گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
دانشنامه عقاید اسلامی
جلد پنجم
مرتبه چهارم : توحید در حُکم



مرتبه چهارم : توحید در حُکمتوحید در حکم، عبارت است از یکتایی خداوند در تشریع احکام و قانون گذاری. از نظر قرآن، تنها خداوند متعال، حقّ وضع قانون و صدور دستور اجرای آن را دارد و پیروی از هر قانونی در زندگی فردی و اجتماعی بشر، بجز قانون الهی، شرک محسوب می شود . دلیل این که قانون گذاری و اجرای آن، تنها حقّ خداست و جز کسانی که او معیّن کرده، حقّ حکم کردن و حکومت ندارند، این است که : بهترین قانون گذار، کسی است که بیش از دیگران ، انسان و نیازهای او را بشناسد و اصول تکامل او را بداند و از هراسیدن در اجرای قانون، وارسته باشد. هیچ کس جز خداوند متعال، واجد این خصوصیات به طور کامل نیست . او به دلیل این که انسان را آفریده ، با همه استعدادها و نیازهای او آشناست و به دلیل این که علمِ مطلق است ، اصول تکامل او را می داند و به دلیل این که بی نیاز مطلق است ، هیچ مانعی نمی تواند مانع حکم کردن و یا حکومت او گردد . بر این اساس ، قرآن کریم، خدا را با ویژگی های «بهترینِ حاکمان» و «حکمران ترینِ حاکمان» و «بهترینِ جداکنندگان» توصیف می نماید و قانون گذاری را در انحصار او ( «حکم ، تنها از آنِ خداست» و حکومت را حقّ نمایندگان او می داند، چنان که خداوند متعال، خطاب به داوود علیه السلاممی فرماید: «ای داوود ! ما تو را جانشین در زمین کردیم. پس میان مردم، به حق حکم کن و از هوا و هوس پیروی مکن» .

.


ص: 108

الکتاب«وَهُوَ خَیْرُ الْحَکِمِینَ» . (1)

«وَ أَنتَ أَحْکَمُ الْحَکِمِینَ» . (2)

«مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَ لاَ یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَدًا» . (3)

«إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ یَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَیْرُ الْفَصِلِینَ» . (4)

«إِنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ ذَ لِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ» . (5)

«وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِن شَیْ ءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ ذَ لِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ» . (6)

«أَلاَ لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَسِبِینَ» . (7)

الحدیثرسول اللّه صلی الله علیه و آله :لا تُسَمّوا أَولادَکُمُ الحَکَمَ ولا أَبَا الحَکَمِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ هُوَ الحَکَمُ . (8)

الإمام زین العابدین علیه السلام :اللّهُمَّ لا أَشکو إِلی أَحَدٍ سِواکَ ، ولا أَستَعینُ بِحاکِمٍ غَیرِکَ ، حاشاکَ . (9)

راجع : ص 446 (الفصل الخامس عشر : الحاکم) .

.

1- .الأعراف : 87 ، یونس : 109 ، یوسف : 80 .
2- .هود : 45 و راجع : التین : 8 .
3- .الکهف: 26 .
4- .الأنعام: 57 و راجع : یوسف: 67 .
5- .یوسف: 40 .
6- .الشوری: 10 .
7- .الأنعام: 62 وراجع : القصص: 70 و 88 و غافر: 12 .
8- .علل الشرائع: ص 583 ح 23 عن الإمام علیّ علیه السلام ، بحار الأنوار: ج 76 ص 357 ح 25 .
9- .الصحیفه السجّادیّه: ص 62 الدعاء 14 .

ص: 109

قرآن«و او بهترینِ حاکمان است» .

«و تو حاکم ترینِ حاکمانی» .

«بجز او، مولایی ندارند و هیچ کس را در حکمرانی خود، شریک نمی سازد» .

«حکم، تنها از آنِ خداست که حق را می گوید و بهترینِ داوران است» .

«حکم ، تنها از آنِ خداست . فرمان داده که جز او را نپرستید . این است دین استوار؛ ولی بیشتر مردم نمی دانند» .

«و درباره هر چیزی که اختلاف کردید ، حکمش به خدا [باز می گردد] . چنین خدایی، پروردگار من است . بر او توکّل کردم و به سوی او باز می گردم» .

«بدانید که حکم، از آنِ اوست و او سریع ترینِ حسابرسان است» .

حدیثپیامبر خدا صلی الله علیه و آله :فرزندان خود را «حَکَم (داور)» و یا «ابو الحَکَم» نام گذاری نکنید؛ چرا که تنها خدا «حَکَم» است [و تنها برازنده خداست] .

امام زین العابدین علیه السلام :خدایا! جز به تو شکایت نمی برم و از حاکمی جز تو یاری نمی گیرم . مباد که چنین باد !

ر . ک : ص 447 (فصل پانزدهم: حاکم).

.


ص: 110

المرتبه الخامسه : التّوحید فی الطّاعهإِنّ معنی التَّوحید فی الطَّاعه هو أَنّه لیس لأَحد أَن یُطاع إِلاّ اللّه والذین اختارهم لأُمور عباده ، فاتّباع غیر أَمر اللّه إِذا کان خلاف أَمره شرکٌ ، وإِن کان الآمر هوی النفس الذی یعبّر القرآن عنه بالإله فی قوله تعالی: «أَفَرَءَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ » (1) . والتَّوحید فی الطَّاعه شرط للتَّوحید فی التشریع والتقنین ، ذلک إِذا کان التشریع للّه وحده فإنّ إِطاعه غیره إِذا کان أَمره مخالفا لأَمر اللّه تعنی اتّخاذ شریک للّه فی التشریع . وفی ضوء ذلک، فاجتناب طاعه الأَهواء غیر المشروعه والجبابره الذین یعبّر عنهم القرآن الکریم بالطواغیت ، بل اجتناب اتّباع کل شیء وکلّ شخص یدعو الإنسان إِلی القیام بعمل یخالف أَمر اللّه سبحانه ضروریّ للحصول علی هذه المرتبه من التَّوحید ، و بجمله واحده: إِنّ الإثم ومعصیه اللّه فی الحقیقه والواقع شرک فی الطَّاعه. بناءً علی هذا فالموحّد الذی لیس بمشرک مطلقا هو الذی یجتنب الإثم و معصیه اللّه مطلقا ، لذا قال الإمام الصادق علیه السلام فی تفسیر قوله تعالی: «وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُم مُّشْرِکُونَ» : شِرکُ طاعَهٍ ولَیسَ شِرکَ عِبادَهٍ . (2) والتَّوحید فی الطاعه کالتقوی له ثلاث مراحل هی: الاُولی : أَداء الواجبات وترک المحرّمات الإلهیّه . الثانیه : عمل المستحبّات وترک المکروهات . الثالثه : اجتناب کلّ ما لیس له صبغه إِلهیّه سواءٌ کان حراما أَم مکروها أَم مباحا . ففی وصیّه رسول اللّه صلی الله علیه و آله لأَبی ذرّ رضوان اللّه علیه حین قال له: یا أباذَرٍّ ، لِیَکُن لَکَ فی کُلِّ شَیءٍ نِیَّهٌ صالِحَهٌ حَتَّی فِی النَّومِ وَالأَکلِ . (3) إِشاره إِلی هذه المرحله من التَّوحید التی تعدّ من أَعلی مراحل التَّوحید فی الطَّاعه قال اللّه عز و جل : «فَاتَّقُواْ اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَ اسْمَعُواْ وَ أَطِیعُواْ وَ أَنفِقُواْ خَیْرًا لاِّنفُسِکُمْ وَ مَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» . (4) «مَّن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَن تَوَلَّی فَمَا أَرْسَلْنَکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا» . (5) «یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الْأَمْرِ مِنکُمْ» . (6) «وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُم مُّشْرِکُونَ» . (7) «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ» . (8) «وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَی» . (9) «اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِیَعْبُدُواْ إِلَهًا وَ حِدًا لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَنَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ» . (10) «فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا» . (11)

مرتبه پنجم : توحید در اطاعت

مرتبه پنجم : توحید در اطاعتتوحید در اطاعت (طاعت) ، عبارت است از یگانه پرستی در فرمانبَری خدا ، بدین معنا که انسان، از هیچ کس جز خداوند متعال و کسانی که او معیّن کرده است، حقّ اطاعت ندارد و پیروی از فرمان غیر خدا، در صورتی که بر خلاف فرمان او باشد، شرک شمرده می شود ، هر چند فرمان روا ، نفسِ انسان باشد که خداوند، از آن به «معبود» یاد کرده است، در آن جا که در قرآن فرموده است : «آیا کسی را که هوس خویش را معبودش گرفته ، دیده ای؟» . توحید در طاعت ، لازمه توحید در تشریع و قانون گذاری است ؛ زیرا اگر قانون گذاری منحصر به خداست، طبعا اطاعت از غیر او، در صورتی که فرمانش مخالف فرمان خدا باشد، به معنای شریک قرار دادن برای خدا در قانون گذاری است. بنا بر این، اجتناب از فرمانبری هوس های نامشروع و نیز فرمانبری زورمداران که در فرهنگ قرآن ، «طاغوت» نامیده می شوند ، بلکه پرهیز از پیروی هر چیز و هر کس که انسان را به انجام دادن کاری بر خلاف فرمان خداوند متعال دعوت کند ، برای رسیدن به این مرتبه از توحید، ضروری است و در یک جمله : گناه و نافرمانی از خدا، در واقع، شرک در طاعت است و تنها کسانی که مطلقاً از گناه اجتناب می کنند، مشرک به این معنا نیستند ، چنان که امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه شریف «و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند؛ بلکه شرک می ورزند» ، می فرماید : مقصود، شرک در اطاعت است، نه شرک در عبادت . توحید در طاعت، همانند تقوا، دارای سه مرحله است : مرحله اوّل : انجام دادن واجبات و ترک محرّمات الهی ؛ مرحله دوم : انجام دادن مستحبّات و ترک مکروهات ؛ مرحله سوم : پرهیز از آنچه رنگ و بوی خدایی ندارد ، اعم از: گناه یا مکروه و یا مباح . پیامبر خدا، در رهنمودی به ابو ذر می فرماید : ای ابو ذر! باید در هر چیز، نیّت شایسته داشته باشی، حتّی در خوردن و خوابیدن . این رهنمود، به این مرحله از توحید که بالاترین مرحله توحید در طاعت است اشاره دارد . «پس تا می توانید، از خدا پروا کنید و بشنوید و فرمان برید و مالی برای خودتان انفاق کنید، و البته کسانی که از خسّت نفس خویش مصون بمانند ، همانان، رستگاران اند» . «هر که پیامبر را فرمان بَرَد ، خدا را فرمان برده است و هر کس روی گردانَد ، ما تو را نگهبان ایشان نفرستاده ایم» . «ای کسانی که ایمان آوردید ! از خدا فرمان ببرید و از پیامبر، فرمان ببرید و نیز از اختیارداران شما» . «و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند، بلکه شرک می ورزند» . «بی گمان ، در میان هر امّت ، فرستاده ای برانگیختیم [تا ندا دهد:] خدا را بنده باشید و از طاغوت بپرهیزید» . «و آنان را مژده باد که از بندگی طاغوت، پرهیز کرده، به سوی خدا باز گشتند» . «[یهودیان و مسیحیان] دانشمندان و راهبان خود و مسیح پسر مریم را به جای خدا ، ارباب خود گرفتند ، با آن که فرمان داشتند که جز بنده خدای یگانه نباشند، که جز او خدایی نیست و از آنچه شریکش می گیرند، منزّه است» . «ولی چنین نیست . به پروردگارت سوگند که ایمان نمی آورند ، مگر آن که تو را در اختلافات میان خود، حاکم سازند و سپس، از حکمی که داده ای، دلخور نگردند و سرِ تسلیم فرود آورند» .

.


ص: 112

. .


ص: 113

. .


ص: 114

الحدیثتفسیر العیّاشی عن أَبی الصباح الکنانی عن الإمام الباقر علیه السلام :إِیّاکُم وَالوَلائِجَ (1) ، فَإِنَّ کُلَّ وَلیجَهٍ دونَنا فَهِیَ طاغوتٌ أَو قالَ : نِدٌّ . (2)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی: «وَ مَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُم مُّشْرِکُونَ» : شِرکُ طاعَهٍ ولَیسَ شِرکَ عِبادَهٍ . (3)

عنه علیه السلام أیضا : یُطیعُ الشَّیطانَ مِن حَیثُ لا یَعلَمُ فَیُشرِکُ . (4)

.

1- .الوَلیجَهُ : کلّ ما یتّخذُه الإنسانُ معتمدا علیه ولیس من أهله ؛ من قولهم : فلانٌ وَلیجَهٌ فی القوم ؛ إذا لحق بهم ولیس منهم (المفردات : ص 883 «ولج») .
2- .تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 83 ح 33 ، بحار الأنوار: ج 24 ص 246 ح 6 .
3- .الکافی: ج 2 ص 397 ح 4 عن ضریس ، حقائق التأویل: ص 375 ، تفسیر القمّی: ج 1 ص 358 عن الفضیل عن الإمام الباقر علیه السلام ، بحار الأنوار: ج 9 ص 214 ح 93 .
4- .الکافی: ج 2 ص 397 ح 3 عن أبی بصیر وإسحاق بن عمّار .

ص: 115

حدیثتفسیر العیّاشی به نقل از ابو صباح کنانی از امام باقر علیه السلام : زنهار از وَلیجه ها ؛ (1) چرا که هر ولیجه ای جز ما ، طاغوت (یا شریک [خدا]) است .

امام صادق علیه السلام درباره سخن خدای متعال که : «و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند ، بلکه شرک می ورزند» : شرک ورزیدن در اطاعتْ منظور است ، نه در عبادت.

امام صادق علیه السلام درباره سخن خدای متعال : «و بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند ، بلکه شرک می ورزند» . : از شیطان ، ناآگاهانه فرمان می بَرَند و این، به شرک می انجامد .

.

1- .ولیجه انسان، یعنی کسی از غیر خویشاوندان او که مورد اعتمادش است .

ص: 116

الکافی عن عبد اللّه الکاهلی عن الإمام الصادق علیه السلام :لَو أَنَّ قَوما عَبَدُوا اللّهَ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، وأَقامُوا الصَّلاهَ ، وآتَوُا الزَّکاهَ ، وحَجُّوا البَیتَ ، وصاموا شَهرَ رَمَضانَ ؛ ثُمَّ قالوا لِشَیءٍ صَنَعَهُ اللّهُ أَو صَنَعَهُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: أَلا صَنَعَ خِلافَ الَّذی صَنَعَ؟ أَو وَجَدوا ذلِکَ فی قُلوبِهِم ، لَکانوا بِذلِکَ مُشرِکینَ . ثُمَ تَلا هذِهِ الآیَهَ: «فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا» . ثُمَّ قالَ أَبو عَبدِاللّهِ علیه السلام: عَلَیکُم بِالتَّسلیمِ . (1)

الإمام الصادق علیه السلام :إِنَّ بَنی أُمَیَّهَ أَطلَقوا لِلنّاسِ تَعلیمَ الإِیمانِ ولَم یُطلِقوا تَعلیمَ الشِّرکِ ، لِکَی إِذا حَمَلوهُم عَلَیهِ لَم یَعرِفوهُ . (2)

عنه علیه السلام وقَد سَأَلَهُ أَبو بَصیرٍ عَن قَولِهِ تَعالی: «اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَنَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ» : أَمَا وَاللّهِ ما دَعَوهُم إِلی عِبادَهِ أَنفُسِهِم ، ولَو دَعَوهُم إِلی عِبادَهِ أَنفُسِهِم لَما أَجابوهُم ، ولکِن أَحَلّوا لَهُم حَراما وحَرَّموا عَلَیهِم حَلالاً فَعَبَدوهُم مِن حَیثُ لا یَشعُرونَ . (3)

عنه علیه السلام لِأَبی بَصیرٍ فی قَولِهِ تَعالی: «وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَی» (4) : أَنتُم هُم ، ومَن أَطاعَ جَبّارا فَقَد عَبَدَهُ . (5)

عنه علیه السلام :مَرَّ عیسی بنُ مَریَمَ علیه السلام عَلی قَریَهٍ قَد ماتَ أَهلُها ... فَقالَ: یا أَهلَ هذِهِ القَریَهِ ، فَأَجابَهُ مِنهُم مُجیبٌ: لَبَّیکَ یا روحَ اللّهِ وکَلِمَتَهُ . فَقالَ: وَیحَکُم ، ما کانَت أَعمالُکُم؟ قالَ: عِبادَهُ الطاغوتِ وحُبُّ الدُّنیا ، مَعَ خَوفٍ قَلیلٍ وأَمَلٍ بَعیدٍ وغَفلَهٍ فی لَهوٍ ولَعِبٍ . فَقالَ: کَیفَ کانَ حُبُّکُم لِلدُّنیا؟ قالَ: کَحُبِّ الصِّبِیِّ لاُِمِّهِ ؛ إِذا أَقبَلَت عَلَینا فَرِحنا وسُرِرنا ، وإِذا أَدبَرَت عَنّا بَکَینا وحَزَنّا . قالَ: کَیفَ کانَت عِبادَتُکُم لِلطّاغوتِ؟ قالَ: الطّاعَهُ لِأَهلِ المَعاصی . (6)

.

1- .الکافی: ج1 ص390 ح2 وج2 ص398 ح 6 ، المحاسن: ج 1 ص423 ح 969 ، تفسیر العیاشی: ج 1 ص255 ح 184 ، مجمع البیان: ج 3 ص 107 کلاهما نحوه ولیس فیهما «صنعه اللّه » ، بحار الأنوار: ج 2 ص 205 ح 90 .
2- .الکافی: ج 2 ص 415 ح 1 عن سفیان بن عیینه .
3- .الکافی: ج 2 ص 398 ح 7 وج 1 ص 53 ح 1 ، المحاسن: ج 1 ص 383 ح 848 کلّها عن أبی بصیر ، بحار الأنوار: ج 2 ص 98 ح 50 .
4- .الزمر: 17 .
5- .مجمع البیان: ج 8 ص 770 عن أبی بصیر ، تأویل الآیات الظاهره: ج 2 ص 513 ح 5 عن أبی بصیر عن الإمام الصادق عن الإمام الباقر علیهماالسلام ، بحار الأنوار: ج 23 ص 361 ح 20 .
6- .الکافی: ج 2 ص 318 ح 11 ، مشکاه الأنوار: ص 461 ح 1538 کلاهما عن مهاجر الأسدی ، معانی الأخبار: ص 341 ح 1 ، ثواب الأعمال: ص 303 ح 1 ، علل الشرائع: ص 466 ح 21 والثلاثه الأخیره عن سهل الحلوانی نحوه ، بحار الأنوار: ج 73 ص 10 ح 3 .

ص: 117

الکافی به نقل از عبد اللّه کاهلی : امام صادق علیه السلام فرمود : «اگر گروهی ، خدای یگانه بی همتا را عبادت کنند و نماز بگزارند و زکات دهند و حجّ خانه خدا کنند و ماه رمضان را روزه بگیرند ، امّا به کاری که خدا و یا پیامبر خدا کرده، اعتراض کنند و بگویند : چرا این گونه نکرد ؟ یا از آن دلگیر باشند ، به همین سبب، مشرک خواهند بود» . سپس، این آیه را تلاوت کرد : « «ولی چنین نیست . به پروردگارت سوگند که ایمان نخواهند آورد ، مگر آن که تو را در اختلافات میان خود، حاکم سازند و سپس از حکمی که داده ای، دلخور نشوند و سرِ تسلیم فرود آورند» » . سپس فرمود : «هماره تسلیم باشید» .

امام صادق علیه السلام :بنی امیّه ، آموزش ایمان را برای مردم آزاد گذاشتند ؛ امّا آموزش شرک را آزاد نگذاشتند تا چون آنان را به شرک وا می دارند ، آن را تشخیص ندهند .

امام صادق علیه السلام هنگامی که ابو بصیر از ایشان درباره این سخن خدای متعال پرسید که : «دانشمندان و راهبانشان را به جای خدا ، ارباب خود گرفتند» : هان ! به خدا سوگند، آنان را به عبادت خود نخواندند و اگر به عبادت خود می خواندند ، مردم اجابت نمی کردند ؛ بلکه حرامی را برایشان حلال کردند و حلالی را حرام نمودند و مردم، بی آن که بفهمند، بنده آنان شدند .

امام صادق علیه السلام خطاب به ابو بصیر ، درباره سخن خدای متعال : «و آنانی را مژده باد که از بندگی طاغوت پرهیز کردند و به سوی خدا باز گشتند» : آنان، شما هستید ؛ امّا هر کس که از جبّاری فرمان ببرد، بنده او شده است .

امام صادق علیه السلام :عیسی علیه السلام بر شهری که اهلش مُرده بودند ، گذشت و فرمود : «ای اهل شهر!» . یکی از آنها پاسخ داد : بله ، بله ، ای روح و کلمه خدا ! عیسی علیه السلام فرمود : «وای بر شما ! اعمالتان چه بود ؟» . گفت : بندگی طاغوت و محبّت دنیا ، با بیمی اندک و آرزویی دور و بازی و سرگرمی ای غافلانه . عیسی علیه السلام فرمود : «محبّتتان به دنیا چگونه بود ؟» . گفت : مانند محبّت کودک به مادرش . چون به ما رو می آورْد ، شاد و خوش حال می شدیم و چون به ما پشت می کرد ، می گریستیم و غمگین می شدیم . عیسی علیه السلام فرمود : «بندگی طاغوتتان ، چگونه بود ؟» . گفت : اطاعت از معصیتکاران .

.


ص: 118

عنه علیه السلام :مَعنی صِفَهِ الإِیمانِ الإِقرارُ وَالخُضوعُ للّهِِ بِذُلِّ الإِقرارِ وَالتَّقَرُّبُ إِلَیهِ بِهِ وَالأَداءُ لَهُ بِعِلمِ کُلِّ مَفروضٍ مِن صَغیرٍ أَو کَبیرٍ مِن حَدِّ التَّوحیدِ فَما دونَهُ إِلی آخِرِ بابٍ مِن أَبوابِ الطّاعَهِ أَوَّلاً فَأَوّلاً ، مَقرونٌ ذلِکَ کُلُّهُ بَعضُهُ إِلی بَعضٍ مَوصولٌ بَعضُهُ بِبَعضٍ ، فَإِذا أَدَّی العَبدُ ما فَرَضَ عَلَیهِ مِمّا وَصَلَ إِلَیهِ عَلی صِفَهِ ما وَصَفناهُ ، فَهُوَ مُؤمِنٌ مُستَحِقٌّ لِصِفَهِ الإِیمانِ ... . ومَعنَی الشِّرکِ: کُلُّ مَعصِیَهٍ عُصِیَ اللّهُ بِها بِالتَّدَیُّنِ فَهُوَ مُشرِکٌ صَغیرَهً کانَت المَعصِیَهُ أَو کَبیرَهً ، فَفاعِلُها مُشرِکٌ . (1)

.

1- .تحف العقول: ص 329 ، بحار الأنوار: ج 68 ص 278 ح 31 .

ص: 119

امام صادق علیه السلام :معنای صفت ایمان ، اقرار و خضوع خاکسارانه در برابر خداست و تقرّب با آن به او و ادای هر وظیفه واجب ، کوچک و بزرگ ، از مرز توحید تا آخرین باب اطاعت، به ترتیب اهمّیت . همه اینها با هم همراه و به یکدیگر پیوسته اند و چون بنده همه واجبات خود را آن گونه که وصف کردیم ، ادا کند ، باایمان است و سزامند صفت ایمان ... و معنای شرک ، یعنی هر سرپیچی باورمندانه از خداوند که چنین کسی مشرک است ، سرپیچی کوچک یا بزرگ . در هر حال ، چنین کسی مشرک است .

.


ص: 120

المرتبه السادسه : التّوحید فی العبادهالعباده فی اللغه هی : اللین والذلّ (1) ، وعباده اللّه : التذلّل والخضوع أَمامه، ویُستعمَل التَّوحید فی العباده قرآنیّا وروائیّا بمعنیین هما: 1 . إِطاعه اللّه وحده وترک عباده غیره ، کما جاء فی قوله تعالی: «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّهٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ اجْتَنِبُواْ الطَّغُوتَ» . (2) وقوله سبحانه: «وَ الَّذِینَ اجْتَنَبُواْ الطَّغُوتَ أَن یَعْبُدُوهَا وَ أَنَابُواْ إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَی» . (3) وهذا المعنی للتَّوحید فی العباده هو نفس التَّوحید فی الطَّاعه الذی تقدّم توضیحه من قبل . 2 . خلوص النیّه فی عباده اللّه وحدَه . إِنّ التَّوحید فی الطّاعه و إِن کان یلازم التَّوحید فی العباده أَیضا لأَنّ طاعه الأَوامر الإلهیّه بنحو مطلق یستلزم إِخلاص النیّه ولکن ارتأینا لتوحید العباده عنوانا مستقلاً ، للتنبّه علی أَنّ الریاء فی الطَّاعه والعباده شرک.

.

1- .قال ابن فارس : العین والباء والدال أصلان صحیحان کأنّهما متضادّان و[ الأوّل] من ذینک الأصلین یدلّ علی لین وذلّ ، والآخر علی شدّه وغلظ. (مقاییس اللغه : ج 4 ص 205) .
2- .النحل : 36 .
3- .الزمر: 17 .

ص: 121



مرتبه ششم : توحید در عبادت

مرتبه ششم : توحید در عبادتعبادت، در لغت به معنای نرمش و فروتنی است (1) و عبادت خدا، به معنای فروتنی و خضوع در برابر اوست . توحید در عبادت، در قرآن و روایات اسلامی در دو معنا به کار می رود : 1 . اطاعت از خدای یگانه و ترک پرستش غیر او، مانند : «و در هر امّتی فرستاده ای برانگیختیم که : خدا را بپرستید و از طاغوت بپرهیزید» . و نیز : «و مژده باد آنان را که از پرستش طاغوت پرهیز کردند و به سوی خدا باز گشتند» . این معنا از توحید در عبادت، همان توحید در اطاعت است که پیش از این توضیح داده شد . 2. خالص کردن انگیزه در پرستش خدای یگانه . البته لازمه توحید در اطاعت ، توحید در عبادت نیز هست ؛ زیرا اطاعت از اوامر الهی به طور مطلق، مستلزم اخلاص و پاکسازی انگیزه است ؛ امّا به دلیل اهمّیت این معنا و مراتب اخلاص در عبادت ، عنوان مستقلی دارد.

.

1- .عَبَدَ ، دو ریشه دارد که گویا از نظر معنا، متضادند . یکی از این دو بر نرمی و خاکساری و کُرنش و پرستش، و دیگری بر شدّت و تندی و قوّت و صلابت دلالت می کند .

ص: 122

أَعلی مراتب التَّوحیدإِنّ أَعلی مراتب الإخلاص أَو التَّوحید فی العباده ، هی أَنّ الإنسان فی عبادته وطاعته للّه تعالی لا یطلب أَجرا ، بل إِنّ عشق اللّه سبحانه وحبّه یدفعانه إِلی طاعته ، کما قال الإمام الصادق علیه السلام : إِنَّ النّاسَ یَعبُدونَ اللّهَ عز و جل عَلی ثَلاثَهِ أوجُهٍ ، فَطَبَقَهٌ یَعبُدونَهُ رَغبَهً فی ثَوابِهِ فَتِلکَ عِبادَهُ الحرُصَاءِ ، وهُوَ الطَّمَعُ ، وآخَرونَ یَعبُدونَهُ فَرَقا مِنَ النّارِ فَتِلکَ عِبادَهُ العَبیدِ ، وهِیَ الرَّهبَهُ ، ولکِنّی أعبُدُهُ حُبّا لَهُ عز و جل فَتِلکَ عِبادَهُ الکِرامِ ، وهُوَ الأَمنُ. (1) قال سبحانه وتعالی : «وَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ إِلاَّ نُوحِی إِلَیْهِ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدُونِ» . (2) «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» . (3) «أَلاَ لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونَا إِلَی اللَّهِ زُلْفَی إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لاَ یَهْدِی مَنْ هُوَ کَذِبٌ کَفَّارٌ» . (4) «قُلْ یَأَهْلَ الْکِتَبِ تَعَالَوْاْ إِلَی کَلِمَهٍ سَوَاءِم بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ» . (5) «قُلْ یَأَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی شَکٍّ مِّن دِینِی فَلاَ أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَ لَکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ * وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا وَ لاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ * وَلاَ تَدْعُ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لاَ یَنفَعُکَ وَ لاَ یَضُرُّکَ فَإِن فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذًا مِّنَ الظَّلِمِینَ» . (6) «قُلْ إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَلَمِینَ * لاَ شَرِیکَ لَهُ وَبِذَ لِکَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِینَ» . (7) «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَی إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَ حِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدَما» . (8)

.

1- .راجع: المحبّه فی الکتاب والسنّه : القسم الثانی / الفصل الأوّل / عباده المحبّین .
2- .الأنبیاء: 25 .
3- .الفاتحه: 5 .
4- .الزمر: 3 .
5- .آل عمران: 64 .
6- .یونس: 104 106 .
7- .الأنعام: 162 و 163 .
8- .الکهف: 110 .

ص: 123



بالاترین مراتب توحید

بالاترین مراتب توحیدبالاترین مراتب اخلاص و یا توحید در عبادت، آن است که انسان در عبادت و اطاعت، از خداوند متعال مزد طلب نکند؛ بلکه عشق و محبّت خدا، او را به اطاعت از او وادار نماید، چنان که امام صادق علیه السلاممی فرماید : مردم، خدای عز و جل را به سه گونه عبادت می کنند : گروهی از سرِ رغبت به پاداش الهی ، او را عبادت می نمایند که این، عبادت حریصان و همان طمع است . گروهی دیگر ، او را از سرِ بیم از آتش عبادت می کنند که این، عبادت بردگان و همان ترس است . امّا من، از سرِ محبّت به او عبادتش می کنم که این، عبادت بزرگ مَنشان و این، همان آسودگی است . (1) خداوند سبحان متعال می فرماید : «و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم، مگر این که به او وحی کردیم که : خدایی جز من نیست . پس مرا بپرستید» . «تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می جوییم» . «آگاه باشید : دین خالص، از آنِ خداست و کسانی که به جای او اولیایی برای خود گرفته اند، [با این ادّعا] که ما آنها را تنها برای تقرّب جستن و نزدیکی بیشتر به خداوند می پرستیم ، بی گمان ، خدا در اختلاف میان آنان، حکم خواهد داد . بی گمان ، خدا آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است ، ره نمی نماید» . «ای اهل کتاب ! بیایید بر سرِ سخنی که میان ما و شما یکسان است، بایستیم که : جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او نگیریم و برخی از ما ، برخی دیگر را به جای خدا ، ارباب خود نگیرد . پس اگر [ از این پیشنهاد ]رو می گردانند ، بگویید : گواه باشید که ما مسلمانیم» . «بگو : ای مردم ! اگر در دین من تردید دارید ، [بدانید که من] کسانی را که شما به جای خدا می پرستید، نمی پرستم ؛ بلکه خدایی را می پرستم که جان شما را می گیرد و فرمان یافته ام که از مؤمنان باشم ؛ و [نیز] به دین حنیف، روی آور و از مشرکان مباش و به جای خدا ، چیزی را که به تو سود و زیان نمی رساند ، مخوان که اگر چنین کنی ، بی تردید، از ستمکاران خواهی بود» . «بگو : نماز من و [دیگر] عبادات من و زندگی و مرگ من ، از آنِ پروردگار جهانیان است ؛ او که شریکی ندارد ، و بدان فرمان یافته ام و من، نخستین مسلمانم» . «بگو : من هم بشری مانند شما هستم و به من وحی می شود که خدایتان ، خدایی یگانه است . پس، هر کس به دیدار پروردگارش امید داشته باشد ، باید کار شایسته کند و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد» .

.

1- .دوستی در قرآن و حدیث : بخش دوم / فصل یکم / پرستش دوستداران.

ص: 124

راجع : البقره: 83 ، یوسف: 40 .

الحدیثالمعجم الکبیر عن شدّاد بن أَوس :قالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله : إِذا جَمَعَ اللّهُ الأَوَّلینَ وَالآخِرینَ بِبَقیعٍ (1) واحِدٍ یَنفُذُهُمُ البَصَرُ ویُسمِعُهُمُ الدَّاعی ، قالَ: أَنَا خَیرُ شَریکٍ ، کُلُّ عَمَلٍ کانَ عُمِلَ لی فی دارِ الدُّنیا کانَ لی فیهِ شَریکٌ فَأَنَا أَدَعُهُ الیَومَ ، ولا أَقبَلُ الیَوم إِلاّ خالِصا . ثُمَّ قَرَأَ: «إِلاَّ عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِینَ» (2) «مَن کَانَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدَما» . (3)

.

1- .. البَقیع: المکان المتّسع (المصباح المنیر: ص 57) .
2- .الصافّات: 40 .
3- .المعجم الکبیر: ج 7 ص 291 ح 7167 .

ص: 125

ر . ک : بقره : آیه 83 ، یوسف : آیه 40 .

حدیثالمعجم الکبیر به نقل از شدّاد بن أوس : پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : «چون خداوند، اوّلین و آخرین را در جایی وسیع ، گِرد آورد ، به رؤیت آنان می رساند و دعوتگر ، آنان را می شنوانَد و خدا می گوید : من بهترین شریکم . هر عملی که در سرای دنیا برایم انجام شده و در آن شریک داشته ام ، آن را امروز [به آن شریک] وا می نهم و امروز ، جز عمل خالص را نمی پذیرم``» . سپس قرائت کرد : « «جز بندگان مخلص خدا» ، «هر کس به دیدار پرورگارش امید داشته باشد ، باید کار شایسته کند و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد» » .

.


ص: 126

رسول اللّه صلی الله علیه و آله :لم آتِکُم إِلاّ بِخَیرٍ ؛ آتَیتُکم أَن تَعبُدُوا اللّهَ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ... وأَن تَدَعُوا اللاّتَ وَالعُزّی . (1)

الإمام الصادق علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی: «فَمَن کَانَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحًا وَ لاَ یُشْرِکْ بِعِبَادَهِ رَبِّهِ أَحَدَما» : الرَّجُلُ یَعمَلُ شَیئا مِنَ الثَّوابِ لا یَطلُبُ بِهِ وَجهَ اللّهِ إِنَّما یَطلُبُ تَزکِیَهَ النّاسِ ، یَشتَهی أَن یُسمِعَ بِهِ النّاسَ ، فَهذَا الَّذی أَشرَکَ بِعِبادَهِ رَبِّهِ . (2)

عنه علیه السلام فی قَولِهِ تَعالی «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» (3) : «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» : إِخلاصُ العِبادَهِ ، «وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» : أَفضَلُ ما طَلَبَ بِه العِبادُ حَوائِجَهُم. (4)

عنه علیه السلام فی قَولِ اللّهِ عز و جل : «حَنِیفًا مُّسْلِمًا» : خالِصا مُخلِصا ، لَیسَ فیهِ شَیءٌ مِن عِبادَهِ الأَوثانِ . (5)

الإمام الرضا علیه السلام : «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» رَغبَهٌ وتَقَرُّبٌ إِلَی اللّهِ تَعالی ذِکرُهُ ، وإِخلاصٌ لَهُ بِالعَمَلِ دونَ غَیرِهِ ، «وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» اِستِزادَهٌ مِن تَوفیقِهِ وعِبادَتِهِ وَاستِدامَهٌ لِما أَنعَمَ اللّهُ عَلَیهِ ونَصَرَهُ . (6)

.

1- .مسند ابن حنبل: ج 9 ص 48 ح 23188 ، کنزالعمّال: ج 1 ص 31 ح 35 .
2- .الکافی: ج 2 ص 293 ح 4 ، منیه المرید: ص 318 ، تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 352 ح 93 کلّها عن جرّاح المدائنی ، بحارالأنوار: ج 72 ص 281 ح 4 .
3- .الفاتحه: 5 .
4- .تفسیر العیّاشی : ج 1 ص 22 ح 17 عن محمّد بن مسلم ، بحار الأنوار : ج 85 ص 21 ح 10 .
5- .الکافی: ج 2 ص 15 ح 1، المحاسن: ج 1 ص 391 ح 873 نحوه وکلاهما عن عبداللّه بن مسکان، تهذیب الأحکام: ج 2 ص 43 ح 133 عن أبی بصیر نحوه، بحارالأنوار: ج 84 ص 70 ح 27 .
6- .کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 310 ح 926 ، علل الشرائع: ص 260 ح 9 ، عیون أخبار الرضا: ج 2 ص 107 ح1 وفیه «وبصّره» بدل «ونصره» وکلّها عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار: ج 85 ص 54 ح 46 .

ص: 127

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله :جز خیر برای شما نیاورده ام . فقط خدای یگانه را بپرستید و [بت های] لات و عُزّا را وا نهید .

امام صادق علیه السلام درباره سخن خدای متعال : «هر کس به دیدار پروردگارش امید داشته باشد ، باید کار شایسته کند و هیچ کس را در پرستش پروردگارش شریک نسازد ...» : [ شریک ساختن در پرستش، یعنی آن که ]انسان، کار ثواب داری بکند ، امّا نه برای خدا ، بلکه برای این که مردم، او را بستایند و دوست داشته باشد که به گوش مردم برساند . این، کسی است که در پرستش خدا شریک گرفته است .

امام صادق علیه السلام درباره سخن خدای متعال : «تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می جوییم» : «تنها تو را می پرستیم» ، یعنی عبادت خالصانه. «تنها از تو کمک می جوییم» ، یعنی برترین شیوه درخواست نیازها از سوی بندگان .

امام صادق علیه السلام درباره سخن خداوند عز و جل : «حنیف و مسلمان» : یعنی خالص و مخلص، بدون آن که چیزی از عبادت بت ها در آن باشد .

امام رضا علیه السلام :[معنای] «تنها تو را عبادت می کنیم» ، رغبت و تقرّب به خدای والا و عمل خالصانه برای او و نه دیگری است ، و [معنای] «تنها از تو کمک می جوییم» ، طلب فزونی توفیق از او و عبادت او ، و دوام نعمت های الهی و یاری اوست .

.


ص: 128

الإمام العسکریّ علیه السلام فی تَفسیرِ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» : قالَ اللّهُ عز و جل: قولوا یا أَیُّهَا الخَلقُ المُنعَمُ عَلَیهِم: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» أَیُّهَا المُنعِمُ عَلَینا ، نُطیعُکَ مُخلِصینَ مَعَ التَّذَلُّلِ وَالخُشوعِ بِلا رِیاءٍ ولا سُمعَهٍ «وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» : مِنکَ نَسأَلُ المَعونَهَ عَلی طاعَتِکَ لِنُؤَدِّیَها کَما أَمَرتَ ، ونَتَّقِیَ مِن دُنیانا عَمّا عَنهُ نَهَیتَ ، ونَعتَصِمَ مِنَ الشَّیطانِ ومِن سائِرِ مَرَدَهِ الإِنسِ مِنَ المُضِلّینَ ، ومِنَ المُؤذینَ الظّالِمینَ بِعِصمَتِکَ . (1)

الإمام علیّ علیه السلام :العِبادَهُ الخالِصَهُ ألاّ یَرجُوَ الرَّجُلُ إِلاّ رَبَّهُ ، ولا یَخافَ إِلاّ ذَنبَهُ . (2)

عنه علیه السلام :طوبی (3) لِمَن أَخلَصَ للّهِِ العِبادَهَ وَالدُّعاءَ ، ولَم یَشغَل قَلبَهُ بِما تَری عَیناهُ ، ولَم یَنسَ ذِکرَ اللّهِ بِما تَسمَعُ أُذُناهُ . (4)

عنه علیه السلام :مِن أَحَبِّ الکَلامِ إِلَی اللّهِ هؤُلاءِ الکَلِماتُ: اللّهُمَّ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، اللّهُمَّ لا نَعبُدُ إِلاّ إِیّاکَ ، اللّهُمَّ لا نُشرِکُ بِکَ شَیئا ، اللّهُمَّ إِنّی ظَلَمتُ نَفسی فَاغفِرلی ؛ فَإِنَّهُ لا یَغفِرُ الذُّنوبَ إِلاّ أَنتَ . (5)

الإمام الصادق علیه السلام :اللّهُمَّ إِنّی أُشهِدُکَ وکَفی بِکَ شَهیدا ، وأُشهِدُ مَلائِکَتَکَ وحَمَلَهَ عَرشِکَ وسُکّانَ سَماواتِکَ وأَرضِکَ ، بِأَنَّکَ أَنتَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ ، المَعبودُ الَّذی لَیسَ مِن لَدُن عَرشِکَ إِلی قَرارِ أَرضِکَ مَعبودٌ یُعبَدُ سِواکَ إِلاّ باطِلٌ مُضَمحِلٌّ غَیرُ وَجهِکَ الکَریمِ ، لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ المَعبودُ فَلا مَعبودَ سِواکَ ، تَعالَیتَ عَمّا یَقولُ الظّالِمونَ عُلُوّا کَبیرا . (6)

.

1- .تنبیه الخواطر: ج 2 ص 95 ، تأویل الآیات الظاهره: ج 1 ص 27 ح 7 ، التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری علیه السلام: ص 39 ح 15 وفیه «مرده الجنّ والإنس» بدل «مرده الإنس» ، بحار الأنوار: ج 70 ص 216 .
2- .غرر الحکم: ح 2128 ، عیون الحکم والمواعظ: ص 65 ح 1666 .
3- .طُوبی: اسم شجره فی الجنّه ، وقیل: بل إشاره إلی کلّ مستطاب فی الجنّه من بقاء بلا فناء ، وعزّ بلا زوال ، وغنی بلا فقر (مفردات ألفاظ القرآن : ص 528) .
4- .الکافی: ج 2 ص 16 ح 3 عن علیّ بن أسباط عن الإمام الرضا علیه السلام ، بحار الأنوار: ج 70 ص 229 ح 5 .
5- .کنزالعمّال: ج 2 ص 678 ح 5053 نقلاً عن هنّاد ویوسف القاضی فی سننه .
6- .تهذیب الأحکام: ج 3 ص 144 ح 317 عن علیّ بن الحسین العبدی ، الإقبال: ج 2 ص 283 عن علیّ بن الحسن العبدی ، بحار الأنوار: ج 98 ص 303 ح 2 .

ص: 129

امام عسکری علیه السلام در تفسیر «تنها تو را عبادت می کنیم و تنها از تو کمک می جوییم» : خدای عز و جل می فرماید : «ای خلق نعمت یافته! بگویید : «تنها تو را می پرستیم» . ای نعمت دهنده بر ما ! خالصانه ، خاکسارانه و خاشعانه ، بی ریا و بی سُمْعه ، از تو اطاعت می کنیم «و تنها از تو کمک می جوییم» . کمک بر اطاعت تو را خواهانیم تا آن گونه که فرمان داده ای ، آن را ادا کنیم و از آنچه از دنیا نهی کردی ، بپرهیزیم و به عصمتت ، از شیطان و دیگر انسان های نافرمان گم راه کننده، مصون بمانیم، و نیز از آزاردهندگان ستمکار» .

امام علی علیه السلام :عبادت خالصانه، یعنی آن که فرد، جز به پروردگار خود امید نورزد و جز از گناه خود نترسد .

امام علی علیه السلام :خوشا بر آن که عبادت و دعایش خالصانه برای خداست و به آنچه چشمانش می بیند ، دلْ مشغول نمی شود و آنچه با گوش هایش می شنود ، خدا را از یادش نمی برد .

امام علی علیه السلام :دوست داشتنی ترین کلمات نزد خدا ، اینهاست : «خدایا ! خدایی جز تو نیست . خدایا ! جز تو را نمی پرستیم . خدایا! هیچ چیز را شریک تو نمی گیریم . خدایا! من به خود ستم کردم . پس مرا بیامرز که جز تو ، کسی گناهان را نمی آمرزد» .

امام صادق علیه السلام :خدایا! تو را گواه می گیرم که برای گواهی کافی هستی، و فرشتگان و حاملان عرشت و ساکنان آسمان ها و زمینت را گواه می گیرم که تو خدایی هستی که خدایی جز تو نیست ؛ معبودی که از جایگاه عرشت تا قرارگاه زمینت ، معبود دیگری، جز وجه کریم تو نیست ، مگر باطل و از هم پاشیده . معبود [من] ! خدایی جز تو نیست و معبودی جز تو نیست . والاتری و بسی برتر از آنچه ستمکاران می گویند .

.


ص: 130

الإمام الرضا علیه السلام فی کِتابِهِ لِلمَأمونِ لَمّا سَأَلَهُ أَن یَکتُبَ لَهُ مَحضَ الإِسلامِ عَلی سَبیلِ الإِیجازِ وَالاِختِصارِ : إِنَّ مَحضَ الإِسلامِ شَهادَهُ أَن لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ ، إِلها واحِدا أَحَدا فَردا صَمَدا قَیّوما (1) سَمیعا بَصیرا قَدیرا قَدیما قائِما باقِیا ، عالِما لا یَجهَلُ ، قادِرا لا یَعجِزُ ، غَنِیّا لا یَحتاجُ ، عَدلاً لا یَجورُ ، وأَنَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ ولَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ ، لا شِبهَ لَهُ ولا ضِدَّ لَهُ ولا نِدَّ لَهُ ولا کُفؤَ لَهُ ، وأَنَّهُ المَقصودُ بِالعِبادَهِ وَالدُّعاءِ وَالرّغبَهِ وَالرَّهبَهِ . (2)

.

1- .القَیُّومُ: القائم الحافظ لکلّ شیء والمعطی له ما به قوامه (مفردات ألفاظ القرآن: ص 691) .
2- .عیون أخبار الرضا: ج 2 ص 121 ح 1 عن الفضل بن شاذان ، بحار الأنوار: ج 10 ص 352 ح 1 .

ص: 131

امام رضا علیه السلام در نامه ای به مأمون، چون از ایشان خواست که اسلام خالص را کوتاه و مختصر برای او بنگارد : اسلام خالص ، گواهی به آن است که خدایی جز خدای یگانه بی همتا نیست ؛ خدایی یگانه ، یکتا ، تنها ، بی نیاز ، بر پا دارنده ، شنوا ، بینا ، توانا ، قدیم ، برپا و جاویدان ، دانایِ بدون جهل ، توانای بدون عجز ، توانگرِ بدون نیاز ، دادگر بدون ستم، و آفریدگار همه چیز که به مانند او چیزی نیست ، نه شبیهی دارد و نه ضد و همتا و همسانی ، و اوست مقصود از عبادت و دعا و بیم و امید .

.