گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد يازدهم
باب پنجم : صفات ثبوتی



5 / 1 یکتا

باب پنجم : صفات ثبوتی5 / 1یکتاامام علی علیه السلام :[ خداوند ،] یکتاست ، نه بر پایه شمارش .

امام علی علیه السلام :یک است ، نه از باب شمارش ، و دائم است ، نه بر پایه پایان داشتن ، و قائم است ، نه با تکیه [ بر چیزی] .

الخصال به نقل از شُرَیح بن هانی : در جنگ جَمَل، مردی اعرابی (صحرانشین)، نزد امیر مؤمنان ایستاد و گفت: ای امیر مؤمنان! آیا تو می گویی که خداوند ، یکی است؟ مردم به او هجوم آوردند و گفتند : ای اعرابی! آیا نمی بینی که امیر مؤمنان ، پریشان خاطر است؟ امیر مؤمنان فرمود : «رهایش کنید! آنچه این اعرابی در پی [ فهم] آن است ، چیزی است که ما از این قوم می خواهیم» . آن گاه فرمود : «ای اعرابی! به چهار گونه گفته می شود که خدا ، یکی است . دو نوع آن ، درباره خدای عز و جل روا نیست و دو نوع آن ، درباره او رواست . دو نوعی که درباره او جایز نیست ، یکی این است که کسی بگوید: او یکی است و مقصودش، یک برپایه عددها باشد . این نوع «یک» گفتن درباره خدا ، روا نیست ؛ چون چیزی که «دو» ندارد ، در اعداد داخل نمی شود . آیا نمی بینی آن کسی که می گوید او یکی از سه تاست ، کافر می گردد؟ (1) همچنین اگر کسی بگوید : او یکی از مردم است که منظورش نوعی از یک جنس باشد ، این هم درباره وی روا نیست ؛ زیرا این ، تشبیه است و پروردگار ما برتر و والاتر از آن است . امّا دو نوعی که درباره خدا ثابت (محقَّق) است ، یکی این است که کسی بگوید : او یکتایی است که در بین چیزها مشابهی برایش نیست . پروردگار ما چنین است . و نیز این که کسی بگوید : خداوند عز و جل معنایی یگانه است و منظورش این باشد که او در وجود و در عقل و در وهم ، بخش پذیر نیست . خدای ما ، چنین است» .

.

1- .اشاره به آیه 73 از سوره مائده : «قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَثَهٍ» .

ص: 50

الإمام علیّ علیه السلام :ما وَحَّدَهُ مَن کَیَّفَهُ ، ولا حَقیقَتَهُ أصابَ مَن مَثَّلَهُ ، ولا إیّاهُ عَنی مَن شَبَّهَهُ . (1)

عنه علیه السلام :التَّوحیدُ ألّا تَتَوَهَّمَهُ . (2)

عنه علیه السلام :دَلیلُهُ آیاتُهُ ، ووُجودُهُ إثباتُهُ ، ومَعرِفَتُهُ تَوحیدُهُ ، وتَوحیدُهُ تَمییزُهُ مِن خَلقِهِ ، وحُکمُ التَّمییزِ بَینونَهُ صِفَهٍ لا بَینونَهُ عُزلَهٍ ، إنَّهُ رَبٌّ خالِقٌ غَیرُ مَربوبٍ مَخلوقٍ کُلَّما یُتَصَوَّرَ فَهُوَ بِخِلافِهِ . (3)

عنه علیه السلام فی قَولِ المُؤَذِّنِ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ : إعلامٌ بِأَنَّ الشَّهادَهَ لا تَجوزُ إلّا بِمَعرِفَتِهِ مِنَ القَلبِ ، کَأَ نَّهُ یَقولُ : اُعلِمُ أنَّهُ لا مَعبودَ إلَا اللّهُ عَزَّوجَلَّ ، وأنَّ کُلَّ مَعبودٍ باطِلٌ سِوَی اللّهِ عَزَّوجَلَّ ، واُقِرُّ بِلِسانی بِما فی قَلبی مِنَ العِلمِ بِأَ نَّهُ لا إلهَ إلَا اللّهُ ، وأشهَدُ أنَّهُ لا مَلجَأَ مِنَ اللّهِ إلّا إلَیهِ ، ولا مَنجا مِن شَرِّ کُلِّ ذی شَرٍّ وفِتنَهِ کُلِّ ذی فِتنَهٍ إلّا بِاللّهِ . وفِی المَرَّهِ الثّانِیَهِ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ . مَعناهُ : أشهَدُ أن لا هادِیَ إلَا اللّهُ ، ولا دَلیلَ لی إلَی الدّینِ إلَا اللّهُ ، واُشهِدُ اللّهَ بِأَنّی أشهَدُ أن لا إلهَ إلَا اللّهُ ، واُشهِدُ سُکّانَ السَّماواتِ وسُکّانَ الأَرَضینَ وما فیهِنَّ مِنَ المَلائِکَهِ وَالنّاسِ أجمَعینَ ، وما فیهِنَّ مِنَ الجِبالِ والأَشجارِ وَالدَّوابِّ وَالوُحوشِ ، وکُلِّ رَطبٍ ویابِسٍ بِأَنّی أشهَدُ أن لا خالِقَ إلَا اللّهُ ، ولا رازِقَ ولا مَعبودَ ، ولا ضارَّ ولا نافِعَ ، ولا قابِضَ ولا باسِطَ ، ولا مُعطِیَ ولا مانِعَ ، ولا ناصِحَ ولا کافِیَ ولا شافِیَ ، ولا مُقَدِّمَ ولا مُؤَخِّرَ إلَا اللّهُ ، لَهُ الخَلقُ والأَمرُ ، وبِیَدِهِ الخَیرُ کُلُّهُ ، تَبارَکَ اللّهُ رَبُّ العالَمینَ . (4)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 310 ح 14 .
2- .نهج البلاغه : الحکمه 470 ، خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 124 ، روضه الواعظین : ص 48 ، بحار الأنوار : ج 5 ص 52 ح 86 .
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 475 ح 115 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 253 ح 7 .
4- .معانی الأخبار : ص 39 ح 1 ، التوحید : ص 239 ح 1 کلاهما عن یزید بن الحسن عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 84 ص 132 ح 24 .

ص: 51

امام علی علیه السلام :آن که خداوند را دارای چگونگی بداند ، یگانه اش نشمرده است ، و آن که او را مثل چیزی قرار دهد ، حقیقت او را نیافته است ، و آن که او را به چیزی تشبیه کند ، او را قصد نکرده است .

امام علی علیه السلام :یگانه انگاشتن [ خدا] ، آن است که او را در وهم نیاوری .

امام علی علیه السلام :راهنما به سوی او ، نشانه های اوست ، و وجودش ، اثبات اوست ، و شناختش به یگانه دانستن اوست ، و یگانه دانستنش به فرق نهادن بین او و آفریدگان اوست ، و فرق نهادن ، به جدایی در صفات است ، نه به جدایی در کنار بودن . او پروردگارِ آفریننده است ، نه پروریده آفریده . هر آنچه تصوّر شود ، او بر خلاف آن است .

امام علی علیه السلام درباره سخن مؤذّن : «أشهد أن لا إله إلّا اللّه ؛ گواهی می دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست» : این ، اعلام این موضوع است که گواهی دادن ، جز با شناخت قلبی روا نیست . گویی مؤذّن می گوید : اعلام می کنم که معبودی جز خدای عز و جل نیست ، و هر معبودی جز خدای عز و جل باطل است و با زبانم به آنچه در دل دارم یعنی علم به یکتایی خدا اقرار می کنم ، و گواهی می دهم که پناهگاهی از (غضب) خدا ، جز به سوی خدا نیست و نجات از شرّ هر شروری و فتنه هر فتنه گری ، جز به وسیله خدا ممکن نیست . در بار دوم که می گوید : «أشهد أن لا إله الّا اللّه » ، معنایش این است که گواهی می دهم هدایت کننده ای جز خدای یکتا نیست ، و برای من ، راهنمایی به سوی دین ، جز خدای یکتا نیست ، و خدا را گواه می گیرم که من شهادت می دهم خدایی جز خداوند یکتا نیست ، و همه ساکنان آسمان ها و زمین ها و آنچه در آنهاست ، از جمله همه فرشتگان و انسان ها و هر چه کوه ، درخت ، جنبنده و حیوان وحشی و بلکه هر تَر و خشکی را که هست ، گواه می گیرم که من شهادت می دهم آفریدگاری جز خدای یکتا نیست ، و هیچ روزی دهنده ، معبود ، زیان رسان و سود رسان ، برگیرنده و پخش کننده ، دهنده و بازدارنده ، خیرخواه ، بَسنده ، شفا دهنده ، پیش دارنده و به تأخیر اندازنده ای جز خداوند یکتا نیست . آفریدن و تدبیر ، از آنِ اوست و همه خیرها در دست اوست . فرخنده خدایی است پروردگار جهانیان! .

.


ص: 52

عنه علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ : ولَو ضَرَبتَ فی مَذاهِبِ فِکرِکَ لِتَبلُغَ غایاتِهِ ، ما دَلَّتکَ الدَّلالَهُ إلّا عَلی أنَّ فاطِرَ النَّملَهِ هُوَ فاطِرُ النَّخلَهِ ، لِدَقیقِ تَفصیلِ کُلِّ شَیءٍ ، وغامِضِ اختِلافِ کُلِّ حَیٍّ ، ومَا الجَلیلُ وَاللَّطیفُ ، وَالثَّقیلُ وَالخَفیفُ ، وَالقَوِیُّ وَالضَّعیفُ فی خَلقِهِ إلّا سَواءٌ . (1)

عنه علیه السلام :لَمّا لَم یَکُن إلی إثباتِ صانِعِ العالَمِ طَریقٌ إلّا بِالعَقلِ ؛ لِأَنَّهُ لا یُحَسُّ فَیُدرِکَهُ العَیانُ أو شَیءٌ مِنَ الحَواسِّ ، فَلَو کانَ غَیرَ واحِدٍ بَلِ اثنَینِ أو أکثَرَ لَأَوجَبَ العَقلُ عِدَّهَ صُنّاعٍ کَما أوجَبَ إثباتَ الصّانِعِ الواحِدِ ، ولَو کانَ صانِعُ العالَمِ اثنَینِ لَم یَجرِ تَدبیرُهُما عَلی نِظامٍ ، ولَم یَنسُق أحوالُهُما عَلی إحکامٍ ولا تَمامٍ ؛ لِأَ نَّهُ مَعقولٌ مِنَ الِاثنَینِ الِاختِلافُ فی دَواعیهِما وأفعالِهِما . ولا یَجوزُ أن یُقالَ : إنَّهُما مُتَّفِقانِ ولا یَختَلِفانِ ؛ لِأَنَّ کُلَّ مَن جازَ عَلَیهِ الِاتِّفاقُ جازَ عَلَیهِ الِاختِلافُ ، أ لا تَری أنَّ المُتَّفِقَینَ لا یَخلو أن یَقدِرَ کُلٌّ مِنهُما عَلی ذلِکَ أو لا یَقدِرَ کُلٌّ مِنهُما عَلی ذلِکَ ؛ فَإِن قَدَرا کانا جَمیعا عاجِزَینِ ، وإن لَم یَقدِرا کانا جاهِلَینِ ، وَالعاجِزُ وَالجاهِلُ لا یَکونُ إلها ولا قَدیما . (2)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 185 ، الاحتجاج : ج 1 ص 482 ح 117 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 26 ح 1 .
2- .بحار الأنوار : ج 93 ص 91 نقلاً عن النعمانی فی کتابه فی تفسیر القرآن عن إسماعیل بن جابر عن الإمام الصادق علیه السلام .

ص: 53

امام علی علیه السلام در یکی از سخنرانی هایش : اگر اندیشه ات را در راه های گوناگون به کار گیری تا به نهایت آن برسی ، برهانْ جز به این ، راهنمایی ات نخواهد کرد که آفریننده مورچه ، همان آفریننده خرما بُن [ با همه بلندی و ستبری اش] است ، به خاطر دقّتی که جدا جدا در [ آفرینش] هر چیز به کار رفته است ، و تفاوت های دقیقی که در آفرینش هر جاندار با جاندار دیگر نهفته است، و این که [ برای خداوند ]در کار آفرینش، میان اجسام سخت و نرم، و سنگین و سبک،و قوی و ضعیف ، هیچ فرقی نیست.

امام علی علیه السلام :از آن جا که برای اثبات آفریننده جهان ، راهی جز خِرد نیست زیرا او حس نمی شود تا چشم و یا یکی از حواس ، او را درک کند ، اگر او یگانه نبود ، بلکه دو و یا بیشتر بود ، باید خرد ، چنان که سازنده یگانه را اثبات می کند ، چندین سازنده را اثبات می کرد ، و اگر سازنده جهانْ دوتا بود ، تدبیر آنها با نظمی یکسان جاری نمی شد و احوال آن دو ، با استواری و تمامت سامان نمی یافت ؛ زیرا اختلاف در انگیزه و رفتار، از دو نفر امری خردپذیر است. و روا نیست که گفته شود : «آن دو اتّفاق نظر دارند و اختلافی ندارند» ؛ چون هر کس اتّفاق نظرش [ با دیگری ]روا باشد ، اختلاف ورزیدنش هم ممکن است . مگر نمی بینی دو کس که با یکدیگر اتّفاق نظر دارند، از دو حالت ، خارج نیستند؟ یا هر دو بر اداره جهان ، توانا هستند و یا هر دو ناتوان اند . اگر هر دو توانا باشند ، هر دو ناتوان خواهند بود ، و اگر هر دو ناتوان باشند ، هر دو جاهل اند ، و ناتوان و جاهل ، نه خداست و نه قدیم .

.


ص: 54

عنه علیه السلام فی وَصِیَّتِهِ لِابنِهِ الحَسَنِ علیه السلام : اِعلَم یا بُنَیَّ أنَّهُ لَو کانَ لِرَبِّکَ شَریکٌ لَأَتَتکَ رُسُلُهُ ، ولَرَأَیتَ آثارَ مُلکِهِ وسُلطانِهِ ، ولَعَرَفتَ أفعالَهُ وصِفاتِهِ ، ولکِنَّهُ إلهٌ واحِدٌ کَما وَصَفَ نَفسَهُ ، لا یُضادُّهُ فی مُلکِهِ أحَدٌ . (1)

5 / 2الصَّمَدالإمام علیّ علیه السلام :صَمَدٌ لا بِتَبعیضِ بَدَدٍ (2) . (3)

عنه علیه السلام :تَأویلُ الصَّمَدِ : لَا اسمٌ ولا جِسمٌ ، ولا مِثلٌ ولا شِبهٌ ، ولا صورَهٌ ولا تِمثالٌ ، ولا حَدٌّ ولا مَحدودٌ ، ولا مَوضِعٌ ولا مَکانٌ ، ولا کَیفٌ ولا أینٌ ، ولا هُنا ولا ثَمَّهَ ولا عَلی ، ولا خَلاءٌ ولا مَلَأٌ ، ولا قِیامٌ ولا قُعودٌ ، ولا سُکونٌ ولا حَرَکاتٌ ، ولا ظُلمانِیٌّ ولا نورانِیٌّ ، ولا روحانِیٌّ ولا نَفسانیٌّ ، ولا یَخلو مِنهُ مَوضِعٌ ولا یَسَعُهُ مَوضِعٌ ، ولا عَلی لَونٍ ، ولا خَطَرَ عَلی قَلبٍ ، ولا عَلی شَمِّ رائِحَهٍ ، مَنفِیٌّ مِن هذِهِ الأَشیاءِ . (4)

.

1- .نهج البلاغه : الکتاب 31 ، تحف العقول : ص 72 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 234 .
2- .الصَّمَد : الذی یقصد فی الحوائج ، والبَدَد : الحاجه (تاج العروس : ج 5 ص 66 «صمد» و ج 4 ص 347 «بدد») . أی : السیّد المقصود إلیه فی الحوائج من دون تبعیض الحاجه .
3- .تحف العقول : ص 63 ، مجمع البیان : ج 10 ص 862 عن عبد خیر .
4- .جامع الأخبار : ص 38 ح 25 عن محمّد ابن الحنفیّه ، بحار الأنوار : ج 3 ص 230 ح 21 .

5 / 2 صمد

امام علی علیه السلام در وصیّت به پسرش حسن علیه السلام : بدان پسرم! اگر برای پروردگارت شریک می بود ، فرستادگان او هم به سوی تو می آمدند و آثار او را در مُلک و سلطنتش می دیدی ، و افعال و صفاتش را می شناختی ؛ امّا او خدای یکتاست چنان که خود ، خویش را چنین توصیف کرده است و در حاکمیت ، هیچ رقیبی ندارد .

5 / 2صمدامام علی علیه السلام :اوست آن که بدون تفاوت و تبعیض در حاجت ها به او روی آورده می شود .

امام علی علیه السلام :تفسیر «صمد» ، این است که او نه اسم است و نه جسم ، نه مِثل و نه شبیه ، نه صورت و نه تمثال ، نه حد دارد و نه اندازه ، نه جای دارد و نه مکان ، نه چگونگی دارد و نه کجایی ، نه این جاست و نه آن جا و نه بر بالا ، نه در خلوت است و نه در جلوت ، نه ایستاده است و نه نشسته ، نه سکون دارد و نه حرکت ، نه تاریک است و نه روشنا ، نه روحانی است و نه نفسانی . هیچ جایی از او خالی نیست و هیچ جایی گنجایش او را ندارد . نه رنگی دارد ، و نه بر دلی خطور می کند ، و نه همراه بویی استشمام می شود . همه این چیزها از او نفی شده است .

.


ص: 56

5 / 3العالِمالإمام علیّ علیه السلام :کُلُّ عالِمٍ غَیرَهُ مُتَعَلِّمٌ . (1)

عنه علیه السلام :کُلُّ عالِمٍ فَمِن بَعدِ جَهلٍ تَعَلَّمَ ، وَاللّهُ لَم یَجهَل ولَم یَتَعَلَّم . (2)

عنه علیه السلام :العالَمُ بِلَا اکتِسابٍ ولَا ازدِیادٍ ولا عِلمٍ مُستَفادٍ ... لَیسَ إدراکُهُ بِالإِبصارِ ، ولا عِلمُهُ بِالإِخبارِ . (3)

عنه علیه السلام :عِلمُهُ بِالأَمواتِ الماضینَ کَعِلمِهِ بِالأَحیاءِ الباقینَ ، وعِلمُهُ بِما فِی السَّماواتِ العُلی کَعِلمِهِ بِما فِی الأَرَضینَ السُّفلی . (4)

عنه علیه السلام :عِلمُها لا بِأَداهٍ ، لا یَکونُ العِلمُ إلّا بِها ، ولَیسَ بَینَهُ وبَینَ مَعلومِهِ عِلمُ غَیرِهِ (5) بِهِ کانَ عالِما بِمَعلومِهِ . (6)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، غرر الحکم : ح 6887 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 375 ح 6317 وفیهما «غیر اللّه » ، بحار الأنوار : ج 4 ص 309 ح 37 .
2- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 43 ح 3 عن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، الغارات : ج 1 ص 174 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 213 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 319 ح 45 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 163 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 307 ح 35 .
5- .قال المجلسی قدس سره : «علمها» : أی علم الأشیاء . «علم غیره» : یحتمل الإضافه والتوصیف ، فعلی الأوّل : فالمراد أنّه لا یتوسّط بینه وبین معلومه علم عالم آخر به . وعلی الثانی : فالمراد أنّ ذاته المقدّسه کافیه للعالم ، ولا یحتاج إلی علم أیّ صوره علمیّه غیره (مرآه العقول : ج 25 ص 37) .
6- .الکافی : ج 8 ص 18 ح 4 عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر علیه السلام ، التوحید : ص 73 ح 27 ، الأمالی للصدوق : ص 399 ح 515 کلاهما عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر عن آبائه عنه علیهم السلام ولیس فیهما «به کان عالما بمعلومه» ، تحف العقول : ص 92 وراجع کنز الفوائد : ج 1 ص 75 .

ص: 57



5 / 3 دانا

5 / 3داناامام علی علیه السلام :هر دانایی ، جز او ، دانش آموز است .

امام علی علیه السلام :هر دانایی پس از ندانستن ، دانسته است ، حالْ آن که خداوند، هرگز جهل نداشته و نیاموخته است .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] دانای بدون کسب دانش ، و بدون افزودن بر دانش و بدون علمِ آموخته شده است . . . نه دریافت های او به وسیله دیدن است ، و نه دانش او به سبب خبر شنیدن .

امام علی علیه السلام :دانش او به مردگانِ درگذشته ، چون دانش او به زندگانِ بازمانده است ، و علم او به آنچه در آسمان های بالاست ، چون علم اوست به آنچه در زمین های پایین است .

امام علی علیه السلام :علم خدا به اشیا (موجودات) ، به وسیله ابزار نیست ؛ با آن که علم جز از راه ابزار نیست ، و بین او و بین چیزی که به آن علم دارد ، علمی جز خود او نیست تا به وسیله آن ، به چیزی که علم دارد ، دانا شود .

.


ص: 58

عنه علیه السلام :کانَ رَبّا إذ لا مَربوبَ ، وإلها إذ لا مَألوهَ ، وعالِما إذ لا مَعلومَ . (1)

عنه علیه السلام :أحالَ الأَشیاءَ لِأَوقاتِها ... عالِما بِها قَبلَ ابتِدائِها . (2)

عنه علیه السلام :أحاطَ بِالأَشیاءِ عِلما قَبلَ کَونِها ، فَلَم یَزدَد بِکَونِها عِلما ، عِلمُهُ بِها قَبلَ أن یُکَوِّنَها کَعِلمِهِ بَعدَ تَکوینِها . (3)

عنه علیه السلام :عِلمُهُ بِما فِی السَّماواتِ العُلی کَعِلمِهِ بِما فِی الأَرضِ السُّفلی ، وعِلمُهُ بِکُلِّ شَیءٍ ، لا تَحَیَّرُهُ الأَصواتُ ، ولا تَشغَلُهُ اللُّغاتُ . (4)

عنه علیه السلام :فَسُبحانَ مَن لا یَخفی عَلیهِ سَوادُ غَسَقٍ داجٍ ، ولا لَیلٍ ساجٍ (5) ، فی بِقاعِ الأَرَضینَ المُتَطَأطِئاتِ ، ولا فی یَفاعِ السُّفعِ (6) المُتَجاوِراتِ ، وما یَتَجَلجَلُ بِهِ الرَّعدُ فی اُفُقِ السَّماءِ ، وما تَلاشَت عَنهُ بُروقُ الغَمامِ ، وما تَسقُطُ مِن وَرَقَهٍ تُزیلُها عَن مَسقَطِها عَواصِفُ الأَنواءِ وَانهِطالُ السَّماءِ ! ویَعلَمُ مَسقَطَ القَطرَهِ ومَقَرَّها ومَسحَبَ الذَّرَّهِ ومَجَرَّها ، وما یَکفِی البَعُوضَهَ مِن قوتِها ، وما تَحمِلُ الاُنثی فی بَطنِها . (7)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 309 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 166 ح 104 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، الاحتجاج : ج 1 ص 474 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 177 ح 136 .
3- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 43 ح 3 عن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، الغارات : ج 1 ص 174 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 .
4- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 73 ، جواهر المطالب : ج 1 ص 340 وفیه «الأرضین» بدل «الأرض» وکلاهما عن النعمان بن سعد ، کنز العمّال : ج 1 ص 409 ح 1737 .
5- .لیلٌ ساجٍ : أی یغطِّی بظلامه وسکونه (النهایه : ج 2 ص 344 «سجا») .
6- .الیَفَاع : المرتَفِع من کلّ شیء . والسُّفْع : جمع سُفعه : نوع من السواد لیس بالکثیر . وقیل : هو سواد مع لون آخر (النهایه : ج 5 ص 299 «یفع» و ج 2 ص 374 «سفع») .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 182 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 309 ح 13 .

ص: 59

امام علی علیه السلام :زمانی که پرورده ای نبود ، او پروردگار بود ؛ و زمانی که هیچ معبودی نبود ، او معبود بود ، و زمانی که هیچ چیزی نبود که بر آن علم پیدا شود ، او عالم بود .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] اشیا را به زمان های خودشان موکول کرد . . . و پیش از آغاز آفرینش ، به آنها دانا بود .

امام علی علیه السلام :علمش قبل از بودن اشیا ، به آنها احاطه داشت ، و بودن آنها چیزی بر دانشش نیفزود . علم وی به آن اشیا پیش از به وجود آوردن آنها ، چون علمش به آنها پس از به وجود آوردنشان بود .

امام علی علیه السلام :علم او به آنچه در آسمان های بالاست ، چون علم او به آن چیزی است که در زمین پایین است . او به همه چیز ، داناست . صداها او را متحیّر نمی سازند ، و گویش ها او را مشغول نمی کنند .

امام علی علیه السلام :منزّه است آن که سیاهیِ تیره و تار ، و شب آرام و پایدار ، در زمین های پست و ناهموار و در قلّه های تیره رنگِ به هم نزدیک و زنجیر وار ، بر وی پوشیده نیست ، و غرّشی که رعد در کرانه آسمانْ پدید می آورَد ، و برقی که از ابر می جهد و پراکنده می شود ، و برگی که با وزش بادهای جهنده و سقوط ستارگان و ریزش باران از آسمان فرو می افتد ، بر او پوشیده نیست . اوست که جای افتادن هر قطره و جای قرار گرفتن آن ، و جایی که موران ، دانه برمی دارند و مسیری که آن را می بَرند ، و مقدار غذایی که پشه را کفایت می کند ، و آنچه را که مادینگان در شکم خود دارند ، همه را می داند .

.


ص: 60

عنه علیه السلام :لا یَعزُبُ (1) عَنهُ عَدَدُ قَطرِ الماءِ ، ولا نُجومِ السَّماءِ ، ولا سَوافِی الرّیحِ فِی الهَواءِ ، ولا دَبیبُ النَّملِ عَلَی الصَّفا ، ولا مَقیلُ الذَّرِّ فِی اللَّیلَهِ الظُّلماءِ ، یَعلَمُ مَساقِطَ الأَوراقِ وخَفِیَّ طَرفِ الأَحداقِ . (2)

عنه علیه السلام :لا یَخفی عَلیهِ مِن عِبادِهِ شُخوصُ لَحظَهٍ ، ولا کُرورُ لَفظَهٍ ، ولَا ازدِلافُ (3) رَبوَهٍ ، ولَا انبِساطُ خُطوَهٍ ، فی لَیلٍ داجٍ ، ولا غَسَقٍ ساجٍ . (4)

عنه علیه السلام :لَم یَعزُب عَنهُ خَفِیّاتُ غُیوبِ الهَواءِ ، ولا غَوامِضُ مَکنونِ ظُلَمِ الدُّجی ، ولا ما فِی السَّماواتِ العُلی إلَی الأَرَضینَ السُّفلی . (5)

عنه علیه السلام مُخاطِبا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ : کُلُّ سِرٍّ عِندَکَ عَلانِیَهٌ . (6)

عنه علیه السلام أیضا : کُلُّ غَیبٍ عِندَکَ شَهادَهٌ . (7)

عنه علیه السلام :خَرَقَ عِلمُهُ باطِنَ غَیبِ السُّتُراتِ ، وأحاطَ بِغُموضِ عَقائِدِ السَّریراتِ . (8)

عنه علیه السلام :عالِمُ السِّرِّ مِن ضَمائِرِ المُضمِرینَ ، ونَجوَی المُتَخافِتینَ ، وخَواطِرِ رَجمِ الظُّنونِ ، وعُقَدِ عَزیماتِ الیَقینِ ، ومَسارِقِ إیماضِ (9) الجُفونِ ، وما ضَمِنَتهُ أکنانُ القُلوبِ ، وغَیاباتُ الغُیوبِ . (10)

.

1- .عزبَ یعزُب : غابَ وبَعُد (لسان العرب : ج 1 ص 596 «عزب») .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 178 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 312 ح 39 و ج 77 ص 307 ح 12 .
3- .أی قرب دخولهم فیها ونظرهُم إلیها (لسان العرب : ج 9 ص 138 «زلف») .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 163 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 306 ح 35 .
5- .الکافی : ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبیعبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 42 ح 3 عن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 270 ح 15 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، غرر الحکم : ح 6891 وفیه «عند اللّه » بدل «عندک» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 318 ح 43 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 318 ح 43 .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 108 ، غرر الحکم : ح 5053 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 242 ح 4609 وفیهما «علم اللّه سبحانه» بدل «علمه» .
9- .یقال : أومَض البَرق إیماضا : إذا لَمع لَمْعا خَفِیّا ولم یَعترِض (النهایه : ج 5 ص 230 «ومض») .
10- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 77 ص 328 ح 17 .

ص: 61

امام علی علیه السلام :نه شمارِ قطره های آب و نه ستارگان آسمان ، و نه آنچه باد در هوا پراکنده می کند ، و نه حرکت مورچه بر سنگ صاف ، و نه خوابگاه مور در شب تاریک ، هیچ کدام بر او پوشیده نیست . سقوط برگ ها و بر هم خوردن پلک ها را می داند .

امام علی علیه السلام :هیچ نگاه زیرچشمی ، تکرار کردن کلمه ای ، نزدیک شدن به بلندی ، گام برداشتن در شبی تار و آرام از سوی بندگانش ، بر وی پوشیده نیست .

امام علی علیه السلام :پوشیده های اعماق آسمان ، و پیچیدگی های پنهان در ظلمت تاریکی ها ، و آنچه در آسمان های بالا تا زمین های پایین است ، بر او پوشیده نیست .

امام علی علیه السلام خطاب به خدای عز و جل : هر رازی نزد تو آشکار است .

امام علی علیه السلام خطاب به خدا : هر پنهانی در نزد تو پیداست .

امام علی علیه السلام :علم او درونِ ناپیدای پرده ها را شکافته است و به پیچیده ترین باورهای دل ها ، احاطه دارد .

امام علی علیه السلام :[ خداوند] به راز دلِ رازداران ، و نجوایِ آهسته گویان ، و اندیشه های گمان آلود ، و یقین های محکمْ نشسته در دل ، و دزدیده نگاه کردن ها ، و آنچه در دل ها نهان است و پرده هایی از نادیدنی ها آن را در خود دارند ، داناست .

.


ص: 62

عنه علیه السلام :یَعلَمُ اللّهُ سُبحانَهُ ما فِی الأَرحامِ مِن ذَکَرٍ أو اُنثی ، وقَبیحٍ أو جَمیلٍ ، وسَخِیٍّ أو بَخیلٍ ، وشَقِیٍّ أو سَعیدٍ ، ومَن یَکونُ فِی النّارِ حَطَبا أو فِی الجِنانِ لِلنَّبِیّینَ مُرافِقا . (1)

عنه علیه السلام :قَد عَلِمَ السَّرائِرَ ، وخَبَرَ الضَّمائِرَ ، لَهُ الإِحاطَهُ بِکُلِّ شَیءٍ . (2)

عنه علیه السلام :کُلُّ باطِنٍ عِندَ اللّهِ جَلَّت آلاؤُهُ ظاهِرٌ . (3)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ عِندَ إضمارِ کُلِّ مُضمِرٍ ، وقَولِ کُلِّ قائِلٍ ، وعَمَلِ کُلِّ عامِلٍ . (4)

عنه علیه السلام :أیُّهَا النّاسُ ! اتَّقُوا اللّهَ الَّذی إن قُلتُم سَمِعَ ، وإن أضمَرتُم عَلِمَ . (5)

عنه علیه السلام :العالِمُ بِما تُکِنُّ الصُّدورُ وما تَخونُ العُیونُ . (6)

عنه علیه السلام :قَسَمَ أرزاقَهُم ، وأحصی آثارَهُم وأعمالَهُم ، وعَدَدَ أنفُسِهِم ، وخائِنَهَ أعیُنِهِم ، وما تُخفی صُدورُهُم مِنَ الضَّمیرِ . (7)

عنه علیه السلام :قَد أحاطَ عِلمُ اللّهِ سُبحانَهُ بِالبَواطِنِ ، وأحصَی الظَّواهِرَ . (8)

عنه علیه السلام فی دُعاءٍ عَلَّمَهُ کُمَیلَ بنِ زیادٍ : اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ ... بِعِلمِکَ الَّذی أحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ . (9)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 128 ، بحار الأنوار : ج 26 ص 103 ح 6 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 86 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 319 ح 45 .
3- .غرر الحکم : ح 6890 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 376 ح 6362 .
4- .غرر الحکم : ح 3447 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 142 ح 3177 .
5- .نهج البلاغه : الحکمه 203 ، خصائص الأئمّه علیهم السلام : ص 115 ، روضه الواعظین : ص 479 ، غرر الحکم : ح 2506 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 87 ح 2074 ؛ جواهر المطالب : ج 2 ص 155 ح 102 و ص 158 ح 119 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 132 ؛ جواهر المطالب : ج 1 ص 332 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 90 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 310 ح 38 و ج 77 ص 305 ح 10 .
8- .غرر الحکم : ح 6677 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 368 ح 6199 .
9- .مصباح المتهجّد : ص 844 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 331 کلاهما عن کمیل بن زیاد النخعی ، البلد الأمین : ص 188 .

ص: 63

امام علی علیه السلام :خدای عز و جل آنچه در زهدان هاست از نَر و ماده ، زشت و زیبا ، بخشنده و بخیل ، بدبخت و خوش بخت ، و آن را که هیزم دوزخ می شود و یا در بهشت ، همراه پیامبران می گردد ، همه را می داند .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] رازها را می داند و از درون ها خبر دارد . احاطه داشتن بر همه چیزها ، تنها برای اوست .

امام علی علیه السلام :هر پنهانی ، نزد خداوندِ بزرگْ نعمت ، آشکار است .

امام علی علیه السلام :خداوند عز و جل در کنار پنهانکاریِ هر پنهانکار ، گفته هر گوینده ، و کار هر کارگزاری حاضر است .

امام علی علیه السلام :ای مردم! از خدایی پروا کنید که اگر بگویید ، می شنود ، و اگر پنهان دارید ، می داند .

امام علی علیه السلام :[ خداوند] به آنچه سینه ها در خود پوشیده می دارند ، و به خیانتی که دیده ها می کنند ، داناست .

امام علی علیه السلام :او رزق و روزی آفریدگان را تقسیم کرد ، آثار و کردارشان و نفَس هایشان و خیانتِ دیدگانشان و هر رازی را که در سینه هایشان مخفی می دارند ، شماره کرد .

امام علی علیه السلام :علم خدای عز و جل بر درون ها احاطه یافته ، و آشکارها را برشمرده است .

امام علی علیه السلام در دعایی که به کمیل بن زیاد آموخت : خداوندا! من از تو درخواست می کنم . . . به [ حقّ ]دانشت که بر همه چیز ، احاطه دارد .

.


ص: 64

5 / 4الشّاهِدالإمام علیّ علیه السلام :شاهِدُ کُلِّ نَجوی ، لا کَمُشاهَدَهِ شَیءٍ مِنَ الأَشیاءِ ، عَلا السَّماواتِ العُلی إلَی الأَرَضینَ السُّفلی ، وأحاطَ بِجَمیعِ الأَشیاءِ عِلما ، فَعَلَا الَّذی دَنا ، ودَنا الَّذی عَلا ، لَهُ المَثَلُ الأَعلی ، وَالأَسماءُ الحُسنی تَبارَکَ وتَعالی . (1)

عنه علیه السلام :المُشاهِدُ لِجَمیعِ الأَماکِنِ بِلَا انتِقالٍ إلَیها . (2)

5 / 5السَّمیعُ البَصیرُالإمام علیّ علیه السلام :مَن تَکَلَّمَ سَمِعَ نُطقَهُ ، ومَن سَکَتَ عَلِمَ سِرَّهُ . (3)

عنه علیه السلام :کانَ ... سَمیعا إذ لا مَسموعٌ . (4)

عنه علیه السلام :سَمیعٌ لِلأَصواتِ المُختَلِفَهِ ، بِلا جَوارِحَ لَهُ مُؤتَلِفَهٍ . (5)

.

1- .الغارات : ج 1 ص 176 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری ، بحار الأنوار : ج 4 ص 273 .
2- .الکافی : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحید : ص 33 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح 14 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 318 ح 43 ؛ جواهر المطالب : ج 1 ص 332 نحوه .
4- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 309 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام .
5- .حلیه الأولیاء : ج 1 ص 73 ، کنز العمّال : ج 1 ص 409 ح 1737 کلاهما عن النعمان بن سعد .

ص: 65



5 / 4 گواه

5 / 5 شنوای بینا

5 / 4گواهامام علی علیه السلام :[ خداوند ،] گواه هر رازْ گفتنی است ؛ امّا نه چونان دیدن چیزی از چیزها . بر آسمان های زِبَرین تا زمین های زیرین ، چیرگی دارد و علم او به همه چیزها احاطه دارد . پس والاست آن که نزدیک است ، و نزدیک است آن که والاست . صفات بِهین و نام های نیکو برای اویند و خداوند ، خجسته و برتر است .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] نظاره گر همه جاهاست ، بی آن که به سوی آنها برود .

5 / 5شنوای بیناامام علی علیه السلام :هر کس سخن گوید ، خداوندْ گفتارش را می شنود ، و هر کس سکوت کند ، او درونش را می داند .

امام علی علیه السلام :پیش از آن که شنیدنی ای باشد ، ... او شنوا بود .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] شنوای صداهای گوناگون است ، بی آن که اندام هایی داشته باشد .

.


ص: 66

عنه علیه السلام :السَّمیعُ لا بِأَداهٍ . (1)

عنه علیه السلام :سَمیعٌ لا بِآلَهٍ . (2)

عنه علیه السلام :السَّمیعُ لا بِتَفریقِ آلَهٍ . (3)

عنه علیه السلام :کُلُّ سَمیعٍ غَیرَهُ یَصَمُّ عَن لَطیفِ الأَصواتِ ، ویُصِمُّهُ کَبیرُها ویَذهَبُ عَنهُ ما بَعُدَ مِنها وکُلُّ بَصیرٍ غَیرَهُ یَعمی عَن خَفِیِّ الأَلوانِ ، ولَطیفِ الأَجسامِ . (4)

عنه علیه السلام :بَصیرٌ إذ لا مَنظورَ إلَیهِ مِن خَلقِهِ . (5)

عنه علیه السلام :بَصیرٌ لا یوصَفُ بِالحاسَّهِ . (6)

عنه علیه السلام :البَصیرُ لا بِتَفریقِ آلَهٍ . (7)

عنه علیه السلام :بَصیرٌ لا بِأَداهٍ . (8)

5 / 6اللَّطیفُ الخَبیرُالإمام علیّ علیه السلام :إنَّ رَبّی لَطیفُ اللَّطافَهِ ، لا یوصَفُ بِاللُّطفِ . (9)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 152 .
2- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول : ص 63 .
3- .الکافی : ج 1 ص 140 ح 5 عن إسماعیل بن قتیبه عن الإمام الصادق علیه السلام .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 309 ح 37 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، الاحتجاج : ج 1 ص 474 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 247 ح 5 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 179 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 53 ح 29 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 152 .
8- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه و ص 140 ح 5 عن إسماعیل بن قتیبه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلّها عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول : ص 63 .
9- .الکافی : ج 1 ص 138 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام و ص 306 ح 1 ، الأمالی للصدوق : ص 423 ح 560 ، الاختصاص : ص 236 ، إرشاد القلوب : ص 374 کلّها عن الأصبغ بن نباته ، روضه الواعظین : ص 40 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 304 ح 34 .

ص: 67



5 / 6 لطیف آگاه

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] شنواست ، نه با ابزار .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] شنواست ، نه با اندام .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] شنواست ، نه با گشودن اندام [ شنوایی] .

امام علی علیه السلام :هر شنونده ای جز خداوند ، از شنیدن صداهای آهسته ، ناشنواست ، و صداهای بلند [ نیز ]او را کر می سازد ، و صداهای دور از او ، به وی نمی رسند ، و هر بیننده ای جز او ، از دیدن رنگ های ناپیدا و اجسام [ ریز و ]ظریف ، نابیناست .

امام علی علیه السلام :زمانی که بین آفریده هایش دیدنی ای نبود ، او [ خداوند] بینا بود .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] بینایی است که به [داشتن] حس بینایی ، توصیف نمی شود .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] بیناست ، نه با گشودن اندام [ بینایی] .

امام علی علیه السلام :بیناست ، نه با ابزار .

5 / 6لطیف آگاهامام علی علیه السلام :پروردگارم به حقیقت ، لطیف است و به لطافت [ جسمانی] توصیف نمی گردد .

.


ص: 68

عنه علیه السلام :لَطیفٌ لا بِتَجَسُّمٍ . (1)

عنه علیه السلام :لَطیفٌ لا یوصَفُ بِالخِفاءِ . (2)

عنه علیه السلام :لا إلهَ إلَا اللّهُ اللَّطیفُ بِمَن شَرَدَ عَنهُ مِن مُسرِفی عِبادِهِ ؛ لِیَرجِعَ عَن عُتُوِّهِ وعِنادِهِ . (3)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الکَریمِ فی مُلکِهِ ، القاهِرِ لِمَن فیهِ ، القادِرِ عَلی أمرِهِ ، المَحمودِ فی صُنعِهِ ، اللَّطیفِ بِعِلمِهِ ، الرَّؤوفِ بِعِبادِهِ ، المُستَأثِرِ فی جَبَروتِهِ فی عِزِّ جَلالِهِ وهَیبَتِهِ . (4)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ سُبحانَهُ وتَعالی لا یَخفی عَلَیهِ مَا العِبادُ مُقتَرِفونَ فی لَیلِهِم ونَهارِهِم ، لَطُفَ بِهِ خُبرا وأحاطَ بِهِ عِلما . (5)

عنه علیه السلام :یُجیبُ دَعوَهَ مَن یَدعوهُ ، ویَرزُقُ عَبدَهُ ویَحبوهُ ، ذو لُطفٍ خَفِیٍّ وبَطشٍ قَوِیٍّ . (6)

عنه علیه السلام فی الدّیوانِ المَنسوبِ إلَیهِ : وکَم للّهِِ مِن لُطفٍ خَفِیِّ یَدِقُّ خِفاهُ عَن فَهمِ الذَّکِیِّ وکمَ یُسرٍ أتی مِن بَعدِ عُسرٍ وفَرَّجَ کُربَهَ القَلبِ الشَّجِیِّ وکَم أمرٍ تُساءُ بِهِ صَباحا وتَأتیکَ المَسَرَّهُ بِالعَشِیِّ ولا تَجزَع إذا ما نابَ خَطبٌ فَکَم للّهِِ مِن لُطفٍ خَفِیِّ (7)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 138 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول : ص 63 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 304 ح 34 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 179 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 53 ح 29 ؛ تذکره الخواصّ : ص 157 عن ابن عبّاس وفیه «بالجفا» بدل «بالخفاء» .
3- .البلد الأمین : ص 112 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 171 ح 19 .
4- .الدروع الواقیه : ص 182 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 142 ح 4 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 199 ، بحار الأنوار : ج 33 ص 450 .
6- .المصباح للکفعمی : ص 968 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 340 ح 28 ؛ شرح نهج البلاغه : ج 19 ص 141 ، مطالب السؤول : ص 60 ، کنز العمّال : ج 16 ص 210 ح 44234 عن أبی صالح .
7- .الدیوان المنسوب إلی الإمام علیّ علیه السلام : ص 650 الرقم 506 .

ص: 69

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] لطیف است ؛ امّا نه جسمانی .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] لطیفی است که به مخفی بودن ، توصیف نمی شود .

امام علی علیه السلام :خدایی نیست ، جز خداوند یکتا ؛ آن که به بندگان زیاده روِ خویش که از او رمیده اند ، همیشه لطف و مهربانی می کند تا از سرکشی و دشمنی با او، بازگردند .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی راست که در حکمرانی اش ارجمند است ، و بر کسانی که در قلمرو وی اند ، چیره است ؛ بر کار خود ، تواناست ؛ در آفرینشش ستوده است ؛ با علمش لطیف است ؛ به بندگانش مهربان است ؛ به قدرت جبروتی اش با همه عزّت و شکوه و هیبتش ، مختصّ است .

امام علی علیه السلام :بر خدای پاک و برتر ، چیزی از آنچه بندگان در روز و شبشان انجام می دهند ، مخفی نمی مانَد . در آگاهی به آن کارها ، باریک بین است و بر آنها احاطه علمی دارد .

امام علی علیه السلام :به کسی که او را می خوانَد ، پاسخ می دهد ، و به بنده اش روزی می دهد و می بخشد . دارای لطف پنهان و عقوبتی سخت است .

امام علی علیه السلام در دیوان منسوب به ایشان : چه قدر خداوند ، لطف پنهان دارد که ظرافت لطف پنهانش ، از فهم هوشمندان هم مخفی است . چه بسیار گشایشی که پس از گرفتاری ایجاد می شود و اندوه دل درمانده را می گشاید . و چه بسیار کاری که در صبحگاهان ، آزرده خاطرت می کند حالْ آن که به شب ، خشنودی به سراغت می آید . هر گاه که سختی ها روی آوردند ، بی تابی مکن چرا که خداوند را لطف پنهان ، بسیار است .

.


ص: 70

5 / 7القادِرالإمام علیّ علیه السلام :فَطَرَ الخَلائِقَ بِقُدرَتِهِ . (1)

عنه علیه السلام :کُلُّ قادِرٍ غیرَ اللّهِ سُبحانَهُ مَقدورٌ . (2)

عنه علیه السلام :قادِرٌ إذ لا مَقدورٌ . (3)

عنه علیه السلام :المُستَشهِدُ بِآیاتِهِ عَلی قُدرَتِهِ . (4)

عنه علیه السلام :کُلُّ قادِرٍ غَیرَهُ یَقدِرُ ویَعجِزُ . (5)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الکَریمِ فی مُلکِهِ ... القادِرِ عَلی أمرِهِ . (6)

عنه علیه السلام مُخاطِبا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ : سُبحانَکَ ما أعظَمَ ما نَری مِن خَلقِکَ ! وما أصغَرَ کُلَّ عَظیمَهٍ فی جَنبِ قُدرَتِکَ ! وما أهوَلَ ما نَری مِن مَلَکوتِکَ ! وما أحقَرَ ذلِکَ فیما غابَ عَنّا مِن سُلطانِکَ ! وما أسبَغَ نِعَمَکَ فِی الدُّنیا ! وما أصغَرَها فی نِعَمِ الآخِرَهِ ! (7)

عنه علیه السلام :هُوَ القادِرُ الَّذی إذَا ارتَمَتِ الأَوهامُ لِتُدرِکَ مُنقَطَعَ قُدرَتِهِ ، وحاوَلَ الفِکرُ المُبَرَّأُ مِن خَطَراتِ الوَساوِسِ أن یَقَعَ عَلَیهِ فی عَمیقاتِ غُیوبِ مَلَکوتِهِ ، وتَوَلَّهَتِ القُلوبُ إلَیهِ لِتَجرِیَ فی کَیفِیَّهِ صِفاتِهِ ، وغَمَضَت مَداخِل العُقولِ فی حَیثُ لا تَبلُغُهُ الصِّفاتُ لتَنَاوُلِ عِلمِ ذاتِهِ ، رَدَعَها وهِیَ تَجوبُ مَهاوِیَ سُدَفِ الغُیوبِ مُتَخَلِّصَهً إلَیهِ سُبحانَهُ . (8)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 1 و 183 وفیه «خلق» بدل «فطر» ، الاحتجاج : ج 1 ص 473 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 247 ح 5 .
2- .غرر الحکم : ح 6889 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 377 ح 6400 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 152 ؛ دستور معالم الحکم : ص 122 .
4- .الکافی : ج 1 ص 139 ح 5 عن إسماعیل بن قتیبه عن الإمام الصادق علیه السلام .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 309 ح 37 .
6- .الدروع الواقیه : ص 182 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 142 ح 4 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 318 ح 43 ؛ جواهر المطالب : ج 1 ص 333 نحوه .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 91 عن مسعده بن صدقه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 275 ح 16 .

ص: 71



5 / 7 توانمند

5 / 7توانمندامام علی علیه السلام :آفریدگان را با قدرت خویش آفرید .

امام علی علیه السلام :هر قدرتمندی غیر از خدای سبحان، مغلوبِ قدرت اوست .

امام علی علیه السلام :هنگامی که [ هیچ] موجودِ دارای توانی نبود ، او توانا بود .

امام علی علیه السلام :[ او خدایی است که] آیاتش گواه قدرت اوست .

امام علی علیه السلام :هر قدرتمندی غیر از او ، گاه توانا و گاه ناتوان است .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که در حکومتش ارجمند است ... و در کارش ، قدرتمند .

امام علی علیه السلام خطاب به خداوند عز و جل : منزّهی تو! چه قدر بزرگ است آنچه از آفریده های تو که می بینیم ، و چه قدر کوچک است هر بزرگی در کنار قدرت تو ! و چه قدر هول انگیز است قدرت ملکوتی تو که می بینیم ، و چه قدر کوچک است این در برابر آنچه از پادشاهی تو که برای ما پوشیده است ! و چه قدر نعمت های تو در دنیا گسترده است ، و چه قدر آنها در برابر نعمت های آخرت ، کوچک اند!

امام علی علیه السلام :او توانمندی است که هر گاه اوهام چون تیر رها شوند تا نهایتِ قدرت او را درک کنند ، و اندیشه های رها از خطر وسوسه ها بکوشند تا به ژرفای ناپیدای ملکوت او برسند ، و دل های شیفته به سوی او شتابند تا به فهم چگونگی صفات او پردازند ، و راه های ورود خرد برای شناخت ذات او ، آن قدر ظریف و باریک شود که به وصف نیاید ، خداوند ، آنها را از چنین کارهایی باز می دارد ؛ در حالی که خردها ورطه تاریک غیب را در می نوردند تا رهیده به او برسند .

.


ص: 72

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الواحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ المُتَفَرِّدِ ، الَّذی لا مِن شَیءٍ کانَ ولا مِن شَیءٍ خَلَقَ ما کانَ ، قُدرَهٌ بانَ بِها مِنَ الأَشیاءِ وبانَتِ الأَشیاءُ مِنهُ . (1)

عنه علیه السلام فی دُعاءٍ عَلَّمَهُ کُمَیلَ بنَ زِیادٍ : اللّهُمَّ عَظُمَ سُلطانُکَ ، وعَلا مَکانُکَ ، وخَفِیَ مَکرُکَ ، وظَهَرَ أمرُکَ ، وغَلَبَ قَهرُکَ ، وجَرَت قُدرَتُکَ ، ولا یُمکِنُ الفِرارُ مِن حُکومَتِکَ . (2)

5 / 8القَوِیّالإمام علیّ علیه السلام :کُلُّ قَوِیٍّ غَیرَهُ ضَعیفٌ . (3)

عنه علیه السلام :کُلُّ شَیءٍ خاشِعٌ لَهُ ، وکُلُّ شَیءٍ قائِمٌ بِهِ ، غِنی کُلِّ فَقیرٍ ، وعِزُّ کُلِّ ذَلیلٍ ، وقُوَّهُ کُلِّ ضَعیفٍ . (4)

.

1- .الکافی : ج 1 ص 134 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 41 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 269 ح 15 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 845 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 332 وفیه «جندک» بدل «قهرک» وکلاهما عن کمیل بن زیاد ، البلد الأمین : ص 188 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، غرر الحکم : ح 6884 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 375 ح 6314 وفیهما «غیر اللّه » .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 317 ح 43 ؛ جواهر المطالب : ج 1 ص 332 .

ص: 73



5 / 8 نیرومند

امام علی علیه السلام :سپاسْ از آنِ خدای یگانه و یکتا و بی نیاز و تنهاست ؛ آن که نه از چیزی به وجود آمده و نه آنچه را که آفریده ، از چیزی آفریده است . توانایی است که با قدرتش ، از اشیا تفاوت پیدا کرده و اشیا [ نیز] به آن قدرت ، از او متمایز شده اند .

امام علی علیه السلام در دعایی که به کمیل بن زیاد آموخت : خداوندا! فرمان روایی ات عظیم ، و جایگاهت برتر ، و مکر تو پنهان ، و فرمان تو آشکار ، و چیرگی تو غالب، و قدرت تو مستقر است و فرار کردن از حکومت تو ممکن نیست .

5 / 8نیرومندامام علی علیه السلام :هر نیرومندی جز او ، ناتوان است .

امام علی علیه السلام :هر چیزی (موجودی) در برابر او فروتن است ، و هر چیزی به او پابرجاست . او بی نیازیِ هر بینوا ، و عزّتِ هر خوار ، و نیروی هر ناتوان است .

.


ص: 74

عنه علیه السلام :فَتَعالی مِن قَوِیٍّ ما أکرَمَهُ ! وتَواضَعتَ مِن ضَعیفٍ ما أجرَأَکَ عَلی مَعصِیَتِهِ ! (1)

عنه علیه السلام فی دُعاءٍ عَلَّمَهُ کُمَیلَ بنَ زِیادٍ : اللّهُمَّ إنّی أسأَلُکَ ... بِقُوَّتِکَ الَّتی قَهَرتَ بِها کُلَّ شَیءٍ ، وخَضَعَ لَها کُلُّ شَیءٍ ، وذَلَّ لَها کُلُّ شَیءٍ . (2)

5 / 9القاهِرالإمام علیّ علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الکَریمِ فی مُلکِهِ ، القاهِرِ لِمَن فیهِ . (3)

عنه علیه السلام :الواحِدُ الصَّمَدُ ، وَالمُتَکَبِّرُ عَنِ الصّاحِبَهِ وَالوَلَدِ ، رافِعِ السَّماءِ بِغَیرِ عَمَدٍ ، ومُجرِی السَّحابِ بِغَیرٍ صَفَدٍ (4) ، قاهِرِ الخَلقِ بِغَیرِ عَدَدٍ . (5)

عنه علیه السلام :اللّهُ أکبَرُ القاهِرُ لِلأَضدادِ ، المُتَعالی عَنِ الأَندادِ ، المُتَفَرِّدُ بِالمِنَّهِ عَلی جَمیعِ العِبادِ . (6)

عنه علیه السلام :هُوَ الَّذِی اشتَدَّت نِقمَتُهُ عَلی أعدائِهِ فی سَعَهِ رَحمَتِهِ واتَّسَعَت رَحمَتُهُ لِأَولِیائِهِ فی شِدَّهِ نِقمَتِهِ ، قاهِرُ مَن عازَّهُ (7) ، ومُدَمِّرُ مَن شاقَّهُ ، ومُذِلُّ مَن ناواهُ ، وغالِبُ مَن عاداهُ . (8)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 223 ، بحار الأنوار : ج 71 ص 192 ح 59 .
2- .مصباح المتهجّد : ص 844 ح 910 ، الإقبال : ج 3 ص 331 کلاهما عن کمیل بن زیاد النخعی ، البلد الأمین : ص 188 .
3- .الدروع الواقیه : ص 182 .
4- .الصَّفَد : حَبلٌ یوثَق به أو غِلّ (لسان العرب : ج 3 ص 256 «صفد») .
5- .مهج الدعوات : ص 144 ، بحار الأنوار : ج 94 ص 232 ح 8 .
6- .البلد الأمین : ص 93 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 139 ح 7 .
7- .عازّه أی غالبه (شرح نهج البلاغه : ج 6 ص 396) .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 90 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 310 ح 38 .

ص: 75



5 / 9 چیره

امام علی علیه السلام :چه با کرامت است خدای والا مرتبه و نیرومند ؛ و چه قدر در نافرمانیِ او گستاخی! تو بنده خوار و ضعیف .

امام علی علیه السلام در دعایی که به کمیل بن زیاد آموخت : خداوندا! من از تو درخواست می کنم ... به [ حقّ ]نیرومندی ات که با آن ، بر هر چیزی ، چیرگی یافتی ، و هر چیزی در برابر آن ، کرنش کرده است ، و هر چیزی در مقابل آن ، خوار شده است .

5 / 9چیرهامام علی علیه السلام :سپاسْ از آنِ خدایی است که در حکومتش ارجمند است ، و بر هر کس که در آن [ حکومت] قرار گیرد ، چیره است .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] یکتا و بی نیاز است ، و برتر از داشتن همسر و فرزند است . به پا دارنده آسمان است ، بدون تکیه گاه ، و حرکت دهنده ابرهاست ، بدون طناب و بند ، و بر خلق ، چیره است ، بدون داشتن عدد (سرباز) .

امام علی علیه السلام :خداوند ، بزرگ است ؛ همان که بر اضداد ، چیره است ، و والاتر از آن است که همگون داشته باشد ، و در منّت داشتن بر همه بندگان ، یگانه است .

امام علی علیه السلام :او کسی است که در عین گستردگی رحمتش ، کیفرش بر دشمنانش سخت است ، و در عین سختی کیفرش ، رحمتش بر دوستانش گسترده است . بر هر کس که با او مقابله کند ، چیره است ، و آن را که با وی به ستیز برخیزد ، نابود می کند ، و هر که را با او مخالفت ورزد ، ذلیل و خوار می سازد ، و بر آن که با او دشمنی کند ، پیروز است .

.


ص: 76

5 / 10القائِمالإمام علیّ علیه السلام :کُلُّ شَیءٍ قائِمٌ بِهِ . (1)

عنه علیه السلام :کُلُّ مَعروفٍ بِنَفسِهِ مَصنوعٌ ، وکُلُّ قائِمٍ فی سِواهُ مَعلولٌ . (2)

عنه علیه السلام :إنَّ اللّهَ قائِمٌ باقٍ ، وما دونَهُ حَدَثٌ حائِلٌ زائِلٌ ، ولَیسَ القَدیمُ الباقی کَالحَدَثِ الزّائِلِ . (3)

عنه علیه السلام :سُبحانَ مَن هُوَ قائِمٌ لا یَلهو . (4)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ المَعروفِ مِن غَیرِ رُؤیَهٍ ، وَالخالِقِ مِن غَیرِ رَوِیَّهٍ ، الَّذی لَم یَزَل قائِما دائِما إذ لا سَماءٌ ذاتُ أبراجٍ ، ولا حُجُبٌ ذاتَ إرتاجٍ (5) ، ولا لَیلٌ داجٍ ، ولا بَحرٌ ساجٍ (6) ، ولا جَبَلٌ ذو فِجاجٍ ، ولا فَجٌّ ذو اعوِجاجٍ ، ولا أرضٌ ذاتُ مِهادٍ ، ولا خَلقٌ ذُو اعتِمادٍ . (7)

عنه علیه السلام :واحِدٌ لا بِعَدَدٍ ، ودائِمٌ لا بِأَمَدٍ ، وقائِمٌ لا بِعَمَدٍ . (8)

عنه علیه السلام :القَیّومُ الَّذی لا یَنامُ . (9)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 109 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 317 ح 43 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 310 ح 14 .
3- .تحف العقول : ص 468 عن الإمام الهادی علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 5 ص 75 ح 1 .
4- .الدروع الواقیه : ص 200 .
5- .الرَّتَج والرِّتاج : الباب العظیم ، وقیل : هو الباب المغلَق (لسان العرب : ج 2 ص 279 «رتج») .
6- .ساجٍ : أی ساکن (النهایه : ج 2 ص 345 «سجا») .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 90 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 310 ح 38 .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 185 ، التوحید : ص 70 ح 26 عن الهیثم بن عبد اللّه الرمّانی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه علیهم السلام ، الاحتجاج : ج 1 ص 480 ح 117 ، البلد الأمین : ص 92 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 139 ح 7 .
9- .مهج الدعوات : ص 145 .

ص: 77



5 / 10 استوار

5 / 10استوارامام علی علیه السلام :همه چیز به او استوار است .

امام علی علیه السلام :هر چه ذاتش شناخته شود ، دستْ ساز است ، و هر چه به خود استوار نباشد ، ساخته دیگری است .

امام علی علیه السلام :خداوند ، استوار و ماندگار است و هر چه غیر او ، پدیده ای ناپایدار و نابود شدنی است ، و آن که قدیم (همیشگی) و ماندگار است ، چونان پدیده های زوال پذیر نیست .

امام علی علیه السلام :منزّه است آن استواری که به بازی نمی پردازد .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی راست که بدون دیده شدن ، شناخته شده است ، و آفریننده بدون طراحی و به کار بردن اندیشه است ؛ آن که همواره استوار است و همیشه بوده است ، آن هنگام که هیچ آسمانِ دارای برجی نبود و هیچ مانعِ دارای در و دروازه ای وجود نداشت ، نه شبی تاریک بود و نه دریایی ساکن ، نه کوهی با درّه ها وجود داشت و نه راهی با پیچ و خم ها ، نه زمینْ دارای آرامش بود ، و نه آفریده ای برخوردار از تکیه گاه .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] یگانه است ، نه به شماره ، و همیشگی است ، نه به زمان ، و استوار است ، نه به تکیه گاه .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] استواری است که [ هرگز] نمی خوابد .

.


ص: 78

عنه علیه السلام مُخاطِبا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ : أنتَ ... القَیّومُ الَّذی لا زَوالَ لَکَ . (1)

5 / 11الحَیُّالإمام علیّ علیه السلام :هُوَ حَیاهُ کُلِّ شَیءٍ ، ونورُ کُلِّ شَیءٍ ، سُبحانَهُ وتَعالی عَمّا یَقولونَ عُلُوّا کَبیرا ... وبِحَیاتِهِ حَیِیَت قُلوبُهُم وبِنورِهِ اهتَدَوا إلی مَعرِفَتِهِ . (2)

5 / 12الأَوَّلُ وَالآخِرُالإمام علیّ علیه السلام :الأَوَّلُ لا شَیءَ قَبلَهُ ، وَالآخِرُ لا غایَهَ لَهُ . (3)

عنه علیه السلام :الأَوَّلُ الَّذی لا غایَهَ لَهُ فَیَنتَهِیَ ، ولا آخِرَ لَهُ فَیَنقَضِیَ . (4)

عنه علیه السلام :الأَوَّلُ الَّذی لَم یَکُن لَهُ قَبلٌ فَیَکونَ شَیءٌ قَبلَهُ ، وَالآخِرُ الَّذی لَیسَ لَهُ بَعدٌ فَیَکونَ شَیءٌ بَعدَهُ . (5)

عنه علیه السلام :لا تَصحَبُهُ الأَوقاتُ ، ولا تَرفِدُهُ الأَدَواتُ ، سَبَقَ الأَوقاتَ کَونُهُ ، وَالعَدَمَ وُجودُهُ ، وَالِابتِداءَ أزَلُهُ ... مَنَعَتها «مُنذُ» القِدمَهَ ، وحَمَتها «قَدُ» الأَزَلِیَّهَ . (6)

عنه علیه السلام :لَم یَتَقَدَّمهُ وَقتٌ ولا زَمانٌ . (7)

.

1- .الدروع الواقیه : ص 204 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 203 ح 3 .
2- .الکافی : ج 1 ص 130 ح 1 عن أحمد بن محمّد البرقی رفعه ، بحار الأنوار : ج 58 ص 10 ح 8 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 85 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 94 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 91 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 106 ح 90 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 30 ح 6 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 182 وراجع بحار الأنوار : ج 57 ص 167 ح 107 .

ص: 79



5 / 11 زنده

5 / 12 اوّل و آخر

امام علی علیه السلام خطاب به خداوند عز و جل : تو ... استواری هستی که زوالی برای تو نیست .

5 / 11زندهامام علی علیه السلام :او ، زندگی هر چیز ، و نور هر چیز است . منزّه است و از آنچه می گویند ، بسیار برتر . با زندگی او دل هایشان زنده است ، و با نور او به شناختش راه یافته اند .

5 / 12اوّل و آخرامام علی علیه السلام :[ خداوند ،] نخستی است که پیش از او چیزی نبود ، و آخری است که پایانی ندارد .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] اوّلی است که پایانی ندارد تا به آن جا منتهی شود ، و انجامی ندارد تا در آن جا پایان پذیرد .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] نخستی است که برایش قبلی نبوده تا چیزی قبل از آن باشد ، و آخری است که بَعدی برای او نیست تا چیزی بعد از او باشد .

امام علی علیه السلام :زمان ها همراه او نیستند و ابزارها او را یاری نمی کنند . بودنش بر وقت ها پیشی گرفته است ، و وجودش بر عدم ، و ازلی بودنش بر آغاز! . . . تعبیر «از فلان زمان بود» ، نفی «همیشگی بودنِ» اوست و تعبیر «قَدْ» ، نقض «ازلی بودنِ» او .

امام علی علیه السلام :وقت و زمانی بر او پیشی نگرفته است .

.


ص: 80

عنه علیه السلام :الَّذی لَیسَ لَهُ وَقتٌ مَعدودٌ ، ولا أجَلٌ مَمدودٌ ، ولا نَعتٌ مَحدودٌ ؛ سُبحانَ الَّذی لَیسَ لَهُ أوَّلٌ مُبتَدَأٌ ، ولا غایَهٌ مُنتَهًی ، ولا آخِرٌ یَفنی . (1)

عنه علیه السلام :لَیسَ لِأَوَّلِیَّتِهِ ابتِداءٌ ، ولا لِأَزَلِیَّتِهِ انقِضاءٌ ، هُوَ الأَوَّلُ ولَم یَزَل ، وَالباقی بِلا أجَلٍ ... لا یُقالُ لَهُ : «مَتی ؟» ولا یُضرَبُ لَهُ أمَدٌ بِ «حَتّی» ... قَبلَ کُلِّ غایَهٍ ومُدَّهٍ ، وکُلِّ إحصاءٍ وعِدَّهٍ . (2)

عنه علیه السلام :قَبلَ کُلِّ شَیءٍ لا یُقالُ شَیءٌ قَبلَهُ ، وبَعدَ کُلِّ شَیءٍ لا یُقالُ لَهُ بَعدٌ ... مَوجودٌ لا بَعدَ عَدَمٍ . (3)

عنه علیه السلام :لا أمَدَ لِکَونِهِ ، ولا غایَهَ لِبَقائِهِ . (4)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الکائِنِ قَبلَ أن یَکونَ کُرسِیٌّ أو عَرشٌ ، أو سَماءٌ أو أرضٌ ، أو جانٌّ أو إنسٌ . (5)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لَم تَسبِق لَهُ حالٌ حالاً ، فَیَکونَ أوَّلاً قَبلَ أن یَکونَ آخِرا . (6)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الأَوَّلِ فَلا شَیءَ قَبلَهُ ، وَالآخِرِ فَلا شَیءَ بَعدَهُ . (7)

.

1- .الکافی: ج1 ص135 ح1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 42 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام ، الغارات : ج 1 ص 172 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری نحوه ، بحار الأنوار : ج 4 ص 269 ح 15 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 163 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 27 ح 3 .
3- .الکافی : ج 1 ص 138 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 304 ح 34 .
4- .الکافی : ج 1 ص 139 ص 5 عن إسماعیل بن قتیبه عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 57 ص 166 ح 105 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 182 عن نوف البکالی ، بحار الأنوار : ج 4 ص 314 ح 40 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 308 ح 37 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 96 .

ص: 81

امام علی علیه السلام :منزّه است آن که وقتِ قابل شمارش ، و عمر دراز ، و صفت محدود ندارد ؛ آن که نه آغازی دارد که از آن شروع شود ، و نه پایانی که به آن نهایت پذیرد و نه انجامی دارد که به آن ، فرجام یابد .

امام علی علیه السلام :برای اوّل بودنِ او آغازی نیست و برای جاودانگی اش پایانی نیست . او اوّل است و همیشه چنین بوده است و باقی است ، بدون پایان داشتن ... . درباره او گفته نمی شود: «از کِی؟» و برای او پایانی با تعبیر «تا» نیست . او پیش از هر نهایت و مدّت ، و پیش از هر شمارش و زمان ، بوده است .

امام علی علیه السلام :[ پروردگار من ،] پیش از هر چیزی بوده است و از چیزی قبل از او سخن نمی رود ، و بعد از هر چیزی هست ، و از چیزی بعد از او حرفی در میان نیست . . . . او هست ، اما نه از پسِ نبودن .

امام علی علیه السلام :نه برای بودنش زمانی است ، و نه برای بقایش پایانی .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که پیش از آن که کُرسی یا عرش یا آسمان یا زمینی و یا جِن و اِنسی باشد ، بود .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که حالی از او بر حالی پیشی نمی گیرد تا این که در آغاز باشد ، پیش از آن که در پایان باشد .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که اوّل است و چیزی پیش از او نبوده ، و آخر است و چیزی بعد از او نیست .

.


ص: 82

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الأَوَّلِ قَبلَ کُلِّ أوَّلٍ ، وَالآخِرِ بَعدَ کُلِّ آخِرٍ ، وبِأَوَّلِیَّتِهِ وَجَبَ أن لا أوَّلَ لَهُ ، وبِآخِرِیَّتِهِ وَجَبَ أن لا آخِرَ لَهُ . (1)

عنه علیه السلام :الَّذی لَیسَت فی أوَّلِیَّتِهِ نِهایَهٌ ، ولا لِاخِرِیَّتِهِ حَدٌّ ولا غایَهٌ ، الَّذی لَم یَسبِقهُ وَقتٌ ، ولَم یَتَقَدَّمهُ زَمانٌ . (2)

عنه علیه السلام :الَّذی لَم یَزَل ولا یَزالُ وَحدانِیّا أزَلِیّا قَبلَ بَدءِ الدُّهورِ ، وبَعدَ صُروفِ الاُمورِ ، الَّذی لا یَبیدُ ولا یَنفَدُ . (3)

عنه علیه السلام :لا یَزولُ أبَدا ولَم یَزَل ، أوَّلٌ قَبلَ الأَشیاءِ بِلا أوَّلِیَّهٍ ، وآخِرٌ بَعدَ الأَشیاءِ بِلا نِهایَهٍ . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :جاءَ حِبرٌ مِنَ الأَحبارِ إلی أمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام فَقالَ : یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، مَتی کانَ رَبُّکَ؟ فَقالَ لَهُ: ثَکَلَتکَ اُمُّکَ!ومَتی لَم یَکُن حَتّی یُقالَ: مَتی کانَ؟ کانَ رَبّی قَبلَ القَبلِ بِلا قَبلٍ، وبَعدَ البَعدِ بِلا بَعدٍ ولا غایَهٍ، ولا مُنتَهی لِغایَتِهِ ، انقَطَعَتِ الغایاتُ عِندَهُ ؛ فَهُوَ مُنتَهی کُلِّ غایَهٍ . (5)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 101 .
2- .الکافی : ج 1 ص 141 ح 7 ، التوحید : ص 31 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 265 ح 14 .
3- .الکافی : ج 1 ص 136 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیی جمیعا رفعاه إلی الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید : ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام وفیه «صرف» بدل «صروف» و«لا یفقد» بدل «لا ینفد» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 271 ح 15 .
4- .نهج البلاغه : الکتاب 31 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 317 ح 41 ؛ کنز العمّال : ج 16 ص 171 ح 44215 نقلاً عن وکیع والعسکری فی المواعظ .
5- .الکافی : ج 1 ص 89 ح 5 ، التوحید : ص 174 ح 3 ، الأمالی للصدوق : ص 769 ح 1041 کلّها عن أبی الحسن الموصلی ، الاحتجاج : ج 1 ص 496 ح 126 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 283 ح 1 وراجع الکافی : ج 1 ص 89 ح 4 و ص 90 ح 6 و ح 8 .

ص: 83

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که اوّل است ، پیش از هر اوّلی ، و آخر است ، بعد از هر آخری . کسی که به جهت اوّل بودنْ شایسته است که آغازی برایش نباشد ، و به جهت آخر بودنْ شایسته است که پایانی در کارش نباشد .

امام علی علیه السلام :هموست که اوّل بودنش را نهایتی ، و آخر بودنش را اندازه و پایانی نیست ؛ آن که هیچ وقتی بر او پیشی نگرفته ، و هیچ زمانی از او جلوتر نبوده است .

امام علی علیه السلام :هموست که همواره بوده و همیشه هست . پیش از آغاز روزگاران و پس از گذشت امور ، یگانه و ازلی بوده است ؛ آن که نابود نمی شود و پایان نمی یابد .

امام علی علیه السلام :[ خداوند ،] هرگز زوال نمی پذیرد و همیشگی است . اوّلِ پیش از همه اشیاست ، بی آن که اوّلْ بودنی داشته باشد ، و آخرِ بعد از همه اشیاست ، بی آن که پایانی داشته باشد .

امام صادق علیه السلام :یکی از روحانیان یهودی ، نزد امیر مؤمنان آمد و گفت : ای امیر مؤمنان! پروردگار تو از کِی بود؟ به او فرمود : « ... کِی نبود تا گفته شود : کِی بود؟ پروردگار من ، پیش از پیش ، بدون پیشی بود ، و بعد از بعد ، بدون بعدی هست . نه پایان دارد و نه نهایتی برای پایانش است . همه پایان ها نزد او پایان پذیرند ، و او پایان بخشِ هر پایانی است» .

.


ص: 84

5 / 13الظّاهِرُ وَالباطِنُالإمام علیّ علیه السلام فی تَمجیدِ اللّهِ : الظّاهِرُ بِعَجائِبِ تَدبیرِهِ لِلنّاظِرینَ ، وَالباطِنُ بِجَلالِ عِزَّتِهِ عَن فِکرِ المُتَوَهِّمینَ . (1)

عنه علیه السلام :الظّاهِرُ فَلا شَیءَ فَوقَهُ ، وَالباطِنُ فَلا شَیءَ دونَهُ . (2)

عنه علیه السلام :هُوَ الظّاهِرُ عَلَیها بِسُلطانِهِ وعَظَمَتِهِ ، وهُوَ الباطِنُ لَها بِعِلمِهِ ومَعرِفَتِهِ . (3)

عنه علیه السلام :الظّاهِرُ لا یُقالُ : «مِمَّ» ، وَالباطِنُ لا یُقالَ : «فیمَ» . (4)

عنه علیه السلام :الَّذی بَطَنَ مِن خَفِیّاتِ الاُمورِ ، وظَهَرَ فِی العُقولِ بِما یُری فی خَلقِهِ مِن عَلاماتِ التَّدبیرِ . (5)

عنه علیه السلام :الظّاهِرُ لِقُلوبِهِم بِحُجَّتِهِ . (6)

عنه علیه السلام :الظّاهِرُ عَلی کُلِّ شَیءٍ بِالقَهرِ لَهُ . (7)

عنه علیه السلام :الظّاهِرُ لا بِرُؤیَهٍ ، وَالباطِنُ لا بِلَطافَهٍ . (8)

عنه علیه السلام :باطِنٌ لا بِمُداخَلَهٍ ، ظاهِرٌ لا بِمُزایَلَهٍ . (9)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 213 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 319 ح 45 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 96 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، الاحتجاج : ج 1 ص 478 ح 116 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 313 ح 14 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 163 .
5- .الکافی : ج 1 ص 141 ح 7 ، التوحید : ص 31 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 265 ح 14 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 108 .
7- .الکافی : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحید : ص 33 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح 14 .
8- .نهج البلاغه : الخطبه 152 .
9- .تحف العقول : ص 63 وراجع نهج البلاغه : الخطبه 1 .

ص: 85



5 / 13 آشکار و نهان

5 / 13آشکار و نهانامام علی علیه السلام در تمجید خداوند عز و جل : به وسیله تدبیرهای شگفتش ، برای بینندگانْ آشکار است و به خاطر شکوه عزّتش ، از اندیشه تخیّل کنندگانْ نهان است .

امام علی علیه السلام :او ، آشکاری است که چیزی بالاتر از او نیست . نهان است و چیزی نهان تر از او نیست .

امام علی علیه السلام :با قدرت و بزرگی خود ، بر آفریده ها اقتدار دارد و قدرت او پدیدار است ، و با علم و معرفتی که دارد ، به درون آنها آگاه است .

امام علی علیه السلام :آشکاری است که گفته نمی شود : «از چه چیز است؟» ، و نهانی است که گفته نمی شود : «در چه چیز است؟» .

امام علی علیه السلام :هموست که علمش در باطن امور ، نفوذ دارد و از علامت های تدبیری که در آفریدگان او دیده می شود ، برای خِردها آشکار است .

امام علی علیه السلام :با دلیل های روشن خود ، بر دل های ایشان (بندگانْ) آشکار است .

امام علی علیه السلام :با چیرگی بر همه چیز ، بر همه چیزْ آشکار است .

امام علی علیه السلام :آشکار است ، نه با دیده شدن ، و نهان است ، نه از روی لطافت .

امام علی علیه السلام :پنهان است ، نه با وارد شدن ، و آشکار است ، نه با جدا بودن .

.


ص: 86

عنه علیه السلام :لا یُجِنُّهُ (1) البُطونُ عَنِ الظُّهورِ ، ولا یَقطَعُهُ الظُّهورُ عَنِ البُطونِ ؛ قَرُبَ فَنَأی ، وعَلا فَدَنا ، وظَهَرَ فَبَطَنَ ، وبَطَنَ فَعَلَنَ . (2)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لَم تَسبِق لَهُ حالٌ حالاً ؛ فَیَکونَ أوَّلاً قَبلَ أن یَکونَ آخِرا ، ویَکونَ ظاهِرا قَبلَ أن یَکونَ باطِنا ... کُلُّ ظاهِرٍ غَیرَهُ غَیرُ باطِنٍ ، وکُلُّ باطِنٍ غَیرَهُ غَیرُ ظاهِرٍ . (3)

5 / 14القَریبُ البَعیدُالإمام علیّ علیه السلام :قَریبٌ مِنَ الأَشیاءِ غَیرَ مُلابسٍ ، بَعیدٌ مِنها غَیرَ مُبایِنٍ . (4)

عنه علیه السلام :المُتَعالی عَلَی الخَلقِ بِلا تَباعُدٍ مِنهُم ، ولا مُلامَسَهٍ مِنهُ لَهُم . (5)

عنه علیه السلام :إنَّهُ لَبِکُلِّ مَکانٍ ، وفی کُلِّ حینٍ وأوانٍ ، ومَعَ کُلِّ إنسٍ وجانٍّ . (6)

عنه علیه السلام :لَم یَقرُب مِنَ الأَشیاءِ بِالتِصاقٍ ، ولَم یَبعُد عَنها بِافتِراقٍ . (7)

عنه علیه السلام :ناءٍ لا بِمَسافَهٍ ، قَریبٌ لا بِمُداناهٍ . (8)

.

1- .یُجِنّه : أی یُغطّیه و یستره (النهایه : ج 1 ص 308 «جنن») .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 195 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 315 ح 15 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 65 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 308 ح 37 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 179 ، غرر الحکم : ح 6796 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 372 ح 6309 .
5- .الکافی : ج 1 ص 142 ح 7 ، التوحید : ص 33 ح 1 وفیه «القریب منهم بلا ملامسه» وکلاهما عن الحارث الأعور ، بحار الأنوار : ج 4 ص 266 ح 14 .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 195 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 315 ح 15 .
7- .نهج البلاغه : الخطبه 163 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 306 ح 35 .
8- .الکافی : ج 1 ص 138 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام وفیه «بائن» بدل «ناءٍ» ، تحف العقول : ص 63 وفیه «بعید» بدل «ناءٍ» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 304 ح 34 .

ص: 87



5 / 14 نزدیکِ دور

امام علی علیه السلام :پنهان بودن ها مانع از آشکار شدن او نمی شوند ، و آشکار بودن ها او را از پنهانْ بودن جدا نمی سازند . نزدیک است و دور ، و بالاست و نزدیک . آشکار است و پنهان ، و پنهان است و آشکار .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که هیچ حالی از او بر حال دیگر پیشی نمی گیرد ، تا اوّل باشد ، پیش از آن که آخر باشد ، و آشکار باشد ، قبل از آن که پنهان باشد ... . هر آشکاری غیر از او ، غیرِ پنهان است و هر پنهانی غیر از او ، غیرِ آشکار است .

5 / 14نزدیکِ دورامام علی علیه السلام :[ خداوند عز و جل ] نزدیک به اشیاست ، بی آن که [ به آنها] پیوسته باشد ، و دور از آنهاست ، بی آن که [ از آنها] جدا باشد .

امام علی علیه السلام :برتر از خلق است ، بدون دور بودن از آنان ، و بدون پیوستگی او به آنان .

امام علی علیه السلام :او در هر مکان ، در هر وقت و زمان ، و با هر جِن و انسان است .

امام علی علیه السلام :به اشیا (موجودات) ، به شکل چسبیدنْ نزدیک نیست ، و از آنان به شکل جداییْ دور نیست .

امام علی علیه السلام :دور است ، نه بر اساس مسافت ، و نزدیک است ، نه به طریق نزدیکیِ مکانی .

.


ص: 88

عنه علیه السلام :سَبَقَ فِی العُلُوِّ ؛ فَلا شَیءَ أعلی مِنهُ ، وقَرُبَ فِی الدُّنُوِّ ؛ فَلا شَیءَ أقرَبُ مِنهُ، فَلَااستِعلاؤُهُ باعَدَهُ مِن شَیءٍ مِن خَلقِهِ، ولا قُربُهُ ساواهُم فِیالمَکانِ بِهِ . (1)

5 / 15البائِنُ الدّاخِلُالإمام علیّ علیه السلام :البائِنُ لا بِتَراخی مَسافَهٍ . (2)

عنه علیه السلام :مُباینٌ لِجَمیعِ ما أحدَثَ فِی الصِّفاتِ . (3)

عنه علیه السلام :بانَ مِنَ الأَشیاءِ بِالقَهرِ لَها وَالقُدرَهِ عَلَیها ، وبانَتِ الأَشیاءُ مِنهُ بِالخُضوعِ لَهُ وَالرُّجوعِ إِلَیهِ . (4)

عنه علیه السلام :لا أنَّ الأَشیاءَ تَحویهِ فَتُقِلَّهُ (5) أو تُهوِیَهُ ، أو أنَّ شَیئا یَحمِلُهُ فَیُمیلَهُ أو یُعَدِّلَهُ ، لَیسَ فِی الأَشیاءِ بِوالِجٍ ، ولا عَنها بِخارِجٍ . (6)

عنه علیه السلام :فِی الأَشیاءِ کُلِّها ، غَیرَ مُتَمازِجٍ بِها ، ولا بائِنٍ مِنها . (7)

عنه علیه السلام :فارَقَ الأَشیاءَ لا عَلَی اختِلافِ الأَماکِنِ ، ویَکونُ فیها لا عَلی وَجهِ المُمازَجَهِ . (8)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 49 ، شرح الأخبار : ج 2 ص 312 ح 640 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 308 ح 36 .
2- .الکافی : ج 1 ص 140 ح 5 عن إسماعیل بن قتیبه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام وفیه «بائن لا بمسافه» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 304 ح 34 .
3- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 1 ص 121 ح 15 ، التوحید : ص 69 ح 26 کلاهما عن الهیثم بن عبد اللّه الرمّانی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 222 ح 2 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 152 وراجع الکافی : ج 1 ص 134 ح 1 والتوحید : ص 41 ح 3 والغارات : ج 1 ص 171 وبحار الأنوار : ج 4 ص 269 ح 15 .
5- .أقَلَّ الشیء : رفَعَه وحمَلَه (النهایه : ج 4 ص 104 «قلل») .
6- .نهج البلاغه : الخطبه 186 ، الاحتجاج : ج 1 ص 477 ح 116 ، بحار الأنوار : ج 77 ص 312 ح 14 .
7- .الکافی : ج 1 ص 138 ح 4 عن محمّد بن أبی عبد اللّه رفعه ، التوحید : ص 308 ح 2 عن عبد اللّه بن یونس وکلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 4 ص 304 ح 34 .
8- .الکافی : ج 8 ص 18 ح 4 عن جابر بن یزید عن الإمام الباقر علیه السلام ، تحف العقول : ص 92 ، التوحید : ص 73 ح 27 ، الأمالی للصدوق : ص 399 ح 515 کلاهما عن جابر بن یزید الجعفی عن الإمام الباقر عن آبائه عنه علیهم السلام وفیهما «تمکّن منها» بدل «یکون فیها» ، بحار الأنوار : ج 4 ص 221 ح 1 .