گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفتم
بخش نهم : دیدگاه هایی درباره شخصیت امام علی



اشاره

بخش نهم : دیدگاه هایی درباره شخصیت امام علیفصل یکم : علی از زبان قرآنفصل دوم : علی از زبان پیامبرفصل سوم : علی از زبان علیفصل چهارم : علی از زبان اهل بیتفصل پنجم : علی از زبان همسران پیامبرفصل ششم : علی از زبان یاران پیامبرفصل هفتم : علی از زبان یارانشفصل هشتم : علی از زبان دشمنانشفصل نهم : علی از زبان بزرگان

.


ص: 496

الفصل الأوّل: علیّ عن لسان القرآنعلیّ علیه السلام حافظ سرّ القرآن الکریم ، والمظهر الأسمی لفهم هذا الکتاب الإلهیّ . إنّه قرین هذا النداء السماویّ ، ولسانه الناطق . وارتباطه به ارتباط وثیق لا ینفکّ ، ویظلّ هذا الارتباط قائما إلی یوم القیامه ، والمیعاد علی حوض الکوثر . وهذه الحقیقه العظیمه نطق بها رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی حدیث الثقلین العظیم ، وقال صلی الله علیه و آله فی کلام آخر له أیضا : «عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَالقُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ ؛ لا یَفتَرِقانِ حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ» . (1) یترجم لنا هذا الکلام الثمین أنّ علیّا علیه السلام عِدل القرآن الکریم ، والمدافع الدؤوب عن معارفه ، وحلیفه الکبیر المبیّن لتعالیمه ، کما قال علیه السلام : «ذلِکَ القُرآنُ فَاستَنطِقوهُ ولَن یَنطِقَ ، ولکِن اُخبِرُکُم عَنهُ» . (2) وقال : «وَاللّهِ ، ما نَزَلَت آیَهٌ إلّا وقَد عَلِمتُ فیما نَزَلَت ، وأینَ نَزَلَت ، وعَلی مَن نَزَلَت» . (3) وهذه حقیقه أقرّ بها الجمیع ، واعترف بها الصحابه منذ الأیّام الاُولی . (4) من جهه اُخری یمکننا أن نفهم من هذا الکلام النبویّ الرفیع أنّ القرآن الکریم أفضل وثیقه دالّه علی عظمه علیّ علیه السلام وناطقه بجلالته وسموّ شأنه : «وَالقُرآنُ مَعَ عَلِیٍّ» . ولم یَخْفَ هذا علی أحد منذ الأیّام الاُولی لنزول القرآن الکریم ، أنّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله قال : «ما أنزَلَ اللّهُ آیَهً فیها «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ» إلّا وعَلِیٌّ رَأسُها وأمیرُها» . (5) وقال مفسّر القرآن الکبیرُ عبد اللّه بن عبّاس : «لَیسَ مِن آیَهٍ فِی القُرآنِ فیها : «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ» إلّا وعَلِیٌّ رَأسُها وأمیرُها وشَریفُها . ولَقَد عاتَبَ اللّهُ أصحابَ مُحَمَّدٍ فِی القُرآنِ ، وما ذَکَرَ عَلِیّا إلّا بِخَیرٍ» . (6) وقال أیضا : «ما نَزَلَ فی أحَدٍ مِن کِتابِ اللّهِ تَعالی ما نَزَلَ فی عَلِیٍّ» . (7) وقال حذیفه بن الیمان : «ما نَزَلَت فِی القُرآنِ «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ» إلّا کانَ لِعَلِیٍّ لُبُّها ولُبابُها» . (8) وقال مجاهد : «نَزَلَت فی عَلِیٍّ سَبعونَ آیَهً ، لَم یَشرَکهُ فیها أحَدٌ» . 9 وقال عبد الرحمن بن أبی لیلی : «لَقَد نَزَلَت فی عَلِیٍّ ثَمانونَ آیَهً صَفوا فی کِتابِ اللّهِ ، ما یَشرَکُهُ فیها أحَدٌ مِن هذِهِ الاُمَّهِ» . 10 وما سنذکره فی السطور القادمه من هذه المجموعه ما هو غَیضٌ من فَیض . وقد آثرنا الإیجاز فی عرض هذه الحقائق .

.

1- .راجع : ج 2 ص 188 (علیّ مع القرآن) .
2- .. راجع : ج 10 ص 546 (علم القرآن) .
3- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 64 ؛ تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 289 ح 6 عن عکرمه و ح 7 عن ابن عبّاس وکلاهما نحوه من دون إسنادٍ إلیه صلی الله علیه و آله ، غایه المرام : ج 1 ص 441 .
4- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 654 ح 1114 ، المعجم الکبیر : ج 11 ص211 ح11687 ، تاریخ دمشق : ج42 ص363، تاریخ الخلفاء : ص 203 ، الصواعق المحرقه : ص 127 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 64 ح 70 ولیس فیها «رأسها» .
5- .تاریخ الخلفاء : ص 203 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 52 ح 49 ؛ کشف الغمّه : ج 1 ص 314 .
6- .شواهد التنزیل : ج 1 ص 63 ح 67 .
7- .شواهد التنزیل : ج 1 ص 52 ح 50 و ص 53 ح 51 .
8- .شواهد التنزیل : ج 1 ص 55 ح 55 .

ص: 497



فصل یکم : علی از زبان قرآن

اشاره

فصل یکم : علی از زبان قرآنعلی علیه السلام ، رازدار بزرگ قرآن کریم و رمزْ آشنای والای این کتاب الهی، همبَر و زبان گویای این پیک آسمانی است. پیوند علی علیه السلام و قرآن، پیوندی ژرف و ناگسستنی است که تا دامنه قیامت و کنار حوض کوثر، ادامه خواهد داشت. پیامبر خدا، از این حقیقت بزرگ در حدیث گرانسنگ ثَقَلین سخن گفته و نیز در حدیث دیگری فرموده است: علی با قرآن است و قرآن با علی. از هم جدا نمی شوند تا در حوض بر من وارد شوند. (1) این گفتار پربها گویای آن است که علی علیه السلام ، هم تراز قرآن و مدافع خستگی ناپذیر معارف آن، و هم پیمان بزرگ و شارح آموزه های والای آن است، چنان که خود فرموده است: این، قرآن است. آن را به سخن درآورید، و هرگز سخن نمی گوید؛ ولی من شما را از آن می آگاهانم . (2) و فرموده : سوگند به خدا ، هیچ آیه ای نازل نشده، جز آن که تحقیقا می دانم درباره چه و در کجا و به چه کسی نازل شده است. (3) و این ، حقیقتی است که از همان روزگاران نخست ، همگان به آن اذعان داشتند و صحابیان و همراهان رسول خدا بر آن معترف بودند. 4 از سوی دیگر، از این سخن بلند رسول خدا می توان فهمید که قرآن، برترین سند راهنما بر عظمت علی ، گویای شأن و منزلت و ارجمندی های اوست که : قرآن با علی است. 5 این نکته از همان روزگاران نزول قرآن، بر هیچ کس پوشیده نبود که پیامبر خدا فرمود : خداوند، آیه ای نفرستاد که در آن «ای کسانی که ایمان آورده اید» باشد، جز آن که علی در قلّه آن و امیر آن بود. مفسّر بزرگ قرآن، عبد اللّه بن عباس، نیز گفته است: در قرآن، آیه ای نیست که در آن، «ای کسانی که ایمان آورده اید» باشد، جز آن که علی، قلّه، امیر و شریف آن است. خداوند، یاران محمّد را در قرآن، مورد سرزنش قرار داده و از علی، جز به نیکی یاد نکرده است. و نیز گفته است : درباره هیچ کسی آن مقدار آیه قرآنی نازل نشده که درباره علی نازل شده است. حذیفه بن یمان نیز گفته است: در قرآن، آیه ای با خطاب «ای کسانی که ایمان آورده اید» نازل نشده، مگر آن که علی هسته و کانون آن است. مجاهد گفته است : درباره علی، هفتاد آیه نازل شده که هیچ کس در آنها با وی شریک نیست. عبد الرحمان بن ابی لیلی گفته است : درباره علی، هشتاد آیه روشن و شفاف از کتاب خدا نازل شده است و هیچ کس از این امّت با او در این آیه ها سهیم نیست. آنچه در سطور این مجموعه در این باره گزارش می کنیم ، اندکی است از بسیار. البته ما در عرضه این حقایق، راه اختصار پیش گرفته ایم و از آوردن بسیاری از آیات که بر اساس منابع فریقین، شأن نزول آنها علی علیه السلام و یا اهل بیت علیهم السلام است ، تن زده ایم.

.

1- .ر . ک : ج 2 ص 189 (علی با قرآن است) .
2- .. ر . ک : ج 10 ص 547 (دانش کتاب) .
3- .ر . ک : ج 10 ص 547 (دانش کتاب) .

ص: 498

. .


ص: 499

. .


ص: 500

1 / 1نَفسُ النَّبِیِّالکتاب«فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَذِبِینَ» . (1)

الحدیثالإمام علیّ علیه السلام :إنَّ النَّصارَی ادَّعَوا أمرا فَأَنزَلَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ فیهِ : «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَذِبِینَ» ، فَکانَت نَفسی نَفسُ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؛ وَالنِّساءُ فاطِمَهُ علیهاالسلام ، وَالأَبناء الحَسَنُ وَالحُسَینُ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ» : الحَسَنُ وَالحُسَینُ علیهماالسلام، «وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ» : رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وعَلِیٌّ علیه السلام ، «وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ» : فاطِمَهُ علیهاالسلام . (3)

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن الریّان بن الصلت عن الإمام الرضا علیه السلام فی مُحاجَّتِهِ مَعَ جَماعَهٍ مِن عُلَماءِ أهلِ العِراقِ وخُراسانَ فی مَجلِسِ المَأمونِ لَمّا قالوا لَهُ : هَل فَسَّرَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ الِاصطِفاءَ فِی الکِتابِ ؟ : فَسَّرَ الِاصطِفاءَ فِی الظّاهِرِ سِوَی الباطِنِ فِی اثنَی عَشَرَ مَوطِنا ومَوضِعا ... وأمَّا الثّالِثَهُ فَحینَ مَیَّزَ اللّهُ الطّاهِرینَ مِن خَلقِهِ ، فَأَمَرَ نَبِیَّهُ صلی الله علیه و آله بِالمُباهَلَهِ بِهِم فی آیَهِ الِابتِهالِ ، فَقالَ عَزَّ وجَلَّ : یا مُحَمَّدُ «فَمَنْ حَآجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَذِبِینَ» . فَبَرَّزَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلِیّا وَالحَسَنَ وَالحُسَینَ وفاطِمَهَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِم ، وقَرَنَ أنفُسَهُم بِنَفسِهِ ، فَهَل تَدرونَ ما مَعنی قَولِهِ : «وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ» ؟ قالَتِ العُلَماءُ : عَنی بِهِ نَفسَهُ . فَقالَ أبُو الحَسَنِ علیه السلام : لَقَد غَلِطتُم ، إنَّما عَنی بِها عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام ، ومِمّا یَدُلُّ عَلی ذلِکَ قَولُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله حینَ قالَ : «لَیَنتَهِیَنَّ بَنو وَلیعَهَ أو لَأَبعَثَنَّ إلَیهِم رَجُلاً کَنَفسی» ؛ یَعنی عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام ... فَهذِهِ خُصوصِیَّهٌ لا یَتَقَدَّمُهُم فیها أحَدٌ ، وفَضلٌ لا یَلحَقُهُم فیهِ بَشَرٌ ، وشَرَفٌ لا یَسبِقُهُم إلَیهِ خَلقٌ ؛ إذ جَعَلَ نَفسَ عَلِیٍّ علیه السلام کَنَفسِهِ . (4)

.

1- .آل عمران : 61 .
2- .الخصال : ص 576 ح 1 عن مکحول .
3- .تفسیر فرات : ص 86 ح 61 عن الحسین بن سعید و ح 62 عن سعید بن الحسن بن مالک ولیس فیه «رسول اللّه صلی الله علیه و آله » .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 231 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 617 ح 843 .

ص: 501



1 / 1 جان پیامبر

1 / 1جان پیامبرقرآن«پس هر که در این [ باره] ، پس از دانشی که تو را [ حاصل ]آمده است ، با تو محاجّه کند ، بگو : بیایید پسرانمان و پسرانتان را ، و زنانمان و زنانتان را ، و ما خودمان و شما خودتان را فرا خوانیم ؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» .

حدیثامام علی علیه السلام :مسیحیان ، چیزی [درباره پیامبر ]ادّعا کردند . خداوند عز و جل درباره آن [چنین ]نازل کرد : «پس هر که در این [ باره] ، پس از دانشی که تو را [ حاصل ]آمده است ، با تو محاجّه کند ، بگو : بیایید پسرانمان و پسرانتان را ، و زنانمان و زنانتان را ، و ما خودمان و شما خودتان را فرا خوانیم ؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» . بنا بر این ، «جانِ» من ، جانِ پیامبر خدا بود و «زنان» ، فاطمه و «پسران» ، حسن و حسین بودند .

امام باقر علیه السلام درباره این سخن خدا که : «بیایید پسرانمان و پسرانتان را... فرا خوانیم» : مراد از «پسرانمان و پسرانتان» حسن و حسین علیهماالسلام و مراد از «خودمان و خودتان» پیامبر خدا و علی علیه السلام و مراد از «زنانمان و زنانتان» فاطمه علیهاالسلاماست.

عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ریّان بن صَلت، در جریان گفتگوی امام رضا علیه السلام با عالمان عراق وخراسان در مجلس مأمون، هنگامی که از وی پرسیدند : آیا خداوند عز و جلدر قرآن، «اصطفاء» را تفسیر کرده است؟ : «[ خداوند ] اصطفاء را به غیر از باطن، در ظاهر قرآن نیز در دوازده جا تفسیر کرده است ... سومین آن ، جایی است که خداوند، آفریدگان پاک خود را مشخّص کرده و به پیامبرش در آیه مباهله دستور داده است که به همراه آنان مباهله کند. خداوند فرموده است : ای محمّد! «پس هر که در این [ باره]، پس از دانشی که تو را [ حاصل] آمده است، با تو محاجّه کند، بگو : بیایید پسرانمان و پسرانتان را، و زنانمان و زنانتان را، و ما خودمان و شما خودتان را فراخوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم» . در پی این فرمان ، پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی، حسن و حسین و فاطمه را که درودهای خداوند بر آنان باد ، به رویارویی آورد و جانِ آنان را با خود همراه کرد. اکنون آیا مفهوم سخن خداوند را که می فرماید : «ما خودمان و شما خودتان» می دانید؟». عالمان گفتند:مراد پیامبر از آن،خودِ آن حضرت است. امام رضا علیه السلام فرمود : «اشتباه کردید؛ منظور رسول خدا از آن، علی بن ابی طالب علیه السلام است و دلیل آن، دیگر گفته ایشان است که فرمود : یا باید بنی ولیعه دست بکشند و یا آن که کسی را که همچون خودِ من است، به سویشان می فرستم یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام را ... . این ، ویژگی ای است که در آن، هیچ کس بر آنان پیشی نگرفته است، و فضیلتی است که هیچ انسانی در آن، به آنان نخواهد رسید، و شرافتی است که هیچ آفریده ای در آن، بر آنان پیش قدم نشده است؛ زیرا جانِ علی علیه السلام را همچون جانِ خویش قرار داد».

.


ص: 502

طرائف المقال :قالَ المَأمونُ لِلرِّضا علیه السلام : مَا الدَّلیلُ عَلی خِلافَهِ جَدِّکَ [عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ] ؟ قالَ علیه السلام : «أنفُسَنا» ، فَقالَ المَأمونُ : لَولا «نِساءَنا»! فَقالَ الرِّضا علیه السلام : لَولا «أبناءَنا»! فَسَکَتَ المَأمونُ (1) . (2)

دلائل النبوّه لأبی نعیم عن جابر فی تَفسیرِ آیَهِ المُباهَلَهِ : «وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ» : رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وعَلِیٌّ ، «وَأَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ» : الحَسَنُ وَالحُسَینُ، «وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ» : فاطِمَهُ رَضِیَ اللّهُ عَنهُم أجمَعینَ . (3)

.

1- .قال العلّامه الطباطبائی فی بیان هذا الحدیث : قوله علیه السلام : آیه «أَنفُسَنَا» ، یرید أنّ اللّه جعل نفس علیّ علیه السلام کنفس نبیّه صلی الله علیه و آله ، وقوله : «لولا نساءنا» معناه : أنّ کلمه «نِسَآءَنَا» فی الآیه دلیل علی أنّ المراد بالأنفس الرجال ، فلا فضیله فیه حینئذٍ ، وقوله علیه السلام : «لولا أبناءنا» معناه : أنّ وجود «أَبْنَآءَنَا» فیها یدلّ علی خلافه ؛ فإنّ المراد بالأنفس لو کان هو الرجال لم یکن مورد لذکر الأبناء (المیزان فی تفسیر القرآن : ج 3 ص 230) .
2- .طرائف المقال : ج 2 ص 302 .
3- .دلائل النبوّه لأبی نعیم : ص 354 ح 244 ، تفسیر ابن کثیر : ج 2 ص 45 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 163 ح 173 ، الدرّ المنثور : ج 2 ص 231 .

ص: 503

طرائف المقال :مأمون به امام رضا علیه السلام گفت : چه دلیلی بر خلافت جدّت [ علی بن ابی طالب علیه السلام ]وجود دارد؟ فرمود : «[ قول خداوند :] «و ما خودمان» ». مأمون گفت : [آری] اگر «زنانمان» نباشد. امام رضا علیه السلام فرمود : «[بلی] اگر «پسرانمان» نباشد» . در این جا مأمون، ساکت شد (1) .

دلائل النبوّه ، ابو نعیم به نقل از جابر در تفسیر آیه مباهله : مراد از «ما خودمان و شما خودتان» ، پیامبر خدا وعلی علیه السلام و «پسرانمان و پسرانتان» ، حسن وحسین علیهماالسلام و «زنانمان و زنانتان» فاطمه علیهاالسلام است که خداوند از همه آنان خشنود باشد .

.

1- .علّامه طباطبایی در شرح این حدیث نوشته است : سخن آن حضرت که فرموده است : «آیه «ما خودمان» » منظورش آن بود که خداوند ، جان علی را چون جان پیامبرش قرار داده است و مأمون که گفته : اگر لفظ «نسائنا» نباشد ، منظورش آن بود که کلمه «نسائنا» در آیه ، دلیل بر آن است که منظور از «أنفس» ، مردان است. بنا بر این ، فضیلتی در کار نیست . سخن آن حضرت علیه السلام که فرمود : «اگر «پسرانمان» نباشد» ، به این معناست که وجود لفظ «أبنائنا» در آیه ، برخلاف نظر مأمون دلالت می کند ؛ چون اگر منظور از «أنفسنا» تنها مردان باشند ، ذکر «أبنائنا» بی مورد می شود (المیزان فی تفسیر القرآن : ج 3 ص 230) .

ص: 504

تفسیر الطبری عن زید بن علیّ علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ» الآیَهَ : کانَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله وعَلِیٌّ وفاطِمَهُ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ . (1)

الکشّاف فی ذِکرِ المُباهَلَهِ : أتی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وقَد غَدا مُحتَضِنا الحُسَینَ ، آخِذا بِیَدِ الحَسَنِ ، وفاطِمَهُ تَمشی خَلفَهُ ، وعَلِیٌّ خَلفَها ، وهُوَ یَقولُ : إذا أنَا دَعَوتُ فَأَمِّنوا . فَقالَ اُسقُفُّ نَجرانَ : یا مَعشَرَ النَّصاری ! إنّی لَأَری وُجوها لَو شاءَ اللّهُ أن یُزیلَ جَبَلاً مِن مَکانِهِ لَأَزالَهُ بِها ، فَلا تُباهِلوا فَتَهلِکوا ، ولا یَبقی عَلی وَجهِ الأَرضِ نَصرانِیٌّ إلی یَومِ القِیامَهِ . (2)

المحاسن والمساوئ عن رجل من بنی هاشم :حَدَّثَنی أبی قالَ : حَضَرتُ مَجلِسَ مُحَمَّدِ بنِ عائِشَهَ بِالبَصرَهِ ، إذ قامَ إلَیهِ رَجُلٌ مِن وَسَطِ الحَلقَهِ فَقالَ : یا أبا عَبدِ الرَّحمنِ ، مَن أفضَلُ أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ؟ فَقالَ: أبو بَکرٍ، وعُمَرُ، وعُثمانُ ، وطَلحَهُ ، وَالزُّبَیرُ ، وسَعدٌ، وسَعیدٌ ، وعَبدُ الرَّحمنِ بنُ عَوفٍ ، وأبو عُبَیدَهَ بنُ الجَرّاحِ . فَقالَ لَهُ : فَأَینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام ؟ قالَ : یا هذا ! تَستَفتی عَن أصحابِهِ أم عَن نَفسِهِ ؟ قالَ : بَل عَن أصحابِهِ . قالَ : إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی یَقولُ : «قُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَکُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ» ، فَکَیفَ یَکونُ أصحابُهُ مِثلَ نَفسِهِ ؟ ! (3)

.

1- .تفسیر الطبری : ج 3 الجزء 3 ص 300 .
2- .الکشّاف : ج 1 ص 193 ، تفسیر الفخر الرازی : ج 8 ص 88 ، تذکره الخواصّ : ص 14 وفیه «إلّا مسلم» بدل «نصرانی» ، الصواعق المحرقه : ص 145 و ص 155 وفیهما إلی «خلفها» .
3- .المحاسن والمساوئ : ص 42 .

ص: 505

تفسیر الطبری به نقل از زید بن علی ، در تفسیر سخن خداوند که می فرماید : «بیایید پسرانمان و پسرانتان را و... را فراخوانیم» : مراد، پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام هستند.

الکشّاف در یادکردِ مباهله : پیامبر صلی الله علیه و آله ، صبحگاهان، در حالی که حسین علیه السلام در آغوشش بود و دست حسن علیه السلام را در دست گرفته بود و فاطمه علیهاالسلامپشت سرِ وی و علی علیه السلام پشت سرِ فاطمه علیهاالسلام حرکت می کردند ، آمد و می فرمود : «هرگاه من دعا کردم ، شما آمین بگویید». اُسقف نَجران گفت : ای مسیحیان! من چهره هایی را می بینم که اگر خداوند بخواهد کوهی را از جایش بکَند، به خاطر این چهره ها خواهد کَند. با آنان مباهله نکنید که نابود خواهید شد و تا روز قیامت بر روی کره زمین، مسیحی ای باقی نخواهد ماند.

المَحاسن والمَساوئ به نقل از مردی از بنی هاشم : پدرم به من گزارش کرد که در بصره، در مجلس محمّد بن عایشه بودم که مردی از میان جمعیت ، برخاست و گفت : ای ابو عبد الرحمان! برترین یاران پیامبر خدا، کیست؟ وی پاسخ داد : ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، سعد، سعید، عبد الرحمان بن عوف و ابو عبیده بن جرّاح. مرد به او گفت : پس علی بن ابی طالب علیه السلام چه؟ ابوعبد الرحمان گفت : ای مرد! از من درباره یاران پیامبر صلی الله علیه و آله می پرسی و یا خود او؟! گفت : بلکه از یاران او. ابو عبد الرحمان گفت : خداوند متعال می فرماید : «بیایید پسرانمان و پسرانتان را، و زنانمان و زنانتان را و ما خودمان و شما خودتان را فراخوانیم ...» چگونه یاران آن حضرت، همچون خود وی خواهند بود؟

.


ص: 506

راجع : ج 8 ص 66 (نفسی) . شواهد التنزیل : ج 1 ص 155 167 .

1 / 2شاهِدٌ مِنهُالکتاب«أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ» : أنَا ، «وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» : عَلِیٌّ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :رَسولُ اللّهِ عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّهِ ، وأنَا الشّاهِدُ مِنهُ . (3)

عنه علیه السلام :الَّذی قالَ اللّهُ تَعالی : «وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» ... أنَا . (4)

تفسیر الطبری عن عبد اللّه بن یحیی :قالَ عَلِیٌّ علیه السلام : ما مِن رَجُلٍ مِن قُرَیشٍ إلّا وقَد نَزَلَت فیهِ الآیَهُ وَالآیَتانِ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : فَأَنتَ فَأَیُّ شَیءٍ نَزَلَ فیکَ ؟ فَقالَ عَلِیٌّ : أما تَقرَأُ الآیَهَ الَّتی نَزَلَت فی هودٍ : «وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» ؟ (5)

.

1- .هود : 17 .
2- .الدرّ المنثور : ج 4 ص 410 ، کنز العمّال : ج 2 ص 439 ح 4440 کلاهما نقلاً عن ابن مردویه عن الإمام علیّ علیه السلام .
3- .تاریخ دمشق (ترجمه الإمام علیّ علیه السلام ) ، تحقیق محمّد باقر المحمودی : ج 3 ص 421 ح 921 عن الحارث وفی تاریخ دمشق : ج 42 ص 360 ح 8952 تصحیف للروایه ظاهرٌ ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 410 ، کنز العمّال : ج 2 ص 439 ح 4441 نقلاً عن ابن أبی حاتم وابن مردویه وأبی نعیم فی المعرفه وفیهما «وأنا شاهد منه» ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 362 ح 376 عن الحارث و ص 363 ح 377 عن أبی الطفیل ، النور المشتعل : ص 107 ح 26 ؛ الأمالی للمفید : ص 145 ح 5 وفیه «أنا الشاهد له ومنه» وکلاهما عن عبّاد بن عبد اللّه .
4- .مختصر بصائر الدرجات : ص 40 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 563 ح 12 کلاهما عن أبی الطفیل و ص 903 ح 60 ، الاحتجاج : ج 1 ص 368 ح 65 کلاهما عن سلیم بن قیس .
5- .تفسیر الطبری : ج 7 الجزء 12 ص 15 ، تفسیر القرطبی : ج 9 ص 16 ، الدرّ المنثور : ج 4 ص 409 ، کنز العمّال : ج 2 ص 439 ح4441 کلاهما نقلاً عن ابن أبی حاتم وابن مردویه وأبی نعیم فی المعرفه ، النور المشتعل : ص 106 ح 26 عن عبّاد بن عبد اللّه الأسدی نحوه ؛ تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 142 ح 13 عن عبد اللّه بن یحیی ، تفسیر فرات : ص 191 ح 245 عن عبد اللّه بن نجیّ و ص 190 ح 244 ، خصائص الوحی المبین : ص 119 ح 83 ، کشف الغمّه : ج 1 ص 315 والثلاثه الأخیره عن عبّاد بن عبد اللّه الأسدی نحوه .

ص: 507



1 / 2 شاهدی از پیامبر

ر . ک : ج 8 ص 67 (جانِ من) .

1 / 2شاهدی از پیامبرقرآن«آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او، در پی اوست ... [ دروغ می بافد]؟» .

حدیثپیامبر صلی الله علیه و آله :مراد از «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است» ، منم و مراد از «و شاهدی از او» علی است.

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا ، از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و من ، شاهدی از او هستم.

امام علی علیه السلام :آن که خدا فرمود : «و شاهدی از او، در پی اوست» ، منم.

تفسیر الطبری به نقل از عبد اللّه بن یحیی : علی علیه السلام فرمود : «هیچ مردی از قریش نیست، جز این که درباره او یک یا دو آیه نازل شده است». کسی به وی گفت : درباره تو کدام آیه نازل شده است؟ علی علیه السلام فرمود : «آیا آیه ای را که در سوره هود نازل شده، نخوانده ای که « و شاهدی از او در پی او است » ؟».

.


ص: 508

المناقب لابن المغازلی عن عبّاد بن عبد اللّه :سَمِعتُ عَلِیّا علیه السلام یَقولُ : ما نَزَلَت آیَهٌ فی کِتابِ اللّهِ جَلَّ وعَزَّ إلّا وقَد عَلِمتُ مَتی نَزَلَت ، وفیمَ اُنزِلَت . وما مِن قُرَیشٍ رَجُلٌ إلّا قَد نَزَلَت فیهِ آیَهٌ مِن کِتابِ اللّهِ تَسوقُهُ إلی جَنَّهٍ أو نارٍ . فَقامَ إلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، فَما نَزَلَت فیکَ ؟ فَقالَ علیه السلام : لَولا أنَّکَ سَأَلتَنی عَلی رُؤوسِ المَلَأِ ما حَدَّثتُکَ ، أما تَقرَأُ : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» ؟ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّهِ ، وأنَا الشّاهِدُ مِنهُ ، أتلوهُ وأتَّبِعُهُ . وَاللّهِ لَاءِن تَعلَموا (1) ما خَصَّنَا اللّهُ عَزَّ وجَلَّ بِهِ أهلَ البَیتِ أحَبُّ إلَیَّ مِمّا عَلَی الأَرضِ مِن ذَهَبَهٍ حَمراءَ ، أو فِضَّهٍ بَیضاءَ . (2)

تذکره الخواصّ عن زاذان :سَمِعتُهُ [عَلِیّا علیه السلام ]یَقولُ : وَالَّذی فَلَقَ الحَبَّهَ وبَرَأَ النَّسَمَهَ ، لَو ثُنِیَت لی وِسادَهٌ لَحَکَمتُ بَینَ أهلِ التَّوراهِ بِتَوراتِهِم ، وبَینَ أهلِ الإِنجیلِ بِإِنجیلِهِم ، وأهلِ الزَّبورِ بِزَبورِهِم ، وبَینَ أهلِ الفُرقانِ بِفُرقانِهِم . وَالَّذی نَفسی بِیَدِهِ ، ما مِن رَجُلٍ مِن قُرَیشٍ جَرَت عَلَیهِ المَواسی (3) إلّا وأنَا أعرِفُ لَهُ آیَهً تَسوقُهُ إلَی الجَنَّهِ أو تَقودُهُ إلَی النّارِ . فَقالَ لَهُ رَجُلٌ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، فَما آیَتُکَ الَّتی اُنزِلَت فیکَ ؟ فَقالَ : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» ، فَرَسولُ اللّهِ عَلی بَیِّنَهٍ ، وأنَا شاهِدٌ مِنهُ . (4)

.

1- .فی المصدر : «تعلمون» ، والصحیح ما أثبتناه .
2- .المناقب لابن المغازلی : ص 270 ح 318 .
3- .المواسی : جمع مُوسی الحدید ؛ وهو ما یُحلق به (لسان العرب : ج 15 ص 391 «وسی») .
4- .تذکره الخواصّ : ص 16 ؛ تفسیر الحبری : ص 277 ح 36 ، تفسیر فرات : ص 188 ح 239 ، بصائر الدرجات : ص 132 ح 2 عن الأصبغ بن نباته وکلّها نحوه وراجع الأمالی للطوسی : ص 371 ح 800 وتفسیر فرات : ص 187 ح 238 .

ص: 509

المناقب ، ابن مغازلی به نقل از عبّاد بن عبد اللّه : شنیدم علی علیه السلام می فرمود : «هیچ آیه ای در کتاب خداوند عز و جل نازل نشده ، جز آن که می دانم کِی و درباره چه کسی نازل شده است و هیچ مردی از قریش نیست، جز آن که درباره او آیه ای از کتاب خدا نازل شده است که او را به بهشت یا دوزخ می کشانَد». کسی برخاست و گفت : ای امیر مؤمنان! درباره تو چه آیه ای نازل شده است؟ فرمود : «اگر در میان جمع از من نپرسیده بودی، به تو پاسخ نمی دادم.مگر آیه: «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او در پی اوست ...» را نخوانده ای؟ پیامبر خدا بر حجّتی روشن از جانب پروردگارش است و من شاهدی از اویم ، از پی او و تابع اویم . سوگند به خدا، ویژگی هایی را که خداوند عز و جل به ما اهل بیت اختصاص داده ، بدانید برای من دوست داشتنی تر از تمامی زرهای سرخ و نقره های سفید روی زمین است.

تذکره الخواص به نقل از زادان : از علی علیه السلام شنیدم که می فرمود : «سوگند به آن که دانه را شکافت و زندگان را آفرید، اگر برایم مَسندی نهاده شود، در میان اهل تورات با تورات و در میان انجیلیان با انجیل و در میان زبوریان با زبور و در میان اهل قرآن با قرآنشان داوری می کنم. سوگند به آن که جانم در دست اوست، هیچ فردی از قریش که تیغ سلمانی بر سرش خورده نیست، (1) مگر این که آیه ای که او را به سوی بهشت می رانَد یا به دوزخ می کشاند، می شناسم». مردی گفت : ای امیر مؤمنان! آیه ای که درباره تو نازل شده، کدام است؟ فرمود : «آیه « آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او در پی اوست ...» . پیامبر خدا ، بر حجّت روشن اوست و من شاهدی از او» هستم.

.

1- .اصطلاح «هر آن که تیغ سلمانی بر سرش خورده است» ، در واقع یک ضرب المثل است و یکی از دو احتمال در منشأ پیدایش آن به نظر می رسد: یا از مراسم عبادی تقصیر و حلق در ایّام حج برگرفته شده است و یا از مراسم «عقیقه» برای فرزندان که در بین عرب سابقه دیرینه ای داشته است. البته احتمال دوم ، قوی تر است. در هر صورت ، مراد از آن در این جا ، عمومِ قریش است.

ص: 510

الإمام الحسن علیه السلام :قَد قالَ اللّهُ تَعالی فی کِتابِهِ المُنزَلِ عَلی نَبِیِّهِ المُرسَلِ : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» فَرَسولُ اللّهِ الَّذی عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّهِ ، وأبَی الَّذی یَتلوهُ وهُوَ شاهِدٌ مِنهُ . (1)

تفسیر فرات عن زید بن سلام الجعفی :دَخَلتُ عَلی أبی جَعفَرٍ علیه السلام فَقُلتُ : أصلَحَکَ اللّهُ ، حَدَّثَنی خَیثَمَهُ عَنکَ فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» فَحَدَّثَنی أنَّکَ حَدَّثتَهُ : أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّهِ ، وعَلِیٌّ علیه السلام یَتلوهُ مِن بَعدِهِ ، وهُوَ الشّاهِدُ ، وفیهِ نَزَلَت هذِهِ الآیَهُ ؟ قالَ علیه السلام : صَدَقَ وَاللّهِ خَیثَمَهُ ، لَهکَذا حَدَّثتُهُ . (2)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 562 ح 1174 عن عبد الرحمن بن کثیر عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ؛ ینابیع المودّه : ج 3 ص 366 ح 3 عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عنه علیهم السلام .
2- .تفسیر فرات : ص 191 ح 246 .

ص: 511

امام حسن علیه السلام :خداوند در کتابش که بر پیامبر مرسلش فرو فرستاده، گفته است : «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است وشاهدی از او در پی اوست ...» . پیامبر خدا همان حجّت روشن از جانب پروردگارش است و پدرم ، کسی است که در پی او و شاهدی از اوست.

تفسیر فرات به نقل از زید بن سلام جُعفی : بر امام باقر علیه السلام وارد شدم و گفتم : خدا خیرت دهد! خیثمه از تو درباره سخن خدا «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او، در پی اوست ...» ، [مطلبی را] نقل کرد. او به من گفت که شما گفته اید : «پیامبر خدا، بر حجّتی روشن از جانب پروردگارش بود و علی علیه السلام پس از وی ، پیرو او و همو ، «شاهد» است . آیا این آیه، درباره وی نازل شده است؟ امام باقر علیه السلام فرمود : «سوگند به خدا، خیثمه درست گفته است و من همین گونه به وی گفته ام».

.


ص: 512

الإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» : الَّذی عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وَالَّذی تَلاهُ منِ بَعدِهِ الشّاهِدُ مِنهُ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام ، ثُمَّ أوصِیاؤُهُ واحِدٌ بَعدَ واحِدٍ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» : الَّذی هُوَ عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّهِ هاهُنا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وَالشّاهِدُ الَّذی یَتلوهُ مِنهُ عَلِیٌّ علیه السلام ، یَتلوهُ إماما مِن بَعدِهِ ، وحُجَّهً عَلی مَن خَلَّفَهُ مِن اُمَّتِهِ . (2)

الکافی عن أحمد بن عمر الحلّال :سَأَلتُ أبَا الحَسَنِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» ، فقالَ علیه السلام : أمیرُ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ الشّاهِدُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ورَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبِّهِ . (3)

شواهد التنزیل :عَنِ ابنِ عَبّاسٍ فی قَولِ اللّهِ تَعالی : «أَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَهٍ مِّن رَّبِّهِ» قالَ : النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ، «وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» قالَ : هُوَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (4)

تفسیر الفخر الرازی فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالی : «وَ یَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِّنْهُ» : ... ثالِثُها : أنَّ المُرادَ هُوَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام . وَالمَعنی : أنَّهُ یَتلو تِلکَ البَیِّنَهَ ، وقَولُهُ : «مِنْهُ» أی هذَا الشّاهِدُ مِن مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وبَعضٌ مِنهُ ، وَالمُرادُ مِنهُ تَشریفُ هذَا الشّاهِدِ بِأَنَّهُ بَعضٌ مِن مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله . (5)

راجع : شواهد التنزیل : ج 1 ص 359 369 .

.

1- .تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 142 ح 12 عن برید بن معاویه العجلی ، بحار الأنوار : ج 35 ص 388 ح 6 .
2- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 19 .
3- .الکافی : ج 1 ص 190 ح 3 .
4- .شواهد التنزیل:ج1 ص365 ح381 وح382 وفیه«علیّ خاصّه» بدل «هو علیّ...» وراجع تذکره الخواصّ : ص16 والمناقب للخوارزمی : ص278 ح267 والعمده : ص208 ح320.
5- .تفسیر الفخر الرازی : ج 17 ص 209 .

ص: 513

امام باقر علیه السلام در تفسیر سخن خدا «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او در پی اوست ...» : آن که بر حجّتی روشن از پروردگارش است، رسول خداست، و آن که بعد از وی در پی او و شاهدی از اوست، امیر مؤمنان است ، سپس اوصیای وی ، یکی پس از دیگری .

امام صادق علیه السلام در تفسیر سخن خدا «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او، در پی اوست» : در این جا، مراد از آن که بر حجّتی روشن از پروردگارش است، پیامبر خداست و شاهدی از او که در پی اوست، علی علیه السلام است که پس از او به عنوان امام می آید و حجّتی بر امّتِ پس از وی خواهد بود.

الکافی به نقل از احمد بن عمر حلّال : از ابو الحسن علیه السلام (امام کاظم یا امام رضا علیهماالسلام) درباره سخن خدای عز و جل : «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او، در پی اوست» ، پرسیدم. فرمود : «امیر مؤمنان که درودهای خدا بر او باد شاهد بر پیامبر خداست و پیامبر خدا ، بر حجّت روشن از جانب پروردگارش است».

شواهد التنزیل به نقل از ابن عبّاس، درباره سخن خدا «آیا کسی که از جانب پروردگارش بر حجّتی روشن است و شاهدی از او، در پی اوست» : [ ابن عبّاس] گفت : مراد، پیامبر صلی الله علیه و آله است و مقصود از «شاهدی از او، در پی اوست» ، علی بن ابی طالب علیه السلام است.

تفسیر الفخر الرازی در تفسیر سخن خدا «و شاهدی از او، در پی اوست» : قول سومْ این که مراد، علی بن ابی طالب علیه السلام است و معنای آن این است که او در پیِ آن حجّت روشن است و این که خداوند فرموده است : «از او»، یعنی این شاهد از محمّد و جزئی از اوست، و مقصود از این [ تعبیر] ، گرامیداشت این گواه است با این که وی، جزئی از محمّد صلی الله علیه و آله است.

.


ص: 514

1 / 3الَّذی عِندَهُ عِلمُ الکِتابِالکتاب« وَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیدَاً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَبِ » . (1)

الحدیثالأمالی للصدوق عن أبی سعید الخدری :سَأَلتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَن قَولِ اللّهِ جَلَّ ثَناؤُهُ ... : «وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَبِ» ، قالَ صلی الله علیه و آله : ذاکَ أخی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام فِی الآیَهِ الکَریمَهِ : إیّایَ عَنی بِمَن عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ . (3)

الإمام الباقر علیه السلام فِی الآیَهِ الکَریمَهِ : هُوَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام . (4)

عنه علیه السلام فِی الآیَهِ الکَریمَهِ : عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام ؛ عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ الأَوَّلُ وَالآخِرُ . (5)

عنه علیه السلام فِی الآیَهِ الکَریمَهِ : نَزَلَت فی عَلِیٍّ علیه السلام ؛ إنَّهُ عَالِمُ هذِهِ الاُمَّهِ بَعدَ النَّبِیِّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ وآلِهِ . (6)

.

1- .الرعد : 43 .
2- .الأمالی للصدوق : ص 659 ح 892 ، روضه الواعظین : ص 125 ؛ شواهد التنزیل : ج 1 ص 400 ح 422 .
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 368 ح 65 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 903 ح 60 کلاهما عن سلیم بن قیس و ص 563 ، مختصر بصائر الدرجات : ص 40 کلاهما عن أبی الطفیل نحوه .
4- .بصائر الدرجات : ص 213 ح 4 عن جابر و ص 215 ح 13 عن محمّد بن الفضیل عن أبی الحسن علیه السلام و ص 214 ح 6 عن نجم وفیه «صاحب علم الکتاب علیّ علیه السلام » وص216 ح 19 عن أبی حمزه الثمالی ، شرح الأخبار : ج 2 ص 311 ح 637 عن الإمام الصادق علیه السلام وفیهما «الذی عنده علم الکتاب هو علیّ بن أبی طالب علیه السلام » وراجع نهج الحقّ : ص 188 ح 27 و ص 206 ح 74 .
5- .روضه الواعظین : ص 118 .
6- .تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 221 ح 79 ، بصائر الدرجات : ص 216 ح 18 کلاهما عن الفضیل بن یسار و ح 17 عن عبد اللّه بن عجلان .