گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد پنجم
مرتبه سوم : توحید اَفعالی



3 / 1 توحید در آفرینش

مرتبه سوم : توحید اَفعالیتوحید اَفعالی، بدین معناست که هر فعلی که در این جهان به وقوع می پیوندد ، زیر سیطره الهی و خواست و تقدیر خدای متعال است و هیچ فاعلی به موازات خالق و یا مستقل از او وجود ندارد و این معنا بر همه افعال الهی منطبق است که از زمره مهم ترین آنها ، آفرینش ، ربوبیت و تدبیر است که به همین دلیل، در زیرمجموعه فصل توحید افعالی آمده اند .

3 / 1توحید در آفرینشقرآن«بگو : خدا، آفریدگار هر چیزی است و اوست یگانه قهّار» .

«اوست خدای آفریدگار هستی بخش صورتگر . بهترینْ نام ها از آنِ اوست» .

«آیا جز خداوند یکتا ، آفریدگاری هست که شما را از آسمان و زمین ، روزی دهد؟» .

.


ص: 86

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله فِی الدُّعاءِ : یا لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، لَیسَ خالِقا ولا رازِقا سِواکَ یا اللّهُ ، وأَسأَ لُکَ بِاسمِکَ الظّاهِرِ فی کُلِّ شَیءٍ بِالقُدرَهِ وَالکِبرِیاءِ وَالبُرهانِ وَالسُّلطانِ یا اللّهُ . (1)

عنه صلی الله علیه و آله :قالَ اللّهُ عز و جل : ومَن أَظلَمُ مِمَّن ذَهَبَ یَخلُقُ کَخَلقی ! فَلیَخلُقوا ذَرَّهً (2) أَو لِیَخلُقوا حَبَّهً أَو شَعیرَهً . (3)

عنه صلی الله علیه و آله :سُبحانَکَ الَّذی لا إِلهَ غَیرُهُ ... بَدیعُ السَّماواتِ وَالأَرضِ ، المُبدِعُ غَیرَ المُبتَدِعِ ، خالِقُ ما یُری وما لا یُری . (4)

الإمام الصادق علیه السلام :إِنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ الخَلقَ لا شَریکَ لَهُ ، لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ وَالدُّنیا وَالآخِرَهُ ، وهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیءٍ وخالِقُهُ ، خَلَقَ الخَلقَ وأَوجَبَ أَن یَعرِفوهُ بِأَنبِیائِهِ ، فَاحتَجَّ عَلَیهِم بِهِم ، وَالنَّبِیُّ صلی الله علیه و آله هُوَ الدَّلیلُ عَلَی اللّهِ عز و جل ، وهُوَ عَبدٌ مَخلوقٌ مَربوبٌ اِصطَفاهُ اللّهُ لِنَفسِهِ بِرِسالَتِهِ . (5)

راجع : ج 6 ص 34 (الفصل الثانی والعشرون : الخالق) ، و 446 (الفصل الخمسون : الفاعل ، الفعّال) .

.

1- .البلد الأمین: ص 415 ، بحار الأنوار: ج 93 ص 259 ح 1.
2- .الذَّرُّ: صغار النمل واحدتُه : ذَرَّه . وقیل : الذرّه لیس لها وزنٌ ویُراد بها ما یُری فی شعاع الشمس الداخل فی النافذه (لسان العرب : ج 4 ص 304 «ذرر») .
3- .صحیح البخاری: ج 6 ص 2747 ح 7120 عن أبی هریره ، صحیح مسلم: ج 3 ص 1671 ح 101 ، مسند ابن حنبل: ج 3 ص 11 ح 7169 .
4- .العظمه: ص 53 ح 110 عن اُسامه بن زید ، کنزالعمّال: ج 10 ص 370 ح 29849 .
5- .مختصر بصائرالدرجات: ص 87 ، بصائرالدرجات: ص 535 ح 1 کلاهما عن المفضّل بن عمر ، بحار الأنوار: ج 24 ص 297 ح 1.

ص: 87

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله در دعا : ای آن که جز تو خدایی نیست ! ای خدا ! نه آفریدگاری جز تو هست و نه روزی دهنده ای . ای خدا ! به نامت که در هر چیز با قدرت و شوکت و دلیل و برهان ، آشکار است ، از تو می خواهم .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خدای عز و جل می فرماید : «و چه کس ستمکارتر از آن کس است که می رود [تا به خیال خود] همچون آفریده من بیافریند ؟! [ اگر می تواند ، ]مورچه ای کوچک یا یک دانه گندم و جو بیافریند» .

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :منزّهی ای کسی که جز تو خدایی نیست ... پدید آورنده آسمان ها و زمین ، سازنده ساخته نشده ، آفریدگار دیدنی ها و ندیده ها .

امام صادق علیه السلام :خدای عز و جل آفریدنی ها را بدون شریک آفرید . آفرینش و کار و دنیا و آخرت، از آنِ اوست و اوست پروردگار آفریدگار هر چیز . خلق را آفرید و واجب کرد که او را به وسیله پیامبرانش بشناسند و به آن بر خلق، احتجاج نمود و پیامبر صلی الله علیه و آله ، دلیل بر خدای عز و جل است و او بنده آفریده شده و در اختیار است . خدا، او را برای رسالت خود برگزید .

ر . ک : ج 6 ص 35 (فصل بیست و دوم: خالق) و 447 (فصل پنجاهم: فاعل، فعّال).

.


ص: 88

3 / 2التَّوحیدُ فِی الرُّبوبِیَّهِ3 / 2 1لا رَبَّ غَیرُهُرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ وَحدَکَ لا شَریکَ لَکَ ولا إِلهَ غَیرُکَ ، أَنتَ رَبُّ الأَربابِ ، ومالِکُ الرِّقابِ ، وصاحِبُ العَفوِ وَالعِقابِ ، أَسأَ لُکَ بِالرُّبوبِیَّهِ الَّتِی انفَرَدتَ بِها أَن تُعتِقَنی مِنَ النَّارِ بِقُدرَتِکَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام مِن خُطبَهٍ لَهُ فِی التَّوحیدِ : عَلِمَ ما خَلَقَ وخَلَقَ ما عَلِمَ لا بِالتَّفکیرِ فی عِلمٍ حادِثٍ أَصابَ ما خَلَقَ ، ولا شُبهَهٍ دَخَلَت عَلَیهِ فیما لَم یَخلُق ، لکِن قَضاءٌ مُبرَمٌ وعِلمٌ مُحکَمٌ وأَمرٌ مُتقَنٌ ، تَوَحَّدَ بِالرُّبوبِیَّهِ وخَصَّ نَفسَهُ بِالوَحدانِیَّهِ . (2)

عنه علیه السلام مِن خُطبَتِهِ بِصِفِّینَ : فَإِنَّما أَنَا وأَنتُم عَبیدٌ مَملوکونَ لِرَبٍّ لا رَبَّ غَیرُهُ ، یَملِکُ مِنّا ما لا نَملِکُ مِن أَنفُسِنا . (3)

الإمام الصادق علیه السلام :اَللّهُ غایَهُ مَن غَیّاهُ ، وَالمُغَیّی غَیرُ الغایَهِ ، تَوَحَّدَ بِالرُّبوبِیَّهِ ووَصَفَ نَفسَهُ بِغَیرِ مَحدودِیَّهٍ . (4)

.

1- .مهج الدعوات: ص 100 ، بحار الأنوار: ج 94 ص 218 ح 17 .
2- .الکافی: ج 1 ص 136 ح 1 عن الإمام الصادق علیه السلام ، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عنه علیهم السلام وفیه «ولا بعلم حادث» بدل «فی علم حادث» ، الغارات: ج 1 ص 175 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری نحوه ، بحار الأنوار: ج 4 ص 270 ح 15 .
3- .الکافی: ج 8 ص 356 ح 550 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، نهج البلاغه: الخطبه 216، بحار الأنوار: ج 41 ص 154 ح 46.
4- .التوحید: ص 58 ح 16 ، بحار الأنوار: ج 4 ص 160 ح 5 .

ص: 89



3 / 2 توحید رُبوبی

3 / 2 1 پروردگاری جز او نیست

3 / 2توحید رُبوبی3 / 2 1پروردگاری جز او نیستپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :خداوندا ! خدایی جز تو نیست . یگانه و بی همتایی و معبودی جز تو نیست . تو خدایِ خدایانی و صاحب جان هایی و اختیاردار بخشش و کیفر . از تو می خواهم به [حقّ] ربوبیتی که تنها از آنِ توست ، مرا با قدرتت از آتش بِرَهانی .

امام علی علیه السلام در خطبه اش درباره توحید : آنچه دانست، آفرید . نه با دانش پدید آمده با تفکّر به آنچه آفرید، رسید و نه در آنچه نیافرید، شبهه ای بر او درآمد ؛ بلکه قضایی استوار و دانشی محکم و کاری متقن است . در ربوبیت، یگانه شد و خود را به یگانگی ویژه ساخت .

امام علی علیه السلام در بخشی از سخنرانی اش در صِفّین : من و شما، تنها بندگانی هستیم از آنِ پروردگاری که پروردگاری جز او نیست . [چیزهایی] از ما در اختیار دارد که ما خود نیز در اختیار نداریم .

امام صادق علیه السلام :خداوند، غایت سالکان به سوی اوست ؛ ولی این غایت [تصوّر شده] ، غیر از خود غایت است . در ربوبیت، یگانه است و خود را به نامحدود بودن، توصیف کرده است .

.


ص: 90

الإمام الهادی علیه السلام فِی الدُّعاءِ : یا مَن تَفَرَّدَ بِالرُّبوبِیَّهِ وتَوَحَّدَ بِالوَحدانِیَّهِ ، یا مَن أَضاءَ بِاسمِهِ النَّهارُ وأَشرَقَت بِهِ الأَنوارُ . (1)

3 / 2 2ما یَدُلُّ عَلی وَحدَهِ الرُّبوبِیَّهِالإمام علیّ علیه السلام :اَللّهُ أَکبَرُ الحَلیمُ العَلیمُ الَّذی لَهُ فی کُلِّ صِنفٍ مِن غَرائِبِ فِطرَتِهِ وعَجائِبِ صَنعَتِهِ آیَهٌ بَیِّنَهٌ تَوجِبُ لَهُ الرُّبوبِیَّهَ ، وعَلی کُلِّ نَوعٍ مِن غَوامِضِ تَقدیرِهِ وحُسنِ تَدبیرِهِ دَلیلٌ واضِحٌ وشاهِدُ عَدلٍ یَقضِیانِ لَهُ بِالوَحدانِیَّهِ . (2)

عنه علیه السلام مِن کَلامِهِ فِی التَّوحیدِ : بِصُنعِ اللّهِ یُستَدَلُّ عَلَیهِ ، وبِالعُقولِ تُعتَقَدُ مَعرِفَتُهُ ، وبِالنَّظَرِ تَثبُتُ حُجَّتُهُ ، جَعَلَ الخَلقَ دَلیلاً عَلَیهِ فَکَشَفَ بِهِ عَن رُبوبِیَّتِهِ ، هُوَ الواحِدُ الفَردُ فی أَزَلِیَّتِهِ ، لا شَریکَ لَهُ فی إِلهِیَّتِهِ ، ولا نِدَّ لَهُ فی رُبوبِیَّتِهِ . (3)

الإمام الکاظم علیه السلام لِهِشامِ بنِ الحَکَمِ : إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی بَشَّرَ أَهلَ العَقلِ وَالفَهمِ فی کِتابِهِ ، فَقالَ: «فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَبِ» (4) ، یا هِشامُ ، إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالی أَکمَلَ لِلنّاسِ الحُجَجَ بِالعُقولِ ، ونَصَرَ النَّبِیّینَ بِالبَیانِ ودَلَّهُم عَلی رُبوبِیَّتِهِ بِالأَدِلَّهِ ، فَقالَ: «وَ إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَ حِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ * إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَفِ الَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ بَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّهٍ وَ تَصْرِیفِ الرِّیَحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لاَیَتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ » (5) . (6)

.

1- .مهج الدعوات: ص 82 ، بحار الأنوار: ج 85 ص 227 ح 1 .
2- .البلد الأمین: ص 112 ، بحار الأنوار: ج 90 ص 171 ح 19 .
3- .الإرشاد: ج 1 ص 223 عن صالح بن کیسان ، الاحتجاج: ج 1 ص 475 ح 114 ، بحار الأنوار: ج 4 ص 253 ح 6 .
4- .الزمر: 17 و 18 .
5- .البقره: 163 و 164 .
6- .الکافی: ج 1 ص 13 ح 12 عن هشام بن الحکم ، تحف العقول: ص 383 نحوه ، بحار الأنوار: ج 1 ص 132 ح 30 .

ص: 91



3 / 2 2 دلیل های توحید ربوبی

امام هادی علیه السلام در دعا : ای که در ربوبیت، یکتا و در یگانگی بی همتایی ! ای که روز از نام تو نور دارد و نور با نام تو روشنی !

3 / 2 2دلیل های توحید ربوبیامام علی علیه السلام :خداوند، بزرگ ترین ، بردبار و داناست ؛ آن که در هر دسته از شگفتی های خلقتش و عجایب صنعتش ، آیه ای روشن است که ربوبیتش را ثابت می کند و بر هر گونه از تقدیرهای پیچیده و تدبیر نیکویش ، دلیلی آشکار و گواهی عادل است که به وحدانیتش حکم می دهد .

امام علی علیه السلام از سخنش درباره توحید : به ساخته خدا بر او استدلال می شود و به خِردها ، معرفتش به دل گِرِه می خورد و به نگریستن ، حجّتش ثابت می شود . آفرینش را نشانِ خود قرار داد تا از ربوبیتش پرده بردارد . اوست یگانه بی همتا در جاودانگی اش و بدون شریک در الوهیتش و بی نظیر در ربوبیتش .

امام کاظم علیه السلام به هشام بن حکم : خداوند تبارک و تعالی ، خردمندان و فهیمان را در کتابش مژده داده و فرموده است : «بندگانم را مژده ده . آنان گفته[ها] را گوش می دارند و از نیکوترینِ آنها پیروی می کنند . ایشان، رهیافتگان الهی هستند و اینان، خردمندان اند» . ای هشام ! خداوند تبارک و تعالی حجّت ها را با عقل برای مردم تمام کرد و پیامبران را با بیان، یاری داد و آنان را با دلیل به ربوبیّت خود، ره نمود و چنین گفت : «وخدای شما، خدایی یکتاست . خدایی جز او نیست ؛ بخشنده و مهربان در آفرینش آسمان ها و زمین ، و در آمد و شدِ شب و روز ، و در کشتی هایی که در دریا می روند و به مردم، سود می رسانند، و در بارانی که خدا از آسمان، فرو می فرستد تا زمین مُرده را بدان زنده کند و جنبندگان را در آن بپراکَنَد و در چرخش بادها و ابرهای تسخیر شده میان آسمان و زمین ، نشانه هایی است برای آنان که در می یابند» .

.


ص: 92

راجع : ج 6 ص 122 (الفصل السادس والعشرون : الربّ) .

3 / 3التَّوحیدُ فِی التَّدبیرِ3 / 3 1لا یُدَبِّرُ الأَمرَ إلاَّ اللّهُالکتاب«قُلْ مَن یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّن یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الأَْبْصَرَ وَ مَن یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ مَن یُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَیَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ» . (1)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :یا مَن لا یُدَبِّرُ الأَمرَ إِلاّ هُوَ . (2)

.

1- .یونس: 31 .
2- .البلد الأمین: ص 410 ، المصباح للکفعمی: ص 347 .

ص: 93



3 / 3 توحید در تدبیر

3 / 3 1 کسی جز خدا، کارها را تدبیر نمی کند

ر . ک : ج 6 ص 123 (فصل بیست و ششم: رب).

3 / 3توحید در تدبیر3 / 3 1کسی جز خدا، کارها را تدبیر نمی کندقرآن«بگو : چه کسی شما را از آسمان و زمین، روزی می دهد ؟ یا کیست که گوش و چشم را در اختیار دارد ؟ و کیست که زنده را از مُرده بیرون می کشد و مرده را از زنده؟ و کیست که کارها را تدبیر می کند؟ به زودی می گویند : خدا . پس بگو : آیا پروا نمی کنید ؟» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :ای کسی که جز او ، کارها را تدبیر نمی کند !

.


ص: 94

3 / 3 2ما یَدُلُّ عَلی وَحدَهِ التَّدبیرِالکتاب«لَوْ کَانَ فِیهِمَا ءَالِهَهٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَنَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ» . (1)

«مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهِ م بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ» . (2)

«قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ ءَالِهَهٌ کَمَا یَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْاْ إِلَی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلاً * سُبْحَنَهُ وَ تَعَلَی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبِیرًا» . (3)

الحدیثتفسیر القمّی : «قُل لَّوْ کَانَ مَعَهُ ءَالِهَهٌ کَمَا یَقُولُونَ إِذًا لاَّبْتَغَوْاْ إِلَی ذِی الْعَرْشِ سَبِیلاً » قالَ: لَو کانَتِ الأَصنامُ آلِهَهً کَما یَزعُمونَ لَصَعِدوا إِلَی العَرشِ . (4)

تفسیر القمّی :رَدَّ اللّهُ عَلَی الثَّنَوِیَّهِ الَّذینَ قالوا بِإِلهَینِ ، فَقالَ اللّهُ تَعالی: «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَ مَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَهِم بِمَا خَلَقَ وَ لَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ » قالَ: لَو کانَ إِلهَینِ کَما زَعَمتُم لَکانا یَختَلِفانِ ، فَیَخلُقُ هذا ولا یَخلُقُ هذا ، ویُریدُ هذا ولا یُریدُ هذا ، ویَطلُبُ کُلُّ واحِدٍ مِنهُمَا الغَلَبَهَ ، وإِذا أَرادَ أَحَدُهُما خَلقَ إِنسانٍ أَرادَ الآخَرُ خَلقَ بَهیمَهٍ ، فَیَکونُ إِنسانا وبَهیمَهً فی حالَهٍ واحِدَهٍ ، وهذا غَیرُ مَوجودٍ ، فَلَمّا بَطَلَ هذا ثَبَتَ التَّدبیرُ وَالصُّنعُ لِواحِدٍ ، ودَلَّ أَیضا التَّدبیرُ وثَباتُهُ وقِوامُ بَعضِهِ بِبَعضٍ عَلی أنَّ الصَّانِعَ واحِدٌ ، وذلکَ قَولُهُ: «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ » إِلی قَولِهِ: «لَعَلاَ بَعْضُهُمْ عَلَی بَعْضٍ » ، ثُمَّ قالَ آنِفا: «سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ » . (5)

.

1- .الأنبیاء: 22 .
2- .المؤمنون: 91 .
3- .الإسراء: 42 و 43 .
4- .تفسیر القمّی: ج 2 ص 20 ، بحار الأنوار: ج 9 ص 222 الرقم 108 .
5- .تفسیر القمّی: ج 2 ص 93 ، بحار الأنوار : ج 3 ص 219 ح 6 .

ص: 95



3 / 3 2 دلیل های یگانگی در تدبیر

3 / 3 2دلیل های یگانگی در تدبیرقرآن«اگر در آن دو (آسمان و زمین) ، جز خدا ، خدایانی [دیگر] بود ، بی گمان ، تباه می شدند . پس منزّه است خداوند ، صاحب عرش ، از آنچه وصف می کنند» .

«خدا ، فرزندی نگرفته و هیچ خدایی با او نبوده است که اگر بود ، هر خدایی آفریده های خود را می بُرد و یکی بر دیگری برتری می جست . خدا از آنچه وصف می کنند ، منزّه است» .

«بگو : اگر آن گونه که می گویند ، خدایانی با او بودند ، در آن صورت ، [هر یک ]راهی به صاحب عرش می جستند [و درگیری می شد] . او منزّه و بسی والاتر و برتر است از آنچه می گویند» .

حدیثتفسیر القمّی :[ درباره آیه] «بگو : اگر آن گونه که می گویند ، خدایانی با او بودند ، در آن صورت، [هر یک ]راهی به صاحب عرش می جستند» ، فرمود : اگر آن گونه که ادّعا می کنند ، بت ها خدا بودند ، به سوی عرش بالا می رفتند .

تفسیر القمّی :سپس خدا ادّعای دوگانه پرستان را که به دو خدا معتقدند، رد کرد و فرمود : «خدا، فرزندی نگرفته و هیچ خدایی با او نبوده است ؛ چرا که اگر بود ، هر خدایی آفریده های خود را می بُرد و آن گاه، یکی بر دیگری برتری می جست» . یعنی اگر آن چنان که ادّعا می کنید، دو خدا بودند ، با هم درگیر می شدند . این، می آفرید و آن، نمی آفرید ، این، اراده می کرد و آن، اراده نمی کرد و هر یک به دنبال چیره شدن بر دیگری بود و چون یکی اراده آفریدن انسان می کرد ، دیگری اراده آفرینش حیوان می کرد و این نمی شود که موجودی در یک حال، هم انسان و هم حیوان باشد، و چون این باطل است ، ثابت می شود که تدبیر و کار، از آنِ یکی است و تدبیر و استواری و تکیه هر یک به دیگری، وحدت صانع را نیز اثبات می کند و این، همان گفته اوست که «خداوند، فرزندی نگرفته است» تا «آن گاه، یکی بر دیگری برتری می جست» ، که بلافاصله، پس از آن گفت : «منزّه است خدا از آنچه وصف می کنند» .

.


ص: 96

الإمام علیّ علیه السلام فی خُطبَهٍ لَهُ : لَو ضَرَبتَ فی مَذاهِبِ فِکرِکَ لِتَبلُغَ غایاتِهِ ، ما دَلَّتکَ الدَّلالَهُ إِلاّ عَلی أَنَّ فاطِرَ النَّملَهِ هُوَ فاطِرُ النَّخلَهِ (النَّحلَهِ) ، لِدَقیقِ تَفصیلِ کُلِّ شَیءٍ ، وغامِضِ اختِلافِ کُلِّ حَیٍّ ، ومَا الجَلیلُ وَاللَّطیفُ ، وَالثَّقیلُ وَالخَفیفُ ، وَالقَوِیُّ وَالضَّعیفُ فی خَلقِهِ إِلاّ سَواءٌ . (1)

عنه علیه السلام :لَمّا لَم یَکُن إِلی إِثباتِ صانِعِ العالَمِ طَریقٌ إِلاّ بِالعَقلِ ؛ لِأَنَّهُ لا یُحَسُّ فَیُدرِکُهُ العِیانُ أَو شَیءٌ مِنَ الحَواسِّ ، فَلَو کانَ غَیرَ واحِدٍ ، بَلِ اثنَینِ أَو أَکثَرَ لَأَوجَبَ العَقلُ عِدَّهَ صُنّاعٍ کَما أَوجَبَ إِثباتَ الصَّانِعِ الواحِدِ ، ولَو کانَ صانِعُ العالَمِ اثنَینِ لَم یَجرِ تَدبیرُهُما عَلی نِظامٍ ، ولَم یَنسَق أَحوالُهُما عَلی إِحکامٍ ولا تَمامٍ ؛ لِأَنَّهُ مَعقولٌ مِنَ الاِثنَینِ الاِختِلافُ فی دَواعیهِما وأَفعالِهِما . ولا یَجوزُ أَن یُقالَ: إِنَّهُما مُتَّفِقانِ ولا یَختَلِفانِ ؛ لِأَنَّ کُلَّ مَن جازَ عَلَیهِ الاِتِّفاقُ جازَ عَلَیهِ الاِختِلافُ ، أَلا تَری أَنَّ المُتَّفِقَینِ لا یَخلو أَن یَقدِرَ کُلٌّ مِنهُما عَلی ذلِکَ أَو لا یَقدِرُ کُلٌّ مِنهُما عَلی ذلِکَ ، فَإِن قَدَرا کانا جَمیعا عاجِزَینِ ، وإِن لَم یَقدِرا کانا جاهِلَینِ ، وَالعاجِزُ وَالجاهِلُ لا یَکونُ إِلها ولا قَدیما . (2)

.

1- .نهج البلاغه: الخطبه 185 ، الاحتجاج: ج 1 ص 482 ح 117 ، بحار الأنوار: ج 3 ص 26 ج 1 .
2- .بحار الأنوار: ج 93 ص 91 نقلاً عن رساله النعمانی .

ص: 97

امام علی علیه السلام در یکی از خطبه هایش : هر گونه که بیندیشی تا به نهایت آن برسی، جز به این رهنمونت نمی کند که آفریدگار مورچه ، همان آفریدگار زنبور عسل (1) است ، به جهت تفصیل دقیق هر چیز، و تفاوت عمیق موجودات زنده . و آفرینش ریز و درشت، سنگین و سبک، و نیرومند و ناتوان، برای او یکسان است .

امام علی علیه السلام :هیچ راهی جز عقل برای اثبات صانع نیست ؛ زیرا محسوس نیست تا به چشم بیاید و یا حواس دیگر، او را درک کنند . پس اگر صانع، یگانه نباشد و دو تا و بیشتر باشد ، به دیده عقل، چند صانع لازم می آید ، همان گونه که آن ، یک صانع را اثبات می کند و اگر صانع جهان دو تا باشد ، تدبیرشان بر یک روال نخواهد بود و احوال آن دو، استوار و تمام نخواهد بود ؛ چون اختلاف میان انگیزه ها و کارهای دو نفر ، قابل تصوّر است . و روا نیست که گفته شود : آن دو همسان هستند و اختلاف ندارند ؛ چون هر جا که احتمال اتّفاق باشد ، احتمال اختلاف هم هست . نمی بینی که دو همسان از این دو حال بیرون نیستند : یا بر اختلاف توانایند و یا نه . پس اگر هر دو [بر اختلاف] توانا باشند ، هر دو ناتوان اند و اگر توانا نباشند ، نادان اند و ناتوان و نادان ، خدا و قدیم نیستند .

.

1- .در متن عربی، «نخله» و «نحله» به عنوان دو نسخه آمده اند که ظاهرا دومی به معنای «زنبور عسل»، با سیاق جمله، همخوانی بیشتری دارد . (م)

ص: 98

الإمام الصادق علیه السلام لِلمُفَضَّلِ بنِ عُمَرَ : یا مُفَضَّلُ ، أَوَّلُ العِبَرِ وَالأَدِلَّهِ عَلَی الباری جَلَّ قُدسُهُ تَهیِئَهُ هذَا العالَمِ وتَألیفُ أَجزائِهِ ونَظمُها عَلی ما هِیَ عَلَیهِ ؛ فَإِنَّکَ إِذا تَأَمَّلتَ العالَمَ بِفِکرِکَ ومَیَّزتَهُ بِعَقلِکَ وَجَدتَهُ کَالبَیتِ المَبنِیِّ المُعَدِّ فیهِ جَمیعُ ما یَحتاجُ إِلَیهِ عِبادُهُ ، فَالسَّماءُ مَرفوعَهٌ کَالسَّقفِ ، وَالأَرضُ مَمدودَهٌ کَالبِساطِ ، وَالنُّجومُ مَنضودَهٌ کَالمَصابیحِ ، وَالجَواهِرُ مَخزونَهٌ کَالذَّخائِرِ ، وکُلُّ شَیءٍ فیها لِشَأنِهِ مُعَدٌّ ، وَالإِنسانُ کَالمُمَلَّکِ ذلِکَ البَیتِ ، وَالمُخَوَّلِ جَمیعَ ما فیهِ ، وضُروبُ النَّباتِ مُهَیَّأَهٌ لِمَارِبِهِ ، وصُنوفُ الحَیَوانِ مَصروفَهٌ فی مَصالِحِهِ ومَنافِعِهِ ، فَفی هذا دَلالَهٌ واضِحَهٌ عَلی أَنَّ العالَمَ مَخلوقٌ بِتَقدیرٍ وحِکمَهٍ ، ونِظامٍ ومُلائَمَهٍ ، وأَنَّ الخالِقَ لَهُ واحِدٌ وهُوَ الَّذی أَلَّفَهُ ونَظَمَه بَعضا إِلی بَعضٍ . (1)

عنه علیه السلام مِن کَلامِهِ فِی التَّوحیدِ بَعدَ أَن ذَکَرَ بَعضَ آیاتِ اللّهِ سُبحانَهُ : فَکُلُّ هذا مِمّا یَستَدِلُّ بِهِ القَلبُ عَلَی الرَّبِّ سُبحانَهُ وتَعالی، فَعَرَفَ القَلبُ بِعَقلِهِ أَنَّ مَن دَبَّرَ هذِهِ الأَشیاءَ هُوَ الواحِدُ العَزیزُ الحَکیمُ الَّذی لَم یَزَل ولا یَزالُ، وأَنَّهُ لَو کانَ فِی السَّماواتِ وَالأَرَضینَ آلِهَهٌ مَعَهُ سُبحانَهُ لَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ، ولَعَلا بَعضُهُم عَلی بَعضٍ، ولَفَسَدَ کُلُّ واحِدٍ مِنهُم عَلی صاحِبِهِ. وکَذلِکَ سَمِعَتِ الأُذُنُ ما أَنزَلَ المُدَبِّرُ مِنَ الکُتُبِ تَصدیقا لِما أَدرَکَتهُ القُلوبُ بِعُقولِها، وتَوفیقِ اللّهِ إِیّاها، وما قالَهُ مَن عَرَفَهُ کُنهَ مَعرِفَتِهِ بِلا وَلَدٍ ولا صاحِبَهٍ ولا شَریکٍ، فَأَدَّتِ الأُذُنُ ما سَمِعَت مِنَ اللِّسانِ بِمَقالَهِ الأَنبِیاءِ إِلَی القَلبِ. (2)

.

1- .بحار الأنوار: ج 3 ص 61 عن المفضّل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضّل .
2- .بحار الأنوار : ج 3 ص 165 عن المفضّل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضّل .

ص: 99

امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر : ای مفضّل ! نخستین نشانه و دلیل بر خدای پاک بزرگ ، فراهم کردن این جهان و پیوند دادن اجزای آن و نظم بخشی آن به شکل فعلی است . چون به دیده تأمّل در جهان بنگری و به خِردت تمیز دهی ، آن را مانند خانه ای ساخته و آماده می یابی که همه نیازهای بندگانش را در آن قرار داده است . آسمان، چون سقفی برافراشته و زمین، چون فرش گسترده است و انبوه ستاره ها، چون چراغ و گوهرهای نهان [در زمین،] مانند ذخیره هایند و هر چیز در آن جا برای کار ویژه خود ، آماده شده است و انسان، مانند دارنده این خانه است که همه این چیزها به او عطا شده است و همه گونه های گیاهان برای نیازهای او آماده شده و انواع حیوانات، برای مصالح و منافع او شکل گرفته اند . پس در اینها دلالتی آشکار بر این نکته است که جهان، با تقدیر و حکمت و نظم و هماهنگی آفریده شده و آفریدگار آن، یکی است و هموست که آن را به هم پیوند داده و برخی را با برخی دیگر، سامان بخشیده است .

امام صادق علیه السلام از سخن ایشان درباره توحید، پس از آن که برخی آیات خدای سبحان را ذکر کرد : همه اینها از چیزهایی است که دل، بدان به پروردگار سبحان ره می بَرَد و دل به خِردش می فهمد که همه این چیزها را یگانه عزیز حکیم که ازلی و جاویدان است تدبیر کرده است و این که اگر در آسمان ها و زمین ها ، خدایانی با خدای سبحان بودند ، هر خدایی مخلوق خود را می بُرد و یکی بر دیگری برتری می جُست و هر یک، کار آن یکی را تباه می کرد . و همین گونه، گوش ، کتاب هایی را که مدبّر نازل کرده [و تلاوت می شوند] ، می شنود که تصدیقِ همان چیزی است که دل ها به عقل خود می فهمند و همراهی خدا با اوست و نیز سخن کسی که به کُنه معرفت خدا رسیده و فهمیده که نه فرزندی دارد، نه همراه و نه همتایی . پس گوش، آنچه را از زبان گویا به گفته انبیا شنیده است، به دل می رساند .

.


ص: 100

عنه علیه السلام فی مُناظَرَتِهِ لِلزِّندیقِ : لا یَخلو قَولُکَ: إِنَّهُمَا اثنانِ ، مِن أَن یَکونا قَدیمَینِ قَوِیَّینِ ، أَو یَکونا ضَعیفَینِ ، أَو یَکونَ أَحدُهُمُا قَوِیّا وَالآخَرُ ضَعیفا ؛ فَإِن کانا قَوِیَّینِ فَلِمَ لا یَدفَعُ کُلُّ واحِدٍ مِنهُما صاحِبَهُ ویَتَفَرَّدُ بِالتَّدبیرِ؟ وإِن زَعَمتَ أَنَّ أَحَدَهُما قَوِیٌّ وَالآخَرَ ضَعیفٌ ، ثَبَتَ أَنَّهُ واحِدٌ کَما نَقولُ ، لِلعَجزِ الظّاهِرِ فِی الثّانی فَإِن قُلتَ: إِنَّهُمَا اثنانِ ؛ لَم یَخلُ مِن أَن یَکونا مُتَّفِقَینِ مِن کُلِّ جِهَهٍ أَو مُفتَرِقَینِ مِن کُلِّ جِهَهٍ ؛ فَلَمّا رَأَینَا الخَلقَ مُنتَظِما وَالفَلَکَ جارِیا وَالتَّدبیرَ واحِدا وَاللَّیلَ وَالنَّهارَ وَالشَّمسَ وَالقَمَرَ دَلَّ صِحَّهُ الأَمرِ وَالتَّدبیرِ وَائتِلافُ الأَمرِ عَلی أَنَّ المُدَبِّرَ واحِدٌ. ثُمَّ یَلزَمُکَ إِنِ ادَّعَیتَ اثنَینِ فُرجَهٌ ما بَینَهُما حَتّی یَکونَا اثنَینِ ، فَصارَتِ الفُرجَهُ ثالِثا بَینَهُما قَدیما مَعَهُما ، فَیَلزَمُکَ ثَلاثَهٌ ، فَإِنِ ادَّعَیتَ ثَلاثَهً لَزِمَکَ ما قُلتَ فِی الاِثنَینِ حَتّی تَکونَ بَینَهُم فُرجَهٌ فَیَکونوا خَمسَهً ، ثُمَّ یَتَناهی فِی العَدَدِ إِلی ما لا نِهایَهَ لَهُ فِی الکَثرَهِ . (1)

عنه علیه السلام لَمّا سُئِلَ : مَا الدَّلیلُ عَلی أَنَّ اللّهَ واحِدٌ؟ قالَ : اِتِّصالُ التَّدبیرِ ، وتمَامُ الصُّنعِ ، کَما قالَ عز و جل : «لَوْ کَانَ فِیهِمَا ءَالِهَهٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتَا» . (2)

عنه علیه السلام بَعدَ الإِشارَهِ إِلی آیاتِ اللّهِ سُبحانَهُ فِی السَّماءِ وَالأَرضِ : فَعَرَفَ القَلبُ بِالأَعلامِ المُنیرَهِ الواضِحَهِ أَنَّ مُدَبِّرَ الأُمورِ واحِدٌ ، وأَنَّهُ لَو کانَ اثنَینِ أَو ثَلاثَهً لَکانَ فی طولِ هذِهِ الأَزمِنَهِ وَالأَبَدِ وَالدَّهرِ اختِلافٌ فِی التَّدبیرِ ، وتَناقُضٌ فِی الأُمورِ ، ولَتَأَخَّرَ بَعضٌ وتَقَدَّمَ بَعضٌ ، ولَکانَ تَسَفَّلَ بَعضُ ما قَد عَلا ولَعَلا بَعضُ ما قَد سَفَلَ ، ولَطَلَعَ شَیءٌ وغابَ ؛ فَتَأَخَّرَ عَن وَقتِهِ أَو تَقَدَّمَ ما قَبلَهُ ، فَعَرَفَ القَلبُ بِذلِکَ أَنَّ مُدَبِّرَ الأَشیاءِ ما غابَ مِنها وما ظَهَرَ هُوَ اللّهُ الأَوَّلُ ، خالِقُ السَّماءِ ومُمسِکُها ، وفارِشُ الأَرضِ وداحیها (3) ، وصانِعُ ما بَینَ ذلِکَ مِمّا عَدَّدنا وغَیرِ ذلک مِمّا لَم یُحصَ . (4)

.

1- .الکافی: ج 1 ص 80 ح 5 ، التوحید: ص 243 ح 1 نحوه ، الاحتجاج: ج 2 ص 200 ح 213 ولیس فیه ذیله من «ثمّ یلزمک ...» وکلّها عن هشام بن الحکم ، بحار الأنوار: ج 3 ص 230 ح 22 .
2- .التوحید: ص 250 ح 2 عن هشام بن الحکم ، بحار الأنوار: ج 3 ص 229 ح 19 .
3- .الدَّحْوُ: البسط (النهایه : ج 2 ص 106) .
4- .بحار الأنوار: ج 3 ص 165 عن المفضل بن عمر فی الخبر المشتهر بتوحید المفضل .

ص: 101

امام صادق علیه السلام در مناظره اش با زندیق : سخنت در دو تا بودن آن دو، از این بیرون نیست که یا هر دو قدیم و نیرومندند و یا ناتوان، و یا یکی نیرومند است و دیگری ناتوان . پس اگر هر دو نیرومند باشند ، چرا هر یک از آنها دیگری را نمی رانَد تا در تدبیر [جهان] تنها شود ؟ و اگر ادّعا کنی که یکی نیرومند است و دیگری ناتوان ، ثابت می شود که او یکی است، همان گونه که ما می گوییم ؛ زیرا دومی آشکارا ناتوان است . و اگر بگویی که آنها دو تا هستند ، از این بیرون نیست که در همه چیز، همسان باشند و یا متفاوت ، و چون ما خلقت را منظّم، فلک را روان ، تدبیر را یگانه، و شب و روز و خورشید و ماه را می بینیم، این درستی کار و تدبیر هماهنگی امور بر وحدت مدبّر، دلالت می کند . سپس اگر ادّعا کنی که آنها دو تا هستند، بر تو لازم می آید که فاصله ای میان آن دو تصوّر کنی تا دو تا به شمار آیند و در همین فاصله میان آن دو هم یک قدیم همراه آن دو می شود و این، یعنی سه خدا، و اگر ادّعا کنی سه تا هستند ، همان فاصله میان دو خدا ، این جا هم لازم می آید . پس پنج قدیم (سه خدا و دو فاصله) می شوند و همین گونه می رود تا تعدادش به بی نهایت برسد .

امام صادق علیه السلام چون از ایشان سؤال شد : دلیل بر وحدت خدا چیست ؟ : پیوستگی تدبیر و تمامت آفرینش ، همان گونه که خدای عز و جل فرمود : «اگر در آن دو ، جز خدا خدایانی [دیگر ]بودند ، تباه می شدند» .

امام صادق علیه السلام پس از اشاره به آیات خدای سبحان در آسمان و زمین : دل با نشانه های روشن و آشکار می فهمد که تدبیرکننده امور ، یکی است و این که اگر او دو تا یا سه تا بود ، باید در طول این زمان طولانی و روزگار دراز ، اختلاف در تدبیر و تنافی در امور پدیدار می شد و چیزی متأخّر و چیزی متقدّم می شد و چیزی از آنچه بالا بود، پایین می آمد و چیزی از پایین، بالا می رفت و چیزی ظاهر می شد و چیزی پنهان می شد و از وقت خود، متأخّر یا متقدّم می شد . پس دل از این می فهمد که تدبیرکننده این چیزها ، از آنها غایب نشده است. آن که ظاهر است، همان خدای نخستین است : آفریدگار آسمان و نگه دارنده آن و گستراننده زمین و پهن کننده آن و سازنده آنچه میان این دو (آسمان و زمین) بر شمردیم و غیر از اینها که به شماره نمی آید .

.


ص: 102

الإمام الکاظم علیه السلام فِی الدُّعاءِ : لَیسَ لَکَ فِی الخَلقِ شَریکٌ ، ولَو کانَ لَکَ شَریکٌ لَتَشابَهَ عَلَینا ولَذَهَبَ کُلُّ إِلهٍ بِما خَلَقَ ، ولَعَلا عُلُوّا کَبیرا ، جَلَّ قَدرُکَ عَن مُجاوَرَهِ الشُّرکَاءِ . (1)

3 / 3 3ما یُنافِی التَّوحیدَ فِی التَّدبیرِالکتاب«وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُم مُّشْرِکُونَ» . (2)

الحدیثالإمام الباقر علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی: «وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم ... » : مِن ذلِکَ قَولُ الرَّجُلِ: لا ، وحَیاتِکَ . (3)

تفسیر العیاشی عن مالک بن عطیّه عن الإمام الصادق علیه السلام أَیضا : هُوَ الرَّجُلُ یَقولُ: لَولا فُلانٌ لَهَلَکتُ ، ولَولا فُلانٌ لَأَصَبتُ کَذا وکَذا ، ولَولا فُلانٌ لَضاعَ عِیالی ، أَلا تَری أَنَّهُ قَد جَعَلَ للّهِِ شَریکا فی مُلکِهِ یَرزُقُهُ ویَدفَعُ عَنهُ؟! قالَ قُلتُ: فَیَقولُ: لَولا أَنَّ اللّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفُلانٍ لَهَلَکتُ؟ قالَ: نَعَم ، لا بَأسَ بِهذا . (4)

.

1- .بحار الأنوار: ج 95 ص 446 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی .
2- .یوسف: 106 .
3- .تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 199 ح 90 عن زراره ، بحار الأنوار: ج 72 ص 98 ح 21 .
4- .تفسیر العیّاشیّ: ج 2 ص 200 ح 96 ، عدّه الداعی: ص 89 وزاد فی آخره «ونحوه» ، بحار الأنوار: ج 5 ص 148 ح 12 .

ص: 103



3 / 3 3 آنچه با توحید در تدبیر، همخوانی ندارد

امام کاظم علیه السلام در دعا : تو در خلقت، همتایی نداری و اگر همتایی داشتی ، بر ما مُشتَبَه می شد و هر خدایی، مخلوق خود را می بُرد و کاملاً بر هم برتری می یافتند . منزلتت رفیع تر از آن است که همتایانی داشته باشی !

3 / 3 3آنچه با توحید در تدبیر، همخوانی نداردقرآن«و بیشتر آنان به خدا ایمان نمی آورند، بلکه شرک می ورزند» .

حدیثامام باقر علیه السلام درباره گفته خدای متعال : «و بیشتر آنان، ایمان نمی آورند ...» : از این جمله ، سخن انسان است که سوگند می خورد : «نه، به جان تو!» .

تفسیر العیّاشی به نقل از مالک بن عطیّه ، درباره گفته خدای متعال: «و بیشتر آنان، ایمان نمی آورند ...» : امام صادق علیه السلامفرمود : «این گفته انسان که می گوید : اگر فلانی نبود ، هلاک می شدم و اگر فلانی نبود ، به فلان مصیبت گرفتار می آمدم و اگر فلانی نبود ، نانخورانم تباه می شدند ، آیا نمی بینی که برای خداوند، شریک در سلطنتش قرار داده است که او را روزی می رساند و [مصیبت ها را] از او دور می کند ؟ !» . گفتم : چنانچه این گونه بگوید : اگر خداوند بر من به وسیله فلانی منّت نمی نهاد، هلاک می شدم ، چه ؟ فرمود : «آری . این گونه، اشکالی ندارد» .

.


ص: 104

راجع : ج 7 ص 154 (الفصل الثانی والسبعون : المدبّر) .

.


ص: 105

ر . ک : ج 7 ص 155 (فصل هفتاد و دوم : مدبّر) .

.


ص: 106

المرتبه الرّابعه : التّوحید فی الحکمالتَّوحید فیالحکم عباره عن توحیده تعالی فی تشریع الأَحکام وتقنینها. ویری القرآن الکریم أَنّ للّه سبحانه وحده حقّ التشریع ووضع القوانین والأَمر بتطبیقها ، ویَعدُّ اتّباع کلّ قانون لحیاه الانسان الفردیّه والاجتماعیّه ما عدا قانون اللّه شرکا . إِنّ الدلیل علی أَنّ تشریع القوانین و تنفیذها للّه وحده ، هو أَنّ مَن یعرف الإنسان وحاجاته ، ویعلم مبادئ تکامله أَکثر من غیره ، ومن کان متحرّرا من الهوی والخوف فی تنفیذ القانون ، هو أَفضل المشرّعین ، وما من أَحد یتّصف بهذه الخصائص بشکل کامل إِلاّ اللّه سبحانه ، ولمّا کان تعالی خالقا للإنسان ، عارفا بقابلیّاته وحاجاته ، العالم المطلق الذی یخبُر مبادئ تکامله ، والغنیّ المطلق ، فلا مانع یحول دون حکمه أَو حکومته . علی هذا الأَساس یصف القرآن الکریم اللّهَ سبحانه بأنّه «خیر الحاکمین» و «أَحکم الحاکمین» و «خیر الفاصلین» . وأَنّ التشریع له وحدَه «إِن الحکم إِلاّ للّه » ، وأَنّ الحکومه حقّ لخلفائه فی الأَرض . قال جلّ شأنه : «یَدَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَکَ خَلِیفَهً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لاَ تَتَّبِعِ الْهَوَی» (1) .

.