گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
ج پس از نماز ظهر



ج پس از نماز ظهرامام علی علیه السلام در پی نماز ظهر : بار خدایا! همه سپاس ، از آنِ توست، و همه حکمرانی از آنِ توست . همه خیرها در دست توست، و همه کارهای آشکار و نهان ، به سوی تو بازگردانده می شود،و پایان هر کاری به سوی توست. بار خدایا! سپاس ، از آنِ توست ، برای گذشتت در پی توانایی . و سپاس ، تو راست برای بخشندگی ات پس از خشمت. بار خدایا! سپاس ، از آنِ توست ، ای بالابرنده درجه ها، پاسخگوی دعاها، فرو فرستاننده برکت ها از فراز هفت آسمان، دهنده درخواست ها، تبدیل کننده بدی ها به خوبی ها، درجه قراردهنده خوبی ها ، و بیرون کشنده به سوی نور از تاریکی ها. بار خدایا! سپاس ، از آنِ توست، ای بخشاینده گناه، پذیرنده توبه، سختْ مجازات کننده و صاحب بخشش! خدایی جز تو نیست و بازگشت به سوی توست. بار خدایا! سپاس در شب ، آن هنگام که پرده می افکند ، از آنِ توست . سپاس در روز ، آن هنگام که بر می آید ، از آنِ توست و سپاس در دنیا و آخرت ، از آنِ توست . بار خدایا! سپاس در شب ، از آنِ توست ، هنگامی که تاریکی اش روی آورَد و پشت کند ، و سپاس در روز ، از آنِ توست ، هنگامی که بدمد ، و سپاس به هنگام طلوع و غروب خورشید ، از آنِ توست . سپاس برای نعمت هایت که به شمار نمی آیند و امتداد و نهایت آنها از میان نمی رود از آنِ توست. بار خدایا! سپاس بر آنچه گذشت ، از آنِ توست ، و سپاس برای آنچه مانده ، از آنِ توست . بار خدایا! در هر کاری ، مورد اعتماد منی ، و در هر نیاز ، پشتوانه منی . در هر درخواست ، یار منی ، و در هر وحشتی ، همدم منی ، و در هر نابودی ای ، نگهدارنده منی . بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست ، و روزی ام را گسترده کن ، و در آنچه به من داده ای ، برکت قرار ده، قرض هایم را ادا کن ، و کارهایم را اصلاح کن ، که تو رئوف و مهربانی. خدایی جز خداوند حلیم و کریم نیست . خدایی جز خداوند پروردگارِ جهانیان نیست . خدایی جز خداوند پروردگارِ عرش عظیم نیست. بار خدایا! از تو موجبات رحمتت ، لوازم بخششت ، بهره وری از هر خیر ، سلامت از هر گناه، دستیابی به بهشت ، و نجات از دوزخ را درخواست می کنم . بار خدایا! به [ حقّ ] لطف و منّت و رحمتت ، هیچ گناه مرا ، نابخشوده رها مکن؛ هیچ همّت مرا ، بر نیاورده مگذار؛ هیچ غم مرا ناگشوده مساز ؛ هیچ درد مرا بدون شفا مکن؛ و هیچ بدهکاری ام را ادا ناشده منما؛ هیچ ترسی را ایمنی نیافته مکن ؛ و هیچ نیازی را برآورده ناشده ، مساز، ای مهربان ترینِ مهربانان!

.


ص: 228

د : بَعدَ صَلاهِ العَصرِالإمام علیّ علیه السلام عقیب فریضه العَصرِ : سُبحانَ ذِی الطَّولِ وَالنِّعَمِ ، سُبحانَ ذِی القُدرَهِ وَالإِفضالِ ، أسأَلُ اللّهَ الرِّضا بِقَضائِهِ ، وَالعَمَلَ بِطاعَتِهِ ، وَالإِنابَهَ إلی أمرِهِ ، فَإِنَّهُ سَمیعُ الدُّعاءِ . (1)

عنه علیه السلام عَقیبَ فریضه العَصرِ : سُبحانَ اللّهِ وَالحَمدُِللّهِ ولا إلهَ إلَا اللّهُ وَاللّهُ أکبَرُ ، ولا حَولَ وَلا قُوَّهَ إلّا بِاللّهِ العَلِیِّ العَظیمِ ، سُبحانَ اللّهِ بِالغُدُوِّ وَالآصالِ ، سُبحانَ اللّهِ بِالعَشِیِّ وَالإِبکارِ ! فَسُبحانَ اللّهِ حینَ تُمسونَ وحینَ تُصبِحونَ ! ولَهُ الحَمدُ فِی السَّماواتِ وَالأَرضِ ، وعَشِیّا وحینَ تُظهِرونَ ، سُبحانَ رَبِّکَ رَبِّ العِزَّهِ عَمّا یَصِفونَ ! وسَلامٌ عَلَی المُرسَلینَ ، وَالحَمدُِللّهِ رَبِّ العالَمینَ . سُبحانَ ذِی المُلکِ وَالمَلَکوتِ ، سُبحانَ ذِی العِزَّهِ وَالجَبَروتِ ، سُبحانَ الحَیِّ الَّذی لا یَموتُ ، سُبحانَ اللّهِ القائِمِ الدّائِمِ ، سُبحانَ الحَیِّ القَیّومِ ، سُبحانَ العَلِیِّ الأَعلی سُبحانَهُ وتَعالی ، سُبّوحٌ قُدّوسٌ رَبُّ المَلائِکَهِ وَالرّوحِ ! اللّهُمَّ إن ذَنبی أمسی مُستَجیرا بِعَفوِکَ ، وخَوفی أمسی مُستَجیرا بِأَمنِکَ ، وفَقری أمسی مُستَجیرا بِغِناکَ ، وذُلّی أمسی مُستَجیرا بِعِزِّکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لی وَارحَمنی ، إنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ . اللّهُمَّ تَمَّ نُورُکَ فَهَدَیتَ فَلَکَ الحَمدُ ، وعَظُمَ حِلمُکَ فَعَفَوتَ فَلَکَ الحَمدُ ، وَجهُکَ رَبَّنا أکرَمُ الوُجوهِ ، وجاهُکَ أعظَمُ الجاهِ ، وعَطِیَّتُکَ أفضَلُ العَطاءِ ، تُطاعُ رَبَّنا فَتَشکُرُ ، وتُعصی فَتَغفِرُ ، وتُجیبُ المُضطَرَّ وتَکشِفُ الضُرَّ ، وتُنجی مِنَ الکَربِ ، وتُغنِی الفَقیرَ ، وتَشفِی السَّقیمَ ، ولا یُجازی آلاءَکَ أحَدٌ ، وأنتَ أرحَمُ الرّاحِمینَ . (2)

.

1- .وقعه صفّین : ص 134 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 93 ح 14 ؛ شرح نهج البلاغه : ج 3 ص 167 وفیهما «سبحان اللّه » بدل «سبحان» فی کلا الموضعین .
2- .فلاح السائل : ص 356 ح 240 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 84 ح 10 .

ص: 229



د پس از نماز عصر

د پس از نماز عصرامام علی علیه السلام در پی نماز عصر : منزّه است بخشنده و نعمت دهنده . منزّه است قدرتمند و عطا کننده . از خداوند ، خشنودی به قضایش ، عمل به خواستش، و بازگشت به فرمانش را می خواهم ، که او شنونده دعاست.

امام علی علیه السلام در پی نماز عصر : منزّه است خدا و سپاس ، برای اوست ، و خدایی جز خداوند یکتا نیست ، و خدا بزرگ است. هیچ قدرت و توانی ، جز به قدرت خداوندِ علیّ و عظیم نیست . منزّه است خدا در شامگاهان و صبحگاهان . منزّه است خداوند ، در شب و صبح . پس منزّه است خداوند ، هنگامی که شب می کنید و صبح می کنید . سپاس در آسمان ها و زمین ، از آنِ اوست و شب هنگام ، و زمانی که به نیمروز می رسید. منزّه است پروردگار تو ، پروردگار عزّت ، از آنچه توصیف می کنند ، و سلام بر فرستادگان و سپاس ، خداوند ، پروردگارِ جهانیان راست. منزّه است صاحب مُلک و مَلکوت . منزّه است صاحب عزّت و جَبَروت . منزّه است زنده ای که نمی میرد . منزّه است خداوند قائم و جاودان . منزّه است زنده پابرجا . منزّه است علیّ اعلی . منزّه است او و بلندمرتبه ، منزّه و پاک است ؛ آن پروردگارِ فرشتگان و روح. بار خدایا! گناه من ، مرا پناهجو به گذشتت ساخته است ، و ترسم ، مرا پناهجو به امنیّتت گردانیده ، و نیازمندی ام ، مرا پناهجو به بی نیازی ات نموده ، و ذلّتم ، مرا پناهجو به عزّتت گردانده است . بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست ، و بر من ببخش و رحم کن که تو حمید و مجیدی. بار خدایا! کامل شد نورت ، که هدایت کردی . پس سپاس ، از آنِ توست . و بردباری تو عظیم است ، و بخشیدی . پس سپاس ، از آنِ توست . روی تو پروردگار ما کریم ترینِ روی هاست ، و عظمت تو ، عظیم ترینِ عظمت هاست، و داده تو برترینِ داده هاست . پروردگار ما! اطاعت می شوی ، سپاس می گویی ؛ نافرمانی می شوی ، می بخشی؛ به درمانده ، پاسخ می دهی و زیان را برطرف می کنی ؛ از غم ، نجات می دهی و نیازمند را بی نیاز می کنی ؛ بیمار را شفا می دهی و هیچ کس را توان پاسخ دادن نعمت هایت نیست ، و تو مهربان ترینِ مهربانانی.

.


ص: 230

ه : بَعدَ صَلاهِ المَغرِبِالإمام علیّ علیه السلام مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاهِ المَغرِبِ : الحَمدُِللّهِ الَّذی یُولِجُ اللَّیلَ فِی النَّهارِ ، ویولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیلِ . وَالحَمدُِللّهِ کُلَّما وَقَبَ لَیلٌ وغَسَقَ . وَالحَمدُِللّهِ کُلَّما لاحَ نَجمٌ وخَفَقَ . (1)

عنه علیه السلام مِن دُعائِهِ بَعدَ صَلاهِ المَغرِبِ : اللّهُمَّ تَقَبَّل مِنّی ما کانَ صالِحا ، وأصلِح مِنّی ما کانَ فاسِدا . اللّهُمَّ لا تُسَلِّطنی عَلی فَسادِ ما أصلَحتَ مِنّی ، وأصلِح لی ما أفسَدتُهُ مِن نَفسی . اللّهُمَّ إنّی أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ ذَنبٍ قَوِیَ عَلَیهِ بَدَنی بِعافِیَتِکَ ، ونالَتهُ یَدی بِفَضلِ نِعمَتِکَ ، وبَسَطتُ إلَیهِ یَدی بِسَعَهِ رِزقِکَ ، وَاحتَجَبتُ فیهِ عَنِ النّاسِ بِسَترِکَ ، وَاتَّکَلتُ فیهِ عَلی کَریمِ عَفوِکَ . اللّهُمَّ إنّی أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ ذَنبٍ تُبتُ إلَیکَ مِنهُ ونَدِمتُ عَلی فِعلِهِ ، وَاستَحیَیتُ مِنکَ وأنَا عَلَیهِ ، ورَهِبتُکَ وأنَا فیهِ ، ثُمَّ راجَعتُهُ وعُدتُ إلَیهِ . اللّهُمَّ إنّی أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ ذَنبٍ عَلِمتُهُ أو جَهِلتُهُ ، ذَکَرتُهُ أو نَسیتُهُ ، أخطَأتُهُ أو تَعَمَّدتُهُ ، هُوَ مِمّا لا أشُکُّ أنَّ نَفسی مُرتَهَنَهٌ بِهِ وإن کُنتُ نَسیتُهُ وغَفَلتُ عَنهُ . اللّهُمَّ إنّی أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ ذَنبٍ جَنَیتُهُ عَلَیَّ بِیَدی ، وآثَرتُ فیهِ شَهوَتی ، أو سَعَیتُ فیهِ لِغَیری ، أوِ استَغوَیتُ فیهِ مَن تابَعَنی ، أو کابَرتُ فیهِ مَن مَنَعَنی ، أو قَهَرتُهُ بِجَهلی ، أو لَطُفتُ فیهِ بِحیلَهِ غَیری ، أوِ استَزَلَّنی إلَیهِ مَیلی وهَوایَ . اللّهُمَّ إنّی أستَغفِرُکَ مِن کُلِّ شَیءٍ أرَدتُ بِهِ وَجهَکَ ، فَخالَطَنی فیهِ ما لَیسَ لَکَ ، وشارَکَنی فیهِ ما لَم یَخلُص لَکَ ، وأستَغفِرُکَ مِمّا عَقَدتُهُ عَلی نَفسی ثُمَّ خالَفَهُ هَوایَ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأعتِقنی مِنَ النّارِ ، وجُد عَلَیَّ بِفَضلِکَ ، اللّهُمَّ إنّی أسأَ لُکَ بِوَجهِکَ الکَریمِ الباقی الدّائِمِ ، الَّذی أشرَقَت بِنورِهِ السَّماواتُ وَالأَرضُ ، وکُشِفَت به ظُلُماتُ البَرِّ وَالبَحرِ ، ودُبِّرَت بِهِ اُمورُ الجِنِّ وَالإِنسِ ، أن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تُصلِحَ شَأنی بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . (2)

.

1- .وقعه صفّین : ص 134 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 112 ح 10 ؛ شرح نهج البلاغه : ج 3 ص 167 .
2- .فلاح السائل : ص 419 ح 289 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 101 ح 7 .

ص: 231



ه بعد از نماز مغرب

ه بعد از نماز مغربامام علی علیه السلام در دعایش پس از نماز مغرب : سپاس، خدایی را که شب را در روز فرو می برد و روز را در شب فرو می برد . سپاس، خدای را هرگاه که شب فراگیر شود و تاریکی اش به نهایت رسد ، و سپاس ، خدای را هرگاه ستاره ای بدرخشد و فرو رود.

امام علی علیه السلام از دعاهای وی پس از نماز مغرب : بار خدایا! از من آنچه را که صالح است ، بپذیر ، و از من آنچه را که فاسد است ، اصلاح کن. بار خدایا! در آنچه از کارهایم که اصلاح کرده ام ، مرا بر فاسد کردن ، توانا مساز ، و آنچه را که از پیش خودْ فاسد ساخته ام ، اصلاح کن. بار خدایا! من از هر گناهی که جسمم با عافیت عطا شده از جانب تو بر من ، به انجام دادن آن توانمند گشته است ، و به لطف نعمتت دستم بدان رسیده ، و به واسطه گستردگی روزی ات بدان دستْ درازی کرده ام ، و با سرپوش گذاریِ تو در بین مردم ، آن را مخفی داشته ام ، و در آن به کرامت عفوت تکیه کرده ام، از تو طلب بخشش می کنم. بار خدایا! از هر گناهی که از آن به پیشگاه تو توبه کرده ام و بر انجام دادن آن پشیمان شده ام و در حالی که مشغول انجام دادن آن بودم ، از تو شرم می کردم و در هنگام انجام دادن آن از تو ترسیدم و آن گاه ، بار دیگر به آن کار برگشتم و انجامش دادم ، از تو طلب بخشش می کنم. بار خدایا! از هر گناهی که آن را دانستم و یا ندانستم، به یادم بود و یا فراموش نمودم، به خطا انجام دادم و یا به عمدْ مرتکب شدم ، از تو طلب بخشش می کنم ، واین ، همان چیزی (گناهی) است که من تردیدی ندارم جانم در گرو آن است ؛ گرچه من آن را فراموش کرده ام و یا از آن ، غافل شده ام. بار خدایا! از تو درخواست بخشش دارم از هر گناهی که به دستم برخویش وارد کردم و در آن ، پیرو شهواتم بودم و یا در آن برای غیر خود ، تلاش نمودم و یا در آن ، پیروان خودم را فریفتم و یا با آن کس که مرا منع کرده ، درگیر شدم و یا به جهل خود بر او پیروز گشتم و یا با نیرنگ دیگری ، در آن ، نرمی به خرج دادم و یا میل و هوا ، مرا به سوی آن لغزانده است . بار خدایا! از تو درخواست بخشش می کنم از هر چیزی که بدان تو را قصد کرده بودم ، امّا در آن ، چیزی را که برای تو نیست ، مخلوط ساخته ام ، و در آن ، چیزی که تنها برای تو نیست با من شریک شده است ؛ و از تو درخواست بخشش می کنم از چیزی که بر عهده خویش نهاده ام ، ولی هوای نَفْسم با آن مخالفت کرده است . بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست ، و مرا از آتشْ رها ساز و به لطف خودت بر من ببخش. بار خدایا! من به روی کریم و باقی و جاودانت رویی که با نور آن ، آسمان ها و زمین ، درخشان شده اند و تاریکی های خشکی و دریا روشن گشته اند و کار جِن و اِنس ، بدان سامان یافته است از تو درخواست می کنم که بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرستی ، و با رحمت خود ، کارهای مرا اصلاح کنی ، ای مهربان ترینِ مهربانان!

.


ص: 232

و : بَعدَ صَلاهِ العِشاءِالإمام علیّ علیه السلام :اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاحرُسنی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ ، وَاکنُفنی بِرُکنِکَ الَّذی لا یُرامُ ، وَاغفِر لی بِقُدرَتِکَ عَلَیَّ ، یا ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ . اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِن طَوارِقِ اللَّیلِ وَالنَّهارِ ، ومِن جَورِ کُلِّ جائِرٍ ، وحَسَدِ کُلِّ حاسِدٍ ، وبَغیِ کُلِّ باغٍ . اللّهُمَّ احفَظنی فی نَفسی وأهلی ومالی وجَمیعِ ما خَوَّلتَنی مِن نِعَمِکَ ، اللّهُمَّ تَوَلَّنی فیما عِندَکَ مِمّا غِبتُ عَنهُ ، ولا تَکِلنی إلی نَفسی فیما حَضَرتُهُ ، یا مَن لا تَضُرُّهُ الذُّنوبُ ، ولا تَنقُصُهُ المَغفِرَهُ ، اغفِر لی ما لا یَضُرُّکَ ، وأعطِنی ما لا یَنقُصُکَ إنَّکَ أنتَ الوَهّابُ . اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ فَرَجا قَریبا ، وصَبرا جَمیلاً ، ورِزقا واسِعا ، وَالعَفوَ وَالعافِیَهَ فِی الدُّنیا وَالآخِرَهِ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وعَلی آلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لی ولِوالِدَیَّ ، ولِلمُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ الأَحیاءِ مِنهُم وَالأَمواتِ . اللّهُمَّ اجعَلنی مِمَّن یُکثِرُ ذِکرَکَ ، ویُتابِعُ شُکرَکَ ، ویَلزَمُ عِبادَتَکَ ، ویُؤَدّی أمانَتَکَ . اللّهُمَّ طَهِّر لِسانی مِنَ الکَذِبِ ، وقَلبی مِنَ النِّفاقِ ، وعَمَلی مِنَ الرِّیاءِ ، وبَصَری مِنَ الخِیانَهِ ، إنَّکَ تَعلَمُ خائِنَهَ الأَعیُنِ وما تُخفِی الصُّدورُ . اللّهُمَّ رَبَّ السَّماواتِ السَّبعِ وما أظَلَّت ، ورَبَّ الأَرَضینَ السَّبعِ وما أقَلَّت ، ورَبَّ الرِّیاحِ وما ذَرَت ، ورَبَّ کُلِّ شَیءٍ ، وإلهَ کُلِّ شَیءٍ ، وأوَّلَ کُلِّ شَیءٍ ، وآخِرَ کُلِّ شَیءٍ ، ورَبَّ جَبرَئیلَ ومیکائیلَ وإسرافیلَ ، وإلهَ إبراهیمَ وإسماعیلَ وإسحاقَ ویَعقوبَ ، أسأَلُکَ أن تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وأن تَتَوَلّانی بِرَحمَتِکَ ، وتَشمَلَنی بِعافِیَتِکَ ، وتُسعِدَنی بِمَغفِرَتِکَ ، ولا تُسَلِّط عَلَیَّ أحَدا مِن خَلقِکَ . اللّهُمَّ إلَیکَ فَقَرِّبنی ، وعَلی حُسنِ الخُلُقِ فَقَوِّمنی ، ومِن شَرِّ شَیاطینِ الجِنِّ وَالإِنسِ فَسَلِّمنی ، وفی آناءِ اللَّیلِ وَالنَّهارِ فَاحرُسنی ، وفی أهلی ومالی ووُلدی وإخوانی وجَمیعِ ما أنعَمتَ بِهِ عَلَیَّ فَاحفَظنی ، وَاغفِر لی ولِوالِدَیَّ ولِسائِرِ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتَ ، یا وَلِیَّ (1) الباقِیاتِ الصّالِحاتِ ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ ، یا نِعمَ المَولی ونِعمَ النَّصیرُ ، بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . الحَمدُِللّهِ رَبِّ العالَمینَ ، وصَلَواتُهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وآلِهِ وعِترَتِهِ الطّاهِرینَ . (2)

.

1- .فی الطبعه المعتمده : «ربّ» بدل «ولیّ» ، وما أثبتناه من طبعه مکتب الإعلام الإسلامی وبحار الأنوار .
2- .فلاح السائل : ص 438 ح 302 ، بحار الأنوار : ج 86 ص 113 ح 1 .

ص: 233



و پس از نماز عِشا

و پس از نماز عِشاامام علی علیه السلام :بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست ، و با دیدگانت که نمی خوابند ، مرا حراست کن ، و به رکن خود که کجی بر نمی دارد ، در پناهم گیر ، و با قدرتت بر من مرا ببخش ، ای صاحب جلال و اِکرام! بار خدایا! من از پیشامدهای شب ها و روزها به تو پناه می برم ، و از ستم هر ستمگر، حسد هر حسود ، و تجاوز هر تجاوزگر. بار خدایا! مرا در رابطه با خویش ، خاندان، مال و هر آنچه از نعمت هایت را که به من داده ای، حفظ کن. بار خدایا! مرا در آنچه نزد توست و من از آن بی اطّلاعم ، متولّی باش ، و در آنچه که می دانم، مرا به حال خودم وا مگذار، ای آن که گناهان ، وی را زیان نمی رساند و آمرزش ، چیزی از او کم نمی کند! آنچه را که زیانی به تو نمی رساند ، بر من ببخش و از آنچه که از تو کم نمی کند ، بر من عطا کن ، که تو بسیار بخشنده ای. بار خدایا! من از تو گشایشِ نزدیک، شکیباییِ زیبا، روزیِ فراوان، گذشت و سلامت در دنیا و آخرت را درخواست می کنم. بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست ، و من و پدر و مادرم و زنان و مردان مؤمن ، زنده و مُرده را ببخش. بار خدایا! مرا از آنانی قرار ده که تو را فراوان یاد می کنند، همواره شکر تو را به جای می آورند، و همیشه تو را عبادت می کنند و امانت تو را ادا می نمایند. بار خدایا! زبانم را از دروغ، قلبم را از نفاق، رفتارم را از خودنمایی ، و دیده ام را از خیانت ، پاک کن؛ چرا که تو نگاه های دزدانه و آنچه دل ها نهان می دارند ، می دانی. بار خدایا! ای پروردگارِ آسمان های هفتگانه و آنچه بر آن ، سایه می افکنند ، و پروردگار زمین ها و آنچه به دوش می کشند ، و پروردگار بادها و آنچه می پراکنند! پروردگار همه چیز، و خدای همه چیز، و آغاز هر چیز، و پایان هر چیز! ای پروردگارِ جبرئیل و میکائیل و اسرافیل، و خدای ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب! از تو درخواست می کنم که بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و به رحمت خود ، مرا سرپرستی کن و عافیتت را شاملم ساز ، و به بخششت سعادتمندم گردان و هیچ کس از بندگانت را بر من مسلّط مکن. بار خدایا! به خودت نزدیکم ساز ، و بر خوش اخلاقی یاری ام کن ، و از شرّ شیطان های جِن و اِنس ، سلامتم دار ، و در لحظات شب و روز ، مرا پاس بدار ، و در رابطه با خاندان ، مال، فرزندان و برادرانم و همه نعمت هایی که به من داده ای ، مرا حفظ کن، و مرا و پدر و مادرم را و دیگر مردان و زنان با ایمان را ببخش ، ای صاحب بازماندنی های خوب، که تو بر هر چیزی توانایی . ای سرور و یاور نیکو! به [ حقّ] رحمتت، ای مهربان ترینِ مهربانان! سپاس، خدایی راست که پروردگار جهانیان است ، و درود او بر سرور ما محمّدِ پیامبر و خاندان و عترت پاکش باد!

.


ص: 234

. .


ص: 235

. .


ص: 236

ز : قَبلَ صَلاهِ اللَّیلِ (1)بحار الأنوار عن مصباح السیّد ابن الباقی :کانَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام یَدعو بَعدَ رَکعَتَیِ الوِردِ قَبلَ صَلاهِ اللَّیلِ بِهذَا الدُّعاءِ : اللّهُمَّ إلَیکَ حَنَّت قُلوبُ المُخبِتینَ ، وبِکَ أنَسَت عُقولُ العاقِلینَ ، وعَلَیکَ عَکَفَت رَهبَهُ العالِمینَ ، وبِکَ استَجارَت أفئِدَهُ المُقَصِّرینَ ، فَیا أمَلَ العارِفینَ ، ورَجاءَ الآمِلینَ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ الطّاهِرینَ ، وأجِرنی مِن فَضائِحِ یَومِ الدّینِ عِندَ هَتکِ السُّتورِ ، وتَحصیلِ ما فِی الصُّدورِ ، وآنِسنی عِندَ خَوفِ المُذنِبینَ ، ودَهشَهِ المُفرِطینَ ، بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . فَوَعِزَّتِکَ وجَلالِکَ ما أرَدتُ بِمَعصِیَتی إیّاکَ مُخالَفَتَکَ ، ولا عَصَیتُکَ إذ عَصَیتُکَ وأنَا بِمَکانِکَ جاهِلٌ ، ولا لِعُقوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ ، ولا بِنَظَرِکَ مُستَخِفٌّ ، ولکِن سَوَّلَت لی نَفسی ، وأعانَتنی عَلی ذلِکَ شِقوَتی ، وغَرَّنی سِترُکَ المُرخی عَلَیَّ ، فَعَصَیتُکَ بِجَهلی ، وخالَفتُکَ بِجُهدی ، فَمِنَ الآنَ مِن عَذابِکَ مَن یَستَنقِذُنی ؟ وبِحَبلِ مَن أعتَصِمُ إذا قَطَعتَ حَبلَکَ عَنّی ؟ ! واسَوأَتاه مِنَ الوُقوفِ بَینَ یَدَیکَ غَدا ! إذا قیلَ لِلمُخِفّینَ : جوزوا ، ولِلمُثقِلینَ : حُطُّوا ، أمَعَ المُخِفّینَ أجوزُ ، أم مَعَ المُثقِلین أحُطُّ ؟ یا وَیلَتا ! کُلَّما کَبِرَت سِنّی کَثُرَت مَعاصِیَّ ، فَکَم ذا أتوبُ ، فَکَم ذا أعوذُ ، ما آنَ لی أن أستَحیِیَ مِن رَبّی ؟ ! ثُمَّ یَسجُدُ ، ویَقولُ ثَلاثَمِئَهِ مَرَّهٍ : أستَغفِرُ اللّهَ رَبّی وأتوبُ إلَیهِ . (2)

.

1- .یستحبُّ أن یُصلّی قبل صلاه اللیل رکعتان خفیفتان ، وأن یُدعی بعدها بالدعاء المأثور کما ورد فی بعض الأخبار . راجع بحار الأنوار : ج 87 ص 239 ح 50 ومستدرک الوسائل : ج 6 ص 341 باب استحباب صلاه رکعتین قبل صلاه اللیل .
2- .بحار الأنوار : ج 87 ص 242 ح 51 ، مستدرک الوسائل : ج 6 ص 341 ح 2 .

ص: 237



ز پیش از نماز شب

ز پیش از نماز شب (1)بحار الأنوار به نقل از المصباح ، سیّد ابن باقی : امیر مؤمنان ، پس از گزاردن دو رکعت نماز در دل شب و پیش از نماز شب، این دعا را می خواند: «بار خدایا! دل فروتنان مشتاق توست ، و خِرَد خِردورزان به تو انس می گیرد ، و دانایان از تو بیمناکند ، و دل کوتاهی ورزان به تو پناه می آورد . ای آرزوی عارفان و امید امیدواران! بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست ، و مرا از رسوایی های روز قیامت به هنگام دریده شدن پرده ها و فراهم آمدن آنچه در سینه هاست ، پناه ده ، و به هنگام ترس گنهکاران و وحشت افراطکاران، اُنسم ده، به رحمتت ای مهربان ترینِ مهربانان! به عزّت و جلال تو سوگند که با نافرمانی ام از تو ، مخالفت با تو را اراده نکرده ام ، و به هنگام نافرمانی کردن با جهل نسبت به جایگاه تو نافرمانی ات نکرده ام ؛ و نه به مجازات تو متعرّض بودم و نه ناظر بودن تو را کوچک می شمردم ؛ امّا هوایم مرا وسوسه کرد و بدبختی ام بر این کار ، کمک رساند ، و پرده ای که بر من افکندی ، مغروم ساخت . بنا بر این ، به جهل خود ، تو را معصیت کردم ، و به تلاش خود ، با تو مخالفت نمودم . پس ، از هم اکنون ، چه کسی مرا از عذابت نجات خواهد داد؟ و به ریسمان چه کسی چنگ زنم ، اگر ریسمانت را از من قطع کنی؟ ای وای از ایستادن فردا در پیشگاه تو ، هنگامی که به سبُک بالان گفته شود : در گذرید و به سنگین باران گفته شود : فرود آیید ! آیا با سبک بالان گذر خواهم کرد و یا با سنگین باران فرود خواهم آمد؟ ای وای! هر چه کهن سال تر می گردم ، گناهانم فزون تر می شود . چه قدر توبه کنم و چه قدر پناه جویم؟ آیا زمان آن فرا نرسیده که از پروردگارم شرم کنم؟» . آن گاه سجده می کرد و سیصد بار می گفت : «از خداوند ، طلب بخشش می کنم و به درگاه او توبه می کنم».

.

1- .بر اساس پاره ای روایات ، گزاردن دو رکعت نماز کوتاه و خواندن دعای خاصّ رسیده از معصومان در پی آن، پیش از نماز شب ، مستحب است.

ص: 238

ح : بَعدَ صَلاهِ اللَّیلِالإمام علیّ علیه السلام کانَ کَثیرا ما یَقولُ إذا فَرَغَ مِن صَلاهِ اللَّیلِ : أشهَدُ أنَّ السَّماواتِ وَالأَرضَ وما بَینَهُما آیاتٌ تَدُلُّ عَلَیکَ ، وشَواهِدُ تَشهَدُ بِما إلَیهِ دَعَوتَ ، کُلُّ ما یُؤَدّی عَنکَ الحُجَّهَ ، ویَشهَدُ لَکَ بِالرُّبوبِیَّهِ ، مَوسومٌ بِآثارِ نِعمَتِکَ ، ومَعالِمِ تَدبیرِکَ ، عَلَوتَ بِها عَن خَلقِکَ فَأَوصَلتَ إلَی القُلوبِ مِن مَعرِفَتِکَ ما آنَسَها مِن وَحشَهِ الفِکرِ ، وکَفاها رَجمَ الاِحتِجاجِ ، فَهِیَ مَعَ مَعرِفَتِها بِکَ ووَلَهِها إلَیکَ ، شاهِدَهٌ بِأَ نَّکَ لا تَأخُذُکَ الأَوهامُ ، ولا تُدرِکُکَ العُقولُ ولَا الأَبصارُ ، أعوذُ بِکَ أن اُشیرَ بِقَلبٍ أو لِسانٍ أو یَدٍ إلی غَیرِکَ ، لا إلهَ إلّا أنتَ ، واحِداً أحَداً ، فَرداً صَمَداً ونَحنُ لَکَ مُسلِمونَ . (1)

3 / 3 13أدعِیَهُ الإِمامِ لِلقِتالِأ : إذا أرادَ المَسیرَوقعه صفّین عن سلام بن سوید :کانَ عَلِیٌّ علیه السلام إذا أرادَ أن یَسیرَ إلَی الحَربِ ، قَعَدَ عَلی دابَّتِهِ وقالَ : الحَمدُِللّهِ عَلی نِعَمِهِ عَلَینا ، وفَضلِهِ العَظیمِ . «سُبْحَنَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هَذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ * وَ إِنَّآ إِلَی رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ» (2) . ثُمَّ یُوَجِّهُ دابَّتَهُ إلَی القِبلَهِ (3) ، ثُمَّ یَرفَعُ یَدَیهِ إلَی السَّماءِ ، ثُمَّ یَقولُ : «اللّهُمَّ إلَیکَ نُقِلَتِ الأَقدامُ ، وأفضَتِ القُلوبُ ، ورُفِعَتِ الأَیدی ، وشَخَصَتِ الأَبصارُ ، نَشکو إلَیکَ غَیبَهَ نَبِیِّنا ، وکَثرَهَ عَدُوِّنا ، وتَشَتُّتَ أهوائِنا ، رَبَّنَا افتَح بَینَنا وبَینَ قَومِنا بِالحَقِّ وأنتَ خَیرُ الفاتِحینَ» سیروا عَلَی بَرَکَهِ اللّهِ . (4)

.

1- .شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 255 ح 1 .
2- .الزخرف : 13 و 14 .
3- .فی المصدر : «القبیله» ، والصحیح ما أثبتناه کما فی بحار الأنوار .
4- .وقعه صفّین : ص 231 ، بحار الأنوار : ج 100 ص 37 ح 34 .

ص: 239



ح پس از نماز شب

3 / 3 13 دعاهای آن حضرت به هنگام نبرد

الف به هنگام رفتن به جنگ

ح پس از نماز شبامام علی علیه السلام بسیاری مواقع ، پس از اتمام نماز شب : گواهی می دهم که آسمان ها و زمین و آنچه بین آن دو است ، نشانه هایی اند که بر تو دلالت می کنند ، و گواهانی اند که بر آنچه به آن فرا خوانده ای ، گواهی می دهند . هر آنچه از تو حجّتی را بیان می دارد و به ربوبیّت تو گواهی می دهد ، به آثار نعمتت و به نشانه های تدبیرت نام آور است . ربوبیتی که با آن از آفریدگانت برتری یافتی و از خود شناختی در دل ها نشاندی که آرام بخش دل ها از بیم اندیشیدن و بسندگی آنها از اقامه حجت گردید ؛ و دل ها با شناخت و شیدایی به تو ، گواه اند بر آن که دست پندار تو را فراچنگ نمی آورد و خردها و دیده ها تو را درنمی یابند . به تو پناه می برم از این که با دل و زبان و دست به غیر تو اشاره کنم . معبودی جز تو نیست که یکتا و یگانه و بی تا و صمدی ، و در برابر تو سر تسلیم فرود می آوریم .

3 / 3 13دعاهای آن حضرت به هنگام نبردالف به هنگام رفتن به جنگوقعه صِفّین به نقل از سلام بن سُوَید : علی علیه السلام هرگاه اراده می کرد به جنگ برود ، روی مَرکبش می نشست و می گفت:«سپاس، خدای را برای نعمت هایش بر ما و برای بخشش بزرگش . «پاک است کسی که این را برای ما رام کرد ، و[ گرنه] ما را یارای [ رام کردن ]ساختن آن نبود ، و به راستی که ما به سوی پروردگارمان باز خواهیم گشت» . آن گاه ، مَرکبش را رو به قبله می کرد و دست های خود را سوی آسمان می گرفت و می گفت : «بار خدایا! به سوی تو گام ها حرکت کرد، دل ها کِشانده شد، دست ها بلند گردید، و دیده ها دوخته شد.از غیبت پیامبرمان و فراوانی دشمنانمان و از هم گسستگی خواسته هایمان به تو شکایت می آوریم. «پروردگار ما! بین ما و بین قوم ما به حق ، گشایش نما که تو بهترینِ گشایشگرانی» . به برکت خدا حرکت کنید».

.


ص: 240

ب : إذا أرادَ القِتالَالإمام الصادق علیه السلام :إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام کانَ إذا أرادَ القِتالَ قالَ هذِهِ الدَّعَواتِ : اللّهُمَّ إنَّکَ أعلَمتَ سَبیلاً مِن سُبُلِکَ ، جَعَلتَ فیهِ رِضاکَ ، ونَدَبتَ إلَیهِ أولِیاءَکَ ، وجَعَلتَهُ أشرَفَ سُبُلِکَ عِندَکَ ثَواباً ، وأکرَمَها لَدَیکَ مَآباً ، وأحَبَّها إلَیکَ مَسلَکاً ، ثُمَّ اشتَرَیتَ فیهِ مِنَ المُؤمِنینَ أنفُسَهُم وأموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّهَ ، یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللّهِ فَیَقتُلونَ ویُقتَلونَ ، وَعداً عَلَیکَ حَقّاً ، فَاجعَلنی مِمَّنِ اشتَری فیهِ مِنکَ نَفسَهُ ، ثُمَّ وَفی لَکَ بِبَیعِهِ الَّذی بایَعَکَ عَلَیهِ ، غَیرَ ناکِثٍ ولا ناقِضٍ عَهداً ، ولا مُبَدِّلاً تَبدیلاً ، بَلِ استیجاباً لِمَحَبَّتِکَ ، وتَقَرُّباً بِهِ إلَیکَ ، فَاجعَلهُ خاتِمَهَ عَمَلی ، وصَیِّر فیهِ فَناءَ عُمُری ، وَارزُقنی فیهِ لَکَ وبِهِ مَشهَداً تُوجِبُ لی بِهِ مِنکَ الرِّضا ، وتَحُطُّ بِهِ عَنِّی الخَطایا ، وتَجعَلُنی فِی الأَحیاءِ المَرزوقینَ بِأَیدِی العُداهِ وَالعُصاهِ ، تَحتَ لِواءِ الحَقِّ ورایَهِ الهُدی ، ماضِیاً عَلی نُصرَتِهِم قُدُماً ، غَیرَ مُوَلٍّ دُبُراً ، ولا مُحدِثٍ شَکّاً . اللّهُمَّ وأعوذُ بِکَ عِندَ ذلِکَ مِنَ الجُبنِ عِندَ مَوارِدِ الأَهوالِ ، ومِنَ الضَّعفِ عِندَ مُساوَرَهِ الأَبطالِ ، ومِنَ الذَّنبِ المُحبِطِ لِلأَعمالِ ، فَأُحجِمَ مِن شَکٍّ ، أو أمضِیَ (1) بِغَیرِ یَقینٍ ، فَیَکونَ سَعیی فی تَبابٍ ، وعَملی غَیرَ مَقبولٍ . (2)

.

1- .فی المصدر : «مضی» ، والتصویب من تهذیب الأحکام .
2- .الکافی : ج 5 ص 46 ح 1 عن میمون القدّاح ، تهذیب الأحکام : ج 3 ص 81 ح 237 عن عبد اللّه بن میمون ، الإقبال : ج 1 ص 318 کلاهما عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام نحوه وفیهما من «اللّهمّ إنّک أعلمت ...» ، تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 113 ح 143 عن عبد اللّه بن میمون القدّاح وفیه صدره إلی «تبدیلاً» ، بحار الأنوار : ج 98 ص 126 ح 3 .

ب به هنگام جنگ

ب به هنگام جنگامام صادق علیه السلام :امیر مؤمنان ، هرگاه تصمیم به جنگ می گرفت ، این دعاها را می خواند: «بار خدایا! تو راهی از راه هایت را اعلام داشتی ، و خشنودی خود را در آن قرار دادی ، و دوستان خود را بدان خواندی ، و آن را پُر اجرترین راه در پیش خود ، و با ارزش ترین فرجام در نزد خود ، و دوست داشتنی ترین روش از نظر خود ، قرار دادی و آن گاه ، در این راه ، جان و مال مؤمنان را به بهای بهشت ، برای آنان خریدی، که در راه خدا می جنگند و می کشند و کشته می شوند . بر پایه وعده حقّت، مرا هم از جمله کسانی قرار ده که جان خود را به تو می فروشند و آن گاه به پیمانی که با تو بسته اند ، پایبند می مانند . نه آن را می شکنند و نه عهدی را نقض می کنند ، و نه آن را تغییر می دهند؛ بلکه برای محبّت تو آن را اجابت می کنند و بدان ، به سوی تو تقرّب می جویند . آن [ جانبازی] را پایان کار من قرار ده و پایان عمرم را در آن قرار ده و آن را برای من ، میدانی قرار ده که موجب خشنودی تو باشد و خطاهای مرا، به خاطر آن فرو ریزی ، و مرا به وسیله دشمنان و گنهکاران در زمره آن دسته از زندگانی قرار ده که روزی می خورند، (1) در زیر بیرق حق و پرچم هدایت ، در حالی که برای پیروزی گام برمی دارند ، بدون آن که پشت کنند و یا تردیدی ایجاد کنند . بار خدایا! در این هنگام ، از ترس در مواقع ترسناک و از ناتوانی در مقابل دلیران، و از گناهی که نابودکننده اعمال است ، به تو پناه می برم ، که مبادا به خاطر شک ، باز مانم و یا بی یقین ، گام زنم و در نتیجه ، تلاشم در خسران باشد و عملم پذیرفته نشود».

.

1- .اشاره دارد به آیه 169 سوره آل عمران.

ص: 242

ج : عِندَ لِقاءِ العَدُوِّ مُحارِباًالإمام علیّ علیه السلام کانَ یَقولُ إذا لَقِیَ العَدُوَّ مُحارِباً : اللّهُمَّ إلَیکَ أفضَتِ القُلوبُ ، ومُدَّتِ الأَعناقُ ، وشَخَصَتِ الأَبصارُ ، ونُقِلَتِ الأَقدامُ ، واُنضِیَتِ (1) الأَبدانُ . اللّهُمَّ قَد صَرَّحَ مَکنونُ الشَّنَآنِ ، وجاشَت مَراجِلُ الأَضغانِ . اللّهُمَّ إنّا نَشکو إلَیکَ غَیبَهَ نَبِیِّنا ، وکَثرَهَ عَدُوِّنا ، وتَشَتَّتَ أهوائِنا ، رَبَّنَا افتَح بَینَنا وبَینَ قَومِنا بِالحَقِّ وأنتَ خَیرُ الفاتِحینَ . (2)

عنه علیه السلام إذا لَقِیَ العَدُوَّ : اللّهُمَّ إنَّکَ أنتَ عِصمَتی ، وناصِری ومُعینی ، اللّهُمَّ بِکَ أصولُ ، وبِکَ اُقاتِلُ . (3)

د : فِی التَّحریضِ عَلَی القِتالِوقعه صفّین عن الحضرمی :سَمِعتُ عَلِیّاً یُحَرِّضُ فِی النّاسِ فی ثَلاثَهِ مَواطِنَ : یُحَرِّضُ النّاسَ فی یَومِ صِفّینَ ویَومِ الجَمَلِ ، ویَومِ النَّهرِ یَقولُ : عِبادَ اللّهِ ! اتَّقُوا اللّهَ ، وغُضُّوا الأَبصارَ ، وَاخفِضُوا الأَصواتَ ، وأقِلُّوا الکَلامَ ، ووَطِّنوا أنفُسَکُم عَلَی المُنازَلَهِ وَالمُجاوَلَهِ ، وَالمُبارَزَهِ وَالمُناضَلَهِ وَالمُجالَدَهِ وَالمُعانَقَهِ (4) وَالمُکادَمَهِ (5) وَالمُلازَمَهِ ، «فَاثْبُتُواْ وَاذْکُرُواْ اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» ، «وَلَا تَنَزَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّبِرِینَ» (6) اللّهُمَّ ألهِمهُمُ الصَّبرَ ، وأنزِل عَلَیهِمُ النَّصرَ ، وأعظِم لَهُمُ الأَجرَ . (7)

.

1- .أی اُهزلت (النهایه : ج 5 ص 72 «نضض») .
2- .نهج البلاغه : الکتاب 15 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 463 ح 679 .
3- .دعائم الإسلام : ج 1 ص 371 .
4- .عانقه : التزمه فأدنی عُنُقَه من عُنُقِه وهی فی المودّه وفی الحرب (لسان العرب : ج 10 ص 272 «عنق») .
5- .المِکدَم : الشدید القِتال (لسان العرب : ج 12 ص 510 «کدم») .
6- .الأنفال : 45 و46 .
7- .تاریخ الطبری : ج 5 ص 11 ، شرح نهج البلاغه : ج 4 ص 26 ؛ الکافی : ج 5 ص 38 ح 2 ، الإرشاد : ج 1 ص 265 ، وقعه صفّین : ص 204 .

ص: 243



ج هنگام درگیری با دشمن

د در تشویق به پیکار

ج هنگام درگیری با دشمنامام علی علیه السلام هرگاه با دشمنْ درگیر می شد : بار خدایا! دل ها به سوی تو کشیده شده ، و گردن ها دراز گردیده ، و دیده ها دوخته، و گام ها جابه جا ، و تن ها فرسوده شده است. بارخدایا! دشمنی های پنهان آشکار شده، و دیگ کینه ها به جوش آمده است . بار خدایا! از غیبت پیامبرمان، و فراوانی دشمنانمان، و پراکندگی تمایلاتمان به تو شکایت می کنیم . پروردگار ما! بین ما و بین اقواممان ، به حق ، گشایش فرما که تو بهترین گشایشگری.

امام علی علیه السلام هرگاه دشمن را می دید : بار خدایا! تو مرا نگاهدار ، و یاور و کمک کار منی . بار خدایا! به [ یاری]تو حمله می کنم و به وسیله تو می جنگم.

د در تشویق به پیکاروقعه صِفّین به نقل از حَضرَمی : در سه جا شنیدم که علی علیه السلام مردم را تشویق می کرد . در جنگ صِفّین، جنگ جمل و جنگ نهروان ، مردم را تحریک می کرد و می فرمود: «ای بندگان خدا! از خدا پروا کنید ، چشم ها را فرو افکنید، صداها را پایین بیاورید، سخن ، کم بگویید و خویشتن را برای جنگیدن، جولان دادن، مبارزه ، قهرمانی، جست وخیز، گلاویزی، زد و خورد شدید و پایداری آماده کنید . «پایداری ورزید و خدا را بسیار یاد کنید ، باشد که رستگار شوید» «با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود ، و صبر کنید که خدا با شکیبایان است» . بار خدایا! شکیبایی را بر آنان الهام کن، پیروزی را بر ایشان فرو فرست ، و اجرشان را بزرگ دار».

.


ص: 244

ه : دُعاءُ الإِمامِ لِلضّالّینَالإمام علیّ علیه السلام لَمّا سَمِعَ قَوماً یَسبّونَ أهلَ الشّامِ أیّامَ حَربِهِم بِصِفّینَ :إنّی أکرَهُ لَکُم أن تَکونوا سَبّابینَ ، ولکِنَّکُم لَو وَصَفتُم أعمالَهُم ، وذَکَرتُم حالَهُم ، کانَ أصوَبَ فِی القَولِ ، وأبلَغَ فِی العُذرِ ، وقُلتُم مَکانَ سَبِّکُم إیّاهُم : اللّهُمَّ احقِن دِماءَنا ودِماءَهُم ، وأصلِح ذاتَ بَینِنا وبَینِهِم ، وَاهدِهِم مِن ضَلالَتِهِم ، حَتّی یَعرِفَ الحَقَّ مِن جَهِلَهُ ، ویَرعَوِیَ عَنِ الغَیِّ وَالعُدوانِ مَن لَهِجَ بِهِ . (1)

وقعه صفّین عن عبد اللّه بن شریک :خَرَجَ حُجرُ بنُ عَدِیٍّ وعَمرُو بنُ الحَمِقِ یُظهِرانِ البَراءَهَ وَاللَّعنَ مِن أهلِ الشّامِ ، فَأَرسَلَ إلَیهِما عَلِیٌّ علیه السلام أن کُفّا عَمّا یَبلُغُنی عَنکُما ، فَأَتَیاهُ فَقالا : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، أ لَسنا مُحَقّینَ ؟ قالَ : بَلی . قالا : أ وَلَیسوا مُبطِلینَ ؟ قالَ : بَلی . قالا : فَلِمَ مَنَعتَنا مِن شَتمِهِم ؟ قالَ : کَرِهتُ لَکُم أن تَکونوا لَعّانینَ شَتّامینَ ، تَشتُمونَ وتَتَبَرَّؤونَ ، ولکِن لَو وَصَفتُم مَساوِئَ أعمالِهِم فَقُلتُم : مِن سیرَتِهِم کَذا وکَذا ومِن عَمَلِهِم کَذا وکَذا ، کانَ أصوَبَ فِی القَولِ ، وأبلَغَ فِی العُذرِ . ولَو قُلتُم مَکانَ لَعنِکُم إیّاهُم وبَراءَتِکُم مِنهُم : «اللّهُمَّ احقِن دِماءَنا ودِماءَهُم ، وأصلِح ذاتَ بَینَنا وبَینِهِم ، وَاهدِهِم مِن ضَلالَتِهِم ، حَتّی یَعرِفَ الحَقَّ مِنهُم مَن جَهِلَهُ ، ویَرعَوِیَ عَنِ الغَیِّ وَالعُدوانِ مَن لَهِجَ بِهِ» کانَ هذا أحَبَّ إلَیَّ وخَیراً لَکُم . فَقالا : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، نَقبَلُ عِظَتَکَ ، ونَتَأَدَّبُ بِأَدَبِکَ . (2)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 206 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 561 ح 466 .
2- .وقعه صفّین : ص 103 وراجع الأخبار الطوال : ص 165 .

ص: 245



ه دعای امام برای گم راهان

ه دعای امام برای گم راهانامام علی علیه السلام هنگامی که شنید گروهی در زمان جنگ صِفّین ، شامیان را دشنام می دهند : من دشنام دادن را بر شما نمی پسندم ؛ ولی اگر کردار آنان را بیان کنید و حالشان را یاد کنید ، در سخن ، درست تر و در معذور بودن ، رساتر خواهد بود . به جای دشنام دادن بگویید: «بار خدایا! خون ما و آنان را حفظ کن ، و بین ما و آنان را آشتی ده ، و از گم راهی هدایتشان کن تا هر که حق را نمی شناسد ، آن را باز شناسد ، و هر که به گم راهی و تجاوزْ سخن می گوید ، از آن ، باز ایستد».

وقعه صِفّین به نقل از عبد اللّه بن شریک : حُجْر بن عَدی و عمرو بن حَمِق ، لعن و بیزاری از اهل شام را آشکارا بیان می کردند . علی علیه السلام کسی را نزد آنان فرستاد که از آنچه از آنها شنیده ، باز ایستند. آنان به نزد علی علیه السلام آمدند و گفتند: ای امیرمؤمنان! آیا ما بر حق نیستیم؟ فرمود : «چرا» . گفتند : آنان بر باطل نیستند؟ فرمود : «چرا» . گفتند : پس چرا ما را از دشنام دادن به آنان ، منع می کنی؟ فرمود : «طعن کردن و دشنام دادن را بر شما نمی پسندم که دشنام دهید بیزاری بجویید؛ ولی اگر کارهای بد آنان را بیان کنید و بگویید که از جمله روش های آنان ، چنین و چنین است و از جمله کارهایشان چنین و چنین است ، در سخن ، درست تر خواهد بود و در معذور بودن ، بلیغ تر خواهد بود ، و اگر به جای لعن فرستادن بر آنان و بیزاری جُستن از آنان بگویید: بار خدایا! خون ما و آنان را حفظ کن ، و بین ما و آنان را آشتی ده ، و آنان را از گم راهی شان هدایت کن تا آن کس که حق را نمی شناسد ، آن را باز شناسد ، و آن کس که به گم راهی و تجاوزْ لب می گشاید ، از آن باز ایستد ، برای من دوست داشتنی تر و برای شما بهتر خواهد بود». گفتند : ای امیرمؤمنان! پندت را می پذیریم و با ادب تو ، خود را مؤدّب می کنیم.

.


ص: 246

و : عَلی مَن تَخَلَّفَ عَنِ الجِهادِالإمام علیّ علیه السلام :اللّهُمَّ أیُّما عَبدٍ مِن عِبادِکَ سَمِعَ مَقالَتَنا العادِلَهَ غَیرَ الجائِرَهِ ، وَالمُصلِحَهَ غَیرَ المُفسِدَهِ فِی الدِّینِ وَالدُّنیا ، فَأَبی بَعدَ سَمعِهِ لَها إلَا النُّکوصَ عَن نُصرَتِکَ ، وَالإِبطاءَ عَن إعزازِ دینِکَ ، فَإِنّا نَستَشهِدُکَ عَلَیهِ یا أکبَرَ الشّاهِدینَ شَهادَهً ، ونَستَشهِدُ عَلَیهِ جَمیعَ ما أسکَنتَهُ أرضَکَ وسَماواتِکَ ، ثُمَّ أنتَ بَعدُ المُغنی عَن نَصرِهِ وَالآخِذُ لَهُ بِذَنبِهِ . (1)

ز : عَلَی النّاکِثینَ وَالقاسِطینَ وَالمارِقینَالإمام علیّ علیه السلام رَفَعَ یَدَهُ إلَی السَّماءِ فی حَربِ الجَمَلِ وهُوَ یَقولُ : اللّهُمَّ إنَّ طَلحَهَ بنَ عُبَیدِ اللّهِ أعطانی صَفقَهً بِیَمینِهِ (2) طائِعاً ، ثُمَّ نَکَثَ بَیعَتَهُ ، اللّهُمَّ فَعاجِلهُ ولا تُمهِلهُ (3) ، اللّهُمَّ إنَّ الزُّبَیرَ بنَ العَوّامِ قَطَعَ قَرابَتی ، ونَکَثَ عَهدی ، وظاهَرَ عَدُوّی ، ونَصَبَ الحَربَ لی ، وهُوَ یَعلَمُ أ نَّهُ ظالِمٌ ، فَاکفِنیهِ کَیفَ شِئتَ وأ نّی شِئتَ . (4)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 212 .
2- .فی المصادر الاُخری : «یمینه» .
3- .فی المصدر : «لا تمیّطه» ولم نجد لها معنیً مناسبا ، وما أثبتناه من المصادر الاُخری .
4- .الفتوح : ج 2 ص 468 ، المناقب للخوارزمی : ص 185 ح 223 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 279 ، کشف الغمّه : ج 1 ص 240 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 206 ح 23 و ج 32 ص 189 ح 140 .

ص: 247



و نفرین آن حضرت بر آنان که از جهاد ، باز می ایستادند

ز نفرین بر ناکثین، قاسطین و مارقین

و نفرین آن حضرت بر آنان که از جهاد ، باز می ایستادندامام علی علیه السلام :بار خدایا! هر بنده ای از بندگانت که سخن ما را شنید سخنی که از روی عدالت است ، نه از روی ستم، و باعث اصلاح دین و دنیا می شود و موجب تباهی نمی گردد و پس از شنیدن ، از پذیرش آن ، سر باز زد و از یاری ات دست کشید و در گرامیداشت دینت سستی به خرج داد ، بر ضدّ او تو را ، ای بزرگ ترین گواهان ، گواه می گیریم ، و بر ضدّ او همه آنچه را که در زمینت و آسمان هایت ساکن کرده ای ، گواه می گیریم ، و سپس تو بی نیاز کننده ما از یاری او هستی و او را در برابر گناهش کیفر می دهی .

ز نفرین بر ناکثین، قاسطین و مارقینامام علی علیه السلام علی علیه السلام در جنگ جمل ، دستش را به آسمانْ بلند کرد و گفت : «بار خدایا! طلحه بن عبید اللّه ، از سر طاعت به من دست بیعت داد و آن گاه ، آن را شکست . بار خدایا! بر او شتاب کن و مهلتش مده . بار خدایا! زبیر بن عوام ، خویشیِ مرا قطع کرد و بیعت مرا شکست و دشمن مرا یاری کرد و علیه من جنگ به راه انداخت ، در حالی که خود می داند که ستمگر است . مرا از نیرنگ او پاس بدار ؛ هر طور که می خواهی و هر جا که می خواهی».

.


ص: 248

عنه علیه السلام فی دُعائِهِ لَمّا مَرَّ عَلی جَماعَهٍ مِن أهلِ الشّامِ بِصِفّینَ : اللّهُمَّ فَإِنَّهُم قَد رَدُّوا الحَقَّ فَافضُض جَمعَهُم ، وشَتِّت کَلِمَتَهُم ، وأبسِلهُم (1) بِخَطایاهُم ؛ فَإِنَّهُ لا یَذِلُّ مَن وَالیتَ ، ولا یَعِزُّ مَن عادَیتَ . (2)

الإمام الباقر علیه السلام :إنَّ عَلِیّاً علیه السلام کان یَدعو عَلَی الخَوارِجِ ، فَیَقولُ فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ رَبَّ البَیتِ المَعمورِ ، وَالسَّقفِ المَرفوعِ ، وَالبَحرِ المَسجورِ ، وَالکِتابِ المَسطورِ ، أسأَلُکَ الظَّفَرَ عَلی هؤُلاءِ الَّذینَ نَبَذوا کِتابَکَ وَراءَ ظُهورِهِم ، وفارَقوا اُمَّهَ أحمَدَ علیه السلام عُتُوّا عَلَیکَ . (3)

3 / 3 14أدعِیَهُ الإِمامِ نَظماالإمام علیّ علیه السلام فِی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : لَکَ الحَمدُ یا ذَا الجودِ وَالمَجدِ وَالعُلی تَبارَکتَ تُعطی مَن تَشاءُ وتَمنَعُ إلهی وخَلّاقی وحِرزی ومَوئِلی إلَیکَ لَدَی الإِعسارِ وَالیُسرِ أفزَعُ إلهی لَئِن جَلَّت وجَمَّت خَطیئَتی فَعَفوُکَ عَن ذَنبی أجَلُّ وأوسَعُ إلهی لَئِن أعطَیتُ نَفسِیَ سُؤلَها فَها أنَا فی رَوضِ النَّدامَهِ أرتَعُ إلهی تَری حالی وفَقری وفاقَتی وأنتَ مُناجاتِی الخَفِیَّهَ تَسمَعُ إلهی فَلا تَقطَع رَجائی ولا تُزِغْ فُؤادی فَلی فی سَیبِ جودِکَ مَطمَعُ إلهی أجِرنی مِن عَذابِکَ إنَّنی أسیرٌ ذَلیلٌ خائِفٌ لَکَ أخضَعُ إلهی فَآنِسنی بِتَلقینِ حُجَّتی إذا کانَ لی فِی القَبرِ مَثویً ومَضجَعُ إلهی لَئِن عَذَّبتَنی ألفَ حِجَّهٍ فَحَبلُ رَجائی مِنکَ لا یَتَقَطَّعُ إلهی أذِقنی طَعمَ عَفوِکَ یَومَ لا بَنونَ ولا مالٌ هُنالِکَ یَنفَعُ إلهی لَئِن لَم تَرعَنی کُنتُ ضائِعاً وإن کُنتَ تَرعانی فَلَستُ اُضَیَّعُ إلهی إذا لَم تَعفُ عَن غَیرِ مُحسِنٍ فَمَن لِمُسیءٍ بِالهَوی یَتَمَتَّعُ إلهی لَئِن فَرَّطتُ فی طَلَبِ التُّقی فَها أنَا إثرَ العَفوِ أقفو وأتبَعُ إلهی ذُنوبی بَزَّتِ الطّودَ وَاعتَلَتْ وصَفحُکَ عَن ذَنبی أجَلُّ وأرفَعُ إلهی لَئِن أخطَأتُ جَهلاً فَطالَما رَجَوتُکَ حَتّی قیلَ ما هُوَ یَجزَعُ إلهی یُنَحّی ذِکرُ طَولِکَ لَوعَتی وذِکرُ الخَطایَا العَینَ مِنّی یُدَمِّعُ إلهی أقِلنی عَثرَتی وَامحُ حَوبَتی فَإِنّی مُقِرٌّ خائِفٌ مُتَضَرِّعُ إلهی أنِلنی مِنکَ رَوحاً ورَحمَهً فَلَستُ سِوی أبوابِ فَضلِکَ أقرَعُ إلهی لَئِن أقصَیتَنی أو أهَنْتَنی فَما حیلَتی یا رَبِّ أم کَیفَ أصنَعُ إلهی لَئِن خَیَّبتَنی أو طَرَدتَنی فَمَن ذَا الَّذی أرجو ومَن ذا اُشَفِّعُ (4) إلهی حَلیفُ الحُبِّ بِاللَّیلِ ساهِرٌ یُناجی ویَدعو وَالمُغَفَّلُ یَهجَعُ إلهی وهذَا الخَلقُ ما بَینَ نائِمٍ ومُنتَبِهٍ فی لَیلِهِ یَتَضَرَّعُ (5) وکُلُّهُمُ یَرجو نَوالَکَ راجِیاً بِرَحمَتِکَ العُظمی وفِی الخُلدِ یَطمَعُ إلهی یُمَنّینی رَجائی سَلامَهً وقُبحُ خَطیئاتی عَلَیَّ یُشَنِّعُ إلهی فَإِن تَعفو فَعَفوُکَ مُنقِذی وإلّا فَبِالذَّنبِ المُدَمِّرِ اُصرَعُ إلهی بِحَقِّ الهاشِمِیِّ وآلِهِ وحُرمَهِ أبرارٍ هُمُ لَکَ خُشَّعُ إلهی فَأَنشِرنی عَلی دینِ أحمَدٍ مُنیباً تَقِیّاً قانِتاً لَکَ أخضَعُ ولا تَحرِمَنّی یا إلهی وسَیِّدی شَفاعَتَهُ الکُبری فَذاکَ المُشَفَّعُ وصَلِّ عَلَیهِ ما دَعاکَ مُوَحِّدٌ وناجاکَ أخیارٌ بِبابِکَ رُکَّعُ (6)

.

1- .أبسَلتَ فلاناً : إذا أسلمتَه للهَلَکه (لسان العرب : ج 11 ص 54 «بسل») .
2- .وقعه صفّین : ص 391 عن زید بن وهب ، نهج البلاغه : الخطبه 124 نحوه ، بحار الأنوار : ج 32 ص 506 ح 435 .
3- .قرب الإسناد : ص 12 ح 37 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 33 ص 382 ح 611 .
4- .جاء هذا المصراع فی الطبعه المعتمده قبل هذا البیت ، والصحیح ما أثبتناه کما فی الطبعات الاُخری .
5- .لیس هذا البیت فی المصدر ، ولکنّ السیاق یقتضیه ، وأثبتناه من طبعه ترجمه مصطفی زمانی .
6- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 346 الرقم 272 .

ص: 249



3 / 3 14 دعاهای منظوم امام

امام علی علیه السلام هنگامی که در صِفّین ، بر گروهی از شامیان گذشت : بار خدایا! آنان ، حق را رد کردند . پس جمعشان را بگسل و اتّحادشان را به هم بزن و به خاطر خطاهایشان ، آنان را هلاک کن . والبته آن که را تو دوست می داری ، خوار نمی گردد ، و آن که را تو دشمن می داری ، عزیز نمی گردد.

امام باقر علیه السلام :علی علیه السلام بر خوارجْ نفرین می کرد و می گفت : «بار خدایا! ای پروردگارِ خانه آباد، و سقف برافراشته ، و دریای انباشته ، و کتاب نگاشته! از تو پیروزی بر اینان را می خواهم که کتاب تو را پشتِ سر خود افکندند و برای سرکشی بر تو از امّت احمد ، جدا شدند».

3 / 3 14دعاهای منظوم امامامام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : سپاس از آنِ توست ، ای صاحب بخشش و بزرگی و برتری فرخنده ای، به هر کس که بخواهی می دهی ، و از هر کس که بخواهی ، دریغ می کنی خدای من، آفریننده من، دژ من و پناهگاه من! به هنگام نیازمندی و توانمندی به سوی تو پناه می جویم . خدای من! اگر خطاهایم بزرگ و فراوان است گذشت تو از گناهم بزرگ تر و گسترده تر است. خدای من! اگر من به خواسته های دلم تن دادم اکنون منم که در باغِ پشیمانی می چَرَم . خدای من! حال من و نیازمندی و بیچارگی ام را می بینی و مناجات های نهانی مرا می شنوی . خدای من! امیدم را قطع مکن و دلم را منحرف مکن مرا به معدن بخششت ، طمع است . خدای من! مرا از عذابت پناه ده؛ چرا که من اسیرِ خوار بیمناکی هستم که برای تو فروتنی می کنم. خدای من! با القای حجّتت ، به من آرامش ببخش آن گاه که گور ، جایگاه و آرامگاه من گردد . خدای من! اگر هزار سال ، عذابم دهی ریسمان امیدم از تو بُریده نخواهد شد . خدای من! طعم گذشتت را به من بچشان ، در روزی که در آن جا نه فرزندان و نه مال ، سودی نمی دهند . خدای من! اگر رعایتم نکنی ، از بین خواهم رفت و اگر رعایتم کنی ، نابود نخواهم شد . خدای من! اگر جز نیکوکار را نبخشی آن که بدی کرده و از هوای نفْس ، بهره گرفته ، چه کسی به دادش برسد؟ خدای من! اگر در طلب پرهیزگاری کوتاهی کردم اکنون ، این منم که در پیِ گذشت هستم . خدای من! گناهان من از کوه ها بیشتر و بالاتر است امّا گذشت تو ، از گناهان من ، بزرگ تر و بلندتر است . خدای من! اگر از روی نادانی خطا کردم ، ولی همواره به تو امید داشتم ، به گونه ای که گفته شد : او بی تابی نمی کند . خدای من! یاد گذشت تو اندوهم را زدوده و یاد خطاها ، دیده ام را به اشک افکنده است . خدای من! از لغزش هایم درگذر و گناهم را محو نما چرا که من اعتراف کننده، بیمناک و التماس کننده ام . خدای من! راحت و رحمتی از خود به من برسان من ، جز درهای رحمت تو را نخواهم کوبید . خدای من! اگر مرا دور کنی و یا خوارم سازی چاره ام چیست ای خدا و چه کار کنم؟ خدای من! اگر ناامیدم سازی یا طردم کنی پس ، از که امید داشته باشم و از که طلب شفاعت کنم؟ خدای من! عاشق ، شب زنده دار است نجوا می کند و می خواند ، در حالی که غافل ، آرام خوابیده است . خدای من! از این مردمان ، گروهی به خواب اند و گروهی بیدارند که در شب ، به درگاهت تضرّع می کنند . (1) و همه شان عطای تو را امید دارند و امید به رحمت بزرگ تو می بَرَند و طمع بهشت دارند . خدای من! امیدم ، آرزوی سلامت به من داده و زشتی خطاهایم رسوایم نموده است . خدای من اگر در گذری ، پس گذشتت نجاتم می دهد و اگر نه ، به گناه ویرانگر ، نابود خواهم گشت . خدای من! به حقّ [ پیامبر] هاشمی و خاندانش و به حرمت خوبانی که برای تو خُشوع می ورزند . خدای من! مرا با دین احمد ، محشور کن توبه کنان، پرهیزگار، فرمانبُردار و خاضع برای تو . ای خدای من و سرور من! محرومم مساز از شفاعت بزرگش ، که او شفاعتش پذیرفته است . و درود بر او فرست تا آن هنگام که یکتاپرستی تو را می خوانَد و خوبانی با تو مناجات می کنند و به درگاهت رکوع می کنند.

.

1- .این بیت در مصدر اصل نبود ، گرچه سیاق شعر آن را اقتضا می کند و ما آن را از چاپ ترجمه شده توسط مرحوم مصطفی زمانی آوردیم .

ص: 250

. .


ص: 251

. .


ص: 252

. .


ص: 253

. .


ص: 254

عنه علیه السلام أیضا : ذُنوبی إن فَکَّرتُ فیها کَثیرَهٌ ورَحمَهُ رَبّی مِن ذُنوبِیَ أوسَعُ فَما طَمَعی فی صالِحٍ قَد عَمِلتُهُ ولکِنَّنی فی رَحمَهِ اللّهِ أطمَعُ فَإِن یَکُ غُفرانٌ فَذاکَ بِرَحمَهٍ وإن تَکُنِ الاُخری فَما کُنتُ أصنَعُ؟! مَلیکی ومَعبودی ورَبّی وحافِظی وإنّی لَهُ عَبدٌ اُقِرُّ وأخضَعُ (1)

عنه علیه السلام أیضا : إلهی أنتَ ذو فَضلٍ ومَنٍّ وإنّی ذو خَطایا فَاعفُ عَنّی وظَنّی فیکَ یا رَبّی جَمیلٌ فَحَقِّق یا إلهی حُسنَ ظَنّی (2)

عنه علیه السلام أیضا : لَبَّیکَ لَبَّیکَ أنتَ مَولاهُ فَارحَم عُبَیْداً إلَیکَ مَلجاهُ یا ذَا المَعالی عَلَیکَ مُعتَمَدی طوبی لِمَن کُنتَ أنتَ مَولاهُ ! طوبی لِمَن کانَ نادِماً أرِقاً یَشکو إلی ذِیالجَلالِ بَلواهُ! وما بِهِ عِلَّهٌ ولا سَقَمٌ أکثَرُ مِن حُبِّهِ لِمَولاهُ إذا خَل_'c7 فِی الظَّلامِ مُبتَهِلاً أجابَهُ اللّهُ ثُمَّ لَبّاهُ (3)

.

1- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 344 الرقم 270 ، بحار الأنوار : ج34 ص 423 ح 53 .
2- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 582 الرقم 440 .
3- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 42 الرقم 14 .

ص: 255

امام علی علیه السلام نیز در دیوان منسوب به ایشان : اگر درباره گناهانم بیندیشم ، بسیارند ولی رحمت پروردگارم از گناهانم گسترده تر است . امید من به خاطر کارهای خوبی که انجام داده ام ، نیست بلکه در رحمت خدا طمع می ورزم . اگر گذشتی در کار باشد ، به خاطر رحمت است و اگر غیر آن باشد ، چه چاره ای بیندیشم؟ او ، مالک و معبود و پروردگار و نگهبان من است و من برای او ، بنده ای اقرارکننده و فروتنم .

امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : خدای من! تو دارای فضل و منّتی و من ، صاحب گناهان ! پس ، از من چشم بپوش. گمان من ای خدای من در تو ، گمانِ زیباست پس ای خدای من حسن ظنّ مرا محقَّق فرما .

امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : لبّیک! لبّیک! تو مولایش هستی پس رحم کن بر بنده کوچکت که به تو پناه آورده است . ای دارنده بزرگی ها! تکیه ام بر توست خوشا به حال آن که تو مولایش هستی ! خوشا به آن که پشیمان و شکسته است و به آن صاحب جلال ، از گرفتاری اش شکایت می کند . آن که هیچ علیلی و بیماری ای جز عشق به مولایش ندارد ، اگر در دل تاریکی به درگاهش آه و ناله کند خداوند ، او را پاسخ می دهد و به او لبّیک می گوید.

.


ص: 256

عنه علیه السلام أیضا : إلهی لا تُعَذِّبنی فَإِنّی مُقِرٌّ بِالَّذی قَد کانَ مِنّی وما لی حیلَهٌ إلّا رَجائی بِعَفوِکَ إن عَفَوتَ وحُسنُ ظَنّی فَکَم مِن زَلَّهٍ لی فِی الخَطایا عَضَضتُ أناملی وقَرَعتُ سِنّی ! یَظُنُّ النّاسُ بی خَیراً وإنّی لَشَرُّ النّاسِ إن لَم تَعفُ عَنّی وبَینَ یَدَیَّ مُحتَبِسٌ طَویلٌ کَأَ نّی قَد دُعیتُ لَهُ کَأَ نّی اُجَنُّ بِزَهوَهِ الدُّنیا جُنوناً ویَفنِی العُمُرَ مِنها بِالتَّمَنّی فَلَو أ نّی صَدَقتُ الزُّهدَ فیها قَلَبتُ لِأَهلِها ظَهرَ المِجَنِّ (1)

.

1- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 584 الرقم 441 .

ص: 257

امام علی علیه السلام نیز در دیوان منسوب به ایشان : خدای من! عذابم مکن؛ چرا که من به آنچه که از من سر زده ، اقرارکننده ام . برای من ، چاره ای وجود ندارد ، جز امیدم به گذشت تو اگر بگذری و حسن ظنّی که به تو دارم . چه بسیار لغزش من در خطاها که در آن انگشت به دندان گرفتم و دندان به هم زدم . گمان مردم به من ، خوب است ، حال آن که من اگر از من نگذری ، بدترینِ مردم هستم . در پیش رویم ، زندانی طولانی است که گویی من به آن زندان ، فرا خوانده شدم . گویا به درخشش دنیا ، جنون پیدا کردم و به آرزو ، عمرم را در آن گذراندم . اگر من به راستی در آن ، زهد می ورزیدم پس از دوستی ، دشمن آن می گشتم .

.


ص: 258

بحار الأنوار :قالَ المُبَرَّدُ : ومِن شِعرِ أمیرِ المُؤمِنینَ الَّذی لَا اختِلافَ فیهِ أ نَّهُ قالَهُ ، وکان یُرَدِّدُهُ ، إنَّهُم لَمّا ساموهُ أن یُقِرَّ بِالکُفرِ ویَتوبَ حَتّی یَسیروا مَعَهُ إلَی الشّامِ ، فَقالَ : أبَعدَ صُحبَهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وَالتَّفَقُّهِ فی دینِ اللّهِ أرجِعُ کافِراً ؟ ! ثُمَّ قالَ : یا شاهِدَ اللّهِ عَلَیَّ فَاشهَدِ إنّی عَلی دینِ النَّبِیِّ أحمَدِ مَن شَکَّ فِی اللّهِ فَإِنّی مُهتَدی یا رَبِّ فَاجعَلْ فِی الجِنانِ مَورِدی (1)

3 / 3 15النَّوادِرُالخصال عن عامر الشعبی :تَکَلَّمَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام بِتِسعِ کَلِماتٍ ارتَجَلَهُنَّ ارتِجالاً ، فَقَأنَ عُیونَ البَلاغَهِ ، وأیتَمنَ جَواهِرَ الحِکمَهِ ، وقَطَعنَ جَمیعَ الأَنامِ عَنِ اللِّحاقِ بِواحِدَهٍ مِنهُنَّ ؛ ثَلاثٌ مِنها فِی المُناجاهِ ، وثَلاثٌ مِنها فِی الحِکمَهِ ، وثَلاثٌ مِنها فِی الأَدَبِ . فَأَمَّا اللّاتی فِی المُناجاهِ ، فَقالَ : إلهی کَفی لی عِزّاً أن أکونَ لَکَ عَبداً . وکَفی بی فَخراً أن تَکونَ لی رَبّاً . أنتَ کَما اُحِبُّ فَاجعَلنی کَما تُحِبُّ . وأمَّا اللّاتی فِی الحِکمَهِ ، فَقالَ : قیمَهُ کُلِّ امرِئٍ ما یُحسِنُهُ . وما هَلَکَ امرُؤٌ عَرَفَ قَدرَهُ . وَالمَرءُ مَخبُوٌّ تَحتَ لِسانِهِ . وأمَّا اللّاتی فِی الأَدَبِ ، فَقالَ : اُمنُن عَلی مَن شِئتَ تَکُن أمیرَهُ . وَاحتَج إلی مَن شِئتَ تَکُن أسیرَهُ . وَاستَغنِ عَمَّن شِئتَ تَکُن نَظیرَهُ . (2)

.

1- .بحار الأنوار : ج 33 ص 352 ح 587 و ج 34 ص 409 ح 22 و ج 35 ص 165 وراجع الکامل للمبرّد : ج 3 ص 1107 وشرح نهج البلاغه : ج 2 ص 278 .
2- .الخصال : ص 420 ح 14 ، روضه الواعظین : ص 123 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 400 ح 23 .

ص: 259



3 / 3 15 گوناگون

بحار الأنوار :مُبرَّد گفت : از اشعار امیر مؤمنان که هیچ اختلافی بر سرِ سرایش آن توسّط وی نیست و همواره آن را زمزمه می کرد ، شعر زیر است. وقتی که خوارج بر او تکلیف کردند که به کفر ، اقرار کند و سپس توبه کند تا همراه او به طرف شامْ حرکت کنند ، فرمود : «آیا پس از مصاحبت با پیامبر خدا و شناخت دین خدا ، به کفر برگردم؟» . آن گاه سرود: «ای گواه الهی! بر من گواه باش که من بر دین پیامبر احمدم . هر کس در خدا تردید دارد ، [بداند که] من هدایت شده ام . ای پروردگار! جایگاه ورودم را بهشت قرار ده».

3 / 3 15گوناگونالخصال به نقل از عامر شَعبی : امیر مؤمنان ، به بِداهه ، نُه جمله گفت که آن جملات چشمه بلاغت را خشکاندند و گوهرهای حکمت را بی تبار گرداندند [به گونه ای که ]مردم از آوردن کلام بلیغی مانند یکی از آنها ناتوان گشته اند : سه تا از آنها در مناجات است و سه تا در حکمت ، و سه تا در ادب. در زمینه مناجات فرمود : «خدای من! عزّت ، همین برایم بس که بنده توام . و فخر ، برایم همین بس که تو پروردگار منی . تو آن گونه ای که من دوست دارم ، پس مرا آن سان ساز که تو دوست داری». در زمینه حکمت گفت : «ارزش هر انسانی به آن چیزی است که نیک می داند . و آن که قدر خود را شناخت ، هرگز نابود نشد . و انسان ، در زیر زبانش پنهان است». و در زمینه ادب گفت : «بر هر کس که می خواهی ، لطف کن تا امیرش باشی . به هر کس که می خواهی، اعلام نیازمندی کن تا اسیرش شوی . و از هر کس که می خواهی ، اعلان بی نیازی کن تا همگونش باشی».

.


ص: 260

الإمام الصادق علیه السلام :کانَ أمیرَ المُؤمِنینَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ یَقولُ إذا فَرَغَ مِنَ الزَّوالِ (1) : اللّهُمَّ إنّی أتَقَرَّبُ إلَیکَ بِجودِکَ وکَرَمِکَ ، وأتَقَرَّبُ إلَیکَ بِمُحَمَّدٍ عَبدِکَ ورَسولِکَ ، وأتَقَرَّبُ إلَیکَ بِمَلائِکَتِکَ المُقَرَّبینَ وأنبِیائِکَ المُرسَلینَ وبِکَ ، اللّهُمَّ أنتَ الغَنِیُّ عَنّی وبِیَ الفاقَهُ إلَیکَ ، أنتَ الغَنِیُّ وأنَا الفَقیرُ إلَیکَ ، أقَلتَنی عَثرَتی ، وسَتَرتَ عَلَیَّ ذُنوبی ، فَاقضِ لِیَ الیَومَ حاجَتی ، ولا تُعَذِّبنی بِقَبیحِ ما تَعلَمُ مِنّی ، بَل عَفوُکَ وجودُکَ یَسَعُنی . قالَ : ثُمَّ یَخِرُّ ساجِداً ویَقولُ : یا أهلَ التَّقوی ویا أهلَ المَغفِرَهِ ، یا بَرُّ یا رَحیمُ ، أنتَ أبَرُّ بی مِن أبی واُمّی ومِن جَمیعِ الخَلائِقِ ، اقبَلنی (2) بِقَضاءِ حاجَتی مُجاباً دُعائی ، مَرحوماً صَوتی ، قَد کَشَفتَ أنواعَ البَلایا عَنّی . (3)

الإمام علیّ علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : اللّهُمَّ إن کُنّا قَد قَصَّرنا عَن بُلوغِ طاعَتِکَ فَقَد تَمَسَّکنا مِن طاعَتِکَ بِأَحَبِّها إلَیکَ ، لا إلهَ إلّا أنتَ جاءَت بِالحَقِّ مِن عِندِکَ . (4)

عنه علیه السلام حینَ الذَّبحِ : وَجَّهتُ وَجهِیَ لِلَّذی فَطَرَ السَّماواتِ وَالأَرضَ ، حَنیفاً مُسلِماً ، وما أنَا مِنَ المُشرِکینَ ، إنَّ صَلاتی ونُسُکی ومَحیایَ ومَماتی لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ ، لا شریکَ لَهُ ، وبِذلِکَ اُمِرتُ وأنَا مِنَ المُسلِمینَ . (5)

.

1- .قوله علیه السلام : «إذا فرغ من الزوال» تحتمل الفریضه والنافله ، لکنّ الشیخ [الطوسی] وغیره ذکروهما فی تعقیب نوافل الزوال بأدنی تغییر ، وإطلاق صلاه الزوال علی النافله فی عرف الأخبار أکثر (مرآه العقول : ج 12 ص 335) .
2- .فی بعض النسخ : «اقلبنی» .
3- .الکافی : ج 2 ص 545 ح 1 عن عیسی بن عبد اللّه القمّی ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 325 ح 956 ، دعائم الإسلام : ج 1 ص 209 نحوه ، بحار الأنوار : ج 87 ص 71 ح 20 .
4- .شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 275 ح 174 .
5- .شعب الإیمان : ج 5 ص 484 ح 7339 عن جیش ، الدرّ المنثور : ج 6 ص 48 .

ص: 261

امام صادق علیه السلام :امیر مؤمنان ، هرگاه که از نافله نماز ظهر (1) [ یا فریضه ظهر ] فارغ می شد ، می گفت : «بار خدایا! من به [ یاری ] جود و کَرَمت به تو تقرّب می جویم و به [ واسطه ] محمّد ، بنده و فرستاده ات به تو تقرّب می جویم . با خودِ تو و فرشتگان مقرّبت و پیامبرانی که فرستاده ای ، به تو تقرّب می جویم. بار خدایا! تو از من بی نیازی و من نیازمند توام . تو بی نیازی و من محتاجِ توام . از خطاهایم درگذشتی و گناهان مرا بر من پوشاندی . پس امروز ، نیاز مرا برآورده کن ، و به زشتی هایی که از من می دانی ، مرا عذاب مده ؛ بلکه گذشت و بخشش تو مرا فرا گیرد». آن گاه به سجده می رفت و می گفت: «ای سزاوار ترس و بخشش! ای خوب! ای مهربان! تو از پدر و مادرم و از همه آفریده ها بر من نیکی کننده تری . با بر آوردن حاجتم و استجابت دعایم و رحم آوردن بر فریادم ، مرا بپذیر ؛ چرا که تو انواع گرفتاری ها را از من گشودی».

امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : بار خدایا! اگر ما در اقدام به طاعت تو کوتاهی کردیم، ولی در طاعت های تو به دوست داشتنی ترینِ آنها در نزد تو [ یعنی توحید ] چنگ زدیم [ که] : «خدایی جز تو نیست» ؛ طاعتی که به حق ، از سوی تو آمده است.

امام علی علیه السلام هنگام ذبح کردن : «از روی اخلاص ، پاکدلانه روی خود را به سوی کسی گردانیدم که آسمان ها و زمین را پدید آورده است ؛ و من از مشرکان نیستم» . «به راستی نماز من، عبادات من، زندگی و مرگم ، از آنِ خدا ، پروردگارِ جهانیان است . شریکی برای او نیست . به این کار ، فرمان داده شده ام و من نخستین مسلمانم» .

.

1- .در متن حدیث «زوال» آمده ، و علّامه مجلسی در توضیح آن گفته است : .. . مراد از زوال ممکن است فریضه ظهر و ممکن است نافله ظهر باشد . امّا شیخ طوسی و دیگران همین دعا را با اندکی تفاوت ، در ضمن تعقیبات نافله ظهر آورده اند. و نماز زوال در اخبار بیشتر بر نافله اطلاق می شود (مرآه العقول : ج 12 ص 335) .

ص: 262

عنه علیه السلام :لَمّا کانَ یَومُ خَیبَرَ بارَزتُ مَرحَباً فَقُلتُ ما کانَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلَّمَنی أن أقولَهُ : «اللّهُمَّ انصُرنی ولا تَنصُر عَلَیَّ ، اللّهُمَّ اغلِب لی ولا تَغلِب عَلَیَّ ، اللّهُمَّ تَوَلَّنی ولا تَوَلِّ عَلَیَّ ، اللّهُمَّ اجعَلنی ذاکِراً لَکَ ، شاکِراً لَکَ ، راهِباً لَکَ ، مُنیباً مُطیعاً ، اقتُل أعداءَکَ» ، فَقَتَلتُ مَرحَباً یَومَئِذٍ ، وتَرَکتُ سَلَبَهُ ، وکُنتُ أقتُلُ ولا آخُذُ السَّلَبَ . (1)

عنه علیه السلام :قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ألا اُعَلِّمُکَ دُعاءً لا تَنسَی القُرآنَ : اللّهُمَّ ارحَمنی بِتَرکِ مَعاصیکَ أبَداً ما أبقَیتَنی ، وَارحَمنی مِن تَکَلُّفِ ما لا یَعنینی ، وَارزُقنی حُسنَ النَّظَرِ (2) فیما یُرضیکَ عَنّی ، وألزِم قَلبی حِفظَ کِتابِکَ کَما عَلَّمتَنی ، وَارزُقنی أن أتلُوَهُ عَلَی النَّحوِ الَّذی یُرضیکَ عَنّی ، اللّهُمَّ نَوِّر بِکِتابِکَ بَصَری ، وَاشرَح بِهِ صَدری ، وفَرِّح بِهِ قَلبی ، وأطِلق بِهِ لِسانی ، وَاستَعمِل بِهِ بَدَنی ، وقَوِّنی عَلی ذلِکَ وأعِنّی عَلَیهِ ، إنَّهُ لا مُعینَ عَلَیهِ إلّا أنتَ ، لا إلهَ إلّا أنتَ . (3)

عنه علیه السلام :إلهِی ارحَمنا غُرَباءَ إذا تَضَمَّنَتنا بُطونُ لُحودِنا ، وغُمَّت بِاللِّبنِ سُقوفُ بُیوتِنا ، واُضجِعنا مَساکینَ عَلَی الأَیمانِ فی قُبورِنا ، وخُلِّفنا فُرادی فی أضیَقِ المَضاجِعِ ، وصَرَعَتنَا (4) المَنایا فی أعجَبِ المَصارِعِ ، وصِرنا فی دارِ قَومٍ کَأَ نَّها مَأهولَهٌ ، وهِیَ مِنهُم بَلاقِعُ (5) . (6)

.

1- .الجعفریّات : ص 217 .
2- .فی المصدر : «المنظر» ، وما أثبتناه من المصادر الاُخری .
3- .الکافی : ج 2 ص 577 ح 2 ، عدّه الداعی : ص 2 کلاهما عن حمّاد بن عیسی رفعه ، قرب الإسناد : ص 5 ح 16 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام نحوه وفیه «إنّ هذا من دعاء النبیّ صلی الله علیه و آله » ، دعائم الإسلام : ج 2 ص 137 عن الإمام علیّ علیه السلام قال : «شکوت إلی رسول اللّه صلی الله علیه و آله تفلّت القرآن منّی ، فقال : یا علیّ ، ساُعلّمک کلمات یثبتن القرآن فی قلبک قل ...» ولیس فیه «لا إله إلّا أنت» ، بحار الأنوار : ج 92 ص 208 ح 5 و ج 95 ص 341 ح 1 .
4- .فی نسخه : «صیّدتنا» .
5- .البلاقع : جمع بلقع ؛ وهی الأرض القفر التی لا شیء فیها (النهایه : ج 1 ص 153 «بلقع») .
6- .المصباح للکفعمی : ص 490 ، البلد الأمین : ص 314 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 103 ح 14 .

ص: 263

امام علی علیه السلام :در روز خیبر ، در برابر مَرحَب ، پا به میدان گذاشتم و آنچه را پیامبر خدا به من آموزش داده بود ، گفتم، و آن این بود که : «بار خدایا! یاری ام کن و بر ضدّ من یاری مرسان . بار خدایا! مرا پیروز گردان و شکست خورده ام مگردان . بار خدایا! مرا چیره گردان و بر من چیره مگردان . بار خدایا! مرا ذاکر خود، شاکر خود، ترسنده از خود ، بازگشته و مطیع خود قرار ده که دشمنانت را می کُشم» . من در آن روز ، مَرحَب را کُشتم و از لباسش و تجهیزاتش دست شُستم . من می کُشتم ؛ امّا لباس و سلاح و مرکب دشمن را برنمی گرفتم.

امام علی علیه السلام :پیامبر خدا فرمود : «می خواهی دعایی به تو آموزش دهم که قرآن را فراموش نکنی؟ [ بگو :] بار خدایا! همواره تا زمانی که مرا زنده می داری ، با [عطای توفیق] ترک نافرمانی هایت بر من رحم کن ، و [با رهانیدنم] از زحمت آنچه برایم سودی ندارد ، بر من رحم کن، و آنچه از رفتار من که تو را خشنود می کند ، حُسن نظر در آن را روزی ام کن ، و دلم را بر حفظ کتابت ، آن سان که به من یاد دادی ، مُلزَم کن ، و خواندن آن را ، آن گونه که تو را از من خشنود می کند ، روزی ام ساز . بار خدایا! با کتابت ، دیده ام را نورانی کن ، و سینه ام را فراخ دار ، و دلم را شاد ساز، و زبانم را گویا کن، و بدنم را به کار گمار ، و بر آن نیرومندم کن و یاری ام رسان؛ چرا که هیچ کمک کاری جز تو نیست و خدایی جز تو نیست ».

امام علی علیه السلام :خدای من! آن گاه که دلِ گورها ، ما را که غریب بودیم در خود گرفت و سقف خانه هایمان با خشت پوشیده شد ، و مسکینانه در گورهایمان بر پهلوی راستمان خوابانده شدیم و در تنگ ترین خوابگاه ها تنها رها گشتیم و مرگ ، ما را به شگفت ترین جایگاه برد و در خانه کسانی قرار گرفتیم که گویی به ساکنان خود آباد است ، در حالی که از آنها تهی است ، بر ما رحم کن .

.


ص: 264

عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : أسأَ لُکَ بِعِزَّهِ الوَحدانِیَّهِ ، وکَرَمِ الإِلهِیَّهِ ، أن لا تَقطَعَ عَنّی بِرَّکَ بَعدَ مَماتی ، کَما لَم تَزَل تَرانی أیّامَ حَیاتی ، أنتَ الَّذی تُجیبُ مَن دَعاکَ ، ولا تُخَیِّبُ مَن رَجاکَ ، ضَلَّ مَن یَدعو إلّا إیّاکَ ، فَإِنَّکَ لا تَحجُبُ مَن أتاکَ ، وتُفضِلُ عَلی مَن عَصاکَ ، ولا یَفوتُکَ مَن ناواکَ ، ولا یُعجِزُکَ مَن عاداکَ ، کُلٌّ فی قُدرَتِکَ ، وکُلٌّ یَأکُلُ رِزقَکَ . (1)

عنه علیه السلام أیضاً : اللّهُمَّ إن فَهِهتُ (2) عَن مَسأَ لَتی أو عَمِهتُ (3) عَن طَلِبَتی ، فَدُلَّنی عَلی مَصالِحی ، وخُذ بِناصِیَتی إلی مَراشِدی ، اللّهُمَّ احمِلنی عَلی عَفوِکَ ، ولا تَحمِلنی عَلی عَدلِکَ . (4)

عنه علیه السلام :یا أفضَلَ المُنعِمینَ فی آلائِهِ ، وأنعَمَ المُفضِلینَ فی نَعمائِهِ ، کَثُرَت أیادیکَ عِندی فَعَجَزتُ عَن إحصائِها ، وضِقتُ ذَرعاً فی شُکری لَکَ بِجَزائِها ، فَلَکَ الحَمدُ عَلی ما أولَیتَ ، ولَکَ الشُّکرُ عَلی ما أبلَیتَ ، یا خَیرَ مَن دَعاهُ داعٍ ، وأفضَلَ مَن رَجاهُ راجٍ ، بِذِمَّهِ الإِسلامِ أتَوَسَّلُ إلَیکَ ، وبِحُرمَهِ القُرآنِ أعتَمِدُ عَلَیکَ ، وبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ أتَقَرَّبُ إلَیکَ ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاعرِف ذِمَّتِیَ الَّتی رَجَوتُ بِها قَضاءَ حاجَتی ، بِرَحمَتِکَ یا أرحَمَ الرّاحِمینَ . (5)

.

1- .شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 319 ح 667 .
2- .فههت : أی عَییْت (مجمع البحرین : ج 3 ص 1420 «فهه») .
3- .العَمَهُ : التحیّر والتردّد (لسان العرب : ج 13 ص 519 «عمه») .
4- .شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 347 ح 987 .
5- .المصباح للکفعمی : ص 497 ، البلد الأمین : ص 318 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 108 ح 14 .

ص: 265

امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : به عزّت یگانگی و کَرَم خداوندی ، از تو درخواست می کنم که پس از مرگم نیکی ات را از من قطع مکن ، چنان که در ایّام زندگی ام هماره [ به رحمت] به من می نگری . تو همانی هستی که هر که تو را بخواند ، پاسخ می دهی ، و هر که را به تو امید دارد ، نا امید نمی سازی . آن که جز تو را می خوانَد ، گم راه است؛ چرا که تو کسی را که به درگاهت آید ، از ورود بازنمی داری ، و بر آن که تو را نافرمانی می کند ، می بخشی . آن که از تو فاصله گرفته تو را از دست نمی دهد ، و آن که با تو دشمنی می کند ، نمی تواند تو را درمانده سازد . همه در سیطره قدرت تو اند و همه ، روزیِ تو را می خورند.

امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : بار خدایا! اگر در درخواستم درماندم و در طلبم مردّد شدم ، مرا بر مصلحتم هدایت کن و بر هدایت وادارم کن . بار خدایا! کار مرا به عفو خود ، وا گذار و بر عدالتت وا مگذار .

امام علی علیه السلام :ای در بخشش ، برترینِ نعمت دهندگان و در نعمت ، نعمت بخش ترین بخشندگان! نعمت هایت به من فزون شده و از شمارش آنها ناتوان گشته ام و در برابر آنها از سپاسگویی عاجز شده ام . پس سپاس ، تو راست بر آنچه که دادی و شکر ، از آنِ توست در برابر آنچه بخشیدی ، ای بهترین کسی که خواننده ای او را می خوانَد و برترین کسی که امیدواری به او امید می بندد! در پناه اسلام ، به تو متوسّل می شوم و به حرمت قرآن ، بر تو تکیه می کنم و به حقّ محمّد صلی الله علیه و آله و خاندان محمّد ، به تو تقرّب می جویم . پس بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و به من پیمانی را (اسلام) را که بدان امید به ادای حاجتم دارم ، بشناس ، به [ حقّ ]رحمتت ، ای مهربان ترینِ مهربانان!

.


ص: 266

عنه علیه السلام فِی الحِکَمِ المَنسوبَهِ إلَیهِ : إلهی کَیفَ لا یُحسِنُ مِنِّی الظَّنُّ وقَد حَسُنَ مِنکَ المَنُّ ؟ ! إلهی إن عامَلتَنا بِعَدلِکَ لَم یَبقَ لَنا حَسَنَهٌ ، وإن أنَلتَنا فَضلَکَ لَم یَبقَ لَنا سَیِّئَهٌ . (1)

عنه علیه السلام أیضاً : اللّهُمَّ فَرِّغنی لِما خَلَقتَنی لَهُ ، ولا تَشغَلنی بِما تَکَفَّلتَ لی بِهِ ، ولا تَحرِمنی وأنَا أسأَلُکَ ، ولا تُعَذِّبنی وأنَا أستَغفِرُکَ . (2)

عنه علیه السلام :إلهی لَو لَم تَهدِنی إلَی الإِسلامِ مَا اهتَدَیتُ ، ولَو لَم تَرزُقنِی الإِیمانَ بِکَ ما آمَنتُ ، ولَو لَم تُطلِق لِسانی بِدُعائِکَ ما دَعَوتُ ، ولَو لَم تُعَرِّفنی حَلاوَهَ مَعرِفَتِکَ ما عَرَفتُ ، ولَو لَم تُبَیِّن لی شَدیدَ عِقابِکَ ما استَجَرتُ . (3)

عنه علیه السلام :إلهی ، وعِزَّتِکَ وجَلالِکَ ! لَقَد أحبَبتُکَ مَحَبَّهً استَقَرَّت حَلاوَتُها فی قَلبی ، وما تَنعَقِدُ ضَمائِرُ مُوَحِّدیکَ عَلی أ نَّکَ تُبغِضُ مُحِبّیکَ . (4)

عنه علیه السلام :إلهی لَو طَبَّقَت ذُنوبی ما بَینَ السَّماءِ إلَی الأَرضِ ، وخَرَقتِ النُّجومَ ، وبَلَغَت أسفَلَ الثَّری ، ما رَدَّنِی الیَأسُ عَن تَوَقُّعِ غُفرانِکَ ، ولا صَرَفَنِی القُنوطُ عَنِ ابتِغاءِ (5) رِضوانِکَ . إلهی دَعَوتُکَ بِالدُّعاءِ الَّذی عَلَّمتَنِیهِ ، فَلا تَحرِمنی جَزاءَکَ الَّذی وَعَدتَنِیهِ ، فَمِنَ النِّعمَهِ أن هَدَیتَنی لِحُسنِ دُعائِکَ ، ومِن تَمامِها أن توجِبَ لی مَحمودَ جَزائِکَ . (6)

.

1- .شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 319 ح 659 .
2- .شرح نهج البلاغه : ج 20 ص 348 ح 989 .
3- .المصباح للکفعمی : ص 486 ، البلد الأمین : ص 312 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 101 ح 14 .
4- .المصباح للکفعمی : ص 496 ، البلد الأمین : ص 318 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 108 ح 14 .
5- .فی البلد الأمین : «انتظار» .
6- .المصباح للکفعمی : ص 496 ، البلد الأمین : ص 317 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 108 ح 14 .

ص: 267

امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : خدای من! چگونه خوش گمان نباشم ، و حالْ آن که بخشش از تو نیکوست؟ خدای من! اگر به عدل خود با ما رفتار کنی ، هیچ حَسَنه ای برای ما باقی نخواهد مانْد ، و اگر فضل خود را شامل حال ما کنی ، هیچ بدی ای از ما باقی نخواهد ماند.

امام علی علیه السلام در حکمت های منسوب به ایشان : مرا از هرچه جز آن هدفی که برایش آفریدی ام ، فراغت بخش ، و به آنچه خود برایم متکفّل شده ای ، مشغول مساز . مرا محروم مکن ، در حالی که از تو درخواست دارم ، و عذابم مده ، در حالی که از تو آمرزش می طلبم.

امام علی علیه السلام :خدای من! اگر مرا به اسلامْ هدایت نمی کردی ، هدایت نمی شدم ، و اگر ایمان به خودت را روزیِ من نمی ساختی ، به تو ایمان نمی آوردم ، و اگر زبانم را به دعایت گویا نمی ساختی ، دعایت نمی کردم ، و اگر شیرینی شناختت را به من نمی چشاندی ، تو را نمی شناختم ، و اگر شدّت مجازاتت را برایم بیان نمی کردی ، به تو پناه نمی جُستم.

امام علی علیه السلام :خدای من! به عزّت و جلالت سوگند ، تو را چنان دوست می دارم که شیرینی آن در دلم استقرار یافته است. در دل یکتا پرستانت هرگز چنین اندیشه ای تحقّق نمی یابد که تو دوستدارت را دشمن بداری.

امام علی علیه السلام :خدای من! اگر گناهان من بین آسمان و زمینْ را پر کند ، [ آن سان] که [ از سویی ]ستارگان را بشکافد و [ از سوی دیگر] به عمق زمین رسد، هرگز نا امیدی ، مرا از توقّع بخشش تو باز نمی دارد ، و یأس ، مرا از دستیابی به خشنودی ات منع نمی کند. خدای من! با دعایی که مرا آموزش دادی ، تو را خواندم . پس مرا از پاداشی که به من وعده داده ای ، محروم مساز . از جمله نعمت ها آن است که مرا به نیک دعا کردن به درگاهت راهنمایی کردی ، و تمام کردن این نعمت به آن است که پاداش پسندیده ات را شامل حالم سازی .

.


ص: 268

عنه علیه السلام :إلهی جودُکَ بَسَطَ أمَلی ، وشُکرُکَ قَبِلَ عَمَلی ، فَسُرَّنی بِلِقائِکَ عِندَ اقتِرابِ أجَلی . إلهی لَیسَ اعتِذاری إلَیکَ اعتِذارَ مَن یَستَغنی عَن قَبولِ عُذرِهِ ، فَاقبَل عُذری ، یا خَیرَ مَنِ اعتَذَرَ إلَیهِ المُسیؤونَ . إلهی لا تَرُدَّنی فی حاجَهٍ قَد أفنَیتُ عُمُری فی طَلَبِها مِنکَ ، وهِیَ المَغفِرَهُ . إلهی لَو أرَدتَ إهانَتی لَم تَهدِنی ، ولَو أرَدتَ فَضیحَتی لَم تَستُرنی ، فَمَتِّعنی بِما لَهُ قَد هَدَیتَنی ، وأدِم لی ما بِهِ سَتَرتَنی . إلهی ما وَصَفتُ مِن بَلاءٍ ابتَلَیتَنِیهِ ، أو إحسانٍ أولَیتَنِیهِ ، فَکُلُّ ذلِکَ بِمَنِّکَ فَعَلتَهُ ، وعَفوُکَ تَمامُ ذلِکَ إن أتمَمتَهُ . إلهی لَولا ما قَرَفتُ مِنَ الذُّنوبِ ، ما فَرِقتُ (1) عِقابَکَ ، ولَولا ما عَرَفتُ مِن کَرَمِکَ ، ما رَجَوتُ ثَوابَکَ ، وأنتَ أولَی الأَکرَمینَ بِتَحقیقِ أمَلِ الآمِلینَ ، وأرحَمُ مَنِ استُرحِمَ فی تَجاوُزِهِ عَنِ المُذنِبینَ . إلهی نَفسی تُمَنّینی بِأَ نَّکَ تَغفِرُ لی ، فَأَکرِم بِها اُمنِیَّهً بَشَّرَت بِعَفوِکَ ! وصَدِّق بِکَرَمِکَ مُبَشِّراتِ تَمَنّیها ، وهَب لی بِجودِکَ مُدَمِّراتِ تَجَنّیها . إلهی ألقَتنِی الحَسَناتُ بَینَ جودِکَ وکَرَمِکَ ، وألقَتنِی السَّیِّئاتُ بَینَ عَفوِکَ ومَغفِرَتِکَ ، وقَد رَجَوتُ أن لا یَضیعَ بَینَ ذَینِ وذَینِ مُسیءٌ ومُحسِنٌ . إلهی إذا شَهِدَ لِیَ الإِیمانُ بِتَوحیدِکَ ، وَانطَلَقَ لِسانی بِتَمجیدِکَ ، ودَلَّنِی القُرآنُ عَلی فَواضِلِ جودِکَ ، فَکَیفَ لایَبتَهِجُ رَجائی بِحُسنِ مَوعودِکَ ؟ ! إلهی تَتابُعُ إحسانِکَ إلَیَّ یَدُلُّنی عَلی حُسنِ نَظَرِکَ لی ، فَکَیفَ یَشقَی امرُؤٌ حَسُنَ لَهُ مِنکَ النَّظَرُ ؟ ! إلهی إن نَظَرَت إلَیَّ بِالهَلکَهِ عُیونُ سَخطَتِکَ ، فَما نامَت عَنِ استِنقاذی مِنها عُیونُ رَحمَتِکَ . إلهی إن عَرَّضَنی ذَنبی لِعِقابِکَ ، فَقَد أدنانی رَجائی مِن ثَوابِکَ . إلهی إن عَفَوتَ فَبِفَضلِکَ ، وإن عَذَّبتَ فَبِعَدلِکَ ، فَیا مَن لا یُرجی إلّا فَضلُهُ ، ولا یُخافُ إلّا عَدلُهُ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَامنُن عَلَینا بِفَضلِکَ ، ولا تَستَقصِ عَلَینا فی عَدلِکَ . (2)

.

1- .الفَرَق بالتحریک : الخَوْف والفَزَع (النهایه : ج 3 ص 438 «فرق») .
2- .المصباح للکفعمی : ص494 ، البلد الأمین : ص316 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 94 ص 106 ح 14 .

ص: 269

علی علیه السلام :خدای من! عطای تو آرزویم را گسترش داده و شکر تو پیش از عمل من است . پس مرا به هنگام فرا رسیدن اجلم به دیدارت شادمان ساز. خدای من! عذرآوری من به درگاهت ، عذرآوری کسی نیست که از قبول عذرش بی نیاز است . پس عذرم را بپذیر ، ای بهترین کسی که بدکاران به درگاهش عذر می آورند! خدای من! در حاجتی که عمرم را در خواستن آن از تو گذرانده ام که همانا بخشش باشد ، مرا رد مکن. خدای من! اگر می خواستی خوارم سازی ، هدایتم نمی کردی ، و اگر می خواستی رسوایم کنی ، به اعمالم سرپوش نمی افکندی . پس مرا از آنچه به خاطر آن هدایتم کردی ، برخوردار فرما و آنچه را به خاطر آن [ بر اعمالم ]سرپوش گذاشتی ، ادامه بده. خدای من! آنچه از بلایایی که توصیف کردم و مرا بدانها گرفتار کردی یا بخششی که به من کردی ، همه آنها به خاطرِ لطفی است که انجام دادی ، و اگر می خواهی آن را تمام کنی ، گذشت تو تمام کننده آن است. خدای من! اگر گناهانی که مرتکب آنها شده ام نبود ، از عِقابت نمی ترسیدم ، و اگر آگاهی ام از کَرَمت نبود ، به ثوابت امید نمی داشتم ، و تو با برآوردن آرزوی آرزومندان برترین بخشندگانی ، و در گذشتِ از گنهکاران مهربان ترین کسی که مهرش را طالب اند. خدای من! نَفْسم امیدوارم می کند که تو مرا می بخشی . چه آرزوی میمونی است که بشارت گذشتت را می دهد! پس ، با کَرَم خود ، بشارت هایی را که آرزو می کند ، محقّق کن و به بخشش خود ، ویرانگری هایی را که مرتکب شده ، بر من ببخش. خدای من! خوبی ها مرا در بین بخشش و کَرَمت افکنده است و بدی ها بین گذشت و بخششت . امیدوارم که بدکار و نیکوکار در بین این دو ، ضایع نشوند. خدای من! اگر ایمان به یگانگی تو برایم گواهی دهد و زبانم به تمجید تو سخن گوید و قرآن ، مرا به بخشش های ارزشمندت راهنمایی کند ، چه سان امیدم به حُسن وعده هایت خشنود نباشد؟ خدای من! پیاپی آمدنِ احسان تو بر من ، مرا بر حُسن نظر تو بر من راهنمایی می کند . پس چگونه کسی که نظر تو بر او نیکوست ، بدبخت خواهد بود؟ خدای من! اگر دیده خشمت به هلاکت در من نظر افکَند ، دیدگانِ رحمتت ، در کار نجات من از هلاکت، نخواهد خوابید. خدای من! اگر گناه من ، مرا به عذابت عرضه می دارد ، امید من ، مرا به پاداشت نزدیک می کند . خدای من! اگر ببخشی ، به فضل خود می بخشی ، و اگر عذابم کنی ، به عدالت خود عذاب می کنی . ای آن که جز به فضل او امید ، و جز از عدل او بیم نمی رود ! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و به فضل خود ، بر ما منّت نِه و در عدلت بر ما سخت مگیر.

.


ص: 270

عنه علیه السلام :إلهی إن کانَ قَد دَنا أجَلی ، ولَم یُقَرِّبنی مِنکَ عَمَلی ، فَقَد جَعَلتُ الاِعتِرافَ بِالذَّنبِ إلَیکَ وَسائِلَ عِلَلی (1) ، فَإِن عَفَوتَ فَمَن أولی مِنکَ بِذلِکَ ؟ ! وإن عَذَّبتَ فَمَن أعدَلُ مِنکَ فِی الحُکمِ هُنالِکَ ؟ ! إلهی إن جُرتُ (2) عَلی نَفسی فِی النَّظَرِ لَها ، وبَقِیَ نَظَرُکَ لَها ، فَالوَیلُ لَها إن لَم تَسلَم بِهِ . إلهی إنَّکَ لَم تَزَل بی بارّا أیّامَ حَیاتی ، فَلا تَقطَع بِرَّکَ عَنّی بَعدَ وَفاتی . إلهی کَیفَ أیأَسُ مِن حُسنِ نَظَرِکَ لی بَعدَ مَماتی ، وأنتَ لَم تُوَلِّنی إلَا الجَمیلَ فی أیّامِ حَیاتی ؟ ! إلهی إنَّ ذُنوبی قَد أخافَتنی ، ومَحَبَّتی لَکَ قَد أجارَتنی ، فَتَوَلَّ مِن أمری ما أنتَ أهلُهُ ، وعُد بِفَضلِکَ عَلی مَن غَمَرَهُ جَهلُهُ ، یا مَن لا تَخفی عَلَیهِ خافِیَهٌ ، صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ ، وَاغفِر لی ما قَد خَفِیَ عَلَی النّاسِ مِن أمری . إلهی سَتَرتَ عَلَیَّ فِی الدُّنیا ذُنوبا ، ولَم تُظهِرها ، وأنَا إلی سَترِها یَومَ القِیامَهِ أحوَجُ ، وقَد أحسَنتَ بی إذ لَم تُظهِرها لِلعِصابَهِ مِنَ المُسلِمینَ ، فَلا تَفضَحنی بِها یَومَ القِیامَهِ عَلی رُؤوسِ العالَمینَ . (3)

.

1- .فی المصدر : «عملی» ، وما فی المتن من المصادر الاُخری .
2- .فی البلد الأمین : «إنّی جرت» وفی بحار الأنوار : «إنّی إن جرت» .
3- .المصباح للکفعمی : ص493 ، البلد الأمین : ص316 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج94 ص 105 ح 14 .

ص: 271

امام علی علیه السلام :خدای من! اگر مرگم نزدیک شده و اعمال من ، مرا به تو نزدیک نساخته است ، اعتراف به گناه را وسیله عذرخواهی ام قرار داده ام . اگر درگذری ، چه کسی از تو شایسته تر به گذشت است؟ و اگر عذابم دهی ، چه کسی در آن جا دادگرتر از تو در قضاوت است؟ خدای من! من با توجه به خود ، بر خویش ستم کردم ، امّا نظر تو از من برنگشت ، پس وای بر من اگر با نظرداشت تو نجات نیابم. خدای من! در تمام زندگی ام همواره به من نیکی کننده بودی . پس از درگذشتم ، نیکی ات را از من مبُر. خدای من! چگونه از حُسن نظر تو پس از مرگم نا امید شوم ، در حالی که در زندگی ام ، جز به نیکویی مرا سرپرستی نکرده ای؟ خدای من! گناهانم مرا بیمناک می کند و محبّتم به تو ، مرا پناه می دهد . کار مرا آن گونه که شایسته توست ، سامان ده و به فضل خود به کسی که نادانی اش او را فراگرفته ، توجه کن . ای آن که هیچ پوشیده ای بر او پوشیده نیست! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و بر من آنچه از کارهایم را که بر مردمْ پوشیده مانده ، ببخش. خدای من! در دنیا گناهانی را بر من پوشیده داشتی و آشکار نساختی ، و من به پوشیده داشتن آنها در روز واپسین ، نیازمندترم و آن گاه که آنها را بر گروهی از مسلمانان آشکار نساختی ، بر من نیکی کردی . در روز رستاخیز ، با آشکار ساختن آنها در پیش چشم جهانیان ، مرا رسوا مساز.

.


ص: 272

عنه علیه السلام :إلهی أنتَ دَلَلتَنی عَلی سُؤالِ الجَنَّهِ قَبلَ مَعرِفَتِها ، فَأَقبَلَتِ النَّفسُ بَعدَ العِرفانِ عَلی مَسأَلَتِها ، أ فَتَدُلُّ عَلی خَیرِکَ السُّؤّالَ ، ثمَّ تَمنَعُهُمُ النَّوالَ ، وأنتَ الکَریمُ المَحمودُ فی کُلِّ ما تَصنَعُهُ یا ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ ؟ ! إلهی إن کُنتُ غَیرَ مُستَوجِبٍ لِما أرجو مِن رَحمَتِکَ فَأَنتَ أهلُ التَّفَضُّلِ عَلَیَّ بِکَرَمِکَ ، فَالکَریمُ لَیسَ یَصنَعُ کُلَّ مَعروفٍ عِندَ مَن یَستَوجِبُهُ . (1)

عنه علیه السلام :إلهی إن کُنتُ غَیرَ مُستَأهِلٍ لِما أرجو مِن رَحمَتِکَ ، فَأَنتَ أهلٌ أن تَجودَ عَلَی المُذنِبینَ بِسَعَهِ رَحمَتِکَ . إلهی إن کانَ ذَنبی قَد أخافَنی ، فَإِنَّ حُسنَ ظَنّی بِکَ قَد أجارَنی . إلهی لَیسَ تُشبِهُ مَسأَلَتی مَسأَلَهَ السّائِلینَ ؛ لِأَنَّ السّائِلَ إذا مُنِعَ امتَنَعَ عَنِ السُّؤالِ ، وأنَا لا غِنی بی عَمّا سَأَلتُکَ عَلی کُلِّ حالٍ . إلهِی ارضَ عنّی فَإِن لَم تَرضَ عَنّی فَاعفُ عَنّی ، فَقَد یَعفُو السَّیِّدُ عَن عَبدِهِ وهُوَ عَنهُ غَیرُ راضٍ . إلهی کَیفَ أدعوکَ وأنَا أنَا ؟ ! أم کَیفَ أیأَسُ مِنکَ وأنتَ أنتَ ؟ ! إلهی إنَّ نَفسی قائِمَهٌ بَینَ یَدَیکَ وقَد أظَلَّها حُسنُ تَوَکُّلی عَلَیکَ ، فَصَنَعتَ بِها ما یُشبِهُکَ ، وتَغَمَّدتَنی بِعَفوِکَ . (2)

.

1- .المصباح للکفعمی : ص492 ، البلد الأمین : ص315 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج94 ص 105 ح 14 .
2- .المصباح للکفعمی : ص492 ، البلد الأمین : ص316 کلاهما عن الإمام العسکری عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج94 ص 105 ح 14 .

ص: 273

امام علی علیه السلام :خدای من! تو مرا پیش از شناختن بهشت ، به درخواست آن ، راهنمایی کردی و دل ، پس از شناخت آن ، به درخواست آن ، روی آورد . آیا بر خیر خود ، درخواست کنندگان را هدایت می کنی و آنان را از رسیدن ، منع می سازی ، حالْ آن که تو کریم و ستوده ای در هر آنچه انجام می دهی ، ای صاحب جلال و بخشش؟! خدای من! اگر من شایستگی رحمتت را که به آن امید بسته ام، ندارم ، تو به کَرَم خود ، اهل بخشش بر منی . کریم ، هر احسانی را فقط به کسی که شایسته آن است ، نمی کند.

امام علی علیه السلام :خدای من! اگر من شایستگی رحمتت را که به آن امید بسته ام، ندارم ، تو به خاطر گستردگی رحمتت ، اهل نیکی بر گناهکارانی. خدای من! اگر گناهم مرا بیمناک می سازد ، حسن ظنّم به تو پناهم می دهد. خدای من! درخواست من با درخواست درخواست کنندگان ، همانند نیست . چون درخواست کنندگان وقتی که چیزی به آنان داده نشود ، از درخواست ، دست می شویند؛ ولی من در هر حال ، از آنچه از درگاهت خواستم ، بی نیاز نیستم. خدای من! از من خشنود باش . اگر خشنود نیستی ، از من درگذر؛ چرا که سرور از بنده اش ، گرچه از او خشنود نباشد ، در می گذرد. خدای من! چگونه تو را بخوانم ، در حالی که من منم؟ و چگونه از تو ناامید شوم ، در حالی که تو تویی؟! خدای من! جان من در محضر توست و توکّل نیکوی من به تو ، سایه سارش گشته است . با آن ، آنچه شأن تو را می زیبند ، انجام دادی و مرا مشمول گذشتت ساختی.

.


ص: 274

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ رَجُلاً أتی أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، کان لی مالٌ وَرِثتُهُ ولَم اُنفِق مِنهُ دِرهَما فی طاعَهِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ، ثُمَّ اکتَسَبتُ (1) مِنهُ مالاً فَلَم اُنفِق مِنهُ دِرهَما فی طاعَهِ اللّهِ ، فَعَلِّمنی دُعاءً یَخلُفُ عَلَیَّ ما مَضی ویَغفِرُ لی ما عَمِلتُ ، أو عَمَلاً أعمَلُهُ . قالَ : قُل . قالَ : وأیَّ شَیءٍ أقولُ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ؟ قالَ : قُل کَما أقولُ : یا نوری فی کُلِّ ظُلمَهٍ ، ویا اُنسی فی کُلِّ وَحشَهٍ ، ویا رَجائی فی کُلِّ کُربَهٍ ، ویا ثِقَتی فی کُلِّ شَدَّهٍ ، ویا دَلیلی فِی الضَّلالَهِ ، أنتَ دَلیلی إذَا انقَطَعَت دَلالَهُ الأَدِلّاءِ فَإِنَّ دَلالَتَکَ لا تَنقَطِعُ ولا یَضِلُّ مَن هَدَیتَ ، أنعَمتَ عَلَیَّ فَأَسبَغتَ ، ورَزَقتَنی فَوَفَّرتَ ، وغَذَّیتَنی فَأَحسَنتَ غِذائی ، وأعطَیتَنی فَأَجزَلتَ بِلَا استِحقاقٍ لِذلِکَ بِفِعلٍ مِنّی ولکِنِ ابتِداءً مِنکَ لِکَرَمِکَ وجودِکَ ، فَتَقَوَّیتُ بِکَرَمِکَ عَلی مَعاصیکَ ، وتَقَوَّیتُ بِرِزقِکَ عَلی سَخَطِکَ ، وأفنَیتُ عُمُری فیما لا تُحِبُّ ، فَلَم یَمنَعکَ جُرأَتی عَلَیکَ ورُکوبی لِما نَهَیتَنی عَنهُ ودُخولی فیما حَرَّمتَ عَلَیَّ أن عُدتَ عَلَیَّ بِفَضلِکَ ، ولَم یَمنَعنی حِلمُکَ عَنّی وعَودُکَ عَلَیَّ بِفَضلِکَ أن عُدتُ فی مَعاصیکَ . فَأَنتَ العَوّادُ بِالفَضلِ وأنَا العَوّادُ بِالمَعاصی ، فَیا أکرَمَ مَن اُقِرَّ لَهُ بِذَنبٍ ، وأعَزَّ مَن خُضِعَ لَهُ بِذُلٍّ ، لِکَرَمِکَ أقرَرتُ بِذَنبی ، ولِعِزِّکَ خَضَعتُ بِذُلّی ، فَما أنتَ صانِعٌ بی فی کَرَمِکَ ، وإقراری بِذَنبی . وعِزِّکَ وخُضوعی بِذُلّی ، افعَل بی ما أنتَ أهلُهُ ، ولا تَفعَل بی ما أنَا أهلُهُ . (2)

.

1- .فی المصدر : «أکتسب» ، والتصویب من طبعه «دفتر نشر فرهنگ اهل البیت علیهم السلام » : ج4 ص 392 ح 35 .
2- .الکافی : ج 2 ص 595 ح 35 عن علیّ بن أبی حمزه عن بعض أصحابه .

ص: 275

امام صادق علیه السلام :مردی پیش امیر مؤمنان آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! مالی را به ارث بُردم و چیزی از آن را در راه فرمانبری خدای عز و جل انفاق نکردم . آن گاه از آن مال ، مالی دیگر به دست آوردم و از آن هم درهمی در راه اطاعت خدای عز و جل خرج نکردم. اکنون دعایی که جبران کننده گذشته و مایه آمرزش من باشد ، یا عملی که آن را به کار بندم ، به من بیاموزید . فرمود : «بگو». گفت : چه بگویم ، ای امیر مؤمنان؟ فرمود : «آنچه من می گویم ، بگو: ای نور من در هر تاریکی! ای مونس من در هر وحشت! ای امید من در هر گرفتاری! ای تکیه گاه من در هر سختی! و ای راهنمای من در هر گم راهی! تو راهنمای منی ، آن جا که راهنماییِ راهنمایان ، بُریده شود ؛ چرا که راهنمایی تو قطع نمی گردد ، و هر کس که تو هدایتش کنی ، گم راه نمی شود . به من نعمت دادی و گسترده ساختی، روزی دادی و فراوان گردانیدی، غذایم دادی و نیکو غذایم دادی و به من بخشیدی و فراوان بخشیدی ، بی آن که من به خاطر کارم مستحقّ آن باشم ؛ بلکه به خاطر کَرَم و جودت ، خود ، آغاز به دادن کردی و با بخشش بر نافرمانی ات توان یافتم ، و با روزی تو ، بر به خشم آوردنت توانمند گشتم ، و من ، عمرم را در چیزی که دوست نداشتی ، به پایان بردم . جسارت من بر تو و انجام دادن آنچه مرا از آن ، نهی کردی و داخل شدنم در آنچه که بر من حرام گردانیدی ، تو را از این که بار دیگر فضلت را شاملم سازی ، باز نمی دارد و بردباری تو بر من و فضل دوباره تو بر من ، مرا از این که دوباره تو را نافرمانی کنم ، باز نمی دارد. تو همواره به فضل ، رو می کنی و من همواره به گناه ، روی می آورم . ای کریم ترین کسی که در برابرش به گناه ، اقرار می شود و عزیزترین کسی که به خواری در برابرش خُضوع می شود! به خاطر کَرَم تو به گناهم اقرار کردم ، و به خاطر عزّت تو ، به خواری خُضوع کردم پس تو با این کرم و با اقرار من به گناه و عزتمندی تو و خضوع ذلیلانه من ، با من چه خواهی کرد؟ با من آن گونه که تو شایسته آنی ، رفتار کن و نه آن سان که من شایسته آنم ».

.


ص: 276

المزار الکبیر عن أبی الحسن علیّ بن میثم :حَدَّثَنی مَیثَمٌ قالَ : أصحَرَ بی مَولایَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام لَیلَهً مِنَ اللَّیالی حَتّی خَرَجَ مِنَ الکوفَهِ وَانتَهی إلی مَسجِدٍ جُعفِیٍّ ، تَوَجَّهَ إلَی القِبلَهِ وصَلّی أربَعَ رَکَعاتٍ فَلَمّا سَلَّمَ وسَبَّحَ بَسَطَ کَفَّیهِ وقالَ : إلهی کَیفَ أدعوکَ وقَد عَصَیتُکَ ؟ ! وکَیفَ لا أدعوکَ وقَد عَرَفتُکَ ؟ ! وحُبُّکَ فی قَلبی مَکینٌ ، مَدَدتُ إلَیکَ یَداً بِالذُّنوبِ مَملوءَهً ، وعَیناً بِالرَّجاءِ مَمدودَهً . إلهی أنتَ مالِکُ العَطایا وأنَا أسیرُ الخَطایا ، ومِن کَرَمِ العُظَماءِ الرِّفقُ بِالاُسَراءِ ، وأنَا أسیرٌ بِجُرمی مُرتَهَنٌ بِعَمَلی . إلهی ما أضیَقَ الطَّریقَ عَلی مَن لَم تَکُن دَلیلَهُ ! وأوحَشَ المَسلَکَ عَلی مَن لَم تَکُن أنیسَهُ ! إلهی لَئِن طالَبتَنی بِذُنوبی لَاُطالِبَنَّکَ بِعَفوِکَ ، وإن طالَبتَنی بِسَریرَتی لَاُطالِبَنَّکَ بِکَرَمِکَ ، وإن طالَبتَنی بِشَرّی لَاُطالِبَنَّکَ بِخَیرِکَ ، وإن جَمَعتَ بَینی وبَینَ أعدائِکَ فِی النّارِ لَاُخبِرَنَّهُم أنّی کُنتُ لَکَ مُحِبّا ، وأنَّنی کُنتُ أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ . إلهی هذا سُروری بِکَ خائِفاً فَکَیفَ سُروری بِکَ آمِناً ؟ ! إلهِی الطّاعَهُ تَسُرُّکَ وَالمَعصِیَهُ لا تُضُرُّکَ ، فَهَب لی ما یَسُرُّکَ وَاغفِر لی ما لا یَضُرُّکَ ، وتُب عَلَیَّ إنَّکَ أنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ . اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وَارحَمنی إذَا انقَطَعَ مِنَ الدُّنیا أثَری ، وَامتَحی مِنَ المَخلوقینَ ذِکری ، وصِرتُ مِنَ المَنسِیّینَ کَمَن قَد نُسِیَ . إلهی کَبِرَ سِنّی ودَقَّ عَظمی ، ونالَ الدَّهرُ مِنّی ، وَاقتَرَبَ أجَلی ، ونَفِدَت أیّامی ، وذَهَبَت مَحاسنی ، ومَضَت شَهوَتی ، وبَقِیَت تَبِعَتی ، وبَلِیَ جِسمی ، وتَقَطَّعَت أوصالی ، وتَفَرَّقَت أعضائی ، وبَقیتُ مُرتَهَنا بِعَمَلی . إلهی أفحَمَتنی ذُنوبی وَانقَطَعَت مَقالتی ولا حُجَّهَ لی . إلهی أنَا المُقِرُّ بِذَنبی ، المُعتَرِفُ بِجُرمی ، الأَسیرُ بِإِساءَتی ، المُرتَهَنُ بِعَمَلی ، المُتَهَوِّرُ فی خَطیئَتی ، المُتَحَیِّرُ عَن قَصدی ، المُنقَطِعُ بی فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وتَفَضَّل عَلَیَّ وتَجاوَز عَنّی . إلهی إن کانَ صَغُرَ فی جَنبِ طاعَتِکَ عَمَلی فَقَد کَبُرَ فی جَنبِ رَجائِکَ أمَلی ، إلهی کَیفَ أنقَلِبُ بِالخَیبَهِ مِن عِندَکَ مَحروماً وکُلُّ ظَنّی بِجودِکَ أن تَقلِبَنی بِالنَّجاهِ مَرحوماً ؟ ! إلهی لم اُسَلِّط عَلی حُسنِ ظَنّی بِکَ قُنوطَ الآیِسینَ ، فَلا تُبطِل صِدقَ رَجائی مِن بَینِ الآمِلینَ . إلهی عَظُمَ جُرمی إذ کُنتَ المُطالِبَ بِهِ ، وکَبُرَ ذَنبی إذ کُنتَ المُبارَزَ بِهِ ، إلّا أنّی إذا ذکرتُ کِبَرَ ذَنبی وعِظَمَ عَفوِکَ وغُفرانِکَ ، وَجَدتُ الحاصِلَ بَینَهُما لی أقرَبَهُما إلی رَحمَتِکَ ورِضوانِکَ . إلهی إن دَعانی إلَی النّارِ مَخشِیُّ عِقابِکَ فَقَد نادانی إلَی الجَنَّهِ بِالرَّجاءِ حُسنُ ثَوابِکَ . إلهی إن أوحَشَتنِی الخَطایا عَن مَحاسِنِ لُطفِکَ فَقَد آنَسَتنی بِالیَقینِ مَکارِمُ عَفوِکَ ، إلهی إن أنامَتنِی الغَفلَهُ عَنِ الاِستِعدادِ لِلِقائِکَ فَقَد أنبَهَتنِی المَعرِفَهُ یا سَیِّدی بِکَرَمِ آلائِکَ . إلهی إن عَزَبَ لُبّی عَن تَقویمِ ما یُصلِحُنی فَما عَزَبَ إیقانی بِنَظَرِکَ إلَیَّ فیما یَنفَعُنی . إلهی إنِ انقَرَضَت بِغَیرِ ما أحبَبتَ مِنَ السَّعیِ أیّامی فَبِالإِیمانِ أمضَیتُ السّالِفاتِ مِن أعوامی ، إلهی جِئتُکَ مَلهوفاً وقَد اُلبِستُ عَدَمَ فاقَتی ، وأقامَنی مَعَ الأَذِلّاءِ بَینَ یَدَیکَ ضُرُّ حاجَتی ، إلهی کَرُمتَ فَأَکرِمنی إذ کُنتُ مِن سُؤّالِکَ ، وجُدتَ بِالمَعروفِ فَاخِلطنی بِأَهلِ نَوالِکَ ، إلهی أصبَحتُ عَلی بابٍ مِن أبوابِ مِنَحِکَ سائِلاً ، وعَنِ التَّعَرُّضِ لِسِواکَ بِالمَسأَلَهِ عادِلاً ، ولَیسَ مِن شَأنِکَ رَدُّ سائِلٍ مَلهوفٍ ومُضطَرٍّ لِانتِظارِ خَیرٍ مِنکَ مَألوفٍ . إلهی أقَمتُ عَلی قَنطَرَهِ الأَخطارِ مَبلُوّا بِالأَعمالِ وَالاِختِبارِ إن لَم تُعِن عَلَیها بِتَخفیفِ الأَثقالِ وَالآصارِ ، إلهی أمِن أهلِ الشَّقاءِ خَلَقتَنی فَاُطیلُ بُکائی ، أم مِن أهلِ السَّعادَهِ خَلقتَنی فَاُبَشِّرَ رَجائی ؟ ! إلهی إن حَرَمتَنی رُؤیَهَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وصَرَفتَ وَجهَ تَأمیلی بِالخَیبَهِ فی ذلِکَ المَقامِ فَغَیرُ ذلِکَ مَنَّتنی نَفسی یا ذَا الجَلالِ وَالإِکرامِ وَالطَّولِ وَالإِنعامِ . إلهی لَو لَم تَهدِنی إلَی الإِسلامِ مَا اهتَدَیتُ ، ولَو لَم تَرزُقنِی الإِیمانَ بِکَ ما آمَنتُ ، ولَو لَم تُطلِق لِسانی بِدُعائِکَ ما دَعَوتُ ، ولَو لَم تُعَرِّفنی حَلاوَهَ مَعرِفَتِکَ ما عَرَفتُ ، إلهی إن أقعَدَنِی التَّخَلُّفُ عَنِ السَّبقِ مَعَ الأَبرارِ فَقَد أقامَتنِی الثِّقَهُ بِکَ عَلی مَدارِجِ الأَخیارِ . إلهی قَلبٌ حَشَوتُهُ مِن مَحَبَّتِکَ فی دارِ الدُّنیا ، کَیفَ تُسلِّطُ عَلَیهِ ناراً تُحرِقُهُ فی لظی ؟ ! إلهی کُلُّ مَکروبٍ إلَیکَ یَلتَجِئُ ، وکُلُّ مَحرومٍ لَکَ یَرتَجی . إلهی سَمِعَ العابِدونَ بِجَزیلِ ثَوابِکَ فَخَشَعوا ، وسَمِعَ المُزِلّونَ عَنِ القَصدِ بِجودِکَ فَرَجَعوا ، وسَمِعَ المُذنِبونَ بِسَعَهِ رَحمَتِکَ فَتَمَتَّعوا ، وسَمِعَ المُجرِمونَ بِکَرَمِ عَفوِکَ فَطَمِعوا ، حَتَّی ازدَحَمَت عَصائِبُ العُصاهِ مِن عِبادِکَ ، وعَجَّ إلَیکَ کُلٌّ مِنهُمُ عَجیجَ الضَّجیجِ بِالدُّعاءِ فی بِلادِکَ ولِکُلٍّ أمَلٌ ساقَ صاحِبَهُ إلَیکَ وحاجَهٌ ، وأنتَ المَسؤولُ الَّذی لا تَسوَدُّ عِندَهُ وُجوهُ المَطالِبِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وآلِهِ ، وَافعَل بی ما أنتَ أهلُهُ إنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ . وأخفَتَ دُعاءَهُ وسَجَدَ وعَفَّرَ وقالَ : العَفوَ العَفوَ مِئَهَ مَرَّهٍ . (1)

.

1- .المزار الکبیر : ص149 ، المزار للشهید الأوّل : ص270 ، بحار الأنوار : ج100 ص 449 ح 26 .

ص: 277

المزار الکبیر به نقل از ابو الحسن علی بن میثم : میثم برایم روایت کرد که شبی از شب ها مولایم امیر مؤمنان علی بن ابی طالب ، مرا به صحرا بُرد . وقتی از کوفه خارج شد و به مسجد جُعفی رسید ، رو به قبله کرد و چهار رکعت ، نماز گزارد . هنگامی که سلام نماز را داد و تسبیح گفت ، دو دستش را گشود و گفت: «خدای من! چگونه تو را بخوانم ، حالْ آن که نافرمانی ات کرده ام؟ و چگونه تو را نخوانم ، که تو را می شناسم و دوستی تو در دلم جای گرفته است؟! دستی را به سویت دراز می کنم که انباشته از گناه است و با چشمی به سویت می نگرم که به امید ، دوخته شده است . خدای من! تو صاحب بخششی و من ، اسیر اشتباهاتم . از کَرَمِ بزرگان ، مدارا با اسیران است و من ، اسیر جُرم خویش و در گرو اعمالم هستم. خدای من! آن کس که تو راهنمایش نیستی ، چه قدر راه برایش تنگ است ! و آن کس که تو همدمش نیستی ، چه قدر راه ها برایش ترسناک است! خدای من! اگر مرا بر گناهانم مطالبه کنی ، من تو را به گذشتت مؤاخذه می کنم ، و اگر به [ صفات زشتِ ]درونم مرا مطالبه کنی ، من به کَرَمت تو را مؤاخذه خواهم کرد. اگر مرا به بدی ام بجویی ، من به خوبی ات تو را می جویم ، و اگر مرا با دشمنانت در آتشْ گرد آوری ، به آنان خواهم گفت که من دوستدار تو بودم و گواهی می دادم که خدایی جز خدای یگانه نیست. خدای من! این ، شادمانی من در حالت ترس [از کیفر تو] است . شادمانی من در حالت امان یافتن [از کیفر ]چگونه خواهد بود؟! خدای من! اطاعت ، مسرورت می کند و نافرمانی زیانت نمی رساند . آنچه را که مسرورت می کند ، به من ببخش و بر آنچه که زیانت نمی رساند ، گذشت کن ، و بر من ببخش که تو توبه پذیرِ مهربانی. بار خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و بر من رحم کن آن گاه که اثر من از دنیا برچیده شود و یاد من از بین آفریدگانْ محو گردد و چون کسی که فراموش شود ، از فراموش شدگان شوم . خدای من! سنّ من زیاد شده و استخوانم شکننده شده و پیر گشته ام . مرگم نزدیک شده و روزگارم سپری گردیده است . زیبایی هایم رفته، شهوتم گذشته و آثار و تبعات [ گناهان] من باقی مانده است . جسمم فرسوده شده، بندهای بدنم از هم گسسته، اعضایم پراکنده شده و در گروِ اعمالم مانده ام. خدای من! گناهانم درمانده ام کرده و زبانم را بُریده و هیچ حجّتی ندارم. خدای من! من به گناهم اقرارکننده و به جرمم اعتراف کننده ام . اسیر بدی ها و در گرو عملم هستم . در خطاهایم جسور، و در هدفم سرگشته و رها شده ام . پس بر محمّد و خاندان محمّد ، درود فرست و بر من تفضّل کن و از من بگذر. خدای من! اگر در کنار اطاعت تو اعمالم کوچک است ، در برابر امیدواری به تو امیدم بزرگ است . خدای من! چگونه ناکام و محروم از درگاه تو بازگردم ، در حالی که همه امیدم به تو این است که مرا نجات یافته و مشمول رحمت خود بازگردانی؟ خدای من! بر حسن ظنّم به تو ، نا امیدی ناامیدان را غلبه نخواهم داد . پس درستی امیدم را در بین امیدواران ، باطل مساز. خدای من! جرم من سنگین خواهد بود ، اگر تو مؤاخذه کننده آن باشی ، و گناهم بزرگ خواهد گشت ، اگر تو در برابرش بِایستی ، جز آن که من ، هرگاه بزرگی گناهم را و عظمت گذشت و بخشش تو را به یاد می آورم ، از بین آن دو ، نتیجه ای که نزدیک تر به رحمت و خشنودی توست ، فرا چنگ می آورم. خدای من! اگر ترس عذاب تو مرا به آتش می خوانَد ، امید به حُسن ثواب تو مرا به بهشت می خوانَد. خدای من! اگر خطاها مرا از [ به دست آوردن ]لطف های خوب تو به وحشت می افکنَد ، گذشت های بزرگ تو مرا به یقین ، انس می دهد. خدای من! اگر خواب غفلت ، مرا از آماده شدن برای دیدارت باز می دارد ، شناخت من از بزرگی نعمت هایت ، مرا بیدار می کند . خدای من! اگر خِرَدم از ارزیابی آنچه که به صلاح من است ، دور است ، یقین من به لطف تو بر من ، در آنچه که به سود من است ، دور نیست. خدای من! اگر روزگار من در تکاپوی آنچه تو دوست می داری ، صرف نشد ، ولی سال های گذشته ام را با ایمانْ سپری کرده ام . خدای من! با حسرت به درگاهت آمدم ؛ در حالی که جامه نیستی و نیاز بر من پوشانده اند و شدّت نیازم مرا در پیشگاهت در بین خواران نشانده است . خدای من! بزرگواری . پس مرا گرامی بدار که من از درخواست کنندگان تو هستم . احسان کردی . پس به جمع برخورداران از احسانت ، ملحقم کن . خدای من! بر آستانِ دری از درهای بخشش تو به درخواست ایستاده ام و از این که از غیر تو درخواست کنم ، روگردانم و کارِ تو نیست که درخواست کننده حسرت زده و آشنای بیچاره ای که خیر تو را چشم می برد ، برگردانی. خدای من! بر پل خطرها، آزمایش شده به اعمال و آزمودن ، ایستاده ام . با سبُک سازی بارها و سختی ها یاری ام کن . خدای من! آیا مرا از جمله شقاوتمندان آفریدی که گریه ام را طولانی کنم ، یا در جمع اهل سعادت آفریدی تا به امید خود ، خویشتن را بشارت دهم؟ خدای من! اگر از دیدن محمّد صلی الله علیه و آله محرومم سازی و در این باره ، امیدم را نا امید گردانی ، دلم چیز دیگری خواهد خواست ، ای صاحب جلال و کرم و لطف و بخشش! خدای من! اگر مرا به اسلامْ هدایت نمی کردی ، هدایت نمی شدم ، و اگر ایمان آوردن به خود را روزی ام نمی ساختی ، ایمان نمی آوردم ، و اگر زبانم را به دعایت نمی گشودی ، دعا نمی کردم ، و اگر شیرینی معرفتت را به من نمی چشاندی ، تو را نمی شناختم. خدای من! اگر جا ماندن از مسابقه با خوبان ، مرا زمینگیر کرده ، اعتماد به تو برای پیمودن درجات خوبان ، مرا سر پا نگه داشته است. خدای من! دلی را که در دنیا از محبّت خود انباشته ای ، چگونه آتشی را بر آن مسلّط می کنی که زبانه می کشد و او را می سوزاند؟ خدای من! هر غمزده ای به تو پناه می جوید و هر محرومی به تو امید دارد. خدای من! عبادت کنندگان ، فراوانیِ پاداش تو را شنیدند و خاشع شدند؛ لغزشگرانِ از جاده اعتدال ، بخشش تو را شنیدند و برگشتند ؛ گناهکاران ، گستردگی رحمت تو را شنیدند ، پس بهره بردند ؛ و مجرمان ، عظمت گذشت تو را شنیدند و طمع کردند ، به گونه ای که گروه گروه ، بندگان گناهکارت ، در درگاهت ازدحام کردند و هر کدام از آنان در شهرهایت نالیدند و ضجّه کردند و هر یک ، آرزویی دارند که آرزومند را به درگاهت کشانده و تو درخواست شونده ای هستی که در پیشگاهش چهره درخواست کنندگان سیاه نمی شود. پس بر محمّد ، پیامبرت و خاندانش درود فرست ، و با من آن گونه که شایسته توست ، رفتار کن ، که تو شنونده دعایی». آن گاه ، دعایش را آهسته خواند ، سجده کرد و صورت خود را بر زمین گذاشت و یکصد بار گفت : «العفو! العفو!»

.


ص: 278

. .


ص: 279

. .


ص: 280

. .


ص: 281

. .


ص: 282

الإمام علیّ علیه السلام عِندَ وَضعِ المَیِّتِ فِی القَبرِ: بِسمِ اللّهِ وعَلی مِلَّهِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، اللّهُمَّ افسَح لَهُ فی قَبرِهِ ، ونَوِّرهُ لَهُ ، وألحِقهُ بِنَبِیِّهِ ، وأنتَ عَنهُ راضٍ غَیرُ غَضبانَ . (1)

عنه علیه السلام کانَ یَقولُ عَلَی المَیِّتِ : اللّهُمَّ اغفِر لِأَحیائِنا وأمواتِنا ، وألِّف بَینَ قُلوبِنا ، وأصلِح ذاتَ بَینِنا ، وَاجعَل قُلوبَنا عَلی قُلوبِ أخیارِنا ، اللّهُمَّ اغفِر لَهُ ، اللّهُمَّ ارحَمهُ ، اللّهُمَّ أرجِعهُ إلی خَیرٍ مِمّا کانَ فیهِ ، اللّهُمَّ عَفوَکَ ، اللّهُمَّ عَفوَکَ . (2)

عنه علیه السلام عِندَ وَضعِ ابنِ المُکَفَّفِ فِی القَبرِ : اللّهُمَّ عَبدُکَ ووَلَدُ عَبدِکَ ، نَزَلَ بِکَ وأنتَ خَیرُ مَنزولٍ بِهِ ، اللّهُمَّ وَسِّع لَهُ مَدخَلَهُ ، وَاغفِر لَهُ ذَنبَهُ ، فَإِنّا لا نَعلَمُ بِهِ (3) إلّا خَیراً ، وأنتَ أعلَمُ بِهِ . (4)

عنه علیه السلام لِأَهلِ القُبورِ : عَلَیکُمُ السَّلامُ یا أهلَ الدِّیارِ الموحِشَهِ وَالمَحالِّ المُقفِرَهِ ، مِنَ المُؤمِنینَ وَالمُؤمِناتِ ، وَالمُسلِمینَ وَالمُسلِماتِ ؛ وأنتُم لَنا سَلَفٌ وفَرَطٌ (5) ، ونَحنُ لَکُم تَبَعٌ ، وبِکُم عَمّا قَلیلٍ لاحِقونَ . اللّهُمَّ اغفِر لَنا ولَهُم ، وتَجاوَز عَنّا وعَنهُم . ثُمَّ قالَ : الحَمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ الأَرضَ کِفاتاً (6) ، أحیاءً وأمواتاً ؛ الحَمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَ مِنها خَلقَنا ، وفیها یُعیدُنا ، وعَلَیها یَحشُرُنا . طوبی لِمَن ذَکَرَ المَعادَ ، وعَمِلَ لِلحِسابِ ، وقَنِعَ بِالکَفافِ ، ورَضِیَ عَنِ اللّهِ بِذلِکَ ! (7)

.

1- .الجعفریّات : ص 202 .
2- .الدعاء للطبرانی : ص 360 ح 1197 ، المصنّف لعبد الرزّاق : ج 3 ص 487 ح 6422 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 3 ص 177 ح 7 کلّها عن عبد اللّه بن عبد الرحمن بن أبزی وفیهما «اللَّهمّ عفوک» مرّه .
3- .کذا فی المصدر ، وفی بعض المصادر : «منه» .
4- .السنن الکبری : ج 4 ص 61 ح 6950 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 3 ص 212 ح 2 و ح 5 کلاهما نحوه وکلّها عن عمیر بن سعید ، کنز العمّال : ج 15 ص 733 ح 42914 ؛ الدعوات : ص 267 ح 762 نحوه .
5- .فَرَطٌ : إذا تقدَّم وسَبَق القوم (النهایه : ج 3 ص 434 «فرط») .
6- .الکِفات : الموضع الذی یضمّ فیه الشیء ویقبض ، وفی التنزیل العزیز : «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفَاتًا * أَحْیَآءً وَ أَمْوَ تًا» (المرسلات : 25 و 26) (لسان العرب : ج 2 ص 79 «کفت») .
7- .وقعه صفّین : ص 531 ، بحار الأنوار : ج 32 ص 553 ح 462 و ج 82 ص 179 ح 24 .

ص: 283

امام علی علیه السلام به هنگام نهادن مُرده در قبر : به نام خدا و بر دین پیامبر خدا . بار خدایا! قبرش را وسیع ساز، آن را برایش نورانی گردان، او را به پیامبرش ملحق کن و از او خشنود و غیر خشمگین باش.

امام علی علیه السلام بر سر جنازه : بار خدایا! بر زندگان و مردگانمان ببخش، دل هایمان را پیوند ده، روابط میان ما را اصلاح فرما، و ما را با خوبان همدل ساز . بار خدایا! بر او ببخش . بار خدایا! او را رحمت کن . بار خدایا! او را به بهتر از آنچه در آن بود ، برگردان . بار خدایا! گذشتِ تو ! بار خدایا! گذشتِ تو!

امام علی علیه السلام به هنگام نهادن ابن مُکفَّف در قبر : بار خدایا! بنده ات و پسر بنده ات ، به درگاه تو آمده است و تو بهترین کسی هستی که بر او بار می یابند . بار خدایا! قبرش را گسترده ساز و گناهش را ببخش . ما جز خوبی از او نمی دانیم و تو به او داناتری.

امام علی علیه السلام به اهل قبور : «بر شما درود باد ، ای مردمانِ دیار وحشت و جایگاه متروک ، از میان زنان و مردان مؤمن و مردان و زنان مسلمان! شما بر ما پیشی گرفته و گذشته اید و ما در پیِ شماییم و در آینده نزدیک ، به شما خواهیم پیوست. بار خدایا! بر ما و بر آنان ببخش و از ما و از آنان درگذر». آن گاه گفت : «سپاس ، خدایی را که خاک را برای مُردگان و زندگان ، محلّ اجتماع قرار داد. سپاس ، خدایی را که آفرینش ما را از خاک قرار داد و مرا به آن بازمی گرداند و روی آن ، محشور می کند . خوشا به حال آن که یاد معاد کند ، برای حساب ، کار کند ، به آنچه وی را بسنده است ، قناعت نماید و به آن ، از خدا خشنود باشد!».

.


ص: 284

3 / 4إمامُ المُجاهِدینَرسول اللّه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : أنتَ ... أشجَعُهُم قَلبا فِی لِقاءِ الحَربِ ، وأجوَدُهُم کَفّا ، وأزهَدُهُم فِی الدُّنیا ، وأشَدُّهُم جِهادا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :أفضَلُکُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ ، أقدَمُکُم إسلاما ، وأوفَرُکُم إیمانا ، وأکثَرُکُم عِلما ، وأرجَحُکُم حِلما ، وأشَدُّکُم لِلّهِ غَضَبا ، وأشَدُّکُم نِکایَهً فِی الغَزوِ وَالجِهادِ . (2)

شرح نهج البلاغه :وأمَّا الجِهادُ فی سَبیلِ اللّهِ فَمَعلومٌ عِندَ صَدیقِهِ وعَدُوِّهِ أنَّهُ سَیِّدُ المُجاهِدینَ ، وهَلِ الجِهادُ لِأَحَدٍ مِنَ النّاسِ إلّا لَهُ ! وقَد عَرَفتَ أنَّ أعظَمَ غَزاهٍ غَزاها رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وأشَدَّها نِکایَهً فِی المُشرِکینَ بَدرٌ الکُبری ، قُتِلَ فیها سَبعونَ مِنَ المُشرِکینَ ، قَتَلَ عَلِیٌّ نِصفَهُم ، وقَتَلَ المُسلِمونَ وَالمَلائِکَهُ النِّصفَ الآخَرَ . وإذا رَجَعتَ إلی مَغازی مُحَمَّدِ بنِ عُمَرَ الواقِدِیِّ وتاریخِ الأَشرافِ لِأَحمَدَ بنِ یَحیَی بنِ جابِرٍ البَلاذُرِیِّ وغَیرِهِما عَلِمتَ صِحَّهَ ذلِکَ ، دَع مَن قَتَلَهُ فی غَیرِها کَاُحُدٍ وَالخَندَقِ وغَیرِهِما . وهذَا الفَصلُ لا مَعنی لِلإِطنابِ فیهِ ؛ لِأَ نَّهُ مِنَ المَعلوماتِ الضَّرورِیَّهِ ، کَالعِلمِ بِوُجودِ مَکَّهَ ومِصرَ ونَحوِهِما . (3)

.

1- .الفضائل لابن شاذان : ص 123 عن سلمان والمقداد وأبی ذرّ .
2- .تفسیر فرات : ص 496 ح 651 ؛ شواهد التنزیل : ج 2 ص 357 ح 1003 وفیه «العدو» بدل «الغزو» ولیس فیه «الجهاد» وکلاهما عن ابن مسعود .
3- .شرح نهج البلاغه : ج 1 ص 24 .

ص: 285



3 / 4 پیشوای مجاهدان

3 / 4پیشوای مجاهدانپیامبر خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام : تو ... در جنگ ، دلاورترین، در بخشش ، دست و دل بازترین، در دنیا زاهدترین ، و در جهاد ، قوی ترینِ آنانی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :برترین شما علی بن ابی طالب است . در اسلام آوردن ، پیشتازترین شما، و در ایمان ، با ایمان ترین شما، و در دانش ، داناترین، و در بردباری ، بردبارترین ، در خشم برای خدا ، شدیدترین ، و در جنگ و جهاد ، ضربه زننده ترینِ شماست.

شرح نهج البلاغه :در نزد دوست و دشمنش معلوم است که وی (علی علیه السلام ) در جنگ در راه خدا سرورِ مجاهدان است و آیا [ فضیلت ] جهاد ، از آنِ کسی جز اوست؟ و می دانی که بزرگ ترینِ جنگ هایی که پیامبر خدا انجام داد ، بدر بزرگ بود که سخت ترین ضربه بر مشرکان بود ؛ جنگی که هفتاد نفر از مشرکان ، در آن کشته شدند و علی علیه السلام نصف آن تعداد را به تنهایی کُشت و مسلمانان و فرشتگان ، نصف دیگر را کشتند. اگر مغازی محمّد بن عمر واقدی و تاریخ الأشراف احمد بن یحیی بن جابر بَلاذُری و دیگر کتاب ها را مطالعه کنی ، درستی این ادّعا را خواهی فهمید ، گذشته از کسانی که در غیر آن جنگ (از جمله در اُحد و خَندق) به دست او کشته شدند. این موضوع ، جای بحث طولانی را ندارد ؛ چرا که از بدیهیات به شمار می آید ، درست مثل علم به وجود مکّه یا مصر و نظیر آنها .

.


ص: 286

المناقب لابن شهر آشوب فِی الإِمامِ عَلِیٍّ علیه السلام : أنَّهُ قَتَلَ فی یَومِ بَدرٍ خَمسَهً وثَلاثینَ مُبارِزا دونَ الجَرحی عَلی قَولِ العامَّهِ ، وهُمُ : الوَلیدُ بنُ عُتبَهَ ، وَالعاصُ بنُ سَعیدِ بنِ العاصِ ، ومُطعِمُ بنُ عَدِیِّ بنِ نَوفَلٍ ، وحَنظَلَهُ بنُ أبی سُفیانَ ، ونَوفَلُ بنُ خُوَیلِدٍ ، وزَمعَهُ بنُ الأَسوَدِ ، وَالحارِثُ بنُ زَمعَهَ ، وَالنَّضرُ بنُ الحارِثِ بنِ عَبدِ الدّارِ ، وعُمَیرُ بنُ عُثمانَ بنِ کَعبٍ عَمُّ طَلحَهَ ، وعُثمانُ ومالِکٌ أخَوا طَلحَهَ ، ومَسعودُ بنُ أبی اُمَیَّهَ بنِ المُغیرَهِ ، وقَیسُ بنُ الفاکِهَهِ بنِ المُغَیرَهِ ، وأبُو القِیسِ بنُ الوَلیدِ بنِ المُغیرَهِ ، وعَمرُو بنُ مَخزومٍ ، وَالمُنذِرُ بنُ أبی رِفاعَهَ ، ومُنَبِّهُ بنُ الحَجّاجِ السَّهمِیُّ ، وَالعاصُ بنُ مُنَبِّهٍ ، وعَلقَمَهُ بنُ کَلَدَهَ ، وأبُو العاصِ بنُ قَیسِ بنِ عَدِیٍّ ، ومُعاوِیَهُ بنُ المُغیرَهِ بنِ أبِی العاصِ ، ولَوذانُ بنُ رَبیعَهَ ، وعَبدُ اللّهِ بنُ المُنذِرِ بنِ أبی رِفاعَهَ ، ومَسعودُ بنُ اُمَیَّهَ بنِ المُغَیرَهِ ، وَالحاجِبُ بنُ السّائِبِ بنِ عُوَیمِرٍ ، وأوسُ بنُ المُغَیرَهِ بنِ لَوذانَ ، وزَیدُ بنُ مُلَیصٍ ، وعاصِمُ بنُ أبی عَوفٍ ، وسَعیدُ بنُ وَهبٍ ، ومُعاوِیَهُ بنُ عامِرِ بنِ عَبدِ القَیسِ ، وعَبدُ اللّهِ بنُ جَمیلِ بنِ زُهَیرٍ ، وَالسّائِبُ بنُ سَعیدِ بنِ مالِکٍ ، وأبُو الحَکَمِ بنُ الأَخنَسِ ، وهِشامُ بنُ أبی اُمَیَّهَ . ویُقالُ : قَتَلَ بِضعَهً وأربَعینَ رَجُلاً . وقَتَلَ علیه السلام فی یَومِ اُحُدٍ : کَبشَ الکَتیبَهِ طَلحَهَ بنَ أبی طَلحَهَ ، وَابنَهُ أبا سَعیدٍ ، وإخوَتَهُ خالِدا ومُخَلَّدا وکَلَدَهَ وَالمَحالِسَ ، وعَبدَ الرَّحمنِ بنَ حُمَیدِ بنِ زُهرَهَ ، وَالحَکَمَ بنَ الأَخنَسِ بنِ شَریقٍ الثَّقَفِیَّ ، وَالوَلیدَ بنَ أرطاهَ ، واُمَیَّهَ بنَ أبی حُذَیفَهَ ، وأرطاهَ بنَ شُرَحبیلَ (1) ، وهِشامَ بنَ اُمَیَّهَ ، ومُسافِعَ ، وعَمرَو بنَ عَبدِ اللّهِ الجُمَحِیَّ ، وبِشرَ بنَ مالِکٍ المَغافِرِیَّ ، وصُوابا مَولی عَبدِ الدّارِ ، وأبا حُذَیفَهَ بنَ المُغیرَهِ ، وقاسِطَ بنَ شُرَیحٍ العَبدِیَّ ، وَالمُغَیرَهَ بنَ المُغَیرَهِ ، سِوی مَن قَتَلَهُم بَعدَما هَزَمَهُم . ولا إشکالَ فی هَزیمَهِ عُمَرَ وعُثمانَ ، وإنَّما الإِشکالُ فی أبی بَکرٍ ، هَل ثَبَتَ إلی وَقتِ الفَرَجِ أوِ انهَزَمَ ؟ وقَتَلَ علیه السلام فی یَومِ الأَحزابِ : عَمرَو بنَ عَبدِ وُدٍّ ووَلَدَهُ ، ونَوفَلَ بنَ عَبدِ اللّهِ بنِ المُغیرَهِ ، ومُنَبِّهَ بنَ عُثمانَ العَبدَرِیَّ ، وهُبَیرَهَ بنَ أبی هُبَیرَهِ المَخزومِیَّ . وهاجَتِ الرِّیاحُ ، وَانهَزَمَ الکُفّارُ . وقَتَلَ علیه السلام یوَمَ حُنَینٍ أربَعینَ رَجُلاً وفارِسُهُم أبو جَروَلٍ ، وأنَّهُ قَدَّهُ عَظیما بِنِصفَینِ بِضَربَهٍ فِی الخوذَهِ وَالعِمامَهِ وَالجَوشَنِ وَالبَدَنِ إلَی القَرَبوسِ ، وقَدِ اختَلَفوا فِی اسمِهِ . ووَقَفَ علیه السلام یَومَ حُنَینٍ فی وَسَطِ أربَعَهٍ وعِشرینَ ألفَ ضارِبِ سَیفٍ إلی أن ظَهَرَ المَدَدُ مِنَ السَّماءِ . وفی غَزاهِ السِّلسِلَهِ قَتَلَ السَّبعَهَ الأَشِدّاءَ ، وکانَ أشَدُّهُم آخِرَهُم ؛ وهُوَ سَعیدُ بنُ مالِکٍ العِجلِیُّ . وفی بَنی نَضیرٍ قَتَلَ أحَدَ عَشَرَ ، مِنهُم غُرورا . وفی بَنی قُرَیظَهَ ضَرَبَ أعناقَ رُؤَساءِ الیَهودِ مِثلَ حَیِّ بنِ أخطَبَ وکَعبِ بنِ الأَشرَفِ . وفی غَزوَهِ بَنِی المُصطَلِقِ قَتَلَ مالِکا وَابنَهُ ... . وفی یَومِ الفَتحِ قَتَلَ فاتِکَ العَرَبِ أسَدَ بنَ غُوَیلِمٍ . وفی غَزوَهِ وادِی الرَّملِ قَتَلَ مُبارِزیهِم . وبِخَیبَرَ قَتَلَ : مَرحَبا ، وذَا الخِمارِ ، وعَنکَبوتا . وبِالطّائِفِ هَزَمَ خَیلَ ضَیغَمٍ ، وقَتَلَ شِهابَ بنَ عَیسٍ ، ونافِعَ بنَ غَیلانَ . وقَتَلَ مَهلَعا وجَناحا وَقتَ الهِجرَهِ . وقِتالُهُ لِأَحداثِ مَکَّهَ عِندَ خُروجِ النَّبِیِّ مِن دارِهِ إلَی المَسجِدِ ، ومَبیتُهُ عَلی فِراشِهِ لَیلَهَ الهِجرَهِ . ولَهُ المَقامُ المَشهورُ فِی الجَمَلِ ؛ حَتّی قَطَعَ یَدَ الجَمَلِ ، ثُمَّ قَطَعَ رِجلَیهِ حَتّی سَقَطَ . ولَهُ لَیلَهَ الهَریرِ ثَلاثُمِئَهِ تَکبیرَهٍ ، أسقَطَ بِکُلِّ تَکبیرَهٍ عَدُوّا . وفی رِوایَهٍ خَمسُمِئَهٍ وثَلاثَهٌ وعِشرونَ ، رَواهُ الأَعثَمُ . وفی رِوایَهٍ سَبعُمِئَهٍ . ولَم یَکُن لِدِرعِهِ ظَهرٌ ، ولا لِمَرکوبِهِ کَرٌّ وفَرٌّ . (2)

.

1- .فی المصدر : «شرجیل» وهو تصحیف .
2- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 82 ، بحار الأنوار : ج 41 ص 65 ح 2 .

ص: 287

المناقب ، ابن شهر آشوب درباره امام علی علیه السلام : طبق نقل اهل سنّت ، وی در جنگ بدر ، به غیر از کسانی که مجروحشان ساخت، 35 مبارز دشمن را کشت که عبارت بودند از : ولید بن عُتْبه، عاص بن سعید بن عاص، مطعم بن عدیّ بن نوفل، حنظله بن ابی سفیان، نوفل بن خویلد، زمعه بن اسود، حارث بن زمعه، نضر بن حارث بن عبد الدار، عُمَیر بن عثمان بن کعب (عموی طلحه) ، عثمان و مالک (برادران طلحه)، مسعود بن ابی امیّه بن مغیره، قیس بن ناکهه بن مغیره، ابو قیس بن ولید بن مغیره، عمرو بن مخزوم، منذر بن ابی رفاعه، منبّه بن حجّاج سهمی، عاص بن منبّه، علقمه بن کلده، ابو عاص بن قیس بن عَدی، معاویه بن مغیره بن ابی عاص، لوذان بن ربیعه، عبد اللّه بن منذر بن ابی رفاعه، مسعود بن امیّه بن مغیره، حاجب بن سائب بن عُوَیمر، اوس بن مغیره بن لوذان، زید بن ملیص، عاصم بن ابی عوف، سعید بن وَهْب، معاویه بن عامر بن عبد القیس، عبد اللّه بن جمیل بن زُهیر، سائب بن سعید بن مالک، ابو الحکم بن اخنس و هاشم بن ابی امیّه. و گفته شده که وی ، چهل و چند نفر را در بدر کشت. و در جنگ اُحد ، این افراد را به قتل رساند: طلحه بن ابی طلحه (دلیرمرد سپاه مکّه)، پسرش ابو سعید، و برادرانش خالد و مخلّد و کلده و مَحالس، [ نیز ] عبد الرحمان بن حمید بن زهره، حکم بن اخنس بن شریق ثقفی، ولید بن ارطات، امیّه بن ابی حذیفه، ارطات بن شُرَحْبیل، هشام بن امیّه، مسافع، عمرو بن عبد اللّه جُمْحی، بِشر بن مالک مغافری، صواب (آزاد شده عبد الدار)، ابو حذیفه بن مغیره، قاسط بن شریح عبدی، مغیره بن مغیره و کسان دیگر که پس از شکست دادنشان ، آنها را کشت. در فرار کردن عمر و عثمان [ پس از غافلگیر شدن مسلمانان در اُحد ] ، تردیدی نیست و تنها درباره ابو بکر ، بحث است که آیا تا زمان گشایش کار ، صبر کرد و یا او هم فرار کرد. و در جنگ احزاب ، علی علیه السلام این افراد را به قتل رساند: عمرو بن عبد وُد و پسرش ، [ نیز ] نوفل بن عبد اللّه بن مغیره، منبه بن عثمان عبدری و هُبَیره بن ابی هبیره مخزومی. در این هنگام ، توفان وزیدن گرفت و کافران ، فرار کردند. و در جنگ حُنَین ، چهل نفر را کشت که دلیرترینِ آنان ابو جرول بود که علی علیه السلام وی را به دو بخش بزرگ ، شقّه کرد و با ضربه ای که زد ، کلاهخود، عمامه (دستار)، زره و بدنش را تا کوهه زین به دو نیمه کرد و البته مورّخان ، در نام وی اختلاف کرده اند . و او در جنگ حنین ، در بین 24 هزار شمشیرزن دشمن ، مقاومت کرد تا آن که از آسمان ، یاری رسید. و در جنگ ذات السلاسل ، هفت نفر از سرسختان را به هلاکت رساند که آخرین آنان و سرسخت ترینشان ، سعید بن مالک عجلی بود. و در جنگ بنی نضیر ، یازده نفر از جمله غُرور را کُشت و در جنگ با بنی قریظه ، گردن بزرگان یهود ، چون حیّ بن اخطب و کعب بن اشرف را زد و در جنگ بنی مصطلق ، مالک و پسرش را کشت ... . در روز فتح مکّه ، حیله گر عرب ، اسد بن غُوَیلم را کشت . در غزوه وادی الرمل ، جنگجویان آنان را کشت و در جنگ خیبر ، مَرحب، ذو الخمار و عنکبوت را کشت . در طائف ، سپاه ضیغم را شکست داد و شهاب بن عیس و نافع بن غیلان را کشت و در هنگام هجرت ، مهلع و جناح را کُشت. نیز مبارزه هایش با جوانان مکّه در زمان خروج پیامبر صلی الله علیه و آله از خانه اش به مسجدالحرام و نیز خوابیدن در جای پیامبر صلی الله علیه و آله در شب هجرت ، مشهور است. وی را جایگاهی پُر آوازه [ از دلیری ] در جریان جنگ جمل است ، به گونه ای که دست شتر را قطع کرد و پاهای او را پِی نمود تا مُرد. او در جریان شب هریر [ در صفّین ] ، سیصد تکبیر گفت و با هر تکبیر ، دشمنی را به زمین افکند و بنا بر گزارشی (گزارش اعثم) ، 523 نفر را کُشت و بنا بر گزارشی دیگر ، هفتصد نفر را . زره او پشت نداشت و اسبش هیچ گاه عقب نشینی و فرار نکرد.

.


ص: 288

. .


ص: 289

. .


ص: 290

راجع : ص 434 (الخصائص الحربیّه) .

.


ص: 291

ر . ک : ص 435 (ویژگی های جنگی) . ج 1 ص 199 (امام علی با پیامبر) . ج 4 ص 389 (جنگ های امام علی در ایّام حکومت) .

.


ص: 292

3 / 5إمامُ المُستَضعَفینَ3 / 5 1تَقدیرُ نَفسِهِ بِضَعَفَهِ النّاسِالإمام علیّ علیه السلام :إنَّ اللّهَ جَعَلَنی إماما لِخَلقِهِ ؛ فَفَرَضَ عَلَیَّ التَّقدیرَ فی نَفسی ومَطعَمی ومَشرَبی ومَلبَسی کَضُعَفاءِ النّاسِ ؛ کَی یَقتَدِیَ الفَقیرُ بِفَقری ، ولا یُطغِیَ الغَنِیَّ غِناهُ . (1)

الکافی عن صالح بن أبی حمّاد وأحمد بن محمّد وغیرهما عن الإمام علیّ علیه السلام فِی احتِجاجِهِ علیه السلام عَلی عاصِمِ بنِ زیادٍ حینَ لَبِسَ العَباءَ وتَرَکَ المُلاءَ ، وشَکاهُ أخوهُ الرَّبیعُ بنُ زِیادٍ أنَّهُ قَد غَمَّ أهلَهُ ، وأحزَنَ وُلدَهُ بِذلِکَ ، فَقالَ علیه السلام : عَلَیَّ بِعاصِمِ بنِ زیادٍ . فَجیءَ بِهِ ، فَلَمّا رَآهُ عَبَسَ فی وَجهِهِ ، فَقالَ لَهُ : أ مَا استَحیَیتَ مِن أهلِکَ ؟ أ ما رَحِمتَ وُلدَکَ ؟ أ تَرَی اللّهَ أحَلَّ لَکَ الطَّیِّباتِ وهُوَ یَکرَهُ أخذَکَ مِنها ؟ أنتَ أهوَنُ عَلَی اللّهِ مِن ذلِکَ ! أ وَلَیسَ اللّهُ یَقولُ : «وَالأَرْضَ وَضَعَهَا لِلأَنَامِ * فِیْهَا فَاکِهَهٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الأَکْمَامِ» (2) أ وَلَیسَ اللّهُ یَقولُ : «مَرَجَ البَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ * بَیْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا یَبْغِیَانِ» (3) إلی قَولِهِ : « یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللؤلُؤُ وَالمَرْجَانُ» (4) ؟ فَبِاللّهِ لَابتِذالُ نِعَمِ اللّهِ بِالفَعالِ أحَبُّ إلَیهِ مِنِ ابتِذالِها بِالمَقالِ ، وقَد قالَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ : «وَأَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّث» (5) . فَقالَ عَاصِمٌ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، فَعَلامَ اقتَصَرتَ فی مَطعَمِکَ عَلَی الجُشوبَهِ ، وفی مَلبَسِکَ عَلَی الخُشونَهِ ؟ فَقالَ : وَیحَکَ ! إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ فَرَضَ عَلی أئِمَّهِ العَدلِ أن یُقَدِّروا أنفُسَهُم بِضَعَفَهِ النّاسِ ؛ کَی لا یَتَبَیَّغَ (6) بِالفَقیرِ فَقرُهُ . (7)

.

1- .الکافی : ج1 ص 410 ح 1 عن حمید وجابر العبدی ، بحار الأنوار : ج40 ص 336 ح 17 .
2- .الرحمن : 10 و 11 .
3- .الرحمن : 19 و 20 .
4- .الرحمن : 22 .
5- .الضحی : 11 .
6- .تَبیَّغَ به : هاجَ به (لسان العرب : ج 8 ص 422 «بیغ») .
7- .الکافی : ج 1 ص 410 ح 3 ، نهج البلاغه : الخطبه 209 ؛ ربیع الأبرار : ج 4 ص 86 ولیس فیه «کی لا ...» ، المعیار والموازنه : ص 243 کلّها نحوه وراجع الاختصاص : ص 152 وتذکره الخواصّ : ص 111 و 112