گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوازدهم
فصل پنجم : بر حذر داشتن از غلو در دوست داشتن امام علی



اشاره

فصل پنجم : بر حذر داشتن از غلو در دوست داشتن امام علیامام علی علیه السلام :پیامبر خدا مرا فرا خواند و فرمود : «در تو نمونه ای از عیسی علیه السلام است . یهود با وی دشمنی ورزیدند ، تا آن جا که به مادرش تهمت زدند و نصارا او را دوست داشتند ، تا آن جا که وی را در جایگاهی قرار دادند که جایش نبود» . بدانید که دو گروه درباره من به هلاکت می افتند : دوستدارانی که مرا به آنچه در من نیست ، ستایشم می کنند ؛ و بدخواهانی که دشمنیِ با من ، آنان را به تهمت زدن به من وا می دارد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! ماجرای تو مانند ماجرای عیسی بن مریم است که قومی او را دوست داشتند و در دوست داشتن او زیاده روی کردند و در نتیجه ، درباره وی به هلاکت افتادند و گروهی او را دشمن داشتند و در دشمنْ داشتنِ او زیاده روی کردند و آنان نیز هلاک شدند . گروهی هم درباره او میانه روی کردند و نجات یافتند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! مَثَل تو در امّت من ، مَثَل عیسی بن مریم است که قوم او سه گروه شدند : گروهی مؤمنان ، که همان حواریان اند ؛ گروهی دشمنان وی ، که یهودند ؛ و گروهی که درباره وی زیاده روی کردند و در نتیجه از ایمان ، خارج شدند . امّت من نیز درباره تو سه گروه می شوند : گروهی پیروان تو ، که مؤمنان اند ؛ گروهی دشمنان تو ، که پیمان شکن اند ؛ و گروهی که درباره تو زیاده روی می کنند ، که همان منکرانِ پیشی گیرنده اند . پس ، تو ای علی و پیروانت در بهشتید و دوستداران پیروانت در بهشت اند ، و دشمنانت و غلوکنندگان درباره تو ، در آتش اند .

.


ص: 276

الإمام علیّ علیه السلام :لَیُحِبُّنی قَومٌ حَتّی یَدخُلُوا النّارَ فی حُبّی ، ولَیُبغِضُنی قَومٌ حَتّی یَدخُلُوا النّارَ فی بُغضی . (1)

عنه علیه السلام :یَهلِکُ فِیَّ رَجُلانِ : مُحِبٌّ مُفرِطٌ ، ومُبغِضٌ مُفتَرٍ . (2)

عنه علیه السلام :یَهلِکُ فِیَّ رَجُلانِ : مُفرِطٌ غالٍ ، ومُبغِضٌ قالٍ . (3)

عنه علیه السلام :یَهلِکُ فِیَّ رَجُلانِ : مُحِبٌّ مُفرِطٌ ، وباهِتٌ مُفتَرٍ . (4)

عنه علیه السلام :سَیَهلِکُ فِیَّ صِنفانِ : مُحِبٌّ مُفرِطٌ یذهَبُ بِهِ الحُبُّ إلی غَیرِ الحَقِّ ، ومُبغِضٌ مُفرِطٌ یَذهَبُ بِهِ البُغضُ إلی غَیرِ الحَقِّ . وخَیرُ النّاسِ فِیَّ حالاً النَّمَطُ الأَوسَطُ ، فَالزَموهُ . (5)

عنه علیه السلام :اللّهُمَّ إنّی بَریءٌ مِنَ الغُلاهِ کَبَراءَهِ عیسَی بنِ مَریمَ مِنَ النَّصاری ، اللّهُمَّ اخذُلهُم أبَدا ، ولا تَنصُر مِنهُم أحَدا . (6)

.

1- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 565 ح 952 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 506 ح 70 ، أنساب الأشراف : ج 2 ص 362 کلّها عن أبی السوار ، المحاسن والمساوئ : ص 41 .
2- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 565 ح 951 عن أبی البختری أو عن عبد اللّه بن سلمه ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 297 عن أبی البختری و ص 298 عن جابر ؛ المناقب للکوفی : ج 2 ص 471 ح 966 عن حجیه بن عدی وراجع المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 506 ح 71 و ح 73 .
3- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 571 ح 964 عن أبی مریم ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 297 عن زاذان ؛ نثر الدرّ : ج 1 ص 311 ، غرر الحکم : ح 10019 وفیها «محبّ» بدل «مفرط» .
4- .نهج البلاغه : الحکمه 469 ، نثر الدرّ : ج 1 ص 311 وراجع تفسیر فرات : ص 404 و405 .
5- .نهج البلاغه : الخطبه 127 وراجع المناقب للکوفی : ج 2 ص 283 ح 747 .
6- .الأمالی للطوسی : ص 650 ح 1350 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 1 ص 262 کلاهما عن الأصبغ بن نباته ، بحار الأنوار : ج 25 ص 266 ح 7 .

ص: 277

امام علی علیه السلام :گروهی آن قدر مرا دوست می دارند که به خاطر دوستی من ، وارد آتش می شوند و گروهی نیز آن قدر مرا دشمن می دارند که به خاطر دشمنی با من ، وارد جهنّم می گردند .

امام علی علیه السلام :دو کس درباره من هلاک می شوند : دوستدار افراطی و دشمنِ تهمت زن .

امام علی علیه السلام :دو کس درباره من هلاک می شوند : افراطکار غُلُوکننده و کینه جوی معاند .

امام علی علیه السلام :دو کس درباره من هلاک می شوند : دوستدار زیاده رو و تهمت زنِ دروغ بند .

امام علی علیه السلام :دو گروه درباره من هلاک می شوند : دوستداران افراطکاری که دوست داشتن ، آنان را به سوی غیر حقیقت می کشاند ؛ و دشمنان افراطکاری که دشمن داشتن ، آنان را به موضعی غیرمنصفانه می کشاند . بهترین حالت مردم درباره من ، میانه روی است . پس به این گروه (میانه روها) بپیوندید .

امام علی علیه السلام :خداوندا! من از غالیان (ستایندگان افراطی) بیزارم ، همانند بیزاری عیسی بن مریم از نصارا . خداوندا! همواره آنان را خوار ساز و هیچ یک از آنان را یاری نرسان .

.


ص: 278

عنه علیه السلام :یَهلِکُ فِیَّ اثنانِ ولا ذَنبَ لی : مُحِبٌّ مُفرِطٌ ، ومُبغِضٌ مُفرِطٌ . وأنَا أبرَأُ إلَی اللّهِ تَبارَکَ وتَعالی مِمَّن یَغلو فینا . ویَرفَعُنا فَوقَ حَدِّنا ، کَبَراءَهِ عیسَی بنِ مَریَمَ علیه السلام مِنَ النَّصاری . (1)

راجع : أهل البیت فی الکتاب والسنّه : القسم الثالث عشر : الغلوّ فی أهل البیت.

.

1- .عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 201 ح 1 عن الحسن بن الجهم عن الإمام الرضا علیه السلام ، بحار الأنوار : ج 25 ص 135 ح 6 .

ص: 279

امام علی علیه السلام :دو گروه درباره من هلاک می شوند و گناهی متوجّه من نیست : دوستداران زیاده رو و دشمنان زیاده رو ، و من از کسانی که در حقّ ما زیاده روی می کنند و ما را بالاتر از حدّ خودمان می برند ، به سوی خداوند خجسته و والا ، بیزاری می جویم ، همانند بیزاری جُستن عیسی بن مریم از نصارا .

ر . ک : اهل بیت در قرآن و حدیث : بخش سیزدهم : غلوّ کردن درباره اهل بیت .

.


ص: 280

. .


ص: 281



بحثی درباره احادیث غُلُو

اشاره

بحثی درباره احادیث غُلُوپدیده «غلو» و مبارزه پیگیر امامان علیهم السلام با این پدیده ، از جمله مسائل مهمّ تاریخی اسلام است که باید در پژوهشی مستقل و به گونه ای گسترده به بحث و بررسی نهاده شود . آنچه در این جا می آوریم ، توضیحی است کوتاه درباره احادیثی که گذشت . از این روست که به تفصیل نمی گراییم و بحث را به گونه ها و پیامدهای غلو ، نمی کشانیم . با این حال ، یادآوری این نکته لازم است که اهل بیت علیهم السلام بیشترین مبارزه را با پدیده «غلو» داشته اند و در رویارویی با این جریان ، از هیچ گونه کوششی دریغ نورزیده اند ؛ گرچه اکنون ، در کمال شگفتی ، آنان و پیروان راستینشان به غلو ، متّهم اند و کسانی ، با هر انگیزه ای ، می کوشند آن بزرگواران و پیروان آنان را به «غلو» و باورِ به آن بیالایند . آیا این ، یکی دیگر از جلوه های مظلومیّت آن سروران نیست؟ شگفت انگیزتر ، این که این اتّهام واهی را کسانی می پراکَنند که آثار مکتوب و نگاشته های مختلفشان از غلو و افراط درباره پیشوایان و رهبرانشان آکنده است ؛ یعنی سخن گفتن به غلو و افراط درباره کسانی که در ویژگی ها و فضایل ادّعا شده ، گاه ، جایگاهی در «حدّ اقل» داشته اند . و آیا این از شگفتی های تاریخ نیست؟!

.


ص: 282



یک . غلو چیست ؟

دو . غلو در دوستی و دشمنی

یک . غلو چیست ؟غلو ، در لغت به معنایِ «فراتر از حد و اندازه رفتن» ، «افراط کردن» و «باور داشتن به صفات بی حد و مرز درباره کسی یا چیزی» است . در معنایِ اصطلاحیِ آن نیز عالمان ، قید «فراتر از حد» را آورده و بدان تأکید کرده اند . به مَثَل ، شیخ مفید رحمه اللهپس از معنای لغوی آن ، چنین نوشته است : از جمله متظاهران به اسلام ، غالیان هستند که امیر مؤمنان و امامانی از نسل آن حضرت را به خداوندگاری و پیامبری نسبت می دهند و در برخورداری آنان از فضل در دین و دنیا ، به گونه ای توصیف شان می کنند که از حد ، برون می شود و از میانه روی در می گذرد ... . (1) بدین سان ، جریان غلو ، جریانی است کفرآمیز . بر همین اساس ، پیشوایان الهی به هیچ روی ، در برابر آن ، کوتاه نیامدند و تمام توان خویش را برای مبارزه با این انحراف فکری به کار گرفتند و این ، حقیقتی است آشکار .

دو . غلو در دوستی و دشمنیاینک به اختصار ، به روایاتی خواهیم پرداخت که متن آنها در فصل پنجم آمد ؛ روایاتی که در آنها از غلو و افراط در دوستی و دشمنی با امام علی علیه السلام نهی شده و این حالت ، بسی خطرناکْ توصیف گردیده است . پرسشی که در این زمینه مطرح است ، این است که : مقصود از خطرناک بودن افراط در مِهرورزی به علی علیه السلام چیست؟ آیا واقعا شدّت محبّت به علی علیه السلام خطرناک است؟ اگر چنین است ، چرا در احادیث اسلامی بر عشق و مهرورزی به آن حضرت ، این همه تأکید شده است؟

.

1- .تصحیح الاعتقاد : ص 131 .

ص: 283

پرسش دیگر ، این است که : در این احادیث ، افراط در دشمنی با امام علیه السلام نیز خطرناکْ توصیف شده است . آیا مفهوم آن ، این است که برخی اقسام دشمنی با امام علیه السلام ، خطرناک نیست؟ برای پاسخ گفتن به این پرسش ها ، توجّه به دو مقدّمه ضروری است : مقدّمه اوّل، این که : «دوستی و دشمنی ، از امور غیر اختیاری است» . چنین نیست که انسان ، هر کس را که می خواهد ، بتواند دوست بدارد و بدو عشق بورزد ؛ و هر کس را که نمی خواهد ، بتواند بدو کین بورزد ؛ بلکه مهر و کین ، تابع مقدّمات ، زمینه ها و اسباب آن دو است . این زمینه ها و اسباب ، گاه فطری و طبیعی اند و گاه عارضی . انسان هایِ پاک سرشت به خاطر فطرت هایِ زلال خویش ، پاکی ها و پاکان را دوست می دارند و از زشتی ها و پلیدی ها روی می گردانند ؛ امّا انسان هایِ ناپاک ، زشتخو و پلید ، به پلیدی ها و ناپاکان گرایش دارند و پاکی و درستی را بر نمی تابند . چنین است که در احادیث بسیاری ، «مهرِ علی علیه السلام » نشانِ حلالزادگی و «کین علی علیه السلام » بیانگر حرامزادگی تلقّی شده است . مقدّمه دوم ، این که : «تکلیف ، ابتدائا به امور غیر اختیاری تعلّق نمی گیرد» . به دیگر سخن ، دوستی و دشمنی ، دستوری نیست و انسان نمی تواند بر اساس دستور ، کسی را دوست بدارد یا به کسی کین بورزد ؛ بلکه اگر مبادیِ دوستی با کسی در دلْ شکل بگیرد ، دوستی تحقّق می یابد ؛ و اگر مقدّمات و اسباب دشمنی با کسی در دلْ فراهم آید ، دشمنی شکل می گیرد ، و گرنه ، نه! بدین ترتیب ، باید تأکید کرد که تکلیف به دوستی و یا دشمنی ، به معنایِ تکلیف به مقدّمات و یا تکلیف به ترتّب آثار آنها خواهد بود . نتیجه . از این دو مقدّمه ، چنین نتیجه می گیریم که : 1 . تکلیف به دوستی با امام علیه السلام ، به معنای تکلیف به مقدّمات محبّت اوست و نهی

.


ص: 284

از دشمنی با او نیز به معنای نهیِ از ایجاد زمینه های دشمنی با آن امام علیه السلام است . 2 . هشدار به افراط در دوستی و دشمنی با امام علیه السلام ، بر حذر داشتن از تجاوز از مرز حق و عدل در ترتّب آثار دوستی و دشمنی است . به دیگر سخن ، مبدأ محبّت به علی علیه السلام و عشق به آن بزرگوار ، شناخت اوست . علی علیه السلام سرچشمه فضایل ، خاستگاه زیبایی ها و تجسّم عینی ارجمندی ها و والایی های انسان کامل است و اگر کسی او را به درستی بشناسد ، نمی تواند بدو عشق نورزد . از این رو می توان گفت که تکلیف به دوست داشتنِ علی علیه السلام ، تکلیف به شناخت و معرفت اوست . نیز نهی از افراط در دوست داشتن علی علیه السلام ، به معنایِ جلوگیری از باورهای اغراق آمیز یا سخنان دور از حق ، و گفتارهای خارج از حدّ و مرز درباره وی است . «خطرناک بودن افراط در دوست داشتن علی علیه السلام که در روایات آمده است نیز به همین معناست و هرگز در جهت کاستن از شدّت محبّت به وی نیست ؛ بلکه تأکید و هشدار برای جلوگیری از سوءاستفاده از ادّعای محبّت به امام علیه السلام است تا دوست داشتن علی علیه السلام ، زمینه گزافه گویی ها و خُرافه پراکنی ها نشود و ادّعای دوستی به آن حضرت ، مقدّمه گفتن مطالب غیرواقعی درباره علی علیه السلام نشود . آنچه درباره افراط در دشمنی با علی علیه السلام آمده (موجب هلاک شدن) نیز چنین است . بنا بر این ، روایت ها نمی خواهند بگویند اگر دشمنی با علی علیه السلام به افراطْ آمیخته نشود ، خطرناک نیست . نه ، هرگز! بلکه می خواهند تأکید کنند که افراط در دشمنی با او ، خطرناک تر است ؛ یعنی ممکن است کسی به خاطر حرامزادگی ، یا به دلیلی دیگر و یا به خاطر مقدّماتی که فراهم آورده است ، نتواند علی علیه السلام را دوست بدارد ؛ امّا می تواند از مرز ، پا بیرون ننهد ، از حق و عدلْ تجاوز نکند ، ناسزا نگوید و به جنگ علیه او قیام نکند .

.


ص: 285



سه . تضادّ علی دوستی با انحراف

به دیگر سخن ، آنچه هلاکت را در پی می آورد ، تنها ناپاکیِ خانوادگی و سایر امور غیر اختیاری نیست ؛ بلکه سبب هلاکت ، افراط و گذر از مرزها و ترتّب آثار دشمنی است .

سه . تضادّ علی دوستی با انحرافموضوع دیگری که در تبیین احادیثی که افراط در دوستی با امام علی علیه السلام را خطرناک تلقّی کرده اند باید به بحث و بررسی نهاده شود ، این است که چگونه مهرورزی به امام علیه السلام مبدأ انحرافِ «غلو» می گردد؟ اصولاً عشق ، عاشق را تابع معشوق می سازد . بر همین اساس ، کسی که عاشق علی علیه السلام است ، نمی تواند کاری را انجام دهد که امام علیه السلام او را از آن ، باز داشته است . آیا می توان تصوّر کرد که کسی به علی علیه السلام عشق بورزد ، ولی برخلاف رضای او به انحراف غلو ، گرفتار آید؟ در کتاب دوستی در قرآن و حدیث ، (1) این حقیقت ، به گستردگی ، تبیین گشته است که دوست داشتن خداوند متعال و اولیای او ، کیمیای سازندگی و اوج عظمت و والایی است . پس چگونه می توان باور کرد کسی به کیمیای محبّت علوی دست یابد ، امّا با گرفتار شدن در بیماری غلو ، هلاک شود؟ پاسخ ، این است که آن دسته از محبّت هایی که به انحراف ، مرزشکنی ، زیاده روی و افزونگویی می انجامند ، بی تردید ، محبّت حقیقی نبوده ، بر معرفت علوی استوار نیستند . چنین محبّت هایی، ریشه در جهل و یا انگیزه های پوچِ نفسانی دارند . در بررسی «ریشه های غلو» ، به این موضوع ، خواهیم پرداخت .

.

1- .دوستی در قرآن و حدیث ، محمّد محمّدی ری شهری ، ترجمه : سیّد حسن اسلامی ، قم : دار الحدیث ، 1379 ، اوّل .

ص: 286



چهار . ریشه های غلو

چهار . ریشه های غلوغلو و جریان غالیان ، از جهات متعدّدی قابل بحث و شایان توجّه است : به لحاظ تاریخی ، کند و کاو در خاستگاه غلو و زمینه های درونْ دینی و برونْ دینی آن ، چگونگی شکل گیری و روند آن ، و نیز پیامدها و آثار آن ، از جمله پژوهش های برجای مانده اند ؛ همچنین به لحاظ معرفتی ، شناخت شخصیّت و گرایش های فکری و مکتبی و مواضع دینی غالیان (بویژه چهره های برجسته و بلندآوازه آنان) ، چرایی گرایش به غلو ، درک غالیان از مفاهیم دینی ، گونه های پرداختن آنان به قرآن و تفسیر آیات الهی ، و ... در خور پژوهش هایی گسترده اند . اکنون و در این مجال اندک ، از میان بحث های مختلفِ لازم درباره غالیان ، به روان شناسی آنان می پردازیم و در پاسخیابی این سؤال که : «چرا گروهی از مدّعیانِ پیروی از امام علی علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام ، به انحراف غلو دچار آمدند؟» اندکی تأمّل می کنیم . این پژوهش ، افزون بر این که به لحاظ تاریخی ، در جریان شناسی اندیشه هایِ گونه گون حوزه تفکّر شیعی مهم است ، به گونه ای هشدار برای پیشگیری از شکل گیری اندیشه های غلوآمیز و دچار شدن طبقه اندیشه مند جامعه به این بیماری خطرناک و نیز تأکیدی بر اعتدال در باورها و اندیشه هاست . پیش تر ، در ضمن تحلیلی که درباره روان شناسی خوارج و ریشه یابی تندروی های آنان و بازشناسی زمینه های افراط آنان در اندیشه و عمل داشتیم ، به این نتیجه دست یافتیم که افراطیگری و تندروی آنان که در روایات به «تعمُّق در دین» توصیف شده است از یک سو در جهل و از سوی دیگر در دنیاگرایی و فریفته شدن

.


ص: 287



پنج . ستیز پیگیر و ژرف امامان با جریان غلو

در جذبه ها و کشش های دنیوی ، ریشه داشته است . (1) اکنون ، تأکید می کنیم که افراط در «دوست داشتنِ اولیای دین» نیز به واقع ، یکی از شاخه های «تعمّق (تندروی) دینی» است . چنین است که در ریشه یابی جریان غلو و روان شناسی غالیان ، جهلِ آنان از یک سو و دنیاگرایی و اسیر شدن آنان در هوس های زودگذر از سوی دیگر ، چهره می نماید . سیاستبازان حاکم و دشمنان اهل بیت علیهم السلام نیز با توطئه ای پیچیده و حرکتی خزنده و نامرئی ، از این فضا بهره می جستند و برای بی اعتبار کردن مکتب اهل بیت علیهم السلام ، کوچک شمردنِ آموزه های ارجمند آنان ، و ناهنجار جلوه دادن چهره پیروان راستین آنان در میان مردم ، تلاش می کردند . هشدارهای امامان علیهم السلام و احادیث روایت شده از اهل بیت علیهم السلام نشان می دهند که دشمنان اهل بیت ، بیشترین نقش را در جریان غلو و یا دست کم در نشر اندیشه هایی که غالیان به آنها معتقد بودند ، ایفا کرده اند و در پی آنها ، جهلْ مداران و هواپرستان و دنیاگرایان که به واقع ، زمینه ساز ساخت و پرداخت و نشر آن گونه اندیشه ها بوده اند .

پنج . ستیز پیگیر و ژرف امامان با جریان غلوامامان علیهم السلام که همواره مؤمنان و پیروان خود را به «اعتدال در اندیشه و عمل» فرا می خواندند ، غلو را آفتی خطرناک و بس شکننده برای سرای مکتب ، تلقّی کرده اند . آن بزرگواران برای برچیدن بساط غالیان و ریشه کن ساختن اندیشه غلو ، از هیچ کوششی دریغ نورزیده اند : گاه به «کُفر» غالیان تصریح کرده اند ، گاه «فرجام هلاکتبار»

.

1- .ریشه ها ، پیامدها ، و چگونگی شکل گیری این مسئله را در بحث یادشده ، به تفصیل آورده ایم (ر . ک : ج 6 ص 293 (درآمد : پژوهشی درباره مارقین و ریشه های انحراف آنان) .

ص: 288



مبارزات امامان با غُلُو

آنان را بر نموده اند ، گاه «بیزاری خود از آنان» را با صراحت تمام ، اعلان کرده اند ، و دیگر گاه ، «عمق انحراف و ابعاد کژاندیشی و کج باوری آنان» را اعلام داشته اند . آن بزرگواران ، پیوسته به جامعه شیعی هشدار داده اند که بیداری خود را حفظ کنند تا در کمند غالیانْ گرفتار نیایند ؛ بویژه نسبت به تأثیرپذیری جوانان شیعه (1) از آنان ، به شدّتْ هشدار داده اند . اینک و در این مجال اندک ، برخی از نمودهای مبارزه امامان علیهم السلام با جریان غلو را به همراه برخی متون احادیث می آوریم :

مبارزات امامان با غُلُوالف . ارائه معیار برای پیشگیری از غلوعلی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان پاکش برای جلوگیری از دچار شدن پیروانشان به تندروی های تباهی آفرین و افراط های عزّت سوز ، اندیشه و سیره و رفتار و باورهای استوار کلامی ، اخلاقی و عملی اهل بیت علیهم السلام را برای آنان معیار قرار داده اند و آنان را به در نگریستن ، شناختن ، تأمّل کردن و سپس ملتزم بودنِ بدانها فرا خوانده اند . علی علیه السلام می فرماید : لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِن هذِهِ الاُمَّهِ أَحَدٌ ، وَلا یُسَوَّی بِهِم مَن جَرَت نِعمَتُهُم عَلَیهِ أَبَدا : هُم أَسَاسُ الدِّینِ ، وَعِمَادُ الیَقِینِ . إلَیهِم یَفِیءُ الغَالی ، وَبِهِم یُلحَقُ التَّالی . هیچ کس از این امّت را با خاندان محمّد صلی الله علیه و آله نمی توان سنجید و هرگز پرورده نعمت آنان را با آنان مساوی نمی توان دانست . آنان ، پایه دین و ستون یقین اند . هر کس از حدْ در بگذرد ، باید به آنان برگردد و هر که باز ماند ، باید به آنان بپیوندد . (2)

.

1- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 2 ص 809 ح 1245 .
2- .نهج البلاغه ، خطبه 2 .

ص: 289

نیز حضرت رضا علیه السلام می فرماید : نَحنُ آلَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله ، النَّمَطُ الأَوسَطُ الَّذی لا یُدرِکُنا الغالی و لایَسبِقُنَا التالی ؛ ما خاندان محمّد صلی الله علیه و آله ، بر روش میانه ای هستیم که غالیان ، ما را درک نمی کنند و واماندگان ، بر ما پیشی نمی گیرند . (1) چنین است راه حق و حقیقت ناب . یعنی دانشِ هدایت آفرین ، الگوی حقیقت نما ، آغاز بی گم راهی ، و فرجامِ روشنِ ارجمند ، همه و همه در این خانه و از این خانه و با این خانه است . امام باقر علیه السلام به سَلَمه بن کُهیل و حَکَم بن عُیَینه می فرماید : شَرِّقا و غَرِّبا ؛ لَن تَجِدا عِلما صَحیحا إلّا شَیئا یَخرُجُ مِن عِندِنا أهلَ البَیتِ ؛ به شرق و غرب بروید ؛ ولی از دانش صحیح ، هرگز چیزی جز آنچه از نزد ما ، اهل بیت بیرون می آید ، در نخواهید یافت . (2) بدین سان ، امامان علیهم السلام (و بیش و پیش از همه آنان ، علی علیه السلام ) کوشیده اند تا دانش معیار ، سلوک معیار و باور و وضع و رفتار معیار را در «عینیّت زندگی» پیشوایان الهی نشان دهند و بر این معیارگرایی و التزام به سنّت آن عزیزان که همان حقّ محضی است که پیامبر خدا فرمود : «هُم مَعَ الحَقِّ و الحَقُّ مَعَهُم ؛ آنان با حق اند و حق با آنان است» (3) تأکید کنند تا مؤمنان و پیروان آنان از افراط و تفریط برهند و بر «صراط مستقیم» ، استوار آیند .

ب . بر حذر داشتن از غلوعلی علیه السلام و دیگر امامان علیهم السلام ، در نهایت صراحت و شدّت و با حساسیّت ویژه ای ،

.

1- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 2 ص 808 ح 1246 .
2- .بحار الأنوار : ج 2 ص 92 ح 20 .
3- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 1 ص 220 ح 274 .

ص: 290

مسلمانان را از گرفتار آمدن در دام «غالیان» و «اندیشه های غالیانه» بر حذر داشته اند و به آنان ، نسبت به اندیشه هایی از آن دست ، هشدار داده اند . علی علیه السلام می فرماید : إیّاکُم و الغُلُوَّ فِینا . قُولُوا إنّا عَبیدٌ مَربوبون و قُولُوا فی فَضلِنا مَا شِئْتُم ؛ از غلوّ در حقّ ما بپرهیزید . [ درباره ما] بگویید که «بندگان تربیت شده خداوند» هستیم و آن گاه ، در فضایل ما ، هر چه می خواهید ، بگویید . (1) روشن است که مقصود امام علیه السلام ذیل حدیث (یعنی عبارت : «در فضایل ، هر چه می خواهید ، بگویید») ، هر گونه سخن و هر بافته بی پایه ای نیست ؛ بلکه تکیه سخن و جانِ کلام ، این است که : ما تربیت شده خداوند» و تکامل یافته طریق عبودیّتیم ؛ عبدیم و در این پایگاه و جایگاه ، به فضایل والای انسانی و تمامت برتری های سلوکی ، دست یافته ایم ؛ «انسان کامل»یم و کمال در انسانیّت ، از آن ماست و البته به همان گونه که غلو درباره ما روا نیست ، انکار فضایل ما و تن زدن از باورهای استوار و درست درباره ما که شاید به پندار شما راست نیاید و توان درک و فهم آن را نداشته باشید نیز روا نیست . بدانید که ما «بندگان خداوند» و «تربیت یافتگان خداوند» هستیم . این دو نکته را بدانید و بر آنها تأکید کنید . آن گاه ، بدانید که ما ، در سلوک عابدانه در سایه ربوبیّت الهی ، تا بدان جا رفته ایم که «مرغ بلندپرواز خیال شما توانِ اوج گرفتن تا قلّه شخصیّت ما را ندارد» . پس ، نه غلو ، افزون باوری و فزون گوییِ بی پایه ، و نه کوته انگاری ، سنجش با دیگران و نگریستن از سر انکار نسبت به فضایل ما! این ، همان نکته دقیقی است که در حدیث امام علی علیه السلام آمده است : لایُقاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله مِن هذِهِ الاُمَّهِ أحَدٌ ؛ (2)

.

1- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 2 ص 804 ح 1235 .
2- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 1 ص 231 ح 302 .

ص: 291

هیچ کس از این امّت ، با خاندان محمّد صلی الله علیه و آله سنجیده نمی شود . شگفتا که امام صادق علیه السلام ، غالیان (این مدّعیان «محبّت» و داعیه داران «شیفتگی» به آن بزرگواران) را همسنگ فاسقان انگاشته ، از اقتدا نمودن به آنان در نماز (امام جماعت قرار دادن آنان) نهی کرده است . ایشان می فرماید : لاتُصَلِّ خَلفَ الغالی ، و إن کانَ یَقولُ بِقَولِکَ ؛ پشت سر غالی ، نماز مگذار ، گر چه به ظاهر ، هم نظر تو [ در تشیّع] باشد . (1) در آموزه های امامان علیهم السلام این گونه هشدارها و بیدارباش ها فراوان اند که همه و همه ، به نوعی نشانگر خطرسازی جدّی این گونه اندیشه ها برای تفکّر دینی و معارف شیعی است .

ج . چهره نمایی از غالیانجریان شناسی غالیان نشان می دهد که آنان در نیک نماییِ خود ، کوششی شگفت داشته اند و راویان آنان کوشیده اند تا جریان آفرینان و پیشوایان فکری شان را پیراسته نموده ، شخصیّت آنان را با ساخت و پرداخت سخنانی از امامان علیهم السلام بر کشند . البتّه امامان علیهم السلام در رویارویی با این جریان ، همواره از چهره تزویرگرا و فسادانگیز آنان پرده برگرفته ، آنان را عناصری فریبکار و تزویرگرا شناسانده اند . امام علی علیه السلام می فرماید : اِتَّقُوا اللّهَ ، لا یَخْدِعَنَّکُمْ إنْسانٌ و لا یَکْذِبَنَّکُمْ إنْسانٌ ، فَإنَّما دینی دینٌ واحِدٌ ، دینُ آدَمَ الذی ارْتَضاهُ اللّهُ . وَ إنَّما أنَا عَبْدٌ مَخْلوقٌ و لاأمْلِکُ لِنَفْسی نَفْعا و لاضَرّا إلّا ما شاءَ اللّهُ ، وَ ما أشاءُ إلّا ما شاءَ اللّهُ ؛ از خدا پروا کنید . کسی شما را گول نزند و کسی به شما دروغ نگوید . دین من ، یک دین است : دین آدم علیه السلام که خدا برایش برگزید . من بنده ای آفریده شده ام و

.

1- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 2 ص 806 ح 1244 .

ص: 292

اختیار هیچ سود و زیانی را برای خود ندارم ، جز آنچه خدا بخواهد ؛ و من ، جز آنچه را خدا بخواهد ، نمی خواهم . (1)

د . نقش دشمنان در ساختن احادیث اخبار غلوآمیزدر زندگانی سیاسی و فرهنگی امامان علیهم السلام ، توجّه به نقش تخریبی دشمن ، جای بسی تأمّل دارد . در مقامی ، حضرت باقر علیه السلام از این توطئه فرهنگی پرده برگرفته و تصریح کرده است که شبکه های تبلیغی دشمن برای وارونه نمایی چهره امامان علیهم السلام و مشوّه جلوه دادن اندیشه های آنان ، سخنان ناهنجار ، نااستوار و گاه حتی نفرت آفرین برمی ساختند و به آن بزرگواران ، نسبت می دادند و می پراکندند . (2) در جهت افشای این توطئه فرهنگی ، حضرت رضا علیه السلام نیز سخنی بس تنبّه آفرین دارد . در این سخن ، امام علیه السلام به صراحتْ نشان داده است که «احادیث غلو» از سوی زشت خویانِ فرهنگ ستیز ، ساخته و پراکنده شده اند تا بدین وسیله فرهنگ شیعی را آلوده ساخته ، نگاه مردمان را به امامان علیهم السلام و پیروان راستین آنان ، وارونه کنند . سخن امام علیه السلام را بنگریم : ... إنَّ مُخالِفینا وَضَعوا أخبارا فی فَضائِلِنا و جَعَلُوها عَلی ثَلاثَهِ أقسامٍ : أحَدُهَا الغُلُوُّ ، و ثانیهَا التَقصیرُ فی أمرِنا ، و ثالِثُهَا التَصریحُ بِمَثالِبِ أعدائِنا . فَإذا سَمِعَ النّاسُ الغُلُوَّ فینا ، کَفَّروا شیعَتَنا و نَسَبوهُم إلَی القَولِ بِرُبوبِیَّتِنا ، و إذا سَمِعُوا التَقصیرَ ، اعتَقَدوهُ فینا ، و إذا سَمِعوا مَثالِبَ أعدائِنا بِأَسمائِهِم ، ثَلَبونا بِأَسمائِنا ؛ (3) ... مخالفان ما ، در فضایل ما اخباری (احادیثی) ساخته اند و آنها را سه دسته

.

1- .المحاسن ، برقی : ج 1 ص 245 ح 453 .
2- .ر . ک : ص 508 ح 6280 .
3- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 2 ص 826 ح 1264 .

ص: 293

قرار داده اند: یکی اخبار غلوآمیز ؛ دوم ، اخباری که در آنها در حقّ ما کوتاهی کرده اند ؛ و سوم ، اخباری که به صراحت از دشمنان ما اسم می برند و از آنان بدگویی می کنند . چون مردم ، هرگاه اخباری را که در آنها درباره ما غلو شده است ، بشنوند ، پیروان ما را تکفیر می کنند و اعتقاد به «خدا بودنِ ما» را به آنان نسبت می دهند ؛ و هر گاه اخباری را که در آنها در حقّ ما کوتاهی شده است ، بشنوند ، آنها را در حقّ ما باور می کنند ؛ و هر گاه اخباری را که در آنها به صراحت از دشمنان ما اسم برده شده و بدگویی شده است ، بشنوند ، به نام ما بی حرمتی می نمایند . این ، گفتاری است تکان دهنده و هشیاری آفرین برای همه آنان که به فرهنگ ناب و آموزه های پیراسته و اصیل اهل بیت علیهم السلام توجّه دارند .

ه . اعلان بیزاری از غالیانبرای استوارسازی فرهنگِ ستیز با غالیان و جلوگیری از نشر اندیشه های غلوآمیز ، امامان علیهم السلام به صراحت از غالیان ، بیزاری (برائت) جسته و با تعابیر مختلف و عناوین گونه گون ، بیزاری خود را از آنان اعلام داشته اند . امام علی علیه السلام می فرماید : اللّهُمَّ إنی بَری ءٌ مِنَ الغُلاهِ ، کَبَراءَهِ عیسَی بنِ مَریَمَ مِنَ النّصاری . اللّهُمَّ اخْذُلْهم أبَدا و لاتَنصُرْ مِنهُم أَحَدا . (1) بار خدایا! من از غالیانْ بیزارم ، همان گونه که عیسی بن مریم از [غالیانِ ]نصارا بیزار بود . بار خدایا! آنان را برای همیشه تنها و بی یاور گذار و احدی از آنان را یاری نرسان! سایر امامان خاندان رسالت نیز با شدّت ، از غالیان ، بیزاری جسته اند . بخشی از سخنان تأمّل برانگیز آنان در کتاب اهل بیت در قرآن و حدیث با عنوانِ «بیزاری اهل

.

1- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 2 ص 810 ح 1247 .

ص: 294

بیت از غالیان» آمده است . (1)

و . مهدور الدم بودن غالیجریان شناسی غالیان در تاریخ اسلام و بویژه در تاریخ تشیّع ، نشان می دهد که پدیده «غلو» در جامعه اسلامی نمادها و نمودهای گونه گونی داشته است . اوج این جریان ناهنجار ، باور به اُلوهیّت علی علیه السلام و گاه ، دیگر امامان علیهم السلام بوده است . در برابر ، امام علی علیه السلام نیز نهایت شدّت را نسبت به این جریان ، معمول داشته ، برای جلوگیری از این آفتِ بس خطرناک و فسادآفرینِ اعتقادی و فرهنگی ، باورمدارانِ بِدان را «کافر» و «مهدور الدم» اعلام کرده است . بر پایه احادیث مُستَفیض ، امام علی علیه السلام در دوران حکومت خود ، جمعی از این کسان را به قتل ، تهدید نمود و وقتی آنان از باور پلید و انحرافی خود دست برنداشتند ، دستور قتل جمعی آنان را صادر کرد . (2)

.

1- .اهل بیت در قرآن و حدیث : ج 2 ص 810 ح 1247 .
2- .ر . ک : تهذیب الأحکام : ج 10 ص 138 ح 547 ، الکافی : ج 7 ص 257 ح 8 ، کتاب من لا یحضره الفقیه : ج 3 ص 90 ، الکافی : ج 7 ص 259 ، تاریخ دمشق : ج 3 ص 179 ، رجال الکشّی : ج 2 ص 596 و ج 1 ص 323 .

ص: 295

: