گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
فصل سوم : انواع دانش های امام



3 / 1 دانش کتاب

فصل سوم : انواع دانش های امام3 / 1دانش کتابامام علی علیه السلام درباره سخن خداوند خجسته والا : «بگو : خدا و کسی که نزد او دانش کتاب است ، برای گواه بودن میان من و شما کافی اند» : منم آن که در نزد او دانش کتاب است .

المناقب ، ابن مغازلی به نقل از عبد اللّه بن عطا : نزد امام باقر علیه السلام نشسته بودم که پسر عبد اللّه بن سلام بر وی گذشت . گفتم : فدایت شوم! این ، پسر کسی است که در نزدش دانشی از کتاب است؟ (1) فرمود : «نه ؛ ولی امام شما علی بن ابی طالب علیه السلام ، آن کسی است که آیاتی از کتاب خداوند عز و جل درباره اش نازل شده است ؛ همان کسی که نزدش دانشی از کتاب است» .

امام حسین علیه السلام :ما کسانی هستیم که دانش کتاب [ خدا] و توضیح آنچه در آن است ، نزد ماست ، و آنچه نزد ماست ، نزد هیچ یک از آفریدگان خدا نیست ؛ چرا که ما اهل راز خداییم .

.

1- .اشاره به آیه پیشین و آیات مشابه آن در قرآن .

ص: 548

الکافی عن عبد الرحمن بن کثیر عن الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی : «قَالَ الَّذِی عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَبِ أَنَا ءَاتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ» (1) : فَفَرَّجَ أبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام بَینَ أصابِعِهِ فَوَضَعَها فی صَدرِهِ ، ثُمَّ قالَ : وعِندَنا وَاللّهِ عِلمُ الکِتابِ کُلُّهُ . (2)

عیون أخبار الرضا علیه السلام عن أبی الحسن محمّد بن یحیی الفارِسیّ :نَظَرَ أبو نُواسٍ إلی أبِی الحَسَنِ عَلِیِّ بنِ موسَی الرِّضا علیهماالسلام ذاتَ یَومٍ وقَد خَرَجَ مِن عِندِ المَأمونِ عَلی بَغلَهٍ لَهُ ، فَدَنا مِنهُ أبو نُواسٍ ، فَسَلَّمَ عَلَیهِ وقالَ : یَابنَ رَسولِ اللّهِ ، قَد قُلتُ فیکَ أبیاتا فَاُحِبُّ أن تَسمَعَها مِنّی ، قالَ : هاتِ . فَأَنشَأَ یَقولُ : مُطَهَّرونَ نَقِیّاتٌ ثِیابُهُمُ تَجرِی الصَّلاهُ عَلَیهِم أینَما ذُکِروا مَن لَم یَکُن عَلَوِیّا حینَ تَنسِبُهُ فَمالَهُ مِن قَدیمِ الدَّهرِ مُفتَخَرُ فَاللّهُ لَمّا بَرَا (3) خَلقا فَأَتقَنَهُ صَفّاکُم وَاصطَفاکُم أیُّهَا البَشَرُ فَأَنتُمُ المَلَأُ الأَعلی وعِندَکُمُ عِلمُ الکِتابِ وما جاءَت بِهِ السُّوَرُ فَقالَ الرِّضا علیه السلام : قَد جِئتَنا بِأَبیاتٍ ما سَبَقَکَ إلَیها أحَدٌ . (4)

راجع : أهل البیت فی الکتاب والسنّه : علم أهل البیت / أبواب علومهم / علم الکتاب .

.

1- .النمل : 40 .
2- .الکافی : ج 1 ص 229 ح 5 و ص 257 ح 3 عن سدیر نحوه ، مختصر بصائر الدرجات : ص 108 ، الخرائج والجرائح : ج 2 ص 797 ح 6 کلاهما عن الحسین بن علوان ، بصائر الدرجات : ص 212 ح 2 ، تأویل الآیات الظاهره : ج 1 ص 239 ح 22 .
3- .فی المصدر : «برئ» ، وما أثبتناه من المناقب لابن شهر آشوب .
4- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 143 ح 10 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 4 ص 366 وفیه من «مطهّرون نقیّات ...» .

ص: 549

الکافی به نقل از عبد الرحمان بن کثیر از امام صادق علیه السلام ، درباره سخن خدای متعال : «کسی که نزد او دانشی از کتاب [ خدا] بود ، گفت : من آن را پیش از آن که چشم خود را بر هم زنی ، برایت می آورم» : امام صادق علیه السلام انگشتانش را باز کرد و آن را روی سینه اش گذاشت و سپس فرمود : «سوگند به خدا ، همه دانش کتاب ، نزد ماست» .

عیون أخبار الرضا علیه السلام به نقل از ابو الحسن محمّد بن یحیی فارسی :روزی ابو نواس به علی بن موسی الرضا علیه السلام که سوار بر اَستری از پیش مأمون آمده بود ، نگاه کرد و نزدیکش رفت و به وی سلام کرد و گفت : ای پسر پیامبر خدا! برایت چند بیت شعر گفته ام که دوست دارم آنها را از من بشنوی . فرمود : «بیاور [ و بخوان]» . وی شروع کرد به خواندن : [ آنان] پاکان و پاکْ جامگانی هستند که هر جا یاد شوند ، [ سیل] درود ، بر آنان جاری می شود . به هنگام بر شمردن نیاکان و افتخار به آنها ، هر آن که علوی نباشد هیچ افتخاری از گذشته روزگار برایش نیست . آن گاه که خدا جهانِ آفرینش را آفرید و آن را استوار کرد ای انسان ها[ ی بزرگ]! شما را خالص کرد و برگزید . شما ملأ اعلی هستید و دانش کتاب و آنچه سوره ها به خاطر آن نازل شده ، نزد شماست . امام رضا علیه السلام فرمود : «اشعاری برایمان آوردی که هیچ کس پیش از تو همانند آن را نسروده است» .

ر . ک : اهل بیت در قرآن و حدیث : بخش چهارم : علم اهل بیت / فصل دوم : درهای علوم اهل بیت / علم کتاب .

.


ص: 550

3 / 2عِلمُ القُرآنِشواهد التنزیل عن أنس :قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : عَلِیٌّ یُعَلِّمُ النّاسَ بَعدی مِن تَأویلِ القُرآنِ ما لا یَعلَمونَ أو قالَ : یُخبِرُهُم . (1)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَعاشِرَ النّاسِ ، هذا عَلِیٌّ أخی ووَصِیّی وواعی عِلمی وخَلیفَتی فی اُمَّتی عَلی مَن آمَنَ بی ، ألا إنَّ تَنزیلَ القُرآنِ عَلَیَّ ، وتَأویلَهُ وتَفسیرَهُ بَعدی عَلَیهِ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :وَاللّهِ ما نَزَلَت آیَهٌ إلّا وقَد عَلِمتَ فیما نَزَلَت ، وأینَ نَزَلَت ، وعَلی مَن نَزَلَت ، إنَّ رَبّی وَهَبَ لی قَلبا عَقولاً ولِسانا طَلِقا . (3)

عنه علیه السلام :وَاللّهِ ما نَزَلَت آیَهٌ إلّا وقَد عَلِمتُ فیما نَزَلَت ، وأینَ نَزَلَت ، إنَّ رَبّی وَهَبَ لی قَلبا عَقولاً ولِسانا سَؤولاً . (4)

عنه علیه السلام :سَلونی عَن کِتابِ اللّهِ ، فَإِنَّهُ لَیسَ مِن آیَهٍ إلّا وقَد عَرَفتُ بِلَیلٍ نَزَلَت أم بِنَهارٍ ، فی سَهلٍ أم فی جَبَلٍ . (5)

.

1- .شواهد التنزیل : ج 1 ص 39 ح 28 .
2- .الیقین : ص 352 ح 127 ، الاحتجاج : ج 1 ص 147 ح 32 کلاهما عن علقمه بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه «علی اُمّتی وعلی تفسیر کتاب اللّه عزّ وجلّ والداعی إلیه» بدل «فی اُمّتی ...» ، التحصین لابن طاووس : ص 583 ح 29 وفیه «علی تفسیر کتاب ربّی والدعاء إلیه» بدل «ألا إنّ تنزیل ...» ، العدد القویّه : ص 174 ح 8 وفیه «علی تفسیر کتاب اللّه ربّی والداعی إلیه» بدل «ألا إنّ تنزیل ...» ، الصراط المستقیم : ج 1 ص 302 وفیه «علی تفسیر کتاب ربّی» بدل «ألا إنّ تنزیل ...» والثلاثه الأخیره عن زید بن أرقم .
3- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 338 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 398 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 45 ح 38 ، المناقب للخوارزمی : ص 90 ح 82 کلّها عن سلیمان الأحمسی عن أبیه ، الصواعق المحرقه : ص 127 وفیه «ناطقا» بدل «طلقا» ؛ تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 17 ح 12 عن سلیمان الأعمش عن أبیه .
4- .أنساب الأشراف : ج 2 ص 351 عن سلیمان الأحمسی ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 67 ، المناقب للخوارزمی : ص 90 ح 81 کلاهما عن سلیمان الأحمسی عن أبیه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 397 عن ثویر عن أبیه نحوه .
5- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 338 ، التاریخ الکبیر : ج 8 ص 165 ح 2570 وفیه «مافی القرآن آیه إلّا أعلم أین نزلت ، فی سهلٍ أو جبل ، أو بلیلٍ أو بنهار» ، أنساب الأشراف : ج 2 ص 351 ، الصواعق المحرقه : ص 128 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 398 ، المناقب للخوارزمی : ص 94 ح 92 کلّها عن أبی الطفیل وراجع علل الشرائع : ص 40 ح 1 والأمالی للصدوق : ص 350 ح 423 والاُصول الستّه عشر : ص 64 .

ص: 551



3 / 2 قرآن شناسی

3 / 2قرآن شناسیشواهد التنزیل به نقل از اَنَس : پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «علی ، پس از من ، آنچه را که مردم از تأویل قرآن نمی دانند ، به آنها یاد خواهد داد» یا فرمود : «با خبرشان خواهد کرد» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای گروه مردم! این علی ، برادر من ، وصیّ من ، گنجینه دانش من ، و جانشینم در بین امّت من برای ایمان آورندگان به من است . آگاه باشید که قرآن بر من نازل شده و تأویل و تفسیر آن پس از من ، بر عهده اوست .

امام علی علیه السلام :سوگند به خدا ، آیه ای نازل نشد ، مگر آن که می دانم درباره چه چیزی نازل شده ، و در کجا نازل شده ، و بر چه کسی نازل شده است . پروردگار من ، به من ، دلی زیرک و زبانی گویا بخشیده است .

امام علی علیه السلام :سوگند به خدا ، آیه ای نازل نشد ، مگر آن که من می دانم درباره چه چیزی نازل شده ، و در کجا نازل شده است . خدای من ، دلی زیرک و زبانی پرسشگر به من بخشیده است .

امام علی علیه السلام :از من درباره کتاب خدا بپرسید ؛ چرا که هیچ آیه ای نیست ، مگر آن که می دانم در شب یا روز ، و در صحرا یا کوه ، نازل شده است .

.


ص: 552

عنه علیه السلام :سَلونی قَبلَ أن تَفقِدونی ، فَوَاللّهِ ما فِی القُرآنِ آیَهٌ إلّا وأنَا أعلَمُ فیمَن نَزَلَت ، وأینَ نَزَلَت ، فی سَهلٍ أو فی جَبَلٍ ، وإنَّ رَبّی وَهَبَ لی قَلبا عَقولاً ، ولِسانا ناطِقا . (1)

عنه علیه السلام :یا أیُّهَا النّاسُ ، إنَّ العِلمَ یُقبَضُ قَبضا سَریعا ، وإنّی اُوشِکُ أن تَفقِدونی فَسَلونی ، فَلَن تَسأَلونی عَن آیَهٍ مِن کِتابِ اللّهِ إلّا نَبَّأتُکُم بِها ، وفیما اُنزِلَت ، وإنَّکُم لَن تَجِدوا أحَدا مِن بَعدی یُحَدِّثُکُم . (2)

عنه علیه السلام :یا أیُّهَا النّاسُ ، سَلونی قَبلَ أن تَفقِدونی ، فَوَاللّهِ ما بَینَ لَوحَیِ المُصحَفِ آیَهٌ تَخفی عَلَیَّ فیما اُنزِلَت ، ولا أینَ نَزَلَت ، ولا ما عُنِیَ بِها . (3)

عنه علیه السلام :یا أیُّهَا النّاسُ سَلونی ، فَإِنَّکُم لا تَجِدون أحَدا بَعدی هُوَ أعلَمُ بِما تَسأَلونَهُ مِنّی ، ولا تَجِدونَ أحَدا أعلَمَ بِما بَینَ اللَّوحَینِ مِنّی ، فَسَلونی . (4)

عنه علیه السلام :ما نَزَلَت عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله آیَهٌ مِنَ القُرآنِ إلّا أقرَأَنیها وأملاها عَلَیَّ ، فَکَتَبتُها بِخَطّی ، وعَلَّمَنی تَأویلَها وتَفسیرَها ، وناسِخَها ومَنسوخَها ، ومُحکَمَها ومُتَشابِهَها ، وخاصَّها وعامَّها . (5)

.

1- .غرر الحکم : ح 5637 .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 397 عن عامر بن واثله .
3- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 397 عن أبی الطفیل ؛ تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 17 ح 11 عن أبی فاخته وفیه «ما بین اللوحین شیء إلّا وأنا أعلمه» .
4- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 398 عن أبی الطفیل وراجع شرح الأخبار : ج 2ص 217 و ص 231 و ج 1 ص 91 ح 7 و ص 196 ح 160 .
5- .الکافی : ج 1 ص 64 ح 1 ، الخصال : ص 257 ح 131 ، کمال الدین : ص 284 ح 37 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 14 ح 2 و ص 253 ح 177 وفیهما إلی «متشابهها» ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 624 ح 10 وفیه إلی «بخطّی» وکلّها عن سلیم بن قیس .

ص: 553

امام علی علیه السلام :پیش از آن که مرا از دست بدهید ، از من بپرسید . سوگند به خدا ، آیه ای در قرآن نیست ، مگر آن که من می دانم درباره چه کسی و در کجا نازل شده است : در صحرا و یا در کوه . پروردگار من ، به من ، دلی زیرک و زبانی گویا بخشیده است .

امام علی علیه السلام :ای مردم! دانش ، به سرعتْ باز گرفته می شود و نزدیک است که مرا از دست بدهید . پس ، از من بپرسید ؛ چرا که هیچ آیه ای از کتاب خدا را از من نمی پرسید ، مگر آن که از آن به شما خبر خواهم داد که درباره چه چیزی نازل شده است ، و شما پس از من ، کسی را نخواهید یافت که برای شما [ این چنین] سخن گوید .

امام علی علیه السلام :ای مردم! پیش از آن که مرا از دست دهید ، از من بپرسید . سوگند به خدا ، در درون قرآن ، آیه ای نیست که شأن نزول ، جای نزول و هدف از نزول آن برایم پوشیده باشد .

امام علی علیه السلام :ای مردم! از من بپرسید ؛ چرا که پس از من ، کسی را نخواهید یافت که از من نسبت به آنچه درباره اش می پرسید ، داناتر باشد ، و کسی را نخواهید یافت که از من به آنچه درون قرآن است ، داناتر باشد . پس ، از من بپرسید .

امام علی علیه السلام :آیه ای از قرآن بر پیامبر خدا نازل نشد ، مگر آن که مرا به خواندنش وا داشت ، و آن را بر من املا کرد ، و من به خطّ خودم آن را نوشتم ، و تأویل و تفسیر ، ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه ، و خاص و عامّ آن را به من آموخت .

.


ص: 554

عنه علیه السلام :ما نَزَلَت عَلَیهِ[ صلی الله علیه و آله ] آیَهٌ فی لَیلٍ ولا نَهارٍ ، ولا سَماءٍ ولا أرضٍ ، ولا دنیا وآخِرَهٍ ، ولا جَنَّهٍ ولا نارٍ ، ولا سَهلٍ ولاجَبَلٍ ، ولا ضِیاءٍ ولا ظُلمَهٍ ، إلّا أقرَأَنیها وأملاها عَلَیَّ ، فَکَتَبتُها بِیَدی ، وعَلَّمَنی تَأویلَها وتَفسیرَها ، وناسِخَها ومَنسوخَها ، ومُحکَمَها ومُتَشابِهَها ، وخاصَّها وعامَّها ، وأینَ نَزَلَت وفیمَ نَزَلَت إلی یَومِ القِیامَهِ . (1)

عنه علیه السلام :ما فِی القُرآنِ آیَهٌ إلّا وقَد قَرَأتُها عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وعَلَّمَنی مَعناها . (2)

عنه علیه السلام :لَم یُنزِلِ اللّهُ عَلی نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله آیَهً مِنَ القُرآنِ إلّا وقَد جَمَعتُها ، ولَیسَت مِنهُ آیَهٌ إلّا وقَد أقرَأَنیها رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وعَلَّمَنی تَأویلَها . (3)

الإمام الصادق عن الإمام علیّ علیهماالسلام :سَلونی عَن کِتابِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ ، فَوَاللّهِ ما نَزَلَت آیَهٌ مِنهُ فی لَیلٍ أو نَهارٍ ، ولا مَسیرٍ ولا مُقامٍ ، إلّا وقَد أقرَأَنیها رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وعَلَّمَنی تَأویلَها . فَقالَ ابنُ الکَوّاءِ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، فَما کانَ یَنزِلُ عَلَیهِ وأنتَ غائِبٌ عَنهُ ؟ قالَ : کانَ یَحفَظُ عَلَیَّ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ما کانَ یَنزِلُ عَلَیهِ مِنَ القُرآنِ وأنَا عَنهُ غائِبٌ حَتّی أقدَمَ عَلَیهِ فَیُقرِئُنیهِ ویَقولُ لی : یا عَلِیُّ ، أنزَلَ اللّهُ عَلَیَّ بَعدَکَ کَذا وکَذا وتَأویلُهُ کَذا وکَذا ، فَیُعَلِّمُنیتَنزیلَهُ وتَأویلَهُ . (4)

.

1- .تحف العقول : ص 196 ، بصائر الدرجات : ص 198 ح 3 عن سلیم بن قیس .
2- .شواهد التنزیل : ج 1 ص 43 ح 33 عن إسماعیل بن جعفر عن أبیه الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام .
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 207 ح 38 ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 581 ح 4 کلاهما عن سلمان .
4- .الأمالی للطوسی : ص 523 ح 1158 ، بشاره المصطفی : ص 219 کلاهما عن محمّد بن جعفر بن محمّد علیهماالسلاموعن المجاشعی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، الاحتجاج : ج 1 ص 617 ح 140 عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، کتاب سلیم بن قیس : ج 2 ص 802 ح 31 عن الإمام علیّ علیه السلام نحوه .

ص: 555

امام علی علیه السلام :هیچ آیه ای ، نه در شب و نه در روز ، نه در آسمان و نه در زمین ، نه درباره دنیا و نه درباره آخرت ، نه درباره بهشت و نه درباره دوزخ ، نه در صحرا و نه در کوه ، نه در روشنایی و نه در تاریکی بر ایشان (پیامبر صلی الله علیه و آله ) نازل نشد ، مگر آن که مرا به خواندن آن وا داشت و آن را بر من املا کرد و من به دستِ خویش آن را نوشتم و تأویل و تفسیر ، ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه ، خاص و عامّ آن ، و جای نزول و علّت نزول آن را تا روز قیامت ، به من آموخت .

امام علی علیه السلام :هیچ آیه ای در قرآن نیست ، مگر آن که من آن را بر پیامبر خدا خوانده ام و او معنای آن را به من آموخته است .

امام علی علیه السلام :هیچ آیه ای از قرآن را خداوند بر پیامبرش نازل نکرد ، مگر آن که من آن را گِرد آوردم ، و هیچ آیه ای از آن نیست ، مگر آن که پیامبر خدا مرا به خواندن آن وا داشته و تأویلش را به من آموخته است .

امام صادق علیه السلام به نقل از علی علیه السلام : «از من درباره کتاب خداوند عز و جل بپرسید. سوگند به خدا که هیچ آیه ای از آن ، در روز یا در شب ، به هنگام حرکت یا هنگام ایستادن ، نازل نشده است ، مگر آن که پیامبر خدا ، مرا به خواندن آن وا داشته و تأویل آن را به من آموخته است» . ابن کوّاء پرسید : ای امیر مؤمنان! در آیه هایی که بر وی (پیامبر صلی الله علیه و آله ) نازل شده و تو همراهش نبودی ، چگونه است؟ فرمود : «پیامبر خدا ، هر آنچه را از قرآن که در نبودِ من بر وی نازل می شد ، برای من نگه می داشت تا بیایم و مرا به خواندن آن ، وا می داشت و می فرمود : ای علی! پس از رفتن تو ، این آیه و این آیه بر من نازل شده و معنای آن ، چنین و چنان است و تنزیل و تأویل آن را به من می آموخت» .

.


ص: 556

الإمام علیّ علیه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی قَد خَصَّنی مِن بَینِ أصحابِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله بِعِلمِ النّاسِخِ والمَنسوخِ ، وَالمُحکَمِ والمُتَشابِهِ ، وَالخاصِّ وَالعامِّ ، وذلِکَ مِمّا مَنَّ اللّهُ بِهِ عَلَیَّ وعَلی رَسولِهِ . (1)

عنه علیه السلام :ذلِکَ القُرآنُ فَاستَنطِقوهُ ولَن یَنطِقَ لَکُم ، اُخبِرُکُم عَنهُ : إنَّ فیهِ عِلمَ ما مَضی ، وعِلمَ ما یَأتی إلی یَومِ القِیامَهِ ، وحُکمَ ما بَینَکُم ، وبَیانَ ما أصبَحتُم فیهِ تَختَلِفونَ ، فَلَو سَأَلتُمونی عَنهُ لَعَلَّمتُکُم . (2)

عنه علیه السلام :ذلِکَ القُرآنُ فَاستَنطِقوهُ ولَن یَنطِقَ ، ولکِن اُخبِرُکُم عَنهُ : ألا إنَّ فیهِ عِلمَ ما یَأتی ، وَالحَدیثَ عَنِ الماضی ، ودَواءَ دائِکُم ، ونَظمَ ما بَینَکُم . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :إنَّ اللّهَ عَلَّمَ نَبِیَّهُ التَّنزیلَ وَالتَّأویلَ ، فَعَلَّمَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّا علیه السلام . قالَ : وعَلَّمَنا وَاللّهِ . (4)

الإمام علیّ علیه السلام :لَو شِئتُ لَأَوقَرتُ (5) مِن تَفسیرِ الفاتِحَهِ سَبعینَ بَعیرا . (6)

یَنابیعُ المَودّه عن ابن عبّاس :أخَذَ بِیَدی الإِمامُ عَلِیٌّ لَیلَهً مُقمِرَهً ، فَخَرَجَ بی إلَی البَقیعِ (7) بَعدَ العِشاءِ ، وقالَ : اِقرَأ یا عَبدَ اللّهِ ، فَقَرَأتُ : «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» ، فَتَکَلَّمَ لی فی أسرارِ الباء إلی بُزوغِ الفَجرِ . (8)

.

1- .الخصال : ص 576 ح 1 عن مکحول .
2- .الکافی : ج 1 ص 61 ح 7 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، تفسیر القمّی : ج 1 ص 3 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 158 ، بحار الأنوار : ج 92 ص 23 ح 24 .
4- .الکافی : ج 7 ص 442 ح 15 ، تهذیب الأحکام : ج 8 ص 286 ح 1052 ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 17 ح 13 وفیه إلی «علیّا علیه السلام » وکلّها عن أبی الصباح .
5- .الوِقر بکسر الواو : الحِمْل ، وأکثر ما یُستعمل فی حِمْل البغل والحمار (النهایه : ج 5 ص 213 «وقر») .
6- .ینابیع المودّه : ج 3 ص 209 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 43 .
7- .البَقیع : هو مقبره أهل المدینه ، وهو داخل المدینه ، ویسمّی بقیع الغَرْقَد (معجم البلدان : ج 1 ص 473) .
8- .ینابیع المودّه : ج 1 ص 214 ح 19 .

ص: 557

امام علی علیه السلام :خداوند عز و جل از بین یاران محمّد صلی الله علیه و آله مرا به دانستن ناسخ و منسوخ ، محکم و متشابه ، و خاص و عام [ قرآن] ، ویژه ساخت و این از چیزهایی است که خداوند با آن ، بر من و پیامبر خدا منّت نهاد .

امام علی علیه السلام :این ، قرآن است . آن را به سخن گفتن فرا خوانید ؛ ولی هرگز برای شما سخن نخواهد گفت . من از آن به شما خبر می دهم : دانش آنچه گذشته و دانش آنچه تا روز رستاخیز ، خواهد آمد ، و حکم آنچه در بین شماست ، و بیان آنچه درباره آن اختلاف می کنید ، در آن هست . اگر آن را از من بپرسید ، به شما می آموزم .

امام علی علیه السلام :این ، قرآن است . آن را به سخن گفتن فرا خوانید ؛ ولی هرگز سخن نخواهد گفت . امّا من از آن به شما خبر خواهم داد : آگاه باشید که در آن ، دانش آینده ، گزارش گذشته ، داروی درد شما و نظم بین شما هست .

امام صادق علیه السلام :خداوند ، تنزیل و تأویل قرآن را به پیامبرش آموخت و پیامبر خدا ، علی علیه السلام را آموزش داد . سوگند به خدا که او (علی علیه السلام ) نیز ما را آموزش داد .

امام علی علیه السلام :اگر می خواستم ، سوره فاتحه را [ به اندازه] هفتاد بار شتر تفسیر می کردم .

ینابیع المودّه به نقل از ابن عبّاس : در شبی مهتابی ، پس از [ نماز] عشا ، امام علی علیه السلام دست مرا گرفت و به سوی بقیع بُرد و فرمود : «ای عبد اللّه ! بخوان» و من خواندم : «بسم اللّه الرحمن الرحیم» و او درباره اسرار بای «بسم اللّه » تا طلوع فجر برایم سخن گفت .

.


ص: 558

تفسیر العیّاشی عن الأَصبَغ بن نُباتَه :لَمّا قَدِمَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام الکوفَهَ صَلّی بِهِم أربَعینَ صَباحا یَقرَأُ بِهِم : «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَی» (1) قالَ : فَقالَ المُنافِقونَ : لا وَاللّهِ ما یُحسِنُ ابنُ أبی طالِبٍ أن یَقرَأَ القُرآنَ ، ولَو أحسَنَ أن یَقرَأَ القُرآنَ لَقَرَأَ بِنا غَیرَ هذِهِ السّورَهِ . قالَ : فَبَلَغَهُ ذلِکَ ، فَقالَ : وَیلٌ لَهُم ، إنّی لَأَعرِفُ ناسِخَهُ مِن مَنسوخِهِ ، ومُحکَمَهُ مِن مُتَشابِهِهِ ، وفَصلَهُ من فِصالِهِ ، وحُروفَهُ مِن مَعانیهِ . وَاللّهِ ما مِن حَرفٍ نَزَلَ عَلی مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله إلّا أنّی أعرِفُ فیمَن اُنزِلَ ، وفی أیِّ یَومٍ ، وفی أیِّ مَوضِعٍ . وَیلٌ لَهُم ! أ ما یَقرَؤونَ : «إِنَّ هَذَا لَفِی الصُّحُفِ الْأُولَی * صُحُفِ إِبْرَ هِیمَ وَ مُوسَی» (2) ؟ وَاللّهِ عِندی ، وَرِثتُهُما مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وقَد أنهی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مِن إبراهیمَ وموسی علیهماالسلام . وَیلٌ لَهُم ! وَاللّهِ أنَا الَّذی أنزَلَ اللّهُ فِیَّ : «وَ تَعِیَهَآ أُذُنٌ وَ عِیَهٌ» (3) فَإِنَّما کُنّا عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَیُخبِرُنا بِالوَحیِ فَأَعیهِ أنَا ومَن یَعیهِ ، فَإِذا خَرَجنا قالوا : ماذا قالَ آنِفا ؟ (4)

تاریخ دمشق عن ابن شُبرُمَه :ما کانَ أحَدٌ عَلَی المِنبَرِ یَقولُ : سَلونی عَمّا بَینَ اللَّوحَینِ إلّا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . (5)

المناقب لابن شهر آشوب عن الشّعبی :ما أحَدٌ أعلَمَ بِکِتابِ اللّهِ بَعدَ نَبِیِّ اللّهِ مِن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ . (6)

.

1- .الأعلی : 1 .
2- .الأعلی : 18 و 19 .
3- .الحاقّه : 12 .
4- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 14 ح 1 ، بصائر الدرجات : ص 135 ح 3 .
5- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 399 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 50 ح 46 و 47 .
6- .المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 43 ؛ شواهد التنزیل : ج 1 ص 48 ح 42 و ص 49 ح 43 کلاهما نحوه .

ص: 559

تفسیر العیّاشی به نقل از اَصبغ بن نُباته : هنگامی که امیر مؤمنان به کوفه آمد ، چهل صبح برایشان نماز گزارد و در همه [ نمازها] ، سوره اعلی را قرائت کرد . منافقان گفتند : سوگند به خدا که پسر ابو طالب ، نمی تواند قرآن را نیکو بخواند و اگر چیزی از قرائت قرآن نیکو می دانست ، سوره ای غیر از این برایمان می خواند! این خبر به وی رسید . فرمود : «وای بر آنان! من ناسخ قرآن را از منسوخ آن ، محکم آن را از متشابه آن ، و وصل آن را از فصل آن ، و حروف آن را از معانی آن ، باز می شناسم . سوگند به خدا ، هیچ حرفی بر محمّد صلی الله علیه و آله نازل نشده ، مگر آن که من می دانم درباره چه کسی و در چه روزی و در چه جایی نازل شده است . وای بر آنان! آیا این آیه را نخوانده اند : «قطعا در کتاب های گذشته ، این [ مطلب] هست ؛ کتاب های ابراهیم و موسی» . سوگند به خدا [ آن دو کتاب] ، نزد من است . آن دو کتاب را من از پیامبر خدا به ارث برده ام و پیامبر خدا ، آنها را از ابراهیم و موسی علیهماالسلام[ به من ]رسانده است . وای بر آنان! سوگند به خدا که خداوند ، درباره من نازل کرد که : «و گوشی شنوا آن را نگه می دارد» . ما نزد پیامبر خدا بودیم و به ما از وحی ، خبر می داد . من فرا می گرفتم و کسانی دیگر [ نیز] آن را فرا می گرفتند ؛ ولی وقتی از نزدش خارج می شدیم ، آنها می گفتند : «چند لحظه پیش ، چه گفت» » .

تاریخ دمشق به نقل از ابن شُبْرُمَه : هیچ کس جز علی بن ابی طالب علیه السلام ، در بالای منبر نمی گفت که از آنچه در درون قرآن است ، از من بپرسید .

المناقب ، ابن شهر آشوب به نقل از شَعْبی : پس از پیامبر خدا ، هیچ کس به کتابِ خدا داناتر از علی بن ابی طالب علیه السلام نبود .

.


ص: 560

النهایه عن ابن عبّاس :فَإِذا عِلمی بِالقُرآنِ فی عِلمِ عَلِیٍّ کَالقَرارَهِ (1) فی المُثعَنجَرِ (2) . (3)

الکافی عن منصور بن حازم :قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللّه علیه السلام : إنَّ اللّهَ أجَلُّ وأکرَمُ مِن أن یُعرَفَ بِخَلقِهِ ، بَلِ الخَلقُ یُعرَفونَ بِاللّهِ . قالَ : صَدَقتَ . قُلتُ : إنَّ مَن عَرَفَ أنَّ لَهُ رَبّا فَیَنبَغی لَهُ أن یَعرِفَ أنَّ لِذلِکَ الرَّبِّ رِضا وسَخَطا ، وأنَّهُ لا یُعرَفُ رِضاهُ وسَخَطُهُ إلّا بِوَحیٍ أو رَسولٍ ، فَمَن لَم یَأتِهِ الوَحیُ فَقَد یَنبَغی لَهُ أن یَطلُبَ الرُّسُلَ ، فَإِذا لَقِیَهُم عَرَفَ أنَّهُمُ الحُجَّهُ وأنَّ لَهُمُ الطّاعَهُ المُفتَرَضَهُ . وقُلتُ لِلنّاسِ : تَعلَمونَ أنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله کانَ هُوَ الحُجَّهَ مِنَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ ؟ قالوا : بَلی . قُلتُ : فَحینَ مَضی رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، مَن کانَ الحُجَّهُ عَلی خَلقِهِ ؟ فَقالوا : القُرآنُ . فَنَظَرتُ فِی القُرآنِ فَإِذا هُوَ یُخاصِمُ بِهِ المُرجِئُ وَالقَدَرِیُّ وَالزِّندیقُ الَّذی لا یُؤمِنُ بِهِ حَتّی یَغلِبَ الرِّجالَ بِخُصومَتِهِ ، فَعَرَفتُ أنَّ القُرآنَ لا یَکونُ حُجَّهً إلّا بِقَیِّمٍ ، فَما قالَ فیهِ مِن شَیءٍ کانَ حَقّا . فَقُلتُ لَهُم : مَن قَیِّمُ القُرآنِ ؟ فَقالوا : اِبنُ مَسعودٍ ، قَد کانَ یَعلَمُ ، وعُمَرُ یَعلَمُ ، وحُذَیفَهُ یَعلَمُ . قُلتُ : کُلَّهُ ؟ قالوا : لا . فَلَم أجِد أحَدا یُقالُ : إنَّهُ یَعرِفُ ذلِکَ کُلَّهُ إلّا عَلِیّا علیه السلام ، وإذا کانَ الشَّیءُ بَینَ القَومِ فَقالَ هذا : لا أدری ، وقالَ هذا : لا أدری ، وقالَ هذا : لا أدری ، وقالَ هذا : أنَا أدری ، فَأَشهَدُ أنَّ عَلِیّا علیه السلام کانَ قَیِّمُ القُرآنِ ، وکانَت طاعَتُهُ مُفتَرَضَهً ، وکانَ الحُجَّهُ عَلَی النّاسِ بَعدَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، وأنَّ ما قالَ فِیالقُرآنِ فَهُوَ حَقٌّ. فَقالَ : رَحِمَکَ اللّهُ . (4)

.

1- .القَراره : المطمئنّ من الأرض یستقرّ فیه ماء المطر (النهایه : ج 4 ص 38 «قرر») .
2- .المثْعَنْجَر : هو أکثر موضع فی البحر ماءً . والمیم والنون زائدتان (النهایه : ج 1 ص 212 «ثعجر») .
3- .النهایه فی غریب الحدیث : ج 1 ص 212 ، لسان العرب : ج 4 ص 103 ؛ بحار الأنوار : ج 92 ص 106 نقلاً عن النقّاش .
4- .الکافی : ج 1 ص 168 ح 2 .

ص: 561

النهایه به نقل از ابن عبّاس : دانش من به قرآن ، در کنار دانش علی علیه السلام ، همچون آبگیری کوچک در کنار دریایی بی کران است .

الکافی به نقل از منصور بن حازم : به امام صادق علیه السلام گفتم : خداوند ، با جلالت تر و گرامی تر از آن است که به وسیله بندگانش شناخته شود ؛ بلکه بندگانش به وسیله او شناخته می شوند . فرمود : «راست گفتی» . گفتم : هر کس که بداند پروردگاری دارد ، باید بداند که آن پروردگار، خشنودی و ناخشنودی ای دارد و البتّه او خشنودی و ناخشنودی پروردگارش را جز از راه وحی و پیامبر ، نخواهد شناخت . . . هر کس که به وی وحی نمی شود ، باید در پی پیامبران باشد و هر گاه آنان را ببیند ، خواهد فهمید که آنان ، حجّت اند و اطاعتی که واجب شده ، حقّ آنان است . و به مردم گفتم : می دانید که پیامبر خدا ، حجّت خدا بر بندگانش است؟ گفتند : آری . گفتم : آن گاه که پیامبر خدا درگذشت ، چه کسی حجّت بر بندگان بود؟ گفتند : قرآن . به قرآن نگریستم و دیدم که مُرجِئیان ، قَدَریان و حتّی زندیقی که به قرآنْ ایمان ندارد ، با آن ، استدلال می کنند تا جایی که حریفانِ خود را در بحث ، مغلوب می سازند . بدین ترتیب ، فهمیدم که قرآن ، جز به وسیله یک مفسّر (متصدّی تفسیر) نمی تواند حجّت باشد و هر آنچه که آن مفسّر درباره قرآن گفت ، همان ، حق است . از این رو ، به آنان گفتم : چه کسی مفسّر قرآن است؟ [ مردم] گفتند : ابن مسعود ، آن را می دانست . عمر نیز آن را می دانست و حُذَیفه هم آن را می دانست . گفتم : همه قرآن را [ می دانستند]؟ گفتند : نه . و کسی را جز علی علیه السلام نیافتم که درباره اش بگویند : او همه قرآن را می داند . وقتی وضعیت در بین مردم ، چنین باشد که این یکی بگوید : «نمی دانم» و آن یکی بگوید : «نمی دانم» و آن دیگری هم بگوید : «نمی دانم» ، ولی علی علیه السلام بگوید : «می دانم» ، من گواهی خواهم داد که علی علیه السلام مفسّر قرآن است و پیروی از او واجب است و پس از پیامبر خدا ، حجّت خدا اوست و هر آنچه که درباره قرآن گفته ، همان ، حق است . امام صادق علیه السلام فرمود : «رحمت خدا بر تو باد!» .

.


ص: 562

تاریخ دمشق عن أبی عبد الرحمن السُّلَمیّ :ما رَأَیتُ أحَدا أقرَأَ لِکِتابِ اللّهِ مِن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ . (1)

المعجم الکبیر عن عبد اللّه [بن مسعود] :قَرَأتُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله سَبعینَ سورَهً ، وخَتَمتُ القُرآنَ عَلی خَیرِ النّاسِ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ رضی الله عنه . (2)

شواهد التنزیل عن عبد اللّه بن مسعود :أفرَضُ أهلِ المَدینَهِ وأقرَؤُها عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ علیه السلام . (3)

تاریخ دمشق عن أبی عبد الرحمن السُّلَمیّ :ما رَأَیتُ قُرَشِیّا قَطُّ أقرَأَ مِن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ . (4)

شرح نهج البلاغه فی عَلِیٍّ علیه السلام : أمّا قِراءَتُهُ القُرآنَ وَاشتِغالُهُ بِهِ فَهُوَ المَنظورُ إلَیهِ فی هذَا البابِ ... إذا رَجَعتُ إلی کُتُبِ القِراءاتِ وَجَدتُ أئِمَّهَ القُرّاءِ کُلَّهُم یَرجِعونَ إلَیهِ ؛ کَأَبی عَمرِو بنِ العَلاءِ وعاصِمِ بن أبی النَّجودِ وغَیرِهِما ؛ لِأَ نَّهُم یَرجِعونَ إلی أبی عَبدِ الرَّحمنِ السُّلَمِیِّ القارِیَ ، وأبو عَبدِ الرَّحمنِ کانَ تِلمیذَهُ ، وعَنهُ أخَذَ القُرآنَ ، فَقَد صارَ هذَا الفَنُّ مِنَ الفُنونِ الَّتی تَنتَهی إلَیهِ أیضا ، مِثلُ کَثیرٍ مِمّا سَبَقَ . (5)

.

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 401 ، الاستیعاب : ج 3 ص 210 الرقم 1875 ، شواهد التنزیل : ج 1 ص 33 ح 17 و ص 34 ح 19 ولیس فیها ذیله و ص 32 ح 15 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 2 ص 42 عن ابن مسعود .
2- .المعجم الکبیر : ج 9 ص 76 ح 8446 ، المعجم الأوسط : ج 5 ص 101 ح 4792 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 401 وفیه «تسعین» بدل «سبعین» ، المناقب للخوارزمی : ص 93 ح 90 ؛ شرح الأخبار : ج 1 ص 144 ح 83 ، الأمالی للطوسی : ص 606 ح 1253 نحوه .
3- .شواهد التنزیل : ج 1 ص 34 ح 20 .
4- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 402 .
5- .شرح نهج البلاغه : ج 1 ص 27 .

ص: 563

تاریخ دمشق به نقل از ابو عبد الرحمان سُلَمی : هیچ کس را ندیدم که از علی بن ابی طالب علیه السلام به قرائت کتاب خدا ، داناتر باشد .

المعجم الکبیر به نقل از عبد اللّه بن مسعود : نزد پیامبر خدا ، هفتاد سوره را خواندم و قرآن را در نزد بهترینِ انسان ها [ یعنی] علی بن ابی طالب علیه السلام ختم کردم .

شواهد التنزیل به نقل از عبد اللّه بن مسعود : فریضه شناس ترینِ مردم مدینه و داناترینِ آنها به قرائت قرآن ، علی بن ابی طالب علیه السلام بود .

تاریخ دمشق به نقل از ابو عبد الرحمان سُلَمی : هرگز قریشی ای داناتر از علی بن ابی طالب علیه السلام به قرائت قرآن ندیدم .

شرح نهج البلاغه درباره بازگشت فنّ (علم) قرائت به امام علی علیه السلام : هر گاه به کتاب های قرائت رجوع می کردم ، در می یافتم که دانش همه پیشوایان قرائت قرآن ، به وی باز می گردد ؛ افرادی همچون : ابو عمرو بن علا ، عاصم بن ابی نَجود و جز این دو ؛ چون آنان به ابو عبد الرحمان سُلَمیِ قاری منتهی می شوند و ابو عبد الرحمان ، شاگرد علی علیه السلام بود و قرآن را از او آموخته بود . پس این فن نیز مثل بسیاری از فنونی که پیش تر گذشت ، از فنونی است که به او بر می گردد .

.


ص: 564

شرح نهج البلاغه فی عَلِیٍّ علیه السلام : ما أقولُ فی رَجُلٍ تَعَزّی إلَیهِ کُلُّ فَضیلَهٍ ... ومِنَ العُلومِ عِلمُ تَفسیرِ القُرآنِ ، وعَنهُ اُخِذَ ، ومِنهُ فُرِّعَ . وإذا رَجَعتَ إلی کُتُبِ التَّفسیرِ عَلِمتَ صِحَّهَ ذلِکَ ، لِأَنَّ أکثَرَهُ عَنهُ وعَن عَبدِ اللّهِ بنِ عَبّاسٍ ، وقَد عَلِمَ النّاسُ حالَ ابنِ عَبّاسٍ فی مُلازَمَتِهِ لَهُ ، وَانقِطاعِهِ إلَیهِ ، وأنَّهُ تِلمیذُهُ وخِرّیجُهُ . وقیلَ لَهُ : أینَ عِلمُکَ مِن عِلمِ ابنِ عَمِّکَ ؟ فَقالَ : کَنِسبَهِ قَطرَهٍ مِنَ المَطَرِ إلَی البَحرِ المُحیطِ ! (1)

مطالب السؤول :قَدِ استَفاضَ بَینَ الاُمَّهِ أنَّ رَئیسَ أئِمَّهِ التَّفسیرِ وقُدوَتَهُم وَالمُقَدَّمَ عَلَیهِم وَالمُشارَ إلَیهِ فیهِ عَبدُ اللّهِ بنُ عَبّاسٍ ، وهُوَ کانَ تِلمیذا لِعَلِیٍّ علیه السلام ، ومُقتَدِیا بِهِ ، وآخِذا عَنهُ ، ومُستَفیدا مِنهُ . وإمامُ الکوفِیّینَ المَشهورُ بِالقِراءَهِ بَینَهُم عاصِمُ بنُ أبِی النَّجودِ ، وقَدِ انتَشَرَ قِراءَتُهُ فِی الدُّنیا ، واُخِذَت عَنهُ مِن رِوایَهِ أبی بَکرٍ وحَفصٍ وهِیَ القِراءَهُ المَشهورَهُ المَذکورَهُ ، وهُوَ فیها تِلمیذٌ لِأَبی عَبدِ الرَّحمنِ السُّلَمِیَّ ، وأبو عَبدِ الرَّحمنِ تِلمیذٌ لِعَلِیٍّ علیه السلام ، نَقَلَها عَنهُ وأخَذَها مِنهُ ، وهُوَ علیه السلام أخَذَها وَاستَفادَها مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَعاصِمٌ فیها تِلمیذٌ لِتِلمیذِ عَلِیٍّ علیه السلام . (2)

راجع : ج 7 ص 514 (الذی عنده علم الکتاب) . ج 8 ص 290 (القرآن الناطق) .

.

1- .شرح نهج البلاغه : ج 1 ص 17 و ص 19 .
2- .مطالب السؤول : ص 29 .

ص: 565

شرح نهج البلاغه درباره علی علیه السلام : درباره مردی که هر فضیلتی به او منسوب است ، چه بگویم؟ ... از جمله دانش ها ، دانش تفسیر قرآن است که آن را از او گرفته اند و شاخ و برگ داده اند و اگر به کتاب های تفسیر رجوع کنی ، درستی این مطلب را خواهی یافت ؛ چون بیشتر آن دانش از او و عبد اللّه بن عبّاس است و همه مردم ، از همراهی ابن عبّاس با علی علیه السلام و ارتباط تنگاتنگش با او و شاگردی اش پیش او و دانش آموختگی اش در مکتب او ، باخبرند . به ابن عبّاس گفته شد : نسبت دانش تو به دانش پسر عمویت چیست؟ گفت : همچون نسبت یک قطره باران است به اقیانوس .

مطالب السؤول :در میان امّت [ اسلامی] ، مشهور است که سرآمد پیش کسوتانِ تفسیر و پیشوا و پیشتاز آنان ، و آن که انگشت اشاره ها به سوی اوست ، عبد اللّه بن عبّاس است ، و او شاگرد علی علیه السلام بود ، از او پیروی کرد ، از وی آموخت و از او بهره گرفت . و پیشوای کوفیان که در بین آنان به قرائت ، مشهور بود ، عاصم بن ابی نَجود است و قرائت وی در همه دنیا منتشر شده است و روایت ابو بکر و حفص از او گرفته شده است و همین قرائت ، مشهور و زبانزد است . عاصم در این خصوص ، شاگرد ابو عبد الرحمان سُلَمی است و ابو عبد الرحمان سُلَمی ، شاگرد علی علیه السلام بود که قرائتش را از او نقل کرده و یاد گرفته است ، و علی علیه السلام قرائت را از پیامبر خدا یاد گرفته و بهره برده است . پس عاصم در قرائت ، شاگردِ شاگرد علی علیه السلام بود .

ر . ک : ج 7 ص 515 (آن که دانش کتاب نزد اوست) . ج 8 ص 291 (قرآنِ گویا) .

.


ص: 566

3 / 3عِلمُ الدّینِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا اُمَّ سَلَمَهَ ، اسمَعی وَاشهَدی : هذا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ أمیرُ المُؤمِنینَ ، وسَیِّدُ المُسلِمینَ ، وعِندَهُ عِلمُ الدّینِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :کان عَلِیٌّ علیه السلام یَعلَمُ الخَبَرَ الحَلالَ وَالحَرامَ ، ویَعلَمُ القُرآنَ ، ولِکُلِّ شَیءٍ مِنهُما حَدّا . (2)

عنه علیه السلام :کانَ عَلِیٌّ علیه السلام صاحِبَ حَلالٍ وحَرامٍ وعِلمٍ بِالقُرآنِ ، ونَحنُ عَلی مِنهاجِهِ . (3)

الطبقات الکبری عن ابن عبّاس :إذا حَدَّثَنا ثِقَهٌ عَن عَلِیٍّ بِفُتیا لا نَعدوها . (4)

تاریخ دمَشق عن ابن عبّاس :إذا بَلَغَنا شَیءٌ تَکَلَّمَ بِهِ عَلِیٌّ مِن فُتیا أو قَضاءٍ وثَبَتَ ، لَم نُجاوِزهُ إلی غَیرِهِ . (5)

فضائل الصحابه لابن حنبل عن عبد اللّه :أعلَمُ أهلِ المَدینَهِ بِالفَرائِضِ عَلِیُّ بنُ أبیطالِبٍ . (6)

تاریخ دمَشق عن الشَّعبِیّ :لَیسَ مِنهُم أحَدٌ أقوی قَولاً فِی الفَرائِضِ مِن عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ . (7)

.

1- .الیقین : ص 415 ح 154 ، بحار الأنوار : ج 38 ص 123 ح 70 .
2- .المحاسن : ج 1 ص 425 ح 978 عن حفص بن قرط .
3- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 15 ح 5 عن حفص بن قرط الجهنی ، بحار الأنوار : ج 92 ص 95 ح 53 .
4- .الطبقات الکبری : ج 2 ص 338 ، أنساب الأشراف : ج 2 ص 352 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 407 وفیه «بقینا» بدل «بفتیا» .
5- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 407 .
6- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 1 ص 534 ح 888 ، أنساب الأشراف : ج 2 ص 354 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 405 ، الاستیعاب : ج 3 ص 207 الرقم 1875 ، الریاض النضره : ج 3 ص 160 .
7- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 405 ، الاستیعاب : ج 3 ص 207 الرقم 1875 عن مغیره .