گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد بیست و نهم
سوره حاقَّه




عذابیسرکش برايقومطغیانگر
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بنام خداوند بخشنده بخشایشگر
1 اَلْحا قَّۀُ
آن روزي که مسلما واقع میشود .
2 مَا الْحاقَّۀُ
چه روز واقعشدنی است ؟
صفحه 26 از 78
3 وَ ما اَدْریکَ مَا الْحاقَّۀُ
و تو چه میدانی آن روز تحققیابنده چیست ؟
این سوره از مسأله قیامت و آن هم با عنوان تازهاي شروع میشود .
را به معنی" روز قیامت "تفسیر کردهاند ، چون روزي است که قطعا واقع میشود. « حاقَّۀ » ، تقریبا عموم مفسران
براي بیان عظمت آن روز است ، درست مثل اینکه در تعبیرات روزمره میگوییم : فلان کس انسان است « مَا الْحاقَّۀُ » تعبیر به
، چه انسانی ؟ یعنی هیچ حد و مرزي براي توصیف انسانیت او نیست .
54 ) سوره حاقَّه )
باز هم براي تأکید بیشتر روي عظمت حوادث آن روز عظیم است ، تا آنجا که حتی به پیامبر « ما اَدْریکَ مَا الْحاقَّۀُ » تعبیر به
صلیاللهعلیهوآله خطاب میشود که تو نمیدانی آن روز چگونه است ؟ و حقیقت همین است که درك حوادث قیامت براي ما
زندانیان زندان دنیا امکانپذیر نیست ، همانگونه که درك مسائل مربوط به دنیا براي جنینی که در شکم مادر است ، با
هیچ بیانی میسّر نمیباشد .
وَ » در تمام قرآن در جایی گفته میشود که مطلب معلوم و مسلمی است ، اما جمله « ما اَدْریکَ » بعضی از مفسران گفتهاند جمله
در مواردي آمده که نامعلوم است . « ما یُدْریک
4 کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَ عادٌ بِالْقارِعَۀِ
قوم ثمود و عاد ، عذاب کوبنده الهی را انکار کردند .
5 فَاَمّا ثَمُودُ فَاُهْلِکُوا بِالطّاغِیَۀِ
( جزء بیست و نهم ( 55
اما قوم ثمود با عذابی سرکش هلاك شدند .
در این آیات به سراغ بیان سرنوشت اقوامی میرود که روز قیامت ( یا نزول عذاب الهی در دنیا ) را منکر شدند .
قومی بودند که در یک منطقه کوهستانی میان حجاز و شام ( عربستان و سوریه امروزي ) زندگی میکردند ، حضرت « ثمود » قوم
به سوي آنها مبعوث شد ولی آنها هرگزایمان نیاوردند و بهمبارزه با او برخاستند، حتی از او خواستند که اگر راست « صالح »
بر آنها مسلط شد و در چند لحظه « صاعقهاي ویرانگر » میگویی ، عذابی را که به ما وعده میدهی ، فرود آور ! در این هنگام
لرزه بر قصرها و خانههاي مستحکمشان افکند و همه را در هم کوبید و جسمهاي بیجانشان بر زمین افتاد .
و این عذاب سرکش در آیه 78 سوره « اَلطّاغِیَۀ » قابل توجه اینکه قرآن عامل نابودي این قوم سرکش را عذابی سرکش میشمرد
آمده است « صَیْحَۀ » و در آیه 67 سوره هود « صاعِقَۀً » زلزله ) ذکر شده و در آیه 13 سوره فصلت ) « رَجْفَۀ » اعراف به عنوان
که در
56 ) سوره حاقَّه )
حقیقت همه به یک معنی بازمیگردد ، زیرا صاعقه همیشه با صداي عظیمی همراه است و لرزه بر نقطهاي که فرود میآید ،
وارد میکند و عذابیاست طغیانگر و سرکش .
6 وَ اَمّا عادٌ فَاُهْلِکُوا بِریحٍ صَرْصَرٍ عاتِیَۀٍ
و اما قوم عاد، به وسیله تندبادي طغیانگر و سرد و پرصدا به هلاکت رسیدند .
بهبادهايسرد یا پُرسروصدا و یامسموم گفتهمیشود و مفسران هر سه معنی را در تفسیر آن ذکر کردهاند و جمع « صَرْصَ ر »
میان آنها نیز ممکن است .
صفحه 27 از 78
بر وزن غلو ) بهمعنی" سرکش "است ، منتها نه سرکش از فرمان خدا ، بلکه سرکش در معیار ) « عتو » از ماده « عاتِیَۀ »
نسیمها و بادهاي معمولی .
میرود، قومیکه در سرزمین احقاف ( در شبهجزیره عرب یایمن ) زندگیمیکردند و « قوم عاد » سپس بهسراغ سرنوشت
بود ، « هود » قامتهایی طویل، اندامی قوي ، شهرهایی آباد ، زمینهایی خرم و سرسبز و باغهایی پُرطراوت داشتند ، پیامبر آنها
آنهانیز طغیان و سرکشیرا بهجایی رساندندکه خداوند باعذابی دردناك که شرحآن در همین آیات آمده است، طومار زندگی
آنها را در هم پیچید .
( جزء بیست و نهم ( 57
7 سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَۀَ اَیّامٍ حُسُوما فَتَرَي الْقَوْمَ فیها صَرْعی کَاَنَّهُمْ اَعْجازُ نَخْلٍ خاوِیَۀٍ
(خداوند) اینتندباد را هفتشب و هشتروز پیدرپی و بنیانکن بر آنها مسلط ساخت و (اگر آنجا بودي) میدیدي کهآن قوم
همچونتنههاي پوسیده و توخالی درختان نخل در میان این تندباد روي زمین افتاده و هلاك شدهاند.
گفته میشود « حُسام » ، بر وزن رسم ) به معنی " از بین بردن آثار چیزي "است و اگر به شمشیر ) « حسم » از ماده « حُسُوما »
گفته میشود و در اینجا منظور « حَسْم » ، به همین مناسبت است و گاه به داغ نهادن بر زخم براي سوزاندن ریشه آن نیز
این است که
58 ) سوره حاقَّه )
این هفت شب و هشت روز پیدرپی زندگی گسترده و بارونق این قوم عظیم را درهم کوبید و متلاشی و ریشهکن
ساخت .
در اصل به معنی" خالی شدن "است ، این تعبیر در مورد شکمهاي گرسنه ، ستارگان خالی از « خَواء » از ماده « خاوِیَۀ »
باران ( به اعتقاد عرب جاهلی ) و گردوي پوك نیز به کار میرود .
اگر آنجا بودي ، مشاهده میکردي که آن قوم همگی به روي زمین افتاده ، » : نتیجه آن شد که قرآن میگوید
. « همچونتنههايپوسیده و توخالی درختاننخل
چه تشبیه جالبیکه هم بزرگی قامت آنهارا مشخص میکند، هم ریشهکن شدن آنها را و هم توخالی بودن در برابر عذابهاي
الهی به گونهاي که تندباد آنهارا بهآسانیجابهجامیکرد .
8 فَهَلْ تَري لَهُمْ مِنْ باقِیَۀٍ
آیا کسی از آنها را باقی میبینی ؟
آري امروز نه تنها اثري از قوم عاد نیست ، بلکه از ویرانههاي شهرهاي آباد ، عمارتهاي پُرشکوه و مزارع سرسبز آنها نیز چیزي
باقی نمانده است .
( جزء بیست و نهم ( 59
9 وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِکاتُ بِالْخاطِئَۀِ
فرعون و کسانیکه قبلاز او بودند و همچنیناهل شهرهاي زیر و رو شده ( قوم لوط ) مرتکب گناهان بزرگ شدند .
. « نمرود » و گردنکشانی همچون « شعیب » اقوامی است که قبل از فرعون بودند ، مانند قوم ، « مَنْ قَبْلَهُ » منظور از
به معنی " انقلاب و زیر و رو شدن "است و در اینجا اشاره به شهرهاي « اِئْتِفاك » از ماده « مُؤْتَفِکَۀ » جمع « مُؤْتَفِکات »
قوم لوط است که با زلزله شدیدي زیر و رو گردید .
به معنی" خطا " است و مراد از خطا در اینجا" ، شرك و کفر و ظلم و فساد و انواع گناهان "است . « خاطِئَۀ »
صفحه 28 از 78
میرود ، تا « لوط » و قوم « نوح » بعد از ذکر گوشهاي از سرگذشت قوم عاد و ثمود به سراغ اقوام دیگري همچون قوم
از زندگی آنها درس عبرت دیگري به افراد بیداردل دهد .
60 ) سوره حاقَّه )
10 فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَاَخَذَهُمْ اَخْذَةً رابِیَۀً
با فرستاده رسول پروردگارشان مخالفت کردند و خداوند نیز آنها را به عذاب شدیدي گرفتار ساخت .
از یک ماده است و به معنی " افزایش و اضافه "است و در اینجا منظور عذابی است که بسیار سخت و شدید « رِبا » و « رابِیَۀ »
بود .
به مخالفت با حضرت لوط و اقوام دیگر نیز « سَدوُم » به مخالفت برخاستند و ساکنان شهرهاي « هارون » و « موسی » فرعونیان با
که مایه « نیل » از فرمان پیامبر خود سرپیچیدند و هر گروهی از این سرکشان به نوعی گرفتار عذاب شدند ، فرعونیان در کام امواج
محو و ، « بارانی از سنگ » و سپس « زلزله شدید » حیات و آبادي و برکت کشورشان بود ، غرق گشتند و قوم لوط با
نابود شدند .
11 اِنّا لَمّا طَغَا الْماءُ حَمَلْناکُمْ فِی الْجارِیَۀِ
ما هنگامیکه آب طغیانکرد، شمارا سوار برکشتی کردیم .
( جزء بیست و نهم ( 61
شما را حمل کردیم) کنایه از اَسلاف و نیاکان ما است، چراکه اگر آنها نجات نیافته بودند ، ما نیز امروز ) « حَمَلْناکُمْ » تعبیر به
وجود نداشتیم .
طغیان آب چنین بود که ابرهاي تیره و تار آسمان را پوشانید و چنان بارانی نازل شد که گویی سیلاب از آسمان فرومیریزد ،
چشمهها نیز از زمین جوشیدن گرفت و این هر دو آب دست به هم دادند و همه چیز زیر آب فرورفت ؛ باغها ، مزارع ، قصرها و
خانههاي قوم طغیانگر ، تنها گروهی که نجات یافتند ، مؤمنانی بودند که همراه نوح سوار بر کشتی شدند .
« کیفر » و « گناه » تناسب میان
صاعقهاي ویرانگر) و در مورد ) « طاغِیَۀ » ، تعبیراتیکه درآیات 5 تا 11 اینسورهآمده،جالبتوجه است، زیرا در موردعذاب قوم ثمود
طَغَا » آب و خاك و سنگ ) و درباره قوم نوح ، تعبیر به ) « رابِیَۀ » ، تندبادي سرکش)و درموردقومفرعونوقوملوط )« عاتِیَۀ » ، قوم عاد
طغیان ) « الْماء
62 ) سوره حاقَّه )
آبحاصل از باران)میکندکه همه اینها مفهوم طغیان و سرکشی درآن نهفته است و به این ترتیب عذاب این اقوام طغیانگر طغیان
بعضی ازمواهب زندگی شمردهشدهاست، اعم از آب و باد و خاك و آتش . این تعبیراتتأکیدي بر این حقیقت است که کیفرهاي
دنیا و آخرت تجسمی از اعمالخود ما است و این کردار انسانها است که به آنها بازمیگردد .
وَ ما اَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَۀٍ فَبِما کَسَبَتْ اَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ : هرمصیبتی که به شما میرسد ، دستاورد » و به بیان قرآن کریم
30 / شوري ) . ) « خودتان است و بسیاري را نیز عفو میکند
کجاست گوشهاي شنوا ؟
12 لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیَها اُذُنٌ واعِیَۀٌ
صفحه 29 از 78
تا آن را وسیله تذکري براي شما قرار دهیم و گوشهاي شنوا آن را نگهداري میکنند .
گفتهاند، دراصلبهمعنی" نگهداري « لسانالعرب » در « ابنمنظور » و « مفردات » در « راغب » بروزنسعی)آنگونهکه )« وَعی » ازماده « تَعِیَها »
چیزي
( جزء بیست و نهم ( 63
» گفته شده ، چون چیزي را در خودنگهمیدارد و در آیهموردبحث اینصفت براي « وِعاء » در قلب "است، سپس به هر ظرفی
ذکر شده است ، گوشهایی که حقایق را میشنوند و در خود نگه میدارند . « گوشها
یا به تعبیر دیگرگاه انسان سخنی را میشنود و فورا آنرا از گوش بیرون میافکند، همانطور که در تعبیرات عامیانه میگوییم : از
یک گوش شنید و از گوش دیگر بیرون کرد ، ولیگاه رويآن اندیشهمیکند و در دل جاي میدهد و آنرا چراغ راه زندگی خود
میشود . « وَعی » میشمرد، این چیزي است که از آن تعبیر به
در این آیه بههدف اصلی این مجازاتها اشاره میکند و میگوید : هرگز نمیخواستیم از آنها انتقام بگیریم ، بلکه به هدف تربیت
انسانها و هدایتآنها در مسیرکمال و ارائه طریق و ایصالبهمطلوب بوده است.
فضیلت دیگري از فضایل علی
در بسیاري از کتب معروف اسلامی اعم از تفسیر و حدیث ، آمده استکهپیغمبرگرامیاسلامبههنگامنزول آیهفوق (وَ تَعِیَها اُذُنٌ
واعِیَۀٌ)
64 ) سوره حاقَّه )
سَأَلْتُ رَبّی اَنْ یَجْعَلَها اُذُنُ عَلِیٍّ : من از خدا خواستم که گوش علی را از این گوشهاي شنوا و نگهدارنده حقایق قرار » : فرمود
ما سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله شَیْئا قَطٌّ فَنَسیتُهُ اِلاّ وَ حَفِظْتُهُ : من هیچ سخنی بعد از » : و به دنبالآن علی میفرمود « دهد
(1). « آن از رسول خدانشنیدمکه آن را فراموش کنم، بلکه همیشه آنرا بهخاطرداشتم
نقل میکند که دراینباره سی حدیث از طرق عامه و خاصه نقل شده « محمدبنعباس » از « البرهان » در تفسیر « محدث بحرانی »
است .
و اینفضیلتی بزرگ براي پیشواي بزرگ اسلام علی است که صندوقچهاَسرارپیامبر صلیاللهعلیهوآله و وارثتمام علوم رسول خدا
صلیاللهعلیهوآله بود و بههمیندلیلبعدازاو در مشکلاتیکه برايجامعهاسلامیدر مسائل علمی پیش میآمد، موافقان و مخالفان به او
پناه میبردند و حل مشکل را از او میخواستندکه در کتبتواریخ مشروحاآمدهاست.پایان سوره حاقَّه
. جلد 10 ، صفحه 6743 ،« تفسیر قُرطُبی » -1
( جزء بیست و نهم ( 65
سوره