گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
2 / 4 8 رازدار من



پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بر عرش، نوشته شده است : خدایی جز خدای یگانه نیست. محمّد، پیامبر رحمت، و علی، به پا دارنده حجّت است. آن که حقّ علی را شناخت، پاک و نظیف گردید، و آن که حقّ وی را منکر شد، ملعون و خسارت زده شد.

2 / 4 8رازدار منپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :رازدار من، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :وصیّ من، جایگاه راز من، و بهترین کسی که بعد از خود به جای می گذارم، تعهّداتم را انجام می دهد و بدهی هایم را می پردازد، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای امّ سلمه! این علی است، سروری بزرگوار، آرزوی مسلمانان، امیرمؤمنان، جایگاه راز و دانش من، و باب من که به وی پناه جُسته می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند عز و جل علی را وصیّ من، مشعل هدایت پس از من، جایگاه راز من، مخزن دانش من، و جانشین من درمیان کسان من قرار داد. از دست ستمکاران بر وی پس از خودم از میان امّتم ، به خداوند شکایت می برم.

.


ص: 108

عنه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : قَد عَلَّمتُهُ عِلمی ، وَاستَودَعتُهُ سِرّی ، وهُوَ أمینی عَلی اُمَّتی . (1)

الأمالی للصدوق عن أبی اُمامه :کانَ عَلِیٌّ علیه السلام إذا قالَ شَیئا لَم نَشُکَّ فیهِ ، وذلِکَ أنّا سَمِعنا رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَقولُ : خازِنُ سِرّی بَعدی عَلِیٌّ . (2)

راجع : ج 10 ص 478 (التعلّم فی مدرسه النبی) و ص 504 (والمنزله العلمیّه) .

2 / 4 9وَزیری (3)رسول اللّه صلی الله علیه و آله :اللّهُمَّ أقولُ کَما قالَ أخی موسی : اَللّهُمَّ اجعَل لی وَزیرا مِن أهلی ، عَلِیّا أخِی ، اشدُد بِهِ أزری وأشرِکهُ فی أمری ، کَی نُسَبِّحَکَ کَثیرا ونَذکُرَکَ کَثیرا ، إنَّک کُنتَ بِنا بَصیرا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :أقولُ کَما قالَ أخی موسی : رَبِّ اشرَح لی صَدری ، ویَسِّر لی أمری ، وَاجعَل لی وَزیرا مِن أهلی ، عَلِیّا أخی ، اُشدُد بِهِ أزری . (5)

.

1- .تفسیر فرات : ص 497 ح 651 عن ابن مسعود ، بحار الأنوار : ج 36 ص 145 ح 114 .
2- .الأمالی للصدوق : ص 641 ح 868 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 184 ح 66 .
3- .قال ابن منظور : فی التنزیل العزیز : «وَ اجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی» . (طه :29) . الوزیر فی اللغه اشتقاقه من الوَزَر ، والوَزَر : الجبل الذی یعتصم به لیُنجی من الهلاک ، وکذلک وزیر الخلیفه ؛ معناه : الذی یعتمد علی رأیه فی اُموره ویلتجئ إلیه ، وقیل : قیل لوزیر السلطان «وَزِیر» لأنّه یَزِر عن السلطان أثقال ما اُسند إلیه من تدبیر المملکه ؛ أی یحمل ذلک (لسان العرب : ج 5 ص 283 «وزر») .
4- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 678 ح 1158 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 479 ح 511 ، الریاض النضره : ج 3 ص 118 کلّها عن أسماء بنت عمیس .
5- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 52 ؛ شرح الأخبار : ج 1 ص 192 ح 151 نحوه وکلاهما عن أسماء بنت عمیس .

ص: 109



2 / 4 9 وزیر من

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره امام علی علیه السلام دانشم را به او آموختم، رازهایم را نزدش به امانت گذاشتم، و او امین من بر امّتم است.

الأمالی ، صدوق به نقل از ابو اُمامه : هرگاه علی علیه السلام چیزی می گفت، در آن تردیدی نمی کردیم؛ چون از پیامبر خدا شنیده بودیم که می فرمود : «خزانه دار رازهای من پس از من، علی است».

ر . ک : ج 10 ص 479 (آموزش در مکتب پیامبر) و ص 505 (جایگاه علمی) .

2 / 4 9وزیر منپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پروردگارا! آن گونه که برادرم موسی گفت، می گویم : بار الها! از کسانم، وزیری برایم قرار ده؛ برادرم علی را . پشتم را به او محکم ساز ، و در کارم شریکش گردان تا فراوان تسبیحت گوییم و فراوان یادت کنیم که تو بر ما بینایی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن گونه که برادرم موسی گفت، می گویم : پروردگارا! سینه ام را فراخ گردان، کارم را آسان ساز، از کسانم، وزیری برایم قرار ده، برادرم علی را، و پشتم را به وی محکم ساز.

.


ص: 110

الإمام الباقر علیه السلام :وَقَفَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِعَرجٍ (1) ثُمَّ قالَ : اللّهُمَّ إنَّ عَبدَکَ موسی دَعاکَ فَاستَجَبتَ لَهُ ، وألقَیتَ عَلَیهِ مَحَبَّهً مِنکَ ، وطَلَبَ مِنکَ أن تَشرَحَ لَهُ صَدرَهُ ، وتُیَسِّرَ لَهُ أمرَهُ ، وتَجعَلَ لَهُ وَزیرا مِن أهلِهِ وتَحُلَّ العُقدَهَ مِن لِسانِهِ ، وأنَا أسأَلُکَ بِما سَأَلَکَ عَبدُکَ موسی : أن تَشرَحَ بِهِ صَدری ، وتُیَسِّرَ لی أمری ، وتَجعَلَ لی وَزیرا مِن أهلی عَلِیّا أخی . (2)

عنه علیه السلام :لَمّا نَزَلَت «وَ اجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی * هَرُونَ أَخِی * اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی» (3) کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلی جَبَلٍ ، ثُمَّ دَعا رَبَّهُ وقالَ : اللّهُمَّ اشدُد أزری بِأَخی عَلِیٍّ . فَأَجابَهُ إلی ذلِکَ . (4)

الدرّ المنثور عن أسماء بنت عمیس :رَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِإِزاءِ ثَبیرٍ (5) وهُوَ یَقولُ : أشرِقَ ثَبیرُ أشرِقَ ثَبیرُ ، اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ بِما سَأَلَکَ أخی موسی : أن تَشرَحَ لی صَدری ، وأن تُیَسِّرَ لی أمری ، وأن تَحُلَّ عُقدَهً مِن لِسانی یَفقَهوا قَولی ، وَاجعَل لی وَزیرا مِن أهلی ، عَلیّا (6) أخِی اشدُد بِهِ أزری وأشرِکهُ فی أمری ، کَی نُسَبِّحَکَ کَثیرا ونَذکُرَکَ کَثیرا ، إنَّکَ کُنتَ بِنا بَصیرا . (7)

المناقب لابن شهر آشوب عن ابن عبّاس :أخَذَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِیَدی ، وأخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ ، فَصَلّی أربَعَ رَکَعاتٍ ، ثُمَّ رَفَعَ یَدَهُ إلَی السَّماءِ فَقالَ : اللّهُمَّ سَأَلَکَ موسَی بنُ عِمرانَ ، وإنَّ مُحَمَّدا سَأَلَکَ : أن تَشرَحَ لی صَدری ، وتُیَسِّرَ لی أمری ، وتَحلُلَ (8) عُقدَهً مِن لِسانی یَفقَهوا قَولی ، وَاجعَل لی وَزیرا مِن أهلی عَلِیّا ، اُشدُد بِهِ أزری ، وأشرِکهُ فی أمری . (9)

.

1- .العَرْج : هی قریه جامعه فی وادٍ من نواحی الطائف (معجم البلدان : ج 4 ص 98) .
2- .قرب الإسناد : ص 27 ح 90 عن عبد اللّه بن میمون عن الإمام الصادق علیه السلام وراجع مجمع البیان : ج 3 ص 324 والعمده : ص 120 ح 158 والمناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 3 .
3- .طه : 29 31 ، وراجع المیزان فی تفسیر القرآن : ج 14 ص 147 و ص 160 .
4- .الدرّ المنثور : ج 5 ص 566 نقلاً عن السلفی فی الطیوریّات .
5- .ثَبیر الأثْبِره ، وثَبیر الخضراء : جبال بظاهر مکّه (القاموس المحیط : ج 1 ص 381 «ثبر») .
6- .فی المصدر : «هارون» ، والصحیح ما أثبتناه کما فی تاریخ دمشق وتفسیر الآلوسی .
7- .الدرّ المنثور : ج 5 ص 566 نقلاً عن ابن مردویه والخطیب وابن عساکر ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 52 نحوه ، تفسیر الآلوسی : ج 16 ص 186 ؛ کنز الفوائد : ج 1 ص 296 ، تفسیر فرات : ص 256 ح 347 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 310 ح 2 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 348 ح 274 و ص 352 ح 279 و ص 303 ح 222 کلاهما نحوه .
8- .کذا فی المصادر، والقیاس: «تَحُلَّ».
9- .المناقب لابن المغازلی : ص 328 ح 375 ، النور المشتعل : ص 138 ح 37 ؛ تفسیر فرات : ص 248 ح 336 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 57 کلّها نحوه .

ص: 111

امام باقر علیه السلام :پیامبر صلی الله علیه و آله در روستای عَرج (1) توقّف کرد و گفت : «پروردگارا! بنده ات موسی، تو را خوانْد، اجابت کردی و محبّت خود را بر وی افکندی، و از تو خواست که سینه اش را فراخ سازی و کارش را آسان کنی و از کسانش وزیری برای او قرار دهی و گره از زبانش بگشایی، و من همان درخواستی را می کنم که بنده ات موسی از تو کرد : این که سینه ام را فراخ گردانی، کارم را آسان سازی، و از کسانم، وزیری برایم قرار دهی؛ برادرم علی را» .

امام باقر علیه السلام :هنگامی که آیه «برای من وزیری از کسانم قرار ده؛ هارونْ برادرم را. پشتم را به او محکم ساز» ، نازل شد، پیامبر خدا بر بالای کوه بود. آن گاه پروردگارش را خواند و گفت : «پروردگارا! پشتم را به برادرم علی ، محکم ساز» و خداوند، این دعای وی را پذیرفت.

الدرّ المنثور به نقل از اسماء بنت عمیس : پیامبر خدا را در مقابل سلسله کوه های ثبیر (2) دیدم که می فرمود : «بدرخش ثبیر، بدرخش ثبیر! پروردگارا! من همان درخواستی را دارم که برادرم موسی از تو داشت : این که سینه ام را فراخ گردانی، کارم را آسان سازی، گره از زبانم بگشایی، و تا سخنانم را بفهمند، از کسانم، وزیری برایم قرار ده؛ علی (3) برادرم را. پشتم را به وی استوار کن و در کارم شریکش ساز تا فراوان تسبیحت گوییم و فراوان یادت کنیم که تو بر ما بینایی».

المناقب ، ابن شهرآشوب به نقل از ابن عبّاس : پیامبر خدا، دست مرا گرفت و دست علی علیه السلام را گرفت، چهار رکعت نماز گزارد و آن گاه، دست به آسمان بلند کرد و گفت : «پروردگارا! موسی بن عمران از تو درخواست کرد ، محمّد نیز از تو درخواست می کند که : سینه ام را فراخ بگردانی، کارم را آسان بسازی، گره از زبانم بگشایی تا سخنانم را بفهمند . از کسانم برایم وزیری قرار ده؛ علی را. پشتم را به وی استوار ساز و او را در کارم شریک کن».

.

1- .روستایی در نواحی طائف (معجم البلدان : ج 4 ص 98) .
2- .سلسله کوه هایی در پشت مکّه است (القاموس المحیط : ج 1 ص 381) .
3- .در منبع ، کلمه «هارون» آمده که مسلّما غلط است و صحیح آن «علی» است ، چنان که در تاریخ دمشق (ج42 ص 52) و تفسیر الآلوسی آمده است.

ص: 112

شواهد التنزیل عن حذیفه بن أسید :أخَذَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله بِیَدِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام فَقالَ : أبشِر وأبشِر ، إنَّ موسی دَعا رَبَّهُ أن یَجعَلَ لَهُ وَزیرا مِن أهلِهِ هارونَ ، وإنّی أدعو رَبّی أن یَجعَلَ لی وَزیرا مِن أهلی عَلِیّا (1) أخی ، اُشدُد بِهِ ظَهری ، وأشرِکُه فی أمری . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالَی اصطَفانی وَاختارَنی ، وجَعَلَنی رَسولاً ، وأنزَلَ عَلَیَّ سَیِّدَ الکُتُبِ ، فَقُلتُ : إلهی وسَیِّدی ، إنَّکَ أرسَلتَ موسی إلی فِرعَونَ ، فَسَأَلَکَ أن تَجعَلَ مَعَهُ أخاهُ هارونَ وَزیرا ، تَشُدُّ بِهِ عَضُدَهُ ، وتُصَدِّقُ بِهِ قَولَهُ ، وإنّی أسأَلُکَ یا سَیِّدی وإلهی ، أن تَجعَلَ لی مِن أهلی وَزیرا ، تَشُدُّ بِهِ عَضُدی ، فَجَعَلَ اللّهُ لی عَلِیّا وَزیرا وأخا ، وجَعَلَ الشَّجاعَهَ فی قَلبِهِ ، وألبَسَهُ الهَیبَهَ عَلی عَدُوِّهِ ، وهُوَ أوَّلُ مَن آمَنَ بی وصَدَّقَنی ، وأوَّلُ مَن وَحَّدَ اللّهَ مَعی ، وإنّی سَأَلتُ ذلِکَ رَبّی عَزَّ وجَلَّ فَأَعطانیهِ ، فَهُوَ سَیِّدُ الأَوصِیاءِ ؛ اللُّحوقُ بِهِ سَعادَهٌ ، وَالمَوتُ فی طاعَتِهِ شَهادَهٌ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أنتَ أخی ووَزیری ، تَقضی دَینی ، وتُنجِزُ مَوعِدی ، وتُبرِئُ ذِمَّتی . (4)

.

1- .فی المصدر : «علی» ، والصواب ما أثبتناه .
2- .شواهد التنزیل : ج 1 ص 478 ح 510 .
3- .الأمالی للصدوق : ص 73 ح 42 ؛ ینابیع المودّه : ج 1 ص 197 ح 28 کلاهما عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری .
4- .المعجم الکبیر : ج 12 ص 321 ح 13549 عن ابن عمر ، شرح نهج البلاغه : ج 13 ص 228 عن أبی ذرّ ؛ علل الشرائع : ص 157 ح 4 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 320 ح 242 کلاهما عن ابن عمر ، الیقین : ص 138 ح 8 عن أنس وکلّها نحوه وراجع کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 569 ح 2 .

ص: 113

شواهد التنزیل به نقل از حذیفه بن اسید : پیامبر صلی الله علیه و آله ، دست علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفت و فرمود : «بشارت می دهم! بشارت می دهم بر این که موسی ، پروردگارش را خوانْد تا از کسانش ، هارون را وزیرش قرار دهد و من پروردگارم را می خوانم تا از کسانم، علی ، برادرم، را برایم وزیر قرار دهد. پشتم را به وی استوار کن و در کارم شریکش ساز!».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند تبارک و تعالی مرا برگزید و انتخابم کرد و پیامبر قرار داد و بر من ، سرورِ کتاب ها را فرو فرستاد. گفتم : «پروردگارم و سرورم! تو موسی را به سوی فرعون فرستادی و از تو خواست که برادرش هارون را وزیرش قرار دهی، بازویش به وی قوی گردد و سخنش توسط او تصدیق شود، و من ای سرورم و پروردگارم از تو می خواهم که از کسانم ، وزیری برایم قرار دهی که بازویم به وسیله او قوی گردد». پس خدا، علی را وزیر و برادر من قرار داد، شجاعت را در دلش افکند و لباس ترس دشمن از او را بر قامتش پوشاند. او اوّلین کسی بود که به من ایمان آورد و تصدیقم کرد و اوّلین کسی بود که همراه من خدا را یگانه شمرد، و من این را از پروردگارم خواستم که به من داد. پس او سرور اوصیاست. پیوستن به وی، خوش بختی و کشته شدن در زیر فرمانش ، شهادت است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو برادر و وزیرم هستی، بدهی هایم را ادا می کنی ، تعهّداتم را انجام می دهی و ذمّه ام را آزاد می سازی.

.


ص: 114

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ خَلیلی ووَزیری وخَیرَ مَن أخلُفُ بَعدی ، یَقضی دَینی ، ویُنجِزُ مَوعودی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ أخی ، ووَزیری ، وخَیرَ مَن أخلُفُهُ بَعدی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ ... أخی وصاحِبی ووَزیری ووَصِیّی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ أشرَفَ عَلی أهلِ الدُّنیا ، فَاختارَنی مِنها عَلی رِجالِ العالَمینَ ، ثُمَّ اطَّلَعَ الثّانِیَهَ فَاختارَکَ عَلی رِجالِ العالَمینَ ، ثُمَّ اطَّلَعَ الثّالِثَهَ فَاختارَ الأَئِمَّهَ مِن وُلدِکَ عَلی رِجالِ العالَمینَ ، ثُمَّ اطَّلَعَ الرّابِعَهَ فَاختارَ فاطِمَهَ عَلی نِساءِ العالَمینَ . یا عَلِیُّ ، إنّی رَأَیتُ اسمَکَ مَقرونا بِاسمی فی ثَلاثَهِ مَواطِنَ ، فَآنَستُ بِالنَّظَرِ إلَیهِ : إنّی لَمّا بَلَغتُ بَیتَ المَقدِسِ فی مِعراجی إلَی السَّماءِ وَجَدتُ عَلی صَخرَتِها : لا إلهَ إلَا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ ، أیَّدتُهُ بِوَزیرِهِ ، ونَصَرتُهُ بِوَزیرِهِ . فَقُلتُ لِجَبرَئیلَ علیه السلام : مَن وَزیری ؟فَقالَ : عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . فَلَمَّا انتَهَیتُ إلی سِدرَهِ المُنتَهی وَجَدتُ مَکتوبا عَلَیها : إنّی أنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا وَحدی ، مُحَمَّدٌ صَفوَتی مِن خَلقی ، أیَّدتُهُ بِوَزیرِهِ ، ونَصَرتُهُ بِوَزیرِهِ . فَقُلتُ لِجَبرَئیلَ علیه السلام : مَن وَزیری ؟ فَقالَ : عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . فَلَمّا جاوَزتُ سِدرَهَ المُنتَهَی انتَهَیتُ إلی عَرشِ رَبِّ العالَمینَ جَلَّ جَلالُهُ ، فَوَجَدتُ مَکتوبا عَلی قَوائِمِهِ : إنّی أنَا اللّهُ لا إلهَ إلّا أنَا وَحدی ، مُحَمَّدٌ حَبیبی ، أیَّدتُهُ بِوَزیرِهِ ، ونَصَرتُهُ بِوَزیرِهِ . (4)

.

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 57 ح 8395 ؛ کشف الغمّه : ج 1 ص 157 کلاهما عن أنس .
2- .المناقب للخوارزمی : ص 112 ح 121 ؛ الأمالی للصدوق : ص 427 ح 564 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 70 ، کشف الغمّه : ج 1 ص 153 کلّها عن سلمان .
3- .الأمالی للصدوق : ص 271 ح 299 ، مائه منقبه : ص 58 ح 14 کلاهما عن محمّد بن فرات عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام ، الاحتجاج : ج 1 ص 329 ح 55 عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر عن الإمام علی علیهماالسلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه.
4- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج4 ص374 ح5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبیه جمیعا عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام ، الخصال : ص 206 ح 25 عن حمّاد بن عمرو عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الأمالی للطوسی : ص 642 ح 1335 عن أبی بصیر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله .

ص: 115

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دوستم، وزیرم و بهترین کسی که پس از خود به جای می گذارم که بدهی هایم را ادا می کند و تعهّداتم را انجام می دهد، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برادرم، وزیرم و بهترین کسی که پس از خودم جانشین قرار می دهم، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب ... ، برادرم، همراهم، وزیرم و وصیّم است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! خداوند عز و جل بر اهل دنیا نگریست و از بین آنان مرا بر مردان جهانیان برگزید. بار دیگر نگریست و تو را بر مردان جهانیان برگزید، و بار سوم نگریست و امامان از فرزندان تو را بر مردان جهانیان برگزید، و بار چهارم نگریست و فاطمه را بر زنان جهانیان برگزید. ای علی! من نام تو را در سه جا کنار نام خود دیدم و از نزدیک به آن نگریستم : هنگامی که در معراجم به آسمان به بیت المقدس رسیدم، بر صخره آن چنین یافتم : «خدایی جز خدای یگانه نیست. محمّد، فرستاده خداست که با وزیرش تأییدش کردم و با وزیرش، یاری اش کردم». به جبرئیل گفتم : وزیر من کیست؟ گفت : علی ابن ابی طالب. هنگامی که به سِدرَه المنتهی رسیدم، بر آن، مکتوبی [ با این کلمات ]یافتم : من خدایم و جز منِ تنها، خدایی نیست. محمّد، برگزیده من از بین بندگانم است که با وزیرش او را تأیید کردم و با وزیرش یاری اش کردم. به جبرئیل گفتم : وزیر من کیست؟ گفت : علی بن ابی طالب. هنگامی که از سِدرَه المنتهی گذشتم، به عرش پروردگار جهانیان جل جلاله رسیدم و دیدم که بر پایه های آن نوشته شده است : «من خدایم و جز منِ تنها ، خدایی نیست . محمّد، دوست من است. با وزیرش تأییدش کردم و با وزیرش یاری اش کردم» .

.


ص: 116

عنه صلی الله علیه و آله :یا اُمَّ سَلَمَهَ ، اِسمَعی وَاشهَدی : هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ ، وَزیری فِی الدُّنیا ووَزیری فِی الآخِرَهِ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :ولَقَد سَمِعتُ رَنَّهَ (2) الشَّیطانِ حینَ نَزَلَ الوَحیُ عَلَیهِ صلی الله علیه و آله فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، ما هذِهِ الرَّنَّهُ ؟ فَقالَ : هذَا الشَّیطانُ قَد أیِسَ مِن عِبادَتِهِ . إنَّکَ تَسمَعُ ما أسمَعُ ، وتَری ما أری ، إلّا أنَّکَ لَستَ بِنَبِیٍّ ، ولکِنَّکَ لَوَزیرٌ ، وإنَّکَ لَعَلی خَیرٍ . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَضِیَنی لِنَفسِهِ أخا ، وَاختَصَّنی لَهُ وَزیرا . (4)

عنه علیه السلام :لَمّا نَزَلَت : «وَ أَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» ... دَعا رسَولُ اللّهِ بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ ، وهُم إذ ذاکَ أربَعونَ رَجُلاً یَزیدونَ رَجُلاً أو یَنقُصونَ رَجُلاً فَقالَ : أیُّکُم یَکونُ أخی ووَصِیّی ووارِثی ووَزیری وخَلیفَتی فیکُم بَعدی ؟ فَعَرَضَ عَلَیهِم ذلِکَ رَجُلاً رَجُلاً ، کُلُّهُم یَأبی ذلِکَ ، حَتّی أتی عَلَیَّ ، فَقُلتُ : أنَا یا رَسولَ اللّهِ ، فَقالَ : یا بَنی عَبدِ المُطَّلِبِ ! هذا أخی ، ووارِثی ، ووَصِیّی ، ووَزیری ، وخَلیفَتی فیکُم بَعدی . (5)

.

1- .معانی الأخبار : ص 204 ح 1 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق علیه السلام ، الأمالی للصدوق : ص 464 ح 620 ، الأمالی للطوسی : ص 425 ح 952 کلاهما عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الاحتجاج : ج 1 ص 462 ح 106 عن اُمّ سلمه .
2- .الرنّه : الصیحه الحزینه (لسان العرب : ج 13 ص 187 «رنن») .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 192 .
4- .الإرشاد : ج 1 ص 276 .
5- .علل الشرائع : ص 170 ح 2 عن عبد اللّه بن الحارث بن نوفل .

ص: 117

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای اُمّ سَلمه! گوش کن و گواهی بده : این، علی بن ابی طالب، وزیر من در دنیا و وزیر من در آخرت است.

امام علی علیه السلام :هنگامی که وحی بر آن حضرت نازل شد، صدای ناله غم آلود شیطان را شنیدم. گفتم : ای پیامبر خدا! این ناله چیست؟ فرمود : «این شیطان است که از پرستشش ناامید شده است. هر آنچه من می شنوم، می شنوی ، آنچه را که من می بینم، می بینی، جز آن که تو پیامبر نیستی؛ امّا تو وزیر منی و بر [ مسیر] خیری».

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا مرا به برادریِ خود پسندید و به وزیریِ خودش ویژه ساخت.

امام علی علیه السلام :هنگامی که آیه «و خویشان نزدیکت را هشدار ده» نازل شد، پیامبر خدا، بنی عبد المطّلب را فرا خواند. آنان آن روز، چهل مرد (یکی کم و یا زیاد) بودند. فرمود : «کدام یک از شما برادر، وصی، وارث، وزیر و جانشین من در میان خود پس از من می شوید؟» . این پیشنهاد را به یکی یکیِ آنان کرد. همه از پذیرش آن ، سر باز زدند تا بر من عرضه داشت. گفتم : من ، ای پیامبر خدا ! آن گاه فرمود : «ای بنی عبد المطّلب! این، برادر، وارث، وصی، وزیر و جانشین من بین شما پس از من است».

.


ص: 118

تاریخ دمشق عن أنس بن مالک :کُنّا إذا أرَدنا أن نَسأَلَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله أمَرنا عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ أو سَلمانَ الفارِسیَّ أو ثابِتَ بنَ مُعاذٍ الأَنصارِیَّ ، لِأَنَّهُم کانوا أجرَأَ أصحابِهِ عَلی سُؤالِهِ ، فَلَمّا نَزَلَت : «إِذَا جَآءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ» (1) وعَلِمنا أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله نُعِیَت إلَیهِ نَفسُهُ ، قُلنا لِسَلمانَ : سَل رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله مَن نُسنِدُ إلَیهِ اُمورَنا ، ویَکونُ مَفزَعَنا ؟ ومَن أحَبُّ النّاسِ إلَیهِ ؟ ... [فَسَکَتَ عَنهُ أیاما ثُمَّ قالَ] : إنَّ أخی ووَزیری وخَلیفَتی فی أهلِ بَیتی، وخَیرَ مَن تَرَکتُ بَعدی ، یَقضی دَینی ، ویُنجِزُ مَوعِدی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (2)

الأمالی للطوسی عن أبی ذرّ :رَأَیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله آخِذا بِیَدِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام فَقالَ لَهُ : یا عَلِیُّ ، أنتَ أخی ، وصَفِیّی ، ووَصِیّی ، ووَزیری ، وأمینی ، مَکانُکَ مِنّی فی حَیاتی وبَعدَ مَوتی کَمَکانِ هارونَ مِن موسی ، إلّا أنَّهُ لا نَبِیَّ مَعی . (3)

راجع : ج 1 ص 200 (المؤازره علی الدعوه) و ص 566 (أحادیث الوصایه) . و ج 2 ص 6 (أحادیث الوراثه) و ص 16 (أحادیث الخلافه) و ص 36 (أحادیث المنزله) .

2 / 4 10وَصِیّیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ وَصِیّی . (4)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أنتَ وارِثی ، ووَصِیّی ، تَقضی دَینی ، وتُنجِزُ عِداتی ، وتَقتُلُ عَلی سُنَّتی . (5)

.

1- .النصر : 1 .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 56 ح 8393 ، الإصابه : ج 1 ص 535 الرقم 994 ؛ شرح الأخبار : ج 1 ص 211 ح 183 ، تفسیر فرات : ص 613 ح 769 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 341 ح 267 کلّها نحوه .
3- .الأمالی للطوسی : ص 545 ح 1167 .
4- .الأمالی للصدوق : ص 101 ح 77 عن مقاتل بن سلیمان و ص 442 ح 588 عن سلیمان بن مهران وکلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 390 ح 312 عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله ، کفایه الأثر : ص 75 عن أنس ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 769 ح 25 .
5- .المناقب لابن المغازلی : ص 261 ح 309 عن ابن عمر .

ص: 119



2 / 4 10 وصیّ من

تاریخ دمشق به نقل از انس بن مالک : ما هرگاه می خواستیم از پیامبر خدا چیزی بپرسیم، به علی بن ابی طالب علیه السلام ، سلمان فارسی و یا ثابت بن معاذ انصاری می گفتیم؛ چون آنان پر جرئت ترین یاران آن حضرت در پرسیدن از او بودند. هنگامی که آیه : «چون یاری خدا و پیروزی فرا رسید» نازل شد و فهمیدیم که پیامبر خدا را آهنگ رحیلْ رسیده، به سلمان گفتیم : از پیامبر خدا بپرس که در کارهایمان به چه کسی تکیه کنیم که پناهمان باشد؟ و چه کسی محبوب ترینِ مردم نزد وی است... [ چند روزی در پاسخ گفتن ، درنگ کرد و آن گاه فرمود :] «برادرم، وزیرم، جانشینم در بین کسانم و بهترین کسی که بعد از خود به جا می گذارم که بدهی هایم را ادا می کند و تعهّدهایم را برآورده می سازد، علی بن ابی طالب است».

الأمالی ، طوسی به نقل از ابوذر : پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم که دست علی بن ابی طالب را در دست گرفته بود. به وی فرمود : «ای علی! تو برادرم، برگزیده ام، وصیّم، وزیرم و امینم هستی. جایگاه تو نسبت به من در زندگی و پس از مرگم، همچون جایگاه هارونْ نسبت به موسی است، جز آن که پیامبری با من نیست».

ر . ک : ج 1 ص 201 (یاری پیامبر در تبلیغ) و ص 567 (احادیث وصایت) . و ج 2 ص 7 (احادیث وراثت) و ص 17 (احادیث خلافت) و ص 37 (احادیث منزلت) .

2 / 4 10وصیّ منپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو وصیّ منی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو وارث و وصیّ منی، بدهی هایم را ادا می کنی، تعهّداتم را برآورده می سازی، و بر پایه سنّت من مبارزه می کنی.

.


ص: 120

عنه صلی الله علیه و آله فی وَصفِ عَلِیٍّ علیه السلام : هُوَ أخی ، ووَصِیّی ، وخَلیفَتی عَلی اُمَّتی فی حَیاتی وبَعدَ مَوتی ، مَن أطاعَهُ أطاعَنی ، ومَن وافَقَهُ وَافَقَنی ، ومَن خالَفَهُ خالَفَنی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :أنَا مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ سَیِّدُ النَّبِیّینَ ، وعَلِیٌّ ابنُ عَمّی سَیِّدُ الوَصِیّینَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :أبشِر یا عَلِیُّ ؛ فَإِنَّ جَبرَئیلَ أتانی فَقالَ لی : یا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی نَظَرَ إلی أصحابِکَ ، فَوَجَدَ ابنَ عَمِّکَ وخَتَنَکَ عَلَی ابنَتِکَ فاطِمَهَ ، خَیرَ أصحابِکَ ، فَجَعَلَهُ وَصِیَّکَ وَالمُؤَدِّیَ عَنکَ . (3)

الأمالی للمفید عن جابر بن عبد اللّه بن حزام الأنصاری :أتَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، مَن وَصِیُّکَ ؟ قالَ : فَأَمسَکَ عَنّی عَشرا لا یُجیبُنی ، ثُمَّ قالَ : یا جابِرُ ، أ لا اُخبِرُکَ عَمّا سَأَلتَنی ؟ فَقُلتُ : بِأَبی واُمّی أنتَ ، أمَ وَاللّهِ لَقَد سَکَتَّ عَنّی حَتّی ظَنَنتُ أنَّکَ وَجَدتَ (4) عَلَیَّ ، فَقالَ : ما وَجَدتُ عَلَیکَ یا جابِرُ ، ولکِن کُنتُ أنتَظِرُ ما یَأتینی مِنَ السَّماءِ ، فَأَتانی جَبرَئیلُ علیه السلام فَقالَ : یا مُحَمَّدُ ، إنَّ رَبَّکَ یُقرِئُکَ السَّلامَ ویَقولُ لَکَ : إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ وَصِیُّکَ وخَلیفَتُکَ عَلی أهلِکَ واُمَّتِکَ ، وَالذَّائِدُ (5) عَن حَوضِکَ ، وهُوَ صاحِبُ لِوائِکَ یَقدُمُکَ إلَی الجَنَّهِ . (6)

راجع : ج 1 ص 566 (أحادیث الوصایه) .

.

1- .الأمالی للصدوق : ص 88 ح 59 عن سلیمان بن مقبل المدینی عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، روضه الواعظین : ص 114 وراجع الفضائل لابن شاذان : ص 123 .
2- .المناقب للکوفی: ج1 ص543 ح484 عن أبی سعید الخدری.
3- .الخصال : ص 577 ح 1 عن مکحول عن الإمام علیّ علیه السلام .
4- .وَجَد علیه : غضبَ (لسان العرب : ج 3 ص 446 «وجد») .
5- .من الذَّوْد : السوق والطرد والدفع (لسان العرب : ج3 ص167 «ذود») .
6- .الأمالی للمفید : ص 168 ح 3 ، الأمالی للطوسی : ص 190 ح 321 ، بشاره المصطفی : ص 101 کلاهما عن جابر بن عبد اللّه بن حزام .

ص: 121

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در توصیف علی علیه السلام : او برادرم، وصیّم، جانشینم در میان امّتم در زندگی و پس از مرگم است. هرکس او را فرمانبری کند، مرا فرمان برده، و هر که با وی هم رأیی کند، با من هم رأیی کرده است، و آن که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من، محمّد، پیامبر خدا و سرور پیامبرانم و پسر عمویم علی، سرور اوصیاست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! بشارتت می دهم؛ چرا که جبرئیل به نزدم آمد و به من گفت : «ای محمّد! خداوند تبارک و تعالی به یارانت نگریست و پسر عمو و همسر دخترت فاطمه را بهترین یار تو یافت و وی را وصیّ تو و ادا کننده از طرف تو قرار داد».

الأمالی ، مفید به نقل از جابر بن عبد اللّه بن حزام انصاری : خدمت پیامبر خدا رفتم و گفتم : ای پیامبر خدا! وصیّ تو کیست؟ [ جابر گفت : ]ده روز سکوت کرد و پاسخم را نداد. آن گاه فرمود : «ای جابر! آیا بدانچه پرسیدی، تو را پاسخ گویم؟». گفتم : آری، پدر و مادرم فدایت! سوگند به خدا، سکوت که کردی، فکر کردم که بر من خشم گرفته ای . فرمود : «بر تو خشم نگرفتم؛ بلکه منتظر چیزی بودم که از آسمان برایم می آید. جبرئیل بر من فرود آمد و گفت : ای محمّد! پروردگارت به تو سلام می رساند و می گوید : علی بن ابی طالب، وصیّ تو و جانشین تو در کسان و امّت توست. دور کننده [ منافقان و کافران و... ]از حوض تو و پرچمدار توست که پیشاپیش تو ، به بهشت می رود».

ر . ک : ج 1 ص 567 (احادیث وصایت) .

.


ص: 122

2 / 4 11خَلیفَتیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ الإِمامُ وَالخَلیفَهُ مِن بَعدی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یَابنَ مَسعودٍ ، عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ إمامُکُم بَعدی ، وخَلیفَتی عَلَیکُم . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ خَلیفَهُ اللّهِ وخَلیفَتی ، وحُجَّهُ اللّهِ وحُجَّتی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :خُلِقتُ أنَا وعَلِیٌّ مِن نورٍ واحِدٍ قَبلَ أن یَخلُقَ اللّهُ آدَمَ بِأَربَعَهِ آلافِ عامٍ ، فَلَمّا خَلَقَ اللّهُ آدَمَ رَکَّبَ ذلِکَ النّورَ فی صُلبِهِ ، فَلَم یَزَل فی شَیءٍ واحِدٍ حَتَّی افتَرَقا فی صُلبِ عَبدِ المُطَّلِبِ ، فَفِیَّ النُّبُوَّهُ ، وفی عَلِیٍّ الخِلافَهُ . (4)

راجع : ج 2 ص 16 (أحادیث الخلافه) .

2 / 4 12صَفِیّیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :أمّا أنتَ یا عَلِیُّ فَصَفِیّی وأمینی . (5)

.

1- .کفایه الأثر : ص 157 عن محمّد ابن الحنفیّه و ص 217 عن علقمه بن قیس وکلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام و ص 100 عن زید بن أرقم و ص 132 عن عمران بن حصین ، بحار الأنوار : ج26ص349ح23 نقلاً عن کتاب المحتضر للحسن بن سلیمان.
2- .کمال الدین : ص 261 ح 8 عن علیّ بن الحسن السائح عن الإمام العسکری عن آبائه عن الإمام الرضا علیهم السلام ، الاحتجاج : ج 1 ص 169 ح 35 .
3- .الأمالی للصدوق : ص 271 ح 299 ، بشاره المصطفی : ص 31 ، کنز الفوائد : ج 2 ص13 ، مائه منقبه : ص 58 ح 14 کلّها عن محمّد بن فرات عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام .
4- .الفردوس : ج 2 ص 191 ح 2952 عن سلمان .
5- .خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 142 ح 73 عن عجیره ، مسند البزّار : ج 3 ص 106 ح 891 عن عجیر وفیه «فصفی» بدل «فصفیّی» ؛ المناقب للکوفی : ج 1 ص 497 ح 409 عن نافع بن عجیره وکلّها عن الإمام علیّ علیه السلام .

ص: 123



2 / 4 11 جانشین من

2 / 4 12 منتخب من

2 / 4 11جانشین منپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو امام و جانشین پس از منی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای ابن مسعود! علی بن ابی طالب، پس از من، پیشوای شما و جانشین من در بین شماست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب، جانشین خدا و جانشین من است، و حجّت خدا و حجّت من است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :من و علی، چهار هزار سال پیش از آن که خداوندْ آدم را بیافریند، از یک نور آفریده شدیم. هنگامی که خداوندْ آدم را آفرید، آن نور را در پشت وی ادغام کرد و [ نور،] همچنان یکی بود تا آن که در پشت عبد المطّلب جدا شد. در من، نبوّت قرار گرفت و در علی ، خلافت.

ر . ک : ج 2 ص 17 (احادیث خلافت) .

2 / 4 12منتخب منپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّا تو ای علی! برگزیده و امین منی.

.


ص: 124

عنه صلی الله علیه و آله :عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ أخی وصَفِیّی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ أخی ، ووَصِیّی ، ونَصیحی ، وصَفِیّی ، وصاحِبی ، وخالِصُ اُمَّتی . (2)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أنتَ أخی ، وأنتَ وَصِیّی ، وأنتَ صَفِیّی ، ووَزیری ، ووارِثی ، وَالمُؤَدّی عَنّی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ ... صَفِیُّ اللّهِ وصَفِیّی . (4)

2 / 4 13خَیرُ مَن أترُکُ بَعدیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :خَیرُ مَن أترُکُ بَعدی ، ویُنجِزُ عِدَتی ، ویَقضی دَینی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیرُ مَن أخلُفُ بَعدی ، یَقضی دَینی ، ویُنجِزُ مَوعودی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیرُ مَن أخلُفُ بَعدی ، وخَیرُ أصحابی عَلِیٌّ . (7)

.

1- .کمال الدین : ص 669 ح 14 عن الأصبغ بن نباته عن الإمام علیّ علیه السلام ، الأمالی للطوسی : ص 545 ح 1167 عن أبیذرّ وفیه «یا علیّ ، أنت أخی وصفیّی» ، المسترشد : ص 262 نحوه .
2- .المناقب للکوفی : ج 1 ص 351 ح 278 عن أبی الصباح الکنانی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام .
3- .کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 569 ح 2 عن الإمام علیّ علیه السلام .
4- .الأمالی للصدوق : ص 271 ح 299 ، کنز الفوائد : ج 2 ص 13 ، مائه منقبه : ص 58 ح 14 کلّها عن محمّد بن فرات ، الصراط المستقیم : ج 2 ص 34 کلّها عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام .
5- .المعجم الکبیر : ج 6 ص 221 ح 6063 عن سلمان ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 56 ح 8393 و ص 57 ح 8394 و ح 8396 ؛ تفسیر فرات : ص 613 ح 769 کلّها عن أنس ، الأمالی للمفید : ص 61 ح 6 عن مطر الإسکاف ، کشف الیقین : ص 281 ح 323 ، شرح الأخبار : ج 1 ص 117 ح 40 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 47 ، کشف الغمّه : ج 1 ص 157 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 385 ح 302 کلّها عن سلمان والأربعه الأخیره نحوه .
6- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 57 ح 8395 عن أنس ، المناقب للخوارزمی : ص 112 ح 121 عن سلمان ، فرائد السمطین : ج 1 ص 60 ح 27 عن عبایه عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ؛ الاحتجاج : ج 1 ص 298 ح 52 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 225 ح 142 کلاهما عن عبد اللّه بن الحسن عن أبیه عن الإمام علیّ علیهماالسلام عن اُبیّ بن کعب وکلّها نحوه .
7- .کفایه الأثر : ص 97 عن زید بن ثابت ، الشافی : ج 3 ص 100 وفیه إلی «بعدی» .

ص: 125



2 / 4 13 بهترین کسی که پس از خود به جا می گذارم

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب، برادر و برگزیده من است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو برادرم، وصیّم، خیرخواهم، برگزیده ام، همراهم و خالص امّتم هستی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو برادر منی، و تو وصیّ منی، و تو برگزیده من، و تو وزیر من، و ادا کننده از طرف منی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب... ، برگزیده خدا و برگزیده من است.

2 / 4 13بهترین کسی که پس از خود به جا می گذارمپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین کسی که بعد از خود به جا می گذارم و تعهّداتم را به جا می آورَد و بدهی هایم را می پردازد، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین کسی که بعد از خود به جا می گذارم، بدهی هایم را می پردازد و تعهّداتم را به جا می آورد، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین کسی که بعد از خود به جا می گذارم و بهترینِ یارانم، علی است.

.


ص: 126

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ خَیرُ النّاسِ بَعدی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیرُ مَن یَمشی عَلی وَجهِ الأَرضِ بَعدی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :خَیرُ رِجالِکُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :أحَبُّ أهلِ بَیتی إلَیَّ ، وأفضَلُ مَن أترُکُ بَعدی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :ما أظَلَّتِ الخَضراءُ ، ولا أقَلَّتِ الغَبراءُ بَعدی أفضَلَ مِن عَلِیٍّ . (5)

الأمالی للصدوق عن سلمان :دَخَلتُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله عِندَ المَوتِ ، فَقالَ : عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ أفضَلُ مَن تَرَکتُ بَعدی . (6)

الأمالی للصدوق عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری :إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ ذاتَ یَومٍ فی مَنزِلِ اُمِّ إبراهیمَ ، وعِندَه نَفَرٌ مِن أصحابِهِ ، إذ أقبَلَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام ، فَلَمّا بَصُرَ بِهِ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قالَ : یا مَعشرَ النّاسِ . أقبَلَ إلَیکُم خَیرُ النّاسِ بَعدی . (7)

2 / 4 14حِزبُهُ حِزبُ اللّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ... حِزبُکَ حِزبُ اللّهِ . (8)

عنه صلی الله علیه و آله :حِزبُ عَلِیٍّ حِزبُ اللّهِ ، وحِزبُ أعدائِهِ حِزبُ الشَّیطانِ . (9)

.

1- .بشاره المصطفی : ص 274 عن یعلی بن مرّه .
2- .کشف الغمّه : ج 1 ص 157 ، کشف الیقین : ص 307 ح 357 کلاهما عن حبشی بن جناده .
3- .تاریخ بغداد : ج 4 ص 392 الرقم 2280 ، تاریخ دمشق : ج 14 ص 167 ح 3505 کلاهما عن عبد اللّه .
4- .الأمالی للصدوق : ص 564 ح 761 عن عبد الرحمن بن مسعود عن الإمام علیّ علیه السلام .
5- .مائه منقبه : ص 85 ح 34 ، کنز الفوائد : ج 2 ص 56 کلاهما عن ابن عبّاس .
6- .الأمالی للصدوق : ص 564 ح 762 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 366 ح 729 .
7- .الأمالی للصدوق : ص 434 ح 574 .
8- .الأمالی للصدوق : ص 67 ح 32 ، بشاره المصطفی : ص 162 کلاهما عن ابن عبّاس .
9- .الخصال : ص 496 ح 5 ، الأمالی للصدوق : ص 150 ح 146 ، بشاره المصطفی : ص 20 ، جامع الأخبار : ص 51 ح 56 ؛ ینابیع المودّه : ج1 ص173 ح22 کلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری.

ص: 127



2 / 4 14 حزب او حزب خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو بهترینِ مردم پس از منی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترین کسی که پس از من بر زمینْ گام می نهد، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بهترینِ مردان شما ، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :محبوب ترین اهل بیتم در نزد من و برترین کسی که بعد از خود به جا می گذارم، علی بن ابی طالب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :پس از من، آسمان بر کسی سایه نیفکنده، و زمین، کسی را به دوش نکشیده، برتر از علی بن ابی طالب.

الأمالی ، صدوق به نقل از سلمان : به هنگام احتضار، بر پیامبر خدا وارد شدم. فرمود : «علی بن ابی طالب، برترین کسی است که پس از خود به جا می گذارم».

الأمالی ، صدوق به نقل از جابر بن عبد اللّه انصاری : پیامبر خدا روزی در خانه امّ ابراهیم بود و گروهی از یارانش نزدش بودند که علی بن ابی طالب علیه السلام آمد. وقتی چشم پیامبر صلی الله علیه و آله به وی افتاد، فرمود : «ای مردم! بهترین کس پس از من ، به سویتان می آید».

2 / 4 14حزب او حزب خداپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! ... حزب تو حزب خداست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :حزب علی حزب خداست و حزب دشمنانش حزب شیطان است.

.


ص: 128

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : اُشهِدُ اللّهَ تَعالی ومَن حَضَرَ مِن اُمَّتی أنَّ حِزبَکَ حِزبی ، وحِزبی حِزبُ اللّه ، وأنَّ حِزبَ أعدائِکَ حِزبُ الشَّیطانِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :وِلایَهُ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ وِلایَهُ اللّهِ ، وحُبُّهُ عِبادَهُ اللّهِ ، وَاتِّباعُهُ فَریضَهُ اللّهِ ، وأولِیاؤُهُ أولِیاءُ اللّهِ ، وأعداؤُهُ أعداءُ اللّهِ ، وحِزبُهُ حِزبُ اللّهِ ، وسِلمُهُ سِلمُ اللّهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، إنَّکَ لَن تَضِلَّ ولَم تَزِلَّ ، ولَولاکَ لَم یُعرَف حِزبُ اللّهِ بَعدی . (3)

الإمام علیّ علیه السلام :قالَ لی سَلمانُ : قَلَّما طَلَعتَ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وأنَا مَعَهُ إلّا ضَرَبَ بَینَ کَتِفَیَّ ، فَقالَ : یا سلمانُ ! هذا وحِزبُهُ المُفلِحونَ . (4)

عنه علیه السلام :حَدَّثَنی سَلمانُ الخَیرِ فَقالَ : یا أبَا الحَسَنِ ، قَلَّما أقبَلتَ أنتَ ، وأنَا عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله إلّا قالَ : یا سَلمانُ ، هذا وحِزبُهُ هُمُ المُفلِحونَ یَومَ القِیامَهِ . (5)

2 / 4 15طاعَتُهُ طاعَهُ اللّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن أطاعَنی فَقَد أطاعَ اللّهَ ، ومَن عَصانی فَقَد عَصَی اللّهَ ، ومَن أطاعَ عَلِیّا فَقَد أطاعَنی ، ومَن عَصی عَلِیّا فَقَد عَصانی . (6)

.

1- .عیون أخبار الرضا : ج 2 ص 6 ح 13 عن یاسر الخادم عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، تفسیر فرات : ص 266 ح 360 عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیه «حزبک حزبی وحزبی حزب اللّه » فقط .
2- .بشاره المصطفی : ص 16 عن ابن عبّاس .
3- .الأمالی للصدوق : ص 450 ح 609 عن عبد اللّه بن عبّاس ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 206 عن أنس وفیه «لولا أنت لم یُعرف حزب اللّه » فقط وراجع المناقب للکوفی : ج 1 ص 411 ح 326 .
4- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 332 ، النور المشتعل : ص 254 ح 70 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 88 ح 107 و ص 91 ح 109 و ح 110 کلّها عن عمر بن علیّ علیه السلام .
5- .الأمالی للصدوق : ص 579 ح 795 ، بشاره المصطفی : ص 178 ، بحار الأنوار : ج 40 ص 7 ح 16 ؛ شواهد التنزیل : ج 1 ص 89 ح 108 کلّها عن عمر بن علیّ علیه السلام .
6- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 131 ح 4617 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 307 ح 8848 کلاهما عن أبی ذرّ ؛ معانی الأخبار : ص 372 ح 1 عن ابن عبّاس نحوه .

ص: 129



2 / 4 15 فرمانبری از او فرمانبری از خدا

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : خداوند متعال و حاضرانِ امّتم را گواه می گیرم که حزب تو حزب من و حزب من حزب خداست، و حزب دشمنان تو حزب شیطان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ولایت علی بن ابی طالب، ولایت خداست، و دوست داشتن او، عبادت خداست، و پیروی از او واجب الهی است، و دوستان او دوستان خدایند و دشمنانش دشمنان خدا. حزب او حزب خدا، و صلح او صلح خداست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو هرگز گم راه نمی شوی و نلغزیده ای، و اگر تو نبودی، پس از من، حزب اللّه شناخته نمی شد.

امام علی علیه السلام :سلمان به من گفت : کم تر اتّفاق افتاد هنگامی که من با پیامبر خدا هستم، تو نزد او بیایی، جز آن که بین شانه هایم زده و فرموده است : «ای سلمان! این و حزبش، رستگاران اند».

امام علی علیه السلام :سلمان الخیر برای من نقل کرد و گفت : ای ابوالحسن! کم پیش آمده است که من نزد پیامبر خدا باشم و تو بیایی، جز آن که فرموده است : «ای سلمان! این و حزبش در روز قیامت، رستگاران اند».

2 / 4 15فرمانبری از او فرمانبری از خداپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن که مرا فرمان بَرَد، خدا را فرمان برده، و آن که مرا نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است، و آن که علی را فرمان برَد، مرا فرمان برده، و آن که علی را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است.

.


ص: 130

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أطاعَ عَلِیّا فَقَد أطاعَنی ، ومَن عَصی عَلِیّا فَقَد عَصانی ، ومَن عَصانی فَقَد عَصَی اللّهَ ، ومَن أحَبَّ عَلِیّا فَقَد أحَبَّنی ، ومَن أحَبَّنی فَقَد أحَبَّ اللّهَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : مَن أطاعَنی فَقَد أطاعَ اللّهَ ، ومَن عَصانی فَقَد عَصَی اللّهَ ، ومَن أطاعَکَ فَقَد أطاعَنی ، ومَن عَصاکَ فَقَد عَصانی . (2)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَمّارٍ : إنَّهُ سَیَکونُ فی اُمَّتی مِن بَعدی هَناتٌ (3) حَتّی یَختَلِفَ السَّیفُ فیما بَینَهُم ، وحَتّی یَقتُلَ بَعضُهُم بَعضا ، وحَتّی یَبرَأَ بَعضُهُم مِن بَعضٍ ، فَإِذا رَأَیتَ ذلِکَ فَعَلَیکَ بِهذَا الأَصلَعِ عَن یَمینی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ، وإن سَلَکَ النّاسُ کُلُّهُم وادِیا وسَلَکَ عَلِیٌّ وادِیا ، فَاسلُک وادِیَ عَلِیٍّ ، وخَلِّ عَنِ النّاسِ ، إنَّ عَلِیّا لا یَرُدُّکَ عَن هُدیً ، ولا یَدُلُّکَ عَلی رَدیً . یا عَمّارُ ، طاعَهُ عَلِیٍّ طاعَتی ، وطاعَتی طاعَهُ اللّهِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : مَن أحَبَّهُ أحَبَّنی ، ومَن أطاعَهُ أطاعَنی . (5)

عنه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : طاعَتُهُ مِن بَعدی کَطاعَتی عَلی اُمَّتی . (6)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ أمینُ اُمَّتی ، وحُجَّهُ اللّهِ عَلَیها بَعدی ، قَولُکُ قَولی ، وأمرُکَ أمری ، وطاعَتُکَ طاعَتی ، وزَجرُکَ زَجری ، ونَهیُکَ نَهیی ، ومَعصِیَتُکَ مَعصِیَتی ، وحِزبُکَ حِزبی ، وحِزبی حِزبُ اللّهِ . (7)

.

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 270 ح 8800 عن یعلی بن مرّه الثقفی وراجع الاحتجاج : ج 2 ص 27 ح 150 .
2- .المستدرک علی الصحیحین: ج3ص139 ح4641، تاریخ دمشق: ج42 ص306 ح8847 و ح8846 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 203 ، المناقب للکوفی : ج 2 ص 609 ح 1108 ، شرح الأخبار : ج 1 ص 217 ح 196 کلّها عن أبی ذرّ ، بشاره المصطفی : ص 274 عن یعلی بن مرّه وکلّها نحوه .
3- .أی شرور وفساد . یقال : فی فلان هنات ؛ أی خصال شرّ ، ولا یقال فی الخیر (النهایه : ج 5 ص 279 «هنا») .
4- .المناقب للخوارزمی : ص 193 ح 232 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 178 ح 141 ؛ مجمع البیان : ج 4 ص 821 ، بشاره المصطفی : ص 146 کلّها عن أبی أیّوب الأنصاری .
5- .معانی الأخبار : ص 126 ح 1 عن سلام الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام عن أبی برده ، الأمالی للصدوق : ص 565 ح 765 عن سلام الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام عن أبی برزه .
6- .المناقب للکوفی : ج 1 ص 225 ح 142 ، الاحتجاج : ج 1 ص 298 ح 52 ولیس فیه «من بعدی» وکلاهما عن عبد اللّه بن الحسن عن أبیه عن الإمام علیّ علیه السلام عن اُبیّ بن کعب .
7- .الأمالی للصدوق : ص 411 ح 533 ؛ ینابیع المودّه : ج 1 ص 371 ح 6 کلاهما عن أبی سعید عقیصا عن الإمام الحسین عن الإمام علیّ علیهماالسلام .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن که علی را فرمان برَد، مرا فرمان بُرده، و آن که علی را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است، و آن که مرا نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است. آن که علی را دوست دارد، مرا دوست داشته، و آن که مرا دوست بدارد، خدا را دوست داشته است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : آن که مرا فرمان بَرَد ، خدا را فرمان برده، و آن که مرا نافرمانی کند ، خدا را نافرمانی کرده است، و آن که تو را فرمان بَرَد، مرا فرمان برده، و آن که تو را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به عمّار : پس از من در بین امّتم ناروایی هایی رخ خواهد داد، به طوری که شمشیر در بینشان ردّ و بدل می گردد و گروهی گروه دیگری را خواهند کشت و بعضی از بعض دیگر، برائت خواهند جُست. هنگامی که چنین اوضاعی را دیدی، بر توست روی آوردن به این اصلعِ (1) نشسته در سمت راست من، علی بن ابی طالب. اگر همه مردم به راهی رفتند و علی به راهی، راه علی را بپیما و از مردم، کناره گیر. علی، تو را از هدایتْ دور نمی کند و به پستی راهنمایی ات نمی کند. ای عمّار! فرمانبری از علی ، فرمانبری از من است، و فرمانبری از من، فرمانبری از خداست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : آن که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و آن که او را فرمان بَرَد، مرا فرمان برده است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : فرمانبری از او پس از من ، به سان فرمانبری از من، بر امّتم واجب است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو امین امّت منی و پس از من، حجّت خدا بر آنانی. سخن تو سخن من است، فرمان تو فرمان من، فرمانبری از تو، فرمانبری از من، بازداشتنِ تو بازداشتنِ من، نهی تو نهی من، نافرمانی از تو نافرمانی از من، حزب تو حزب من، و حزب من، حزب خداست.

.

1- .اصلع به کسی گفته می شود که جلوی سرش بی مو باشد . (م)

ص: 132

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : جَعَلتُکَ عَلَما فیما بَینی وبَینَ اُمَّتی ، فَمَن لَم یَتَّبِعکَ فَقَد کَفَرَ . (1)

2 / 4 16مَثَلُهُ مَثَلُ الکَعبَهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَثَلُ عَلِیٍّ فی هذِهِ الاُمَّهِ کَمَثَلِ الکَعبَهِ . (2)

تاریخ دمشق عن أبی ذرّ :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَثَلُ عَلِیٍّ فیکُم أو قالَ : فی هذِهِ الاُمَّهِ کَمَثَلِ الکَعبَهِ المَستورَهِ ، النَّظَرُ إلَیها عِبادَهٌ ، وَالحَجُّ إلَیها فَریضَهٌ . (3)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : إنَّما مَثَلُکَ فِی الاُمَّهِ مَثَلُ الکَعبَهِ ، نَصَبَهَا اللّهُ عَلَما ، وإنَّما تُؤتی مِن کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ ، ونادٍ سَحیقٍ ، وإنَّما أنتَ العَلَمُ عَلمُ الهُدی ، ونورُ الدّینِ ، وهُوَ نورُ اللّهِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أنتَ بِمَنزِلَهِ الکَعبَهِ تُؤتی ولا تَأتی ، فَإِن أتاکَ هؤُلاءِ القَومُ فَسَلَّموها إلَیکَ یَعنِی الخِلافَهَ فَاقبَل مِنهُم، وإن لَم یَأتوکَ فَلا تَأتِهِم حَتّی یَأتوکَ. (5)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، إنَّما أنتَ بِمَنزِلَهِ الکَعبَهِ تُؤتی ولا تَأتی،فَإِن أتاکَ هؤُلاءِ القَومُ فَسَلَّموا لَکَ الأَمرَ فَاقبَلهُ مِنهُم ، وإن لَم یَأتوکَ فَلا تَأتِهِم حَتّی یَأتُوا اللّهَ . (6)

.

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 388 ح 8999 عن حذیفه .
2- .العمده : ص 285 و ص 302 ح 506 وراجع خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 77 .
3- .تاریخ دمشق : ج42 ص356 ح8948، المناقب لابن المغازلی: ص 107 ح 149 ، کفایه الطالب : ص 161 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 202 .
4- .خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 73 عن أبی موسی الضریر البجلی عن أبی الحسن عن أبیه عن الإمام علیّ علیهم السلام .
5- .اُسد الغابه : ج 4 ص 106 الرقم 3789 ؛ المسترشد : ص 387 ح 130 کلاهما عن الصنابحی ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 242 عن سلمه بن کهیل وفیهما صدره وکلّها عن الإمام علیّ علیه السلام .
6- .بشاره المصطفی : ص 277 عن الصنابحی ؛ الفردوس : ج 5 ص 315 ح 8300 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام نحوه .

ص: 133



2 / 4 16 مَثَل او مَثَل کعبه

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو را بین خود و امّتم شاخص[ ِ ایمان] قرار دادم. آن که از تو پیروی نکند، کفر ورزیده است.

2 / 4 16مَثَل او مَثَل کعبهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :مَثَل علی در بین این امّت، همچون مَثَل کعبه است.

تاریخ دمشق به نقل از ابوذر : پیامبر خدا فرمود : «مَثَل علی بین شما (یا گفت : بین این امّت)، همچون مَثَل کعبه پوشیده است. نگاه کردن بر آن، عبادت است و آهنگ او نمودن، واجب است» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : مَثَل تو در بین امّت، همچون کعبه است که خداوند، آن را نشان قرار داده که از هر راه دور و وادیِ دور افتاده ای به سوی تو آیند، و تو همان نشانه ای که نشان هدایت است و آن نور دینی که همان نور خداست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو همچون کعبه ای که به سویش می روند؛ ولی او [ نزد کسی ]نمی رود. پس اگر این مردم به نزدت آمدند و خلافت را تقدیمت کردند، از آنان بپذیر، و اگر نزدت نیامدند، به سراغ آنان مرو تا هنگامی که نزد تو آیند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو همچون کعبه ای که به سویش می روند؛ ولی او [ نزد کسی ]نمی رود. اگر این مردم به نزدت آمدند و حکومت را به تو دادند، از آنان بپذیر، و اگر نزدت نیامدند، نزد آنان مرو تا در محضر خدا حاضر شوند.

.


ص: 134

کفایه الأثر عن محمود بن لبید فی حَدیثٍ لَهُ مَعَ فاطِمَهَ علیهاالسلام بِنتِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی إمامَهِ عَلِیٍّ علیه السلام : قالَ : قُلتُ : یا سَیِّدَتی ، فَما بالُهُ قَد قَعَدَ عَن حَقِّهِ ؟ فَقالَت : یا أبا عُمَرَ ، لَقَد قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : مَثَلُ الإِمامِ مَثَلُ الکَعبَهِ ؛ إذ تُؤتی ولا یَأتی أو قالَت : مَثَلُ عَلِیٍّ . (1)

2 / 4 17مَثَلُهُ مَثَلُ سَفینَهِ نوحٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، مَثَلُکَ فی اُمَّتی کَمَثَلِ سَفینَهِ نوحٍ ، مَن رَکِبَها نَجا ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : مَثَلُکَ ومَثَلُ الأَئِمَّهِ مِن وُلدِکَ بَعدی مَثَلُ سَفینَهِ نوحٍ ؛ مَن رَکِبَها نَجا ، ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ ، ومَثَلُکُم کَمَثَلِ النُّجومِ ؛ کُلَّما غابَ نَجمٌ طَلَعَ نَجمٌ إلی یَومِ القِیامَهِ . (3)

راجع : أهل البیت فی الکتاب والسنّه : القسم الثانی : معرفه أهل البیت / الفصل الثانی : مکانتهم .

.

1- .کفایه الأثر : ص 199 ، بحار الأنوار : ج 36 ص 353 ح 224 .
2- .الخصال : ص 573 ح 1 عن مکحول عن الإمام علیّ علیه السلام ، خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 77 عن عیسی بن أحمد بن عیسی بن المنصور عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله وفیه «یا علیّ ، مثلکم فی الناس مثل سفینه نوح . ..» .
3- .کمال الدین : ص 241 ح 65 ، الأمالی للصدوق : ص 342 ح 408 ، بشاره المصطفی : ص 32 ، مائه منقبه : ص 65 ح 18 ؛ فرائد السمطین : ج 2 ص 244 ح 517 کلّها عن ابن عبّاس .

ص: 135



2 / 4 17 مَثَل او مَثَل کشتی نوح

کفایه الأثر به نقل از محمود بن لبید، در جریان گفتمانی که با فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر خدا درباره امامت علی علیه السلام داشت : از او پرسیدم : ای بانوی من! چرا او (علی علیه السلام ) از گرفتن حقّش دست کشید؟ فرمود : «ای ابو عمر! پیامبر خدا فرمود : مَثَل امام (یا گفت : مَثَل علی علیه السلام )، مَثَل کعبه است که به سراغش می آیند، ولی او به سراغ کسی نمی رود ».

2 / 4 17مَثَل او مَثَل کشتی نوحپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! مَثَل تو در بین امّت من، همچون مَثَل کشتی نوح است. آن که سوارش شود، نجات پیدا می کند، و آن که از آن باز مانَد، غرق می گردد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : مَثَل تو و مَثَل امامان از فرزندان تو پس از من، مَثَل کشتی نوح است. آن که سوارش شود، نجات پیدا می کند، و آن که باز مانَد، غرق می گردد. و مَثَل شما، مَثَل ستارگان است که تا روز قیامت، هرگاه ستاره ای غروب کند، ستاره ای طلوع می کند.

ر . ک : اهل بیت در قرآن و حدیث : بخش دوم : شناخت اهل بیت / فصل دوم : منزلت اهل بیت.

.


ص: 136

2 / 4 18کَلِمَهُ عَدلٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ عَلِیّا لَیسَ بِظَلّامٍ ، ولَم یُخلَق لِلظُّلمِ ، لِأَنَّ الوِلایَهَ لِعَلِیٍّ مِن بَعدی ، وَالحُکمَ حُکمُهُ ، وَالقَولَ قَولُهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَعالی جَعَلَنی میزانَ قِسطٍ ، وجَعَلَ عَلِیّا کَلِمَهَ عَدلٍ . (2)

2 / 4 19حَبلُ اللّهِ المَتینُرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی وَصفِ عَلِیٍّ علیه السلام : هُوَ حَبلُ اللّهِ المَتینُ ، وعُروَتُهُ الوُثقَی الَّتی لَا انفِصامَ لَها . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أحَبَّ أن یَرکَبَ سَفینَهَ النَّجاهِ ، ویَستَمسِکَ بِالعُروَهِ الوُثقی ، ویَعتَصِمَ بِحَبلِ اللّهِ المَتینِ ، فَلیُوالِ عَلِیّا بَعدی ، وَلیُعادِ عَدُوَّهُ ، وَلیَأتَمَّ بِالأَئِمَّهِ الهُداهِ مِن وُلدِهِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :خَلَّفتُ فیکُمُ العَلَمَ الأَکبَرَ ، عَلَمَ الدّینِ ونورَ الهُدی وضِیاءَهُ ، وهُوَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ ، ألا وهُوَ حَبلُ اللّهِ ، فَاعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیعا ولا تَفَرَّقوا . (5)

.

1- .تهذیب الأحکام : ج 10 ص 229 ح 900 ، الکافی : ج 7 ص 352 ح 8 وفیه «إنّ» بدل «لأنّ» وکلاهما عن الإمام الباقر علیه السلام ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 33 عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
2- .الصراط المستقیم : ج 1 ص 227 .
3- .الأمالی للصدوق : ص 264 ح 282 عن حذیفه بن اُسید الغفاری .
4- .عیون أخبار الرضا : ج 1 ص 292 ح 43 ، الأمالی للصدوق : ص 70 ح 37 کلاهما عن الحسین بن خالد ، بشاره المصطفی : ص 15 عن داوود بن سلیمان وکلّها عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، روضه الواعظین : ص 174 ؛ شواهد التنزیل : ج 1 ص 168 ح 177 عن الحسین بن خالد عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله .
5- .خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 74 عن أبی موسی الضریر البجلی عن أبی الحسن عن أبیه علیهماالسلام ، بحار الأنوار : ج 22 ص 486 ح 31 .

ص: 137



2 / 4 18 عدالت مدار

2 / 4 19 ریسمان استوار خدا

2 / 4 18عدالت مدارپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی ستمکار نیست و برای ستم کردنْ آفریده نشده است؛ چرا که فرمانروایی پس از من، از آنِ علی است و دستور، دستور او و سخن، سخن اوست.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوند متعال، مرا ترازوی قسط قرار داد و علی را کلمه عدل قرار داد .

ر . ک : ج 3 ص 379 (بخش پنجم : سیاست امام علی) .

2 / 4 19ریسمان استوار خداپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در توصیف علی علیه السلام : او ریسمان استوار خدا و دستگیره مستحکم اوست که گسستگی ندارد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :آن که دوست دارد بر کشتی نجاتْ سوار شود و به بند مستحکم، چنگ زند و ریسمان استوار خدایی را در دست گیرد، پس از من، علی را دوست بدارد و با دشمنش دشمنی ورزد و به پیشوایان هدایت از نسل او اقتدا کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :در بین شما نشان بزرگ را به جا گذاشته ام؛ نشانِ دین و نور و روشنایی هدایت را که همان علی بن ابی طالب است. آگاه باشید که او ریسمان الهی است! همه به ریسمان الهی چنگ زنید و پراکنده نشوید.

.


ص: 138

الإمام الحسین علیه السلام :جاءَ رَجُلٌ فی هَیئَهِ أعرابِیٍّ إلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، بِأَبی أنتَ واُمّی ، ما مَعنی : «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ» (1) ؟ فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : أنَا نَبِیُّ اللّهِ ، وعَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ حَبلُهُ . فَخَرَجَ الأَعرابِیُّ وهُوَ یَقولُ : آمَنتُ بِاللّهِ وبِرَسولِهِ ، وَاعتَصَمتُ بِحَبلِهِ . (2)

الإمام زین العابدین علیه السلام :کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ذاتَ یَومٍ جالِسا ومَعَهُ أصحابُهُ فِی المَسجِدِ ، فَقالَ : یَطلُعُ عَلَیکُم مِن هذَا البابِ رَجُلٌ مِن أهلِ الجَنَّهِ یَسأَلُ عَمّا یَعنیهِ ، فَطَلَعَ رَجُلٌ طُوالٌ یُشَبَّهُ بِرِجالِ مُضَرَ ، فَتَقَدَّمَ فَسَلَّمَ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وجَلَسَ ، فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ، إنّی سَمِعتُ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ یَقولُ فیما اُنزِلَ : «وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُواْ» ، فَما هذَا الحَبلُ الّذی أمَرَنَا اللّهُ بِالِاعتِصامِ بِهِ ، وأن لا نَتَفَرَّقَ عَنهُ ؟ فَأَطرَقَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مَلِیّا ، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ وأشارَ بِیَدِهِ إلی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام وقالَ : هذا حَبلُ اللّهِ الَّذی مَن تَمَسَّکَ بِهِ عُصِمَ بِهِ فی دُنیاهُ ، ولَم یَضِلَّ بِهِ فی آخِرَتِهِ . فَوَثَبَ الرَّجُلُ إلی عَلِیٍّ علیه السلام فَاحتَضَنَهُ مِن وَراءِ ظَهرِهِ وهُوَ یَقولُ : اِعتَصَمتُ بِحَبلِ اللّهِ وحَبلِ رَسولِهِ ، ثُمَّ قامَ فَوَلّی وخَرَجَ. فَقامَ رَجُلٌ مِنَ النّاسِ فَقالَ : یا رَسولَ اللّهِ ألحَقُهُ فَأَسأَلُهُ أن یَستَغفِرَ لی ؟ فَقالَ رَسولُ اللّهِ : إذا تَجِدُهُ مُوَفَّقا ، فَقالَ : فَلَحِقَهُ الرَّجُلُ فَسَأَلَهُ أن یَستَغفِرَ اللّهَ لَهُ ، فَقالَ لَهُ : أفَهِمتَ ما قالَ لی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وما قُلتُ لَهُ ؟ قالَ : نَعَم ، قالَ : فَإِن کُنتَ مُتَمَسِّکا بِذلِکَ الحَبلِ یغَفِرُ اللّهُ لَکَ ، وإلّا فَلا یَغفِرُ اللّهُ لَکَ . (3)

.

1- .آل عمران : 103 .
2- .تفسیر فرات : ص 90 ح 70 عن أبی الجارود عن الإمام الباقر عن أبیه علیهماالسلام و ح 71 عن ابن عبّاس من دو إسنادٍ إلی الإمام الحسین علیه السلام نحوه .
3- .الغیبه للنعمانی : ص 42 ح 2 عن محمّد بن الحسین عن أبیه عن جدّه ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 118 ح 32 عن محمّد بن الحسن عن أبیه عن جدّه وراجع شرح الأخبار : ج 2 ص 207 ح 536 و ص 265 ح 570 وتفسیر فرات : ص 91 ح 74 والمناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 76 وینابیع المودّه : ج 1 ص 356 ح 11 .

ص: 139

امام حسین علیه السلام :مردی به ظاهر اعرابی (بادیه نشین) خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و گفت : ای پیامبر خدا، پدر و مادرم فدایت! معنای سخن خدا که می فرماید : «همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید» چیست؟ پیامبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود: «من پیامبر خدایم و علی بن ابی طالب، ریسمان اوست». اعرابی از نزد پیامبر خدا خارج شد و می گفت : به خدا و پیامبرش ایمان آوردم و به ریسمانش چنگ زدم.

امام زین العابدین علیه السلام :روزی پیامبر خدا با یارانش در مسجد نشسته بود. فرمود : «از این در، مردی از بهشتیانْ وارد خواهد شد که از آنچه برایش مهم است، پرسش خواهد کرد». مردی بلند بالا، چون مردان[ ِ قبیله] مُضَر وارد شد، پیش آمد و به پیامبر خدا سلام کرد و نشست و گفت : ای پیامبر خدا ! من سخن خداوند عز و جل را که نازل شده، شنیده ام که می گوید : «همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید» . این ریسمان که خداوند، دستور چنگ زدن به آن و پراکنده نشدن از گِرد آن را به ما داده، چیست؟ پیامبر خدا، لحظه ای سر خود را زیر انداخت و آن گاه، سر بلند کرد و با دستش به علی ابن ابی طالب علیه السلام اشاره کرد و فرمود : «این، ریسمان خداست که هر کس به آن چنگ زند، در دنیایش محفوظ می مانَد و در آخرتش گم راه نمی گردد». مرد به سوی علی علیه السلام پرید و وی را از پشت، بغل گرفت و گفت : به ریسمان خدا و ریسمان پیامبر خدا چنگ زدم. آن گاه برخاست، برگشت و رفت. مردی از بین مردم برخاست و گفت : ای پیامبر خدا! دنبالش بروم و از او بخواهم که برایم طلب آمرزش کند؟ پیامبر خدا فرمود : «اگر بتوانی پیدایش کنی». [ امام زین العابدین فرمود :] آن مرد به او رسید و از وی خواست که از خدا برایش طلب آمرزش کند. به وی گفت : آیا آنچه را که من به پیامبر خدا گفتم و آنچه او به من فرمود، فهمیدی؟ گفت : آری. گفت : اگر به آن ریسمانْ چنگ زدی، خداوندْ، تو را ببخشد؛ وگرنه خدا تو را نبخشد!

.


ص: 140

2 / 4 20عَمودُ الدّینِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :عَلِیٌّ عَمودُ الدّینِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ... أنتَ رُکنُ الإِیمانِ وعَمودُ الإِسلامِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ عَمودُ الإِیمانِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ أصلُ الدّینِ ، ومَنارُ الإیمانِ ، وغَایَهُ (4) الهُدی ، وقائِدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ، أشهَدُ لَکَ بِذلِکَ . (5)

2 / 4 21یَعسوبُ المُؤمِنینَرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی وَصفِ عَلِیٍّ علیه السلام : هُوَ یَعسوبُ (6) المُؤمِنینَ . (7)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 294 ح 3 عن عبد الحمید بن أبی الدیلم عن الإمام الصادق علیه السلام .
2- .ینابیع المودّه : ج 1 ص 397 ح 17 ؛ الأمالی للصدوق : ص 383 ح 489 ، بشاره المصطفی : ص 54 وفیهما «یا علیّ ، أنت رکن الإیمان» فقط وکلّها عن ابن عبّاس .
3- .تفسیر فرات : ص 574 ح 738 عن الإمام الباقر علیه السلام .
4- .الغایه : الرایه (لسان العرب : ج 15 ص 143 «غیا») .
5- .التحصین لابن طاووس : ص 560 ح 18 ، بصائر الدرجات : ص 31 ح 8 ، تفسیر فرات : ص 206 ح 270 کلّها عن أبی حمزه الثمالی عن الإمام الباقر علیه السلام .
6- .الیعسوب : السیّد والرئیس والمُقدّم (النهایه : ج 3 ص 234 «عسب») .
7- .أنساب الأشراف : ج 2 ص 864 عن أبی ذرّ ، اُسد الغابه : ج 6 ص 265 الرقم 6214 ، الاستیعاب : ج 4 ص 307 الرقم 3188 کلاهما عن أبی لیلی الغفاری ؛ الأمالی للصدوق : ص 383 ح 489 ، بشاره المصطفی : ص 54 کلاهما عن ابن عبّاس ، شرح الأخبار : ج 2 ص 257 ح 559 عن أبی ذرّ .

ص: 141



2 / 4 20 ستون دین

2 / 4 21 رئیس مؤمنان

2 / 4 20ستون دینپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی ، ستون دین است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی!... تو رکن ایمان و ستون اسلامی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب، ستون ایمان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو اصل دین، مشعل ایمان، پرچم هدایت و رهبر سپید رویانی و من برای تو بر این امور، گواهی می دهم.

2 / 4 21رئیس مؤمنانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در توصیف علی علیه السلام : او رئیس مؤمنان است.

.


ص: 142

عنه صلی الله علیه و آله :عَلِیٌّ یَعسوبُ المُؤمِنینَ ، وَالمالُ یَعسوبُ المُنافِقینَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أنتَ یَعسوبُ المُؤمِنینَ ، وَالمالُ یَعسوبُ الکُفّارِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله فی وَصفِ عَلِیٍّ علیه السلام : إنَّهُ یَعسوبُ المُؤمِنینَ ، وَالمالَ یَعسوبُ الظَّلَمَهِ . (3)

راجع : ص 292 (یعسوب المؤمنین) .

2 / 4 22رایَهُ الهُدیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :عَلِیٌّ آیَهُ الحَقِّ ، ورایَهُ الهُدی . (4)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : إنَّکَ لَسبیلُ الجَنَّهِ ، ورایَهُ الهُدی ، وعَلَمُ الحَقِّ . (5)

.

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 304 ح 8838 عن عمر بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام ، الصواعق المحرقه : ص 125 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام ، السیره الحلبیّه : ج 1 ص 380 عن أبی لیلی الغفاری ؛ الأمالی للطوسی : ص 355 ح 735 عن عمر بن علیّ عن أبیه علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 4 ح 4 ، بشاره المصطفی : ص 85 کلاهما عن أبی ذرّ و ص 152 عن أبی لیلی الغفاری .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 42 ح 8370 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 140 ح 103 وفیه «المسلمین» بدل «المؤمنین» ، شرح نهج البلاغه : ج 13 ص 228 ؛ الأمالی للشجری : ج 1 ص 144 ، إعلام الوری : ج 1 ص 360 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 277 ح 191 و ص 284 ح 200 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 278 ح 587 کلّها عن أبی ذرّ .
3- .الإرشاد : ج 1 ص 32 ، رجال الکشّی : ج 1 ص 115 ح 51 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 478 ح 839 کلّها عن أبی ذرّ و ص 267 ح 572 ، معانی الأخبار : ص 402 ح 64 کلاهما عن ابن عبّاس ، الأمالی للطوسی : ص 521 ح 1147 عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام زین العابدین علیه السلام عن عمر وسلمه ابنا اُمّ سلمه ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 267 الرقم 179 عن أبی ذرّ وسلمان ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 680 ح 6 عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ؛ المعجم الکبیر : ج 6 ص 269 ح 6184 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 41 ح 8368 کلاهما عن أبی ذرّ وسلمان وح 8371 عن ابن عبّاس .
4- .الأمالی للطوسی : ص 506 ح 1107 عن میمونه بنت الحارث زوج النبیّ صلی الله علیه و آله .
5- .شرح الأخبار : ج 2 ص 264 ح 567 عن أبی ذرّ .

ص: 143



2 / 4 22 پرچم هدایت

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی، رئیس مؤمنان، و مال، رئیس منافقان است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو رئیس مؤمنانی، و مال، رئیس کافران است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در توصیف علی علیه السلام : او رئیس مؤمنان، و مال، رئیس ستمگران است.

ر . ک : ص 293 (رئیس مؤمنان) .

2 / 4 22پرچم هدایتپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی علیه السلام نشانه حق و پرچم هدایت است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو راه بهشت و پرچم هدایت و نشان حقّی.

.


ص: 144

عنه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : یا أبا ذَرٍّ ، هذا رایَهُ الهُدی ، وکَلِمَهُ التَّقوی ، وَالعُروَهُ الوُثقی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ... أنتَ مِصباحُ الدُّجی ، وأنتَ مَنارُ الهُدی ، وأنتَ العَلَمُ المَرفوعُ لِأَهلِ الدُّنیا . (2)

راجع :ج 2 ص 98 (إمام أولیاء اللّه ) .

2 / 4 23الصِّراطُ المُستَقیمُرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قَولِهِ تَعالی : «وَأَنَّ هَذَا صِرَ طِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ» (3) : سَأَلتُ اللّهَ أن یَجعَلَها لِعَلِیٍّ فَفَعَلَ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ... أنتَ الطَّریقُ إلَی اللّهِ ، وأنتَ النَّبَأُ العَظیمُ ، وأنتَ الصِّراطُ المُستَقیمُ . (5)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أنتَ الطَّریقُ الواضِحُ ، وأنتَ الصِّراطُ المُستَقیمُ . (6)

عنه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : إنَّهُ الصِّراطُ المُستَقیمُ ، وإنَّهُ الَّذی یَسأَلُ اللّهُ عَن وِلایَتِهِ یَومَ القِیامَهِ . (7)

.

1- .تفسیر فرات : ص 372 ح 503 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 872 ح 8 کلاهما عن أبی ذرّ .
2- .الأمالی للصدوق : ص 383 ح 489 ، بشاره المصطفی : ص 54 کلاهما عن ابن عبّاس .
3- .الأنعام : 153 .
4- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 72 عن أبی برزه الأسلمی ، روضه الواعظین : ص 119 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 167 ح 10 عن أبی بریده الأسلمی ، بحار الأنوار : ج 35 ص 364 نقلاً عن إبراهیم الثقفی بإسناده إلی أبی برده الأسلمی وراجع الکافی : ج 1 ص 417 ح 24 .
5- .ینابیع المودّه : ج 3 ص 402 ح 4 ؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 6 ح 13 کلاهما عن یاسر الخادم عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .
6- .الأمالی للصدوق : ص 383 ح 489 ، بشاره المصطفی : ص 54 ؛ شواهد التنزیل : ج 1 ص 76 ح 88 کلّها عن ابن عبّاس .
7- .الأمالی للصدوق : ص 363 ح 447 ، بشاره المصطفی : ص 34 ؛ شواهد التنزیل : ج 1 ص 76 ح 90 کلّها عن عبد اللّه العلوی عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام .

ص: 145



2 / 4 23 راه راست

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : ای ابوذر! این (علی علیه السلام ) ، پرچم هدایت، کلمه تقوا و ریسمان استوار است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی!... تو چراغ در تاریکی هستی. تو مشعل هدایتی و تو پرچم برافراشته برای مردم دنیایی.

ر . ک : ج 2 ص 99 (امامِ اولیای خدا) .

2 / 4 23راه راستپیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره سخن خدای متعال : «و [ بدانید] این است راه راست من. پس، از آن پیروی کنید. و از راه ها[ ی دیگر ]که شما را از راه وی پراکنده می سازند، پیروی مکنید» : از خدا خواستم که آن [ آیه] را برای علی قرار دهد، پس قرار داد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی!... تو راه به سوی خدایی. تو آن خبرِ بزرگی (1) و تو راه راستی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو راه روشنی، و تو راه راستی.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : او راه راست است، و او همان است که خداوند در روز قیامت، از ولایتش پرسش خواهد کرد.

.

1- .اشاره دارد به آیه نبأ .

ص: 146

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ... الصِّراطُ صِراطُکَ ، وَالمیزانُ میزانُکَ ، وَالمَوقِفُ مَوقِفُکَ . (1)

الإمام الباقر علیه السلام عن أبی برزه :بَینَما نَحنُ عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله إذ قالَ وأشارَ بِیَدِهِ إلی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام : «وَأَنَّ هَذَا صِرَ طِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ» . (2)

المناقب لابن شهر آشوب عن جابر بن عبد اللّه :إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله هَیَّأَ أصحابَهُ عِندَهُ إذ قالَ وأشارَ بِیَدِهِ إلی عَلِیٍّ : هذا صِراطٌ مُستَقیمٌ فَاتَّبِعوهُ ... . (3)

تفسیر العیّاشی عن برید العجلی عن الإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «وَأَنَّ هَذَا صِرَ طِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ» : أ تَدری ما یَعنی بِ «صِرَ طِی مُسْتَقِیمًا» ؟ قُلتُ : لا . قالَ : وِلایَهَ عَلِیٍّ وَالأَوصِیاءِ ، قالَ : وتَدری ما یَعنی «فَاتَّبِعُوهُ» ؟ قالَ : قُلتُ : لا . قالَ : یَعنی عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ . (4)

الإمام الباقر علیه السلام فِی الآیَهِ الکَریمَهِ : آلُ مُحَمَّدٍ علیهم السلام الصِّراطُ الَّذی دَلَّ عَلَیهِ . (5)

راجع : بحار الأنوار : ج 35 ص 363 374 .

2 / 4 24مَدینَهُ الهُدیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ عَلِیّا هُوَ مَدینَهُ هُدیً ؛ فَمَن دَخَلَها نَجا ، ومَن تَخَلَّفَ عَنها هَلَکَ . (6)

.

1- .مشارق أنوار الیقین : ص 180 نقلاً عن البرقی فی کتاب الآیات عن الإمام الصادق علیه السلام ،کتاب سلیم بن قیس: ج2ص855ح44 عن سلمان وأبی ذرّ والمقداد ، بحار الأنوار : ج22 ص148 ح141.
2- .تفسیر فرات : ص 137 ح 164 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 74 عن جابر بن عبد اللّه من دون إسنادٍ إلی الإمام الباقر علیه السلام .
3- .المناقب لابن شهرآشوب : ج 3 ص 74 ، الصراط المستقیم : ج 1 ص 284 ، بحار الأنوار : ج 35 ص 365ح 6 .
4- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 383 ح 125 .
5- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 384 ح 126 عن سعد .
6- .التوحید : ص 307 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 425 ح 560 ، الاختصاص : ص 238 کلّها عن الأصبغ بن نباته عن الإمام الحسین علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 10 ص 121 ح 1 .

ص: 1