گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد دوم
بخش پنجم : حکمت



اشاره

بخش پنجم : حکمتفصل یکم : معنای حکمتفصل دوم : فضیلت حکمتفصل سوم : آثار حکمتفصل چهارم : اساس حکمتفصل پنجم : حکمت های جامعفصل ششم : ویژگی های حکیمانفصل هفتم : گوناگون

.


ص: 352

الفصل الأوّل : معنی الحکمهالکتاب«یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَن یَشَاءُ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الْأَلْبَبِ» . (1)

«وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا لُقْمَنَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَن یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَن کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ» . (2)

«ذَ لِکَ مِمَّا أَوْحَی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ» . (3)

الحدیثالإمام الصادق علیه السلام فی بَیانِ جُنودِ العَقلِ وَالجَهلِ : الحِکمَهُ وضِدُّهَا الهَوی. (4)

رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی قَولِهِ تَعالی : «وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» : القُرآنَ. (5)

.

1- .البقره : 269 .
2- .لقمان : 12 وراجع: أیضا الآیات 13 و 16 19 .
3- .الإسراء : 39 وراجع: الآیات 22 39 .
4- .الخصال: ص 591 ح 13 عن سماعه بن مهران ، تحف العقول: ص 402 عن الإمام الکاظم علیه السلام ولیس فیه «وضدّها» .
5- .الفردوس: ج 4 ص 419 ح 7221 ، تفسیر ابن کثیر: ج 1 ص 476 ؛ منیه المرید : ص 367 کلّها عن ابن عبّاس ، بحارالأنوار : ج 92 ص 106 ح 1 .

ص: 353



فصل یکم : معنای حکمت

اشاره

فصل یکم : معنای حکمتقرآن«به هر کس که خواهد ، حکمت دهد و هر که حکمت یابد ، بی گمان ، خیری فراوان یافته است ؛ و جز خردمندان پند نمی گیرند» .

«و به لقمان ، حکمت دادیم که شکر خدا را به جای آور ، و هر که شکر کند ، برای خود شُکر کرده و هر که ناسپاسی کند ، خداوند ، بی نیازِ ستوده است» .

«این [رهنمودها] از جمله حکمت هایی است که پروردگارت به تو وحی کرده است» .

حدیثامام صادق علیه السلام در بیان سپاهیان خرد و نابخردی : حکمت [ از سپاهیان خرد است ]و هوس ، ضدّ آن .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله درباره گفتار خدای متعال : «و هر که حکمت یابد ، خیری فراوان یافته است» : منظور ، قرآن است .

.


ص: 354

الإمام الصادق علیه السلام فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالی : «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَن یَشَاءُ» : هُوَ القُرآنُ وَالفِقهُ. (1)

الإمام علیّ علیه السلام :حَدُّ الحِکمَهِ الإِعراضُ عَن دارِالفَناءِ ، وَالتَّوَلُّهُ (2) بِدارِ البَقاءِ. (3)

عنه علیه السلام :ثَمَرَهُ الحِکمَهِ التَّنَزُّهُ عَنِ الدُّنیا ، وَالوَلَهُ بِجَنَّهِ المَأوی. (4)

عنه علیه السلام :أوَّلُ الحِکمَهِ تَرکُ اللَّذّاتِ ، وآخِرُها مَقتُ الفانِیاتِ. (5)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» : طاعَهُ اللّهِ ومَعرِفَهُ الإِمامِ. 6

عنه علیه السلام أیضا : مَعرِفَهُ الإِمامِ ، وَاجتِنابُ الکَبائِرِ الَّتی أوجَبَ اللّهُ عَلَیهَا النّارَ . (6)

تفسیر العیّاشی عن سلیمان بن خالد :سَأَلتُ أبا عَبدِاللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ : «وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا» . فَقالَ : إنَّ الحِکمَهَ المَعرِفَهُ وَالتَّفَقُّهُ فِی الدّینِ ، فَمَن فَقِهَ مِنکُم فَهُوَ حَکیمٌ. (7)

.

1- .مجمع البیان : ج 2 ص 659 .
2- .الوَلَه: ذهاب العقل لفقدان الحبیب ... یقال : وَلَهَتْ إلیه تَلِهُ: أی تَحِنُّ إلیه (لسان العرب: ج 13 ص 561) .
3- .غرر الحکم : ح 4900 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 233 ح 4459 .
4- .غرر الحکم : ح 4653 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 208 ح 4180 .
5- .غرر الحکم : ح 3052 ، عیون الحکم والمواعظ : ص 120 ح 2708 .
6- .الکافی : ج 2 ص 284 ح 20 عن أبی بصیر ، أعلام الدین : ص 459 ولیس فیه «الَّتی أوجَبَ اللّه ُ عَلَیهَا النّارَ» ، تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 151 ح 497 عن أبی بصیر عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحارالأنوار : ج 1 ص 215 ح 24 .
7- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 151 ح 498 ، بحارالأنوار : ج 1 ص 215 ح 25 .

ص: 355

امام صادق علیه السلام در تفسیر گفته خداوند متعال : «به هر کس که خواهد ، حکمت می دهد» : آن ، قرآن و فهم است .

امام علی علیه السلام :حکمت ، یعنی روی گرداندن از سرای ناپایدار و شیفتگی به سرای ماندگار .

امام علی علیه السلام :ثمره حکمت ، دوری از دنیا[ی نکوهیده] و شیفتگی به سرای بهشتی است .

امام علی علیه السلام :آغاز حکمت ، ترک لذّت ها و پایان آن ، نفرت از چیزهای نابودشدنی است .

امام صادق علیه السلام درباره گفتار خدای عز و جل : «و هر که حکمت یابد ، خیری فراوان یافته است» : مقصود ، فرمانبرداری از خدا و شناخت امام است . (1)

امام صادق علیه السلام در معنای همین آیه : منظور ، شناخت امام و دوری از گناهان بزرگی است که بر اثر آنها ، خداوند ، بنده را مستحقّ آتش می سازد .

5123.امام کاظم علیه السلام :تفسیر العیّاشی به نقل از سلیمان بن خالد : از امام صادق علیه السلام درباره گفته خداوند : «و هر که حکمت یابد ، خیری فراوان یافته است» پرسیدم . فرمود : «حکمت ، شناخت و فهم دین است . پس هر کس از شما فهم یافت ، او حکیم است» . .

1- .علی بن ابراهیم قمی ، در تفسیر این آیه گفته است : «منظور از خیر کثیر ، شناخت امیر مؤمنان و امامان علیهم السلاماست» و در تفسیر آیه «و به لقمان ، حکمت دادیم» ، گفته است : «یعنی شناخت امام زمانش به او داده شد».

ص: 356

5122.امام صادق علیه السلام :الکافی عن حمران بن أعین :قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام : قَولَ اللّهِ عز و جل : «فَقَدْ ءَاتَیْنَا ءَالَ إِبْرَ هِیمَ الْکِتَبَ» (1) ؟

فَقالَ : النُّبُوَّهَ .

قُلتُ : «الْحِکْمَهَ» ؟

قالَ : الفَهمَ وَالقَضاءَ. (2)5121.امام علی علیه السلام ( در دعا ) الإمام الکاظم علیه السلام فی تَفسیرِ قَولِهِ تَعالی : «وَلَقَدْ ءَاتَیْنَا لُقْمَنَ الْحِکْمَهَ» : قالَ : الفَهمُ وَالعَقل. (3)راجع : ص 378 (آثار الحکمه) و 388 (رأس الحکمه) و 392 (جوامع الحِکَم) .

.

1- .النساء: 54 .
2- .الکافی : ج 1 ص 206 ح 3 .
3- .الکافی : ج 1 ص 16 ح 12 عن هشام بن الحکم ، تحف العقول : ص 385 ، بحارالأنوار : ج 1 ص 136 ح 30 .

ص: 357

5123.الإمام الکاظم علیه السلام :الکافی به نقل از حمران بن اعین : به امام صادق علیه السلام گفتم : گفته خدای عز و جل «بی گمان ، به خاندان ابراهیم کتاب دادیم» چه معنایی دارد ؟

فرمود : «منظور ، نبوّت است» .

گفتم : حکمت ؟

فرمود : «فهم و داوری» .5122.الإمام الصادق علیه السلام :امام کاظم علیه السلام در تفسیر گفته خدای متعال : «و به لقمان ، حکمت دادیم» : منظور ، فهم و خرد است .ر . ک : ص 379 (آثار حکمت) و 389 (اساس حکمت) و 393 (حکمت های جامع) .

.


ص: 358

. .


ص: 359



پژوهشی درباره معنای «حکمت» و أقسام آن

اشاره

پژوهشی درباره معنای «حکمت» و أقسام آنواژه «حکمت» ، در لغت ، از ریشه «حُکم» به معنای «منع» گرفته شده است ؛ زیرا حُکم و داوری عادلانه ، مانع ظلم است . همچنین ، دهنه اسب و دیگر چارپایان ، «حَکَمه» نامیده می شود ؛ چون مانع و مهارکننده حیوان است و بر این پایه ، علم، «حکمت» نامیده شده است ، چون از جهلِ عالِم ، جلوگیری می کند

همچنین بر هر چیز نفوذناپذیری ، صفت «محکم» اطلاق می گردد . (2) آلوسی ، در تفسیر روح المعانی ، در تبیین واژه حکمت ، از کتاب البحر نقل می کند که : إنّ فیها تسعه وعشرین قولاً لأهل العلم ، قریبٌ بعضها من بعض . و عدّ بعضهم الأکثر منها اصطلاحًا و اقتصارًا علی ما رآه القائل فرداً مهمّاً من الحکمه ، وإلاّ فهی فی الأصل مصدر من الإحکام ، و هو الإتقان فی علمٍ أو عملٍ أو قولٍ أو فیها کلّها . (3) دانشمندان ، در معنای این کلمه ، 29 قول دارند که برخی از آنها به هم نزدیک

.

1- .ابن فارس می گوید : «الحاء و الکاف والمیم ، أصل واحد و هو المنع ، وأول ذلک الحُکم ، و هو المنع من الظلم وسمّیت حَکَمه الدابه لأنّها تمنعها ... والحکمه هذا قیاسها ، لأنّها تمنع من الجهل» (معجم مقاییس اللّغه) .
2- .در الصحاح (ج 5 ص 1902) آمده : «أحکمت الشی ء فاستحکم ، أی صار محکماً».
3- .روح المعانی : ج 3 ص 41 .

ص: 360



حکمت در قرآن و حدیث

اقسام حکمت

اشاره

است و پاره ای از عالمان ، بیشتر این معانی را اصطلاحی می دانند که قائل به آن ، به مصداق مهمّ «حکمت» ، بسنده کرده و همان را در معنای آن آورده است ؛ وگرنه در اصل ، از مصدر «اِحکام» است که به معنای استواری در علم ، گفتار و کردار و یا همه اینهاست . بنا بر این ، از منظر واژه شناسی ، کلمه حکمت ، حاکی از نوعی استواری و اِتقان است و به هر چیز استوار و نفوذناپذیر ، اعم از مادّی و یا معنوی ، اطلاق می گردد .

حکمت در قرآن و حدیثواژه «حکمت» ، بیست بار در قرآن کریم آمده است و خداوند متعال ، در این کتاب آسمانی ، 91 بار خود را با صفت «حکیم» ستوده است . (1) تأمّل در موارد کاربرد این واژه در متون اسلامی ، نشان می دهد که حکمت از نگاه قرآن و حدیث ، عبارت است از مقدّماتِ محکم و استوار علمی ، عملی و روانی برای نیل به مقصد والای انسانیت ، و آنچه احادیث اسلامی در تفسیر حکمت آورده اند ، در واقع ، مصداقی از مصادیق این تعریف کلّی است .

اقسام حکمتبر پایه آنچه در تعریف کلّی حکمت ذکر کردیم ، حکمت از نگاه قرآن و حدیث ،

.

1- .صفت «حکیم» در قرآن ، 36 بار همراه با صفت «علیم» ، 47 بار با صفت «عزیز» ، چهار بار با صفت «خبیر» و یک بار همراه هر یک از صفات «توّاب» ، «حمید» ، «علیّ» و «واسع» ، آمده است .

ص: 361



1 . حکمت علمی

به سه نوع تقسیم می شود : حکمت علمی ، حکمت عملی و حکمت حقیقی . (1) گفتنی است که این تقسیم بندی و نام گذاری ، بر اساس تأمّل در کاربردهای واژه حکمت در قرآن و احادیث اسلامی است . (2) حکمتِ علمی ، عملی و حقیقی ، هر یک به منزله پلّه های نردبان استواری هستند که انسان با بهره گیری از آنها به قلّه کمال انسانیّت ، صعود می کند . جالب توجّه است که بدانیم پلّه اوّل این نردبان (یعنی حکمت علمی) را فرستادگان خداوند متعال ، بنا نهاده اند . پلّه دوم (یعنی حکمت عملی) را انسان ، خود باید بسازد و پس از آماده شدنِ پلّه دوم ، آخرین پلّه جهش به مقام انسان کامل را که حکمت حقیقی است خداوند متعال ، خود آماده می نماید . اینک توضیح کوتاهی درباره این سه نوع حکمت :

1 . حکمت علمیمقصود از حکمت علمی ، مطلق معارف و دانستنی هایی است که برای صعود به مقام انسان کامل ، ضروری است. به سخن دیگر ، هم دانش مربوط به عقاید ، «حکمت» است ، هم دانش مربوط به اخلاق ، و هم دانش مربوط به اعمال ، و از این روست که قرآن کریم ، پس از ارائه رهنمودهای گوناگون در عرصه های اعتقادی ، اخلاقی و عملی ، همه آنها را حکمت می نامد و می فرماید :

.

1- .روایات شماره 1553 ، 1560 و 1562 به حکمت علمی ، و روایات شماره 1558 و 1559 به حکمت علمی و عملی ، و روایات شماره 1552 ، 1555 1557 به حکمت حقیقی اشاره دارند.
2- .برای آشنایی با سایر تقسیم بندی های این واژه ، ر . ک : لغت نامه دهخدا ، ذیل «حکمت» .

ص: 362



2 . حکمت عملی

«ذَ لِکَ مِمَّآ أَوْحَی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ . (1) اینها از حکمت هایی است که پروردگارت به تو وحی کرده است» . این مفهوم از حکمت ، نخستین فلسفه بعثت انبیای الهی است. قرآن کریم ، در آیات متعدّدی بر این مطلب ، تأکید کرده است ، از جمله در این آیه : «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُواْ عَلَیْهِمْ ءَایَتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَبَ وَالْحِکْمَهَ وَإِن کَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَلٍ مُّبِینٍ. (2) بی گمان [ خدا] بر مؤمنان در برانگیختن فرستاده ای از ایشان ، منّت نهاده است که آیاتش را بر ایشان می خواند و آنها را پاکیزه می گرداند و به ایشان ، کتاب و حکمت می آموزد ، هرچند پیش از آن ، در گم راهی آشکاری بوده اند» .

2 . حکمت عملیحکمت عملی ، برنامه عملیِ رسیدن به مرتبه انسان کامل است. از نگاه قرآن و احادیث اسلامی ، هم دانشی که مقدّمه تکامل انسان است ، حکمت نامیده می شود ، و هم عملی که مقدّمه تکامل انسان است ، با این تفاوت که دانش ، پلّه نخست تکامل ، و عمل ، پلّه دوم آن است . احادیثی که حکمت را به فرمانبری از خداوند متعال ، مدارا با مردم ، دوری از گناهان ، و اجتناب از نیرنگ تفسیر کرده اند ، به این نوع از حکمت ، اشاره دارند . (3)

.

1- .ر.ک : اسراء ، آیه 39 و آیات پیش از آن .
2- .آل عمران ، آیه 164 ، نیز ، ر.ک : بقره ، آیه 129 و151 ، جمعه ، آیه 2 .
3- .ر . ک : ص 389 (اساس حکمت).

ص: 363



3 . حکمت حقیقی

3 . حکمت حقیقیحکمت حقیقی ، نورانیت و بصیرتی است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملی در زندگی برای انسان حاصل می گردد . در واقع ، حکمت علمی ، مقدّمه حکمت عملی ، و حکمت عملی ، سرآغاز حکمتِ حقیقی است و تا انسان ، بدین پایه از حکمت نرسیده ، حکیم حقیقی نیست ، هر چند بزرگ ترین استاد حکمت باشد . حکمت حقیقی ، در واقع ، همان جوهر دانش ، (1) نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو ، خواصّ علم حقیقی و آثارش بر آن مترتّب می گردد که از مهم ترین آنها بیم از خداوند متعال است ، چنان که در قرآن کریم آمده : «إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَؤُاْ . (2) بیم از خدا ، ویژه دانشمندان است» . این اثر ، در کلام پیامبر خدا ، عیناً بر حکمت حقیقی نیز مترتّب شده است ، چنان که می فرماید : خَشیهُ اللّه عز و جل رأسُ کلّ حکمه . (3) بیم از خدا ، اساس هر حکمتی است . حکمت حقیقی ، جاذبه ای است عقلانی و ضدّ کشش های نفسانی (4) که هر اندازه در جان قوّت یابد ، به همان اندازه ، تمایلات نفسانی در انسان ضعیف

.

1- .ر.ک : ص 247 (پژوهشی درباره معنای «دانش») .
2- .فاطر : آیه 28 .
3- .ر . ک : ص 388 ح 1622 .
4- .ر.ک : ص 352 ح 1552 .

ص: 364

می شود ، (1) تا آن جا که کاملاً از بین می رود (2) و در آن حال ، عقل به طور کامل ، زنده می گردد و زمام انسان را به دست می گیرد و از آن پس ، زمینه ای برای انجام دادن کارهای ناشایست در وجود او باقی نمی مانَد (3) و در نتیجه ، حکمت با عصمت (4) همراه می گردد و در نهایت ، همه ویژگی های حکیم و عالم حقیقی برای آدمی حاصل می گردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت ، به والاترین درجات خودشناسی و خداشناسی می رسد . (5) در این مرتبت والا ، دل آدمی از هر چه فانی است ، گسسته می گردد و به عالم بقا می پیوندد ، چنان که سرورِ حکما و امیرِ عرفا در تفسیر حکمت می فرماید : أوَّلُ الحِکمَهِ تَرکُ اللَّذّاتِ ، وآخِرُها مَقتُ الفانِیاتِ . (6) آغاز حکمت ، ترک لذّت ها و پایان آن ، نفرت از چیزهای نابودشدنی است . و نیز می فرماید : حَدُّ الحِکمَهِ الإعراضُ عَن دارِ الفِناءِ ، وَالتَّوَلُّهُ بِدارِ البَقاءِ . (7) حکمت ، یعنی روی گرداندن از سرای ناپایدار و شیفتگی به سرای ماندگار . اکنون با تأمّل در نقش حکمت در تکامل انسان ، روشن می شود که چرا

.

1- .ر.ک : ص 247 (پژوهشی درباره معنای «دانش») .
2- .ر.ک : ص 379 (کاهش شهوت) .
3- .ر . ک : ص 381 ح 1603 .
4- .ر . ک : ص 381 (عصمت) .
5- .ر . ک : ص 387 (خودشناسی) .
6- .ر . ک : ص 354 ح 1557 .
7- .ر . ک : ص 354 ح 1555 .

ص: 365

خداوند متعال ، کالای دنیا را ، هر چند بزرگ باشد ، اندک و ناچیز می شمارد و می فرماید : «قُلْ مَتَعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ . (1) بگو : کالای دنیا اندک است» . امّا حکمت را «خیر کثیر» می نامد : «یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَن یَشَاءُ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا . (2) به هر کس که بخواهد ، حکمت می دهد و هر که حکمت یابد ، بی گمان ، خیری فراوان یافته است» .

.

1- .نساء : آیه 77 .
2- .بقره : آیه 269 .

ص: 366

الفصل الثانی : فضل الحکمهرسول اللّه صلی الله علیه و آله :کادَ الحَکیمُ أن یَکونَ نَبِیًّا. (1)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی خَلَقَ العَقلَ مِن نورٍ مَخزونٍ مَکنونٍ فی سابِقِ عِلمِهِ الَّذی لَم یَطَّلِع عَلَیهِ نَبِیٌّ مُرسَلٌ ولا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ ، فَجَعَلَ العِلمَ نَفسَهُ ، وَالفَهمَ روحَهُ ، وَالزُّهدَ رَأسَهُ ، وَالحَیاءَ عَینَیهِ ، وَالحِکمَهَ لِسانَهُ ، وَالرَّأفَهَ فَمَهُ ، وَالرَّحمَهَ قَلبَهُ. (2)

عنه صلی الله علیه و آله :إنَّ اللّهَ خَلَقَ الإِسلامَ فَجَعَلَ لَهُ عَرصَهً ، وجَعَلَ لَهُ نوراً ، وجَعَلَ لَهُ حِصناً، وجَعَلَ لَهُ ناصِراً ، فَأَمّا عَرصَتُهُ فَالقُرآنُ ، وأمّا نورُهُ فَالحِکمَهُ، وأمّا حِصنُهُ فَالمَعروفُ، وأمّا أنصارُهُ فَأَنَا وأهلُ بَیتی وشیعَتُنا. (3)

.

1- .کنزالعمّال : ج 16 ص 117 ح 44123 نقلاً عن الخطیب عن أنس .
2- .معانی الأخبار : ص 313 ح 1 عن یزید بن الحسین الکحّال عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام ، الخصال : ص 427 ح 4 عن یزید بن الحسن عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلامعنه صلی الله علیه و آله ، روضه الواعظین : ص 7 وفیه «وجهه» بدل «روحه» وفیهما «همّه» بدل «فمه» ، مشکاه الأنوار : ص 438 ح 1470 وفیه «همّته» بدل «فمه» ، بحارالأنوار : ج 1 ص 107 ح 3 .
3- .الکافی : ج 2 ص 46 ح 3 ، بشاره المصطفی : ص 157 کلاهما عن عبدالعظیم الحسنی عن الإمام الجواد عن آبائه علیهم السلام .