گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد يازدهم
باب سوم : آفرینش زمین و آماده سازی آن برای زندگی



باب سوم : آفرینش زمین و آماده سازی آن برای زندگیامام علی علیه السلام :زمین را ایجاد کرد ، و آن را بدون مشغول شدنْ نگه داشت ، و بدون پایگاه ، استوار ساخت ، و بدون پایه برپاداشت ، و بدون ستونْ بلند ساخت ، و از انحراف و کجیْ نگه داشت ، و از افتادن و گسستن باز داشت . میخ هایش را استوار کرد ، و کوه هایش را برقرار نمود ، و چشمه هایش را به جریان انداخت ، و درّه هایش را شکافت . آنچه ساخت ، سست نشد ، و آنچه استوار گرداند، به سستی نگرایید . به قدرت و عظمتش ، بر زمینْ چیرگی دارد و به علم و معرفتش ، از درون آن آگاه است و به والایی و عزّتش ، بر همه چیزهای آن ، برتری دارد . خواستن هیچ چیزی از زمین ، او را ناتوان نمی سازد ، و آن چیز ، نافرمانی نمی کند تا بر اراده خدا غلبه یابد ، و هیچ چیزِ شتابانی از زمین از نظر او دور نمی مانَد تا بر او پیشی جوید ، و به هیچ ثروتمندی نیازمند نیست که او را روزی دهد . همه چیزها در برابرش فروتن اند و در مقابل عظمت او ، از سر تسلیم خوارند ، و توان فرار از حوزه اقتدار او به سوی دیگری را ندارند تا از سود و زیان او به دور بمانند ، و هماوردی برای او نیست تا با او هماوردی کند و نظیری برای او نیست تا با او هم ترازی کند . او نابود کننده زمین ، پس از ایجاد آن است ، به گونه ای که وجودش چون عدمش گردد ، و نابودسازی دنیا پس از ایجاد آن ، شگفت تر از پدید آوردن و آفرینش آن نیست .

امام علی علیه السلام در توصیف زمین و گستردن آن بر آب : خداوند ، زمین را در تلاطم امواج خروشان و ژرفای دریاهای پُر آب فرو بُرد ؛ دریاهایی که امواج آن به هم می خورْد ، و موج های بلند آن در بر هم خوردن ، یکدیگر را از بین می بردند ، چون شتران مستِ فریادگر و کف بر دهان . سرکشی آب های متلاطم ، از سنگینی زمینْ رام شد ، و در برخورد با سینه زمین ، هیجانِ به هم خوردنش فرو نشست ، و با غلتیدن در خود ، خوار و فرودست شد و آن گاه ، پس از خروشِ موج هایش رام و آرام گشت و به بندِ خواری ، فرمانبر و اسیر شد ، و زمین ، در برخورد موج های آب ، گسترده شد ، و موج ها از خودبینی و فخرفروشی و سرکشی و بلندپروازی و گردَن فَرازی ، به فروکشی جریانْ روی آوردند و پس از جوشش ، آرام گرفتند ، و بعد از گردن فرازی ، ساکن شدند و ثبات یافتند . آن گاه که جوشش آب در گوشه و کنار زمین ، آرام گرفت و کوه های بلند و سر به فلک کشیده را ، بر دوش زمین بر افراشت ، چشمه های آب را از فراز کوه هایش جاری ساخت ، و آنها را در زمین های هموار و دره ها روان کرد ، و با سنگ های بزرگ صخره ها و کوه های بلند ، حرکت زمین را نظم بخشید ، و به خاطر فرو رفتن کوه ها در جای جای آن و جای گرفتن در سوراخ های آن و سوار شدن بر گُرده زمین های هموار و تپّه ها ، زمینْ آرام گرفت . آن گاه ، بین فضا و زمین را فراخ گردانید ، و هوا را برای نفس کشیدن ساکنان زمین ، آماده ساخت ، و اهل زمین را با همه آنچه نیازِ آنان است ، بیرون آورد ، و سپس زمین های خشک را که آب چشمه ها از سیراب سازی آنها ناتوان است و نهرْ بندی ها نتوانست آب را به آنها برساند ، رها نساخت ؛ بلکه برای آنها ابرها را ایجاد کرد تا بخش های مُرده زمین را زنده کند و گیاهان آن را برویانَد . و ابرِ آسمان را در پیِ پراکندگی و جدا افتادگیِ قطعه های آن ، با هم سازگاری داد ، به گونه ای که آبِ درون آن به هم خورْد ، و برق کرانه های آن درخشید ، و درخشش آن در ابرهای سفیدِ متراکم و ابرهای سیاهِ انباشته ، آرام نگرفت و از آن ، بارانی تند فرو فرستاد ؛ ابری که کناره های آن بر زمین رسیده ، و باد جنوب ، آب آن را دوشیده ، و قطره های درشتش را از آن بیرون کشیده است . هنگامی که ابر ، باران خود را فرو ریخت و بار گران خود را که بر دوش داشت خالی کرد ، با آن از زمین های خشک ، گیاه بیرون آورد ، و از کوه های کم علف ، علفْ سبز کرد ، و زمین به آرایش مَرغزارهایش خندان گشت ، و از پوشیدن جامه نرم گل هایش بر تن ، و [ نیز] از زیور شکوفه های تازه اش درخشش یافت ، و این همه را روزیِ مردم و روزیِ چارپایان قرار داد ، و در آفاق زمین ، راه ها گشود و برای روندگان در راه های آن ، نشانه هایی برپا کرد . آن گاه که خداوند ، زمینش را آماده ساخت و فرمانش را به اجرا گذاشت ، آدم علیه السلام را که برگزیده ای از آفریدگانش بود ، برگزید ، و او را نخستینِ آفریدگان خود نمود و در فردوس خود ، جای داد و در آن جا خوراکش را مهیّا کرد ، و درباره کارهایی که او را از آنها برحذر داشته بود ، به وی تأکید کرد و به او فهماند که اقدام به آن [ کارها] ، گام نهادن در نافرمانی او و به خطر انداختن منزلت خویش است ؛ ولی او ، بر آنچه خدا نهی کرده بود ، اقدام نمود ، همان طور که از پیش در علم خدا بود . خدا ، پس از توبه آدم علیه السلام ، او را فرود آورد تا با نسل خود ، زمین خدا را آباد کند و خداوند ، حجّت خود را به وسیله او بر بندگانش به پا دارد ، و پس از آن که جان آدم علیه السلام را گرفت ، نسل او را از آنچه بر دلیل روشن پروردگاری اش تأکید کند و بین آنان و شناخت او ارتباط برقرار سازد ، خالی نگذاشت ؛ بلکه با برهان هایی بر زبان بهترینِ بندگان و بردارندگان بار امانتش ، قرن به قرن ، همراهی کرد تا آن که حجّتش با پیامبر ما محمّد که درود خدا بر او و خاندانش باد تکمیل گردید و راه عذرجویی بسته شد و بیم دادن های او به پایان رسید . روزی ها را مقدّر کرد و کم و زیاد گردانید ، و آنها را بر پایه تنگی و گستردگی تقسیم نمود ، و به عدالتْ تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد ، به زندگی آسان و دشوار بیازماید ، و نیازمند و توانگر را از راه شکرگویی و یا شکیبایی امتحان نماید . سپس با گستردگی معیشت ، دشواری نیازها را ، و با سلامت معیشت ، نزول بلایا را ، و با شادمانی ها ، اندوه های گلوگیر را همراه کرد . اجل ها را آفرید و آنها را کم و زیاد ساخت و پیش داشت و به تأخیر انداخت ، و رشته عمر را به مرگْ پیوند زد ، و مرگ را به چنگ آورنده رشته های عمرها ، و پاره کننده ریسمان های کوتاه گِرِه خورده آنها قرار داد . او به راز درونِ رازداران ، و نجوای نجواکنندگان ، و خطور گمان ها ، و یقین یافتن در تصمیم گیری ها ، و نگاه دزدانه چشم ها داناست ، و به آنچه در دل ها پنهان شده ، و به نادیدنی هایی که در زیر پرده ها پنهان اند ، و به آنچه گوش ها دزدانه شنودند ، و به درون لانه تابستانی مورچگان ، لانه زمستانی خزندگان ، ناله های شیفتگان ، و صدای آرام گام ها ، جایگاه میوه ها در درون غلاف شکوفه ها ، نهانگاه وحوش در دل کوه ها و بیابان ها ، نهانْ خانه پشه ها در بین ساق و پوست درخت ها ، جای روییدن برگ ها از درختان ، جای ریخته شدن نطفه ها از پشت مردان ، خیزشگاه ابرها و نقطه به هم پیوستن آنها و جای فرود آمدن قطره های باران از توده ابرها ، و آنچه گِردبادها در دامن خود بردارند و باران ها با سیل آفرینی خود از بین ببرند ، و فرو رفتن ریشه گیاهان در تپّه های ریگزار ، جایگاه پرندگان بر بلندای کوهساران ، و آواز مرغکان در آشیانه های تاریک خود ، و آنچه صدف ها در درون خود گیرند ، و امواج دریاها در دامن خود بپرورند ، و آنچه را که تاریکی شب فرو پوشانَد و یا آفتاب روز بر آن بتابد ، و آنچه بر آن لایه های تاریکی فرو افتد ، و نیز به توده های نور ، جای هر گام ، حسّ هر حرکت ، پژواک هر کلمه ، حرکت هر لب ، جایگاه هر جاندار ، وزن هر ذرّه ، همهمه هر جانور خزنده ، میوه هر درختی که روی زمین است،فرو افتادن هر برگی،قرارگاه هر نطفه ای، خون لخته، گوشت استخوان نروییده ، و یا آفرینش خلقی و نژادی . در این کارها به او رنجی تحمیل نمی شود و در نگهداری آفریده هایی که ابداع کرده ، مانعی برای او پیدا نمی شود ، و در تنفیذِ کارها و ساماندهی آفریدگان ، رنج و سستی بر او عارض نمی گردد ؛ بلکه دانش اوست که کار آنان را انجام می دهد و به آنها احاطه دارد و شمارشان را می داند،و عدلش آنها را فرا می گیرد،و با وجود نرسیدن آنان به کُنه آنچه او اهلیّتِ آن را دارد ، فضلش شامل حال همه آنان می گردد . خداوندا! تو سزاوار ستایش نیکو و بی شماری . اگر آرزو به تو بسته شود ، تو برای آرزو بستن ، بهترینی ، و اگر امید در تو رود ، برای امید بستن ، بهترینی . خداوندا! بر من در آنچه با آن،جز تو را ستایش نمی کنم و بر غیر تو ثنا نمی گویم و آن را به سوی معدن های ناامیدی و موارد شک نمی گردانم،گشاده دستی کردی ، و من زبانم را از مدح مردمان و ثنا گفتن پروردگانِ آفریده ، باز داشتم . خداوندا! هر ثناگو را بر کسی که او را ثنا می گوید ، پاداشی و یا بخششی درخور است و من ، برای راهنمایی شدن به اندوخته های رحمت و گنج های آمرزش ، امیدها به تو دارم . خداوندا! این ، جایگاه کسی است که تو را به یگانگی که از آنِ توست ویژه ساخته است ، و جز تو را شایسته این سپاس ها و ستایش ها نمی داند ، و مرا به تو نیازی است که جز لطف تو آن را برآورده نمی کند ، و جز عطا و بخشش تو ، آن را به توانگری تبدیل نمی سازد . پس در این جایگاه ، خشنودی خود را به ما عنایت کن ، و ما را از دست دراز کردن به سوی غیر خودت بی نیاز گردان ، که تو بر هر چیزی توانایی .

.


ص: 174

. .


ص: 175

. .


ص: 176

. .


ص: 177

. .


ص: 178

. .


ص: 179

. .


ص: 180

. .


ص: 181

. .


ص: 182

عنه علیه السلام :ألا وإنَّ الأَرضَ الَّتی تُقِلُّکُم وَالسَّماءَ الَّتی تُظِلُّکُم مُطیعَتانِ لِرَبِّکُم ، وما أصبَحَتا تَجودانِ لَکُم بِبَرَکَتِهِما تَوَجُّعاً لَکُم ولا زُلفَهً إلَیکُم ، ولا لِخَیرٍ تَرجُوانِهِ مِنکُم ، ولکِن اُمِرَتا بِمَنافِعِکُم فَأَطاعَتا ، واُقیمَتا عَلی حُدودِ مَصالِحِکُم فَقامَتا . (1)

عنه علیه السلام :وکانَ مِنِ اقتِدارِ جَبَروتِهِ ، وبَدیعِ لَطائِفِ صَنعَتِهِ أن جَعَلَ مِن ماءِ البَحرِ الزّاخِرِ المُتَراکِمِ المُتَقاصِفِ یَبَساً جامِداً ، ثُمَّ فَطَرَ مِنهُ أطباقاً فَفَتَقَها سَبعَ سَماواتٍ بَعدَ ارتِتاقِها ، فَاستَمسَکَت بِأَمرِهِ ، وقامَت عَلی حَدِّهِ . وأرسی أرضاً یَحمِلُهَا الأَخضَرُ المُثعَنجِرُ (2) والقَمقامُ المُسَخَّرُ ، قَد ذَلَّ لِأَمرِهِ ، وأذعَنَ لِهَیبَتِهِ ، ووَقَفَ الجارِی مِنهُ لِخَشیَتِهِ . وجَبَلَ جَلامیدَها ونُشوزَ مُتونِها وأطوادِها ، فَأَرساها فی مَراسیها ، وألزَمَها قَراراتِها فَمَضَت رُؤوسُها فِی الهَواءِ ، ورَسَت اُصولُها فِی الماءِ ، فَأَنهَدَ جِبالَها عَن سُهولِها ، وأساخَ قَواعِدَها فی مُتونِ أقطارِها ومواضِعِ أنصابِها ، فَأَشهَقَ قِلالَها ، وأطالَ أنشازَها ، وجَعَلَها لِلأَرضِ عِماداً ، وأرَّزَها فیها أوتاداً ، فَسَکَنَت عَلی حَرَکَتِها مِن أن تَمیدَ بِأَهلِها أو تَسیخَ بِحَملِها أو تَزولَ عَن مَواضِعِها . فَسُبحانَ مَن أمسَکَها بَعدَ مَوجانِ مِیاهِها ، وأجمَدَها بَعدَ رُطوبَهِ أکنافِها ! فَجَعَلَها لِخَلقِهِ مِهاداً ، وبَسَطَها لَهُم فِراشاً فَوقَ بَحرٍ لُجِّیٍّ راکِدٍ لا یَجری ، وقائِمٍ لا یَسری ، تُکَرکِرُهُ الرِّیاحُ العَواصِفُ ، وتَمخُضُهُ الغَمامُ الذَّوارِفُ «إِنَّ فِی ذَ لِکَ لَعِبْرَهً لِّمَن یَخْشَی» (3) . (4)

.

1- .نهج البلاغه : الخطبه 143 ، بحار الأنوار : ج 91 ص 312 ح 3 .
2- .المثعنجر : هو أکثر موضع فی البحر ماءً . والمیم والنون زائدتان (النهایه : ج 1 ص 212 «ثعجر») .
3- .النازعات : 26 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 211 ، بحار الأنوار : ج 57 ص 38 ح 15 .

ص: 183

امام علی علیه السلام :آگاه باشید! زمینی که شما را بر دوش می کشد ، و آسمانی که بر شما سایه می افکند ، فرمان برداران پروردگار شما هستند ، و برکتشان را که به شما می رسانند ، برای دلسوزی شما و یا نزدیک شدن به شما و یا امید خیری که از شما دارند ، نیست ؛ بلکه به سودرسانی به شما فرمان داده شده اند و اطاعت کرده اند و بر چارچوب مصلحت های شما به پا داشته شده اند و به پا ایستاده اند .

امام علی علیه السلام :و از نشانه های توانمندی قدرت و ظرافت های بدیع آفرینشش این است که از آب دریای موّاج و متراکم و موج در موج ، خشکی آفرید و از آن ، لایه ها ایجاد کرد ، و پس از به هم بسته بودن آن لایه ها ، از آنها هفت آسمان را گشود که به فرمان او به یکدیگر چنگ در انداختند ، و در حدّی که او فرمان داده بود ، ایستادند ، و زمینی استوار کرد که آن را آبی سبز رنگ و ژرف و دریایی به فرمان ، بر دوش کشید که به فرمانش خوار شد ، و به هیبتش یقین کرد ، و آب روان آن از بیم او بِایستاد . صخره ها و پستی و بلندی ها را ایجاد کرد ، و کوه هایی را در آنها استوار ساخت و در جایگاهشان پا برجا گردانْد ، سر بر آسمان کشیده و پای در آب فرو برده . کوه ها را از دشت ها بیرون آورد ، و پایه های آنها را در جای جای آن [ دشت] و جاهایی که باید نصب می کرد ، فرو بُرد ، قلّه های آنها را بلند ساخت ، و بلندی های آنها را بالاتر کشید ، و آنها را برای زمین ، ستون قرار داد و چون میخ ها در زمین فرو بُرد ، و آنها را با حرکتی که دارند ، آرام ساخت تا مبادا بر ساکنان خود بلرزند و یا آنچه در روی زمین است ، بریزد ، و یا از جایگاه های خود ، منتقل شوند . منزّه است کسی که زمین را پس از موّاج بودنِ آبش نگه داشت ، و پس از مرطوب بودن کرانه هایش ، آن را خشک کرد ، و آن را برای بندگانش ، گاهواره قرار داد ، و آن را بر روی دریایی ژرف که راکد و بی جریان و ایستاده و بی حرکت است ، چون فرش برای بندگان گسترد ، که بادهای سخت ، آن آب را بُردند و باز گردانْدند ، و ابرهای متراکمْ آن را چون مَشک جنباندند . «در حقیقت ، برای هر کس که [ از خدا] بترسد ، در این [ ماجرا ]عبرتی است» .

.


ص: 184

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی سَدَّ الهَواءَ بِالسَّماءِ ، ودَحَا الأَرضَ عَلَی الماءِ . (1)

عنه علیه السلام :فَطَرَ الخَلائِقَ بِقُدرَتِهِ ، ونَشَرَ الرِّیاحَ بِرَحمَتِهِ ، ووَتَّدَ بِالصُّخورِ مَیَدانَ أرضِهِ . (2)

عنه علیه السلام مُخاطِبا اللّهَ عَزَّ وجَلَّ : أنتَ الَّذی فِی السَّماءِ عَظَمَتُکَ ، وفِی الأَرضِ قُدرَتُکَ وعَجائِبُکَ . (3)

عنه علیه السلام فِی الدُّعاءِ : سُبحانَکَ ما أعظَمَ شَأنَکَ ، وأعلی مَکانَکَ ، وأنطَقَ بِالصِّدقِ بُرهانَکَ ، وأنفَذَ أمرَکَ ، وأحسَنَ تَقدیرَکَ ! سَمَکتَ السَّماءَ فَرَفَعتَها ، ومَهَّدتَ الأَرضَ فَفَرَشتَها ، وأخرَجتَ مِنها ماءً ثَجّاجا ، ونَباتا رَجراجا (4) ، فَسَبَّحَکَ نَباتُها ، وجَرَت بِأَمرِکَ مِیاهُها ، وقاما عَلی مُستَقَرِّ المَشِیَّهِ کَما أمَرتَهُما . (5)

عنه علیه السلام :الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا مَقنوطٌ مِن رَحمَتِهِ ، ولا مَخلُوٌّ مِن نِعمَتِهِ ، ولا مُؤیَسٌ مِن رَوحِهِ ، ولا مُستَنکِفٌ عَن عِبادَتِهِ الَّذی بِکَلِمَتِهِ قامَتِ السَّماواتُ السَّبعُ ، وَاستَقَرَّتِ الأَرضُ المِهادُ ، وثَبَتَتِ الجِبالُ الرَّواسی ، وجَرَتِ الرِّیاحُ اللَّواقِحُ ، وسارَ فی جَوِّ السَّماءِ السَّحابُ ، وقامَت عَلی حُدودِهَا البِحارُ . (6)

عنه علیه السلام :السَّحابُ غِربالُ المَطَرِ ، لَولا ذلِکَ لَأَفسَدَ کُلَّ شَیءٍ وَقَعَ عَلَیهِ . (7)

.

1- .الدروع الواقیه : ص 187 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 194 .
2- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، الاحتجاج : ج 1 ص 473 ح 113 ، بحار الأنوار : ج 4 ص 247 ح 5 .
3- .الدروع الواقیه : ص 202 ، بحار الأنوار : ج 97 ص 202 .
4- .الرجرَجَه : الاضطراب ، ورجَّه : حرَّکه (لسان العرب : ج 2 ص 281 «رجرج») .
5- .البلد الأمین : ص 94 ، بحار الأنوار : ج 90 ص 141 ح 7 .
6- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 514 ح 1482 ، مصباح المتهجّد : ص 659 ح 728 عن عبد اللّه الأزدی وفیه «وقرّت الأرضون السبع» بدل «واستقرّت الأرض المهاد» .
7- .کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 1 ص 525 ح 1495 ، قرب الإسناد : ص 136 ح 479 عن أبی البختری عن الإمام الصادق عن أبیه عنه علیهم السلام ، بحار الأنوار : ج 59 ص 373 ح 5 .

ص: 185

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که هوا را با آسمانْ مسدود کرد ، و زمین را بر آبْ گستراند .

امام علی علیه السلام :خداوند ، بندگانش را به قدرت خود آفرید ، و بادها را به رحمت خویش گسترانْد ، و با صخره ها ، لرزش زمینش را استواری بخشید .

امام علی علیه السلام خطاب به خدای عز و جل : تو آنی که بزرگی ات در آسمان است و قدرتت و شگفتی هایت ، در زمین .

امام علی علیه السلام در دعایش : منزّهی تو ! چه قدر مقام تو بزرگ و جایگاهت والاست ، و چه قدر دلایل تو به راستی گویا ، و فرمانت جاری، وتقدیرت نیکوست! آسمان را نگه داشتی و آن را برافراشتی ، و زمین را آماده کردی و آن را گستراندی و از آن ، آبی ریزان و رُستنی هایی جُنبان ، بیرون آوردی . پس گیاهان زمین ، ثناگویت شدند ، و آب آن به فرمانت جاری شد ، و چنان که فرمانشان دادی، در قرارگاه مشیت تو بِایستادند .

امام علی علیه السلام :سپاسْ خدایی را که نه از رحمتش نومیدی است ، و نه از نعمتش جایی تهی ، و نه از نعمت بخشی اش ناکامی ، و نه از پرستش او سرْ باز زننده ای ؛ همو که با کلمه او ، آسمان های هفتگانه برپا ایستاده اند ، و زمین ، گهواره گون ، آرامش یافته است ، و کوه های پابرجا ، ثابت شده اند ، و بادهای لقاحگر ، وزیده اند ، و ابرها ، در آسمان به جریان افتاده اند ، و دریاها بر اندازه خود مانده اند .

امام علی علیه السلام :ابرها غربال کننده باران هستند . اگر چنین نبود ، باران هر چیزی را که بر آن می بارید ، تباه می کرد .

.


ص: 186

تفسیر القمّی :نَظَرَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام فی رُجوعِهِ مِن صِفّینَ إلَی المَقابِرِ فَقالَ : هذِهِ کِفاتُ الأَمواتِ أی مَساکِنُهُم ثُمَّ نَظَرَ إلی بُیوتِ الکوفَهِ فَقالَ : هذِهِ کِفاتُ الأَحیاءِ ، ثُمَّ تَلا قَولَهُ : «أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ کِفَاتًا * أَحْیَآءً وَ أَمْوَ تًا» (1) . (2)

الإمام علیّ علیه السلام فی دُعائِهِ : اللّهُمَّ رَبَّ السَّقفِ المَرفوعِ ... ورَبَّ هذِهِ الأَرضِ الَّتی جَعَلتَها قَرارا لِلأَنامِ ، ومَدرَجا لِلهَوامِّ وَالأَنعامِ،وما لا یُحصی مِمّا یُری وما لا یُری. (3)

.

1- .المرسلات : 25 و26 .
2- .تفسیر القمّی : ج 2 ص 400 ، بحار الأنوار : ج 82 ص 34 ح 22 .
3- .نهج البلاغه : الخطبه 171 ، وقعه صفّین : ص 232 عن زید بن وهب ولیس فیه «ومدرجا» ، بحار الأنوار : ج 32 ص 462 ح 402 .

ص: 187

تفسیر القمّی :امیر مؤمنان ، در بازگشت از صِفّین ، به گورستان نگاه کرد و فرمود : «این جا محلّ اجتماع مردگان یعنی جای سکونت آنان است» . آن گاه نگاهی به خانه های کوفه کرد و فرمود : «این جا محلّ اجتماع زندگان است» و آن گاه این آیات را خواند : «مگر زمین را محلّ اجتماع نگردانیدیم ، چه برای مردگان چه زندگان؟» .

امام علی علیه السلام در دعایش : خداوندا! ای پروردگارِ آسمانِ برافراشته! . . . و ای پروردگارِ این زمینی که آن را برای مردمان ، جای آرامش قرار دادی ، و آن را محلّ رفت و آمد خزندگان و چارپایان ساختی ، و دیدنی ها و نادیدنی هایی که بی شمارند .

.


ص: 188

الباب الرابع : خلق الانسان4 / 1آدَمُ أبُو البَشَرِالإمام علیّ علیه السلام فی صِفَهِ خَلقِ آدَمَ علیه السلام : ثُمَّ جَمَعَ سُبحانَهُ مِن حَزنِ الأَرضِ وسَهلِها ، وعَذبِها وسَبَخِها ، تُربَهً سَنَّها بِالماءِ حَتّی خَلَصَت ، ولاطَها بِالبِلَّهِ حَتّی لَزَبَت (1) ، فَجَبَلَ مِنها صورَهً ذاتَ أحناءٍ ووُصولٍ وأعضاءٍ وفُصولٍ ، أجمَدَها حَتَّی استَمسَکَت ، وأصلَدَها حَتّی صَلصَلَت ، لِوَقتٍ مَعدودٍ وأمَدٍ مَعلومٍ ؛ ثُمَّ نَفَخَ فیها مِن روحِهِ فَمَثُلَت إنسانا ذا أذهانٍ یُجیلُها ، وفِکَرٍ یَتَصَرَّفُ بِها ، وجَوارِحَ یَختَدِمُها ، وأدَواتٍ یُقَلِّبُها ، ومَعرِفَهٍ یَفرُقُ بِها بَینَ الحَقِّ وَالباطِلِ وَالأَذواقِ وَالمَشامِّ وَالأَلوانِ وَالأَجناسِ ، مَعجوناً بِطینَهِ الأَلوانِ المُختَلِفَهِ ، وَالأَشباهِ المُؤتَلِفَهِ ، وَالأَضدادِ المُتَعادِیَهِ ، وَالأَخلاطِ المُتَبایِنَهِ مِنَ الحَرِّ وَالبَردِ وَالبَلَّهِ وَالجُمودِ . وَاستَأدَی اللّهُ سُبحانَهُ المَلائِکَهَ وَدیعَتَهُ لَدَیهِم ، وعَهدَ وَصِیَّتِهِ إلَیهِم فِی الإِذعانِ بِالسُّجودِ لَهُ وَالخُنوعِ لِتَکرِمَتِهِ ، فَقالَ سُبحانَهُ : «اسْجُدُواْ لِأَدَمَ فَسَجَدُواْ إِلَا إِبْلِیسَ» (2) اِعتَرَتهُ الحَمِیَّهُ وغَلَبَت عَلَیهِ الشِّقوَهُ وتَعَزَّزَ بِخِلقَهِ النّارِ وستَوهَنَ خَلقَ الصَّلصالِ ، فَأَعطاهُ اللّهُ النَّظِرَهَ استِحقاقا لِلسُّخطَهِ وَاستِتماما لِلبَلِیَّهِ وإنجازاً لِلعِدَهِ ، فَقالَ : «إِنَّکَ مِنَ الْمُنظَرِینَ * إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (3) ثُمَّ أسکَنَ سُبحانَهُ آدَمَ دارا أرغَدَ فیها عَیشَهُ ، وآمَنَ فیها مَحَلَّتَهُ ، وحَذَّرَهُ إبلیسَ وعَداوَتَهُ . فَاغتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفاسَهً عَلَیهِ بِدارِ المُقامِ ومُرافَقَهِ الأَبرارِ ، فَباعَ الیَقینَ بِشَکِّهِ وَالعَزیمَهَ بِوَهنِهِ ، وَاستَبدَلَ بِالجَذَلِ وَجَلاً وِبالِاغتِرارِ نَدَماً . ثُمَّ بَسَطَ اللّهُ سُبحانَهُ لَهُ فی تَوبَتِهِ ولَقّاهُ کَلِمَهَ رَحمَتِهِ ، ووَعَدَهُ المَرَدَّ إلی جَنَّتِهِ . وأهبَطَهُ إلی دارِ البَلِیَّهِ ، وتَناسُلِ الذُّرِّیَّهِ . (4)

.

1- .أی لَصِقت ولَزِمَت (النهایه : ج 4 ص 248 «لزب») .
2- .البقره : 34 .
3- .الحِجر : 37 و38 .
4- .نهج البلاغه : الخطبه 1 ، بحار الأنوار : ج 11 ص 122 ح 56 ؛ جواهر المطالب : ج 2 ص 161 ح 137 وفیه إلی «الجمود» .