گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
2 / 7 فضایل عددی



اشاره

2 / 7 1 سه چیز به تو داده شده

2 / 7فضایل عددی2 / 7 1سه چیز به تو داده شدهامام علی علیه السلام :پیامبر خدا فرمود : «ای علی! سه چیز به تو داده شده است». گفتم : پدر و مادرم فدایت! کدام چیز به من داده شده؟ فرمود : «پدرْ زنی چون من به تو داده شده؛ و زنی چون فاطمه به تو داده شده؛ و فرزندانی چون حسن و حسین به تو داده شده است».

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا فرمود : «ای علی! سه چیز به تو داده شده که پیش از تو ، به هیچ کس داده نشده است». گفتم : پدر و مادرم فدایت! چه چیز به من داده شده است؟ فرمود : «پدرْ زنی چون من به تو داده شده؛ و زنی چون همسرت؛ و فرزندانی چون حسن و حسین به تو داده شده است».

.


ص: 224

عنه علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یا عَلِیُّ ، إنَّکَ اُعطیتَ ثَلاثَهَ ما لَم اُعطَ أنَا . قُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ، ما اُعطیتُ ؟ فَقالَ : اُعطیتَ صِهرا مِثلی ولَم اُعطَ ، واُعطیتَ زَوجَتَکَ فاطِمَهَ ولَم اُعطَ ، واُعطیتَ مِثلَ الحَسَنِ وَالحُسَینِ ولَم اُعطَ . (1)

الفضائل لابن شاذان عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله :اُعطیتُ ثَلاثا وعَلِیٌّ مُشارِکی فیها ، واُعطِیَ عَلِیٌّ ثَلاثَهً ولَم اُشارِکهُ فیها ، فَقیلَ : یا رَسولَ اللّهِ ، ومَا الثَّلاثُ الَّتی شارَکَکَ فیها عَلِیٌّ ؟ فَقالَ : لِواءُ الحَمدِ لی وعَلِیٌّ حامِلُهُ ، وَالکَوثَرُ لی وعَلِیٌّ ساقیهِ ، وَالجَنَّهُ لی وعَلِیٌّ قاسِمُها . وأمَّا الثَّلاثُ الَّتی اُعطِیَت عَلِیّا ولَم اُشارِکهُ فیها : فَإِنَّهُ اُعطِیَ رَسولَ اللّهِ صِهرا ولَم اُعطَ مِثلَهُ ، واُعطِیَ زَوجَتَهُ فاطِمَهَ الزَّهراءَ ولَم اُعطَ مِثلَها ، واُعطِیَ وَلَدَیهِ الحَسَنَ وَالحُسَینَ ولَم اُعطَ مِثلَهُما . (2)

2 / 7 2سَأَلتُ رَبّی فیکَ خَمسَ خِصالٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، سَأَلتُ رَبّی فیکَ خَمسَ خِصالٍ فَأَعطانی ؛ أمّا أوَّلُها : فَسَأَلتُ رَبّی أن أکونَ أوَّلَ مَن تَنشَقُّ عَنهُ الأَرضُ وأنفُضَ التُّرابَ عَن رَأسی وأنتَ مَعی ، فَأَعطانی . وأمَّا الثّانِیَهُ : فَسَأَلتُ رَبّی أن یَقِفَنی عِندَ کِفَّهِ المیزانِ وأنتَ مَعی ، فَأَعطانی . وأمَّا الثّالِثَهُ : فَسَأَلتُ رَبّی أن یَجعَلَکَ فِی القِیامَهِ صاحِبَ لِوائی ، فَأَعطانی . وأمَّا الرّابِعَهُ : فَسَأَلتُ رَبّی أن یَسقِیَ اُمَّتی مِن حَوضی بِیَدِکَ ، فَأَعطانی . وأمَّا الخامِسَهُ : فَسَأَلتُ رَبّی أن یَجعَلَکَ قائِدَ اُمَّتی إلَی الجَنَّهِ ، فَأَعطانی . فَالحَمدُ للّهِِ الَّذی مَنَّ عَلَیَّ بِذلِکَ . (3)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 344 ح 708 عن داوود بن سلیمان عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .
2- .الفضائل لابن شاذان : ص 95 ، بحار الأنوار : ج 39 ص 90 ح 3 .
3- .الخصال : ص 314 ح 93 عن أحمد الطائی و ح 94 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 278 ح 16 کلاهما عن یاسر الخادم ، صحیفه الإمام الرضا علیه السلام : ص 98 ح 34 ؛ المناقب للخوارزمی : ص 293 ح 280 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 106 ح 75 ، کنز العمّال : ج 13 ص 152 ح 36476 نقلاً عن شاذان فی کتاب «ردّ الشمس» والأربعه الأخیره عن أحمد بن عامر الطائی وکلّها عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام نحوه .

ص: 225



2 / 7 2 از پروردگارم پنج ویژگی برای تو درخواست کردم

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا فرمود : «ای علی! سه چیز به تو داده شده که به من داده نشده است» . گفتم : ای پیامبر خدا! چه چیز به من داده شده است. فرمود : «پدرْ زنی مثل من به تو داده شده و به من داده نشده است؛ و زنی چون فاطمه به تو داده شده که به من داده نشده است؛ و چون حسن و حسین به تو داده شده که به من داده نشده است».

الفضائل ، ابن شاذان به نقل از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله : «به من سه چیز داده شده که علی هم در آنها شریک است، و به علی سه چیز داده شده که من در آنها شریک نیستم». پرسیده شد : ای پیامبر خدا! آن سه چیز که علی علیه السلام در آن با تو شریک است، چیست؟ فرمود : «بیرق حمد (ستایش)، از آنِ من است و علی، بر دوش کشنده آن است؛ و کوثر، از آنِ من است و علی ، ساقی آن است؛ و بهشت، از آنِ من است و علی ، تقسیم کننده آن است. و امّا آن سه چیز که به علی داده شده و من در آن شریک نیستم : به او پیامبر خدا به عنوان پدرْ زن داده شده و به من داده نشده؛ و همسری چون فاطمه زهرا به وی داده شده که به من داده نشده؛ و دو فرزندش حسن و حسین ، به وی داده شده اند که به من داده نشده است».

2 / 7 2از پروردگارم پنج ویژگی برای تو درخواست کردمپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! از پروردگارم پنج ویژگی برای تو درخواست کردم که اجابتم نمود: اوّلین آنها این که از پروردگارم خواستم که اوّلین کسی باشم که گورم شکافته می شود و در حالی که خاک را از سرم می تکانم ، تو با من باشی، و به من داد. دوم آن که از خدا خواستم که در نزد کفّه میزان ، نگهم دارد و تو با من باشی، و به من داد. سوم آن که از پروردگارم خواستم تا در روز قیامت، تو را پرچمدارم قرار دهد، و به من داد. چهارم آن که از پروردگارم خواستم که امّتم را به دست تو از حوضم سیراب کند، و به من داد. پنجم آن که از پروردگارم خواستم که تو را پیشوای امّتم در راه بهشت قرار دهد، و به من داد. سپاس، خدایی را که با این ویژگی ها بر من منّت نهاد!

.


ص: 226

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : سَأَلتُ اللّهَ فیکَ خَمسا فَأَعطانی أربَعا ومَنَعَنی واحِدَهً ؛ سَأَلتُهُ فَأَعطانی فیکَ : أنَّکَ أوَّلُ مَن تَنشَقُّ الأَرضُ عَنهُ یَومَ القِیامَهِ ، وأنتَ مَعی ، مَعَکَ لِواءُ الحَمدِ وأنتَ تَحمِلُهُ ، وأعطانی أنَّکَ وَلِیُّ المُؤمِنینَ مِن بَعدی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :سَأَلتُ اللّهَ یا عَلِیُّ فیکَ خَمسا ، فَمَنَعَنی واحِدَهً وأعطانی أربَعا : سَأَلتُ اللّهَ أن یَجمَعَ عَلَیکَ اُمَّتی فَأَبی عَلَیَّ ، وأعطانی فیکَ : أنَّ أوَّلَ مَن تَنشَقُّ عَنهُ الأَرضُ یَومَ القِیامَهِ أنَا وأنتَ مَعی ، مَعَکَ لِواءُ الحَمدِ ، وأنتَ تَحمِلُهُ بَینَ یَدَیَّ تَسبِقُ بِهِ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ ، وأعطانی فیکَ : أنَّکَ وَلِیُّ المُؤمِنینَ بَعدی . (2)

2 / 7 3اُعطیتُ فی عَلِیٍّ علیه السلام خَمسارسول اللّه صلی الله علیه و آله :اُعطیتُ فی عَلِیٍّ خَمسا هُنَّ أحَبُّ إلَیَّ مِنَ الدُّنیا وما فیها ، أمّا واحِدَهٌ : فَهُوَ تَکایَ (3) بَینَ یَدَیِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ حَتّی یُفرَغَ مِنَ الحِسابِ . وأمَّا الثّانِیَهُ : فَلِواءُ الحَمدِ بِیَدِهِ ، آدَمُ علیه السلام ومَن وَلَدَ تَحتَهُ . وأمَّا الثّالِثَهُ : فَواقِفٌ عَلی عُقرِ حَوضی یَسقی مَن عَرَفَ مِن اُمَّتی ، وأمَّا الرّابِعَهُ : فَساتِرُ عَورَتی ومُسَلِّمی إلی رَبّی عَزَّ وجَلَّ . وأمَّا الخامِسَهُ : فَلَستُ أخشی عَلَیهِ أن یَرجِعَ زانِیا بَعدَ إحصانٍ ولا کافِرا بَعدَ إیمانٍ . (4)

.

1- .تاریخ بغداد : ج 4 ص 339 الرقم 2167 عن عمر بن علیّ عن أبیه علیه السلام وراجع بشاره المصطفی : ص 125 .
2- .کنز العمّال : ج 11 ص 625 ح 33047 نقلاً عن الخطیب والرافعی عن الإمام علیّ علیه السلام .
3- .کذا فی المصدر ، وفی ذخائر العقبی : «تُکَأتی» . والتُّکَأه : ما یُتّکَأُ علیه (النهایه: ج1 ص193 «تکأ») وفی بحار الأنوار : «متّکای».
4- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 661 ح 1127 ، ذخائر العقبی : ص 155 کلاهما عن أبی سعید الخدری ؛ المناقب للکوفی : ج 2 ص 559 ح 1073 عن سهل بن سعد الساعدی نحوه ، بحار الأنوار : ج 40 ص 84 وراجع حلیه الأولیاء : ج 10 ص 211 والخصال : ص 295 ح 61 .

ص: 227



2 / 7 3 درباره علی علیه السلام ، پنج چیز به من داده شده

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : از خدا پنج ویژگی برای تو خواستم. چهارتا را به من داد و یکی را نداد: [اینها را] از او درباره تو خواستم و به من داد که اوّلین کسی باشی که در روز قیامت، گورت شکافته شود و [ در قیامت،] تو با من باشی و در حالی که بیرق حمد (ستایش) با تو باشد ، و آن را به دوش بکشی و [ نیز ]خداوند، این را که پس از من ولیّ مؤمنان باشی، به من داد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! از خداوند، پنج ویژگی برای تو خواستم. یکی را نداد و چهارتای آن را داد: از خدا خواستم که امّت مرا گِرد تو جمع کند، ولی آن را به من نداد؛ و امّا درباره تو این را به من داد که من اوّلین کسی باشم که در روز قیامت، گورش شکافته می شود و تو با من باشی ؛ با تو بیرق حمد (ستایش) باشد و در پیشاپیش من ، آن را به دوش کشی ؛ و بدان، بر پیشینیان و پسینیان پیشی گیری و این را [ نیز] به من داد که تو پس از من، ولیّ مؤمنان باشی.

2 / 7 3درباره علی علیه السلام ، پنج چیز به من داده شدهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :درباره علی، پنج چیز به من داده شده که از دنیا و هر آنچه در آن است، برایم دوست داشتنی تر است : نخستْ آن که در پیشگاه خدای عز و جل تا پایان یافتن حسابرسی ، تکیه گاهم است. دوم آن که پرچم حمد (درفش ستایش) به دست اوست و آدم علیه السلام و بنی آدم، زیر پرچم اویند. سوم آن که در انتهای حوضم است و هرکس از امّتم را که بشناسد، آب خواهد داد. چهارم آن که پوشاننده بدنم و تسلیم کننده من به پروردگارم خواهد بود. پنجم آن که نمی ترسم پس از پاکی، بدکار گردد و بعد از ایمان آوردن، کافر شود.

.


ص: 228

2 / 7 4أعطانِی اللّهُ خَمسا وأعطی عَلِیّا علیه السلام خَمسارسول اللّه صلی الله علیه و آله لِابنِ عَبّاسٍ : أعطانِیَ اللّهُ خَمسا وأعطی عَلِیّا خَمسا : أعطانی جَوامِعَ الکَلِمِ وأعطی عَلِیّا جَوامِعَ العِلمِ ، وجَعَلَنی نَبِیّا وجَعَلَ عَلِیّا وَصِیّا ، أعطانِیَ الکَوثَرَ وأعطی عَلِیّا السَّلسَبیلَ (1) ، وأعطانِیَ الوَحیَ وأعطی عَلِیّا الإِلهامَ ، وأسری بی إلَیهِ وفُتِحَت لَهُ أبوابُ السَّماءِ حَتّی رَأی ما رَأَیتُ ونَظَرَ إلی ما نَظَرتُ إلَیهِ . ثُمَّ قالَ : یَا بنَ عَبّاسٍ ! مَن خالَفَ عَلِیّا فَلا تَکونَنَّ ظَهیرا لَهُ ولا وَلِیّا ؛ فَوَالَّذی بَعَثَنی بِالحَقِّ ما یُخالِفُهُ أحَدٌ إلّا غَیَّرَ اللّهُ ما بِهِ مِن نِعمَهٍ ، وشَوَّهَ خَلقَهُ قَبلَ إدخالِهِ النّارَ . یَا بنَ عَبّاسٍ ! لا تَشُکَّ فی عَلِیٍّ ؛ فَإِنَّ الشَّکَّ فیهِ یُخرِجُ عَنِ الإِیمانِ ، ویوجِبُ الخُلودَ فِی النّارِ . (2)

2 / 7 5تَخصِمُ النّاسَ بِسَبعٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أخصِمُکَ بِالنُّبُوَّهِ ولا نُبُوَّهَ بَعدی ، وتَخصِمُ النّاسَ بِسَبعٍ ولا یُحاجُّکَ فیهِ (3) أحَدٌ مِن قُرَیشٍ : اللّهُمَّ أنتَ أوَّلُهُم إیمانا بِاللّهِ ، وأوفاهُم بِعَهدِ اللّهِ ، وأقوَمُهُم بِأَمرِ اللّهِ ، وأقسَمُهُم بِالسَّوِیَّهِ ، وأعدَلُهُم فِی الرَّعِیَّهِ ، وأبصَرُهُم بِالقَضِیَّهِ ، وأعظَمُهُم عِندَ اللّهِ مَزِیَّهً . (4)

.

1- .هو اسم عین فی الجنّه (النهایه : ج 2 ص 389 «سلسل») .
2- .الأمالی للطوسی : ص 188 ح 317 ، الخصال : ص 293 ح 57 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 261 ، الفضائل لابن شاذان : ص5 کلّها عن ابن عبّاس و ص141 عن ابن عبّاس وعبد اللّه بن مسعود، روضه الواعظین : ص123 وفیها صدره إلی «ما نظرت إلیه».
3- .کذا ، وفی حلیه الأولیاء : «فیها» ، وفی المناقب للخوارزمی : «فیهنّ» .
4- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 58 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 65 ، المناقب للخوارزمی : ص 110 ح 118 ؛ الخصال : ص 363 ح 54 کلّها عن معاذ بن جبل .

ص: 229



2 / 7 4 خداوند به من پنج چیز، و به علی علیه السلام ، پنج چیز داد

2 / 7 5 در هفت چیز بر مردم ، برتری می جویی

2 / 7 4خداوند به من پنج چیز، و به علی علیه السلام ، پنج چیز دادپیامبر خدا صلی الله علیه و آله به ابن عبّاس : خداوند، پنج چیز به من داد و به علی نیز پنج چیز داد : به من جوامع سخن و به علی، جوامع دانش داد. من را پیامبر و علی را وصی قرار داد. به من کوثر و به علی ، [ چشمه ]سلسبیل (1) داد. به من وحی داد و به علی ، الهام . مرا به معراج برد و درهای آسمان برای او گشوده شد و هر آنچه را که من دیدم، او دید و هر آنچه را من نگاه کردم، نگاه کرد. [ آن گاه فرمود :] ای ابن عبّاس! هر کس مخالف علی بود، هرگز پشتیبان او مباش و دوست او مباش. سوگند به آن که به حق مرا برانگیخت، هیچ کس با او مخالفت نمی کند، جز آن که خدا نعمت هایی را که به او داده، تغییر خواهد داد و پیش از آن که او را وارد دوزخ کند، خلقت [ سیمایش] را درهم خواهد ریخت. ای ابن عبّاس! درباره علی تردید مکن؛ چون تردید در او [ شخص را ]از ایمان، بیرون می کند و موجب جاودانگی در دوزخ می گردد.

2 / 7 5در هفت چیز بر مردم ، برتری می جوییپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! به نبوّت بر تو پیشی گرفته ام و پیامبری پس از من نیست، و تو به هفت چیز بر مردم پیشی گرفته ای و هیچ کدام از قریشیان در آنها با تو هماوردی نخواهد داشت : تو اوّلینِ آنان در ایمان آوردن به خدا هستی؛ با وفاترینِ آنان به پیمان خدایی؛ برپادارترینِ آنان نسبت به فرمان های خدایی؛ به تساوی تقسیم کننده ترینِ آنانی؛ دادگرترین آنان با شهروندانی؛ به داوری، داناترینِ آنانی؛ و در پیشگاه خدا، پر مزیّت ترینِ آنانی.

.

1- .چشمه ای است در بهشت .

ص: 230

حلیه الأولیاء عن أبی سعید الخدری :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام وضَرَبَ بَینَ کَتِفَیهِ : یا عَلِیُّ ، لَکَ سَبعُ خِصالٍ لا یُحاجُّکَ فیهِنَّ أحَدٌ یَومَ القِیامَهِ : أنتَ أوَّلُ المُؤمِنینَ بِاللّهِ إیمانا ، وأوفاهُم بِعَهدِ اللّهِ ، وأقوَمُهُم بِأَمرِ اللّهِ ، وأرأَفُهُم بِالرَّعِیَّهِ ، وأقسَمُهُم بِالسَّوِیَّهِ ، وأعلَمُهُم بِالقَضِیَّهِ ، وأعظَمُهُم مَزِیَّهً یَومَ القِیامَهِ . (1)

کنز العمّال عن عبد اللّه بن عبّاس :سَمِعتُ عُمَرَ بنَ الخَطّابِ یَقولُ : کُفّوا عَن ذِکرِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ؛ فَقَد رَأَیتُ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فیهِ خِصالاً لَأَن تَکونَ لی وَاحِدَهٌ مِنهُنَّ فی آلِ الخَطّابِ أحَبُّ إلَیَّ مِمّا طَلَعَت عَلَیهِ الشَّمسُ : کُنتُ أنَا وأبو بَکرٍ وأبو عُبَیدَهَ فی نَفَرٍ مِن أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَانتَهَیتُ إلی بابِ اُمِّ سَلَمَهَ وعَلِیٌّ قائِمٌ عَلَی البابِ ، فَقُلنا : أرَدنا رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : یَخرُجُ إلَیکُم . فَخَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَسِرنا إلَیهِ ، فَاتَّکَأَ عَلی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ مَنکِبَهُ ، ثُمَّ قالَ : إنَّکَ مُخاصَمٌ تُخاصَمُ ؛ أنتَ أوَّلُ المُؤمِنینَ إیمانا ، وأعلَمُهُم بِأَیّامِ اللّهِ، وأوفاهُم بِعَهدِهِ ، وأقسَمُهُم بِالسَّوِیَّهِ ، وأرأَفُهُم بِالرَّعِیَّهِ ، وأعظَمُهُم رَزِیَّهً ، وأنتَ عاضِدی ، وغاسِلی ، ودافِنی ، وَالمُتَقَدِّمُ إلی کُلِّ شَدیدَهٍ وکَریهَهٍ ، ولَن تَرجِعَ بَعدی کافِرا ، وأنتَ تَتَقَدَّمُنی بِلِواءِ الحَمدِ ، وتَذودُ عَن حَوضی . ثُمَّ قالَ ابنُ عَبّاسٍ مِن نَفسِهِ : ولَقَد فازَ عَلِیٌّ بِصِهرِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وبَسطَهً فِی العَشیرَهِ ، وبَذلاً لِلماعونِ ، وعِلما بِالتَّنزیلِ ، وفِقها لِلتَّأویلِ ، ونَیلاً لِلأَقرانِ . (2)

.

1- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 66 ، الفردوس : ج 5 ص 320 ح8315 وفیه «أرقهم» بدل «أرأفهم» ، المناقب للخوارزمی : ص110 ح118 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 58 کلاهما عن معاذ بن جبل ؛ الخصال: ص337 ح 39 عن زید بن موسی عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، الإرشاد : ج 1 ص 38 عن ابن عبّاس ، جامع الأحادیث للقمّی : ص 234 عن الحارث الهمدانی والخمسه الأخیره نحوه ، المناقب لابن شهر آشوب : ج2 ص6 ، وراجع المناقب للخوارزمی : ص 111 ح 120 والأمالی للطوسی : ص 251 ح 448 وبشاره المصطفی : ص 91 وتفسیر فرات : ص 585 ح 754 .
2- .کنز العمّال : ج 13 ص 117 ح 36378 .

ص: 231

حلیه الأولیاء به نقل از ابو سعید خُدری : پیامبر خدا به پشت علی علیه السلام زد و فرمود : «تو هفت ویژگی داری که در روز قیامت، هیچ کس در آنها با تو به مخاصمه نخواهد پرداخت : تو اوّلینِ مؤمنان در ایمان آوردن به خدایی؛ با وفاترینِ آنان به پیمان خدایی؛ برپا دارترینِ آنان نسبت به دستورهای خدایی؛ مهربان ترینِ آنان به شهروندانی؛ به تساوی تقسیم کننده ترین آنانی؛ به داوری، داناترینِ آنانی؛ و در روز قیامت، پر مزیّت ترینِ آنانی».

کنز العمّال به نقل از عبد اللّه بن عبّاس : از عمر بن خطّاب شنیدم که می گفت : از [ ناروا] یاد کردن علی دست بکشید. از پیامبر خدا درباره علی ، ویژگی هایی شنیدم که اگر یکی از آنها در آل خطّاب باشد، برای من از آنچه خورشید بر آن می تابد، دوست داشتنی تر است. من و ابوبکر و ابوعبیده و جمعی از یاران پیامبر خدا با هم بودیم. به درِ خانه امّ سلمه رسیدیم و علی نزدیک در ایستاده بود. گفتیم : می خواهیم پیامبر خدا را ببینیم. گفت : پیامبر صلی الله علیه و آله نزدتان می آید. پیامبر خدا بیرون آمد و ما نزد وی رفتیم. به علی ابن ابی طالب، تکیه داد و با دست بر شانه او زد و فرمود : «تو احتجاج کننده ای هستی که احتجاج خواهی کرد. تو اوّلینِ مؤمنان در ایمان آوردنی؛ داناترینِ آنان به ایّام اللّه ، با وفاترینِ آنان به پیمان خدا، به تساوی تقسیم کننده ترینِ آنان، مهربان ترینِ آنان به شهروندان، و مصیبت کِشنده ترینِ آنانی. تو کمک کارِ من، غسل دهنده من، دفن کننده من و پیشتاز در مقابله با هر سختی و بدی هستی. پس از من، هرگز کافر نخواهی شد و با تو بیرق حمد است؛ پیشاپیش منی و از حوضم دفاع خواهی کرد». [ آن گاه ابن عبّاس از خودش افزود :] علی علیه السلام به دامادی پیامبر خدا، و برتری در قبیله، بخشش وسائل زندگی، آگاهی به تنزیل، فقاهت در تأویل آن و برتری برهمگِنان، دست یافت.

.


ص: 232

2 / 7 6إنَّ اللّهَ أعطانی فیکَ سَبعَ خِصالٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی أعطانی فیکَ سَبعَ خِصالٍ : أنتَ أوَّلُ مَن یَنشَقُّ عَنهُ القَبرُ مَعی ، وأنتَ أوَّلُ مَن یَقِفُ عَلَی الصِّراطِ مَعی ، وأنتَ أوَّلُ مَن یُکسی إذا کُسیتُ ویُحَیّی إذا حُیّیتُ ، وأنتَ أوَّلُ مَن یَسکُنُ مَعی فی عِلِّیّینَ ، وأنتَ أوَّلُ مَن یَشرَبُ مَعی مِنَ الرَّحیقِ المَختومِ الَّذی خِتامُهُ مِسکٌ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا فاطِمَهُ ، إنَّ اللّهَ أعطانی فی عَلِیٍّ سَبعَ خِصالٍ : هُوَ أوَّلُ مَن یَنشَقُّ عَنهُ القَبرُ مَعی ، وهُوَ أوَّلُ مَن یَقِفُ مَعی عَلَی الصِّراطِ فَیَقولُ لِلنّارِ : خُذی ذا وذَری ذا ، وأوَّلُ مَن یُکسی إذا کُسیتُ ، وأوَّلُ من یَقِفُ مَعی عَلی یَمینِ العَرشِ ، وأوَّلُ مَن یَقرَعُ مَعی بابَ الجَنَّهِ ، وأوَّلُ مَن یَسکُنُ مَعی عِلِّیّینَ ، وأوَّلُ مَن یَشرَبُ مَعی مِنَ الرَّحیقِ المَختومِ «خِتَمُهُ مِسْکٌ وَ فِی ذَ لِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَفِسُونَ» (2) . (3)

.

1- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج4 ص374 ح5762 عن حمّاد بن عمرو وأنس بن محمّد عن أبیه ، الخصال : ص 342 ح 5 عن حمّاد بن عمرو وکلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام .
2- .المطفّفین : 26 .
3- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 337 ، الأمالی للطوسی : ص 643 ح 1335 عن أبی بصیر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام نحوه وراجع تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 777 ح 9 .

ص: 233



2 / 7 6 خداوند، هفت ویژگی درباره تو به من داد

2 / 7 6خداوند، هفت ویژگی درباره تو به من دادپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! خداوند تبارک و تعالی درباره تو هفت ویژگی به من بخشید : تو اوّلین کسی هستی که با من گورش شکافته می گردد؛ تو اوّلین کسی هستی که با من بر [ پلِ ]صراط می ایستی؛ و تو اوّلین کسی هستی که هرگاه پوشانده شوم، پوشانده شوی؛ و بر تو درود فرستاده شود ، هرگاه بر من درود فرستاده شود ؛ و تو اوّلین کسی هستی که با من در علّیّین سُکنا خواهی گزید؛ و تو اوّلین کسی هستی که با من از رحیق (باده) مُهر شده که مُهر آن مُشک است ، خواهی نوشید.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای فاطمه! خداوند در خصوص علی، هفت ویژگی به من داد : او اوّلین کسی است که همراه من قبرش شکافته خواهد شد؛ و اوّلین کسی است که با من بر [ پلِ] صراط خواهد ایستاد و به آتش خواهد گفت : «این را بگیر و آن را واگذار»؛ و اوّلین کسی است که وقتی پوشانده شوم، پوشانده خواهد شد؛ و اوّلین کسی است که با من در سمت راست عرش، خواهد ایستاد؛ و اوّلین کسی است که با من، درِ بهشت را خواهد کوبید؛ واوّلین کسی است که با من در علّیّین، سُکنا خواهد گزید؛ و اوّلین کسی است که با من، از «رحیق مختوم» (1) خواهد نوشید : «[ باده ای که ]مُهر آن، مُشک است، و در این [ نعمت ها ]مشتاقان باید بر یکدیگر، پیشی گیرند» .

.

1- .رحیق مختوم ، یعنی شراب سر به مُهر و منظور ، نوشیدنی بهشتی است که در آیه 25 سوره مطفّفین بدان اشاره شده است و مخصوص ابرار است. (م)

ص: 234

2 / 7 7اُعطیتُ فیکَ تِسعَ خِصالٍرسول اللّه صلی الله علیه و آله :اُعطیتُ فیکَ یا عَلِیُّ تِسعَ خِصالٍ : ثَلاثٌ فِی الدُّنیا ، وثَلاثٌ فِی الآخِرَهِ ، وَاثنَتانِ لَکَ ، وواحِدَهٌ أخافُها عَلَیکَ . فَأَمَّا الثَّلاثَهُ الَّتی فِی الدُّنیا : فَإِنَّکَ وَصِیّی ، وخَلیفَتی فی أهلی ، وقاضی دَینی . وأمَّا الثَّلاثُ الَّتی فِی الآخِرَهِ : فَإِنّی اُعطی لِواءَ الحَمدِ فَأَجعَلُهُ فی یَدِکَ وآدَمُ وذُرِّیَّتُهُ تَحتَ لِوائی ، وتُعینُنی عَلی مَفاتیحِ الجَنَّهِ ، واُحَکِّمُکَ فی شَفاعَتی لِمَن أحبَبتَ . وأمَّا اللَّتانِ لَکَ : فَإِنَّکَ لَن تَرجِعَ بَعدی کافِرا ، ولا ضالّاً . وأمَّا الَّتیأخافُها عَلَیکَ : فَغَدرَهُ قُرَیشٍ بِکَ بَعدی یا عَلِیُّ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :اُعطیتُ فی عَلِیٍّ تِسعَ خِصالٍ : ثَلاثا فِی الدُّنیا ، وثَلاثا فِی الآخِرَهِ ، وَاثنَتَینِ أرجوهُما لَهُ ، وواحِدَهً أخافُها عَلَیهِ . وأمَّا الثَّلاثَهُ الَّتی فِی الدُّنیا : فَساتِرُ عَورَتی ، وَالقائِمُ بِأَمرِ أهلِ بَیتی ، ووَصِیّی فی أهلی . وأمَّا الثَّلاثَهُ الَّتی فِی الآخِرَهِ : فَإِنّی اُعطی لِواءَ الحَمدِ فَاُعطیهِ یَحمِلُهُ ، وأتَّکِئُ عَلَیهِ عِندَ قِیامِ الشَّفاعَهِ ، ویُعینُنی عَلی مَفاتیحِ الجَنَّهِ . وأمَّا الاِثنَتانِ اللَّتانِ أرجوهُما لَهُ : فَإِنَّهُ لا یَرجِعُ بَعدی کافِرا ، ولا ضالّاً . وأمَّا الواحِدَهُ الَّتی أخافُها عَلَیهِ : فَغَدرُ قُرَیشٍ بِهِ بَعدی . (2)

2 / 7 8الجَوامِعُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ أقدَمُ اُمَّتی سِلما ، وأکثَرُهُم عِلما ، وأصَحُّهُم دینا ، وأفضَلُهُم یَقینا ، وأحلَمُهُم حِلما ، وأسمَحُهُم کَفّا ، وأشجَعُهُم قَلبا ، وهُوَ الإِمامُ وَالخَلیفَهُ بَعدی . (3)

.

1- .الخصال : ص 415 ح 5 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 439 ح 339 و ص 440 ح 341 کلّها عن زید بن أرقم .
2- .الخصال : ص 415 ح 6 عن عبد الرحمن المزنی ، الأمالی للطوسی : ص 209 ح 359 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 262 کلاهما عن عبد الرحمن الأنصاری ؛ اُسد الغابه : ج 3 ص 488 ح 3392 عن عبد الرحمن المزنی وفیه إلی «أخافها علیه» وراجع الإقبال : ج 2 ص 40 وتاریخ دمشق : ج 42 ص 330 الرقم 8893 .
3- .الأمالی للصدوق : ص 57 ح 13 ، کنز الفوائد : ج 1 ص 263 ، مائه منقبه : ص 74 ح 25 وفیهما «أکملهم حلما» بدل «أحلمهم حلماً» وکلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری وراجع الفضائل لابن شاذان : ص 102 .

ص: 235



2 / 7 7 درباره تو نُه چیز به من داده شده

2 / 7 8 مناقب گوناگون

2 / 7 7درباره تو نُه چیز به من داده شدهپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! درباره تو نُه چیز به من داده شده است؛ سه چیز در دنیا و سه چیز در روز واپسین و دو چیز که به سود توست و یک چیز که از آن بر تو می ترسم. امّا آن سه که در دنیاست، این که : تو وصیّ منی؛ جانشین من در بین خویشان منی؛ و ادا کننده وام های منی . و آن سه که در آخرت است : بیرق حمد به من داده می شود و من ، آن را در دست تو قرار می دهم و آدم علیه السلام و فرزندانش در زیر پرچم من خواهند بود. مرا در کار کلیدهای بهشت، یاری می کنی؛ و کار شفاعتم را در حقّ هر آن که دوست می داری، به تو می سپارم . امّا آن دو که به سود توست ، این که هرگز پس از من به کفر برنخواهی گشت، و هرگز گم راه نخواهی شد؛ وامّا آنچه که از آن بر تو می هراسم، پیمان شکنیِ قریش با تو پس از خودم است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :درباره علی، نُه چیز به من داده شده است؛ سه تا در دنیا، سه تا در روز واپسین، ودو چیز که امیدوارم برای وی تحقّق یابد، و یکی که می ترسم که برای وی پیش بیاید : امّا آن سه که در دنیاست، [آن که] وی پوشاننده نهفتنی هایم [ در هنگام مرگ]، به عهده گیرنده کارهای اهل بیتم، و وصیّم در بین کسانم است. و امّا آن سه که در روز واپسین است، این که بیرق حمد به من داده خواهد شد و من آن را به وی خواهم داد که به دوش کشد؛ در روز برگزاری شفاعت، به وی تکیه خواهم داد؛ و مرا در کار کلیدهای بهشت، یاری خواهد رساند. و امّا آن دو که امیدوارم برای وی تحقّق یابد، این که هرگز پس از من به کفر بر نگردد، و نیز گم راه نشود. و آن یکی که از آن بر او می ترسم، پیمان شکنیِ قریش با وی پس از خودم است.

2 / 7 8مناقب گوناگونپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب، پیشتازترینِ امّت من در اسلام آوردن، پُردانش ترینِ آنان، درستْ دین ترینِ آنان، با یقین ترینِ آنان، بردبارترینِ آنان، بخشنده ترینِ آنان، و پُر دل ترینِ آنان است ، و او امام و جانشینِ [ من ]پس از من است.

.


ص: 236

الفضائل لابن شاذان عن سلمان والمقداد وأبی ذرّ :إنَّ رَجُلاً فاخَرَ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام ، فَقالَ لَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : یاعَلِیُّ ، فاخِر أهلَ الشَّرقِ وَالغَربِ وَالعَجَمِ ؛ فَأَنتَ أکرَمُهُم وَابنُ عَمِّ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وأکرَمُهُم أخا (1) ، وأکرَمُهُم عَمّاً ، وأعظَمُهُم حَزما وحِلما وأقدَمُهُم سِلما ، وأکثَرُهُم عِلما ، وأعظَمُهُم غِنیً فی نَفسِکَ ومالِکَ ، وأنتَ أقرَؤُهُم لِکِتابِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ، وأعلَمُهُم بِسُنَّتی ، وأشجَعُهُم قَلبا فی لِقاءِ الحَربِ ، وأجوَدُهُم کَفّا ، وأزهَدُهُم فِی الدُّنیا ، وأشَدُّهُم جِهادا ، وأحسَنُهُم خُلُقا ، وأصدَقُهُم لِسانا ، وأحَبُّهُم إلَی اللّهِ وإلَیَّ ، وسَتَبقی بَعدی ثَلاثینَ سَنَهً تَعبُدُ اللّهَ تَعالی وتَصبِرُ عَلی ظُلمِ قُرَیشٍ لَکَ ، ثُمَّ تُجاهِدُ فی سَبیلِ اللّهِ إذا وَجَدتَ أعوانا ، فَقاتِل عَلی تَأویلِ القُرآنِ کَما قاتَلتُ عَلی تَنزیلِهِ ، ثُمَّ تُقتَلُ شَهیدا ؛ فَتُخضَبُ لِحیَتُکَ مِن دَمِ رَأسِکَ ، وقاتِلُکَ یَعدِلُ عاقِرَ ناقَهِ صالِحٍ فَی البَغضاءِ للّهِِ وَالبُعدِ مِنَ اللّهِ . یا عَلِیُّ ، إنَّکَ مِن بَعدی فی کُلِّ أمرٍ (2) مَغلوبٌ مَغصوبٌ ، تَصبِرُ عَلَی الأَذی فِی اللّهِ وفی رَسولِهِ ، مُحتَسِبا أجرَکَ غَیرَ ضائِعٍ عِندَ اللّهِ ، فَجَزاکَ اللّهُ عَنِ الإِسلامِ بَعدی خَیرا . (3)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :عَلِیٌّ أخی ، ووَزیری ، وأمینی ، وَالقائِمُ مِن بَعدی بِأَمرِ اللّهِ ، وَالموفی بِذِمَّتی ، ومُحیی سُنَّتی ، وهُوَ أوَّلُ النّاسِ إیمانا بی ، وآخِرُهُم بی عَهدا عِندَ المَوتِ ، وأوَّلُهُم لِقاءً إلَیَّ یَومَ القِیامَهِ ، فَلیُبَلِّغ شاهِدُکُم غائِبَکُم . (4)

.

1- .فی المصدر : «وأکرمهم زواخا» والظاهر أنّه تصحیف ، والصحیح ما أثبتناه . وقد جاءت الروایه فی بحار الأنوار هکذا : «فاخِر العرب ؛ فأنت أکرمهم ابن عمّ ، وأکرمهم أبا ، وأکرمهم أخا ، وأکرمهم نفسا ، وأکرمهم زوجه ، وأکرمهم ولدا ، وأکرمهم عمّا ...» .
2- .فی المصدر:«فی کلّ أمرٍ غالِبٍ...»،والتصویب من بحار الأنوار.
3- .الفضائل لابن شاذان : ص 122 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 601 ح 6 ، الاحتجاج : ج 1 ص 363 ح 60 کلاهما نحوه وفیهما صدره إلی «والبعد من اللّه » ، بحار الأنوار : ج 29 ص 462 ح 49 .
4- .خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 75 عن أبی موسی الضریر عن أبی الحسن عن أبیه علیهماالسلام .

ص: 237

الفضائل ، ابن شاذان به نقل از سلمان، مقداد و ابوذر : مردی بر علی بن ابی طالب علیه السلام فخر فروشی کرد. پیامبر خدا فرمود : «ای علی! بر اهل شرق و غرب و عجم، [به محاسن خود ]مباهات کن ؛ چون تو بزرگوارترینِ آنانی و پسر عموی پیامبر خدایی، از با کرامت ترین برادر و با کرامت ترین عمو برخورداری، در دوراندیشی و بردباری، برترینِ آنانی، و در اسلام آوردن، پیشتازترینِ آنان و [ نیز ]پُردانش ترینشانی، و در مال و شخصیت، بی نیازترینِ آنانی. (1) تو به کتاب خدا داناترین و به سنّت من، آگاه ترینی. در درگیری ها پُر دل ترینِ آنان، بخشنده ترینِ آنان، دل کَنده ترینِ آنان از دنیا، استوارترینِ آنان در جهاد، خوش خوترینِ آنان، راستگوترینِ آنان و دوست داشتنی ترینِ آنان نزد خداوند و نزد منی. پس از من، سی سال باقی خواهی ماند و پرستش خدا را به جا می آوری و بر ستم قریش، بردباری نشان خواهی داد. در راه خدا مبارزه می کنی ، و اگر یارانی یافتی، در راه تأویل (تفسیر) قرآن بجنگ، همان گونه که من بر سر تنزیل (ظاهر) آن جنگیدم، (2) و آن گاه شهید می شوی و ریشت به خون سرت آغشته خواهد شد و کُشنده تو در دشمنی با خدا و دوری از او، همچون پی کُننده ناقه صالح است. ای علی! پس از من در همه جا مورد ظلم و غصب قرار می گیری. در راه خدا و پیامبر او بر آزارها بردباری می کنی و پاداشت در نزد خدا حساب می شود و ضایع نمی گردد. خداوند پس از من از اسلام، خیرت دهد!».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی ، برادر من ، وزیر من ، امین من ، و پس از من ، به پا دارنده امر خدا ، ادا کننده ذمّه (عهده) من ، و زنده کننده سنّت من است . او اوّلین کسی بود که به من ایمان آورد و به هنگام مرگ ، آخرین کسی است که با من وداع می کند و در روز قیامت ، اوّلین کسی است که با من دیدار می کند . آنان که هستند ، [ این سخن را ]به آنها که نیستند ، برسانند .

.

1- .در مصدر «وأکرمهم زواخا» آمده که ظاهرا تصحیف است و آنچه در متن آمده ، صحیح به نظر می رسد . همچنین این روایت ، در بحار الأنوار این گونه آمده است : «بر عرب مباهات کن ؛ چرا که از جهت پسر عمو و پدر و برادر و خویشتن و همسر و فرزند و عمو ، گرامی ترین [عرب] هستی» .
2- .جنگ های پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر مشرکان و کفّار بود که اصلِ نزول وحی به ایشان را باور نداشتند و برای جلوگیری از اعتقاد مردم به نبوّت آن حضرت و نزول وحی بر وی ، تلاش می کردند ، در حالی که مخالفان علی علیه السلام ، اصل قرآن را باور داشتند ، امّا تلاش می کردند آن را به گونه ای تفسیر و تأویل کنند که در جهت منافع قومی یا شخصی آنان باشد و از اهداف توحیدی پیامبر صلی الله علیه و آله ، دور گردد و روایت ، به این موضوع اشاره دارد. (م)

ص: 238

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنَا مَدینَهُ الحِکمَهِ وأنتَ بابُها ، ولَن تُؤتَی المَدینَهُ إلّا مِن قِبَلِ البابِ ، فَکَذَبَ مَن زَعَمَ أنَّهُ یُحِبُّنی ویُبغِضُکَ ؛ لِأَنَّکَ مِنّی وأنَا مِنکَ ، لَحمُکَ مِن لَحمی ، ودَمُکَ مِن دَمی ، وروحُکَ مِن روحی ، وسَریرَتُکَ مِن سَریرَتی ، وعَلانِیَتُکَ مِن عَلانِیَتی ، وأنتَ إمامُ اُمَّتی وخَلیفَتی عَلَیها بَعدی ، سَعِدَ مَن أطاعَکَ وشَقِیَ مَن عَصاکَ ، ورَبِحَ مَن تَوَلّاکَ وخَسِرَ مَن عاداکَ ، وفازَ مَن لَزِمَکَ وهَلَکَ مَن فارَقَکَ ، مَثَلُکَ ومَثَلُ الأَئِمَّهِ مِن وُلدِکَ بَعدی مَثَلُ سَفینَهِ نوحٍ ؛ مَن رَکِبَها نَجا ومَن تَخَلَّفَ عَنها غَرِقَ ، ومَثَلُکُم کَمَثَلِ النُّجومِ ؛ کُلَّما غابَ نَجمٌ طَلَعَ نَجمٌ إلی یَومِ القِیامَهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا اُمَّ سَلَمَهَ ، اِسمَعی وَاشهَدی ؛ هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ أخی فِی الدُّنیا وأخی فِی الآخِرَهِ . یا اُمَّ سَلَمَهَ ، اِسمَعی وَاشهَدی ؛ هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ وَزیری فِی الدُّنیا ووَزیری فِی الآخِرَهِ . یا اُمَّ سَلَمَهَ ، اِسمَعی وَاشهَدی ؛ هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ حامِلُ لِوائی فِی الدُّنیا وحامِلُ لِوائی غَدا فِی القِیامَهِ . یا اُمَّ سَلَمَهَ ، اِسمَعی وَاشهَدی ؛ هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ وَصِیّی وخَلیفَتی مِن بَعدی ، وقاضی عِداتی ، وَالذّائِدُ عَن حَوضی . یا اُمَّ سَلَمَهَ ، اِسمَعی وَاشهَدی ؛ هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ سَیِّدُ المُسلِمینَ ، وإمامُ المُتَّقینَ ، وقائِدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ، وقاتِلُ النّاکِثینَ وَالقاسِطینَ وَالمارِقینَ . (2)

.

1- .کمال الدین : ص 241 ح 65 ، الأمالی للصدوق : ص 342 ح 408 ، مائه منقبه : ص 64 ح 18 ؛ فرائد السمطین : ج 2 ص 243 ح 517 کلّها عن ابن عبّاس .
2- .الأمالی للصدوق : ص 464 ح 620 ، الأمالی للطوسی : ص 425 ح 952 کلاهما عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، معانی الأخبار : ص 204 ح 1 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، الاحتجاج : ج 1 ص 462 ح 106 عن اُمّ سلمه ولیس فیه «أخی فی الدنیا وأخی فی الآخره» .

ص: 239

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! من شهر حکمتم و تو دروازه آنی و به شهر، جز از راه دروازه آن، در نمی آیند. آن که می پندارد مرا دوست می دارد در حالی که با تو دشمنی می کند، دروغ می گوید؛ چون تو از منی و من از توام. گوشت تو از گوشت من و خون تو از خون من است. روح تو از روح من ، و نهان تو از نهان من، و آشکار تو از آشکار من است. تو پیشوای امّتم و جانشین من پس از منی. آن که تو را پیروی کرد، سعادتمند شد و آن که تو را نافرمانی کرد، بدبخت شد. آن که تو را دوست داشت، سود برد و آن که تو را دشمن داشت، زیان دید. آن که همراه تو شد، رستگار گشت، و آن که از تو جدا شد، هلاک گشت. مَثَل تو و مَثَل پیشوایانِ از بین فرزندانت پس از من، همچون کشتی نوح است. آن که به آن کشتی نشست، رَست، و آن که از آن بازمانْد، غرق شد. مَثَل شما، همچون مَثَل ستارگان است. تا روز قیامت، هرگاه ستاره ای غروب کند، ستاره ای دیگر طلوع می کند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای امّ سلمه! بشنو و گواهی بده. این علی بن ابی طالب، برادر من در دنیا و برادر من در آخرت است. ای امّ سلمه! بشنو و گواهی ده! این علی بن ابی طالب، وزیر من در دنیا، و وزیر من در آخرت است. ای امّ سلمه! بشنو و گواهی بده! این علی بن ابی طالب، پرچمدار من در دنیا و پرچمدار من در فردای قیامت است. ای امّ سلمه! بشنو و گواهی بده! این علی بن ابی طالب، وصیّ من، جانشین من پس از من، ادا کننده تعهّدات من، و مدافع حوض من است. ای امّ سلمه! بشنو و گواهی بده! این علی بن ابی طالب، سرور مسلمانان، پیشوای پرهیزگاران، رهبر سپید رویان، و جنگ کننده با پیمان شکنان (ناکثین) و ستم پیشگان (قاسطین) و از راه به در رفتگان (مارقین) است.

.


ص: 240

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ... أنتَ صاحِبی إذا قُمتُ المَقامَ المُحمودَ ، تَشفَعُ لِمُحِبّینا فَتُشَفَّعُ فیهِم . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :أیُّهَا النّاسُ ! أنَا البَشیرُ وأنَا النَّذیرُ ، وأنَا النَّبِیُّ الاُمِّیُّ ، إنّی مُبَلِّغُکُم عَنِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ فی أمرِ رَجُلٍ لَحمُهُ مِن لَحمی ، ودَمُهُ مِن دَمی ، وهُوَ عَیبَهُ العِلمِ ، وهُوَ الَّذِی انتَخَبَهُ اللّهُ مِن هذِهِ الاُمَّهِ وَاصطَفاهُ وهَداهُ وتَوَلّاهُ ، وخَلَقَنی وإیّاهُ ، وفَضَّلَنی بِالرِّسالَهِ وفَضَّلَهُ بِالتَّبلیغِ عَنّی ، وجَعَلَنی مَدینَهَ العِلمِ وجَعَلَهُ البابَ ، وجَعَلَهُ خازِنَ العِلمِ وَالمُقتَبَسَ مِنهُ الأَحکامُ ، وخَصَّهُ بِالوَصِیَّهِ ، وأبانَ أمرَهُ ، وخَوَّفَ مِن عَداوَتِهِ ، وأزلَفَ (2) مَن والاهُ ، وغَفَرَ لِشیعَتِهِ ، وأمَرَ النّاسَ جَمیعا بِطاعَتِهِ . وإنَّهُ عَزَّ وجَلَّ یَقولُ : مَن عاداهُ عادانی ، ومَن والاهُ والانی ، ومَن ناصَبَهُ ناصَبَنی ، ومَن خالَفَهُ خالَفَنی ، ومَن عَصاهُ عَصانی ، ومَن آذاهُ آذانی ، ومَن أبغَضَهُ أبغَضَنی ، ومَن أحَبَّهُ أحَبَّنی ، ومَن أرداهُ أردانی ، ومَن کادَهُ کادَنی ، ومَن نَصَرَهُ نَصَرَنی . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ حُجَّهُ اللّهِ ، وأنتَ بابُ اللّهِ ، وأنتَ الطَّریقُ إلَی اللّهِ ، وأنتَ النَّبَأُ العَظیمُ ، وأنتَ الصِّراطُ المُستَقیمُ ، وأنتَ المَثَلُ الأَعلی . یا عَلِیُّ ، أنتَ إمامُ المُسلِمینَ ؛ وأمیرُ المُؤمِنینَ ، وخَیرُ الوَصِیّینَ ، وسَیِّدُ الصِّدّیقینَ . یا عَلِیُّ ، أنتَ الفاروقُ الأَعظَمُ ، وأنتَ الصِّدّیقُ الأَکبَرُ . یا عَلِیُّ ، أنتَ خَلیفَتی عَلی اُمَّتی ، وأنتَ قاضی دَینی ، وأنتَ مُنجِزُ عِداتی . یا عَلِیُّ ، أنتَ المَظلومُ بَعدی . یا عَلِیُّ ، أنتَ المُفارَقُ بَعدی . یا عَلِیُّ ، أنتَ المُحجورُ بَعدی . اُشهِدُ اللّهَ تَعالی ومَن حَضَرَ مِن اُمَّتی أنَّ حِزبَکَ حِزبی ، وحِزبی حِزبُ اللّهِ ، وأنَّ حِزبَ أعدائِکَ حِزبُ الشَّیطانِ . (4)

.

1- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 304 ح 63 ، بشاره المصطفی : ص 221 وفیه «لمحبّیک» بدل «لمحبّینا» کلاهما عن إبراهیم بن أبی محمود عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام الحسین علیهم السلام .
2- .الزلفه : القربه ، وأزلفه : قرّبه (المصباح المنیر : ص 254 «زلف») .
3- .الأمالی للطوسی : ص 118 ح 185 ، بشاره المصطفی : ص 65 و ص110 ، الفضائل لابن شاذان : ص 6 نحوه وکلّها عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج2 ص6 ح13 عن یاسر الخادم عن الإمام الرضا عن آبائه عن الإمام الحسین علیهم السلام .

ص: 241

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی!... تو همراه منی در هنگامی که در مقام محمود (1) (جایگاه ستوده) می ایستم؛ دوستدارانمان را شفاعت می کنی و [ شفاعت تو] پذیرفته می شود.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! من بشارت دهنده و هشدار دهنده ام. من پیامبرِ امّی ام. من از سوی خداوند عز و جل درباره کسی به شما خبر می دهم که گوشت او از گوشت من و خون او از خون من است. او گنجینه دانش است. او کسی است که خداوند از بین این امّت، انتخاب کرد و برگزید و هدایت کرد و ولیّ او شد . من و او را آفرید و مرا به پیامبری برتری بخشید و او را به تبلیغ از طرف من برتری داد. مرا شهر دانش قرار داد و او را دروازه آن گردانْد. او را خزانه دانش و جایگاه اخذ احکام قرار داد و به وصی بودن، ویژه اش گردانْد و کارش را آشکار ساخت و از دشمنی با او برحذر داشت. آن که را دوستش می دارد، مقرّب گردانْد، پیروانش را بخشید و همه مردم را به فرمانبری از او دستور داد. خداوند عز و جل می فرماید : «آن که وی را دشمن دارد، مرا دشمن داشته، و آن که وی را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. آن که با او دشمنی ورزد، با من دشمنی ورزیده، و آن که با او مخالفت کند، با من مخالفت کرده است. آن که او را نافرمانی کند، مرا نافرمانی کرده و آن که او را آزار دهد، مرا آزار داده است. آن که بر او خشم گیرد، بر من خشم گرفته، و آن که او را دوست بدارد، مرا دوست داشته است. آن که او بخواهد ، مرا خواسته ، و آن که به او نیرنگ بزند، به من نیرنگ زده، و آن که او را یاری کند، مرا یاری کرده است».

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو حجّت خدایی. تو باب خدایی. تو راه به سوی خدایی. تو خبر بزرگی. تو راه مستقیمی و تو نمونه برتری. ای علی! تو پیشوای مسلمانان، امیرمؤمنان، بهترینِ وصی ها وسرور راستگویانی. ای علی! تو فاروق اعظم و صدّیق اکبری. ای علی! تو جانشین من بر امّت منی. تو پردازنده وام من و به جا آورنده تعهّدات منی. ای علی! تو پس از من، مظلوم واقع می شوی. ای علی! تو پس از من تنها می مانی. ای علی! تو پس از من، [ از حق خودت] باز داشته می شوی. خداوند را و همه حاضران امّت خود را گواه می گیرم که حزب تو حزب من است و حزب من حزب خداست و حزب دشمنان تو حزب شیطان است.

.

1- .اشاره به آیه 79 از سوره اسراء .

ص: 242

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ خَلیفَهُ اللّهِ وخَلیفَتی ، وحُجَّهُ اللّهِ وحُجَّتی ، وبابُ اللّهِ وبابی ، وصَفِیُّ اللّهِ وصَفِیّی ، وحَبیبُ اللّهِ وحَبیبی ، وخَلیلُ اللّهِ وخَلیلی ، وسَیفُ اللّهِ وسَیفی ، وهُوَ أخی وصاحِبی ووَزیری ووَصِیّی ، مُحِبُّهُ مُحِبّی ، ومُبغِضُهُ مُبغِضی ، ووَلِیُّهُ وَلِیّی ، وعَدُوُّهُ عَدُوّی ، وحَربُهُ حَربی ، وسِلمُهُ سِلمی ، وقَولُهُ قَولی ، وأمرُهُ أمری ، وزَوجَتُهُ ابنَتی ، ووَلَدُهُ وَلَدی ، وهُوَ سَیِّدُ الوَصِیّینَ ، وخَیرُ اُمَّتی أجمَعینَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، مَن قَتَلَکَ فَقَد قَتَلَنی ، ومَن أبغَضَکَ فَقَد أبغَضَنی ، ومَن سَبَّکَ فَقَد سَبَّنی ؛ لِأَنَّکَ مِنّی کَنَفسی ، روحُکَ مِن روحی ، وطینَتُکَ مِن طینَتی . إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی خَلَقَنی وإیّاکَ ، وَاصطَفانی وإیّاکَ ، وَاختارَنی لِلنُّبُوَّهِ وَاختارَکَ لِلإِمامَهِ ، فَمَن أنکَرَ إِمامَتَکَ فَقَد أنکَرَ نُبُوَّتی . یا عَلِیُّ ، أنتَ وَصِیّی ، وأبو وُلدی ، وزَوجُ ابنَتی ، وخَلیفَتی عَلی اُمَّتی فی حَیاتی وبَعدَ مَوتی ، أمرُکَ أمری ، ونَهیُکَ نَهیی . اُقسِمُ بِالَّذی بَعَثَنی بِالنُّبُوَّهِ وجَعَلَنی خَیرَ البَرِیَّهِ إنَّکَ لَحُجَّهُ اللّهِ عَلی خَلقِهِ ، وأمینُهُ عَلی سِرِّهِ ، وخَلیفَتُهُ عَلی عِبادِهِ . (2)

.

1- .الأمالی للصدوق : ص 271 ح 299 ، کنز الفوائد : ج 2 ص 13 ، مائه منقبه : ص 58 ح 14 نحوه وکلّها عن محمّد ابن الفرات ، الصراط المستقیم : ج 2 ص 34 کلّها عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام .
2- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 297 ح 53 ، فضائل الأشهر الثلاثه : ص79 ح61 ، الأمالی للصدوق: ص155 ح 149 کلّها عن الحسن بن علیّ بن فضّال عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .

ص: 243

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی بن ابی طالب، جانشین خدا و جانشین من است؛ حجّت خدا و حجّت من است؛ باب خدا و باب من است؛ برگزیده خدا و برگزیده من است؛ محبوب خدا و محبوب من است؛ دوست خدا و دوست من است؛ شمشیر خدا و شمشیر من است. او برادر من، یار من، وزیر من، و وصیّ من است. دوستدار او دوستدار من، و دشمن او دشمن من است. دوست او دوست من و دشمن او دشمن من است. ستیز او ستیز من و صلح او صلح من است. سخن او سخن من و فرمان او فرمان من است. زن او دختر من است و پسرانش پسران من اند. او سرور وصی ها و بهترِ همه امّت من است.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! آن که با تو بجنگد، با من جنگیده، و آن که تو را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است، و آن که تو را ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته است؛ چون تو برای من، همچون خودِ منی. روح تو از روح من و سرشت تو از سرشت من است. خداوند تبارک و تعالی من و تو را آفرید و من و تو را برگزید. مرا به پیامبری (نبوّت) برگزید و تو را برای پیشوایی (امامت) برگزید. آن که پیشوایی تو را انکار کند، پیامبری مرا انکار کرده است. ای علی! تو وصیّ منی و پدر فرزندان منی، و شوهر دختر منی، و جانشین من بر امّتم در زندگی و پس از مرگ منی. فرمان تو فرمان من، و نهی تو نهی من است. به آن که مرا به پیامبری برگزید و مرا بهترینِ آفریدگان قرار داد، سوگند می خورم که تو حجّت خدا بر خلقش و امین او بر اسرارش و خلیفه او بر بندگانش هستی.

.


ص: 244

عنه صلی الله علیه و آله :أمّا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ فَإِنَّهُ أخی وشَقیقی ، وصاحِبُ الأَمرِ بَعدی ، وصاحِبُ لِوائی فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ ، وصاحِبُ حَوضی وشَفاعَتی ، وهُوَ مَولی کُلِّ مُسلِمٍ ، وإمامُ کُلِّ مُؤمِنٍ ، وقائِدُ کُلِّ تَقِیٍّ ، وهُوَ وَصِیّی وخَلیفَتی عَلی أهلی واُمَّتی فی حَیاتی وبَعدَ مَماتی ، مُحِبُّهُ مُحِبّی ، ومُبغِضُهُ مُبغِضی ، وبِوِلایَتِهِ صارَت اُمَّتی مَرحومَهً ، وبِعَداوَتِهِ صارَتِ المُخالِفَهُ لَهُ مِنها مَلعونَهً . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ صاحِبُ حَوضی ، وصاحِبُ لِوائی ، ومُنجِزُ عِداتی ، وحَبیبُ قَلبی ، ووارِثُ عِلمی ، وأنتَ مُستَودَعُ مَواریثِ الأَنبِیاءِ ، وأنتَ أمینُ اللّهِ فی أرضِهِ ، وأنتَ حُجَّهُ اللّهِ عَلی بَرِیَّتِهِ ، وأنتَ رُکنُ الإِیمانِ ، وأنتَ مِصباحُ الدُّجی ، وأنتَ مَنارُ الهُدی ، وأنتَ العَلَمُ المَرفوعُ لِأَهلِ الدُّنیا ، مَن تَبِعَکَ نَجا ، ومَن تَخَلَّفَ عَنکَ هَلَکَ ، وأنتَ الطَّریقُ الواضِحُ ، وأنتَ الصِّراطُ المُستَقیمُ ، وأنتَ قائِدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ، وأنتَ یَعسوبُ المُؤمِنینَ ، وأنتَ مَولی مَن أنَا مَولاهُ ، وأنَا مَولی کُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَهٍ ، لا یُحِبُّکَ إلّا طاهِرُ الوِلادَهِ ، ولا یُبغِضُکَ إلّا خَبیثُ الوِلادَهِ ، وما عَرَجَ بی رَبّی عَزَّ وجَلَّ إلَی السَّماءِ قَطُّ وکَلَّمَنی رَبّی إلّا قالَ لی : یا مُحَمَّدُ ، أقرِئ عَلِیّا مِنِّی السَّلامَ وعَرِّفهُ أنَّهُ إمامُ أولِیائی ونورُ أهلِ طاعَتی . فَهَنیئا لَکَ یا عَلِیُّ عَلی هذِهِ الکِرامَهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَعاشِرَ النّاسِ ! مَن أحسَنُ مِنَ اللّهِ قیلاً ، وأصدَقُ مِن اللّهِ حَدیثا ؟ مَعاشِرَ النّاسِ ! إنَّ رَبَّکُم جَلَّ جَلالُهُ أمَرَنی أن اُقیمَ لَکُم عَلِیّا عَلَما وإماما ، وخَلیفَهً ووَصِیّا ، وأن أتَّخِذَهُ أخا ووَزیرا . مَعاشِرَ النّاسِ ! إنَّ عَلِیّا بابُ الهُدی بَعدی ، وَالدّاعی إلی رَبّی ، وهُوَ صالِحُ المُؤمِنینَ «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَآ إِلَی اللَّهِ وَ عَمِلَ صَلِحًا وَ قَالَ إِنَّنِی مِنَ الْمُسْلِمِینَ» (3) . مَعاشِرَ النّاسِ ! إنَّ عَلِیّا مِنّی ، وَلَدُهُ وَلَدی ، وهُوَ زَوجُ حَبیبَتی ، أمرُهُ أمری ، ونَهیُهُ نَهیی . مَعاشِرَ النّاسِ ! عَلَیکُم بِطاعَتِهِ وَاجتِنابِ مَعصِیَتِهِ ، فَإِنَّ طاعَتَهُ طاعَتی ، ومَعصِیَتَهُ مَعصِیَتی . مَعاشِرَ النّاسِ ! إنَّ عَلِیّا صِدّیقُ هذِهِ الاُمَّهِ وفاروقُها ومُحَدَّثُها ، إنَّهُ هارونُها ویوشَعُها وآصَفُها وشَمعونُها ، إنَّهُ بابُ حِطَّتِها ، وسَفینَهُ نَجاتِها ، وإنَّهُ طالوتُها وذو قَرنَیها . مَعاشِرَ النّاسِ ! إنَّهُ مِحنَهُ الوَری ، وَالحُجَّهُ العُظمی ، والآیَهُ الکُبری ، وإمامُ أهلِ الدُّنیا ، وَالعُروَهُ الوُثقی . مَعاشِرَ النّاسِ ! إنَّ عَلِیّا مَعَ الحَقِّ ، وَالحَقَّ مَعَهُ وعَلی لِسانِهِ . مَعاشِرَ النّاسِ ! إنَّ عَلِیّا قَسیمُ النّارِ ؛ لا یَدخُلُ النّارَ وَلِیٌّ لَهُ ، ولا یَنجو مِنها عَدُوٌّ لَهُ . إنَّهُ قَسیمُ الجَنَّهِ ؛ لا یَدخُلُها عَدُوٌّ لَهُ ، ولا یُزَحزَحُ عَنها وَلِیٌّ لَهُ . مَعاشِرَ أصحابی ! قَد نَصَحتُ لَکُم ، وبَلَّغتُکُم رِسالَهَ رَبّی ، ولکِن لا تُحِبّونَ النّاصِحینَ . أقولُ قَولی هذا وأستَغفِرُ اللّهَ لی ولَکُم . (4)

.

1- .الأمالی للصدوق : ص 175 ح 178 ، بشاره المصطفی : ص 198 ، الفضائل لابن شاذان : ص 8 کلّها عن ابن عبّاس .
2- .الأمالی للصدوق : ص 382 ح 489 ، بشاره المصطفی : ص 54 کلاهما عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج 38 ص 100 ح 20 .
3- .فصّلت : 33 .
4- .الأمالی للصدوق : ص 83 ح 49 ، بشاره المصطفی : ص 153 ، روضه الواعظین : ص 113 کلّها عن ابن عبّاس .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :امّا علی بن ابی طالب، برادر و همتای من و فرمانروای پس از من و پرچمدار من در دنیا و آخرت است؛ صاحب حوض و شفاعت من است و مولای هر مسلمان، پیشوای هر مؤمن، و رهبر هر پرهیزگار است. او وصی و جانشین من بر کسان و امّتم در زندگی و پس از مرگم است. دوستدار او دوستدار من، و دشمن او دشمنِ من است. امّت من به خاطر ولایت او مورد رحمت واقع می شوند و مخالفان او از میان امّت، به خاطر دشمنی با او ، نفرین شده اند.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو صاحب حوض من، پرچمدار من، انجام دهنده تعهّدات من، محبوبِ دل من و وارث دانش منی . تو امانتدار میراث پیامبرانی . تو امین خداوند در روی زمینش هستی. تو حجّت خدا بر آفریدگانش هستی. تو رکن ایمانی. تو چراغ در تاریکی هستی. تو مشعل هدایتی. تو پرچم برافراشته برای مردم دنیایی . آن که تو را پیروی کند، رستگار می گردد، و آن که از تو باز مانَد، نابود می شود. تو راه روشنی . تو راه راستی. تو رهبر سپید رویانی. تو سرور مؤمنانی. تو مولای آنی که من مولای اویم و من، مولای هر مرد و زن مؤمنی هستم. جز پاکْ زاده تو را دوست نمی دارد، و جز ناپاک زاده، با تو دشمنی نمی کند. خداوند ، هیچ گاه مرا به آسمان نبُرد و با من سخن نگفت، مگر آن که به من گفت : «ای محمّد! سلام مرا به علی برسان و به او بگو که او پیشوای اولیای من و نور فرمانبران من است». ای علی! این کرامت، بر تو مبارک باد!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! چه کسی نیکو گفتارتر از خداست؟ چه کسی راستْ سخن تر از خداست؟ ای مردم! پروردگارتان جل جلاله به من فرمان داده که علی را برای شما راهنما و پیشوا، جانشین و وصی قرار دهم و او را برادر و وزیر خود سازم. ای مردم! علی، پس از من، باب هدایت و فراخواننده به پروردگارم است و او شایسته ترینِ مؤمنان است : «و کیست خوش گفتارتر از آن کسی که به سوی خدا دعوت نماید و کار نیک کند و بگوید : من [ در برابر خدا] از تسلیم شوندگانم؟» . ای مردم! علی از من است، و فرزندانش، فرزندان من اند. او شوهر دختر من است. فرمان او فرمان من ، و بازداشتن او بازداشتن من است. ای مردم! بر شما باد پیروی کردن از او و پرهیز از نافرمانی از او؛ چون پیروی از او پیروی از من و نافرمانی از او نافرمانی از من است. ای مردم! علی، صدّیق و فاروق و محدّث این امّت است. او هارون، یوشع، آصف و شمعونِ این امّت است. او باب بخشش، کشتی نجات، طالوت و ذوالقرنینِ این امّت است. ای مردم! او ملاک آزمایش مردم، حجّت عظیم، آیت بزرگ و پیشوای اهل دنیا و ریسمان استوار است. ای مردم! علی با حقّ است و حق با او و بر زبان اوست. ای مردم! علی تقسیم کننده دوزخ است. در آن، دوستدار علی در نمی آید و دشمن او از آن، رهایی نمی یابد. او تقسیم کننده بهشت است و دشمن او هرگز در آن درنمی آید و دوستدار او از آن دور نمی گردد. ای یاران من! من به شما نصیحت کردم و سخن پروردگارم را رساندم، گرچه نصیحت کنندگان را دوست نمی دارید. این سخنم را می گویم و برای خود و شما از خدا درخواست بخشش می کنم.

.


ص: 246

. .


ص: 247

. .


ص: 248

2 / 8لا یُعرَفُ حَقَّ مَعرِفَتِهِ2 / 8 1فَضائِلُهُ لا تُحصیرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی جَعَلَ لِأَخی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ فَضائِلَ لا یُحصی عَدَدَها غَیرُهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ جَعَلَ لِأَخی عَلِیٍّ فَضائِلَ لا تُحصی کَثیرَهً . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :لَو أنَّ الغِیاضَ (3) أقلامٌ ، وَالبَحرَ مِدادٌ ، وَالجِنَّ حُسّابٌ ، وَالإِنسَ کُتّابٌ ، ما أحصَوا فَضائِلَ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ . (4)

2 / 8 2لَولا مَخافَهُ الغُلُوِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : وَالَّذی نفَسی بِیَدِهِ ، لَولا أن یَقولَ فیکَ طَوائِفُ مِن اُمَّتی ما قالَتِ النَّصاری فی عیسَی بنِ مَریَمَ ، لَقُلتُ فیکَ الیَومَ مَقالاً لا تَمُرُّ بِأَحَدٍ مِنَ المُسلِمینَ إلّا أخَذَ التُّرابَ مِن أثَرِ قَدَمَیکَ یَطلُبونَ بِهِ البَرَکَهَ . (5)

.

1- .الأمالی للصدوق : ص 201 ح 216 عن محمّد بن عماره ، جامع الأخبار : ص 55 ح 70 عن عماره وکلاهما عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، روضه الواعظین : ص 128 .
2- .المناقب للخوارزمی : ص 32 ح 2 عن محمّد بن عماد ، کفایه الطالب : ص 252 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 19 کلاهما عن محمّد بن عمّار ؛ مائه منقبه : ص 154 ح 100 عن محمّد بن زکریّا وکلّها عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، إرشاد القلوب : ص 209 وفیها «کثره» بدل «کثیره» .
3- .الغِیاض : جمع غَیْضَه ؛ وهی الشجر المُلتَفّ (لسان العرب : ج 7 ص 202 «غیض») .
4- .المناقب للخوارزمی : ص 32 ح 1 و ص 328 ح 341 نحوه ، کفایه الطالب : ص 251 ، فرائد السمطین : ج 1 ص 16 ؛ کنز الفوائد : ج 1 ص 280 ، مائه منقبه : ص 154 ح 99 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 557 ح 496 کلاهما نحوه وکلّها عن ابن عبّاس ، إرشاد القلوب : ص 209 .
5- .المعجم الکبیر : ج 1 ص 320 ح 951 ، المناقب للخوارزمی : ص 311 ح 310 کلاهما عن أبی رافع ، مقتل الحسین للخوارزمی : ج 1 ص 45 عن محمّد بن عبید اللّه بن أبی رافع ، شرح نهج البلاغه : ج 5 ص 4 ؛ الکافی : ج 8 ص 57 ح 18 عن أبی بصیر ، الإرشاد : ج 1 ص 165 ، تفسیر فرات : ص 406 ح 543 عن عمیر و ح 544 عن القاسم ، المناقب للکوفی : ج 2 ص 615 ح 1112 عن جعفر عن شیخ من بنی هاشم والستّه الأخیره نحوه .

ص: 24