گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و نهم
سوره مُلْک


صفحه 13 از 78
سوره مُلْک




بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 تَبارَكَالَّذي بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ
پُربرکت و زوالناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست اوست و بر همهچیز قادر است .
بر وزن برگ ) به معنی" سینه شتر "است ، سپس این کلمه به معنی" دوام و بقاء ) « بَرْك » در اصل از « برکت » از مادّه « تَبارَك »
میگویند « بِرکه » و زوالناپذیري "آمده و در مورد هر نعمتی که پایدار و بادوام باشد ، گفته شده است . مخزن آب را از اینرو
که آب مدتی طولانی در آن باقی میماند .
در آیه فوق در حقیقت دلیل مبارك بودن ذات پاك خدا ذکر شده و آن مالکیت و حاکمیت او بر جهان و قدرت او بر همه
چیز است و به همین دلیل وجودي است زوالناپذیر و پُربرکت .
( جزء بیست و نهم ( 13
2 اَلَّذي خَلَقَالْمَوْتَ وَ الْحَیوةَ لِیَبْلُوَکُمْ اَیُّکُمْ اَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزیزُ الْغَفُورُ
همان کسیکه مرگ و حیات را آفرید تاشما را بیازماید که کدامیکبهترعملمیکنیدواوشکستناپذیروبخشندهاست.
اگر به معناي فنا و نیستی باشد ، مخلوق نیست ، چراکه خلقت به امور وجودي تعلق میگیرد، ولیمیدانیمکهحقیقت مرگ « مرگ »
انتقالاز جهانیبهجهان دیگراست و اینقطعا یک امر وجودي است که میتواند مخلوق باشد .
اسلام به" کیفیت عمل "اهمیت میدهد نه" کثرت و کمیت "آن
» قابل توجه اینکه هدف از آفرینش را " آزمایش حُسن عمل "معرفی کرده نه " کثرت عمل "و این دلیل آن است که اسلام به
مهم آن است که عمل خالصانه و براي خدا مفید و جامع باشد ، هر چند از نظر . « کمیت » اهمیت میدهد نه به « کیفیت
کمیت ، کم باشد .
14 ) سوره مُلک )
چیست ؟ در بعضی از روایات اسلامی از پیغمبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل شده « اَحْسَنُ عَمَلًا » لذا در اینکه منظور از
منظور این است که کدام یک از شما عقل و خرد کاملتر و خدا ترسی بیشتر و آگاهی فزونتر بر » : است که فرمود
(1). « اوامر و نواهی الهی دارید، هرچند که اعمال مستحبتان کمتر بوده باشد
بدیهی است عقل کامل ، عمل را پاكتر و نیّت را خالصتر و پاداش را بیشتر میکند .
منظور این نیست کدامیک بیشتر عمل میکنید ، بلکه منظور این است کدامیک صحیحتر » : و در حدیثی از امام صادق میخوانیم
عمل میکنید و عمل صحیح آن است که توأم با خداپرستی و نیت پاك باشد ، سپس فرمود : نگهداري عمل از آلودگی ، سختتر
(1). « است از خود عمل و عمل خالص صالح ، عملی است که نمیخواهی احدي جز خدا تو رابه خاطر آن بستاید
. جلد 10 ، صفحه 322 ، « مجمع البیان » -1
( جزء بیست و نهم ( 15
بحث مشروحی ، « وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدوُنِ » ذیل آیه 56 « ذاریات » در مورد هدف آفرینش انسان در تفسیر سوره
روشن است که" مسأله آزمون و امتحان . « آزمایش حُسن عمل » ذکر شده و در اینجا « عبودیت خدا » داشتیم . در آنجا هدف
صفحه 14 از 78
از مسأله عبودیت جدا نیست ، " همانگونه که کمال عقل و خداترسی و نیّت خالص که در روایات بالا به آن اشاره
شده ، روح عبودیت را تشکیل میدهد .
به این ترتیب عالم، میدان آزمایش بزرگی است براي همه انسانها، وسیله آزمایش، مرگ و حیات و هدف این آزمون بزرگ
رسیدن به حُسن عمل که مفهومش" تکامل معرفت و اخلاص نیّت و انجام هرکار خیر "است، میباشد .
ذیل آیات مورد بحث . ، « صافی » -1
16 ) سوره مُلک )
و از آنجا که در این میدان آزمایش بزرگ ، انسان گرفتار لغزشهاي فراوانی میشود ، نباید این لغزشها او را مأیوس کند و از
و او شکستناپذیر » : تلاش و کوشش براي اصلاح خویش بازدارد . در پایان آیه به بندگان وعده یاري و آمرزش داده و میگوید
آري او قادر بر هر چیز و آمرزنده هر انسان توبهکاري است . . « و بخشنده است
هیچ نقصی در جهان هستی نمیبینی
4 ثُمَارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ اِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئا وَ هُوَ حَسیرٌ
بار دیگر (به عالم هستی) نگاه کن سرانجام چشمانت (در جستجوي خلل و نقصان ناکام مانده ) بهسوي تو
بازمیگردد، در حالی که خسته و ناتوان است .
بر وزن شرّ ) به معنی" توجه و بازگشت ) « کر » از مادّه « کَرَّتَیْن »
( جزء بیست و نهم ( 17
« کَرَّتَیْن » تثنیه آن است ولی بعضی از مفسّران گفتهاند که : منظور از « کَرَّتَیْن » به معناي تکرار و « کَرَّة » به چیزي "است و
در اینجا معنی تثنیه نیست، بلکهمنظور توجّهات مکرر و پیدرپی و متعدد است .
بنابراین حداقل قرآن دراین آیات دستور بهمردم میدهدکه سهبار در عالم هستی بنگرند و اسرار آفرینش را مطالعه کنند و به یک
معنی بارها و بارها دقیق شوند و وقتی که نتوانستند کمترین خلل و نقصانی در ایننظامعجیب بیابند، به آفریننده این دستگاه و خالق
این جهان و علم و قدرت بیپایان آشناتر شوند .
بر وزن مدح و خشوع ) هرگاه در مورد چشم به کار رود ، به معنی" خسته و ناتوانشدن" ) « خُسُوء » و « خَسْأ » از مادّه « خاسِیء »
است و هرگاه در مورد سگ به کار رود ، به معنی" دورکردن آن "است .
بر وزن قصر ) به معنی" برهنه کردن "است و از آنجا که انسان به هنگام خستگی تاب و توان خود را ) « حسر » از مادّه « حَسیر »
حَسیر » و « خاسِیء » از دست میدهد و گویی برهنه از نیروهاي خود میشود ، به معنی" خستگی و ناتوانی "آمده است . بنابراین
در آیه فوق هر دو بهیکمعنی و برايتأکید در موضوعدرماندگی و ناتوانیچشماز دیدن نقصانی در نظام عالمهستی است . «
18 ) سوره مُلک )
به هر حال از این آیات دو نتیجه مهم میتوان گرفت : نخست اینکه قرآن به همه رهروان راه حق ، دستور مؤکد میدهد که هرچه
میتوانند در اسرار عالم هستی و شگفتیهاي جهان آفرینش بیشتر مطالعه و دقّت کنند و به یک بار و دو بار قناعت ننمایند ، چه
بسیار اَسراري که در نگاه اول و دوم خود را نشان نمیدهد ، دیدههاي تیزبین لازم است که بعد از چندین نگاه آنها را
بیابد .
دیگر اینکه هرقدر انسان در این نظام دقیقتر و باریکتر شود ، انسجام آن را بهتر درك میکند ، انسجامی
خالی از هرگونه نقص و خلل و کژي و اعوجاج .
صفحه 15 از 78
و اگر در نظر سطحی و ابتدایی بعضی از پدیدههاي این جهان به عنوان شرور و آفات و فساد دیده میشود (همچون زمینلرزهها ،
( جزء بیست و نهم ( 19
سیلابها ، بیماريها و حوادث ناگواري که گهگاه در زندگی انسانها رخ میدهد) در مطالعات دقیقتر روشن میشود که آنها
نیز اسرار و فلسفههاي دقیق و مهمی دارد .
این آیات اشاره روشنی به برهان نظم دارد که میگوید : وجود نظم در هر دستگاه نشانه وجود علم و قدرتی در پشت آن دستگاه
است ، وگرنه حوادث اتفاقی حساب نشده و تصادفهاي کور و کر ، هرگز نمیتواند مبدأ نظام و حساب گردد ، همانگونه که در
مهملکاري هرگز نتیجه درست نمیدهد و تضاد مبدأ نظام » : حدیث معروف مفضل از امام صادق آمده است
(1). « نمیگردد
مسیر نجات در خوب شنیدن و خوب دیدن است
10 وَقالُوالَوْکُنّانَسْمَعُاَوْنَعْقِلُماکُنّافیاَصْحابِ السَّعیرِ
و میگویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم ، یا تعقل میکردیم ، جزء دوزخیان نبودیم .
. جلد 3، صفحه 63 ،« بحارالانوار » -1
20 ) سوره مُلک )
11 فَاعْتَرَفُوا بِذَنْبِهِمْ فَسُحْقا لَاِصْحابِ السَّعیرِ
اینجا است که به گناه خود اعتراف میکنند ، دور باشند دوزخیان از رحمت خدا .
در این آیات ضمن بیان سرنوشت وحشتناك دوزخیان ، انگشت روي علت اصلی بدبختی آنها گذارده شده است ، میگوید
: از یکسو خداوند گوش شنوا و عقل و هوش داده و از سوي دیگر پیامبرانش را با دلایل روشن فرستاده ، اگر این دو با هم
ضمیمه شوند ، سعادت انسان تأمین است .
ولی هنگامیکه انسان گوش دارد اما با آن نمیشنود ، چشم دارد و نمیبیند و عقل دارد و نمیاندیشد ، اگر تمام
پیامبران الهی و کتب آسمانی به سراغ او آیند ، اثري ندارد .
در روایتی آمده است که جمعی در محضر پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله مدح و ستایش از مسلمانانی کردند ، رسول خدا
کَیْفَ » : صلیاللهعلیهوآله فرمود
( جزء بیست و نهم ( 21
مصیبتی که از ناحیه حماقت احمق حاصل میشود ، بدتر است از » : سپس در ادامه فرمود ؟ « عَقْلُ الرَّجُلِ ؟ عقل او چگونه است
فجور فاجران و گناه بدکاران ، خداوند فرداي قیامت مقام بندگان را به مقدار عقل و خرد آنها بالا میبرد و بر این اساس به قُرب
(1). « خداوند نایل میگردند
بر وزن قفل ) به معنی" ساییدن و نرم کردن "است و به لباس کهنه نیز گفته میشود ولی در اینجا به معنی" دوري از ) « سُحْق »
مفهومش این است که دوزخیان از رحمت خدا دور باشند و از آنجا « فَسُحْقا لَاِصْحابِ السَّعیر » رحمت خدا "است ، بنابراین
که نفرین خداوند توأم با تحقق خارجی است، این جمله دلیل بر این است که این گروه به کلی از رحمت خدا دورند .
ارزش والاي عقل و خرد
این نخستین بار نیست که قرآن مجید به ارزش فوقالعاده
صفحه 16 از 78
. جلد 10 ، صفحه 324 ،« مجمع البیان » -1
22 ) سوره مُلک )
عقل و خرد اشاره میکند و گناه عمده دوزخیان و عامل اصلی بدبختی آنها را ، از کار انداختن این نیروي الهی میشمرد ،
بلکه هرکس با قرآن آشنا باشد ، میداند که در مناسبتهاي مختلف اهمیت این موضوع را آشکار ساخته است و علیرغم
دروغپردازيهاي کسانیکه مذهب را وسیله تخدیر مغزها و نادیده گرفتن فرمان عقل و خرد میشمرند ، اسلام اساس
و « اولوا الابصار » و « اولوا الالباب » خداشناسی و سعادت و نجات را بر عقل و خرد مینهد و روي سخنش در همهجا با
اندیشمندان و دانشمندان است .
که از معتبرترین منابع حدیث « کافی » در منابع اسلامی روایات بسیار زیادي در این زمینه وارد شده است . در کتاب
ماست ، نیز روایات زیادي مطرح شده است که به ذکر دو مورد از آنها اکتفا مینماییم :
من مأمورم که تو را میان یکی از این سه موهبت مخیّر کنم تا » : در حدیثی از علی آمده است : جبرئیل بر آدم نازل شد و گفت
( جزء بیست و نهم ( 23
آدم " . « عقل" ، "حیا " و" دین » : " جبرئیل در پاسخ گفت ؟ « آنها چیست » : آدم گفت . « یکی را برگزینی و بقیه را رها کنی
ما » : گفتند . « او را رها کنید و به دنبال کار خود بروید » : جبرئیل به" حیا " و" دین "گفت ، « من" عقل "را برگزیدم » : گفت
سپس به ، « حال که چنین است به مأموریت خود عمل کنید » : جبرئیل گفت .« مأموریم همه جا با عقل باشیم و از آن جدا نشویم
( آسمان صعود کرد .( 1
این لطیفترین تعبیري است که ممکن است درباره عقل و خرد و نسبت آن با حیا و دین گفته شود . چراکه اگر عقل از دین
جدا گردد ، با اندك چیزي بر باد میرود ، یا به انحراف کشیده میشود و اما حیا که مانع انسان از ارتکاب زشتیها و گناهان
است ، آن نیز ثمره شجره معرفت و عقل و خرد است. این نشان میدهد که آدم، سهم قابل ملاحظهاي از عقل داشت که به
هنگام مخیّر شدن در میان این سه چیز ، مرحله بالاتر عقل را برگزید و در سایه آن هم دین را تصاحب کرد و
هم حیا را .
. جلد 5 ، صفحه 382 ، « نورالثقلین » - 1
24 ) سوره مُلک )
مَنْ کانَ عاقِلًا کانَ لَهُ دینٌ ، وَ مَنْ کانَ لَهُ دینٌ دَخَلَ الْجَنَّۀَ : کسیکه عاقل باشد ، » : در حدیث دیگري از امام صادق میخوانیم
( بنابراین بهشت جاي عاقلان است ) .( 1 ) « دین دارد و کسی که دین داشته باشد ، داخل بهشت میشود
البتّه عقل در اینجا به معنی" معرفت راستین "است ، نه شیطنتهاي شیاطین که در سیاستمداران جبّار و ظالمجهان دیده میشود که
(2). « شَبیهَۀٌ بِالْعَقْلِ ، وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ : شبیه عقل است ، ولی عقل نیست » : به گفته امام صادق
مهندسی خلقت زمین متناسب با نیاز شماست
. جلد 5 ، صفحه 382 ، « نورالثقلین » - 1 و 2
( جزء بیست و نهم ( 25
لارْضَ ذَلُولًا فَامْشُوا فی مَناکِبِها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ اِلَیْهِ النُّشُورُ 􀂛 15 هُوَ الَّذي جَعَلَ لَکُمُ ا
او کسیاست که زمین را براي شما رام کرد ، بر شانههاي آن راه بروید و از روزيهاي خداوند بخورید و بازگشت
همه به سوي اوست .
صفحه 17 از 78
به معنی" رام "جامعترین تعبیري است که در مورد زمین ممکن است بشود . چراکه این مرکب راهوار با حرکات متعدد ، « ذَلُول »
و بسیار سریعی که دارد ، آنچنان آرام به نظر میرسد که گویی مطلقا ساکن است ، بعضی از دانشمندان میگویند : زمین چهارده
نوع حرکت مختلف دارد که سه قسمت آن حرکت به دور خود و حرکت به دور خورشید و حرکت همراهمجموعه منظومه شمسی
در دل کهکشاناست، این حرکات که سرعت زیادي دارد ، چنان نرم و ملایم است که تا براهین قطعی بر حرکت زمین اقامه نشده
بود ، کسی باور نمیکرد حرکتی در کار باشد .
26 ) سوره مُلک )
از سوي دیگر پوسته زمین نه چنان سفت و خشن است که قابل زندگی نباشد و نه چنان سست و نرم است که قرار و آرام نگیرد ،
بلکه کاملاً براي زندگی بشر رام است ، اگر مثلاً غالب سطح زمین باتلاقهایی بود که همه چیز در آن فرومیرفت ، یا ماسههاي
نرمی که پاي انسان تا زانو در آن فرومینشست ، یا سنگهاي تیز و خشنی که با مختصر راه رفتن بدن انسان را کوفته و مجروح
میکرد ، آن وقت معنی ناآرامی زمین روشن میشد .
از سوي سوّم ، فاصله آن از خورشید نه چندان کم است که همه چیز از شدت گرما بسوزد و نه چندان زیاد است که همه چیز از
سرما بخشکد ، فشار هوا بر کُره زمین آنچنان است که آرامش انسان را تأمین کند ، نه آنقدر کم است که با یک حرکت انسان
از جا کنده شود و در فضا پرتاب شود .
و رام و مسخر فرمان انسان است ، جالب اینکه بعد از توصیف زمین به ذلول بودن دستور میدهد که « ذَلوُل » خلاصه از هر نظر
آن راه بروید . « مَناکِب » بر
( جزء بیست و نهم ( 27
بر وزن مغرب ) به معنی " شانه "است ، گوییانسان پا بر شانهزمینمیگذارد و چنان زمین آرام است که ) « مَنْکِبْ » جمع « مَناکِبْ »
میتواند تعادل خودرا حفظ کند .
در عین حال اشارهاي است به اینکه تا گامی برندارید و تلاشی نکنید ، بهرهاي از روزيهاي زمین نخواهید داشت .
نیز تعبیر بسیار جامعی است که تمام موادّ غذایی زمین اعم از حیوانی و گیاهی و معدنی را شامل میشود . « رِزْق » تعبیر به
و رستاخیز و حیات ابدي شما . « نُشُور » ولی اینها هدف نهایی آفرینش شما نیست ، بلکه وسایلی است در مسیر
چه کسی پرندگان را بر فراز آسمان نگه میدارد؟
19 اَوَ لَمْ یَرَوْا اِلَی الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صافّاتٍ وَ یَقْبِضْنَ ما یُمْسِکُهُنَّ اِلاَّ الرَّحْمنُ اِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصیرٌ
آیاپرندگانیراکه بالاي سرشانگاه بالهايخودرا گسترده و گاه جمع میکنند ، نگاه نکردند ؟ جز خداوند رحمان کسی آنها را
بر فراز آسمان نگه نمیدارد، چراکه او به هر چیز بیناست .
28 ) سوره مُلک )
پرندگان برخلاف قانون جاذبه از زمین برمیخیزند و به راحتی تمام بر فراز آسمان ، ساعتها و گاه هفتهها و ماهها پشت سر هم به
حرکتسریع و نرمخود ادامه میدهند، بیآنکه هیچمشکلیداشته باشند.
بعضی به هنگام پرواز غالبا بالهاي خود را گستراندهاند ( صافّات ) و گویی نیروي مرموزي آنها را به حرکت درمیآورد
.
در حالیکه بعضی دیگر دائما بال میزنند و گاهی نیز بالشان را میگسترانند .
گروه چهارمی مدتی بال میزنند ، هنگامی که سرعت گرفتند بالها را به کلی جمع کرده و در اقیانوس هوا شیرجه
صفحه 18 از 78
میروند ( مانند گنجشکها ) خلاصه در عین اینکه همه پرواز میکنند ، هرکدام براي خود برنامه مخصوصی
دارند .
( جزء بیست و نهم ( 29
چه کسی بدن آنها را به گونهاي آفریده که به راحتی در هوا سیر میکنند ؟ و چه کسی این قدرت را به بالهاي آنها بخشیده و
دانش پرواز را به آنها آموخته ؟ مخصوصا در پروازهاي پیچیده دستجمعی پرندگان مهاجر که گاه چندینماه بهطولمیانجامد و
هزاران کیلومتر راه را پیموده و از فراز کشورهاي زیادي ، از کوهها و درهها و جنگلها و دریاها میگذرند و به مقصد خود
میرسند، راستی چهکسی جز خداوند رحمان اینهمه نیرو و آگاهی به آنها داده است؟
تضمین تأمین روزي شما با کیست؟!
21 اَمَّنْ هذَا الَّذي یَرْزُقُکُمْ اِنْ اَمْسَکَ رِزْقَهُ بَلْ لَجُّوا فی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ
یا آن کسیکه شما را روزي میدهد ، اگر روزیش را بازدارد (چه کسی میتواند نیاز شما را تأمین کند) ولی آنها در سرکشی
و فرار از حقیقت لجاجت میورزند .
هرگاه به آسمان دستور دهد نبارد ، زمین گیاهی نرویاند و یا آفات
30 ) سوره مُلک )
مختلف نباتی محصولات را نابود کنند ، چه کسی توانایی دارد غذایی در اختیار شما بگذارد ؟ و یا اگر روزيهاي معنوي و
وحی آسمانی را از شما قطع کند، چهکسی توانایی راهنمایی شما را دارد؟
اینها همگی حقایقی است آشکار ، ولی لجاجت و خیرهسري حجابی است در برابر درك و شعور آدمی .
چه کسی آب جاري در اختیار شما قرار میدهد ؟
30 قُلْاَرَأَیْتُمْاِنْاَصْبَحَمآؤُکُمْغَوْرافَمَنْیَأْتیکُمْ بِمآءٍ مَعینٍ
بگو: به من خبر دهید اگر آبهاي (سرزمین) شما در زمین فرورود ، چهکسی میتواند آب جاري در دسترس شما قرار دهد
؟
بر وزن طعن ) به معنی" جریان آب "است. ) « معن » از مادّه « مَعین »
است که « قشر نفوذ ناپذیر » که آب را در خود فرو میبرد و در زیر آن « قشر نفوذ پذیر » : میدانیم زمین از دو قشر تشکیل شده
آب را در آنجا نگاهمیدارد . تمام چشمهها، چاهها و قناتها از برکت این ترکیب خاص به وجود آمده ، زیرا اگر تمام روي زمین
تااعماق زیاد قشر نفوذپذیربود، آبها چنان درزمین فرومیرفتند که هرگز دستکسی به دامانشان نمیرسید و اگر همه نفوذناپذیر
بودند، آبهاروي زمین میایستادند و تبدیل به یک باتلاق میشدند ، یا به زودي به دریاها میریختند و به این ترتیب تمام ذخایر
زیرزمینی آب از دست میرفت .
( جزء بیست و نهم ( 31
این نمونه کوچکی از رحمت عام خداست که مرگ و حیات انسان سخت با آنگره خورده است .پایان سوره مُلْک
32 ) سوره قَلَم )
سوره