم ( تفسیر به معنی زبانحال و تکوین ) گفتیم کاملًا سازگار
است و اینکه در این روایات خواندیم هنگامی که لباس آلوده و کثیف میشود ، تسبیح آن قطع میگردد ، ممکن است اشاره به
این باشد که موجودات تا چهره پاك طبیعی دارند ، انسان را به یاد خدا میاندازند ، اما هنگامی که چهره پاك
( جزء بیست و هشتم ( 145
طبیعی خود را از دست دادند ، دیگر آن یادآوري از بین میرود .
2 هُوَ الَّذي خَلَقَکُمْ فَمِنْکُمْ کافِرٌ وَ مِنْکُمْ مُؤْمِنٌ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ
او کسی است که شما را آفرید (و به شما آزادي و اختیار داد) گروهی از شما کافر و گروهی مؤمن هستند و خداوند به آنچه
انجام میدهید ، بینا است .
گروهی از شما کافر و گروهی مؤمن » : در این آیه به امر خلقت و آفرینش که لازمه قدرت است ، اشاره میکند و میگوید
یعنی به شما نعمت آزادي و اختیار داد و به این ترتیب بازار امتحان و آزمایش الهی داغ شد . « شدند
لارْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَکُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَکُمْ وَ اِلَیْهِ الْمَصیرُ 􀂙 3 خَلَقَ السَّمواتِ وَ ا
آسمانها و زمین را به حق آفرید و شما را تصویر کرد ، تصویري زیبا و دلپذیر و سرانجام بازگشت همه به سوي او است .
146 ) سوره تَغابُن )
پرداخته « انسان » هم در آفرینش آن نظام حق و دقیقی است و هم داراي هدف حکیمانه و مصالح حقی است. بعد به آفرینش
و ما را از سِیر آفاقی به سِیر اَنفُسی دعوت میکند .
صورت شما را نیکو آفرید ) هم صورت ظاهر را شامل میشود و هم صورت باطن را ، هم از ) « فَاَحْسَنَ صُوَرَکُمْ » تعبیر به
نظر جسم و هم از نظر جان و به راستی یک نظر اجمالی در آفرینش جسم و جان انسان ، نشان میدهد که زیباترین پدیده
عالَم هستی او است و خدا در آفرینش این موجود ، قدرتنمایی عجیبی کرده و سنگ تمام گذارده است .
خدا از اسرار نهفته درون سینهها آگاه است
صفحه 54 از 69
لارْضِ وَ یَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدوُرِ 􀂙 4 یَعْلَمُ ما فِی السَّمواتِ وَ ا
آنچه را در آسمانها و زمین است ، میداند و از آنچه
( جزء بیست و هشتم ( 147
پنهان یا آشکار میکنید، باخبر است و خداوند از آنچه در سینه است ، آگاه است .
این آیه ترسیمی از علم بیپایان خداوند است در سه مرحله : نخست علم او نسبت به تمامی موجودات آسمانها و زمین، سپس علم
او به همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان میدارند یا آشکار میسازند و در مرحله سوم مخصوصا روي عقاید باطنی و چگونگی
نیتها و آنچه بر قلب و جان انسان حاکم است ، تکیه میکند .
معرفت به این علم گسترده الهی، اثر تربیتی فوقالعادهاي در انسان دارد و به او هشدار میدهد که هرکه باشی و به هرجا برسی و هر
عقیدهاي در سر و هر نیتی در دل و هر اخلاقی در درون جانتو باشد، همه در پیشگاه علم بیپایان حق، آشکار است . مسلما توجه
به این حقیقت در اصلاح و تربیت انسان، فوقالعاده مؤثر است و اینها تعلیماتی است که انسان را براي وصول بههدف
آفرینش و قانون و تکامل آماده میسازد .
148 ) سوره تَغابُن )
5 اَلَمْیَأْتِکُمْ نَبَؤُا الَّذینَکَفَروُا مِنْقَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ اَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ
آیا خبر کسانی که قبل از شما بودند ، به شما نرسیده است که چگونه طعم گناهان بزرگ خود را چشیدند و عذاب دردناك براي
آنها است .
به معنی" باران سنگین "است و به هر موضوع مهمیکه انساناز زیان آن بیمناك است ، نیز گفته « وابِل » و « وَبَل » از ماده « وَبال »
میشود .
از آنجا که یکی از مؤثرترین وسایل تربیت و طُرُق انذار ، توجه دادن به سرنوشت اقوام و امتهاي پیشین است ، این آیه یک
نگاه اجمالی به زندگی آنها میافکند .
شما از کنار شهرهاي بلادیده و ویرانشده آنها در مسیر خود به سويشام ومناطقدیگر عبورمیکنید، نتیجهکفر وظلم وعصیانگري
آنها را باچشم میبینید و اخبار آنهارا درتاریخ میخوانید، همانهاکه طومار زندگیشانباطوفانوسیلابدرهمپیچیدهشد و
یاصاعقههاخرمن عمرشان
( جزء بیست و هشتم ( 149
را آتش زد و یا زلزلههاي ویرانگر آنها را به کام زمین فروکشید و یا تندباد سنگینی اجسام آنها را چون پر کاه به هر سو پرتاب
کرد ، این عذابدنیاي آنهابود، در آخرت نیز عذاب دردناکی در انتظارشاناست.
همه مصائب به فرمان خدا است
11 ما اَصابَ مِنْ مُصیبَۀٍ اِلاّ بِأِذْنِ اللّهِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللّهِ یَهْدِقَلْبَهُوَاللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیمٌ
هیچ مصیبتی رخ نمیدهد مگر به اذن خدا و هرکس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت میکند و خدا به همه چیز
دانا است .
در آیه مورد بحث به یک اصل کلی در مورد مصائب و حوادث دردناك این جهان اشاره میکند، شایداز اینجهتکه همیشه
وجودمصائب دستاویزي برايکفار در مورد نفی عدالت دراین جهان بوده است و یا از این نظر که در راه تحقق ایمان و عمل صالح
صفحه 55 از 69
همیشه مشکلاتی وجود دارد که بدون مقاومت در برابر آنها مؤمن به جایی نمیرسد و به این ترتیب رابطه این آیاتباآیات گذشته
روشن میشود .
150 ) سوره تَغابُن )
در اینجا سؤال مهمی مطرح است و آن اینکه : بسیاري از این مصائب به وسیله ظلم ظالمان و اراده جباران رخ میدهد و یا
اینکه خود انسان بر اثر کوتاهی و ندانمکاري و یا ارتکاب خلاف ، گرفتار آن میشود ، آیا اینها همه به اذن
خدا است ؟
در پاسخ به این سؤال باید گفت : از مجموع آیاتی که درباره مصائب در قرآن مجید آمده است، برمیآیدکه مصائب بر دوگونه
است ؛ مصائبی که با طبیعت زندگی انسان سرشته شده و اراده بشر کمترین تأثیري در آن ندارد، مانند مرگومیر و قسمتیاز
حوادث دردناكطبیعی.
دوم مصائبی که به نحوي انسان در آن نقش داشته است .
قرآن درباره دسته اول میگوید : همه به اذن خدا روي میدهد و درباره قسمدوم میگوید: بهخاطر اعمالخودتان دامانتان را
( میگیرد. ( 1
-1 مراجعه به آیات 22 سوره حدید و 30 شوري و 165 آلعمران این مطلب را کاملًا روشن میکند ، شرح بیشتر در این زمینه
در جلد 23 تفسیر نمونه ذیل آیات سوره حدید آمده است .
( جزء بیست و هشتم ( 151
بنابراین کسی نمیتواند به این بهانه که تمام مصائب از سوي خدا است ، در مقابل ظالمان سکوت کرده ، به
مبارزه برنخیزد و نیز نمیتواند به این بهانه دست از مبارزه با بیماريها و آفات و مبارزه با فقر و جهل بردارد
.
البتهدراینجانکتهدیگري نیز وجوددارد و آناینکهحتیدر مصائبی که خود انسان درآن نقشیدارد، تأثیر ایناسباباز ناحیهخداوند و
بهاذن و فرمان او است که اگر او اراده کند ، هر سببی بیرنگ و بیاثر میشود .
سپس در دنباله آیه به مؤمنان بشارت میدهد که هر کس به خدا ایمان آورد ، خدا قلبش را هدایت میکند .
این هدایت الهی هنگامی که به سراغ انسان آید ، در نعمتها شاکر باشد و در مصیبتها صابر و دربرابر قضايالهی، تسلیم .
، « رضا » ، « شکر » ،« صبر » البته هدایتقلبی معنی وسیعیدارد که
152 ) سوره تَغابُن )
هرکدام یکی از شاخههاي آناست و اینکهبعضیازمفسران خصوص یکیاز « اِنّالِلّه و اِنّااِلیه راجعون » و گفتن « تسلیم »
اینموضوعاترا نقل کردهاند، درحقیقت تماممفهوم آیهنیست، بلکهبیانمصداق روشن است.
این تعبیر میتواند اشاره اجمالی به فلسفه مصائب و بلاها باشد که . « خداوند به همه چیز دانا است » : و در پایان آیه میفرماید
خداوند روي علم و آگاهی بیپایانش براي تربیت بندگان و اعلام بیدارباش و مبارزه با هر گونه غرور و غفلت گهگاه در
زندگانی آنها مصائبی ایجاد میکند تا به خواب فرونروند و موقعیت خویش را در دنیا فراموش نکنند و دست بهطغیان و
سرکشی نزنند .
12 وَ اَطیعُوااللّهَ وَ اَطیعُواالرَّسُولَ فَأِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَاِنَّما عَلی رَسُولِنَا الْبَلاغُ الْمُبینُ
واطاعتکنیدخدارا و اطاعتکنیدپیامبرراواگر رويگردان شوید ، رسول ما جُز ابلاغ آشکار، وظیفهاي ندارد .
اطاعت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز شعبهاي از اطاعت خداوند است ،
صفحه 56 از 69
( جزء بیست و هشتم ( 153
در اینجا اشاره به همین است که این دو در عرض هم نیست ، بلکه یکی از « اَطیعُوا » چراکه او از خود چیزي نمیگوید و تکرار
دیگري سرچشمه میگیرد . از این گذشته اطاعت خداوند مربوط به اصول قوانین و تشریع الهی است و اطاعت رسول مربوط به
تفسیرها و مسائل اجرایی میباشد ، بنابراین یکی اصل و دیگري فرع است .
اگر شما رويگردان شوید و اطاعت نکنید، او هرگز مأمور به اجبار شما نیست، وظیفه رسول ما تنها ابلاغ آشکار » : سپس میفرماید
.« است
13 اَللّهُ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
خداوند کسیاست که هیچ معبودي جُز او نیست و مؤمنان باید فقط بر او توکل کنند .
در این آیه به مسأله توحید در عبودیت اشاره میکند که به منزله دلیلی بر وجوب اطاعت است و چون چنین است ،
مؤمنان باید فقط بر او تکیه کنند .
غیرازاو هیچکس شایسته عبودیت نیست ، چراکه مالکیت و قدرت
154 ) سوره تَغابُن )
و علم همهازآنِ اواست و دیگرانهرچهدارند،از او دارند و به همیندلیل نبایددربرابرغیراو سرتسلیمفرودآورندونیزبههمیندلیل
برايحل هرگونه مشکلبایدازاو مددبگیرند و فقط براوتوکلکنند.پایان سوره تَغابُن
( جزء بیست و هشتم ( 155
سوره