گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوازدهم
فصل دوم : بر حذر داشتن از کین ورزی به امام علی



2 / 1 کین ورزی به علی ، کین ورزی به خدا و پیامبر اوست

فصل دوم : بر حذر داشتن از کین ورزی به امام علی2 / 1کین ورزی به علی ، کین ورزی به خدا و پیامبر اوستمجمع الزوائد به نقل از ابو رافع : پیامبر خدا ، علی علیه السلام را [به عنوان حاکم] به یمن فرستاد . مردی از قبیله اَسلَم که به وی عمرو بن شاسِ اسلمی گفته می شد ، همراه وی رفت . این مرد برگشت ، در حالی که از علی علیه السلام بدگویی و شِکوه می کرد . پیامبر خدا ، به دنبال وی فرستاد و آن گاه به وی فرمود : «دور شو ، ای عمرو! آیا از علی ستمی در داوری دیدی ، یا دیدی که او خود را در تقسیم بیت المال بر دیگران ترجیح دهد؟» . گفت : به خدا ، خیر . فرمود : «پس برای چه این چیزهایی را که به من خبر داده اند ، می گویی؟» . گفت : نمی توانم از دشمنی با او خودداری کنم . پیامبر خدا ، چنان خشمناک شد که خشم از چهره اش هویدا بود . آن گاه فرمود : «کسی که او را دشمن بدارد ، مرا دشمن داشته است و کسی که مرا دشمن بدارد ، خداوند را دشمن داشته است و دوستدار او ، دوستدار من است و دوستدار من ، دوستدار خداوند عز و جل است» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس مرا دوست دارد ، باید علی را دوست داشته باشد و کسی که علی را دشمن بدارد ، با من دشمنی کرده است و دشمنی با من ، دشمنی با خدای عز و جل است و هر کس با خدا دشمنی ورزد ، خداوندْ او را وارد جهنّم می سازد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در وصف علی علیه السلام : خداوند عز و جل می فرماید : «کسی که با علی دشمنی ورزد ، با من دشمنی کرده است و کسی که از علی پیروی کند از من پیروی کرده و کسی که در برابر او بایستد ، در برابر من ایستاده است و کسی که با او به مخالفت برخیزد ، با من مخالفت کرده و کسی که نافرمانی او کند ، نافرمانی من کرده و کسی که او را بیازارد ، مرا آزار داده و کسی که با او کینه ورزد ، با من کینه ورزیده است و کسی که او را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و کسی که بر او بتازد ، بر من تاخته است و کسی که با او حیله کند ، با من حیله کرده است و کسی که او را یاری دهد ، مرا یاری کرده است» .

.


ص: 314

کنز العمّال عن ابن عبّاس :خَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله قابِضا عَلی یَدِ عَلِیٍّ ذاتَ یَومٍ فَقالَ : ألا مَن أبغَضَ هذَا فَقَد أبغَضَ اللّهَ ورَسولَهُ ، ومَن أحَبَّ هذَا فَقَد أحَبَّ اللّهَ ورَسولَهُ . (1)

تاریخ دمشق عن ابن عبّاس :إنَّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله نَظَرَ إلی عَلِیِّ بنِ أبیطالِبٍ فَقالَ: أنتَ سَیِّدٌ فِی الدُّنیا،سَیِّدٌ فِی الآخِرَهِ، مَن أحَبَّکَ فَقَد أحَبَّنی ، وحَبیبُکَ حَبیبُ اللّهِ ؛ ومَن أبغَضَکَ فَقَد أبغَضَنی، وبَغیضُکَ بغَیضُ اللّهِ، وَالویَلُ لِمَن أبغَضَکَ مِن بَعدی! (2)

راجع : ص 180 (حبّه حبّ اللّه ) ، و ص 184 (حبّه حبّ النبیّ) .

2 / 2عَداوَتُهُ عَداوَهُ اللّهِ ورَسولِهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، أنتَ سَیِّدٌ فِی الدُّنیا ، سَیِّدٌ فِی الآخِرَهِ ، حَبیبُکَ حَبیبی ، وحَبیبی حَبیبُ اللّهِ ؛ وعَدُوُّکَ عَدُوّی ، وعَدُوّی عَدُوّ اللّهِ ، وَالویَلُ لِمَن أبغَضَکَ بَعدی ! (3)

.

1- .کنز العمّال : ج 13 ص 109 ح 36358 نقلاً عن ابن النجّار .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 292 ح 8822 ، المناقب للخوارزمی : ص 327 ح 337 ، المناقب لابن المغازلی : ص 382 ح 430 ، الفصول المهمّه : ص 126 کلاهما نحوه ، الفردوس : ج 5 ص 324 ح 8325 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 356 ؛ الأمالی للطوسی : ص 309 ح 623 ، بشاره المصطفی : ص 160 ، شرح الأخبار : ج 1 ص 154 ح 100 وفی الثلاثه الأخیره نحوه .
3- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 138 ح 4640 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 642 ح 1092 وفیه «حبیبک حبیب اللّه » بدل «حبیبی حبیب اللّه » ، تاریخ بغداد : ج 4 ص 41 ، المناقب لابن المغازلی : ص 103 ح 145 کلّها عن ابن عبّاس وراجع کمال الدین : ص 251 ح 1 .

ص: 315



2 / 2 دشمنی با علی ، دشمنی با خدا و پیامبر اوست

کنز العمّال به نقل از ابن عبّاس : روزی پیامبر خدا ، دست علی علیه السلام را گرفته ، خارج شد و فرمود : «بدانید! کسی که با این [ شخصْ ]دشمنی ورزد ، با خدا و پیامبرش دشمنی ورزیده است و کسی که این [ شخص] را دوست بدارد ، خدا و پیامبرش را دوست داشته است» .

تاریخ دمشق به نقل از ابن عبّاس : پیامبر صلی الله علیه و آله به علی بن ابی طالب علیه السلام نظر افکند و فرمود : «تو در دنیا سَرور و در آخرت سَرور هستی . آن که تو را دوست بدارد ، مرا دوست داشته است و دوست تو دوست خداست و کسی که با تو دشمنی ورزد ، با من دشمنی ورزیده است و دشمن تو ، دشمن خداست . وای بر کسی که پس از [ درگذشت] من ، با تو دشمنی کند!» .

ر . ک : ص 181 (دوست داشتن علی ، دوست داشتن خداست) . ص 185 (دوست داشتن علی ، دوست داشتن پیامبر است) .

2 / 2دشمنی با علی ، دشمنی با خدا و پیامبر اوستپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! تو در دنیا و آخرت ، سَروری! دوست تو دوست من است و دوست من دوست خدا . دشمن تو ، دشمن من است و دشمن من ، دشمن خدا . وای بر کسی که پس از [ درگذشت] من ، با تو دشمنی ورزد .

.


ص: 316

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : وَلِیُّکَ وَلِیّی ، ووَلِیّی وَلِیُّ اللّهِ ؛ وعَدُوُّکَ عَدُوّی وعَدُوّی عَدُوُّ اللّهِ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :أیُّهَا النّاسُ ! إنَّ عَلِیّا سَیِّدُ الوَصِیّینَ ، وقائِدُ الغُرِّ المُحَجَّلینَ ، ومَولَی المُؤمِنینَ ، وَلِیُّهُ وَلِیّی ، ووَلِیّی وَلِیُّ اللّهِ ؛ وعَدُوُّهُ عَدُوّی ، وعَدُوّی عَدُوُّ اللّهِ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : هُوَ أخی ووارِثی وخَلیفَتی عَلی اُمَّتی ، وَلایَتُهُ فَریضَهٌ ، وَاتِّباعُهُ فَضیلَهٌ ، ومَحَبَّتُهُ إلَی اللّهِ وَسیلَهٌ ، فَحِزبُهُ حِزبُ اللّهِ ، وشیعَتُهُ أنصارُ اللّهِ ، وأولِیاؤُهُ أولِیاءُ اللّهِ ، وأعداؤُهُ أعداءُ اللّهِ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :ولِیُّ عَلِیٍّ وَلِیُّ اللّهِ ، وعَدُوُّ عَلِیٍّ عَدُوُّ اللّهِ . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام خَلیفَهُ اللّهِ وخَلیفَتی ... مُحِبُّهُ مُحِبّی ، ومُبغِضُهُ مُبغِضی ؛ ووَلِیُّهُ وَلِیّی ، وعَدُوُّهُ عَدُوّی . (5)

راجع : ص 180 (حبّه حبّ اللّه ) .

.

1- .الخصال : ص 652 ح 53 عن سلیمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام و ص430 ح9 عن بکر بن محمّد الأزدی عن بعض أصحابنا عن الإمام الصادق علیه السلام و ص429 ح6 و ح7، بشاره المصطفی:ص77 و ص128 وص217والخمسه الأخیره عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهم السلام و ص 104 ، الأمالی للطوسی: ص194 ح329 کلاهما عن عمر بن میمون عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه علیهم السلام وکلّها عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله ، شرح الأخبار : ج 2 ص 184 ح 528 عن ابن عبّاس ؛ شرح نهج البلاغه : ج 4 ص 107 عن زید بن علیّ وفیه من «عدوّک ...» .
2- .معانی الأخبار : ص 373 ح 1 عن ابن عبّاس .
3- .الأمالی للصدوق : ص 678 ح 924 عن عائشه وراجع بشاره المصطفی : ص 16 و ص 153 .
4- .الخصال : ص 496 ح 5 ، الأمالی للصدوق : ص 149 ح 146 ، بشاره المصطفی : ص 20 کلّها عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری .
5- .الأمالی للصدوق : ص 271 ح 299 ، بشاره المصطفی : ص 31 ، کنز الفوائد : ج 2 ص 13 ، مائه منقبه : ص 58 ح 14 کلّها عن محمّد بن فرات عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام .

ص: 317

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : دوستدار تو دوستدار من است و دوستدار من ، دوستدار خدا . دشمن تو ، دشمن من است ودشمن من دشمن خدا .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! علی سَرور (بزرگِ) جانشینان ، رهبر سپیدرویان ، و سرپرست مؤمنان است . دوستدار او ، دوستدار من است و دوستدار من ، دوستدار خدا . دشمن او ، دشمن من است و دشمن من ، دشمن خدا .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : او برادر ، وارث و جانشین من در میان امّتم است . ولایت او واجب است و پیروی از او مایه برتری است و دوست داشتن او وسیله نزدیکی به خداست . حزب او و طرفداران او حزب خدایند و پیروان او یاران خدا . دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دوست علی دوست خداست و دشمن علی دشمن خدا .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :به درستی که علی بن ابی طالب ، جانشین خدا و جانشین من است ... . دوستدار او دوستدار من و دشمن او دشمن من است و دوستی با او دوستی با من و دشمنی با او دشمنی با من است .

ر . ک : ص 181 (دوست داشتن علی ، دوست داشتن خداست) .

.


ص: 318

2 / 3وَیلٌ لِمَن أبغَضَهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، طوبی لِمَن أحَبَّکَ وصَدَقَ فیکَ ، ووَیلٌ لِمَن أبغَضَکَ وکَذَبَ فیکَ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : طوبی لِمَن أحَبَّکَ وصَدَقَ عَلَیکَ ، ووَیلٌ لِمَن أبغَضَکَ وکَذَبَ عَلَیکَ . یا عَلِیُّ ، أنتَ العَلَمُ لِهذِهِ الاُمَّهِ ؛ مَن أحَبَّکَ فازَ ، ومَن أبغَضَکَ هَلَکَ . (2)

2 / 4سَخَطُ اللّهِ عَلی مَن أبغَضَهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :ألا إنَّ جَبرَئیل خَبَّرَنی عَنِ اللّهِ تَعالی ... ویَقولُ : مَن عادی عَلِیّا ولَم یَتَوَلَّهُ فَعَلَیه لَعنَتی وغَضَبی . (3)

کنز الفوائد عن أبی هریره :کُنتُ عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله إذ أقبَلَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ فَقالَ : أ تَدری مَن هذَا ؟ قُلتُ : هذَا عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ . فَقالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : هذَا البَحرُ الزّاخِرُ ، هذَا الشَّمسُ الطّالِعَهُ ، أسخی مِنَ الفُراتِ کَفّا ، وأوسَعُ مِنَ الدُّنیا قَلبا ؛ فَمَن أبغَضَهُ فَعَلَیهِ لَعنَهُ اللّهِ . (4)

.

1- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 145 ح 4657 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 680 ح 1162 ، مسند أبی یعلی : ج 2 ص 259 ح 1599 ، تاریخ بغداد : ج 9 ص 72 الرقم 4656 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 281 ح 8812 ، المناقب للخوارزمی : ص 70 ح 45 و ص 116 ح 126 کلّها عن عمّار بن یاسر .
2- .الأمالی للصدوق : ص 655 ح 891 ، بشاره المصطفی : ص 180 کلاهما عن الحسن بن راشد عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، شرح الأخبار : ج 2 ص 396 ح 745 ، تفسیر فرات : ص 265 ح 360 کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
3- .الاحتجاج : ج 1 ص 146 ح 32 عن علقمه بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام .
4- .کنز الفوائد : ج 1 ص 148 ، مائه منقبه : ص 55 ح 12 ، بحار الأنوار : ج 27 ص 228 ح 29 .

ص: 319



2 / 3 بَدا به حال دشمنان علی!

2 / 4 خشم گرفتن خدا بر دشمنان علی

2 / 3بَدا به حال دشمنان علی!پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! خوشا به حال کسانی که تو را دوست دارند با تو از در راستی درآیند ؛ و بَدا به حال کسانی که با تو دشمنی می ورزند و با تو از درِ ناراستی درآیند !

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به علی علیه السلام : خوشا به حال کسانی که تو را دوست دارند و تصدیقت می کنند ؛ و وای بر کسانی که با تو دشمنی می نمایند و بر تو دروغ می بندند! ای علی! تو راهنما و پرچم هدایت این امّتی . هر که تو را دوست بدارد ، رستگار می شود و هر که تو را دشمن بدارد ، نابود می گردد .

2 / 4خشم گرفتن خدا بر دشمنان علیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :بدانید که جبرئیل به من از خداوند عز و جل خبر داد ... که می فرماید: «هر که با علی دشمنی ورزد و از وی پیروی نکند ، نفرین و خشم من بر اوست» .

کنز الفوائد به نقل از ابو هُرَیره : نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بودم که علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «آیا این شخص را می شناسی؟» . گفتم : این ، علی بن ابی طالب است . پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «این ، دریای موّاج و خورشید نورافشان است . دستانش بخشنده تر از فُرات و قلبش گسترده تر از دنیاست . پس ، هر که با وی دشمنی ورزد ، نفرین خدا بر او باد» .

.


ص: 320

2 / 5سَخَطُ النَّبِیِّ عَلی مَن أبغَضَهُخصائص أمیر المؤمنین عن سعد بن أبی وقّاص :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَومَ الجُحفَهِ ، فَأَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ علیه السلام فَخَطَبَ فَحَمِدَ اللّهَ وأثنی عَلَیهِ ، ثُمَّ قالَ : أیُّهَا النّاسُ ، إنّی وَلِیُّکُم ! قالوا : صَدَقتَ یا رَسولَ اللّهِ ، أنتَ وَلِیُّنا . ثُمَّ أخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فَرَفَعَها فَقالَ : هذَا وَلِیّی ، ویُؤَدّی عَنّی دَینی ، وأنَا مُوالی مَن والاهُ ، ومُعادی مَن عاداهُ . (1)

المناقب لابن المغازلی عن عبد اللّه بن مسعود :رأَیتُ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله أخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ علیه السلام وهُوَ یَقولُ : اللّهُ وَلِیّی وأنَا وَلِیُّکَ ، ومُعادیَ مَن عاداکَ ، ومُسالِمُ مَن سالَمَکَ . (2)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَعاشِرَ النّاسِ ، مَن أحَبَّ عَلِیّا أحببَتُهُ ، ومَن أبغَضَ عَلِیّا أبغَضتُهُ ، ومَن وَصَلَ عَلِیّا وَصَلتُهُ ، ومَن قَطَعَ عَلِیّا قَطَعتُهُ ، ومَن جَفا عَلِیّا جَفَوتُهُ ، ومَن والی عَلِیّا والَیتُهُ ، ومَن عادی عَلِیّا عادَیتُه . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ فَلَیسَ مِنّی ولا أنَا مِنهُ : بُغضُ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ ، ونَصبٌ لِأَهلِ بَیتی ، ومَن قالَ : الإیمانُ کَلامٌ . (4)

تاریخ دمشق عن عبد اللّه بن عطاء عن عبد اللّه بن بریده عن أبیه :بَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ وخالِدَ بنَ الوَلیدِ ، کُلَّ واحِدٍ مِنهُما وَحدَهُ ، وجَمَعَهُما فَقالَ : إذَا اجتَمَعتُما فَعَلَیکُم عَلِیٌّ . قالَ : فَأَخَذنا یَمینا أو یَسارا ، قالَ : فَأَخَذَ عَلِیٌّ فَأَبعَدَ ، فَأَصابَ سَبیا ، فَأَخَذَ جارِیَهً مِنَ الخُمسِ . قالَ بُرَیدَهُ : وکُنتُ مِن أشَدِّ النّاسِ بُغضا لِعَلِیٍّ ! وقَد عَلِمَ ذلِکَ خالِدُ بنُ الوَلیدِ ، فَأَتی رَجُلٌ خالِدا فَأَخبَرَهُ أنَّهُ أخَذَ جارِیَهً مِنَ الخُمسِ ، فَقالَ : ما هذَا ؟ ثُمَّ جاءَ آخَرُ ، ثُمَّ أتی آخَرُ ، ثُمَّ تَتابَعَتِ الأَخبارُ عَلی ذلِکَ ، فَدَعانی خالِدٌ فَقالَ : یا بُرَیدَهُ ، قَد عَرَفتَ الَّذی صَنَعَ ، فَانطَلِق بِکِتابی هذَا إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله فَأَخبِرهُ . وکَتَبَ إلَیهِ . فَانطَلَقتُ بِکتابِهِ حَتّی دَخَلتُ عَلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَأَخَذَ الکِتابَ فَأَمسَکَهُ بِشِمالِهِ وکانَ کَما قالَ اللّهُ عَزَّ وجَلَّ لا یَکتُبُ ولا یَقرَأُ ، وکُنتُ رَجُلاً إذا تَکَلَّمتُ طَأطَأتُ رَأسی حَتّی أفرُغَ مِن حاجَتی ، فَطَأطَأتُ رَأسی أو (5) تَکَلَّمتُ فَوَقَعتُ فی عَلِیٍّ حَتّی فَرَغتُ ، ثُمَّ رَفَعتُ رَأسی ، فَرَأَیتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قَد غَضِبَ غَضَبا لَم أرَهُ غَضِبَ مِثلَهُ قَطُّ إلّا یَومَ قُرَیظَهَ وَالنَّضیرِ ، فَنَظَرَ إلَیَّ فَقالَ : یا بُرَیدَهُ ! إنَّ عَلِیّا وَلِیُّکُم بَعدی ، فَأَحِبَّ عَلِیّا ؛ فَإِنَّهُ یَفعَلُ ما یُؤمَرُ . قالَ : فَقُمتُ وما أحَدٌ مِنَ النّاسِ أحَبُّ إلَیَّ مِنهُ . وقالَ عَبدُ اللّهِ بنُ عَطاءٍ : حَدَّثتُ بِذلِکَ أبا حَربِ بنَ سُوَیدِ بنِ غَفلَهَ فَقالَ: کَتَمَکَ عَبدُ اللّهِ بنُ بُرَیدَهَ بَعضَ الحَدیثِ! إنَّ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله قالَ لَهُ : أ نافَقتَ بَعدی یا بُرَیدَهُ ؟ ! (6)

.

1- .خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 42 ح 8 ، البدایه والنهایه : ج 5 ص 212 .
2- .المناقب لابن المغازلی : ص 431 ح 9 و ص 277 ح 323 ، شرح نهج البلاغه : ج 4 ص 107 وزاد فی صدره «وروی النّاس کافّه» ، الریاض النضره : ج 3 ص 130 ؛ شرح الأخبار : ج 1 ص 229 ح 218 کلّها نحوه ، کشف الغمّه : ج 1 ص 94 .
3- .الأمالی للصدوق : ص 188 ح 197 ، بشاره المصطفی : ص 24 ، التحصین لابن طاووس : ص 550 ح 12 کلّها عن عبد اللّه بن الفضل الهاشمی عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام ، روضه الواعظین : ص 116 .
4- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 284 ح 8816 ، الفردوس : ج 2 ص 85 ح 2459 وفیه «نصب أهل بیتی» بدل «نصب لأهل بیتی» ؛ المناقب للکوفی : ج 2 ص 473 ح 969 نحوه وکلّها عن جابر بن عبد اللّه .
5- .قد تکون « أو » هنا بمعنی الواو ، أو مصحّفهً عنها .
6- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 191 ح 8646 و 8647 ؛ الأمالی للطوسی : ص 249 ح 443 ، بشاره المصطفی : ص 121 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 424 ح 331 نحوه ولیس فیه «وقال عبد اللّه بن عطاء : حدّثتُ ...» .

ص: 321



2 / 5 خشم گرفتن پیامبر بر دشمنان علی

2 / 5خشم گرفتن پیامبر بر دشمنان علیخصائص أمیر المؤمنین به نقل از سعد بن ابی وقّاص : شنیدم پیامبر خدا ، در روزی که در جُحفه بود ، [در کنار غدیر خم] دست علی علیه السلام را گرفت و سخنرانی کرد و خداوند را حمد و ثنا گفت و سپس افزود : «ای مردم! من ولیّ شما هستم» . گفتند : راست گفتی ، ای پیامبر خدا! تو ولیّ ما هستی . سپس [ پیامبر صلی الله علیه و آله ] دست علی علیه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود : «این ، ولیّ من است ، و امانت های (دیون) مرا ادا می کند ، و من دوستدار کسی هستم که او را دوست بدارد و دشمن کسی هستم که با او دشمنی ورزد» .

المناقب ، ابن مغازلی به نقل از عبد اللّه بن مسعود : پیامبر صلی الله علیه و آله را دیدم که دست علی علیه السلام را گرفته بود و می فرمود : «خدا ولیّ من است و من ولیّ تواَم . با دشمنان تو دشمنم و با دوستان تو در صلح و دوستی اَم» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! کسی که علی را دوست بدارد ، دوستش می دارم و کسی که او را دشمن بدارد ، دشمنش می دارم ؛ به کسی که به علی بپیوندد ، می پیوندم و از کسی که از او ببُرد ، می بُرم و از کسی از او روی گردان باشد ، روی گردانم و کسی که از علی حمایت کند ، حمایتش می کنم و با کسی که دشمن علی باشد ، دشمنی می ورزم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :سه چیز است که در هر کس باشد ، نه او از من است و نه من از وی هستم : کینه علی بن ابی طالب ؛ دشمنی با اهل بیت ؛ و این که کسی بگوید : ایمان ، کلامی بیش نیست .

تاریخ دمشق به نقل از عبد اللّه بن عطاء ، از عبد اللّه بن بُرَیده ، از پدرش : پیامبر خدا هر یک از علی بن ابی طالب علیه السلام و خالد بن ولید را به تنهایی [ به جایی ]فرستاد و [ قبل از رفتن ،] هر دوی آنان را گِرد هم آورد و فرمود : «هر گاه به هم برخوردید ، علی فرمانده است» . هر یک به جانبی رفتیم . علی دورتر رفت و زنانی را به اسیری گرفت و کنیزی را به عنوان خمس برداشت . من از دشمنان سرسخت علی علیه السلام بودم و خالد بن ولید از این دشمنی باخبر بود . مردی نزد خالد آمد و به او خبر داد که علی ، کنیزی را به عنوان خمس گرفته است . خالد گفت : این چیست [ که می گویید] ؟ سپس خبر این ماجرا توسط افراد دیگر ، پی در پی به خالد رسید . خالد ، مرا فرا خواند و گفت : ای بریده! فهمیدی که علی چه کار کرده است . نامه مرا نزد پیامبر خدا ببر و این خبر را به ایشان برسان . با نامه خالد رفتم و بر پیامبر خدا وارد شدم. پیامبر صلی الله علیه و آله نامه را گرفت و در دست چپ خود نگه داشت و او همان گونه که خداوند عز و جل فرموده است نمی خوانْد و نمی نوشت . من طبق عادت ، سرم را پایین انداختم و ماجرای علی را برای ایشان توضیح دادم و بدگویی کردم . وقتی سخنم تمام شد ، سرم را بالا آوردم . متوجّه شدم که پیامبر خدا چنان خشمگین است که هرگز چنین خشمی را در او ، جز در نبرد با بنی قُرَیظه و بنی نضیر ندیده بودم . [ پیامبر صلی الله علیه و آله ] به من نظر انداخت و فرمود : «ای بُرَیده! به درستی که علی پس از من ، ولیّ شماست . پس ، علی را دوست بدار . او بدانچه امر شده ، عمل می کند» . من (عبد اللّه بن عطاء)، این روایت را برای ابو جرب بن سُوَید بن غَفله نقل کردم . وی گفت : عبد اللّه بن بریده ، قسمتی از این حدیث را از تو پنهان داشته است ؛ زیرا پیامبر خدا به بریده فرمود : «آیا می خواهی پس از من ، منافق شوی؟» .

.


ص: 322

المعجم الأوسط عن ابن بریده عن أبیه :بَعَثَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّا أمیرا عَلَی الیَمَنِ ، وبَعَثَ خالِدَ بنَ الوَلیدِ عَلَی الجَبَلِ ، فَقالَ : «إنِ اجتَمَعتُما فَعَلِیٌّ عَلَی النّاسِ» فَالتَقَوا ، وأصابوا مِنَ الغَنائِمِ ما لَم یُصیبوا مِثلَهُ ، وأخَذَ عَلِیٌّ جارِیَهَ مِنَ الخُمسِ ، فَدَعا خالِدُ بنُ الوَلیدِ بُرَیدَهَ ، فَقالَ : اِغتَنِمها ، فَأخبِرِ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله بِما صَنَعَ . فَقَدِمتُ المَدینَهَ ، ودَخَلتُ المَسجِدَ ، ورَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی مَنزِلِهِ ، وناسٌ مِن أصحابِهِ عَلی بابِهِ ، فَقالوا : مَا الخَبَرَ یا بُرَیدَهُ ؟ فَقُلتُ : خَیرٌ ؛ فَتَحَ اللّهُ عَلَی المُسلِمینَ ، فَقالوا : ما أقدَمَکَ ؟ قالَ : جارِیَهٌ أخَذَها عَلِیٌّ مِنَ الخُمسِ ، فَجِئتُ لِاُخبِرَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله . قالوا: فَأَخبِرهُ ، فَإِنَّهُ یُسقِطُهُ مِن عَینِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، ورَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله یَسمَعُ الکَلامَ ، فَخَرَجَ مُغضَبا وقالَ : ما بالُ أقوامٍ یَنتَقِصونَ عَلِیّا ؟ ! مَن یَنتَقِصُ عَلِیّا فَقَدِ انتَقَصَنی ، ومَن فارَقَ عَلِیّا فَقَد فارَقَنی ، إنَّ عَلِیّا مِنّی وأنَا مِنهُ ؛ خُلِقَ مِن طینَتی ، وخُلقِتُ مِن طینَهِ إبراهیمَ ، وأنَا أفضَلُ مِن إبراهیمَ «ذُرِّیَّهً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ » (1) . وقالَ : یا بُرَیدَهُ ، أما عَلِمتَ أنَّ لِعَلِیٍّ أکثَرَ مِنَ الجارِیَهِ الَّتی أخَذَ ، وأنَّهُ وَلِیُّکُم مِن بَعدی ؟ ! فَقُلتُ : یا رَسولَ اللّهِ ! بِالصُّحبَهِ إلّا بَسَطتَ یَدَکَ حَتّی اُبایِعَکَ عَلَی الإِسلامِ جَدیدا . قالَ : فَما فارَقتُهُ حَتّی بایَعتُهُ عَلَی الإِسلامِ . (2)

.

1- .آل عمران : 34 .
2- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 162 ح 6085 وراجع کشف المحجّه : ص 244 .

ص: 323

المعجم الأوسط به نقل از عبد اللّه بن بُرَیده ، از پدرش : پیامبر خدا علی علیه السلام را به حکومت یمن و خالد بن ولید را به حکومت جَبَل فرستاد و [ قبل از رفتن آن دو ]فرمود : «اگر شما دو نفر به هم برخوردید ، علی فرمانده سپاه است» . دو گروه به هم رسیدند و غنایم بسیاری به دست آوردند که همانند آن را پیش تر به دست نیاورده بودند و علی علیه السلام کنیزی را به عنوان خمس برداشت . خالد بن ولید ، مرا فرا خواند و گفت : فرصت را غنیمت شمار و کاری را که علی انجام داده است ، به پیامبر صلی الله علیه و آله خبر بده . به مدینه رفتم و وارد مسجد شدم . پیامبر خدا در منزلش بود و جمعی از یارانش بر درِ منزل ایشان ایستاده بودند . گفتند : ای بریده! چه خبر ؟ پاسخ دادم: خیر است. خداوندْ مسلمانان را پیروز کرد. پرسیدند : چرا به مدینه برگشتی ؟ پاسخ دادم : علی ، کنیزی را به عنوان خمس برداشته است . آمده ام تا این خبر را به پیامبر برسانم . مردم گفتند : به پیامبر خبر بده ؛ زیرا این خبر ، علی را از چشم پیامبر صلی الله علیه و آله می اندازد . پیامبر خدا این سخنان را می شنید . خشمناکْ بیرون آمد و فرمود : «چرا بعضی ها از علی عیب جویی می کنند؟ کسی که از علی عیب جویی کند ، از من عیب جویی کرده است و کسی که از علی جدا شود ، از من فاصله گرفته است . علی از من است و من از علی هستم . علی از سرشت من آفریده شده است و من از سرشت ابراهیم علیه السلام آفریده شده ام و البته من از ابراهیم برترم . «نسلی که بعض از آنان از [نسل ]برخی دیگرند ؛ و خداوندْ شنوای داناست» . سپس فرمود : «ای بریده! آیا نمی دانی که حقّ علی بیش از کنیزی است که به عنوان [ سمهش از] خمس برای خود برداشته است؟ و علی در غیاب من ، ولیّ شماست؟» . گفتم : ای پیامبر خدا! به حقّ هم صحبتی ام با تو ، دستت را بگشا تا دوباره با تو بر اسلام ، بیعت کنم . گفت : از او جدا نشدم تا بر اسلام با او بیعت کردم .

.


ص: 324

مسند ابن حنبل عن عبد اللّه بن بریده :حَدَّثَنی أبی بُرَیدَهُ قالَ : أبغَضتُ عَلِیّا بُغضا لَم یَبغِضهُ أحَدٌ قَطُّ ، قالَ : وأحبَبتُ رَجُلاً مِن قُرَیشٍ لَم أحِبَّهُ إلّا عَلی بُغضِهِ عَلِیّا ، قالَ : فَبُعِثَ ذلِکَ الرَّجُلُ عَلی خَیلٍ فَصَحِبتُهُ ، ما أصحَبُهُ إلّا عَلی بُغضِهِ عَلِیّا ، قالَ : فَأَصَبنا سَبیا ، قالَ : فَکَتَبَ إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله : اِبعَث إلَینا مَن یُخَمِّسُهُ ، قالَ : فَبَعَثَ إلَینا عَلِیّا ، وفِی السَّبیِ وَصیفَهٌ هِیَ أفضَلُ مِنَ السَّبیِ ، فَخَمَّسَ وقَسَّمَ ، فَخَرَجَ [ و ] (1) رَأسُهُ مُغَطّی ، فَقُلنا : یا أبَا الحَسَنِ ، ما هذَا ؟ قالَ : ألَم تَرَوا إلَی الوَصیفَهِ الَّتی کانَت فِی السَّبِی ؛ فَإِنّی قَسَّمتُ وخَمَّستُ فَصارَت فِی الخُمسِ ، ثُمَّ صارَت فی أهلِ بَیتِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، ثُمَّ صارَت فی آلِ عَلِیٍّ ، ووَقَعتُ بِها . قالَ : فَکَتَبَ الرَّجُلُ إلی نَبِیِّ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَقُلتُ : اِبعَثنی ، فَبَعَثَنی مُصَدِّقا . قالَ : فَجَعَلتُ أقَرَأُ الکِتابَ وأقولُ : صَدَق . قالَ : فَأَمسَکَ یَدی وَالکِتابَ وقالَ : أ تُبغِضُ عَلِیّا ؟ قالَ : قُلتُ : نَعَم ، قالَ : فَلا تُبغِضهُ ، وإن کُنتَ تُحِبُّهُ فَازدَد لَهُ حُبّا ، فَوَالَّذی نَفسُ مُحَمَّدٍ بِیَدِهِ لَنَصیبُ آلِ عَلِیٍّ فِی الخُمسِ أفضَلُ مِن وَصیفَهٍ . قالَ : فَما کانَ مِنَ النّاسِ أحَدٌ بَعدَ قَولِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله أحَبَّ إلَیَّ مِن عَلِیٍّ . قالَ عَبدُ اللّهِ : فَوَالَّذی لا إله غَیرُهُ ما بَینی وبَینَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فی هذَا الحَدیثِ غَیرُ أبی بُرَیدَهَ . (2)

.

1- .ما بین المعقوفین إضافه یقتضیها السیاق .
2- .مسند ابن حنبل : ج 9 ص 13 ح 23028 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 691 ح 1180 ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 178 ح 97 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 195 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 345 وراجع صحیح البخاری¨ : ج 4 ص 1581 ح 4093 .

ص: 325

مسند ابن حنبل به نقل از عبد اللّه بن بُرَیده : پدرم بُرَیده ، به من خبر داد و گفت : چنان با علی دشمن بودم که کسی چنین با او دشمن نبود . مردی از قریش را فقط به خاطر دشمنی اش با علی دوست می داشتم . این مرد با جمعی از سوارکارانْ فرستاده شد و من همراه او بودم ، و با او همراه نشدم ، مگر به خاطر عداوتی که با علی داشت . اسیرانی گرفتیم و آن مرد، نامه ای برای پیامبر خدا نوشت و درخواست کرد که برای گرفتن خُمس ، کسی را نزد ما بفرستد . [ پیامبر صلی الله علیه و آله ] علی را به نزد ما فرستاد . در بین اسیران ، دختری نوجوان بود . علی ، غنایم را تخمیس کرد و قسمت نمود . آن گاه ، سرپوشیده بیرون آمد . به وی گفتیم : ای ابو الحسن! چه شده است؟ فرمود : «آیا متوجّه نشدید که در بین اسیران ، دختری نوجوان بود؟ [ غنایم را ]تقسیم و تخمیس کردم و آن دختر ، جزء خمس شد و در [ سهمِ] اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت و آن گاه به خاندان علی انتقال یافت و آن را تصرّف کردم» . آن مرد ، نامه ای به پیامبر صلی الله علیه و آله نوشت . گفتم : مرا همراه نامه بفرست . او هم مرا به عنوان گواه فرستاد . [ نامه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بردم و ]شروع کردم به خواندن نامه و [ هر بار] می گفتم : راست گفته است . پیامبر صلی الله علیه و آله نامه و دست مرا گرفت و فرمود : «آیا با علی دشمنی می ورزی؟». گفتم : بله . فرمود : «با علی دشمنی نکن ، و اگر او را دوست داری ، بر دوستی ات بیفزا . سوگند به کسی که جان محمّد در دست اوست ، بهره آل علی از خمس ، بیش از آن دختر نوجوان است» . [ پدرم می]گفت : پس از شنیدن این سخنِ پیامبر خدا ، کسی محبوب تر از علی نزد من نبود . سوگند به کسی که غیر از او خدایی نیست ، در روایت این ماجرا ، میان من و پیامبر خدا ، کسی دیگر جز پدرم (بُرَیده) ، واسطه نیست .

.


ص: 326

الإرشاد فی خَبَرِ سَبیِ عَلِیٍّ علیه السلام نِساءً مِن قَومِ عَمرِو بنِ مَعدیکَرِبٍ وَاصطِفائِهِ جارِیَهً لِنَفسِهِ : قالَ بُرَیدَهُ: یا رَسولَ اللّهِ ، إنَّکَ إن رَخَّصتَ لِلنّاسِ فی مِثلِ هذَا ذَهَبَ فَیؤُهُم ! فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : وَیحَکَ یا بُرَیدَهُ ! أحدَثتَ نِفاقا ! إنَّ عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ یَحِلُّ لَهُ مِنَ الفَیءِ ما یَحِلُّ لی ، إنَّ علِیَّ بنَ أبی طالِبٍ خَیرُ النّاسِ لَکَ ولِقَومِکَ ، وخَیرُ مَن اُخَلِّفُ مِن بَعدی لِکافَّهِ اُمَّتی . یا بُرَیدَهُ ، احذَر أن تُبغِضَ عَلِیّا فَیُبغِضَکَ اللّهُ . قالَ بُریَدَهُ : فَتَمَنَّیتُ أنَّ الأَرضَ انشَقَّت بی فَسُختُ (1) فیها ، وقُلتُ : أعوذُ بِاللّهِ مِن سَخَطِ اللّهِ وسَخَطِ رَسولِهِ ، یا رَسولَ اللّهِ استَغفِر لی ؛ فَلَن اُبغِضَ عَلِیّا أبَدا ، ولا أقولُ فیهِ إلّا خَیرا . فَاستَغفَرَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله . (2)

.

1- .ساخ : أی غاص فی الأرض (النهایه : ج 2 ص 416 «سوخ») .
2- .الإرشاد : ج 1 ص 161 ، کشف الغمّه : ج 1 ص 230 ، إعلام الوری : ج 1 ص 253 .

ص: 327

الإرشاد درباره اسیر کردن علی علیه السلام زنانی از قوم عمرو بن مَعْدیْکَرِب را و اختصاص دادن کنیزی به خویش : بریده گفت : ای پیامبر خدا! اگر به مردم در چنین کارهایی اجازه دهید ، غنایم مردم از بین می رود! پیامبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود : «وای بر تو ، ای بریده! آیا نفاق می ورزی ؟ آنچه از غنایم برای من حلال است ، برای علی نیز حلال است . علی بن ابی طالب ، بهترینِ مردم برای تو و قومت است و بهترین کسی است که پس از خودم در میان همه امّتم جانشین کرده ام . ای بریده! بپرهیز از این که با علی دشمنی کنی ؛ چرا که خدا با تو دشمنی می کند» . بریده گفت : آرزو کردم که : ای کاش زمین برایم شکافته شود و من به درونش فرو روم ؛ و گفتم : از خشم خدا و پیامبرش به خدا پناه می برم . ای پیامبر خدا! از خدا برایم آمرزش بخواه . پس از این ، هرگز با علی دشمنی نخواهم کرد و درباره اش چیزی جز خیر نخواهم گفت . آن گاه پیامبر صلی الله علیه و آله برای او آمرزش خواست .

.


ص: 328

راجع : ج 2 ص 118 (أحادیث الولایه) .

2 / 6دُعاءُ النَّبِیِّ عَلی مَن أبغَضَهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، اللّهُمَّ عادِ مَن عاداهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله فی عَلِیٍّ علیه السلام : اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن کُنتُ مَولاهُ فَعَلِیٌّ مَولاهُ ؛ اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، وأحِبَّ مَن أحَبَّهُ ، وأبغِض مَن أبغَضَهُ ، وَانصُر مَن نَصَرَهُ ، وَاخذُل مَن خَذَلَهُ . (3)

الإمام الحسن علیه السلام :دَعا [رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ] وهُوَ عَلَی المِنبَرِ عَلِیّا ، فَاجتَذَبَهُ بِیدِهِ فَقالَ : اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ ، وعادِ مَن عاداهُ ، اللّهُمَّ مَن عادی عَلِیّا فَلا تَجعَل لَهُ فِی الأرضِ مَقعَدا ، ولا فِی السَّماءِ مَصعَدا ، وَاجعَلهُ فی أسَفلِ دَرَکٍ (4) مِنَ النّارِ . (5)

.

1- .سنن ابن ماجه : ج 1 ص 43 ح 116 ، مسند ابن حنبل : ج 6 ص 401 ح 18506 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 596 ح 1016 کلّها عن البرّاء بن عازب و ص 597 ح 1017 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 118 ح 4576 ، خصائص أمیر المؤمنین للنسائی : ص 150 ح 79 ، المعجم الکبیر : ج 5 ص 195 ح 5069 والأربعه الأخیره عن زید بن أرقم ، المعجم الأوسط : ج 2 ص 24 ح 1111 عن أبی هریره ، أنساب الأشراف : ج 2 ص 357 عن بریده بن الحصیب ، مروج الذهب : ج 2 ص 437 .
2- .الجمل : ص 81 ؛ فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 599 ح 1022 عن عمرو ذی مرّ ولیس فیه «واخذل من خذله» ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 228 ح 8727 عن جابر بن عبد اللّه .
3- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 219 ح 8713 عن زید بن أرقم .
4- .الدَّرَک : واحدُ الأدراک ؛ وهی مَنازل فی النار ، والدَّرَک إلی أسفل، والدَّرَجُ إلی فَوق (النهایه : ج 2 ص 114 «درک») .
5- .الاحتجاج : ج2 ص 27 ح 150 عن الشعبی وأبی مخنف ویزید بن أبی حبیب المصری ، بحار الأنوار : ج44 ص 75 ح 1 .

ص: 329



2 / 6 نفرین پیامبر بر دشمنی ورزان با علی

ر . ک : ج 2 ص 119 (احادیث ولایت) .

2 / 6نفرین پیامبر بر دشمنی ورزان با علیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : خداوندا! دوستش را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره علی علیه السلام : خداوندا! دوستش را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار ، و یاری کننده اش را یاری کن و خوارکننده اش را خوار گردان .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که من مولای اویم ، علی مولای اوست . خداوندا! با هر که با علی دوستی می کند ، دوستی کن و با هر که با علی دشمنی می کند ، دشمنی کن و هر که او را دوست می دارد ، دوستش بدار و با هر که با او کینه می ورزد ، کینه بوَرز و هر که او را یاری می کند ، یاری اش کن و هر که او را خوار می کند ، خوارش گردان .

امام حسن علیه السلام :] پیامبر خدا] بر منبر بود که علی علیه السلام را خواست و دست وی را گرفت و فرمود : «خداوندا! دوستش را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار . خداوندا! برای دشمن علی ، بر روی زمین ، نشیمنگاهی و در آسمان ، راه عروجی قرار مده و او را در اعماق آتش ، جای ده» .

.


ص: 330

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :عادی اللّهُ مَن عادی عَلِیّا . (1)

عنه صلی الله علیه و آله فی حِجَّهِ الوَداعِ وهُوَ عَلی ناقَتِهِ ویَدُهُ عَلی مَنکِبِ (2) عَلِیٍّ علیه السلام : اللّهُمَّ هَل بَلَّغتُ ؟ اللّهُمَّ هَل بَلَّغتُ ؟ هذَا ابنُ عَمّی وأبو وُلدی ، اللّهُمَّ کُبَّ مَن عاداهُ فِی النّارِ ! (3)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : قاتَلَ اللّهُ مَن قاتَلَکَ ، وعادی مَن عاداکَ ! (4)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : قاتَلَ اللّهُ مَن یُقاتِلُکُ ومَن یُعادیکَ ! (5)

الإصابه عن ابن الزبیر :قَدِمَ مُعاوِیَهُ حاجّا ، فَدَخَلَ المَسجِدَ ، فَرَأی شَیخا لَهُ ضَفیرَتانِ کانَ أحسَنَ الشُّیوخِ سَمتا وأنظَفَهُم ثَوبا ، فَسَأَلَ فَقیلَ لَهُ : إنَّهُ ابنُ عُرَیضٍ ، فَأَرسَلَ إلَیهِ فَجاءَ فَقالَ : ما فَعَلَت أرضُکَ تَیماءُ ؟ قالَ : باقِیَهٌ ، قالَ : بِعنیها ، قالَ : نَعَم ، ولَولَا الحاجَهُ ما بِعتُها . وَاستَنشَدَهُ مَرثِیَّهَ ابنِهِ لِنَفسِهِ فَأَنشَدَهُ ، ودارَ بَینَهُما کَلامٌ فیهِ ذِکرُ عَلِیٍّ ، فَغَضَّ ابنُ عُرَیضٍ مِن مُعاوِیَهَ ، فَقالَ مُعاوِیَهُ : ما أراهُ إلّا قَد خَرِفَ ، فَأَقیموهُ ، فَقالَ : ما خَرِفتُ ، ولکِن أنشُدُکَ اللّهَ یا مُعاوِیَهُ ، أما تَذکُرُ یا مُعاوِیَهُ لَمّا کُنّا جُلوسا عِندَ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَجاءَ عَلِیٌّ فَاستَقبَلَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله ، فَقالَ : قاتَلَ اللّهُ مَن یُقاتِلُکَ ، وعادی مَن یُعادیکَ ؟ (6)

.

1- .الإصابه : ج 2 ص 373 الرقم 2560 ، اُسد الغابه : ج 2 ص 238 الرقم 1589 ، کنز العمّال : ج 11 ص 601 ح 32899 نقلاً عن ابن منده وکلّها عن رافع مولی عائشه .
2- .المَنکِب : مجمع عظم العَضُد والکَتِف (الصحاح : ج 1 ص 228 «نکب») .
3- .المعجم الأوسط : ج 6 ص 300 ح 6468 ، کنز العمّال : ج 5 ص 291 ح 12914 نقلاً عن ابن النجّار و ج 11 ص 609 ح 32947 نقلاً عن الشیرازی فی الألقاب وکلّها عن ابن عمر .
4- .الجمل : ص 81 ، الفصول المختاره : ص 245 ، بشاره المصطفی : ص 166 ، مائه منقبه : ص 99 ح 43 کلاهما عن رافع مولی عائشه .
5- .الکافئه : ص 34 ح 34 ، المسترشد : ص 603 ح 273 وفیه «عادی اللّه من یعادیک» وکلاهما عن رافع مولی عائشه ، الیقین : ص 200 ح 49 عن نافع مولی عائشه ، بحار الأنوار : ج 32 ص 282 ح 229 .
6- .الإصابه : ج 3 ص 82 الرقم 3254 .

ص: 331

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر که با علی دشمنی کند ، با خدا دشمنی کرده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در حَجّه الوداع ، در حالی که بر شترش نشسته و دستش بر شانه علی علیه السلام بود : خداوندا! آیا ابلاغ کردم؟ خداوندا! آیا ابلاغ کردم؟ این ، پسر عموی من و پدر فرزندان من است . خداوندا! دشمنانش را در آتش ، واژگون ساز .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به علی علیه السلام : خداوند ، دشمن تو را بکُشد و با دشمنت دشمن باشد!

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به علی علیه السلام : خداوندْ بکشد کسی را که با تو بجنگد و با تو دشمنی ورزد!

الإصابه به نقل از ابن زبیر : معاویه به قصد حج به مکّه آمد و داخل مسجد شد . پیرمردی را دید که دو گیس بافته شده داشت و خوش چهره ترین و پاکیزه لباس ترینِ پیرمردها بود . معاویه نام او را پرسید . به وی گفتند که او پسر عُرَیض است . معاویه کسی را به دنبال پیرمرد فرستاد و او آمد . معاویه به وی گفت : زمینی را که در تَیماء (1) داشتی ، چه کردی؟ پیرمرد گفت : هست . معاویه گفت : آن را به من بفروش ؟ پیرمرد گفت : باشد ؛ [ امّا] اگر [ به پول آن] نیاز نداشتم ، آن را نمی فروختم . معاویه از او خواست که مرثیه ای را که برای پسرش سروده بود ، بخواند . او آن مرثیه را خواند . میان آن دو ، سخنْ بالا گرفت تا این که از علی علیه السلام سخن به میان آمد و ابن عُرَیض از معاویه خشمگین شد . معاویه گفت : خِرِف شده است . پیرمرد را بلند کردند . گفت : من دیوانه نیستم ؛ امّا ای معاویه! تو را به خدا سوگند ، آیا آن زمان را به یاد نمی آوری که نزد پیامبر خدا نشسته بودیم و علی وارد شد . پیامبر صلی الله علیه و آله از وی استقبال کرد و فرمود : «خداوند ، آن را که با تو می جنگد ، بکُشد و دشمنت را دشمن بدارد!»؟

.

1- .تَیماء ، جایی نزدیک کوفه از سمت شام است (معجم البلدان : ج 5 ص 345) .

ص: 332

راجع : ج 1 ص 440 (اللّهُمَّ وال من والاه وعاد من عاداه) . ج 2 ص 216 (حدیث الغدیر) .

2 / 7تَحذیرُ اللّهِ مِن إیذائِهِالکتاب«وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانا وَإِثْما مُّبِینا» . (1)

الحدیثکشف الغمّه عن مقاتل بن سلیمان فی قَولِهِ تَعالی : «وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُواْ» : إنَّها نَزَلَت فی عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ علیه السلام ، وذلِکَ أنَّ نَفَرا مِن قُرَیشٍ کانوا یُؤذونَهُ ویَکذِبونَ عَلَیهِ . (2)

تفسیر القرطبی فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالی : «وَ الَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُواْ فَقَدِ احْتَمَلُواْ بُهْتَنًا وَ إِثْمًا مُّبِینًا » : قیلَ : نَزَلَت فی عَلِیٍّ ؛ فَإنَّ المُنافِقینَ کانوا یُؤذونَهُ ویَکذِبونَ عَلَیهِ رضی الله عنه . (3)

.

1- .الأحزاب : 58 .
2- .کشف الغمّه : ج 1 ص 322 . راجع : ص 520 (ابن عبّاس) .
3- .تفسیر القرطبی : ج 14 ص 240 ، الکشّاف : ج 3 ص 246 ، أسباب نزول القرآن : ص 377 ح 717 کلاهما نحوه وفیهما «یسمعونه» بدل «یکذبون علیه» ، النور المشتعل : ص 188 ح 52 ، شواهد التنزیل : ج 2 ص 141 ح 775 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 210 وزاد فیه «ویسمعونه» بعد «یؤذونه» والأربعه الأخیره عن مقاتل بن سلیمان .

ص: 333



2 / 7 بر حذر داشتن از آزردن علی

ر . ک : ج 1 ص 441 (برخی از دعاهای پیامبر برای امام / خدایا! هر کس او را دوست می دارد ، دوست بدار ، و هر کس دشمنش می دارد ، دشمن بدار). ج 2 ص 217 (حدیث غدیر) .

2 / 7بر حذر داشتن از آزردن علیقرآن«کسانی که مردان و زنان مؤمن را ، بدون آن که مرتکب عملی [ ناروا ]شده باشند ، آزار می رسانند ، زیر بار بُهتان و گناهی آشکار رفته اند» .

حدیثکشف الغمّه به نقل از مُقاتل بن سلیمان ، درباره این سخن خداوند متعال که فرمود : «و کسانی که مردان و زنان مؤمن را ، بدون آن که مرتکب عملی [ ناروا ]شده باشند ، آزار می رسانند» : این [ آیه] ، درباره علی بن ابی طالب علیه السلام نازل شده است و ماجرا از این قرار است که گروهی از قریش ، وی را اذیّت می کردند و بر او دروغ می بستند . (1)

تفسیر القرطبی در تفسیر این سخن خداوند متعال : « «و کسانی که مردان و زنان مؤمن را ، بدون آن که مرتکب عملی [ ناروا ]شده باشند ، آزار می رسانند ، زیر بار بُهتان و گناهی آشکار رفته اند» » : گفته شده است که این [ آیه] ، درباره علی علیه السلام نازل شده است ؛ زیرا منافقانْ وی را آزار می دادند و بر او دروغ می بستند .

.

1- .ر . ک : ص 521 (ابن عباس) .

ص: 334

2 / 8حاسِدُهُ حاسِدُ النَّبِیِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن حَسَدَ عَلِیّا حَسَدَنی ، ومَن حَسَدَنی دَخَلَ النّارَ . 1

عنه صلی الله علیه و آله :مَن حَسَدَ عَلِیّا فَقَد حَسَدَنی ، ومَن حَسَدَنی فَقَد کَفَرَ . (1)

الأمالی للطوسی عن أنس بن مالک :کُنتُ خادِما لِلنَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَکانَ إذا ذَکَرَ عَلِیّا علیه السلام رَأَیتُ السُّرورَ فی وَجهِهِ ، إذ دَخَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ مِن وُلدِ عَبدِ المُطَّلِبِ ، فَجَلَسَ فَذَکَرَ عَلیِّا علیه السلام ، فَجَعَلَ یَنالُ مِنهُ وجَعَلَ وَجهُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله یَتَغَیَّرُ ، فَما لَبِثَ أن دَخَلَ عَلِیٌّ علیه السلام فَسَلَّمَ فَرَدَّ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله عَلَیهِ ، ثُمَّ قالَ : عَلِیٌّ وَالحَقُّ مَعا هکَذا وأشارَ بِإصبَعَیهِ لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ . یا عَلِیُّ ، حاسِدُک حاسِدی ، وحاسِدی حاسِدُ اللّهِ ، وحاسِدُ اللّهِ فِی النّارِ . (2)

الإمام علیّ علیه السلام :شَکَوتُ إلی رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله حَسَدَ النّاسِ إیّای ، فَقالَ : أ ما تَرضی أن تَکونَ رابِعَ أربَعَهٍ أوَّلَ مَن یَدخُلُ الجَنَّهَ ؟ أنَا وأنتَ وَالحَسَنُ وَالحُسَینُ ، وأزواجُنا عَن أیمانِنا وعَن شَمائِلِنا ، وذَرارینا خَلفَ أزواجِنا ، وشیعَتُنا مِن وَرائِنا . (3)

.

1- .الأمالی للطوسی : ص 623 ح 1286 ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 213 ؛ کنز العمّال : ج 11 ص 626 ح 33050 نقلاً عن ابن مردویه وکلّها عن أنس .
2- .الأمالی للطوسی : ص 624 ح 1288 ، بحار الأنوار : ج 38 ص 30 ح 4 .
3- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 624 ح 1068 عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه علیهم السلام ، تفسیر القرطبی : ج 16 ص 22 ولیس فیه «وشیعتنا من ورائنا» ، فرائد السمطین : ج 2 ص 43 ح 375 ؛ الإرشاد : ج 1 ص 43 ، الخصال : ص 254 ح 128 ، العمده : ص 50 ح 43 ، المناقب للکوفی : ج 1 ص 332 ح 259 والخمسه الأخیره عن زید بن علیّ عن أبیه عن جدّه عنه علیهم السلام ، شرح الأخبار : ج 2 ص 475 ح 833 والخمسه الأخیره نحوه ، روضه الواعظین : ص 175 وفیه «موالینا» بدل «ذرارینا» وراجع الأمالی للمفید : ص 6 ح 3 .

ص: 335



2 / 8 حسادت به علی ، حسادت به پیامبر است

2 / 8حسادت به علی ، حسادت به پیامبر استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به علی حسادت کند ، به من حسادت کرده است و کسی که به من حسادت کند ، داخل آتش می شود . 1

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به علی حسد ورزد ، به من حسد ورزیده است و کسی که به من حسد ورزد ، کافر شده است .

الأمالی ، طوسی به نقل از انس بن مالک : من خدمت گزار پیامبر صلی الله علیه و آله بودم . هر گاه او از علی علیه السلام یاد می کرد ، شادی را در چهره اش می دیدم . روزی ، مردی از فرزندان عبد المطّلب بر او وارد شد و نشست و از علی علیه السلام سخن به میان آورد و شروع به بدگویی از وی کرد . چهره پیامبر صلی الله علیه و آله دگرگون شد . طولی نکشید که علی علیه السلام وارد شد و سلام کرد . پیامبر صلی الله علیه و آله جواب سلامش را داد . آن گاه فرمود : «علی و حق ، این چنین همراه هم اند» و با دو انگشتش همراهی را نشان داد [ و فرمود :] «هرگز از یکدیگر جدا نمی شوند تا در حوض [کوثر ]بر من وارد شوند . ای علی! هر کس به تو حسادت کند ، به من حسادت کرده و حسادت کننده به من به خدا حسادت کرده و حسادت کننده به خدا در آتش است» .

امام علی علیه السلام :نزد پیامبر خدا شِکوه کردم که مردم به من حسادت می کنند . فرمود : «آیا راضی نیستی که از نخستین چهار نفری باشی که وارد بهشت می شوند؟ من ، تو ، حسن و حسین ، و همسرانمان از سمت چپ و راستمان ، و فرزندانمان از پشت همسرانمان ، و شیعیانمان در پی ما می آیند» .

.


ص: 336

راجع : ص 306 (الحسد) .

2 / 9إیذاؤُهُ إیذاءُ النَّبِیِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن آذی عَلِیّا فَقَد آذانی . (1)

عنه صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ علیه السلام : مَن آذاکَ فَقَد آذانی ، ومَن آذانی فَقَد آذَی اللّهَ . (2)

مسند أبی یعلی عن سعد بن أبی وقّاص :کُنتُ جالِسا فِی المَسجِدِ أنَا ورَجُلَین مَعی ، فَنِلنا مِن عَلِیٍّ ، فَأَقبَلَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله غَضبانَ یُعرَفُ فی وَجهِهِ الغَضَبُ ، فَتَعَوَّذتُ بِاللّهِ مِن غَضَبِهِ، فَقالَ : ما لَکُم وما لی ؟ مَن آذی عَلِیّا فَقَد آذانی. (3)

الأمالی للطوسی عن زرّ بن حبیش :کانَت عِصابَهٌ مِن قُرَیشٍ فی مَسجِدِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، فَذَکَروا عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام وَانتَهَکوا مِنهُ ، ورَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله قائِلٌ (4) فی بَیتِ بَعضِ نِسائِهِ ، فَاُتِیَ بِقَولِهِم فَثارَ مِن نَومِهِ فی إزارٍ لَیسَ عَلَیهِ غَیرُهُ ، فَقَصَدَ نَحوَهُم ورَأَوُا الغَضَبَ فی وَجهِهِ ، فَقالوا : نَعوذُ بِاللّهِ مِن غَضَبِ اللّهِ وغَضَبِ رَسولِهِ . فَقالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله : ما لَکُم وعَلِیٌّ ؟ أ ما تَدَعون عَلِیّا ؟ ألا إنَّ عَلِیّا مِنّی وأنَا مِنهُ ، مَن آذی عَلِیّا فَقَد آذانی ، من آذی علیّا فقد آذانی . (5)

.

1- .فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 633 ح 1078 عن مصعب بن سعد عن أبیه ، أنساب الأشراف : ج 2 ص 379 عن ابن الحنفیّه ، الاستیعاب : ج 3 ص 265 الرقم 1947 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 202 ح 8671 و ص 203 ح 8675 والثلاثه الأخیره عن عمرو بن شاس ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 347 عن عمرو بن شاش ؛ إعلام الوری : ج1 ص 258 عن عمرو بن شاس .
2- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 204 ح 8676 عن جابر ، ذخائر العقبی : ص 122 ؛ الإفصاح : ص 128 ، الجمل : ص 81 ، تحف العقول : ص 459 عن الإمام الهادی علیه السلام عنه صلی الله علیه و آله .
3- .مسند أبی یعلی : ج 1 ص 360 ح 766 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 204 ح 8677 ، المناقب للخوارزمی : ص 149 ح 176 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 347 ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 211 ولیس فیه من «یعرف» إلی «غضبه» .
4- .من القیلوله : الاستراحه نصف النهار ، وإن لم یکن معها نوم (النهایه : ج 4 ص 133 «قیل») .
5- .الأمالی للطوسی : ص 133 ح 215 .

ص: 337



2 / 9 آزردن علی آزردن پیامبر است

ر . ک : ص 307 (حسادت) .

2 / 9آزردن علی آزردن پیامبر استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس علی را بیازارد ، مرا آزرده است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله خطاب به علی علیه السلام : هر کس تو را بیازارد ، مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد ، خداوند را آزرده است .

مسند أبی یَعلی به نقل از سعد بن ابی وقّاص : در مسجد نشسته بودم و دو مرد نیز همراه من بودند . از علی علیه السلام بدگویی کردیم . پیامبر خدا ، خشمگینْ پیش آمد و عصبانیّت در چهره اش هویدا بود . از خشمش به خدا پناه بردم . فرمود : «با من چه کار دارید؟ هر کس علی را بیازارد ، مرا آزرده است» .

الأمالی ، طوسی به نقل از زِرّ بن حُبَیش : گروهی از قریش در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله بودند و از علی بن ابی طالب علیه السلام سخن به میان آوردند و نسبت به وی بی حرمتی کردند . پیامبر خدا در خانه یکی از زنانش در حال استراحتِ میان روز بود که سخن آنان به گوش او رسید . پیامبر صلی الله علیه و آله در حالی که غیر از شلوار ، چیز دیگری بر تن نداشت ، از خواب برخاست و به سوی آنان شتافت . آنان ، عصبانیّت را در چهره پیامبر صلی الله علیه و آله دیدند و گفتند : از خشم خدا و پیامبرش به خدا پناه می بریم . پیامبر خدا فرمود : «با علی چه کار دارید؟ علی را رها نمی کنید؟ آگاه باشید که علی از من است و من از علی هستم . هر کس علی را بیازارد ، مرا آزرده است و هر کس علی را بیازارد ، مرا آزرده است» .

.


ص: 338

مسند ابن حنبل عن عمرو بن شاس الأسلمی :خَرَجتُ مَعَ عَلِیٍّ إلَی الیَمَنِ فَجَفانی فی سَفَری ذلِکَ حَتّی وَجَدتُ فی نَفسی عَلَیهِ ، فَلَمّا قَدِمتُ أظهَرتُ شِکایَتَهُ فِی المَسجِدِ حَتّی بَلَغَ ذلِکَ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه و آله ، فَدَخَلتُ المَسجِدَ ذاتَ غُدوَهٍ ورَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله فی ناسٍ مِن أصحابِهِ ، فَلَمَّا رَآنی أبَدَّنی عَینَیهِ یَقولُ : حَدَّدَ إلَیَّ النَّظَرَ حَتّی إذا جَلَستُ قالَ : یا عَمرُو ، واللّهِ لَقَد آذَیتَنی ! قُلتُ : أعوذُ بِاللّهِ أن اُوذِیَکَ یا رَسولَ اللّهِ . قالَ : بَلی ، مَن آذی عَلِیّا فَقَد آذانی . (1)

التاریخ الکبیر عن عمرو بن شاس :قالَ لِیَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : آذَیتَنی ! قُلتُ : ما اُحِبُّ أن اُوذِیَکَ ! قالَ : مَن آذی عَلِیّا فَقَد آذانی . (2)

المناقب للخوارزمی عن عمرو بن خالد :حَدَّثَنی زَیدُ بنُ عَلِیٍّ وهُوَ آخِذٌ بِشَعرِهِ ، قالَ : حَدَّثنی عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ ، وهُوَ آخِذٌ بِشَعرِهِ ، قالَ : حَدَّثنی الحُسَینُ بنُ عَلِیٍّ ، وهُوَ آخِذٌ بِشَعرِهِ ، قالَ : حَدَّثَنِی عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ ، وهُوَ آخِذٌ بِشَعرِهِ ، قالَ : حَدَّثنی رَسوُل اللّهِ ، وهُوَ آخِذٌ بِشَعرِهِ ، قالَ : یا عَلِیُّ ، مَن آذی شَعرَهً مِنکَ فَقَد آذانی ، ومَن آذانی فَقَد آذَی اللّهَ ، ومَن آذَی اللّهَ لَعَنَهُ مِل ءَ السَّماواتِ ومِل ءَ الأَرضِ . (3)

.

1- .مسند ابن حنبل : ج 5 ص 405 ح 15960 ، المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 131 ح 4619 ، فضائل الصحابه لابن حنبل : ج 2 ص 579 ح 981 ، اُسد الغابه : ج 4 ص 228 الرقم 3959 ، المناقب للخوارزمی : ص 154 ح 181 ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 202 ح 8672 و ص 203 ح 8673 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 347 ؛ شرح الأخبار : ج 1 ص 154 ح 99 والأربعه الأخیره نحوه وراجع الصواعق المحرقه : ص 172 .
2- .التاریخ الکبیر : ج 6 ص 307 الرقم 2482 ، المصنّف لابن أبی شیبه : ج 7 ص 502 ح 45 عن عمرو بن شاش ، تاریخ دمشق : ج 42 ص 203 ح 8674 .
3- .المناقب للخوارزمی : ص 328 ح 344 ، شواهد التنزیل : ج 2 ص 147 ح 776 ؛ مجمع البیان : ج 8 ص 580 کلاهما عن أبی خالد الواسطی وفیهما «فعلیه لعنه اللّه » بدل «لعنه مِل ء ...» ، المناقب لابن شهر آشوب : ج 3 ص 211 نحوه .

ص: 339

مسند ابن حنبل به نقل از عمرو بن شاسِ اسلمی : همراه علی به سوی یمنْ روانه شدیم . در این سفر ، علی با من قهر کرد ، به طوری که در قلبم نسبت به علی کدورتی حاصل شد . هنگامی که برگشتم ، در مسجد ، گله ام را مطرح کردم ، تا این که این مطلب به پیامبر خدا رسید . بامدادی به مسجد رفتم و پیامبر خدا در بین گروهی از یارانش بود . وقتی چشمش به من افتاد ، به من خیره شد و با تندی به من نگریست تا این که نشستم . فرمود : «ای عمرو! به خدا سوگند ، مرا آزردی» . گفتم ؛ ای پیامبر خدا! از آزردن شما به خدا پناه می برم . فرمود : «آری . هر کس علی را بیازارد ، مرا آزرده است» .

التاریخ الکبیر به نقل از عمرو بن شاس : پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود : «مرا آزردی!» . گفتم : دوست ندارم شما را بیازارم . فرمود : «هر کس علی را بیازارد ، مرا آزرده است» .

المناقب ، خوارزمی به نقل از عمرو بن خالد : زید بن علی ، به نقل از علی بن حسین ، از حسین بن علی ، از علی بن ابی طالب علیه السلام ، در حالی که همگی مویشان را در دست گرفته بودند ، به من خبر داد که : پیامبر خدا ، مویش را در دست گرفت و به من فرمود : «ای علی! هر کس تو را سر مویی بیازارد ، مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد ، خداوند را آزرده است و هر کس خدا را بیازارد ، ساکنان آسمان و زمین ، او را نفرین می کنند» .

.


ص: 340

2 / 10نَهیُ النَّبِیِّ عَن سَبِّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا تَسُبّوا عَلِیّا ؛ فَإِنَّهُ کانَ مَمسوسا (1) فی ذاتِ اللّهِ عَزَّوجَلَّ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :أیُّها النّاسُ ، لا تَسُبّوا عَلِیّا ولا تَحسُدوهُ ؛ فَإِنَّهُ وَلِیُّ کُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَهٍ بَعدی . (3)

2 / 11سَبُّهُ سَبُّ النَّبِیِّرسول اللّه صلی الله علیه و آله :مَن سَبَّ عَلِیّا فَقَد سَبَّنی ، ومَن سَبَّنی فَقَد سَبَّ اللّهَ تَعالی . (4)

راجع : ص 520 (ابن عبّاس) ، و ص 524 (اُمّ سلمه) .

.

1- .قال المجلسی قدس سره : أی یمسّه الأذی والشدّه فی رضاء اللّه تعالی وقربه ، أو هو لشدّه حبّه للّه ، واتّباعه لرضاه کأنّه ممسوس ؛ أی مجنون ... ویحتمل أن یکون المراد بالممسوس المخلوط والممزوج مجازا ، أی خالط حبّه تعالی لحمه ودمه (بحار الأنوار : ج 39 ص 313) .
2- .المعجم الکبیر : ج 19 ص 148 ح 324 ، حلیه الأولیاء : ج 1 ص 68 کلاهما عن کعب بن عجره .
3- .تفسیر فرات : ص 319 ح 431 عن ابن عمر ، بحار الأنوار : ج 39 ص 292 ح 92 .
4- .المستدرک علی الصحیحین : ج 3 ص 131 ح 4616 عن اُمّ سلمه ؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج 2 ص 67 ح 308 عن عبد اللّه التمیمی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام ، الاحتجاج : ج1 ص 330 ح 55 عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر عن الإمام علیّ علیهماالسلام و ج 2 ص 55 ح 154 عن الإمام الحسن علیه السلام وکلّها عنه صلی الله علیه و آله ، شرح الأخبار : ج1 ص 155 ح 101 عن عبد اللّه بن عمر و ص 171 ح 131 عن صعصعه بن صوحان ، عوالی اللآلی : ج4 ص 87 ح 109 .

ص: 341



2 / 10 منع پیامبر از دشنامگویی به علی

2 / 11 دشنامگویی به علی دشنامگویی به پیامبر است

2 / 10منع پیامبر از دشنامگویی به علیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :علی را دشنام نگویید ، که او فانی در ذات خداوند عز و جل است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای مردم! علی را دشنام ندهید و به وی حسادت نکنید ، که پس از من ، او سرپرست هر زن و مرد باایمان است .

2 / 11دشنامگویی به علی دشنامگویی به پیامبر استپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس به علی دشنام گوید ، مرا دشنام گفته است و هر کس مرا دشنام گوید ، خداوند را دشنام گفته است .

ر . ک : ص 521 (ابن عبّاس) وص 525 (امّ سلمه) .

.


ص: 342

2 / 12نَصُّ النَّبِیِّ عَلی کُفرِ مَن أبغَضَهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :حُبُّ عَلِیٍّ إیمانٌ ، وبُغضُهُ کُفرٌ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن أبغَضَ عَلِیّا فَقَد أبغَضَنی ، ومَن أبغَضَنی فَقَد أبغَضَ اللّهَ . لا یُحِبُّکَ إلّا مُؤمِنٌ ، ولا یُبغِضُکَ إلّا کافِرٌ أو مُنافِقٌ . (2)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن زَعَمَ أنَّهُ آمَنَ بی وما جِئتُ بِهِ وهُوَ یُبغِضُ عَلِیّا ، فَهُوَ کاذِبٌ لَیسَ بِمُؤمِنٍ . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :یا عَلِیُّ ، لا یُبالی مَن ماتَ وهُوَ یُبغِضُکَ ؛ ماتَ یَهودِیّا أو نَصرانِیّا . (4)

عنه صلی الله علیه و آله :مَن ماتَ وفی قَلبِهِ بُغضُ عَلِیِّ بنِ أبی طالِبٍ فَلیَمُت یَهودِیّا أو نَصرانِیّا . (5)

2 / 13نَصُّ النَّبِیِّ عَلی کُفرِ مَن آذاهُالمناقب لابن المغازلی عن ابن عبّاس :کُنتُ عِندَ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله إذ أقبَلَ عَلِیُّ بنُ أبی طالِبٍ غَضبانَ ، فَقالَ لَهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : ما أغضَبَکَ ؟ قالَ : آذَونی فیکَ بَنو عَمِّکَ ! فَقامَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله مُغضَبا ، فَقالَ : یا أیُّهَا النّاسُ ! مَن آذی عَلِیّا فَقَد آذانی ؛ إنَّ عَلِیّا أوَّلُکُم إیمانا ، وأوفاکُم بِعَهدِ اللّهِ . یا أیُّهَا النّاسُ ، مَن آذی عَلِیّا بُعِثَ یَومَ القِیامَهِ یَهودِیّا أو نَصرانِیّا . قالَ جابِرُ بنُ عَبدِ اللّهِ الأَنصارِیُّ : یا رَسولَ اللّهِ ، وإن شَهِدَ أن لا إلهَ إلّا اللّهُ ، وأنَّکَ مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ ؟ فَقالَ : یا جابِرُ ، کَلِمَهٌ یَحتَجِزونَ بِها ألّا تُسفَکَ دِماؤُهُم ، وألّا یُستَباحَ أموالُهُم ، وألّا یُعطُوا الجِزیَهَ عَن یَدٍ وهُم صاغِرونَ . (6)

.

1- .الخصال : ص 496 ح 5 ، الأمالی للصدوق : ص 150 ح 146 کلاهما عن جابر بن عبد اللّه الأنصاری و ص 65 ح 30 عن ثابت بن أبی صفیّه عن الإمام زین العابدین عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله .
2- .تاریخ دمشق : ج42 ص 270 ح 8800 و ص 280 ح 8810 وفیه ذیله ؛ بشاره المصطفی : ص 274 ، المناقب للکوفی : ج 2 ص 481 ح 980 کلّها عن یعلی بن مرّه الثقفی وفیهما «أبغضک» بدل «أبغض علیّا» وراجع المناقب لابن شهر آشوب : ج1 ص 184 .
3- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 280 ح 8811 ، البدایه والنهایه : ج 7 ص 356 ، المناقب للخوارزمی : ص 76 ح 57 ؛ الأمالی للطوسی : ص 249 ح 441 ، شرح الأخبار : ج 1 ص 153 ح 94 کلّها عن عبد اللّه بن مسعود .
4- .المناقب لابن المغازلی : ص 51 ح 74 عن معاویه بن حیده القشیری ؛ عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج2 ص 58 ح 221 عن الحسن بن عبد اللّه الرازی التمیمی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلی الله علیه و آله نحوه ، إرشاد القلوب : ص 236 عن معاویه بن وحید القشیری .
5- .الفردوس : ج3 ص 508 ح 5579 عن معاویه بن حیده ؛ بحار الأنوار : ج 39 ص 305 ح 118 .
6- .المناقب لابن المغازلی : ص 52 ح 76 ؛ المناقب للکوفی : ج 1 ص 548 ح 489 وفیه من «من آذی علیّا فقد آذانی ...» .

ص: 343



2 / 12 حکم پیامبر به کفر دشمنان علی

2 / 13 حکم پیامبر به کفر آزار دهندگان علی

2 / 12حکم پیامبر به کفر دشمنان علیپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :دوست داشتن علی ایمان و دشمنی با او کفر است .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس با علی دشمنی کند ، با من دشمنی کرده است و هر کس با من دشمنی کند ، با خدا دشمنی کرده است . [ای علی! ]تو را جز مؤمن ، دوست نمی دارد و جز کافر ، دشمن نمی دارد .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :کسی که می پندارد به من و آنچه آورده ام ایمان آورده است و در عین حال ، با علی دشمنی می ورزد ، دروغگوست و مؤمن نیست .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای علی! کسی که بمیرد و با تو دشمن باشد ، فرقی ندارد که یهودی مرده باشد یا نصرانی .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :هر کس بمیرد و در قلبش کینه علی بن ابی طالب باشد ، یهودی یا نصرانی مرده است .

2 / 13حکم پیامبر به کفر آزار دهندگان علیالمناقب ، ابن مغازلی به نقل از ابن عبّاس : نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بودم که علی بن ابی طالب علیه السلام خشمگینْ وارد شد . پیامبر صلی الله علیه و آله به وی فرمود : «چه چیزی تو را ناراحت کرده است؟». پاسخ داد : عموزاده هایت به خاطر تو مرا آزرده اند . پیامبر خدا خشمگین برخاست و فرمود : «ای مردم! هر کس علی را بیازارد ، مرا آزرده است . او نخستینِ ایمان آورندگان و باوفاترینِ شما به پیمان خداست . ای مردم! هر کس علی را بیازارد ، روز قیامت ، یهودی یا نصرانی برانگیخته خواهد شد» . جابر بن عبد اللّه انصاری گفت : ای پیامبر خدا! هر چند به یگانگی خداوند و رسالت تو (شهادتین) ، گواهی داده باشد؟ فرمود : «ای جابر! شهادتین ، کلامی است که با آن ، خود را از این که خون هایشان ریخته شود و اموالشان حلال گردد و با خواری ، جزیه از آنان ستانده شود ، حفظ می کنند» .

.


ص: 344

راجع : ص 358 (خبث الولاده) ، و ص 366 (النفاق) . ص 180 (حبّه حبّ اللّه ) ، وص 184 (حبّه حبّ النبیّ) . و ص 236 (الإیمان) . و ص 202 (الأمن والإیمان) . أهل البیت فی الکتاب والسنه : بغض أهل البیت .

.


ص: 345

ر . ک : ص 359 (پلید زادگی) . ص 367 (نفاق) . ص 181 (دوست داشتن علی ، دوست داشتن خداست) . ص 185 (دوست داشتن علی ، دوست داشتن پیامبر است) . ص 237 (ایمان) . ص 203 (آرامش و ایمان) . اهل بیت در قرآن و حدیث :دشمنی با اهل بیت .

.


ص: 346

الفصل الثالث : مضارّ بغضه3 / 1الحِرمانُ مِن رَحمَهِ اللّهِرسول اللّه صلی الله علیه و آله :إنَّما رَفَعَ اللّهُ القَطرَ فی بَنی إسرائِیلَ بِسوءِ رَأیِهِم فی أنبِیائِهِم ، وإنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ یَرفَعُ القَطرَ عَن هذِهِ الاُمَّهِ بِبُغضِهِم عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ عَزَّ وجَلَّ مَنَعَ بَنی إسرائیلَ قَطرَ السَّماءِ بِسوءِ رَأیِهِم فی أنبِیائِهِم وَاختِلافِهِم فی دینِهِم ، وإنَّهُ آخِذُ هذِهِ الاُمَّهِ بِالسِّنینَ (2) ، ومانِعُهُم قَطرَ السَّماءِ بِبُغضِهِم عَلِیَّ بنَ أبی طالِبٍ علیه السلام . (3)

3 / 2هَلاکُ النَّفسِالإمام علیّ علیه السلام :یَهلِکُ فِیَّ ثَلاثَهٌ ، ویَنجو فِیَّ ثَلاثَهٌ ؛ یَهلِکُ اللاعِنُ ، وَالمُستَمِعُ المُقِرُّ ، وَالحامِلُ لِلوِزرِ وهُوَ المَلِکُ المُترَفُ یُتَقَرَّبُ إلَیهِ بِلَعنی ، ویُبرَأُ عِندَهُ مِن دینی ، ویُنتَقَصُ عِندَهُ حَسَبی ؛ وإنَّما حَسَبی حَسَبُ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله ، ودینی دینُهُ . ویَنجو فِیَّ ثَلاثَهٌ : المُحِبُّ المُوالی ، وَالمُعادی مَن عادانی ، وَالمُحِبُّ مَن أحَبَّنی . فَإِذا أحَبَّنی عَبدٌ أحَبَّ مُحُبّی ، وأبغَضَ مُبغِضی ، وشایَعَنی . فَلیَمتَحِنِ الرَّجُلُ قَلبَهُ ؛ إنَّ اللّهَ لَم یَجعَل لِرَجُلٍ مِن قَلبَینِ فی جَوفِهِ فَیُحِبَّ بِهذا ویُبغِضَ بِهذا ، فَمَن اُشرِبَ قَلبُهُ حُبَّ غَیرِنا فَأَلَّبَ عَلَینا فَلیَعلَم أنَّ اللّهَ عَدُوُّهُ وجِبریلَ ومیکالَ ، وَاللّهُ عَدُوٌّ لِلکافِرینَ . (4)

.

1- .تاریخ دمشق : ج 42 ص 282 ح 8813 و ص 283 نحوه ، الفردوس : ج 1 ص 344 ح 1374 وفیه «دفع» و«یدفع» بدل «رفع» و«یرفع» ؛ کنز الفوائد : ج1 ص 148 نحوه ، المناقب لابن شهر آشوب : ج3 ص 215 وزاد فی آخره «وفی روایه : فقام رجلٌ فقال : یا رسول اللّه ، وهل یبغض علیّا أحدُ؟!! قال : نعم ، القعود عن نصرته بغض» ، الفضائل لابن شاذان : ص 124 کلّها عن ابن عبّاس .
2- .السَّنَه : الجَدْب . یقال : أخذتْهم السَّنَهُ ؛ إذا أجْدَبوا واُقْحِطوا (النهایه : ج 2 ص 413 «سنن») .
3- .المناقب لابن المغازلی : ص 141 ح 186 ؛ إرشاد القلوب : ص 236 کلاهما عن ابن عبّاس .
4- .الغارات : ج 2 ص 589 ، تفسیر فرات : ص 61 ح 24 عن أبی کهمس ، کشف الغمّه : ج 1 ص 93 ؛ شرح نهج البلاغه : ج 4 ص 105 کلاهما عن کهمس وکلّها نحوه .