گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
2 / 8 آنچه شنید ، فراموش نکرد



المناقب ، خوارزمی به نقل از ابن عبّاس : دانش ، شش بخش است . سهم علی بن ابی طالب علیه السلام پنجْ ششم است و سهم [ دیگر ]مردم ، یک ششم ، و او در این یکْ ششم نیز با ما مشارکت کرد تا جایی که به این یکْ ششم ، داناتر از ماست .

الکامل فی التاریخ به نقل از ابن عبّاس : دانش مردم ، به پنج بخش تقسیم شده است و علی بن ابی طالب علیه السلام چهار بخش از آن را داراست و بقیه مردم ، یک بخش از آن را دارند که علی علیه السلام در آن یک بخش نیز با مردم ، شریک است و همو در آن یک بخش داناترینِ آنان است .

2 / 8آنچه شنید ، فراموش نکردأنساب الأشراف به نقل از مکحول : پیامبر خدا ، این آیه را خواند : «و گوشی شنوا آن را نگه می دارد» و فرمود : «ای علی! از خداوند خواستم که آن گوش شنوا را گوش تو قرار دهد» . علی علیه السلام گفت : پس [ از آن] ، هر سخنی یا چیزی از پیامبر خدا شنیدم ، فراموش نکردم .

امام باقر علیه السلام :پیامبر خدا به امیر مؤمنان فرمود : « هر آنچه به تو املا می کنم ، بنویس» . علی علیه السلام گفت : ای پیامبر خدا! آیا از فراموشکاری من بیم داری؟ فرمود : «از فراموشکاری تو بیم ندارم ؛ چون از خدا خواسته ام که تو را حفظ کننده قرار دهد و فراموشکارت نسازد ؛ امّا برای شریکان خود بنویس» . علی علیه السلام گفت : پرسیدم : ای پیامبر خدا! شریکان من چه کسانی اند؟ فرمود : «پیشوایان از بین فرزندانت که به واسطه آنان ، امّت من ، از باران سیراب می شوند و دعایشان مستجاب می گردد و خداوند ، بلاها را توسط آنان از امّت ، دور می سازد و به واسطه آنان ، رحمت از آسمان فرو می ریزد» . آن گاه ، با دست به حسن علیه السلام اشاره کرد و فرمود : «این ، نخستینِ آنان است» و سپس به حسین علیه السلام اشاره کرد و فرمود : «پیشوایان ، از فرزندان اویند» .

.


ص: 536

الإمام علیّ علیه السلام :ما نَزَلَت عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله آیَهٌ مِنَ القُرآنِ إلّا أقرَأَنیها وأملاها عَلَیَّ ، فَکَتَبتُها بِخَطّی ، وعَلَّمَنی تَأویلَها وتَفسیرَها ، وناسِخَها ومَنسوخَها ، ومُحکَمَها ومُتَشابِهَها ، وخاصَّها وعامَّها ، ودَعَا اللّهَ أن یُعطِیَنی فَهمَها وحِفظَها ، فَما نَسیتُ آیَهً مِن کِتابِ اللّهِ ، ولا عِلما أملاهُ عَلَیَّ وکَتَبتُهُ ، مُنذُ دَعَا اللّهَ لی بِما دَعا ، وما تَرَکَ شَیئا عَلَّمَهُ اللّهُ مِن حَلالٍ ولا حَرامٍ ، ولا أمرٍ ولا نَهیٍ کانَ أو یَکونُ ، ولا کِتابٍ مُنزَلٍ عَلی أحَدٍ قَبلَهُ مِن طاعَهٍ أو مَعصِیَهٍ إلّا عَلَّمَنیهِ وحَفِظتُهُ ، فَلَم أنسَ حَرفا واحِدا . ثُمَّ وَضَعَ یَدَهُ عَلی صَدری ودَعَا اللّهَ لی أن یَملَأَ قَلبی عِلما وفَهما ، وحُکما ونورا ، فَقُلتُ : یا نَبِیَّ اللّه بِأَبی أنتَ واُمّی ، مُنذُ دَعَوتَ اللّهَ لی بِما دَعَوتَ لَم أنسَ شَیئا ، ولَم یَفُتنی شَیءٌ لَم أکتُبهُ ، أفَتَتَخَوَّفُ عَلَیَّ النِّسیانَ فیما بَعدُ ؟ فَقالَ : لا ، لَستُ أتَخَوَّفُ عَلَیکَ النِّسیانَ وَالجَهلَ . (1)

عنه علیه السلام :دَعا [ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] اللّهَ أن یَحفَظَنی ویُفهِمَنی ، فَما نَسیتُ شَیئا قَطُّ مُذ دَعا لی . (2)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 64 ح 1 ، الخصال : ص 257 ح 131 ، کمال الدین : ص 284 ح 37 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 14 ح 2 و ص 253 ح 177 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 624 ح 10 نحوه وکلّها عن سلیم بن قیس .
2- .الغیبه للنعمانی : ص 80 ح 10 عن سلیم بن قیس .

ص: 537

امام علی علیه السلام :هیچ آیه ای از قرآن بر پیامبر خدا نازل نشد ، مگر آن که مرا به خواندن آن واداشت (آن را به من یاد داد) و بر من ، املا کرد و من به خطّ خود ، آن را نوشتم و تأویل و تفسیر ، ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه ، و خاص و عامِّ آن را به من آموخت ، و از خدا خواست که [ توفیق] فهم و حفظ آن را به من عطا فرماید . از آن زمان که وی چنین دعایی در حقّ من کرد ، دیگر آیه ای را از کتاب خدا و دانشی را که پیامبر صلی الله علیه و آله بر من املا کرد و نوشتم ، فراموش نکردم . او آنچه را که خداوند به وی آموخته بود ، به من آموخت و دریغ نکرد ، و هیچ حلال و حرام ، و امر و نهی ای که بوده و یا خواهد بود ، و اطاعت و معصیتی در کتاب های فرو فرستاده بر پیشینیان نمانْد ، مگر آن که همه آن را به من آموخت و من به خاطر سپردم و حتّی یک حرف از آن را فراموش نکردم . آن گاه [ پیامبر خدا] دست خویش را بر سینه من نهاد و از خداوند خواست که قلب مرا از دانش ، فهم ، حکمت و نور ، پُر کند . گفتم : ای پیامبر خدا! پدر و مادرم فدایت! از زمانی که برایم دعا کردی ، چیزی را فراموش نکرده ام و چیزهایی را هم که ننوشته ام از یاد نبرده ام . آیا بیم آن داری که پس از این ، فراموششان کنم؟ فرمود : «نه ، از فراموش کردن و ندانستن ، بر تو بیم ندارم» .

امام علی علیه السلام :[ پیامبر خدا] از خدا خواست که مرا در حفظ و فهم توانا گرداند و از زمانی که برایم دعا کرد ، هرگز چیزی را فراموش نکردم .

.


ص: 538

عنه علیه السلام :ما سَمِعتُ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله شَیئا إلّا حَفِظتُهُ ووَعَیتُهُ ، ولَم أنسَهُ . (1)

عنه علیه السلام :وَاللّهِ ما ضَلَلتُ ولا ضُلَّ بی ، ولا نَسیتُ الَّذی قیلَ لی . (2)

عنه علیه السلام :وَاللّهِ ما کَذَبتُ ولا کُذِبتُ ، ولا ضَلَلتُ ولا ضُلَّ بی ، ولا نَسیتُ ما عَهِدَ إلَیَّ . (3)

راجع : ج 7 ص 536 (اُذنٌ واعیه) .

2 / 9لَم یَجِد حَمَلَهً لِعِلمِهِالإمام علیّ علیه السلام :اندَمَجتُ (4) عَلی مَکنونِ عِلمٍ لَو بُحتُ بِهِ لَاضطَرَبتُمُ اضطِرابَ الأَرشِیَهِ (5) فِی الطَّوِیِّ (6) البَعیدَهِ . (7)

عنه علیه السلام :لَیسَ کُلُّ العِلمِ یَستَطیعُ صاحِبُ العِلمِ أن یُفَسِّرَهُ لِکُلِّ النّاسِ ؛ لِأَنَّ مِنهُمُ القَوِیَّ وَالضَّعیفَ ، ولِأَنَّ مِنهُ ما یُطاقُ حَملُهُ ومِنهُ ما لا یُطاقُ حَملُهُ إلّا مَن یُسَهِّلُ اللّهُ لَهُ حَملَهُ وأعانَهُ عَلَیهِ مِن خاصَّهِ أولِیائِهِ . (8)

.

1- .المناقب للخوارزمی : ص 283 ح 278 ؛ سعد السعود : ص 108 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 2 ص 715 ح 4 کلاهما عن مکحول وفیهما «کان علیّ یقول ...» ، بحار الأنوار : ج 35 ص 329 ح 8 .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 534 عن أبی وائل .
3- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 396 عن عبد اللّه بن یحیی ، ینابیع المودّه : ج 1 ص 240 ح 13 عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر عن أبیه عن جدّه عنه علیهم السلام ؛ الأمالی للطوسی : ص 261 ح 473 عن عبد اللّه بن نجی ، الأمالی للصدوق : ص 491 ح 668 ، وقعه صفّین : ص 315 کلاهما عن جابر عن الإمام الباقر عنه علیهماالسلام ، المزار للشهید الأوّل : ص 74 .
4- .اندمجت : أی اجتمعت علیه ، وانطویت واندرجت (النهایه : ج 2 ص 132 «دمج») .
5- .الأرشیه : جمع رشاء وهو الحبل (لسان العرب : ج 14 ص 322 «رشا») .
6- .الطویُّ : البئر المطویّه بالحجاره (لسان العرب : ج 15 ص 19 «طوی») .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 5 ، الاحتجاج : ج 1 ص 246 ح 48 وفیه «لو بحت بما أنزل اللّه سبحانه فی کتابه فیکم» بدل «اندمجت علی مکنون علم لو بحت به» ؛ تذکره الخواصّ : ص 128 ولیس فیه «مکنون» ، النهایه فی غریب الحدیث : ج 2 ص 132 ، لسان العرب : ج 2 ص 275 ، تاج العروس : ج 3 ص 374 .
8- .التوحید : ص 268 ، تفسیر الصافی : ج 1 ص 489 ، بحار الأنوار : ج 93 ص 141 ح 2 .

ص: 539



2 / 9 فراگیرندگانی برای دانش خود نیافت

امام علی علیه السلام :چیزی از پیامبر خدا نشنیدم ، مگر آن که به خاطر سپردم و [ در یاد خود ]نگه داشتم و فراموشش نکردم .

امام علی علیه السلام :سوگند به خدا ، گم راه نشدم و گم راه نکردم و چیزی را که به من گفتند ، فراموش نکردم .

امام علی علیه السلام :سوگند به خدا ، دروغ نگفتم و به من دروغ نگفتند ، گم راه نشدم و گم راه نکردم و آنچه را بر عهده ام نهادند ، فراموش نکردم .

ر . ک : ج 7 ص 537 (گوشی شنوا) .

2 / 9فراگیرندگانی برای دانش خود نیافتامام علی علیه السلام :بر دانش هایی آگاهم که بر شما پوشیده است و اگر پرده از آنها برگیرم ، چون لرزش ریسمانِ آویزان در چاهی عمیق ، به لرزه خواهید افتاد .

امام علی علیه السلام :هر دانشی چنان نیست که صاحب آن دانش بتواند آن را برای همه مردم تفسیر کند ؛ چون برخی از مردم قوی و برخی ضعیف اند، و بخشی از آنان ، تاب فراگیری علوم را دارند و بخشی دیگر ندارند ، مگر آن که خداوند ، فراگیری آن را بر دوستان خاصّ خود ، آسان سازد و بر [ فهم] آن ، یاری شان کند .

.


ص: 540

عنه علیه السلام لِکُمَیلِ بنِ زیادٍ النَّخَعِیِّ : ها إنَّ هاهُنا لَعِلما جَمّا وأشارَ بِیَدِهِ إلی صَدرِهِ لَو أصَبتُ لَهُ حَمَلَهً ! بَلی أصَبتُ لَقِنا (1) غَیرَ مَأمونٍ عَلَیهِ ، مُستَعمِلاً آلَهَ الدّینِ لِلدُّنیا ، ومُستَظهِرا بِنِعَمِ اللّهِ عَلی عِبادِهِ ، وبِحُجَجِهِ عَلی أولِیائِهِ ، أو مُنقادا لِحَمَلَهِ الحَقِّ ، لا بَصیرهَ لَهُ فی أحنائِهِ (2) ، یَنقَدِحُ الشَّکُّ فی قَلبِهِ لِأَوَّلِ عارِضٍ مِن شُبهَهٍ . ألا لا ذا ولا ذاکَ ! أو مَنهوما بِاللَّذَّهِ ، سَلِسَ القِیادِ لِلشَّهوَهِ ، أو مُغرَما بِالجَمعِ وَالِادِّخارِ ، لَیسا مِن رُعاهِ الدّینِ فی شَیءٍ ، أقرَبُ شَیءٍ شَبَهاً بِهِمَا الأَنعامُ السّائِمَهُ ! کَذلِکَ یَموتُ العِلمُ بِمَوتِ حامِلیهِ (3) . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ هاهُنا لَعِلما جَمّا وأشارَ إلی صَدرِهِ ولکِنَّ طُلّابَهُ یَسیرَهٌ ، وعَن قَلیلٍ یَندَمونَ لَو قَد یَفقِدونی . (5)

.

1- .لقنا : أی فهِما غیر ثِقه (النهایه : ج 4 ص 266 «لقن») .
2- .أحْناء الاُمور:أطرافُها ونَواحیها (لسان العرب: ج14 ص204 «حنا»).
3- .وفی فیض القدیر (ج 6 ص 410) : وقال علیّ کرّم اللّه وجهه وأشار إلی صدره : إنّ هاهنا علما جمّا لو وجدت له حمله ... قال الغزالی : وصدق ؛ فقلوب الأبرار قبور الأسرار ، فلا ینبغی أن یفشی العالم کلّ مایعلمه إلی کلّ أحد ، هذا إذا کان من یفهمه کیسا أهلاً للانتفاع به فکیف بمن لا یفهمه؟! وقیل فی قوله تعالی : «وَلَا تُؤْتُواْ السُّفَهَآءَ أَمْوَ لَکُمُ» الآیه (النساء : 5) ، إنّه نبّه به علی هذا المعنی ، وذلک لأنّه لما منعنا من تمکین السفیه من المال الذی هو عرض حاضر یأکل منه البرّ والفاجر تفادیا أنّه ربّما یؤدّیه إلی هلاک دنیوی ، فلأن یمنع عن تمکینه من حقائق العلوم التی إذا تناولها السفیه أدّاه إلی ضلال وإضلال وهلاک وإهلاک .
4- .نهج البلاغه : الحکمه 147 ، الإرشاد : ج 1 ص 228 ، الأمالی للمفید : ص 249 ح 3 ، کمال الدین : ص 291 ح 2 ، الخصال : ص 186 ح 257 ، خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 105 ، الأمالی للطوسی : ص 20 ح 23 ، الغارات : ج 1 ص 150 ، تاریخ الیعقوبی : ج 2 ص 206 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 370 ح 732 کلّها عن کمیل بن زیاد ، تحف العقول : ص 170 ؛ حلیه الأولیاء : ج 1 ص 80 کلّها نحوه ، تاریخ بغداد : ج 6 ص 379 ح 3413 وفیه إلی «للدنیا» وکلاهما عن کمیل بن زیاد .
5- .علل الشرائع : ص 40 ح 1 ، عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 205 ح 1 کلاهما عن أبی الصلت عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام .

ص: 541

امام علی علیه السلام خطاب به کُمَیل بن زیاد نَخَعی : بدان که در این جا ، دانشی فراوان انباشته است (و با دست به سینه اش اشاره کرد) . ای کاش فراگیرندگانی برای آن می یافتم ! آری ، [ گاهْ] تیز فهمانی یافتم که برای آن ، امین نبودند ؛ چرا که ابزار دین را برای دنیا به کار می بردند، و با نعمت های خداوند ، بر بندگانش برتری می جُستند ، و با برهان های الهی ، بر دوستان خدا فخر می فروختند ، و یا کسانی را یافتم که سر به فرمان حق مداران بودند ؛ امّا در شناخت زوایای حق، بصیرت نداشتند و با نخستین شُبهه ای که پیش می آمد ، شک و تردید در دلشان رخنه می کرد . [ برای فراگرفتن چنان دانشی ]نه این درخور است و نه آن . یا کسی [ را یافتم] که سختْ در پی لذّت است و رام شهوت و یا شیفته گِرد آوردن مال و انبار کردن آن . هیچ یک از این دو [ نیز] ، توان پاسداری از دین را ندارند و بیشتر به چارپایان چرنده شباهت دارند . چنین است که دانش ، با مرگ دانشوران می میرد . 1

امام علی علیه السلام در حالی که به سینه اش اشاره می کرد : این جا از دانشی فراوان ، لبریز است ؛ امّا جویندگان آن ، اندک اند و به زودی پشیمان می شوند ، و آن ، هنگامی است که مرا از دست بدهند .

.


ص: 542

عنه علیه السلام :إنّ فی صَدری هذا لَعِلما جَمّا ، عَلَّمَنیهِ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، لَو أجِدُ لَهُ حَفَظَهً یَرعَونَهُ حَقَّ رِعایَتِهِ ویَروونَهُ کَما یَسمَعونَهُ مِنّی إذا لَأَودَعتُهُم بَعضَهُ ، فَعَلَّمَ بِهِ کَثیرا مِنَ العِلمِ ، إنَّ العِلمَ مِفتاحُ کُلِّ بابٍ ، وکُلُّ بابٍ یَفتَحُ ألفَ بابٍ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :قَدِمَ وَفدٌ مِن أهلِ فِلَسطینَ عَلَی الباقِرِ علیه السلام ، فَسَأَلوهُ عَن مَسائِلَ ، فَأَجابَهُم : ... لَم یَجِد جَدّی أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام حَمَلَهً لِعِلمِهِ حَتّی کانَ یَتَنَفَّسُ الصُّعَداءَ ، ویَقولُ عَلَی المِنبَرِ : سَلونی قَبلَ أن تَفقِدونی ، فَإِنَّ بَینَ الجَوانِحِ (2) مِنّی عِلما جَمّا ، ها هاه ألا لا أجِدُ مَن یَحمِلُهُ ! (3)

المزار الکبیر عن مَیثَم :أصحَرَ (4) بی مَولایَ أمیرُ المُؤمِنینَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام لَیلَهً مِنَ اللَّیالی ، حَتّی خَرَجَ مِنَ الکوفَهِ وَانتَهی إلی مَسجِدِ جُعفِیٍّ ، تَوَجَّهَ إلَی القِبلَهِ وصَلّی أربَعَ رَکَعاتٍ ، فَلَمّا سَلَّمَ وسَبَّحَ بَسَطَ کَفَّیهِ وقالَ : «إلهی کَیفَ أدعوکَ وقَد عَصَیتُکَ ، وکَیفَ لا أدعوکَ وقَد عَرَفتُکَ ...» وأخفَتَ دُعاءَهُ ، وسَجَدَ وعَفَّرَ وقالَ : العَفوَ العَفوَ ، مِئَهَ مَرَّهٍ ، وقامَ وخَرَجَ وَاتَّبَعتُهُ حَتّی خَرَجَ إلَی الصَّحراءِ ، وخَطَّ لی خَطَّهً وقالَ : إیّاکَ أن تُجاوِزَ هذِهِ الخَطَّهَ ، ومَضی عَنّی . وکانَت لَیلَهٌ دَلهَمَهٌ (5) ، فَقُلتُ : یا نَفسی أسلَمتِ مَولاکِ ولَهُ أعداءٌ کَثیرَهٌ ، أیُّ عُذرٍ یَکونُ لَکَ عِندَ اللّهِ وعِندَ رَسولِهِ ؟ ! وَاللّهَ لَأَقفِنَّ [ لَأَقفُوَنَّ ] أثَرَهُ ، ولَأَعلَمَنَّ خَبَرَهُ ، وإن کُنتُ قَد خالَفتُ أمرَهُ ، وجَعَلتُ أتَّبِعُ أثَرَهُ ، فَوَجَدتُهُ علیه السلام مُطَّلِعا فِی البِئرِ إلی نِصفِهِ یُخاطِبُ البِئرَ وَالبِئرُ تُخاطِبُهُ ، فَحَسَّ بی ، وَالتَفَتَ علیه السلام وقالَ : مَن ؟ قُلتُ : مَیثَمٌ . فَقالَ : یا مَیثَمُ ، ألَم آمُرکَ أن لا تُجاوِزَ الخَطَّهَ ؟ قُلتُ : یا مَولایَ ، خَشیتُ عَلَیکَ مِنَ الأَعداءِ ، فَلَم یَصبِر لِذلِکَ قَلبی . فَقالَ : أ سَمِعتَ مِمّا قُلتُ شَیئا ؟ قُلتُ : لا یا مَولایَ . فَقالَ : یا مَیثَم وفِی الصَّدر لُباناتٌ (6) إذا ضاقَ لَها صَدری نَکَتُّ الأَرضَ بِالکَفِّ وأبدَیتُ لَها سِرّی فَمَهما تُنبِتُ الأَرضُ فَذاکَ النَّبتُ مِن بَذری (7)

.

1- .الخصال : ص 645 ح 29 ، الاختصاص : ص 283 ، بصائر الدرجات : ص 305 ح 12 کلّها عن أبی إسحاق السبیعی عن بعض أصحاب أمیر المؤمنین علیه السلام ممّن یثق به .
2- .الجوانح : أوائل الضلوع تحت الترائب ممّا یلی الصدر ، کالضلوع ممّا یلی الظهر ، سُمّیت بذلک لجنوحها علی القلب (لسان العرب : ج 2 ص 429 «جنح») .
3- .التوحید : ص 92 ح 6 عن وهب بن وهب القرشی وراجع المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 38 .
4- .أصحَر الرجلُ : إذا خَرج إلی الصحراء (النهایه : ج 3 ص 12 «صحر») .
5- .فی المصدر : «دلهه» ، وما أثبتناه من المزار للشهید الأوّل . ولَیلٌ دَلْهَم : مظلم (المحیط فی اللغه : ج 4 ص 136 «دلهم») .
6- .جمع اللبانه : الحاجه من غیر فاقه ولکن من هِمّه (لسان العرب : ج 13 ص 377 «لبن») .
7- .المزار الکبیر : ص 149 و ص 153 ، المزار للشهید الأوّل : ص 270 و ص 275 .

ص: 543

امام علی علیه السلام :در درون سینه من ، دانش فراوانی است که پیامبر خدا آن را به من آموخت . اگر برای آن ، نگاهبانانی بیابم که به درستی ، آن را پاس دارند و آن را همان گونه که از من شنیده اند ، روایت کنند ، بخشی از آن را در نزد آنان به امانت خواهم سپرد که با [ استفاده از] آن ، دانش بسیاری بیاموزند . به راستی که آن دانش ، کلید هر دری است و هر دری ، [ راه بر] هزار در می گشاید .

امام صادق علیه السلام :نمایندگانی از مردم فلسطین ، نزد امام باقر علیه السلام آمدند و مسائلی از وی پرسیدند . امام علیه السلام به آنها پاسخ داد : . . . جدّم امیر مؤمنان ، برای دانش خود ، حاملانی نیافت ، چنان که دردمندانه آه می کشید و بر بالای منبر می فرمود : «پیش از آن که مرا از دست بدهید ، از من بپرسید ؛ چرا که درون سینه من ، دانش فراوانی است . افسوس ، افسوس ! کسی را نمی یابم که آن را برتابد!» .

المزار الکبیر به نقل از میثم : شبی از شب ها ، مولایم امیر مؤمنان علی بن ابی طالب علیه السلام ، مرا به صحرا برد ، از کوفه خارج شد و به مسجد جُعفی رسید . رو به قبله کرد و چهار رکعت نماز گزارد . وقتی سلام داد و تسبیح گفت ، دو دست خود را [ به سوی آسمان] گشود و گفت : «خدای من! چه سانْ تو را بخوانم ، که نافرمانی ات کرده ام ، و چه سان تو را نخوانم ، که تو را شناخته ام ...» . سپس زیر لب ، دعایی خواند و سجده کرد و روی بر زمین گذاشت و یکصد بار گفت : «العفو ، العفو!» . سپس برخاست و به راه افتاد . من هم در پیِ او به راه افتادم تا به صحرا رسید و در آن جا خطّی [ بر زمین ]کشید و فرمود : «هرگز از این خط ، جلوتر نیا» و مرا واگذاشت و خود رفت . شبی ظلمانی بود . با خود گفتم : مولای خود را که دشمنان بسیاری دارد رها کردی ، چه عذری نزد خدا و پیامبر خدا برای خود داری؟ سوگند به خدا ، در پی اش خواهم رفت و از وی ، خبر خواهم گرفت ؛ گرچه با فرمانش مخالفت کرده باشم . در پی اش به راه افتادم . دیدم که تا نیم تنه ، سر را در چاه فرو برده و با چاه ، سخن می گوید و از چاه ، پاسخ می شنود . بودن مرا حس کرد و به سوی من توجّه کرد و فرمود : «کیستی؟» . گفتم : میثم . فرمود : «میثم! مگر به تو دستور ندادم که از آن خط ، عبور نکنی؟» . گفتم : ای مولای من! از دشمنان ، بر تو ترسیدم و دلم طاقت نیاورد . فرمود : «آیا از آنچه گفتم ، چیزی شنیدی؟» . گفتم : نه ، ای مولای من! فرمود : «ای میثم! در سینه ، خواسته هایی هست که هر گاه سینه ام از آنها به تنگ آید ، با دست ، زمین را می کَنَم و رازهایم را به آن می گویم . پس هر گاه که زمین ، چیزی برویانَد آن گیاه ، از بذرهای [ راز] من است» .

.


ص: 544

. .


ص: 545

. .


ص: 546

الفصل الثالث : أنواع علومه3 / 1عِلمُ الکِتابِالإمام علیّ علیه السلام فی قَولِ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی : «قُلْ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیدَا بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَبِ» (1) : أنَا هُوَ الَّذی عِندَهُ عِلمُ الکِتابِ . (2)

المناقب لابن المغازلیّ عن عبد اللّه بن عَطاء :کُنتُ عِندَ أبی جَعفَرٍ جالِسا إذ مَرَّ عَلَیهِ ابنُ عَبدِ اللّهِ بنِ سَلامٍ ، قُلتُ : جَعَلَنِی اللّهُ فِداکَ ، هذَا ابنُ الَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتابِ ؟ قالَ : لا ، ولکِنَّهُ صاحِبُکُم عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ الَّذی نَزَلَت فیهِ آیاتٌ مِن کِتابِ اللّهِ عَزَّ وجَلَّ ، الَّذی عِندَهُ عِلمٌ مِنَ الکِتابِ . (3)

الإمام الحسین علیه السلام :نَحنُ الَّذینَ عِندَنا عِلمُ الکِتابِ وبَیانُ ما فیهِ ، ولَیسَ لِأَحَدٍ مِن خَلقِهِ ما عِندَنا ، لِأَ نّا أهلُ سِرِّ اللّهِ . (4)

.

1- .الرعد : 43 .
2- .بصائر الدرجات : ص 216 ح 21 عن سلمان .
3- .المناقب لابن المغازلی : ص 314 ح 358 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 402 ح 425 ؛ تفسیر الحبری : ص 28 ح 41 ولیس فیهما «الذی نزلت فیه ...» ، شرح الأخبار : ج 2 ص 347 ح 698 کلّها نحوه وراجع تفسیر العیّاشی : ج 2 ص 220 ح 77 والعمده : ص 290 ح 476 والمناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 29 .
4- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 52 عن الأصبغ بن نباته ، بحار الأنوار : ج 44 ص 184 ح 11 .