گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
اشاره



ص: 1

ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

الفصل الثانی: علیّ عن لسان النبیّ«ما عَرَفَکَ یا عَلِیُّ حَقَّ مَعرِفَتِکَ إلَا اللّهُ وأنَا» . ما توفّر علیه هذا الفصل هو کلمات عظیمه ، وقمم سامقه ، ومدائح لا نظیر لها صدرت عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله بشأن علیّ علیه السلام . وفی البدء نری من الضروری أن نذکر عددا من النقاط حیال أبعاد شخصیّه الإمام علیّ علیه السلام ، والموقع الذی یحظی به هذا الإمام العظیم بنظر النبیّ صلی الله علیه و آله وما لَه من مکانه من خلال تعالیم الدین نفسه . هذه النقاط هی :

1 سعه حدیث النبیّ صلی الله علیه و آله حیال علیّ علیه السلامتُؤلّف کلمات رسول اللّه صلی الله علیه و آله الوضّاءه الشطرَ الأعظم ممّا ذکرناه فی فصول هذا الکتاب من معالم عن علیّ علیه السلام ، وممّا توفّرنا علی بیانه من أبعاد شخصیّه هذا العظیم . علی هذا الضوء راح الکلام النبوی یشعّ فی أرجاء تمام صفحات هذا الکتاب . وما نسجّله هنا باختصار ما هو إلّا نقاط بارزه ، وتجلّیات مشرقه من کلام النبیّ العظیم ، ممّا لم یأتِ ذکره فی الفصول الاُخر أو لم یرد بتفصیل .

.


ص: 7



فصل دوم : علی از زبان پیامبر

جایگاه امام در سخن پیامبر

1 . گستردگی سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام

فصل دوم : علی از زبان پیامبرجایگاه امام در سخن پیامبر ای علی! تو را جز خدا و من ، کسی به درستی نشناخته است. (1) آنچه در این فصل آمده است، کلمات شکوهمند ، ارج گزاری های والا و ستایش های بی بدیل پیامبر خداست از علی علیه السلام . درباره ابعاد شخصیت مولا علیه السلام وجایگاه آن پیشوای بزرگ در نگاه پیامبر صلی الله علیه و آله وآموزه های دین ، یادکرد نکته هایی را ضروری می دانیم :

1 . گستردگی سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلامبخش عمده ای از آنچه در فصول این کتاب ، در چهره نمایی از علی علیه السلام وتبیین ابعاد شخصیت آن بزرگوار آمده ، گفته های نورانی پیامبر خداست . بدین سان، سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله در تمامت صفحات این کتاب، چهره نموده است و اکنون آنچه در این جا ، به اختصار ، گزارش می کنیم ، نکات برجسته تر وجلوه های درخشان تری از گفتار آن بزرگوار است که در فصول دیگر نیامده است ویا به این تفصیل، گزارش نشده است.

.

1- .ر . ک : ص 253 (جز خدا و من ، کسی او را نشناخت) .

ص: 8

2 علیٌّ علیه السلام السرّ المکتوملشخصیّه أمیر المؤمنین أبعاد مجهوله واسعه ، ومن ثمّ فقد اعترف الکثیرون علی امتداد التاریخ بعجزهم عن الارتقاء إلی مکامن تلک الشخصیّه التی لا نظیر لها فی تاریخ الإسلام . بیدَ أنّ هذه الحقیقه تجلّت علی أسمی وجه وأتمّه فی کلام النبیّ صلی الله علیه و آله . قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «ما عَرَفَکَ یا عَلِیُّ حَقَّ مَعرِفَتِکَ إلَا اللّهُ وأنَا» . لکن ما قدر ما أظهره النبیّ من تلک المعرفه ؟ وکم کان یطیق المجتمع من تلک الحقائق ؟ وکیف تعاملت الاُمّه مع ما أبداه رسول اللّه صلی الله علیه و آله وأظهره ؟! قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله : «لَولا أن یَقولَ فیکَ الغالونَ مِن اُمَّتی ما قالَتِ النَّصاری فی عیسَی بنِ مَریَمَ ؛ لَقُلتُ فیکَ قَولاً لا تَمُرُّ بِمَلَأٍ مِنَ النّاسِ إلّا أخَذُوا التُّرابَ مِن تَحتِ قَدَمَیکَ یَستَشفونَ بِهِ» . أجل ؛ إنّ الاُمّه لا تطیق سطوع حقیقه شخصیّتک ، ولا تتحمّل ظهور فضائلک ومناقبک کما هی ، ولیس للآذان قدره علی الإصغاء إلیها ، ولا للنفوس قابلیّه الانغمار بها والارتواء من نمیرها . مع ذلک کلّه ، تبقی أجمل الصیغ عن شخصیّه أمیر المؤمنین وأسماها ، وأنطق الأوصاف وأبلغها وأثراها دلالهً فیما جاء ؛ هی تلک التی نجدها فی کلام النبیّ المصطفی صلی الله علیه و آله . بید أنّ السؤال : هل یعبّر ما احتوته صفحات الآثار المکتوبه من الکلمات المحمّدیّه حیال الإمام عن جمیع ما کان ، أم إنّ کثیرا من تلک الحقائق بقی رهین الصدور خشیه الأذی وخوف التبعات ، ثم دُفن مع أهله واندثر مع أصحابه ؟ لسنا نرید فی هذه المقدّمه أن نُزیح الستار عن هذا المشهد من التاریخ الملیء بالغصص ، لکنّنا نؤکّد أنّ ما بقی هو غیض من فیض ، وما وصل إلینا محض اُمثولات من حقائق ما برحت ثاویهً فی صدر التاریخ ، غائرهً فی أحشائه ، ومُجرّد أحادیث قصار من کلام سامق طویل لم یُبَح به . عجبا واللّه ! إنّ اُولئک الذین لم یطیقوا أشعّه الشمس ، لم یرضَوا بهذا القلیل ولم یتحمّلوه ؛ إذ سرعان ما أصدروا حکمهم علیه ب «الوضع» عنادا من عند أنفسهم ، وجنوحا عن الحقّ ، ومعاداهً للفضیله ، ثمّ ما لبثوا أن سعَوا بذریعه «الوضع» إلی إبعاد هذا القلیل عن ساحه الثقافه ومضمار الفکر ، وحذفه من صفحات أذهان الناس . أما فی المواضع التی استعصت فیها تلک الفضائل علی التکذیب بما لها من قوّه ومن تلألؤ ساطع ، فقد بادر اُولئک إلی التحریف المعنوی ، وتوسّلوا بتوجیهات غیر منطقیّه وبجهود عقیمه ، علّهم ینالونَ بها شیئا من تشعشع أنوار الحقّ ، ویقلّلونَ من امتداده . وفی هذا المضمار نسجّل بأسف : ما أکثر الکتابات التی اُهملت بسبب هذه الهجمات الثقافیّه ، وما أکثر ما ضاع !

.


ص: 9



2 . علی علیه السلام ، راز ناشناخته

2 . علی علیه السلام ، راز ناشناختهشخصیت مولا علیه السلام ابعادی ناپیدا کرانه دارد . کسانِ بسیاری در درازنای تاریخ، از دست نایافتگی به ابعاد شخصیت آن چهره بی بدیل تاریخ اسلام سخن گفته اند . امّا این حقیقت ، درخشان تر از هر جایی در کلام پیامبر صلی الله علیه و آله چهره بسته است . پیامبر خدا فرمود : ای علی! جز خدا و من، کسی تو را به درستی نشناخته است . امّا پیامبر خدا چه اندازه از آن شناخت را مطرح ساخت ، و جامعه چه مقدار از آن حقایق را برتابید ، و با آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله گفت ، چه سان رویاروی شد؟! پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود : اگر ترس این نبود که غالیانِ امّت من آنچه را که مسیحیان درباره عیسی بن مریم گفتند، درباره تو بگویند، سخنی می گفتم که به هیچ جمعی گذر نمی کردی ، جز آن که خاک زیر پایت را برای شفا برمی داشتند . (1) این یعنی که جامعه ، چهره نمایی حقیقی از تو و بر نمودن فضایل ومناقب تو را بدان گونه که هست بر نمی تابد و گوش ها قدرت شنوایی و جان ها توان نیوشیدن آن را ندارند . با این همه، زیباترین ، شکوهمندترین و گویاترین وصف ها ، ارج گزاری ها و بزرگداری ها از شخصیت علی علیه السلام را به همان جهت که آمد ، در کلام پیامبر خدا می یابیم. امّا آنچه اینک از کلام پیامبر خدا بر گستره صفحات آثار مکتوب درباره علی علیه السلام نقش بسته است، آیا تمامت آن چیزی است که بوده است ؟ و یا بسیاری از آن حقایق ، از ترس پیامدهای گزارش آنها ، بر سینه ها ماند وهمراهِ دارندگان آنها مدفون شد ؟ اکنون و در این مقدمه از این «قصّه آکنده از غصه» تاریخ، پرده بر نمی گیریم ؛ ولی تأکید می کنیم که آنچه مانده است، اندکی است از بسیار ، نمونه هایی است از حقایق نهفته در سینه تاریخ و گفتنی هایی است خُرد از ناگفته های بَسْ کلان و ... و شگفتا که آنان که پرتوافکنیِ آفتاب را بر نمی تابند ، درباره برخی از همین اندک نیز از سَرِ عناد و حق پوشی و فضیلت ستیزی ، حکم «جعل» صادر کرده اند وکوشیده اند با مُهر «وضع»، آن همه را از صحنه فرهنگ و صفحه ذهن انسان ها به دور کنند ، و گاه چون تلألؤ خیره کننده فضایل ، جلوی تکذیب را گرفته است ، با توجیه هایی غیر منطقی و تلاش هایی سِتَرْون ، به تحریف معنوی دست یازیده اند تا مگر اندکی از گسترش تابش انوار حق بکاهند ، و اَسف انگیز است که بگویم چه بسا نگاشته هایی ، در این هجوم های فرهنگی ، مهجور گشت و تباه شد !

.

1- .ص 253 (جز خدا و من ، کسی او را نشناخت) .

ص: 10

3 کلام النبیّ صلی الله علیه و آله نافذه لمعرفه علیّ علیه السلامعلیٌّ سرّ الوجود المکتوم ؛ وهل ثَمَّ سبیل إلی اکتناه هذا السرّ وفتح مغالیقه سوی الاستمداد من أعلم شخصیّه فی الوجود وأدراها بالسرّ ؟ إنّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله لأعرف الوجود بالسرّ ، وهو إلی ذلک مُعلّم الإمام علیه السلام ومُربّیه ، وقد کان الإمام علیه السلام تلمیذه ورفیق دربه وقرینه . لقد أخذ رسول اللّه صلی الله علیه و آله علیّا وضمّه إلیه صغیرا ، ثمّ تمتم بنداء الوحی فی ثنایا روحه وجوانبها ، فطفقت أعماق وجود علیّ تفوح بشذی عطر التعالیم الإلهیّه وتنضح بنداها . وهکذا کان علیٌّ ماثلاً أمامه بکلّ وجوده کالمرآه الصافیه . وعندما کان النبیّ یتحدّث عنه فإنّما یتحدّث بمثل هذه النظره ومن خلالها . ولک أن تتأمّل هذا الوصف العلوی الأخّاذ الناطق ، فی بیان الصله فیما بینهما صلوات اللّه وسلامه علیهما ؛ إذ یقول أمیر المؤمنین : وَضَعَنی فی حِجرِهِ وأنَا وَلَدٌ ، یَضُمُّنی إلی صَدرِهِ ، ویَکنُفُنی فِی فِراشِهِ ، ویُمِسُّنی جَسَدَهُ ، ویُشِمُّنی عَرفَهُ ، وکانَ یَمضَغُ الشَّیءَ ثُمَّ یُلقِمُنیهِ ، وما وَجَدَ لی کَذبَهً فی قَولٍ ، ولا خَطلَهً فی فِعلٍ ، ولَقَد قَرَنَ اللّهُ بِهِ صلی الله علیه و آله مِن لَدُن أن کانَ فَطیما أعظَمَ مَلَکٍ مِن مَلائِکَتِهِ یَسلُکُ بِهِ طَریقَ المَکارِمِ ، ومَحاسِنَ أخلاقِ العالَمِ ، لَیلَهُ ونَهارَهُ . ولَقَد کُنتُ أتَّبِعُهُ اتِّباعَ الفَصیلِ أثَرَ اُمِّهِ ، یَرفَعُ لی فی کُلِّ یَومٍ مِن أخلاقِهِ عَلَما ، ویَأمُرُنی بِالِاقتِداءِ بِهِ . ولَقَد کانَ یُجاوِرُ فی کُلِّ سَنَهٍ بِحِراءَ فَأَراهُ ولا یَراهُ غَیری . ولَم یَجمَع بَیتٌ واحِدٌ یَومَئِذٍ فِی الإِسلامِ غَیرَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وخَدیجَهَ وأنَا ثالِثُهُما . أری نورَ الوَحیِ وَالرِّسالَهِ ، وأشُمُّ ریحَ النُّبُوَّهِ . ولَقَد سَمِعتُ رَنَّهَ الشَّیطانِ حینَ نَزَلَ الوَحیُ عَلَیهِ صلی الله علیه و آله ، فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ما هذِهِ الرَّنَّهُ ؟ فَقالَ : هذَا الشَّیطانُ قَد أیِسَ مِن عِبادَتِهِ ، إنَّکَ تَسمَعُ ما أسمَعُ ، وتَری ما أری ، إلّا أنَّکَ لَستَ بِنَبِیٍّ ، ولکِنَّکَ لَوَزیرٌ وإنَّکَ لَعَلی خَیرٍ . (1) إنّ رسول اللّه علیه السلام موصول بمصدر الوحی ومنبثق الإلهام ، ومن ثَمَّ فما یقوله هو انعکاس لتجلّیات ربّانیّه ، وتجلٍّ لحقائق الوحی ، وهو تبلور لکلام اللّه سبحانه . فعندما یتحدّث النبیّ عن علیّ فکأنّ الذی یتحدّث عنه هو اللّه جلّ جلاله ، وهو سبحانه الذی یکشف الستر والأسرار ، ویزیح الحُجب عن الشخصیّه السامقه لإمام الإنسانیّه . وحیثُ نطلّ علی المشهد من زاویه اُخری ؛ فإنّ علیّا هو نظیر رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، وهو مثیله . وعلی ضوء الکلام الالهی الساطع : «وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ» فإنّ علیّا علیه السلام هو نفس رسول اللّه صلی الله علیه و آله له جمیع ما للنبیّ الأقدس من مقامات ظاهریّه وباطنیّه ما خلا النبوّه . فعندما یتحدّث رسول اللّه صلی الله علیه و آله عن الإمام أمیر المؤمنین ویکشف عن مؤهّلاته وما یحظی به من جداره ، إنّما یضع فی الحقیقه امتداده الوجودی بین یدی الآخرین ، ویعرض نظیره ویعرّف به من أجل الأهداف السیاسیّه والاجتماعیّه العالیه للاُمّه الإسلامیّه ، ویقدّم إلی الناس کافّه أفضل شخصیّه وأسماها نشأت فی ظِلال الأنوار الإلهیّه الساطعه .

.

1- .راجع : ص 266 (القرابه القریبه) .

ص: 11



3 . کلام پیامبر صلی الله علیه و آله ، روزنه ای برای شناخت مولا

3 . کلام پیامبر صلی الله علیه و آله ، روزنه ای برای شناخت مولاعلی علیه السلام راز ناشناخته هستی است . و آیا برای گشودن چهره این راز، راهی جز یاری گرفتن از «داناترین و رازْ آگاه ترین» چهره هستی وجود دارد؟! پیامبر صلی الله علیه و آله از سویی رازْ آشناترین چهره هستی است و از سوی دیگر ، معلّم ، مربّی و همگام و همراه مولا . پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را از خُردسالی بر دامن گرفته و پیام ربّانی وحی را در زوایای جانش زمزمه کرده واعماق وجود او را با عطر آموزه های الهی ، عطرآگین ساخته و بدین سان، همه وجود او را چون آینه ای شفّاف، پیش روی دارد و چون از او می گوید، از چنین نگاهی می گوید . به این توصیف زیبا وگویای علی علیه السلام درباره پیوند خود با پیامبر صلی الله علیه و آله بنگرید : در زمانی که خردسال بودم،مرا در آغوشش می نشانْد ، به سینه اش می فشرْد ، در رخت خوابش می خوابانْد ، تنش را به تنم می سایید،بوی بدنش را به مشامم می رساند و خوراکی را می جوید و در دهانم می گذاشت . نه در سخن گفتن، دروغی از من شنید و نه در کردارم لغزشی یافت . [ محمد صلی الله علیه و آله ]از دورانی که از شیر گرفته شد ، خداوند متعال ، بزرگ ترین فرشته از فرشتگانش را همراهش کرد تا شب و روز به راه بزرگواری ها و خوی های نیکوی جهان ، رهنمونش کرد و من همچون بچّه شتری که پا در جا پای مادرش می نهد ، دنبالش می رفتم . در هر روز، نشانی از اخلاقش را فرا رویم برمی افراشت و به من دستور می داد تا از آن پیروی کنم . هر سال در حِرا سُکنا می گزید و من وی را می دیدم و جز من ، کسی او را نمی دید . در آن روزها ، اسلام ، جز به خانه پیامبر خدا که وی و خدیجه در آن بودند و من سومین آنها بودم ، وارد نشده بود . من نور وحی و رسالت را می دیدم و عطر نبوّت را می بوییدم و هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل شد ، ناله شیطان را شنیدم و گفتم : ای پیامبر خدا ! این ناله چیست؟ فرمود : «این شیطان است که از پرستیده شدن ، ناامید گشته است . آنچه را که من می شنوم ، تو می شنوی ، و آنچه را که می بینم ، می بینی ؛ جز آن که تو پیامبر نیستی ؛ امّا تو وزیری و تو بر مسیر خیری». (1) از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و آله به منبع وحی و الهام، اتّصال دارد و آنچه می گوید، بازتاب جلوه های ربّانی است و انعکاس حقایق وحیانی ، وتبلور کلام سبحانی . پس چون از علی علیه السلام سخن می گوید ، چنان است که گویا خداوند سبحان ، از علی می گوید و از منزلت والای او پرده می گیرد ، ورازها و رمزهای شخصیت والای آن پیشوای انسانیت را می گشاید. از نگاهی دیگر ، علی علیه السلام همبر وهمتای پیامبر صلی الله علیه و آله است و بر اساس کلام بلند الهی : «جان هایمان و جان هایتان»، علی علیه السلام جان پیامبر صلی الله علیه و آله است و دارنده تمام مقامات ظاهری وباطنی ایشان ، بجز نبوت. وچون پیامبر صلی الله علیه و آله از علی سخن می گوید ، واز شایستگی های او پرده بر می گیرد ، به واقع ، امتداد وجودی خود را در پیش دیدها می نهد و همتای خود را برای اهداف بلند ودراز مدّت سیاسی ، اجتماعی و ... امّت اسلامی می شناسانَد و بهترین وبرترین وارجمندترین چهره رشد یافته در تربیت اسلام و بالیده در پرتو انوار الهی را به مردمان معرّفی می کند.

.

1- .ر . ک : ص 267 (خویشاوندی نزدیک) .

ص: 12

. .


ص: 13

. .


ص: 14

4 تصنیفُ کلام النبیّ صلی الله علیه و آله حیال علیّ علیه السلامقبل أن نبادر إلی تصنیف کلام النبیّ الأعظم صلی الله علیه و آله حیال الإمام علیّ بن أبی طالب ، ونستخلصه من خلال عناوین نأتی بها فی إطار نظره سریعه عامّه ، ینبغی أن نعترف أنّ الاستخلاص الدقیق والتصنیف الکامل التامّ لما قاله النبیّ فی علیّ لهو عمل عظیم شاقّ ، وهو بلا شک یتطلّب مجالاً أوسع من الفرصه المتاحه لنا فی مقدّمه هذا الفصل . بید أنّنا مع ذلک نسعی من خلال الإفاده من روایات هذا الفصل وما جاء فی الفصول الاُخر ، أن نشقّ طریقا صوب المراد والمقصود ؛ وإن لم یکن بالمستوی اللائق . بهذا الشأن تبرز أمامنا العناوین التالیه :

.


ص: 15



4 . جمع بندی سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام

اشاره

4 . جمع بندی سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلاماکنون و پیش تر از آن که در نگاهی گذرا و کلّی ودر ذیل عناوینی سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را درباره علی علیه السلام جمع بندی کنیم ، باید اعتراف کنیم که جمع بندی دقیق وکامل آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله درباره وی گفته است، کاری است کارِستان و بسی دشوار ، و بی گمان، نیازمند مجالی بس فراخ تر از آنچه اکنون و در مقدمه این فصل در اختیار داریم . با این همه می کوشیم تا با بهره گیری از روایات این فصل وآنچه در فصل های دیگر آمده است ، راهی وگرچه نه درخور به سوی مقصد و مقصود ، باز کنیم.

.


ص: 16

أ علیٌّ علیه السلام من حیث الخلق والتکوینیرتبط جزء من کلام رسول اللّه صلی الله علیه و آله عن الإمام علیّ بجوهره الوجودی وکیفیّه خلقه . فمن وجهه نظر النبیّ یعدّ علیّ ورسول اللّه صلوات اللّه وسلامه علیهما شعاع نور واحد ، والاثنان هما تجلٍّ لنور اللّه سبحانه ؛ فلحم علیّ هو لحم النبیّ ، ودمُه دمُه ، وروحُه روحُه ، وباطنُه باطنُه . طینتهما واحده ، وکلاهما من شجرهٍ واحدهٍ ، وسائر الناس من شجرٍ شتّی ومن طِیَنٍ مختلفه . کثیرهٌ هی الروایات التیتشیر إلی هذه الحقیقه الرفیعه فی مصادر الفریقین ، قد جاء بعضها فی أوائل هذا الفصل بعبارات مختلفه مبیّنه لحقیقه واحده ناصعه .

ب علیٌّ علیه السلام من حیث الاُسرهعلیٌّ علیه السلام هو ابن عمّ النبیّ صلی الله علیه و آله وصهره ووالد ریحانتیه . بیدَ أنّ الأسمی من ذلک کلّه أنّ علیّا هو الشخصیّه السامقه فی أهل البیت التی تحظی بمکانهٍ مرموقهٍ ، وأحد «أصحاب الکساء» و «الخمسه الطیّبین» الذین نزلت بحقّهم آیه التطهیر وهی تهبهم أرفع فضیله وأسماها . فضلاً عن ذلک ، أنّ النبیّ کان یری أنّ دوام نسله ینحدر من صلب علیّ الطاهر ، وهو صلی الله علیه و آله یقول : «إنَّ اللّهَ تَعالی جَعَلَ ذُرِّیَّهَ کُلِّ نَبِیٍّ مِن صُلبِهِ ، وإنَّ اللّهَ تَعالی جَعَلَ ذُرِّیَّتی مِن صُلبِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ» . وبخلود نسل النبیّ فی ذریّه علیّ سجّل رسول اللّه صلی الله علیه و آله للإمام أبی الریحانتین الحسن والحسین وبحکمٍ إلهی ناصع ، أرفع خصوصیّه له وأرقی فضیله .

ج علیٌّ علیه السلام من حیث العلمیُعدّ علیّ علیه السلام بنظر رسول اللّه صلی الله علیه و آله أعلم الاُمّه وأکثرها بصیره . لقد قدّم النبیّ علیّا خازنا لعلمه والمؤتمن علیه ، ووارثه وحافظ أسراره ومعدن تمام علمه ، وتحدّث عنه بوصفه الإنسان الذی یحظی من جمیع علم البشریّه بتسعه أعشاره . ثمّ أکّد الحقیقه التی تفید أنّ الطریق إلی بلوغ اُفق العلم النبوی وساحه المعارف المحمّدیّه إنّما یکمن فقط فی سلوک جانب علیّ . فعلیٌّ علی درایه بجمیع ما فی الکتب السماویّه وما تحویه من أحکام وتعالیم ؛ درایته بالقرآن وتعالیمه وأحکامه . وعلیّ الأعلم بحقائق القرآن ، والأکثر إحاطه من الجمیع بدقائقه ، بحیث لم یکن علی وجه الأرض وعلی امتداد الزمان غیره یقول : «سَلونی قَبلَ أن تَفقِدونی» . وهذا ابن عبّاس تراه قد غضب ممّن قارن علمه بعلم علیٍّ ، وقال فی جوابه : «عِلمی مِن عِلمِ عَلِیٍّ ، وعِلمُ أصحابِ مُحَمَّدٍ کُلِّهِم فی عِلمِ عَلِیٍّ کَالقَطرَهِ الواحِدَهِ فی سَبعَهِ أبحُرٍ» .

.


ص: 17



الف علی علیه السلام از نظر آفرینش

ب علی علیه السلام از نظر خانوادگی

ج علی علیه السلام از نظر علمی

الف علی علیه السلام از نظر آفرینشبخشی از گفتار پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام ، مرتبط است با گوهر وجود آن حضرت و چگونگی آفرینش او . از منظر پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام و پیامبر خدا ، پرتو یک نورند ، و هر دو جلوه ای از نور خداوند متعال . گوشت علی ، گوشت محمّد صلی الله علیه و آله و خونش خون او و روحش روح او و باطنش باطن اوست . طینت آن دو بزرگوار، همگون است و هر دو از یک درخت بارورند و دیگران از ریشه های گونه گون و از طینت های مختلف . روایاتِ نشان دهنده این حقیقت ارجمند در منابع فریقین، بسی گسترده است که بخش هایی از آنها با عبارات گونا گون وبیان کننده حقیقتی واحد و راستین ، در آغاز این فصل، گزارش شده است .

ب علی علیه السلام از نظر خانوادگیعلی علیه السلام پسر عمو ، داماد و پدر دو «دسته گلِ» پیامبر صلی الله علیه و آله است.فراتر از اینها، علی علیه السلام چهره برجسته و ویژه اهل بیت و یکی از «اصحاب کسا» و «پنج تن پاک» است که آیه تطهیر درباره آنها نازل شد وبرترین و والاترین فضیلت ها را برای آنان رقم زد . افزون بر این ، پیامبر صلی الله علیه و آله تداوم نسل خود را در صُلب مطهّر علی علیه السلام می دید و می فرمود : خداوند، نسل هر پیامبری را از پشت خود او قرار داده است ؛ ولی نسل مرا در صُلب علی بن ابی طالبْ مقرّر نموده است. بدین سان، پیامبر صلی الله علیه و آله با رقم زدن جاودانگیِ نسل خود در فرزندان علی علیه السلام به حکم الهی ، برترین ویژگی وفضیلت را به علی علیه السلام بخشیده است.

ج علی علیه السلام از نظر علمیاز منظر پیامبر صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام آگاه ترین ، ژرف ترین وبصیرترین فرد امّت است. پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را گنجورِ دانش خویش و وارث معارف و رازدان آگاهی های ناپیدا و کانِ تمامی علوم خود و کسی که نُه دهم از تمامت دانش بشری نزد اوست، معرّفی کرده است و بر این حقیقت، تأکید کرده است که راه وصول به گستره دانش وآگاهی های محمّدی، تنها وتنها از جانب علی علیه السلام است ، و اوست که بر تمام کتاب های آسمانی و آموزه های آنها چونان قرآن و آموزه های آن، آگاه است و در آگاهی به حقایق و ژرفنای قرآن، برترین و داناترین است. چنین است که علی در گستره زمین ودرازنای زمان ، تنها کسی است که «پیش از آن که مرا از دست بدهید، از من بپرسید» را بر زبان آورد ، وابن عبّاس در پاسخ کسی که او را با علی علیه السلام سنجیده بود ، از این سنجش، خشمگین شد وگفت : دانش من نسبت به دانش علی علیه السلام ، و بلکه دانش همه یاران پیامبر نسبت به دانش علی علیه السلام ، چون قطره ای در [ برابر] هفت دریاست . (1)

.

1- .ر . ک : ج 10 ص 473 (دانش های امام علی) .

ص: 18

د علیٌّ علیه السلام من حیث العقیدهإنّ مَن ترعرع منذ الصغر فی حضن النبیّ صلی الله علیه و آله ، واختلطت لحظات حیاته وتواشجت بلحظات حیاه النبیّ ، وسمع نداء الوحی الربّانی ولم یلوّث الکفر له روحا قطّ حتی للحظه واحده لخلیقٌ به أن یحتلّ عند رسول اللّه صلی الله علیه و آله تلک المکانه العظیمه . لقد کان علیّ من بین الرجال أوّل من صدع بإیمانه برسول اللّه صلی الله علیه و آله ، وفی الإیمان کان أمیر المؤمنین الذروه فی الشهود القلبی ، وهذا النبیّ یقول فی خطاب نفسه الوضّاءه المنوّره : «إنَّکَ تَسمَعُ ما أسمَعُ وتَری ما أری» . وهو صلی الله علیه و آله الذی یشهد علی استقامته وثبات إیمانه ورسوخه ، بقوله : «الإیمانُ مُخالِطٌ لَحمَکَ ودَمَکَ کَما خالَطَ لَحمی ودَمی» (1) . بهذه الشهادات وغیرها وضع النبیّ ذلک المؤمن النقی فی أرفع ذری الیقین .

.

1- .راجع : ج 9 ص 436 (الإیمان مخالط لحمه ودمه) .

ص: 19



د علی علیه السلام از نظر اعتقادی

د علی علیه السلام از نظر اعتقادیاو که از خُردسالی بر دامن پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت و لحظه های زندگانی اش با لحظه های زندگی پیامبر خدا درآمیخت و پیام ربّانی وحی را شنیده ، سزامند است که از منظر پیامبر صلی الله علیه و آله کسی باشد که «هرگز وحتی یک لحظه جانش به کفر، آلوده نشد» واز میان مردان ، آغازین ایمان آورنده به پیامبر صلی الله علیه و آله باشد و از چشم انداز ایمان، در ستیغ شهود قلبی قرار گیرد و پیامبر صلی الله علیه و آله خطاب به این جان منوّر خویش بگوید : تو آنچه را که من می شنوم ، می شنوی و آنچه را که من می بینم ، می بینی . و چونان گواهی بر استواری ، ژرفایی و گستردگیِ ایمانش بفرماید : ایمان با گوشت و خون تو عجین است ، چنان که با گوشت و خون من عجین است. (1) و بدین سان، آن مؤمن پیراسته جان را در برترین جایگاه باورهای یقینی قرار دهد .

.

1- .ر . ک : ج 9 ص 437 (ایمان با گوشت و خونش عجین شده) .

ص: 20

ه علیٌّ علیه السلام من حیث الأخلاقکان من بین ما أعلنه النبیّ صلی الله علیه و آله فی فلسفه بعثته وهدف رسالته ، هو إتمام «مکارم الأخلاق» . من هذا المنطلق سعی رسول اللّه صلی الله علیه و آله إلی عرض مشروع جدید ، وتربیه إنسان آخر ، وأن یصنع من المؤمنین بمبدئه ومنهجه مُثُلاً عملیّه للنهج الإنسانی ، وقُدوات رفیعه لمکارم الأخلاق . عند هذه النقطه یبرز حکم النبیّ حیال علیّ سامقا موحیا وهو یعدّه الأحسن أخلاقا ، والقمّه فی التحمّل والصبر والاستقامه والتواضع والزهد وسائر مکارم الأخلاق . ومع ذلک کلّه کان الإمام أمیر المؤمنین علیه السلام الأصلب فی إجراء حکم الحقّ ، ثابتا لا یتزعزع فی العلم بالأحکام الإلهیّه ، صلبا لا تلین له قناه فی تنفیذ العدل والعداله ، حتی قیل فیه : إنّه «کلمه العدل» والتجسید الواقعی للعدل والإنصاف .

و علیٌّ علیه السلام فی مضمار العملکثیرهم أصحاب الادّعاءات ، ولیسوا قلّه اُولئک الذین یتحدّثون عن الحقّ ویرفعون شعاره ، لکن إذا ما أزفت ساعه العمل ، وراحت عملیّه إحقاق الحقّ تحتاج إلی الجهد والمثابره ، وتتطلّب التضحیه والثبات ، صار أهل الحقّ قلّه وکَثُر الفارّون ! أمّا علیّ فهو فی مضمار العمل اُمثوله لا نظیر لها أیضا ، ذلک أنّ اقترانه بالحقّ واتّباعه له ، وثباته إلی جوار القرآن ، أملیا أن یسجّل له رسول اللّه صلی الله علیه و آله غیر مرّه معیّته مع القرآن ، ومعیّته مع الحقّ وعدم انفصاله عنهما . فهو أوّل إنسانٍ یقیم الصلاه مع رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، وکان له حضوره الأوفر فی سوح القتال ومیادین الجهاد أکثر من أیّ شخص آخر ، ولم یُدبر عن عدوٍّ قطّ ، حتی حَمل علی صدره وسام : «لا سَیفَ إلّا ذُو الفَقارِ ولا فَتی إلّا عَلِیٌّ» . ثمّ عدّ النبیّ ضربته یوم الخندق أفضل من أعمال الاُمّه وعباده الثقلین جمیعا إلی یوم القیامه . ولک أن تری فی صفحات هذه المجموعه بعض التجلّیات الوضّاءه للثبات العلوی .

.


ص: 21



ه علی علیه السلام از نظر اخلاقی

و علی علیه السلام در میدان عمل

ه علی علیه السلام از نظر اخلاقیپیامبر صلی الله علیه و آله از جمله چراییِ بعثت وآهنگ رسالتش را «به کمال رساندن مکارم اخلاق» ، عنوان کرد و بدین سان، بر این پایه کوشید تا طرحی دگر افکنَد وانسانی دگر تربیت کند و معتقدان مکتبش را جلوه های عینی منش انسانی و تجسّم های والای مکارم اخلاق بسازد ، و در این میان، داوری پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام که او را نیک خوی ترین ، بردبارترین ، راستگوی ترین ، شکیباترین ، فروتن ترین و دنیا گریزترین و ... دانسته است ، بسی ارجمند و نکته آموز است . با این همه ، علی علیه السلام به هنگام اجرای حکم حق، قاطع ترین و در عمل به فرمان های الهی ، استوارترین و شکست ناپذیرترین ، و در اجرای انصاف و عدالت ، انعطاف ناپذیرترین است تا بدان جا که از او با عناوین: کلمه عدل ، جلوه عینیِ عدالت و تجسّم دادگری ، یاد شده است .

و علی علیه السلام در میدان عملداعیه داران، بسیارند و کسانی که از حقْ سخن بگویند و شعار حق بدهند، نیز فراوان ؛ امّا آن گاه که میدان عمل بگسترد و تحقّق حق ، تلاش و از خودگذشتگی واستوارْ گامی را بجوید ، حق مداران ، اندک می شوند وگریزپایان، بسیار . علی علیه السلام در میدان عمل نیز بی نظیر است. همگامی او با حق و استوارْ گامی او در کنار قرآن و جدایی ناپذیری او از قرآن را پیامبر خدا رقم زده و بارهای بار،گواهی نموده است. او نخستین کسی است که با پیامبر صلی الله علیه و آله نماز می گزارَد و بیشتر از هر کس در صحنه های نبرد ، حضور می یابد و هرگز از دشمن، روی بر نمی تابد و نشان افتخارِ «شمشیری جز ذوالفقار و جوانْ مردی جز علی نیست» را از آنِ خود می سازد و پیامبر خدا در نبرد سرنوشت ساز خندق، «ضربت» او را ارزشمندتر از اعمال تمامی امّت تا قیامت بر می شمُرَد ، که اندکی از جلوه های زیبای آن را در صفحات این مجموعه می توان دید.

.


ص: 22

ز علیٌّ علیه السلام من حیث السیاسهمن خلال التأمّل بما جاء عن النبیّ حیال علیّ ، بإلقاء الأضواء علی الکیفیّه التی صدر بها ذلک ، ثُمّ بتفحّص الأجواء التی انطلقت فیها تلک الحقائق ، والأرضیّه التی تحرّکت علیها الخطابات النبویّه فیما أعلنت من مناقب ومکرمات علویّه ؛ لا یبقی ثَمَّ شکّ بأنّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله کان بصدد بیان الموقع الرفیع لقیاده المستقبل، وتحدید المسار إلی أفضل إنسان یتسنّم هذا الموقع، والمصداق الإلهی الوحید لهذا العنوان . علی هذا الضوء خطّ رسول اللّه للاُمّه والرساله قیاده الغد وسیاسه المستقبل ، بحیث راح یکتب جمیع ما قاله علی هذا الصعید وجها آخر عبر هذه الرؤیه . بیدَ أنّ ما یعنینا الترکیز علیه فی هذا المجال ، هو تلک العناوین والأحادیث التی تمسّ هذه الحقیقه عن کثب وتتّصل بها علی نحو أوثق . لقد سجّل رسول اللّه صلی الله علیه و آله للإمام علیّ موقع الأب فی بیان طبیعه صلته بالاُمّه ، وهو یقول : «حَقُّ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ عَلی هذِهِ الاُمَّهِ کَحَقِّ الوالِدِ عَلی وَلدِهِ» . وها هو ذا النبیّ الأکرم یطلق علی علیّ لقب «سیّد العرب» و «سیّد المسلمین» و «سیّد الدنیا والآخره» ، حیث تکتسب هذه الألقاب إیحاءات خاصّه بلحاظ ما ل «السیاده» من معنی . کما کان من بین ما نَحلَه به من ألقاب اُخر تبعث علی الفخر وصْفه له ب «حجّه اللّه » و «صاحب السرّ» و «الوزیر» و «الوصیّ» و «الخلیفه» . أمّا تعبیره عنه بأنّ حزبه حزب اللّه ، و «عَلِیٌّ مِنّی وأنَا مِنهُ» فیحمل دلالات مکثّفه علی ما نحن فیه ومعانی خاصّه تدلّ علیه ، بالأخصّ قوله : «عَلِیٌّ مِنّی وأنَا مِنهُ» و «لَحمُهُ لَحمی ودَمُهُ دَمی» بلحاظ ما تحمله هذه الألفاظ من مدلولات فی إطار ذلک العصر وثقافته . ثمّ یجیء قول النبیّ : «عَلِیٌّ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ» (1) و «عَلِیٌّ مَعَ القُرآنِ وَالقُرآنُ مَعَهُ» (2) لیدلّل بوضوح علی أنّ إطاعه علیّ إطاعه للّه وللرسول ، واتّباع للحقّ والقرآن ، وأنّ علیّا «محور» فی القیاده والسیاسه ، وهو «سفینه النجاه» إذا ارتطمت بالاُمّه الأمواج ، وأحاطت بها الحرکات العاتیه ، حیث یقول صلی الله علیه و آله : «مَثَلُ عَلِیٍّ فی هذِهِ الاُمَّهِ کَمَثَلِ الکَعبَهِ» . وقوله صلی الله علیه و آله : «یا عَلِیُّ مَثَلُکَ فی اُمَّتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ مَن رَکِبَها نَجا ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ» . لقد تواترت الأحادیث النبویّه التی تؤکّد لزوم حبّ علیّ ، وتعدّ حبّه «حبّ اللّه » و«حبّ رسول اللّه » ، وتنظر إلی حبّ أمیر المؤمنین ک «فریضه» و «عباده» ، بل تخطّت مدلولات الحدیث النبوی ذلک کلّه ، وهی تسجّل أنّ حبّ علیٍّ هو من دین اللّه بالصمیم ؛ تداخل مع أصله وامتزج بأساسه ، حیث قال صلی الله علیه و آله : «لا یُحِبُّهُ إلّا مُؤمِنٌ ولا یُبغِضُهُ إلّا مُنافِقٌ ، وحُبُّهُ إیمانٌ وبُغضُهُ کُفرٌ» . (3) وقال : «مَن أحَبَّ عَلِیّا فَقَدِ اهتَدی» . (4) وفی المقابل ارتبط بغض علیّ بالکفر ، حیث عدّ النبیّ مبغضیه منافقی الاُمّه ، وعدّ أعداءه ومناوئیه أعداءً للّه وللرسول . لقد جاء ذلک کلّه من أجل فتح جبهه مترامیه الأطراف تمتدّ بامتداد التاریخ نفسه ، لتجعل من علیّ بؤرهً یرتبط بها أهل الحقّ بحزامٍ وثیقٍ وتدع مواضع المناوئین لعلیّ ومخالفیه تتواصل مع خنادق الظلمه وأهل الباطل ؛ لتشقّ الطریق فی نهایه المآل إلی حرکه سیاسیّه مستقبلیّه قویمه ، من أجل سیاسه الغد ومرحله ما بعد النبیّ الأکرم صلی الله علیه و آله . لقد بلغ رسول اللّه صلی الله علیه و آله بهذا الجهد المستقبلی الصادح بالحقّ ، ذروته فی واقعه «غدیر خم» ، عندما أعلی علیّا أمام الاُلوف وعلی رؤوس الأشهاد قائدا للمستقبل ، بصراحه ومن دون لبس ، فی مشهدٍ أخّاذ لا یُمحی عن الذاکره ، ممّا ستأتی تفاصیله فی صفحات هذه المجموعه . إنّ العناوین والأوصاف التی اختارها رسول اللّه صلی الله علیه و آله لعلیّ جاءت بأجمعها هادفهً موحیهً . فما جاء علی لسان النبیّ فی صفه علیّ من أنّه «حبل اللّه المتین» ، «عمود الدین» ، «یعسوب المؤمنین» ، «رایه الهدی» ، «مدینه الهدی» ، «الصدّیق الأکبر» ، «الفاروق الأعظم» و «ولیّ کلّ مؤمن بعدی» یکفی کلّ واحد منها لیخطّ للإمام الموقع الأفضل والمکانه الأسمی . أمّا ما جاء عن النبیّ من مضامین مفادها : أفلح من اتّبعک ، وضلّ عن السبیل من حادَ عنک ، ولیس من سبیل للمؤمنین إلی معرفتی أقوم منک ، ولولاک ما عرفنی مؤمن ، ففیه دلاله علی أنّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله کان یفکّر من خلال هذه المقولات بأهمّ ما یشغله ، متمثّلاً بهدایه الاُمّه واستقامتها علی طریق الحقّ ؛ یترسّم لذلک العلاج ویحدّد لها الطریق ، لکی تهتدی الاُمّه بذلک ، وتعثر علی سبیل الجنّه وتنأی عن النار المحرقه . لقد أخذت مهمّه إبراز هذه الحقائق وإشاعه هذه التعالیم المنقذه علی النبیّ حیاته کلّها ، بحیث لم یغفل رسول اللّه صلی الله علیه و آله لحظه واحده عن هذه الرؤیه المستقبلیّه ، والتطلّع إلی ما وراء الحاضر ، والتوجیه من أجل غدٍ مطمئنّ وضّاح . إنّ هذه الموسوعه هی برمّتها دلیل ناصع علی هذه الحقیقه ، وأنّ أوضح قسم یدلّ علیها هو القسم الثالث منها .

.

1- .راجع : ج 2 ص 192 (علیّ مع الحقّ) .
2- .راجع : ج 2 ص 188 (علیّ مع القرآن) .
3- .راجع : ج 12 ص 236 (الأیمان) .
4- .راجع : ج 12 ص 202 (الاهتداء) .

ص: 23



ز علی علیه السلام از نظر سیاسی

ز علی علیه السلام از نظر سیاسیبا در نگریستن در آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام گفته است و با تأمّل در گفته ها و چگونه گفتن ها و با دقّت در فضاهای ظهور این حقایق و زمینه هایی که پیامبر خدا برای طرح این همه منقبت ها ومکرمت های علوی به وجود می آورْد ، نمی توان تردید داشت که پیامبر صلی الله علیه و آله در جهت تبیین جایگاه والای «رهبری آینده مسلمانان» و در مسیر نشان دادن شایسته ترین فرد و بلکه تنها مصداق این عنوان الهی بوده است . بدین سان ، پیامبر صلی الله علیه و آله مسیر سیاست و زعامت آینده را رقم می زند وتمام آنچه که می گوید، با این نگاه، جلوه ای دیگر می یابد ؛ امّا اکنون و در این جا به عناوین وگفتارهایی بیشترین توجّه را خواهیم کرد که بیشترین پیوند را با این حقیقت دارد. پیامبر صلی الله علیه و آله برای علی علیه السلام در پیوند با امّت، جایگاه «پدر» را رقم می زند و می فرماید : حقّ علی بن ابی طالب در این امّت ، مثل حقّ پدر است بر فرزندش. پیامبر صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام با عناوین «سیّد عرب» ، «سیّد مسلمانان» ، «سیّد دنیا و آخرت» یاد می کند که با توجّه به معنای «سیادت» ، این عناوین ، بسی نکته آموز است. «حجت خدا» ، «رازدار» ، «وزیر» ، «وصی» و «خلیفه» پیامبر خدا ، از دیگر عناوینی است که پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را بدانها مفتخر کرده است. تعبیرهایی چون «حزب او حزب خداست» و «علی از من و من از علی هستم» ، در آنچه اکنون مورد گفتگوست ، بسیار پرمعناست ، بویژه تعبیر «علی از من است و من از علی هستم» و «گوشت او گوشت من و خون او خون من است» ، با توجّه به آنچه در فرهنگ آن روزگاران از این تعابیر ، مراد می شده است. علی با حق و حق با علی است . (1) علی با قرآن و قرآن با علی است . (2) بدین سان، اطاعت از او اطاعت از خدا و رسول وحق وقرآن است ، و اوست که در سیاست و زعامت، «محور» و در امواج خروشان فتنه ها «کشتی نجات» است ، که پیامبر خدا فرمود : مَثَل علی در این امّت، چون کعبه است. و فرمود : ای علی! مَثَل تو در امّت من، مَثَل کشتی نوح است. هر کس سوار شد، نجات یافت و هرکس روی گردانْد، غرق شد . مجموعه ای از تعابیر پیامبر خدا ، لزوم دوستی علی علیه السلام را مطرح می کند و دوستی او را «دوستی پیامبر خدا» و«دوستی خدا» تلقّی می کند و مهرورزی به آن بزرگوار را «فریضه» و «عبادت» می داند ؛ بلکه فراتر از آن، دوستی مولا علیه السلام را با بنیاد دین، پیوند می زند و می فرماید : جز مؤمن ، او را دوست ندارد و جز منافق ، او را دشمن نمی دارد . دوستی با او ایمان و دشمنی با او کفر است. (3) و نیز می فرماید : هر کس علی را دوست دارد ، هدایت یافته است . (4) در مقابل، پیامبر صلی الله علیه و آله کین ورزی با علی علیه السلام را همسان با کفر شمرد و کین ورزان به علی علیه السلام را منافقان امّت دانست ونشر دهندگان فضایل و والایی های او را ستود ودشنام دهندگان او را دشنام دهندگان به خود و خداوند ، معرّفی کرد ... . اینها همه در پیِ گشودن جبهه ای است به گستردگی تاریخ و در جهت پیوند زدن علی علیه السلام با حلقه حق مداران و پیوند زدن مخالفان او به حلقه حق ستیزان وستم پیشگان تاریخ و در نهایت ، حرکتی سیاسی وآینده نگر و راه گشایی ارجمند است برای سیاست فردا و فرداهای پس از پیامبر خدا . پیامبر صلی الله علیه و آله این حق نمایی وآینده نگری را در غدیر به اوج رساند و در پیشِ دید هزاران هزار انسان و در هنگامی شگفت و به یاد ماندنی ، علی علیه السلام را بدون هیچ پرده پوشی و در اوج صداقت، برای رهبری آینده معرّفی کرد ، که تفصیل آن در صفحات این مجموعه خواهد آمد . عناوینی که پیامبر صلی الله علیه و آله برای علی علیه السلام رقم زده است، یکسر جهتدار و هدفدار است . عناوینی چون : «ریسمان استوار خدا» ، «ستون دین» ، «شیر مؤمنان» ، «بیرق هدایت» ، «شهر هدایت» ، «صدّیق اکبر» ، «فاروق اعظم» ، «ولیّ هر مؤمن پس از من» و ... هریک به تنهایی بسنده است تا برترین جایگاه را برای آن بزرگوار ، نشان دهد . این که : «هر کس با تو همگامی کند، راه یابد و هر کس از تو روی برتابد، گم راه شود» و «مؤمنان ، برای شناخت من، هیچ راهی استوارتر از تو ندارند» و «اگر تو نبودی، مؤمنانْ مرا نمی شناختند» نشانگر آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله با این آموزه برای مهم ترین دل مشغولی اش (یعنی هدایت امّت و استوارْ گامی امّت در راه حق)، چاره جویی می کند و راهی نشان می دهد که با توجّه بدان، امّتش هدایت یابد و راه بهشت جوید و از جهنّم سوزانِ گم راهی برهد . آشکار ساختن این حقایق و گستراندن این آموزه های راه گشا، در تمام روزگاران زندگی پیامبر خدا ادامه یافته است و پیامبر صلی الله علیه و آله هیچ گاه از این آینده نگری و راهنمایی برای فردایی مطمئن واستوار، غفلت نکرده است . این دانش نامه، یکسر، دلیل روشن همین واقعیت (یعنی فردانمایی پیامبر صلی الله علیه و آله ) است و روشن ترین بخش برای نشان دادن این حقیقت ، بخش سوم آن است که مجلّد دوم را تشکیل می دهد .

.

1- .ر . ک : ج 2 ص 193 (علی با حق است) .
2- .ر . ک : ج 2 ص 189 (علی با قرآن است) .
3- .ر . ک : ج 12 ص 237 (ایمان) .
4- .ر . ک : ج 12 ص 203 (راهیابی) .

ص: 24

. .


ص: 25

. .


ص: 26

. .


ص: 27

. .


ص: 28

ح علیٌّ علیه السلام من حیث المقامات المعنویّهینظرُ علیٌّ إلی ما وراء هذه الدنیا کنظرته إلی هذه الدنیا ، وإنّ الحقائق العلویّه وعالم الملکوت واضح لدیه وضوح ما بین یدیه ؛ والأمر بعد ذلک کما یقول : «لَو کُشِفَ الغِطاءُ مَا ازدَدتُ یَقینا» . (1) إنّ التأمّل فی تمام الأبعاد الشامخه المتطاوله لهذه الشخصیّه یکشف عن رُقیّ مرکزها المعنوی ، والموقع الذی یحظی به الإمام علی قمم المعنویّه وذُراها . ومع ذلک کلّه ، لو لم تکن إلّا هذه الکلمات المنیفه لرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی إضاءه هذا الجانب من شخصیّه علیّ لکفاه کی یتبوّأ أرقی مواقع هذا الخطّ ، ویحلّق فی أقصی ذُری المعنویّه ، حیث یقول فیه النبیّ : «عَلِیٌّ خَیرُ البَشَرِ» وقوله : «خَیرُ مَن أترُکُ بَعدی» . تدلّ هذه الکلمات النبویّه السامقه علی أنّ علیّا هو الأفضل بعد رسول اللّه صلی الله علیه و آله وهو الأکمل ، وهو الشخصیّه التی لا یرقی إلیها نظیر . وهذه الفضیله فی الحقیقه هی اُمّ فضائل الإمام ، وهی رأسها جمیعا . علیٌّ زوج الزهراء البتول ، ولو لم یکن کذلک لما کان لها کفؤ ، وهذه آیه التطهیر تشهد لعلیّ بالطهاره والفلاح . لکنّ لعلیّ فوق ذلک فضیله تسموا علی الطهاره والعصمه ، التی راح یفخر بها ملائکه اللّه المقرّبون وکرامه الکاتبون ، واستوجبت رضا اللّه المطلق ، ورضا رسوله وأمین الوحی الإلهی عنه ؛ تلک هی سلوکه إلی اللّه ، ومراحل تقرّبه إلیه ، وبلوغه المقصد الأعلی للإنسانیّه ، والحظّ الأوفی من الکمال ، حتی کان من ذلک فی الذروه القصوی ، بحیث عُدّ ذکره والنظر إلیه عباده للّه المتعال .

.

1- .راجع : ج 9 ص 426 (أفضل الاُمّه یقینا) .

ص: 29



ح علی علیه السلام از نظر مقامات معنوی

ح علی علیه السلام از نظر مقامات معنویعلی علیه السلام فراسوی این دنیا را همان گونه می نگرد که این دنیا را . حقایق عِلوی و ملکوت، همان سان برای او روشن است که آنچه در پیشِ دید دارد ، و چنین است که می گوید : اگر پرده فرو افتد ، بر یقین من افزوده نخواهد شد . (1) تأمّل در هر یک از ابعاد ناپیدا کرانه شخصیت علی علیه السلام ، می تواند نشانگر درجه معنویت آن بزرگوار ، و گواهِ قرار گرفتن آن پیشوای راستین در ستیغ معنویت باشد . با این همه، در کار ارائه این جنبه از شخصیت علی علیه السلام اگر نبود جز این کلام بلند پیامبر صلی الله علیه و آله که «علی بهترین انسان است» و این سخن که «بهترین کسی که پس از خود می گذارم ، علی است»، بسنده بود تا او را در برترین جایگاه معنوی نشان دهد . این کلمات پر ارج و شکوهمند ، نشانگر این است که علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله کامل ترین ، بهترین و بی همتاترین است و این فضیلت ، به واقع، مادر تمام فضایل آن بزرگوار است. علی علیه السلام شوی زهرا علیهاالسلام است که اگر نبود ، او را همسری نبود . همچنین ، آیه تطهیر ، نشانگر طهارت و وارستگی اوست . امّا افزون بر مقام طهارت و عصمت که مایه افتخار فرشتگان مراقب او و موجب رضایت مطلق خداوند و پیامبرش از اوست ، در سلوک الی اللّه و مراحل تقرّب و وصول به مقصد اعلای انسانیت و کمال نیز تا بدان جا اوج گرفته است که «یاد کردن از او و نگاه کردن به او عبادت خدای یکتاست».

.

1- .ر . ک : ج 9 ص 427 (با یقین ترینِ امّت) .

ص: 30

ط مَنزلهُ علیّ علیه السلام الاُخرویّهحینما بُعث رسول اللّه صلی الله علیه و آله ، واُبلغ الأمر بالرساله ، واُرسل الی هدایه الاُمّه والناس کافّه ، کانت أوّل ید شدّت علی یدیه الشریفتین هی ید علیّ ، وعلی هذا یمضی الأمر یوم القیامه ، إذ تکون أوّل ید تصافح ید النبیّ ، وأوّل کفّ توضع بکفّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله هی کفّ علیّ . وکفّ علیّ هذه هی التی تحمل «لواء الحمد» رایه رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی عرصات القیامه . وعلیٌّ أوّل وارد علی «الکوثر» ، وهو خلیفه النبیّ علیه . وفی الآخره یتألّق اسم علیّ بلقب «سیّد الشهداء» و «أبی الشهداء» . ولن یمضی علی «الصراط» أحد ولن یجوز علیه إنسان إلّا بإمضاء علیّ ، ولا غرو فهو «قسیم الجنّه والنار» . علیٌّ فی القیامه رفیق النبیّ وصاحبه ، وقرینه ، له فی عرصاتها منزله عظیمه ، بحیث یضیء وسط الجمیع کالشمس المشرقه .

.


ص: 31



ط منزلت اُخروی علی علیه السلام

ط منزلت اُخروی علی علیه السلامآن هنگام که پیامبر صلی الله علیه و آله مبعوث گشت و فرمان رسالت یافت و برای هدایت امّت به سوی مردمانْ گسیل گشت ، اوّلین دستی که بر دستان سرنوشت سازَش نهاده شد ، دست علی علیه السلام بود . چنین است در هنگامه قیامت ، که در آن جا نیز نخستین کسی که دست در دستان پیامبر خدا می نهد، علی علیه السلام است و «لواء الحمد (پرچم ستایش)» را که پرچم پیامبر صلی الله علیه و آله است، او بر می افرازد. نخستین کسی [ از امّت] که به حوض «کوثر» وارد می شود و جانشین پیامبر در آن خواهد بود، علی علیه السلام است . علی علیه السلام در آخرت ، عنوان «سیّد شهیدان» و «پدر شهیدان» را دارد . پروانه گذار از «صراط» را او امضا خواهد کرد و او «تقسیم کننده بهشت و دوزخ» است. علی علیه السلام در قیامت، همگام و همراه و همنشین پیامبر صلی الله علیه و آله است و جایگاه والایش به گونه ای است که در میان همگنان، چون خورشید می درخشد .

.


ص: 32

ی مظلومیّه علیّ علیه السلاملماذا کلّ هذا الترکیز علی شخصیّه علیّ ؟ ولماذا هذا التمجید والتبجیل ؟ علیّ کبیر ، وشأنه أعظم من أن یرقی إلی ذراه الطیر (1) ؛ فإذن ینبغی لهذه الشخصیّه أن تعرّف ، بَیدَ أنّ السؤال لا یزال : لماذا کلّ هذا التأکید علی لزوم حبّ علیّ وموالاته ؟ ولماذا هذا التحذیر من مناوأته ومخالفته وانتهاک حرمته ؟ عجبا لهذا الحدیث الملیء بالشجون ! لکأنّ رسول اللّه صلی الله علیه و آله یتشوّف ذلک کلّه ویتطلّع إلیه عبر مرآه الزمان ؛ ینظر ضروب المظالم والإحن والأضغان ، یری غربه علیّ ووحدته وما ینزل به من الظلم الفظیع . أجل ، لکأنّ رسول اللّه ینظر إلی ذلک کلّه ، وهو یخاطب أمیر المؤمنین بقوله : «إنَّ الاُمَّهَ سَتَغدِرُ بِکَ مِن بَعدی» . (2) هذا النبیّ یحتضن علیّا وتنهمر عیونه بالدموع ، وهو یذکر علیّا وما ینزل به من ظلمٍ فی الغد ؛ وهذا أمیر المؤمنین یصف لنا المشهد وَوَجْد النبیّ ، بقوله : «اِعتَنَقَنِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ثُمَّ أجهَشَ باکِیا ، قُلتُ : ما یُبکیکَ ؟ قالَ : ضَغائِنُ قَومٍ لایُبدونَها لَکَ إلّا مِن بَعدی» . (3) یا للعجب ! رسول اللّه صلی الله علیه و آله ینتخب علیّا لمؤاخاته من بین الجمیع ، ویأتیه أمر السماء بغلق الأبواب المشرعه علی المسجد کلّها إلّا باب علیّ . یصرّح بمنزله علیّ مرّات ومرّات ، ویمتدحه علی مرأی من الاُمّه ومسمع ، ویشید بمکانته ، ویذکر بوضوح أنّ من آذی علیّا فقد آذاه ، ومن سبّ علیّا فقد سبّ اللّه ورسوله . لکنّه یعود لیسجّل بقلب مصدوع ملیء بالألم مظلومیّهَ الإمام ، وما یؤول إلیه من الانغمار بدم الجراح ، فیقول مخاطبا إیّاه مواسیا : «بِأَبِی الوَحیدُ الشَّهیدُ» . 4 کما یقول صلی الله علیه و آله : «إنَّکَ مَقتولٌ وهذِهِ مَخضوبَهٌ مِن هذِهِ» . 5 وهکذا لا یرتقی إلی علیٍّ نظیر فی الأبعاد الإنسانیّه کلّها ، کما من العجب أن لا یرتقی إلی مظلومیّته أحدٌ أیضا ! علی ضوء النقاط التی مرّت ، نقدّم فیما یلی شطرا من کلمات النبیّ صلی الله علیه و آله حیال علیّ علیه السلام :

.

1- .إشاره لقول أمیر المؤمنین علیه السلام : «ولا یرقی إلیّ الطیر» .
2- .. راجع : ج 10 ص 412 (المظلومیّه بعد النبیّ) .
3- .. راجع: ج 7 ص 256 (إنّک مقتول) .

ص: 33



ی مظلومیت علی علیه السلام

ی مظلومیت علی علیه السلاماین همه تأکید بر نمایاندن شخصیت علی علیه السلام چرا؟ این همه ارج گزاری ها وبزرگداری ها چرا؟ علی علیه السلام بزرگ است وبزرگ تر از آن که مرغ وهْم بر ستیغ شخصیت او فراز آید. (1) علی علیه السلام چهره ای است که باید شناسانده شود ؛ امّا آن همه تأکید بر لزوم دوستی علی ، همراهی با علی ، هشدار به کسی که با علی در افتد و حرمت حریم او را بشکند . شگفتا از این قصه پر غصّه ! پیامبر صلی الله علیه و آله گویا این همه را در آینه زمان می نگرد : نامردی ها ، حرمت شکنی ها ، تنها گذاردن علی علیه السلام ، ستمْ رواداری به علی علیه السلام ، آری ؛ این همه را می نگرد و می گوید : امّت، پس از من بر تو نیرنگ خواهند کرد. (2) و علی علیه السلام را در آغوش می گیرد و اشک می ریزد و از مظلومیت فردای او با وی سخن می گوید. علی علیه السلام این لحظات را چنین گزارش نموده است : پیامبر خدا مرا در آغوش گرفت و شروع به گریستن کرد . پرسیدم : چرا گریه می کنی؟ فرمود : «[ به سبب] کینه های مردم که جز پس از من ، علیه تو آشکار نخواهند کرد» . (3) شگفتا ، پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وی را از میان همگان برای «اخوّت» بر می گزیند ، و به حکم الهی درهای همه خانه ها را به مسجد می بندد ، جز خانه علی علیه السلام را . بارهای بار به عظمت و والایی او تصریح می کند و در پیش دید امّت بدان گونه که آوردیم او را می ستاید و ستم به او را ستم به خود ، و دشنام به او را دشنام به خود وخدا می شناساند ؛ امّا با قلبی آکنده از اندوه ، «مظلومیتش» را نیز رقم می زند و در فرجام ، به خون نشستن آن چهره بی بدیل تاریخ را و درد گذاری سوزش را با این عبارت که: پدرم فدای تنهایِ شهید . واین که : تو کشته می شوی و این از این (محاسنت از خون سرت) رنگین می شود . 4 بدین سان ، علی علیه السلام در تمام ابعاد ، انسانی بی همتاست و شگفتا که در مظلومیت نیز . با عنایت به نکاتی که شرح آن گذشت ، اینک متن بخشی از سخنان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام می آید :

.

1- .اشاره به فرمایش امیر مؤمنان دارد که: «ولا یرقی إلیّ الطیر؛ ...» .
2- .ر . ک : ج 10 ص 413 (مظلومیّت پس از پیامبر) .
3- .ر . ک : ج 7 ص 257 (تو کشته خواهی شد) .

ص: 34

2 / 1الخِلقَهُ2 / 1 1أنَا وعَلِیٌّ علیهماالسلام مِن نورٍ واحِدٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :خُلِقتُ أنَا وعَلِیٌّ مِن نورٍ واحِدٍ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : خُلِقتُ أنَا وأنتَ مِن نورِ اللّهِ تَعالی . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :أنَا وعَلِیٌّ مِن نورٍ واحِدٍ ، وأنَا وإیّاهُ شَیءٌ واحِدٌ ، وإنَّهُ مِنّی وأنَا مِنهُ ، لَحمُهُ لَحمی ، ودَمُهُ دَمی ، یُریبُنی (3) ما أرابَهُ ، ویُریبُهُ ما أرابَنی . (4)

.

1- .الخصال : ص 31 ح 108 ، الأمالی للصدوق : ص 307 ح 351 کلاهما عن عبد اللّه الرازی ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 58 ح 219 عن الحسن بن عبد اللّه الرازی وکلّها عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، الفضائل لابن شاذان : ص 82 و ص 108 عن سلمان والمقداد وعمّار وأبی ذرّ وحذیفه بن الیمان وأبی الهیثم بن التیّهان وخزیمه بن ثابت وعامر بن واثله ، شرح الأخبار : ج 1 ص 220 ح 200 ؛ الفردوس : ج 2 ص 191 ح 2952 کلاهما عن سلمان ، تذکره الخواصّ : ص 46 .
2- .فرائد السمطین : ج 1 ص 40 ح 4 عن ابن عبّاس .
3- .قال ابن منظور : فی حدیث فاطمه : «یُریبنی ما یُریبها» ؛ أی یسوؤنی ما یسوؤها ، ویُزعجنی ما یُزعجها (لسان العرب : ج 1 ص 442 «ریب») .
4- .عوالی اللآلی : ج 4 ص 124 ح 211 .

ص: 35