گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
فصل هفتم : زیارت امام



7 / 1 ثواب زیارت او

فصل هفتم : زیارت امام7 / 1ثواب زیارت اوپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هرکس علی را پس از وفاتش زیارت کند، بهشت برای اوست.

امام صادق علیه السلام :در حالی که حسن بن علی علیهماالسلام در دامان پیامبر خدا بود، سرش را بلند کرد و گفت: پدر! پاداش آن که تو را پس از وفاتت زیارت کند ، چیست؟ فرمود: «پسرم! هرکس پس از وفاتم به زیارت من آید، بهشت برای اوست، و هر کس به زیارت پدرت پس از وفاتش بیاید، بهشت برای اوست و هر کس به زیارت برادرت پس از وفاتش بیاید، بهشت برای اوست و هرکس تو را پس از وفاتت زیارت کند، بهشت برای اوست».

کامل الزیارات :امام حسن علیه السلام به پیامبر خدا گفت : پدر! پاداش آن که تو را زیارت کند ، چیست؟ پیامبر خدا فرمود : «پسرم ! هر کس مرا در حال حیات یا پس از مرگم زیارت کند، یا پدرت را زیارت کند، بر خداوندْ حقّ است که من نیز روز قیامت او را زیارت کنم و او را از گناهانش بِرَهانم».

.


ص: 436

الإمام الصادق علیه السلام :أتی أعرابِیٌّ إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّ مَنزِلی ناءٍ عَن مَنزِلِکَ ، وإنّی أشتاقُکَ وأشتاقُ إلی زِیارَتِکَ ، وأقدَمُ فَلا أجِدُکَ وأجِدُ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام ، فَیُؤنِسُنی بِحَدیثِهِ ومَواعِظِهِ ، وأرجِعُ وأنَا مُتَأَسِّفٌ عَلی رُؤیَتِکَ . فَقالَ علیه السلام : مَن زارَ عَلِیّاً علیه السلام فَقَد زارَنی ، ومَن أحَبَّهُ فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أبغَضَهُ فَقَد أبغَضَنی ، أبلِغ قَومَکَ هذا عَنّی ، ومَن أتاهُ زائِراً فَقَد أتانی وأنَا المُجازی لَهُ یَومَ القِیامَهِ ، وجَبرَئیلُ ، وصالِحُ المُؤمِنینَ . (1)

الکافی عن یونس بن أبی وهب القصری :دَخَلتُ المَدینَهَ فَأَتَیتُ أبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام ، فَقُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، أتَیتُکَ ولَم أزُر أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ، قالَ : بِئسَ ما صَنَعتَ لَولا أنَّکَ مِن شیعَتِنا ما نَظَرتُ إلَیکَ ، أ لا تَزورُ مَن یَزورُهُ اللّهُ مَعَ المَلائِکَهِ ، ویَزورُهُ الأَنبِیاءُ ، ویَزورُهُ المُؤمِنونَ ؟ قُلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، ما عَلِمتُ ذلِکَ . قالَ : اِعلَم أنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ، أفضَلُ مِنَ الأَئِمَّهِ کُلِّهِم ، ولَهُ ثَوابُ أعمالِهِم ، وعَلی قَدرِ أعمالِهِم فُضِّلوا . (2)

الإمام الصادق علیه السلام :مَن تَرَکَ زِیارَهَ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام لَم یَنظُرِ اللّهُ إلَیهِ ، أ لا تَزورونَ مَن تَزورُهُ المَلائِکَهُ وَالنَّبِیّونَ علیهم السلام ؟ إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام أفضَلُ مِن کُلِّ الأَئِمَّه ، ولَهُ مِثلُ ثَوابِ أعمالِهِم ، وعَلی قَدرِ أعمالِهِم فُضِّلوا . (3)

.

1- .المزار الکبیر : ص 38 ح 13 عن إسحاق بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 100 ص 262 ح 17 .
2- .الکافی : ج 4 ص 580 ح 3 ، کامل الزیارات : ص 89 ح 90 عن أبی وهب البصری ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 20 ح 45 وفیهما «قبر أمیر المؤمنین» بدل «أمیر المؤمنین» ، فرحه الغری : ص 74 کلاهما عن أبی وهب القصری .
3- .المقنعه : ص 462 ، خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 40 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 317 وفیه إلی «والنبیّون» .

ص: 437

امام صادق علیه السلام :بادیه نشینی نزد پیامبر خدا آمد و گفت: ای پیامبر خدا! خانه ام از خانه تو دور است و من مشتاق تو و زیارت توام، می آیم و تو را نمی یابم و علی بن ابی طالب را دیدار می کنم و او با سخن و پندهایش با من همدمی می کند و من برمی گردم، در حالی که از ندیدن تو متأسّفم. فرمود: «هرکس علی را زیارت کند، مرا دیدار کرده است، هرکس او را دوست بدارد، دوستدار من است و هرکه او را دشمن دارد، با من دشمنی کرده است. به قبیله ات از قول من این را برسان و هرکس به زیارت او آید، به زیارت من آمده است و من و جبرئیل و مؤمنان صالح در قیامتْ او را پاداش می دهیم».

الکافی به نقل از یونس بن ابی وَهْب قصری : وارد مدینه شدم و به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. گفتم: «فدایت شوم! پیش تو آمده ام و امیر مؤمنان را زیارت نکرده ام. فرمود: «بد کردی! اگر نه آن که از شیعیان مایی ، به تو نگاه نمی کردم. چرا زیارت نمی کنی کسی را که خداوند، با فرشتگان و پیامبران و مؤمنانْ او را زیارت می کنند؟!» . گفتم: فدایت شوم! این را نمی دانستم. فرمود: «بدان که امیر مؤمنان برتر از همه امامان است و [همانند] پاداش عمل آنان برای اوست و آنان به اندازه عمل هایشان برتری یافته اند».

امام صادق علیه السلام :هر کس زیارت امیر مؤمنان را ترک کند ، خداوند به او نمی نگرد. چرا زیارت نمی کنید آن را که فرشتگان و پیامبران زیارتش می کنند؟ همانا امیر مؤمنان ، برتر از همه امامان است و برای او همانند پاداش عمل های همه آنان است ، در حالی که آنان به اندازه عمل هایشان برتری یافته اند.

.


ص: 438

تهذیب الأحکام عن أبی عامر الساجی :أتَیتُ أبا عَبدِ اللّهِ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ علیهماالسلامفَقُلتُ لَهُ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، ما لِمَن زارَ قَبرَهُ یَعنی أمیرَ المُؤمِنینَ وعَمَّرَ تُربَتَهُ ؟ قالَ : یا أبا عامِرٍ ، حَدَّثَنی أبی عَن أبیهِ عَن جَدِّهِ الحُسَینِ بنِ عَلِیٍّ عَن عَلِیٍّ علیهم السلام أنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله قالَ لَهُ : وَاللّهِ لَتُقتَلَنَّ بِأَرضِ العِراقِ ، وتُدفَنُ بِها . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، ما لِمَن زارَ قُبورَنا وعَمَّرَها وتَعاهَدَها ؟ فَقالَ لی : یا أبَا الحَسَنِ ! إنَّ اللّهَ جَعَلَ قَبرَکَ وقَبرَ وُلدِکَ بِقاعاً مِن بُقاعِ الجَنَّهِ وعَرصَهً مِن عَرصاتِها ، وإنَّ اللّهَ جَعَلَ قُلوبَ نُجَباءَ مِن خَلقِهِ وصَفوَتِهِ مِن عِبادِهِ تَحِنُّ إلَیکُم وتَحتَمِلُ المَذَلَّهَ وَالأَذی فیکُم ، فَیُعَمِّرونَ قُبورَکُم ویُکثِرونَ زیارَتَها تَقَرُّبا مِنهُم إلَی اللّهِ مَوَدَّهً مِنهُم لِرَسولِهِ ، اُولئِکَ یا عَلِیُّ المَخصوصونَ بِشَفاعَتی وَالوارِدونَ حَوضی ، وهُم زُوّاری غَدا فِی الجَنَّهِ . یا عَلِیُّ ! مَن عَمَّرَ قُبورَکُم وتَعاهَدَها فَکَأَنَّما أعانَ سُلَیمانَ بنَ داووُدَ عَلی بِناءِ بَیتِ المَقدِسِ ، ومَن زارَ قُبورَکُم عَدَلَ ذلِکَ لَهُ ثَوابَ سَبعینَ حَجَّهً بَعدَ حَجَّهِ الإِسلامِ ، وخَرَجَ مِن ذُنوبِهِ حَتّی یَرجِعَ مِن زِیارَتِکُم کَیَومٍ وَلَدَتهُ اُمُّهُ ، فَابشِر وبَشِّر أولِیاءَکَ ومُحِبّیکَ مِنَ النَّعیمِ وقُرَّهِ العَینِ بِما لا عَینٌ رَأَت ولا اُذُنٌ سَمِعَت ولا خَطَرَ عَلی قَلبِ بَشَرٍ . ولکِنَّ حُثالَهً مِنَ النّاسِ یُعَیِّرونَ زُوّارَ قُبورِکُم بِزِیارَتِکُم کَما تُعَیَّرُ الزّانِیَهُ بِزِناها ، اُولئِکَ شِرارُ اُمَّتی ، لا نالَتهُم شَفاعَتی ، ولا یَرِدونَ حَوضی . (1)

.

1- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 22 ح 50 ، فرحه الغری : ص 77 عن أبی عامر التبانی ، المزار للمفید : ص 228 ح 12 نحوه وفیه «هم زوّاری وجیرانی» بدل «هم زوّاری» .

ص: 439

تهذیب الأحکام به نقل از ابو عامر ساجی : خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و گفتم: ای پسر پیامبر خدا! پاداش کسی که قبر او (امیر مؤمنان) را زیارت کند و تربت او را آباد سازد ، چیست؟ فرمود: «ای ابو عامر! پدرم از پدرش از جدّش حسین بن علی علیهماالسلام از علی علیه السلام روایت کرده که : پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: به خدا سوگند ، در سرزمین عراق کشته و در آن جا دفن می شوی . گفتم: ای پیامبر خدا! هرکس قبور ما را زیارت کند و آنها را آباد سازد و به آنها رسیدگی کند، چه پاداشی دارد؟ فرمود: ای ابو الحسن! خداوندْ قبر تو و قبر فرزندانت را بُقعه هایی از بقعه های بهشت و عرصه ای از عرصات بهشت قرار داده است و به یقین، خداوندْ دل های پاکْ سرشتان از خلقش و برگزیدگان از بندگانش را چنان قرار داده که به سوی شما کشیده می شوند و در راه شما هرگونه خواری و آزار را تحمّل می کنند، قبور شما را آباد می کنند و بسیار به زیارت آنها می روند، برای نزدیک شدن به پروردگار و به نشانه دوستی با پیامبر خدا. ای علی! آنان به شفاعتم ویژه هستند و بر حوض من (کوثر) وارد می شوند و آنان فردا در بهشت، زائران من اند. ای علی! هر کس قبور شما را آباد و به آنها رسیدگی کند، گویا در ساختن بیت المقدّس، سلیمان بن داوود را یاری کرده است. هرکس قبور شما را زیارت کند، ثواب آن [ زیارت ]برابر با ثواب هفتاد حجّ واجب پس از حجّ واجب است و از گناهانش بیرون می آید، مثل روزی که از مادرش به دنیا آمده است، تا آن که از زیارت شما برگردد. پس مژده باد بر تو، و به دوستان و پیروانت نیز بشارت بده که نعمت های الهی و روشنایی چشم از آنِ آنهاست، چیزهایی که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه بر دل بشری خطور کرده است. لیکن برخی از مردم بی مقدار، همان گونه که زناکار را به خاطر زنایش ملامت می کنند، زائران شما را هم به خاطر زیارت شما سرزنش می کنند. آنان بدترینِ امّت من اند. هرگز مباد که شفاعتم بدانان رسد و بر حوض من وارد نخواهند شد ».

.


ص: 440

تهذیب الأحکام عن جعفر بن محمّد بن مالک عن رجاله یرفعه :کُنتُ عِندَ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ الصّادِقِ علیهماالسلاموقَد ذَکَرَ أمیرَ المُؤمِنینَ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام فَقالَ ابنُ مارِدٍ لِأَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام : ما لِمَن زارَ جَدَّکَ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ؟ فَقالَ : یَابنَ مارِدٍ ، مَن زارَ جَدّی عارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطوَهٍ حَجَّهً مَقبولَهً وعُمرَهً مَبرورَهً ، وَاللّهِ یَابنَ مارِدٍ ما یُطعِمُ اللّهُ النّارَ قَدَما اغبَرَّت فی زِیارَهِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام ماشِیا کانَ أو راکِبا ، یَابنَ مارِدٍ ! اُکتُب هذَا الحَدیثَ بِماءِ الذَّهَبِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :مَن زارَ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ماشِیا کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطوَهٍ حِجَّهً وعُمرَهً ، فَإِن رَجَعَ ماشِیا کَتَبَ اللّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطوَهٍ حِجَّتَینِ وعُمرَتَینِ . (2)

7 / 2ما یُقالُ فی زِیارَتِهِالإمام الصادق علیه السلام :زارَ زَینُ العابِدینَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیهماالسلام قَبرَ أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام ووَقَفَ عَلَی القَبرِ فَبَکی ثُمَّ قالَ : السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا أمینَ اللّهِ فی أرضِهِ، وحُجَّتَهُ عَلی عِبادِهِ، أشهَدُ أنَّکَ جاهَدتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ ، وعَمِلتَ بِکِتابِهِ، وَاتَّبَعتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله ، حَتّی دَعاکَ اللّهُ إلی جِوارِهِ ، وقَبَضَکَ إلَیهِ بِاختِیارِهِ ، وألزَمَ أعداءَکَ الحُجَّهَ فی قَتلِهِم إیّاکَ ، مَعَ مالَکَ مِنَ الحُجَجِ البالِغَهِ عَلی جَمیعِ خَلقِهِ . اللّهُمَّ فَاجعَل نَفسی مُطمَئِنَّهً بِقَدَرِکَ ، راضِیَهً بِقَضائِکَ ، مولَعَهً بِذِکرِکَ ودُعائِکَ ، مُحِبَّهً لِصَفوَهِ أولِیائِکَ ، مَحبوبَهً فی أرضِکَ وسَمائِکَ ، صابِرَهً عَلی نُزولِ بَلائِکَ ، شاکِرَهً لِفَواضِلِ نَعمائِکَ ، ذاکِرَهً لِسَوابِغِ آلائِکَ ، مُشتاقَهً إلی فرَحَهِ لِقائِکَ ، مُتَزَوَّدَهً التَّقوی لِیَومِ جَزائِکَ ، مُسَتَنَّهً بِسُنَنِ أولِیائِکَ ، مُفارَقَهً لِأَخلاقِ أعدائِکَ ، مَشغولَهً عَنِ الدُّنیا بِحَمدِکَ وثَنائِکَ . ثُمَّ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَی القَبرِ وقالَ : اللّهُمَّ إنَّ قُلوبَ المُخبِتینَ إلَیکَ والِهَهٌ ، وسُبُلَ الرّاغِبینَ إلَیکَ شارِعَهٌ ، وأعلامَ القاصِدینَ إلَیکَ واضِحَهٌ ، وأفئِدَهَ العارِفینَ مِنکَ فازِعَهٌ ، وأصواتَ الدّاعینَ إلَیکَ صاعِدَهٌ ، وأبوابَ الإِجابَهِ لَهُم مُفَتَّحَهٌ ، ودَعوَهَ مَن ناجاکَ مُستَجابَهٌ ، وتَوبَهَ مَن أنابَ إلَیکَ مَقبولَهٌ ، وعَبرَهَ مَن بَکی مِن خَوفِکَ مَرحومَهٌ ، وَالإِعانَهَ لِمَنِ استَعانَ بِکَ مَوجودَهٌ ، وَالإِغاثَهَ لِمَنِ استَغاثَ بِکَ مَبذولَهٌ ، وعِداتِکَ لِعِبادِکَ مُنَجَّزَهٌ ، وزَلَلَ مَنِ استَقالَکَ مُقالَهٌ ، وأعمالَ العامِلینَ لَدَیکَ مَحفوظَهٌ ، وأرزاقَکَ إلَی الخَلائِقِ مِن لَدُنکَ نازِلَهٌ ، وعَوائِدَ المَزیدِ لَهُم مُتَواتَرَهٌ ، وذُنوبَ المُستغَفِرینَ مَغفورَهٌ ، وحَوائِجَ خَلقِکَ عِندَکَ مَقضِیَّهٌ ، وجَوائِزَ السّائِلینَ عِندَکَ مُوَفَّرَهٌ ، وعَوائِدَ المَزیدِ إلَیهِم واصِلَهٌ ، ومَوائِدَ المُستَطعِمینَ مُعَدَّهٌ ، ومَناهِلَ الظِّماءِ مُترَعَهٌ . اللّهُمَّ فَاستَجِب دُعائی ، وَاقبَل ثَنائی ، وأعطِنی جَزائی ، وَاجمَع بَینی وبَینَ أولِیائی بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وعَلِیٍّ وفاطِمَهَ وَالحَسَنِ وَالحُسَینِ ، إنَّکَ وَلِیُّ نَعمائی ، ومُنتَهی رَجائی ، وغایَهُ مُنایَ فی مُنقَلَبی ومَثوایَ . أنتَ إلهی وسَیِّدی ومَولایَ اغفِر لِأَولِیائِنا ، وکُفَّ عَنّا أعداءَنا ، وَاشغَلهُم عَن أذانا ، وأظهِر کَلِمَهَ الحَقِّ وَاجعَلهَا العُلیا ، وأدحِض کَلِمَهَ الباطِلِ وَاجعَلهَا السُّفلی ، إنَّک عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ . 3

.

1- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 21 ح 49 ، فرحه الغری : ص 75 .
2- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 20 ح 46 عن الحسین بن إسماعیل الصیمری ، فرحه الغری : ص 75 عن الحسین بن إسماعیل الصیرفی .

ص: 441



7 / 2 آنچه در زیارتش گفته می شود

تهذیب الأحکام به نقل از جعفر بن محمّد بن مالک، با ذکر سلسله سند خود در حدیث : نزد امام جعفر صادق علیه السلام بودم . از امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام یاد شد. ابن مارِد به امام صادق علیه السلام گفت: برای کسی که جدّت امیر مؤمنان علیه السلام را زیارت کند، چه پاداشی است؟ فرمود: «ای پسر مارد! هرکس جدّم را با معرفت به حقّ او زیارت کند، خداوند برای هر گام او پاداش یک حجّ مقبول و عمره پذیرفته می دهد. به خدا سوگند ، ای پسر مارد! آتش دوزخ، هرگز قدمی را که در راه زیارت امیر مؤمنان غبارآلود شده باشد ، نمی سوزاند، چه پیاده رفته باشد، چه سواره. ای پسر مارد! این حدیث را با آب طلا بنویس».

امام صادق علیه السلام :هر کس امیر مؤمنان علیه السلام را پیاده زیارت کند، خداوند برای هر قدم او ثواب حجّ و عمره می نویسد . پس اگر پیاده برگردد، خداوند برای هرگام او ثواب دو حج و دو عمره می نویسد.

7 / 2آنچه در زیارتش گفته می شودامام صادق علیه السلام :امام زین العابدین علیه السلام قبر امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام را زیارت کرد، بر کنار قبر ایستاد، گریست و سپس گفت: «سلام بر تو ، ای امیر مؤمنان! رحمت و برکات خدا بر تو باد! سلام بر تو ، ای امین خدا در زمین خدا و حجّت او بر بندگانش! گواهی می دهم که تو در راه خدا به حقْ جهاد کردی و به کتاب خدا عمل کردی و از سنّت پیامبر خدا پیروی نمودی، تا آن که خداوندْ تو را به جوار رحمت خویش خواند و با گزینش خود، تو را به سوی خویش برد و با وجود برخورداری تو از حجّت های رسا بر همه آفریده های او ، بر دشمنانت با کشتن تو حجّت را تمام کرد. خداوندا! پس دل و جان مرا به تقدیر خودت مطمئن ، و به قضای خویش راضی قرار بده ، و به یادت و دعایت مشتاق ساز، و مرا دوستدار بندگان و دوستان برگزیده ات قرار بده، و در زمین و آسمانت محبوبم گردان، و مرا بر فرود آمدن بلایت شکیبا ساز، و سپاس گزار نعمت های فراوانت قرار بده و مرا یاد کننده نعمت های سرشار خویش کن و مشتاق شادمانی دیدارت گردان، و توشه بردارنده برای روز پاداشت قرار بده، و مرا پیرو سنّت های اولیای خود و دور از اخلاق دشمنانت و مشغول از دنیا به حمد و ثنای خود ، قرار بده». آن گاه صورت خود را بر قبر نهاد و گفت: «پروردگارا ! دل های خداترسان به سوی تو شیفته و شیداست و راه های خواستارانت باز است و نشانه های جویندگان تو آشکار است و دل های عارفان ، از [شهود جلال] تو هراسان است . صداهای خوانندگانت به سوی تو بالا می رود و درهای اجابت به روی آنان گشوده است و دعای هر که با تو مناجات کند ، مستجاب است و توبه هرکس که به درگاهت روی آرد ، پذیرفته است و اشک هرکس که از بیم تو بگرید، مورد رحمت است و یاری برای هرکس که از تو یاری بطلبد، فراهم است و فریادرسی برای هر که به تو پناه آورد ، مهیّاست و وعده هایت به بندگانت محقّق است و لغزش هر که از تو پوزش خواهد، بخشوده است و کارهای نیکِ عمل کنندگان نزد تو محفوظ است و رزق های تو به سوی آفریدگان از نزد تو نازل است و عطاهای افزون به آنان پیاپی می رسد و گناهان اهل استغفار ، آمرزیده است و نیازهای آفریدگانت نزد تو برآورده است و جایزه ها و عطاهای سائلان در نزد تو فراوان است و عطاهای افزون به آنان می رسد و خوان نعمت برای آنان که از تو احسان می طلبند ، آماده است و سرچشمه ها برای تشنگان، پُر آب است. پروردگارا ! پس دعایم را مستجاب کن، درودم را پذیرا باش، پاداشم را عطا کن و میان من و اولیائم جمع گردان، به حقّ محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام . همانا تو سرپرستِ نعمت های منی و نهایت امیدم [و پایانِ عشقم ]در حیات دنیا و سرای آخرتم. تو معبود و سرور و مولای منی . دوستانمان را بیامرز، آزار دشمنانمان را از ما برگردان و آنان را از آزار ما مشغول ساز . سخن و مکتب حق را آشکار و برتر گردان و سخن و آیین باطل را سرکوب و پایین بگردان ؛ همانا تو بر هر چیز توانایی».

.


ص: 442

. .


ص: 443

. .


ص: 444

الإمام الباقر علیه السلام :مَضَیتُ مَعَ والِدی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیهماالسلام إلی قَبرِ جَدّی أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام بِالنَّجَفِ بِناحِیَهِ الکوفَهِ ، فَوَقَفَ عَلَیهِ ثُمَّ بَکی ، وقالَ : السَّلامُ عَلی أبِی الأَئِمَّهِ ، وخَلیلِ النُّبُوَّهِ ، وَالمَخصوصِ بِالاُخُوَّهِ ، السَّلامُ عَلی یَعسوبِ الإیمانِ ، ومیزانِ الأَعمالِ ، وسَیفِ ذِی الجَلالِ ، السَّلام عَلی صالِحِ المُؤمِنینَ ، ووارِثِ عِلمِ النَّبِیّینَ ، الحاکِمِ فی یَومِ الدّینِ ، السَّلامُ عَلی شَجَرَهِ التَّقوی ، السَّلامُ عَلی حُجَّهِ اللّهِ البالِغَهِ ، ونِعمَتِهِ السّابِغَهِ ، ونِقمَتِهِ الدّامِغَهِ ، السَّلامُ عَلَی الصِّراطِ الواضِحِ ، وَالنَّجمِ اللّائِحِ ، وَالإِمامِ النّاصِحِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . ثُمَّ قالَ : أنتَ وَسیلَتی إلَی اللّهِ وذَریعَتی ، و لی حَقُّ مُوالاتی وتَأمیلی ؛ فَکُن لی شَفیعی إلَی اللّهِ عَزَّ وجَلَّ فِی الوُقوفِ عَلی قَضاءِ حاجَتی ؛ وهِیَ فَکاکُ رَقَبَتی مِنَ النّارِ ، وَاصرِفنی فی مَوقِفی هذا بِالنُّجحِ ، وبِما سَأَلتُهُ کُلِّهُ بِرَحمَتِهِ وقُدرَتِهِ . اللّهُمَّ ارزُقنی عَقلاً کامِلاً ، ولُبّا راجِحاً ، وقَلباً زاکِیاً ، وعَمَلاً کَثیراً ، وأدَباً بارِعاً ، وَاجعَل ذلِکَ کُلَّهُ لی ، ولا تَجعَلهُ عَلَیَّ ، بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . (1)

.

1- .مستدرک الوسائل : ج 10 ص 222 ح 11900 نقلاً عن المزار القدیم ، المزار للشهید الأوّل : ص 46 نحوه إلی «ورحمه اللّه وبرکاته» ، بحار الأنوار : ج 100 ص 330 ح 29 .

ص: 445

امام باقر علیه السلام :همراه پدرم علی بن حسین علیهماالسلام به زیارت قبر جدّم امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام در نجف در سمت کوفه رفتم. حضرت ایستاد و گریست و چنین گفت: «سلام بر پدر امامان، دوست خاصّ نبوت، ویژگی یافته با برادری [ پیامبر خدا]! سلام بر پیشوای ایمان و میزان عمل ها و شمشیر خدای باشکوه! سلام بر شایسته مؤمنان، وارث علم پیامبران و داور روز جزا! سلام بر درخت تقوا! سلام بر حجّت بالغه الهی و نعمت سرشار و انتقامِ کوبنده خدا! سلام بر راه روشن و ستاره آشکار و پیشوای دلسوز، و رحمت و برکات خدا بر تو باد!». سپس خطاب به امیر مؤمنان گفت: «تو به درگاه خداوند، وسیله و شفیع منی، و مرا حقّ دوستی و امید داشتن است . پس در ادای حاجتم که آزاد شدنم از آتش دوزخ است، نزد خدای متعالْ شفیع من باش و مرا از این درگاه، با برآمدن همه حاجت ها و خواسته هایم به رحمت و قدرت خدا کامیاب برگردان. خداوندا! مرا عقلی کامل، اندیشه ای برتر، دلی پاک، عملی بسیار و ادبی عالی ارزانی دار . همه اینها را به سود من قرار بده، نه بر زیانم، به رحمت تو، ای مهربان ترینِ مهربانان!».

.


ص: 446

المزار للشهید الأوّل عن صفوان :سَأَلتُ الصّادِقَ علیه السلام ، فَقُلتُ: کَیفَ تَزورُ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ، فَقالَ ... قُل : السَّلامُ عَلی أبِی الأَئِمَّهِ وخَلیلِ النُّبُوَّهِ المَخصوصِ بِالاُخُوَّهِ . السَّلامُ عَلی یَعسوبِ الدّینِ وَالإیمانِ وکَلِمَهِ الرَّحمنِ . السَّلامُ عَلی میزانِ الأَعمالِ ، ومُقَلِّبِ الأَحوالِ ، وسَیفِ ذِی الجَلالِ ، وساقِی السَّلسَبیلِ الزُّلالِ . السَّلامُ عَلی صالِحِ المُؤمِنینَ ، ووارِثِ عِلمِ النَّبِیّینَ ، وَالحاکِمِ یَومَ الدّینِ . السَّلامُ عَلی شَجَرَهِ التَّقوی ، وسامِعِ السِّرِّ وَالنَّجوی . السَّلامُ عَلی حُجَّهِ اللّهِ البالِغَهِ ، ونِعمَتِهِ السّابِغَهِ ، ونِقمَتِهِ الدّامِغَهِ . السَّلام عَلَی الصِّراطِ الواضِحِ ، وَالنَّجمِ اللّائِحِ ، وَالإِمامِ النّاصِحِ ، وَالزِّنادِ القادِحِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . ثُمَّ تَقولُ : اللّهُمَّ صَلِّ عَلی أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ أخی نَبِیِّکَ ، ووَلِیِّهِ ، وناصِرِهِ ، ووَصِیِّهِ ، ووَزیرِهِ ، ومُستَودَعِ عِلمِهِ ، ومَوضِعِ سِرِّهِ ، وبابِ حِکمَتِهِ ، وَالنّاطِقِ بِحُجَّتِهِ ، وَالدّاعی إلی شَریعَتِهِ ، وخَلیفَتِهِ فی اُمَّتِهِ ، ومُفَرِّجِ الکَربِ عَن وَجهِهِ ، قاصِمِ الکَفَرَهِ ، ومُرغِمِ الفَجَرَهِ، الَّذی جَعَلتَهُ مِن نَبِیِّکَ بِمَنزِلَهِ هارونَ مِن موسی. اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ ، وَالعَن مَن نَصَبَ لَهُ مِنَ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ ، وصَلِّ عَلَیهِ أفضَلَ ما صَلَّیتَ عَلی أحَدٍ مِن أوصِیاءِ أنبِیائِکَ یارَبَّ العالَمینَ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إذا أرَدتَ زِیارَهَ قَبرِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَتَوَضَّأ وَاغتَسِل وَامشِ عَلی هُنَیئَتِکَ وقُل : الحَمدُ للّهِِ الَّذی أکرَمَنی بِمَعرِفَهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ومَن فَرَضَ طاعَتَهُ رَحمَهً مِنهُ وتَطَوُّلاً مِنهُ عَلَیَّ بِالإیمانِ . الحَمدُ للّهِِ الَّذی سَیَّرنی فی بِلادِهِ ، وحَمَلَنی عَلی دَوابِّهِ ، وطَوی لِیَ البَعیدَ ، ودَفَعَ عَنِّی المَکروهَ حَتّی أدخَلَنی حَرَمَ أخی رَسولِهِ صلی الله علیه و آله فَأَرانیهِ فی عافِیَهٍ . الحَمدُ للّهِِ الَّذی جَعَلَنی مِن زُوّارِ قَبرِ وَصِیِّ رَسولِهِ . الحَمدُ للّهِِ الَّذی هَدانا لِهذا وما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولا أن هَدانَا اللّهُ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، جاءَ بِالحَقِّ مِن عِندِهِ ، وأشهَدُ أنَّ عَلِیّاً عَبدُ اللّهِ وأخو رَسولِهِ علیهماالسلام . ثُمَّ تَدنو مِنَ القَبرِ وتَقولُ : السَّلامُ مِنَ اللّهِ ، وَالتَّسلیمُ عَلی مُحَمَّدٍ أمینِ اللّهِ عَلی رِسالَتِهِ ، وعَزائِمِ أمرِهِ ، ومَعدِنَ الوَحیِ وَالتَّنزیلِ ، الخاتِمِ لِما سَبَقَ ، والفاتِحِ لِمَا استُقبِلَ ، والمُهَیمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ ، وَالشّاهِدِ عَلَی الخَلقِ ، السِّراجِ المُنیرِ ، وَالسَّلامُ عَلَیهِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وأهلِ بَیتِهِ المَظلومینَ أفضَلَ وأکمَلَ وأرفَعَ وأنفَعَ وأشرَفَ ما صَلَّیتَ عَلی أنبِیائِکَ وأصفِیائِکَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی أمیرِ المُؤمِنینَ عَبدِکَ وخَیرِ خَلقِکَ بَعدَ نَبِیِّکَ وأخی رَسولِکَ ووَصِیِّ رَسولِکَ الَّذی بَعَثتَهُ بِعِلمِکَ ، وجَعَلتَهُ هادِیاً لِمَن شِئتَ مِن خَلقِکَ ، وَالدَّلیلَ عَلی مَن بَعَثتَهُ بِرِسالاتِکَ ، ودَیّانَ الدّینِ بِعَدلِکَ ، وفصَلِ قَضائِکَ بَینَ خَلقِکَ ، وَالسَّلامُ عَلَیهِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی الأَئِمَّهِ مِن وُلدِهِ القَوّامینَ بِأَمرِکَ مِن بَعدِهِ ، المُطَهَّرینَ الّذینَ ارتَضَیتَهُم أنصاراً لِدینِکَ ، وحَفَظَهً عَلی سِرِّکَ ، وشُهَداءَ عَلی خَلقِکَ ، وأعلاماً لِعِبادِکَ ، وصَلِّ عَلَیهِم جَمیعاً مَا استَطَعتَ . السَّلامُ عَلی خالِصَهِ اللّهِ مِن خَلقِهِ ، السَّلامُ عَلَی المُؤمِنینَ الَّذینَ قاموا بِأَمرِکَ ، وآزَروا أولِیاءَ اللّهِ وخافوا لِخَوفِهِم . السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا حَبیبَ حَبیبِ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا صَفوَهَ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّهَ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا عَمودَ الدّینِ ، ووارِثَ عِلمِ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ ، وصاحِبَ المَقامِ وَالصِّراطِ المُستَقیمِ ، أشهَدُ أنَّکَ قَد أقَمتَ الصَّلاهَ ، وآتَیتَ الزَّکاهَ ، وأمَرتَ بِالمَعروفِ ، ونَهَیتَ عَنِ المُنکَرِ ، وَاتَّبَعتَ الرَّسولَ ، وتَلَوتَ الکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ ، ووَفَیتَ بِعَهدِ اللّهِ ، وجاهَدتَ فِی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ ، ونَصَحتَ للّهِِ ولِرَسولِهِ ، وجُدتَ بِنَفسِکَ صابِراً ، مُجاهِداً عَن دینِ اللّهِ مُوَقِّیاً لِرَسولِهِ طالِباً لِما عِندَ اللّهِ ، راغِباً فیما وَعَدَ اللّهُ مِن رِضوانِهِ ، مَضَیتَ لِلَّذی کُنتَ عَلَیهِ شاهِداً وشَهیداً ومَشهوداً ، فَجَزاکَ اللّهُ عَن رَسولِهِ وعَنِ الإِسلامِ وأهلِهِ أفضَلَ الجَزاءِ ، ولَعَنَ اللّهُ مَن قَتَلَکَ ، ولَعَنَ اللّهُ مَن بایَعَ عَلی قَتلِکَ ولَعَنَ اللّهُ مَن خالَفَکَ ، ولَعَنَ اللّهُ مَنِ افتَری عَلَیکَ وظَلَمَکَ وغَصَبَکَ ، ومَن بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ ، أنَا إلَی اللّهِ مِنهُم بَریءٌ ولَعَنَ اللّهُ اُمَّهً خالَفَتکَ ، واُمَّهً جَحَدَت وِلایَتَکَ ، واُمَّهً تَظاهَرَت عَلَیکَ واُمَّهً ، قَتَلَتکَ واُمَّهً قاتَلَتکَ واُمَّهً خَذَلَتکَ وخَذَّلَت عَنکَ ، الحَمدُ للّهِِ الَّذی جَعَلَ النّارَ مَثواهُم وبِئسَ الوِردُ المَورودُ . اللّهُمَّ العَن اُمَّهً قَتَلَت أنبِیاءَکَ وأوصِیاءَ أنبِیائِکَ بِجَمیعِ لَعَناتِکَ ، وأصلِهِم حَرَّ نارِکَ ، وَالعَنِ الجَوابیتَ وَالطَّواغیتَ وَالفَراعِنَهَ وَاللّاتَ وَالعُزّی وَالجِبتَ وَالطّاغوتَ وکُلَّ نِدٍّ یُدعی مِن دونِ اللّهِ وکُلَّ مُحدِثٍ مُفتَرٍ ، اللّهُمَّ العَنهُم وأشیاعَهُم وأتباعَهُم ومُحِبیّهِم وأولِیاءَهُم لَعناً کَثیراً . اللّهُمَّ العَن قَتَلَهَ الحُسَینِ ثَلاثاً اللّهُمَّ عَذِّبهُم عَذاباً لا تُعَذِّبُهُ أحَداً مِنَ العالَمینَ ، وضاعِف عَلَیهِم عَذابَکَ بِما شاقّوا وُلاهَ أمرِکَ ، وأعِدَّ لَهُم عَذاباً لَم تَحِلَّهُ بِأَحَدٍ مِن خَلقِکَ ، اللّهُمَّ وأدخِل عَلی قَتَلَهِ أنصارِ رَسولِکَ وأنصارِ أمیرِ المُؤمِنینَ وعَلی قَتَلَهِ الحُسَینِ وأنصارِ الحُسَینِ ، وقَتَلَهِ مَن قُتِلَ فی وِلایَهِ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم السلام أجمَعینَ عَذاباً مُضاعَفاً فی أسفَلِ دَرَکِ الجَحیمِ لا یُخَفَّفُ عَنهُمُ العَذابُ وهُم فیهِ مُبلِسونَ ، مَلعونونَ ناکِسو رُؤوسِهِم قَد عایَنُوا النَّدامَهَ وَالخِزیَ الطَّویلَ بِقَتلِهِم عِترَهَ نَبِیِّکَ ورَسولِکِ وأتباعِهِم مِن عِبادِکَ الصّالِحینَ . اللّهُمَّ وَالعَنهُم فی مُستَسَرِّ السِّرِّ وظاهِرِ العَلانِیَهِ ، وسَمائِکَ وأرضِکَ . اللّهُمَّ اجعَل لی لِسانَ صِدقٍ فی أولِیائِکَ وحَبِّب إلَیَّ مَشهَدَهُم ومُشاهَدَهُم حَتّئ تَلحَقَنی بِهِم وتَجعَلَنی لَهُم تَبَعاً فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . وَاجلِس عِندَ رَأسِهِ وقُل : سَلامُ اللّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ وَالمُسَلِّمینَ بِقُلوبِهِم ، وَالنّاطِقینَ بِفَضلِکَ ، وَالشّاهِدینَ عَلی أنَّکَ صادِقٌ صِدّیقٌ عَلَیکَ یا مَولایَ ، صَلَّی اللّهُ عَلی روحِکَ وبَدَنِکَ ، طُهرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِن طُهرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ أشهَدُ لَکَ یا وَلِیَّ اللّهِ ووَلِیَّ رَسولِهِ بِالبَلاغِ وَالأَداءِ ، وأشهَدُ أنَّکَ حَبیبُ اللّهِ ، وأنَّکَ بابُ اللّهِ ، وأنَّکَ وَجهُ اللّهِ الَّذی مِنهُ یُؤتی ، وأنَّکَ سَبیلُ اللّهِ وأنَّکَ عَبدُ اللّهِ ، وأنَّکَ أخو رَسولِهِ ، أتَیتُکَ وافِداً لِعَظیمِ حالِکَ ومَنزِلَتِکَ عِندَ اللّهِ وعِندَ رَسولِهِ ، مُتَقَرِّباً إلَی اللّهِ بِزِیارَتِکَ ، طالِباً خَلاصَ رَقَبَتی ، مُتَعَوِّذاً بِکَ مِن نارٍ استَحقَقتُها بِما جَنَیتُ عَلی نَفسی ، أتَیتُکَ انقِطاعاً إلَیکَ وإلی وُلدِکَ الخَلَفِ مِن بَعدِکَ عَلی تَزکِیَهِ الحَقِّ ، فَقَلبی لَکُم مُسَلِّمٌ ، وأمری لَکُم مُتَّبِعٌ ، ونُصرَتی لَکُم مُعَدَّهٌ ، أنَا عَبدُ اللّهِ ومَولاکَ وفی طاعَتِکَ الوافِدُ الَیکَ ، ألتَمِسُ بِذلِکَ کَمالَ المَنزِلَهِ عِندَ اللّهِ ، وأنتَ مِمَّن أمَرَنِیَ اللّهُ بِصِلَتِهِ ، وحَثَّنی عَلی بِرِّهِ ، ودَلَّنی عَلی فَضلِهِ وهَدانی بِحُبِّه ، ورَغَّبَنی فِی الوِفادَهِ إلَیهِ ، وألهَمَنی طَلَبَ الحَوائِجِ مِن عِندِهِ ، أنتُم أهلُ بَیتٍ ؛ سَعَدَ مَن تَوَلّاکُم ولا یُخَیَّبُ مَن أتاکُم ولا یَخسَرُ مَن یَهواکُم ولا یَسعَدُ مَن عاداکُم ، لا أجِدُ أحَداً أفزَعُ إلَیهِ خَیراً لی مِنکُم ، أنتُم أهلُ بَیتِ الرَّحمَهِ ودَعائِمُ الدّینِ وأرکانُ الأَرضِ وَالشَّجَرَهُ الطَّیِّبَهُ . اللّهُمَّ لا تُخَیِّب تَوَجُّهی إلَیکَ بِرَسولِکَ وآلِ رَسولِکَ ، ولا تَرُدَّ استِشفاعی بِهِم إلَیکَ . اللّهُمَّ أنتَ مَنَنتَ عَلَیَّ بِزِیارَهِ مَولایَ ووِلایَتِهِ ومَعرِفَتِهِ ، فَاجعَلنی مِمَّن یَنصُرُهُ ومِمَّن یُنتَصَرُ بِهِ ، ومُنَّ عَلَیَّ بِنَصری لِدینِکَ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، اللّهُمَّ إنّی أحیا عَلی ما حَیِیَ عَلَیهِ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام ، وأموتُ عَلی ما ماتَ عَلَیهِ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام . (2)

.

1- .المزار للشهید الأوّل : ص 46 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 287 ح 18 .
2- .تهذیب الأحکام : ج 6 ص 25 ح 53 ، فرحه الغری : ص 80 کلاهما عن یونس بن ظبیان ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 2 ص 587 ح 3197 ، کامل الزیارات : ص 95 ح 95 کلّها نحوه ، بحار الأنوار : ج 100 ص 271 ح 14 .

ص: 447

المزار ، شهید اول به نقل از صفوان : از امام صادق علیه السلام پرسیدم: امیر مؤمنان را چگونه زیارت می کنی؟ فرمود: «... بگو: سلام بر پدرِ امامان، دوست خاصّ نبوّت، ویژگی یافته با برادری [ پیامبر خدا]! سلام بر پیشوای دین و ایمان و کلمه خدای رحمان! سلام بر میزان عمل ها و دگرگون کننده حال ها و شمشیر خدای باشکوه و ساقی سلسبیل (1) زلال! سلام بر شایسته مؤمنان، وارث علم پیامبران و داور روز جزا! سلام بر درخت تقوا و شنوای راز و نجوا! سلام بر حجّت بالغه الهی و نعمت سرشار و انتقامِ کوبنده خدا! سلام بر راه روشن و ستاره آشکار و پیشوای دلسوز و بَرفروزنده نور ، و رحمت و برکات خدا بر تو باد! سپس می گویی: خداوندا! بر امیر مؤمنان علی بن ابی طالب، درود فرست، بر او که برادر پیامبر تو و ولیّ و یاور اوست و وصی، وزیر، ودیعت گاه علم و جایگاه راز و باب حکمت اوست؛ آن که به حجّت او گویاست و به شریعت او دعوتگر است و جانشین او در امّتش و زداینده غم و رنج از چهره پیامبر صلی الله علیه و آله و درهم کوبنده کافران و به ذلّت کشنده فاجران است ؛ آن که او را نسبت به پیامبر صلی الله علیه و آله ، همچون هارون نسبت به موسی قرار دادی. خدایا! با دوستدارش دوستی کن و با دشمنش دشمنی کن، یاورش را یار باش و خوار کننده اش را خوار ساز و از اوّلین و آخرین ، هر که با او به عداوت برخیزد، لعنتش کن و بهترین درودی را که بر هر یک از جانشینان پیامبرانت فرستاده ای ، بر او فرست، ای پروردگار جهانیان!».

امام صادق علیه السلام :هرگاه خواستی قبر امیر مؤمنان را زیارت کنی، وضو بگیر و غسل کن و آرام راه برو و بگو: خدا را سپاس که مرا گرامی داشت، با شناخت پیامبر خدا و کسی که طاعتش را واجب ساخت، از روی رحمت خود و نعمتی که با ایمان بر من عطا کرد. خدا را شکر که مرا در سرزمین هایش به سیر وا داشت و مرا بر مرکب های خود ، سوار کرد و راه دور را برای من پیمود و بدی را از من دور کرد، تا آن که مرا به حرم برادر پیامبر خودش وارد کرد و در کمال عافیتْ آن را نشانم داد. خدا را سپاس که مرا از زائران قبر وصیّ پیامبرش قرار داد. خدا را سپاس که مرا به این راه، رهنمون شد و اگر خداوندْ هدایتمان نمی کرد، راه نمی یافتیم. گواهی می دهم که جز خداوندْ معبودی نیست، تنها و بی شریک است و گواهی می دهم که محمّد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست، از نزد او حق را آورد و گواهی می دهم که علی، بنده خدا و برادر پیامبر خداست. سپس به قبر نزدیک می شوی و می گویی: سلام از خدا و سلام و درود بر محمّد، امین خدا بر رسالت او و فرمان های استوارش و معدن و جایگاه وحی و قرآن، پایان بخش آنچه گذشت و گشاینده آنچه در پیش است و حافظ و نگه دارنده همه اینها و گواه بر خلق، و چراغ روشنی بخش! و سلام و رحمت و برکات خدا بر او باد! خداوندا! بر محمّد و دودمان مظلوم او درود فرست، برترین، کامل ترین، والاترین، سودمندترین و گرامی ترین درودی که بر پیامبران و برگزیدگانت فرستاده ای. خداوندا! بر امیر مؤمنان درود فرست، بنده تو و بهترینِ آفریدگانت پس از پیامبرت و برادر فرستاده ات و جانشین پیامبرت؛ آن که او را به علم خویش برانگیختی و هدایتگر هر کس از بندگانت که خواستی قرار دادی و او را راهنمای بر کسانی که با رسالت های خود مبعوثشان ساختی قراردادی و او را به عدل خویش، ادا کننده جزا و داور میان خلق خود ساختی! سلام و رحمت و برکات خدا بر او باد! خدایا! بر پیشوایان از نسل او درود فرست؛ آنان که پس از او برپا دارنده فرمان خدایند و پاکانی که برای یاری دین، آنان را پسندیده ای تا حافظان راز تو، شاهدان بر خلق و نشانه های روشن برای بندگانت باشند. بر همه آنان به هر قدر که بتوانی ، درود فرست. سلام بر خالصان خدا از میان خلقش! سلام بر مؤمنانی که فرمان تو را برپا داشته، اولیای خدا را پشتیبانی کردند و برای خوف آنان ، خائف شدند! سلام بر فرشتگان خدا! سلام بر تو ، ای امیر مؤمنان! سلام بر تو ، ای دوستِ دوستِ خدا! سلام بر تو ، ای برگزیده خدا! سلام بر تو ، ای ولیّ خدا! سلام بر تو ، ای حجّت خدا! سلام بر تو ، ای ستون دین و وارث علم اوّلین و آخرین و صاحب مقام و راه راست! گواهی می دهم که تو نماز را برپا داشتی و زکات پرداختی، امر به معروف و نهی از منکر کردی، از پیامبر صلی الله علیه و آله پیروی کردی، قرآن را آن گونه که شایسته است ، برخواندی، به پیمان الهی وفا کردی و در راه خدا آن گونه که شایسته است ، به جهاد پرداختی، خیرخواه خدا و پیامبرش بودی و [برای خدا] صبورانه جانت را نثار کردی، در دفاع از دین خدا و حمایت از پیامبرش به عشق وعده های الهی به رضوان، جهاد کردی و بر راهی که شاهد و شهید و مشهود آن بودی ، پیش رفتی. خداوند از سوی پیامبرش و اسلام و مسلمانانْ بهترین پاداشت دهد و کُشنده تو را لعنت کند و نیز کسی را که بر کشتن تو بیعت کرد، یا با تو به مخالفت برخاست و بر تو دروغ بست و ستم کرد و حقّ تو را غصب نمود و هرکس که این را شنید و به آن راضی شد. من در پیشگاه خداوند از آنان بیزارم. خدا لعنت کند امّتی را که با تو مخالفت کردند و ولایت تو را انکار نمودند و امّتی را که بر ضدّ تو همدست شدند و امّتی را که تو را کشتند و امّتی را که با تو پیکار کردند و امّتی را که تو را خوار ساختند و دیگران را به ترک یاری تو فراخواندند. خدا را سپاس که جایگاه آنان را دوزخ قرار داد ، و بد جایگاه و محلّ ورودی است. خدایا! با همه لعنت های خود، امّتی را لعنت کن که پیامبرانت وجانشینان پیامبرانت را کشتند . گرمای آتش خود را به آنان بچشان، طاغوت ها، پیشوایان ستم، فرعون ها، لات و عُزّی و جِبْت و طاغوت را لعنت کن . هر همتایی جز خدا که خوانده می شود، و هر نوآور و بدعتگذارِ افترا زننده را لعنت کن . خدایا! آنان را و پیروان، دوستداران و همبستگان آنان را بسیار لعن کن . خدایا ! قاتلان حسین علیه السلام را لعنت کن (سه بار). خدایا ! عذابشان کن؛ عذابی که به هیچ یک از جهانیان وارد نساخته ای، و به خاطر آن که با والیان امرت مخالفت کردند ، عذابت را دو چندان کن و برای ایشان عذابی را آماده کن که بر هیچ یک از آفریدگانت روا نداشته ای! خدایا! بر کشندگان یاوران پیامبرت و یاران امیر مؤمنان و بر کُشندگان حسین علیه السلام و یاوران حسین و قاتلان همه کسانی که در راه ولایت دودمان محمّد صلی الله علیه و آله کشته شده اند، بر همه آنان عذابی دوچندان در پایین ترین طبقه دوزخ برسان؛ عذابی که هرگز از آنان سبُک و کاسته نشود و پیوسته گرفتار آن عذاب باشند، مطرود و سرافکنده، که پشیمانی و خواری دراز مدّت را به خاطر کشتن دودمان پیامبر و فرستاده ات و پیروان آنان از بندگان صالحت را به چشم ببینند. خدایا! آنان را در نهانِ نهان و آشکارِ آشکار، در آسمان و زمینْ لعنت کن. خدایا! برای من درباره اولیای خویش، زبانِ راست قرار بده (2) و شهادتگاه و حرم آنان را برایم محبوب گردان، تا آن که مرا هم به ایشان ملحق سازی و در دنیا و آخرت ، مرا دنباله رو آنان قرار دهی، ای مهربان ترینِ مهربان! آن گاه ، طرف سرِ آن حضرت نشسته، بگو: سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّب پروردگار و آنان که با دل هایشان تسلیم اند و به فضیلت تو گویایند و شاهدند که تو راستگو و صدّیقی، بر تو باد، ای مولای من! درود خدا بر روح و جان تو، پاک و پاکیزه و پاک شده، از نسل پاک و پاکیزه و پاک شده. ای ولیّ خدا و ولیّ پیامبرِ او! گواهی می دهم که پیام را رساندی و تکلیف را ادا کردی . گواهی می دهم که تو دوست خدا، درگاه خدا و جهت و سوی خدا هستی که از تو به خدا می رسند، و این که تو راه خدا و بنده خدا و برادرِ پیامبر خدایی . به زیارتت آمده ام؛ چرا که حال و جایگاه تو نزد خدا و رسول، بسی بزرگ است . با زیارتت به خدا تقرّب می جویم و خواهان رهایی از دوزخم . به تو از آتشی پناه می برم که با ستمی که بر خویش کرده ام، مستحقّ آنم . آمده ام، از همه چیز بریده ام و به تو و فرزندانت که در تزکیه و پیرایش حق، جانشین تو هستند پیوسته ام . دلم تسلیم شما و کارم پیرو شما و یاری ام فراهم شده برای شماست . من بنده خدا و غلام توام، و در اطاعت تو به سویت آمده ام و با این زیارت، منزلت والا در پیشگاه خدا را می جویم. تو از آنانی که خداوندْ فرمانم داده که با آنان پیوند داشته باشم و بر نیکی بر آنان مرا وا داشته و بر فضیلت آنان رهنمونم گشته و به محبّتشان راهنمایی ام کرده ، و تشویقم نموده که نزد آنان آیم ، و الهامم کرده که حاجت هایم را نزد تو بطلبم. شما خاندانی هستید که هرکس ولایت شما را داشته باشد ، سعادتمند می گردد و هر کس سراغ شما آید ، محروم نمی شود و هر که هوادار شما گردد ، زیان نمی کند و هرکس با شما دشمنی کند ، سعادت نمی یابد. برای پناه جُستنْ هیچ کس را برای خودم بهتر از شما نمی شناسم. شما خاندان رحمت و ستون های دین و پایه های زمین و درخت پاکید. خدایا! روی کردنم را به سوی تو به واسطه پیامبرت و خاندان رسولت محروم مساز و شفیع قرار دادنشان را به درگاه تو رد مکن. خدایا! تو بر من منّت نهادی که به زیارت و ولایت و معرفت او توفیقم دادی. پس مرا از یاورانش و از آنان که به سبب او پیروزی می یابند ، قرار بده . بر من منّت بگذار در دنیا و آخرت، که یاور دینت باشم. خدایا! من زنده ام بر آنچه علی بن ابی طالب علیه السلام بر آن زیسته است و می میرم بر آنچه علی بن ابی طالب علیه السلام بر آن مُرده است.

.

1- .سلسبیل نام چشمه ای در بهشت است .
2- .ادّعای صادقانه در دوستی ، ولایت و تبعیّت و هماهنگی دل و زبان است .

ص: 448

. .


ص: 449

. .


ص: 450

. .


ص: 451

. .


ص: 452

. .


ص: 453

. .


ص: 454

عنه علیه السلام فی زِیارَهِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام : یا صَفوانُ إذا حَدَثَ لَکَ إلَی اللّهِ حاجَهٌ فَزُرهُ بِهذِهِ الزِّیارَهِ مِن حَیثُ کُنتَ : السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا صِفوَهَ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا أمینَ اللّهِ . السَّلامُ عَلی مَنِ اصطَفاهُ اللّهُ وَاختَصَّهُ وَاختارَهُ مِن بَرِیَّتِهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا خَلیلَ اللّهِ ما دَجَی اللَّیلُ وغَسَقَ ، وأضاءَ النَّهارُ وأشرَقَ . السَّلامُ عَلَیکَ ما صَمَتَ صامِتٌ ، ونَطَقَ ناطِقٌ ، وذَرَّ شارِقٌ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلی مَولانا أمیرِ المُؤمِنینَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ، صاحِبِ السَّوابِقِ وَالمَناقِبِ وَالنَّجدَهِ ، ومُبیدِ الکَتائِبِ ، الشَّدیدِ البَأسِ ، العَظیمِ المِراسِ ، المَکینِ الأَساسِ ، ساقِی المُؤمِنینَ بِالکَأسِ مِن حَوضِ الرَّسولِ المَکینِ الأَمینِ. السَّلامُ عَلی صاحِبِ النُّهی وَالفَضلِ وَالطَّوائِلِ، وَالمَکرُماتِ وَالنَّوائِلِ، السَّلامُ عَلی فارِسِ المُؤمِنینَ ، ولَیثِ المُوَحِّدینَ ، وقاتِلِ المُشرِکینَ ، ووَصِیِّ رَسولِ رَبِّ العالَمینَ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلی مَن أیَّدَهُ اللّهُ بِجَبرَئیلَ وأعانَهُ بِمیکائیلَ وأزلَفَهُ فِی الدّارَینِ ، وحَباهُ بِکُلِّ ما تَقَرُّ بِهِ العَینُ ، وصلَّی اللّهُ عَلَیهِ وعَلی آلِهِ الطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ ، وعَلی أولادِهِ المُنتَجَبینَ وعَلَی الأَئِمَّهِ الرّاشِدینَ الَّذینَ أمَروا بِالمَعروفِ ونَهَوا عَنِ المُنکَرِ ، وفَرَضوا عَلَینَا الصَّلَواتِ ، وأمروا بِإیتاءِ الزَّکاهِ ، وعَرَّفونا صِیامَ شَهرِ رَمَضانَ وقِراءَهَ القُرآنِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا یَعسوبَ الدّینِ ، وقائِدَ الغُرِّ المُحَجَّلینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا بابَ اللّهِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا عَینَ اللّهِ النّاظِرَهَ ، ویَدَهُ الباسِطَهَ واُذُنَهُ الواعِیَهَ ، وحِکمَتَهُ البالِغَهَ ، ونِعمَتَهُ السّابِغَهَ ، السَّلامُ عَلی قَسیمِ الجَنَّهِ وَالنّارِ ، السَّلامُ عَلی نِعمَهِ اللّهِ عَلَی الأَبرارِ ونِقمَتِهِ عَلَی الفُجّارِ . السَّلامُ عَلی سَیِّدِ المُتَّقینَ الأَخیارِ . السَّلامُ عَلی أخی رَسولِ اللّهِ وَابنِ عَمِّهِ ، وزَوجِ ابنَتِهِ وَالمَخلوقِ مِن طینَتِهِ . السَّلامُ عَلَی الأَصلِ القَدیمِ وَالفَرعِ الکَریمِ . السَّلامُ عَلَی الثَّمَرِ الجَنِیِّ . السَّلامُ عَلی أبِی الحَسَنِ عَلِیٍّ . السَّلامُ عَلی شَجَرَهِ طوبی وسِدرَهِ المُنتَهی . السَّلامُ عَلی آدَمَ صِفوَهِ اللّهِ ، ونوحٍ نَبِیِّ اللّهِ ، وإبراهیمَ خَلیلِ اللّهِ ، وموسی کَلیمِ اللّهِ ، وعیسی روحِ اللّهِ ، ومُحَمَّدٍ حَبیبِ اللّهِ ، ومَن بَینَهُم مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهداءِ وَالصّالِحینَ وحَسُنَ اُولئِکَ رَفیقاً . السَّلامُ عَلی نورِ الأَنوارِ وسَلیلِ الأَطهارِ وعَناصِرِ الأَخیارِ . السَّلامُ عَلی والِدِ الأَئِمَّهِ الأَبرارِ . السَّلامُ عَلی حَبلِ اللّهِ المَتینِ ، وجَنبِهِ المَکینِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلی أمینِ اللّهِ فی أرضِهِ وخَلیفَتِهِ فی عِبادِهِ ، وَالحاکِمِ بِأَمرِهِ ، وَالقَیِّمِ بِدینِهِ، وَالنّاطِقِ بِحِکمَتِهِ ، وَالعامِلِ بِکِتابِهِ ، أخِی الرَّسولِ ، وزَوجِ البَتولِ ، وسَیفِ اللّهِ المَسلولِ . السَّلامُ عَلی صاحِبِ الدِّلالاتِ وَالآیاتِ الباهِراتِ وَالمُعجِزاتِ القاهِراتِ ، وَالمُنجی مِنَ الهَلَکاتِ الَّذی ذَکَرَهُ اللّهُ فی مُحکَمِ الآیاتِ ، فَقالَ تَعالی : «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتَبِ لَدَیْنَا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ » (1) . السَّلامُ عَلَی اسمِ اللّهِ الرَّضِیِّ ، ووَجهِهِ المُضیءِ ، وجَنبِهِ العَلِیِّ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلی حُجَجِ اللّهِ وأوصِیائِهِ ، وخاصَّهِ اللّهِ وأصفِیائِهِ ، وخالِصَتِهِ واُمَنائِهِ ، ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، قَصَدتُکَ یا مَولایَ یا أمینَ اللّهِ وحُجَّتَهُ زائِراً عارِفاً بِحَقِّکَ ، مُوالِیاً لِأَولِیائِکَ ، مُعادِیاً لِأَعدائِکَ ، مُتَقَرِّباً إلَی اللّهِ بِزِیارَتِکَ ، فَاشفَع لی عِندَ اللّهِ رَبّی ورَبِّکَ فی خَلاصِ رَقَبَتی مِنَ النّارِ ، وقَضاءِ حَوائِجی حَوائِجِ الدُّنیا والآخِرَهِ . ثُمَّ انکَبَّ عَلَی القَبرِ فَقَبِّلهُ وقُل : سَلامُ اللّهِ وسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبینَ ، والمُسَلِّمینَ لَکَ بِقُلوبِهِم یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، وَالنّاطِقینَ بِفَضلِکَ ، وَالشّاهِدینَ عَلی أنَّکَ صادِقٌ أمینٌ ، وأشهَدُ أنَّکَ طُهرٌ طاهِرٌ مُطَهَّرٌ مِن طُهرٍ طاهِرٍ مُطَهَّرٍ . أشهَدُ لَکَ یا وَلِیَّ اللّهِ ووَلِیَّ رَسولِهِ بِالبَلاغِ وَالأَداءِ ، وأشهَدُ أنَّکَ جَنبُ اللّهِ وبابُهُ ، وحَبیبُ اللّهِ ووَجهُهُ الَّذی یُؤتی مِنهُ ، وأنَّکَ سَبیلُ اللّهِ ، وأنَّکَ عَبدُ اللّهِ وأخو رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، أتَیتُکَ مُتَقَرِّباً إلَی اللّهِ عَزَّ وجَلَّ بِزِیارَتِکَ ، راغِباً إلَیکَ فِی الشَّفاعَهِ ، أبتَغی بِشَفاعَتِکَ خَلاصَ رَقَبَتی مِنَ النّارِ ، مُتَعَوِّذاً بِکَ مِنَ النّارِ هارِباً مِن ذُنوبِیَ الَّتی احتَطَبتُها عَلی ظَهری ، فَزِعاً إلَیکَ رَجاءَ رَحمَهِ رَبّی ، أتَیتُکَ استَشفِعُ بِکَ یا مَولایَ ، وأتَقَرَّبُ إلَی اللّهِ لِیَقضِیَ بِکَ حَوائِجی ، فَاشفَع یا أمیرَ المُؤمِنینَ إلَی اللّهِ فَإِنّی عَبدُ اللّهِ ومَولاکَ وزائِرُکَ ، ولَکَ عِندَ اللّهِ المَقامُ المَحمودُ ، وَالجاهُ العَظیمُ ، وَالشَّأنُ الکَبیرُ ، وَالشَّفاعَهُ المَقبولَهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وصَلِّ عَلی أمیرِ المُؤمِنینَ ، عَبدِکَ المُرتَضی ، وأمینِکَ الأَوفی ، وعُروَتِکَ الوُثقی ، ویَدِکَ العُلیا ، وجَنبِکَ الأَعلی ، وکَلِمَتِکَ الحُسنی ، وحُجَتِّکَ عَلَی الوَری ، وصِدّیقِکَ الأَکبَرِ ، وسَیِّدِ الأَوصِیاءِ ، ورُکنِ الأَولِیاءِ ، وعِمادِ الأَصفِیاءِ ، أمیرِ المُؤمِنینَ ، ویَعسوبِ الدّینِ ، وقُدوَهِ الصّالِحینَ ، وإمامِ المُخلَصینَ ، وَالمَعصومِ مِنَ الخَلَلِ ، المُهَذَّبِ مِنَ الزَّلَلِ ، المُطَهَّرِ مِنَ العَیبِ المُنَزَّهِ مِنَ الرَّیبِ ، أخی نَبِیِّکَ ووَصِیِّ رَسولِکَ ، البائِتِ عَلی فِراشِهِ ، وَالمُواسی لَهُ بِنَفسِهِ ، وکاشِفِ الکَربِ عَن وَجهِهِ ، الَّذی جَعَلتَهُ سَیفاً لِنُبُوَّتِهِ ، وآیَهً لِرِسالَتِهِ ، وشاهِداً عَلی اُمَّتِه ودِلالَهً لِحُجَّتِهِ ، وحامِلاً لِرایَتِهِ ، ووِقایَهً لِمُهجَتِهِ ، وهادِیاً لِاُمَّتِهِ ، ویَداً لِبَأسِهِ ، وتاجاً لِرَأسِهِ ، وباباً لِسِرِّهِ ، ومِفتاحاً لِظَفَرِهِ ، حَتّی هَزَمَ جُیوشَ الشِّرکِ بِإِذنِکَ ، وأبادَ عَساکِرَ الکُفرِ بِأَمرِکَ ، وبَذَلَ نَفسَهُ فی مَرضاهِ رَسولِکَ ، وجَعَلَها وَقفاً عَلی طاعَتِهِ ، فَصَلِّ اللّهُمَّ عَلَیهِ صَلاهً دائِمَهً باقِیَهً . ثُمَّ قُل : السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ اللّهِ وَالشِّهابَ الثّاقِبَ ، وَالنّورَ العاقِبَ ، یا سَلیلَ الأَطائِبِ . یا سِرَّ اللّهِ ، إنَّ بَینی وبَینَ اللّهِ تَعالی ذُنوباً قَد أثقَلَت ظَهری ، ولا یَأتی عَلَیها إلّا رِضاهُ ، فَبِحَقِّ مَنِ ائتَمَنَکَ عَلی سِرِّهِ ، وَاستَرعاکَ أمرَ خَلقِهِ ، کُن لی إلَی اللّهِ شَفیعاً ، ومِنَ النّارِ مُجیراً ، وعَلَی الدَّهرِ ظَهیراً ؛ فَإِنّی عَبدُ اللّهِ ووَلِیُّکَ وزائِرُکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیکَ . (2)

.

1- .الزخرف : 4 .
2- .المزار الکبیر : ص 215 ح 5 عن صفوان ، مصباح الزائر : ص 149 نحوه ، بحار الأنوار : ج 100 ص 305 ح 23 .

ص: 455

امام صادق علیه السلام در باره زیارت امیر المؤمنین علیه السلام : ای صفوان! هرگاه برایت نیازی به درگاه خداوند پیش آمد، هرجا که باشی، آن حضرت را با این زیارت، زیارت کن: سلام بر تو ، ای پیامبر خدا! سلام بر تو ، ای برگزیده خدا! سلام بر تو ، ای امین خدا! سلام بر کسی که خداوندْ او را از میان مخلوقاتش برگزید و به خویش اختصاص داد. سلام بر تو ، ای دوستِ خدا، تا هرگاه که شبْ تاریک شود و ظلمتش فراگیر گردد و روز، روشن شود و بتابد! سلام بر تو تا وقتی که ساکتی خموش می ماند و گویایی سخن می گوید و تا خورشید می تابد، و رحمت و برکات خدا بر تو باد! سلام بر مولایمان امیر مؤمنان ، علی بن ابی طالب، دارای سوابق و مناقب و بزرگواری ، و نابود کننده گُردان نیرومند و شجاعان قوی پنجه و قدرت هایِ استوارْ پایه، ساقی مؤمنان با جام از حوض کوثرِ رسول قدرتمند امین! سلام بر صاحب عقل کامل و فضیلت ها و نعمت ها و کرامت ها و عطاها! سلام بر تکْ سوار مؤمنان و شیر یکتاپرستان و کشنده مشرکان و جانشین فرستاده پروردگار جهانیان، و رحمت و برکات الهی بر او باد ! سلام بر آن که خداوند، با جبرئیلْ تأییدش کرد و با میکائیلْ یاری اش نمود و در دو سرا مقرّبش داشت و به او بخشید آنچه دیده را روشن می سازد! و درود خدا بر او و دودمانِ پاک او و بر فرزندان گرامیِ او و بر امامانِ هدایت؛ آنان که امر به معروف و نهی ا ز منکر کردند و نمازها را بر ما واجب ساختند و به پرداخت زکاتْ فرمانمان دادند و روزه ماه رمضان و خواندن قرآن را به ما شناساندند. سلام بر تو ، ای امیر مؤمنان! سلام بر تو ، ای پیشوای دین و رهبر روسپیدان! سلام بر تو ای درِ خدا، ای چشم بینای خدا و دست قدرتمند و گوش شنوای الهی و حکمت بالغه و نعمت سرشار خدا! سلام بر تقسیم کننده بهشت و دوزخ! سلام بر نعمت الهی بر نیکان و انتقام خدایی بر تبهکاران! سلام بر سرور پرهیزگاران نیک! سلام بر برادر و پسر عموی پیامبر خدا و همسر دخترش و آفریده از سرشتش! سلام بر ریشه کهن و شاخه با کرامت! سلام بر میوه رسیده [درخت آفرینش]! سلام بر علی، پدر حسن! سلام بر درخت طوبی و سِدرهُ المنتهی! سلام بر آدم علیه السلام برگزیده خدا و بر نوح علیه السلام پیامبر خدا و ابراهیم علیه السلام دوست خدا و موسی علیه السلام هم سخنِ خدا و عیسی علیه السلام روح خدا و محمّد صلی الله علیه و آله حبیب خدا و بر پیامبران، صدّیقان، شهیدان و صالحانی که میان اینان اند ، و چه نیکو رفیقانی هستند آنان! سلام بر نور نورها و برگزیده پاکان و ارکانِ نیکان! سلام بر پدر امامان پاک! سلام بر ریسمان استوار الهی و طرفدار مقتدر خدا، و رحمت و برکات خدا بر او باد! سلام بر امین خدا در زمین خدا و جانشین او در میان بندگانش و حاکم به فرمانش و نگهبانِ دینش و گویای به حکمتش و عمل کننده به کتابش، برادر پیامبر صلی الله علیه و آله ، همسر زهرا علیهاالسلام، شمشیر درخشنده خدا! سلام بر صاحب نشانه های روشن و معجزه های قاهر و نجات بخش از هلاکت ها؛ آن که خداوند در آیات محکم قرآن از او یاد کرده و فرموده است: «او در آیات محکم کتاب الهی نزد ما، والاقدر و فرزانه با حکمت است» . سلام بر نام پسندیده الهی و سیمای فروزانش و طرفدار والایش ، و رحمت و برکات خدا بر او باد ! سلام بر حجّت ها و جانشینان خدا، و خاصّان و برگزیدگان الهی، و خالصان و امینان او ، و رحمت و برکات خدا بر او باد! به زیارت تو آمدم، ای سرور من! ای امین و حجّت خدا! زائرم . شناسای حقّ توام، دوستدار دوستانت و دشمن دشمنان توام. با زیارتت به خداوندْ تقرّب می جویم . پس نزد خداوند که پروردگار من و توست در آزادی ام از دوزخ و برآمدن حاجت هایم، حاجت های دنیا و آخرت، شفیع من باش. آن گاه خود را به قبر بچسبان و قبر را ببوس و بگو: سلام خدا و سلام فرشتگان مقرّب پروردگار و آنان که با دل هایشان تسلیم تواند ای امیر مؤمنان و به فضیلت تو گویایند و شاهدند که تو راستگو و صدّیقی بر تو باد! شهادت می دهم که تو پاک و پاکیزه و پاک شده ای، از نسل پاک و پاکیزه و پاک شده! ای ولیّ خدا و ولیّ پیامبر او! گواهی می دهم که پیام را رساندی و تکلیف را ادا کردی و شهادت می دهم که تو جَنْب و سوی خدا و درِ اویی و دوست خداوند و جهت خدایی که از تو به خدا می رسند ، و این که تو راه خدا و بنده خدا و برادر پیامبر خدایی . به زیارتت آمده ام، و با زیارتت به خدای متعالْ تقرّب می جویم . دلبسته شفاعت توام و با شفاعت تو جویای خلاصی از آتش دوزخم . به تو از دوزخْ پناه می برم و گریزان از گناهان خویشم که بار آن را بر دوشم کشیده ام، به امید رحمت پروردگارم به تو و درگاهت نالانم . ای مولای من! به زیارتت آمده ام و تو را شفیع قرار می دهم و به خداوندْ تقرّب می جویم که به وسیله تو نیازهایم را برآورَد. پس ای امیر مؤمنان در پیشگاه خدا شفیع من باش، که من بنده خدا و دوستدار و زائر توام و تو را نزد خداوند، مقامی ستوده و شکوهی عظیم و جایگاهی بزرگ و شفاعتِ پذیرفته است. خدایا! بر محمّد و دودمان محمّد درود فرست و بر علی امیر مؤمنانْ درود فرست، آن بنده پسندیده تو، آن امین کامل تو، دستگیره استوار تو، دستِ برتر تو، طرفدار والاترِ تو، کلمه نیکوی تو، حجّت تو بر مردم، صدّیق اکبر تو، سرور اوصیا و پایه و ستون اولیا و تکیه گاه برگزیدگان، امیر مؤمنان، پیشوای دین و راهنمای صالحان و امام مخلصان، معصوم از خطا و پیراسته از لغزش، پاکیزه از عیب، پاک از شک، برادر پیامبرت و وصیّ فرستاده ات؛ آن که در بستر او خوابید و با جان در راه او ایثار کرد و غم از چهره او زدود؛ آن که او را شمشیر نبوّتش و نشانه ای از رسالتش و شاهدی بر امتش و راهنمایی بر حجّتش و پرچمدار و نگهبان دل و جانش قرار دادی ، و او را هادی امّت او و دست توانای او ، و تاج شرافتش ، و باب اسرار و کلید پیروزی او ساختی، تا آن که به اذن تو سپاهیان شرک را فراری داد و لشکریان کفر را به فرمان تو درهم کوبید و در راه رضای پیامبرت جان خویش را بذل کرد و آن را وقف اطاعت او نمود . پس خداوندا بر او درودی پیوسته و جاودانه فرست. سپس بگو: سلام بر تو ای ولیّ خدا! ای شهاب فروزان! ای نور درخشان! ای سلاله پاکان! و ای راز خدا! میان من و خدای متعالْ گناهانی است که پشتم را سنگین ساخته و جز رضای الهی آنها را مورد بخشایش قرار نمی دهد . پس به حقّ آن که تو را امین راز خویش و عهده دار کار بندگانش قرار داده است، در پیشگاه خدا شفیع من ، و از دوزخ، پناه دهنده ام و بر روزگار، پشتوانه ام باش . همانا من بنده خدا و دوستدار تو و زائر آستان توام، که درود خدا بر تو باد!

.


ص: 456

. .


ص: 457

. .


ص: 458

. .


ص: 459

. .


ص: 460

عنه علیه السلام :إذا أرَدتَ الزِّیارَهَ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَاغتَسِل حَیثُ تَیَسَّرَ لَکَ ، وقُل حینَ تَعزِمُ : اللّهُمَّ اجعَل سَعیی مَشکوراً ، وذَنبی مَغفوراً ، وعَمَلی مَقبولاً ، وَاغسِلنی مِنَ الخَطایا وَالذُّنوبِ ، وطَهِّر قَلبی مِن کُلِّ آفَهٍ ، وزَکِّ عَمَلی ، وتَقَبَّل سَعیی ، وَاجعَل ما عِندَکَ خَیراً لی ، اللّهُمَّ اجعَلنی مِنَ التَّوّابینَ ، وَاجعَلنی مِنَ المُتَطَهِّرینَ ، وَالحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ . ثُمَّ امشِ وعَلَیکَ السَّکینَهُ وَالوَقارُ حَتّی تأتِیَ بابَ الحَرَمِ فَقُم عَلَی البابِ وقُل : اللّهُمَّ إنّی اُریدُکَ فَأَرِدنی ، وأقبَلتُ بِوَجهی إلَیکَ ؛ فَلا تُعرِض بِوَجهِکَ عَنّی ، وإنّی قَصَدتُ إلَیکَ فَتَقَبَّل مِنّی ، وإن کُنتُ ماقِتاً فَارضَ عَنّی ، وإن کُنتُ ساخِطاً عَلَیَّ فَاعفُ عَنّی ، وَارحَم مَسیری إلَیکَ بِرَحمَتِکَ أبتَغی بِذلِکَ رِضاکَ ؛ فَلا تَقطَع رَجائی ولا تُخَیِّبنی یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . اللّهُمَّ أنتَ السَّلامُ ، ومِنکَ السَّلامُ ، وإلَیکَ یَعودُ السَّلامُ ، وأنتَ مَعدِنُ السَّلامِ ، حَیِّینا رَبَّنا مِنکَ بِالسَّلامِ . الحَمدُ للّهِِ الَّذی لَم یَتَّخِذ صاحِبَهً ولا وَلَداً ، والحَمدُ للّهِِ الَّذی خَلَقَ کُلَّ شَیءٍ فَقَدَّرَهُ تَقدیراً . السَّلامُ عَلَیکَ یا أبَا الحَسَنِ ، أشهَدُ أنَّکَ قَد بَلَّغتَ عَن رَسولِ اللّهِ ما أمَرَکَ بِهِ ، ووَفَیتَ بِعَهدِ اللّهِ ، وتَمَّت بِکَ کَلِماتُ اللّهِ ، وجاهَدتَ فی سَبیلِ اللّهِ حَتّی أتاکَ الیَقینُ ، لَعَنَ اللّهُ مَن قَتَلَکَ ، ولَعَنَ اللّهُ مَن بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ عَنهُ ، أنَا بِأَبی أنتَ وأمیّ وَلِیٌّ لِمَن والاکَ ، وعَدُوٌّ لِمَن عاداکَ أبرَأُ إلَی اللّهِ مِمَّن بَرِئتَ مِنهُ وبَرئٌ مِنکُم . ثُمَّ تَقولُ : السَّلامُ عَلَیکَ یا أبَا الحَسَنِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ ، أشهَدُ أنَّکَ تَسمَعُ صَوتی ، أتَیتُکَ مُتَعاهِداً لِدینی وبَیعَتی ، اِئذَن لی فی بَیتِکَ ، أشهَدُ أنَّ روحَکَ المُقَدَّسَهَ اُغیبَت بِالقُدسِ وَالسَّکینَهِ ، جُعِلَت لَها بَیتاً تَنطِقُ عَلی لِسانِکَ . ثُمَّ ادخُل وقُل : السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ المُقَرَّبینَ ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ المُردِفینَ ، السَّلامُ عَلی حَمَلَهِ العَرشِ الکَروبیّینَ ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ المُنتَجَبینَ السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ المُسَوَّمینَ ، السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ الَّذینَ هُم فی هذَا الحَرَمِ بِإِذنِ اللّهِ مُقیمونَ . الحَمدُ للّهِِ الَّذی أکرَمَنی بِمَعرِفَتِهِ ومَعرِفَهِ رَسولِهِ ومَن فَرَضَ طاعَتَهُ رَحمَهً مِنهُ وتَطَوُّلاً مِنهُ عَلَیَّ بِذلِکَ . الحَمدُ للّهِِ الَّذی سَیَّرنی فی بِلادِهِ ، وحَمَلَنی عَلی دَوابِّهِ ، وطَوی إلَیَّ البَعیدَ ودَفَعَ عَنِّی المَکارِهَ حَتّی أدخَلَنی حَرَمَ وَلِیِّ اللّهِ وأرانیهِ فی عافِیَهٍ . الحَمدُ للّهِِ الَّذی هَدانا لِهذا وما کُنّا لِنَهتَدِیَ لَولا أن هَدانَا اللّهُ ، أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ ، جاءَ بِالحَقِّ مِن عِندِهِ ، وأشهَدُ أنَّ عَلِیّاً عَبدُ اللّهِ وأخو رَسولِهِ ، اللّهُمَّ عَبدُکَ وزائِرُکَ مُتَقَرِّبٌ إلَیکَ بِزِیارَهِ أخی رَسولِکَ ، وعَلی کُلِّ مَزورٍ حَقٌّ عَلی مَن أتاهُ وزارَهُ ، وأنتَ أکرَمُ مَزورٍ وخَیرُ مَأتِیٍّ ، فَأَسأَلُکَ یا رَحمنُ یا رَحیمُ یا واحِدُ یا أحَدُ یا فَردُ یا صَمَدُ یا مَن لَم یَلِد ولَم یولَد ولَم یَکُن لَهُ کُفُواً أحَدٌ ، أن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَجعَلَ تُحفَتَکَ إیّایِ مِن زِیارَتی فی مَوقِفی هذا فِکاکَ رَقَبَتی مِنَ النّارِ ، وَاجعَلنی مِمَّن یُسارِعُ فِی الخَیراتِ رَغَباً ورَهَباً ، وَاجعَلنی مِنَ الخاشِعینَ . اللّهُمَّ إنَّکَ بَشَّرتَنی عَلی لِسانِ نَبِیِّکَ فَقُلتَ : «وَ بَشِّرِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِندَ رَبِّهِمْ» (1) ، اللّهُمَّ فَإِنّی بِکَ مُؤمِنٌ ، وبِجَمیعِ آیاتِکَ موقِنٌ ، فَلا تُوقِفنی بَعدَ مَعرِفَتِهِم مَوقِفاً تَفضَحُنی عَلی رُؤوسِ الخَلائِقِ ، بَل أوقِفنی مَعَهُم وتَوَفَّنی عَلی تَصدیقی ؛ فَإِنَّهُم عَبیدُک ، خَصَصتَهُم بِکَرامَتِکَ ، وأمَرتَنی بِاتِّباعِهِم . ثُمَّ تَدنو مِنَ القَبرِ وتَقولُ : السَّلامُ مِنَ اللّهِ عَلی رَسولِ اللّهِ مُحَمَّدِ بنِ عَبدِ اللّهِ خاتَمِ النَّبِیّینَ وإمامِ المُتَّقینَ . السَّلامُ عَلی أمینِ اللّهِ عَلی رِسالاتِهِ ، وعَزائمِ رُسُلِهِ ، ومَعدِنِ الوَحیِ وَالتَّنزیلِ ، الخاتِمِ لِما سَبَقَ ، وَالفاتِحِ لِمَا استُقبِلَ ، وَالمُهَیمِنِ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ ، وَالشّاهِدِ عَلَی الخَلقِ وَالسِّراجِ المُنیرِ ، وَالسَّلامُ عَلَیهِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وأهلِ بَیتِهِ المَظلومینَ ، أفضَلَ وأکمَلَ وأرفَعَ وأنفَعَ وأشرَفَ ما صَلَّیتَ عَلی أحَدٍ مِن أنبِیائِکَ وأصفِیائِکَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی أمیرِ المُؤمِنینَ عَبدِکَ وخَیرِ خَلقِکَ بَعدَ نَبِیِّکَ ووَصِیِّ رَسولِکَ ، الَّذی انتَجَبتَهُ بِعِلمِکَ ، وجَعَلتَهُ هادِیاً لِمَن شِئتَ مِن خَلقِکَ ، وَالدَّلیلَ عَلی مَن بَعَثتَهُ بِرِسالاتِکَ ، ودَیّانَ یَومِ الدّینِ بِعَدلِکَ ، وفَصلِ خِطابِکَ مِن خَلقِکَ ، وَالمُهَیمِنَ عَلی ذلِکَ کُلِّهِ ، وَالسَّلامُ عَلَیهِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . اللّهُمَّ وصَلِّ عَلَی الأَئِمَّهِ مِن وُلدِهِ ، القَوّامینَ بِأَمرِکَ مِن بَعدِ نَبِیِّکَ ، المُطَهَّرینَ الَّذینَ ارتَضَیتَهُم أنصاراً لِدینِکَ وأعلاماً لِعِبادِکَ . ثُمَّ تَقولُ : السَّلامُ عَلَی الأَئِمَّهِ المُستَودَعینَ . السَّلامُ عَلی خالِصَهِ اللّهِ مِن خَلقِهِ أجمَعینَ . السَّلامُ عَلَی المُؤمِنینَ الَّذینَ قاموا بِأَمرِ اللّهِ وخالَفوا لِخَوفِهِ العالَمینَ . السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ المُقَرَّبینَ . ثُمَّ تَقولُ : السَّلامُ عَلَیکَ یا أمینَ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا حَبیبَ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ اللّهِ . السّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّهَ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا إمامَ الهُدی . السَّلامُ عَلَیکَ یا عَلَمَ التُّقی . السَّلامُ عَلَیکَ أیُّهَا البَرُّ التَّقِیُّ . السَّلامُ عَلَیکَ أیُّهَا السِّراجُ المُنیرُ . السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا أبَا الحَسَنِ وَالحُسَینِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَصِیَّ الرَّسولِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا عَمودَ الدّینِ ووارِثَ عِلمِ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ وصاحِبَ المیسَمِ ، وَالصِّراطَ المُستَقیمَ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ اللّهِ ، أنتَ أوَّلُ مَظلومٍ ، وأوَّلُ مَن غُصِبَ حَقُّهُ ، صَبَرتَ وَاحتَسَبتَ حَتّی أتاکَ الیَقینُ ، وأشهَدُ أنَّکَ لَقیتَ اللّهَ وأنتَ شَهیدٌ ، عَذَّبَ اللّهُ قاتِلَکَ بِأَنواعِ العَذابِ . جِئتُکَ یا وَلِیَّ اللّهِ عارِفاً بِحَقِّکَ ، مُستَبصِراً بِشَأنِکَ ، مُعادِیاً لِأَعدائِکَ ومَن ظَلَمَکَ ، ألقی عَلی ذلِکَ رَبّی إن شاءَ اللّهُ ، إنَّ لی ذُنوباً کَثیرَهً ، فَاشفَع لی فیها عِندَ رَبِّکَ ؛ فَإِنَّ لَکَ عِندَ اللّهِ مَقاماً مَحموداً ، وإنَّ لَکَ عِندَهُ جاهاً وشِفاعَهً ، وقَد قالَ اللّهُ تَعالی: «وَ لَا یَشْفَعُونَ إِلَا لِمَنِ ارْتَضَی» (2) . السَّلامُ عَلَیکَ یا نورَ اللّهِ فی سَمائِهِ وأرضِهِ ، واُذُنَهُ السّامِعَهَ ، وذِکرَهُ الخالِصَ ، ونورَهُ السّاطِعَ . أشهَدُ أنَّ لَکَ مِنَ اللّهِ المَزیدَ ، وأنَّ وَجهَکَ إلی قِبَلِ رَبِّ العالَمینَ ، وأنَّ لَکَ مِنَ اللّهِ رِزقاً جَدیداً تَغدو عَلَیکَ المَلائِکَهُ فی کُلِّ صَباحٍ ، رَبِّ اغفِر لی ، وتَجاوَز عَن سَیِّئاتی ، وَارحَم طولَ مَکثی فِی القِیامَهِ بِهِ ؛ فَإِنَّکَ عَلّامُ الغُیوبِ ، وأنتَ خَیرُ الوارِثینَ . ثُمَّ تَقولُ : السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ آدَمَ صِفوَهِ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ نوحٍ نَبِیِّ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ إبراهیمَ خَلیلِ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ هودٍ نَبِیِّ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ داووُدَ خَلیفَهِ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ عیسی روحِ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبیبِ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ اللّهِ . السَّلامُ عَلَیکَ أیُّهَا الصِّدّیقُ الشَّهیدُ . السَّلامُ عَلَیکَ وعَلَی الأَرواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائِکَ وأناخَت بِرَحلِکَ . السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ المُحدِقینَ بِکَ . أشهَدُ أنَّکَ أقَمتَ الصَّلاهَ ، وآتَیتَ الزَّکاهَ ، وأمَرتَ بِالمَعروفِ ، ونَهَیتَ عَنِ المُنکَرِ ، وَاتَّبَعتَ الرَّسولَ ، وتَلَوتَ الکِتابَ حَقَّ تِلاوَتِهِ ، وبَلَّغتَ عَن رَسولِ اللّهِ ، ووَفَیتَ بِعَهدِ اللّهِ ، وتَمَّت بِکَ کَلِماتُ اللّهِ ، وجاهَدتَ فی سَبیلِ اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ ونَصَحتَ للّهِِ ولِرَسولِهِ ، وجُدتَ بِنَفسِکَ صابِراً مُحتَسِباً ومُجاهِداً عنَ دینِ اللّهِ ، مُوَقِّیاً لِرَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، طالِباً ما عِندَ اللّهِ ، راغِباً فیما وَعَدَ اللّهُ ، ومَضَیتَ لِلَّذی کنُتَ عَلَیهِ شاهِداً ومَشهوداً ، فَجَزاکَ اللّهُ عَن رَسولِهِ وعَن الإِسلامِ وأهلِهِ أفضَلَ الجَزاءِ . وکُنتَ أوَّلَ القَومِ إسلاماً ، وأخلَصَهُم إیماناً ، وأشَدَّهُم یَقیناً ، وأخَوَفَهُم للّهِِ ، وأعظَمَهُم عَناءً ، وأحوَطَهُم عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وأفضَلَهُم مَناقِبَ ، وأکثَرَهُم سَوابَِق ، وأرفَعَهُم دَرَجَهً ، وأشرَفَهُم مَنزِلَهً ، وأکرَمَهُم عَلَیهِ ، قَویتَ حینَ ضَعُفَ أصحابُهُ ، وبَرَزتَ حینَ استَکانوا ، ونَهَضتَ حینَ وَهَنوا ، ولَزِمتَ مِنهاجَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وکُنتَ خَلیفَتَهُ حَقّاً بِرَغمِ المُنافِقینَ ، وغَیظِ الکافِرینَ ، وکَیدِ الحاسِدینَ ، وضِغنِ الفاسِقینَ ، فَقُمتَ بِالأَمرِ حینَ فَشِلوا ، ونَطَقتَ حینَ تَتَعتَعوا ، ومَضَیتَ بِنورِ اللّهِ إذ وَقَفوا ، فَمَنِ اتَّبَعَکَ فَقَد هُدِیَ . کُنتَ أقَلَّهُم کَلاماً ، وأصوَبَهُم مَنطِقاً ، وأکثَرَهُم رَأیاً ، وأشجَعَهُم قَلباً ، وأشَدَّهُم یَقیناً وأحسَنَهُم عَمَلاً ، وأعرَفَهُم بِاللّهِ ، کُنتَ لِلدّینِ یَعسوباً أوَّلاً حینَ تَفَرَّقَ النّاسُ ، وآخِراً حینَ فَشِلوا ، کُنتَ لِلمُؤمِنینَ أباً رَحیماً إذ صاروا عَلَیکَ عِیالاً ، فَحَمَلتَ أثقالَ ما عَنهُ ضَعُفوا ، وحَفِظتَ ما أضاعوا ، ورَعَیتَ ما أهمَلوا ، وشَمَّرتَ إذ جَنَبوا ، وعَلَوتَ إذ هَلِعوا ، وصَبَرتَ إذ جَزِعوا ، کُنتَ عَلَی الکافِرینَ عَذاباً صَبّاً وغِلظَهً وغَیظاً ، ولِلمُؤمِنینَ عَیناً وحِصناً وعَلَماً ، لَم تُفلَل (3) حُجَّتُکَ ، ولَم یَرتَب قَلبُکَ ، ولَم تَضعُف بَصیرَتُکَ ، ولَم تَجبُن نَفسُکَ ، وکُنتَ کَالجَبَلِ لا تُحَرِّکُهُ العَواصِفُ ، ولا تُزیلُهُ القَواصِفُ (4) ، وکُنتَ کَما قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله قَوِیّاً فی أمرِ اللّهِ ، وَضیعاً فی نَفسِکَ ، عَظیماً عِندَ اللّهِ ، کَبیراً فِی الأَرضِ جَلیلاً فِی السَّماءِ ، لَم یَکُن لِأَحَدٍ فیکَ مَهمَزٌ ، ولا لِقائِلٍ فیکَ مَغمَزٌ ، ولا لِأَحَدٍ عِندَکَ هَوادَهٌ ، الضَّعیفُ الذَّلیلُ عِندَکَ قَوِیٌّ عَزیزٌ حَتّی تَأخُذَ لَهُ بِحَقِّهِ ، وَالقَوِیُّ العَزیزُ عِندَکَ ضَعیفٌ ذَلیلٌ حَتّی تَأخُذَ مِنهُ الحَقَّ ، وَالقرَیبُ وَالبَعیدُ عِندَکَ فی ذلِکَ سَواءٌ شَأنُکَ الحَقُّ وَالصِّدقُ وَالرِّفقُ ، وقَولُکَ حُکمٌ وحَتمٌ ، وأمرُکَ حُکمٌ وحَزمٌ ، ورَأیُکَ عِلمٌ وعَزمٌ ، إعتَدَلَ بِکَ الدّینُ ، وسَهُلَ بِکَ العَسیرُ ، وَاُطفِئَت بِکَ النّیرانُ ، وقَوِیَ بِکَ الإِسلامُ وَالمُؤمِنونَ ، وسَبَقتَ سَبقاً بَعیداً ، وأتعَبتَ مَن بَعدَکَ تَعَباً شَدیداً ، فَعَظُمَت رَزِیَّتُکَ فِی السَّماءِ ، وهَدَّت مُصیبَتُکَ الأَنامَ ، فَإِنّا للّهِِ وإنّا إلَیهِ راجِعونَ ... اللّهُمَّ العَن قَتَلَهَ أمیرِ المُؤمِنینَ ، اللّهُمَّ العَن قَتَلَهَ الحَسَنِ وَالحُسَینِ اللّهُمَّ عَذِّبهُم عَذاباً لا تُعَذِّبُهُ أحَداً مِنَ العالَمینَ وضاعِف عَلَیهِم عَذابَکَ بِما شاقّوا وُلاهَ أمرِکَ ، وعَذِّبهُم عَذاباً لَم تَحِلَّهُ بِأَحَدٍ مِن خَلقِکَ . اللّهُمَّ أدخِل عَلی قَتَلَهِ رَسولِکَ ، وأولادِ رَسولِکَ ، وعَلی قَتَلَهِ أمیرِ المُؤمِنینَ ، وقَتَلَهِ أنصارِهِ ، وقَتَلَهِ الحَسَنِ وَالحُسَینِ وأنصارِهِما ، ومَن نَصَبَ لِالِ مُحَمَّدٍ وشیعَتِهِم حَرباً مِنَ النّاسِ أجمَعین ، عَذابا مُضاعَفا فی أسفَلِ الدَّرَکِ مِنَ الجَحیمِ لا یُخَفَّفُ عَنهُم مِن عذابِها وهُم فیهِ مُبلِسونَ ، مَلعونونَ ، ناکِسو رُؤوسِهِم عِندَ رَبِّهِم ، قَد عایَنُوا النَّدامَهَ وَالخِزیَ الطَّویلَ ، بِقَتلِهِم عِترَهَ أنبِیائِکَ ورُسُلِکِ وأتباعَهُم مِن عِبادِکَ الصّالِحینَ . اللّهُمَّ العَنهُم فی مُستَسَرِّ السِّرِّ وظاهِرِ العَلانِیَهِ فی سَمائِکَ وأرضِکَ . اللّهُمَّ اجعَل لی لِسانَ صِدقٍ فی أولِیائِکَ ، وحَبِّب إلَیَّ مَشاهِدَهُم حَتّی تُلحِقَنی بِهِم ، وتَجعَلَنی لَهُم تَبَعاً فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . (5)

.

1- .یونس : 2 .
2- .الأنبیاء : 28 .
3- .الفَلّ : الثَّلم (لسان العرب : ج 11 ص 530 «فلل») .
4- .ریحٌ قاصِفٌ وقاصِفَهٌ : شدِیدَهٌ تکسِرُ ما مَرّت به من الشَّجَرِ وغیره (تاج العروس : ج 12 ص 435 «قصف») .
5- .المزار الکبیر : ص 225 ح 6 عن یوسف الکناسی ومعاویه بن عمّار ، بحار الأنوار : ج 100 ص 334 ح 32 .

ص: 461

امام صادق علیه السلام :هرگاه خواستی امیر مؤمنان را زیارت کنی، هرجا که برایت فراهم بود غسل کن و آن گاه که قصد [زیارت و غسل] می کنی ، بگو: خدایا! تلاش مرا مورد سپاس و گناهم را بخشوده و عملم را پذیرفته قرار بده و مرا از لغزش ها و گناهان بشوی، دلم را از هر آفت ، پاک کن، عمل مرا پاکیزه گردان، تلاشم را بپذیر و آنچه را نزد توست ، خیری برای من قرار بده . خداوندا! مرا از توبه کنندگان قرار بده و مرا از پاکی جویان قرار بده، و حمدْ مخصوص پروردگار جهانیان است. سپس با آرامش و وقار ، راه برو تا آن که به درِ حرم برسی . پس بر درگاه بِایست و بگو: خداوندا! من تو را می خواهم، تو هم مرا بخواه . با روی دل به سوی تو آمده ام ، پس روی عنایتت را از من بر مگردان. من آهنگ تو را کرده ام، پس از من بپذیر . اگر از من ناخشنودی ، از من راضی باش . اگر بر من خشمگینی ، مرا ببخشای و آمدنم را به سوی تو، به رحمت خویش مورد ترحّم قرار بده . من از این کار، جویای رضای توام . پس امیدم را قطع مکن و محرومم مساز ، ای مهربان ترینِ مهربانان! خدایا! تو سلامی و سلام از توست و به تو بازمی گردد و تو سرچشمه سلامی . پس ما را از سوی خودت با سلام، مورد تحیّت قرار بده. حمد و سپاسْ خدایی را که همسر و فرزندی برنگزیده است . حمدْ خدایی را که هر چیز را آفریده و آن را اندازه ای معیّن نهاده است . سلام بر تو ای ابو الحسن! گواهی می دهم که تو آنچه را از سوی پیامبر خدا مأمور بودی، رساندی، به عهد الهی وفا کردی، کلمات خدا با تو کمال یافت، و تا لحظه برآمدن جان و رسیدن یقین در راه خدا جهاد کردی. خدا لعنت کند کُشنده تو را و لعنت کند آن را که شنید و راضی شد! پدر و مادرم فدایت! من دوستدار دوست تو و دشمنِ دشمن توام . به درگاه خدا بیزاری می جویم از هرکس که تو از او بیزاری جُستی و او از شما بیزاری جُست. آن گاه می گویی: سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد، ای ابو الحسن! گواهی می دهم که صدایم را می شنوی . به دیدارت آمده ام، در حالی که پایبند آیین و بیعت خویشم . پس در خانه ات مرا اجازه بده . گواهی می دهم که روح مقدّس تو پوشیده با قداست و آرامش است و قداست و آرامش برای آن ، خانه ای شده است که از زبان تو سخن می گوید. سپس وارد شو و بگو: سلام بر فرشتگان مقرّب پروردگار! سلام بر فرشتگان صف بسته خداوند! سلام بر کروبیان (1) حامل عرش! سلام بر فرشتگان برگزیده خدا! سلام بر فرشتگان نشاندار پروردگار! سلام بر فرشتگانی که به اذن خداوند، مقیم این حرم اند! خدا را سپاس که با شناخت تو و معرفت پیامبرش و آن که طاعتش را واجب ساخته، از روی رحمت و احسانِ بر من، مرا گرامی داشته است. خدایی را سپاس که مرا در شهرهایش گردانده و بر مَرکب های خود ، سوارم کرده و راه دور را برایم در نَوردیده و سختی ها را از من دور ساخته، تا مرا وارد حرم ولیّ خدا کرده و در نهایت تن درستی آن را نشانم داده است. خدایی را سپاس که ما را به این هدایت فرمود و اگر رهنماییِ خدا نبود، هرگز بدین راه، ره نمی بردیم. گواهی می دهم که جز خدا معبودی نیست، تنها و بی شریک است و گواهی می دهم که محمّد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده اوست، که از نزد خداوند، حق را آورد، و گواهی می دهم که علی علیه السلام بنده خدا و برادر پیامبر خداست . خدایا! بنده و زائر تو ، با زیارتِ برادر پیامبرت ، به سوی تو تقرّب می جوید . هر زائری حقّی بر زیارت شده دارد، و تو بهترین زیارت شده ای که به سوی تو آیند. از تو ای خدای بخشاینده و مهربان، ای یکتای یگانه، ای تنهای بی مانند، ای آن که نه زاده ای و نه تو را زاده اند، و برای تو همتایی نیست می خواهم که بر محمّد و دودمان محمّد ، درود فرستی و هدیه خودت را از این زیارتم در این جایگاه، آزادی من از آتش قرار دهی، مرا از آنان قرار بده که با بیم و امید در نیکی ها پیش گام اند و مرا از خاشعان قرار بده. خدایا! مرا از زبان پیامبرت بشارت داده، فرموده ای: «و بشارت بده آنان را که ایمان آورده اند که برایشان نزد پروردگارشان گام صدق است» . خدایا! همانا من به تو و همه آیاتت ایمان و یقین دارم . پس از آن که آنان را شناخته ام، مرا در جایگاهی قرار نده که در پیش خلایق رسوایم کنی؛ بلکه مرا همراه آنان نگه دار و مرا با این باور و پذیرشم بمیران . همانا آنان بندگان تواند . ایشان را با کرامت خویش ، مخصوص گردانیده ای و مرا به پیروی از آنان فرمان داده ای. سپس به قبر نزدیک می شوی و می گویی: سلام از خدا بر پیامبر خدا محمّد بن عبد اللّه ، خاتم پیامبران و پیشوای پرهیزگاران! سلام بر امین خدا بر رسالت های الهی و فرمان های استوار رسولان خدا، سرچشمه وحی و قرآن، پایان بخش گذشته و گشاینده آنچه در پیش است، و نگه دارنده همه اینها و گواه بر مردم و چراغ فروزان! و سلام و رحمت و برکات خدا بر او باد! خدایا! بر محمّد و خاندان مظلوم او درود فرست، برترین، کامل ترین، والاترین، سودمندترین و گرامی ترین درودی که بر هر یک از پیامبران و برگزیدگانت فرستاده ای. خداوندا! بر امیر مؤمنان درود فرست، که بنده توست و بهترین آفریدگانت پس از پیامبرت و جانشین فرستاده ات؛ آن که او را به دانش خویش برگزیدی و هدایتگر هرکس از آفریدگانت که خواستی ، قرار دادی و راهنمای هر که او را به رسالت های خودت برانگیختی و داور روز جزا به عدلت و پایان بخش اختلاف ها از بندگانت و نگه دارنده همه اینها، و سلام و رحمت و برکات خدا بر او باد! خدایا! بر امامان از فرزندان وی درود فرست؛ آنان که پس از پیامبرت، برپا دارنده دین تواَند، پاکانی که آنان را برای یاری دینت و نشانه هایی برای بندگانت پسندیده ای. سپس می گویی: سلام بر امامانی که ودیعت گاه سرّ خدایند! سلام بر خالصان برگزیده خدا از همه آفریدگانش! سلام بر مؤمنانی که به فرمان خدا قیام کردند و به خاطر ترس از خدا با جهانیان مخالفت کردند!سلام بر فرشتگان مقرّب پروردگار! سپس می گویی: سلام بر تو ، ای امین خدا! سلام بر تو ، ای حبیب خدا! سلام بر تو ، ای ولیّ خدا! سلام بر تو ، ای حجّت خدا! سلام بر تو ، ای پیشوای هدایت! سلام بر تو ، ای پرچم پرهیزگاری! سلام بر تو ، ای نیکوکارِ با تقوا! سلام بر تو ، ای چراغ روشنی بخش! سلام بر تو ، ای امیرمؤمنان! سلام بر تو ، ای پدر حسن و حسین علیهماالسلام! سلام بر تو ، ای جانشین پیامبر صلی الله علیه و آله ! سلام بر تو ، ای ستون دین و وارث دانش اوّلین و آخرین و صاحب علامت گذار (2) و راه راست! سلام بر تو ، ای ولیّ خدا! تو نخستین مظلومی و اوّلین کسی که حقش را غصب کردند، صبر کردی و انتظار اجر الهی داشتی تا آن که یقین (مرگ) تو فرا رسید. گواهی می دهم که خدا را در حالی که شهید شدی ، دیدار کردی . خداوندْ قاتل تو را با عذاب های گوناگون کیفر دهد. ای ولیّ خدا! به زیارت تو آمده ام، در حالی که حقّ تو را شناسا و به شأن تو بینایم، با دشمنانت و با ظالمان به تو در ستیزم و اگر خداوند بخواهد، با همین ایمان و معرفت، پروردگارم را ملاقات می کنم. همانا مرا گناهان بسیاری است. پس نزد خداوندت درباره آنها مرا شفاعت کن؛ چرا که تو نزد خدا مقامی پسندیده داری و تو را پیش او جاه و مقام شفاعت است و خداوند هم فرموده است: «جز برای کسی که خدا بپسندد، شفاعت نمی کنند» . سلام بر تو، ای نور خدا در آسمان و زمین او، ای گوش شنوای الهی، ای یاد خالص و نور درخشان خداوند! گواهی می دهم که تو را از خداوند، افزونی است و روی (توجّه) تو به سوی پروردگار جهانیان است و از سوی خداوند، روزیِ تازه داری که هر صبحدم فرشتگان نزد تو می آورند. خدایا! مرا ببخشای، از گناهانم درگذر، درنگ دراز مدّتم را در قیامت به خاطر او رحم کن؛ همانا تو دانای غیب ها و تو بهترینِ وارثانی. سپس می گویی: سلام بر تو، ای وارث آدم، برگزیده خدا! سلام بر تو، ای وارث نوح، پیامبر خدا! سلام بر تو ، ای وارث ابراهیم، دوست خدا! سلام بر تو، ای وارث هود، پیامبر خدا! سلام بر تو، ای وارث داوود، خلیفه خدا! سلام بر تو، ای وارث عیسی، روح خدا! سلام بر تو، ای وارث محمّد، دوست خدا! سلام بر تو ای ولیّ خدا! سلام بر تو ، ای صدّیق شهید! سلام بر تو و بر جان هایی که به آستان تو فرود آمده و به درگاهت سر فرود آورده اند! سلام بر فرشتگان خدا که پیرامون تو حلقه زده اند! گواهی می دهم که تو نماز را به پا داشتی، زکات را ادا کردی، امر به معروف و نهی از منکر کردی، پیروی از رسول کردی و کتاب خدا را آن گونه که شایسته است، تلاوت کردی و از جانب رسول خدا پیام رساندی، به عهد خدایی وفا کردی، کلمات الهی با تو به کمال رسید، در راه خدا آن گونه که شایسته است، جهاد کردی، دلسوز خدا و پیامبرش بودی، جان خویش را با شکیبایی و اخلاص و جهادگرانه و در دفاع از دین خدا نثار کردی، نگهبان جان پیامبر خدا شدی، در پی آنچه نزد خداست ، بودی و به آنچه خدا وعده داده است، مشتاق بودی و در راهی ره سپردی که شاهد و مشهود آن راه و آیین بودی . خداوند از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله و اسلام و مسلمانانْ بهترین پاداش را ارزانی ات دارد! اوّلین مسلمان از این قوم بودی و در ایمانْ خالص ترین آنان ، و در یقینْ استوارترین . از همه خداترس تر بودی و بیش از همه رنج کشیدی و بیش از همه حمایتگرانه دور و برِ پیامبر خدا بودی. از همه آنان در مناقبْ برتر بودی، سابقه ات از همه بیشتر، درجه ات از همه بالاتر و جایگاهت از همه شریف تر و از همه نزد پیامبر صلی الله علیه و آله گرامی تر بود. آن گاه که اصحابش ضعیف شدند ، تو نیرومند شدی و آن گاه که عقب نشستند ، تو به میدان شتافتی. آن گاه که سست شدند ، تو قیام کردی و به شیوه پیامبر خدا پایبند ماندی. حقّا که جانشین او بودی، بی گفتگو و بدون ناتوانی و سستی، به رغم منافقان و خشم کافران و نیرنگ حسودان و کینه توزی فاسقان! وقتی دیگران سست شدند، تو برای امر خدا به پا خاستی و چون در سخن گفتن ، تردید و درنگ کردند ، تو زبان گشودی و آن گاه که آنان ایستادند، تو با نور الهی پیش رفتی. هر که از تو پیروی کرد، هدایت شد. از همه کم حرف تر و از همه درستگوتر ، و از همه بزرگْ اندیشه تر و از همه دلیرتر و بایقین تر و نیکوکارتر و خداشناس تر بودی . پیشوای دین بودی و نخستین بودی، آن گاه که مردم پراکنده شدند و آخرین بودی، آن گاه که سست گشتند. برای مؤمنانْ پدری مهربان بودی و آنان در کفالت تو بودند . باری را که دیگران از برداشتن آن ناتوان بودند، تو بر دوش کشیدی و آنچه را تباه کردند ، تو نگه داشتی و آنچه را وا گذاشتند ، تو به آن پرداختی . آن گاه که آنان کنار رفتند، تو آستین همّت بالا زدی و آن گاه که بی تاب شدند، تو والا شدی و آن گاه که شتاب کردند ، تو شکیبایی کردی. بر کافرانْ عذابی ریزان و دمان و سختگیر و خشماگین بودی و برای مؤمنانْ چشم و دژ و نشانه . حجّت و دلیل تو کاسته نشد و قلبت دچار شک و تردید نگشت . بصیرتت ضعیف نشد و جان و دلت نترسید . همچون کوه بودی که تندبادها آن را از جای نمی جنبانند و توفان ها آن را جا به جا نمی کنند. آن گونه که پیامبر خدا فرمود، در کار خدا نیرومند بودی، در نزد خویش فروتن بودی و نزد خدا بس بزرگ! در زمینْ بزرگ و در آسمانْ با شکوه بودی . کسی را در تو جای عیبجویی نبود و نه گوینده ای را درباره تو جای بدگویی . احدی را در تو طمع برای ناحق نبود و برای هیچ کس نزد تو ملاحظه کاری و سازش نبود. ناتوانِ زبون و خوار، نزد تو نیرومند و عزیزْ بود تا آن که حقّش را بستانی ، و نیرومند عزیزْ نزد تو خوار و ناتوان بود، تا حق را از او بستانی [ و به صاحبش برسانی]. نزدیک و دور در نگاه عادلانه و حقّ تو یکسان بودند . کارِ تو حق بود و راستی و مدارا و سخنت ، حکمِ قاطع بود و حتمی . فرمان تو حکمت بود و دوراندیشی ، و اندیشه ات دانش بود و تصمیم. به وسیله تو دینْ اعتدال یافت و مشکلْ آسان گشت و آتش [فتنه ها] خاموش شد ، و به وسیله تو اسلام و مؤمنانْ نیرو گرفتند. بسیار پیش رفتی و پیشی گرفتی و آیندگانِ پس از خود را به رنج و زحمت شدید افکندی. داغ مصیبت تو در آسمانْ بزرگ به شمار آمد و مصیبت تو مردم را خُرد کرد . إنا للّه وإنا إلیه راجعون! خدایا! قاتلان امیر مؤمنان را لعنت کن . خدایا ! قاتلان حسن و حسین علیهماالسلام را لعنت کن . خدایا! آنان را عذاب کن، به کیفری که احدی از جهانیان را آن گونه عقوبت نکرده ای . عذاب خویش را بر آنان به خاطر مخالفت و دشمنی ای که با والیان امرِ تو داشتند، دوچندان کن . آنان را عقوبتی کن که به هیچ یک از آفریدگانت فرود نیاورده ای. خدایا! بر قاتلان پیامبرت و فرزندان پیامبرت و بر قاتلان امیر مؤمنان و قاتلان یاوران او و قاتلان حسن و حسین علیهماالسلام و یاران این دو و هرکس از مردم که با دودمان محمّد صلی الله علیه و آله و شیعیان آنان به دشمنی و جنگ برخاسته است ، عذابی دوچندان وارد کن، در پایین ترین طبقه دوزخ که هرگز عذاب از آنان کاسته نشود و پیوسته در کام عذاب باشند، مطرود از رحمت حق، سرافکنده نزد پروردگارشان، که پشیمانی و خواری دراز مدّت را به چشم ببینند، به خاطر آن که عترت پیامبرانت و فرستادگانت و بندگان صالح تو را که پیرو آنان اند، کشته اند. خدایا! آنان را در نهانِ نهان و آشکارِ آشکارا در آسمان و زمینت لعنت کن . خدایا! برای من درباره دوستانت زبان صدق قرار بده، مَزارهای آنان را محبوب من گردان، تا مرا نیز به آنان ملحق سازی و در دنیا و آخرت، مرا پیرو آنان گردانی، ای مهربان ترینِ مهربانان!

.

1- .کروبیان ، فرشتگان بزرگ و مقرّب خداوند از جمله جبرائیل ، میکائیل و اسرافیل هستند (تاج العروس : ج 2 ص 368) .
2- .اوست که در قیامت بر مؤمن و کافر ، علامت می گذارد و دوزخیان و بهشتیان را تعیین می کند.

ص: 462

. .


ص: 463

. .


ص: 464

. .


ص: 465

. .


ص: 466

. .


ص: 467

. .


ص: 468

. .


ص: 469

. .


ص: 470

. .


ص: 471

. .


ص: 472

. .


ص: 473

. .


ص: 474



المزار للشهید الأوّل فی أعمالِ الیَومِ السّابِعِ عَشَرَ مِن شَهرِ رَبیعِ الأَوَّلِ :رُوِیَ أنَّ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ الصّادِقَ علیهماالسلامزارَ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام فی هذَا الیَومِ بِهذِهِ الزِّیارَهِ ، وعَلَّمَها لِمُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ الثَّقَفِیِّ فَقالَ : إذا أتَیتَ مَشهَدَ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَاغتَسِل لِلزِّیارَهِ وَالبَس أنظَفَ ثِیابِکَ وشُمَّ شَیئاً مِنَ الطّیبِ وعَلَیکَ السَّکینَهُ وَالوِقارُ . فَإِذا وَصَلتَ إلی بابِ السَّلامِ فَاستَقبِلِ القِبلَهَ وکَبِّر اللّهَ ثَلاثینَ مَرَّهً وقُل : السَّلامُ عَلی رَسولِ اللّهِ . السَّلامُ عَلی خِیَرَهِ اللّهِ . السَّلامُ عَلَی البَشیرِ النَّذیرِ ، السِّراجِ المُنیرِ ، ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَی الطُّهرِ الطّاهِرِ . السَّلامُ عَلَی العَلَمِ الزّاهِرِ . السَّلامُ عَلَی المَنصورِ المُؤَیَّدِ . السَّلامُ عَلی أبِی القاسِمِ مُحَمَّدٍ ، ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلی أنبِیاءِ اللّهِ المُرسَلینَ ، وعِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ . السَّلامُ عَلی مَلائِکَهِ اللّهِ الحافّینَ بِهذَا الحَرَمِ وبِهذَا الضَّریحِ اللّائِذینَ بِهِ ورَحمَهُ اللّهِ وَبَرَکاتُهُ . ثُمَّ ادنُ مِنَ القَبرِ وقُل : السَّلامُ عَلَیکَ یا وَصِیَّ الأَوصِیاءِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا عِمادَ الأَتقِیاءِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ الأَولِیاءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ الشُّهَداءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا آیَهَ اللّهِ العُظمی . السَّلامُ عَلَیکَ یا خامِسَ أهلِ العَباءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا قائِدَ الغُرِّ المُحَجَّلینَ الأَتقِیاءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا زَینَ المُوَحِّدینَ النُّجَباءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا خالِصَ الأَخِلّاءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا والِدَ الأَئِمَّهِ الاُمَناءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ الحَوضِ وحامِلَ اللِّواءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا قَسیمَ الجَنَّهِ ولَظی . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن شُرِّفَت بِهِ مَکَّهُ ومِنی ، السَّلامُ عَلَیکَ یا بَحرَ العُلومِ وکَهفَ الفُقَراءِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن وُلِدَ فِی الکَعبَهِ ، وزُوِّجَ فِی السَّماءِ بِسَیِّدَهِ النِّساءِ ، وکانَ شُهودُهَا المَلائِکَهَ السَّفَرَهَ الأَصفِیاءَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مِصباحَ الضِّیاءِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن خَصَّهُ النَّبِیُّ بِجَزیلِ الحِباءِ (1) . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن باتَ عَلی فِراشِ خاتَمِ الأَنبِیاءِ ، ووَقاهُ بِنَفسِهِ شَرَّ الأَعداءِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن رُدَّت لَهُ الشَّمسُ فَسامی شَمعونَ الصَّفاءَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن أنجَی اللّهُ سَفینَهَ نوحٍ بِاسمِهِ وَاسمِ أخیهِ حَیثُ التَطَمَ حَولَها الماءُ وطَمی . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن تابَ اللّهُ بِهِ وبِأخیهِ عَلی آدَمَ إذ غَوی ، السَّلامُ عَلَیکَ یا فُلکَ النَّجاهِ الَّذی مَن رَکِبَهُ نَجا ومَن تَأَخَّرَ عَنهُ هَوی . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن خاطَبَ الثُّعبانَ وذِئبَ الفَلا . السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَیکَ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلی مَن کَفَرَ وأنابَ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا إمامَ ذَوِی الأَلبابِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَعدِنَ الحِکمَهِ وفَصلَ الخِطابِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا میزانَ یَومِ الحِسابِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا فاصِلَ الحُکمِ النّاطِقَ بِالصَّوابِ . السَّلامُ عَلَیکَ أیُّهَا المُتَصَدِّقُ بِالخاتَمِ فِی المِحرابِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن کَفَی اللّهُ المُؤمِنینَ القِتالَ بِهِ یَومَ الأَحزابِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن أخلَصَ للّهِِ الوَحدانِیَّهَ وأنابَ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا قاتِلَ خَیبَرَ وقالِعَ البابِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن دَعاهُ خَیرُ الأَنامِ إلَی المَبیتِ عَلی فِراشِهِ ، فَأَسلَمَ نَفسَهُ إلَی المَنِیَّهِ وأجابَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن لَهُ طوبی وحُسنُ مَآبٍ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ عِصمَهِ الدّینِ ویا سَیِّدَ السّاداتِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا صاحِبَ المُعجِزاتِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن کُتِبَ اسمُهُ فِی السَّماءِ عَلَی الُّسرادِقاتِ (2) ، السَّلامُ عَلَیکَ یا مَظهَرَ العَجائِبِ وَالآیاتِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا أمیرَ الغَزَواتِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مُخبِراً بِما غَبَرَ وبِما هُوَ آتٍ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مُخاطِبَ ذِئبِ الفَلَواتِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا خاتِمَ الحَصی ومُبَیِّنَ المُشکِلاتِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن عَجِبَت مِن حَمَلاتِهِ فِی الوَغی مَلائِکَهُ السَّماواتِ ، السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن ناجَی الرَّسولَ فَقَدَّمَ بَینَ یَدَی نَجواهُ الصَّدَقاتِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا والِدَ الأَئِمَّهِ البَرَرَهِ السّاداتِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَیکَ یا تالِیَ المَبعوثِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ عِلمِ خَیرِ مَوروثٍ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَیکَ یا سَیِّدَ الوَصِیّینَ السَّلامُ عَلَیکَ یا إمامَ المُتَّقینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا غِیاثَ المَکروبینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا عِصمَهَ المُؤمِنینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَظهَرَ البَراهینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا طه ویس . السَّلامُ عَلَیکَ یا حَبلَ اللّهِ المَتینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا مَن تَصَدَّقَ بِخاتَمِهِ عَلَی المِسکینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا قالِعَ الصَّخرَهِ عَن فَمِ القَلیبِ ومُظهِرَ الماءِ المَعینِ . السَّلامُ عَلَیکَ یا عَینَ اللّهِ النّاظِرَهَ فِی العالَمینَ ، ویَدَهُ الباسِطَهَ ولِسانَهُ المُعَبَّرَ عَنهُ فی بَرِیَّتِهِ أجمَعینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ عِلمِ النَّبِیّینَ ، ومُستَودَعَ عِلمِ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ ، ویا صاحِبَ لِواءِ الحَمدِ ، وساقی أولِیائِهِ مِن حَوضِ خاتَمِ النَّبِیّینَ . السَّلامُ عَلَیکَ یا یَعسوبَ الدّینِ ، وقائِدَ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ، ووالِدَ الأَئِمَّهِ المَرضیّینَ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَی اسمِ اللّهِ الرَّضِیِّ ووَجهِهِ المُضیء ، وجَنبِهِ القَوِیِّ ، وصِراطِهِ السَّوِیِّ ، السَّلامُ عَلَی الإِمامِ النَّقِیِّ ، المُخلِصِ الصَّفِیِّ . السَّلامُ عَلَی الکَوکَبِ الدُّرِّیِّ . السَّلامُ عَلَی الاِءمامِ أبِی الحَسَنِ عَلِیٍّ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلی أئِمَّهِ الهُدی ، ومَصابیحِ الدُّجی ، وأعلامِ التُّقی ، ومَنارِ الهُدی ، وذَوِی النُّهی ، وکَهفِ الوَری ، وَالعُروَهِ الوُثقی ، وَالحُجَّهِ عَلی أهلِ الدُّنیا ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلی نورِ الأَنوارِ وحُجَجِ الجَبّارِ ، ووالِدِ الأَئِمَّهِ الأَطهارِ ، وقَسیمِ الجَنَّهِ وَالنّارِ ، المُخبِرِ عَنِ الآثارِ ، المُدَمِّرِ عَلَی الکُفّارِ ، مُستَنقِذِ الشّیعَهِ المُخلَصینَ مِن عَظیمِ الأَوزارِ . السَّلامُ عَلَی المَخصوصِ بِالطّاهِرَهِ التَّقِیَّهِ ابنَهِ المُختارِ ، المَولودِ فِی البَیتِ ذِی الأَستارِ ، المُتَزَوِّجِ فِی السَّماءِ بِالبَرَّهِ الطّاهِرَهِ الرَّضِیَّهِ المَرضِیَّهِ ابنَهِ الأَطهارِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَی النَّبَأِ العَظیمِ الَّذی هُم فیهِ مُختَلِفونَ ، وعَلَیهِ یُعرَضونَ ، وعَنهُ یُسأَلونَ . السَّلامُ عَلی نورِ اللّهِ الأَنوَرِ ، وضِیائِهِ الأَظهَرِ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . السَّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ اللّهِ وحُجَّتَهُ ، وخالِصَهَ اللّهِ وخاصَّتَهُ ، أشهَدُ یا وَلِیَّ اللّهِ وحُجَّتَهُ ، وخالِصَهَ اللّهِ ، ووَلِیَّ رَسولِهِ ، لَقَد جاهَدتَ فی سَبیلِ اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ ، وَاتَّبَعتَ مِنهاجَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وحَلَّلتَ حَلالَ اللّهِ ، وحَرَّمتَ حَرامَهُ ، وشَرَّعتَ أحکامَهُ ، وأقَمتَ الصَّلاهَ ، وآتَیتَ الزَّکاهَ ، وأمَرتَ بِالمَعروفِ ، ونَهَیتَ عَنِ المُنکَرِ ، وجاهَدتَ فی سَبیلِ اللّهِ صابِراً ناصِحاً مُجتَهِداً مُحتَسِباً عِندَ اللّهِ عَظیمَ الأَجرِ ، حَتّی أتاکَ الیَقینُ ؛ فَلَعَن اللّهُ مَن دَفَعَکَ عَن حَقِّکَ ، وأزالَکَ عَن مَقامِکَ ، ولَعَنَ اللّهُ مَن بَلَغَهُ ذلِکَ فَرَضِیَ بِهِ ، اُشهِدُ اللّهَ ومَلائِکَتَهُ وأنبِیاءَهُ ورُسُلَهُ أنّی والٍ لِمَن والاکَ ، وعادٍ لِمَن عاداکَ ، وَالسَّلامُ عَلَیکَ ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . ثُمَّ انکَبَّ عَلَی القَبرِ فَقَبِّلهُ وقُل : أشهَدُ أنَّکَ تَسمَعُ کَلامی وتَشهَدُ مَقامی ، وأشهَدُ لَکَ یا وَلِیَّ اللّهِ بِالبَلاغِ وَالأَداءِ . یا مَولایَ ، یا حُجَّهَ اللّهِ ، یا أمینَ اللّهَ ، یا وَلِیَّ اللّهِ ، إنَّ بَینی وبَینَ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ذُنوباً قَد أثقَلَت ظَهری ومَنَعتَنی مِنَ الرُّقادِ ، وذِکرُها یُقَلقِلُ أحشائی ، وقَد هَرَبتُ إلَی اللّهِ تَعالی وإلَیکَ ؛ فَبِحَقِّ مَنِ ائتَمَنَکَ عَلی سِرِّهِ ، وَاستَرعاکَ أمرَ خَلقِهِ ، وقَرَنَ طاعَتَکَ بِطاعَتِهِ ، ومُوالاتَکَ بِمُوالاتِهِ ، کُن لی إلَی اللّهِ شَفیعاً ، ومِنَ النّارِ مُجیراً ، وعَلَی العَدُوِّ نَصیرا ، وعَلَی الدَّهرِ ظَهیراً . ثُمَّ انکَبَّ عَلَی القَبرِ وقُل : یا وَلِیَّ اللّهِ ، یا حُجَّهَ اللّهِ یابابَ حِطَّهِ اللّهِ ، وَلِیُّکَ وزائِرُکَ وَاللّائِذُ بِقَبرِکَ ، وَالنّازِلُ بِفِنائِکَ ، وَالمُنِیخُ رَحلَهُ فی جِوارِکَ یَسأَلُکَ أن تَشفَعَ لَهُ إلَی اللّهِ فی قَضاءِ حاجَتِهِ ونُجحِ طَلِبَتِهِ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ؛ فَإِنَّ لَکَ عِندَ اللّهِ الجاهَ العَظیمَ وَالشَّفاعَهَ المَقبولَهَ ، فَاجعَلنی یا مَولایَ مِن هَمِّکَ ، وأدخِلنی فی حِزبِکَ . وَالسَّلامُ عَلَیکَ وعَلی ضَجیعَیکَ آدَمَ ونوحٍ . وَالسَّلامُ عَلَیکَ وعَلی وَلَدَیکَ الحَسَنِ وَالحُسَینِ ، وعَلَی الأَئِمَّهِ الطّاهِرینَ مِن ذُرِّیَّتِکَ ، ورَحمَهُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ . ثُمَّ صَلِّ سِتَّ رَکَعاتٍ : لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام رَکعَتَینِ زیارَهً ، ولِادَمَ علیه السلام رَکعَتَینِ زِیارَهً ولِنوحٍ علیه السلام رَکعَتَینِ زِیارَهً ، وَادعُ اللّهَ کَثیراً یُجابُ إن شاءَ اللّهُ تَعالی . (3)

.

1- .الحِبَاء : العَطِیّه (النهایه : ج 1 ص 336 «حبا») .
2- .السُّرادِق : هو کُلّ ما أحاطَ بشیء من حائطٍ أو مضرَب أو خِباء (النهایه : ج 2 ص 359 «سردق») .
3- .المزار للشهید الأوّل : ص 89 ، الإقبال : ج 3 ص 130 نحوه ، بحار الأنوار : ج 100 ص 373 ح 9 .

ص: 475

المزار ، شهید اول در اعمال روز هفدهم ماه ربیع الأوّل : روایت شده است که امام صادق علیه السلام در این روز، با این زیارت، امیر مؤمنان را زیارت کرد و آن را به محمّد بن مسلم ثقفی آموخت و فرمود: «هرگاه به بارگاه امیر مؤمنانْ مشرّف شدی، برای زیارت غسل کن، تمیزترین جامه هایت را بپوش و خود را خوش بو کن، آرامش و وقار داشته باش، و چون به باب السلام و درگاه حضرت رسیدی ، رو به قبله بِایست و سی بار اللّه اکبر بگو و چنین بگو: سلام بر پیامبر خدا! سلام بر بهترین خلق خدا! سلام بر بشارت دهنده و بیم دهنده، چراغ روشنی بخش و رحمت و برکات خدا! سلام بر پاکیزه پاک! سلام بر نشانه درخشان! سلام بر یاری شده تأیید گشته! سلام بر ابو القاسم محمّد، و رحمت و برکات خدا بر او! سلام بر پیامبران فرستاده الهی و بندگان شایسته خدا! سلام بر فرشتگانِ گردآمده بر این حرم و ضریح و پناهجویان به این بارگاه، و رحمت و برکات خدا بر آنان باد! سپس نزدیک قبر برو و بگو: سلام بر تو ، ای جانشینِ جانشینان پیامبران! سلام بر تو ، ای تکیه گاه پرهیزگاران! سلام بر تو ، ای سرپرستِ اولیا! سلام بر تو ، ای سرور شهیدان! سلام بر تو ، ای آیت بزرگ خدا! سلام بر تو ، ای پنجمین از آل عبا! سلام بر تو ، ای پیشوای رو سپیدان پرهیزگار! سلام بر تو ، ای زینت یکتاپرستان نیکْ سرشت! سلام بر تو ، ای خالصِ دوستان! سلام بر تو ، ای پدر امامان امین! سلام بر تو ، ای صاحب حوض کوثر و حامل پرچم (لوای حمد)! سلام بر تو ، ای تقسیم کننده بهشت و دوزخ! سلام بر تو ، ای شرافت بخش مکّه و مِنا! سلام بر تو ، ای دریای دانش ها و پناه تهی دستان! سلام بر تو ، ای آن که در کعبه به دنیا آمدی و عقد ازدواجت با سرور زنان در آسمان بسته شد و فرشتگان و کاتبان برگزیده الهی شاهد آن بودند! سلام بر تو ، ای چراغ روشنی بخش! سلام بر تو ، ای آن که پیامبر صلی الله علیه و آله با بخشش فراوانْ تو را ویژه ساخت! سلام بر تو ، ای آن که در بستر خاتم پیامبران خوابیدی و با جان خویش، آن حضرت را از شرّ دشمنان نگه داشتی! سلام بر تو ، ای آن که خورشید برای تو برگشت و از شمعون الصفا برتر گشتی! سلام بر تو ، ای آن که به برکت نام تو و نام برادرت، خداوندْ کشتی نوح را نجات داد، آن گاه که آب دریا اطراف آن را فرا گرفت و به تلاطم افکند! سلام بر تو ، ای آن که خداوند به سبب تو و برادرت، توبه آدم را آن گاه که لغزید، بخشود! سلام بر تو ، ای کشتی نجات، که هر که در آن نشست، رَست و هر که عقب ماند، هلاک شد! سلام بر تو ، ای کسی که با اژدها و گرگ صحرا سخن گفت! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد، ای امیر مؤمنان! سلام بر تو ، ای حجّت خدا بر هر کس که کفر ورزید و از حق باز گشت! سلام بر تو ای پیشوای خردمندان! سلام بر تو ای سرچشمه حکمت و پایان بخش کشمکش ها! سلام بر تو ، ای آن که دانش قرآن نزد توست! سلام بر تو ، ای میزان روز حساب! سلام بر تو ، ای جدا کننده حکم و داوری و گویای با حکم درست و صواب! سلام بر تو ، ای صدقه دهنده انگشتر در محراب! سلام بر تو ، ای آن که خداوند به وسیله تو در جنگ احزاب، مؤمنان را کفایت و حمایت کرد! سلام بر تو ، ای آن که یکتاپرستی را برای خدا خالص ساخت و به سوی او بازگشت! سلام بر تو ، ای جنگجوی خیبر و کَننده درِ خیبر! سلام بر تو ، ای آن که برترینِ انسان ها تو را برای خوابیدن در بسترش فراخواند و تو هم جانت را تسلیم مرگ کردی و پذیرفتی! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ، ای آن که طوبی و سرمنزل نیک و فرجام خوش از آنِ توست! سلام بر تو ، ای سرپرست نگهبانی دین و سرور بزرگان و سروران! سلام بر تو ، ای صاحب معجزات! سلام بر تو ، ای آن که نامت در آسمان بر سراپرده های عرش نگاشته است! سلام بر تو ، ای آشکارکننده شگفتی ها و نشانه ها! سلام بر تو ، ای فرمانده نبردها! سلام بر تو ، ای آگاهی بخش از گذشته و آینده! سلام بر تو ، ای سخن گوینده با گرگان صحراها! سلام بر تو ، ای پایان بخش فهم و خِرد و بیانگر مشکلات! سلام بر تو ، ای آن که از حمله های تو در نبرد، فرشتگان آسمان به شگفتی آمدند! سلام بر تو ، ای آن که با پیامبر نجوا گفتی و پیش از نجوایت صدقه دادی! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو ، ای پدر امامان نیکوکار و سروران خلق! سلام بر تو در رتبه پس از پیامبر صلی الله علیه و آله ! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو، ای وارث دانش بهترین ارث گذارنده! سلام بر تو، ای سرور جانشینان! سلام بر تو ، ای پیشوای پرهیزگاران! سلام بر تو ، ای پناه گرفتاران! سلام بر تو ، ای نگهدارنده مؤمنان! سلام بر تو ، ای آشکار کننده برهان ها! سلام بر تو ، ای طاها و یاسین! سلام بر تو ، ای ریسمان استوار الهی! سلام بر تو ، ای آن که انگشترت را به بینوا بخشیدی! سلام بر تو ، ای آن که صخره از دهانه چاه کندی و آب گوارا آشکار ساختی! سلام بر تو ، ای چشم بینای خدا در جهانیان و دست گشوده و پرتوان او و زبان خدا که در میان خلایق ، از خدا سخن می گویی! سلام بر تو ، ای وارث علم پیامبران و ودیعت گاه علم اوّلین و آخرین و ای صاحب لوای حمد و ساقی اولیای خدا از کوثر خاتم انبیا! سلام بر تو ای پیشوای دین و پیشوای رو سپیدان پرهیزگار و پدر امامانِ ستوده و پسندیده و رحمت و برکات او بر تو باد! سلام بر نام پسندیده خدا و چهره فروزان الهی و جانب پرتوان خدا و راه استوار او! سلام بر پیشوای پاک مخلص برگزیده! سلام بر ستاره درخشان! سلام و رحمت و برکات خدا بر امام ابو الحسن علی علیه السلام ! سلام بر پیشوایان هدایت و چراغ های روشنگر ظلمت و نشانه های بارز تقوا و مشعل های هدایت و صاحبان خِرد و پناه های مردم ، رشته استوار حق و حجّت خدا بر همه اهل دنیا، و رحمت و برکات الهی بر آنان باد! سلام بر روشنای نورها و حجّت های خدای جبّار و پدر امامان اطهار و تقسیم کننده بهشت و دوزخ و خبر دهنده از آثار و هلاک کننده کفّار و نجات بخش شیعیان مخلص از بارهای سنگین عقوبت! سلام بر آن که به [همسریِ] بانوی پاک و پرهیزگار، دختر پیامبر مختار، اختصاص یافت؛ آن که در خانه کعبه که پوشیده با پرده است زاده شد و در آسمان، عقد ازدواجش با بانوی پاک و نیکوکار و راضیه و مرضیّه، دختر پاکان انجام یافت، و رحمت و برکات خدا بر او باد! سلام بر آن «نَبَأ عظیم (خبر بزرگ)» که در آن اختلاف می کنند و بر آن عرضه می شوند و درباره آن مورد سؤال قرار می گیرند! سلام بر فروغ خداییِ نورها و روشنای آشکارتر الهی، و رحمت و برکات خدا بر او باد! سلام بر تو ای ولیّ و حجّت خدا، ای برگزیده و خالص شده الهی! گواهی می دهم ای ولیّ و حجّت خدا و خالص شده الهی و ولیّ پیامبر خدا، که تو در راه خدا ، آن گونه که شایسته است ، جهاد کردی و از شیوه پیامبر خدا پیروی نمودی، حلال خدا را حلال و حرام او را حرام شمردی ، احکام الهی را مقرّر داشتی، نماز را به پا داشتی، زکات را ادا کردی، امر به معروف و نهی از منکر کردی، در راه خدا با انگیزه اجر عظیم الهی، پرشکیب و دلسوز و کوشا جهاد کردی، تا آن که رحلتت فرا رسید. نفرین خدا بر آن که تو را از حقّت دور کرد و از مقامت کنار زد ، و نفرین خدا بر هر که این را شنید و به آن راضی شد. خدا و فرشتگان و پیامبران و رسولان خدا را گواه می گیرم که من با دوستان تو دوستم و با دشمنان تو دشمنم، و سلام و رحمت و برکات الهی بر تو باد! سپس خود را به قبر بچسبان، آن را ببوس و بگو: گواهی می دهم که تو سخنم را می شنوی و ایستادنم در بارگاهت را شاهدی . ای ولیّ خدا! برای تو گواهی می دهم که رسالت خدا را رساندی و تکلیف را ادا کردی. مولای من! ای حجّت خدا! ای امین خدا! ای ولیّ خدا! همانا میان من و خدای متعالْ گناهانی است که پشت مرا سنگین کرده و خواب را از من ربوده است و یاد آن گناهان ، درونم را می لرزاند. به سوی خدا و به درگاه تو گریخته ام. پس به حقّ آن که تو را بر راز خویش امین قرار داده و کار آفریدگانش را به تو سپرده است و طاعت تو را در کنار طاعت خویش قرار داده و موالات شما را به موالات خود قرین ساخته است، برای من نزد خداوند شفیع ، و از آتش دوزخ ، پناه دهنده و بر دشمن، یاور و بر روزگار، پشتیبان باش . سپس خود را بر قبر بچسبان و بگو: ای ولیّ خدا! ای حجّت خدا! ای درگاه خداییِ ریزش گناهان! دوستدار و زائر و پناه آورنده به قبرت و فرود آمده به آستانت و بار افکنده در جوار لطفت از تو می خواهد که در قضای حاجتش و کامیابی در خواسته اش در دنیا و آخرت، شفیع او به درگاه خدا باشی، که تو را نزد خداوند، منزلتی بزرگ و شفاعتِ پذیرفته است. پس مرا هم ای مولا مورد توجّه خود قرار بده و در حزب خویش واردم کن. سلام بر تو و دو پیامبر همجوار تو، آدم و نوح علیهماالسلام! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو و دو فرزندت حسن و حسین علیهماالسلام و بر امامان پاک از نسل تو باد! سپس شش رکعت نماز بخوان: دو رکعت نماز زیارت برای امیر مؤمنان، دو رکعت نماز زیارت آدم علیه السلام و دو رکعت نماز زیارت نوح علیه السلام ، و خداوند را بسیار بخوان، که إن شاء اللّه جواب داده می شود».

.


ص: 476

. .


ص: 477

. .


ص: 478

. .


ص: 479

. .


ص: 480

. .


ص: 481

. .


ص: 482

الإمام الهادی علیه السلام ما یُقالُ عِندَ قَبرِ أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام : السّلامُ عَلَیکَ یا وَلِیَّ اللّهِ ، أنتَ أوَّلُ مَظلومٍ ، وأوَّلُ مَن غُصِبَ حَقُّهُ ، صَبَرتَ وَاحتَسَبتَ حَتّی أتاکَ الیَقینُ ، وأشهَدُ أنَّکَ قَد لَقَیتَ اللّهَ وأنتَ شَهیدٌ ، عَذَّبَ اللّهُ قاتِلَکَ بِأَنواعِ العَذابِ ، وجَدَّدَ عَلَیهِ العَذابَ ، جِئتُکَ عارِفا بِحَقِّکَ ، مُستَبصِرا بِشَأنِکَ ، مُعادِیا لِأَعدائِکَ ومَن ظَلَمَکَ ، ألقی عَلی ذلِکَ رَبّی إن شاءَ اللّهُ ، یا وَلِیَّ اللّهِ إنَّ لی ذُنوباً کَثیرَهً ، فَاشفَع لی إلی رَبِّکَ عَزَّ وجَلَّ ؛ فَإِنَّ لَکَ عِندَ اللّهِ مَقاما مَحمودا ، وإنَّ لَکَ عِندَ اللّهِ جاها وشَفاعَهً . وقالَ اللّهُ تَعالی : «وَ لَا یَشْفَعُونَ إِلَا لِمَنِ ارْتَضَی» . (1)

.

1- .الکافی : ج 4 ص 569 ح 1 ، تهذیب الأحکام : ج 6 ص 28 ح 54 ، فرحه الغری : ص 111 ، کامل الزیارات : ص 103 ح 96 کلّها عن محمّد بن أورمه عمّن حدّثه وص 95 ح 94 عن محمّد بن الحسن بن الولید عن أبی الحسن علیه السلام .

ص: 483

امام هادی علیه السلام درباره آنچه کنار قبر امیر مؤمنان گفته می شود : سلام بر تو ای ولیّ خدا! تو نخستین مظلومی و اوّلین کسی که حقّ او را غصب کردند، و تو صبر کردی و انتظار اجر از خدا داشتی تا آن که رحلتت فرا رسید ، و گواهی می دهم که تو در حالی که شهید شدی خدا را ملاقات کردی. خداوندْ قاتل تو را به عذاب های گوناگون عذاب کند و عذابش را پیوسته نو به نو گردانَد. با معرفت به حقّ تو ، و بینا به شأن و مقام تو ، و با دشمنی با دشمنان و ظالمانت به دیدارت آمده ام، و إن شاء اللّه با همین ایمان و معرفت، خدا را دیدار خواهم کرد. ای ولیّ خدا! مرا گناهان بسیاری است . پس در پیشگاه پروردگار متعال، شفیع من باش؛ چرا که تو نزد او مقامی پسندیده داری و برای تو نزد خداوند، جاه و منزلتی ویژه است و خداوند هم فرموده است: «شفاعت نمی کنند، مگر برای آنان که خدا بپسندد» .

.


ص: 484

7 / 3ما ظَهَرَ عِندَ قَبرِهِ مِنَ الکَراماتِأقول : إنّ ما ظهر من الکرامات عند قبر الإمام علی علیه السلام وفی مشهده الشریف أکثر من أن یذکر جزء منه فی هذا الکتاب ، فضلاً عن استقصائه ؛ فإنّه بحاجه إلی کتاب مستقلّ ، بل قد یکون ذا عدّه أجزاء . ولکن نشیر هنا إلی عدّه نماذج منها :

7 / 3 1کَرامَهٌ لَهُ فی حَقِّ کَمالِ الدّینِ القُمِّیِّإرشاد القلوب عن کمال الدین غیاث القمّی :دَخَلتُ حَضرَهَ مَولانا أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام ثُمَّ قُمتُ ، فَتَعَلَّقَ مِسمارٌ مُنَ الضَّریحِ المُقَدَّسِ فی قَبائی فَخَرَّقَهُ ، فَقُلتُ مُخاطِباً لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام : ما أعرِفُ عِوَضَ هذا إلّا مِنکَ . وکانَ إلی جانِبی رَجُلٌ رَأیُهُ غَیرُ رَأیی ، فَقالَ مُستَهزِئاً : ما یُعطیکَ عِوَضَهُ إلّا قَباءً ورِداءً ! وَانفَصَلنا عَنِ الزِّیارَهِ وجِئنا إلَی الحِلَّهِ ، وکانَ کَمالُ الدّینِ بنُ قِشمٍ النّاصِرِیُّ هَیَّأَ لِشَخصٍ یُریدُ أن یُنفِذَهُ إلی بَغدادَ قَباءً ورِداءً ، فَخَرَجَ الخادِمُ عَلی لِسانِ ابنِ قِشمٍ وقالَ : اُطلُبوا کَمالَ الدّینِ القُمِّیَّ ، فَجِئتُ وأخَذَ بِیَدی إلَی الخَزانَهِ وألبَسَنی قَباءً ورِداءً ، فَخَرَجتُ ودَخَلتُ حَتّی اُسَلِّمَ عَلَی ابنِ قِشمٍ واُقَبِّلُ کَفَّهُ ، فَنَظَرَ إلَیَّ نَظَراً عَرَفتُ الکَراهِیَهَ فی وَجهِهِ ، وَالتَفَتَ إلَی الخادِمِ وقالَ لَهُ : طَلَبتُ فُلاناً ! فَقالَ الخادِمُ : إنَّما طَلَبتُ کَمالَ الدّینِ القُمِّیَّ ، فَشَهِدَ الجَماعَهُ الَّذینَ هُم جُلَساءُ الأَمیرِ أنَّهُ [أمَرَ (1) ]بِحُضورِ کَمالِ الدّینِ القُمِّیِّ المَذکورِ . فَقُلتُ : أیُّهَا الأَمیرُ ، ما خَلَعتَ أنتَ عَلَیَّ هذِهِ الخَلعَهَ بَل أمیرُ المُؤمِنینَ خَلَعَنی ، فَالتَمَسَ مِنِّی الحِکایَهَ ، فَحَکَیتُ لَهُ ، فَخَرَّ ساجِداً وقالَ : الحَمدُ للّهِِ رَبِّ العالَمینَ إذ کانَتِ الخَلعَهُ عَلی یَدی . (2)

.

1- .ما بین المعقوفین أثبتناه من بحار الأنوار .
2- .إرشاد القلوب : ص 437 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 316 ح 3 نحوه .

ص: 485



7 / 3 کراماتی که نزد قبر او آشکار شده است

7 / 3 1 کرامت او درباره کمال الدین قمی
7 / 3کراماتی که نزد قبر او آشکار شده استکراماتی که کنار قبر امام علی علیه السلام و در حرم شریف او آشکار شده است، بیش از آن است که بخشی از آن در این کتاب آید، تا چه رسد که در صدد شمارش همه آنها باشیم، که نیازمند کتابی مستقل است و بلکه چند جلد می شود. لیکن در این جا به نمونه هایی از آنها اشاره می شود:

7 / 3 1کرامت او درباره کمال الدین قمیإرشاد القلوب به نقل از کمال الدین غیاث قمی : به حرم مولایمان امیر مؤمنان وارد شدم . سپس ایستادم . میخی از ضریح مقدّس به قبایم گیر کرد و آن را پاره کرد. خطاب به امیر مؤمنان عرض کردم: من عوضِ این را جز از تو نمی خواهم! کنار من مردی از مخالفان مذهبم ایستاده بود . از روی استهزا گفت: به جای آن یک قبا و عبا خواهد داد! زیارتمان تمام شد . به حلّه آمدیم. کمال الدین بن قشم ناصری، برای کسی که می خواست به بغداد برود، قبا و عبایی آماده کرده بود. خادم وی بیرون آمد و از قول او گفت: کمال الدین قمی را صدا کنید. من رفتم. دست مرا گرفت و به گنجینه برد و قبا و عبایی بر من پوشاند. من بیرون آمدم و پیش ابن قشم رفتم که بر او سلام کنم و دستش را ببوسم . نگاهی بر من انداخت که ناخشنودی را از چهره اش شناختم. رو به خادم کرده، گفت: من فلانی را طلبیدم! خادم گفت: شما کمال الدین قمی را طلبیدید. جماعت حاضر از هم نشینان امیر هم شهادت دادند که وی دستور داده است همین کمال الدین قمی حاضر شود . گفتم: ای امیر! این خلعت را تو به من ندادی؛ بلکه امیر مؤمنان به من بخشید. از من خواست که ماجرا را بگویم. برایش حکایت کردم. به سجده افتاد و گفت: خداوند و پروردگار جهانیان را سپاس، که خلعت به دست من داده شد!

.


ص: 486

7 / 3 2کَرامَهٌ لَهُ فی رَجُلٍ فاقِدِ البَصَرِفرحه الغری عن الشیخ حسین بن عبد الکریم الغروی :کانَ قَد وَفَدَ إلَی المَشهَدِ الشَّریفِ الغَرَوِیِّ عَلی ساکِنِهِ السَّلامُ رَجُلٌ أعمی مِن أهلِ تَکریتَ ، وکانَ قَد عَمِیَ عَلی کِبَرٍ ، وکانَت عَیناهُ ناتِئَتَینِ عَلی خَدِّهِ وکانَ کَثیراً ما یَقعُدُ عِندَ المَسأَلَهِ ویُخاطِبُ الجِنابَ الأَقدَسَ بِخِطابٍ خَشَنٍ ، وکُنتُ تارَهً أهُمُّ بِالإِنکارِ عَلَیهِ وتارَهً یُراجِعُنی الفِکرُ فِی الصَّفحِ عَنهُ ، فَمَضی عَلی ذلِکَ مُدَّهٌ ، فَإِذا أنَا فی بَعضِ الأَیّامِ قَد فَتَحتُ الخَزانَهَ إذ سَمِعتُ ضَجَّهً عَظیمَهً ، فَظَنَنتُ أنَّهُ قَد جاءَ لِلعَلَوِیّینَ بَرٌّ مِن بَغدادَ أو قَد قُتِلَ فِی المَشهَدِ قَتیلٌ ، فَخَرَجتُ ألتَمِسُ الخَبَرَ ، فَقیلَ لی : هاهُنا أعمی قَد رُدَّ بَصَرُهُ ، فَرَجَوتُ أن یَکونَ ذلِکَ الأَعمی ، فَلَمّا وَصَلتُ إلَی الحَضرَهِ الشَّریفَهِ وَجَدتُهُ ذلِکَ الأَعمی بِعَینِهِ ، وعَیناهُ کَأَحسَنِ ما تَکونُ ، فَشَکَرتُ اللّهَ تَعالی عَلی ذلِکَ . وزادَ والِدی عَلی هذِهِ الرِّوایَهِ أنَّهُ کانَ یَقولُ لَهُ مِن جُملَهِ کَلامِهِ کَخَطابِ الأَحیاءِ : وکَیفَ یَلیقُ أن أجیءَ وأمشِیَ فَیَشتَفی مَن لا یُحِبُّ . (1)

.

1- .فرحه الغری : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 317 ح 4


7 / 3 2 کرامت او درباره یک نابینا
7 / 3 2کرامت او درباره یک نابینافَرحه الغَریّ به نقل از شیخ حسین بن عبد الکریم غروی : مرد نابینایی از اهالی تِکریت (1) وارد حرم شریف امام علی علیه السلام شد. وی در بزرگ سالی نابینا شده بود و چشمانش از حدقه بیرون آمده و به صورتش افتاده بود. بسیار به دعا و درخواست می نشست و ساحت مقدس حضرت را با تندی مورد خطاب قرار می داد. گاهی تصمیم می گرفتم که او را نهی کنم، گاهی به فکرم می آمد که رهایش کنم. مدّتی بر این منوال گذشت . یکی از روزها که خزانه را می گشودم، صدای فریاد و شیون بسیاری شنیدم . پنداشتم که برای علویان از بغداد گندم آمده، یا کسی در حرم کشته شده است. بیرون آمدم تا ببینم چه خبر است. گفتند: اینجا کوری است که شفا یافته است. آرزو کردم کاش همان کور باشد. چون به آستان حضرت رسیدم، دیدم همان نابیناست و چشمانش کاملاً سالم است. خدا را بر این نعمت ، شکر کردم. پدرم بر این روایت، این را افزوده که آن نابینا از جمله حرف هایی که می گفت و گویا با زنده ها حرف می زد ، این بود: چگونه سزاوار است که من بیایم و بروم و کسی که دوستدار تو نیست ، شفا یابد؟!

.

1- .آخرین شهر منطقه جزیره شام به سمت عراق، در غرب دجله در بیابان موصل که بین این دو، شش روز فاصله است (تقویم البلدان : ص 288) .

ص: 488

7 / 3 3کَرامَهٌ لَهُ فی حَقِّ رَجُلٍ نَصرانِیٍّإرشاد القلوب عن علیّ بن یحیی بن حسین الطّحال المقدادی :أخبَرَنی أبی ، عَن أبیهِ ، عَن جَدِّهِ ، أنَّهُ أتاهُ رَجُلٌ مَلیحُ الصّورَهِ ، نَقِیُّ الأَثوابِ دَفَعَ إلَیهِ دینارَینِ وقالَ لی : أغلِق عَلَیَّ بابَ القُبَّهِ وذَرنی وَحدی أعبُدُ اللّهَ ، فَأَخَذَهُما مِنهُ وأغلَقَ البابَ ، فَنامَ فَرَأی أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام فی مَنامِهِ وهُوَ یَقولُ : اُقعُد أخرِجهُ عَنّی ؛ فَإِنَّهُ نَصرانِیٌّ ، فَنَهَضَ عَلِیُّ بنُ طِحالٍ وأخَذَ حَبلاً فَوَضَعَهُ فی عُنُقِ الرَّجُلِ وقالَ لَهُ : اُخرُج ، تَخدَعُنی بِالدّینارَینِ وأنتَ نَصرانِیٌّ ؟ ! فَقالَ لَهُ : لَستُ بِنَصرانِیٍّ . قالَ : بَلی إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام أتانی فِی المَنامِ وأخبَرَنی أنَّکَ نَصرانِیٌّ وقالَ : أخرِجهُ عَنّی ، فَقالَ : اُمدُد یَدَکَ ، وأنَا أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللّهِ ، وأنَّ عَلِیّاً أمیرَ المُؤمِنینَ خَلیفَهُ اللّهِ ، وَاللّهِ ما عَلِمَ أحَدٌ بِخُروجی مِنَ الشّامِ ، ولا عَرِفَنی أحَدٌ مِنَ العِراقِ ، ثُمَّ حَسُنَ إسلامُهُ . (1)

.

1- .إرشاد القلوب : ص 437 ، فرحه الغری : ص 146 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 319 ح 26 .

ص: 489



7 / 3 3 کرامت او درباره یک مرد مسیحی
7 / 3 3کرامت او درباره یک مرد مسیحیإرشاد القلوب به نقل از علی بن یحیی بن حسین طحّال مقدادی : پدرم از پدرش از جدّش مرا خبر داده است که: مردی نمکینْ چهره و پاکْ جامه پیش من آمد و دو دینار به من داد و گفت: درِ حرم را به روی من قفل کن و مرا در داخل ، تنها بگذار تا عبادت خدا کنم. پدرم دو درهم را گرفت و در را بر او بست و خوابید. در خواب، امیر مؤمنان را دید که می فرماید: بلند شو و او را از حرم من بیرون کن . او مسیحی است. علی بن طحّال برخاست و ریسمانی برداشت و آن را بر گردن آن مرد افکند و به او گفت: برو بیرون، تو مسیحی هستی و با دو دینار مرا فریب می دهی؟ به او گفت: مسیحی نیستم. گفت: چرا هستی . امیر مؤمنان به خواب من آمد و به من خبر داد که تو مسیحی هستی و گفت که او را از پیش من بیرون کن. آن مرد گفت: دستت را بیاور . من شهادت می دهم که جز خدا معبودی نیست و این که محمّد صلی الله علیه و آله فرستاده خداست و امیر مؤمنان ، خلیفه خداست. به خدا سوگند ، احدی نفهمید که من از شام بیرون آمدم و هیچ کس از مردم عراق هم مرا نشناخت. آن گاه مسلمانی او نیکو شد .

.


ص: 490

7 / 3 4ما حَصَلَ لِأَبِی البَقاءِ قَیِّمِ مَشهَدِ أمیرِ المُؤمِنینَفرحه الغری :فی سَنَهِ إحدی وخَمسِمِئَهٍ بیعَ الخُبزُ بِالمَشهَدِ الشَّریفِ الغَرَوِیِّ کُلُّ رِطلٍ بِقیراطٍ ، بَقِیَ أربَعینَ یَوما ، فَمَضَی القَومُ مِنَ الضُّرِّ عَلی وُجوهِهِم إلَی القُری ، وکانَ مِن القَومِ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ أبُو البَقاءِ بنُ سُوَیقَهَ ، وکانَ لَهُ مِنَ العُمرِ مِئَهٌ وعَشرُ سِنینَ ، فَلَم یَبقَ مِنَ القَومِ سِواهُ ، فَأَضَرَّ بِهِ الحالُ ، فَقالَت لَهُ زَوجَتُهُ وبَناتُهُ : هَلَکنا ! امضِ کَما مَضَی القَومُ ، فَلَعَلَّ اللّهَ تَعالی یَفتَحُ بِشَیءٍ نَعیشُ بِهِ ، فَعَزَمَ عَلَی المُضِیِّ ، فَدَخَلَ إلَی القُبَّهِ الشَّریفَهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلی صاحِبِها وزارَ وصَلّی ، وجَلَسَ عِندَ رأسِهِ الشَّریفِ وقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ لی فی خدمَتِکَ مِئَهُ سَنَهٍ ما فارَقتُکَ ، ما رَأَیتُ الخَلَّهَ ولَا السُّکونَ ، وقَد أضَرَّ بی وبِأَطفالی الجوعُ ، وها أنَا مُفارِقُکَ ویَعِزُّ عَلَیَّ فِراقُکَ ، أستَودِعُکَ اللّهَ هذا فِراقٌ بَینی وبَینَکَ . ثُمَّ خَرَجَ ومَضی مَعَ المُکارِیَهِ حَتّی یَعبُرَ إلَی الوَقفِ وسَوراءَ ، وفی صُحبَتِهِ وهَبانُ السُّلَمِیُّ وأبوکُردِیٍّ وجَماعَهٌ مِنَ المُکارِیَّهِ طَلَعوا مِنَ المَشهَدِ ، وأقبَلوا إلی أبی هُبَیشٍ قالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ : هذا وَقتٌ کَثیرٌ ، فَنَزَلوا ونَزَلَ أبُو البَقاءِ مَعَهُم ، فَنامَ فَرَأی فی مَنامِهِ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام وهُوَ یَقولُ لَهُ : یا أبَا البَقاءِ ، فارَقتَنی بَعدَ طولِ هذِهِ المُدَّهِ ؟ ! عُد إلی حَیثُ کُنتَ ، فَانتَبَهَ باکِیا فَقیلَ لَهُ : ما یُبکیکَ ؟ فَقَصَّ عَلَیهِمُ المَنامَ ورَجَعَ ، فَحَیثُ رَأَینَهُ بَناتُهُ صَرَخنَ فی وَجهِهِ ، وقَصَّ عَلَیهِنَّ القِصَّهَ وطَلَعَ ، وأخَذَ مِفتاحَ القُبَّهِ مِنَ الخازِنِ أبی عَبدِ اللّهِ بنِ شَهرِیارِ القُمِّیِّ ، وقَعَدَ عَلی عادَتِهِ ، بَقِیَ ثَلاثَهَ أیّامٍ فَفِی الیَومِ الثّالِثِ أقبَلَ رَجُلٌ وبَینَ کِتفَیهِ مِخلاهً کَهَیئَهِ المُشاهِ إلی طَریقِ مَکَّهَ ، فَحَلَّها وأخرَجَ مِنها ثِیابا لَبِسَها ، ودَخَلَ إلَی القُبَّهِ الشَّریفَهِ وزارَ وصَلّی ، ودَفَعَ إلَیَّ خَفیفاً وقالَ : اِئتِ بِطَعامٍ نَتَغَدّی ، فَمَضَی القَیِّمُ أبُو البَقاءِ وأتی بِخُبزٍ ولَبَنٍ وتَمرٍ ، فَقالَ لَهُ : ما یُؤکَلُ لی هذا ولکِنِ امضِ بِهِ إلی أولادِکَ یَأکُلونَهُ ، وخُذ هذَا الدّینارَ الآخَرَ وَاشتَرِ لَنا بِهِ دَجاجاً وخُبزاً ، فَأَخَذتُ لَهُ بِذلِکَ ، فَلَمّا کانَ وَقتُ صَلاهِ الظُّهرِ صَلَّی الظُّهرَینِ وأتی إلی دارِهِ وَالرَّجُلُ مَعَهُ ، فَأَحضَرَ الطَّعامَ وأکَلا ، وغَسَلَ الرَّجُلُ یَدَیهِ وقالَ لی : اِئتِنی بِأَوزانِ الذَّهَبِ ، فَطَلَعَ القَیِّمُ أبُوالبَقاءِ إلی زَیدِ بنِ واقِصَهَ وهُوَ صائِغٌ عَلی بابِ دارِ التَّقِیّ بنِ اُسامَهَ العَلَوِیِّ النَّسّابَهِ فَأَخَذَ مِنهُ الصّینِیَّهَ وفیها أوزانُ الذَّهَبِ وأوزانُ الفِضَّهِ فَجَمَعَ الرَّجُلُ جَمیعَ الأَوزانِ فَوَضَعَها فِی الکِفَّهِ حَتَّی الشَّعیرَهَ وَالاُرزَهَ وحَبَّهَ الشَّبَهِ ، وأخرَجَ کیساً مَملُوّاً ذَهَباً ، وتَرَکَ مِنهُ بِحِذاءِ الأَوزانِ وصَبَّهُ فی حُجرِ القَیِّمِ ونَهَضَ ، وشَدَّ ما تَخَلَّفَ عَنهُ وبَدَّلَ لِباسَهُ ، فَقالَ لَهُ القَیِّمُ : یا سَیِّدی ما أصنَعُ بِهذا ؟ قالَ لَهُ : هُوَ لَکَ ، قالَ : مِمَّن ؟ قالَ : مِنِ الَّذی قالَ لَکَ : إرجِع إلی حَیثُ کُنتَ . قالَ لی : أعطِهِ حِذاءَ الأَوزانِ ، ولَو جِئتَ بِأَکثَرَ مِن هذِهِ الأَوزانِ لَأَعطَیتُکَ ، فَوَقَعَ القَیِّمُ مَغشِیّاً عَلَیهِ ، ومَضَی الرَّجُلُ ، فَزَوَّجَ القَیِّمُ بَناتَهُ وعَمَّرَ دارَهُ وحَسُنَت حالُهُ . (1)

.

1- .فرحه الغری : ص 149 ، بحار الأنوار : ج 42 ص 321 ح 8 .

ص: 491



7 / 3 4 آنچه برای ابو البقا، متولّی آستانه امیر مؤمنان پیش آمد
7 / 3 4آنچه برای ابو البقا، متولّی آستانه امیر مؤمنان پیش آمدفرحه الغریّ:در سال 501 هجری در حرم شریف علوی در نجف، هر رطل ، به یک قیراط فروخته می شد. (1) چهل روز گذشت. مردم از تنگ دستی و نیاز ، رو به روستاها بردند . تنها یکی از افراد به نام ابو البقاء بن سویقه (متولّی آستانه علی علیه السلام ) که صد و ده سال عمر داشت ، باقی مانده بود. حال او نیز سخت شد. همسر و دخترانش به او گفتند: ما از بین رفتیم . تو هم مثل بقیّه برو، شاید خداوند گشایشی دهد که با آن زندگی کنیم. ابو البقا ، تصمیم بر رفتن گرفت. وارد حرم شریف امیر مؤمنان شد . زیارت کرد و نماز خواند و بالای سر حضرت نشست و گفت: ای امیر مؤمنان! صد سال خدمت گزارت بودم و از تو جدا نشدم . آرام و قرار نداشتم. گرسنگی به من و فرزندانم آسیب رسانده است . با آن که جدایی از تو برایم دشوار است؛ ولی از تو جدا می شوم و خداحافظی می کنم و این جدایی میان من و توست. سپس بیرون رفت و همراه کرایه چی برای عبور تا «وقف» و «سوراء» رفت. همراه او وهبان سُلَمی و ابو کردی و گروهی از کرایه داران هم بودند که از نجف بیرون شده بودند و به طرف «ابو هبیش» رو کرده بودند. برخی به یکدیگر گفتند: وقت زیاد است، فرود آیید. ابو البقا هم با آنان فرود آمد. خوابید و در خواب، امیر مؤمنان را دید که به او می فرماید: «ای ابو البقا! پس از این همه مدّت، از من جدا شدی؟! برگرد به همان جا که بودی». با حالت گریه از خواب بیدار شد. به او گفتند: چرا گریه می کنی؟ خواب خود را برای آنان تعریف کرد و برگشت. چون دخترانش او را دیدند، به رویش فریاد و صیحه کشیدند و او قصّه خود را برای آنان گفت و بیرون آمد. کلید حرم را از کلید دار، ابو عبد اللّه بن شهریار قمی گرفت و طبق عادتش در حرم نشست. [ ابو البقا می گوید : ] سه روز گذشت. روز سوم ، مردی آمد که بر پشت خود کیسه ای داشت، مثل آنان که پیاده در راه مکّه می روند. آن را باز کرد و از داخل آن جامه هایی درآورد و آنها را پوشید، وارد حرم شریف شد، زیارت کرد و نماز خواند. پولی به من داد و گفت: غذایی بیاور که بخوریم. ابو البقا (متولّی آستانه) رفت و مقداری نان و شیر و خرما آورد. آن مرد گفت: این برای من خوردنی نیست . آن را پیش فرزندانت ببر تا بخورند. این یک دینار دیگر را بگیر و برایمان مرغ و نانی بخر. با آن دینار برایش نان و مرغ گرفتم. وقت نماز ظهر که شد، ابو البقا نماز ظهر و عصر را خواند و به خانه اش رفت و آن مرد هم همراهش بود. غذا حاضر کرد و خوردند. آن مرد ، دستان خود را شست و به وی گفت: وزنه های طلا برای من بیاور. ابو البقا نزد زید بن واقصه رفت که صنعتگری کنار درِ خانه تقی بن اُسامه علوی نسّابه بود و سینی ای از او گرفت که وزنه های طلا و نقره در آن بود. آن مرد ، همه وزنه ها را گرفت و در یک کفه گذاشت، حتّی شعیره (2) و ارزه (3) و دانه شبّه (4) را و کیسه ای پُر از طلا بیرون آورد و از آنها به اندازه وزن وزنه ها وزن کرد و همه را در دامن متولّی حرم ریخت و بلند شد و هرچه را مانده بود ، بست و لباسش را عوض کرد. متولّی به او گفت: سرورم! اینها را چه کنم؟ گفت: برای توست. پرسید: از سوی چه کسی است؟ گفت: از سوی کسی که به تو گفت : برگرد به همان جایی که بودی! و همو به من گفت اینها را در مقابل وزنه ها بده و اگر وزنه هایی بیش از این می آوردی ، درمقابل آنها به تو می دادم. متولّی بیهوش افتاد و آن مرد رفت. پس از آن ، متولّی دخترانش را شوهر داد و خانه اش را آباد کرد و حالش نیکو شد.

.

1- .رَطل، معادل 453 گرم است و قیراطْ نیم دانق است ، برابر با241 دینار .
2- .وزنه ای به اندازه یک دانه جو، شش خَردَل.
3- .وزنه ای به سنگینی یک دانه برنج .
4- .وزنه ای به اندازه یک بذر گلِ لاله عباسی.

ص: 492

راجع : بحار الأنوار : ج 42 ص 311 باب 129 «ما ظهر عند الضریح المقدّس من المعجزات والکرامات» .

.


ص: 493

. .


ص: 494

. .


ص: 495