گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
اشاره



ص: 2

ص: 3

ص: 4

ص: 5

ص: 6

ص: 7

ص: 8

ص: 9



بخش سوم : نادانی

اشاره

بخش سوم : نادانیفصل یکم : پرهیز دادن از نادانیفصل دوم : انواع نادانانفصل سوم : نشانه های نادانیفصل چهارم : وظایف نادانفصل پنجم : جاهلیّت نخستفصل ششم : جاهلیّت دیگرفصل هفتم : پایان جاهلیّت

.


ص: 10

. .


ص: 11



پژوهشی درباره معنای «جهل»

اشاره

پژوهشی درباره معنای «جهل»ملاحظه آنچه اسلام در ابواب مختلف معرفت شناختی آورده، نشان می دهد که این آیین الهی، برای ساختن جامعه ارزشیِ مورد نظر خود، پیش و بیش از هر چیز دیگر ، به اندیشه و شناخت و آگاهی ، اهمّیت داده و انسان ها را از خطر «جهل» و به کار نینداختن اندیشه، بر حذر داشته است . از منظر اسلام ، جهل، آفت شکوفایی انسانیت و ریشه همه مفاسد فردی و اجتماعی است (1)(2) و تا این آفت، ریشه کن نشود، ارزش ها شکوفا نمی گردند و جامعه انسانی تحقّق نمی یابد. از دیدگاه اسلام ، جهل، ریشه همه بدی ها ، (3) بزرگ ترین مصیبت ، (4) زیانبارترین بیماری (5) و خطرناک ترین دشمن (6) است و شخص جاهل، بدترینِ جنبنده ها، بلکه مرده ای در میان زندگان است . 7

.

1- .ر . ک : ج 2 ص 9 (آثار نادانی) .
2- .ر . ک : ج 2 ص 13 ح 910 .
3- .ر . ک : ص 515 (بزرگ ترینِ مصیبت) .
4- .ر . ک : ص 517 (ناگوارترین بیماری) .
5- .ر . ک : ص 519 (زیانبارترین دشمن) .
6- .ر . ک : ج 2 ص 15 ح 922 .

ص: 12



معانی واژه «جهل»

1 . مطلق نادانی

برای فهم درست آیات و احادیثی که درباره مذمّت جهل و جاهل و علائم و احکام آن ، و در یک جمله، ضرورتِ «جهل زدایی» وارد شده، نخستین مسئله این است که: جهل چیست؟ و آیا از منظر اسلام، مطلق جهل ، مذموم و خطرناک است ، یا معنای خاصّی از آن ؟ و در صورت دوم، آن معنای خاص کدام است ؟ به عبارت دیگر ، باید فهمید که: کدام جهل، ریشه همه شرور است ؟ کدام جهل، بزرگ ترین مصیبت است ؟ کدام جهل، بدترین و زیانبارترینِ دردها است ؟ کدام جهل، شدیدترین فقر است ؟ کدام جهل، خطرناک ترین دشمن است ؟ وکدام جاهل به فرموده قرآن کریم، «شرّ الدّواب (بدترین جنبنده)» است و به گفته امام علی علیه السلام : مرده ای در میان زندگان است.

معانی واژه «جهل»به طور کلّی، برای جهلِ مذموم، چهار معنا متصوّر است: اوّل، مطلق نادانی ، دوم، نادانی نسبت به علوم و معارف مفید و سازنده، سوم، نادانی نسبت به ضروری ترین معارف مورد نیاز انسان ، چهارم ، نیرویی در مقابل خِرد . و اینک ، توضیح این معانی :

1 . مطلق نادانیهر چند در نگاه ابتدایی ، به نظر می رسد که مطلق نادانی، زیانبار و مذموم است،

.


ص: 13



2 . نادانی نسبت به معارف مفید

ولی با تأمّل ، معلوم می شود که حقیقت ، این است که هر ندانستنی، نکوهیده و هر دانستنی، پسندیده نیست؛ بلکه بر عکس، برخی از دانستن ها زیانبار ، و برخی از ندانستن ها مفید و سازنده اند و درست به همین دلیل، در اسلام، تلاش برای تحقیق و کشف برخی از امور و اسرار، ممنوع شده است. توضیح بیشتر این موضوع، در متن احادیث باب «وظایف نادان» از این بخش (1) ، و نیز در بند «آنچه آموختنش ، حرام است» از احکام تعلّم، (2) و همچنین در بند «پرسیدن از چیزهایی که پاسخش زیانبار است» از آداب پرسش، (3) آمده است .

2 . نادانی نسبت به معارف مفیدبی تردید، اسلام برای همه علوم و معارفی که در خدمت انسان اند، ارزش قائل است وتحصیل آنها را ، در صورتی که جامعه نیازمند به آنها باشد و افرادِ آگاه به آنها به اندازه کافی وجود نداشته باشند، واجب می داند؛ (4) لیکن این ، بدان معنا نیست که نادانی نسبت به همه این علوم، برای همه مردم، مذموم یا خطرناک است . به بیان دیگر، ادبیات، صرف و نحو، منطق، کلام، فلسفه، ریاضی، فیزیک، شیمی و سایر رشته های علوم و فنون ، در خدمت انسان ، و از منظر اسلام، ارزشمندند؛ ولی نمی توان پذیرفت که ندانستن این علوم، ریشه همه شرور، بزرگ ترین مصیبت، زیانبارترینِ دردها، خطرناک ترین دشمن و شدیدترین فقر است و چنانچه کسی برخی از این علوم و یا همه آنها را نداند، بدترینِ جنبندگان

.

1- .ر . ک : ج 2 ص 57 (وظایف نادان) .
2- .ر . ک : ج 3 ص 203 (آنچه آموختنش حرام است) .
3- .ر . ک : ج 3 ص 151 (پرسیدن از چیزهایی که پاسخش زیانبار است) .
4- .ر . ک : ج 3 ص 213 (توضیحی درباره احکام آموختن است) .

ص: 14



3 . نادانی نسبت به ضروری ترین معارفِ مورد نیاز انسان

4 . نیرویی در مقابل خرد

بر روی زمین و همانند مرده ای در میان زنده هاست .

3 . نادانی نسبت به ضروری ترین معارفِ مورد نیاز انسانعلوم و معارفی که انسان را با مبدأ و مقصد خود آشنا می کنند و راه رسیدن به فلسفه آفرینش خود را به او نشان می دهند ، ضروری ترین معارفِ مورد نیاز اویند . انسان باید بداند که چگونه پدید آمده و هدف از آفرینش او چه بوده است ؟ چه باید بکند تا به فلسفه آفرینش خود برسد ؟ به کجا می رود ؟ و چه خطرهایی، او را تهدید می کنند ؟ معارفی که به این مسائل پاسخ می دهند، میراث پیامبران الهی اند. این معارف، مبدأ همه خیرها و مقدّمه شکوفایی عقل عملی و جوهر علم اند و جهل به این معارف، جامعه انسانی را در معرض دشوارترین مصیبت ها و شرور ، قرار می دهد . البتّه تنها ، شناخت این معارف، کارساز نیست؛ بلکه این معارف ، در صورتی کارآیی دارند که «جهلِ» به مفهوم چهارم، به وسیله خرد ، مهار شود .

4 . نیرویی در مقابل خرددر متون اسلامی، جهل ، مفهومی دارد که بر خلاف معانی گذشته، امری وجودی است نه عدمی ، و آن، شعور مرموزی در مقابل خرد است که همانند خرد ، آفریده خداوند متعال است (1) و آثار و پیامدهایی دارد که از آنها به «سپاهیان نادانی» (در برابر «سپاهیان خرد») تعبیر شده است . (2)

.

1- .ر . ک : ص 195 (آفرینش خرد و نادانی) .
2- .ر . ک : ص 331 (سپاهیان خرد و نادانی) .

ص: 15

وجه تسمیه این نیرو به «جهل» ، دقیقا همان وجه تسمیه نامیدن نیروی مقابل آن به «عقل» است . این نیرو، نام های دیگری نیز دارد که شرح آن در مبحث آفرینش نادانی آمد . چنان که در باب اوّل از «نشانه های خرد» آمد، همه زیبایی های اعتقادی ، اخلاقی و عملی (مانند : خیر ، علم ، معرفت ، حکمت ، ایمان ، عدالت ، انصاف ، اُلفت ، رحمت ، مودّت ، رأفت ، برکت ، قناعت ، سخاوت ، امانت ، شهامت ، حیا ، پاکیزکی ، امید ، پیمان داری ، صدق ، بردباری ، صبر ، فروتنی ، غنا و نشاط) از سپاهیان خرد ، شمرده شده اند. در مقابل آنها نیز همه زشتی های اعتقادی ، اخلاقی و عملی (مانند : شر ، جهل، (1) حماقت ، کفر ، ستم ، جدایی، قساوت ، قطع رحم ، عداوت ، بغض ، غضب ، مَحق ، حرص ، بخل ، خیانت ، کودنی ، جَلع ، پرده دری ، پلیدی ، ناامیدی ، خیانت ، دروغگویی ، ناشکیبایی ، بی تابی ، تکبّر ، فقر و کسالت) از سپاهیان نادانی ، شمرده شده اند . انسان در انتخاب و پرورش هر یک از این دو نیرو و پیروی از آن ، آزاد است . او می تواند از نیروی خرد خود پیروی کند و با احیای آن، نیروی نادانی و یا نفْس امّاره و شهوت را بمیراند (2) و با پرورش سپاهیان خرد ، به مقصد اعلای انسانیت برسد و خلیفه خداوند متعال شود ، و نیز می تواند با پیروی از نیروی نادانی و پرورش سپاهیان آن ، به اسفل السافلین، سقوط کند . (3)

.

1- .. مقصود از جهلی که از «سپاهیان نادانی» شمرده می شود ، جهلی است که از جهل به معنای چهارم که جهل اصلی و در مقابل «خرد» است سرچشمه می گیرد و در مقابل «علم» قرار دارد .
2- .ر . ک : ص 441 ح 647 .
3- .تین : آیه 5 : «ثُمَّ رَدَدْنَهُ أَسْفَلَ سَفِلِینَ ؛ سپس او را به پست ترین [ مراتب] پستی باز گردانید» .

ص: 16



دو نکته قبل توجّه

1 . خطرناک ترین جهل

دو نکته قابل توجّهبا عنایت به این شرح، دو نکته مهم و قابل توجّه روشن می گردد :

1 . خطرناک ترین جهلهر چند اسلام با جهلِ مذموم، بویژه با مفهوم سوم آن، به شدّت مبارزه می کند ، لیکن خطرناک ترین جهل از منظر این مکتب، جهل به مفهوم چهارم است ؛ یعنی انتخاب راهی که نیروی نادانی ، انسان را بدان دعوت می کند و پیروی از آن؛ زیرا اگر انسان، راهی را که خرد برای او ترسیم کرده، انتخاب کند ، بی تردید، علم و حکمت و سایر سپاهیان خرد، او را به مبدأ و مقصد انسانیت و راه وصول به آن و نیز همه معارف مفید و سازنده، هدایت خواهند کرد و او به میزان استعداد و تلاش خود، به فلسفه آفرینش خویش خواهد رسید . امّا اگر انسان ، از روی نادانی ، راهی را انتخاب کرد سپاهیان نادانی، راه شناخت معارف سازنده و حقایق والای انسانی و رسیدن به مقصد اعلای انسانیت را بر او مسدود می نمایند و در این حال، اگر کسی بزرگ ترین دانشمند روی زمین هم بشود ، دانش او برای هدایتش سودی نمی بخشد و بیماری نادانی ، او را از پای در خواهد آورد: «وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَی عِلْمٍ . (1) و خداوند ، او را دانسته، گم راه گردانیده است» . بر این اساس، محور اصلی سخن در نصوص اسلامی ، هنگامی که «جهل» مورد بررسی قرار می گیرد ، معنای چهارم آن است و سایر معانی جهل ، به ترتیب اهمّیت ، مورد توجّه اند .

.

1- .جاثیه : آیه 23 .

ص: 17



2 . رویارویی عقل و جهل

2 . رویارویی عقل و جهلنکته دوم ، روشن شدن سرّ تقابل «عقل» و «جهل» در متون اسلامی است . سؤال ، این است که: چرا بر خلاف متعارف که «جهل» در مقابل «علم» مطرح می شود، در متون اسلامی و به تبع آن در کتب حدیث ، «جهل» در برابر «عقل» قرار گرفته است؟ وقتی به کتب حدیثی مراجعه کنید، عنوان «علم و جهل» را نخواهید یافت، بر خلاف عنوان «عقل و جهل» که در اغلب مجموعه های حدیثی وجود دارد . راز این مسئله، آن است که اسلام ، «جهل» به مفهوم چهارم را که امری وجودی و در برابر «عقل» است خطرناک تر از «جهلِ» به مفهوم دوم و سوم که امری عدمی و در برابر «علم» است می داند . به تعبیر دیگر، تقابل میان «عقل» و «جهل» در متون اسلامی، نشانه آن است که اسلام، جهلِ در مقابل عقل را خطرناک تر از جهلِ در مقابل علم می داند و تا این جهل ، ریشه کن نشود ، ریشه کن شدنِ جهلِ در مقابل علم ، برای جامعه سودی اساسی در بر نخواهد داشت و این، نکته ای است بسیار ظریف و مهم .

.


ص: 18

الفصل الأوّل : التحذیر من الجهل1 / 1ذَمُّ الجَهلِالکتاب«إنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَهَ عَلَی السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أن یَحْمِلْنَهَا وَ أشْفَقْنَ مِنْهَا وَ حَمَلَهَا الاْءِنسَنُ إنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولاً» . (1)

أ أعظَمُ المَصائِبِالحدیث4087.الکافی ( به نقل از سَماعه بن مهران ) الإمام علیّ علیه السلام :أعظَمُ المَصائِبِ الجَهلُ. (2)4088.الکافی ( به نقل از مَسعَده بن صَدَقه ) عنه علیه السلام :مِن أشَدِّ المَصائِبِ غَلَبَهُ الجَهلِ. (3)4089.دعائم الإسلام عن الإمام الصادق علیه السلام ( لِسائلٍ ، فی قَولِهِ تَعالی : {Q} «کُنتُمْ خَیْ ) عنه علیه السلام :شَرُّ المَصائِبِ الجَهلُ. (4) .

1- .الأحزاب: 72 .
2- .غرر الحکم : ح 2844 .
3- .غرر الحکم : ح 9301 .
4- .غرر الحکم : ح 5680 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 293 ح 5227 .